اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله راز های تربیت کودکان

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله راز های تربیت کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تجربه های بالینی و آموخته های سالیان دراز , این باور را در من برانگیخته است که کودک بدون مسأله وجود ندارد. بنابراین یک خانواده خوب باید بتواند به نحوی شایسته مسائل فرزندان خود را حل کنداین کتاب در این باره نوشته شده است؛ یعنی به ما کمک می کند که چگونه مسائل فرزندان خود را حل کنیم. از قطر کتاب نترسید ! بسیار ساده و روان نوشته شده و خواندش طولی نمب کشد. در واقع آنچه شما به آن نیاز داریداین است که دوفصل اول را با دقت مطالعه کنید؛ بقیه مطالب, مجموعه اطلاعاتی الست برای حل و رفع مسائل و مشکلات کودکان از زمان تولد تا 12 سالگی. امروزه نوع تربیت و مدت زمانی که پدران و مادران صرف رسیدگی به مسائل و مشکلات کودکان خود می کنند, آشکارا نسبت به 40 سال قبل فرق کرده است. این روزها کمتر با بچه هایی برخورد می کنیم که به امان خدا رها شده اند و از نظر تربیتی مورد بی توجهی قرار گرفته اند, برعکس, امروزه قاعده این است که اولیائ در امر تعلیم و تربیت کودکانشان بسیار توجه دارند و همانطور که در این کتاب توجه می کنید , مسائل کودکان قابل فهم و قابل درمان نیز است. متأسفانه در تمام دنیا و از جمله در کشور ما , مراجعه به روانپزشک بویژه در مورد کودکان, باعث نگرانی اولیاء می شود. این نگرانی که دیگران درباره ما چه خواهند گفت ,مبادا این تصور پیش بیاید که بچه ما دیوانه است که به روانپزشک مراجعه می کند, و خلاصه وحشت از اینگونه برچسب های روانی, در همه جا وجود دارد؛ اما شما با خواندن این کتاب در می یابید که بیشتر گرفتاریهای کودکان, بدون مصرف دارو قابل حل و رفع است. نکته مهم دیگر این که همه پدر و مادر ها باید این نکته را باور کنند که می توانند رفتار کودکان و نوع نگرش آنها را عوض کنند و در نهایت به شخصیت آن ها شکل سنجیده ای بدهند. انتقال ارزش های یک نسل به نسل دیگر, یک وظیفه اجتماعی و فرهنگی است و هیچ چیز ناسالم تر از این نیست که کودک بدون این ارزشها بار بیاید. نکته مهم دیگر نحوة انتقال این ارزشهاست. زیرا چنانچه با خشونت و بی تفاوتی ارائه شود, کودک آن را پس می زند. من متأسفانه هر روز با چهرة غم زده پدران و مادرانی روبرو می شوم که کودمان آنها گفتار و ارزشهای آنها را رد کرده اند و مسائلی از این دست که بچه ما درس نمی خواند؛ بی ادب و خشن است و برای حرف بزرگترها احترامی قائل نیستو نظائر آن , می شنویم. این گسستگی پیوند میان نسلها که باعث دوگانگی و اختلاف بین پدر و پسر و مادر و دختر می شود, قابل پیشگیری است و این کتاب راه حلهای بسیار مفیدی را در این زمینه پیشنهاد می کندئ.
در پایان از حاصل تلاش های ارزنده آقایان هومن حسینی نیک, شاهین خزعلی و احمد شریف تبریزی دانشجویان سال ششم پزشکی دانشکده علوم پزشکی تهران در ترجمه این کتاب تشکر می کنم و مطالعه این کتاب مفید و ارزنده را علاوه بر پدران و مادران به دانشجویان پزشکی و پرستاری , پزشکان , مددکاران اجتماعی و همه کسانی که به نحوی , با اطفال سرو کاردارند توصیه می کنم.

 

 

 

فهرست
مقدمه 5
روشهای اصل تربیت
چگونه تحسین کنیم 7
چگونه نادیده بگیریم 9
چطور تنبیه کنیم 13

 

مشکلات صبحگاهی
غر غر صبحگاهی 17
کودکانی که صبحانه نمی خورند 19

مشکلات شبگاهی
کودکانی که هنگام شی راه می روند 20
کودکانی که دچار وحشت شبانه هستند. 21

 

مشکلات توالت رفتن
شب ادراری 22
ناتوانی در کنترل عمل دفع مدفوع 25
ناتوانی در کنترل ادرار در روز 27

 

مشکلات بهداشتی
بدغذایی 29
بی اشتهایی 31

 

مشکلات کودکان با همسالان و خواهران و برادران
مشکلات دوستیابی و نگه داشتن دوستان 34
تسلیم جمع می شوند 38

ترسها:
ترس از تاریکی 41
ترس از صحبت کردن در جمع 44

 

مقدمه

 

یک خانواده خوب باید بتواند مشکلات فرزندان خود را به نجو احسن حل کند یعنی به ما کمک کند که چگونه مسائل فرزندان خود را حل کنیم.
امروزه نوع تربیت وحدت زمانی که پدران و مادران صرف رسیدگی به مسائل و مشکلات کودکان خود می کنند.
این روزها کمتر به کودکانی بر می خوریم که به امان خدا رها شده اند و از نظر تربیتی مورد بی توجهی قرار می گیرند.
نکته مهم دیگر آن است که همه پدرها و مادرها باورکنند که می توانند نوع نگرش آن ها را عوض کنند و به شخصیت آنان شکل دهند. پس ما می خواهیم کاری را انجام دهیم که کودکان با کناغر گذاشتن عادات منفی, عادات مثبت و سازنده در خود ایجاد کنند.

 

 

 

 

 

 

 


روش های اصل تربیت

 

*چگونه تحسین کنیم
برای والدین آسان است که فقط به رفتارهای نادرست کودکان خود توجه کنند و اعمال درست آنها را در نظر نگیرند. برای مثال مایک و لیزا بدون سروصدا در اتاق مشغول بازی هستند و هیچ کس بخاطر آنکه بسیار دوستانه اسباب بازی ها را تقسیم می کنند, آنها را تحسین نمی کند. اما چند دقیقه بعد که بین بچه ها دعوا می شود, پدر عصبانی شده سرآنها داد می کشد.
والدین آنچنان در تعلیم و مراقبت از فرزندانشان غرق هستند که وقتی عمل خوبی از آنها سر می زند, آن را به سادگی بدیهی تلقی می کنند؛ اما وقتی اشکالی در رفتار آنها رخ می دهد, همة اشتباهاتشان را به رخشان می کشند. درنتیجه کودکان در توری از انتقاد به دام می افتند.
انتقاد همراه با کمی ستایش, نتایج بهتری به بار می آورد. کودک شما می خواهد که به اوتوجه کنید و می خواهد این توجه را از هر طریقی که میتواند, به دست آورد. اگر دیدگاه شما منفی باشد, او ازراههای منفی به هدف خود می رسد. اگر شما روی نکات مثبت تمرکز کنید, درمقابل رفتارهای خوب بیشتری دریافت خواهید کرد؛ زیرا در این حالت کودک با رفتارهای مثبت خود, سعی در جلب توجه شما خواهد داشت.
به تشویق و تحسین کودکانتان عادت ندارید, ممکن است انجام آن برای اولین بار دشوار باشد. اما هر چه بیشتر آن را انجام دهید, برایتان طبیعی تر و آسان تر خواهد شد. شما به زودی در می یابید که تعریف وتمجید تأثیر قدرتمندی دارد که فقط شماری از آن می تواند یک رفتار جدید را شکل دهد و با مقداری کمتر, تغییر ایجاد شده را حفظ کند.
بعضی پدر و مادرها از وابسته شدن کودمان خود به تحسین, نگرانند. در مورد مورد کودکی که بسیار کم مورد توجه والدین قرار می گیرد و یا همیشه در کانون توجه آنها بوده است , نوع نادرستی از ستایش می تواند به چنین مشکلی(وابستگی) بینجامد, ولی ما به تجربه دریافته ایم که بیشتر کودکان, مابین دو وضعیت ذکر شده قرار دارند و در نتیجه, همان تحسین مختصر می تواند معجزه کند.
اگر در هنگام تحسین کردن راهنمایی های زیر را بکار ببندید, به زودی خواهید دید که این کار به عنوان یک روش تربیتی و انضباطی بسیار مؤثر است.
رفتار کودک را تحسین کنید نه شخصیت او را
وقتی والدین به خاطر مشکلاتی که در مواجهه با رفتار کودک خود دارند, با ما مشورت می کنند, اغلب آنقدر درمانده اند که حتی نکتة مثبتی هم برای گفتن ندارند. آنها شخصیت کودک را با کلماتی نظی: لجباز, تنبل و خودخواه توصیف می کنند. این یک حلقه معیوب است و راهی به جایی نمی برد. تغییر دادن شخصیت به مراتب از تغییر دادن رفتار مشکل تر است. وقتی برای تغییر دادن رفتار کودک تلاش می کنید, احتمال موفقیت شما بیشتر است.
به چه نگویید, «چه دختر خوبی». زیرا این جمله بدین معناست که هدف, عبارتست از خوب بودن در تمام اوقات؛ مسلم است که این انتظار غیرممکن است . به جای آن می توانید «من از طرز حرف زدنت با مایکل خوشم آمد». گفتن عبارت «پسر خوب» یا «دختر خوب» نمی تواند احساس مشخصی را به کودک القاء کند؛ مگر آنکه بتواند آن را با رفتارهای خویش ارتباط دهد؛ زیرا تصور هر کس از خود, برپایة تصویری که از اعمالش دارد, استوار است.
مؤثرترین راه برای آموزش رفتار خوب, شکل دادن رفتار با تحسطن است. این روش تربیتی, باید به طور مداوم مورد استفاده قرار گیرد تا رضایت شما را از رفتارهای جدید فرزندتان نشان دهد.
هر پیشرفتی را تحسین کنید
مراقب باشید تا به رفتارهای خوب کودکتان توجه کرده, آنها را تحصین کنید و بدین وسیله قدمی کوچک در جهت تربیت کودک بردارید. اگر به فرزند خردسالتان گفته اید که باید اسباب بازیهایش ر پس از بازی کردن با آنها مرتب کند ولی او قبلاً هیچگاه این کار را انجام نداده است, پیشرفت های کوچک او را نیز ستایش کنید. برای نمونه, دفعه اول به خاطر برداشتن یکی از اسباب بازیهااز کف اتاق و گذاشتن آن در کمد(درحالی که سه یا چهارتای دیگر را رها کرده است) از کودکتان تعریف کنید و به او آفرین بگویید: «چه کار خوبی کردی که کامیونت رو توی کمد اسباب بازی ها گذاشتی. بگذار کمکت کنم تا بقیه رو هم جمع کنی». دفعة بعد به خاطر جمع کردن دوقطعه از اسباب بازیهایش از او تعریف کنید و همین طور ادامه دهیدد تا رفتار کودک اصلاح شود.
تصور کنید که فرزند شما می خواهد همیشه مورد توجه باشد و تا وسط حرف شمانپرد نمی گذارد که مکالمه تلفنی خود را تمام کنید. بار اول که سی ثانیه منتظر شدت, صحبت کردن را متوقف کنید و بخاطر این کارش از او تشکر کنید و قبل از آنکه دوباره شروع به صحبت کنید, جوابش را بدهید. در فرصت مناسبتر بعدی برای زمان طولانی تری صبر کنید و سپس جوابش را بدهید. در واقع با این کار انتظار را در او شکل دهید. شاید مجبور باشید که کارتان را با توقعات کمتری آغاز کنید تا به هدفتان برسید.
هنگامی که رفتار جدیدی تثبیت شده است, برای حفظ آن به تحسین کمتری نیاز داریم و لازم نیست کودک در مورد آن رفتار بخصوص به طور مداوم تمجید شود. در عوض, بطور اتفاقی این کار را انجام دهید, مثلاً هر پنج یا ده باری که کودک آن را انجام می دهد, از اوتعریف کنید. این روش برای تقویت رفتار مزبور کافی است و بزودی برای هر دوی شما طبیعی خواهد شد. توجه داشته باشید که در مورد هر رفتاری ستایش را بطور کامل متوقف نکنید.
*چگونه نادیده بگیریم
یک راه مؤثر برای برطرف کردن رفتارهای آزاردهندة خاص آن است که آن ها را به سادگی نادیده بگیریم.ممکن است در استفاده از این روش احساس کنید که در واقع کاری برای بهبود وضعیت انجام نمی دهید. اما بعداً در می یابید که با نادیده گرفتن برخی رفتارها بطور حساب شده و مداوم, این گونه رفتارها ترک می شوند و به این ترتیب, به نتایج حیرت انگیزی می رسید.
وقتی بچه ها بخواهند توجه شما را جلب کنند, هر کاری را بخاطر آن انجام می دهند. آن ها بخوبی می دانند که چه رفتاری و در چه موقعی بیشتر شما را آزار می دهد ـ برای مثال, درست موقعی که میهمانان وارد اتاق پذیرایی می شوند, وقتی درحال صحبت کردن با تلفن هستید.یا هنگامی که دارید در پای صندوق فروشگاه اجناس خریداری شده را حساب می کنید . حال اگر بتوانید این رفتارها را تحمل کنید وآن ها را نادیده بگیرید , کودکان از آن ها دست خواهند کشید؛ زیرا به هدف خود که همانا جلب توجه شما بوده است, نائل نمی شوند.
نادیده گرفتن سنجیده, هنر نادیده گرفتن رفتارهایی است که دوستشان ندارید و تعریف کردن از آنهایی است که دوستشان دارید. به یاد داشته باشید که هیچ کدام نباید بدون دیگری انجام داده شوند.
پیش از به کاربردن این راهبرد (استراتژی) باید رفتارها را طبقه بندی کنید و سپس ببینید کدام یک را می توانید نادیده بگیرید. روشن است که نمی توانید اعمال خطرناکی مثل دویدن به سمت خیابان یا بالا رفتن از یخچال را نادیده بگیرید. به علاوه تحمل برخی از رفتارها مانند گاز گرفتن و کتک زدن نیز به سادگی ممکن نیست, به همین علت نمی توان آنها را نادیده گرفت.
یک نکته مهم: نادیده گرفتن روشی است که برخی والدین, آن را دوست دارند و می توانند به طور مؤثری از آن استفاده کنند. اما برای دیگران به علت پایین بودن ظرفیت تحملشان , این روش فقط فشار روانی و تنش را زیاد می کند. اگر شما هم چنین احساسی داشتید, یکی دیگر از راه حل های مارا برای برطرف کردن مشکل خود بکار ببندیدو
به راهنمایی های زیر در مورد این روش توجه کنید:
تصمیم بگیرید که چه چیزهایی را می توانید نادیده بگیرید, و چه چیزهایی را نمی توانید, آیا این رفتاری است که می توانید, مجبورید یا می خواهید نادیده بگیرید؟ آیا نادیده گرفتن این رفتار برای کودک یا فرد دیگری خطرناک است یا احتمال زیان مالی دارد؟ اگر دیدید اشیاء سنگین را به اطراف پرتاب می کند یا با پریز برق بازی می کند, نادیده گرفتن رفتارش صحیح نیست.
کاری را که نمی توانید به پایان ببرید, هیچگاه شروع نکنید. اگر فکر می کنید که قادر به نادیده گرفتن یک رفتار برای مدت طولانی نیستید, پس هیچگاه شروع نکنید, زیرا در غیراینصورت, رفتارها بدتر خواهند شد. از خودتان بپرسید: «بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟» «آیا می توانم آن را تحمل کنم؟»آیا قادرید در فروشگاه با گریه کودکانتان برای خوراکی بسازید؛ در حالیکه مردم به شما خیره شده اند و سرشان را به علامت سنگدلی شما تکان می دهند؟ اگر کودک شما به مکادربزرگش بی احترامی کند, می توانید آن را نشنیده بگیرید؟ اگر نمی توانید, بهتر است روش دیگری را برای مقابله با این رفتار انتخاب کنید.
نادیده گرفتن کارهاییکه قبلاً به سبب توجه شما, تقویت شده اند مؤثرتر است تا آن هایی که در برخی سنین یا مراحل رشد طبیعی محسوب می شوند. برای مثال, بداخلاقی در مورد اغلب کودکان دو یا سه ساله طبیعی است و این واقع گرایانه نیست که انتظار چنین رفتارهایی را در این سنین نداشته باشیم. در نتیجه مهم نیست که چطور و چقدر آن ها را نادیده می گیرید. با این حال, نادیده گرفتن بدخلقی های اولیه می تواند از میزان آن ها در مراحل بعدی بکاهد.
نادیده گرفتن معمولاً برای متوقف کردن رفتارهایی بکار می رود که همیشه مورد توجه بوده اند و همیشه به کودک اجازه داده شده است که به هدفش برسد. (برای مثال بداخلاقی ها) کودک شما شکلات می خواهد؛ اما شما می گویید«نه, حالا نه».ولی او گریه می کند, خودش را روی زمین می اندازد و جیغ می زند. در ابتدا سعی می کنید مقاومت کنید, ولی در نهایت تحمل خود را از دست می دهید و تسلیم می شوید و برای از بین بردن بداخلاقی اش به او شکلات می دهید. گریة فرزندتان تمام می شود, اما شگرد او به نتیجه رسیده است! شما اعتماد کودک را نسبت به بداخلاقی اش تقویت کرده اید. بار دیگر سعی کنید بجای دادن شکلات, از اتاق خارج شده, قدم بزنیدئ . در این صورت, ممکن است از اینکه به زودی گریه اش بند می آیدمتعجب شوید. خانم جونز برای یک مشاوره نزد ما آمد, او یک دختر هفت ساله و یک دختر هشت سال و نیمه داشت که دائم با هم دعوا می کردند. از آنجایی که این دعواها بیشترزمانی رخ می داد که مادرشان حضور داشت, ما نادیده گرفتن سنجیده را پیشنهاد کردیم. به این ترتیب, وقتی دعوایی رخ می داد, خانم جونز به موضوعات دیگری مشغول می شد و توجهی به دعوا نمی کرد. دخترهایش سعی می کردند تا به نحوی توجهش را جلب کنند ولی مادرشان به آنها می گفت که از اتاق خارج شوند و دعوا کنند. وقتی دعوا تمام می شد, خانم جونز با آنها صحبت و بازی می کرد اما اگر دعوای دیگری پیش می امد او دوباره ترکشان می کرد. پس از مدت کوتاهی دخترها دریافتند که دعوا کردنشان راه مناسبی برای دستیابی به نتایجی که می خواهند نیست؛پس کم کم از میزان دعواهایشان کاسته شد.
به رفتار توجه نکنید
اگر تصمیم گرفتید که در مورد یک رفتار از روش نادیده گرفتن استفاده کنید, به هیچ وجه به آن واکنش نشان ندهید, چه زبانی و چه غیر زبانی. وقتی در حال انجام آن رفتار است, با حرکات صورت به او اشاره نکرده, حتی نگاهش هم نکنید. وانمود کنید که مشغول انجام کاری هستید و اتاق را ترک کنید. اگر نمی توانید از اتاق بیرون بروید, رویتان را به سمت دیگری برگردانید و تا وقتی که کودک به عملش ادامه می دهد, شما نیز این روش را ادامه دهید.
این روش بدین معنا نیست که با او به سردی رفتار کنید, بلکه این خود نوعی توجه است. به او لبخند نزنید. زیرا این عمل شما او را جسورتر نیز خواهد کرد. فقط آن قدر به کارتان مشغول شوید که به نظر آید به هیچ چیزی در اطرافتان توجه ندارید.
یک پسر کوچک هنگامی که مقدار بیشتری از غذای مورد علاقه اش را می خواهد, عادت دارد که سرش را داخل بشقاب فرو کند و جیغ بکشدوالدینش اموخته اند که با یکدیگر حرف بزنند و مثلاً در مورد گردو خاک روی شمعدان ها یا رومیزی صحبت کنند و به این ترتیب گریه گریه کردنش را نادیده بگیرند. در نهایت , وقتی کودک خردسال می فهمد که ممکن نیست بتواند از آن غذای مخصوص بیشتر بخورد, قاشقش را بر می دارد و به خوردن چیز دیگری مشغول می شود.
هر تلاشی را برای جلب توجه به عنوان علامتی از پیشرفت در نظر بگیرید و کوشش خود را برای بی توجه نشان دادن به آن دو برابر کنید. رادیو را روشن کنید, نگاهی به پنجره بیاندازید, در مورد کارهای روزانه با خودتان صحبت کنید. همهخ اینها راههایی مؤثر برای تداوم بی توجهی هستند.
*چطور تنبیه کنیم
همة والدین در مورد تنبیه, عقاید شخصی مخصوص داردند. چه آن هایی ک آن رامی پذیرند و یا رد می کنند. از تنبیه به عنوان یک روش آوزشی مناسب برای کودکاتنشان استفاده می کنند... وقتی که کودکتان را به اتاقش می فرستید, زمان تماشاکردن تلویزیون را محدود می کنید و به او اجازه بازی کردن با اسباب بازی مورد علاقه اش را نمی دهید؛یا وقتی که به دنبال نزدیک شدن کودک به اجاق گاز, فریاد می شکید:«نکن!» در واقع برای اصلاح رفتارها از از اصول تنبیع استفاده کرده اید.
اگر می توانستم.کودکمان را فقط با استفاده از روشهای مثبت تربیت کنیم,خیلی عالی بود؛ اما نمی توانیم برای آموختن الگوهای رفتاری شایسته, هم روشهای مثبت و هم منفی لازم هستند. ما قصد نداریم تنبیه را بپذیرم یا رد کنیم. بلکه می خواهیم روش آن را بیاموزیم تا هنگامی که تنتبیه به آن یک روش آن را بیاموزیم تا هنگامی که به عنوان یک روش تربیتی ضروری بود, تأثیر بیشتری داشته باشد.
تنبیه به تنهایی نمی تواند نتایج دلخواه را فراهم کند. زیرا به طور کلی روشی منفی است. این روش به کودک می آموزد که چه کاری را نباید انجام دهد. اما نمی آموزد که چگونه باید رفتار کند. وقتی تنبیه را بدون تقویت رفتار شایسته به کار می بریم, کودک نمی داند رفتاناپسندش را با چه رفتاری جایگزین کند.
هیتر سه ساله برای رسیدن به یک لیوان از صندلی بالا می رود. مادرش او را از صندلی پایین می گذراد و ه خاطر بالا رفتن از آن او را سرزنش می کند. هیتر گریه می کند و می گوید, «دیگر نمی روم بالا,مامان». تا این مرحله خوب است؛ اما این دختر بچه نمی آموزد که می تواند از جای امن تر لیوان بردارد, یا دفعه بعد باید از کسی کمک بخواهد. او آموخته است که چه کاری را نکند؛ ولی یاد نگرفته که چه باید بکند.
به علاوه , تنبیه وقتی مؤثر است که موقتی باشد چون وقتی از یک تنبیه به دفعات زیاد استفاده شود, تأثیرش را از دست می دهد. والدین مکرراً جیزهایی شبیه به این را به ما می گویند:«اولین باری که کارل را تنبطه بدنی کردم, خیلی گریه کرد و پس از آن , برای مدت طولانی رفتارش تصحیح شد, اما حالا که مرتباً به خاطر رفتارهای نادرستش تنبیه بدنی می شود, هیچ تأثیری نداردو به نظر هم نمی رسد که به هیچ وجه اهمیتی بدهد.»
این یک واکنش تطبیقی کلاسیک است, و به سبب همطن اثر است که ما تنبیه بدنی را به عنوان شکلی از تنبیه توصیه نمی کنیم.
از آنجایی که گاه تنبیه به عنوان یک روش مدیریت, لازم می شود* این پرسش شکل می گیرد که : پس چه وقت و چگونه می توانیم از آن استفاده کنیم؟ ما این اصول را پیشنهاد می کنیم:
تنبیهی را انتخاب کنید که رفتار ناخواسته را کاهش دهد
تنبیه فقط هنگامی مؤثر قلمداد می شود که بروز رفتار نامناسب را کاهش دهد. در بسیاری از مواقع , کودکان را برای تنبیه به دفتر مدیر مدرسه می فرستند؛ ولی همان طور که انتظار می رود, نتیجه ای عاید نمی شود. دانش آموز از انجام تکالیف خودداری می کند و از منتظ ماندن در دفتر مدرسه لذت می برد, پس رفتارش با بی توجهی تقویت می شود.
تنبیه بدنی,ایجاد محدودیت و گرفتن اسباب بازی ها یا امتیازات خاص (مانندتماشای کارتن) در صورتی «تنبیه» تلقی می شوند که مؤثر واقع شوند.
برای نمونه, مایکل 9 ساله را برای کتک زدن به خواهرش به اتاقشش فرستادند.او در آنجا با کامپیوتر و اسباب بازی هایش مشغول بازی شد. وقتی مادرش به او گفت که می تواند از اتاقش بیرون بیاید, او در حال تماشای کارتن مورد علاقه اش بود. او حتی فراموش کرده بود که تنبیه شده است. به علاوه , وقتی از اتاق خارج شد, خواهرش را دوباره کتک زد تا باز به اتاقش فرستاده شود.
پس نصیحت ما این است که نخست نتایج تنبیه را بررسی کنید. اگر رفتار هدف کاهش یافته بود, می توانید دوباره از آن نوع تنمبیه استفاده کنید. در غیر اینصورت, تکرار آن تنبیه سودی ندارد و باید روش دیگری را بیازمایید.
از تنبیه در کنار روش های مثبت استفاده کنید.
وقتی تنبیه را به عنوان یک روش انتخاب می کنید, باید به کودک اموزش نیز بدهید. تنبیه به تنهایی رفتار خوب را به کودک نمی آموزد. برای تشویق کودک به انجام آنچه می خواهید , باید تفهیمش کنید, به او آموزش دهد و در صورت اصلاح رفتار مزبور, پاداشی برایش در نظر بگیرید. اگر کودکتان را بخاطر دویدن به سمت خیابان تنبیه کردید, سپس باید روش عبور از خیابان را به آموزش دهید. و در نهایت بخاطر منتظر ماندن در خیابانیا عبور محتاطانه از خیابان, او را تحسین کنید. با این روش تأثیر تنبیه بیشتر خواهد شد.
برای اصلاح رفتار به کودک فرصت دهید.
هدف از تنبیه, اصلاح رفتار کودک است پس باید به او فرصت بدهید تا آموخته هایش را نشان دهد.اگر تنبیه طول بکشد, مکن است کودک فرصت پیدا نکند که رفتار خود را اصلاح کند. کودک دیر به خانه می آید, یا وقتی برای چندمین بار به درخواست شما برای صرف شام توجهی نمی کند, ممکن است عصبانی شو.یدو برای یک ماه به او اجازه بیرون رفتن از خانه را ندهیددر آن یک ماه او نمی تواند نشان دهد که زود به خانه برگشتن پس از بازی یا حضور به موقع در سر میز شام را آموخته است. او آن قدر از این نتیجه می رنجد که پنهانی از خانه خارج می شود یا مانند یک حیوان زندانی رفتار می کند.
اما اگر تنبیه او چنین بود که می بایست برای دو روز بلافاصله پس از تعطیل شدن از مدرسه به خانه می آمد, روز سوم فرصت می داشت تا اصلاح رفتار خود را نشان دهد و ظرف یک ماه اعتماد شما را جلب کند.
تنبیه بدنی باید کنترل شده و مختصر باشد.
ما به عنوان یک اصل, تنبیه بدنی را توصیه نمی کنیم. اما در موارد استثنایی نیز وجود دارد. برای نمونه اگر کودک دو ساله شما می خواهخد یک سوزن را داخل پریز برق فرو کند, ممکن است فریاد بزنید«نکن!» و بعد بلافاصله سوزن را از او بگیرید و با دست ضربه کوچکی به پشت دستش بزنید. برای یک بچه کوچک , این روش بسیار مناسب تر از یک نطق بی سرو ته درباره خطرات الکتریسیته است!
روش مؤثر دیگر این است که دست بچه را در حالی که مؤکداً او را از عملی نهی می کنید بگیرید. ارزش این عمل در مواردی است که ممکن است از کوره در بروید و کودک را به شدت کتک بزنید.
هرگز هنگامم عصبانیت از تنبیه بدنی استفاده نکنید. اگر می خواهید این روش را بکار بگیرید, بهتر است به جای یک واکنش احساسی و هیجتنی, به یک اقدام سنجیده دست بزنید. به این معنی که عمل شما باید هدفمند, مختصر و کنترل شده باشد. ما معتقدیم که محدودیت های خارجی تنبیه بدنی باید در حد یک ضربه کوچک به پشت دست یا کفل کودک باشد, آن هم با کف دشت. هر تنبیهی بیش از این می تواند زیانبار باشد. هر گز برای تنبیه از ترکه,کمربند, خط کش یا امثال آن استفاده نکنید.
سعی کنید به جای تنبیه بدنی از روش های دیگر نظیر محروم کردن موقتی, تصحیح بیش از حد و اشکال دیگر تنبیه نظیر محدود کردن و گرفتن برخی امتیازات استفاده کنید.
یادتان باشد بهترین روشهای تربیتی عبارتند از : پی آمدهای مثبت و منفی که برای تغییر یک رفتار , طراحی و اجرا شده اند.

 

مشکلات صبحگاهی

 

*غرغر صبحگاهی
بعضی از مردم با روحیه ای سرشار از شادی ونشاط از خوا ب برمی خیزند, اما بعضی دیگر, هنگام صبح از روحیه مناسبی برخوردار نیستند و آن قدر غرغر می کنند که شادابی را از دیگران هم می گیرند.
همة مردم حتی کودکان – حق دارند گاهی غرغر کنند. مراحلی در رشد کودک وجود دارد که می توان از آنها به غرغر کردن تعبیر کرد. مثلاً در حدود 2سالگی کودکان شروع به اظهار وجود و اعلام عدم وابستگی می کنند . این کار را با دادن جواب«نه» به تمام پرسشها و درخواست ها انجام می دهند که می تواند به آسانی توسط والدین به عنوان رفتار منفی و غر غر کردن تعبیر شود که در واقع این طور نیست. کودکانی که به سن بلوغ نزدیک می شوند, دم دمی مزاج, زود زنج و حساس می شوند که این نیز حالتی کاملاً طبیعی است.
اگر کودک شما معمولاً صبح ها شاداب است ولی گاهی به طور غیر منتظره ای صبح ها شروع به غرغرکردن می کند, می تواند نشانگر این باشد که چیزی(مثلاً خواب کم, بیماری یا فشار عصبی) او را آزار می دهد. این مشکلات نباید مورد بی توجهی قرار گیرند. دیگر قسمت های کتاب نیز دیدگاه یا راه حل های دیگری را دراین زمینه به شما ارائه می دهند.
این بخش به ارائه راه حل هایی در مورد کودکانی می پردازد که عادت دارند همیشه نق بزنند و به نظر می رسد که همیشه از دنده چپ بر می خیزند. با این حال, این راه حل ها را در مورد کسانی که گهگاه این طور هستند,نیز بکار ببرید.

 

 

 

به شوخی برگزار کنید.
می توانید با استفاده از شوخی یا خنده کودک را راه بیاندازید واو را از بدخلقی بیرون بیاورید. با این جال, باید اذعان کرد که گاهی طنز و شوخی نتیجه ای کاملاً برعکس دارد و کودک نق نقو را عصبانی تر هم می کند. اگر در مورد شما هم چنین اتفاقی افتاد, صحنة کمدی را بلافاصله قطع کنید.
• تأتر بازی کنید. با نمایش حرکات کودک و نشان دادن اعمال کودک به خودش, سعی در فهماندن زشتی کارش بکنید. در این کار , از اغراق کمک بگیرید و با یک نمایش معروف که چنین شخصیتی را نشان می دهد, اجرا کنید.
• روی حالت بدخلقی و نق ردن کودک اسم بگذارید. در هنگام صبحانه مقایسه ای ترتیب دهید تا بهترین نام را روی یک آدم بداخلاق که فرضاً در تلویزیون دیده اید, بگذارید. از اسم انتخاب شده بدین ترتیب برای از بین بردن بدخلقی استفاده کنید:
«وای دوباره آقای فلانی آمد.» (فلانی نام آدم بدخلقی است که در مسابقه انتخاب شده است.
• بدخلقی ها را «بچلانید». این روش اغلب در مورذ کودکان خردسال مؤثر واقع می شود. کودک را به آرامی درون بازوان خود نگه داریدو به آرامی او را فشار دهید و در عین حال به او بگوید که شما در حال بیرون کشیدن اخلاق بد از بدن او هستید
رفتار بد کودک را به او نشان دهید.
اغلب کودک نمی داند که خلق بد او چه تأثیری روی اشخاص دیگر که با او زندگی می کنند می گذارد. در هنگام روز و مدتی بعد از سر زدن رفتار ناپسندش, با او صحبت کنید و به او کمک کنید که رفتار بد خود را مجسم کند. یک کتاب کودکانه دراین مورد بخوانید و سپس در مورد اینکه چطور یک نفر می تواند روزهمة افراد خانواده را خراب کند, صحبت کنید. از کودک بخواهید برای تغییر این رفتار راههایی را پیشنهاد کند.

 

*کودکانی که صبحانه نمی خورند.
آیا کودک شما ترجیح می دهد که صبحانه نخورد ؟ آیا هر روز صبح سر این مسأله که کودک قبل از رفتن به مدرسه یا بازی, غذای کافی بخورد درگیری دارید؟ نگاه دقیقی به عادتهای صبحگاهی خود بیندازید؛ زیررا الگو, بهترین معلم است. اگر هر روز سر میز می نشینید تا صبحانه لذیذی را صرف کنید, بدون شک
فرزند شما نیز چنین خواهد کرد. سعی کنید همگی باهم و به شکلی خوشایندو بدون عجله غذا صرف کنید. سعی کنید از صبحانه لذت ببریدو نشان دهید که واقعاً خوشحالید.
اگر با وجود نشان دادن یک الگوی خوب, هنوز کودک از خوردن صبحانه امتناع می ورزد, آن را تبدیل به یک درگیری شدید بین خودتان نکنید.
به جای آن می توانید از راه حلهای زیر استفاده کنید.
صبحانه را مختصر کنید.
اگر کودک شما ناهار را به صبحانه ترجیح می دهد, به او یک صبحانه مختصر و یک ناهار مفصل بدهید. این برنامه در حالتی که صبحانه انرژی کافی را برای تمام مدت صبح فراهم کرده است وتا هنگام صرف ناهار , کودک از نظر انرژی کمبود ندارد, مشکلی ایجاد نمی کند.
موقع صرف صبحانه با کودک همراه باشید.
کودکان خردسال نباید هنگام صبحانه تنها رها شوند؛ حتی کودکان بزرگتر نیز دوست دارند همراهی داشته باشند. اگر نمی توانید هنگامی که کودک صبحانه می خورد , با او سر میز بنشینید . معمولاً یک عروسک یا حیوان پارچه ای برای این کار مناسب است, ولی حتی وسایل جالبی نظیر رادیو, تلویزیون یاکتاب مصور نیز ممکن است همین تأثیر را داشته باشد. اگر گهگاه کودک زیر نظر شما هنگام صرف صبحانه تلویزیون تماشا کند, اشکالی ندارد. با این حال, باید مراقب باشید که این کار بصورت یک عادت در نیاید .

 

مشکلات شبانگاهی

 

*کودکانی که هنگام شب راه می روند.
تخمین زده شده است که ده تا پانزده درصد کودکان دست کم یک بار در کودکی در خواب راه رفته اند.بیشتر آنها این رفتار را ترک می کنند؛ ولی حدود 2درصد آنها تا هنگام بلوغ نیز این کار را ادامه می دهند. در خواب راه رفتن یا خواب گردی تظاره بدنی[منظور رؤیای شبانه] نیست و همچنین با مشکلات روانی و یا تنش های عاطفی ارتباطی ندارد. زیرا حتی در هنگامی که کودک خواب می بیند نیز اتفاق نمی افتد. به نظر می رسد که این مسئله ارثی و خانوادگی باشد.
وقتی کودکی درهنگام شب راه می رود, چشم هایش باز ولی خیره و بیرون زده است و این طور به نظر می رسد که جایی را نمی بیند.این راه رفتن ها که بین چند دقیقه تا یک ساعت طول می کشد, معمولاً ضرری ندارد, به جز اینکه کودکان(یا بالغینی) که بدون مراقبت کسی در خواب عمیق در حال قدم زدن هستند می توانند به خودشان آسیب بزنند.
این بداتنم معناست که شما به عنوان پدر یا مادر, باید راههایی را پیدا کنید که وقتی کودک در خواب راه می رود, به خودش آسیب نرساند.این به معنای مجبور کردن و ترساندن کودک نیست,زیرا مجبورکردن و ترساندن کودک می تواند خطرناک تر از خواب گردی کودک باش.در عوض فکر خود را روی ترتیب دادن محیطی آرام و امن که در آن کودک آسیب نمی بیند و یا بکار بردن وسایلی که به سرعت, راه رفتن او در هنگام شب را مشخص کنند,متمرکز کنید. از کودکان بزرگ تر بخواهید که در این مورد , راههای مناسبی پیشنهاد دهند.
راه بیرون رفتن را مسدود کنید.
نوجوان سیزده ساله ای را می شناختیم که یکبار هنگامی که خواب بود با لباس زیر از منزل بیرون آمده بود. او چنان از این کار نگران و وپریشان شده بود که فردا یک کلاه کاسکت, یک صندلی و یک سطل آشغال را پشت در اتاقش گذاشته بود تا اگر مجدداً از اتاق بیرون رفت, سر و صدای تولید شده او را از خواب بیدار کند. خوشبختانه این کار مؤثر واقع شد. در مورد کودکان کوچکتر , قفل را قدری بالاتر از حد معمول نصب کنیدتا دست کودک نتواند به راحتی به آن برسد. یا اینکه یک فنر یا کشی به در نصب کنیدکه کودک در اتاق محبوس نوسد ولی مجبور شود برای ترک اتاق کمی تلاش کند. بدین ترتیب, کودک مطمئناً هنگامی که تلاش می کند از اتاق بیرون بیاید, از خواب بیدار می شود و در عین حال, در هنگام خطر نیز می تواند از اتاق بیرو ن بیاید. توجه کنید که هرگز در را روی کودک قفل کنید.
*کودکانی که دچار وحشتهای شبانه می شوند.
کابوس با وحشت های شبانه تفاوت دارد. برخلاف کابوس, وحشت های شبانه, رویاهای ترسناک یا خواب دیدن نیست. بلکه تصور می شود که این حالت نمایانگر عدم تکامل الگوی خواب است, که در آن کودک در انتقال از مرحله خواب عمیق به خواب سطحی مشکل دارد. گاه کودکی که دچار وحشت های شبانه می شود, ممکن است آن را به یاد نیاورد. این حالت می تواند برای والدین آنها بسیار ترس آور باشد. در چنین حالتی کودکان جیغ می زنند یا هق هق می کنند و به این سو و آن سو می روند., در خانه شروع به دویدن می کنند, دیگران را صدا می زنند و در این حال,چشم هایشان بدون اینکه جایی را ببیند باز و گشاد است و گوش های آنها واضحاً حرفهای آرام بخش شما را نمی شنود.
شما در جریان یک وحشت شبانه نمی توانید کار زیادی انجام دهید. تنها باید در مقابل آن صبور باشید و به یاد داشته باشید که این حالت در اثر فشارهای روحی ایجاد نمی شود و هیچ اثر پایداری روی کودک نخواهد داشت.
کودک را آرام کنید.
کودک را نگاه دارید او را آرام کنید و صورتش را یک هولة سرد بشویید. با این کار احساس می کنید که کار مفیدی برای کودک انجام می دهید. رفته رفته حالت خیره و بهت زده چشمان کودک از بین می رود و کودک شروع به بازگشت به دنیای واقعی و توجه به اینکه در اطراف او چه می گذرد می کند.
برنامه خواب را منظم کنید.
باری اینکه به کودک کمک کنید که الگوی خواب بهتری داشته باشد , اطمینان حاصل کنید که او یک برنامه منظم خواب دارد و به اندازه کافی استراحت می کند.
با یک متخصص مشورت کنید.
با اینکه وحشت های شبانه معمولاً اهمیت چندانی ندارند, احتمال کمی وجود دارد که ناشی از اختلالات عصبی باشند. برای آینکه این احتمال رد شود این حالات(وحشت های شبانه)و همچنی« کابوس ها بسیار آزاددهنده را باپزشک خود در میان بگذارید. به علاوه, اگر دفعات این حالات زیاد باشد, ممکن است پزشک تصمیم بگیرد نوعی دارو(که به دقت تنظیم می شود)تجویز کند.

 

مشکلات توالت رفتن

 

*شب ادرای
اکثر کودکان در حدود 2تا 3سالگی دیگر رختخواب خود را خیس نمی کنند, گرچه بعضی از کودکان دیرتر یاد می گیرند که شب ها برای توالت رفتن بیدار شوند. قطع شب ادرای یک روند پیشرفت طبیعی استکه نشان دهندة تکامل مثانة کودک در نگه داشتن و ذخیره ادرار و ایجاد تحریکات اداری است.
خیس کردن های اتفاقی و غیر تکرار شوند را حتی از کودکان بزرگتر هم می توان انتظار داشت و نباید به آن به عنوان مسأله ای جدی نگاه کرد. کودکتان را در هر سنی که هست هرگز به علت شب ادراری مسخره و شرم زده نکنید. این کار نه تنها به او کمکی نمی کند,به ایجاد مشکلات جدی احساسی و روانی می انجامد.
درحدود 75درصد از کودکان چهار ساله و 85درصد از کودکان پنج ساله دیگر رختخوابشان را خیس نمی کنند مگر گاه و بیگاه و بدون تکرار؛ ولی بسیاری از کودکان تا زمان بلوغ یا حتی بزرگسالی هم شب ادراری دارند. دکترآزرین و دکتر بزالل گزارش کرده اند که تعداد 4 نفر از هر 100 نفر بزرگسال شب ادراری دارند. پسرها دو برابر دخترها دچار شب ادراری می شوند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 47   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله راز های تربیت کودکان

دانلود مقاله نقش تربیت در نهادینه کردن دموکراسی

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله نقش تربیت در نهادینه کردن دموکراسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مراکز آموزشی و دوره یادگیری -
بی شک آموزش و تربیت (در تمام اشکال آن) اساسی ترین رکن برای پیاده کردن "یک مفهوم با کارکرد اجتماعی" در جامعه می باشد. رفتار دمکراتیک مانند هر رفتار اجتماعی دیگر آموختنی است. مسلما در جامعه یی که مراکز مهم آموزشی آن رفتارهای غیر دموکراتیک را آموزش می دهند، نباید انتظار نهادینه شدن دموکراسی را داشت. قبل از آن که آموزش آغاز گردد مفهوم مورد نظر توسط آموزش دهنده باید درک و پذیرفته شود. مهمترین مرکز آموزش روابط اجتماعی در جامعه ما خانواده است. به این معنا که انسان به عنوان واحد موثر اجتماعی اساسی ترین مفاهیم اجتماعی -که در بازسازی روابط در سطح کلان نقش حیاتی دارند- را از خانواده و در خانواده یاد می گیرد. دیگر مراکز یادگیری عبارتند از مسجد و مکتب. برخلاف تصور رایج به نظر بنده دانشگاه نقش اساسی در آموزش مفاهیم پایه اجتماعی بازی نمی کند، چراکه مفاهیم بنیادی در سنین کودکی در ناخودآگاه فرد شکل یافته است و در دانشگاه این مفاهیم فقط شکل تیوریک پیدا می کنند یا آن که یک مفهوم بدوی با یک تیوری مدرن زرق و برگ می یابد. اما یادگیری و بیان این تیوریهای مدرن در دانشگاه عملا بر رفتار نهادینه شده فرد که در دوران کودکی وجود فرد را به تسخیر درآورده، تاثیری نمی گزارد. چه بسا در جامعه ما این تجربه به خوبی قابل مشاهده است طوریکه افرادی با ظاهر مدرن و دانشگاه رفته، عملکردی نا هنجار و بدوی دارند. درک این مسایل شروع رسالت روشنفکران برای یافتن راه حل است.
برای رفع مشکل یک سیستم قدم اول شناخت سیستم است. هر چه این شناخت کاملتر و عالمانه تر باشد امکان یافتن راه حل کلیدی بیشتر است. هدف ما در این مقاله یافتن همین راه حل کلیدی برای تحول سیستم اجتماعی افغانستان از حالت متوقف به حالت پویا است. جامعه از جزء موثری به نام فرد تشکیل یافته است. به رسمیت شناختن این جزء موثر در رقم زدن هویت سیستم، امری بدیهی است طوریکه سایر عوامل از جمله عوامل خارجی در مقایسه با آن بسیار کمرنگ می نماید.
این عامل موثر یعنی فرد را از نظر کارکرد مورد تحلیل قرار می دهیم. از زمان تولد تا هنگامی که یک فرد به یک عامل موثر تبدیل می شود معمولا به 25 سال وقت نیاز است. این همان دورانی است که فرد آموزش می بیند تا به یک عامل موثر تبدیل گردد. در حکومت هایی که بر تاریخ معاصر ما گذشته است کمترین بها به این افراد داده شده است. به عبارت دیگر به دلایل مختلف کمترین سرمایه گذاری دولت ها روی آموزش صورت گرفته است. دلیل آن روشن است: چون که حکومتها به دلیل بی ثباتی درگیر امور گذرای روزمره بوده اند و قشر خردسال تا جوان، در حال جامعه مسلما عامل موثری به حساب نمی آید، لذا سرمایه گذاری کلانی روی این قشر صورت نگرفته است.
در این میان سنین کودکی زمانی است که انسان درک اساسی از محیط اطراف خود می یابد و مفاهیم پایه یی که تاثیر مستقیم بر روابط اجتماعی دارند را می آموزد، یا آن که باید بیاموزد ولی آموزشی داده نمی شود. بطور مثال این مفاهیم عبارتند از: اختیار، عدالت، نظم، تدبیر و رعایت حقوق دیگران. در نگاه اول این مفاهیم بسیار پیچیده می نماید طوریکه یاد گرفتن آنها آنهم در سنین کودکی شاید غیر ممکن به نظر برسد. باید اعتراف کنم اگر من هم به طور مستقیم چگونگی آموزش این مفاهیم پایه در روابط اجتماعی را در کودکستانهای غربی ها مشاهده نمی کردم، پذیرفتن این سخن برایم سنگین بود. در غرب خانواده و خصوصا کودکستان کودک را در شناخت صحیح جهان اطراف کمک می کند و درک قوانین پایه اجتماعی - به طور مثال احترام به حقوق دیگران- که باعث شکل پذیری یک جامعه پایدار می گردد را از راه های بسیار ساده -از جمله بازیها و واکنش حساب شده به رفتار کودک- امکان پذیر می کند.
من با این حساب ایمان دارم که مهمترین زمان در تشکیل شخصیت اجتماعی فرد سنین کودکی است و در جامعه ما بزرگترین نقش را خانواده بازی می کند. پس از آن که شخصیت اجتماعی فرد شکل گرفت سرمایه گذاری برای نهادینه کردن این مفاهیم پایه از جمله دموکراسی کاری است عبث و بیهوده. نتیجه این آموزش بیهوده آن خواهد بود که بطور مثال فرد به ظاهر مترقی به جای ریش بلند از نیکتایی بهره می گیرد. خلاصه این که تربیت و آموزش آغاز نهادینه سازی عناصر وفاق اجتماعی از جمله دموکراسی است و رسالت روشنفکران در جامعه متوقف پروراندن امر آموزش برای پایه گزاری یک تمدن است.
چگونه کاربرد وسیع یک بازی در کودکستان در ساخت یک تمدن تاثیر مستقیم دارد؟
برای روشن شدن اهمیت موضوع مورد بحث به یک مثال ملموس پناه می بریم. در کودکستانهای غربی ها یک بازی بطور بسیار وسیعی استفاده می گردد. در این بازی کودک از قطعات و اجزا پلاستیکی و گاهی چوبی یک ساختمان، ماشین، هواپیما یا هر چیز مختلف دیگری را می سازد. بر پا کردن یا ساختن وسایل و ساختمانهای متفاوت از اجزا مشابه به کودک قدرت ذهنی معجزه آسایی می دهد، طوریکه این کودکان در سطح وسیع قدرت ایجاد یک تمدن سازنده را در آینده میابند. این بازی برای کودکان یک ساله به بالا با تنوع و اشکال بسیاری طراحی می گردد. در فارسی گاهی به این بازی خانه سازی اطلاق می گردد که شاید اسم صحیحی نباشد، چراکه کودک قدرت ساخت وسایل مختلف را از این اجزا دارد. مشکلی که اکنون در زمینه تربیت و آموزش کودکان در غرب مطرح است بازیهای کامپیوتری است. چراکه متخصصین تربیت کودک و روانشناسان کودک به هیچ وجه حاضر نیستند بازیهای کامپیوتری جای این وسیله آموزشی معجزه آسا و به ظاهر ساده را بگیرد. این بازی متنوع و ارزان به بهترین وجه قدرت خلاقیت فرد را بالا برده و مفهوم ساختن اشیاء مختلف از اجزاء مشابه را به کودک می آموزد. وقتی این بازی به صورت گروهی اجرا گردد، مفاهیمی اساسی مانند همکاری، تقسیم کار، نظم و نظایر آن به کودک از این طریق آموزش داده می شود. این مثالی است از تاثیر آموزش حساب شده بر ایجاد یک جامعه سازنده. نگاه موشکافانه به سیستم عملکرد شرکتهای عظیم سازنده محصولات پیشرفته به ما نشان می دهد که اساس کار به ظاهر پیچیده این شرکتها در قواعد بسیار ساده ولی مهمی نهفته است که کودکان غربی آن را در کودکستان از طریق این بازی آموخته اند!
طرح یک تیوری برای بررسی رشد روانی انسان
برای آن که نقش تربیت را در نهادینه کردن رفتارهای متعادل اجتماعی مورد ارزیابی قرار دهیم، ابتدا باید با مفهوم رشد روانی انسان آشنا شویم. برای مطالعه رشد روانی انسان نیاز به یک تیوری نسبتا فراگیر داریم. مکتبهای رواشناسی فراوانی رشد روانی انسان را مورد مطالعه قرار داده اند. از میان این مکاتب سه مکتب، مصداقهای تجربیشان بیشتر از سایر مکاتب، در جامعه انسانی به ثبوت رسیده است. طوریکه روانشناسان کودک و مطالعه گران علوم اجتماعی از این مکاتب برای آفرینش سیستم های نوین آموزشی تربیتی بهره بسیار جسته اند. ابتدا به اختصار به بررسی نظریات این سه مکتب می پردازینم و سپس سعی میکنیم تا از آنها یک تیوری کاربردی برای کنکاش در موضوع مورد بحثمان بیابیم.
- مکتب روانکاوی: نظر مکتب روان کاوی در مورد رشد انسان اکنون پس از گذراندن آزمونهای زیادی در طول تاریخ روانشناسی، مورد پذیرش اکثر صاحبنظران تربیت کودک قرار گرفته است. فروید پدر این مکتب به حساب می آید. فروید و سایر هم مکتبهای او تلاش کرده اند تا رشد انسان را براساس رویدادهایی که در دوران کودکی برای او اتفاق افتاده است تحلیل کنند. طبق این مکتب، انسان به طور تصادفی و ارادی عمل نمی کند بلکه بر اساس انگیزشهای درونی، آرزوهای سرکوب شده یا ناآگاه عمل می کند. بنابراین هر رفتاری که از انسان سر میزند جبری است. فروید برای دسترسی به ناخودآگاه انسان ابتدا روش هیپنوتیزم را پیش میگیرد، بعد به تداعی آزاد و تعبیر خواب روی می آورد.
- مکتب انسان گرایی: مکتب انسان گرایی برخلاف مکتب روانکاوی قبول ندارد که رفتار انسان به طور جبری، بدون اراده او و از طریق نیروهای ناهشیار یعنی امیال و آرزوهای سرکوب شده دوران کودکی هدایت می شود. بر اساس این مکتب انسان می تواند بر سرنوشت خود اثر بگزارد یا حتی آن را کنترل کند. چون انسان آزاد است، پس می تواند زندگی، خوشبختی و بدبختی خود را به طور آزاد و با اراده خود تعیین کند. طبق دیدگاه انسان گرایی، عمده ترین عاملی که فرد را به حرکت وا می دارد نگرشی است که او به خود و دنیای اطراف خود دارد.
-مکتب رفتارگرایی: مکتب رفتارگرایی معتقد است که فرد در برابر محیط خود واکنش نشان می دهد نه این که به گفته روانکاوان، از درون برانگیخته میشود یا به گفته انسان گرایان، براساس اراده و اختیار خود عمل می کند. روانشناسانی چون پاولف و واتسون، رفتار را پاسخ به یک محرک در نظر می گیرند.
در اینجا قصد بر تحلیل و تعیین صحت و سقم این مکاتب نیست، بلکه می خواهیم به کمک یک میزان علمی (تیوری) برای بررسی رشد روانی انسان، نقش تربیت و آموزش را بر نهادینه شدن رفتارهای متعادل اجتماعی (از جمله رفتار دموکراتیک) بررسی کنیم. از طرفی دیگر نویسنده بر این باور است که هریک از این سه مکتب روانشناسی با وجود تضادهای ظاهری که دارند، دارای مصداقهای تجربی خود در اجتماع انسانی می باشند، لذا تلفیقی از این نظریات شاید تیوری مورد نیازمان را ارائه دهد. این نظریه را به این صورت ارائه می دهیم:
انسان تا حدود زیادی براساس انگیزشهای درونی و ناخودآگاه خود عمل می کند. زمانیکه این انگیزشها بطور قوی شکل نگرفته است، رفتار انسان بیشتر به صورت واکنش در برابر محیط بروز می کند. البته آگاهی به انسان توانایی را می دهد تا بر سرنوشت خود تاثیر بگذارد، با آن که انگیزشهای درونی و واکنشهای محیط جهت گیری مخالفی داشته باشند.
تحلیل عوامل موثر در تعیین رفتارهای اجتماعی انسان
برای شکل گیری یک جامعه دموکراتیک افراد آن جامعه در تعاملات اجتماعی باید از خود رفتار دموکراتیک بروز دهند. برای آن که بدانیم چگونه یک رفتار از فرد بروز می کند، عوامل موثر در تعیین رفتارهای اجتماعی انسان را تحلیل می کنیم. برای بررسی این موضوع نیاز به یک میزان علمی داریم، که در بخش قبل با پیدایش یک تیوری به این میزان علمی دست یافتیم:
?انسان تا حدود زیادی براساس انگیزشهای درونی و ناخودآگاه خود عمل می کند. زمانیکه این انگیزشها بطور قوی شکل نگرفته است، رفتار انسان بیشتر به صورت واکنش در برابر محیط بروز می کند. البته آگاهی به انسان توانایی را می دهد تا بر سرنوشت خود تاثیر بگذارد، با آن که انگیزشهای درونی و واکنشهای محیط جهت گیری مخالفی داشته باشند.?
بر مبنای این تیوری عوامل موثر بر رفتارهای انسان عبارتند از:
1- انگیزشهای درونی و ناخودآگاه
2- واکنش در برابر محیط
3- آگاهی
در قسمت اول مقاله مراکز آموزشی مهم را اینگونه معرفی کردیم:
1- خانواده
2- مسجد
3- مکتب

 

حال به اختصار بررسی میکنیم که چگونه عوامل موثر بر رفتار انسان در هر یک از مراکز آموزشی نقش خود را ایفا می کنند. به عقیده بنده این موضوع با توجه به شرایط فعلی جای بحث بسیار دارد که ما آنرا به متخصصین این امر یعنی روانشناسان کودک و عالمان علوم اجتماعی واگذار می کنیم.
- خانواده: فرد دوران کودکی خود را در خانواده به سر می برد. در دوران کودکی انگیزشهای درونی و ناخودآگاه شکل می گیرند. همانطور که ذکر شد، انگیزشهای درونی از عوامل مهم تعیین کننده رفتارهای اجتماعی انسان هستند. رفتارهای والدین، واکنش به رفتارهای کودک، نحوه آموزش به کودک، محیط وجو حاکم بر خانواده و عوامل مهم دیگر در دوران کودکی انگیزشهای درونی و ناخودآگاه فرد را شکل می دهند، که در آینده نقش تعیین کننده یی در رفتارهای اجتماعی از جمله رفتار دمکراتیک بازی می کنند.
سطح دانش و آگاهی والدین مسلما در فراهم کردن عوامل مثبت و دوری گزینی از عوامل منفی بسیار موثر است. جو حاکم بر جامعه نیز بر انتخاب نوع آموزش توسط والدین اثر گذار است. به عنوان مثال در جامعه یی که حقوق فرد محترم شمرده نمی شود و احقاق حق یا تجاوز به حقوق دیگران با زور امکان پذیر است (جامعه محاط به زور، زر و تزویر)، والدین به طور طبیعی سعی خواهند کرد تا روشهای زورمداری و سایر رفتارهای ناهنجار اجتماعی و غیر دمکراتیک را به فرزندشان آموزش دهند. چراکه بدون این تواناییهای منفی فرزندشان در چنین جامعه یی توان رقابت برای زیستن را ندارد. اینگونه است که واکنش والدین در برابر محیط بر شکل گیری انگیزشهای درونی و ناخودآگاه کودک موثر است. آگاهی عاملی است که قدرت شکستن این حلقه معیوب را دارد. به این عامل در ادامه مقاله مفصلتر خواهیم پرداخت.
- مسجد: در مسجد فرد الهاماتی را با لباس تقدس در اعماق تفکرش دریافت می کند. مسجد مرکز آموزشی قدرتمندی است که حاکمان این مرکز آموزشی (خطیبان و ملاها)، مسیر جهت گیریهای اجتماعی را در آنجا رقم می زنند. اشغال این مرکز آموزشی/تربیتی توسط ملاهای جاهل و خطیبان بی خبر از جوهر دین، باعث می گردد تا رفتارهای نامتعادل اجتماعی (به عنوان مثال درگیریهای فرقه یی) توسط این مرکز در جامعه نهادینه شود. همانگونه که ما اکنون در تاریخ معاصرمان تجربه کرده ایم.
در دوران گزار، رسالت روشنفکران دینی آنست که بکوشند تا حد امکان عالمان دین و معلمان جوهر دین بر مسند این مرکز آموزشی قرار گیرند، تا به توده جامعه جوهر دین را بیاموزند. دینی که جوهرش عشق به پاکی، تلاش برای آموختن و گسترش صلح و دوستی است. به این ترتیب، قرائتهای ناثواب از ظواهر دین که منجر به رفتارهای ناهنجار اجتماعی می شود را می توان از ذهن جامعه به تدریج پاک نمود و قرائتهای ثواب از جوهر دین را که سازگار با رفتارهای متعادل اجتماعی است را جایگزین نمود.
- مکتب: با آن که خانواده در آموزش رفتارهای اجتماعی شاید مهمترین مرکز آموزشی باشد اما در دوران ما که سطح آگاهی والدین پایین بوده و خانواده توان آموزش رفتارهای متعادل اجتماعی را ندارد، مکتب و کودکستان دارای اهمیت کلیدی می باشند. اگر دولت متوجه این اهمیت کلیدی گردد، می تواند با تربیت و بسیج معلمان آگاه به روانشناسی و تربیت کودک، انقلابی را در سیستم آموزشی ایجاد نماید. آموزش رفتارهای متعادل اجتماعی در مکتب و کودکستان به خوبی توسط کادر آموزشی آگاه امکان پذیر است.
مکتب جایگاهی است که هر سه عامل موثر بر رفتار اجتماعی انسان یعنی انگیزشهای درونی، واکنش در برابر محیط و آگاهی در شکل پذیری شخصیت اجتماعی کودک نقش بازی می کنند. کادر آموزشی در کودکستان و مکتب باید آگاه به کارکرد هر یک از این عوامل باشند و شیوه های مدرن آموزشی که با توجه به این عوامل طراحی شده اند را برای تربیت انسانهایی با رفتار اجتماعی متعادل به کار گیرند. به این صورت نهادینه کردن یک رفتار اجتماعی متعادل به عنوان مثال رفتار دمکراتیک در جامعه امکان پذبر می گردد.
نشرآگاهی و شکستن حلقه معیوب

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   10 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش تربیت در نهادینه کردن دموکراسی

تحقیق در مورد تبیین چشم انداز نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران در بسترجهانی شدن

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد تبیین چشم انداز نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران در بسترجهانی شدن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تبیین چشم انداز نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران در بسترجهانی شدن


تحقیق در مورد  تبیین چشم انداز نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران در بسترجهانی شدن

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه14

 

فهرست مطالب

 

به نام خدا

 

موضوع: تبیین چالشها و فرصتهای جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت ایران

 

ارسال کننده: مرضیه عالی

 

                             

عنوان مقاله:

 


تبیین چشم انداز نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران در بسترجهانی شدن :

       جهانی شدن و آموزش و پرورش(فرصتها و تهدیدها)

فرصتها و تهدیدها

چکیده :

                        1- جهانی شدن بعنوان یک فرایند گریز ناپذیر در قرن بیست و یکم در ابعاد سه گانه خود (اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی ) آموزش وپرورش را دستخوش تغییر و تحول می نماید ،از این رو شناسایی ویژگیها و آثار این فرایند بر آموزش و پرورش (و به عبارتی جهانی شدن تعلیم و تربیت) یکی از وظایف اصلی هر نظام تعلیم و تربیت و از جمله نظام آموزش و پرورش ایران می باشد. در این میان می توان به پیامدهای اقتصادی

جهانی شدن برای نظام آموزش و پرورش از جمله توجه بیشتر بر آموزشهای فنی و حرفه ای و استفاده بیشتر از تکنولوژی اطلاعات ،و پیامدهای بعد سیاسی جهانی شدن از جمله کمرنگ شدن نظارت و تسلط دولت و حکومت بر نظام تعلیم و تربیت و پیامدهای بعد فرهنگی جهانی شدن از جمله ترویج فرهنگ غرب و کمرنگ شدن ویژگیهای بومی و به مخاطره افتادن هویت ملی و ارزشهای دینی در برنامه های درسی مدارس اشاره کرد. از طرفی می توان به برقراری ارتباطات فرهنگی بیشتر و شناخت سایر فرهنگها به عنوان فرصتهای پیش روی تعلیم و تربیت اشاره کرد. بنا براین دیدگاه جهانی شدن فرصتها و چالشهایی را برای نظام تعلیم و تربیت به طور عام و برای ایران بطور خاص پدید می آورد. که با بهره گیری از این فرصتها و با شناخت بهتر چالشها می توان به حفظ میراثهای فرهنگی و اعتلای نظام تعلیم و تربیت در راستای جهانی شدن پرداخت .تبیین و تحلیل این فرصتها و تهدید ها از جمله اهداف این مقاله است.


             2-  واژگان کلیدی : جهانی شدن . جهانی شدن آموزش و پرورش. جهانی شدن فرهنگی.آموزش و پرورش .شهروند جهانی.هویت.ارتباطات.

 



مفهوم شناسی جهانی شدن:


             3-  روند تحولات در قرن بیستم در دهه 1970 میلادی وارد مرحله جدیدی شد و در اواسط دهه 1980 تقریباً در تمامی زمینه ها نشان خود را بر جای گذاشت . در دهه 1980 برای اشاره به این دگرگونی ها مفاهیمی چون جامعه صنعتی و فرامدرن (پست مدرن ) به کار می رفت ، اما در دهه 1990 میلادی مفهوم جهانی شدن رایج گردید و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبدیل شد . به گونه ای که امروزه همه چیز با رجوع به این مفهوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . در ظاهر امر ، جهانی شدن یعنی ره سپردن تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته که در آن همه چیز در سطح جهانی مطرح و نگریسته می شود . اما در واقع، جهانی

       


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تبیین چشم انداز نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران در بسترجهانی شدن

تحقیق در مورد تاملی در مفهوم تعلیم و تربیت

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد تاملی در مفهوم تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تاملی در مفهوم تعلیم و تربیت


تحقیق در مورد تاملی در مفهوم تعلیم و تربیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه7

 

فهرست مطالب

 

۹) تربیت دینی

۱) پرستش خدا

۲) تعلیم حکمت

۳) پرورش روح عدالتخواهی

۵) استقلال و مسئولیت فرد

۶) پرورش نیروی تفکر

تاملی در مفهوم تعلیم و تربیت

    تعلیم و تربیت یکی از اساسیترین فعالیتهایی است که در طی یک فرایند نسل اول می‌کوشد تا قدرت آگاهی نسل بعد از خود را در همهٔ زمینه‌ها پرورش داده و آنها را برای برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد.   

تعلیم و تربیت یکی از اساسی ترین فعالیتهایی است که در طی یک فرایند نسل اول می‌کوشد تا قدرت آگاهی نسل بعد از خود را در همهٔ زمینه‌ها پرورش داده و آنها را برای برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد. تعلیم و تربیت به مثابهٔ جریانی است که باید در کنار آموزش دانش، قدرت تفکر را در فرد رشد دهد و تسلط او را بر محیط زندگی افزون کند. در آموزش و پرورش هم از علم صحبت می‌شود و هم از تفکر. هم پرورش عقلانیت مورد توجه است و هم از جنبه اجتماعی بودن انسان سخن به میان آمده است .

اهمیت تعلیم و تربیت تا بدانجا است که در جای جای قرآن مجید سخن از آن آمده است و متعالی‌ترین تربیت که همان تربیت الهی است بارها مورد تأکید قرار گرفته است.

در طول تاریخ تغییر و تحولات بسیای در نحوهٔ تعلیم و تربیت در جوامع متمدن صورت گرفته و تحت شرایط مختلف روشهای متفاوتی اتخّاذ شده است. با سیر تکاملی تمدنها و تغییرات آرام فرهنگها بسته به شرایط خاص جامعه روشهای تعلیم و تربیت نیز تغییر یافته است.

در قدیم مفهوم تعلیم و تربیت انتقال مهارتها و معلومات بود و روش عمده در تدریس آنها سخنرانی یا مطالعهٔ کتابهای درسی به شمار می‌رفت و بعلت پیشرفت علوم مراکز دانشگاهی تمرکز خود را بر انتقال معلومات و اطلاعات معطوف کرده بودند. روش آموزش انتقال یکطرفهٔ استاد به شاگرد بود و کاوشگری در این سیستم جایی نداشت اما امروزه تحولات چشمگیری در روشهای تعلیم و تربیت در جهان مشاهده می‌شود. جهت این تحولات بسوی پژوهشگری و تحقیق خود کودک به پیش می‌رود. در روشهای نوین از انتقال صرف خودداری شده و پیشنهاد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تاملی در مفهوم تعلیم و تربیت