اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله عبادت به معنای اظهار ذلّت

اختصاصی از اینو دیدی مقاله عبادت به معنای اظهار ذلّت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله عبادت به معنای اظهار ذلّت


مقاله عبادت به معنای اظهار ذلّت

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:72

متن

عبادت به معنای اظهار ذلّت، عالی‏ترین نوع تذلّل و کرنش در برابر خداوند است. در اهمیّت آن، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تکوین و تشریح) برای عبادت است. خداوند می‏فرماید:
»
و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»
هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.
کارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
«
و لقد بعثنا فی کلّ امّة رسولاً أن اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است.
روشن است که خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد، «فانّ اللّه غنیٌّ عنکم» و سود عبادت، به خود پرستندگان بر می‏گردد، همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلّم ندارد.
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وا می‏دارد (یا باید وادار کند) اموری است، از جمله:
1ـ عظمت خدا
انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی می‏بیند، نا خود آگاه در برابر او احساس خضوع و فرو تنی می‏کند. آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تکریم می‏کند.
2ـ احساس فقر و وابستگی
طبیعت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به کسی دید، در برابرش خضوع می‏کند.
وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز، نیازمند به اوییم. این احساس عجز و نیاز، انسان را به پرستش خدا وا می‏دارد. خدایی که در نهایت کمال و بی نیازی است. در بعضی احادیث است که اگر فقر و بیماری و مرگ نبود، هرگز گردن بعضی نزد خدا خم نمی‏شد.
3ـ توجّه به نعمت‌ها
انسان، همواره در برابر برخورداری از نعمت‏ها، زبان ستایش و بندگی دارد. یاد آوری نعمت‏های بیشمار خداوند، می‏تواند قوی‌ترین انگیزه برای توجه به خدا و عبادت او باشد. در مناجات‏های امامان معصوم، معمولاً ابتدا نعمت‏های خداوند، حتی قبل از تولّد انسان، به یاد آورده می‏شود و از این راه، محبت انسان به خدا را زنده می‏سازد آنگاه در خواست نیاز از او می‏کند. خداوند هم می‏فرماید:
»
فلیعبدوا ربَّ هذا البیت، الّذی أطعمهم من جوعٍ و ءامنهم من خوفٍ»
مردم پروردگار این کعبه را بپرستند، او را که از گرسنگی سیر شان کرد و از ترس، ایمنشان نمود.
در آیه‏ای دیگر است که پروردگارتان را بندگی کنید، چون شما را آفرید.
4ـ فطرت
پرستش، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است. این روح پرستش، که در انسان فطری است، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به «خدا پرستی» می‏رسد، و گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف، به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوت‏ها کشیده می‏شود.
انبیاء برای ایجاد حسّ پرستش نیامده‏اند، بلکه بعثت آنان، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است.
علی ـ علیه السلام ـ می‏فرماید: «فبعث اللّه محمّدا بالحقّ لیخرج عباده من عبادة الأوثان الی عبادته» خداوند، محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بت‌پرستی، به خدا پرستی دعوت کند.
بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن، دعوت به توحید در عبادت می‏کند، نه اصل عبادت. زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل میل به غذا که در هر کودکی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، به جای غذا، خاک می‌خورد و لذّت هم می‏برد!
اگر رهبری انبیاء نباشد، مسیر این میل فطری منحرف می‏شود و به جای خدا، معبودهای دروغین و پوچ پرستیده می‏شود. آنگونه که در نبود حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و غیبت چهل روزه‏اش، مردم با اغوای سامری، به پرستش گوساله‌ی طلایی سامری روی آوردند.
فلسفه عبادات
احکام و برنامه‏های عبادی اسلام، همه حکمت و فلسفه دارد:
اولاً: به دلیل صدها آیه و حدیث، که مردم را به تعقّل و تفکر فرا می‏خواند و هیچ مکتبی به اندازه اسلام به اندیشیدن دعوت نکرده است.
ثانیاً: یکی از انتقادهای شدید قرآن بر مشرکان و بت پرستان، تقلید کور کورانه و بی دلیل از نیاکان است.
ثالثاً: خود قرآن، بارها در کنار بیان احکام و دستورها، به دلیل آن هم اشاره کرده است. امامان معصوم نیز در روایات، به بیان این حکمت‏ها پرداخته‏اند و دانشمندان اسلام، گاهی به تألیف کتاب هایی پیرامون این موضوع اقدام کرده‏اند.
به علاوه، با پیشرفت دانش بشری، روز به روز پرده از اسرار احکام الهی و دستورهای دینی برداشته می‏شود و هر چه از عمر اسلام می‏گذرد، بر عظمت و جلوه‌ی آن افزوده می‏گردد.
با توجه به همه‌ی نکات فوق، یاد آور می‏شود که:
1ـ لازم نیست دلیل همه احکام را، همه مردم در همه زمان‏ها بدانند. گاهی دلیل برخی از آن‏ها الآن روشن نیست ولی گذشت زمان، آنرا روشن می‏سازد.
2ـ در فلسفه احکام، تنها نباید نظر به فواید و آثار مادّی آن‏ها داشت و تنها به بعد اقتصادی و بهداشتی و... توجه کرد و از آثار روحی و معنوی آخرتی آن غافل بود.
3ـ کسی که خدا را حکیم و دستورهایش را بر اساس حکمت می‏داند، نباید بخاطر اینکه امروز دلیل حکمی را نمی‏داند از انجام آن تخلّف کند. مریض، اگر بگوید: تا از خواص دارو آگاه نشوم مصرف نمی‏کنم، از درد خواهد مرد. البته باید دارو را مصرف کند و در صدد شناخت هم باشد.
4ـ در هر جا که از قرآن و حدیث، دلیل محکمی بر فلسفه حکمی نداریم، بهتر است ساکت باشیم و با یک سری توجیهات و حدسیّات دلیل تراشی نکنیم.
5ـ اگر از بعضی اسرار جهان هستی آگاه شدیم، مغرور نشویم و توقع نداشته باشیم که دلیل همه چیز را بدانیم.
6ـ از مدار عادی خارج نشویم و به دامن وسوسه‏ها نیفتیم، همچنانکه مردم در مراجعه به پزشک، خود را در اختیار او قرار می‏دهند یا برای تعمیر اتومبیل خود، مکانیک را سؤال پیچ نمی‏کنند (چون به آگاهی پزشک و مکانیک، اعتقاد و باور دارند) در مسائل دینی هم که به قانون خدا گردن می‏نهند، باید بپذیرند و عمل کنند. چرا که خداوند، هم مهربان‏تر است، هم داناتر و حکیم‏تر. هم آینده را می‏داند، و هم آثار ظاهری و باطنی و نهان و آشکار را.
7ـ اگر گوشه‏ای از اسرار حکم خدا را دانستیم، نباید خیال کنیم بر همه‌ی اسرار واقف گشته‏ایم. آنکه دست خود را در دریا فرو می‏برد، حق ندارد پس از بیرون آوردن دستش، به مردم بگوید: این همه‌ی آب دریاست، بلکه باید بگوید: از آب دریا، این مقدار به سر انگشت من رسیده است. آنکه فلسفه‌ی حکمی را بفهمد، نمی‏تواند خیال کند که آنچه فهمیده، تمام است و دیگر جز آن چیزی نیست. مگر با عقل و فکر محدود انسانی، می‏توان به عمق احکامی که از علم بی انتهای خدا سر چشمه گرفته، پی برد؟
8 ـ همان عقلی که ما را به فهمیدن فلسفه‌ی احکام دعوت می‏کند، همان می‏گوید: اگر جایی ندانستی، از آگاهانِ با تقوا بپرس. این همان تعبّد در مقابل اولیاء دین است.
اینک، پس از این مقدّمات، نمونه هایی را از قرآن و حدیث نقل می‏کنیم که اشاره به فلسفه‎ی احکام دارد.
امّا قرآن:
درباره‌ی نماز می‏گوید: نماز، انسان را از فحشاء و منکر باز می‏دارد.
در جای دیگر می‏گوید: نماز را برای یاد و توجّه به من بپا دار.
و در جای دیگر: با یاد خدا، دل‏ها آرام می‏گیرد.
درباره روزه می‏گوید: روزه بر شما واجب شد، تا آنکه اهل تقوا شوید. چون بیشتر گناهان، از فوران غریزه‌ی غضب و شهوت است.
روزه، جلوی طغیان آنها را می‏گیرد و تقوا پدید می‏آورد. و به همین جهت، آمار جنایات و جرایم در ماه رمضان کاهش می‏یابد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله عبادت به معنای اظهار ذلّت

تحقیق درباره عبادت و پرستش

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره عبادت و پرستش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

عبادت و پرستش، نیاز ثابت انسان‏»

«فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعواالیهم‏». (1) به طورى کلى براى هر انسانى لازم است که داراى فکر نقادى باشد. قوه‏نقادى و انتقادکردن به معناى عیب‏گرفتن نیست. معناى انتقاد، یک شى‏ء رادر محک قرار دادن و به وسیله محک‏زدن به آن، سالم و ناسالم را تشخیص‏دادن است. مثلا انتقاد از یک کتاب معنایش این نیست که حتما باید معایب‏آن کتاب نمودار بشود بلکه باید هر چه از معایب و محاسن داشته باشدآشکار بشود. انسان باید در هر چیزى که از دیگران مى‏شنود نقاد باشد یعنى‏آن را بررسى و تجزیه و تحلیل بکند. صرف اینکه یک حرفى در میان مردم‏شهرت پیدا مى‏کند خصوصا که با یک بیان زبیا و قشنگ باشد دلیل بر این‏نیست که انسان حتما باید آن را بپذیرد و قبول بکند. به ویژه در امر دین وآنچه که مربوط به دین است، انسان باید نقاد باشد آنچه که در شبهاى گذشته راجع به احادیث بحث مى‏کردیم که پیغمبر فرمودآنچه را که از من مى‏شنوید به قرآن عرضه بدارید اگر موافق است بپذیرید واگر مخالف است نه، خود نوعى نقادى است. حدیثى است که من عین‏عبارات آن یادم نیست ولى مضمون آن یادم است که ائمه ما آن را از حضرت‏عیسى مسیح نقل کرده‏اند. تقریبا مضمونش اینست: شما که علم را فرا مى‏گیرید،اساس کار اینست که نقاد باشید یعنى قدرت انتقاد در شما باشد، کورکورانه‏تسلیم نشوید، خواه گوینده صالح باشد و خواه ناصالح در بین حدیث دارد: «کونوا نقادا». حدیث دیگر که فى‏الجمله از آن یادم هست راجع به اصحاب‏کهف است که داستان آنها در قرآن آمده است: «انهم فتیة ءامنوا بربهم و زدناهم‏هدى و ربطنا على قلوبهم‏» (2) ... معروف است که اینها صراف بوده‏اند،صیرفى بوده‏اند. این سخن را به این معنى گرفته‏اند که کار آنها صرافى بوده‏است. ائمه ما فرموده‏اند که در این نسبت که گفته‏اند اینها صراف طلا و نقره‏بوده‏اند، اشتباه شده است. نه، «کانوا صیارفة الکلام‏» صراف سخن بودند نه‏صراف طلا و نقره، یعنى مردمان حکیمى بوده‏اند، مردمان دانائى بوده‏اند وچون حکیم بوده‏اند وقتى حرفى به آنها عرضه مى‏شد، آن حرف رامى‏سنجیدند. تفقه در دین که در این آیه ذکر شده است:«فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین‏»مستلزم این است که انسان واقعا نقاد باشد و کار نقادى او به آنجا کشیده شودکه هر چیزى را که گفته مى‏شود و با امر دین تماس دارد بتواند تجزیه وتحلیل بکند. همین جمله‏اى که من دیشب نقل کردم و گفتم اخیرا معروف‏شده است و به حضرت امیرالمؤمنین نسبت داده‏اند: «لا تؤدبوا اولادکم...» ازباب تعبیر لفظى خیلى زیبا و قشنگ است، خیلى سازگار است روى همین‏جهت مى‏بینید یک مقبولیتى در میان افراد پیدا کرده است و هر کس در هرجائى این جمله را مى‏گوید. الآن حکایتى یادم آمد: من در سنین چهارده‏پانزده سالگى بودم که مقدمات کمى از عربى خوانده بودم بعد از واقعه‏معروف خراسان بود و حوزه علمیه مشهد به کلى از بین رفته بود و هر کس‏آن وضع را مى‏دید مى‏گفت دیگر اساسا از روحانیت‏خبرى نخواهد بود.جریانى پیش آمده بود که احتیاج به نویسندگى داشت از من دعوت کرده‏بودند. مقاله‏اى را من نوشتم. مردى بود که در آن محل ریاست مهمى داشت.وقتى آن مقاله را دید، یک نگاهى به سر و وضع من انداخت، حیفش آمد،دید که من هنوز پابند عالم آخوندى هستم شرحى گفت، نصیحت کرد که‏دیگر گذشت آن موقعى که مردم به نجف یا قم مى‏رفتند و به مقامات عالیه‏مى‏رسیدند. آن دوره از بین رفت، حضرت امیر فرموده است بچه‏تان رامطابق زمان تربیت کنید. و بعد گفت آیا دیگران که پشت این میزها نشسته‏اندشش تا انگشت دارند؟ و حرفهائى زد که من آن فکرها را از مغزم بیرون‏مى‏کنم. البته من به حرف او گوش نکردم. بعد رفتم به قم و مدت اقامتم در قم‏پانزده سال طول کشید. بعد که به تهران آمدم، اولین اثر علمى‏اى که منتشرکردم کتاب‏اصول فلسفه بود. آن شخص هم بعد به نمایندگى مجلس رسید و مردى باهوش و چیزفهم بود و در سنین جوانى احوال خوبى نداشت ولى بعد تغییرحالى در او پیدا شد. تقریبا در حدود هجده سال از آن قضیه گذشته بود که‏اصول فلسفه منتشر شد و یک نسخه از آن به دستش رسید و او یادش رفته‏بود که قبلا مرا نصیحت کرده بود که دنبال این حرفها نرو. بعد شنیدم که هرجا نشسته بود به یک طرز مبالغه‏آمیزى تعریف کرده بود. حتى یکبار درحضور خودم گفت که شما چنینید، چنانید. همانجا در دلم خطور کرد که توهمان کسى هستى که هجده سال پیش مرا نصیحت مى‏کردى که دنبال این‏حرفها نرو. من اگر آن موقع حرف ترا گوش مى‏کردم الآن یک میرزابنویسى‏پشت میز اداره‏اى بودم در حالى که تو الآن اینقدر تعریف مى‏کنى. غرض این‏جهت است که یک جمله‏هائى است که به ذائقه‏ها شیرین مى‏آید و مانندبرق رواج پیدا مى‏کند. اصلا همان طورى که بعضیها به وسائل مختلف‏برایشان پیش آمدهاى خوبى بروز مى‏کند و بعضیها هم بدشانس و بدبخت‏مى‏باشند، اگر ملاحظه کرده باشید جمله‏ها هم اینطور است. بعضى جمله‏هایک جملات خوش‏شانسى هستند. این جملات بدون اینکه ارزش داشته‏باشند مثل برق در میان مردم رواج پیدا مى‏کنند و حال آنکه جمله‏هائى‏هست صد درجه از اینها باارزشتر، و حسن شهرت پیدا نمى‏کنند. این جمله‏«لا تؤدبوا اولادکم باخلاقکم‏» جزء جملات خوش‏شانس دنیا است و شانس‏بیخودى پیدا کرده است. در مراد این جمله من دیشب اینطور عرض کردم:گو اینکه این جمله به این‏معنى و مفهومى که امروزیها استعمال مى‏کنند غلط است ولى یک معنا ومفهوم صحیحى مى‏تواند داشته باشد که غیر از چیزى است که امروزیها ازآن قصد مى‏کنند، و فرقى گذاشتم میان آداب و اخلاق که آداب غیر از اخلاق‏است. آن وقت آداب را دو گونه ذکر کردیم. ممکن است مقصود از آداب‏امورى باشد که در واقع امروز به آنها فنون مى‏گویند. علاوه بر اخلاق، علاوه‏بر صفات خاص روحى، علاوه بر نظمى که انسان باید به قواى روحى هرکس لازم و واجب است که یک سلسله فنون را یاد بگیرد، البته آنهم اندازه‏دارد یعنى فنى را باید بیاموزد که از آن فن یک اثر براى بشریت در جهت‏خیربرخیزد و ضمنا زندگى او را هم اداره بکند. در فنون است که انسان باید تابع‏زمان باشد. اگر «لا تؤدبوا اولادکم بآدابکم‏» بگوئیم درست است، یا «لا تؤدبوا اولادکم بفنونکم‏» حرف درستى است چون زندگى متغیر است،انسان نباید در اینجور چیزها جمود به خرج بدهد و همیشه بخواهد به اولادخودش آن فنى را بیاموزد که خودش داشته است در صورتى که ممکن است‏همان فن به شکل بهتر و کاملتر در زمان جدید پدید آمده باشد. مساله‏دیگرى که گفتم و بعد، از سؤالات آقایان معلوم شد که احتیاج به توضیح‏بیشترى دارد مساله آداب و رسوم است. آداب و رسوم هم بر دو قسم است.بعضى از آنها از نظر شرعى سنن نامیده مى‏شود یعنى شارع روى آنها نظردارد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره عبادت و پرستش

تحقیق درباره افراط در زهد و عبادت اسلام

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره افراط در زهد و عبادت اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

افراط در زهد و عبادت اسلام

از همان وقتهائی که تصوف هم در دنیای اسلام‏ پیدا شد، ما می‏بینیم افرادی پیدا شدند که تمام نیروی خودشان را صرف‏ عبادت و نماز کردند و سایر وظائف اسلامی را فراموش نمودند مثلا در میان‏ اصحاب امام علی علیه السلام مردی را داریم بنام ربیع بن خثیم همین خواجه ربیع‏ معروف که قبری منسوب به او در مشهد است. حالا این، قبر او هست یا نه‏ من یقین ندارم و اطلاعم در این زمینه کافی نیست ولی در اینکه او را یکی‏ از زهاد ثمانیه یعنی یکی از هشت زاهد معروف دنیای اسلام می‏شمارند، شکی‏ نیست.

ربیع بن خثیم اینقدر کارش به زهد و عبادت کشیده بود که در دوران آخر عمرش قبر خودش را کنده بود و گاهی می‏رفت در قبر و لحدی‏ که خودش برای خودش کنده بود می‏خوابید، و خود را نصیحت و موعظه می‏کرد، می‏گفت " ''یادت نرود عاقبت باید بیائی اینجا'' ".

تنها جمله‏ای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند آنوقتی بود که اطلاع پیدا کرد که مردم امام حسین علیه السلام فرزند عزیز پیامبر اکرم|پیغمبر را شهید کرده‏اند، چند کلمه گفت در اظهار تأثر و تأسف از چنین حادثه‏ای: " ''وای بر این امت که فرزند پیغمبرشان را شهید کردند ''". می‏گویند بعدها استغفار می‏کرد که‏ چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود به زبان آوردم.

همین آدم در دوران امیرالمؤمنین علی (ع) جزو سپاهیان ایشان بوده است‏، یکروز آمد خدمت امیرالمؤمنین عرض کرد: ''یا امیرالمؤمنین انا شککنا فی‏ هذاالقتال''. " انا " را هم که می‏گوید معلوم می‏شود که او نماینده عده‏ای‏ بوده است. یا امیرالمؤمنین! ما درباره این جنگ شک و تردید داریم، می‏ترسیم این جنگ، جنگ شرعی نباشد. چرا؟

چون ما داریم با اهل قبله‏ می‏جنگیم، ما داریم با مردمی می‏جنگیم که آنها مثل ما شهادتین می‏گویند، مثل ما نماز می‏خوانند، مثل ما رو به قبل می‏ایستند. و از طرفی شیعه‏ امیرالمؤمنین بود نمی‏خواست کناره گیری کند گفت یا امیرالمؤمنین! خواهش می‏کنم به من کاری را واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد، من را به جائی و دنبال مأموریتی بفرست که در آن شک نباشد.

امیرالمؤمنین هم فرمود بسیار خوب اگر تو شک می‏کنی پس من تو را به جای‏ دیگری می‏فرستم. نمی‏دانم خودش تقاضا کرد یا ابتداء حضرت او را به یکی‏ از سر حدات فرستادند که در آنجا هم باز سرباز بود. کار سربازی می‏خواست‏ انجام بدهد اما در سر حد کشور اسلامی که اگر احیانا پای جنگ و خونریزی‏ بمیان آمد طرفش کفار یا بت پرستان باشند، غیر مسلمانها باشند. خوب‏ این نمونه‏ای بود از زهاد و عبادی که در آن زمان بودند.

این زهد و عبادت چقدر ارزش دارد؟

این، ارزش ندارد که آدم در رکاب‏ مردی مانند علی باشد اما در راهی که علی دارد راهنمائی می‏کند و در آنجائی‏ که علی فرمان جهاد می‏دهد شک کند که آیا این درست است یا نادرست، و عمل به احتیا کند، بنا را بر احتیاط بگذارد. مثل اینکه می‏گویند: چرا ما روزه شک دار بگیریم؟ می‏بینید که در میان مردم هم این حرف خیلی زیاد است: چرا ما روزه شک دار بگیریم، این چه کاری است؟ چرا جائی بجنگیم‏ که شک داریم؟ میرویم جائی که روزه‏ای که می‏گیریم روزه شک دار نباشد.

این چه ارزشی دارد؟ اسلام بصیرت می‏خواهد، هم عمل می‏خواهد و هم بصیرت. این آدم (خواجه ربیع) بصیرت ندارد. در دوران ستمگری مانند معاویه و ستمگرتری مانند یزیدبن معاویه زندگی می‏کند، معاویه‏ای که دین خدا را دارد زیر و رو می‏کند، یزیدی که بزرگترین جنایتها را در تاریخ اسلام مرتکب‏ می‏شود و تمام زحمات پیغمبر دارد هدر می‏رود، آقا رفته یک گوشه‏ای را انتخاب کرده شب و روز دائما مشغول نماز خواندن است و جز ذکر خدا کلمه‏ دیگری به زبانش نمی‏آید، یک جمله ای هم که به عنوان اظهار تأسف از شهادت‏ حسین بن علی (ع) می‏گوید، بعد پشیمان میشود که این، حرف دنیا شد، چرا بجای آن، سبحان الله، الحمد لله نگفتم؟ چرا بجای آن یا حی یا قیوم‏ نگفتم؟ چرا الله اکبر نگفتم، لا حول و لا قوة الا بالله نگفتم؟ این با تعلیمات اسلامی جور در نمی آید.

::«لا یری الجاهل الا مفرطا او مفرطا»؛ جاهل یا تند می‏رود یا کند.::


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره افراط در زهد و عبادت اسلام

مقاله عبادت چیست

اختصاصی از اینو دیدی مقاله عبادت چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله عبادت چیست


مقاله عبادت چیست

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:14

عبادت هدف آفرینش ماست.قرآن میفرماید:

((و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون ))

کارهایی را که ما انجام می دهیم اگر برای رضای خدا باشدعبادت است,گرچه مانند کسب و کار ,تحصیل علم ,ازدواج و یا خدمت به مردم,برای رفع نیازهای خود و یا جامعه باشد.

آنچه یک امر را عبادت میکند آنست که برای انگیزه ای مقدس انجام شود که به تعبیر قرآن رنگ خدایی (صبغه الله)داشته باشد.

عبادت فطری است

بعضی کارهای ما بر اساس عادت است و برخی بر اساس فطرت.آنچه عادت است هم میتواند با ارزش باشد مثل عادت به کارهای خوب و هم میتواند بی ارزش باشد مانند عادت به سیگار .اما اگر امری فطری شد یعنی بر اساس فطرت و سرشت پاکی که خداوند در نهاد هر بشری قرار داده است انجام شد با ارزش است .

امتیاز فطرت بر عادت آنست که مکان و زمان ,جنس و نژاد و سن و سال در آن تاثیری ندارد و هر انسانی از آن جهت که انسان است آنرا دارا می باشد ,مانند علاقه به فرزند که اختصاص به منطقه و نژاد خاصی ندارد و هر انسانی فرزندش را دوست میدارد .اما مسائلی مانند شکل و فرم لباس یا غذا از باب عادت است و در مکانها و زمانهای مختلف ,متفاوت است.در بعضی مناطق,چیزی مرسوم است که در جاهای دیگر مرسوم نیست .

عبادت و پرستش نیز یکی از امور فطری است و لذا قدیمی ترین,زیبا ترین و محکم ترین آثار ساختمانی بشر ,مربوط به معبدها ,بتکده ها و آتشکده هاست.

البته در شکل و شیوه پرستشها تفاوتهای زیادی دیده می شود.یکی تفاوت در معبودها که از ستایش سنگ و چوب و بتها گرفته تا خدای عزیز,ویکی در شکل و شیوه عبادت که از رقص و پای کوبی گرفته تا عمیق ترین و لطیفترین مناجاتهای اولیاء خدا تغییر می کند.

هدف انبیاء نیز ایجاد روح پرستش در انسان نبوده است بلکه اصلاح پرستش در ورد شخص معبود و شکل عبادت است .

هنرها و هزینه های سنگینی که در ساختمان کلیساها,کنیسه ها , معابد هندوها و مساجد مصرف می شود ,مقدس شمردن پرچم ,وطن و قهرمانان ملی, عشق ورزیدن به کمالات و ارزشها ,ستایش و جان فشانی به خاطر افراد و یا حتی اشیاء ,همه و همه جلوه هایی از روح پرستش در وجود آدمی است .

انها هم که خدارا پرستش نمی کنند یا مال و مقام یا هسر و فرزند یا مدرک و مکتب و راه و روش خود را میپرستند و در راه آن تا مرز جانفشانی و   دلباخته گی پیش می رود و هستی خود را فدای معبودشان میسازد.پرستش در انسان یک ریشه عمیق فطری دارد گرچه انسان خود ازآن غافل باشد,به قول مولوی:


دانلود با لینک مستقیم


مقاله عبادت چیست

مقاله نماز برترین عبادت

اختصاصی از اینو دیدی مقاله نماز برترین عبادت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله نماز برترین عبادت


مقاله نماز برترین عبادت

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 18

در مجموعه عبادات اسلامی، نماز برترین عبادت است که با عنوان عمود و ستون خیمه دین از آن یاد شده است. زیباترین مجموعه ای که خداوند برای ذکر و یاد خود در اختیار بندگان قرار داده: « اقم الصلوه لذکری ».

اگر نماز در درگاه حضرت ربوبی مورد قبول واقع شود، باقی عبادات نیز قبول می‌شود و اگر رد شود، هیچ عملی پذیرفته نخواهد شد: « ان قبلت قبل ما سواها و ان ردّت ردّ ما سواها » و اولین عبادتی است که در روز قیامت مورد سئوال قرار می گیرد.

آری نماز « خیر العمل » است؛ یعنی بهترین کار در مجموعه اعمال صالح است.

حال باید توجه داشت مغز و روح نماز، همان حضور قلب است. حضور قلب به معنای توجه به حضور در محضر خداوند و غفلت از ماسوای اوست؛ درک واقعیت آنچه می خوانیم و با خداوند گفت‌وگو می‌کنیم. و میزان قبول و معیار پذیرش نماز همین است. اولیاء الهی و معصومین علیهم السلام نمونه های کامل و بی نظیری از حضور قلب را در نمازهای خود به نمایش گذاشته اند. حضرت زین العابدین علیه السلام نیز در حال نماز آنچنان مستغرق یاد حق و مشاهده جلال و جمال ربوبی می شد که به طور کلی از غیر خدا غافل می‌شد و ابداً به آنچه در اطرافش می‌گذشت، متوجه نبودند.

امام باقر علیه السلام فرمود: روزی علی بن الحسین علیه السلام نماز می خواند. در این حال، ردا از دوش مبارکش افتاد. اما امام توجهی نکرد تا نماز خود را به پایان رساند.

بعضی از اصحاب راجع به این موضوع از امام پرسیدند. امام پاسخ داد:« وای بر شما، آیا نمی دانید در مقابل چه کسی بودم؟ هر آینه از نماز بندگان، تنها آنچه با قلبشان رو به درگاه خداوند آورده اند، قبول درگاه الهی می شودگفتند:« پس ما و نمازهایمان نابود و هلاک شده اندامام فرمود:« خداوند عزّوجل این مسئله را با نوافل جبران می‌کندامام در موقع نماز به هیچ چیز غیر از نماز مشغول نمی شد و هیچ چیزی نمی شنید. در کتاب « کشف الغمه » روایت شده است که یکی از فرزندان امام سجاد علیه السلام در چاه افتاد. مردم مشغول نجات او شدند، تا بالاخره او را از چاه بیرون آوردند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نماز برترین عبادت