اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله درباره شان نزول سوره ها نوری

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله درباره شان نزول سوره ها نوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله درباره شان نزول سوره ها نوری


دانلود مقاله درباره شان نزول سوره ها   نوری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

سوره قریش :

(روایتى درباره مفاد سوره ایلاف ) صفحهدر تفسیر قمى در ذیل آیه ((لایلاف قریش )) آمده که : این سوره در باره قریش نازل شده ، چون قریش معاششان از دو رحلت تابستانى و زمستانى به یمن و شام تاءمین مى شد، از مکه پوست و محصولات دریایى و کالاهایى که در ساحل دریا پیاده مى شده از قبیل فلفل و امثال آن را بار مى کردند و به شام مى بردند، و در شام جامه و آرد خالص و حبوبات غلط مشهور است ، و صحیح آن حبوب است که در روایت آمده )، خریدارى مى کردند، و همین مسافرت باعث مى شد وحدت و الفتى در بینشان بر قرار گردد، هر وقت به یکى از این دو سفر دست مى زدند یکى از بزرگان قریش را رئیس خود مى کردند، و زندگیشان از این راه تاءمین مى شد.بعد از آنکه خداى تعالى رسول گرامیش را مبعوث فرمود: مردم قریش ‍ بى نیاز از سفر شدند، چون از اطراف حجاز مردم رو به آن جناب نهاده ، هم آن حضرت را زیارت مى کردند، و هم خانه خدا را، و لذا در این سوره فرمود: ((فلیعبدوا رب هذا البیت الذى اطعمهم من جوع )) پس رب این خانه را بپرستند، که ایشان را از گرسنگى نجات داد، و دیگر احتیاج ندارند به شام بروند، ((و امنهم من خوف )) یعنى راهزنان بپاس حرمت کعبه کارى به کار آنان ندارند.مؤ لف : اینکه فرمود: ((بعد از آنکه خداى تعالى رسول گرامیش را مبعوث فرمود)) انطباقش با سیاق آیات سوره روشن نیست ، چون گفتیم سیاق همه از داستان ابرهه و قبل از ولادت آن حضرت سخن دارد، و چه بسا این قسمت جزو کلام امام نبوده ، و مرحوم قمى آن را از بعضى روایات ابن عباس استفاده کرده باشد.

سوره ماعون :

اوصاف تکذیب کنندگان دین : راندن یتیم ، عدم اهتمام به طعام مسکین ،سهل انگارى در نمازگزاران ، ریاکارى و منع ((ماعون ))

فَذَلِک الَّذِى یَدُعُّ الْیَتِیمَ

 

کلمه ((دع )) به معناى رد کردن به زور و به جفا است ، و حرف ((فاء)) در کلمه ((فذلک )) براى توهم معناى شرط است ، و تقدیر کلام ((ارایت الذى یکذب بالجزاء فعرفته بصفاته ، فان لم تعرفه فذلک الذى ...)) است ، یعنى آیا آن کس را که روز جزا را تکذیب مى کند، از راه صفاتى که لازمه تکذیب است شناختى ؟ اگر نشناختى پس بدان که او کسى است که یتیم را به زور از در خانه خود مى راند، و او را جفا مى کند، و از عاقبت عمل زشتش نمى ترسد، و اگر روز جزا را انکار نمى داشت چنین جراتى را به خود نمى داد، و از عاقبت عمل خود مى ترسید، و اگر مى ترسید به یتیم ترحم مى نمود.

وَ لا یحُض عَلى طعَامِ الْمِسکِینِ

 

کلمه ((حض )) به معناى تحریک و تشویق است ، و در کلام مضافى حذف شده ، تقدیرش ((و لا یحض على اطعام طعام المسکین )) است ، یعنى مردم را به اطعام طعام مسکین تشویق نمى کند.بعضى از مفسرین گفته اند: اگر تعبیر به طعام کرد، نه به اطعام ، براى این بود که اشاره کرده باشد به اینکه مسکین گویا مالک زکات و صدقه است و احتیاج ندارد به اینکه کسى به او اطعام کند، وقتى طعام را که حق خود او است به او بدهند او خودش مى خورد، همچنان که در جاى دیگر فرموده : ((و فى اموالهم حق للسائل و المحروم )).

سوره کوثر :

اقوال مختلف درباره مراد از ((کوثر)) و بیان شواهددال بر اینکه مراد از آن ذریّه پیامبر (صلى الله علیه و آله ) یعنى فرزندان فاطمه(علیه السلام ) است

إِنَّا أَعْطیْنَک الْکَوْثَرَ

 

در مجمع البیان مى گوید: کلمه ((کوثر)) بر وزن ((فوعل )) به معناى چیزى است که شانش آن است که کثیر باشد، و کوثر به معناى خیر کثیر است .ولى مفسرین در تفسیر کوثر و اینکه کوثر چیست اختلافى عجیب کرده اند: بعضى گفته اند: خیر کثیر است . و بعضى معانى دیگرى کرده اند که فهرست وار از نظر خواننده مى گذرد:1 - نهرى است در بهشت . 2 - حوض خاص رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در بهشت و یا در محشر است . 3 - اولاد رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) است . 4 - اصحاب و پیروان آن جناب تا روز قیامت است . 5 - علماى امت او است . 6 - قرآن و فضائل بسیار آن . 7 - مقام نبوت است . 8 - تیسیر قرآن و تخفیف شرایع و احکام است . 9 - اسلام است .10 - توحید است . 11 - علم و حکمت است . 12 - فضائل رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم )است . 13 - مقام محمود است . 14 - نور قلب شریف رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) است . و از این قبیل اقوالى دیگر که به طورى که از بعضى از مفسرین نقل شده بالغ بر بیست و شش قول است .صاحبان دو قول اول استدلال کرده اند به بعضى روایات ، و اما باقى اقوال هیچ دلیلى ندارند به جز تحکم و بى دلیل حرف زدن ، و به هر حال اینکه در آخر سوره فرمود: ((ان شانئک هو الابتر)) با در نظر گرفتن اینکه کلمه ((ابتر)) در ظاهر به معناى اجاق کور است ، و نیز با در نظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است ، چنین به دست مى آید که منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریه اى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته ، (و برکتى است که در نسل آن جناب قرار داده )، و یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه ، چیزى که هست کثرت ذریه یکى از مصادیق خیر کثیر است ، و اگر مراد مساله ذریه به استقلال و یابه طور ضمنى نبود، آوردن کلمه ((ان )) در جمله ((ان شانئک هو الابتر)) فایده اى نداشت ، زیرا کلمه ((ان )) علاوه بر تحقیق ، تعلیل را هم مى رساند و معنا ندارد بفرماید ما به تو حوض دادیم ، چون که بدگوى تو اجاق کور است و یا بى خبر است .

سوره کافرون :

روایاتى راجع به زخم زبان در ((یا ایّها الکافرون ...)) به گروهى معهود و معین ازکفار بوده و ((و لا انتم عابدون ما اعبد)) اخبار غیبى از آینده است صفحه

قُلْ یَأَیهَا الْکفِرُونَ

 

ظاهرا خطاب به یک طبقه معهود و معین از کفار است نه تمامى کفار، به دلیل اینکه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را مامور کرده از دین آنان بیزارى جوید و خطابشان کند که شما هم از پذیرفتن دین من امتناع مى ورزید.

لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ

 

از این آیه تا آخر سوره آن مطلبى است که در جمله ((قل یا ایها الکافرون )) مامور به گفتن آن است ، و مراد از ((ما تعبدون )) بت هایى است که کفار مکه مى پرستیدند، و مفعول ((تعبدون )) ضمیرى است که به ماى موصول بر مى گردد، و با اینکه مى توانست بفرماید: ((ما تعبدونه )) اگر ضمیر را حذف کرده براى این بود که کلام دلالت بر آن مى کرده ، حذف کرد تا قافیه آخر آیات هم درست در آید، و عین این سؤ ال و جواب در جمله هاى ((اعبد)) و ((عبدتم )) و ((اعبد)) مى آید چون در آنها هم باید مى فرمود: ((اعبده )) و ((عبدتموه )) و ((اعبده )).و جمله ((لا اعبد)) نفى استقبالى است ، براى اینکه حرف ((لا)) مخصوص نفى آینده است ، همچنان که حرف ((ما)) براى نفى حال است ، و معناى آیه این است که من ابدا نمى پرستم آنچه را که شما بت پرستان امروز مى پرستید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره شان نزول سوره ها نوری

شان نزول سوره بقره

اختصاصی از اینو دیدی شان نزول سوره بقره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

شان نزول سوره بقره

بسم الله الرحمن الرحیم

شان نزول ایات 41 , 42 , 75, 76, 77 , 89, 97, 98, 114, 115, 120, 121 , 142 , 158, 178, 187 , 189, 190 , 204, 205 , 206, 207 , 212, 214, 217 , 221, 232 , 238, 239, 256 , 267, 272 , 273, 278 سوره بقره را بخوانید.

آیات 41 و 42 سوره بقره

41. وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَ إِیَّایَ فَاتَّقُونِ.

42. وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ.

41. و بدانچه نازل کرده‏ام ـ که مؤید همان چیزی است که با شماست‏ ـ ایمان آرید؛ و نخستین منکر آن نباشید، و آیات مرا به بهایی ناچیز نفروشید، و تنها از من پروا کنید.

42. و حق را به باطل درنیامیزید، و حقیقت را ـ با آنکه خود می‏دانید ـ کتمان نکنید.

در شأن نزول این آیات آمده که: «حی بن اخطب و کعب اشرف» و سایر علماء یهود از جانب یهودیان دارای مقرری بودند و از آن ارتزاق می‌نمودند و نمی‌خواستند منافع آنها به خاطر نبوت پیامبر از بین برود؛ به همین جهت آیاتی را که در تورات بود و از پیامبر در آن ذکری شده بود تغییر و «ثمن قلیل» که در این آیه شریفه ذکرشده همان مقرری احبار است.

آیات 75 تا 77 سوره بقره

75. أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ.

76. وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ.

77. أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ.

75. آیا طمع دارید که [اینان‏] به شما ایمان بیاورند؟ با آنکه گروهی از آنان سخنان خدا را می‏شنیدند، سپس آن را بعد از فهمیدنش تحریف می‏کردند، و خودشان هم می‏دانستند.

76. و [همین یهودیان‏] چون با کسانی که ایمان آورده‏اند برخورد کنند، می‏گویند: «ما ایمان آورده‏ایم‏.» و وقتی با همدیگر خلوت می‏کنند، می‏گویند: «چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است‏، برای آنان حکایت می‏کنید تا آنان به [استناد] آن‏، پیش پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند؟ آیا فکر نمی‏کنید؟»

77. آیا نمی‏دانند که خداوند آنچه را پوشیده می‏دارند، و آنچه را آشکار می‏کنند، می‏داند؟

این آیات در مورد یهودیانی است که وقتی اشخاص مثل سلمان، ابوذر و مقداد را ملاقات می‌‌نمودند می‌گفتند: ما هم مانند شما ایمان آوردیم، چون اوصاف پیامبر شما را خداوند در تورات برای ما بیان فرموده است و وقتی با یکدیگر خلوت می‌نمودند بزرگترهاشان به آنها می‌گفتند این چه کاری بود کردید و چه اظهاری بود به مسلمان نمودید؛ شما نباید اوصاف پیامبرشان را که در تورات آمده به آنها خبر می‌دادید تا در پیشگاه خداوند با شما محاجّه نکنند و نگویند شما اوصاف و علایم او را دانستید و مشاهده و تطبیق نمودید، پس چرا ایمان نیاوردید و اطاعت نکردید.

آیه 89 سوره بقره

89. وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکافِرِینَ.

89. و هنگامی که از جانب خداوند کتابی که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد، و از دیرباز [در انتظارش‏] بر کسانی که کافر شده بودند پیروزی می‏جستند؛ ولی همین که آنچه [که اوصافش‏] را می‏شناختند برایشان آمد، انکارش کردند. پس لعنت خدا بر کافران باد.

در شأن نزول این آیه نقل شده که یهودیان در کتب خود دیده بودند که مکان هجرت حضرت محمد (ص) ما‌بین دو کوه «عیر و احد» است که در دو طرف مدینه قرار دارد به همین خاطر از سر‌زمین خویش بیرون آمدند و به جستجوی سر‌زمین مهاجرت پیامبر پرداختند و به کوهی به نام «حداد» رسیدند و گمان کردند که این همان کوه احد است، به همین دلیل در آنجا پراکنده شدند و مسکن گزیدند؛ ولی بعد متوجه شدند، مدینه سر‌زمینی است که میان دو کوه احد و عیر قرار دارد پس به برادران خود و سایر یهود نوشتند که ما دارالهجرة را یافتیم شما هم به سوی ما کوچ کنید و خودشان هم به مدینه نقل مکان نمودند و ماندند تا آنکه یکی از پادشاهان یمن به نام تُبع به قصد تسخیر مدینه حرکت کرد و آنجا را محاصره نمود و اینها با او سازش کردند و سبب اقامت خودشان را به او گفتند و او دو طایفه اوس و خزرج را مأمور به اقامت در مدینه نمود برای آنکه وقتی پیامبرآمد او را یاری کنند. آن دو قبیله پس از چند سال زیاد شدند و معترض اموال یهود شدند. یهودیان به آنها می‌‌گفتند وقتی پیامبر مبعوث شود شما را از دیار خود بیرون می‌کنیم و اموالمان را پس خواهیم گرفت؛ ولی وقتی پیامبر مبعوث شد اوس و خزرج که به نام انصار معروف شدند به پیامبر ایمان آوردند و یهود کافر شدند.

به این دلیل که آنها از نسل حضرت اسحاق بودند و پیامبر از نسل حضرت اسماعیل و آنها حسد بردند و تسلیم وسوسه شیطان شدند. و علماءِ آنها هم برای حفظ مقامات خودشان انکار اوصاف پیامبر را در تورات نمودند.

آیات 97 و 98 سوره بقره

97. قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِینَ.

98. مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ.

97. بگو: «کسی که دشمن جبرئیل است [در واقع دشمن خداست‏] چرا که او، به فرمان خدا، قرآن را بر قلبت نازل کرده است‏، در حالی که مؤید [کتابهای آسمانی‏] پیش از آن‏، و هدایت و بشارتی برای مؤمنان است‏.»

98. هر که دشمن خدا، و فرشتگان و فرستادگان او، و جبرئیل و میکائیل است [بداند که‏] خدا یقینا دشمن کافران است‏.

زمانی که پیامبر وارد مدینه شد «عبدالله‌بن صوریا» که یکی از علمای یهود بود خدمت آن حضرت رسید و سؤالات چندی نمود و می‌خواست نشانه‌هایی را که دلیل بر نبوت پیامبر بود جستجو نمود. یکی از سؤالات او این بود که ای محمد خواب تو چگونه است؟ پیامبر فرمود: چشمم خواب است و دلم بیدار گفت: راست گفتی و پس از سؤالات متعدد دیگر گفت: یک سؤال باقی مانده اگر به آن جواب درست بدهی به تو ایمان می‌اوریم. بگو نام آن فرشته‌ای که بر تو نازل می‌ شود چیست؟ پیامبر فرمود: جبرئیل. ابن‌ صوریا گفت: جبرئیل دشمن ماست چون دستورهای مشکل در مورد قتل و جنگ می‌آورد اما میکاییل همیشه واسطه سرور


دانلود با لینک مستقیم


شان نزول سوره بقره

شأن نزول برخی آیات وسوره ها

اختصاصی از اینو دیدی شأن نزول برخی آیات وسوره ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

شأن نزول برخی آیات وسوره ها

 

آنچه در مورد شأن نزول گفته میشود، مربوط به آیات است و در مورد سوره ها شأن نزول کمتر ذکر شده؛ زیرا معمولاً آیات در زمانها و موارد مختلف نزول شده است به خصوص آن که در بعضی از سوره هابعضی از آیات آن در مکه و برخی در مدینه نازل شدهاند؛ بنابراین چنین سورههایی اصولاً شأن نزول واحدندارند، مگر آن که از سوره های کوچک باشند که در یک زمان و به یکباره نازل شده باشند. در این صورت میتوان به دنبال شأن نزول بود. یا این که مقصود از شأن نزول سوره، شأن نزول آیات اولیه آن باشد

شأن نزول و محتوای سوره فجر

 

سورة فجر در مکه بر پیامبر نازل شده. این سوره دارای آیه هایی کوتاه اما تکان دهنده و با انذارهای بسیار می باشد.در ابتدای سوره به قسم های متعددی بر می خوریم که بی سابقه است. این نوع قسم ها مقدمه ای برای تهدید انذار طاغوتیان به عذاب الهی می باشد. بخش دیگری از این سوره به بعضی از اقوام عصیان گر پیشین، چون قوم عاد و ثمود و فرعون و انتقام شدید خداوند از آنان، اشاره کرده است، تا موجب عبرت دیگران شود.در بخش سوم آن اشارة کوچکی به امتحان و آزمایش انسان شده است و از کوتاهی او در اعمال نیک و خیر انتقاد می شود.بالاخره در قسمت انتهایی سوره سخن از معاد و سرنوشت کافران، نیز پاداش مؤمنانی است که به نفس مطمئنّه رسیده اند. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: کسی که سورة فجر را در شب های دهگانه (ده شب اوّل ذی الحجه) بخواند، خداوند گناهان او را می بخشد و کسی که در سایر بخواند، نور و روشنایی برای روز قیامتش خواهد بود.[1]سورة والفجر به خاطر دو مشخصه مورد سؤال قرار می گیرد:

شأن نزول آیه تطهیر

 

پیامبر اکرم(ص) روزی در مدینه به منزل حضرت فاطمه(س)تشریف برده، فرمودند: دخترم عبای مرا بر بدنم بینداز تا قدری استراحت کنمبعد از مدتی حضرت علی(ع)، امام حسن و حسین(ع)، فاطمه(س) کنار آنحضرت جمع شدند. جبرئیل از طرف خدا آیه تطهیر را بر آن حضرت آورد. خداوند در این آیه میفرماید: ای پیامبر! خداوند اداره کرده است تاپلیدی و ناپاکی و آلودگی ظاهری و باطنی(گناه) را از شما بردارد و شما را پاکو منزه قرار داده است. از این آیه استفاده میشود که آنان معصوم اند و در تمام عمر از هر گونه آلودگی و خطا پاک میباشند

در اهمیت شناخت اسباب نزول یا شان نزول باید گفت : همان گونه که می دانیم قرآن , تدریجی و در مـنـاسـبت های مختلف نازل شده است بر حسب اقتضا اگرحادثه ای پیش می آمد یا مسلمانان دچار مشکلی می شدند, یک یا چند آیه و احیانایک سوره برای رفع مشکل نازل می گردید پر واضح اسـت کـه آیـات نـازل شده در هرمناسبتی , به همان حادثه و مناسبت نظر دارد پس اگر ابهام یا اشـکـالـی در لـفـظ یـامعنای آیه پدید آید, با شناخت آن حادثه یا پیش آمد, رفع اشکال می کرد در نـتـیـجـه برای دانستن معنا و تفسیر کامل هر آیه , باید به شان نزول آن رجوع کرد تا کاملاموضوع روشن شود پس شان نزول می تواند قرینه ای باشد تا دلالت آیه را تکمیل کند و بدون آن , دلالت آیه نـاقص می ماند مثلا در مورد آیه «ان الصفا و المروة من شعائراللّه فمن حج البیت اواعتمر فلا جناح عـلیه ان یطوف بهما»[1] اشکال شده است که سعی میان دو کوه صفا و مروه در حج و عمره از ارکان است , چرا به لفظ «لاجناح »[2] تعبیر شده است ؟ معنای ظاهری آیه چنین است : گناهی نیست که میان آن دو کوه سعی نمایید این عبارت جواز را می رساند نه وجوب را ولی با مراجعه به شان نزول آیه روشن می شود که این عبارت برای رفع توهم گـنـاه آمـده است , زیرا پس از صلح حدیبیه درسال ششم هجری مقرر شد که پیامبر اکرم (ص ) و صحابه سال بعد برای انجام مراسم عمره به مکه مشرف شوند و در این قرار داد چنین آمده بود که به مدت سه روز مشرکان بت های خود را از اطراف بیت و هم چنین از روی کوه صفا و مروه بردارند تـا مسلمانان آزادانه مراسم طواف و سعی را انجام دهند پس از گذشت سه روز بت ها برگردانده شـد بـرخـی از مـسـلمانان به عللی هنوز مراسم سعی را انجام نداده بودند و با بازگرداندن بت ها, چـنـیـن گمان بردند که با وجود بت ها, سعی میان صفا و مروه گناه است آیه مذکور نازل شد تا مـسلمانان از سعی خودداری نکنند, زیرااساسا سعی از شعائر الهی است و وجود بت ها امر عارضی اسـت و بـه آن زیـان نـمـی رساند[3]لذا مفهوم این آیه با مراجعه به شان نزول کاملا واضح و روشن می شود و مساله جواز یا وجوب سعی در کار نیست , بلکه صرفا «دفع توهم منع» است یعنی با وجود بت ها منعی از انجام سعی نیست پس شناخت اسباب نزول نقش اساسی در فهم و پی بردن به معانی بسیاری از آیات ایفا می کند.[4] راه شـناخت و پی بردن به اسباب نزول بسی دشوار است , زیرا پیشینیان در این زمینه مطلب قابل تـوجـهـی ثبت و ضبط نکرده اند, جز اندکی که کاملا چاره سازنیست شاید یکی از علل عدم ضبط دقیق این بود که خود به وضع آشنا بودند ودیگر نیازی نمی دیدند که معلومات و مشاهدات خود را بـه عنوان سند برای آینده ثبت کنند بعدها روایاتی در این زمینه فراهم شد که بیش تر دارای ضعف سند و غیرقابل اعتماد بوده و احیانا اعمال غرض در کار وجود داشته است به ویژه در دوران تاریک حکومت بنی امیه که از روی غرض ورزی , آیات بی شماری با تنظیم شان نزول های ساختگی , طبق دل خـواه تفسیر و تاویل شده است از امام احمدبن حنبل دراین باره نقل شده : «سه چیز اصل و پایه درسـتـی نـدارد: روایـاتی که درباره جنگ های صدر اسلام ثبت شده , روایاتی که درباره فتنه های آخرالزمان گفته شده و روایاتی که درباره تفسیر و تاویل قرآن آورده اند» امام بدرالدین زرکشی از بـرخی محققین نقل می کند: «مقصود بیش ترین روایات در این باره قابل اعتماد نیست , نه این که هـمـه آن هـا قـابـل اعتماد نباشند»[5] معروف ترین کسی که در این باره روایاتی جمع آوری کرده است , ابوالحسن علی بن احمد واحدی نیشابوری (متوفای468 )است که جلال الدین سیوطی (مـتـوفای911 ) بر او خرده گرفته و می گوید که درفراهم کردن روایات ضعیف همت گماشته , صـحیح و سقیم را به هم آمیخته وبیش تر روایات خود را از طریق کلبی از ابی صالح از ابن عباس آورده اسـت کـه جـداواهـی و ضـعـیف است [6] سپس خود سیوطی در این زمینه رساله ای نـگـاشـتـه بـه نام لباب النقول (برگزیده های منقول ) که خود نیز در انتخاب روایات ازروایت های ضعیف , مصون نمانده است مثلا درباره آیه «و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ماعوقبتم به و لئن صبرتم لـهو خیر للصابرین , و اصبر و ما صبرک الا باللّه و لا تحزن علیهم و لاتک فی ضیق مما یمکرون , ان اللّه مـع الـذیـن اتقوا و الذین هم محسنون »[7] نوشته است که پیامبر(ص ) آن گاه که بر سر نـعـش حمزه ایستاد و او را بدان حالت زار یافت ,فرمود: «لامثلن بسبعین منهم مکانک , هرآینه با هـفـتـاد نفر از آنان (قریش ) همان کنم که با تو کردند ـ بریدن گوش و بینی و پاره کردن شکم » آن گاه جبرئیل این آیات رانازل نمود و او را از این کار منع کرد[8] در حالی که سوره نحل از سـوره هـای مـکـی است سال ها پیش از جنگ احد که در مدینه در سال چهارم هجرت اتفاق افتاد, نازل شده است به علاوه از مقام پیامبر(ص ) که تربیت شده آیین اسلام است و هم واره عدل و انصاف را در زنـدگـی خـود پیش گرفته , کاملا به دور است که چنین اندیشه ناعادلانه ای را به خود راه دهـد آری آیـات فـوق در مـکه موقعی که مسلمانان موردشکنجه کفار بودند نازل شد که هرگز تجاوز نکنید و بهتر است شکیبا باشید.[9] سبب نزول یا شان نزول . چـه فـرقی میان این دو عبارت وجود دارد؟ بیش تر مفسرین فرقی میان این دوقایل نشده اند و هر مـنـاسـبـتـی را کـه ایجاب کرده است آیه یا آیه هایی نازل شود, گاه سبب نزول و گاه شان نزول گفته اند در صورتی که میان این دو عبارت فرق است , ازاین جهت که شان نزول اعم از سبب نزول اسـت هرگاه به مناسبت جریانی درباره شخص و یا حادثه ای , خواه در گذشته یا حال یا آینده و یا دربـاره فـرض احـکـام , آیه یاآیاتی نازل شود همه این موارد را شان نزول آن آیات می گویند, مثلا مـی گـویـنـد کـه فـلان آیـه درباره عصمت انبیا یا عصمت ملائکه یا حضرت ابراهیم یا نوح یا آدم نازل شده است که تمامی این ها را شان نزول آیه می گویند اما سبب نزول , حادثه یاپیش آمدی است کـه مـتـعـاقـب آن , آیـه یا آیاتی نازل شده باشد و به عبارت دیگر آن پیش آمد باعث و موجب نزول گردیده باشد لذا سبب , اخص است و شان اعم . تنزیل و تاویل در اصـطلاح سلف , تنزیل بر مورد نزول گفته می شود این مورد می تواند یک واقعه خاص باشد که آن واقـعـه سبب نزول آیه شده است ولی تاویل مفهوم عامی است که از آیه برداشت می شود و قابل انـطـباق بر جریانات مشابه است در برخی تعابیر به این دو اصطلاح ظهر و بطن نیز گفته می شود کـه ظـهـر همان تنزیل و بطن همان تاویل است , زیرا ظاهر آیه همان مورد نزول را می رساند و در بـطن آیه مفهوم گسترده تری نهفته است فضیل بن یسار درباره حدیث معروف «مافی القرآن آیة الا ولها ظهر و بطن » که از پیامبر اکرم (ص ) نقل شده است , از امام صادق (ع ) سؤال کردحضرت در جـواب فـرمـود: «ظهره تنزیله و بطنه تاویله , منه ما قد مضی و منه مالم یکن , یجری کما تجری الـشمس و القمر,[10] ظهر همان مورد نزول آیه است و بطن تاویل آن (که موارد قابل انطباق را شـامل می شود) برخی در گذشته اتفاق افتاده و برخی هنوز نیامده است قرآن (پیوسته زنده و جـاویـد و قابل بهره گیری است و) مانند آفتاب و ماه در جریان است » در حدیث دیگر می فرماید: «ظـهـر القرآن الذین نزل فیهم و بطنه الذین عملوا بمثل اعمالهم ,[11] ظهر, کسانی را در بر مـی گـیـرد کـه آیه درباره آنان نازل شده است و بطن کسانی را شامل می شود که کرداری مانند کردارآنان داشته باشند». استفاده فقهی از شان نزول و تنزیل و تاویل . فـقها و دانش مندان اسلامی با توجه به سبب و شان نزول و ظهر و بطن آیات ,قاعده ای را به دست آورده انـد و بـا تـمـسک به آن قاعده , احکام را استنباط می کنندآن قاعده عبارت است از: «العبرة بعموم اللفظ لا بخصوص المورد, اعتبار به گستردگی لفظ است , نه خصوصیت مورد» یعنی یک فـقـیه دانا و توانا باید خصوصیات مورد راکنار بگذارد و از جنبه های عمومی لفظ بهره بگیرد البته جـنبه های خصوصی برای فهم دلالت کلام مفید است , ولی انحصار را نمی رساند, زیرا احکام الهی پـیـوسـتـه هـمگانی بوده و در همه زمان ها جریان دارند اینک دو نمونه از آیات را می آوریم که در روایات , جنبه کلی آن بررسی شده و مورد استفاده قرار گرفته است :. نمونه اول : در سوره بقره چنین آمده است : «و للّه المشرق و المغرب فاینما تولوافثم وجه اللّه ان اللّه واسـع عـلـیـم »[12] ایـن آیـه از آیاتی است که دارای ظهر و بطن (تنزیل و تاویل ) است که با راه نـمایی امام معصوم جنبه عمومی آن روشن شده است این آیه در ظاهر با آیاتی که ایجاب می کند حـتـمـا رو بـه کـعـبه نماز بخوانیدمنافات دارد, ولی با مراجعه به شان نزول , این تنافی بر طرف می شود. شان نزول آیه چنین است : یهودیان به مسلمانان اعتراض می کردند که اگر نمازگزاردن به سوی بیت المقدس حق است , آن گونه که تا کنون عمل می شد پس تحویل آن به سوی کعبه باطل است و اگـر رو به سوی کعبه نماز خواندن حق است ,پس بطلان آن چه تا کنون خوانده شده


دانلود با لینک مستقیم


شأن نزول برخی آیات وسوره ها

شأن نزول برخی آیات وسوره ها

اختصاصی از اینو دیدی شأن نزول برخی آیات وسوره ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

شأن نزول برخی آیات وسوره ها

 

آنچه در مورد شأن نزول گفته میشود، مربوط به آیات است و در مورد سوره ها شأن نزول کمتر ذکر شده؛ زیرا معمولاً آیات در زمانها و موارد مختلف نزول شده است به خصوص آن که در بعضی از سوره هابعضی از آیات آن در مکه و برخی در مدینه نازل شدهاند؛ بنابراین چنین سورههایی اصولاً شأن نزول واحدندارند، مگر آن که از سوره های کوچک باشند که در یک زمان و به یکباره نازل شده باشند. در این صورت میتوان به دنبال شأن نزول بود. یا این که مقصود از شأن نزول سوره، شأن نزول آیات اولیه آن باشد

شأن نزول و محتوای سوره فجر

 

سورة فجر در مکه بر پیامبر نازل شده. این سوره دارای آیه هایی کوتاه اما تکان دهنده و با انذارهای بسیار می باشد.در ابتدای سوره به قسم های متعددی بر می خوریم که بی سابقه است. این نوع قسم ها مقدمه ای برای تهدید انذار طاغوتیان به عذاب الهی می باشد. بخش دیگری از این سوره به بعضی از اقوام عصیان گر پیشین، چون قوم عاد و ثمود و فرعون و انتقام شدید خداوند از آنان، اشاره کرده است، تا موجب عبرت دیگران شود.در بخش سوم آن اشارة کوچکی به امتحان و آزمایش انسان شده است و از کوتاهی او در اعمال نیک و خیر انتقاد می شود.بالاخره در قسمت انتهایی سوره سخن از معاد و سرنوشت کافران، نیز پاداش مؤمنانی است که به نفس مطمئنّه رسیده اند. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: کسی که سورة فجر را در شب های دهگانه (ده شب اوّل ذی الحجه) بخواند، خداوند گناهان او را می بخشد و کسی که در سایر بخواند، نور و روشنایی برای روز قیامتش خواهد بود.[1]سورة والفجر به خاطر دو مشخصه مورد سؤال قرار می گیرد:

شأن نزول آیه تطهیر

 

پیامبر اکرم(ص) روزی در مدینه به منزل حضرت فاطمه(س)تشریف برده، فرمودند: دخترم عبای مرا بر بدنم بینداز تا قدری استراحت کنمبعد از مدتی حضرت علی(ع)، امام حسن و حسین(ع)، فاطمه(س) کنار آنحضرت جمع شدند. جبرئیل از طرف خدا آیه تطهیر را بر آن حضرت آورد. خداوند در این آیه میفرماید: ای پیامبر! خداوند اداره کرده است تاپلیدی و ناپاکی و آلودگی ظاهری و باطنی(گناه) را از شما بردارد و شما را پاکو منزه قرار داده است. از این آیه استفاده میشود که آنان معصوم اند و در تمام عمر از هر گونه آلودگی و خطا پاک میباشند

در اهمیت شناخت اسباب نزول یا شان نزول باید گفت : همان گونه که می دانیم قرآن , تدریجی و در مـنـاسـبت های مختلف نازل شده است بر حسب اقتضا اگرحادثه ای پیش می آمد یا مسلمانان دچار مشکلی می شدند, یک یا چند آیه و احیانایک سوره برای رفع مشکل نازل می گردید پر واضح اسـت کـه آیـات نـازل شده در هرمناسبتی , به همان حادثه و مناسبت نظر دارد پس اگر ابهام یا اشـکـالـی در لـفـظ یـامعنای آیه پدید آید, با شناخت آن حادثه یا پیش آمد, رفع اشکال می کرد در نـتـیـجـه برای دانستن معنا و تفسیر کامل هر آیه , باید به شان نزول آن رجوع کرد تا کاملاموضوع روشن شود پس شان نزول می تواند قرینه ای باشد تا دلالت آیه را تکمیل کند و بدون آن , دلالت آیه نـاقص می ماند مثلا در مورد آیه «ان الصفا و المروة من شعائراللّه فمن حج البیت اواعتمر فلا جناح عـلیه ان یطوف بهما»[1] اشکال شده است که سعی میان دو کوه صفا و مروه در حج و عمره از ارکان است , چرا به لفظ «لاجناح »[2] تعبیر شده است ؟ معنای ظاهری آیه چنین است : گناهی نیست که میان آن دو کوه سعی نمایید این عبارت جواز را می رساند نه وجوب را ولی با مراجعه به شان نزول آیه روشن می شود که این عبارت برای رفع توهم گـنـاه آمـده است , زیرا پس از صلح حدیبیه درسال ششم هجری مقرر شد که پیامبر اکرم (ص ) و صحابه سال بعد برای انجام مراسم عمره به مکه مشرف شوند و در این قرار داد چنین آمده بود که به مدت سه روز مشرکان بت های خود را از اطراف بیت و هم چنین از روی کوه صفا و مروه بردارند تـا مسلمانان آزادانه مراسم طواف و سعی را انجام دهند پس از گذشت سه روز بت ها برگردانده شـد بـرخـی از مـسـلمانان به عللی هنوز مراسم سعی را انجام نداده بودند و با بازگرداندن بت ها, چـنـیـن گمان بردند که با وجود بت ها, سعی میان صفا و مروه گناه است آیه مذکور نازل شد تا مـسلمانان از سعی خودداری نکنند, زیرااساسا سعی از شعائر الهی است و وجود بت ها امر عارضی اسـت و بـه آن زیـان نـمـی رساند[3]لذا مفهوم این آیه با مراجعه به شان نزول کاملا واضح و روشن می شود و مساله جواز یا وجوب سعی در کار نیست , بلکه صرفا «دفع توهم منع» است یعنی با وجود بت ها منعی از انجام سعی نیست پس شناخت اسباب نزول نقش اساسی در فهم و پی بردن به معانی بسیاری از آیات ایفا می کند.[4] راه شـناخت و پی بردن به اسباب نزول بسی دشوار است , زیرا پیشینیان در این زمینه مطلب قابل تـوجـهـی ثبت و ضبط نکرده اند, جز اندکی که کاملا چاره سازنیست شاید یکی از علل عدم ضبط دقیق این بود که خود به وضع آشنا بودند ودیگر نیازی نمی دیدند که معلومات و مشاهدات خود را بـه عنوان سند برای آینده ثبت کنند بعدها روایاتی در این زمینه فراهم شد که بیش تر دارای ضعف سند و غیرقابل اعتماد بوده و احیانا اعمال غرض در کار وجود داشته است به ویژه در دوران تاریک حکومت بنی امیه که از روی غرض ورزی , آیات بی شماری با تنظیم شان نزول های ساختگی , طبق دل خـواه تفسیر و تاویل شده است از امام احمدبن حنبل دراین باره نقل شده : «سه چیز اصل و پایه درسـتـی نـدارد: روایـاتی که درباره جنگ های صدر اسلام ثبت شده , روایاتی که درباره فتنه های آخرالزمان گفته شده و روایاتی که درباره تفسیر و تاویل قرآن آورده اند» امام بدرالدین زرکشی از بـرخی محققین نقل می کند: «مقصود بیش ترین روایات در این باره قابل اعتماد نیست , نه این که هـمـه آن هـا قـابـل اعتماد نباشند»[5] معروف ترین کسی که در این باره روایاتی جمع آوری کرده است , ابوالحسن علی بن احمد واحدی نیشابوری (متوفای468 )است که جلال الدین سیوطی (مـتـوفای911 ) بر او خرده گرفته و می گوید که درفراهم کردن روایات ضعیف همت گماشته , صـحیح و سقیم را به هم آمیخته وبیش تر روایات خود را از طریق کلبی از ابی صالح از ابن عباس آورده اسـت کـه جـداواهـی و ضـعـیف است [6] سپس خود سیوطی در این زمینه رساله ای نـگـاشـتـه بـه نام لباب النقول (برگزیده های منقول ) که خود نیز در انتخاب روایات ازروایت های ضعیف , مصون نمانده است مثلا درباره آیه «و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ماعوقبتم به و لئن صبرتم لـهو خیر للصابرین , و اصبر و ما صبرک الا باللّه و لا تحزن علیهم و لاتک فی ضیق مما یمکرون , ان اللّه مـع الـذیـن اتقوا و الذین هم محسنون »[7] نوشته است که پیامبر(ص ) آن گاه که بر سر نـعـش حمزه ایستاد و او را بدان حالت زار یافت ,فرمود: «لامثلن بسبعین منهم مکانک , هرآینه با هـفـتـاد نفر از آنان (قریش ) همان کنم که با تو کردند ـ بریدن گوش و بینی و پاره کردن شکم » آن گاه جبرئیل این آیات رانازل نمود و او را از این کار منع کرد[8] در حالی که سوره نحل از سـوره هـای مـکـی است سال ها پیش از جنگ احد که در مدینه در سال چهارم هجرت اتفاق افتاد, نازل شده است به علاوه از مقام پیامبر(ص ) که تربیت شده آیین اسلام است و هم واره عدل و انصاف را در زنـدگـی خـود پیش گرفته , کاملا به دور است که چنین اندیشه ناعادلانه ای را به خود راه دهـد آری آیـات فـوق در مـکه موقعی که مسلمانان موردشکنجه کفار بودند نازل شد که هرگز تجاوز نکنید و بهتر است شکیبا باشید.[9] سبب نزول یا شان نزول . چـه فـرقی میان این دو عبارت وجود دارد؟ بیش تر مفسرین فرقی میان این دوقایل نشده اند و هر مـنـاسـبـتـی را کـه ایجاب کرده است آیه یا آیه هایی نازل شود, گاه سبب نزول و گاه شان نزول گفته اند در صورتی که میان این دو عبارت فرق است , ازاین جهت که شان نزول اعم از سبب نزول اسـت هرگاه به مناسبت جریانی درباره شخص و یا حادثه ای , خواه در گذشته یا حال یا آینده و یا دربـاره فـرض احـکـام , آیه یاآیاتی نازل شود همه این موارد را شان نزول آن آیات می گویند, مثلا مـی گـویـنـد کـه فـلان آیـه درباره عصمت انبیا یا عصمت ملائکه یا حضرت ابراهیم یا نوح یا آدم نازل شده است که تمامی این ها را شان نزول آیه می گویند اما سبب نزول , حادثه یاپیش آمدی است کـه مـتـعـاقـب آن , آیـه یا آیاتی نازل شده باشد و به عبارت دیگر آن پیش آمد باعث و موجب نزول گردیده باشد لذا سبب , اخص است و شان اعم . تنزیل و تاویل در اصـطلاح سلف , تنزیل بر مورد نزول گفته می شود این مورد می تواند یک واقعه خاص باشد که آن واقـعـه سبب نزول آیه شده است ولی تاویل مفهوم عامی است که از آیه برداشت می شود و قابل انـطـباق بر جریانات مشابه است در برخی تعابیر به این دو اصطلاح ظهر و بطن نیز گفته می شود کـه ظـهـر همان تنزیل و بطن همان تاویل است , زیرا ظاهر آیه همان مورد نزول را می رساند و در بـطن آیه مفهوم گسترده تری نهفته است فضیل بن یسار درباره حدیث معروف «مافی القرآن آیة الا ولها ظهر و بطن » که از پیامبر اکرم (ص ) نقل شده است , از امام صادق (ع ) سؤال کردحضرت در جـواب فـرمـود: «ظهره تنزیله و بطنه تاویله , منه ما قد مضی و منه مالم یکن , یجری کما تجری الـشمس و القمر,[10] ظهر همان مورد نزول آیه است و بطن تاویل آن (که موارد قابل انطباق را شـامل می شود) برخی در گذشته اتفاق افتاده و برخی هنوز نیامده است قرآن (پیوسته زنده و جـاویـد و قابل بهره گیری است و) مانند آفتاب و ماه در جریان است » در حدیث دیگر می فرماید: «ظـهـر القرآن الذین نزل فیهم و بطنه الذین عملوا بمثل اعمالهم ,[11] ظهر, کسانی را در بر مـی گـیـرد کـه آیه درباره آنان نازل شده است و بطن کسانی را شامل می شود که کرداری مانند کردارآنان داشته باشند». استفاده فقهی از شان نزول و تنزیل و تاویل . فـقها و دانش مندان اسلامی با توجه به سبب و شان نزول و ظهر و بطن آیات ,قاعده ای را به دست آورده انـد و بـا تـمـسک به آن قاعده , احکام را استنباط می کنندآن قاعده عبارت است از: «العبرة بعموم اللفظ لا بخصوص المورد, اعتبار به گستردگی لفظ است , نه خصوصیت مورد» یعنی یک فـقـیه دانا و توانا باید خصوصیات مورد راکنار بگذارد و از جنبه های عمومی لفظ بهره بگیرد البته جـنبه های خصوصی برای فهم دلالت کلام مفید است , ولی انحصار را نمی رساند, زیرا احکام الهی پـیـوسـتـه هـمگانی بوده و در همه زمان ها جریان دارند اینک دو نمونه از آیات را می آوریم که در روایات , جنبه کلی آن بررسی شده و مورد استفاده قرار گرفته است :. نمونه اول : در سوره بقره چنین آمده است : «و للّه المشرق و المغرب فاینما تولوافثم وجه اللّه ان اللّه واسـع عـلـیـم »[12] ایـن آیـه از آیاتی است که دارای ظهر و بطن (تنزیل و تاویل ) است که با راه نـمایی امام معصوم جنبه عمومی آن روشن شده است این آیه در ظاهر با آیاتی که ایجاب می کند حـتـمـا رو بـه کـعـبه نماز بخوانیدمنافات دارد, ولی با مراجعه به شان نزول , این تنافی بر طرف می شود. شان نزول آیه چنین است : یهودیان به مسلمانان اعتراض می کردند که اگر نمازگزاردن به سوی بیت المقدس حق است , آن گونه که تا کنون عمل می شد پس تحویل آن به سوی کعبه باطل است و اگـر رو به سوی کعبه نماز خواندن حق است ,پس بطلان آن چه تا کنون خوانده شده


دانلود با لینک مستقیم


شأن نزول برخی آیات وسوره ها

پاورپوینت در مورد نزول قرآن

اختصاصی از اینو دیدی پاورپوینت در مورد نزول قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت در مورد نزول قرآن


پاورپوینت در مورد نزول قرآن

فرمت فایل :powerpoint (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 11 صفحه

 

 

معنی نزول قرآن

  • چنانکه اصفهانی گفته :"اهل سنت وجماعت معتقدند که کلام

خداوندی منزل است ولی در معنی انزال اختلاف دارند"

  • در کتاب سنت فراوان پیش آمده که از قران به کلمات نزول وانزال وتنزیل تعبیر شده باشد.در لغت "نزول"به دو معنی آمده است: وارد شدن و جای گیر شدن در جایی که متعدی آن می شود انزال مثل:

"وقل رب انزلنی منزلا مبارکا وانت خیر منزلین

وبگوخدای من فرود آور مرا فرودی مبارک که تو بهتر فرود آورندگانی "

  • اما در قرآن مجید جز آن دو معنای لغوی که گذشت نزول به معنای دیگر نیز به کار رفته است:مهیا کردن و آماده گردانیدن.

 

  • بی گفتگو هیچیک از معانی لغوی در خور سزاوار نزول قرآن نیست.چه لازمه این معانی جسم بودن و جای گرفتن در مکانی است و قرآن جسم نیست در مکانی قرار گیرد ویا از بالا به پایین فرو فرستاده شود.معنی نزول آن نیست که فرشته با بالهایی چون پرندگان نامه بر از آسمان فرود آید ونامه ای همراه آورد وتقدیم کند.
  • منظور از نزول نزول وحی است در پیامبر.یعنی نزولی

معنوی روحانی که تنها پیامبر آنرا ادراک داشته وحقیقت آن را میدانسته است.


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت در مورد نزول قرآن