اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد ابوریحان محمد بن احمد بیرونی

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد ابوریحان محمد بن احمد بیرونی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

ابوریحان محمد بن احمد بیرونی

تولد: سوم ذیحجه سال 362 ه .ق در بیرون خوارزم

فوت : جمعه دوم رجب 442 هجری

فقیه ابوالحسن علی گوید : ((‌ آنگاه که نفس در سینه او به شماره افتاده بود بر بالین وی حاضر آمدم. در آن حال پرسید : حساب جدات فاسده را که وقتی مرا گفتی - بازگوی که چگونه بود؟ گفتم اکنون چه جای این سوال است؟ گفت ای مرد کدام یک از این دو بهتر؟ این مساله را بدانم و بمیرم یا نادانسته و جاهل در گذرم؟ و من آن مساله بازگفتم - فرا گرفت و از نزد وی بازگشتم و هنوز قسمتی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانه او برخاست.))

زندگینامه

ابوریحان محمدبن احمد بیرونی در ذیحجه سال 362 هجری قمری در بیرون خوارزم زاده شد. سالهای اول زندگی را در خوارزم به تحصیل علوم گذرانید و مدتی در خدمت مامونیان خوارزم بود تا آن که به مسافرت پرداخت. در ابتدای سفر چند سالی را در جرجان ( در جنوب شرقی دریای مازندران) در خدمت شمس المعالی قابوس وشمگیر گذرانید و کتاب آثار الباقیه را در آنجا به نام قابوس به سال 390 هجری تالیف کرد. این کتاب از گاه شماری و جشنهای ملل مختلف سخن می گوید.

پس از ده سال دوباره به خوارزم بازگشت و در دربار ابوالعباس مامون ابن مامون خوارزمشاه که مردی دانشمکند بود وارد شد. اب.العباس داماد سلطان محمود غزنوی به خوارزم لشگر کشید و پس از فتح آن شهر ابوریحان را نیز با خود به غزنین برد (بهار 408 هجری)

ابوریحان از آن پس همراه لشکر کشی های سلطان محمود به هندوستان راه یافت و با بسیاری از دانشمندان و حکیمان هند معاشر شد و زبان سانسکریت آموخت حاصل این سفر کتاب تحقیق ماللهند و ترجمه چند کتاب از زبان سانسکریت به زبان عربی است.

پس از سلطان محمود پسرش سلطان مسعود نیز ابوریحان را از پدرش گرامی داشت به طوری که بارورترین سالهای زندگی این دانشمند بزرگ سالهایی است که در دربار سلطان مسعود بود. ابوریحان در این مدت قانون مسعودی را به نام سلطان مسعود نوشت.

ابوریحان پس از عمری تحقیق و تالیف ماندنی و ارزشمند سرانجام در روز جمعه دوم رجب سال 442 هجری دیده از جهان گشود.

از آثار علمی او

ابوریحان بیرونی دارای تالیفات ئ ترجمه های بسیار معتبری در فیزیک جغرافیای ریاضی ریاضیات نجوم معدن شناسی . . . است. این دانشمند محقق و مصنف و مورخی بسیار دقیق بود و متجاوز از شش قرن زودتر از فرانسیس بیکن انگلیسی روش علمی را به کار بست و آن را معرفی کرد. ولی با تاسف کمتر آثار او به لاتین ترجمه شده است و از این رو تا این اواخر برای مردم مغرب زمین ناشناخته باقی ماند. بعضی از آثار بیرونی عبارتند از :

تحقیق ماللهند : موضوع این کتاب مذهب و عادات و رسوم هندوان و نیز گزارشی از سفر به هند است.

قانون مسعودی : کتابی است در نجوم اسلامی شامل یازده بخش. در این کتاب بخشهایی مربوط به مثلثات کروی و نیز زمین و ابعاد آن و خورشید و ماه و سیارات موجود است.

التفهیم لاوایل صناعت التنجیم : این کتاب نیز در نجوم و به فارسی نوشته شده است و برای مدت چند قرن متن کتاب درسی برای تعلیم ریاضیات و نجوم بوده است

الجماهر فی معرفه الجواهر : بیرونی این کتاب را به نام ابوالفتح مودود بن مسعود تالیف کرد و موضوع کتاب معرفی مواد معدنی و مخصوصا جواهرات مختلف است. ابوریحان در این کتاب فلزات را بررسی کرده: و نوشته است . او نظریات و گفته های دانشمندانی مانند ارسطو اسحاق الکندی را درباره حدود سیصد نوع ماده معدنی ذکر کرده است .

صیدنه این کتاب درباره مواد شیمیایی و خواص و طرز تهیه آن ها نوشته شده است.

آثار الباقیه عن القرون الخالیه : ( اثرهای مانده از قرن های گذشته ) ابوریحان در این کتاب مبدا تاریخ ها و گاه شماری اقوام مختلف را مورد بحث و بررسی قرار داده است. از جمله این اقوام - ایرانیها - یونانیها - یهودیها - مسیحیها عربهای زمان جاهلیت و عربهای مسلمان نام برده و درباره اعیاد هر یک به تفصیل سخن گفته است. این کتاب را می توان نوعی تاریخ ادیان دانست.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ابوریحان محمد بن احمد بیرونی

تحقیق درباره فردوسی 1

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره فردوسی 1 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

حکیم ابوالقاسم حسن بن علی طوسی معروف به فردوسی

(حدود ۳۲۹ تا حدود ۴۱۰ هجری قمری)، شاعر حماسه‌سرای ایرانی و گویندهٔ شاهنامهٔ فردوسی است که مشهورترین اثر حماسی فارسی است و طولانی‌ترین منظومه به زبان فارسی تا زمان خود بوده است. او را از بزرگ‌ترین شاعران فارسی‌گو دانسته‌اند.

زندگی

در مورد زندگی فردوسی افسانه‌های فراوانی وجود دارد که چند علت اصلی دارد. یکی این که به علت محبوب نبودن فردوسی در دستگاه قدرت به دلیل شیعه بودنش، در قرن‌های اول پس از پایان عمرش کمتر در مورد او نوشته شده است، و دیگر این که به علت محبوب بودن اشعارش در بین مردم عادی، شاهنامه‌خوان‌ها مجبور شده‌اند برای زندگی او که مورد پرسش‌های کنجکاوانهٔ مردم قرار داشته است، داستان‌هایی سرِهم کنند

تولد

بنا به نظر پژوهشگران امروزی، فردوسی در حدود سال ۳۲۹ هجری قمری در روستای باژ در نزدیکی طوس در خراسان متولد شد.

استدلالی که منجر به استنباط سال ۳۲۹ شده است شعر زیر است که محققان بیت آخر را اشاره به به قدرت رسیدن سلطان محمود غزنوی در سال ۳۸۷ قمری می‌دانند:

بدانگه که بُد سال پنجاه و هشت

نوان‌تر شدم چون جوانی گذشت

[...]

فریدون بیداردل زنده شد

زمین و زمان پیش او بنده شد

و از این که فردوسی در سال ۳۸۷ پنجاه و هشت ساله بوده است نتیجه می‌گیرند او در حدود سال ۳۲۹ متولد شده است.

تولد فردوسی را نظامی عروضی، که اولین کسی است که دربارهٔ فردوسی نوشته است، در ده «باز» نوشته است که معرب «پاژ» است. منابع جدیدتر به روستاهای «شاداب» و «رزان» نیز اشاره کرده‌اند که محققان امروزی این ادعاها را قابل اعتنا نمی‌دانند. پاژ امروزه در استان خراسان ایران و در ۱۵ کیلومتری شمال مشهد قرار دارد.

نام او را منابع قدیمی‌تر از جمله عجایب المخلوقات و تاریخ گزیده (اثر حمدالله مستوفی) «حسن» نوشته‌اند و منابع جدیدتر از جمله مقدمهٔ بایسنغری (که اکثر محققان آن را بی‌ارزش می‌دانند و محمدتقی بهار مطالبش را «لاطایلات بی‌بنیاد» خوانده است) و منابعی که از آن مقدمه نقل شده است، «منصور». نام پدرش نیز در تاریخ گزیده و یک منبع قدیمی دیگر «علی» ذکر شده است. محمدامین ریاحی، از فردوسی‌شناسان معاصر، نام «حسن بن علی» را به خاطر شیعه بودن فردوسی مناسب دانسته و تأیید کرده است. منابع کم‌ارزش‌تر نام‌های دیگری نیز برای پدر فردوسی ذکر کرده‌اند: «مولانا احمد بن مولانا فرخ» (مقدمهٔ بایسنغری)، «فخرالدین احمد» (هفت اقلیم)، «فخرالدین احمد بن حکیم مولانا» (مجالس المؤمنین و مجمع الفصحا)، و «حسن اسحق شرفشاه» (تذکرة الشعراء). تئودور نولدکه در کتاب حماسهٔ ملی ایران در رد نام «فخرالدین» نوشته است که اعطای لقب‌هایی که به «الدین» پایان می‌یافته‌اند در زمان بلوغ فردوسی مرسوم شده است و مخصوص به «امیران مقتدر» بوده است، و در نتیجه این که پدر فردوسی چنین لقبی داشته بوده باشد را ناممکن می‌داند.

کودکی و تحصیل

پدر فردوسی دهقان بود که در آن زمان به معنی ایرانی‌تبار و نیز به معنی صاحب ده بوده است (ریاحی ۱۳۸۰، ص ۷۲) که می‌توان از آن نتیجه گرفت زندگی نسبتاً مرفهی داشته است. در نتیجه خانوادهٔ فردوسی احتمالاً در کودکی مشکل مالی نداشته است و نیز تحصیلات مناسبی کرده است. بر اساس شواهد موجود از شاهنامه می‌توان نتیجه گرفت که او جدا از زبان فارسی دری به زبان‌های عربی و پهلوی نیز آشنا بوده است. به نظر می‌رسد که فردوسی با فلسفهٔ یونانی نیز آشنایی داشته است (ریاحی ۱۳۸۰، ص ۷۴).

جوانی و شاعری

کودکی و جوانی فردوسی در دوران سامانیان بوده است. ایشان از حامیان مهم ادبیات فارسی بودند.

با وجود این که سرودن شاهنامه را بر اساس شاهنامهٔ ابومنصوری از حدود چهل سالگی فردوسی می‌دانند، با توجه به توانایی فردوسی در شعر فارسی نتیجه گرفته‌اند که در دوران جوانی نیز شعر می‌گفته است و احتمالاً سرودن بخش‌هایی از شاهنامه را در همان زمان و بر اساس داستان‌های اساطیری کهنی که در ادبیات شفاهی مردم وجود داشته است، شروع کرده است. این حدس می‌تواند یکی از دلایل تفاوت‌های زیاد نسخه‌های خطی شاهنامه باشد، به این شکل که نسخه‌هایی قدیمی‌تری از این داستان‌های مستقل منبع کاتبان شده باشد. از جمله داستان‌هایی که حدس می‌زنند در دوران جوانی وی گفته شده باشد داستان‌های بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو، و داستان سیاوش است.

فردوسی پس از اطلاع از مرگ دقیقی و ناتمام ماندن گشتاسب‌نامهاش (که به ظهور زرتشت می‌پردازد) به وجود شاهنامهٔ ابومنصوری که به نثر بوده است و منبع دقیقی در سرودن گشتاسب‌نامه بوده است پی برد. و به دنبال آن به بخارا پایتخت سامانیان («تختِ شاهِ جهان») رفت تا کتاب را پیدا کرده و بقیهٔ آن را به نظم در آورد. (سید حسن تقی‌زاده حدس زده است که فردوسی به غزنه که پایتخت غزنویان است رفته باشد که با توجه به تاریخ به قدرت رسیدن غزنویان، که بعد از شروع کار اصلی شاهنامه بوده است، رد شده است.) فردوسی در این سفر شاهنامهٔ ابومنصوری را نیافت ولی در بازگشت به طوس، امیرک منصور (که از دوستان فردوسی بوده است و شاهنامهٔ ابومنصوری به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق جمع‌آوری و نوشته شده بود) کتاب را در اختیار فردوسی قرار داد و قول داد در سرودن شاهنامه از او حمایت کند.

سرودن شاهنامه

مقاله اصلی: شاهنامهٔ فردوسی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره فردوسی 1

تحقیق درباره حبیب بن مظاهر

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره حبیب بن مظاهر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

حبیب بن مظاهر

حبیب مظاهر (مظهر) اسدی از اصحاب خاص رسول خدا و امیرالمومنین علی علیه السلام بود و در جنگ های جمل و صفین و نهروان در کنار امام علی جنگید. او از حاملان علوم علی علیه السلام به شمار می‌رفت و پسر عمویش، اباثور، در میان اعراب به شاعری و سوارکاری شهرت داشت.

حبیب از کسانی بود که برای امام حسین علیه السلام نامه نوشت و هنگامی که مسلم بن عقیل نماینده امام به کوفه وارد شد، در منزل مختار به حمایت از او سخن گفت.

او به همراه مسلم بن عوسجه در کوفه برای امام حسین علیه السلام از مردم بیعت می‌گرفتند اما وقتی ابن زیاد وارد کوفه شد و کوفیان مسلم را تنها گذاشتند، افراد قبیله‌اش حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه را از چشم ماموران ابن زیاد پنهان کردند.

آن دو وقتی خبردار شدند که امام حسین علیه السلام به کربلا رفته، مخفیانه به سویش حرکت کردند. روزها مخفی می شدند و شب‌ها به سرعت می‌رفتند تا به اردوی امام علیه السلام ملحق شدند و سرانجام به شهادت رسیدند.

نیم روز، مقاومت و فداکارى، و قرنها تابندگى و افتخار; این ثمره‏اى از حماسه عاشوراست.

عارفان مسلح

نیم روز، مقاومت و فداکارى، و قرنها تابندگى و افتخار; این ثمره‏اى از حماسه عاشوراست.

یاران حسین(ع) که فداکارى و ایثار و جهادشان به تاریخ حرکت داد، و به زندگى معنا بخشید و به مرگ، عظمت عطا کرد، ضرب المثل شدند. و یادشان سرمایه الهام و شورآفرینى گشت و نامشان قرین مجد و عظمت گردید، و خونشان در پاى نهال اسلام ریخته شد و به دین و عزت و شرف و آزادگى، جانى دوباره بخشید.

آرى، این گونه از «مرگ‏»، «حیات‏» پدید مى‏آید، و این‏سان «فنا»، «بقا» مى‏آفریند، و این چنین خون سرخ شهید، یادسبز جاوید را ترسیم مى‏کند و شهیدان، «اسوه‏» هاى تاریخ مى‏گردند در دیندارى، درتقوا و مرزبانى از احکام الهى،در دفاع از قرآن و حمایت از امام، در یارى حق و عدل، در آزادگى و عزت،در حقخواهى و ستم ستیزى و در همه فضیلتها و ارزشها. محور کلام، «عاشورا» است، و میدان عمل، «کربلا».

در سال 61 هجرى که نیم قرن از رحلت پیامبر اسلام مى‏گذشت، جامعه اسلامى گرفتار حاکمانى شده بود که تحریف دین و کشتن آزادگان و هتک حرمتهاى الهى و احیاى جاهلیت‏سیاه و دنیازدگى و ستمگرى و شکمبارگى و شهوترانى کمترین و کوچکترین فسادهایشان بود.

حسین بن على(ع) قیام کرد، تا دست‏یزید تبهکار را از سرنوشت امت اسلام کوتاه سازد. زمانه دشوارى بود; امتحانى پیش آمده بود که دینداران واقعى کم شده بودند و مردان جهاد و شهادت کمتر یافت مى‏شدند; اکثر مردم به «زندگى‏» روى آورده بودند!

حسین(ع) براى احیاى حق و اسلام، مردانه قدم به میدان گذاشت و نهضت ضد یزیدى خود را -که ضد کفر و ستم بود- با یارانى مصمم و وفادار و حق‏شناس به انجام رساند.

اصحاب او اندک بودند، لیکن درعاشورا کیفیت مطرح بود، نه کمیت; ایمان و عشق به شهادت در راه خدا ملاک بود، نه فزونى جمعیت و زیادى نفرات.

اغلب همراهان حسین بن على‏«ع‏»، عابدان شب زنده‏دار، زاهدان وارسته، قاریان قرآن شناس، قهرمانان با بصیرت، معلمان سلحشور و مجاهدان پرهیزکارى بودند که آثار عبادت‏و تهجد در سیمایشان هویدا بود. حضور تنى چند از صحابه پیامبر اسلام و حواریون حضرت امیر در سپاه اندک سید الشهدا قداست و وجهه و معنویتى پر شکوه به جمع آنان بخشیده بود.

در نوشته حاضر با چهره تابناک و شخصیت‏برجسته یکى از یلان دلاور و شیران بیشه شجاعت و ایثار و حماسه‏آفرینى آشنا مى‏شویم، تا شاید این آشنایى، ما را در پیروى و تاسى به آنان یارى رساند.

این قهرمان عابد و عارف، «حبیب بن مظاهر» است که نامش آشناست و با کربلاى حسین و عاشوراى شهادت، پیوندى ناگسستنى دارد.

برخى از عاشوراییان، جزء مسلمانان فداکارى بودند که حتى حضور رسول خدا(ص) را هم درک کرده بودند، و بعضى‏شان از دلیرمردان رکاب امیرالمؤمنین و یاران آن حضرت بودند که در حضورش با دشمنان حق جنگیده و در شمار اصحاب امام مجتبى (ع) هم بوده‏اند و سرانجام حسین‏بن على(ع) را درکربلا یارى کرده و دراین راه به شهادت‏رسیده‏اند.

حبیب و یاران دیگر ابا عبدالله الحسین(ع) در روز عاشورا، از چنان عظمت و شکوه و مقامى برخوردار بودند که مایه غبطه همگان است. تعبیراتى را که امام صادق(ع) درباره آنان به کار برده است، بسیار ارزشمند است.

القابى همچون «اولیا و دوستان خدا»، «برگزیدگان پروردگار»، «یاران وفادار دین خدا»، «انصار پیامبر و على و فاطمه و حسن و حسین‏»، «پاکان رستگار و سعادتمند» و... از زبان امام صادق(ع) درباره آنان صادر شده است (1) .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حبیب بن مظاهر

مخزن الاسرار 29 ص

اختصاصی از اینو دیدی مخزن الاسرار 29 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

بند 10 در مدح فخرالدین بهرامشاه بن داود

من که درین دایــــره دهـــربنـد 1 چون گره نقطه شدم شــهربند دستـرس پـــای گشــاییم نیـســت سایه ولی فرّ هماییم نیست2پــــای فــرو ر فــــته بدیــن خــــاک در بافلکم دست به فتـراک در3 فـــرق به زیـــر قـــدم انـــداخــتــــــم وز سر زانو قدمی ساختم4گشــته ز بــس روشــنی روی مــن آیــنه دل سر زانوی منمــن کــه دراین آینه پرداختـم آینه دیده در انداختمتا زکــــــدام آیــــنه تـــابی رسـد یا زکدام آتـشم آبــی رســـد5چــون نــظر عـقـل بـه رای درســــت گرد جهان دست برآورد چستدـیدازان مایــــه که درهمــت اســـت پایه دهی را که ولینعمت است6شــاه قـــوی طالع فیـــروز چــنگ گلبن این روضه فیروزه رنگخضر سکندرمنش چشـمه رای قطـب رصد بند مجسـطی گـــشای7آنکه زمقصـــود وجود اول اســــت وایت مقصود بدو مُنزَل استشاه فلک تاج سلیمــان نــــگـین مفخر آفاق ،ملک فخر دیننسبت داودی او کرده چســـت برشرفش نام سلیمان درست8

1.دایره دهر بند : فلک الفلاک است که زمان و دهر در بند اوست و از حرکت او پدید می آید ،به قول حکمای قدیم . 2.مصراع دوم یعنی از آفتاب فیض تو دور ودرسایه ام ولی سایه شوم بی فر همای. 3. یعنی پای صورتم درخاک و دست معنی و مضمونم درافلاک است. 4.یعنی در حال مراقبه و ماشفه این ابیات ، سرفکرت به زیر انداخته و زانو را قدم سرساختیم. 5. یعنی پس از اینکه سر زانو آینه دل شد وافکار ابکار درآن منعکس گردید،آینه چشم را به اطراف درانداخته و نگریستیم تا ببینیم از آینه ابکار درآن منعکس گردید،آینه چشم را به اطراف درانداخته و نگریستیم تا ببینیم از آینه وجود کدام پادشاه برمن تابشی می شود یا ازکدام آتش صاحب فروغ آبرویی به من می رسد. 6. یعنی پایه دهی را دیده عقل دید که از سرمایه همت برهمه ولینعمت است. 7.چشمه رای: یعنی صاف و روشن رای. قطب :مرکز وجود. رصد بند: ستاره شناس و گشاینده مشکلات افلاک . مجسطی: علمی خاص که بطلیموس تألیف کرده 8. پدر ملک فخر الدین داود وجدش اسحق بوده،یعنی نسبت داودی شرف نام و ملک سلیمانی را براو مسلم داشته

رایت اسحاق ازو عـــــالی اســت ضدش اگرهست سماعیلی است1یکدله2 شش جهـت و هفـــــت گاه نطفه نُه دایره،بهرامشاهآنکه ز بهرامی او3 وقـت زور گور بود بهره بهرام گورمفخر شاهـــان به توانا تــــــری نامور دهر به داناتریخاص کن ملک جهان بر عــــموم هم ملک ارمن وهم شاه رومسلطنت اورنگ خلافــــت ســـریر روم ستاننده ابخازگیر4عالم و عــادل تر اهل وجــود حسن ومکرم تر ابنای جوددین فلک ودولت او اختر اســـــ‍‍‍‍‌‌ِِِت ملک صدف،خاک درش گوهر استچشمه و دریاست به ماهی و دُر چشمه آسوده و دریای پر5با کفش این چشــــمه سیمـــــــاب ریز خوانده چو سیماب گریزاگریزخنده زنان از کمــرش لعـــل ناب برکمر لعل کش آفتاب7آفت این پنجـــره لاجـورد پنجه درو زد که بدو پنجه کرد8کوس فلک را جرســـــش بشـکند شیشه مه را نفسش بشکند9خوب سرآغاز تر ازخـرمی نیک سرانجام تراز مردمیجام سخا را که کفش ساقی اســـــــت باقی بادا، که همین باقی است بند 11در خطاب زمین بوس فرماید

ای شرف گوهرآدم به تــو روشـــنــی دیـــده عـالــم به تـو

1. درشرحی دیده شد که ملک اسمعیل بن محمود درآن زمان با ممدوح خصومت داشته واین بیت اشارت بدوست ،و نیز کنایت است از اینکه دشمنان او ملحدند چون اسمعیلیه درآن زمان ملحد خوانده می شدند. 2. یکدله: صاحب عزم و شجاع ودور از دودلی . 3.بهرامی او: یعنی شجاعت او زیرا بهرام ستاره مریخ و شجاعان بدو منسوبند. 4. ابخاز:مملکتی است در حدود ارمنستان. 5. یعنی از فیض چشمه ماهی و دریای درّ است اما چشمه آسوده که زود ماهی از آن به دست می آید و دریای پر از درّ. 6. چشمه سیماب ریز: خورشید است. 7. کمر لعل کش آفتاب : منطقه اوست. 8. یعنی هر که با ممدوح پنجه کند، آفت آسمان بدو پنجه خواهد انداخت. 9. یعنی دم او چنان قوی است که شیشه صراحی مانند ماه را به نفخی می شکند.

چرخ که یک پشت ظفر ساز تـست نه شکم آبستن یک راز تست1 گوش دو ماهی زبر و زیر تـو شد صدف گوهر شمشیر تو2مه که به شب تیغ در انداخته سـت با سر تیغت سپر انداخته ستچشمه تیغ تو چــو آب فــرات ریخته قَرّابه آب حیات3هرکه به طوفان تو خوابــش بــرد ور به مثل نوح شد، آبش برد4جام تو کیخسرو جمشیدهــش روی تو پروانه خورشید کــــش5شیر دلـی کــن، که دلـــیرافگنــی شیر خطا گفتم ، شیر افگنیچرخ زشیــران چنیــن بیشــه ای از تو کند بیشتر اندیشه ای6آن دل و آن زهره کرا در مصاف کز دل و از زهره زند باتو لاف؟هرچه به زیر فلــــک ازرق اســت دست مراد تو برو مطلق است7دست نشان هست ترا چــند کــس دست نشین تو فرشته ست و بس8دور به تو خاتـــم دوران نبشـــت باد به خاک تو سلیـمان نبشـــت9

1. یک پشت : پی درپی، یعنی نه شکم آسمان که درپی درپی ظفر ساز توست، فقط آبستن راز وجود توست و تنها فرزند روزگار تویی.آبستن یک ناز تست: نسخه. 2 . دوماهی:حوت فلک و ماهی زیر زمین. دو گوش ماهی را چون بر روی هم نهی ،صدف پدید می شود. یعنی از زمین تا فلک الافلاک همه گوهر قبضه شمشیر و درحیطه تصرف توست. 3. یعنی چشمه شمشیر تو، که صافی و درخشان جون آب فرات است، قرابه آب حیات دشمن را شکسته و ریخته. 4. یعنی هر کس در طوفان قهر تو ایمن خفت،اگر نوح باشد غرق می شود. خوابش ببرد-آبش ببرد: نسخه. 5. یعنی جام گیتی نمای باده توکیخسروی است جمشید هوش و از باده برهوش تو می افزاید وروی تو شمعی است که آفتاب پروانه سوخته وکشته اوست. 6. یعنی چرخ درمیان شیران بیشه دلیرافگنی از تو بیش از همه می ترسد. 7. مطلق دست: یعنی دست دراز. 8. دست: به معنی مسند است و دست نشان به معنی دست نشانیده که وزرا باشند. دست نشین: یار و دستیار . یعنی وزرا و امرای تو بسیارند اما فرشته از جانب خدای تو را یار و مددکار است و بس. 9. یعنی تادوران است،تو جاودان و خاتم دوران هستی و باد به خاک پای تو یا خاک کشور تو سلیمانی نبشت و عرضه کرد، یعنی تو را به اطاعت آمد.

ایزد کو داد جــوانی و ملــک ملک ترا داد، تو دانیّ و ملکخاک به اقبال تو زر می شــود زهر به یاد تو شکر می شودمی که فریدون نکند با تو نوش رشته ضحکاک برآرد ز دوش1می خور می ، 2مطرب و ساقیت هسـت غم چه خوری ؟ دولیت باقیت هستملک حفاظیّ و سلاطـین پــناه تاج ستان آمدی و تخت گیر3چون خلفا گنج فشـانی کــنی تاج دهی ،تخت ستانی کــنی4هست سر تیغ تو بـالای تــاج از ملکان چون نستانی کنی؟تختبر آن سر که برو پــای تســت بختور آن دل که درو جای تست5جغد به دور تو هــمایی کــند سر که رسد پیش تو پایی کند6منکر معروف هــدایت شــده از تو شکایت به شکایت شده7در سم رخشت که زمین راست بیخ8 خصم تو چون نعل شده چارمیخهفت فلک با گهرت حقـه ای هشت بهشت از علمت شقه ایهرکه نه درحکم تو باشد ســرش بر سرش افسار شود9 افسرشدر همه فن صاحب یکـفن تویـــی جان دو عالم به یکی تن تویی

1. یعنی باده را بی تو اگر فریدون هم بنوشد،رشته و مار ضحکاک از دوشش برآمده عاقبت هلاکش می کند. 2. می خور: یعنی همی می بنوش. 3.4. یعنی هر چه سلطنت به تو نرسیده و با شمشیر گرفته ای ولی چون خلفای بغداد که سلطنت میراثی دارند، گنج فشانی می کنی . 5. یعنی برنده تخت سری است که به پای تو ساید و صاحب بخت دلی است که تو در او جای داری. 6.7. یعنی دردوره سعادت تو جغد شوم همای سعادت شده ومنکر معروف که گمراه صرف است هدایت شده و دست از انکار برداشته وشکایت از ظالم به سبب مقهور ومعدوم


دانلود با لینک مستقیم


مخزن الاسرار 29 ص

تحقیق درمورد ابن سینا 30ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درمورد ابن سینا 30ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

ابوعلی‌حسین بن عبدالله بن سینا ابن سینا

 

جنسیت: مرد

تولد و وفات: (۳۷۰ -۴۲۸/۴۲۷) قمری

محل تولد: افشنهٔ بخارا

شهرت علمی و فرهنگی: پزشک ، فیلسوف ، منطقی و دانشمند

مشهور به ابن‌سینا یا ابوعلی‌سینا. در مغرب زمین آویسن یا آویسنا و ملقب به حجهٔ‌الحق ، شیخ‌الرئیس ، شرف‌الملک ، امام‌الحکما. ابن‌سینا در افشنهٔ بخارا ، زادگاه مادرش ، متولد شد. پدر وی از دیوانیان دستگاه سامانیان بود و در تربیت فرزندان خود کوشا. پدر ابن‌سینا ، عبدالله ، شیفتهٔ تعلیمات اسماعیلیان بود. ابن سینا ، علی‌رغم اشراف به‌نظر و عقاید این گروه گرایشی به این فرقه نداشت. در چهارده‌سالگی در علم بر استاد خود ابوعبدالله ناتلی پیشی گرفت ، چندان‌که مشکلات منطق را بر استاد خود می‌گشود. در شانزده‌سالگی جمعی از پزشکان فاضل زیردست او کار می‌کردند. ابوعلی با مداوای بیماری نوح‌بن منصور سامانی امیر خراسان اجازه گرفت که از کتابخانهٔ عالی امیر استفاده کند. در هجده‌سالگی جامع‌العلوم شد و از این پس ترقیات وی نتیجهٔ اجتهاد شخصی خود وی بود. در بیست‌‌ویک سالگی نخستین اثر فلسفی وی تحت عنوان "العروضیه" به درخواست ابوالخیر عروضی نوشت. پس از درگذشت پدر ، به خدمات دیوانی روی آورد. به‌زودی فکر و تدبیر او مورد قدردانی واقع شد. امیران علاوه بر نصایح پزشکی او در سیاست نیز خواستار رأی او شدند. چندین بار به وزارت رسید ، و در معرض رشک دیگران قرار گرفت. چندین‌بار فرار کرد و مدتی زندانی شد. ولی از زندان گریخت. چهارده سال در آرامش در دربار علاء‌الدوله دیلمی در اصفهان می‌زیست. بر اثر مسافرت‌ها و شب‌زنده‌داری‌ها و بی‌توجهی به خود به قولنج مبتلا شد و در ضمن لشگرکشی علاء‌الدوله در همدان درگذشت و در همین‌ شهر به خاک سپرده شد. در جشن یادبود هزارهٔ او بر مزارش بنائی ساختند شهرت ابن‌سینا چندان است که از مرزهای سرزمین‌های اسلامی گذشته و به سراسر جهان رسیده است. آثار او به زبان‌های مختلفی ترجمه و منتشر شده‌اند.

ابن‌سینا ، علاوه بر پزشکی و فلسفه ، در نجوم ، فیزیک ، علوم‌ طبیعی نیز آثاری دارد از آن جمله در اواخر عمر ، به‌ دستور علاء‌الدوله آلتی شبیه ورنیهٔ کنونی برای به‌دست‌ آوردن نتایج دقیق در رصد اختراع کرد. از هوش و حافظهٔ وی سخن‌ها گفته‌اند و او را سرآمد فلاسفهٔ اسلامی دانسته‌اند. وی با ابوریحان بیرونی و ابوسهل مسیحی ، معاشرت و مباحثه داشت و از معاصرینش می‌توان ابن‌خمٌار و ابوالفرج بن طیٌب را نام برد و از جمله شاگردانش ابوالحسن بهمنیار‌ بن مرزبان ، ابن‌زیله ، ابوعبدالله معصومی ، ابوعبید جوزجانی را با ابوسعید ابوالخیر نیز مباحثه‌ای داشت که بسیار مشهور بود. ابن‌سینا در زمینهٔ ادبیات نیز کتاب‌هائی نوشت و اشعاری نیز به وی منسوب است. از آثار او: "النجاهٔ"؛ "الاشارات و التنبیهات" ، در منطق و حکمت؛ "الشفاء" در حکمت علمی نظری؛ "دانشنامهٔ علائی" ، به فارسی؛ "اسرار‌الصلاهٔ"؛ "مبدأ و معاد" ، "قانون" ، در طب. این کتاب با وجود ناقص بودن ، سبب اشتهار ابن‌سینا در اروپا شد. "اسباب‌ حدوث‌الحروف و مخارج‌ها" ، در زبان‌شناسی ، "الموجز‌الکبیر"؛ "الموجز‌الصغیر" ، هر دو در منطق؛ "رساله حی‌بن یقظان"؛ "المدخل الی‌صناعهٔ الموسیقی" ، در موسیقی که از آثار فارابی کامل‌تر و جامع‌تر است؛ "مقالهٔ فی‌آلهٔ رصدیهٔ". در کل ۲۷۶ عنوان کتاب به او نسبت می‌دهند که ۱۳۱ اثر را با انتساب صحیح و مابقی را با انتساب مشکوک از او دانسته‌اند.

زندگی

ابن سینا بلخی یا پورسینا حسین پسر عبدالله زاده در سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را به تفاریق ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفته‌اند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجة‌الحق شرف‌الملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهم‌ترین کتاب‌های او عبارت‌اند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکی.

«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگ‌ترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچ‌یک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامه‌ای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگ‌ترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص۱۲۵)

«وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)

بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:

پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد ابن سینا 30ص