اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ساده زیستى در سیره نبوى

اختصاصی از اینو دیدی ساده زیستى در سیره نبوى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

ساده زیستى در سیره نبوى

پیامبر صلى الله علیه وآله مى‏فرمود:

«اللهمّ احینى مسکینا و امتنى مسکینا واحشُرنى فى زمرة المساکین‏(1)؛ خدایا! مرا مسکین و فقیر زنده نگاه‏دار، فقیر بمیران و در زمره فقیران محشورم نما.»

به راستى این خواست و پیام رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم سیره عملى وى در زندگى با برکت و پر رحمتش بود که تجلى آن در تمام سال‏ها، ماه‏ها، روزها، و... در وجود آن خورشید دو عالَم همچنان روشن ماند و مى‏توان جلوه این اخلاق حضرت را با یک بررسى مختصر در تمامى شئون زندگانى آن حضرت نظاره کرد. قرآن نیز در تبیین جایگاه واقعى و تکوینى رسول گرامى مى‏آورد:

«اى پیامبر! وجود تو براى تمام عالم هستى، رحمت است.»(2)

امام باقر علیه السلام در بیان نخستین اصلِ اقتصاد در زندگى مى‏فرماید: «در بررسى وضعیت اقتصادى خویش ملاک و الگوى خود را آن کس که بیش از تو مال دارد، قرار نده؛ به گونه‏اى که آرزوى داشتن آنچه را او دارد، بنمایى و بر آنچه خود دارى، خشنود نباشى!»

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم نه تنها در زندگى، مسکین گونه زیست؛ بلکه در هنگامه وفات هم فقیرانه به دیدار معبود شتافت. چنانچه ابن عباس مى‏گوید:

«انّ رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم تَوَفَّى و درعه مرهونة عند رجلٍ من الیهود على ثلاثین صاعاً من شعیر اخذها رزقاً لعیاله(‏3)؛ حضرت هنگام وفات زره مبارک را در برابر 30  پیمانه (‏4) جو(که براى برآوردن نیازهاى تغذیه‏اى خانواده، قرض گرفته بود) نزد مرد یهودى در گرو نهاده بود.»

عایشه مى‏گوید:

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در حالى از دنیا رفت که از خویش دینار، درهم، گوسفند و شترى به جا نگذاشته بود.(5)

اگر در درستى آنچه که گذشت، تردیدى به خویش راه ندهیم و به توجیه و تأویل نپردازیم، چه‏ بسا بتوان از آنچه که در سیره رفتارى آن حضرت یافت مى‏شود، بهره جست و براى تحقق آن در زندگى رهروان و الگوپذیران آن حضرت، به تلاش و کوشش پرداخت و با اراده‏اى قاطع و نفى هر توجیه و تأویلى، بدان عمل نمود.

در این راستا به کلامى از امام باقر علیه السلام در بیان نخستین اصلِ اقتصاد در زندگى مى‏پردازیم که مى‏فرماید:

«در بررسى وضعیت اقتصادى خویش ملاک و الگوى خود را آن کس که بیش از تو مال دارد، قرار نده؛ به گونه‏اى که آرزوى داشتن آنچه را او دارد، بنمایى و بر آنچه خود دارى، خشنود نباشى!»

در پى این دستورالعمل، امام باقر علیه السلام به آیاتى از قرآن استناد نموده، و نحوه زندگى رسول گرامى را یادآور مى‏شود:

«فانّما کان قُوتُه الشَّعیر و حلواه التَّمر و وقودُهُ السَّعف اذا وجده(‏6)؛ غذاى رسول گرامى، جو و شیرینى ایشان، خرما و سوخت وى براى تهیه غذا و گرما، شاخه‏هاى درخت خرما بوده، البته تهیه این‏ها هم اگر برایش امکان‏پذیر مى‏بود.»

تکیه و تأکید بر جو و خرما(7) به عنوان مهم‏ترین مواد غذایى مورد استفاده حضرت، بیانگر نوع زندگى و سیره تغذیه‏اى ایشان است. در زمانى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم بالاترین جایگاه اجتماعى را دارا بود و رهبرى یک حکومت و بزرگ‏ترین مسئولیت اجرایى را در دست داشت و ساکنان شهر مدینه، از انواع گوشت‏، لبنیات و غذاهاى دیگر استفاده مى‏کردند، خرما و جو، ارزان‏ترین و فراوان‏ترین کالاى موجود بود که تهیه آن براى محروم‏ترین ساکنان مدینه امکان‏پذیر بود.

با بررسى بیشتر در مى‏یابیم که این نوع زندگى تنها ویژه شخص ایشان نبوده، بلکه خانواده آن حضرت نیز همین روش را داشته‏اند.

عایشه مى‏گوید:

«والذى بعث محمّداً بالحقّ ما رأى مُنخلاً ولا اَکَلَ خُبزاً منخولاً منذ بعث الله الى ان قُبِضَ صلى الله علیه و آله و سلم ...(8)؛ سوگند به خدایى که محمد صلى الله علیه و آله و سلم را به حق برگزید، از آن زمان که خداوند وى را به پیامبرى برگزیده تا آنگاه که فراخوانده شد، آرد جوى نرم شده (الک شده) و نان جوىِ با آرد نرم در منزل ایشان دیده نشده است!»

عروة، با تعجب مى‏پرسد: پس چگونه جوىِ سخت را مى‏خوردید؟

عایشه در پاسخ مى‏گوید: پیوسته آخ، آخ، مى‏گفتیم!

تکیه و تأکید بر جو و خرما به عنوان مهم‏ترین مواد غذایى مورد استفاده حضرت، بیانگر نوع زندگى و سیره تغذیه‏اى ایشان است. در زمانى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم بالاترین جایگاه اجتماعى را دارا بود و رهبرى یک حکومت و بزرگ‏ترین مسئولیت اجرایى را در دست داشت و ساکنان شهر مدینه، از انواع گوشت‏، لبنیات و غذاهاى دیگر استفاده مى‏کردند، خرما و جو، ارزان‏ترین و فراوان‏ترین کالاى موجود بود که تهیه آن براى محروم‏ترین ساکنان مدینه امکان‏پذیر بود.

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم زمانى براى خانواده، چنین برنامه غذایى را اجرا مى‏نماید که توانایى استفاده از هر نوع امکانات و لوازم را براى بهترین زندگى اقتصادى دارد. روزى زنى از انصار براى منزل پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم زیراندازى هدیه مى‏آورد، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ضمن آن که از عایشه مى‏خواهد آن را به وى برگرداند، مى‏فرماید:

«فوالله لو شئتُ لأجرى الله معى جبال الذّهب والفضّة(9)؛ به خدا سوگند! اگر اراده مى‏کردم، خداوند براى من کوه‏هاى طلا و نقره را فراهم مى‏نمود.»


دانلود با لینک مستقیم


ساده زیستى در سیره نبوى

تحقیق در مورد مدیر و مدیریت در سیره نبوی

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد مدیر و مدیریت در سیره نبوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مدیر و مدیریت در سیره نبوی


تحقیق در مورد مدیر و مدیریت در سیره نبوی

فرمت فایل:WORD(قابل ویرایش)تعداد29 صحفه

 

 

مقدمه

بخش اول: مدیریت در سیره نبوی

تعریف مدیریت

مدیریت اسلامی در سیره نبوی

رابطه مدیریت با اسلام

بخش دوم: نقش مدیر، مبانی مدیریتی سیره نبوی

نقش مدیر در برقراری روابط انسانی

مدیریت کلاس درس

انضباط قاطع مدیریتی در مدارس

رهنمودهای قرآن کریم در خصوص مدیریت

مبانی مدیریت پیامبر اکرم (ص)

بخش سوم: بررسی مدیریت صحیح و نمودارهای  مدیریتی در مدارس

ویژگی های عمومی یک مدیر

تقسیم‌بندی مدارس

ویژگیهای  مدرسه خوب ( از لحاظ مد یریتی و نرم افزاری )

ویژگیهای معلمان در نقش مدیر یادگیری

مدیریت فرهنگی  مدارس

بخش چهارم: راهکارها، پیشنهادات در نظام مدیریتی

راهکارها

پیشنهادات

نتیجه گیری

چکیده:

مدیریت اسلامی باید با جهت گیریهای دینی همراه باشد. جهت گیریهای دینی در مدیریت اسلامی نقشی اساسی دارد، مدیر اسلامی در چارچوب جهت گیریهای دینی و اسلامی می تواند به امور و فعالیتهای خود رسیدگی کند. در مدیریت اسلامی جهت گیریهای دینی مدیر است که در چارچوب این جهت گیریهای دینی و اسلامی می تواند مجموعه امور، کارها و اقدامات مدیریتی خود را ساماندهی کند. مدیریت اسلامی را مانند جمهوری اسلامی است  همانطور که در جمهوری اسلامی جمهوریت در چارچوب اسلام قرار دارد، مدیریت نیز در چارچوب اسلامیت قرار دارد که مدیر باید بر اساس آن مدیریت کرده و به امور خود سامان بخشد. مدیر در نظام اسلامی اسلام دارای یکسری ویژگیهای اساسی و پایه ای است، مدیر اسلامی از یک سو باید دغدغه اجرای احکام اسلام را داشته و از سوی دیگر با لیاقت و توانائیهای لازم به امور خود و مجموعه مربوطه رسیدگی کند. نقش مدیران اسلامی را در رشد و شکوفایی مجموعه های جوامع اسلامی بسیار تأثیرگذار است. معلمان هم باید با توجه به اهمیت مدیریت اسلامی دانش آموزان را با سیره نبوی آشنا کنند.

کلید واژه: مدیریت – مدیر و مدیریت- سیره نبوی و مدیر- نقش اسلام در مدیریت- مدیریت در روابط انسانی – مدیریت و کارایی مدیران در سیره نبوی- management- education

مقدمه

آموزش و پرورش به عنوان اساس و زیربنای توسعه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه است، امروزه در اغلب کشورها آموزش و پرورش صنعت رشد قلمداد می شود و پس از امور دفاعی بیشترین بودجه دولتی را به خود اختصاص می دهد. از آنجایی که بخش قابل توجهی از آموزش و پرورش در مدارس صورت می گیرد مدارس به عنوان یک نظام اجتماعی حساس و مهم، از جایگاه خاصی برخوردارند. مدارس در صورتی خواهند توانست وظیفه خطیری را که به دوش آنهاست به نحو احسن انجام دهند که با مدیریت صحیح، سازمانهای سالم و پویایی باشند.

بدون شک در وزارت آموزش و پرورش  نقش مدیر بسیار حساس، مهم و چشمگیر است و اوست که سنگینی  کلیه مسئولیتها و به چرخش در آوردن  نظام مدرسه را به نحو احسن به عهده دارد  و موفقیت و شکست دستگاه آموزش و پرورش به شایستگی و عدم شایستگی او بستگی دارد.

مدیر موظف است ضمن ایجاد این صمیمیت و همکاری  و دوستی در میان معلمان، رفتار آنان را به سمت مسائل آموزشی و تخصصی هدایت نماید و از این طریق نسبت به برقراری تبادل افکار عمومی و تخصصی در مدرسه اقدام کند.

 

 

بخش اول: مدیریت در سیره نبوی

تعریف مدیریت

در باره‌ تعریف مدیریت اتفاق نظر خاصی در دست نیست و صاحبنظران و نظریه پردازان علم مدیریت با اهداف و سوگیری‌های گوناگون، تعاریف متفاوتی ارائه کرده‌اند.

- مدیریت عبارتست از: هنر انجام کار به وسیله‌ دیگران (فالت،1924).

- فراگرد تبدیل اطلاعات به عمل؛ این فراگرد تغییر و تبدیل را تصمیم گیری می نامیم(فوستر،1967).

- فراگرد هماهنگ‌سازی فعالیت فردی وگروهی در جهت هدفهای گروهی (دانلی و همکاران،1971).

- فراگرد برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت کار اعضای سازمان و استفاده از همه‌ منابع موجود سازمانی برای تحقق هدفهای مورد نظر سازمان (استونر و همکاران(1995).

تعریف عملیاتی(Operational definition)، مفهوم مدیریت را با رعایت ملاکهای عینی منوط می‌سازد. از این رو، اگر در موقعیتی ملاکهایی شامل فعالیت منظم و سازمان یافته، هدفها، روابط میان منابع، انجام کار به وسیله‌ دیگران و تصمیم گیری برقرار باشد، می‌توان گفت در آن موقعیت ،مدیریت اعمال می شود (کلاندوکینگ،1972).

مدیریت اسلامی در سیره نبوی

تعبیر «مدیریت اسلامی» حاکی از این است که مدیریت می تواند دارای دو وصف «اسلامی» و «غیراسلامی» باشد، و از اینروی این سؤال، مطرح می شود: چه ارتباطی بین مدیریت به عنوان یک علم و بین اسلام به عنوان یک دین، وجود دارد؟

این پرسش در واقع یکی از جزئیات پرسش عامتر و کلی تری است و آن این است: علوم و فنون مختلف، بویژه علوم انسانی، چه ارتباطی با ادیان خصوصاً دین اسلام دارند؟

پاسخ به این سؤال، نیازمند ارائه تعریف دقیقی از علم و دین است.

رابطه مدیریت با اسلام

با توجه به نکات یاد شده، اکنون می توانیم موضوع اصلی بحث، یعنی رابطه اسلام با مدیریت را مورد بررسی قرار دهیم و منظور از اسلامی بودن مدیریت را بیان کنیم.

نخست به معانی مختلفی که ممکن است از تعبیر «مدیریت اسلامی» اراده شود اشاره می کنیم و آنگاه به توضیح معنای مورد نظر می پردازیم. از جمله معانی مدیریت اسلامی، بررسی شیوه مدیران مسلمان در طول تاریخ امت اسلامی است مخصوصاً مدیران جوامع کلان مانند خلفا و سلاطین و دیگر زمامداران کشورهای اسلامی و نیز وزرا و امرایی که عملاً عهده دار سیاستگزاری و اداره این کشورها بوده اند.

بدیهی است چنین کاری که تتبع فراوانی در تاریخ کشورهای اسلامی را می طلبد تنها ارزش یک پژوهش تاریخی را خواهد داشت.

معنای دیگری که قریب به معنای اول و متفرع بر آن است، تحلیل شیوه های مدیریت مدیران مسلمان و نشان دادن خصلتهایی است که از مسلمان بودن آنان نشأت می گرفته است.

این کار هر چند فواید بیشتری دارد و حتی می تواند به عنوان وسیله ای برای شناختن مدیریت اسلامی تلقی شود ولی راهی پرپیچ و خم و نیازمند به تشخیص موارد تلاقی اسلام با مدیریت و شناخت دقیق خصلتهایی است که از مسلمان بودن مدیران نشأت می گیرد مگر این که تنها به بررسی شیوه مدیریت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) ـ طبق عقاید شیعیان ـ بسنده شود که مطابقت رفتارشان با موازین اسلام ناب، ضمانت شده است، و بازگشت آن به این است که سیره پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در مورد اداره جامعه را به عنوان یکی از منابع شناخت شریعت اسلام تلقی کنیم و در کنار قرآن و سنت لفظی (الفاظی که از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) نقل شده است) به عنوان سنت عملی به آنها استناد نماییم که به آن اشاره خواهیم کرد.

معنای سومی که برای مدیریت اسلامی می توان در نظر گرفت این است که مسائل مدیریت را در منابع اسلامی (قرآن و سنت) مورد بررسی قرار داده آیات یا احادیثی را که سخنی به صراحت یا اشارت درباره آنها دارد استخراج و جمع آوری کنیم و مضامین آنها را به عنوان پاسخهایی به پرسشهای مطرح شده در علم مدیریت تلقی نماییم و ضمناً سیره مدیران معصوم(علیهم السلام)را نیز به عنوان سنت عملی مورد توجه قرار دهیم (چنانکه در ذیل معنای دوم اشاره شد) و بدین ترتیب، مطالب به دست آمده به عنوان راه حلهای ارائه شده از طرف دین برای مسائل مدیریت، تنظیم و تدوین گردد و به عنوان مدیریت اسلامی عرضه شود.

ولی همچنانکه در تبیین رابطه علوم با دین اشاره کردیم مهمترین ارتباطی که میان علوم (بویژه علوم کاربردی) و میان ادیان (بویژه دین اسلام) وجود دارد و طبعاً در مورد مدیریت هم صدق می کند، رابطه جهان بینی اسلامی و رابطه نظام ارزشی اسلام با علوم انسانی است که رابطه اول از راه تأثیر نظریات اسلامی پیرامون مسائل هستی شناسی و انسان شناسی به عنوان اصول موضوعه در علوم انسانی، و از جمله مدیریت، تجلی می کند و رابطه دوم از راه تأثیر ارزشهای اسلامی در تعیین اهداف و خط مشی ها و روشهای عملی، ظاهر می شود.

نمونه ای از موارد این دو نوع ارتباط، اشاره می کنیم:

- جهان بینی الهی، کل جهان هستی را به صورت مجموعه ای هماهنگ و هدفدار می بیند که تحت تدبیر و مدیریت عالیه الهی قرار دارد و سنتهای ربوبی بر آنها حاکم است و ستیزه جویی با نوامیس تکوینی و تشریعی الهی، نتیجه ای جز شکست نهایی ندارد. بنابراین، باید در برنامه ریزیها و تعیین اهداف و خط مشی ها و حتی در اعمال روشهای جزیی، اراده تکوینی و تشریعی الهی را دقیقاً رعایت کرد.

ب ـ جهان هستی و بویژه کره زمین با متعلقاتش به گونه ای آفریده شده که متناسب با حرکت تکاملی انسان باشد. و در این جهت، فرقی بین مرد و زن، سیاه و سفید، شرقی و غربی، شمالی و جنوبی، و انسانهای امروزی و فردایی نیست. بنابراین، رعایت مصالح همه افراد، حتی افراد خارج از سازمان، و مصالح همه ملتها در برنامه های کلان لازم است مگر افراد یا گروههایی که از روی عناد و لجاج، مصالح دیگران را به خطر می اندازند که باید چنین کسانی را به جای خود نشاند و به حق خودشان قانع کرد. و نیز در بهره برداری از منابع طبیعی و مواهب الهی حقوق آیندگان را باید مورد توجه قرار داد و از اسراف و تبذیر، اجتناب ورزید.

ـ خصلتها و ویژگیهای لازم برای مدیران شایسته، در سایه تعالیم اسلامی بهتر تأمین می شود. از باب نمونه: مدیری که با اخلاق اسلامی و با روح توکّل بر خدا و اعتماد بر قدرت بی نهایت الهی تربیت یافته است هنگام بروز خطرها و بحرانها خود را نمی بازد و متانت و آرامش خود را از دست نمی دهد و طبعاً چنین مدیری تصمیمهای عاقلانه تر و سنجیده تر اتّخاذ می کند و بهتر می تواند روحیّه کارمندان و زیردستان را تقویت کند و ایشان را به فرجام نیک، امیدوار ساخته از یأس و نومیدی و خودباختگی نجات دهد. و نیز چنین مدیری تحت تأثیر چرب زبانیها و تملّق گوییها قرار نمی­گیرد و در دام حیله های سود پرستان مکّار نمی افتد. و از سوی دیگر، با رفتار متواضعانه و فروتنانه و با دلسوزیها و مهربانیهای مخلصانه، علاقه کارمندان را جلب کند و در نتیجه، بازده کار افزایش می یابد بدون اینکه نسبت به کسی ستمی روا داشته شود.

ـ در مدیریت اسلامی بخشی از هزینه ها و نیروهایی که در نظامهای دیگر صرف کنترل و بازرسی و اطلاّعات و ضدّ اطلاّعات می شود در راه ارتقای فرهنگی و رشد معنوی کارکنان به کار گرفته می شود تا با تقویت روحیّه دینی و تقوا و خدا ترسی، عامل کنترل کننده درونی در افراد بوجود آید و ضمن تأمین اهداف سازمان، رشد و ترقی و تعالی معنوی انسانها نیز حاصل گردد. بنابراین، در سایه مدیریت اسلامی، از یک سوی، هزینه های سیستمهای اطلاعاتی کاهش می یابد و از سوی دیگر سطح فرهنگ و معنویات انسانها بالا می رود، و به دیگر سخن: انسانیّت ایشان تکامل می پذیرد و هدف اصلی از آفرینش بشر (یعنی تکامل روحی و معنوی آزادنه و آگاهانه) بیشتر و بهتر تحقّق می یابد.

این بود نمونه هایی از تأثیر جهان بینی اسلام و نظام ارزشی برخاسته از آن در شؤون مختلف مدیریّت، که می توان با توجه به این نمونه ها موارد تفصیلی ارتباط بین مسائل مدیریت و معارف و ارزشهای اسلامی را استخراج و مورد بررسی و تحقیق و مقایسه و تطبیق قرار داد.

بخش دوم: نقش مدیر، مبانی مدیریتی سیره نبوی

نقش مدیر در برقراری روابط انسانی

 نداشتن آگاهی از شیوه های صحیح برقراری ارتباط، باعث می شود که انسانها در محیطهای گوناگون خانوادگی، اجتماعی، اجتماعی و کاری یکدیگر را به درستی درک نکنند و این خود عامل اصلی بروز  اختلاف در بین آنها می شود. به عقیده برخی صاحبنظران، «دلیل تمام مشکلات جهانی، برقراری ارتباط با یکدیگر است.»

در زمینه تأکید بر اهمیت کسب مهارتهای ارتباطی توسط مدیران و توجه دادن آنها در به کار گیری شیوه های ارتباطی مؤثر برای برقراری رابطه با دیگران به منظور حسن تفاهم و تقویت درک و فهم دو جانبه و رفع سوء تفاهمها و برداشتهای نادرست است، صحبت خواهد شد.

شواهد نشان می دهند که ملاکهای عمده مدیریت در برخورد با مسائل و مشکلات فراوانی که در مدارس ما وجود دارند، «بایدهای» اداری است؛ یعنی در برقراری روابط انسانی، رعایت جوانب انسانی کار و ایجاد محیط مساعد آموزشی، نقاط ضعف زیادی وجود دارد. بعبارت دیگر مدیران آموزشگاهها، غالباً گرفتار مسائل جزیی ادرای هستند و فرصت پرداختن به امر آموزش و پرورش و جوانب حساس و پیچیده آن را ندارند.

 از این رو، سرمایه گذاری درا راستای مساعد ساختن محیط تربیتی و ایجاد شرایطی که معلم را به کار خود دلگرم کند و اجرای طرحهای مناسب در جهت حل مشکلات مربوط به آنان،  امری اساسی است.

به اعتقاد  صاحبنظران «مشکلات حاد معلمان در محیط کار، اثر سویی بر کبفیت آموزشی در مدارس کشور می گذارد.»  زیرا «حفظ و نگهداری  معلمان، مستلزم ایجاد شرایط مطلوبی است که به عملکرد  رضایت بخش معلمان منتهی می گردد.»

به هر حال، مدیران از این مساله غافل هستند که غالباً رفتار آنها را افراد گروههایی که با آنها  ارتباط دارند، به نحوی مورد داوری و ارزشیابی قرار می دهند. از جمله کسانی که بطور مستقیم  با مدیران مدارس سروکار دارند، معلمان هستند. بنابراین، «معلمان بهترین داوران درباره اثر بخشی رهبری آموزشی مدیران هستند.»

مدیریت کلاس درس

معلمان عموما نمی­خواهند کنترل خود بر دانش­آموزانشان را از دست بدهند. به معلمان آموزش داده شده است که علامت معلم خوب این است که بر کلاس کنترل داشته باشد. (تایلور 1987). مقدار کنترلی که معلمان اعمال می­کنند از طرف مدیریت مدرسه به عنوان سنجش کیفیت معلم در نظر گرفته می­شود. مدیران مدارس معمولا از معلمی که هرگز کسی را به دفتر مدرسه ارجاع نمی­دهد رضایت دارند و از آن به عنوان دلیل مسلط بودن معلم بر کلاس و خوب انجام دادن وظایف یاد می­کنند. (ادواردز 1994)

معلمان نگران آن هستند که در صورت افزایش خودمختاری دانش­آموزان، تسلط خود بر کلاس را از دست بدهند. کنترل مسئله­ای بوده است که بسیاری از افراد در مدیریت با آن درگیر بوده­اند. گرچه کاربرد آن در عمل متغیر بوده است، در دنیای تجارت تنها در دو دهه اخیر بوده است که این عقیده که ممکن است کنترل بهترین انتخاب مدیریت نباشد، واقعا پذیرفته شده است. سیستمهای مدیریت نظامی امریکا یک مثال جالب توجه هستند. در جنگ ویتنام ارتش امریکا متمایل به دفتر مرکزی بود. بیشتر تصمیمات در کاخ سفید و پنتاگون گرفته می شد. حتی تصمیمات تکنیکی مربوط به محل نبرد اغلب روی میز واشنگتن دی سی گرفته می­شد. اگر این سبک مدیریتی جنگ خلیج فارس در سال 1991 مقایسه شود مشخص خواهد شد که ارتش امریکا پذیرفته است که کنترل محلی و خودمختاری داخلی، سبکهای مدیریتی بهتری هستند.

بسیاری از دانش آموزان نمی دانند رفتارشان را چگونه مدیریت کنند. این موضوع رایجی در بین والدین است که از که از عدم توانایی نوجوانان در مدیریت رفتارشان به ستوه آمده اند. خود بچه ها  نمی دانند چگونه با عدم توانایی برای مقابله با مشکلات زندگیشان کنار بیایند. نرخ خودکشی در سی سال اخیر به شدت افزایش یافته است. «خودکشی ها 300 درصد در 30 سال گذشته افزایش یافته اند، از طرف دیگر کوشش برای خودکشی از 350 درصد به 700 درصد افزایش یافته است.».

بحث ارتباط بین «خود اعتباری» و «عملکرد» کودکان در آموزش و پرورش قابل توجه بوده است. گرچه یک ارتباط مثبت بین خود اعتباری و موفقیت، منطقی به نظر می رسد تحقیقات قابل توجهی وجود دارد که رابطه این دو عامل را مورد تردید قرار می دهند.

حتی تمرکز روی بهبود «خود اعتباری» کودکان امکان دارد افزایش موفقیت را ایجاد نکند، بسیار بعید است که تخریب «خود اعتباری» کودکان، موفقیت آنان را افزایش دهد.  احتمال بیشتری وجود دارد کودکانی که خود اعتباری کمی دارند مشکلات انضباطی داشته باشند.(ادواردز، 1994) کوهن (1994) در مقاله­ای ارتباط مثبت بین خود اعتباری و موفقیت را رد می کند. کوهن اظهار می­دارد: «کاملا محتمل است که کودکانی که احساس خوبی در باره خود دارند لزوما موفقیت بالایی نداشته باشند و در همان حال کودکانی که در باره ارزش خودشان تردید دارند احتمال کمتری دارد چنان باشند.»

انضباط قاطع مدیریتی در مدارس

سیستم انضباطی شناخته شده به عنوان انضباط قاطع به وسیله «لی و کانتر» در سال 1976 ایجاد شد. آنان ادعا می کنند در 12 سال اول 300000 معلم را در کارگاههای آموزشی در 48 ایالت آموزش داده اند نصف معلمان در ارگون و کالیفرنیا آموزش دیده اند .(کراکنبرگ، 1982، صفحه 59) تا سال 1989 تعداد 500000  معلم در انضباط قاطع آموزش دیده­اند. (رندر ، پادیلا و کرانک، 1989)  هیچ سیستم انضباطی موجود دیگری چنین پذیرش و گستردگی را ادعا نمی­کند.

انضباط قاطع به دانش­آموزان یاد می­دهد نتیجه منطقی اعمالشان را بپذیرند. انضباط قاطع  «عنوان فرضیه بنیادی تقویت رفتار شایسته» را دارد.(رندر ، پادیلا و کرانک،  1989) «مسئولیت واقعا چیزی است که انضباط قاطع همیشه به دنبال آن است" (کانتر/ 1988، صفحه 24) دست اندر کاران انضباط قاطع، آموزش دیده اند که آنها باید یاد بگیرند که در کنترل کردن کلاس، قاطع باشند. سیستمی به وسیله معلم تعبیه می شود که پاداش می دهد و تنبیه می کند ، این سیستم اجازه می دهد دانش آموزان بدانند چه زمان آنها کار صحیح یا غلطی انجام داده اند. مجازاتهای نامطبوع تصاعدی بر دانش­آموزانی اعمال می شود که به انتخابهای ناشایست خود ادامه می­دهند. کانتر در باره معلمانی صحبت می دهد  که "زمان زیادی را در تنبیه کودکان می گذرانند .... این کلید انضباط قاطع است، انضباط، مثبتها و ستایشهای زیاد.

انضباط قاطع همچنین به این علت مورد انتقاد واقع شده است که می­گوید، همه مشکلات در کلاسهای درس ریشه در دانش آموزانی دارند که نمی­دانند چگونه رفتار کنند. (کوروین و مندلر، 1989) «کانترها هیچ کجا در کتابشان مشخص نمی کنند که مشکلات رفتاری در کلاس درس ممکن است ریشه در ضعف تدریس داشته باشند.»(کراکنبرگ، 1982، صفحه 63) دانش­آموزان مجبور می شوند نقش معلم یا فرد دیگر را بپذیرند. خطوط کنترل  با اجبار با وجود مقدار کم  دموکراسی یا عدم آن در کلاس محدود هستند. معلم آن بالا است برای ساختن و تحمیل نقش خودش. «معلم می داند چه چیز نیاز است ... الگوها باید با ملزومات معلم سازگار باشند. هر کوششی به وسیله والدین در جهت نقد تدریس با زیرکی تمام دریافت می­شود و غیر منصفانه کنار گذاشته می شود.» کراکنبرگ، 1982، صفحه 63). هیتز (1988) انضباط قاطع را به عنوان" قدرت ادعا بیشتر از بهبود رفتار مسئولانه" توصیف می کند.

رهنمودهای قرآن کریم در خصوص مدیریت از دیدگاه سیره نبوی

قرآن کریم، که مجموعه وحیانی و اصلی ترین منبع هر پژوهش دینی و علمی است، چند مدیریت را ارائه می دهد که همگی اسوه و راه گشا هستند:

الف) مدیریت خداوندی

این مدیریت، مبتنی بر ربوبیت خدا است. علامه طباطبایی «رب» را به معنای «مالک مدبر» معنا می کند؛ یعنی خداوند غیر از آفرینش جهان و انسان، تدبیر و مدیریت کائنات را نیز دارد و علی رغم نظریه اعتزال، عالم را به حال خود رها نکرده است. نوع مدیریت خداوند، از آیات فراوانی قابل استنتاج است و براساس قاعده «تخلقوا باخلاق الله»، اقتباس از آن، نه تنها ممکن، بلکه لازم است.

ب) مدیریت پیامبران

1- مدیریت پیامبران (غیر از رسول خدا(ص)مانند حضرت سلیمان، موسی، هارون، داود و یوسف(ع) که در قالب قصص زیبا ارائه شده و قواعد عام مدیریتی از این سیره های مدیریتی قابل استنباط و به کارگیری است.

2- مدیریت رسول خدا(ص) که بخشی از آیات قرآن را (در سوره های احزاب، انفال، حجرات، نور و...) به خویش اختصاص داده است و به بیان چگونگی مدیریت رسول خدا(ص) در ابعاد نظامی، اجتماعی، اخلاقی و اداری می پردازد.

ج) مدیریت صالحان

خداوند در قرآن به بیان ویژگی های شخصیت های صالحی مانند حضرت خضر، ذوالقرنین و مادر و خواهر حضرت موسی و نیز ملکه سبا می پردازد، که این بیان قرآن و ذکر سیره آنان می تواند ما را به اصولی از مدیریت راهنمایی کند.

پیامبر اسلام(ص) پس از ورود به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، مدیریت جامعه اسلامی را برعهده گرفتند. حضرت علی(ع) نیز در دوران 5ساله حکومت خویش جامعه اسلامی را اداره کرده اند و... بنابراین به نظر شما ما چگونه می توانیم با تکیه بر نحوه مدیریت اجرا شده توسط پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) و سایر ائمه اطهار(ع) به مدیریت اسلامی جامع عمل بپوشانیم. به تعبیری با تکیه بر سنت و متون اسلامی چگونه می توان مدیریت مطلوب داشت؟

به یقین مراد شما از سنت، تفسیر رایج آن است که قول و فعل معصوم است، هر چند علی القاعده، مبنای نظام مدیریت اسلام بر فعل معصوم، آشکارتر است؛ به ویژه سیره نبوی و علوی که بیانگر دو تجربه حکومتی و مدیریتی معصومانه در دو مقطع حساس صدر اسلامند.

در این میان، سیره نبوی و حتی سیره علوی می توانند دارای دو بخش متمایز باشند: بخش اول سیره ای است تشکیل دهنده شأن نزول آیات، که ویژگی وحیانی و اتقان بیشتری دارد. بخش دوم، این ویژگی را ندارد. هرچند اعتبار هر دو سیره، برای پژوهشگران، در جای خود اثبات شده است.

 در لابه لای کلمات معصومین، مانند امام صادق(ع) درباره مدیریت نامه ای از ایشان خطاب به نجاشی، حاکم اهواز نوشته شده که مورد توجه است. همچنین رساله حقوق امام سجاد(ع) حاکی از بیان مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی است.

از سوی دیگر مجموعه گفتارهای معصومین(ع) در جوامع روایی منبع دیگری برای مدیریت اسلامی است. بنابراین، تلاش شده است از مجموعه ذخایر و خزاین گران سنگ اسلام بهره گیری شود تا هر چه بیشتر، بر عمق و غنای نوشتار افزوده شود، هرچند بیشتر تکیه ما بر قرآن و سنت نبوی و سپس سیره علوی است.

کتاب های مدیریت علمی یا علم مدیریت، که فراوانند و بیشتر ترجمه بوده و توسط دانشگاهیان تنظیم شده اند. برخی آثار غیر ترجمه ای نیز وجود دارد که به مدیریت به عنوان یک علم و ابزار و فارغ از هرگونه آرمان گرایی و دیدگاه دینی نگریسته شده است. این منابع، برای فهرست سازی بحث آشنایی با پرسش های فنی و محورهای مهم قابل بحث و همچنین آشنایی با تعاریف و واژه ها و اصطلاحات و ادبیات مدیریتی متداول و نیز برای تحلیل مقارنه ای بین علم و دین، در بعد مدیریت مفیدند.

مبانی مدیریت سیره نبوی پیامبر

1- وحی الهی

اسلام، اصل مساوات کامل بین انسان ها، چه در قلمرو امور فردی و چه در روابط جهانی و بین المللی را به بشریت عرضه داشته و می فرماید: «ای مردم، ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و آنگاه شما را به صورت گروه ها و قبایل گوناگون درآوردیم تا یکدیگر را بشناسید. به راستی گرامی ترین شما نزد خدا، پارساترین شماست و خداوند به همه امور کاملاً دانا و آگاه است».

2- اصل مدیریتی شورا

مشورت یکی از اصول مهم اسلامی و از ارکان فن مدیریت است. همان گونه که از اتصال دو جریان مثبت و منفی الکتریسیته، روشنایی و انرژی الکتریکی پدید می آید، مشورت نیز موجب پویایی و خلاقیت اندیشه ها و پیشرفت جوامع بشری است.

از دیدگاه پیامبر اکرم (ص) رعایت دو نکته زیر شورای اسلامی را کامل می سازد.

الف - مشورت با همه مسلمانان. نه با تعداد محدودی از آن ها، تا صاحبان افکار و اندیشه های متین و متوازن، فرصت اظهار نظر داشته باشند.

ب - در رأس هر شورایی یک رهبر مدیر و مدبر وجود داشته باشد، تا به عنوان محور و ملاک مقبولیت آن، تصمیم نهایی را اتخاذ کند. و مهمترین رهبر و مدیر برای معلمان می تواند ائمه و پیامبر اکرم (ص) باشد.

بخش سوم: بررسی مدیریت صحیح و نمودارهای  مدیریتی مدارس

ویژگی های عمومی یک مدیر خوب و موفق عبارتند از:

1- ایمان به ارزشمندی کار

مدیریت در مجامع غیردینی حرفه ای است که هدف آن آسان کردن دستیابی به هدف های محدود مادی بوده و اقناع مردم با هر وسیله و از هر راه، از ویژگی های آن است. درحالی که از نظر اسلام، در گزینش مدیر، ایمان و باور قلبی او به ارزشمندی کار شرط اساسی است.

2- احساس مسئولیت و امانتداری

رهبری و مدیریت موفق و درخشان، آنگاه تحقق می یابد که پذیرنده آن دارای روحی بزرگ بوده و بتواند سختی های کار را تحمل کند و با امانت و اخلاص و احساس مسئولیت به انجام وظیفه بپردازد.

3- فروتنی و مردمی بودن

2-ارزش ابزاری حکومت و مدیریت

3-نگرش اخلاقی به مدیریت

نگرش به مدیریت در نظام مدیریتی اسلام، ترکیبی است از علم و اخلاق و نمی توان این دو مقوله را از هم جدا کرد.

تقسیم‌بندی مدارس

مدرسه سنتی

  • منش‌ها عکس‌العملی هستند.
  • سیستم‌ها جزء به جزء هستند.

رهبری/ برنامه‌ریزی استراتژیک

یادگیری

نوآوری

افراد

مشتریان

امور عملکردی

  • سمت‌و‌سوی
    مدرسه نامشخص و نامتغیر است.
    فرهنگ سازمانی مبتنی بر شرمنده کردن یا ترساندن خطاکار است.
    رفتارهای مدیریتی ثابت است.
  • تنها در مورد آموزش، حرف زده می‌شود.
    اگر بودجه‌ای باشد و امکاناتی، دوره‌های آموزشی خاصی، برای افراد خاص گذاشته می‌شود.
    آموزش، مبتنی بر احساس‌های زودگذر و آنی است.
  • نوآوری در مدرسه معنی ندارد.
    در تقابل با تجربه‌ها و کم‌تجربه‌ها، معلمان تازه‌‌‌کار، با باتجربه‌ها همراه می‌شوند.
    معلمان نوآور، در انزوا باقی می‌مانند.
  • ارزشیابی افراد، ذهنی صورت می‌گیرد و ملاک‌ها(اگرچه تعریف هم می‌شوند) شخصی است.
    تنها کار افراد و شغل و مهارت ایشان مورد تأکید است.
    اصول کاری مشخص در ارتباط با افراد (مثلاً سیستم پیشنهادها) وجود ندارد.
  • تنها اولیا، دانش‌آموزان و معلمان کلیدی راضی نگاه داشته می‌شوند.
    این که در لحظه برنامه‌ریزی، چه شکایتی و از سوی کدام مشتری مطرح شود، سمت ‌وسوی کار را ایجاد می‌کند.
  • درصد قبولی محور است.
    امور مالی کنترل شده است.
    همواره به دنبال کاهش هزینه‌ها (به هر قیمتی که باشد)هستند.
    سیستم ‌های قانونی و آیین‌نامه‌های فراوانی وجود دارد.
     

 

 

 

مدرسه خام

  • منش‌ها متغیر هستند.
  • سیستم‌ها تغییر نمی‌کنند.

رهبری/ برنامه‌ریزی استراتژیک

یادگیری

نوآوری

افراد

مشتریان

امور عملکردی

  • تنها مدیر مدرسه و نیز مدیران بالاتر از او می‌خواهند نقش‌‌‌‌آفرین و الگو باشند.
    عمده بحث‌های استراتژیک در سطح مدیران صورت می‌پذیرد و معلمان نقشی در طراحی هدف‌ها و برنامه‌ها ندارند.
  • معمولاً بر روی آموزش و یادگیری به عنوان یک امر مهم بحث می‌شود.
    تنها می‌توان تغییرات معدودی در یادگیری سازمانی پیدا کرد.
  • به نوآوری، به عنوان یک امر ضروری برای ایجاد روش‌های کاری جدید نگاه می‌شود، ولی هنوز راه سامان یافته‌ای برای بروز نوآوری به چشم نمی‌خورد.
  • ارتباط بالا به پایین و رسمی در مدرسه حاکم است.
    رضایت‌مندی کارکنان، به انحای گوناگون مورد توجه مدیر است و سعی در اندازه‌گیری آن به چشم می‌خورد.
  • بر حفظ وضع موجود تأکید می‌شود و سعی می‌شود در اولیا، معلمان و دانش ‌آموزان به عنوان مشتری نارضایتی ایجاد نشود و به صورت غیررسمی، نوعی وفاداری سنتی به این سه گروه مشتری به چشم می‌خورد.
  • مدرسه، به دنبال آن است که وضعیت خود را با متوسط استاندارد منطقه‌ای که در آن واقع شده، مقایسه کند.
    سعی می‌شود در مصرف هزینه‌ها هم، استانداردها رعایت شود.
    علاوه برسیستم‌های قانونی، آیین‌نامه‌های داخلی گوناگونی هم وضع شده‌ است.
     

 

 

 

 

 

مدرسه دارای عملکرد بهبود یافته

  • رفتارهای سازمانی تغییر می‌کنند.
  • سیستم‌ها متغیر هستند.

رهبری/ برنامه‌ریزی استراتژیک

یادگیری

نوآوری

افراد

مشتریان

امور عملکردی

  • درمدرسه، برخی الگوهای نقش‌آفرینی وجود دارد.
    علاوه بر مدیر، چند لایه استراتژیک دیگر در برنامه‌ریزی مشارکت دارند.
  • آموزش‌ها به صورت رسمی در مدرسه و بیرون آن صورت می‌گیرد.
    حامیان و قهرمانان مدیریتی فعالی وجود دارند که آموزش به همت آنها پیش می‌رود.
  • درک جامع‌تری نسبت به نوآوری (به منزله ایجاد سیستماتیک روش‌های جدید قابل تکرار) به وجود آمده و برخی پروژه‌های داوطلبانه و نوآورانه معلمان، مورد توجه خاص مدیران قرار می‌گیرد.
  • روال‌هایی برای معرفی کردن و شناساندن افراد فعال موجود است.
    بر روی فرهنگ سازمانی بحث می‌شود.
    فرآیندهای به کارگماری افراد، مبتنی بر استراتژی‌های مدرسه است.
  • برنامه‌های پیشوازانه در ارتباط با مشتریان، طراحی و به اجرا گذاشته می‌شود.
    برنامه‌های مدرسه، با نظر مشتریان طراحی می‌شود و مشتریان، کم ‌و بیش خود را مشاهده می‌کنند.
  • علاوه بر کمیت، کیفیت آموزش هم مدنظر است.
    علاوه بر معیارهای مالی، از معیارهای غیرمالی هم برای بهبود عملکرد بهره گرفته می‌شود.
    آیین‌نامه‌های داخلی توسعه یافته‌اند.
     

 

 

 

 

مدرسه پیشرو

  • سعی بر یکپارچگی است.
  • گردش در مشاغل وجود دارد و با وجود تخصص‌گرایی، همه در فعالیت‌ها نقش دارند.

رهبری/ برنامه‌ریزی استراتژیک

یادگیری

نوآوری

افراد

مشتریان

امور عملکردی

  • تصمیم‌گیری‌ها تفویض شده‌ است.
    مدیر مدرسه در طراحی چشم‌اندازها دخالت دارد.
    مدیر مدرسه و مدیران ارشد وی، به منزله تیم رهبری مدرسه‌ها کار می‌کنند.
  • نظارت مستمر وجود دارد.
    درک ‌واضحی نسبت به این موضوع وجود دارد که تمام تغییرات مثبتی که در مدرسه صورت می‌گیرند، بر محور یادگیری هستند.
    تأکید واضح بر یادگیری همگانی، به منزله روش‌کلیدی و مهارت دستیابی به موفقیت است.
  • مدیر مدرسه و مدیران ارشد، وظیفه خود را برای حمایت از طرح‌ها و ایده‌های مبتنی بر نوآوری می‌شناسد و فرهنگ سئوال پرسیدن را تشویق می‌کند.
    روش‌های دریافت و اجرای ایده‌ها
اشتراک بگذارید:

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مدیر و مدیریت در سیره نبوی

ساده زیستى در سیره نبوى

اختصاصی از اینو دیدی ساده زیستى در سیره نبوى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

ساده زیستى در سیره نبوى

پیامبر صلى الله علیه وآله مى‏فرمود:

«اللهمّ احینى مسکینا و امتنى مسکینا واحشُرنى فى زمرة المساکین‏(1)؛ خدایا! مرا مسکین و فقیر زنده نگاه‏دار، فقیر بمیران و در زمره فقیران محشورم نما.»

به راستى این خواست و پیام رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم سیره عملى وى در زندگى با برکت و پر رحمتش بود که تجلى آن در تمام سال‏ها، ماه‏ها، روزها، و... در وجود آن خورشید دو عالَم همچنان روشن ماند و مى‏توان جلوه این اخلاق حضرت را با یک بررسى مختصر در تمامى شئون زندگانى آن حضرت نظاره کرد. قرآن نیز در تبیین جایگاه واقعى و تکوینى رسول گرامى مى‏آورد:

«اى پیامبر! وجود تو براى تمام عالم هستى، رحمت است.»(2)

امام باقر علیه السلام در بیان نخستین اصلِ اقتصاد در زندگى مى‏فرماید: «در بررسى وضعیت اقتصادى خویش ملاک و الگوى خود را آن کس که بیش از تو مال دارد، قرار نده؛ به گونه‏اى که آرزوى داشتن آنچه را او دارد، بنمایى و بر آنچه خود دارى، خشنود نباشى!»

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم نه تنها در زندگى، مسکین گونه زیست؛ بلکه در هنگامه وفات هم فقیرانه به دیدار معبود شتافت. چنانچه ابن عباس مى‏گوید:

«انّ رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم تَوَفَّى و درعه مرهونة عند رجلٍ من الیهود على ثلاثین صاعاً من شعیر اخذها رزقاً لعیاله(‏3)؛ حضرت هنگام وفات زره مبارک را در برابر 30  پیمانه (‏4) جو(که براى برآوردن نیازهاى تغذیه‏اى خانواده، قرض گرفته بود) نزد مرد یهودى در گرو نهاده بود.»

عایشه مى‏گوید:

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در حالى از دنیا رفت که از خویش دینار، درهم، گوسفند و شترى به جا نگذاشته بود.(5)

اگر در درستى آنچه که گذشت، تردیدى به خویش راه ندهیم و به توجیه و تأویل نپردازیم، چه‏ بسا بتوان از آنچه که در سیره رفتارى آن حضرت یافت مى‏شود، بهره جست و براى تحقق آن در زندگى رهروان و الگوپذیران آن حضرت، به تلاش و کوشش پرداخت و با اراده‏اى قاطع و نفى هر توجیه و تأویلى، بدان عمل نمود.

در این راستا به کلامى از امام باقر علیه السلام در بیان نخستین اصلِ اقتصاد در زندگى مى‏پردازیم که مى‏فرماید:

«در بررسى وضعیت اقتصادى خویش ملاک و الگوى خود را آن کس که بیش از تو مال دارد، قرار نده؛ به گونه‏اى که آرزوى داشتن آنچه را او دارد، بنمایى و بر آنچه خود دارى، خشنود نباشى!»

در پى این دستورالعمل، امام باقر علیه السلام به آیاتى از قرآن استناد نموده، و نحوه زندگى رسول گرامى را یادآور مى‏شود:

«فانّما کان قُوتُه الشَّعیر و حلواه التَّمر و وقودُهُ السَّعف اذا وجده(‏6)؛ غذاى رسول گرامى، جو و شیرینى ایشان، خرما و سوخت وى براى تهیه غذا و گرما، شاخه‏هاى درخت خرما بوده، البته تهیه این‏ها هم اگر برایش امکان‏پذیر مى‏بود.»

تکیه و تأکید بر جو و خرما(7) به عنوان مهم‏ترین مواد غذایى مورد استفاده حضرت، بیانگر نوع زندگى و سیره تغذیه‏اى ایشان است. در زمانى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم بالاترین جایگاه اجتماعى را دارا بود و رهبرى یک حکومت و بزرگ‏ترین مسئولیت اجرایى را در دست داشت و ساکنان شهر مدینه، از انواع گوشت‏، لبنیات و غذاهاى دیگر استفاده مى‏کردند، خرما و جو، ارزان‏ترین و فراوان‏ترین کالاى موجود بود که تهیه آن براى محروم‏ترین ساکنان مدینه امکان‏پذیر بود.

با بررسى بیشتر در مى‏یابیم که این نوع زندگى تنها ویژه شخص ایشان نبوده، بلکه خانواده آن حضرت نیز همین روش را داشته‏اند.

عایشه مى‏گوید:

«والذى بعث محمّداً بالحقّ ما رأى مُنخلاً ولا اَکَلَ خُبزاً منخولاً منذ بعث الله الى ان قُبِضَ صلى الله علیه و آله و سلم ...(8)؛ سوگند به خدایى که محمد صلى الله علیه و آله و سلم را به حق برگزید، از آن زمان که خداوند وى را به پیامبرى برگزیده تا آنگاه که فراخوانده شد، آرد جوى نرم شده (الک شده) و نان جوىِ با آرد نرم در منزل ایشان دیده نشده است!»

عروة، با تعجب مى‏پرسد: پس چگونه جوىِ سخت را مى‏خوردید؟

عایشه در پاسخ مى‏گوید: پیوسته آخ، آخ، مى‏گفتیم!

تکیه و تأکید بر جو و خرما به عنوان مهم‏ترین مواد غذایى مورد استفاده حضرت، بیانگر نوع زندگى و سیره تغذیه‏اى ایشان است. در زمانى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم بالاترین جایگاه اجتماعى را دارا بود و رهبرى یک حکومت و بزرگ‏ترین مسئولیت اجرایى را در دست داشت و ساکنان شهر مدینه، از انواع گوشت‏، لبنیات و غذاهاى دیگر استفاده مى‏کردند، خرما و جو، ارزان‏ترین و فراوان‏ترین کالاى موجود بود که تهیه آن براى محروم‏ترین ساکنان مدینه امکان‏پذیر بود.

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم زمانى براى خانواده، چنین برنامه غذایى را اجرا مى‏نماید که توانایى استفاده از هر نوع امکانات و لوازم را


دانلود با لینک مستقیم


ساده زیستى در سیره نبوى

تحقیق در مورد اخلاق نبوی و سیاست 14 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد اخلاق نبوی و سیاست 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

مقدمه:

در این مقاله به جلوهایی از اخلاق پیامبر در سیاست می پردازیم و چون سیاست بحث گسترده ای را می طلبد ما فقط سیاست آن حضرت را در جنگ، مورد بررسی قرار می دهیم و با اهداف رسول اکرم در جنگها،آگاهی ایشان با فنون وسیاست های جنگی آشنا می شویم.

معنی " سیره "

ابتدا لغت "سیره" را معنی بکنیم که تا این لغت را معنی نکنیم نمی‌توانیم سیره پیغمبر را تفسیر بکنیم. "سیره" در زبان عربی از ماده "سیر" است. "سیر" یعنی‌حرکت، رفتن، راه رفتن.

" سیره " یعنی نوع راه رفتن . سیره بر وزن فعلة است و فعله در زبان عربی دلالت می کند بر نوع . مثلا جلسه یعنی سبک و نوع نشستن ، و این نکته دقیقی است . سیر یعنی رفتن ، رفتار ، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار .

آنچه مهم است شناختن سبک رفتار پیغمبر است . آنها که سیره نوشته اند رفتار پیغمبر را نوشته اند . این کتابهایی که ما به نام سیره داریم سیر است نه سیره . مثلا سیره حلبیه سیر است نه سیره ، اسمش سیره هست ولی واقعش سیر است . رفتار پیغمبر نوشته شده است نه سبک پیغمبر در رفتار ، نه اسلوب رفتار پیغمبر ، نه متد پیغمبر.

سبک شناسی

مسئله متد خیلی مهم است. مثلا در باب شعر، رودکی را می گوئیم شاعر، سنائی را هم می گوئیم شاعر، مولوی را هم می گوئیم شاعر، فردوسی را هم می گوئیم شاعر‌، صائب را هم می گوئیم شاعر، حافظ را هم می گوئیم شاعر. برای یک آدمی که وارد سبک شعر نباشد همه شعر است . می گوید شعر، شعر است دیگر، شعر که فرق نمی کند ولی یک آدم وارد می فهمد که شعر سبکهای مختلف دارد، شعر به سبک هندی داریم‌، شعر به سبک خراسان داریم، شعر مثلا به سبک عرفان داریم، و سبکهای دیگر در شعر شناسی آنچه مهم است سبک شناسی است که ملک الشعرای بهار کتابی در سبک شناسی نوشته است . حتی در نثر هم سبک شناسی هست و اختصاص به شعر ندارد. سبک شناسی غیر از شعر شناسی و غیر از شان هم شیعه هستند، خواجه نصیرالدین یک عالم است‌. ولی یک آدم وارد می‌داند که میان سبک و متد و روش این عالمها از زمین تا آسمان تفاوت است . یک عالم سبکش سبک استدلالی و قیاسی است یعنی در همه مسائل از منطق ارسطوئی پیروی می کند  اگر طب را در اختیار او قرار بدهی طب را می خواهد با منطق ارسطوئی به دست بیاورد ، اگر فقه را هم به او بدهی می خواهد با منطق ارسطوئی استدلال بکند، اگر ادبیات و نحو و صرف را هم در اختیارش قرار بدهی منطق ارسطوئی را در آن به کار می برد ، سبکش اینگونه است

یکی دیگر سبکش سبک تجربی است ، مثل بسیاری از علمای جدید . می گویند فرق سبک ابوریحان بیرونی و سبک بوعلی سینا این است که سبک بوعلی سینا منطقی ارسطوئی است ولی سبک ابوریحان بیرونی بیشتر حسی و تجربی بوده است ، با اینکه اینها معاصر هم و هر دو هم نابغه هستند . یک نفر سبکش عقلی است دیگری سبکش نقلی است‌. بعضی اصلا سبک عقلی هیچ ندارند ، در همه مسائل اعتمادشان فقط به منقولات است‌، غیر از منقولات دیگر به هیچ چیز اعتماد ندارند.

مثلا مرحوم مجلسی اگر طب هم بخواهد بنویسد می خواهد طبی بنویسد براساس منقولات ، و چون تکیه اش روی منقولات است خیلی اهمیت هم نمی دهد به صحیح و [ سقیمش ] یا لااقل در کتابهایش همه را جمع می‌کند .

اگر می‌خواهد در سعد و نحس ایام هم بنویسد باز به منقولات استناد می کند . یکی سبکش منقول است یکی سبکش معقول است ، یکی سبکش حسی است ، یکی سبکش استدلالی است، یکی سبکش مثلا به قول امروزیها دیالکتیکی است یعنی اشیاء را در جریان و حرکت می بیند، یکی سبکش استاتیک است یعنی اصلا حرکت را در نظام عالم دخالت نمی دهد . چندین سبک وجود دارد. حال می آییم در رفتارها . رفتارها نیز سبکهای مختلف دارد. سیره شناسی یعنی سبک شناسی. اولا یک کلیتی دارد: سلاطین عالم به طور کلی یک سبک و یک سیره و یک روش مخصوص به خود دارند با اختلافاتی که میان آنها هست.

 فلاسفه یک سبک مخصوص به خود دارند ، ریاضتکشها یک سبک مخصوص به خود دارند‌. پیغمبران به طور کلی یک سبک مخصوص به خود دارند و هر یک را که جدا در نظر بگیریم یک سبک مخصوص به خود دارد ؛

مثلا: پیغمبر اکرم یک سبک مخصوص به خود دارد. در اینجا یک نکته دیگر را باید عرض بکنم : این که عرض کردم در هنر سبکها مختلف است، در شعر سبکها مختلف است، در تفکر سبکها مختلف است، در عمل سبکها مختلف است این برای آدمهایی است که سبک داشته باشند.

اکثریت مردم اصلا سبک ندارند . خیلی افراد که شعرمی گویند اصلا سبک ندارند، سبک سرش نمی شود . خیلی از این هنرمندها ( شاید این کوبیستها اینطور باشند ) اساسا سبک سرشان نمی شود . خیلی از مردم در تفکرشان اصلا سبک و منطق ندارند‌، یک دفعه به نقل استناد می کند، یک دفعه به عقل استناد می کند، یک دفعه حسی می شود‌، یک دفعه عقلی می شود‌. اینها مادون منطقند‌. من به مادون منطق ها کار ندارم‌. در رفتار هم اکثریت قریب به اتفاق مردم سبک ندارند. به ما اگر بگویند سبکت را [ در رفتار ] بگو، سیره خودت را بیان کن، روشت را بیان کن، تو در حل مشکلات زندگی [ چه روشی داری؟ پاسخی نداریم ]. هر کسی برای خودش در زندگی هدف دارد، هدفش هر چه می خواهد باشد ، یکی هدفش عالی است ، یکی هدفش پست است، یکی هدفش خداست، یکی هدفش دنیاست . بالاخره انسانها هدف دارند . بعضی افراد برای هدف خودشان اصلا سبک ندارند، روش انتخاب نکرده اند، روش سرشان نمی شود، ولی قلیلی از مردم اینجورند و الا اکثریت مردم دون منطقند، دون سبکند ، دون روشند، به اصطلاح هرج و مرج [بر اعمالشان حکمفرماست و] همج رعاع [ هستند ]. سیره پیغمبر یعنی سبک پیغمبر‌، متودی که پیغمبر در عمل و در روش برای مقاصد خودش به کار می برد. بحث ما در مقاصد پیغمبر نیست .  مقاصد پیغمبر عجالتا برای ما محرز است . بحث ما در سبک پیغمبر است، در روشی که پیغمبر به کار می برد برای هدف و مقصد خودش . مثلا پیغمبر تبلیغ می کرد . روش تبلیغی پیغمبر چه روشی بود؟ سبک تبلیغی پیغمبر چه سبکی بود؟ پیغمبر در همان حال که مبلغ بود و اسلام را تبلیغ می کرد، یک رهبر سیاسی بود برای جامعه خودش از وقتی که آمد به مدینه، جامعه تشکیل داد، حکومت تشکیل داد،  خودش رهبر جامعه بود. سبک و متود رهبری و مدیریت پیغمبر در جامعه چه متودی بود؟ پیغمبر در همان حال قاضی بود و میان مردم قضاوت می کرد. سبک قضاوتش چه سبکی بود؟ پیغمبر مثل همه مردم دیگر زندگی خانوادگی داشت،  زنان متعدد داشت، فرزندان داشت. سبک پیغمبر در " زن داری " چگونه بود؟ سبک پیغمبر در معاشرت با اصحاب و یاران و به اصطلاح مریدها چگونه بود؟ پیغمبر دشمنان سرسختی داشت. سبک و روش پیغمبر در رفتار با دشمنان چه بود؟ و دهها سبک دیگر در قسمتهای مختلف دیگر که اینها باید روشن بشود.

سبکهای مختلف در رفتار

مثلا رهبرهای اجتماعی و سیاسی، بعضی اساسا سبکشان یعنی آنچه که بدان اعتماد دارند فقط زور است، یعنی جززوربه چیزدیگری ایمان و اعتماد ندارند منطقشان این است : یک گره شاخ ازدوذرع دم بهتر است.

یعنی غیر زور هر چه هست بریز دور، سیاستی که الان آمریکائیها در دنیا عمل می کنند که معتقدند مشکلات را فقط و فقط با زور می شود حل کرد، غیر زور را رها کن. بعضی دیگر در سیاست و در اداره امور بیش از هر چیزی به نیرنگ و فریب اعتماد دارند: سیاست انگلیس مابانه ، سیاست معاویه ای. آن اولی سیاست یزیدی بود. یزید و معاویه هر دو از نظر هدف یکی هستند، هر دو شقی و اشقی الاشقیاء هستند ولی متود یزید با متود معاویه فرق می کند. متود یزید الدرم بولدرم یعنی زور بود ولی متود معاویه بیش از هر چیز دیگر نیرنگ، فریب، نفاق، حقه بازی و مکاری بود. یک نفر دیگر ممکن است متودش بیشتر اخلاق به معنی واقعی باشد.

 نه تظاهر به اخلاق که باز می شود همان نیرنگ معاویه ای، صداقت، صفا و صمیمیت . تفاوت سیره علی ( ع ) و سیره معاویه در سیاست در همین بود. اکثر مردم زمان، سیاست معاویه را ترجیح می دادند، می گفتند، سیاست یعنی همین کاری که معاویه می کند. می آمدند به علی ( ع ) می گفتند: تو چرا همان متودی را که معاویه به کار می برد به کار نمی بری تا کارت پیش برود؟ تو به این فکر باش که کارت پیش برود، حالا هر چه شد، یک جا آدم باید پول قرض کند، از این بگیرد به آن بدهد، یک جا هم یک وعده ای می دهد، دروغ هم درآمد درآمد ، می تواند وعده بدهد بعد هم عمل نکند. بگذار کارت پیش برود، آن مهمتر است. تا جایی که برای بعضی توهم پیدا شد که شاید علی این راهها را بلد نیست، معاویه زیرک و زرنگ است، علی این زرنگیها را ندارد، که فرمود: و الله ما معاویه بادهی منی چرا اشتباه می کنید؟ ! به خدا قسم که معاویه از من داهیه تر و زیرکتر نیست . شما خیال می کنید من که غذر به کار نمی برم راهش را بلد نیستم؟! و لکنه یغدر و یفجر او عذر و نیرنگ به کار می برد و فسق و فجور می کند. و لولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس. اگر نبود که خدای متعال دوست نمی دارد  غداری را، آنوقت می دیدید من به آن معنایی که شما اسمش را گذاشته اید دهاء و معاویه را داهیه می خوانید [ داهیه هستم یا نه؟ ] آنوقت می دیدید که داهیه کیست، من داهیه هستم یا معاویه؟

الا وان‌کل غدرش فجرش و‌کل فجرش کفرش‌و‌لکل‌غادر‌لواء یعرف به یوم القیامة‌ من چگونه در سیاست نیرنگ به کار ببرم در صورتی که می دانم عذر و نیرنگ و فریب، فسق و فجور است،

 و این فسق و فجورها در حد کفر است و در قیامت هر داری با پرچمی محشور می گردد! ابدا من غدر به کار نمی برم. اینها را می گویند سبک: سبکی که به زور اعتماد می کند، سبکی که به نیرنگ اعتماد می کند، سبکی که به تماوت اعتماد می کند، یعنی خود را به موش مردگی زدن، خود را به بی خبری زدن . یک سیاستمداری بود پیرمرد، در چند سال پیش مرد، معروف بود به این قضیه، حالا نمی دانم واقعا ساده بوده یا نه؟

 ولی عده ای می گویند خودش را به سادگی می زد. نخست وزیر بود. یکی از ملاهای خیلی بزرگ را گرفته بودند، بعد رفته بودند سراغش که آقا چرا او را گرفتند؟ گفته بود کار دست کیست؟ حالا نخست وزیر مملکت است،  می گوید کار دست کیست؟ به کی من مراجعه کنم؟ خوب او هم سبکی انتخاب کرده بود که خودش را بزند به حماقت و نفهمی و نادانی، و از همین راه هم به اصطلاح خرش را از پل بگذارند . هدف این است که خرش از پل بگذرد ولو اینکه مردم بگویند او احمق است. این هم یک سبکی است : سبک تماوت ، یعنی خود را به مردگی زدن، خود را به حماقت زدن، خود را به بی خبری زدن، وعده ای با این سبک کار خودشان را پیش می برند.

بعضی سبکشان در کارها دفع الوقت کردن است، واقعا به دفع الوقت اعتماد دارند. بعضی سبکشان بیشتر دوراندیشی است. بعضی در سبک خودشان قاطع و برنده هستند. بعضی در سبکشان قاطع و برنده نیستند. بعضی در سبک خودشان فردی هستند یعنی تنها تصمیم می گیرند. بعضی اساسا حاضر نیستند تنها تصمیم بگیرند، آنجا هم که کاملا مطلب برایش روشن است باز تنها تصمیم نمی گیرد، و این مخصوصا در سیره پیغمبر اکرم عجیب است : در مقام نبوت، در مقامی که اصحاب آنچنان به او ایمان دارند که می گویند :

اگر تو فرمان بدهی خود را به دریا بریزیم به دریا می ریزیم، در عین حال نمی خواهد سبکش انفرادی باشد و در مسائل تنها تصمیم بگیرد ، برای اینکه اقل ضررش این است که به اصحاب خودش شخصیت نداده، یعنی گویی شما اساسا فکر ندارید، شما که فهم و شعور ندارید، شما ابزارید، من باید فقط دستور بدهم و شما عمل کنید. آنوقت لازمه اش این است که فردا هر کس دیگر هم رهبر بشود همین جور عمل بکند و بگوید: لازمه رهبر این است که رهبر فکر و نظر بدهد و غیر رهبر هر که هست فقط باید ابزارهای بلا اراده ای باشند و عمل بکنند

ولی پیغمبر در مقام نبوت چنین کاری را نمی کند. شورا تشکیل می دهد، که اصحاب چه بکنیم؟ "بدر" پیش می آید شورا تشکیل می دهد، "احد" پیش می آید شورا تشکیل می دهد: اینها آمده اند نزدیک مدینه، چه مصلحت می دانیم؟ از مدینه خارج بشویم و در بیرون مدینه با آنها بجنگیم یا در همین مدینه باشیم و وضع خودمان را در داخل مستحکم بکنیم، اینها مدتی ما را محاصره می کنند، اگر موفق نشدند شکست خورده بر می گردند . بسیاری از سالخوردگان و تجربه کارها تشخیصشان این بود که مصلحت این است که در مدینه بمانیم . جوانها که بیشتر به اصطلاح حالت غروری دارند و به جوانیشان بر می خورد گفتند : ما در مدینه بمانیم و بیایند ما را محاصره کنند؟ ! ما تن به چنین کاری نمی دهیم، می رویم بیرون هر جور هست می جنگیم . تاریخ می نویسد خود پیغمبر اکرم مصلحت نمی دید که از مدینه خارج بشوند، می گفت اگر در مدینه باشیم موفقیتمان بیشتر است، یعنی نظرش با آن سالخوردگان و تجربه کارها موافق بود، ولی دید اکثریت اصحابش که همان جوانها بودند گفتند: نه یا رسول الله ما از مدینه می زنیم بیرون، می رویم. در دامنه احد همان جا با آنها می جنگیم. جلسه تمام شد . یک وقت دیدند پیغمبر اسلحه پوشیده بیرون آمد و فرمود : برویم بیرون .

همانهایی که این نظر را داده بودند آمدند گفتند: یا رسول الله چون شما از ما نظر خواستید ما اینجور نظر دادیم ، ولی در عین حال ما تابع شما هستیم، اگر شما مصلحت نمی دانید . ما بر خلاف نظر خودمان می مانیم در مدینه. فرمود : پیغمبر همینقدر که اسلحه پوشید و بیرون آمد دیگر صحیح نیست اسلحه اش را کنار بگذارد . حالا که بنا شد برویم بیرون، می رویم بیرون. غرض این جهت است که اینها


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اخلاق نبوی و سیاست 14 ص

تحقیق درباره بسط تجربه نبوی

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره بسط تجربه نبوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بسط تجربه نبوی


تحقیق درباره بسط تجربه نبوی

فرمت فایل:  پی دی اف ( آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

تعداد صفحات فایل: 171

کد محصول : 001Shop

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 


 

 قسمتی از محتوای متن 

 تحقیق درباره بسط تجربه نبوی

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
/images/spilit.png

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بسط تجربه نبوی