اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مظاهر غفلت در انسان

اختصاصی از اینو دیدی مظاهر غفلت در انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

مظاهر غفلت در انسان

قال الله تبارک و تعالى فى کتابه:

«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغدو اتقوا الله‏ان الله خبیر بما تعملون و لاتکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون‏».

ملاک ارزش اعمال انسان ارزش انسان به آگاهى اوست، هر قدر کارهاى انسان‏آگاهانه‏تر باشد، و انسان نسبت‏به کار خود توجه بیش‏تر و شناخت‏بیش‏تر داشته باشدآن کار انسانى‏تر است و هر اندازه کار به انگیزه غرایز و امیال حیوانى که‏طبعا در آن‏ها شناخت و آگاهى هم کم‏تر است انجام گیرد آن کار حیوانى‏تر هست وانسان را به حیوانیت نزدیک مى‏کند. شاید همین باشد سر این که در آن آیه شریفه‏مى‏فرماید: «اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون‏».

کسانى که از حیوانات پست‏ترند اهل غفلت‏اند و آگاهى ندارند. پس غفلت و ناآگاهى‏انسان را آن‏قدر تنزل مى‏دهد و پست مى‏کند که از حد چهارپایان هم فروتر مى‏رود.

مظاهر غفلت (اشباع غرائز حیوانى) مظاهر غفلت و ناآگاهى در زندگى انسان فراوان‏است و هر اندازه انسان در فکر اشباع غرایز حیوانى باشد از آگاهى انسانى دورترمى‏شود، تا آن جا که خدا را فراموش مى‏کند، خدا هم به واسطه کفران این نعمت وعقوبت این گناه خودش را از یاد خودش مى‏برد; یعنى انسان از خودش هم غافل مى‏شود.

و دیگر توجه ندارد که کى هست و کجا هست و از کجا آمده و کجا خواهد رفت. عینامثل حیوانى که فقط چشمش به علف و همش پر کردن شکم و توابع و لوازمش است. این‏هم به همین نحوه مى‏شود که این نسیان نفس به دنبال نسیان خدا «نسوا الله‏فانسیهم انفسهم‏» از مظاهر بزرگ این غفلت و ناآگاهى انسان است.

معناى آیه شریفه «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله ولتنظر...» خداوند متعال‏در آیه شریفه‏اى که در ابتدا آوردیم مى‏فرماید: از خدا بترسید و بیندیشید که‏براى فرداى خود چه پیش فرستاده‏اید:

«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله‏» بعد مى‏فرماید: «ولتنظر نفس ما قدمت‏لغد» نمى‏فرماید: وانظروا ماذا قدمتم لغد شاید اشاره باشد به این که کم هستندکسانى که در این باره بیندیشند یک کسى هم بیندیشد، فکر کند، ببیند، که براى‏فرداى خود چه فرستاده است.

همان طور که غفلت انسان را از سرحد انسانیت تنزل مى‏دهد، توجه و آگاهى به خود،جهان و خدا، انسان را از یوانیت‏بالا مى‏برد. هر قدر انسان از نعمت‏هایى که خدابه او داده بیش‏تر بهره بردارى کند و چشم و گوش و دل و قلب و وسائل ادراک و فکرخود را در راه حقیقت‏به کار بیاندازد به مرز انسانیت نزدیک‏تر مى‏شود. این یکى‏از مهم‏ترین مسائلى است که انبیا و اولیاى خدا و مصلحانى که از طرف خدا براى‏اصلاح جامعه‏ها مى‏آمده‏اند بر آن تکیه داشتند.

عروض نسیان و غفلت از یاد خدا در حین انجام عمل:

البته ما معتقدیم که آخرتى هست و باید براى آخرت فکرى کرد و چه بسا کارى رابه خاطر هدف اخروى شروع کنیم، و انگیزه ما در شروع آن کار هم خدا و رسیدن به‏پاداش الهى باشد ولى موقعى که به کار مشغول مى‏شویم و توجه ما به مقدمات آن کارمعطوف مى‏شود کم کم غفلت عارض ما مى‏شود; مثلا به فکر مى‏افتیم امروز از فامیل‏مریضى عیادت کنیم، در بین راه قدم به قدم عواملى انسان را از خدا غافل مى‏کند:

مناظرى که مى‏بیند چیزهایى که مى‏شنود و بالاخره اگر از همه این‏ها گذشتیم و سالم‏رسیدیم بدون این که شیطان ما را به طرف خودش بکشاند، در صحبت‏ها مسائلى پیش‏مى‏آید که کم کم انسان را غافل مى‏کند. غافل مى‏کند از این که اصلا براى چى آمده‏بود این جا، گاهى گله از این و آن، یا فرض کنید رفتار بد بعضى نسبت‏به دیگرى وخلاصه غیبت و تهمت و کم کم افترا و چیزهاى دیگر. براى آن کار واجب یا مستحبى که‏آمده بودیم کم کم خود ما هم کشیده مى‏شویم به اینها و به جاى این که در این راه‏تقربى به خدا پیدا کرده باشیم و بنده‏اى از بندگان خدا را به خدا نزدیک کرده‏باشیم نه تنها او را نجاتش نمى‏دهیم از آن غفلتى که دارد خود بلکه ما هم غافل‏مى‏شویم که اصلا آمده بودیم این جا چه کار داشتیم. آن کارى که به قصد خدا شروع‏کرده بودیم به کجا رسید تازه وقتى رسیدیم به موقع عمل هدف فراموش مى‏شود، مى‏افتیم توى امور دنیا و حتى گاهى به حرام هم کشیده مى‏شویم.

این است که در دعاى ابوحمزه عرض مى‏کند که خدایا پناه مى‏برم از آن کارى که‏براى تو آن کار را شروع کردم و بعد عارض شد براى من چیزى که من را از آن راه‏حق و هدف صحیح منحرف و منصرف کرد.

لذا انسان باید توجه داشته باشد که صرف نیت اولیه براى یک کار کافى نیست که‏آن کار سالم انجام بگیرد و به نفع انسان تمام شود، بلکه باید تا آخر کار، اخلاص‏داشته باشد و غافل نشود.

یکى از نمونه‏هاى بزرگ این مساله، که سختى‏هاى بیشترى دارد، کارهاى اجتماعى‏است. کارى که سال‏ها باید فرد یا افرادى به کمک افراد دیگر انجام دهند.

بسیار پیچیده‏تر و مشکل‏تر از کار یک ساعتى و زودگذر است، براى یک کار یک ساعتى‏آن‏قدر باید انسان خودش را مواظبت کند که شیطان گولش نزند، در بین راه از هدف‏خارج نشود، هدف را فراموش نکند، که بتواند کار خود را درست انجام دهد. اما یک‏کارى که چند سال باید دنبالش را گرفت، روز و شب را باید وقت صرف کرد،بى‏خوابى‏ها کشید، خطرها را تحمل کرد، پول‏ها خرج کرد. هر لحظه‏اش با خطر غفلت وشیطان روبه رو است.

اگر مقدارى در کارهایى که کم و بیش کرده‏ایم تامل کنیم، متوجه مى‏شویم که کم‏کارى هست که بتوانیم حسابش را درست پس بدهیم. تمام کارهایى را که در روز، ماه،سال و سال‏ها کرده‏ایم آیا براى خدا بوده است؟

در بین این راه از مسیر منحرف نشده‏ایم؟ هدف را فراموش نکرده‏ایم، یا نه؟ خیلى‏وقت‏ها به جایى رسیدیم که فراموش کرده‏ایم که اصلا براى چه حرکت کرده بودیم گاهى‏کارى را شروع کردیم و بعد فهمیدیم که یک گروه دیگرى هم هستند که همین کار رامى‏خواهند انجام دهند; مثلا کلاس یا درس خاصى را شروع مى‏کنیم بعد متوجه مى‏شویم که‏دوست و یا همکاران ما هم درس مشابه‏اى را دارند.


دانلود با لینک مستقیم


مظاهر غفلت در انسان

تحقیق درباره حبیب بن مظاهر

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره حبیب بن مظاهر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

حبیب بن مظاهر

حبیب مظاهر (مظهر) اسدی از اصحاب خاص رسول خدا و امیرالمومنین علی علیه السلام بود و در جنگ های جمل و صفین و نهروان در کنار امام علی جنگید. او از حاملان علوم علی علیه السلام به شمار می‌رفت و پسر عمویش، اباثور، در میان اعراب به شاعری و سوارکاری شهرت داشت.

حبیب از کسانی بود که برای امام حسین علیه السلام نامه نوشت و هنگامی که مسلم بن عقیل نماینده امام به کوفه وارد شد، در منزل مختار به حمایت از او سخن گفت.

او به همراه مسلم بن عوسجه در کوفه برای امام حسین علیه السلام از مردم بیعت می‌گرفتند اما وقتی ابن زیاد وارد کوفه شد و کوفیان مسلم را تنها گذاشتند، افراد قبیله‌اش حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه را از چشم ماموران ابن زیاد پنهان کردند.

آن دو وقتی خبردار شدند که امام حسین علیه السلام به کربلا رفته، مخفیانه به سویش حرکت کردند. روزها مخفی می شدند و شب‌ها به سرعت می‌رفتند تا به اردوی امام علیه السلام ملحق شدند و سرانجام به شهادت رسیدند.

نیم روز، مقاومت و فداکارى، و قرنها تابندگى و افتخار; این ثمره‏اى از حماسه عاشوراست.

عارفان مسلح

نیم روز، مقاومت و فداکارى، و قرنها تابندگى و افتخار; این ثمره‏اى از حماسه عاشوراست.

یاران حسین(ع) که فداکارى و ایثار و جهادشان به تاریخ حرکت داد، و به زندگى معنا بخشید و به مرگ، عظمت عطا کرد، ضرب المثل شدند. و یادشان سرمایه الهام و شورآفرینى گشت و نامشان قرین مجد و عظمت گردید، و خونشان در پاى نهال اسلام ریخته شد و به دین و عزت و شرف و آزادگى، جانى دوباره بخشید.

آرى، این گونه از «مرگ‏»، «حیات‏» پدید مى‏آید، و این‏سان «فنا»، «بقا» مى‏آفریند، و این چنین خون سرخ شهید، یادسبز جاوید را ترسیم مى‏کند و شهیدان، «اسوه‏» هاى تاریخ مى‏گردند در دیندارى، درتقوا و مرزبانى از احکام الهى،در دفاع از قرآن و حمایت از امام، در یارى حق و عدل، در آزادگى و عزت،در حقخواهى و ستم ستیزى و در همه فضیلتها و ارزشها. محور کلام، «عاشورا» است، و میدان عمل، «کربلا».

در سال 61 هجرى که نیم قرن از رحلت پیامبر اسلام مى‏گذشت، جامعه اسلامى گرفتار حاکمانى شده بود که تحریف دین و کشتن آزادگان و هتک حرمتهاى الهى و احیاى جاهلیت‏سیاه و دنیازدگى و ستمگرى و شکمبارگى و شهوترانى کمترین و کوچکترین فسادهایشان بود.

حسین بن على(ع) قیام کرد، تا دست‏یزید تبهکار را از سرنوشت امت اسلام کوتاه سازد. زمانه دشوارى بود; امتحانى پیش آمده بود که دینداران واقعى کم شده بودند و مردان جهاد و شهادت کمتر یافت مى‏شدند; اکثر مردم به «زندگى‏» روى آورده بودند!

حسین(ع) براى احیاى حق و اسلام، مردانه قدم به میدان گذاشت و نهضت ضد یزیدى خود را -که ضد کفر و ستم بود- با یارانى مصمم و وفادار و حق‏شناس به انجام رساند.

اصحاب او اندک بودند، لیکن درعاشورا کیفیت مطرح بود، نه کمیت; ایمان و عشق به شهادت در راه خدا ملاک بود، نه فزونى جمعیت و زیادى نفرات.

اغلب همراهان حسین بن على‏«ع‏»، عابدان شب زنده‏دار، زاهدان وارسته، قاریان قرآن شناس، قهرمانان با بصیرت، معلمان سلحشور و مجاهدان پرهیزکارى بودند که آثار عبادت‏و تهجد در سیمایشان هویدا بود. حضور تنى چند از صحابه پیامبر اسلام و حواریون حضرت امیر در سپاه اندک سید الشهدا قداست و وجهه و معنویتى پر شکوه به جمع آنان بخشیده بود.

در نوشته حاضر با چهره تابناک و شخصیت‏برجسته یکى از یلان دلاور و شیران بیشه شجاعت و ایثار و حماسه‏آفرینى آشنا مى‏شویم، تا شاید این آشنایى، ما را در پیروى و تاسى به آنان یارى رساند.

این قهرمان عابد و عارف، «حبیب بن مظاهر» است که نامش آشناست و با کربلاى حسین و عاشوراى شهادت، پیوندى ناگسستنى دارد.

برخى از عاشوراییان، جزء مسلمانان فداکارى بودند که حتى حضور رسول خدا(ص) را هم درک کرده بودند، و بعضى‏شان از دلیرمردان رکاب امیرالمؤمنین و یاران آن حضرت بودند که در حضورش با دشمنان حق جنگیده و در شمار اصحاب امام مجتبى (ع) هم بوده‏اند و سرانجام حسین‏بن على(ع) را درکربلا یارى کرده و دراین راه به شهادت‏رسیده‏اند.

حبیب و یاران دیگر ابا عبدالله الحسین(ع) در روز عاشورا، از چنان عظمت و شکوه و مقامى برخوردار بودند که مایه غبطه همگان است. تعبیراتى را که امام صادق(ع) درباره آنان به کار برده است، بسیار ارزشمند است.

القابى همچون «اولیا و دوستان خدا»، «برگزیدگان پروردگار»، «یاران وفادار دین خدا»، «انصار پیامبر و على و فاطمه و حسن و حسین‏»، «پاکان رستگار و سعادتمند» و... از زبان امام صادق(ع) درباره آنان صادر شده است (1) .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حبیب بن مظاهر

مقاله در مورد بادگیر

اختصاصی از اینو دیدی مقاله در مورد بادگیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

بادگیر از مظاهر و سمبلهای تمدن ایرانی است دقیقا معلوم نیست اولین بادگیر در کدام شهر ایران ساخته شده ولی سفرنامه نویسان قرون وسطی بیشتر از بادگیرهای شهرهای کویری و گرم و خشک مانند یزدام برده‌اند کاریز و بادگیر و خانه‌های گنبدی بدون تردید از نمادهای تمدن ایرانی است

اولین بادگیر ها در تاریخ جهان در منطقه یزد خودنمایی کردند.سیستم کاری بادگیرها بهاین نحو می باشد که هوای جاری بیرون از خانه را به داخل خود می کشند و با تشت های آبی که درون آنها تعویه شده ، هوا را خنک و سبک می کنندو به داخل خانه هدایت می کنند.بادگیر، یک روش ابداعی ایرانی برای ایجاد فضای خنک در داخل منازل گرم کویری است . این دستگاه تهویه مطبوع ، سالیان درازی از روزگاران دور ، فضای زندگی مردم ایران را قابل تحمل کرده است . بادگیرها معمولاً برجکهای کوچکی به صورت چهارضلعی یا چند ضلعیهای منتظمند که ساختار مثلث در آنها به هیچ وجه دیده نمیشود .

بادگیر وسیله تهویه مناسبی برای خانه‎ها در قلب کویر محسوب می‎شود. به طوری که جریان هوای مطبوع را در اتاق‎ها، تالار و زیرزمین ایجاد می‎کند.

در واقع شهر‎ها و روستاهای کویری، با بادگیر نفس می‎کشند. به همین لحاظ است که در هر محل، جهت بادگیر را در سمتی می‎سازند که مناسب‎ترین جریان هوای منطقه را جذب کند. به عنوام مثال در سراسر منطقه اردکان جهت بادگیر را رو به شمال است تا هوای شمال را به داخل خانه بکشاند. کار اصلی بادگیر در دو بخش خلاصه می‎شود؛ یکی آن که هوای دلپذیر و مطبوع را به قسمت زیر هدایت می‎کند به طوری که به محض این که به چشمه‎های بادگیر می‎وزد به دلیل وضعیت ویژه چشمه‎های بادگیر، باد با سرعت هر چه تمام‎تر به پایین کشیده می‎شود. کار دوم بادگیر  این است که هوای گرم و آلوده را به بیرون می‎فرستد. یعنی در واقع کارمکش را انجام می‎دهد.

در مسیر بعضی بادگیر‎ها که به سرداب راه پیدا می‎کند، طاقچه یا گنجه‎ای در دل دیوار تعبیه می‎کنند و در چوبی بر آن می‎گذارند تا بتوانند باد را کنترل کنند. به این معنی در زمستان در گنجه را می‎‏بندند تا ارتباط فضای داخل و خارج اتاق بریده شود.

این گنجه‎ها در اتاق‎ها، کار یخچال امروزی را انجام می‎دهند. به طوری که گوشت و ماست و پنیر و غذا‎ی شب مانده را در گنجه می‎گذارند و در آن را می‎بندند تا آن مواد از هوای گرم فضای داخل و دسترسی حیوانات خانگی در امان باشد. در منطقه‎ی «عقدا» به این گنجه‎های دیواری، «گمبیچه» می‎گویند.

از بادگیر‎ علاوه بر تهویه هوا و موردی که گفته شد برای سرد نگه‎داشتن مواد غذایی به روش بهتری نیز استفاده می‎‎کنند. برای این منظور روی چوب میان قفسه باد‎گیر یک قرقره چوبی‎بند می‎کنند. سپس از میان قرقره ریسمانی می‎گذرانند که به پایین بادگیر می‎رسد.  سر دیگر آن ریسمان را به شکل چهار رشته درمی‎آورند که به چهار گوشه تخته مشبکی به درازا و پهنای هفتاد سانتیمتر بسته می‎شود که این تخته را در اصطلاح «چوئوش» می‎نامند. سپس یک طناب را به میخ دیوار تالار می‎زنند و روی تخته مشبک، ماست، پنیر و غذا‎هایی که باقی می‎ماند می‎گذارند. برای آن که تخته را به بالا و در معرض جریان هوا قرار بدهند، سر طناب را از میخ باز کرده و پایین می‎کشند تا سر دیگر آن با واسطه قرقره‎ای که به تخت مشبک متصل است بالا کشیده شود و تخت مشبک بالا رفته و در معرض هوای سرد قرار می‎گیرد.

بیشتر بادگیر‎ها یک طبقه‎ است. تنها چند بادگیر در سراسر یزد دیده شده که دو یا سه طبقه است. به عنوان مثال در منطقه‎ی «عقدا» یک بادگیر دو طبقه در رباط معروف به «حاجی ابوالقاسم رشتی» مشاهده شد که معماران راجع به کیفیت بنای آن می‎گویند:

در گذشته بر اثر ناامنی در طبقه دوم آن آتش می‎افروختند تا رخنه ورود دشمن را به اطراف اطلاع دهند و از طرفی طبقه دوم به عنوان برج راهنما برای کاروانیان به حساب می‎آمده است.

عده‎ای دیگر می‎گویند: «ساختن بادگیر دوطبقه یک نوع هنر معماری است زیرا ساختن آن کار هر معماری نیست.

نظر دوم به حقیقت نزدیک‏‎تر است. زیرا به طبقه دوم امکان رفتن افراد یا آتش‎افروزی نیست. 

از سوی دیگر، شکل بادگیر که هشت ضلعی است نشان می‎دهد که رعایت تناسب و زیبایی بادگیر برای معماری در درجه اول اهمیت بوده است. زیرا بادگیر طبقه دوم روی بادگیر طبقه اول ساخته شده است و منفذ زیر بادگیر آن درست در وسط منافذ دو طبقه بادگیر است. بادگیر طبقه دوم کار هواکش را انجام می‎دهد. یعنی در واقع این


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد بادگیر

مظاهر غفلت در انسان

اختصاصی از اینو دیدی مظاهر غفلت در انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

مظاهر غفلت در انسان

قال الله تبارک و تعالى فى کتابه:

«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغدو اتقوا الله‏ان الله خبیر بما تعملون و لاتکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون‏».

ملاک ارزش اعمال انسان ارزش انسان به آگاهى اوست، هر قدر کارهاى انسان‏آگاهانه‏تر باشد، و انسان نسبت‏به کار خود توجه بیش‏تر و شناخت‏بیش‏تر داشته باشدآن کار انسانى‏تر است و هر اندازه کار به انگیزه غرایز و امیال حیوانى که‏طبعا در آن‏ها شناخت و آگاهى هم کم‏تر است انجام گیرد آن کار حیوانى‏تر هست وانسان را به حیوانیت نزدیک مى‏کند. شاید همین باشد سر این که در آن آیه شریفه‏مى‏فرماید: «اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون‏».

کسانى که از حیوانات پست‏ترند اهل غفلت‏اند و آگاهى ندارند. پس غفلت و ناآگاهى‏انسان را آن‏قدر تنزل مى‏دهد و پست مى‏کند که از حد چهارپایان هم فروتر مى‏رود.

مظاهر غفلت (اشباع غرائز حیوانى) مظاهر غفلت و ناآگاهى در زندگى انسان فراوان‏است و هر اندازه انسان در فکر اشباع غرایز حیوانى باشد از آگاهى انسانى دورترمى‏شود، تا آن جا که خدا را فراموش مى‏کند، خدا هم به واسطه کفران این نعمت وعقوبت این گناه خودش را از یاد خودش مى‏برد; یعنى انسان از خودش هم غافل مى‏شود.

و دیگر توجه ندارد که کى هست و کجا هست و از کجا آمده و کجا خواهد رفت. عینامثل حیوانى که فقط چشمش به علف و همش پر کردن شکم و توابع و لوازمش است. این‏هم به همین نحوه مى‏شود که این نسیان نفس به دنبال نسیان خدا «نسوا الله‏فانسیهم انفسهم‏» از مظاهر بزرگ این غفلت و ناآگاهى انسان است.

معناى آیه شریفه «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله ولتنظر...» خداوند متعال‏در آیه شریفه‏اى که در ابتدا آوردیم مى‏فرماید: از خدا بترسید و بیندیشید که‏براى فرداى خود چه پیش فرستاده‏اید:

«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله‏» بعد مى‏فرماید: «ولتنظر نفس ما قدمت‏لغد» نمى‏فرماید: وانظروا ماذا قدمتم لغد شاید اشاره باشد به این که کم هستندکسانى که در این باره بیندیشند یک کسى هم بیندیشد، فکر کند، ببیند، که براى‏فرداى خود چه فرستاده است.

همان طور که غفلت انسان را از سرحد انسانیت تنزل مى‏دهد، توجه و آگاهى به خود،جهان و خدا، انسان را از یوانیت‏بالا مى‏برد. هر قدر انسان از نعمت‏هایى که خدابه او داده بیش‏تر بهره بردارى کند و چشم و گوش و دل و قلب و وسائل ادراک و فکرخود را در راه حقیقت‏به کار بیاندازد به مرز انسانیت نزدیک‏تر مى‏شود. این یکى‏از مهم‏ترین مسائلى است که انبیا و اولیاى خدا و مصلحانى که از طرف خدا براى‏اصلاح جامعه‏ها مى‏آمده‏اند بر آن تکیه داشتند.

عروض نسیان و غفلت از یاد خدا در حین انجام عمل:

البته ما معتقدیم که آخرتى هست و باید براى آخرت فکرى کرد و چه بسا کارى رابه خاطر هدف اخروى شروع کنیم، و انگیزه ما در شروع آن کار هم خدا و رسیدن به‏پاداش الهى باشد ولى موقعى که به کار مشغول مى‏شویم و توجه ما به مقدمات آن کارمعطوف مى‏شود کم کم غفلت عارض ما مى‏شود; مثلا به فکر مى‏افتیم امروز از فامیل‏مریضى عیادت کنیم، در بین راه قدم به قدم عواملى انسان را از خدا غافل مى‏کند:

مناظرى که مى‏بیند چیزهایى که مى‏شنود و بالاخره اگر از همه این‏ها گذشتیم و سالم‏رسیدیم بدون این که شیطان ما را به طرف خودش بکشاند، در صحبت‏ها مسائلى پیش‏مى‏آید که کم کم انسان را غافل مى‏کند. غافل مى‏کند از این که اصلا براى چى آمده‏بود این جا، گاهى گله از این و آن، یا فرض کنید رفتار بد بعضى نسبت‏به دیگرى وخلاصه غیبت و تهمت و کم کم افترا و چیزهاى دیگر. براى آن کار واجب یا مستحبى که‏آمده بودیم کم کم خود ما هم کشیده مى‏شویم به اینها و به جاى این که در این راه‏تقربى به خدا پیدا کرده باشیم و بنده‏اى از بندگان خدا را به خدا نزدیک کرده‏باشیم نه تنها او را نجاتش نمى‏دهیم از آن غفلتى که دارد خود بلکه ما هم غافل‏مى‏شویم که اصلا آمده بودیم این جا چه کار داشتیم. آن کارى که به قصد خدا شروع‏کرده بودیم به کجا رسید تازه وقتى رسیدیم به موقع عمل هدف فراموش مى‏شود، مى‏افتیم توى امور دنیا و حتى گاهى به حرام هم کشیده مى‏شویم.

این است که در دعاى ابوحمزه عرض مى‏کند که خدایا پناه مى‏برم از آن کارى که‏براى تو آن کار را شروع کردم و بعد عارض شد براى من چیزى که من را از آن راه‏حق و هدف صحیح منحرف و منصرف کرد.

لذا انسان باید توجه داشته باشد که صرف نیت اولیه براى یک کار کافى نیست که‏آن کار سالم انجام بگیرد و به نفع انسان تمام شود، بلکه باید تا آخر کار، اخلاص‏داشته باشد و غافل نشود.

یکى از نمونه‏هاى بزرگ این مساله، که سختى‏هاى بیشترى دارد، کارهاى اجتماعى‏است. کارى که سال‏ها باید فرد یا افرادى به کمک افراد دیگر انجام دهند.

بسیار پیچیده‏تر و مشکل‏تر از کار یک ساعتى و زودگذر است، براى یک کار یک ساعتى‏آن‏قدر باید انسان خودش را مواظبت کند که شیطان گولش نزند، در بین راه از هدف‏خارج نشود، هدف را فراموش نکند، که بتواند کار خود را درست انجام دهد. اما یک‏کارى که چند سال باید دنبالش را گرفت، روز و شب را باید وقت صرف کرد،بى‏خوابى‏ها کشید، خطرها را تحمل کرد، پول‏ها خرج کرد. هر لحظه‏اش با خطر غفلت وشیطان روبه رو است.

اگر مقدارى در کارهایى که کم و بیش کرده‏ایم تامل کنیم، متوجه مى‏شویم که کم‏کارى هست که بتوانیم حسابش را درست پس بدهیم. تمام کارهایى را که در روز، ماه،سال و سال‏ها کرده‏ایم آیا براى خدا بوده است؟


دانلود با لینک مستقیم


مظاهر غفلت در انسان