اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد علل عقب ماندگی دانش آموزان ناشنوا

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد علل عقب ماندگی دانش آموزان ناشنوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد علل عقب ماندگی دانش آموزان ناشنوا


تحقیق در مورد علل عقب ماندگی دانش آموزان ناشنوا

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 27

 

چکیده

تحقیق حاضر به منظور بررسی علل عقب ماندگی دانش آموزان ناشنوا صورت گرفته است. در فرضیه های ارائه شده است علت اصلی عقب ماندگی این دانش آموزان

1- عوامل دوران بارداری

2-ازدواج فامیلی

3-عوامل اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی و غیره ذکر گردیده است.

جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان مدرسه طلوع می باشند

نمونه آماری 6 نفر از دانش آموزان این مدرسه می باشد.

بیان مسئله

تاریخ تمدن سابقه تلاش انسان است در غلبه بر تقاضای محیطی که در آن زندگی می کند. در فرهنگهای مختلف افرادی که نمی توانند به نحوی مطلوب خود را با نمودها و تقاضاهای محیطی و فرهنگی سازی نمایند.

از نظر دیگران تعاریف و ویژگی های خاص به عنوان درمانده، ضعیف، عقب افتاده و... شناخته می شود.

گروهی از مردم استنباط نادرستی از عقب ماندگی داشته و تصور می کنند که عقب ماندگی ذهنی یک مرض یا بیماری مسری بوده و می تواند از فرد به فرد دیگر سرایت نماید و مانند سل و آبله میان کودکان دیگر هم سرایت کند با این تفاوت که بیماری ذهنی طولانی تر و سخت تر است. در بیان عقب ماندگی ذهنی باید گفت آن یک پدیده تک بعدی و ساده نمی باسد بلکه یک شرایط مرکب و پیچیده ذهن است. مسائل مربوط به عقب ماندگی از بعضی جهات تازگی ندارد. اما پیچیدگی مسأله عقب ماندگی ذهنی با توجه به تحقیقات انجام شده به حدی است که علی رغم پیشرفت تکنولوژی و علوم مختلف (پزشکی، روانپزشکی و ژنتیکی) تا کنون حدود دو هزار علت برای عقب ماندگی ذکر نموده اند و عوامل متعدد باعث بروز عقب ماندگی می شود از جمله باید به عوامل قبل و بعد و در حین زایمان و عوامل محیطی اشاره کرد.

مع الوصف در بسیاری از موارد علل عقب ماندگی ذهنی همچنان پوشیده مانده و نا مشخص است. طبق نظریه «اشترین» (1973) برای حدود نیمی از افراد عقب مانده ذهنی نمی توان به تشخیص علت شناسی نسبت داد و مدعی شد که حدود 3 درصد منابع شناخته شده عقب ماندگی ذهنی به عوامل ژنتیکی و حدود 30 درصد به عوامل محیطی منسوب می شود.

در تحقیق ها توسط «مرلند» در سال 1958 صورت گرفت نشان داده شده که اکثر مشکلات مربوط به لحظه تولد نتیجه اختلالهایی است که در ماه اولیه رشد جنین به وجود می آید و این اشکالات در هنگام تولدظاهر می شود شناخت کودکان عقب مانده ذهنی در سنین قبل از دبستان و شروع آموزش در سالهای نوپایی کمک قابل توجهی در کاهش درصد عقب ماندگی و افزایش مهارتهای اجتماعی می کند که خود می تواند در پذیرش این کودکان از طرف اجتماع مؤثر باشد.

از این طریق می خواهیم از آموزش آنها و رسیدن به اهداف اصلی تعلیم و تربیت و کفایت اقتصادی و سازگاری با محیط و مقبولیت اجتماعی گامهای مؤثری داریم.

با توجه به آخرین آمار سازمان استثنایی کل کشور از سال 1378 حدود 70 الی 80 درصد از جمعیت کودکان عقب مانده ذهنی را گروه آموزش پذیر تشکیل می دهند.

اگر مادر در دوران بارداری تحت نظر پزشک باشد احتمال وقوع حوادث ناگوار بسیار کم است. باید در نظر داشت که ارائه خدمات مختلف توانبحش و نگهداری عقب ماندگی ذهنی با توجه به آمار روزافزون آنها غیر ممکن است؛ لذا لازم است که مسئله ای با نام پیشگیری در اولویت برنامه مختلف مربوط به انواع بیماریها و معلولیتها قرار گیرد که با شناسایی زود هنگام و آموزش های لازم به خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی بتوان از بروز این پدیده جلوگیری نمود چون عقب ماندگی ذهنی معلول عوامل متعدد بیولوژیکی، اجتماعی، حتی گاهی اقتصادی است. در این تحقیق سعی بر این است که با توجه به شرایط خاص اقلیمی و بافت اجتماعی برنامه هایی طرح شود که بتوان با اجرای آنها خدمتی در جهت این کودکان انجام داد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد علل عقب ماندگی دانش آموزان ناشنوا

دانلود مقاله بررسی رغبتهای شغل دانش‌آموزان دختر ناشنوا و عادی

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله بررسی رغبتهای شغل دانش‌آموزان دختر ناشنوا و عادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تقدیر نامه
وظیفه خود می‌دانم از جناب آقای دکتر احمد احمدزاده‌بیانی که خود از محققین به نام می‌باشند با توجه به اینکه در تمام مراحل انجام این تحقیق صمیمانه کمال مساعدت را نموده و از راهنمائیهای مکرر و بی‌دریغ ایشان برخودار بوده‌ام نهایت تشکر وسپاسگزاری را بنمایم.
» به نام خدا«
تقدیم به مادر عزیزم یگانه تکیه‌گاه و همراه زندگیم که حاصل عمر پرثمرش همه برایم مهر بود وسراسر زندگیم همه برایش رنج. باشد که بدینوسیله جزئی از زحمات بیکران او را جبران کرده باشم.
تقدیم به : پدر مهربانم این باغبان گلهای بهشتی که لحظه‌لحظه عمرش در راه آسایش و راحتی من سپری شد.
تقدیم به همسر دلبندم که حاصل یک عمر پرتلاش پدر مادری فداکار از آن اوست.
تقدیم به دو یار مشفق همیشگی‌ام محبوب و منیژه
درآخروظیفه خود می‌دانم بدینوسیله از زحمات ارزنده وبی‌دریغ جناب آقای ذبیح‌الله کاشی که در جمع‌آوری این تحقیق مرا یاری نمودند کمال سپاسگزاری را بنمایم.
چکیده تحقیق:
بعضی از افراد درانتخاب شغل تسلیم حوادث می‌شوند و برخی بدون نقشه و فکر تحت تأثیر اعضای فامیل، شغلی راانتخاب می‌کنند که با خصوصیات فردی آنها منطبق نیست برخی از مردم نیز تحت تأثیر ارزشهای اجتماعی بدون درنظر گرفتن خصوصیات روانی و طرح نقشه خاص شغل خود را انتخاب می‌کنند.
بطور کلی هدف از این پژوهش مقایسه و برسی رغبتها و گرایشات شغلی بین دانش‌آموزان دبیرستانی عادی و ناشنوا می‌باشد. اهمیت این پژوهش از آن جهت است که با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی و گرایشات مختلف افراد بتوان ملاکهایی را که برای هر فرد در هر کشور و با هر فرهنگی مهم می‌باشد تعیین نمود.
فرض صفر در این تحقیق این است که تفاوتی بین رغبتهای شغلی دانش‌آموزان عادی و ناشنوا وجودندارد جامعه تحقیق در این پژوهش شامل دانش‌آموزان دختر عادی ناشنوا دبیرستانی می‌باشد و نمونه تحقیق شامل 50 نفر عادی و 5 نفر ناشنوا می‌باشد.
روش نمونه‌برداری به صورت نمونه‌برداری کومه‌ای یا دردسترس است که بدلیل راحتی و در دسترس بودن دانش‌آموزان از این روش استفاده می‌گردد.
ابزار تحقیق در این پژوهش پرسشنامه ارزش شغلی سوپر می‌باشد پس از اجرای آزمون از آزمودنیها برای مقایسه و بررسی دو گروه عادی و ناشنوا از محاسبات آماری و آزمون در مجذور خی استفاده می‌گردد فرص صفر در این آزمون بیان می‌کندکه یک متغیر از متغیر دیگری تأثیر نمی‌پذیرد و یا تفاوتی با آن ندارد پس از اجرای آزمون بر تک‌تک پرسشهای این پرسشنامه نتیجه بدین شرح بدست می‌آید:
دانش‌آموزان عادی و ناشنوا در موارد زیر با هم متفاوتند:
1- ضرورت داشتن ابتکار و خلاقیت برای حل مشکلات شغلی
2- امکان پیشرفت در شغل
3- پرداختن به شغلی که به قدرت هنری نیاز دارد.
4- دائمی بودن شغل
5- پرداختن به شغلی که به توانایی ذهنی نیاز دارد.
در سایر موارد ملاکهای پرسشنامه دانش‌آموزان عادی و ناشنوا یکسان بوده و هیچ تفاوتی مشاهده نگردید.
فصل اول
مقدمه
یکی از عوامل مهم تحول و نوسازی جامعه آموزش و پرورش می‌باشد بسیاری از صاحب نظران امور تربیتی با این سؤال مواجه هستند که چگونه می‌توان روندهای فرسوده آموزشی را تغییر داده نطام آموزش و پرورش را بهبود بخشید. نظام تربیتی در تغییر رفتار و هدایت نسل جوان همواره با آینده سروکار دارد بطوریکه هر چه دورانهای آینده در نظر برنامه نویسان و مربیان آموزش و پرورش روشنتر باشد فعلایتهای تربیتی و با کیفیت بهتر انجام گرفته و نتیجه مطلوبتری بدست می‌دهد به همین جهت در جهان کنونی هیچ کشوری نیست که در زمینه آموزش و پرورش به مطالعه نیازمندیها و ارزشهای انسانی در آینده نپردازد وکورکورانه یا بر اساس نیازها و ارزشهای رایج زمان به تنظیم برنامه‌های آموزشی دست بزند.
بطورکلی روشهای جدید تعلیم و تربیت مطالعه واقعیتها را در اطراف موضوعانی که برای شاگردان جالب است سازمان می‌دهد هدف این روشها تربیت به مهمترین وجه ممکن است این نوع تربیت تنها متضمن آنچه که تدریس می‌شود نیست بلکه شامل چگونگی توجه به علاقه و جلب علاقه دانش‌آموزان به درس خواندن نیز می‌باشد. مقصود این نیست که مهمترین و با استعدادترین شاگردان از آموزش استفاده کنند بلکه برنامه باید با توجه به آمادگیهای فردفرد شاگردان تنظیم گردد تا همه بتوانند و از آن بهره بگیرند. برنامه آموش باید بنجوی تنظیم گردد که در عین حال که شاگردان را از آموزش برخورد در نماید علاقه به یادگیری را نیز در آنان تقویت کند.
بسیاری از مربیان تعلیم و تربیت استدلال می‌کنند که اگر دانش‌آموزان براساس علاقه خود آموزش ببینند و رشته تحصیلی را با توجه به علاقه خود انتخاب کنند موفقیت بیشتری کسب می‌کنند و به این ترتیب از اتلاف وقت و نیروی آنان جلوگیری خواهد شد. به این منظور شناسایی علائق دانش‌آموزان امری ضروری است شناخت علائق یکی از جنبه‌های مهم برای درک موقعیتهای یادگیری شاگردان است و یکی از موقعیتهای یادگیری پیشرفت تحصیلی است.
دانش مربوط به علائق شاگرد برای مربی اهمیت زیاد دارد چون از طرفی شاگرد را بهتر می‌شناسد و سطح دانش او را براساس این شناسایی بالاتر می‌برد واز طرف دیگر او را با رشته‌های تحصیلی مشاغل و حرفه‌های مختلف آشنا می‌کند به این ترتیب مربی هم به جنبه فردی – احساسی و هم جنبه تحصیلی – حرفه‌ای شاگرد توجه می‌کند از سوی دیگر رشد سریع تکنولوژی و پیشرفتهای علمی و فنی قرون اخیر. تحولات ژرفی را در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی پدید آورده است. در مملکت ما نیز این تحولات و تغییرات در تمام شئون زندگی اثر گذاشته و امکانات تازه‌ای را سبب گشته است.
روی همین اصل افراد به انتخاب بجا و سنجیده شغل آینده‌شان براساس علائق و استعدادهای خود توجه بیشتری مبذول می‌دارند تا علاوه بر تأمین آینده‌ای بهتر و بهره‌مندی هر چه بیشتر از امکانات یاد شده بتوانند اوقات کار خود را به صورتی مطبوع و دلپذیر درآورند.
در عصر تکنولوژی و صنعت آموزش و پرورش باتربیت نیروی کارآمد می‌تواند پیروزی‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را نصیب ملت نماید.
رشد سریع تکنولوژی آموزش و پرورش را نیازمند گسترش کمی و کیفی می‌نماید و برنامه‌های قالبی و محدود دیگر قادر به همگامی با سرعت مضاعف تکنولوژی نخواهد بود. در زندگی و تمدن مبتنی بر کشاورزی و دامداری سرنوشت شغلی هر فرد معلوم بود و معمولاً شغل پدر را فرزندان به ارث می‌برند در چنین شرایطی نه سنجش علافه مطرح بود و نه در نظرگرفتن استعداد و نه راهنمایی شغلی، ولی در عصر حاضرمسأله به این سادگی نیست فرصتهای شغلی فراوان و گوناگون و وجود حالت تردیدزا و سرگردانی جهت انتخاب شغل و کوشش برای بکار گماردن بهترین فرد برای هر شغل لزوم توجه به علائق و خصوصیات و استعدادهای افراد برای انتخاب یک شغل متناسب بیشتر از هر زمانی جلوه‌گری می‌کند.
بیان مسأله:
امروزه آموزش و پرورش هر کشوری سعی در پرورش و بارآوردن افرادی دارد که بتواند با سیستم جامعه و همچنین با توجه به علاقه و رغبت خود کار مورد علاقه‌شان را پیدا کرده و بعنوان فرد مطلوب در جامعه فعالیت نمایند. این امر در جهان در حدود سال 1914 . م شروع شده است. از طرف دیگر آموزش و پرورش ناشنوایان حدود چهارصد سال و در ایران حدود هفتاد سال سابقه دارد. اما هنوز آموزش و پروش نتوانسته پاسخگوی بسیاری از سؤالات گروه علی‌الخصوص در زمینه راهنمایی شغلی و حرفه‌ای هنوز سئوالات زیادی بدون پاسخ مانده‌اند
توجه به رغبتهای کودکان از زمان تحول درآموزش و پرورش ایجاد گشته و با جایگزینی آموزش و پرورش فعال این توجهات روز‌به روز بیشتر می‌شود.
قابل ذکر است که براساس تعریف ارائه شده در فرهنگ عمید رغبت عبارتست از: خواستن، میل داشتن، دوست داشتن، علاقه، میل، اراده و آرزو. همچنین در فرهنگ لغت وبستر رغبت عبارتست از: تحریکی احساساتی که با توجه به علاقه نسبت به چیزی توأم باشد رغبت زمانی ایجاد می‌‌شود که انسان چیزی را دوست بدارد و آن شئی را مورد توجه قرار دهد و مشاهده کند یا درباره آن چیز بیاندیشد و سرانجام از آن لذت ببرد بعبارت دیگر می‌توان گفت که رغبتها همان ترجیح و دوست داشتنی‌های انسان است در لحظه معینی از زمان.
با توجه به اینکه در این تحقیق انواع ناشنواها بطور جداگانه مورد بررسی قرار نگرفته‌اند بنابراین بادی گفت که: ناشنوا فردی است که بنابر عللی و با درجات مختلفی از جس شنوایی خود محروم شده و هم اکنون در مدارس مخصوص ناشنوایان تحصیل می‌کند.
در کشور ما این مسأله یعنی توحه به رغبتهای کودکان و جایگزینی آموزشی و پرورشی فعال. هنوز در مدارس عادی کمتر بچشم می‌خورد و در جامعه محدود ناشنوایان نیز این امر هنوز مورد توجه قرارگرفته است. به جهت روشن نمودن یکی از این سئوالات دست به تحقیق زده می‌شود و طی آن یک آزمون( پرسشنامه شغلی) بین کودکان ناشنوا و افراد عادی اجرا می‌گردد.
در این تحقیق می‌خواهیم روشن کنیم که آیا:
» بین رغبتهای شغلی دانش‌آموزان عادی و دانش‌آموزان ناشنوا تفاوتی وجود دارد؟«
فرضیه تحقیق:
رغبت‌های شغلی دانش‌آموزان ناشنوا با رغبتهای دانش‌آموزان شنوا متفاوت نیست.( عدم تفاوت).
هدف تحقیق:
هدف تحقیق اولاً: انجام کاری عملی است تا بتواند یافته‌ای بر یافته‌های دیگر بیافزاید.
ثانیاً: می‌تواند کاربردی برای والدین و مربیان و دست‌اندرکاران نظام آموزش و پرورش این کودکان داشته باشد. تحقیق حاضر می‌تواند مربیان و مسئولین امر را از اهمیت و تأثیر ناشنوایی بررغبتهای شغلی این کودکان آگاه ساخته و روشهای مناسب جهت راهنمایی و ارائه راه‌حلهای مناسب را به دست دهد. نکته قابل توحه در تحقیق حاضر یافتن نظام آموزشی و تعلیمی مناسب بمنظور فراهم آوردن زمینه‌های مساعد در جهت برگزیدن شغلی منانسبشان است.
فایده و اهمیت تحقیق:
این تحقیق از آن جهت دارای اهمیت است که با در نظرگرفتن تفاوتهای فردی و تمایلات و گرایشات مختلفی که در هر فرد وجود دارد و اینکه این گرایشان در اثر عوامل مختلف وراثت و محیط و نقایص عضوی و فرهنگ و شیوه‌های تربیتی خاص موجود در خانواده‌ها که ممکن است متفاوت باشد تمایلات و گرایشات مختلف در انتخاب شغل نیز در انواع مختلف انسانها متفاوت است.
این مسأله بخصوص در مورد دو جنس زن و مرد یا دو گروه انسان عادی و ناهنجار بطور قابل ملاحظه‌ای مشهود است. علم به این مسأله و آگاهی از این تفاوتها. افراد، بخصوص جوانان جامعه ما را در دسترس پیدا کردن به شغل مناسب و خودکفایی یاری می‌دهد مربیان آموزشی و همچنین اولیاء نوجوانان با آگاهی به این مسائل می‌توانند نوجوانان خود را از این مشکل بزرگ یعنی انتخاب شغل مناسبتر رهایی بخشد. چون وجود نقایص عضوی می‌تواند سدراهی برای رسیدن به بعضی از مشاغل از قبیل مشاغلی که با چشم در ارتباط است در افراد نابینا و یا مشاغلی که در ارتباط با کلام یا شنوایی می‌باشد در افراد ناشنوا باشد. پس با علم و آگاهی به این مسائل و مشکلات و اینکه هر فرد با توجه به امکانات و ویژگیهای شخصیتی و روانی که دارد بهتر است چه شغلی را انتخاب نماید من این موضوع را انتخاب کردم تا شاید بتوانم با تحقیق کوچک خود حداقل کاری را در قبال جامعه و افراد جامعة خود انجام داده باشم.
ضرورت اجرای تحقیق:
همانطوریکه قبلاً ذکر گردید راهنمایی حرفه‌ای در جهان هم اکنون سابقه هفتاد وئ هفت ساله دارد با نگاهی به این سابقه می‌بینیم که در کشور ما هنور راهنمایی حرفه‌ای نتواسنته است حتی یک دهه درخشانی داشته باشد. با توجه به اینکه هدف اصلی این تحقیق در جهت راهنمایی حرفه‌ای دانش‌آموزان ناشنوا صورت گرفته بنابراین لزوم فعالیت هر چه بیشتر آموزش و پرورش و تغییر سیستم آموزشی یا تقویت آموزش موجود در اینجا ضرورت پیدا می‌کند.
بحث را کمی تخصصی‌تر کنیم. آموزش و پرورش ناشنوایان با شروع راهنمایی حرفه‌ای در جهان، در ایران شروع شده است اگر ما آموزش و پرورش استثنایی را چنین تعریف کنیم که:
آموزش و پرورش استثناتیی بخ جنبه‌هایی از تعلیم و تربیت گفته می‌شود که جنبه‌های استثنایی و فوق‌العاده در آن رعایت شده باشد(روانشناسی استثنایی، دکتر غلامعلی افروز- صفحه 18).
با توجه به تعریف فوق ما در ادعای خود مبنی بر سابقه آموزش و پرورش ناشنوایان کمی تردید به خود راه می‌دهیم. در وایع مسأله توجه به رغبتهای افراد هنوز در مدادس عادی شکل نگرفته است. راهنمایی آموزشگاهی د رحدود بیست‌و پنج سال پیش در ایران شروع شد و به عنوان مقطعی بین مقطع ابتدایی و متوسطه مطرح گردید. با توجه به اینکه در کشورهای پیشرفته علی‌الخصوص کشور فرانسه این مقطع ضمن ارائه راهنمایی آموزشگاهی، راهنمایی حرفه‌ای را نیز در مدارس انجام می‌داد. این کشورها پیشرفت شایانی پیدا کردند. اما در کشور ما متأسفانه این مقطع بعنوان یک الگوی ساخته شده و بدون تحول باقی مانده و تنها نامی به عنوان دورة راهنمایی برجا گذاشت. نظام آموزشی تغییر یافت و پرسشنامه‌های زیادی نیز در شروع این برنامه پر شدند. اما پس از گذشت چند سال این مقطع نتوانست تحولی را در آموزش بوجود آورد.
راهنمایی حرفه‌ای که بدنبال راهنمایی آنموزشگاهی مطرح می‌گردد تنها بعنوان شعارهایی بیان شدند، اما هیچوقت جامة عمل نپوشید اگر ما بخواهیم کودک یا بهتر بگوئیم دانش‌آموز پیشرفت داشته نماید باید انگیزه‌ها، علائق و میزان هوشبر او را در نظر بگیریم توجه به تفاوتهای فردی در واقع همین نکته را می‌رساند. درست است که حتی دردنیا دو نفر انسان را نمی‌توان یافت که از تمامی جهات( ذهنی – عاطفی و جسمانی) شبیه باشند اما در کودکان استثنایی اوضاع فرق متفاوت است. در واقع تفاوتها در اینجا برخی کاملاً نمایان و بعضی دیگر در ژرفای زیاد بوده و نیازمند تحقیقات بیشتر می‌باشد.
در جامعه ما ایران ناشنوایانی که به دانشگاه راه می‌یابند اندک هستند و حتی بسیاری از آنها د نیمه‌های تحصیل، مدرسه را وداع گفته و به کارهایی روی می‌آورند که بتوانند درآمد مختصری داشته باشند. شاید اوضاع فعلی کشور ما این مسأله را ایجاب نماید اما با نگاهی به قبل از اوضاع فعلی می‌توان فهمید که فعالیتهای ناشنوایان مربوط به اوضاع نبوده و از دیرباز چنین بوده است.
این حقیر با تجارب بسیار اندک خود در آموزش این قشر بر آن شدم که قدمی در راه شناخت هر چه بیشتر این کودکان بردارم شاید بدینوسیله شروعی بر زندگی بی‌فروغ آنان حاصل گردد.

 

» عوارض مشکل مورد تحقیق«
همانطویکه می‌دانیم همه انسانها برای آنکه در ابعاد جسمی و ذهنی ، روانی، اجتماعی و خلاقی بطور درست و متعادل رشد کنند در زمینه‌های گوناگون و در همة زمانها به راهنمایی نیاز دارند. راهنمایی عبارت است از» مجموعه فعالیتهای مستمر و منظمی که از جانب شخصی آگاه انجام گیرد و بدان وسیله خود و عوامل محیط را می‌شناسد و می‌تواند در زمینه‌های گوناگون تصمیمات درست و نطقی اتخاذ کند و توانایی بالقوه‌اش را شکوفا سازد« .
از طریق راهنمایی به فرد کمک می‌شود تا با شناخت توانائیها، رغبتها و استعدادها و محدودیتهای خویش و آگاهی از نیازها و امکانات جامعه تصمیم درست و مناسبی در زمینه‌های گوناگونی ایجاد کند و همچنین از نیازهای شغل جامعه و چگونگی ارتباط رغبتها و استعدادهای خود با مشاغل گوناگون آگاه شوند و در نهایت شغل مناسبی را انتخاب نماید.
رغبت عبارت از» میل و آرزو و خواستن کسی یا چیزی است.« رغبت انگیزه مهمی برای تلاش و حرکت و هرچه فرد بالغ‌تر می‌گردد رغبتهایش توسعه و واقعیت بیشتری می‌یابند. حال اگر چنانچه فرد به رغبتهایش واقف گردد انتخاب شغلش مناسبتر خواهد بود برای انتخاب شغل مناسب باید به خود فرد کمک شود تا رغبت خود را بشناسد بداند که چه مشاغلی را دوست دارد. و از چه مشاغلی خوشش نمی‌‌آید از این طریق است که می‌تواند به شغل مور دنظرش دست یابد و در آن موفقیت کسب کند. در غیر اینصورت نه تنها منوفقیتی حاصل نمی‌گردد بلکه شخص سرخورده و ناامید گشته و بدون هدف و انگیزه عمل می‌کند شخص با انتخاب شغلی که لازمه آن استفاده از قوای خویش و احتیاج به حداقل توانائیهای اوست احتمال موفقیت خود را افزایش می‌دهد شناخت رغبتها و استعدادهای خویش و انتخاب شغل به طرق زیرکانه‌ای نظام ارزشها، آرمانها، حدنصابها، و سلوک روزانه فرد را تغییر می‌دهد و در تعیین نوع شخصیتی که وی خواهد شد، مدد می‌کند. کار در تعیین وض اجتماعی و اقتصادی خانواده بطورکلی مؤثر است و همچنین کار در سلامتی روانی و بدنی فرد تأثیر می‌گذارد. با این توضیحات روشن می‌گردد که توجه به رغبت و علاقه فرد در انتخاب شغل چقدر مهم بوده و باعث موفقیت یا عدم موفقیت وی در زندگی می‌شود.
تعریف اصطلاحات و متغیرهای تحقیق:
بررسی: عبارت است از پرس‌وجو وپژوهش و جستجو برای اطلاع یافت از مطلبی که یا از آن اطلاع نداریم یا اطلاع کمی داریم.
رغبت: 1) براساس تعریف ارائه شده در فرهنگ عمید رغبت عبارت است از: خواستن، میل داشتن. دوست داشتن، میل، اراده و آرزو.2) همچنین در فرهنگ لغت و بستر رغبت عبارت است از تحریکی احساساتی است که با توجه به علاقه زیاد نسبت به چیزی توأم باشد. رغبت زمانی ایجاد می‌شود ک انسان چیزی را دوست بدارد آن شئی را مورد توجه قرار داده و مشاهده کند یا دربارة آن بیاندیشد و سرانجام از آن لذت ببرد.بعبارت دیگر می‌توان گفت که رغبتها همان ترجیح و دوست داشتنی‌های انسان است در لحظه معینی از زمان3) همچنین رغبت عبارت است از احساساتی سرشتی و خویش خوانانه‌ای که ما را وا می‌دارد تا به جستجوی چیزهایی برآئیم که برایمان جالب، فایده‌مند و مطبوع هستند.4) در روانشناسی رغبت بمعنای مطابقت بین پاره‌ای از اشیاء و تمایلات خاص فرد راغب نسبت به این اشیاء است به همین دلیل اشیاء توجه او را بخود جلب می‌کنند و به فعالیت او جهت می‌دهند.کاربرد رغبتها یعنی تمایلات توسط کلاپارد بمنزله قاعده اساسی هر آموزش و پرورش متناسب قلمداد شده است. رغبت ظاهراً طبق نفوذ موفنیک همخوانی‌های افکار را زیر سلطه خود می‌گیرد ویلیام جیمز در این زمینه به قانون رغبت همخوانی‌ها اشاره می‌کند.5) در رودانشناسی کودک رغبت بمنزله نیاز ذهنی است که فعالیتی را که خاص ارضای آن است در کودک برمی‌انگیزد و به هیچ وجه کودک را از میدان عمل خود نمی‌راند.
رغبتها برحسب( سن به دیویی و فریر) تغییر می‌یابند. رغبتها بر اثر توالی خود تسریع تحول ذهنی را(به نظر ژانه) تنظیم می‌کنند. رغبت را باید از کنجکاوی که زودگذر و مربوط به یک شئی است و توسط یک تحریک برونی تعیین شده متمایز دانست چه رغبت دوام‌پذیر و تابع فعالیت درونی فرد است.
دختران دوره متوسطه:
تمامی دخترانی که پس از اتمام دوره راهنمایی تحصیلی براساس نظام آموزش و پروش جمهوری اسلامی ایران به دوره بالاتر که دبیرستان( دوره متوسطه) نامیده می‌شود قدم می‌گذارند.
عادی( شنوا): منظوراز فرد عادی به فردی اطلاق می‌شود که از نظر جسمی و حواس ظاهری عادی بوده و دارای هیچ نقصی نباشد و از نظربهره هوشی نیز در حد متعادل یا هنجار باشد.
ناشنوا:ناشنوا فردی است متفاوت و معلول که فقط بعلت نقص شنوایی زبان محیط خود را بدرستی نیاموخته و کلامش آسیب دیده است. ناشنوایی نقص فردی است و تعاریف گوناونی بر آن رفته است و اکثر تعریف به رابطه بین شنوایی و تکلم تکیه دارند و عوارض ناشنوایی پیش از نقص مورد توجه بوده است. ناشنوا به کسی گفته می‌شود که در هنگام تولد و قبل از فراگیری زبان مادری دچار اختلال شنوایی شده باشد میزان شنوایی او به حدی باشد که نتواند زبان مادری را مانند افراد شنوا از محیط خود بیاموزد.
1- از دیدگاه شنوایی سنجها: ناشنوا فردی است که کمبود شنوایی بالاتر از 40 دسی‌بل در دستگاه شنوایی وی وجود داشته باشد و این کمبود در سالمترین گوش او باشد.
2- از دیدگاه متخصین گوش و حلق و بینی ناشنوا کسی است که نواقص موجود در دستگاه شنوایی وی اعم از گوش خارجی، میانی، گوش داخلی، مرکز شنوایی در مغز وی قادر به دریافت و فهم سخن دیگران و صداهای طبیعی محیط نکند.
3- از نظر جامعه شناسان ناشنوا به فردی اطلاق می‌شود که مبتلا به کسری( انتقالی، ادراکی، امیخته، روانی) است و ارتباط کلامی وی با دیگر افراد جامعه دچار آسیب گردیده است.
4- از دیدگاه متخصصین تعلیم و تربیت ناشنوا به کسی گفته می‌شود که بخاطر نقص در اندام شنوایی حتی با استفاده از وسایل مکانیکی نتواند از آموزش و پرورش عادی استفاده کند و نیاز به آموزش ویژه دارد.
ناشنوایی شدید: به افرادی که بین 71 تا 90 دسی‌بل کمبود شنوایی دچار باشند گفته می‌شود که قادر به شنیدن صدا از طریق دستگاههای تقویت‌کننده بسیار قوی مثل گوشیهای گروهی هستند.
ناشنوای عمیق: به ناشنوایی حاد و کر مطلق نیز مصطلح است که کمبود شنوایی حدود 90 دسی‌بل به بالا را شامل می‌شود مبتلایان به اینگونه کمبود شنوایی حتی با دستگاههای تقویت‌کننده صوت هم قادر به شنیدن نیستند در دنیای سکوت بسر می‌برند. تنها راه رساندن صدا به این نوع افراد از طریق قوه بساوایی( حس لامسه) با شیوه ایجاد ارتعاش می‌باشد.
نیمه شنوا: کسی است که صداهای طبیعی. محیطی و کلامی برای او بدون استفاده از سمعک دشوار است و به کمبود شنوایی بین 41 تا 55 دسی‌بل مبتلا باشند. اکثریت این افراد از آموزش وپرورش عادی نمی‌توانند استفاده کنند و نیاز به آموزش خاص نیمه شنوایان دارند.
توضیح: در این تحقیق که بصورت عامل از کلمه ناشنوا استفاده می‌شود منظور همه گروههای مربوط یعنی نیمه‌شنوا، ناشنوا، ناشنوای شدید، و ناشنوایی عمیق را دربر می‌گیرد وگروه خاصی مورد نظر نمی‌باشد.
فصل دوم
تاریخ تعلیم و تربیت کرولالها در جهان و ایران:
کوشش در راه خدمت به گروهی از ابناء بشر که فاقد یکی از مهمترین حواس انسانی می‌باشن همواره مورد نظر دانشمندان، پزشکان،معلمین، و علمای اقتصاد و بالاخره مردان راه خدا بوده است.
تنها با مطالعه تاریخ است که زحمات گذشتگان در راه تعلیم و تربیت افراد کرولال بیشتر روشن می‌گردد. گامهای اولیه در این راه از زمانهای بسیار قدیم برداشته شده و در نوشته بعضی از نویسندگان یونان قدیم دیده می‌شود که کوششهای اولیه در این راه به قرن پنجم قبل از میلاد می‌رسد.
بقراط حکیم را عقیده براین بود که روانی گفت حتی در طفل کر به طرز کنترل زبان او بستگی دارد. در قرن چهارم قبل از میلاد ارسطو و افلاطون معتقد بودند که شخص کر هرگز سخن گفتن نمی‌آموزد زیرا زبانش بسته است و کوشش در این راه را امری بی‌نتیجه می‌دانستند. چنانچه سقراط گوید: ( اگر ما زبان نداشته باشیم و یا صدایی از دهانمان خارج نشود بهتر است کوششی برای سخن گفتن با دیگران نکنیم و برای شناساندن مقصود از اشارات دستگاه استفاده نمائیم چنانچه اشخاص کرولال این شیوه را بکار می‌برند).
در قرون اولیه این فکر رواج داشت که آنکه کر متولد می‌شود طبعاً لال هم می‌باشد و این غیر ممکن است که بیاموزد و سخن بگوید چنانچه گارلن براین عقیده بود و در این باره می‌نویسد: این حس شنوایی و اعضای تکلم یک بستگی فیزیکی وجود دارد به همین دلیل کسانی که کر متولد می‌شوند و لال نیز می‌باشند.)
در قروتن وسطی عقیده مردم بر این بود که سخن گفتن امری غیر اکتسابی و غریزی است ومعتقد بودند که می‌توان آن را از راه تقلید آموخت.
اولین مدرک تاریخی که از تعلیم کودکان کر در دست است مربوط به سال 691 میلادی است چند سال بعد نیز در ایتالیا شخصی بنام پیتروکاسترو اقدام به تعلیم کودکان کرو لالی نمود.
کاردنوا پزشک معروف قرن 16 میلادی اقدام به پیداکردن الفبای مخصوصی برای تعلیم و تربیت کرولالها نمود. او متد اشاره با تکلم به شاگردان خود عرضه داشت.
جان‌کافسکی یکی ار بنیانگذاران مکتب جدیدی در زمینه تعلیم و تربیت کرولالها بشمار می‌رود او در متد جدیدی که عرضه داشت تأکید نمود که قبل از تدریس و یاددادن نام شیئی باید خود آن را به کودک کرولال نشان داد. روش وی که همان متد سمعی و بصری امروز می‌باشد سالها بنام روش جدید مورد استفاده قرار داشت و امروزه نیز با تغییراتی از روشهای مهم تربیتی بشمار می‌رود.
یکی دیگر از کسانی که در این زمینه قدمهایی برداشته جان‌لاک است. وی از جمله کسانی است که عقیده داشت تربیت و پرورش حواس کودک از بدوی‌ترین و لازم‌ترین نکات در تعلیم و تربیت کرولالهاست.
دکتر جان بولور اولین نویسنده انگلیسی است که مطالبی درباره مشکلات کری نگاشته است نامبرده یکی از پیشقدمانی است که فکرایجاد مدرسه کرولالها را در سر پروراند.
جاکوب‌رودیگنی اولین و بزرگترین معلم کرولال فرانسه متد هیجی یکدستی اسپانیایی را متداول نمود و تغییراتی در آن داد ولی از آنجا که متد تکلم روزبروز توسعه بیشتری می‌یافت به متد او توجه زیادی نشد.
در سال 1767 میلادی برای اولین بار مطالبی درباره تربیت شنوایی کرها توسط پریر منتشر گردید. وی ادعا نموده تقریباً همة کسانی که کر خوانده می‌شوند کم‌و بیش از مقداری شنوایی برخوردارند و با تربیت همان مقدار کم آنان قادر خواهند بود کلمات، جملات، یا آهنگهای مختلف را از یکدیگر تشخیص دهند.
هینیگز یکی از بزرگترین معلمین کرولال بشمار می‌رود و روش وی تأثیر بسزایی در تعلیم و تربیت کرولالها در آمریکا داشته است. وی عقیده داشت که فکر صحیح ناشی از طرز تکلم صحیح می‌باشد و معتقد بود چنانچه به کرها سخن آموخته شود و آنان بتوانند همانند دیگر افراد جامعه تکلم کنند محققاً مسائل اجتماعی و دیگر فرضیه‌های زندگی را بهتر درک خواهند نمود.
بتدریج که اوراق تایخ تعلیم و تربیت کرولالها را ورق می‌زنیم به قرن نوزدهم می‌رسیم در این قرن پیشرفتهای شگرفی در زمینه تعلیم و تربیت کرولالها بوجود آمد.
در سال 1810 در شهر نیویورک آموزش و پرورش کرولالها توسط شخصی بنام جان‌استانفورد شروع شد. کوشش و پشتکار نامبرده باعث شد دبستانی مخصوص اطفال کرولال در سال 1818 در همان شهر تأسیس گردد.
هوراس‌من اهل ایالت ماساچوست آمریکا اولین کالج تربیت معلم آمریکا را در سال 1839 در شهر لکسینگتن تأسیس نمود. وی معتقد بود که تنها متد تکلم است که باید در تعلیم و تربیت کودکان کرولال بکار رود.
ساموئل‌هو برای اولین بار کودک خردسالی را که از دو حس مهم بیشتری یعنی بینایی و شنوایی محروم بود موردتعلیم قرار داد عمل وی باعث شد که در سال 1832 انستیتوی پرکتیر اولین مدرسه برای کودکان کرولال و کور تأسیس گردد.
دراواسط قرن نوزدهم یک وقفه در تعلیم و تربیت کرولالها در آمریکا مشاهده می‌شود اما در پایان قرن مزبور مجدداً در پیشاپیش کشورهای دیگر قرار می‌گیرد و با توجه روزافزون مردم به تعلیم و تربیت کودکان مزبور روزبروز برتعداد مدارس روزانه، شبانه‌روزی، ملی و دولتی در سراسر آمریکا اضافه می‌گردد.
با پایان قرن نوزدهم متد تکلم روشی شناخته شده و مورد قبول عامه قرار گرفت و کم‌ و بیش یک موضوع مورد توجه همگان واقع شد و آن اینکه هرکری باید تکلم و سخن گفتن را بیاموزد تا بتواند در اجتماع بین افراد شنوا جا و مقامی پیدا کند و با مکالمه و مراوده با آنها او نیز فردی و جزئی از اجتماع آنان محسوب گردد. امروزه امثر مدارس کرولالها متد تکلم را بکارمی‌برند و عده معدودی که هنوز در تعلیم کرها از اشاره استفاده می‌کنند اصل تکلم راقبول داشته و به همین جهت اکثراً متد مختلط را بکار می‌برند.
با شروع قرن بیستم کوشش در راه تعلیم و تربیت این گروه وارد مرحله جدیدی شد. روانشناسی، که در این قرن بیش از هر وقت مورد توجه قرار گرفته بود بسوی کرها نیز کشیده شد و بعضی از روانشناسان بزرگ به ورانشناسی کرها علاقمند گردیدند.
درعلوم اختراعات وسایل مدرن الکتریکی از قبیل گوشی و دستگاههای شنوایی‌سنج تعلیم و تربیت کرها را وارد مرحله نوینی نمود. در پزشکی کوششهای گذشته بخاطر شناختن علل کری و مداوای آن همچنان دنبال گردید و بطور کلی تحقیقات علمی و تعلیماتی تغییرات مهمی در زندگی کرولالها بوجود آورد.
انستیتوی مرکزی کرولالها که به همت دکتر گلدستین در سال 1934 در آمریکا پایه‌گذاری گردید یکی از مؤسساتی است که طی سالیان دراز هزاران کودک کر را با تعلیم صحیح بعنوان یک فرد مقید به جامعه تحویل داده است.
جان‌تریسمی کلینیک که توسط خانم اسپنسرتریسی در سال 1934 در ایالت کالیفرنیای آمریکا تأسیس یافت با هدایت و راهنمایی هزاران پدر و مادری که فرزندان کرولال داشته‌اد خدمت بزرگی به جامعه نموده است امروزه هزاران مدرسه مؤسسه .و کلینیک در سراسر جهان به خدمت این گروه محروم از بعضی از مواهب زندگی مشغولند. افرادی که روزگاری به علت جهل اجتماعی و اعتقادات خرافی، بندگان گناهکار و مطرود خداوند محسوب می‌گیردیدند حال با دیدن تعلیمات لازم نه تنها مراحل عالی دانش را می‌پیمایند بلکه چون دیگر افراد بشر به جامعه و مردم خدمت می‌کنند و جای ارجمندی در جوامع مختلف احراز نموده‌اند.
در این قرن تعلیم و تربیت کودکان کرولال به سراسر جهان راه یافت و از ثمره آن میلیونها کودک از نژادهای مختلف برخودار گردیدند.
از سابقه تاریخی تعلیم کودکان کرولال در ایران کهن اطلاع صحیحی در دست نیست تنها هاری‌پست در کتاب خود در مورد اینکه در ایران و مصر قدیم نیز چون رم و یونان در تعلیم کودکان کرولال کوشش گردیده است اشاره‌ای می‌نماید. مدارک موجود در تعلیم کودکان کرولال در ایران به سال 1933 مطابق با 1312 شمسی مربوط می‌گردد. در آن تاریخ جبار‌باغچه‌بان که از مهاجرین روسیه بود هنگامی که در شهر تبریز کودکستانی را سرپرستی می‌نمود اقدام به تعلیم چند کودک کرولال کرد که بعدها منجر به ایجاد دبستان باغچه‌بان گردید. عمل وی بعنوان بنیانگذار تعلیم کودکان لال در ایران قابل تحسین است. در طی 30 سال 4 مدرسه دیگر در نقاط مختلف کشور بوجود آمد که مدارس تبریز و اصفهان و آموزشگاه حرفه‌ای نظام مافی از آن جمله‌اند.
در سال 1959 میلادی مطابق با 1338 شمسی کانون کرولالهای ایران توسط خود افراد کرولال به ثبت رسید و حمایت از کرولالها را در تمام مراحل اجتماعی به عهده گرفت. و بالاخره در سال 1965 میلادی مطابق با 1344 شمسی مرکز آموزش کودکان کرولال نیمروز دومین مدرشه کرولالها در شهر تهران بینانگذاری گردید و از سال دوم تأسیس قسمتی جهت نگهداری داوطلبان سایر شهرستانها دایر نمود و بدین ترتیب اولین پانسیون شبانه‌روزی کودکان کرولال در ایران تشکیل یافت.
جمعیت حمایت کودکان کرولال یکی دیگر از مؤسسانی بود که جهت خدمت به کرولالها بوجود آمد جمعیت مزبور اگر چه نام کلی حمایت کودکان کرولال را برخود نهاده بود ولی منحصراً عمل کمک مالی آن هم به دبستان باغچه‌بان را انجام می‌داد.
در امر ورزش نیز قدمهای مؤثری به نفع کرولالها برداشته شد تشکیل المپیک مخصوصی جهت بازیهای افراد کرولال از جنبه بین‌المللی و تأسیس فدراسیون ورزشی کرولالهای ایران از جمله اقدامات مؤثر قرن در امر ورزش آنان است.
» روشهای آموزش و پرورش دانش‌آموزان ناشنوا «
از زمان قدیم روشهای مختلفی در تعلیم و تربیت دانش‌آموزان ناشنوا متداول بوده است. هر یک از این روشها مدتها مورد بحث و بررسی دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت ناشنوایان بوده و تاکنون در اتخاذ یک روش خاص آموزشی برای دانش‌آموزان ناشنوا اتفاق نظر در بین صاحب‌نظران آموزش ناشنوایان مشاهده نشده است. در حالیکه همه معلمان را عقیده بر این است که صحبت‌کردن و لب‌خوانی دانش‌آموزان ناشنوا از اهمیت بسزایی برخودار است. در اینکه آیا آموزش زبان اشاره و روش هجی‌کردن با دست در تحصیل زبان و رشد مهارتهای زبانی مؤثر است یا مانع از آن است میان متخصصان تعلیم و تربیت و صاحبنظران آموزش و ناشنوایان کماکان اختلاف نظر است.
آموزش دانش‌آموزان ناشنوا احتیاج به روشهایی دارد که لازمه زبان و گفتار نیست ولی دانش‌آموزانی که ناشنوایی مختصری دارند و دارای رشت تکلم هستند احتیاج به تسهیلات آموزشی مخصوصی دارند مربی و آموزگار با تخصص و آموزشی که در این مورد دیده باید فعالیت خود را بنحوی تنظیم کند که کودک بتواند با دیگران ارتباط عادی برقرار نماید.
آموزش شنوایی، لب‌خوانی و صحبت و هجی با حرکات انگشتان بجای حرکت زبان روشهایی هستند که مورد استفاده قرار می‌گیرند آموزش شنوایی شامل سه مرحله است:
1- آموزش شنوایی:
آموزش شنوایی شامل سه مرحله است: درمرحله اول آموزگار باید اطمینان سن رشد این مرحله در سه سالگی است در این مرحله کودک باید صداهایی را که قبلاً ضبط داشته باشد که کودک به اصوات مختلفی که در محیطش وجود دارد وبه عبارت دیگر رشد توانایی تشخیص و جداکردن از صداهای محیطی را داشته باشد. مثلاً وقتی تلفن زنگ می‌زند به آگاهی بوجود صداها باقی است. در این مرحله کودکانی که اختلال شنوایی شدید دارند باید از سمعک برای کمک به شنوایی استفاده کنند کودکانی که از ابتدا از وسایلی برای کمک به شنوای استفاده نکرده‌اند بعد از مدتها که از سمعک استفاده می‌کنند مشکل بزرگی برای تحمل و نگهداری سمعک داشته و اکثراً صداهایی را که می‌شنوند عیناً همان صداها را تکرار می‌کنند بدین جهت طرفداران این روش استفاده از وسایل کمکی را هر چه زودتر توصیه می‌کنند که کودک از همان ابتدا به عملکرد صداهای محیط اطراف خود آگاهی داشته باشد. مرحله دوم: موقعی شروع می‌شود که کودک آگاهی از وجود صدا در اطراف خود را احساس کند و معمولاً شده و با تصاویری به او نشان داده می‌شود مطابقت دارد و بیان می‌کند و به عبارت دیگر رشد کودک نام تلفن گفته می‌شود و به او نشان داده می‌شود که این شکل تلفن است که به این نوع زنگ می‌زند و این عمل چندین بار تکرار می‌شود سپس به کودک گفته می‌شود که به تصویر نگاه کند هر وقت که تلفن زنگ زد آن را نشان دهد و بعداً صداهای مختلف در محیط اطراف کودک مانند سگی که پارس می‌کند یا آژیر اتومبیل آتش‌نشانی به کودک نشان داده می‌شود وکودک در موقع صداهای هر کدام بطور جداگانه به آنها اشاره می‌کند و یا اسم آن را می‌برد.
در مرحله سوم وقتی کودک قادر به اختلاف صداهای محیط خود شد باید به تشخیص اختلاف صداهای صحبت افراد آموزش داده شود با توجه به عوامل متعددی که در طرز بیان وصحبت افراد وجود دارد این مرحله باید با دقت بیشتری انجام گیرد و اختلاف در طرز بیان افراد مختلف برای این نوع کودکان همیشه مسأله ساز بوده است. بهترین روش این است که از کودک خواسته شود ابتدا صدا را گوش کند و آنرا عیناً تکرار نماید ابتدا باید از صداهای طنین کم بعداَ تدریجاَ با صدای طنین عادی و بالا جهت یادگیری کودک بکاربرده می‌شود توأم کردن گوش دادن، تکرارکردن کمک بیشتری درتشخیص و اختلاف صداها کرده و در نتیجه بهتر و سریعتر عاید می‌شود.
2- گفتارخوانی با لب‌خوانی:
لغتی رایج و مصطلح است ودر آموزش کودکان ناشنوایان بکار می‌رود کودک با نگاه دقیق به حرکات لبهای صحبت‌کننده متوجه منظور اومی‌شود و با او ارتباط برقرار می‌کند این روش به دو طریق انجام می‌گیرد.
نوع اول روش تجزیه‌ای است که در آن تأکید بر آموزش هجا و سیلاب کلمات( قطعات کوچک کلام) و سپس حروف الفبا وقتیکه در جمله‌ای گفته می‌شود می‌باشد.
نوع دوم روش ترکیبی است که در اینجا تأکید بر داشتن معنای صحبت است بدون آنکه حروف الفباء و صداهای کلمات جداجدا درنظر گرفته شده است.
ساندرز در سال 1982 برای این نوع اموزش سه روش مختلف پیشنهاد کرده است:
- روش اول حرکاتی که از محیط می‌رسند و در آن ارتباط برقرار می‌شود مانند نشان دادن تصاویر، مناظر و عکس و سؤال دربارة آنها.
- روش دوم حرکاتی هستند که ارتباط مستقیمی با پیغام داده شده دارد بدون آنکه صحبتی زده شود مانند قیافه‌گرفتن. اخم کردن، خندیدن، طنین زیر وبم صداها که مقصود صحبت را بدون گفتن مشخص می‌کند.
- روش سوم حرکاتی که مستقیماً با نحوه صحبت و صدا ارتباط دارد مانند طرز باز و بسته کردن لب و چانه، چرخانیدن زبان،چگونگی حرکات، سرعت و شمردگی در تلفظ، تمرکز حواس و دقت کودک نقش مهمی را در این مرحله بازی می‌کند.
3- صحبت با حرکات انگشتان دست( اشاره):
این روش از زمان سقراط حکیم قرن سوم برای ناشنوایان مرسوم بوده است این روش را اگر چه فاقد محتوای گرامری می‌دانستند ولی از سال 1970 مجدداً بعنوان روش مفیدی بکار گرفته شد. در این روش حرکات و تکان دست و انگشتان بجای حرکات و تکان زبان بکار می‌رود و در حقیقت هر حرکت انگشت و یا انگشتان بعنوان ایراد یک حرف از حروف الفباء می‌باشد.
اخیراً با پیشرقت تکنولوژی روشهای جدید برای ناشنوایان پیدا شده که آنها را با دنیای بیرون براحتی ارتباط می‌دهد. آموزش با کامپیوتر برنامه تلویزیون با زیرنویس، تلکس، دستگاه تلفن که صحبت به نوشته تبدیل می‌شود و فرد ناشنوا آنرا می‌خواند. روش اخیر ارتباط فرد ناشنوا را با ناشنوایان دیگر و با سایر افراد برقرار می‌کند. سمعکهای مخصوص و جدید در پشت گوش و مجرای گوش و حتی اخیراً در داخل گوش که با عمل جراحی از پشت گوش انجام میگیرد قرار می‌دهند.
طبق آمار 79% دانش‌آموزان ناشنوا گاهگاهی و 67% همه وقت از آن در کلاسهای درس استفاده می‌کنند و مصرف سمعکهای خیلی کوچک و ترانزیستوری و پشت عینک طبق عقیده ساندرز 15 سال اخیر پنج برابر شده است.
دانش‌آموزان مبتلا به اختلالات شنوایی ممکن است در مدارس عادی تحصیل کنند و یا بعلت شدت ناراحتی در مدارس شبانه‌روزی ناشنوایان بسر می‌برند ناشنوایانی که در کلاسهای عادی با شاگردان شنوا تحصیل می‌کنند باید از آموزش خاصی که آموزگار برایش تهیه دیده استفاده کنند و برنامه‌ها طوری تنظیم شود که کودک ارتباط عادی با دیگران برقرار کند و دروس را متوجه شده و در سؤال وجواب اشکالی نداشته باشد. انجام آزمایشات لازم قبل از مدرسه برای کودکانی که اختلالات شنوایی دارند لازم است که باعث ناتوانی گویایی و تحصیلی نشود.
طبق آمار وزارت آموزش و پرورش آمریکا 17% کودکان مدرسه‌رو مبتلا به اختلالات شنوایی سبک و شدید و حدود 5/1 تا 5/5 در هزار کودکان در سنین مدرسه مبتلا به نابینایی شدید هستند.
انستیتوهای خاص برای ناشنوایان و آموزش آنها و همچنین آموزش آموزگاران ویژه برای اینگونه کودکان وجود دارد و روزبه‌روز هم به تعداد آنها افزوده می‌شود.
گفتاردرمانی باعث بهبود مهارت زبان و افزایش فرهنگ لغات بخصوص در نوع ناتوانی خواندن ثانوی می‌شود.
تشریح وفیزیولوژی دستگاه شنوایی:
گوش عضو شنوایی و حفظ تعادل بدن بوده و از سه قسمت اصلی تشکیل یافته است:گوش خارجی، گوش میانی، گوش داخلی
گوش خارجی: که شامل لاله گوش و حفره خارجی گوش است احتیا ج زیادی به توصیف ندارد. با نگاهی به گوش دیگری یا گوش خود در آئینه ملاحظه خواهید نمودکه لاله گوش دارای چین‌خوردگیهائی بوده و چهار برجستگی .و شیار دارد. عمل این پیچش‌ها و شیارها جمع‌آوری صداها می‌باشد یکی دیگر از اعمال گوش خارجی تشخیص جهت صوت است که شنونده با برگرداندن سر خود آن را مشخص می‌سازد.
حفرة خارجی گوش که به طرز غیر منظمی دایره شکل است در اشخاص مختلف گاهی اندازه و قطرش کمی فرق میکند این حفره تقریباً بطور افقی بطول 5/2 سانتیمتر بطرف مرکز کشیده شده است در انتهای بسته این حفره پرده صماخ قرار دارد که گوش خارجی را از گوش میانی جدا می‌سازد غدی که در طول حفره مزبور قرار دارد ماده زردرنگی ترشح می‌نماید. ماده مزبور از ورود حشرات بداخل حفره گوش جلوگیری نموده همچنین پرده صماخ و سوراخ کوش را مرطوب نگاه می‌دارد. بطور کلی لاله و حفره خارجی گوش مانند یک لوله صوتی ارتعاشات صوتی را جمع‌آوری نموده به پرده صماخ منتقل می‌نماید.
گوش میانی: گوش میانی که به صندوق صماخ معروف است شامل سه قسمت می‌باشد. پرده صماخ، شیپور استاش، و استخوانهای سه گانه.
- پرده صماخ: که در انتهای حفره خارجی گوش قرار دارد حد فاصلی بین گوش خارجی و میانی است. پرده مزبور دایره‌ای است به سطح یک سانتی‌متر مربع و ضخامت تقریبی یک میلی‌متر می‌باشد که بزاویه 45 درجه به طرف داخل منحرف شده است سطح خارجی آن محدب بوده مانند طبل برروی حلقه استخوانی کشیده شده است نقطه وسط آن را ناف می‌نامند و انتهای دست استخوان چکشی به آن متصل است این پرده به رنگ سفید صدفی است و ازتعاشات صوتی که توسط گوش خارجی جمع‌آوری می‌گردد آن را مرتعش می‌سازد و این ارتعاشات توسط استخوانهای سه‌گانه به گوش داخلی منتقل می‌گردد پرده صماخ در پیران حالت تصلبی پیدا کرده و ارتعاشات را کمتر منتقل می‌نماید.
- شیپوراستاش: برای آنکه پرده صماخ بتواند مرتعش گردد باید فشار دو طرف ان برقرار باشد یعنی بین فشار هوای داخل صندوق صماخ و فشار هوای داخل مجرای گوش خاجر تعادلی برقرار باشد تعادل هوا در گوش میانی توسط شیپور استاش تأمین میگردد این شیپور به طول 40 میلی‌متر ب حلق( پشت حفره بینی) مربوط می‌شود و دارای دو قسمت است یکی استخوانی به طرف گوش و دیگری لنفی که متوجه جدار طرفی حلق است این دو قسمت در محل انصااشات قسمت تنگی می‌سازند که تنگه نامیده می‌شود هوای حلق در هر بلع وارد گوش میانی می‌گردد تا تعادل هوا در دو طرف پرده یکسان باشد.
- استخوانهای سه گانه: در وش میانی سه استخوان چکشی، سندانی و رکابی وجود دارد. استخوان چکشی برروی پرده صماخ قرارداشته و استخوان رکابی برروی پرده‌ای که دریچه نبضی را پوشانده است تکیه دارد. استخوان سندانی در حد فاصل دو استخوان چکشی و رکابی مستقر می‌باشد استخوانهای چکشی و سندانی هر یک عضله مخصوصی به نام خود دارند.
عمل استخوانهای مزبور انتقال ارتعاشات از پرده صماخ به گوش داخلی است صندوق صماخ توسط دو دریچه بیضی و گرد با گوش داخلی مربوط میگردد حفره بیضی شکل در قسمت بالا و حفره مدور رد زیر آن قرار گرفته است هر دوحفره مزبور بوسیله پرده‌ای از بافت رشته‌ای مسدود می‌باشد.
گوش میانی مستقیماً به حفره‌هایی بنام حفره‌های هوا که حفره‌های ساسئوئیدی نیز خوانده می‌شوند راه دارد. حفره‌های مزبور درون استخوانهای گیجگاهی قرارگرفته‌اند.
ارتعاشات صوتی پرده صماخ را مرتعش می‌نمایند و این ارتعاشات توسط استخوانهای سه گانه به دریچه بیضی منتقل میگردد و در نتیجه مایع گوش داخلی را مرتعش می‌سازد اگر پرده را استخوانها خراب کردند مانع کلی درک صوت نگریدیده بلکه تا حدی ازمیزان شنوایی کم می‌نماید و در آن صورت برای شنونده واضح نخواهد بود.
گوش داخلی: گوش داخی که مرکز اصلی دستگاه شنوایی و همچنین حفظ تعادل بدن می‌باشد از تعدادی کانال و حفره تشکیل یافته است و به مناسبت ساختمان درهمی که دارد لایبرنت نامیده می‌شود در گوش داخلی سه قسمت دهلیز، مجاری نیمدایره و حلزون تشخیص داده می‌شود بخش دهلیزی مرکب از دوکیسه بنام اوتریکول و ساکول است که اوتریکول بوسیله دریچه یبضی از گوش میانی جدا شده است و به درون مجاری نیمدایره راه پیدا می‌نماید ولی ساکول درحلزون باز می‌شود حفظ تعادل بدن در وضعیت‌های مختلف باهمکاری بخش دهلیزی مجاری نیمدایرهو میخچه انجام می‌یابد. مجاری نیمدایره سه عدد می‌باشند که تعادل شخصی را در فضا نگهداشته و جهت را در فضا معلوم میکند.

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی رغبتهای شغل دانش‌آموزان دختر ناشنوا و عادی

پایانامه مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا

اختصاصی از اینو دیدی پایانامه مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا


پایانامه مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:90

فهرست و توضیحات:

مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا

چکیده

بحران هویت از جمله مفاهیمی است که از دیرباز مورد توجه روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته و تحقیقات گوناگونی پیرامون ابعاد گوناگون آن و عوامل موثر بر روی آن صورت گرفته است. روانشناسان بیشتر بحران هویت را در دوره نوجوانی و اثرات گذر او از نوجوانی به جوانی توجه کرده اند. و جامعه شناسان بحران هویت را در حالت گذر از جامعه سنتی به صنعتی،  این بحران را ریشه یابی می کنند. در چرخه زندگی ، دوره نوجوانی به منزله یکی از دوره های مهم محسوب میشود. گذر موفقیت آمیز از نوجوانی به بزرگسالی منوط به سازش یافتگی های روانشناختی ، اجتماعی و زیست شناختی است.

هدف این پژوهش مقایسه دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی در ابعاد گوناگون ویژگی های هویتی بوده است.


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا

دانلود مقاله مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده
بحران هویت از جمله مفاهیمی است که از دیرباز مورد توجه روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته و تحقیقات گوناگونی پیرامون ابعاد گوناگون آن و عوامل موثر بر روی آن صورت گرفته است. روانشناسان بیشتر بحران هویت را در دوره نوجوانی و اثرات گذر او از نوجوانی به جوانی توجه کرده اند. و جامعه شناسان بحران هویت را در حالت گذر از جامعه سنتی به صنعتی، این بحران را ریشه یابی می کنند. در چرخه زندگی ، دوره نوجوانی به منزله یکی از دوره های مهم محسوب میشود. گذر موفقیت آمیز از نوجوانی به بزرگسالی منوط به سازش یافتگی های روانشناختی ، اجتماعی و زیست شناختی است.
هدف این پژوهش مقایسه دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی در ابعاد گوناگون ویژگی های هویتی بوده است.
برای این هدف تعداد 60 نفر از دانش آموزان ناشنوا و عادی منطقه 1 تهران انتخاب شدند و به وسیله مقیاس سنجش هویت بنتون و آدامز مورد آزمایش قرار گرفتند.
با استفاده از آزمون آماری t برای گروه های مستقل فرضیه های تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از تحلیل داده ها اهم نتایج به شرح زیر بوده است:
1-دانش آموزان ناشنوا در مقایسه با دانش آموزان عادی در هویت آشفته نمرات بالاتری داشته اند و تفاوت دو گروه معنی دار بوده است.
2-بین دانش آموزان ناشنوا و عادی در هویت از پیش تعیین شده تفاوت معنی داری وجود نداشته است.
3-بین دانش آموزان ناشنوا و عادی در هویت تاخیری تفاوت معنی دار وجود نداشته است.
4-دانش آموزان عادی در مقایسه با دانش آموزان ناشنوا در هویت موفق از نمرات بالاتری برخوردار بودند و تفاوت دو گروه معنی دار بوده است.

 

 

 

 

 


فصل اول
مقدمه پژوهش

1-1. مقدمه
خانواده کوچکترین جزء اجتماع است . اجتماعی که از خانواده های سالم تشکیل شده باشد. اجتماعی سالم خواهد بود و شرط آنکه خانواده ای سالم باشد، این است که افراد آن سالم باشند. لذا برای بهبود وضعیت اجتماع مهم ترین مسئله تلاش برای بهبود وضع خانواده و افراد آن است. خانواده اولین محیطی است که شخصیت کودک را شکل می دهد و محل انتقال سنت ها باورها و انواع مختلف شناخت هاست. کودک اولین قدم های اجتماعی شدن را در خانواده بر می دارد و در نهایت به موجودی اجتماعی تبدیل می شود . اولین هویت اجتماعی فرد در خانوداه فراهم می شود . احساس هویت یافتگی و اندیشمند بودن در خانواده شکل می گیرد و رشد می کند. این احساس ها آموخته می شوند و خانواده محلی است که چنین احساس هایی را به افراد می آموزد.
ساختار خانواده تاثیر مهمی در رشد عاطفی و اجتماعی نوجوان دارد. روابط پدر و مادر با یکدیگر و فرزندان نقش تعیین کننده ای در سلامت روانی نوجوان بر جای میگذارد. اگر این روابط بر اساس اصول درستی استوار باشد می تواند نوجوان را در گذر این مرحله دشوار ، یاری رساند و اگر نامناسب باشد زمینه برای ایجاد مشکلات و انحرافات فراهم می گردد.
نوجوانی دوره رشد سریع جسمی است. تغییرات شدید جسمی بر رشد عاطفی نوجوان تاثیر می گذارد و او را دچار اضطراب تعارض ، ناآرامی، زود رنجی و... می کند. از نظر ذهنی نوجوان در این دوره کمتر به واقعیات توجه دارد و به رغم رشد عقلی ، رفتارش بیشتر تابع عواطف و احساسات است تا تفکر و منطق به جای پرداختن به واقعیات به دنیای تخیلات پناه می برد. به عقاید و نظرات دیگران وابستگی فراوانی پیدا کرده و در برابر مشکلات و موقعیت ها تصمیم بگیرد و این امر او را به شدت آسیب پذیر می سازد.
نوجوانی دوران شکل گیری هویت فردی است. در این زمینه نقش خانواده و جامعه جایگاه ویژه ای دارد. این هویت یابی از طرفی به دوران کودکی ارتباط می یابد، چون پایه و اساس مرحله نوجوانی، دوره کودکی است که به نقش خانواده به ویژه پدرو مادر بستگی دارد. می دانیم نوجوان از خانواده خود الگو می پذیرد. اگر پدر و مادر از نظر رفتاری الگوهای مناسبی ارائه دهند همانند سازی نوجوان با آنها هویت را در جهت مثبت شکل میدهد. ولی اگر همانند سازی های نامناسب با الگوهای ناموفق والدین باشد ، روند هویت یابی نوجوان را مختل می کند. در این زمینه اختلالات خانوادگی به ویژه اگر در حضور نوجوان مطرح گردد تاثیر منفی در جریان تشکیل هویت وی به جای می گذارد و او را دچار اضطراب نگرانی و ناراحتی می کند. نوجوان با همسالان و گروهای دیگر اجتماعی نیز همانند سازی می کند.در این زمینه دنیای او وسیع تر وارتباط او با محیطهای دیگر بیشتر از دوران کودکی است. هر قدر ارزش های حاکم بر خانواده ، مدرسه ، همسالان و جامعه هماهنگ تر و نزدیک تر باشد، هویت یابی نوجوان سالم تر و آسان تر خواهد بود. در غیر این صورت ، نوجوان دچار سردرگمی، تعارض و بحران خواهد شد.
عدم موفقیت نوجوان در کسب هویت خود به هر دلیل که باشد منجر به بحران خواهد شد و اگر نتواند بر این بحران غلبه یابد این امر به شکل دهی هویت منفی می انجامد. و سبب رفتارهای ضد اجتماعی ناسازگارانه و انحرافات گوناگون می گردد.
در واقع هویت پدیده یا حالتی است غیر قابل توصیف صرفاً یک احساس است. نوعی احساس استقلال اینکه یک «من» مبهم و ناشناخته وجود دارد و بحران را می توان بر یک وضعیت یا شرایط خطر آفرین ، بی ثبات ، ناپایدار و دچار اختلال اطلاق کرد و مسایلی مانند وابستگی سیاسی ، اقتصادی، تقلیدها، شکست ها و عدم موفقیت ها و بی کار شدن بسیاری از افراد علل تشدید بحران هویت است( سینایی، اندیشه نامه فرهنگ).
یکی از مهم ترین مسائلی که باعث آزار دادن نوجوان می شود این است که با پشت سر گذاشتن دوران کودکی و ظهور تغییرات فیزیکی و روانی نیازهای جدیدی را احساس می کند و خود را کودک سابق نمی بیند. و به این سوال می رسد که«من کیستم؟» در جوامع ابتدایی که الگوی شکل پذیری و همانند سازی و نقش های اجتماعی محدود بر هویت یابی برای نوجوان ساده بود. نوجوان در آن جامعه به سادگی نقش های تازه را می پذیرفت و رفتار قابل قبولی داشت، ولی در جامعه پیچیده امروز که به سرعت تغییر می یابد هویت یابی برای نوجوان دشوار است.
در هنگام بحران هویت نوجوان شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است و نمیتواند جنبه های مختلف شخصیت خود را در یک خویشتن قابل و هماهنگ ، سازمان دهد. و یکی دیگر از مسائلی است که نوجوانان با آن روبرو هستند. هویت حرفه ای است که طرح ریزی برای شغل آینده، تشخیص متناسب حرفه، با استعداد و ذوق خویش برای نوجوان اهمیت فراوانی دارد و عدم موفقیت نوجوان در این زمینه باعث ابهام و سردرگمی نوجوان شده و نوجوان دچار بحران هویت می گردد.
طبق دیدگاه راجرز (1972) بحران هویت باعث اشکال در سازگاری و اشکال در هویت اجتماعی نوجوان می شود . اریکسون خصوصیاتی را که در هنگام بحران هویت جنبه پاتولوژیک پیدا می کند به صورت زیر بیان می کند:
1)عدم توانایی در ایجاد روابط شخصی که حاصل آن کناره گیری و روابط متقابل کلیشه ای و قالب است.
2)اختلال در پیش بینی زمان، با اعتقاد نداشتن به این که زمان ممکن است باعث تغییر می شود.
3)اختلال در تلاش و کوشش همراه با عدم تمرکز و توجه به کارهای بی نتیجه و بیم از رقابت.
4)انتخاب هویت منفی و کارهایی را کسرشأن خود دانستن ، در صورتی که متناسب با فرم خانوادگی و اجتماعی است.
ضمن اینکه جامعه ما جامعه ای جوان است. از آنجاکه بخش مهمی از مسئولیت و بار زندگی فردی و اجتماعی بر دوش همین نسل جوان است توجه به وضعیت این بخش اعظم نه تنها برای درک و فهم آنها به لحاظ روانشناسی و جامعه شناختی بلکه از نظر سیاسی و اقتصادی اهمیت فراوان دارد. اگر این نسل گرفتار وابستگی از پیش تعیین شده شوند در حرکت پویایی و کارکردهای جامعه، کندی و رخوت به وجود می آورد. برای آنکه جامعه بتواند به حیات خود ادامه دهد گروه میانسال علاوه بر مسئولیت خود باید بتواند مسئولیتهای جوان را نیز مورد توجه قرار دهد.(صنعتی 1372)

2-1. بیان مسئله
در حال حاضر اطلاعات دقیقی درباره هویت یافتگی نوجوانان در کشور وجود ندارد. یکی از دلایل این امر فقدان ابزار سنجش مناسب در این زمینه می باشد و با توجه به گستردگی حالات هویت موجود در بین نوجوانان به خصوص در مقایسه با دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی ما را بر آن داشت تا بررسی های مورد نظر را در این زمینه مورد اجرا گذاریم. مرور بر دوره نوجوانی با زیر سوال بردن ارزش های پذیرفته شده دوره کودکی همراه است . نوجوان با تردید در آنچه که مورد قبول والدین و بزرگسالن جامعه است سعی می کند تا به یک بازنگری اساسی پذیرفته های قبلی خود بپردازد. وجود تغییرات بدنی و روانی در نوجوان آن چنان سریع و گسترده است که نوجوان را در بدست آوردن یک تعریف جدید از خود با دشواری های اساسی روبرو می کند. اختلاف نظر با والدین، سردرگمی نوجوان در انتخاب های اساسی که در دوره نوجوانی نیز کاملاً تصریح نمیشود، سلامت روانی نوجوان را مورد تهدید قرار می دهد. بسیاری از آسیب های روانی و اجتماعی در دوره نوجوانی اتفاق می افتد.(رحیمی نژاد به نقل از نولروکالان -1991)
اصولاً هویت یافتگی نوجوان بدون تصمیم گیری درباره شغل ، زندگی ، مذهب و نقش جنسی امکان پذیر نیست، در واقع مشکلات هویتی موجود در بین افراد جامعه به خصوص بزرگسالان به دلایل عمده ای شایع می باشد که این مشکلات باید در دوران نوجوانی مورد بررسی قرار بگیرند. مطالعاتی درباره این موضوع در سایه کشور ها با عناوین مختلفی صورت پذیرفته است اما در ایران مطالعات عمیق و دامنه داری که ابعاد گوناگون هویت را مورد بررسی قرار دهد صورت نگرفته و موضوع مورد نظر آنچنان که باید گسترش نیافته است. این مطالعه بخشی از این حیطه علمی را پوشش می دهد.

 

ارتباط هویت با ناشنوایی:
نوجوانی تحت هر شرایطی و برای تمامی افراد مرحله ای از دوران زندگی است که فرد در آن با بحران های زیادی مواجه می شود. از نظر شلزینگر و میدو(1971) نوجوانی زمان تحمل استرس خاصی برای کودکان ناشنوا و والدینشان است. از این نظریه کاملاً مشخص است که نوجوانان ناشنوا هم مانند نوجوانان عادی با بحران هویت و هویت یابی روبرو می شوند. به خصوص در خانواده هایی که از بین چند فرزند آنها هم کودک ناشنوا متولد شده باشد و هم کودک عادی. نوجوانی مقطع زمانی است که شکاف بین کودک ناشنوا و کودک شنوا به اشکال متعدد وسیع تر می شود. مسلم است الگوهای اجتماعی شدن و هویت یابی در کودک ناشنوا متفاوت از الگوهای خواهر و برادر شنوای اوست. اما خانواده در این زمینه نقش بسزایی دارد. خانواده اولین نظام اجتماعی است که اکثر کودکان به آن تعلق دارند. و برای این کودکان خانواده اولین و مهم ترین راه برای شکل گیری هویت و پیدا کردن آن، به شمار می رود. بنابراین ، برقراری ارتباطی صریح و پایدار امری ضروری است. در واقع خانواده می تواند نقش مهمی برای هویت یافتگی فرزندان ناشنوایشان ایفا کنند. فرد ناشنوا به دلیل نقص شنوایی اش ممکن است در نوجوانی با بحران های زیادی مواجه شود. وشاید یکی از دلایل این امر این باشد که آنها تفاوت قابل ملاحظه ای بین خود و دیگران می بیند و ممکن است در سن نوجوانی ، یعنی دورانی که افراد به شناخت خود می پردازند، دورانی که به استقلال روی می آورند و دورانی که میخواهند برای آینده خود برنامه ریزی کنند و هویت فردی ، اجتماعی و شغلی خود را بیابند. با بحران ها و مشکلات قابل توجهی مواجه شوند. و در واقع موضوعی هم که ما در این پژوهش به دنبال آن هستیم همین است. یعنی در پایان این تحقیق ما بدانیم که:
آیا هویت یابی با ناشنوایی ارتباط دارد؟
آیا نقص شنوایی به هویت یابی نوجوان تاثیر می گذارد؟
آیا افرادی که سازگاری مطلوبی از خودشان می دهند و از هویت موفقی برخوردارند جزء افراد عادی و بدون هیچ نقص شنوایی هستند؟ یا اینکه افراد ناشنوا یا کم شنوا هم می توانند به هویت یافتگی برسند(با وجود محیط غنی آموزشی)؟
آیا در هویت یافتگی افراد ناشنوا با افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد؟
3-1. متغیرها
1)متغیر مستقل: بحران هویت
2)متغیر وابسته: ناشنوایی

 

4-1. اهمیت پژوهش
مطالعه در زمینه مسائلی که مشکلات هویتی در بین نوجوانان و جوانان فعال است از زمینه های پژوهشی جدید محسوب می شود. با مطالعه بر روی ادبیات و پیشینه تحقیق در داخل کشور، تحقیقات قابل توجهی به چشم نمی خورد . این مطالعه و پژوهش ضمن اینکه می تواند شوقی برای پژوهشگران دیگر باشد، در نوع خود می تواند بخشی از مسائل و مشکلات هویتی دانش آموزان را توصیف کند. در ضمن تحقیقات و پژوهش های انجام شده در سایر کشورها حکایت از ان دارد که مسائل هویتی در بین دانشجویان و دانش آموران رو به تزاید است و این تحقیق ضمن بررسی این موضوع زمینه های لازم را برای بررسی بیشتر این موضوع فراهم می کند.
موضوع هویت یابی و بحران های آن از اهمیت خاصی برخوردار است و موضوعی است که در تمام مراحل زندگی فرد مطرح می باشد. ولی در مرحله نوجوانی بیشتر از مراحل قبل قابل توجه است و نیز این موضوع از جمله موضوعاتی بود که از نظر من در هر جامعه ای و با هر فرهنگی حائز اهمیت است.

 

5-1. ضرورت پژوهش
نوجوانی یک دوره از شیر گرفتن روانی است که شخص پشت سر می گذارد و به سمت استقلال و استحکام روانی پیش می رود. این دوره نیازمند آموزش های ویژه است تا نوجوان بتواند این دوره را که در آن با هویت یابی و بحران های آن روبرو می شود را با موفقیت پشت سر بگذارد و برای نیل به این هدف احتیاج به تحقیق و پژوهش های زیادی در این زمینه وجود دارد و علی رغم اینکه جامعه ما جزء جامعه هایی است که جمعیت جوان آن بیشتر از بزرگسالان آن است آنچنان که باید به این موضوع نپرداخته اند و از نظر من این موضوع و پرداختن به آن از ضروریات هر جامعه است.
سلامتی روانی یکی از پایه های مهم و اساسی هر جامعه است. جامعه ای که فرد آن نقش مهمی در این زمینه از خود ایفا می کنند و اساس سلامتی روانی هر فرد هویت یابی موفق اوست. در نتیجه این موضوع از اهمیت و ضرورت ویژه ای در هر جامعه برخوردار است.

 

6-1. فرضیه های پژوهش
با توجه به مسایل مطروحه و با استناد به زمینه های نظری و پیشینه تحقیقی فرضیه های این مطالعه به شرح زیر صورت بندی شده:
1) بین دانش آموزان ناشنوا با دانش آموزان عادی در هویت آشفته تفاوت معنی داری وجود دارد؟
2) بین دانش آموزان ناشنوا با دانش آموزان عادی در هویت از پیش تعیین شده تفاوت معنی داری وجود دارد؟
3) بین دانش آموزان ناشنوا و دانش آموزان عادی در هویت تاخیری تفاوت معنی داری وجود دارد؟
4) بین دانش آموزان ناشنوا با داشن آموزان عادی در هویت موفق تفاوت معنی داری وجود دارد؟

7-1. تعاریف مفهومی و عملیاتی
-تعاریف مفهومی. هویت: بر اساس دیدگاه اریکسون هویت یعنی احساس فردیت و یگانگی، هویت یعنی هماهنگی و یکپارچگی بین آنچه را که از خود تصور می کنیم و ان تصویری که دیگران از ما دارند. هویت تمامیتی است در دوره نوجوانی .
بحران هویت: مرحله ای از دوران زندگی فرد که نوجوان دچار سردرگمی شود و برای غلبه بر این حالت بحرانی باید بتواند برای سوال های خود پاسخی منطقی داشته باشد تا بتواند خود را باور کند. این دوران نه به گذشته متعلق است و نه به آینده. به عبارتی نوجوان نه کودک است نه بزرگسال یعنی تا سال های طولانی نداند هدفش چیست؟ نداند باید چه کسی شود.
تعریف ناشنوایی: ناشنوایی نوعی نقص شنوایی است یعنی وضعیتی که یادگیری از طریق گوش و شنوایی ممانعت می کند (نورثون و داونس ، 1991 نقل از هانت 2002)
-تعاریف عملیاتی. تعریف هویت: در این پژوهش عبارتست از نمره ای که آزمودنیها از مقیاس سنجش حالات هویت خود را بدست می آورند که در این تحقیق از مقیاس سنجش هویت بنتون وآدامز استفاده شده است.
تعریف ناشنوایی: در این مطالعه ناشنوایی یعنی حالتی که توسط معیارهای سازمان ملی ناشنوایان تعیین شده باشد.

 

 

 

فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش

1-2. مقدمه
فصل دوم پژوهش حاضر شامل دو قسمت کلی ذیل خواهد بود:
اول: بررسی پژوهش های انجام شده در مورد موضوع تحقیق و نیز تحولات آراء و عقاید پیرامون مسائل پژوهش که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم از منابع مختلف مطرح گردیده است.
دوم: استنباط و استنتاج از ماحصل پژوهش حاضر عقاید و تفکران اصلی موضوع پژوهش و روابط گوناگون که می تواند در اثر این پژوهش ها و عقاید و تفکرات وجود داشته باشند.
درضمن شیوه بررسی پیشینه پژوهش حاضر بر مبنای اصول ذیل می باشد:
1- بررسی تاریخچه موضوعات به شیوه تقدم زمانی، از روزگاران باستان تا عصر حاضر انجام شده است.
2- همراه با بررسی تحولات تاریخی با شیوه تقدم زمانی موضوعات مورد بررسی نیز از موضوعات کلی به سوی موضوعات جزئی و دقیق تر مطرح گردیده اند.
3- به دلیل اینکه تا چند دهه اخیر تحقیقاتی رسمی و شاید غیر رسمی و حاشیه ای در حدود بحران هویت انجام گردیده است. به موضوعاتی که بر مبنای فرض ریشه اصلی موضوع بحران هویت بوده اند، پرداخته شده است. بنابراین ابتدا به مطالعات مربوط به موضوعات زمینه ساز بحران هویت پرداخته و سپس به موضوعات پیرامونی بحران هویت مانند همانند سازی پرداخته و در نهایت تحقیقات مستقیم در مورد موضوع پژوهش مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.

 

2-2. ریشه تاریخی در مورد نوجوانی
ریشه موضوع نوجوانی و بحران هویت ناشی از آن را شاید بتواند در اساطیر و فرهنگ باستانی ملل گوناگون یافت.
به عنوان نمونه در اسطوره های مذهبی آدم و حوا به عنوان اولین انسانها پس از عصیان از بهشت رانده می شوند و هویت فرشته گون آنها که مظهر پاکی و عبودیت است به هویتی بشری که معجونی از صواب و گناه است تبدیل می شود. شیطان نیز پس از عصیان از دسته الهی مبنی بر سجده بر آدم و به دلیل غرور ناشی از عبادت بسیار به زمین رانده شده و هویتی کاملاً مغایر هویت قبلی تغییر پیدا می کند.(شریعتی، 1354)
در دوره های بعدی فرهنگ و زندگی بشری جریانات مشخص تری را از وجود نوجوانی و بحران های آن در فاصله دوره کودکی و جوانی به چشم می خورد. به عنوان نمونه در کشور روم باستان پلوتارچ از اهمیت تعلیم و تربیت نوجوانان و لزوم واگذاری مسئولیت به آنها برای تاثیر بهتر در دوره جوانی و این موضوع می تواند بیانگر این امر باشد که در کشورهای باستانی و اساطیری نیز اصولاً موضوع نوجوانی وجود داشته و مورد توجه بوده است(مولر ، 1367)
در قرن هجدهم ژان ژاک روسو فرانسوی در کتب معروف خود وقایعی دقیق که از 12 تا 15 سالگی فرد روی می دهد شرح داده و دوران فوق را دوران «سن عقلی» نامیده است.
همچنین یستازی مربی معروف سوئیسی در اواخر همین قرن با نوشته های خود این عقاید به وجود آورد که ظرفیت درک و مهارت نویسی نوجوانان بیش از مقداری است که قبلاً تصور می شده است (مولر، 1367)
در همین قرن فروبل پس از سالها بررسی در مورد تعلیم و تربیت نوجوانان مجله معروف خود را اظهار نمود که والدین باید در عصر فرزندان خود زندگی کنند نه اینکه فرزندان را مجبور کنند در عصر آنها زندگی کنند(مولر 1367)
در قرن نوزدهم هربارت در نوشته های خود تاکید کرد که سنین 10 تا 17 سالگی از مهمترین دوره های زندگی هر فرد است که در آن قابلیت یادگیری به حد اعلای خود میرسد و این موضوع را با دلایل و شواهد و تجربه های خود به طور مفصل مورد بررسی قرار دارد. افکار و نوشته های روبل هربارت در افکار استانلی در اواخر قرن نوزدهم درباره نوجوانی تاثیر داشته است.
در سال 1381 ، در اولین بررسی آماری در مورد نوجوانان رابرتن انگلیسی در مطالعات خود ظهور علائم بلوغ و بحران های ناشی از آن را بر روی 200 دختر نوجوان تشریح نموده. به عقیده وی دوره بلوغ از 11 تا 20 سالگی متغیر است و در این دوره بحرانهایی در روحیات فرد رخ می دهد. همچنین رابرتن اولین کسی بود که بر خلاف عقاید رایج و بر مبنای آن اظهار نمود که آب و هوا در تشریح بلوغ مسائل روانی و جسمی آن تاثیر می گذارد این موضوع بعدها به وسیله تحقیقات میلز تائید و تکمیل گردید.
در سال 1891 بر نهایم ولانکستر در تحقیقات خود با استفاده از پرسشنامه و خاطرات ثبت شده نوجوانان مطالعاتی را در زمینه مشکلات نوجوانی انجام داده و برای اولین بار به طور رسمی اعلام نمود که: والدین و مربیان باید از روانشناسی نوجوانی و بحران های آن ، اطلاع داشته و موسساتی برای آموزش این امر دایر گردید. این پژوهشها به ویژه در کشورهای توسعه یافته مورد توجه واقع گردید و تاکنون هم در مسائل کاربردی و عملی برای نوجوانان در آن کشورها می باشد.
همچنین در قرن نوزدهم در حیطه نظری، دانشمندان بزرگی چون داروین و اسپنسر تکامل انسان از کودکی تا بزرگسالی را به شکل الگوی پپیش ساخته پیشنهاد نمودند ولی توجهی به فرهنگ و محیط و اثرات آن بر فرد که موضوع بحران هویت را هم به طور عمده شامل می شود نداشتند. (اسماعیلی ، 1375)
داروین و اسپنسر معتقد بودند ریشه و تکامل ویژگیهای ذهنی و رفتاری نوجوانان غیر قابل اجتناب است و کودک و نوجوان باید مراحلی را طی کنند تا به بزرگسالی برسند و این امر اجباری و یکسان بوده و حتماً باید طی شود.
در مجموع تا پایان قرن نوزدهم نویسندگان و محققان دیگر چه قبل و چه بعد از دانشمندان و محققان یاد شده به بررسی و تحقیق درباره مسائل نوجوانان پرداختند و مطالب عمده ای که به صورت مشترک یادآور شدند این بود که دوره نوجوانی به کلی از دوره کودکی و بزرگسالی متمایز و ویژگی های خاص خود را دارد و در این دوره بحرانهای مختلفی در زندگی نوجوان رخ می دهد که علتهای گوناگونی می تواند داشته باشد.

 

3-2. آراء تحقیقات در مورد نوجوانی در قرن بیستم
همان طور که ملاحظه شد نوجوانی و مسائل تابعه آن مانند بحران های نوجوانی پیرو جریانات علمی و فلسفی عصر خود بوده است. بر همین مبنا در گذشته بحرانهای نوجوانی عمدتاً کلی و به عنوان مثال جزو مسائل تکاملی و رسش قلمداد می گردیده است.
شاید به همین دلیل نگرشهای یک بعدی به کل مسائل نوجوانی و اینکه ابعاد اجتماعی و روانی نوجوانی مورد توجه قرار نگرفت باعث شد تا پایان قرن نوزدهم تحقیقات جداگانه و مشخصی از نوجوانی و بحران های آن انجام نگیرد. در حالیکه توجه به ابعاد فوق در قرن بیستم باعث وسعت و تنوع تحقیقات و افکار و آراء درصد نوجوانی شده و جوانی متنوعی ازعلل رفتار نوجوان را مطرح و مورد بررسی قرار داد. البته تغییرات و تحولات فوق نیز در قرن بیستم امری ناگهانی نبوده بلکه فرآیندی کاملاً تدریجی و پیچیده بوده که در اینجا به ذکر اهم این تغییرات پرداخته می شود.
از اولین پیشگامان علمی روانشناسی نوجوانی در قرن بیستم استانلی هال است. که در مکتب غربی آلمان روانشناسی را فرا گرفته و بر مبنای آن یافته ها در کشور خود آمریکا آزمایشهای تجربی بسیاری را با کودکان و نوجوانان انجام داده.
هال سی از 22 سال مطالعه و تجربه مطالبی را درباره محتوای فکر کودک و نوجوان منتشر نمود که زمان خود بسیار مورد توجه واقع گردید. تا حدی که در محافل علمی به او لقب پدر جنبش تحقیق درباره کودک و نوجوان داده شده. از جمله عقاید هال در مورد رابطه نوجوانی با جامعه خود این است که نوجوان زندگی خود را در خارج از حلقه خانواده و فامیل توسعه می دهد. به طور کلی نوجوانی جهشی ناگهانی است و هر مرحله از زندگی خصوصیات مرحله قبل را محو می کند. به همین دلیل نوجوانی حتی از اطلاق کلمه کودک به متنفراست. (خسرو پور، 1354)
بعد از استانلی هال شاگردان او از جمله استاربرک و لیبی افکار و روشهای او را پیگیری نمودند و از سویی اعتقاداتی هم نسبت به افکار و روشهای فعال مطرح گردید و حتی به نوعی پایه گذار تحقیقات در مورد بحران هویت شد. دلیل موضوع فوق این است که پایه اصلی اعتقادات نسبت به همان زیست گرایی افراطی بوده و اینکه وی به ابعاد دگیر نوجوانی توجه نکرده است در حالیکه بحران هویت در نوجوانی موضوعی عمدتاً روانی اجتماعی بوده و به ویژه تاثیر اجتماع و فرهنگ در آن چشمگیر می باشد (گیچ وبرلاینر، 1374)
از جمله کسانی را با اعتقادات پیگیر خود نسبت هال و پیروان در پایه گذار ارزشهای جدیدی برای بررسی مسائل نوجوانی در ابعاد دیگر شدند، هالینگ ورث است که به همراه گیندر و استریکلند روشهای هال و به طور کلی روشهای رایج قبلی را مورد بررسی نوجوانی زطر سوال بردند (خسرو پور ، 1354)
هالینگ ورث در رد نظرات هال مطرح نمود طریقه شبحات نمود و تغییرات زیست شناختی نوجوان به شدتی که هال مطرح کرد نمی باشد. همچنین پیدایش تغییرات ناگهانی در روحیه نوجوان به گونه ای که او مطرح کرده است عمومیت ندارد، به علاوه پدیده های سیاسی و اجتماعی و برخی دیگر از عوامل تاثیر گذار مورد توجه هال قرار نگرفته است.(خسرو پور، 1354)
از افراد مهم دیگر در بررسی مسائل نوجوانی در قرن بیستم آرنولد گزل می باشد. گزل درمورد کودک و نوجوان معتقد به مکتب رشد داخلی و یک نظام عملی است . بدین معنی که کودکان و نوجوانان طبق برنامه معینی رشد می کنند و به یک سلسله و رشد حجمی تبعیت می کند، روان او هم از یک زنجیره تحولی تبعیت می کند که باعث پیدایش شغل های خاص از رفتار در کودک، نوجوان و بزرگسال می شود. این شکل های رفتار را گزل برای هر سن معین تابع خصوصیات ویژه آن سن می داند که قابل تکنیک از دوره قبلی است(مان ، 1365)
پس از هال محققین و نویسندگان دیگری در پیگیری و یاد نظرات هال تألیفات و تحقیقاتی را مطرح و انجام دادند وقتی در مجموع و تا سال های پس از جنگ جهانی دوم عمده بررسی های نوجوانی و جوانب آن بر مبنای ویژگی های زیستی و قالبهای وراثتی نوجوان بوده است که در مورد بحران هوطت این جنبه فقط می تواند پایه اولیه یا بعد زیستی باشد. چرا که در عوامل سه گانه شخصیت که در بحران هویت مطرح است. یعنی ابعاد زیستی، اجتماعی و روانی نوجوان در سال های اولیه دچار تحولات زیستی می گردد و این امر فقط می تواند پایه ای برای تحولات روانی و اجتماعی نوجوان از جمله بحران هویت می باشد
بنابراین به نظر می رسد که محققان نیمه اول قرن بیستم با بررسی های علمی ولی محدود خود پایه های اولیه بررسی بحران هویت در نوجوانی را ایجاد کرده اند.
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم علاوه بر تحقیقات متعدد روشهای متنوع و مختلفی برای بررسی مسائل نوجوانان به کار رفت که باعث وسعت درک مسائل نوجوانان شد و از طرفی ترکیب این روشها جزو تحقیقات جدیدی را به وجود آورد. از جمله این روشها، جمع آوری اطلاعات از والدین و مربیان مدرسه و تاریخچه رشد نوجوان از کودکی تا بزرگسالی بصورت تکوینی و نیز مشاهده رفتار و مصاحبه به صورت منظم یا غیر منظم و استفاده از پرسشنامه و تحقیقات آزمایشگاهی و استفاده از آزمون های هوشی بوده است. از دیگر روشهای بکار رفته روش تداعی آزاد و روش استفاده از عکس ها برای تفسیر توسط نوجوان و حتی روش مطالعه استخوان بندی برای تعیین سن نوجوان بوده که هر کدام در جایی مورد استفاده قرار گرفته است.(سیف ، 1368)
بنابراین از مهمترین مسائلی که در این دوران مطرح می شود این است که با وجود اینکه تا چند نسل قبل حتی در کشورهای توسعه یافته نوجوانی به آن صورت وجود نداشته یا مورد توجه نبوده ولی در سالهای دهه 50 و 60 مسائلی در جهت عکس قضیه مطرح میشوند. مثلاً جدا شدن نوجوان از خانواده یا اینکه برخی معتقد می شوند که نوجوانی حالتی از اختلال روانی خاص خود را به همراه دارد. (اتکنیسون و همکاران)
در سالهای دهه 60 و 70 تحقیقاتی در جهت اینکه نوجوان چگونه با مسائل درونی خودش روبرو می شود، انجام گرفت. بر مبنای نتیجه گیری از چند تحقیق در این زمینه «استریت» چنین مطرح نمود که نوجوان با دوری از عینیات و با استدالا و امتحان کردن فرضیات با خودش روبه رو می شود. او کیست؟ این کسی که فکر می کند و عقایدی پیدا می کند چه کسی است؟ او چیست؟ در او چیست؟ عقایدش در کجای او قرار دارند؟
تحقیقات فوق در سالهای مذکور علاوه بر دانش نظری و دستاوردهای کاربردی مهمی در زمینه نوجوانی نیز به دست یافت و به عنوان نمونه چنین مطرح گردید که: نوجوان باید بتواند در حدی منطقی زمینه نوجوانی نیز به دست یافت و به عنوان نمونه چنین مطرح گردید که: نوجوان باید بتواند در حدی منطقی از والدین جدا شود و مستقل گردد ، در غیر این صورت به سختی می تواند با همسالانش روابط معقولی داشته و در آینده جهت گیری جنسی و احساس هویت او دچار مشکلاتی می گردد. نوجوان برای دستیابی به همه موارد فوق به صورت مثبت ، می بایست از خود تصویری به عنوان شخص ثابت قدم و ثابت داشته باشند.
با وجود همه تحقیقات دقیق و کاربردی فوق، سالهای پس از جنگ جهانی دوم شاید از دیدگاهی دیگر هنوز مسائل اساسی نوجوانی و بحران هویت بدون پاسخ مانده بود.

 

4-2. تحقیقات در مورد همانند سازی و رابطه آن با نوجوانی و بحران هویت:
موضوع همانند سازی و نقش آن در هویت یابی کودک و نوجوان توسط فروید و مکتب روانکاوی ابداع و مورد تاکید قرار گرفته است.( رزم آرا، 1370)
اگر بحران هویت را عصیان نوجوان برای تغییر هویت پیشین او بدانیم و همانند سازی را از عمده ترین عوامل هویت یابی قلمداد کنیم ارتباط بین همانند سازی و هویت یابی و نیز بحران هویت تا حدودی روشن می شود.
در مکتب روان کاوی و بر منبای پژوهش های بالینی همانند سازی فرآیند هوشیار است که فرد طی آن ویژگی هایی مانند نگرش ها و الگوهای رفتاری و هیجان ها و دیگر ویژگی های فرد دیگر را برای خود الگو قرار می دهد، هر چند که کودکان خردسال با تقلید از نگرش ها و ویژگی های رفتاری والدین خود احساس می کنند مقداری از قدرت و کفایت آنها را بدست آورده اند، ولی دیدگاه روانکاوی همانند سازی فراتر از تقلید صرف میباشد.( اتکینسون و همکاران، 1379)
بر مبنای نظریه روانکاوی سه دستگاه روانی اساسی یعنی نهاد ، خود و فرا خود در نوجوانی در هم میریزد یا به عبارتی دیگر متحول می شود و هویت یابی نوجوان در اثر این به هم ریختگی تغییر و تحول می یابد.(فرجاد، 1358)
نوجوان خودش را نه فقط با افراد بلکه با گروه ها و نهادها نیز همانند می سازد.مثلاً وضع روحی و روانی نوجوانی که تیم مدرسه او پیروز شود تقویت می گردد؛ در حالیکه اگر تیم مدرسه او شکست بخورد افسرده می گردد و می توانیم چنین فرض کنیم که او در این مواقع چنان رفتار می کند که گویا خودش درگیر مسابقات بوده است.(شریعتمداری، 1370)
در عین حال تفش خانواده در همه فرهنگ ها قابل تعمیق و بررسی است و اهمیت فراوانی دارد. با آنکه نوجوان به تدریج که بزرگتر می شود نفوذ خانواده بر او کاهش می یابد و افق های تازه مدرسه و جامعه و گروه های اجتماعی نوجوان را تحت تاثیر قرار میدهد. ولی تا پایان نوجوانی به صورت عمده (نه در همه افراد) خانواده مرکز شغل همانند سازی و عنصر اصلی تغییر رفتار نوجوان است.
قابل ذکر است که بسیاری از جهات نوجوانان و والدین آنان شبیه به هم می اندیشند برخی از تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از نوجوانان در مورد رشته تحصیلی و انتخاب شغل از والدین تاثیر می پذیرند. با وجود اینکه گاهی در مورد برخی مسائل سلیقه ای و به ظاهر پیش پا افتاده اختلاف میان آنها بالا می گیرد ولی در مورد مسائل عمده تر زندگی میان آنها شباهت فکری و ارزشی بیشتری وجود دارد.
بحران هویت شاید از طرفی تغییر در الگوهای همانند سازی نوجوان باشد چرا که نوجوان می خواهد از زیر بار سلطه والدین الگوهای مورد پذیرش آنها بیرون بیاید و حتی اگر خودش الگو نسازد لااقل الگوهای هم سن و دیگر گروههای اجتماعی را مورد محور قرار می دهد.
در مجموع بر مبنای آراء و تحقیقات مطرح شده می توان نتیجه گرفت که همانند سازی در نوجوان موضوعی پیچیده و چند بعدی بوده و با بحران هویت وی به دلیل درگیری های عاطفی نوجوان ارتباط چندگانه دارد؛ ضمناً تاثیر عوامل اجتماعی ساز و نقش آنان در شکل گیری هویت از اهمیت خاص برخوردار است. به همین دلیل نیز در تحقیقات مربوط به هویت یابی عنایت به الگوها و گونه های مختلف همانند سازی با آنها مورد توجه است.

 

5-2. آراء و تحقیقات اولیه و پایه 1 در مورد «بحران هویت» و نوجوانان:
در بررسی عقاید و تحقیقات در مورد نوجوانی مطرح شد که از مسائل اولیه در مورد نوجوانی این بوده است که آیا اصولاً مرحله ای به نام نوجوانی در میان مراحل زندگی انسان وجود دارد؟
چرا که عده ای معتقدند لااقل در برخی جوامع نوجوانی به آن صورت و تعریفی که در عصر حاضر از نوجوانی هست، قابل مشاهده نیست به عنوان نمونه مارگرت مید انسان شناس معروف در تحقیقات طولی خود در جوامع بدوی قاره آمریکا به این نتیجه رسید که کودکان در این جوامع همزمان با دوره بلوغ وارد مرحله کار و ازدواج و دیگر وظایف بزرگسالان شده و در واقع نوجوانی و مشخصات آن در این جوامع وجود ندارد.( مان، 1365)
از آنجا که موضوع بحران هویت بسیار جدیدتر از موضوع نوجوانی و شاید بتواند شاخه ای از مسائل و توابع موضوع نوجوانی قلمداد شود. بدیهی است که سوالات و مسائل پایه ای فوق در مورد موضوع بحران هویت با شدت بیشتری می تواند مطرح باشد. این امر طبعاً موضوعات و مسائل مهم دیگری را نیز به همراه خود مطرح می کند. از جمله اینکه برای بررسی مسائل مطرح شده نمی توان تنها به حیطه آراء و تحقیقات در علم روان شناسی اکتفا نمود بلکه باید به آرای دیگر از علوم نیز توجه گردد. دیگر اینکه موضوع بحران هویت همچون برخی موضوعات دیگر در حیطه روانشناسی موضوعی بسیط و ساده و یکنواخت نمی باشد و از پیچیده ترین موضوعات مطروحه در دهه های حاضر میباشد.(ریچ، 1369)
واژه بحران در جریان یک تحول پیش می آید و نمودار دگرگونی های عمیق است و ریشه آن در یونان به معنی لحظه ای است که حکم در دادگاه خوانده می شود.(حسنی واحدی، 1373)
امروزه کلمه بحران در علوم مختلف به معناهای متعددی به کار می رود ولی در روانشناسی منظور از بحران به معنای خاص آن یعنی «بحران دوره بلوغ است» پذیرش ضمنی از ویژگی های ذیل می باشد:
1)بروز مشکلات جدیدی که موجب عدم سازگاری نوجوان با محیط می شود.
2)تغییرات مهم و ناگهانی در موجود زنده و در تمامی نمودهای رفتاری و ذهنی که قبلاً داشته است.
3)مجموع شرایط اول و دوم مرحله ای متفاوت و مشکل از رشد را تشکیل می دهد که به طور مشخصی از مراحل دیگر رشد که آرام ترند مجزا می باشد.
تعبیر نوجوانی به منزله یک مرحله بحرانی در اصل از فلاسفه یونان بویژه ارسطو است ولی کسی که برای اولین بار به شکل شایان توجهی بلوغ و بحران را توصیف کرد «ژان ژاک روسو» است روسو با تشبیه بروز بلوغ جنسی به طوفان در آن یک انقلاب و تولد مجدد را می بیند.
یک قرن و نیم پس از او استانلی هان در نظریه «زایش دوباره» به این تشبیه استناد جسته و پس از هال پژوهش های بسیار چه در آمریکا و چه در اروپا به طور مستقیم یا ضمنی، این مفهوم را تاکید کرده اند. در مجموع تعبیرات مختلفی از این تغییرات شده است.
اولین تعبیر بر تغییرات انسانی جسمی تاکید دارد این تغییرات شامل رشد طول و افزایش وزن و پیدایش صفات ثانوی جنسی رشد غده های جنسی و توانایی تولید مثل است.
نوجوانی مرحله ای پیوسته به دوره کودکی و بزرگسالی بوده و در عین حال با ویژگی ها و صفات خود همراه می باشد. هرچند که بحران هویت دوره بلوغ واقعیتی تمام نیست و برای بروز بحران هویت باید زمینه های زیستی و اجتماعی آن را در نظر بگیریم ولی حداقل در مراحل افراطی تعارض های نوجوان می توانیم بحران را به آن اطلاق کنیم.همچنین مشکلات دوره بلوغ و بحران در نوجوانی نسبی بوده و درجات مختفی را شامل می شوند.

 

6-2. تحقیقات اریکسون در مورد هویت و بحران هویت:
اریک اریکسون پایه گذار اصلی تحقیقات در مورد بحران هویتی در روان شناسی است.هر چند که قبل از وی هم تحقیقات غیر مستقیم زیادی درباره بحران هویت نوجوانی شده بود.
اریکسون در سال1933 به آمریکا و دانشگاه هاروارد رفت و در آنجا مطالعات زیادی انجام داد. او پس از مطالعات طولانی اش به این نتیجه رسید برای بهتر فهمیدن علل رفتار می توان به جوامع ساده تر مراجعه نمود. در همین اساس مطالعاتی را با قبایل سرخپوست آغاز نمود. در این مطالعات او از شدت مشکلات عاطفی سرخ پوستان احتمالاً بر مبنای همانندی با فرهنگ سفید پوستان را مشکل یافته اند و از آنجا که اریکسون موضوع همانند سازی فوق را نمی توانست بر منبای نظریه روانکاوی بر سائق جنسی توضیح دهد خود به تبیین نظریه ای پرداخت که به رابطه فرد و فرهنگ توجه داشت.
او برای توصیف شرایط فوق اصطلاح «آشفتگی هویت» را به کار برد تا مشکلی را که سرخ پوستان با آن مواجه بودند را توصیف کند. چرا که سرخ پوستان تصور پیوسته و پایداری از خود نداشتند.
نظریه اریکسون درباره رشد تکامل آدمی همه فراخنای زندگی را شامل می شود او مانند فروید جنبه های جنسی رشد و نمو را مهم نمی داند بلکه روی جنبه ها یا ابعاد اجتماعی و فرهنگی رشد و تکامل تاکید می کند. فرض اریکسون بر این است که روش همسازی یا کنار آمدن افراد با تجربه های اجتماعی به زندگی آنها شکل می دهد.
از نظر اریکسون عمده ترین تضاد در دوران نوجوانی تضاد بین هویت یابی در برابر سردرگمی نقش است. بسیاری از عناصر هویت دوران کودکی در نوجوان تثبیت می شود و در عین حال هویتی شخصی و شغلی کسب می کند. عدم توانایی در حل این تضاد ممکن است منجر به سردرگمی نقش یا هویت شود.
او معتقد بود که شکل گیری هویت در زنان و مردان ممکن است پیشرفت متفاوتی داشته باشد زیرا جامعه از آنان انتظار دارد که نقش های متفاوتی ایفا کنند. به نظر وی هویت شغلی برای مردان اهمیت بسیاری دارد ولی هویت زنان در ارتباط با همسر آینده و نقششان به عنوان همسر و مادر شکل می گیرد. تغییراتی که در سال های اخیر در نقشهای زنان ایجاد شده بسیاری از روانشناسان را بر آن داشته تا در این بخش از نظریه تجدید نظر کند و هدفهای حرفه ای را هم بخشی از هویت زنان قلمداد کند.
اریکسون زندگی و بحران های آن را که هشت مرحله اصلی«از گهواره تا گور» است مطرح کرده که این مراحل از قرار زیر می باشد:
1-مرحله اعتماد در مقابل عدم اعتماد(از تولد تا 1 سالگی)
2-مرحله خود مختاری در مقابل شرم و شک(از 2 تا 3 سالگی)
3-مرحله ابتکار در مقابل احساس گناه(از 4 تا 5 سالگی)
4-مرحله ساختن یا کوشایی در مقابل احساس حقارت(از 6 تا 11 سالگی)
5-مرحله خود شناسی و هویت یابی در برابر ابهام نقش و آشفتگی (از 12 تا 18 سالگی)
6-مرحله صمیمیت و مردم گرایی در مقابل گوشه گیری(جوانی)
7-مرحله زایندگی(تولید) در مقابل ایستادگی(میانسالی)
8-مرحله کمال و تعادل شخصیت در مقابل نا امیدی و سرخوردگی(سالمندی)
اریکسون در مورد مرحله پنجم از مراحل هشت گانه می گوید: در این مرحله نوجوان مردم در جستجوی مفهوم جدیدی از هویت و تداوم آن است و مجبور می شود که با بسیاری از مشکلات به مبارزه برخیزد.(پارسا،1371)
7-2. هویت از دیدگاه گلاسر:
گلاسر هویت را جز لاینفک زندگی همه انسان ها و در همه فرهنگ ها می داند. که از لحظه تولد تا مرگ ادامه می یابد. منظور از هویت ، تصور فرد نسبت به خودش است که بدان وسیله احساس موفقیت یا عدم موفقیت می کند. گلاسر معتقد است هویت به طرق مختلفی تشکیل می شود و رشد می کند.
یکی از راه های تشکیل هویت، داشتن ارتباط و درگیری عاطفی با خود و دیگران است بر اساس تشکیل هویت تلاش ها و فعالیت های خود متوجه می شویم که ما هستیم و چگونه عمل می کنیم. برداشتها و نظرات دیگران در روشن کردن هویت ما نقش عمده دارند. ارزشیابی های ما از خودمان در ارتباط با شرایط زندگی اوضاع اجتماعی و اقتصادی نیز تعیین کننده هویت ماست. همچنین تصور ما در مورد وضع جسمانی و شیوه لباس پوشیدن نوع هویت ما را در مقایسه با دیگران مشخص می کند.
گلاسر معتقد است که هم انسان ها دو نیاز اساسی دارند نیاز به مبادله عشق و محبت و نیاز به احساس ارزشمندی و این دو مفهوم به قدری به هم نزدیک و وابسته هستند که می توان آن دو را در قالب یک واژه به هم پیوند داد و اصطلاح هویت را به کار برد. بنابراین می توانیم بگوییم: تنها نیاز اساسی انسان نیاز به یک هویت است.(حمزه، 1371)
گلاسر دو نوع هویت را از یکدیگر متمایز می کند: هویت موفق و هویت شکست.

 

-هویت موفق:
افرادی که هویت موفق دارند یا اصلاً احساس تنهایی نمی کنند و یا اینکه آن را به حداقل احساس می کنند. به علاوه این گروه به نمو سازنده ای با مشکلات و واقعیات روبرو می شوند و خود را درگیر می کنند. احساس ارزشمندی و عشق می کنند. بنابر نظر گلاسر افراد موفق دو خصلت بارز دارند، یکی اینکه مطمئن هستند که فردی آنها را همان طور که هستند دوست دارد و آنها نیز متقابلاً فرد را دوست می دارند و به او عشق می ورزند. دوم اینکه احساس ارزشمندی می کنند و حداقل فرد دیگری در دنیا آنها را با ارزش می داند.

 

-هویت شکست:
شکل گیری هویت شکست طی سال های 4 یا 5 سالگی صورت می گیرد.سنی که بیشتر بچه ها وارد مدرسه می شوند. قبل از این بچه ها آزاد بودند هر کاری که می توانند انجام می دهند اما در مدرسه کودک مجبور است آنچه را دیگران از وی می خواهند انجام دهد و غالباً این کار بدون آشکار کردن ارتباطش صورت می گیرد در زمانیکه کاری از کودک خواسته شده انجام ندهد و برچسب شکست خورده به وی زده می شود او معتقد است که دیگران به ویژه والدین و معلمان مسئول اولیه کودک هستند.(شکنیگ، 1974)
از خصوصیات بارز افراد شکست خورده ان است که تنهایی و بی کسی را در حد نهایت احساس می کنند و در حل مشکلات و معضلات زندگی خود دشواریی هایی دارند از روبرو شدن با واقعیت ناراحت ، مضطرب و اندوهگین می شوند.
فقدان درگیری با دیگران باعث عدم توانایط در جهت برآوردن مهمترین نیاز اساسی شدن می شود که این منجر به افکار نیازها و متعاقباً انکار مسئولیت می شود، یعنی این افراد مسئولانه رفتار کردن را یاد نگرفته اند و همچنین یاد نگرفته اند که نیازهای خود را به صورت واقعی برآورده کنند.(شکینگ، 1970)

 

8-2. رابطه متقابل «هویت یابی » و «بحران هویت»:
بر مبنای آنچه از بررسی عقاید و تحقیقات قبلی مشخص می گردد ، نوجوانان قبل از رسیدن به سنین نوجوانی دارای مجموعه ای از ویژگی ها و صفات می باشند که از پایه های زیستی و یا از ریشه های اجتماعی چون خانواده و فرهنگ ناشی شده است و مجموعه ترکیبی(زیستی – اجتماعی) فوق بصورت پیچیده ای شخصیت دوره کودکی فرد را تشکیل می دهد. از طرفی دیگر هر نوجوان پس از طی دوره نوجوانی به هر شکل و صورت در دوره بزرگسالی نیز برای خود هویتی خواهد داشت که باز هم این هویت مجموعه ای از ویژگی های جسمی و عاطفی و اجتماعی مختلف می باشد.
فرآیند رسیدن به شخصیت وحدت یافته دوره بزرگسالی که از همانند سازی قبلی و عوامل موثر دیگر از جمله تفاوت های جنسی و نقش عوامل اجتماعی نشأت می گیرد، هویت یابی یا شکل گیری هویت نام دارد. در نهایت مجموعه این عوامل می تواد طریقه ای باشد برای آنکه نوجوان به هویت برسد. (اتیکسیون و همکاران 1379)

 

-هویت خود:
فروید از واژه هویت فقط یک بار آن هم به صورت کاملاً تصادفی استفاده کرد و سپس آن را با معنای ضمنی روانی- اجتماعی در آمیخت. این زمان بود که سعی می کرد از یک هویت درونی برای تشکیل معانی ضمنی هویت در میان مردم یهودی صحبت کند که کمتر به نژاد یا مذهب تکیه داشته باشند و بیشتر مبنی بر آمادگی برای زندگی متضاد با زندگی کنونی و عاری از تعصب باشد و کلاً عقلانی تر باشد. در اینجا اصطلاح هویت به یک معنای ضمنی فردی به ارزش های من

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه بحران هویت در دانش آموزان عادی و دانش آموزان ناشنوا