اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله عبادت به معنای اظهار ذلّت

اختصاصی از اینو دیدی مقاله عبادت به معنای اظهار ذلّت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله عبادت به معنای اظهار ذلّت


مقاله عبادت به معنای اظهار ذلّت

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:72

متن

عبادت به معنای اظهار ذلّت، عالی‏ترین نوع تذلّل و کرنش در برابر خداوند است. در اهمیّت آن، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تکوین و تشریح) برای عبادت است. خداوند می‏فرماید:
»
و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»
هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.
کارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
«
و لقد بعثنا فی کلّ امّة رسولاً أن اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است.
روشن است که خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد، «فانّ اللّه غنیٌّ عنکم» و سود عبادت، به خود پرستندگان بر می‏گردد، همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلّم ندارد.
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وا می‏دارد (یا باید وادار کند) اموری است، از جمله:
1ـ عظمت خدا
انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی می‏بیند، نا خود آگاه در برابر او احساس خضوع و فرو تنی می‏کند. آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تکریم می‏کند.
2ـ احساس فقر و وابستگی
طبیعت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به کسی دید، در برابرش خضوع می‏کند.
وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز، نیازمند به اوییم. این احساس عجز و نیاز، انسان را به پرستش خدا وا می‏دارد. خدایی که در نهایت کمال و بی نیازی است. در بعضی احادیث است که اگر فقر و بیماری و مرگ نبود، هرگز گردن بعضی نزد خدا خم نمی‏شد.
3ـ توجّه به نعمت‌ها
انسان، همواره در برابر برخورداری از نعمت‏ها، زبان ستایش و بندگی دارد. یاد آوری نعمت‏های بیشمار خداوند، می‏تواند قوی‌ترین انگیزه برای توجه به خدا و عبادت او باشد. در مناجات‏های امامان معصوم، معمولاً ابتدا نعمت‏های خداوند، حتی قبل از تولّد انسان، به یاد آورده می‏شود و از این راه، محبت انسان به خدا را زنده می‏سازد آنگاه در خواست نیاز از او می‏کند. خداوند هم می‏فرماید:
»
فلیعبدوا ربَّ هذا البیت، الّذی أطعمهم من جوعٍ و ءامنهم من خوفٍ»
مردم پروردگار این کعبه را بپرستند، او را که از گرسنگی سیر شان کرد و از ترس، ایمنشان نمود.
در آیه‏ای دیگر است که پروردگارتان را بندگی کنید، چون شما را آفرید.
4ـ فطرت
پرستش، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است. این روح پرستش، که در انسان فطری است، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به «خدا پرستی» می‏رسد، و گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف، به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوت‏ها کشیده می‏شود.
انبیاء برای ایجاد حسّ پرستش نیامده‏اند، بلکه بعثت آنان، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است.
علی ـ علیه السلام ـ می‏فرماید: «فبعث اللّه محمّدا بالحقّ لیخرج عباده من عبادة الأوثان الی عبادته» خداوند، محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بت‌پرستی، به خدا پرستی دعوت کند.
بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن، دعوت به توحید در عبادت می‏کند، نه اصل عبادت. زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل میل به غذا که در هر کودکی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، به جای غذا، خاک می‌خورد و لذّت هم می‏برد!
اگر رهبری انبیاء نباشد، مسیر این میل فطری منحرف می‏شود و به جای خدا، معبودهای دروغین و پوچ پرستیده می‏شود. آنگونه که در نبود حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و غیبت چهل روزه‏اش، مردم با اغوای سامری، به پرستش گوساله‌ی طلایی سامری روی آوردند.
فلسفه عبادات
احکام و برنامه‏های عبادی اسلام، همه حکمت و فلسفه دارد:
اولاً: به دلیل صدها آیه و حدیث، که مردم را به تعقّل و تفکر فرا می‏خواند و هیچ مکتبی به اندازه اسلام به اندیشیدن دعوت نکرده است.
ثانیاً: یکی از انتقادهای شدید قرآن بر مشرکان و بت پرستان، تقلید کور کورانه و بی دلیل از نیاکان است.
ثالثاً: خود قرآن، بارها در کنار بیان احکام و دستورها، به دلیل آن هم اشاره کرده است. امامان معصوم نیز در روایات، به بیان این حکمت‏ها پرداخته‏اند و دانشمندان اسلام، گاهی به تألیف کتاب هایی پیرامون این موضوع اقدام کرده‏اند.
به علاوه، با پیشرفت دانش بشری، روز به روز پرده از اسرار احکام الهی و دستورهای دینی برداشته می‏شود و هر چه از عمر اسلام می‏گذرد، بر عظمت و جلوه‌ی آن افزوده می‏گردد.
با توجه به همه‌ی نکات فوق، یاد آور می‏شود که:
1ـ لازم نیست دلیل همه احکام را، همه مردم در همه زمان‏ها بدانند. گاهی دلیل برخی از آن‏ها الآن روشن نیست ولی گذشت زمان، آنرا روشن می‏سازد.
2ـ در فلسفه احکام، تنها نباید نظر به فواید و آثار مادّی آن‏ها داشت و تنها به بعد اقتصادی و بهداشتی و... توجه کرد و از آثار روحی و معنوی آخرتی آن غافل بود.
3ـ کسی که خدا را حکیم و دستورهایش را بر اساس حکمت می‏داند، نباید بخاطر اینکه امروز دلیل حکمی را نمی‏داند از انجام آن تخلّف کند. مریض، اگر بگوید: تا از خواص دارو آگاه نشوم مصرف نمی‏کنم، از درد خواهد مرد. البته باید دارو را مصرف کند و در صدد شناخت هم باشد.
4ـ در هر جا که از قرآن و حدیث، دلیل محکمی بر فلسفه حکمی نداریم، بهتر است ساکت باشیم و با یک سری توجیهات و حدسیّات دلیل تراشی نکنیم.
5ـ اگر از بعضی اسرار جهان هستی آگاه شدیم، مغرور نشویم و توقع نداشته باشیم که دلیل همه چیز را بدانیم.
6ـ از مدار عادی خارج نشویم و به دامن وسوسه‏ها نیفتیم، همچنانکه مردم در مراجعه به پزشک، خود را در اختیار او قرار می‏دهند یا برای تعمیر اتومبیل خود، مکانیک را سؤال پیچ نمی‏کنند (چون به آگاهی پزشک و مکانیک، اعتقاد و باور دارند) در مسائل دینی هم که به قانون خدا گردن می‏نهند، باید بپذیرند و عمل کنند. چرا که خداوند، هم مهربان‏تر است، هم داناتر و حکیم‏تر. هم آینده را می‏داند، و هم آثار ظاهری و باطنی و نهان و آشکار را.
7ـ اگر گوشه‏ای از اسرار حکم خدا را دانستیم، نباید خیال کنیم بر همه‌ی اسرار واقف گشته‏ایم. آنکه دست خود را در دریا فرو می‏برد، حق ندارد پس از بیرون آوردن دستش، به مردم بگوید: این همه‌ی آب دریاست، بلکه باید بگوید: از آب دریا، این مقدار به سر انگشت من رسیده است. آنکه فلسفه‌ی حکمی را بفهمد، نمی‏تواند خیال کند که آنچه فهمیده، تمام است و دیگر جز آن چیزی نیست. مگر با عقل و فکر محدود انسانی، می‏توان به عمق احکامی که از علم بی انتهای خدا سر چشمه گرفته، پی برد؟
8 ـ همان عقلی که ما را به فهمیدن فلسفه‌ی احکام دعوت می‏کند، همان می‏گوید: اگر جایی ندانستی، از آگاهانِ با تقوا بپرس. این همان تعبّد در مقابل اولیاء دین است.
اینک، پس از این مقدّمات، نمونه هایی را از قرآن و حدیث نقل می‏کنیم که اشاره به فلسفه‎ی احکام دارد.
امّا قرآن:
درباره‌ی نماز می‏گوید: نماز، انسان را از فحشاء و منکر باز می‏دارد.
در جای دیگر می‏گوید: نماز را برای یاد و توجّه به من بپا دار.
و در جای دیگر: با یاد خدا، دل‏ها آرام می‏گیرد.
درباره روزه می‏گوید: روزه بر شما واجب شد، تا آنکه اهل تقوا شوید. چون بیشتر گناهان، از فوران غریزه‌ی غضب و شهوت است.
روزه، جلوی طغیان آنها را می‏گیرد و تقوا پدید می‏آورد. و به همین جهت، آمار جنایات و جرایم در ماه رمضان کاهش می‏یابد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله عبادت به معنای اظهار ذلّت

مقاله درباره تاریخچه شهرداری 16 ص

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره تاریخچه شهرداری 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

بلد» به معنای شهر است و «بلدیه» نام قدیم شهرداری است. تأسیس بلدیه در ایران یک قرن قدمت دارد و اولین بلدیه درکشاکش حوادث مشروطه در تهران تأسیس شد.

پیش از آنکه اداره‌ای به نام بلدیه در تهران قدیم تشکیل شود، اداره‌ای تأسیس شده بود که تقریباً همان وظایف بلدیه را انجام می‌داد. این اداره نامش «اداره احتسابیه» بود و اعضای آن را «محتسب» می‌گفتند. این اداره از دو شعبه احتساب و تنظیف که هر کدام عده‌ای نایب و فراش و سپور تحت فرمان داشته، تشکیل شد.

محتسبین قبلاً زیر نظر حکومت و کلانتر شهر کار می‌کردند و در مجازات امور خلافی و حتی در داد و ستد و فروش اجناس دخالت می‌کردند. شعبه نظافت اداره احتسابیه جمعی سقا برای آبپاشی در اختیار داشت و با استفاده از صد رأس الاغ و قاطر کار حمل زباله را انجام می‌داد.

با پیروزی مشروطیت در سال 1285 شمسی به دلیل مشکلات متعددی که در اداره امور شهرها در زمینه‌هایی مانند بهداشت شهری، آبرسانی و ... وجود داشت نمایندگان مجلس اول درصدد تدوین قانونی برای اداره امور شهرها برآمدند. که این عمل به تدوین اولین قانون شهرداری‌ها با عنوان «قانون بلدیه» در تاریخ 19 خرداد 1286 شمسی انجامید.

این قانون در 108 ماده به تصویب نمایندگان مجلس رسید. هدف از تأسیس بلدیه شهرداری در این قانون تأمین منافع شهرها و رفع نیازهای شهرنشینان اعلام شد. در این قانون تشکیل انجمن بلدیه پیش‌بینی شده بود که اعضای آن را مردم انتخاب می‌کردند. البته مطابق این قانون زنان حق رأی نداشته‌اند.

انجمن بلدیه دارای اختیارات گسترده‌ای در امور شهری بود. ریاست اداره بلدیه بر عهده رئیس انجمن بلدیه بود که از میان اعضای انجمن بلدیه با اکثریت آرا انتخاب می‌شد و عنوان وی «کلانتر» بود که معادل معاون اول شهردار بوده است. با تدوین این قانون برای اولین بار مردم توانستند در انتخاب اعضای انجمن بلدیه شرکت کنند و منتخبان آنها از اختیارات وسیعی در بلدیه شهرداری برخوردار شدند.

با وجود آنکه انجمن‌های بلدی اقداماتی را در سطح شهرها انجام دادند ولیکن در عمل تشکیل اداره بلدیه و انجمن به صورت قانونی با مشکلات متعددی روبه رو شد.

با توجه به شرایط نامناسب سیاسی بعد از پیروزی مشروطیت و چالش‌ها و تقابل‌های دولت و مشروطه خواهان بر سر مسائل مختلف اقدامات اصلاحی بلدیه تحت تأثیر این عوامل قرار گرفت. در کار این عوامل کمبود بودجه و درآمدهای مالی بلدیه و ضعف عملکرد اعضای انجمن‌های بلدی در کاهش کارآیی آن مؤثر بود. به نوعی با توجه به شرایط و فضای سیاسی کشور در اوایل مشروطیت حمایت جدی از تشکیل یک بلدیه قانونی انجام نگرفت. تأثیرگذاری این عوامل به حدی بود که با وجود تلاش‌های صورت گرفته بلدیه به مفهوم قانونی در اوایل مشروطیت شکل نگرفت چنان که اولین بلدیه قانونی در تهران در 1289 یعنی نزدیک به سه سال از تصویب قانون تأسیس بلدیه در مجلس شورای ملی، شکل گرفت.

اولین بلدیه قانونی تهران به هنگام نیابت سلطنت «عضد‌الملک قاجار» (رئیس ایل قاجار) به ریاست «دکتر خلیل‌خان اعلم‌ الدوله» (ثقفی) تأسیس شد. این اداره مقابل سبزه میدان در محلی به نام خیام‌خانه یا چادرخانه استقرار یافت. ادارة جدید یک معاون داشت به نام «علیرضاخان بهرامی» که بعدها به «مهذب‌السلطنه» معروف گردید و یکی از چشم‌پزشکان سرشناس تهران قدیم بود و در علوم فلسفی و روان شناسی وارد بود. رئیس محاسبات و تنظیم بودجه وکارگزینی به یک نفر ارمنی به نام «مسروپ خان مسروپیان» سپرده شده بود.

ادارة بلدیه بعداً زیر نظر وزارت داخله انجام وظیفه می‌کرد و نخستین کسی که از طرف این وزارتخانه حکم ریاست بلدیه را دریافت کرد شخصی به نام «یمین‌السلطنه» بود و به طوری که در حکم صادره وی نوشته شده بود ماهانه مبلغ هشتاد تومان دریافت می‌کرد.

وظیفه عمده و اساسی در تهران قدیم و در زمان «عضدالملک» سنگفرش کردن چند خیابان هم بود بعلاوة نظافت خیابانها و کوچه‌های دارالخلافه. معمولاً رفتگران یا نظافت‌چیهای بلدیه با مشک خیابانها را آبپاشی می‌کردند تا گرد و غبار خیابانها مردم و رهگذران را آزار ندهد.

تنها عوارضی که ادارة بلدیه از مردم در اوایل کار خود می‌گرفت، عوارضی بود که از وسایل بارکشی مانند اسب، قاطر، شتر و گاری که وارد تهران می‌شدند وصول می‌کرد. از این طریق هزینه و حقوق و مواجب سپورها (رفتگران) تأمین می‌گردید و چیزی اضافه نمی‌آمد که به مصرف امور اساسی مثل خیابان‌سازی و تعمیم روشنایی شهر برسد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تاریخچه شهرداری 16 ص

مقاله درباره تاریخچه شهرداری 16 ص

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره تاریخچه شهرداری 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

بلد» به معنای شهر است و «بلدیه» نام قدیم شهرداری است. تأسیس بلدیه در ایران یک قرن قدمت دارد و اولین بلدیه درکشاکش حوادث مشروطه در تهران تأسیس شد.

پیش از آنکه اداره‌ای به نام بلدیه در تهران قدیم تشکیل شود، اداره‌ای تأسیس شده بود که تقریباً همان وظایف بلدیه را انجام می‌داد. این اداره نامش «اداره احتسابیه» بود و اعضای آن را «محتسب» می‌گفتند. این اداره از دو شعبه احتساب و تنظیف که هر کدام عده‌ای نایب و فراش و سپور تحت فرمان داشته، تشکیل شد.

محتسبین قبلاً زیر نظر حکومت و کلانتر شهر کار می‌کردند و در مجازات امور خلافی و حتی در داد و ستد و فروش اجناس دخالت می‌کردند. شعبه نظافت اداره احتسابیه جمعی سقا برای آبپاشی در اختیار داشت و با استفاده از صد رأس الاغ و قاطر کار حمل زباله را انجام می‌داد.

با پیروزی مشروطیت در سال 1285 شمسی به دلیل مشکلات متعددی که در اداره امور شهرها در زمینه‌هایی مانند بهداشت شهری، آبرسانی و ... وجود داشت نمایندگان مجلس اول درصدد تدوین قانونی برای اداره امور شهرها برآمدند. که این عمل به تدوین اولین قانون شهرداری‌ها با عنوان «قانون بلدیه» در تاریخ 19 خرداد 1286 شمسی انجامید.

این قانون در 108 ماده به تصویب نمایندگان مجلس رسید. هدف از تأسیس بلدیه شهرداری در این قانون تأمین منافع شهرها و رفع نیازهای شهرنشینان اعلام شد. در این قانون تشکیل انجمن بلدیه پیش‌بینی شده بود که اعضای آن را مردم انتخاب می‌کردند. البته مطابق این قانون زنان حق رأی نداشته‌اند.

انجمن بلدیه دارای اختیارات گسترده‌ای در امور شهری بود. ریاست اداره بلدیه بر عهده رئیس انجمن بلدیه بود که از میان اعضای انجمن بلدیه با اکثریت آرا انتخاب می‌شد و عنوان وی «کلانتر» بود که معادل معاون اول شهردار بوده است. با تدوین این قانون برای اولین بار مردم توانستند در انتخاب اعضای انجمن بلدیه شرکت کنند و منتخبان آنها از اختیارات وسیعی در بلدیه شهرداری برخوردار شدند.

با وجود آنکه انجمن‌های بلدی اقداماتی را در سطح شهرها انجام دادند ولیکن در عمل تشکیل اداره بلدیه و انجمن به صورت قانونی با مشکلات متعددی روبه رو شد.

با توجه به شرایط نامناسب سیاسی بعد از پیروزی مشروطیت و چالش‌ها و تقابل‌های دولت و مشروطه خواهان بر سر مسائل مختلف اقدامات اصلاحی بلدیه تحت تأثیر این عوامل قرار گرفت. در کار این عوامل کمبود بودجه و درآمدهای مالی بلدیه و ضعف عملکرد اعضای انجمن‌های بلدی در کاهش کارآیی آن مؤثر بود. به نوعی با توجه به شرایط و فضای سیاسی کشور در اوایل مشروطیت حمایت جدی از تشکیل یک بلدیه قانونی انجام نگرفت. تأثیرگذاری این عوامل به حدی بود که با وجود تلاش‌های صورت گرفته بلدیه به مفهوم قانونی در اوایل مشروطیت شکل نگرفت چنان که اولین بلدیه قانونی در تهران در 1289 یعنی نزدیک به سه سال از تصویب قانون تأسیس بلدیه در مجلس شورای ملی، شکل گرفت.

اولین بلدیه قانونی تهران به هنگام نیابت سلطنت «عضد‌الملک قاجار» (رئیس ایل قاجار) به ریاست «دکتر خلیل‌خان اعلم‌ الدوله» (ثقفی) تأسیس شد. این اداره مقابل سبزه میدان در محلی به نام خیام‌خانه یا چادرخانه استقرار یافت. ادارة جدید یک معاون داشت به نام «علیرضاخان بهرامی» که بعدها به «مهذب‌السلطنه» معروف گردید و یکی از چشم‌پزشکان سرشناس تهران قدیم بود و در علوم فلسفی و روان شناسی وارد بود. رئیس محاسبات و تنظیم بودجه وکارگزینی به یک نفر ارمنی به نام «مسروپ خان مسروپیان» سپرده شده بود.

ادارة بلدیه بعداً زیر نظر وزارت داخله انجام وظیفه می‌کرد و نخستین کسی که از طرف این وزارتخانه حکم ریاست بلدیه را دریافت کرد شخصی به نام «یمین‌السلطنه» بود و به طوری که در حکم صادره وی نوشته شده بود ماهانه مبلغ هشتاد تومان دریافت می‌کرد.

وظیفه عمده و اساسی در تهران قدیم و در زمان «عضدالملک» سنگفرش کردن چند خیابان هم بود بعلاوة نظافت خیابانها و کوچه‌های دارالخلافه. معمولاً رفتگران یا نظافت‌چیهای بلدیه با مشک خیابانها را آبپاشی می‌کردند تا گرد و غبار خیابانها مردم و رهگذران را آزار ندهد.

تنها عوارضی که ادارة بلدیه از مردم در اوایل کار خود می‌گرفت، عوارضی بود که از وسایل بارکشی مانند اسب، قاطر، شتر و گاری که وارد تهران می‌شدند وصول می‌کرد. از این طریق هزینه و حقوق و مواجب سپورها (رفتگران) تأمین می‌گردید و چیزی اضافه نمی‌آمد که به مصرف امور اساسی مثل خیابان‌سازی و تعمیم روشنایی شهر برسد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تاریخچه شهرداری 16 ص

اقاله

اختصاصی از اینو دیدی اقاله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

اقاله در لغت به معنای آزاد کردن و باز کردن چیزی یا رهایی بخشیدن کسی از مبتلا به آمده است علمای حقوق تعاریف گوناگونی از اقاله ارائه داده اند از جمله این تعاریف (( به هم زدن عقد لازم به تراضی وتوافق یکدیگر))[1] (( اقاله به هم زدن معامله با تراضی و سازش طرفین معامله است )) [2] (( محل ساختن عقد با تراضی طرفین )) [3] (( به هم زدن عقد لازم با تراضی متقابلین ))[4]ولی با وجود تمامی این تعاریف تعریف کاملی که می توان در مورد اقاله ارائه داد این است که اقاله عبارتست از تراضی ترفین بر انحلال عقد و آثار آن زیرا در فرضی که تعهد اجرا شده باشد یا تملیک صورت پذیرفته باشد . انحلال عقد کافی به نظر نمی رسد و باید آثار به جای مانده از بین برود ودر عرض باز گردد .فصل اول:ماهیت ومبنا ا قالهماهیت ومبنای ا قاله دو موضوع جدا گانه است که باید هر کدام به طور مستقل مورد بررسی قرار گیرد. مبحث اول :ماهیت اقالهچون اثر اقاله محدود به انحلال عقد پیشین نمی شود ،آثار بجای مانده از آن عقد را نیز در آینده از بین می برد ، به همین دلیل در باره ماهیت ا قاله اختلاف نظر است .گروهی از فقهای امامیه اعتقاد دارند که ا قاله فسخ بیع است زیرا مکان مرسوم در طرح مسئله عقد بیع بوده است خواه در رابطه بین خریدار وفروشنده یا نسبت به دیگران و خواه پیش از قبض دو عرض رخ می دهد یا پس ا ز آن .پس بنابر این اگر بیعی اقاله شود ، در نتیجه تملیک دوباره بیع به فروشنده ، برای شریک خریدار حق شفع به وجود نمی آید و دو طرف ا قاله حق بر هم زدن آن را ندارد وخیار ثمن و حیوان ،که ویژه بیع است در ا قاله راه نمی یابد .برخی از فقها مانند فقهای مالکی ا قاله را بیع شمرده اند به این ترتیب که در نتیجه تراضی ،با همان انگیزه وعنوان اولیه به فروشنده تملیک می شود .ثمن در برابر آن قرار می گیرد پس بیع وعقدی دوباره است وهمه ویژگی ها وآثار عقد را دارا است بر مبنای این نظر ا قاله عنوان مستقل و خاصی ندارد وتکرار عقدی است که واقع شده در جهت عکس آن به منظور با زگرداندن دو عرض به جای نخستین .از ابو حنیفه نقل شده است که ا قاله را نسبت به دو طرف معامله فسخ می دانند ودر حق دیگران بیع می شمارند .در نتیجه شریک خریدار در نتیجه انتقال بیع به فروشنده شفع پیدا می کند لیکن دو طرف در مجلس ا قاله: وحتی بعد از آن حق بر هم زدن آن را ندارد . از ابو یوسف نیز نقل شده است که ا قاله را پیش از قبض مبیع (( فسخ )) عقد می دانند وپس از آن در حکم بیع می شمارند مگر در مورد فروش زمین در هر حال به نظر او بیع است .انتخاب یکی از این نظرها علاوه بر جنبه ی علمی آن دارای آثار حقوقی گوناگونی می باشد .قانون مدنی نیز به پیروی از فقهای امامیه این نظریه را پیش بینی کرده است که ا قاله فسخ عقد است .که با اصل حاکمیت اداره ولزوم پیروی از خواست طرفین سازگارتر است .باید توجه داشته باشیم که ا قاله کنندگان اثر ا قاله راباز شکست وضع خود به جای نخستین اراده می کنند ونمی خواهند معامله جدیدی بر پا سازنده دلایل آنهایی که ا قاله را عقد جدید نمی دانند وصرفا" قطع اثر معامله سابق است اینست:اولا" عقد قابلیت آن را دارد که ا قاله را نمی توان مجددا"ا قاله نمود و به تراضی فسخ کرد چون نتیجه ا قاله دوم تجدید عقد سابق است که در اثر ا قاله قبلی از بین برده ثانیا" : در عقد احکام مربوط به خیارات اعمال و اجرا می شود ولی در ا قاله احکام خیار عیب وغبن وشرط اعمال نمی شود . ثالثا" : در عقد می توان شرطی را گنجاند ولی گنجاندن شرط در ا قاله مورد اختلاف است .مبحث دوم : مبنای اقالهمبنای ا قاله حاکمیت اراده است .همان دو اراده ا یکه عقد را از بین برده است وخود به جای آن بر روی کار آمده است .این دو اراده توان آن را داشته اند که بند را بگسلند و خود را از قید عقد رها سازند به همین جهت ا قاله فقط ویژه بیع نیست و شیوه انحلال از قواعد عمومی قرار داد ها است و هر عقد لازمی را بر هم می زند مگر اینکه با موانع خاصی روبر شود .1 مانع اصلی ومهمی که در نفوذ اراده دیده می شود بر خورد آن با مصالح اجتماعی است .که آن را نظم عمومی واخلاق حسنه نیز می نامند . اق له نیز در مقابل نظم عمومی ومصالح اجتماعی از حرکت باز می ایستد و یارای مقابله ندارد مثلا"در عقد نکاح که استواری پیوند زناشویی تنها در مورد منافع حقوقی زن وشوهر نیست وجا معه نیز در آن نفع مستقیم دارد .وانحلال خانواده را قانون در دست خود گرفته است وبا ا قاله نمی توان آن را بر هم زد 2 مانع دیگر نفوذ ا قاله بر خورد آن با حقوق اشخاص ثالث است .اثر ا قاله محدود به انحلال عقد نمی شود وآثاربه جای مانده از عقد را نسبت به آینده از بین می برد .اگر این آثار به سود طرف قرارداد ایجاد شده باشد مشکلی نیست ولی در جایی که قرار داد باعث ایجاد حقی برای شخص ثالث می شود ،ا قاله نمی تواند به این حق صدمه بزند ولی این اختیار ملازمه ای با امکان اسقاط حق ایجاد شده ندارد.فصل دوم :شرایط صحت ا قاله:برای تحقق ا قاله شرایط ذیل لازم وضروری است :مبحث اول : لزوم تراضی در انعقاد ا قاله : ا


دانلود با لینک مستقیم


اقاله

مقاله معنای واقعی هنر و هنرمند

اختصاصی از اینو دیدی مقاله معنای واقعی هنر و هنرمند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله معنای واقعی هنر و هنرمند


مقاله معنای واقعی هنر و هنرمند

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:83

اول دفتر بنام ایزد دانا

عاشق ورنه و نظر بازم و می گویم فاش

تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام

عوام عیب ام کنند که عاشقی همه عم

کدام عیب که سعدی همین هنر دارد

با گذر از مکتب ها و سبک های  فکری فرهنگی و با همة تعاریفی که متفکران و فیلسوفان از هنر و عوالم هنری کرده اند: هنر، شاید به دلیل بازگشت اش به حس انسانی و شاید به خاطر تکیه اش بر شهود و مکاشفه کارآیی بسیار در انتقال تجربه های درونی و باطنی زندگی آدمی دارد و خبر از رهایی می آورد که قفل آنها با هیچ کلید دیگری گشودنی نیست. هنر مسیری در زندگی آدمی می گشاید که با پای چوبی خردورزی و منطق استدلالی نمی توان از آن گذشت. آفرینش هنری در زندگی معنوی آدمی ارجی والا دارد و از این جنبه، برتر و قدرتمندتر از علم منطق فلسفه و اخلاق جلوه می کند.

و فلسوف و فلسفه چه حق دارد که از امری والاتر از خود سخن گوید. آیا فیلسوف همان نیست که در زندان فلسفه، در همان غاری بسر می برد که افلاطون ما را از ظلمت آن
می ترساند؟

جایی که از حقیقت جز در پیکره سایه هایی بر دیوار نمی توان با خبر شد؟ آیا هنرمند آن زندانی رها شدة آن غار نیست که به یاری شهود هنری با نور حقیقی جهان آشنا شده است و برای دیگران خبر از حقیقت آورده، پس چرا باید وقت خود را با خواندن بحث و جدل در مورد انواع فلسفه هایی بپردازیم که در آستانة کشف حقیقت متوقف شده اند؟

هنرمندان به اعتباری هرگز به دنبال فلسفه نیستند، آنها تنها سعی می کنند که در تکنیک کار خویش مهارت بیشتری کسب کنند، ولیکن آنچه در تکنیک و قالب کار هنری آنها به مثابه محتوا اظهار می شود چیست اگر فلسفه نیست؟

معمول است که انسان را به دو ساحت مجزا و مستقل از یکدیگر تقسیم می کنند عقل و احساس. آنگاه عقل را متعلق به ساحت عقل می دانند و هنر را متعلق به ساحت احساس و نسبت و رابطه عقل و احساس را مغفول باقی می گذارند. ساحت عمل و ساحت نظر را از یکدیگر مجزا کرده اند ومیان آن دو را چنان شکاف عظیمی انداخته اند که هرگز پر نمی شود، حال آنکه نظر و عمل انسان در اصل و منشأ  کند و گرنه هیچ عملی را نمی توان منتسب به کسی دانست.

از منطق نمی توان انتظار داشت که امور از یکدیگر انتزاع نکند و اعتبارات مختلف را برای واقعیت قائل نشود. خطای کار از آنجا آغاز می شود که برای این اعتبارات و انتزاعات مستقل از یکدیگر ، قائل به اصالت و حقیقت شویم... این خطاست که به ‌منطقی منتهی می شود و علم و حکمت و فلسفه و سیاست و دین، یعنی مظاهر مختلف حقیقت واحد، به مثابه حقیقتی مستقل از یکدیگر اعتبار می شوند و اشتراک و اتفاقشان در اصل و منشأ مورد غفلت قرار می گیرد. خطایی نیست اگر عقل ظاهر به انتزاع ماهیت از وجود بسنده کند، اگر چه در نفس الامر ، وجود و ماهیت عین یکدیگراند و لکن خطا آنجاست که برای این اعتبار ذهن محض به اشتباه، اصالتی در وجود قائل شویم وفراموش کنیم که اصلاً وجود و ماهیت دو اصطلاح مربوط به منطق و فلسفه هستند و در نفس الامر چیزی به اسم ماهیت و مستقل از وجود، موجود نیست.

اشتباهی که بسیار غریب می نماید اما مالاسف رخ داده است، این است که بشر برای اعتبارات ذهن خویش ، در واقعیت خارج، حقایقی مستقل از یکدیگر قائل شده است، با غفلت کامل از این امر که این اعتبارات ذهنی و منطقی هستند و عالم با همة تحولات و تغییرات و تبدیلات خویش،‌دارای حقیقت ثابت و واحد هستند وهمین حقیقت است که در دین ظهوری تمام و کمال دارد و در علم و در فلسفه و حکمت و هنر نیز به انحای مختلف ظهور یافته است. پس دین جامع همة مراتب و مظاهر دیگر حقیقت است و رابطة آن با علوم و معارف و هنر نه عرضی، که طولی است.

علامة شهید استاد مطهری هنر را نوعی حکمت ذوقی دانسته است و این سخن دربارة هنر لااقل از حیث محتوا عین حقیقت است. پس بار دگر بپرسیم که آنچه توسط تکنیک و در قالب کار هنری به مثابه مضمون و محتوا بیان می شود چیست اگر فلسفه و معرفت نیست.

می خورد که عاشقی نه به کسب است و اختیار

این موهبت رسید ز میراث فطرت ام

هنرمند پیش از آنکه هنرمند باشد. انسان است. آدمی در هر مرتبه از وجود که باشد در نسبت با زمان و مکان باقی بنابر تجلی وجود در  سکنی می گزیند و به آن دل می بندد از اینجا وجهة نظر و نحوة دید و جهت دیدار او بنابر سکنی گزینی و جلوه گری وجود از افق زمان و مکان  خاص پیدا می کند بدین معنی وجهة نظر او گاهی صورت ملکی وگاهی صورت ملکوتی به خود می گیرد و همین معنا است که در نگاه هنرمندان بیش از دیگران این عوالم راظاهر می کند.

هنرمندان هر عصری عالمی را  می کنند که در آن حضور دارند. این عالم صرف عالم محسوسات و متعلقات عالم محسوس نیست، بلکه عالمی کلی است که هنرمند خویش را در برابر آن حاضر می بیند وندای باطنی آن را در اثر هنری خویش منعکس می سازد. [ ساحت خیال و تخیل ابداعی هنرمند که ریشه در عالم خاک دارد مجلای کاملی برای تجلی] از این جا هر بار در برابر تجلیات.

عالم وجود در عالم کل زبان و بیانی دیگر در کار می آید و ساحت خیال و تخیل ابداعی هنرمند که ریشه درعالم خاک دارد مجلای کاملی برای تجلی وجود داست و احسن جلوه گاه برای ظهورات متون در افق زمان فانی و باقی. زمان افقی است که با ایتلا از آن می توان وجود را درک کرد. یک بار وقتی که آدمی به جهت حقی خویش روی می کند و با زمان ‌ باقی پیدا می کند. و با ساحت قدسیان و فرشتگان قرین می شود و در آنجا سکنی می گزیند و وطن می گیرد در چنین افقی عالم قدسی از جلوه گاه زمان باقی و به عبارتی ملکوت اشیاء را می بیند و دیدار او عرشی است و گاه به وجود فرشی حیوانی یعنی جهت خلقی خویش رو می کند و با زمان فانی نسبت پیدا می کند و تشبیه به حیوانات می جوید و زمان باقی را فراموش می کند در چنین حالتی او واقعیت و جهت فانی اشیاء و به عبارتی فقط ملک اشیاء را می بیند.

در این مرتبه اشیاء از جلوه گاه زمان و مکان فانی و کثرت برای آدمی متجلی می شود از این دیدگاه ما با دو نوع انسان متفاوت در حال تعامل هستیم. انسان پاپ گونه یا سنتی و انسان پرومته وار یا مدرن [تعبیری که از دکتر نصر وام گرفته شده].

تعریف آدمی به عنوان پلی میان زمین و آسمان مفهومی است که در نقطه مقابل مفهوم انسان پرومته وار قرار می گیرد. مفهومی که انسان را موجودی عصیان گر می داند که علیه آسمان برخاسته و می کوشد که نقش الوهیت را از آن خود سازد.

انسانی سنتی در جهانی می زید که فقط یک مبدأ و یک مرکز دارد و او نسبت به آن مبدأ از آگاهی کامل بسر می برد. مبدأ این که مشتمل بر کمال و پاکی ازلی و تمامیت است که بشر سنتی می خواهد در جستجوی آن برود آن را بدست آورد و انتقال دهد او روی دایره زندگی می کند که همیشه از مرکز آن با خبر است. و در زندگی ، اعمال و اندیشه هایش رو به سوی آن مرکز دارد او جانشین خداوند است و نزد خدا مسئول اعمال خویش است و امین و حافظ زمین است که به عنوان قلمرو به او داده شده است. البته به این شرط که در مقام شخصیت اصلی زمین که به صورت خداوند خلق شده و به عنوان موجودی خداگونه، که اگر چه در این عالم می زید، خلق شده است تا جاودانه بماند، به خویشتن بماند انسان سنتی از نقش خویش در مقام مفصل میان خاک و خدا آگاه است و می داند که نهایت او فراتر از قلمرو ناسوتی است که به او داده شده است تا بر آن حکومت کند و نسبت به گذرا بودن سفرش روی این کره خاکی نیز آگاه بماند. او می داند عرشی که او را به ساحلی فراتر از سفر کوتاه زمینی اش می خواند به نحوی توسط اعمال و چگونگی حیات او در مرحله انسانی رقم می خورد. به عکس انسان پرومته وار، مخلوق این جهانی است (یا خود را مخلوقی این جهانی می داند ) او بر روی زمین احساس می کند که در وطن است. وی زمین را نه طبیعت بکری که انعکاس عالم دنیوی، بلکه آن را دنیای مصنوع می داند که توسط انسان مدرن خلق شده تا بتواند خدا و حقیقت باطنی خویش را فراموش سازد چنین فردی زندگی را یک فروشگاه بزرگ می داند که او در آن آزاد است تا پرسه زند و هرچه را می پسندد انتخاب کند. او در حالی که معنای امر قدسی را گم کرده، غرق در گذار و ناپایداری است و اسم طبیعت فروتر خویش است او تسلیم چیزی شده است که فکر می کند برای او آزادی می آورد او با بن تقاوتی جریان نزولن چرخه تاریخی خویش را دنبال می کند و در این مسیر با این ادعا که او خود سرنوشت خویش را بدست گرفته است فخر می ورزد با این حال او هنوز انسان است و دریغ و افسوس امر قدسی و ابری را می خورد. بنابراین به طرف یکی از هزاران طریقی می رود که نیاز او را برآورده سازند از رمان های روانشناختی گرفته تا عرفانهای دارو- ابزاری .

چنین تفکری و جه بارزش بیهودگی و نظریه هنر برای هنر است. انسان  شاید بیهودگی را در هیچ زمینه این به اندازه هنر نمی بیند. در این عرصه انسانی ظهور می کند که برای هنرمند هنر است و مرگ هنر را اعلام می کند و همچنانکه مرگ خدا به گفته میشل فوکو منجر به مرگ انسان می شود مرگ انسان هم به مرگ هنر می انجامد. از اشغال در این و فرهنگ زباله این هنر خود شکن تا هنر زمینی که رواج دهندگان اش زمین کن هستند، چاله های گوناگون در کویر کالیفرنیا می کنند، تا سازندگان  چون کریستو که پرده این به ابعاد غول آسا بر روی صخره عظیم گر کنیون در کلرادو می آویزند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله معنای واقعی هنر و هنرمند