اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده
بحران هویت از جمله مفاهیمی است که از دیرباز مورد توجه روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته و تحقیقات گوناگونی پیرامون ابعاد گوناگون آن و عوامل موثر بر روی آن صورت گرفته است. روانشناسان بیشتر بحران هویت را در دوره نوجوانی و اثرات گذر او از نوجوانی به جوانی توجه کرده اند. و جامعه شناسان بحران هویت را در حالت گذر از جامعه سنتی به صنعتی، این بحران را ریشه یابی می کنند. در چرخه زندگی ، دوره نوجوانی به منزله یکی از دوره های مهم محسوب میشود. گذر موفقیت آمیز از نوجوانی به بزرگسالی منوط به سازش یافتگی های روانشناختی ، اجتماعی و زیست شناختی است.
هدف این پژوهش مقایسه دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی در ابعاد گوناگون ویژگی های هویتی بوده است.
برای این هدف تعداد 60 نفر از دانش آموزان ناشنوا و عادی منطقه 1 تهران انتخاب شدند و به وسیله مقیاس سنجش هویت بنتون و آدامز مورد آزمایش قرار گرفتند.
با استفاده از آزمون آماری t برای گروه های مستقل فرضیه های تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از تحلیل داده ها اهم نتایج به شرح زیر بوده است:
1-دانش آموزان ناشنوا در مقایسه با دانش آموزان عادی در هویت آشفته نمرات بالاتری داشته اند و تفاوت دو گروه معنی دار بوده است.
2-بین دانش آموزان ناشنوا و عادی در هویت از پیش تعیین شده تفاوت معنی داری وجود نداشته است.
3-بین دانش آموزان ناشنوا و عادی در هویت تاخیری تفاوت معنی دار وجود نداشته است.
4-دانش آموزان عادی در مقایسه با دانش آموزان ناشنوا در هویت موفق از نمرات بالاتری برخوردار بودند و تفاوت دو گروه معنی دار بوده است.

 

 

 

 

 


فصل اول
مقدمه پژوهش

1-1. مقدمه
خانواده کوچکترین جزء اجتماع است . اجتماعی که از خانواده های سالم تشکیل شده باشد. اجتماعی سالم خواهد بود و شرط آنکه خانواده ای سالم باشد، این است که افراد آن سالم باشند. لذا برای بهبود وضعیت اجتماع مهم ترین مسئله تلاش برای بهبود وضع خانواده و افراد آن است. خانواده اولین محیطی است که شخصیت کودک را شکل می دهد و محل انتقال سنت ها باورها و انواع مختلف شناخت هاست. کودک اولین قدم های اجتماعی شدن را در خانواده بر می دارد و در نهایت به موجودی اجتماعی تبدیل می شود . اولین هویت اجتماعی فرد در خانوداه فراهم می شود . احساس هویت یافتگی و اندیشمند بودن در خانواده شکل می گیرد و رشد می کند. این احساس ها آموخته می شوند و خانواده محلی است که چنین احساس هایی را به افراد می آموزد.
ساختار خانواده تاثیر مهمی در رشد عاطفی و اجتماعی نوجوان دارد. روابط پدر و مادر با یکدیگر و فرزندان نقش تعیین کننده ای در سلامت روانی نوجوان بر جای میگذارد. اگر این روابط بر اساس اصول درستی استوار باشد می تواند نوجوان را در گذر این مرحله دشوار ، یاری رساند و اگر نامناسب باشد زمینه برای ایجاد مشکلات و انحرافات فراهم می گردد.
نوجوانی دوره رشد سریع جسمی است. تغییرات شدید جسمی بر رشد عاطفی نوجوان تاثیر می گذارد و او را دچار اضطراب تعارض ، ناآرامی، زود رنجی و... می کند. از نظر ذهنی نوجوان در این دوره کمتر به واقعیات توجه دارد و به رغم رشد عقلی ، رفتارش بیشتر تابع عواطف و احساسات است تا تفکر و منطق به جای پرداختن به واقعیات به دنیای تخیلات پناه می برد. به عقاید و نظرات دیگران وابستگی فراوانی پیدا کرده و در برابر مشکلات و موقعیت ها تصمیم بگیرد و این امر او را به شدت آسیب پذیر می سازد.
نوجوانی دوران شکل گیری هویت فردی است. در این زمینه نقش خانواده و جامعه جایگاه ویژه ای دارد. این هویت یابی از طرفی به دوران کودکی ارتباط می یابد، چون پایه و اساس مرحله نوجوانی، دوره کودکی است که به نقش خانواده به ویژه پدرو مادر بستگی دارد. می دانیم نوجوان از خانواده خود الگو می پذیرد. اگر پدر و مادر از نظر رفتاری الگوهای مناسبی ارائه دهند همانند سازی نوجوان با آنها هویت را در جهت مثبت شکل میدهد. ولی اگر همانند سازی های نامناسب با الگوهای ناموفق والدین باشد ، روند هویت یابی نوجوان را مختل می کند. در این زمینه اختلالات خانوادگی به ویژه اگر در حضور نوجوان مطرح گردد تاثیر منفی در جریان تشکیل هویت وی به جای می گذارد و او را دچار اضطراب نگرانی و ناراحتی می کند. نوجوان با همسالان و گروهای دیگر اجتماعی نیز همانند سازی می کند.در این زمینه دنیای او وسیع تر وارتباط او با محیطهای دیگر بیشتر از دوران کودکی است. هر قدر ارزش های حاکم بر خانواده ، مدرسه ، همسالان و جامعه هماهنگ تر و نزدیک تر باشد، هویت یابی نوجوان سالم تر و آسان تر خواهد بود. در غیر این صورت ، نوجوان دچار سردرگمی، تعارض و بحران خواهد شد.
عدم موفقیت نوجوان در کسب هویت خود به هر دلیل که باشد منجر به بحران خواهد شد و اگر نتواند بر این بحران غلبه یابد این امر به شکل دهی هویت منفی می انجامد. و سبب رفتارهای ضد اجتماعی ناسازگارانه و انحرافات گوناگون می گردد.
در واقع هویت پدیده یا حالتی است غیر قابل توصیف صرفاً یک احساس است. نوعی احساس استقلال اینکه یک «من» مبهم و ناشناخته وجود دارد و بحران را می توان بر یک وضعیت یا شرایط خطر آفرین ، بی ثبات ، ناپایدار و دچار اختلال اطلاق کرد و مسایلی مانند وابستگی سیاسی ، اقتصادی، تقلیدها، شکست ها و عدم موفقیت ها و بی کار شدن بسیاری از افراد علل تشدید بحران هویت است( سینایی، اندیشه نامه فرهنگ).
یکی از مهم ترین مسائلی که باعث آزار دادن نوجوان می شود این است که با پشت سر گذاشتن دوران کودکی و ظهور تغییرات فیزیکی و روانی نیازهای جدیدی را احساس می کند و خود را کودک سابق نمی بیند. و به این سوال می رسد که«من کیستم؟» در جوامع ابتدایی که الگوی شکل پذیری و همانند سازی و نقش های اجتماعی محدود بر هویت یابی برای نوجوان ساده بود. نوجوان در آن جامعه به سادگی نقش های تازه را می پذیرفت و رفتار قابل قبولی داشت، ولی در جامعه پیچیده امروز که به سرعت تغییر می یابد هویت یابی برای نوجوان دشوار است.
در هنگام بحران هویت نوجوان شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است و نمیتواند جنبه های مختلف شخصیت خود را در یک خویشتن قابل و هماهنگ ، سازمان دهد. و یکی دیگر از مسائلی است که نوجوانان با آن روبرو هستند. هویت حرفه ای است که طرح ریزی برای شغل آینده، تشخیص متناسب حرفه، با استعداد و ذوق خویش برای نوجوان اهمیت فراوانی دارد و عدم موفقیت نوجوان در این زمینه باعث ابهام و سردرگمی نوجوان شده و نوجوان دچار بحران هویت می گردد.
طبق دیدگاه راجرز (1972) بحران هویت باعث اشکال در سازگاری و اشکال در هویت اجتماعی نوجوان می شود . اریکسون خصوصیاتی را که در هنگام بحران هویت جنبه پاتولوژیک پیدا می کند به صورت زیر بیان می کند:
1)عدم توانایی در ایجاد روابط شخصی که حاصل آن کناره گیری و روابط متقابل کلیشه ای و قالب است.
2)اختلال در پیش بینی زمان، با اعتقاد نداشتن به این که زمان ممکن است باعث تغییر می شود.
3)اختلال در تلاش و کوشش همراه با عدم تمرکز و توجه به کارهای بی نتیجه و بیم از رقابت.
4)انتخاب هویت منفی و کارهایی را کسرشأن خود دانستن ، در صورتی که متناسب با فرم خانوادگی و اجتماعی است.
ضمن اینکه جامعه ما جامعه ای جوان است. از آنجاکه بخش مهمی از مسئولیت و بار زندگی فردی و اجتماعی بر دوش همین نسل جوان است توجه به وضعیت این بخش اعظم نه تنها برای درک و فهم آنها به لحاظ روانشناسی و جامعه شناختی بلکه از نظر سیاسی و اقتصادی اهمیت فراوان دارد. اگر این نسل گرفتار وابستگی از پیش تعیین شده شوند در حرکت پویایی و کارکردهای جامعه، کندی و رخوت به وجود می آورد. برای آنکه جامعه بتواند به حیات خود ادامه دهد گروه میانسال علاوه بر مسئولیت خود باید بتواند مسئولیتهای جوان را نیز مورد توجه قرار دهد.(صنعتی 1372)

2-1. بیان مسئله
در حال حاضر اطلاعات دقیقی درباره هویت یافتگی نوجوانان در کشور وجود ندارد. یکی از دلایل این امر فقدان ابزار سنجش مناسب در این زمینه می باشد و با توجه به گستردگی حالات هویت موجود در بین نوجوانان به خصوص در مقایسه با دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی ما را بر آن داشت تا بررسی های مورد نظر را در این زمینه مورد اجرا گذاریم. مرور بر دوره نوجوانی با زیر سوال بردن ارزش های پذیرفته شده دوره کودکی همراه است . نوجوان با تردید در آنچه که مورد قبول والدین و بزرگسالن جامعه است سعی می کند تا به یک بازنگری اساسی پذیرفته های قبلی خود بپردازد. وجود تغییرات بدنی و روانی در نوجوان آن چنان سریع و گسترده است که نوجوان را در بدست آوردن یک تعریف جدید از خود با دشواری های اساسی روبرو می کند. اختلاف نظر با والدین، سردرگمی نوجوان در انتخاب های اساسی که در دوره نوجوانی نیز کاملاً تصریح نمیشود، سلامت روانی نوجوان را مورد تهدید قرار می دهد. بسیاری از آسیب های روانی و اجتماعی در دوره نوجوانی اتفاق می افتد.(رحیمی نژاد به نقل از نولروکالان -1991)
اصولاً هویت یافتگی نوجوان بدون تصمیم گیری درباره شغل ، زندگی ، مذهب و نقش جنسی امکان پذیر نیست، در واقع مشکلات هویتی موجود در بین افراد جامعه به خصوص بزرگسالان به دلایل عمده ای شایع می باشد که این مشکلات باید در دوران نوجوانی مورد بررسی قرار بگیرند. مطالعاتی درباره این موضوع در سایه کشور ها با عناوین مختلفی صورت پذیرفته است اما در ایران مطالعات عمیق و دامنه داری که ابعاد گوناگون هویت را مورد بررسی قرار دهد صورت نگرفته و موضوع مورد نظر آنچنان که باید گسترش نیافته است. این مطالعه بخشی از این حیطه علمی را پوشش می دهد.

 

ارتباط هویت با ناشنوایی:
نوجوانی تحت هر شرایطی و برای تمامی افراد مرحله ای از دوران زندگی است که فرد در آن با بحران های زیادی مواجه می شود. از نظر شلزینگر و میدو(1971) نوجوانی زمان تحمل استرس خاصی برای کودکان ناشنوا و والدینشان است. از این نظریه کاملاً مشخص است که نوجوانان ناشنوا هم مانند نوجوانان عادی با بحران هویت و هویت یابی روبرو می شوند. به خصوص در خانواده هایی که از بین چند فرزند آنها هم کودک ناشنوا متولد شده باشد و هم کودک عادی. نوجوانی مقطع زمانی است که شکاف بین کودک ناشنوا و کودک شنوا به اشکال متعدد وسیع تر می شود. مسلم است الگوهای اجتماعی شدن و هویت یابی در کودک ناشنوا متفاوت از الگوهای خواهر و برادر شنوای اوست. اما خانواده در این زمینه نقش بسزایی دارد. خانواده اولین نظام اجتماعی است که اکثر کودکان به آن تعلق دارند. و برای این کودکان خانواده اولین و مهم ترین راه برای شکل گیری هویت و پیدا کردن آن، به شمار می رود. بنابراین ، برقراری ارتباطی صریح و پایدار امری ضروری است. در واقع خانواده می تواند نقش مهمی برای هویت یافتگی فرزندان ناشنوایشان ایفا کنند. فرد ناشنوا به دلیل نقص شنوایی اش ممکن است در نوجوانی با بحران های زیادی مواجه شود. وشاید یکی از دلایل این امر این باشد که آنها تفاوت قابل ملاحظه ای بین خود و دیگران می بیند و ممکن است در سن نوجوانی ، یعنی دورانی که افراد به شناخت خود می پردازند، دورانی که به استقلال روی می آورند و دورانی که میخواهند برای آینده خود برنامه ریزی کنند و هویت فردی ، اجتماعی و شغلی خود را بیابند. با بحران ها و مشکلات قابل توجهی مواجه شوند. و در واقع موضوعی هم که ما در این پژوهش به دنبال آن هستیم همین است. یعنی در پایان این تحقیق ما بدانیم که:
آیا هویت یابی با ناشنوایی ارتباط دارد؟
آیا نقص شنوایی به هویت یابی نوجوان تاثیر می گذارد؟
آیا افرادی که سازگاری مطلوبی از خودشان می دهند و از هویت موفقی برخوردارند جزء افراد عادی و بدون هیچ نقص شنوایی هستند؟ یا اینکه افراد ناشنوا یا کم شنوا هم می توانند به هویت یافتگی برسند(با وجود محیط غنی آموزشی)؟
آیا در هویت یافتگی افراد ناشنوا با افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد؟
3-1. متغیرها
1)متغیر مستقل: بحران هویت
2)متغیر وابسته: ناشنوایی

 

4-1. اهمیت پژوهش
مطالعه در زمینه مسائلی که مشکلات هویتی در بین نوجوانان و جوانان فعال است از زمینه های پژوهشی جدید محسوب می شود. با مطالعه بر روی ادبیات و پیشینه تحقیق در داخل کشور، تحقیقات قابل توجهی به چشم نمی خورد . این مطالعه و پژوهش ضمن اینکه می تواند شوقی برای پژوهشگران دیگر باشد، در نوع خود می تواند بخشی از مسائل و مشکلات هویتی دانش آموزان را توصیف کند. در ضمن تحقیقات و پژوهش های انجام شده در سایر کشورها حکایت از ان دارد که مسائل هویتی در بین دانشجویان و دانش آموران رو به تزاید است و این تحقیق ضمن بررسی این موضوع زمینه های لازم را برای بررسی بیشتر این موضوع فراهم می کند.
موضوع هویت یابی و بحران های آن از اهمیت خاصی برخوردار است و موضوعی است که در تمام مراحل زندگی فرد مطرح می باشد. ولی در مرحله نوجوانی بیشتر از مراحل قبل قابل توجه است و نیز این موضوع از جمله موضوعاتی بود که از نظر من در هر جامعه ای و با هر فرهنگی حائز اهمیت است.

 

5-1. ضرورت پژوهش
نوجوانی یک دوره از شیر گرفتن روانی است که شخص پشت سر می گذارد و به سمت استقلال و استحکام روانی پیش می رود. این دوره نیازمند آموزش های ویژه است تا نوجوان بتواند این دوره را که در آن با هویت یابی و بحران های آن روبرو می شود را با موفقیت پشت سر بگذارد و برای نیل به این هدف احتیاج به تحقیق و پژوهش های زیادی در این زمینه وجود دارد و علی رغم اینکه جامعه ما جزء جامعه هایی است که جمعیت جوان آن بیشتر از بزرگسالان آن است آنچنان که باید به این موضوع نپرداخته اند و از نظر من این موضوع و پرداختن به آن از ضروریات هر جامعه است.
سلامتی روانی یکی از پایه های مهم و اساسی هر جامعه است. جامعه ای که فرد آن نقش مهمی در این زمینه از خود ایفا می کنند و اساس سلامتی روانی هر فرد هویت یابی موفق اوست. در نتیجه این موضوع از اهمیت و ضرورت ویژه ای در هر جامعه برخوردار است.

 

6-1. فرضیه های پژوهش
با توجه به مسایل مطروحه و با استناد به زمینه های نظری و پیشینه تحقیقی فرضیه های این مطالعه به شرح زیر صورت بندی شده:
1) بین دانش آموزان ناشنوا با دانش آموزان عادی در هویت آشفته تفاوت معنی داری وجود دارد؟
2) بین دانش آموزان ناشنوا با دانش آموزان عادی در هویت از پیش تعیین شده تفاوت معنی داری وجود دارد؟
3) بین دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی در هویت تاخیری تفاوت معنی داری وجود دارد؟
4) بین دانش آموزان ناشنوا با داشن آموزان عادی در هویت موفق تفاوت معنی داری وجود دارد؟

7-1. تعاریف مفهومی و عملیاتی
-تعاریف مفهومی. هویت: بر اساس دیدگاه اریکسون هویت یعنی احساس فردیت و یگانگی، هویت یعنی هماهنگی و یکپارچگی بین آنچه را که از خود تصور می کنیم و ان تصویری که دیگران از ما دارند. هویت تمامیتی است در دوره نوجوانی .
بحران هویت: مرحله ای از دوران زندگی فرد که نوجوان دچار سردرگمی شود و برای غلبه بر این حالت بحرانی باید بتواند برای سوال های خود پاسخی منطقی داشته باشد تا بتواند خود را باور کند. این دوران نه به گذشته متعلق است و نه به آینده. به عبارتی نوجوان نه کودک است نه بزرگسال یعنی تا سال های طولانی نداند هدفش چیست؟ نداند باید چه کسی شود.
تعریف ناشنوایی: ناشنوایی نوعی نقص شنوایی است یعنی وضعیتی که یادگیری از طریق گوش و شنوایی ممانعت می کند (نورثون و داونس ، 1991 نقل از هانت 2002)
-تعاریف عملیاتی. تعریف هویت: در این پژوهش عبارتست از نمره ای که آزمودنیها از مقیاس سنجش حالات هویت خود را بدست می آورند که در این تحقیق از مقیاس سنجش هویت بنتون وآدامز استفاده شده است.
تعریف ناشنوایی: در این مطالعه ناشنوایی یعنی حالتی که توسط معیارهای سازمان ملی ناشنوایان تعیین شده باشد.

 

 

 

فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش

1-2. مقدمه
فصل دوم پژوهش حاضر شامل دو قسمت کلی ذیل خواهد بود:
اول: بررسی پژوهش های انجام شده در مورد موضوع تحقیق و نیز تحولات آراء و عقاید پیرامون مسائل پژوهش که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم از منابع مختلف مطرح گردیده است.
دوم: استنباط و استنتاج از ماحصل پژوهش حاضر عقاید و تفکران اصلی موضوع پژوهش و روابط گوناگون که می تواند در اثر این پژوهش ها و عقاید و تفکرات وجود داشته باشند.
درضمن شیوه بررسی پیشینه پژوهش حاضر بر مبنای اصول ذیل می باشد:
1- بررسی تاریخچه موضوعات به شیوه تقدم زمانی، از روزگاران باستان تا عصر حاضر انجام شده است.
2- همراه با بررسی تحولات تاریخی با شیوه تقدم زمانی موضوعات مورد بررسی نیز از موضوعات کلی به سوی موضوعات جزئی و دقیق تر مطرح گردیده اند.
3- به دلیل اینکه تا چند دهه اخیر تحقیقاتی رسمی و شاید غیر رسمی و حاشیه ای در حدود بحران هویت انجام گردیده است. به موضوعاتی که بر مبنای فرض ریشه اصلی موضوع بحران هویت بوده اند، پرداخته شده است. بنابراین ابتدا به مطالعات مربوط به موضوعات زمینه ساز بحران هویت پرداخته و سپس به موضوعات پیرامونی بحران هویت مانند همانند سازی پرداخته و در نهایت تحقیقات مستقیم در مورد موضوع پژوهش مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.

 

2-2. ریشه تاریخی در مورد نوجوانی
ریشه موضوع نوجوانی و بحران هویت ناشی از آن را شاید بتواند در اساطیر و فرهنگ باستانی ملل گوناگون یافت.
به عنوان نمونه در اسطوره های مذهبی آدم و حوا به عنوان اولین انسانها پس از عصیان از بهشت رانده می شوند و هویت فرشته گون آنها که مظهر پاکی و عبودیت است به هویتی بشری که معجونی از صواب و گناه است تبدیل می شود. شیطان نیز پس از عصیان از دسته الهی مبنی بر سجده بر آدم و به دلیل غرور ناشی از عبادت بسیار به زمین رانده شده و هویتی کاملاً مغایر هویت قبلی تغییر پیدا می کند.(شریعتی، 1354)
در دوره های بعدی فرهنگ و زندگی بشری جریانات مشخص تری را از وجود نوجوانی و بحران های آن در فاصله دوره کودکی و جوانی به چشم می خورد. به عنوان نمونه در کشور روم باستان پلوتارچ از اهمیت تعلیم و تربیت نوجوانان و لزوم واگذاری مسئولیت به آنها برای تاثیر بهتر در دوره جوانی و این موضوع می تواند بیانگر این امر باشد که در کشورهای باستانی و اساطیری نیز اصولاً موضوع نوجوانی وجود داشته و مورد توجه بوده است(مولر ، 1367)
در قرن هجدهم ژان ژاک روسو فرانسوی در کتب معروف خود وقایعی دقیق که از 12 تا 15 سالگی فرد روی می دهد شرح داده و دوران فوق را دوران «سن عقلی» نامیده است.
همچنین یستازی مربی معروف سوئیسی در اواخر همین قرن با نوشته های خود این عقاید به وجود آورد که ظرفیت درک و مهارت نویسی نوجوانان بیش از مقداری است که قبلاً تصور می شده است (مولر، 1367)
در همین قرن فروبل پس از سالها بررسی در مورد تعلیم و تربیت نوجوانان مجله معروف خود را اظهار نمود که والدین باید در عصر فرزندان خود زندگی کنند نه اینکه فرزندان را مجبور کنند در عصر آنها زندگی کنند(مولر 1367)
در قرن نوزدهم هربارت در نوشته های خود تاکید کرد که سنین 10 تا 17 سالگی از مهمترین دوره های زندگی هر فرد است که در آن قابلیت یادگیری به حد اعلای خود میرسد و این موضوع را با دلایل و شواهد و تجربه های خود به طور مفصل مورد بررسی قرار دارد. افکار و نوشته های روبل هربارت در افکار استانلی در اواخر قرن نوزدهم درباره نوجوانی تاثیر داشته است.
در سال 1381 ، در اولین بررسی آماری در مورد نوجوانان رابرتن انگلیسی در مطالعات خود ظهور علائم بلوغ و بحران های ناشی از آن را بر روی 200 دختر نوجوان تشریح نموده. به عقیده وی دوره بلوغ از 11 تا 20 سالگی متغیر است و در این دوره بحرانهایی در روحیات فرد رخ می دهد. همچنین رابرتن اولین کسی بود که بر خلاف عقاید رایج و بر مبنای آن اظهار نمود که آب و هوا در تشریح بلوغ مسائل روانی و جسمی آن تاثیر می گذارد این موضوع بعدها به وسیله تحقیقات میلز تائید و تکمیل گردید.
در سال 1891 بر نهایم ولانکستر در تحقیقات خود با استفاده از پرسشنامه و خاطرات ثبت شده نوجوانان مطالعاتی را در زمینه مشکلات نوجوانی انجام داده و برای اولین بار به طور رسمی اعلام نمود که: والدین و مربیان باید از روانشناسی نوجوانی و بحران های آن ، اطلاع داشته و موسساتی برای آموزش این امر دایر گردید. این پژوهشها به ویژه در کشورهای توسعه یافته مورد توجه واقع گردید و تاکنون هم در مسائل کاربردی و عملی برای نوجوانان در آن کشورها می باشد.
همچنین در قرن نوزدهم در حیطه نظری، دانشمندان بزرگی چون داروین و اسپنسر تکامل انسان از کودکی تا بزرگسالی را به شکل الگوی پپیش ساخته پیشنهاد نمودند ولی توجهی به فرهنگ و محیط و اثرات آن بر فرد که موضوع بحران هویت را هم به طور عمده شامل می شود نداشتند. (اسماعیلی ، 1375)
داروین و اسپنسر معتقد بودند ریشه و تکامل ویژگیهای ذهنی و رفتاری نوجوانان غیر قابل اجتناب است و کودک و نوجوان باید مراحلی را طی کنند تا به بزرگسالی برسند و این امر اجباری و یکسان بوده و حتماً باید طی شود.
در مجموع تا پایان قرن نوزدهم نویسندگان و محققان دیگر چه قبل و چه بعد از دانشمندان و محققان یاد شده به بررسی و تحقیق درباره مسائل نوجوانان پرداختند و مطالب عمده ای که به صورت مشترک یادآور شدند این بود که دوره نوجوانی به کلی از دوره کودکی و بزرگسالی متمایز و ویژگی های خاص خود را دارد و در این دوره بحرانهای مختلفی در زندگی نوجوان رخ می دهد که علتهای گوناگونی می تواند داشته باشد.

 

3-2. آراء تحقیقات در مورد نوجوانی در قرن بیستم
همان طور که ملاحظه شد نوجوانی و مسائل تابعه آن مانند بحران های نوجوانی پیرو جریانات علمی و فلسفی عصر خود بوده است. بر همین مبنا در گذشته بحرانهای نوجوانی عمدتاً کلی و به عنوان مثال جزو مسائل تکاملی و رسش قلمداد می گردیده است.
شاید به همین دلیل نگرشهای یک بعدی به کل مسائل نوجوانی و اینکه ابعاد اجتماعی و روانی نوجوانی مورد توجه قرار نگرفت باعث شد تا پایان قرن نوزدهم تحقیقات جداگانه و مشخصی از نوجوانی و بحران های آن انجام نگیرد. در حالیکه توجه به ابعاد فوق در قرن بیستم باعث وسعت و تنوع تحقیقات و افکار و آراء درصد نوجوانی شده و جوانی متنوعی ازعلل رفتار نوجوان را مطرح و مورد بررسی قرار داد. البته تغییرات و تحولات فوق نیز در قرن بیستم امری ناگهانی نبوده بلکه فرآیندی کاملاً تدریجی و پیچیده بوده که در اینجا به ذکر اهم این تغییرات پرداخته می شود.
از اولین پیشگامان علمی روانشناسی نوجوانی در قرن بیستم استانلی هال است. که در مکتب غربی آلمان روانشناسی را فرا گرفته و بر مبنای آن یافته ها در کشور خود آمریکا آزمایشهای تجربی بسیاری را با کودکان و نوجوانان انجام داده.
هال سی از 22 سال مطالعه و تجربه مطالبی را درباره محتوای فکر کودک و نوجوان منتشر نمود که زمان خود بسیار مورد توجه واقع گردید. تا حدی که در محافل علمی به او لقب پدر جنبش تحقیق درباره کودک و نوجوان داده شده. از جمله عقاید هال در مورد رابطه نوجوانی با جامعه خود این است که نوجوان زندگی خود را در خارج از حلقه خانواده و فامیل توسعه می دهد. به طور کلی نوجوانی جهشی ناگهانی است و هر مرحله از زندگی خصوصیات مرحله قبل را محو می کند. به همین دلیل نوجوانی حتی از اطلاق کلمه کودک به متنفراست. (خسرو پور، 1354)
بعد از استانلی هال شاگردان او از جمله استاربرک و لیبی افکار و روشهای او را پیگیری نمودند و از سویی اعتقاداتی هم نسبت به افکار و روشهای فعال مطرح گردید و حتی به نوعی پایه گذار تحقیقات در مورد بحران هویت شد. دلیل موضوع فوق این است که پایه اصلی اعتقادات نسبت به همان زیست گرایی افراطی بوده و اینکه وی به ابعاد دگیر نوجوانی توجه نکرده است در حالیکه بحران هویت در نوجوانی موضوعی عمدتاً روانی اجتماعی بوده و به ویژه تاثیر اجتماع و فرهنگ در آن چشمگیر می باشد (گیچ وبرلاینر، 1374)
از جمله کسانی را با اعتقادات پیگیر خود نسبت هال و پیروان در پایه گذار ارزشهای جدیدی برای بررسی مسائل نوجوانی در ابعاد دیگر شدند، هالینگ ورث است که به همراه گیندر و استریکلند روشهای هال و به طور کلی روشهای رایج قبلی را مورد بررسی نوجوانی زطر سوال بردند (خسرو پور ، 1354)
هالینگ ورث در رد نظرات هال مطرح نمود طریقه شبحات نمود و تغییرات زیست شناختی نوجوان به شدتی که هال مطرح کرد نمی باشد. همچنین پیدایش تغییرات ناگهانی در روحیه نوجوان به گونه ای که او مطرح کرده است عمومیت ندارد، به علاوه پدیده های سیاسی و اجتماعی و برخی دیگر از عوامل تاثیر گذار مورد توجه هال قرار نگرفته است.(خسرو پور، 1354)
از افراد مهم دیگر در بررسی مسائل نوجوانی در قرن بیستم آرنولد گزل می باشد. گزل درمورد کودک و نوجوان معتقد به مکتب رشد داخلی و یک نظام عملی است . بدین معنی که کودکان و نوجوانان طبق برنامه معینی رشد می کنند و به یک سلسله و رشد حجمی تبعیت می کند، روان او هم از یک زنجیره تحولی تبعیت می کند که باعث پیدایش شغل های خاص از رفتار در کودک، نوجوان و بزرگسال می شود. این شکل های رفتار را گزل برای هر سن معین تابع خصوصیات ویژه آن سن می داند که قابل تکنیک از دوره قبلی است(مان ، 1365)
پس از هال محققین و نویسندگان دیگری در پیگیری و یاد نظرات هال تألیفات و تحقیقاتی را مطرح و انجام دادند وقتی در مجموع و تا سال های پس از جنگ جهانی دوم عمده بررسی های نوجوانی و جوانب آن بر مبنای ویژگی های زیستی و قالبهای وراثتی نوجوان بوده است که در مورد بحران هوطت این جنبه فقط می تواند پایه اولیه یا بعد زیستی باشد. چرا که در عوامل سه گانه شخصیت که در بحران هویت مطرح است. یعنی ابعاد زیستی، اجتماعی و روانی نوجوان در سال های اولیه دچار تحولات زیستی می گردد و این امر فقط می تواند پایه ای برای تحولات روانی و اجتماعی نوجوان از جمله بحران هویت می باشد
بنابراین به نظر می رسد که محققان نیمه اول قرن بیستم با بررسی های علمی ولی محدود خود پایه های اولیه بررسی بحران هویت در نوجوانی را ایجاد کرده اند.
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم علاوه بر تحقیقات متعدد روشهای متنوع و مختلفی برای بررسی مسائل نوجوانان به کار رفت که باعث وسعت درک مسائل نوجوانان شد و از طرفی ترکیب این روشها جزو تحقیقات جدیدی را به وجود آورد. از جمله این روشها، جمع آوری اطلاعات از والدین و مربیان مدرسه و تاریخچه رشد نوجوان از کودکی تا بزرگسالی بصورت تکوینی و نیز مشاهده رفتار و مصاحبه به صورت منظم یا غیر منظم و استفاده از پرسشنامه و تحقیقات آزمایشگاهی و استفاده از آزمون های هوشی بوده است. از دیگر روشهای بکار رفته روش تداعی آزاد و روش استفاده از عکس ها برای تفسیر توسط نوجوان و حتی روش مطالعه استخوان بندی برای تعیین سن نوجوان بوده که هر کدام در جایی مورد استفاده قرار گرفته است.(سیف ، 1368)
بنابراین از مهمترین مسائلی که در این دوران مطرح می شود این است که با وجود اینکه تا چند نسل قبل حتی در کشورهای توسعه یافته نوجوانی به آن صورت وجود نداشته یا مورد توجه نبوده ولی در سالهای دهه 50 و 60 مسائلی در جهت عکس قضیه مطرح میشوند. مثلاً جدا شدن نوجوان از خانواده یا اینکه برخی معتقد می شوند که نوجوانی حالتی از اختلال روانی خاص خود را به همراه دارد. (اتکنیسون و همکاران)
در سالهای دهه 60 و 70 تحقیقاتی در جهت اینکه نوجوان چگونه با مسائل درونی خودش روبرو می شود، انجام گرفت. بر مبنای نتیجه گیری از چند تحقیق در این زمینه «استریت» چنین مطرح نمود که نوجوان با دوری از عینیات و با استدالا و امتحان کردن فرضیات با خودش روبه رو می شود. او کیست؟ این کسی که فکر می کند و عقایدی پیدا می کند چه کسی است؟ او چیست؟ در او چیست؟ عقایدش در کجای او قرار دارند؟
تحقیقات فوق در سالهای مذکور علاوه بر دانش نظری و دستاوردهای کاربردی مهمی در زمینه نوجوانی نیز به دست یافت و به عنوان نمونه چنین مطرح گردید که: نوجوان باید بتواند در حدی منطقی زمینه نوجوانی نیز به دست یافت و به عنوان نمونه چنین مطرح گردید که: نوجوان باید بتواند در حدی منطقی از والدین جدا شود و مستقل گردد ، در غیر این صورت به سختی می تواند با همسالانش روابط معقولی داشته و در آینده جهت گیری جنسی و احساس هویت او دچار مشکلاتی می گردد. نوجوان برای دستیابی به همه موارد فوق به صورت مثبت ، می بایست از خود تصویری به عنوان شخص ثابت قدم و ثابت داشته باشند.
با وجود همه تحقیقات دقیق و کاربردی فوق، سالهای پس از جنگ جهانی دوم شاید از دیدگاهی دیگر هنوز مسائل اساسی نوجوانی و بحران هویت بدون پاسخ مانده بود.

 

4-2. تحقیقات در مورد همانند سازی و رابطه آن با نوجوانی و بحران هویت:
موضوع همانند سازی و نقش آن در هویت یابی کودک و نوجوان توسط فروید و مکتب روانکاوی ابداع و مورد تاکید قرار گرفته است.( رزم آرا، 1370)
اگر بحران هویت را عصیان نوجوان برای تغییر هویت پیشین او بدانیم و همانند سازی را از عمده ترین عوامل هویت یابی قلمداد کنیم ارتباط بین همانند سازی و هویت یابی و نیز بحران هویت تا حدودی روشن می شود.
در مکتب روان کاوی و بر منبای پژوهش های بالینی همانند سازی فرآیند هوشیار است که فرد طی آن ویژگی هایی مانند نگرش ها و الگوهای رفتاری و هیجان ها و دیگر ویژگی های فرد دیگر را برای خود الگو قرار می دهد، هر چند که کودکان خردسال با تقلید از نگرش ها و ویژگی های رفتاری والدین خود احساس می کنند مقداری از قدرت و کفایت آنها را بدست آورده اند، ولی دیدگاه روانکاوی همانند سازی فراتر از تقلید صرف میباشد.( اتکینسون و همکاران، 1379)
بر مبنای نظریه روانکاوی سه دستگاه روانی اساسی یعنی نهاد ، خود و فرا خود در نوجوانی در هم میریزد یا به عبارتی دیگر متحول می شود و هویت یابی نوجوان در اثر این به هم ریختگی تغییر و تحول می یابد.(فرجاد، 1358)
نوجوان خودش را نه فقط با افراد بلکه با گروه ها و نهادها نیز همانند می سازد.مثلاً وضع روحی و روانی نوجوانی که تیم مدرسه او پیروز شود تقویت می گردد؛ در حالیکه اگر تیم مدرسه او شکست بخورد افسرده می گردد و می توانیم چنین فرض کنیم که او در این مواقع چنان رفتار می کند که گویا خودش درگیر مسابقات بوده است.(شریعتمداری، 1370)
در عین حال تفش خانواده در همه فرهنگ ها قابل تعمیق و بررسی است و اهمیت فراوانی دارد. با آنکه نوجوان به تدریج که بزرگتر می شود نفوذ خانواده بر او کاهش می یابد و افق های تازه مدرسه و جامعه و گروه های اجتماعی نوجوان را تحت تاثیر قرار میدهد. ولی تا پایان نوجوانی به صورت عمده (نه در همه افراد) خانواده مرکز شغل همانند سازی و عنصر اصلی تغییر رفتار نوجوان است.
قابل ذکر است که بسیاری از جهات نوجوانان و والدین آنان شبیه به هم می اندیشند برخی از تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از نوجوانان در مورد رشته تحصیلی و انتخاب شغل از والدین تاثیر می پذیرند. با وجود اینکه گاهی در مورد برخی مسائل سلیقه ای و به ظاهر پیش پا افتاده اختلاف میان آنها بالا می گیرد ولی در مورد مسائل عمده تر زندگی میان آنها شباهت فکری و ارزشی بیشتری وجود دارد.
بحران هویت شاید از طرفی تغییر در الگوهای همانند سازی نوجوان باشد چرا که نوجوان می خواهد از زیر بار سلطه والدین الگوهای مورد پذیرش آنها بیرون بیاید و حتی اگر خودش الگو نسازد لااقل الگوهای هم سن و دیگر گروههای اجتماعی را مورد محور قرار می دهد.
در مجموع بر مبنای آراء و تحقیقات مطرح شده می توان نتیجه گرفت که همانند سازی در نوجوان موضوعی پیچیده و چند بعدی بوده و با بحران هویت وی به دلیل درگیری های عاطفی نوجوان ارتباط چندگانه دارد؛ ضمناً تاثیر عوامل اجتماعی ساز و نقش آنان در شکل گیری هویت از اهمیت خاص برخوردار است. به همین دلیل نیز در تحقیقات مربوط به هویت یابی عنایت به الگوها و گونه های مختلف همانند سازی با آنها مورد توجه است.

 

5-2. آراء و تحقیقات اولیه و پایه 1 در مورد «بحران هویت» و نوجوانان:
در بررسی عقاید و تحقیقات در مورد نوجوانی مطرح شد که از مسائل اولیه در مورد نوجوانی این بوده است که آیا اصولاً مرحله ای به نام نوجوانی در میان مراحل زندگی انسان وجود دارد؟
چرا که عده ای معتقدند لااقل در برخی جوامع نوجوانی به آن صورت و تعریفی که در عصر حاضر از نوجوانی هست، قابل مشاهده نیست به عنوان نمونه مارگرت مید انسان شناس معروف در تحقیقات طولی خود در جوامع بدوی قاره آمریکا به این نتیجه رسید که کودکان در این جوامع همزمان با دوره بلوغ وارد مرحله کار و ازدواج و دیگر وظایف بزرگسالان شده و در واقع نوجوانی و مشخصات آن در این جوامع وجود ندارد.( مان، 1365)
از آنجا که موضوع بحران هویت بسیار جدیدتر از موضوع نوجوانی و شاید بتواند شاخه ای از مسائل و توابع موضوع نوجوانی قلمداد شود. بدیهی است که سوالات و مسائل پایه ای فوق در مورد موضوع بحران هویت با شدت بیشتری می تواند مطرح باشد. این امر طبعاً موضوعات و مسائل مهم دیگری را نیز به همراه خود مطرح می کند. از جمله اینکه برای بررسی مسائل مطرح شده نمی توان تنها به حیطه آراء و تحقیقات در علم روان شناسی اکتفا نمود بلکه باید به آرای دیگر از علوم نیز توجه گردد. دیگر اینکه موضوع بحران هویت همچون برخی موضوعات دیگر در حیطه روانشناسی موضوعی بسیط و ساده و یکنواخت نمی باشد و از پیچیده ترین موضوعات مطروحه در دهه های حاضر میباشد.(ریچ، 1369)
واژه بحران در جریان یک تحول پیش می آید و نمودار دگرگونی های عمیق است و ریشه آن در یونان به معنی لحظه ای است که حکم در دادگاه خوانده می شود.(حسنی واحدی، 1373)
امروزه کلمه بحران در علوم مختلف به معناهای متعددی به کار می رود ولی در روانشناسی منظور از بحران به معنای خاص آن یعنی «بحران دوره بلوغ است» پذیرش ضمنی از ویژگی های ذیل می باشد:
1)بروز مشکلات جدیدی که موجب عدم سازگاری نوجوان با محیط می شود.
2)تغییرات مهم و ناگهانی در موجود زنده و در تمامی نمودهای رفتاری و ذهنی که قبلاً داشته است.
3)مجموع شرایط اول و دوم مرحله ای متفاوت و مشکل از رشد را تشکیل می دهد که به طور مشخصی از مراحل دیگر رشد که آرام ترند مجزا می باشد.
تعبیر نوجوانی به منزله یک مرحله بحرانی در اصل از فلاسفه یونان بویژه ارسطو است ولی کسی که برای اولین بار به شکل شایان توجهی بلوغ و بحران را توصیف کرد «ژان ژاک روسو» است روسو با تشبیه بروز بلوغ جنسی به طوفان در آن یک انقلاب و تولد مجدد را می بیند.
یک قرن و نیم پس از او استانلی هان در نظریه «زایش دوباره» به این تشبیه استناد جسته و پس از هال پژوهش های بسیار چه در آمریکا و چه در اروپا به طور مستقیم یا ضمنی، این مفهوم را تاکید کرده اند. در مجموع تعبیرات مختلفی از این تغییرات شده است.
اولین تعبیر بر تغییرات انسانی جسمی تاکید دارد این تغییرات شامل رشد طول و افزایش وزن و پیدایش صفات ثانوی جنسی رشد غده های جنسی و توانایی تولید مثل است.
نوجوانی مرحله ای پیوسته به دوره کودکی و بزرگسالی بوده و در عین حال با ویژگی ها و صفات خود همراه می باشد. هرچند که بحران هویت دوره بلوغ واقعیتی تمام نیست و برای بروز بحران هویت باید زمینه های زیستی و اجتماعی آن را در نظر بگیریم ولی حداقل در مراحل افراطی تعارض های نوجوان می توانیم بحران را به آن اطلاق کنیم.همچنین مشکلات دوره بلوغ و بحران در نوجوانی نسبی بوده و درجات مختفی را شامل می شوند.

 

6-2. تحقیقات اریکسون در مورد هویت و بحران هویت:
اریک اریکسون پایه گذار اصلی تحقیقات در مورد بحران هویتی در روان شناسی است.هر چند که قبل از وی هم تحقیقات غیر مستقیم زیادی درباره بحران هویت نوجوانی شده بود.
اریکسون در سال1933 به آمریکا و دانشگاه هاروارد رفت و در آنجا مطالعات زیادی انجام داد. او پس از مطالعات طولانی اش به این نتیجه رسید برای بهتر فهمیدن علل رفتار می توان به جوامع ساده تر مراجعه نمود. در همین اساس مطالعاتی را با قبایل سرخپوست آغاز نمود. در این مطالعات او از شدت مشکلات عاطفی سرخ پوستان احتمالاً بر مبنای همانندی با فرهنگ سفید پوستان را مشکل یافته اند و از آنجا که اریکسون موضوع همانند سازی فوق را نمی توانست بر منبای نظریه روانکاوی بر سائق جنسی توضیح دهد خود به تبیین نظریه ای پرداخت که به رابطه فرد و فرهنگ توجه داشت.
او برای توصیف شرایط فوق اصطلاح «آشفتگی هویت» را به کار برد تا مشکلی را که سرخ پوستان با آن مواجه بودند را توصیف کند. چرا که سرخ پوستان تصور پیوسته و پایداری از خود نداشتند.
نظریه اریکسون درباره رشد تکامل آدمی همه فراخنای زندگی را شامل می شود او مانند فروید جنبه های جنسی رشد و نمو را مهم نمی داند بلکه روی جنبه ها یا ابعاد اجتماعی و فرهنگی رشد و تکامل تاکید می کند. فرض اریکسون بر این است که روش همسازی یا کنار آمدن افراد با تجربه های اجتماعی به زندگی آنها شکل می دهد.
از نظر اریکسون عمده ترین تضاد در دوران نوجوانی تضاد بین هویت یابی در برابر سردرگمی نقش است. بسیاری از عناصر هویت دوران کودکی در نوجوان تثبیت می شود و در عین حال هویتی شخصی و شغلی کسب می کند. عدم توانایی در حل این تضاد ممکن است منجر به سردرگمی نقش یا هویت شود.
او معتقد بود که شکل گیری هویت در زنان و مردان ممکن است پیشرفت متفاوتی داشته باشد زیرا جامعه از آنان انتظار دارد که نقش های متفاوتی ایفا کنند. به نظر وی هویت شغلی برای مردان اهمیت بسیاری دارد ولی هویت زنان در ارتباط با همسر آینده و نقششان به عنوان همسر و مادر شکل می گیرد. تغییراتی که در سال های اخیر در نقشهای زنان ایجاد شده بسیاری از روانشناسان را بر آن داشته تا در این بخش از نظریه تجدید نظر کند و هدفهای حرفه ای را هم بخشی از هویت زنان قلمداد کند.
اریکسون زندگی و بحران های آن را که هشت مرحله اصلی«از گهواره تا گور» است مطرح کرده که این مراحل از قرار زیر می باشد:
1-مرحله اعتماد در مقابل عدم اعتماد(از تولد تا 1 سالگی)
2-مرحله خود مختاری در مقابل شرم و شک(از 2 تا 3 سالگی)
3-مرحله ابتکار در مقابل احساس گناه(از 4 تا 5 سالگی)
4-مرحله ساختن یا کوشایی در مقابل احساس حقارت(از 6 تا 11 سالگی)
5-مرحله خود شناسی و هویت یابی در برابر ابهام نقش و آشفتگی (از 12 تا 18 سالگی)
6-مرحله صمیمیت و مردم گرایی در مقابل گوشه گیری(جوانی)
7-مرحله زایندگی(تولید) در مقابل ایستادگی(میانسالی)
8-مرحله کمال و تعادل شخصیت در مقابل نا امیدی و سرخوردگی(سالمندی)
اریکسون در مورد مرحله پنجم از مراحل هشت گانه می گوید: در این مرحله نوجوان مردم در جستجوی مفهوم جدیدی از هویت و تداوم آن است و مجبور می شود که با بسیاری از مشکلات به مبارزه برخیزد.(پارسا،1371)
7-2. هویت از دیدگاه گلاسر:
گلاسر هویت را جز لاینفک زندگی همه انسان ها و در همه فرهنگ ها می داند. که از لحظه تولد تا مرگ ادامه می یابد. منظور از هویت ، تصور فرد نسبت به خودش است که بدان وسیله احساس موفقیت یا عدم موفقیت می کند. گلاسر معتقد است هویت به طرق مختلفی تشکیل می شود و رشد می کند.
یکی از راه های تشکیل هویت، داشتن ارتباط و درگیری عاطفی با خود و دیگران است بر اساس تشکیل هویت تلاش ها و فعالیت های خود متوجه می شویم که ما هستیم و چگونه عمل می کنیم. برداشتها و نظرات دیگران در روشن کردن هویت ما نقش عمده دارند. ارزشیابی های ما از خودمان در ارتباط با شرایط زندگی اوضاع اجتماعی و اقتصادی نیز تعیین کننده هویت ماست. همچنین تصور ما در مورد وضع جسمانی و شیوه لباس پوشیدن نوع هویت ما را در مقایسه با دیگران مشخص می کند.
گلاسر معتقد است که هم انسان ها دو نیاز اساسی دارند نیاز به مبادله عشق و محبت و نیاز به احساس ارزشمندی و این دو مفهوم به قدری به هم نزدیک و وابسته هستند که می توان آن دو را در قالب یک واژه به هم پیوند داد و اصطلاح هویت را به کار برد. بنابراین می توانیم بگوییم: تنها نیاز اساسی انسان نیاز به یک هویت است.(حمزه، 1371)
گلاسر دو نوع هویت را از یکدیگر متمایز می کند: هویت موفق و هویت شکست.

 

-هویت موفق:
افرادی که هویت موفق دارند یا اصلاً احساس تنهایی نمی کنند و یا اینکه آن را به حداقل احساس می کنند. به علاوه این گروه به نمو سازنده ای با مشکلات و واقعیات روبرو می شوند و خود را درگیر می کنند. احساس ارزشمندی و عشق می کنند. بنابر نظر گلاسر افراد موفق دو خصلت بارز دارند، یکی اینکه مطمئن هستند که فردی آنها را همان طور که هستند دوست دارد و آنها نیز متقابلاً فرد را دوست می دارند و به او عشق می ورزند. دوم اینکه احساس ارزشمندی می کنند و حداقل فرد دیگری در دنیا آنها را با ارزش می داند.

 

-هویت شکست:
شکل گیری هویت شکست طی سال های 4 یا 5 سالگی صورت می گیرد.سنی که بیشتر بچه ها وارد مدرسه می شوند. قبل از این بچه ها آزاد بودند هر کاری که می توانند انجام می دهند اما در مدرسه کودک مجبور است آنچه را دیگران از وی می خواهند انجام دهد و غالباً این کار بدون آشکار کردن ارتباطش صورت می گیرد در زمانیکه کاری از کودک خواسته شده انجام ندهد و برچسب شکست خورده به وی زده می شود او معتقد است که دیگران به ویژه والدین و معلمان مسئول اولیه کودک هستند.(شکنیگ، 1974)
از خصوصیات بارز افراد شکست خورده ان است که تنهایی و بی کسی را در حد نهایت احساس می کنند و در حل مشکلات و معضلات زندگی خود دشواریی هایی دارند از روبرو شدن با واقعیت ناراحت ، مضطرب و اندوهگین می شوند.
فقدان درگیری با دیگران باعث عدم توانایط در جهت برآوردن مهمترین نیاز اساسی شدن می شود که این منجر به افکار نیازها و متعاقباً انکار مسئولیت می شود، یعنی این افراد مسئولانه رفتار کردن را یاد نگرفته اند و همچنین یاد نگرفته اند که نیازهای خود را به صورت واقعی برآورده کنند.(شکینگ، 1970)

 

8-2. رابطه متقابل «هویت یابی » و «بحران هویت»:
بر مبنای آنچه از بررسی عقاید و تحقیقات قبلی مشخص می گردد ، نوجوانان قبل از رسیدن به سنین نوجوانی دارای مجموعه ای از ویژگی ها و صفات می باشند که از پایه های زیستی و یا از ریشه های اجتماعی چون خانواده و فرهنگ ناشی شده است و مجموعه ترکیبی(زیستی – اجتماعی) فوق بصورت پیچیده ای شخصیت دوره کودکی فرد را تشکیل می دهد. از طرفی دیگر هر نوجوان پس از طی دوره نوجوانی به هر شکل و صورت در دوره بزرگسالی نیز برای خود هویتی خواهد داشت که باز هم این هویت مجموعه ای از ویژگی های جسمی و عاطفی و اجتماعی مختلف می باشد.
فرآیند رسیدن به شخصیت وحدت یافته دوره بزرگسالی که از همانند سازی قبلی و عوامل موثر دیگر از جمله تفاوت های جنسی و نقش عوامل اجتماعی نشأت می گیرد، هویت یابی یا شکل گیری هویت نام دارد. در نهایت مجموعه این عوامل می تواد طریقه ای باشد برای آنکه نوجوان به هویت برسد. (اتیکسیون و همکاران 1379)

 

-هویت خود:
فروید از واژه هویت فقط یک بار آن هم به صورت کاملاً تصادفی استفاده کرد و سپس آن را با معنای ضمنی روانی- اجتماعی در آمیخت. این زمان بود که سعی می کرد از یک هویت درونی برای تشکیل معانی ضمنی هویت در میان مردم یهودی صحبت کند که کمتر به نژاد یا مذهب تکیه داشته باشند و بیشتر مبنی بر آمادگی برای زندگی متضاد با زندگی کنونی و عاری از تعصب باشد و کلاً عقلانی تر باشد. در اینجا اصطلاح هویت به یک معنای ضمنی فردی به ارزش های من

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا

دانلود مقاله مدیریت دانش

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله مدیریت دانش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 چکیده
سازمانهای زیادی، در جهان، نظامهای مدیریت دانش را، در راستای حفظ ثبات و سودمندیشان انتخاب کرده و می پذیرند. این نگرش در مشاغل رو به گسترش حاصل از فن‌ آوری، از قبیل بیوتکنولوژی، علوم رایانه و ارتباطات راه دور و همچنین در حرفه هایی مثل وکالت، حسابداری و مشاوره مدیریتی ملموس است. نسلی جدید از مدیران به نام «مدیر دانش» ظهور کرده اند تا این نظام نوین را در سازمانها نهادینه کنند. به دلیل تشابه کاری بسیار زیاد، اغلب متخصصان اطلاع- رسانی و کتابداران برای تصدی این سمت مطرح هستند. این مقاله، به بررسی انواع دانش و راه های انتقال و تبدیل آن می پردازد. در نهایت، اهمیت عنصر انسانی در نظامهای مدیریت دانش، با تاکید بر نقش کتابداران و متخصصان اطلاع رسانی ، تبیین می شود.

مقدمه
از اواخر قرن بیستم یک نوع تغییر نگرش در رابطه با جایگزینی سرمایه های مادی با سرمایه های فکری دیده می شود. سرمایه فکری، به تدریج در سازمانها به عنوان سرمایه اصلی آن مطرح می شود. این نگرش در بیشتر سازمانهای تجاری که بر تولید و حفظ سرمایع فکری تأکید دارند، نتیجه بخش بوده است. نظامی که با این نگرش رفتار می نماید، «مدیریت دانش» خوانده می شود. در بیشتر سازمانها این نیاز به مدیریت دانش، احساس شده است. کارهای خوبی که در نتیجه استفاده از نظام مدیریت دانش برای حفظ مزیت رقابتی در همه سازمانها، انجام شده است، نشان می دهد که آن سازمان ها قادر به حفظ و تثبیت اثربخشی و سودمندی خود شده اند. دانش، که یک عامل کلیدی در مزیت رقابتی است، آنقدر پویا و کم عمر شده است که مدیریت مؤثر آن یک ضرورت لازم برای حفظ و ثبات شده است. مدیریت دانش، آنطور که به نظر می رسد، نظامی است که به سازمان کمک می کند تا مزیت رقابتی اش را در محیط تغییرات سریع اقتصادی حفظ کند. پیشرفتهای به دست آمده ازطریق مدیریت دانش، در سازمانهایی که با بیوتکنولوژی، نرم افزارهای رایانه ای و ارتباطات راه دور و با دفاتر وکلا، حسابداران، مشاوران مدیریتی، سر و کار دارند، نشان می دهد که آن سازمان از چابکی و پویایی بالایی برخوردار است.
کار متخصصان اطلاع رسانی و کتابداران در سازمانها، با آنچه که برای مدیران دانش جدیداً مطرح است، تفاوت محسوسی دارد، ولی با این حال نزدیکترین حرفه به مدیریت دانش، حرفه کتابداری و اطلاع رسانی است. متخصصان اطلاع رسانی و کتابداران، به دلیل همین نزدیکی شغلی، برای تصدی سمت جدید مدیریت دانش مطرح شده اند. برای متخصصان اطلاع رسانی و کتابداران که به طور سنتی با فعالیتهایی نظیرتولید، گردآوری، دریافت، تکثیر، ساختارسازی[1]، ذخیره و بازیابی، و اشاعه اطلاعات، در ارتباطند، لازم است که بدانند مدیریت دانش چیست و چگونه یک نظام مدیریت دانش را تعمیم دهند و آن را در سازمان به کار گیرند. این بستگی به این دارد که آنها از پیشرفتهای مدیریت دانش آگاه باشند و اصول آنرا در جایی که مناسب است یا خطر آن کمتر باشد، به کار گیرند، به علت اینکه نظام مدیریت دانش کم هزینه و پرسود است، بعضی سازمانها از آن به خوبی استقبال می کنند تا ازخدمات پرهزینه کم سود بپرهیزند(کیلینگ[2] و هورنبی[3]، 1999). در این مقاله، ‌هدف، معرفی جنبه های متمایز مدیریت دانش برای متخصصان اطلاع رسانی و کتابداران است.

تعاریف مدیریت دانش
تمایز «داده»، «اطلاعات» و «دانش» مشکل است. تنها از طریق مفاهیم بیرونی یا از دیدگاه کاربر می‌توان بین «داده»، «اطلاعات» و «دانش» تفاوت قائل شد. معمولاً داده به عنوان مواد خام، اطلاعات به عنوان مجموعه سامان یافته‌ای از داده و دانش به عنوان اطلاعات با مفهوم شناخته می‌شود(بات[4]، 1382).
فرهنگ قرن بیستم چمبرز[5]، دانش را چنین تعریف می کند «عقیده تثبیت شده، آن چیزی که شناخته شده است، اطلاعات، آموخته، علم، یادگیری، مهارت عملی، آگاهی، شناخت و غیره».دانش ترکیب سازمان یافته‌ای است از «داده» که از طریق قوانین، فرآیندها و عملکردها و تجربه حاصل آمده است. به عبارت دیگر «دانش» معنا یا مفهومی است که از فکر پدید آمده ( به نقل از بات: ماراکاس[6]، 1999) و بدون آن، «اطلاعات» یا «داده» تلقی می‌شود. تنها از طریق این مفهوم است که «اطلاعات» حیات یافته و به «دانش» تبدیل می‌شود (بات، 2000). بنابراین تمایز بین «اطلاعات» و «دانش» به دیدگاه کاربر بستگی دارد. دانش یک مضمون وابسته است از آنرو که «مفاهیم» در ارتباط با یک الگوی مشخص تفسیر می‌شود. ( به نقل ازبات: ماراکاس، 1999) و مدیریت یعنی «روش هدایت و استفاده از چیزی». اصطلاح مدیریت دانش یک اصطلاحکاملا بی ثبات است. درست مثل هم خانواده های آن مثل اطلاعات ، مدرک و سند ، راه های متعددی برای تفکر درباره آن وجود دارد( مک اینرنی[7] و لوفور[8]، 2000). تعریف مدیریت دانش طبق نظر یکی از متخصصین چنین است «مدیریت دانش، سازگاری برای حفظ و ثبات سازمانی را در مواجهه با تغییرات در حال رشد محیطی را فراهم می کند. ضرورتاً آن دسته از فرایندهای سازمانی را مد نظر دارد که در جستجوی ترکیب و تلفیق محتوای پردازش شده داده ها و اطلاعات حاصل از فناوریهای اطلاعاتی با خلاقیت و نوآوری عوامل انسانی است( مل هوترا[9]، 1999) . تعریف دیگری هست که «مدیریت دانش، عملاً، شامل شناسایی و بازنمایی سرمایه های فکری موجود در سازمان، تولید دانش جدید برای برتری رقابتی در درون سازمان، ایجاد امکان دسترسی به حجم وسیعی از اطلاعات سازمانی، اشتراک در بهترین کارها، و فناوری که قادر به انجام همه موارد مذکور باشد، شامل گروه افزار و اینترانت ها( بارکلی[10] و مورای[11]، 1997) . بات مدیریت دانش را فرآیند ایجاد، تأیید، ارائه، توزیع و کاربرد دانش می داند(1382). مدیریت دانش این گونه نیز تعریف می شود «حرفه ای که هدف آن مهار و به کارگیری دانش و اطلاعات و ایجاد دسترسی بی کم و کاست به آن برای همه کارکنان در یک سازمان، است با این هدف که آنها کارشان را بهتر انجام دهند ( سوکومار[12]، 1999) . از این تعریف چنین به نظر می رسد که مدیریت دانش دارای دو بعد است، فیزیکی و غیر فیزیکی و دو حالت زنده و بی جان، یک متخصص اطلاع رسانی و یک کتابدار متخصص که تاکنون خودش را بیشتر وابسته به فناوری اطلاعات و نتایج آن کرده است، باید فراتر از دیگر مردمان در حوزه های ناشناخته ای مثل خلاقیت، دانش، اندیشه و غیره در جهت ایجاد سود برای سازمان مادر خود، به مطالعه و جستجوی جنبه های ناشناخته طبیعت انسانی بپردازد. هدف این مقاله، تلاش برای تبیین این نوع جدید مدیر دانش است. او باید یک نقش پویشگرانه را بپذیرد و از یک نگرش دانش مدار نسبت به افراد در سازمانها، برخوردار باشد.

انواع دانش
بسته به اینکه دانش در کج، از لحاظ فیزیکی، قرار دارد به دو نوع تصریحی و ضمنی تقسیم بندی می شود ( نانوکا[13] و تاکوشی[14]، 1995).دانش تصریحی[15]، دانشی است که می تواند رسماً به زبان بیان گردد شامل جملات دستوری، فرمولهای ریاضی، شرح جزئیات، دستنامه ها و غیره، و در بین افراد به صورت رسمی و آسان قابل انتقال است. این دانشی است که کتابدار و متخصص اطلاع رسانی با آن آشناست. دانش ضمنی[16]، ارایه آن با زبان رسمی و برای ارتباط، سخت است. آن دانش شخصی است که در تجربه افراد نهفته است و شامل عوامل ناملموس و نامحسوسی از قبیل مهارت، ، تجربه ، نظام ارزشی و غیره است. آن، ذهنی است و بوسیله کار و تمرین بوجود می آید. دانش ضمنی در بسیاری از سازمانها، هرگز ثبت و ذخیره نمی شود هر چند که ماهیت آن برای قرار گرفتن در هسته عملیاتی سازمانی، شناسایی می شود. در حالیکه دانش ضمنی مطلق است ، دانش صریح دانشی است بر پایه قانونمندی، که با استناد به قوانین متناسب، فعالیت ها را با موقعیت ها منطبق می سازد(کیم[17]، 1380).
سه گروه از کارشناسان به عنوان تیم همکاران دانش که نیازمند همکاری با هم هستند در مرکز دانش قرار دارند. آنها عبارتند از: استفاده کنندگان، متخصصان دانش، شامل کتابدارن ، و کارشناسان فن آوری (کیم، 1380). عامل تصمیم گیرنده و اثرگذار در تغییر نقش متخصصان اطلاع رسانی و کتابداران به مدیران دانش، عبارت از شناخت، دریافت و انتقال دانش ضمنی موجود در سازمان به دانش تصریحی است. هر چند آشنایی آنها با مدیریت دانش تصریحی، می تواند به آنها در این نقش جدید کمک کند، ولی این آشنایی، نمی تواند به تنهایی جایگزین مهارتهای جدید مورد نیاز در نقش مدیر دانش باشد. داونپورت[18] و پروساک[19] (1379) ازکتابداران ومتخصصان اطلاع رسانی به عنوان دلالان و واسطه گران دانش در سازمان ها یاد می کنند و داونپورت(1993) معتقد است که کتابدارن اگر بخواهند در ایفای نقش جدید خود در مدیریت دانش ، پیشرفت کنند، باید هدفها، فعالیت ها و علایق فرهنگی خود را تغییر دهند. کسب مهارتهای جدید، تغییر طرز نگرش، شناخت کامل اهداف و آرمانهای سازمان، روابط عمومی عالی، نگرش پویشگرانه و غیره، برخی از جنبه هایی هستند که در جریان تغییر به مدیر دانش، به کار می آیند.

عناصر انسانی در مدیریت دانش
محیطهای تجاری امروزی ثابت و قابل پیش بینی نیستند. در این محیطها، نتایج مبتنی بر مکاشفه برای حل مشکلات و مسائل، در بسیاری موارد دورتر از حد انتظار، ظاهر می شوند. با توجه به نامحسوس بودن تغییر محیطها، توانایی اصلی دیروز یک سازمان،ممکن است امروز به ضرر سازمان باشد. به همین منظور، بررسی تنوع و پیچیدگی محیط بیرونی، نیاز به تشویق ابتکار و خلاقیت انسانی در درون سازمان معلوم می گردد.
مدیریت مبتنی بر فناوری اطلاعات، به اندازه کافی، قابلیت تشخیص و حل مشکل دسترسی به دانش ضمنی موجود در سازمان، ندارد. جس شرا[20] (1983) می گوید ماشین قادر به محاسبه و پردازش داده ها است اما این ذهن انسان است که می تواند دانش و اطلاعات را پردازش نماید. طرح مدیریت دانش، دانش تصریحی را معرفی کند و شناختی از دانش تصریحی نسبت به دانش ضمنی ارایه می کند و ابعاد انسانی را مثل نظرات، ارزشها، انگیزه ها و....، در فرایند ایجاد آن برای حل مسأله، به آن ربط می دهد. اهداف الگویی مدیریت دانش در جذب دیدگاههای ناهمگون، در شرایط مساوی، بهتر از فناوری اطلاعات، قادر به عینیت بخشی و آسان سازی انتقال اطلاعات و دانش ضمنی است. مدیریت دانش بیان می کند که عوامل انسانی، بهترین دریافتگرهای حسی برای دریافت کوچکترین تفاوتها و پیچیدگی پدیده ها و تغییراتی که در بیرون رخ می دهد، هستند. چنین برداشتی از واقعیت، نقش کلیدی در شکل دهی مسؤلیت سازمانی نسبت به یک موقعیت در نظام مدیریت دانش ایفا می کند. در فرهنگی که به دانش شخصی افراد بهای زیادی می دهند، افراد به طوری غریزی، قدرت دانش را احساس می کنند. اشتراک دانش[21] با دیگران، در اصل، اشتراک قدرت[22] است و در کل، ربطی به قدرت فرد ندارد. هدف از جایدهی نظام مدیریت دانش این است که مردم را متقاعد کند که دانش مورد احتیاج را استفاده کنند و آنرا با دیگران به اشتراک بگذارند. به عبارت دیگر ایجاد فرهنگ دانش اشتراکی، برای دسترسی به این هدف، قدم اول، متقاعد کردن، آموزش و یادآوری نیاز و سودی است که بایستی عاید سازمان و احیاناً نصیب افراد، در چنین اشتراکی شود. بعنوان یک سیاست سازمانی، باید در قبال اشتراک دانش پاداش داده شود و از انباشتن آن جلوگیری شود. اعتقاد و باور به این قضیه، سود بیشتر در نتیجه اشتراک دانش، از عوامل موفقیت نظام مدیریت دانش است.

فناوری اطلاعات (IT) در مدیریت دانش
اهمیت و کاربرد فناوری اطلاعات در مواجهه با ناآرامی و پیچیدگی محیطهای بیرونی، به خوبی شناخته شده است. هرچند فن آوری اطلاعات نمی تواند خودش به تنهایی مدیریت دانش را هدایت کند، با این حال آن نقشی حیاتی در تسهیل سازگاری و موفقیت یک نظام مدیریت دانش اولیه در سازمان ایفا می کند.فن آوری اطلاعات به عنوان ابزاری اساسی برای نیل به مزیت رقابتی در اکثر سازمان ها استفاده می شود. نقش راه حلهای ارایه شده فناوری اطلاعاتی جدید، در حل و آسان سازی مسایل و مشکلات، غیر قابل انکار است، و بالعکس، نباید از مشکلات ناشی از پیشرفتهای فن آوری اطلاعات ، غافل شد. مدیریت دانش به الگوهای تعامل میان فناوری‌ها، فنون و افراد شکل می‌بخشد. برای مثال تکنولوژی اطلاعات در خصوص گردآوری، ذخیره و اشاعهء اطلاعات به خوبی عمل می‌کند ولی در تعبیر آن ناتوان است . استفاده از فناوری باعث بهره‌وری افراد و انسجام اطلاعات در درون سازمان شده و عناصر انسانی تعبیر اطلاعات را از طریق ارائه دیدگاه‌های مختلف در یک زمینه انجام می‌دهند.
دانش بیرونی، سرمایه دانشی است که منشا آن خارج از سازمان است. متخصصان[23]، پایگاههای اطلاعاتی پیوسته[24]، اینترنت و... مثالهای دانش بیرونی هستند. گروه افزار[25]، فناوریهای استخراج و انباشت داده و غیره، ابزارهای لازم الامری در فرایند تصمیم گیری شده اند. برای مدیر دانش مهم است که تناسبی بین یکپارچگی پیشرفتهای فن آوری اطلاعات در سیستمهایی که برای دریافت دانش از بیرون و داخل سازمان طراحی شده اند، بدهد.

انتقال[26] و تبدیل[27] دانش
درک چگونگی انتقال و تبدیل دانش، قبل از تلاش برای استقرار نظام مدیریت دانش مهم است ( رائو[28] و پراکاش[29] ، 1999). پیش نیاز لازم و ضروری برای موفقیت نظام مدیریت دانش اولیه، حاکم شدن یک حس ضرورت و احساس چالش در سازمان برای سازگاری آن است. مدیریت، دارای نقشی کلیدی در اینجاست.
انتقال دانش ضمنی به ضمنی، اغلب از طریق تعاملات بین اشخاص یا معاشرتها، به صورت غیر رسمی، انجام می پذیرد. بدین منظور شناخت درست از اجزای دانش ضمنی، ضروری است. همچنین، باید یک محیط عامل در این موقعیت، در بیرون یا داخل سازمان، موجود باشد. تبدیل دانش ضمنی به شکل تصریحی، بوسیله یک فرایند بیرونی سازی[30] انجام می گیرد. که دانش ضمنی از شکل طرحهای شهودی و درون یافتی به قالب قابل ثبت شامل طرحهای بصری و نمایه ای ترجمه می گردد. این طرحها و نقشه ها درک و دریافت همگان را تسهیل نموده و می تواند دوباره استفاده شود. اگر بتوان دانش نهفته در ذهن افراد را به دانش صریح و قابل انتقال تبدیل کرد، به گفته نوناکا و تاکوشی (1995)، واقعا دانش جدیدی خلق کرده ایم، چون آنچه را در ذهن و درو ن بوده، قابل ارایه و درک جمعی نبوده است، به صورت دانش مدون وقابل انتقال به همگان درآمده است که این فرایند برونی سازی یا عینی ساختن دانش نام نهاده اند. کاربرد دانش آنقدر تغییر یافته است که بایستی در جریان کار و حل مشکل، از آن حمایت وپشتیبانی شود.
هر چند سازمانها در حال تجربه راههای جدیدی برای تبدیل دانش ضمنی به دانش تصریحی هستند، نباید روشهای سنتی را نادیده انگاشت. آموزش ضمن خدمت، کارآموزی ، طرحهای پاداش و... کارآیی آنها را در طی دوره ها بهبود می بخشد و حتی باید، علاوه بر این، با روشهای فراتکنیکی مانند ثبت و ضبط اعمال و گفتگوهای افراد کارآزموده، این روشها حمایت شود.
تجربه برخی سازمانهای تجاری در هند بیانگر این است که اشتراک دانش بین کارکنان یک سازمان، مشکل بزرگی نیست و کارکنان، دانش موجود در محیط و فرهنگ کار را به اشتراک می گذارند ( مولیک[31]، 1999) . تجربه پرایس واتر هاوس کوپرز[32] نشان می دهد سازمانهایی که دارای یک محیط کاری غیر رسمی متضمن اشتراک دانش هستند یا آنهائیکه در محیط کاری خود با چنین روشی کار می کنند، که در آن کارکنان نمی توانند بدون اشتراک دانش، به نتایج مورد نظر برسند، از بهترین امکان تبدیل و تغییر مدیریت دانش به یک مزیت رقابتی تداوم دار برخوردارند. آنها می گویند جریان اطلاعات ودانش در سازمان باید آرام باشد و به صورت غیر بوروکراتیک اداره شود.
تجربه شرکت خدمات مشاوره ای تاتا (TCS)[33] نشان می دهد که کارکنان ، در نتیجه تشویق آگاهانه بوسیله شرکت، با رغبت و میل خود برای اشتراک و استفاده مجدد از دارایی های فکری خود اقدام می کنند. TCS ضرورت وجود زیر ساخت مناسب مدیریت دانش را که دانش، تبدیل به سرمایه شود، مشخص نمود. اشتهار TCS و تبلیغ آنها برای مشارکت در دانش، به عنوان یک انگیزه برای افراد و گروهها عمل کرد. شرکت توسعه لوتوس[34]، بر این باور است که با شناخت گروه افزار آن، آن یاد گرفته است که مردم، آنچه را که می دانند به اشتراک می گذارند و از آن همراه با دیگران، دوباره استفاده می کنند. شرکت اینترنتی DBS ، اظهار می کند که برای توانایی در اشتراک دانش، اولین قدم این است که نگرش عوض شود. لازم است که در جریان کار به همه کارکنان تفهیم شود که آنها قسمتی از یک ماهیت واحد هستند، آنها یک سرنوشت مشترک دارند که می تواند از طریق دانش اشتراکی به بهترین نحو در آن پیروز و موفق شد.
تبدیل دانش ضمنی به ضمنی، ضرورتاً ترکیبی مجدد از دانش ضمنی، موجود به روشها و فرایندهای اثربخش و کارآمد است. پایه دانش یک سازمان مجموعه ای از اطلاعات جمع آوری شده در انواع مختلف نظامهای اطلاعاتی و ارتباطی، است. نظامهای مدیریت دانش، باید یک دید شفاف و بدون خطا از این داده های کاربردی، طبق یک روش کاربرگرا، فراهم کند. فرایند تبدیل دانش تصریحی به تصریحی دارای یک رده بندی و سازماندهی دانش مدار عالی است که پراستفاده و مفید، قابل درک و آسان برای استفاده است. متخصصان اطلاع رسانی و کتابداران دارای نقشی مهم در تعریف، طبقه بندی اساسی دانش،ایجاد و توسعه ابرداده ها، و مهمتر از همه، ایجاد زبان کنترل شده ای که بیانگر زبان تخصصی وحرفه سازمان است، هستند. کوهن[35] و لوینتال[36] معتقدند که داشتن یک پیش زمینه تخصصی برای جذب دانش جدید و استفاده از ساختارها و الگوهای نو،ضروری است ، سازمان و اعضای آن باید با آگاهی از زبان علمی خاص حوزه مورد نظر، اهمیت وارزش تجربه دیگران را بدانند و به ژرفای آن پی ببرند تا بتوانند بدرستی از آن بهره برداری کنند(کوهن و لوینتال، 1990). تبدیل دانش تصریحی به ضمنی هنگامی که کاربر به صورت مداوم، دانش تصریحی را در کارش استفاده می کند رخ می دهد. نیروی انسانی دقیق و فرهنگ کاری سازمانها دارای نقش مهم در اجرا و انجام این نوع از تبدیل هستند. انتخاب متخصصان اطلاع رسانی و کتابداران برای سمت جدید مدیر دانش در بسیاری از سازمانها، از روی تصادف نیست. فعالیتهایی که یک متخصص اطلاع رسانی و یک کتابدار مجبور است در جریان تبدیل به مدیر دانش انجام دهد، عبارتند از: معرفی انواع گونه گون دانش سازمانی، روش های پیشرفته، نظام ساختاری، و دستیابی به دانش، توزیع و انتقال دانش، گسترش و افزایش سودمندی و ارزش دانش، ذخیره سازی و بازیابی دانش( کیم، 1380)، و کاربردی نمودن سرمایه دانشی سازمان (اسپیچ[37]، 1998) .
قدم اولیه در یک برنامه مدیریت دانش، تعریف و تشخیص شاکله های سرمایه دانش برای یک سازمان است. به دلیل اینکه این قدم، اساس نظام مدیریت دانش است، باید مسؤلین با تجربه در سازمان مسؤول این عملکردها باشند. جزئیات و شاکله های دانش پایه سازمان در این مرحله تعریف و تبیین می شوند. این اقدام، همچنین حسابرسی دانش[38] نیز است. در حسابرسی دانش، این نکته باید رعایت شود تا از گرایش به نوع خاصی از اطلاعات جمع آوری شده، که کاری بسیار فنی است، اجتناب شود. به اطلاعات تجاری و بازاریابی نیز لازم است که اهمیت کافی داده شود.

دریافت سرمایه دانش
نخست، فرایند دریافت، مستلزم کار در کنار پردازشگران دانش است تا دانش را جذب و به سرمایه دانش سازمان بیافزاید. درپی آن، باید مکانیسم هایی باشد که به صورت خودکار این فعالیتها را انجام بدهد. همچنین، وجین دانش بدون کاربری و استفاده، کاری که در عالم کتابداری در مورد مدارک بی استفاده انجام می شود، فعالیتی ضروری است. این کار باید به صورت دوره ای توسط کارشناسان انجام گیرد. اهمیت مدیریت دانش در اینجا، درست مانند جدا کردن مواد خالص از ناخالص و حذف مواد زاید آن است، که برای پیشرفت دانش انجام می گیرد. علاوه بر اینکه این عمل، یک دانش جدید است فرایند دریافت دانش ضمنی، متخصصان اطلاع رسانی و کتابداران را به فعالیت مطالعاتی شدید در زمینه موضوعاتی مثل روانشناسی، اداره کردن، توسعه منابع انسانی و غیره، فرا می خواند تا در اجرای وظیفه شان موفق و مؤثر باشند. این دیدگاه مورد تأکید نویسندگانی مثل هازل هال[39] است(1999).
داده ها و اطلاعات دریافت شده در نظامهای گوناگونی ذخیره می شود که دارای سرورهای اینترانت، پایگاههای اطلاعاتی، و غیره است، علاوه بر اینها، اطلاعات قابل دسترس در وب سایتهای اینترنتی نیز، باید به عنوان بخشی اساسی از دانش دریافت شده مورد توجه قرار گیرد. عموماً اطلاعات، هم داخلی و هم خارجی، بسیار حجیم و با سازماندهی ضعیف و عدم یکدستی، روبرویند. همچنین مسأله سنجش صحت اطلاعات نیزمطرح است. بهترین افراد برای دستیابی، نمایه سازی، ارزشگذاری ، تأیید و فرستادن اطلاعات در باره سازمانها، متخصصان اطلاع رسانی و کتابداران هستند. گام بعدی در مدیریت دانش اولیه، این است که چگونه این متخصصان نسبت به رده بندی سرمایه دانش اقدام کنند.

رده بندی سرمایه دانش
مدیریت دانش سؤال ساده‌ای درباره ذخیره، بازیابی و انتقال اطلاعات نیست بلکه بیشتر تعبیر و سازماندهی اطلاعات از جهات مختلف است(بات، 1382). یک اصل لازم برای استفاده مؤثر و بهینه از جریان دانش ناشی از حسابرسی دانش رده بندی و سازماندهی آن به نحوی است که بیشترین کاربری و سودمندی را به کاربر نهایی برساند. طرحهای رده بندی مورد استفاده باید استفاده نهایی را آسان کند. در زمان رده بندی، باید ابر داده، اطلاعاتی که در باره اطلاعات است، ایجاد شود که دارای نقشی بسیار مهم در بازیابی اطلاعت و تحویل بیشترین نتایج مرتبط، است.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   15 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت دانش

دانلود پایان نامه بررسی و مقایسه نیازهای دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در روستای هلاهیجان

اختصاصی از اینو دیدی دانلود پایان نامه بررسی و مقایسه نیازهای دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در روستای هلاهیجان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه بررسی و مقایسه نیازهای دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در روستای هلاهیجان


دانلود پایان نامه بررسی و مقایسه نیازهای دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در روستای هلاهیجان

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل  پایان نامه بررسی و مقایسه نیازهای دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در روستای هلاهیجان را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

 مقدمه :

تلاش و کوشش افراد در زندگی به منظور تامین نیازهای اساسی است . عدم تامین این احتیاجات و نیازها چه در زمینه بدنی و چه در جنبه روانی سبب پیدایش تشویش و اضطراب در افراد می شود . که موانعی در راه تامین احتیاجات اساسی او ظاهر می گردد . مطالعاتی که به واسطه زیست شناسان و روانشناسان به عمل آمده نشان می دهد که پاره ای از احتیاجات بدنی و روانی برای تمام افراد بشر ضروری و حیاتی است . تامین یا عدم تامین این احتیاجات در بهداشت بدنی و روانی افراد تاثیر فراوان دارد . با اینکه فعالیت افراد در هر دوره از رشد برای تامین این دسته از احتیاجات فرق می کند پس می توان گفت افراد در تمام ادوار زندگی این احتیاجات را برای خود ضروری و حیاتی تلقی می کنند . و برای تامین آنها حداکثر تلاش و کوشش را به خرج می دهند .

این گونه احتیاجات برای معلمان مدارس بسیار سودمند است . از یک طرف عوامل موثر در بهداشت روانی و بدنی بچه ها را برای ایشان مشخص می سازد و از طرف دیگر در فهم و رفتار دفاعی بچه ها ایشان را یاری می نماید ، هر یک از این دسته احتیاجات به نسبت تاثیراتی را در ادامه حیات افراد دارند که احتیاجات بدنی در درجه اول دارای اهمیت می باشند . این دسته از احتیاجات دارای دو جنبه مثبت و منفی هستند . جنبه مثبت مربوط به اموری است که تامین آنها ادامه حیات را ممکن می سازد . مثلاً احتیاج به اکسیژن ، غذا ، آب ، حرارت ، خواب و استراحت اینها جزء جنبه مثبت بدنی قرار دارند و ادامه حیات فرد وقتی ممکن است که اینگونه امور دسترسی داشته باشند . جنبه منفی احتیاجات بدنی مربوط به اموری است که پیدایش آنها حیات فرد را به خطر می اندازد . روی همین اصل محافظت از بدن در مقابل اینگونه امور ضروری است . در برنامه مدارس باید موادی گنجانده شود که بچه ها را به اصول و مبانی بهداشت آشنا سازد . معلم از این طریق ایجاد عادات صحیح بهداشتی در بچه ها و شرکت دادن آنها در بازیها و اعمالی که عضلات و اندام آنها را به فعالیت وا دارد در زمینه تامین بهداشت بدنی آنها اقدام کند . عدم تامین احتیاجات بدنی نه تنها رشد بدنی را متوقف می سازد بلکه آثار روانی نیز دارد . دسته ای دوم از احتیاجات اساسی ، احتیاجات روانی است که به نظر روانشناسان این دسته احتیاجات به اندازه احتیاجات بدنی برای انسان ضروری و حیاتی است . ( شریعتمداری ، علی ، ص 251 )

 چکیده :

در پژوهش حاضر سعی بر این بوده است با بهره گیری از الگوی نیاز سنجی ترکیبی ، به بررسی و مقایسه نیازهای دانش آموزان در پنج حوزه که شامل نیازهای جسمانی ، اجتماعی ، تحصیلی ، روانی و شغلی پرداخته شود . تحقیق حاضر ، از نظر هدف ، تحقیقی کاربردی و از لحاظ روش مطالعه ای توصیفی بوده است . جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در روستای هلایجان در سال تحصیلی 89-88 تشکیل داده اند . نمونه های پژوهش مشتمل بر 45 نفر بوده که شیوه نمونه گیری نیز به صورت تصادفی از هر سه پایه انتخاب شده اند ابزار گرد آوری اطلاعات این پژوهش نیز پرسشنامه نیاز سنجی ( GNI ) بوده که از روایی و پایایی قابل توجهی برخوردار بوده . داده های به دست آمده از پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی ، شامل انواع جدول فراوانی ، میانگین ، آزمون t و انحراف معیار نما ، کجی و کشیدگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . و برخی از نتایج پژوهش عبارت بوده اند از :

1 – میان نیازهای جسمانی و اجتماعی – جسمانی ، تحصیلی – جسمانی ، شغلی ، اجتماعی ، روانی – اجتماعی ، تحصیلی – اجتماعی ، شغلی ، روانی – تحصیلی ، روانی ، شغلی ، تحصیلی ، شغلی ارتباط معنی داری وجود دارد. و شباهات های بسیاری مشاهده شده است .

2 – میان نیازهای جسمانی و روانی ارتباط معنی داری وجود ندارد و بین این نیازها تفاوت های مشاهده شده است.

فصل اول

در این فصل سعی می شود که به منظور بررسی موضوع این پژوهش به مسائلی از قبیل بیان مسله تحقیق و اهمیت و ضرورت آن و نیز اهداف تحقیق پرداخته شود .

بیان مسله :

در ارتباط با موضوع پژوهش ، تحقیقات انجام شده نشان می دهد معلمان اولویتها و نیازهای دانش آموزان را بشناسند و رهنمودهای آموزشی را با این شناختها سازش دهند . در دههای اخیر تدریس به طور روز افزونی مشکل تر شده است این امر به دلیل تغییر نگرش نوجوانان نسبت به قدرت ( توانمندیهای ) بزرگسالان و نیز ارزش مدرسه است .

چندین سال قبل ویلیام گلاسر ( 1990 ) روانپزشک مشهور ، تدریس را به عنوان مشکل ترین حرفه و شغل دانست او برای معلمان سطوح راهنمایی و دبیرستان شدت کار را بیشتر می داند .

تحقیقات دیگر نشان می دهد علاوه بر عوامل محیطی و اجتماعی ، عوامل زیستی و ارگانیزمی هم می تواند تاثیراتی مفید و مهمی را در پیشرفت و بر آوردن نیازهای دانش آموزان داشته باشد . بنابراین عوامل مانند اقتصاد خانواده ، سطح اجتماعی و عوامل فرهنگی و آموزشی قطعاً می تواند در برآورده ساختن نیازهای دانش آموزان نقش بسزایی را داشته باشد . ( کریمیان ، حسین ، 1382 ، ص 1 )

بنابر مطالعات انجام شده تحقیقات صورت گرفته است که نشان می دهد این تحقیق دارای سوایی و اعتبار لازم است ولی در شرایط مکانی و زمانی متفاوت با شرایط تحقیق حاضر است نمی تواند پاسخ گویی مسله این پژوهش باشد بنابراین موضوع پژوهش نیاز به بررسی در شهرستان ایذه دارد .

در نتیجه محقق سعی می کند که به بررسی و مقایسه نیازهای دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در روستای هلایجان ( شهرستان ایذه ) در سال تحصیلی 89 – 88 بپردازد .

ضرورت و اهمیت پژوهش :

بدیهی است که کشور ما به مطالعات و تحقیقات مربوط به آموزش و پرورش دانش آموزان در زمینه های مختلف از جمله مقایسه نیازهای دانش آموزان ، رشد اجتماعی ، هوش ، یادگیری و غیره نیاز فراوان دارد . و در این میان ضروری است که به مسائل و مشکلات مهمی در شناخت و برآوردن نیازهای دانش آموزان و شکل گیری شخصیت آنها لطمه می زند مورد توجه قرار گیرد .

ویلیام گلاسر در این باره می گوید چون معلمان دوره راهنمایی و دبیرستان اشتیاق بیشتری برای کار با دانش آموزان موفق دارند با برخورد با دانش آموزان کم تلاش در این مقاطع روز به روز بیشتر ناامید می گردند . او می گوید : هنگام گفتگو با صدها معلم دریافتیم که مشکل آنان نبود انضباط در کلاس و یا اعتراض دانش آموزان نسبت به آموزگاران نیست بلکه آنها احساس می کنند نتوانسته اند شاگردان خود را به تلاش وادارند . بدین ترتیب معلم و شاگردان در دام های پیچیده گرفتار شدند و دانش آموزان مطالب درسی برایشان خسته کننده است و هیچ فایده ای در یادگیری مطالب نمی بینند از طرف دیگر معلمان در راه کوشش برای وادار کردن آنها به یادگیری تنها کار را بدتر می کنند بنابراین برای رفع بهبود اوضاع راهی جزء برآورده ساختن نیازهای دانش آموزان و توجه به این نیازها که هم باعث تشویق و ایجاد انگیزه در دانش آموزان می شود و هم سبب آسودگی خاطر معلمان می گردد . و ببینند که دانش آموزان به چه چیزهای احتیاج دارند ؟ نیازهای آنان در ارتباط با مدرسه و کلاس درس عبارتند از : 1- امنیت 2- امید 3- پذیرش و مقبولیت 4- شان و احترام 5- قدرت 6- لذت و سرگرمی 7- شایستگی .

این نیازها با علایق و یا خواسته ها متفاوتند زیرا آنها تنهای مدام دانش آموزان هستند برای مثال پذیرش و مقبولیت ، هنگامی که دانش آموز احساس کند که از طرف معلم مورد پذیرش نمی باشد ضمن احساس بی اتکایی و بی اهمیت بودن سعی خواهد کرد که مقبولیت و پذیرش همسالان و شاید برخی از همسالان نامناسب خود دریافت کند که نتیجه های جز دردسر برای معلم ببار نمی آورد برخلاف نیازها ، خواسته ها یا علایق شامل مواردی است که ما دوست می داریم و فقدان آنها ما را با مشکل جدی مواجه نخواهد کرد . ( حسینــی ، نــرگس السادات 2 /8 /88 روزنامه اطلاعات ( www. Etteleat . cm )

به عقیده مازلو هر فرد داری تعدادی نیازهای ذاتی است که فعال کننده و هدایت کننده نیازهای عزیزی اند یعنی ما با آنها به دنیا می آییم اما رفتارهایی که ما برای ارضای آن اکتسابی هستند . ( کریمی ، 1384 ، ص 2 )

این نیازها بر اساس اهمیت به ترتیب زیر قرار می گیرند :

1 – نیازهای فیزیولوژیکی Physiological needs

2 – نیاز به ایمنی Safety needs

3 – نیازهای عشق و تعلق داشتن Belongingness and love needs

4 – نیاز به احترام Esteem needs

5 – نیاز به خود شکوفایی Self – actualization needs

نیازهای فیزیولوژیکی شامل : نیاز به غذا ، هوا ، خواب و رابطه جنسی است .

نیازهای ایمنی شامل : امنیت ، ثبات ، نظم و رهایی از ترس و اضطراب می باشد .

نیازهای تعلق داشتن و عشق : از طریق روابط عاطفی با شخص یا اشخاص دیگر برآورد .

نیازهای احترام شامل : عزت نفس و احترام از سوی دیگران است .

نیاز خود شکوفایی شامل : تحقق توانایی های بالقوه و قابلیت های شخص بوده و به عبارتی مازلو خود شکوفایی را به عنوان نیاز یک فرد برای محقق کردن آنچه «برای انجام آن زاده شده اســـت » ( از نظــریــه شخصیـــت ، ص 387) .

هر نیازی که در پایین ترین مرتبه سلسله مراتب قرار گیرد قوت ، توانایی و اولویت آن بیشتر نیازهای فیزیولوژیکی جزء بنیادی ترین و قوی ترین نیازها هستند و قادر به بازداری کامل همه ناتوانی در برآورده کردن نیازهای سطح پایین تر ، نوعی نارسایی در فرد ایجاد می کند به نیازهای کمبود یا نارسایی نیز می نامند .

نیازهای شناختی : نیازهای دانستن و فهمیدن

مازلو ، معتقد بود مجموعه دیگری از نیازها ( نیاز به داشتن و فهمیدن ) وجود دارد مراتب نیازهای شناختی را تشکیل می دهند .

این نیازها مسائق های ذاتی هستند و در اوایل زندگی ( اواخر دوره نوزادی و اوایل کودکی ) طبیعی کودک ظاهر می شوند . عدم توفیق در بر آوردن این نیازها زیان بار است و می تواند از شخصیت بازداری کند .

نیاز به دانستن قوی تر از نیاز به فهمیدن است و باید لااقل تا حدودی ارضا شود تا نیاز برطرف شود . همچنین بدون ارضای این نیازها ، رسیدن به خود شکوفایی غیر ممکن است ( نظریه های شخصیت ، ص 367 ) .

با انجام این تحقیقات می توان امیدوار بود که راههای گوناگونی برای بهتر شناختن و در بر آوردن نیازهای دانش آموزان در سیستم آموزش و پرورش وجود دارد و بتوانیم با آموزشهای صحیح و راهکارهای مناسب را برای رفع نیازهای دانش آموزان البته با توجه به وضع اقتصادی و معیشتی ، یادگیری ، هوش ، انگیزه و غیره کشف و ارائه دهیم و این بررسی ها و راهکارها را به کل کشور تعمیم دهیم .

 اهداف پژوهش  

هدف کلی :

این تحقیق ما را به بررسی و مقایسه نیازهای دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در روستای هلاهیجان در سال تحصیلی 89-88 آشنا می سازد .

اهداف جزئی :

این پژوهش دارای اهداف ویژه ذیل است :

1 – آشنایی با نیازهای جسمانی دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایـی اندیشــــه هلایجــــان در ســال تحصیلی 89-88 .

2 – آشنایی با نیازهای اجتماعی دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در سال تحصیلی 89-88 .

3 – آشنایی با نیازهای روانی دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در سال تحصیلی 89-88 .

4 – آشنایی با نیازهای تحصیلی دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در سال تحصیلی 89-88 .

5 – آشنایی با نیازهای شغلی دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در سال تحصیلی 89-88 .

فرضیه های پژوهش :

1 – این نیازهای جسمانی و اجتماعی دانش آموزان مدرسه راهنمایی دخترانه اندیشه هلایجان در سال تحصیلی 89-88 رابطه معنی داری وجود دارد .

2 – بین نیازهای جسمانی و روانی دانش آموزان مدرسه راهنمایی دخترانه اندیشه هلایجان در سال تحصیلی 89-88 رابطه معنی دارای وجود دارد .

3 – بین نیازهای جسمانی و تحصیلی دانش آموزان مدرسه راهنمایی دخترانه اندیشه هلایجان در سال تحصیلی 89-88 رابطه معنی داری وجود دارد .

4 – بین نیازهای جسمانی و شغلی دانش آموزان مدرسه راهنمایی دخترانه اندیشه هلایجان در سال تحصیلی 89-88 رابطه معنی داری وجود دارد .

5 – بین نیازهای اجتماعی و روانی دانش آموزان مدرسه راهنمایی دخترانه اندیشه هلایجان در سال تحصیلی 89-88 رابطه معنی داری وجود دارد .

6 – بین نیازهای اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان مدرسه راهنمایی دخترانه اندیشه هلایجان در سال تحصیلی 89-88 رابطه معنی داری وجود دارد .

7 – بین نیازهای اجتماعی و شغلی دانش آموزان مدرسه راهنمایی دخترانه اندیشه هلایجان در سال تحصیلی 89-88 رابطه معنی داری وجود دارد .

8 – بین نیازهای روانی و تحصیلی دانش آموزان مدرسه راهنمایی دخترانه اندیشه هلایجان در سال تحصیلی 89-88 رابطه معنی دارای وجود دارد .

9 – بین نیازهای روانی و شغلی دانش آموزان مدرسه راهنمایی دخترانه اندیشه هلایجان در سال تحصیلی 89-88 رابطه معنی دارای وجود دارد .

10 – بین نیازهای تحصیلی و شغلی دانش آموزان مدرسه راهنمایی دخترانه اندیشه هلایجان در سال تحصیلی 89-88 رابطه معنی دارای وجود دارد .

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه بررسی و مقایسه نیازهای دانش آموزان دختر مدرسه راهنمایی اندیشه در روستای هلاهیجان

منشور ملی حقوق دانش آموز

اختصاصی از اینو دیدی منشور ملی حقوق دانش آموز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

منشور ملی حقوق دانش آموز


منشور ملی حقوق دانش آموز
دانلود مقاله منشور ملی حقوق دانش آموز
 این فایل در قالب Word قابل ویرایش، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی می باشد

قالب: Word 

تعداد صفحات: 13 

توضیحات:

مقدمه: ضرورت تدوین منشور ملی حقوق دانش آموز

1.اهمیت دوران تحصیلی: بی شک دوران تحصیلی و دانش آموزی از مهمترین فصول زندگی هر فرد در جامعه می باشد و در واقع پایه و اساس بسیاری از بنیانهای فکری، اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی هر فرد در این دوران شکل می گیرد. از این رو وضع قوانین مناسب و مؤثر که تأمین کننده حمایت برای این قشر می باشد، امری ضروری است.
2.آسیب پذیری دانش آموزان: با توجه به حضور چندین ساله دانش¬آموزان در مراکز آموزشی و به علت شرایط سنی و اجتماعی خاص آنها، دانش آموزان بسیار آسیب پذیر می باشند و این آسیب پذیری ایجاب می کند که با وضع قوانین مناسب و خاص برای دانش آموزان زمینه های لازم را جهت رشد و سلامت جسمی، فکری و روانی آنها تأمین شود.
3.پیوسته بودن دوران تحصیلی: به دلیل پیوسته بودن دوران تحصیل و تغییر و تحولات جسمی، شخصیتی، اعتقادی و اجتماعی دانش آموزان در تمام این مدت ضرورت ایجاب می کند که قوانین خاص و متناسب با مقررات و تحولات شخصیتی و جسمی دانش آموزان تدوین گردد و این قوانین به عنوان حامی دانش آموزان به آنها کمک کند تا تمامی این تحولات را به آرامی و بدون تنش پشت سر بگذارند.

دانلود با لینک مستقیم


منشور ملی حقوق دانش آموز

دانلود پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان

اختصاصی از اینو دیدی دانلود پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان


دانلود پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان

 

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

 بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانش‌آموزان

 چکیده

مقاله‌ی حاضر به بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانش‌آموزان پایه‌ی دوم دبیرستان‌های شهرستان‌ مهاباد در سال تحصیلی 84-1383 پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی ـ همبستگی است. حجم نمونه موردمطالعه شامل 360 نفر، که 193 پسر و 167 دختر و از نوع نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای می‌باشد. جمع‌آوری اطلاعات به وسیله‌ی پرسشنامه شیوه‌های فرزندپروری شیفر، خود کارآمدی شرز و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر انجام شده است. یافته‌ها نشان داد که: بین خود کارآمدی دانش‌آموزانی که والدین آنها شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی داشته‌اند، تفاوت معنی‌داری وجود دارد. سلامت روانی دانش‌آموزانی که شیوه‌های فرزندپروری متفاوتی را تجربه کرده‌اند، بصورت معنی‌داری باهم تفاوت دارد. بین سلامت روانی و خود کارآمدی رابطه مثبت و معنی‌داری وجود دارد. بین سلامت روانی دانش‌آموزان دختر و پسر تفاوت معنی‌داری وجود ندارد. شیوه فرزندپروری دانش‌آموزان با توجه به رشته تحصیلی آنها متفاوت است. خود کارآمدی دانش‌آموزان در رشته‌های مختلف متفاوت نمی‌باشد. دانش‌آموزانی که در رشته‌های مختلف تحصیل می‌کنند از نظر سلامت روانی تفاوت معنی‌داری باهم ندارند. بین دانش‌آموزان دختر و پسر از نظر خود کارآمدی تفاوت معنی‌داری وجود ندارد.

مقدمه

ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سال‌ها نظر صاحب‌نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می‌آورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را درباره‌ی جهان فرا می‌گیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می‌یابد، شیوه‌های سخن گفتن را می‌آموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می‌گیرد و سرانجام نگرش‌ها، اخلاق و روحیاتش شکل می‌گیرد و به عبارتی اجتماعی می‌شود (اقلیدس؛ نقل از هیبتی، 1381).

هر خانواده‌ای شیوه‌های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار می‌گیرد این شیوه‌ها که شیوه‌های فرزندپروری نامیده می‌شوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره می‌باشد (هاردی و همکاران، 1993).

شیوه‌های فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومه‌ای از رفتارها که تعاملات والد ـ کودک را در طول دامنه‌ی گسترده‌ای از موقعیت‌ها توصیف می‌کند و فرض شده است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود می‌آورد. شیوه‌های فرزندپروری یک عامل تعیین‌کننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیب‌شناسی روانی و رشد کودکان بازی می‌کند. بحث در مورد هریک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش‌ها، رفتارها و شیوه‌های فرزندپروری تقریباً غیرممکن است. هرچند روانشناسان و نظریه‌پردازان بر نقش والدین و شیوه‌های فرزندپروری تأکید می‌کنند،‌ تحقیقات خیلی کمی در مورد شیوه‌های فرزندپروری و آسیب‌شناسی روانی کودک به عمل آمده است (علیزاده و آندرایس؛ نقل از محرابی، 1383).

تأثیر محیط خانواده بر رشد کودک اغلب به وسیله‌ی مشاهده تعامل والد ـ فرزند مورد بررسی قرار گرفته است. در این مشاهدات معمولاً ویژگی‌های رفتاری والدین به وسیله‌ی دو بعد ارزیابی شده است: الف) پذیرش (گرمی)، شامل حمایت و پرورش عاطفه‌ی مثبت بین والدین و کودک می‌باشد. ب) کنترل، شامل آن دسته از رفتارهای والدین است که رفتار کودک خود را هدایت می‌کنند مانند: راهنمایی و کنترل، بازدارنده یا تسهیل‌کننده (پل کنین و همکاران؛ نقل محرابی، 1383).

نظریه‌های روانشناختی متعددی در خلال سال‌ها سعی کردند تا رفتار آدمی را تبیین کنند. نظریه‌ی شناختی اجتماعی نیز یکی از این نظریه‌هاست. در سال 1986 بندورا این نظریه را در مورد عملکرد آدمیان مطرح کرد که در آن نقش باورهای خود را در شناخت، انگیزش، عاطفه و رفتار آدمی برجسته نمود. بندورا معتقد است که افراد یک نظم «خود» را می‌پرورانند که آنها را قادر می‌سازد تا بر تفکرات، احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند (نقل از علی نیا کروثی، 1382).

بندورا با دیدگاه‌هایی که به عوامل درونی موثر بر رفتار توجه می‌کنند و عوامل محیطی را نادیده می‌گیرند، مخالفت می‌کند و از دیدگاه‌هایی که انسان را پاسخ‌دهنده منفعل به رویدادهای محیطی می‌دانند نیز انتقاد می‌کند.

از نظر بندورا شخص، محیط و رفتار شخص برهم تأثیر و تأثر متقابل دارند و هیچ کدام از این سه جزء را نمی‌توان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیین‌کننده‌ی رفتار انسان به حساب آورد. بندورا این تعامل سه‌جانبه را جبر متقابل یا تعیین‌گری متقابل نامیده است (نقل از سیف، 1380).

بطور کلی، پژوهش‌ها نشان می‌دهند که روش‌های تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلاً والدین سختگیر و دیکتاتور مانع پیشرفت و خلاقیت کودک می‌شوند. والدینی که اجازه نمی‌دهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعدادهای بالقوه او می‌شوند و در نتیجه این قبیل کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد (نقل از مهرابی‌زاده هنرمند و همکاران، 1379). با توجه به اینکه شیوه‌های فرزندپروری والدین، نحوه تربیت والدین را به کودکان منتقل می‌کنند و این امر در شکل‌گیری شخصیت فرد مؤثر است و نیز نظر فرد نسبت به خود می‌تواند بر سلامت روان تأثیر زیادی داشته باشد این پژوهش به بررسی شیوه‌های فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روانی دانش‌آموزان شهرستان مهاباد پرداخته تا به سوالات و فرضیه‌های تحقیق پاسخ دهد.

 پیشینه پژوهش

با توجه به سه متغیر مهم تحقیق یعنی شیوه‌های فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روان در این قسمت به بررسی نظرات ارائه شده و تحقیقات انجام یافته می‌پردازیم:

تحقیقات معاصر در شیوه‌های فرزندپروری از مطالعات «بامریند» روی کودکان و خانواده‌های آنان نشأت گرفته است. استنباط بامریند از شیوه‌های فرزندپروری بر روی یک رویکرد تیپ‌شناسی بنا شده است که بر روی ترکیب اعمال فرزندپروری متفاوت، متمرکز است. تفاوت در ترکیب عناصر اصلی فرزندپروری (مانند گرم بودن، درگیر بودن، درخواست‌های بالغانه، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخ‌های کودک به تاثیر والدین ایجاد می‌کند (دارلینگ و استینبرگ؛ به نقل از گلاسکو، 1997).

شیفر از جمله کسانی است که در این زمینه پژوهش‌هایی انجام داده است. او براساس مشاهداتی که از تعامل کودکان 1 تا 3 ساله با مادرانشان انجام داد، طرح یک طبقه‌بندی براساس دو جنبه رفتار والدینی یعنی آزادی ـ کنترل (سهل‌گیری در مقابل سخت‌گیری) و سردی ـ گرمی (پذیرش در مقابل طرد) ارائه نمود. او نتیجه گرفت که مادران پذیرنده یا طردکننده می‌توانند سخت‌گیر یا آسان‌گیر باشند. این دو بعد اساساً اشاره به سطوح حمایت عاطفی دارد که والدین در مورد کودکانشان به کار می‌برند و نیز اشاره به کنترلی دارد که والدین در مورد کودکان خود اعمال می‌کنند. بدین ترتیب از ترکیب این دو بعد، الگوهای مختلف رفتار والدین شکل می‌گیرند. به طور کلی بسیاری از رفتارهای والدین می‌توانند در چنین مدل چهاربعدی قرار گیرند (یعقوبخانی غیاثوندی، 1372).

 زیگلمن روش‌های ارتباطی والدین و فرزندان را به چهار قسمت کلی تقسیم کرده است:

1- والدین مقتدر 2- والدین مستبد 3- والدین سهل‌گیر 4- والدین مسامحه‌گر یا بی‌اعتنا.

با اندکی تأمل متوجه می‌شویم که دیدگاه زیگلمن با دیدگاه شیفر تفاوت چندانی ندارد و تفاوت بیشتر در الفاظ است. در واقع باید گفت دیدگاه ارائه شده به وسیله شیفر علی‌رغم گذشت سالیان زیاد همچنان ثابت باقی مانده است، زیرا والدین مقتدر زیگلمن همان والدین گرم و کنترل‌کننده شیفر، والدین مستبد زیگلمن همان والدین سرد و کنترل‌کننده شیفر، والدین سهل‌گیر زیگلمن همان والدین گرم و آزادگذار شیفر، و والدین مسامحه‌گر زیگلمن همان خانواده سرد و آزادگذار شیفر می‌باشند (دهقانی، 1379).

بامریند طی مطالعات خود در مورد ابعاد رفتاری والدین و تأثیر آن بر کودکان دریافت، والدین مستبد و قدرت‌طلب دارای فرزندانی هستند که از نظر خویشتنداری در سطح متوسط قرار دارند ولی تا حدود زیادی گوشه‌گیر و به دیگران بی‌اعتنایی می‌کنند (نقل از ماسن، 1377). شیک (1999) در تحقیقی تأثیر والدین را بر سلامت روانی نوجوانان مورد مطالعه قرار داد. او در تحقیق خود به این نتیجه رسید که ویژگی‌های والدین بصورت همزمان و طولی با سلامت روانی نوجوانان همبستگی دارد، ولی بطور کلی ویژگی‌های پدر تأثیر بیشتری بر سلامت نوجوانان داشت.

ری و همکاران (1990) در پژوهشی کیفیت فرزندپروری والدین در نوجوانان مبتلا به اختلالات مقابله‌ای و کرداری را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش نوجوانان بهنجار در مقایه با گروه‌های دو گروه دارای اختلال والدین خود را به عنوان کنترل‌کننده بی‌احساس می‌دانستند.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه بررسی رابطه‌ی شیوه‌های فرزندپروری با سلامت روانی دانش آموزان