اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پروژه آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر. doc

اختصاصی از اینو دیدی پروژه آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر. doc


پروژه آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر. doc

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش128  صفحه

 

چکیده:

این رساله، با عنوان «آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر» در یک مقدمه و چهار بخش تنظیم شده است. مقدمه مشتمل است بر اشاره‌ای به جایگاه رفیع مثنوی در میان آثار ادب فارسی و عظمت اندیشه‌های ژرف مولانا جلال الدین محمد مشهور به مولوی. همچنین شرح مختصر زندگینامه به آن بزرگ از آغاز حیات تا واپسین دم حیات.

بخش اول اختصاص دارد به بررسی تعلیم و تربیت از دیدگاه قرآن و احادیث و روایاتی که از ائمه معصومین علیهماالسلام نقل شده است. در بخش دوم به جهان‌بینی مولانا، انسان از دیدگاه مولانا، تهذیب اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مُدُن در مثنوی اشاره دارد و ابیاتی چند در باب هر موضوع به عنوان شاهد مثال از مثنوی معنوی آورده شده است. بخش سوم به بررسی نظرات و آراء روان‌شناسان بزرگ معاصر در زمینه تربیت و رشد و به کمال رسیدن و شکوفا شدن انسان‌ها، اختصاص داده شده است. در ابن بخش نظرات شش تن از برجسته‌ترین روانشناسان را که در حوزه رشد شخصیت و کمال یا با او هر کدام الگویی خاص را ارائه داده‌اند و به روانشناسان کمال گرا شهرت دارند، مورد بررسی فرار داده‌ایم. در بخش چهارم تلاش گردیده است تا نظرات تربیتی مولانا در مورد به کمال رسیدن انسان با سه مکتب بزرگ روان‌شناسی نوین و معاصر تطبیق داده شود. این سه مکتب بزرگ عبارتند از مکتب روانکاوی، مکتب رفتارگرایی و مکتب انسان‌گرایی باشد که بیان نکات تربیتی در مثنوی به عنوان یک راه ارتباطی با منبع وحی، راهنمایی ما در فهم مطالب مربوط به انسان باشد، چرا که مولانا با اقتباس از قرآن کریم و فهم آیات وحی به خلق مثنوی پرداخته است. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

 

مقدمه:

سپاس و ستایش و ثنا، آن را سزاست که از نهیب دور باش کبریایی‌اش عقل دوراندیش را در شناخت ذاتش راه نیست، و اندیشه تیزگام در راه شناسایی او لنگ است. زیرا مخلوق جز از جنس و مثل خود اگاه نیست. و درود کامل، خاص خاصان اوست بالاخص، بر اوّلین تجلی نور ازل و آخرین پیامبر مرسل محمد (ص) و پویندگان راه و حاملان اندیشه او. در میان نوابغ ادبی و اندیشمندان زبان و ادب فارسی و زنجیره چهره‌های درخشان هزار سال شعر فارسی، مولوی یکی از زبان‌آورترین شاعران تاریخ و یکی از رفیع‌ترین سرایندگان شعر عرفانی در تمام اعصار شعر فارسی و آخرین مظهر کمال در سراسر جغرافیایی ادبیات عرفانی ایران است که دیوان شمس و مثنوی او متعالی‌ترین اوج معنی‌گرایی در شعر تعلیمی فارسی است. عشق که بن‌مایه غزل‌های اوست، تجربه حیات اوست.

مثنوی او عملی‌ترین و حیاتی‌ترین نمونه عرفان است آن هم با نظم و سبک و ساختار و صورتی که ویژه اوست، اما از طرفی دیگر مدتها بود که شیفته‌وار، دل بسته مثنوی بودم و اندیشه‌های بلند و افکار معنی‌آفرین و هیجان‌برانگیز و حرکت‌خیز و حیات‌بخش و انسان‌ساز و معانی شیرین که از الفاظ سخته این کتاب عظیم می‌تراود، هر روز بیش از روز پیش، مرا مجذوب و مفتون خویش می‌ساخت در نتیجه سعی و تلاشم بر این بود که بتوانم از این شاهکار بی‌همتای جاویدان جهان اندیشه و ادب شعر فارسی چیزی بیاموزم.

برای من، مثنوی مولوی، تنها یک اثر ماندگار و خواندنی و ماندنی چون دیگر آثار عرفانی یا  دواوین شعری و حکمی نیست، بلکه محور زندگی و آئینه تمام‌نمای حیات بشری است که از دیدگاه او انسان حامل اندیشه الهی و مقام خلیقه‌ایی دارد. و هیچ‌کس در دیدگاه خداوند خوار مایه و حقیر نیست. و راه وصول به حق، موقوف و منحصر به صورتی خاص از پرستش نیست، بلکه هر کاری که از سر سوز و اخلاص به حق انجام شود، راهی به حق است و از هر دلی به حقیقت راهی است.

همانگونه که از شاهنامه فردوسی، صدای ضربان قلب زنده و تپنده انسان پرتوان و پویای بی‌زمان و مکان را می‌شنویم، مثنوی مولوی نیز احیاگر حیثیت انسانی و معمار اندیشه و منادی صلح و آزادی و اُخوت، انسان و انسان‌گرایی و مبشر عدالت اجتماعی و ستایشگر فضیلت و علم و عشق و خردپژوهی است. البتّه خرد کلّی معرفت‌جو و معاد اندیش و فریادی است علیه نابرابری‌های اجتماع. او سقراط‌وار، به سرنوشت انسان و آزادی او می‌اندیشد. همانگونه که شاهنامه به رودی عظیم می‌ماند که در عین قدرت و زیبایی، آراسته و کامل است و برای هر شخص جلوه و جمال خاص دارد و در عین حال، شناسنامه زندگی پرتلاطم وسرشار از گیر و دار ملت سلحشور و قوم دلیر ایران است که یک قوم و فرهنگ را از اعماق زمان و ژرفای تاریخ بیرون کشیده است و بر قله رفیع فکر و تمدن و فرهنگ و ادب قرار داده است.

مثنوی نیز به اقیانوسی متلاطم می‌ماند که در سطح هموار، آرام و قابل رؤیت و بهره‌برداری است و گاه در اعماق ژرف، دره‌هایی پر پیچ و خم به جریان می‌افتد و از دسترس و دید خواننده ناپدید می‌گردد. مولوی عقیده دارد که حقیقت انسانی بیرنگ است و قدر مشترک میان افراد بشر معنی و اصل انسانیت است. پس همان‌ بهتر که بدان حقیقت باز گردیم و ستیزه و پرخاش را به یک سو نهیم. مثنوی عصاره تجربه دینی اسلامی در طول هزار و پانصد سال تفکر دینی است و به ما می‌گوید که اعمال قدرت و خشونت و قهر و غلبه و آزار و شکنجه و سخت‌گیری، راه صحیح تربیت و پرورش اخلاق نیست.

شاید بتوان با قدرت‌نمایی و هیبت، بشر را مقهور کرد ولی نمی‌توان انسان کامل ساخت زیرا قهر و هیبت ممکن است ظاهر را منظم کند ولی باطن را پاک نمی‌کند و نور معنی نمی‌بخشد و انسانیت روی در حجاب می‌کشد.

پس از تنگ‌نظری و کوته‌بینی‌‌ها و فردطلبی‌ها دست بردارید، زیرا تسلّط بر دلها و عقاید از دایره فشار بیرون است، همانگونه که شاهنامه برای اندیشمندان، ساختار پیروزی و شکست، امید و ناامیدی، زادنها و مردنها، در آن تفکر‌آمیز و پرمعناست و می‌تواند چراغی برای آیندگان باشد که چگونه با ایران و ایرانی باید برخورد کرد، مثنوی نیز با ارائه جهان‌بینی‌ها و باید و نبایدهایی که ارائه می‌دهد، شمع شب‌افروزی است برای آیندگان و برای همگان که چگونه با انسانها برخورد کنند و به ما می‌گوید ای انسانها، تبر در جان یکدیگر منهید و بگذارید انسانیت از افق زندگی سر بر زند و بدرخشد.

برای مفاهیم بی‌شماری که در مثنوی می‌درخشند از آنجا که هر کس از زاویه‌ای به آن نگریسته، خواستیم دِیْنِ خود را ادا و شمه‌ای از مفاهیم معرفتی انسانی و رشد و کمال او را بیان نمایم. اما در این دریای بس عظیم و ژرف و پهناور و در این گفتار کوتاه، پیش از یک قطره آن را نمی‌توان بازگو کرد، زیرا به ضرس قاطع و یقین جازم، معتقدم و می‌گویم که هیچ کتابی از ساخته‌های فکر و قلم بشری به اندازه مثنوی شریف مولوی افکار تازه و مطالب ارزنده و جاودانی ندارد. به طوری که اگر پیشرفت سریع و حیرت‌انگیز تمدن و علوم و معارف بشری، به فرض محال کلّی از کتب و آثار نظم و نثر قدیم، ساخته قلم و فکر بشر را در هم نوردد و همه را باطل کند، هنوز مثنوی مولوی زنده، پیشرو و. قافله‌سالار اصلاح نفوس و سردفتر علوم و معارف بشری و مظهر (آنکه نمرده است و نمیرد تویی) خواهد بود. خلاصه این که؛ افکار و عقاید مولوی که در منظومه مثنوی و دیگر آثار او پراکنده است، دریای عظیم است که به قعر آن نتوان رسید و به قول مولانا:

گر شود بیشه، قلم دریا مدید

مثنوی را نیست پایانی پدید

 

فهرست مطالب:

چکیده

پیشگفتار

مقدمه همراه با شرح زندگانی مولانا و معرفی آثار

مقدمه

زندگینامه مولانا

آغاز عمر، اسم و القاب (1)

بهاء ولد، مولانا و مهاجرت

روزگار تربیت و ارشاد

دوره انقلاب و آشفتگی

پایان زندگانی

صورت و سیرت مولانا

آثار مولانا

غزلیّات

مثنوی

آثار منثور مولانا

فیه ما فیه

مکاتیب

.3 مجالس سبعه

بخش اول

تعلیم و تربیت در اسلام، قرآن، احادیث

فصل اول

مقدمه‌ای بر تعلیم و تربیت اسلامی

فصل دوم

تعلیم و تربیت در اسلام (قرآن، احادیث)

فصل سوم

ضرورت تعلیم و تربیت برای انسان

فصل چهارم

اهمیّت تعلیم و تربیت برای فرد

تعلیم و تربیت سطح اقتصادی فرد را بهبود می‌بخشد.

تعلیم و تربیت سطح اجتماعی فرد را بالا می‌برد

نقش تعلیم و تربیت در ساختار شخصیت انسان

نقش تعلیم و تربیت در پرورش جنبه‌های انسانی

فصل پنجم

هدف از تربیت

موضوع تعلیم و تربیت

مفهوم تعلیم و تربیت

اهداف کلی تربیت

اصلاح رابطه انسان با جامعه

اصلاح رابطه انسان با تاریخ 

بخش دوم

انسان از دیدگاه مولانا در مثنوی

فصل اول

جهان‌بینی حاکم بر مثنوی

فصل دوم

نظر مولانا در مورد انسان

نقش اندیشه در وجود انسان از دیدگاه مولانا

وجوه انسان در مثنوی

خلقت انسان در مثنوی

نقش انسان در مثنوی

حقیقت وجود آدمی از دید مولانا در مثنوی

نقش انسان نادان در گمراهی‌ها از دیدگاه مولانا

نقش عشق و سعادت و عقل در انسان از دیدگاه مولانا

فصل سوم

انسان کامل از دیدگاه مولوی

انسان میان دو بی‌نهایت

ارزیابی انسان کامل از خود از دیدگاه مولانا

راه و روشهای نیل به کمال

فصل چهارم

تهذیب اخلاق در مثنوی

انسان اشرف مخلوقات است

راستی و راست گفتاری؛

در فضیلت خاموشی

در فضیلت سخاوت

در باب فرضیه زکات و دستگیری از نیازمندان

جایگاه و مورد انفاق و امساک

در باب عفت

محبت و نیکویی در حق دوستان

مشورت با عاقلان

دوری از همنشینی با احمقان

هرچه می‌کنی برای خدا انجام بده

بدبین مباش و به نیکی‌ها بنگر و از تلاش فرو مگذار

کینه‌توزی مکن

پیرو راستا باش

قرآن بخوان و مطالب آن را پذیرا باش

از پاکان بد مگو و دل به پاکان بسپار

نعمت‌های خدا را شکرگزار باش

نمونه‌هایی از اخلاق بد و منفی در مثنوی

یاس و ناامیدی

شهرت و نام و نشان

مکر و فریب

تقلید

پیروی از هوی و هوس

ظلم و ستم

مدح و تملّق و چاپلوسی

تعلیم علم به نااهلان

ظاهرنگری

غیبت

غفلت

(فرق) مقایسه تحصیل با تهذیب اخلاق

فصل پنجم

تدبیر منزل

وظایف انسان در خانواده

وفاداری به همسر، تلاش برای رفاه خانواده

حیاتی ناگوار از مرگ و وصلتای زهرتر از زهر فراق

همراه با جمع

اشعار مربوط به همراهی جمع

خیانت نکردن به همسر و راستگویی در زندگی

مهمان‌نوازی و مهمان را عزیز داشتن و بدگویی نکردن

فصل ششم

سیاست مدن

مقدمه

پیرچنگی (کمک به ضعفا و تهیدستان)

رفع اختلاف و برقراری صلح و آشتی

از بین بردن نزاع، مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول(ص)

مقدمه

تفسیر ابیات

احسان در حق دوستان

منابع

 

منابع ومأخذ:

  1. قرآن کریم.
  2. آتکینسون، ریتا ال؛ آتکینسون، ریچاردسی؛ اسمیت، ادواردی؛ زمینه روان‌شناسی هیلگارد. جلد اول، ترجمه دکتر حسن رفیعی، انتشارات ارجمند، چاپ اول، 1378.صفحات 36-16.
  3. آراسته، رضا؛ زایش‌ دوباره در آفرینش و عشق از دیدگاه مولانا، انتشارات صفا، چاپ اول، تهران، 1380.
  4. امینی، ابراهیم؛ اسلام و تعلیم و تربیت، چاپ آرین، انتشارات چهارم، 1376.
  5. بشردوست، مجتبی؛ سودای حقیقت (هستی‌شناسی مولانا)، نشر روزگار، چاپ اول، 1381.
  6. جعفری، محمدتقی؛ تفسیر، نقد و تحلیل مثنوی جلال‌الدین محمد مولوی، جلد 1 الی 6، چاپخانه نمونه قم، تهران، 1381.
  7. جعفری، محمدتقی؛ مولوی و جهان‌بینی‌ها در مکتب‌های شرق و غرب، انتشارات بعثت، چاپ سوم، 1376.
  8. خالدیان، محمدعلی؛ بررسی موانع معرفتی در مثنوی با نگاه به اندیشه‌ها و جهان‌بینی‌های مولوی، نشر موسسه فرهنگی و انتشاراتی فراغی، چاپ دوم، 1384.
  9. خیرآبادی، عباس؛ ظروف آب زندگی (بررسی ساختار قصه‌های مثنوی)، انتشارات پاژ، چاپ اول، مشهد، 1384.
  10. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه. مکتب‌های روانشناسی و نقد آن. جلد دوم. سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها. چاپ دوم. 1377.
  11. دلشاد تهرانی، مصطفی؛ سیری در تربیت اسلامی. موسسه نشر و تحقیقات ذکر. چاپ چهارم. 1380.
  12. رهبر، محمدتقی؛ رحیمیان، محمدحسن؛ اخلاق و تربیت اسلامی، نشر سمت، 1380.
  13. زرین‌کوب، عبدالحسین؛ بحر در کوزه/نقد و تفسیر قصه‌ها و تمثیلات مثنوی، انتشارات علمی سخن، چاپ چهارم، 1381.
  14. سادوک، بنیامین جیمز؛ سادوک؛ ویرجینیا، الکوت؛ خلاصه روانپزشکی و علوم رفتاری، جلد اول، ویرایش نهم، ترجمه دکتر حسن رفیعی، انتشارات ارجمند، 1384، صفحات 232-209.
  15. سانتراک، جان دبلیو؛ زمینه‌ روان‌شناسی، ترجمه مهرداد فیروزبخت، ناشر خدمات فرهنگ رسا، 1383.
  16. شریعتمداری، علی؛ روانشناسی تربیتی، انتشارات سپهر تهران، چاپ یازدهم، 1377.
  17. شولتس، دوآن؛ روان‌شناسی کمال (الگوی شخصیت سالم)، ترجمه گیتی خوشدل، نشر پیکان، چاپ نهم، 1380.
  18. شهیدی، سیدجعفر؛ تفسیر نقد و تحلیل مثنوی جلال‌الدین محمد مولوی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1380.
  19. شیروانی، علی؛ آموزه‌های اخلاقی در مثنوی، انتشارات دارالعلم قم، چاپ اول، 1377.
  20. طوسی، خواجه‌ نصیرالدین؛ اخلاق ناصری، انتشارات افست، چاپ اول، 1356.
  21. غزالی طوسی، ابوحامد؛ کیمیای سعادت، انتشارات مرکزی، چاپ هفتم، 1353.
  22. فروزانفر، بدیع‌الزمان؛ شرح زندگانی مولوی؛ انتشارات گلرنگ، 1368.
  23. فروزانفر، بدیع‌الزمان؛ شرح مثنوی شریف، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1380.
  24. کاردان، علی‌محمد؛ اعرافی، غلامرضا؛ فلسفه تعلیم و تربیت. جلد اول. پژوهشکده حوزه و دانشگاه. تهران. چاپ چهارم. 1380.
  25. کاشانی، عزالدین محمود بن علی؛ مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، نشر اتحاد، چاپ ششم، 1381.
  26. کرمانی، عبادزاده؛ تئوری‌ها و اکتشافات علمی مولانا، نشر طلوع آزادی، 1363.
  27. مشیری، جلیل؛ نگرشی بر اندیشه‌های مولوی، نشر دانشگاه اراک، چاپ اول، 1384.
  28. مومن‌زاده، محمدصادق؛ برداشت‌های روان درمانی از مثنوی، انتشارات سروش، چاپ اول، 1378.
  29. میزیاک، هنریک؛ سکستون، ویرجینیا استارت؛ تاریخچه و مکاتب روان‌شناسی، چاپ دوم، ترجمه احمد رضوانی، انتشارات به نشر، 1376.
  30. نصراصفهانی، محمدرضا، سیمای انسان در اشعار مولانا، نشر هشت بهشت، چاپ اول، 1377.
  31. نصری، عبداله؛ سیمای انسان کامل از دیدگاه مکاتب، انتشارات سپهر، تهران، چاپ چهارم، 1376.
  32. نیکلسون، رینولد؛ تصحیح مثنوی معنوی مولانا جلال‌الدین رومی، انتشارات مولی، تهران، 1370.
  33. هاشمی، جلال؛ پیغام سروش (مکتب مولانا و روان‌شناسی نوین)، انتشارات بعثت، 1380.
  34. همایی، محمد جلال‌الدین؛ مولوی نامه، جلد 1 و 2، نشر ستاره قم، چاپ نهم، 1376.
  35. Evans, R.I. Dialogue with erich from. New York: Harper and Row. 1966.
  36. Hall, M.H. A conversation with Abaham H. Maslow. Psychology Today. 2, 27-55. 1968.
  37. Hall, M.H. A conversation with viktor frankl of Vienna. Psychology Today. 2, 56-65. 1968.
  38. Jung, C.G. Man and His Symbols. New York: Dell. 1968.
  39. Rogers, C.R. Client centred therapy. Boston: Houghton Mifflin. 1951.
  40. Shapard, M.F. An intimate portrait of fritz perls and gestalt theraphy. New York: Dutton. 1975.

دانلود با لینک مستقیم


پروژه آموزه‌های تربیتی در مثنوی و تطبیق آن با روانشناسی نوین و معاصر. doc

مقاله بررسی ادبیات مثنوی از دیدگاه صاحب نظران

اختصاصی از اینو دیدی مقاله بررسی ادبیات مثنوی از دیدگاه صاحب نظران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله بررسی ادبیات مثنوی از دیدگاه صاحب نظران


مقاله بررسی ادبیات مثنوی از دیدگاه صاحب نظران

لینک دانلود و پرداخت پایین مطلب

فرمت فایل:word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات: 211 صفحه

 

فهرست مطالب   

    

      عنوان                                صفحه  

 

      مقدّمه                                    3  

         

       زندگی نامه مولانا                     7 

 

       آثارمولانا                              15 

 

     تاثیرمثنوی مولانا درادبیات            23 

          جهان ومیان دانشمندان    

 

          بررسی ابیات                       25 

 

          تعلیقات                            422 

 

           مآخذ                               230    

 

                 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

                 مقدّمه بشنو این نی چون شکایت می کند                      از جدایی‌ها حکایت می کند

می‌خواهیم سخن درباره انسانی بگوییم که چه در دوره خود و چه بعد از زمان خود نابغه زمان است و باید گفت که از جرگه انسانهای عادی خارج است. انسان والایی که حکایت های دقیق عرفانی را آن‌چنان زیبا در ذائقه ما می ریزد که شهد آن روح ما را تازه می سازد. حکایت‌هایی که با داستانی به ظاهر ساده شروع می‌شود و مفاهیم بلند و عمیق عرفانی از آن نتیجه می شود انسانی که برای فهمیدن سخنان او باید اهل دل بود تا لطف سخنان او را احساس کرد ولی افسوس که ما خاکیان در بند این دنیای مجازی لطف سخنان او را در نمی یابیم و از دریای لطف معانی او که به کنایه ابراز می شود بی نصیبیم. اگر گاهی درک مفاهیم برای ما ثقیل می شود به خاطر آن است که جر جرار سخن مولانا را به عالمی فراتر از این عالم می کشاند.

دیگر در این قسمت مولانا سخن نمی گوید بلکه بارقه‌ای از لطف الهی‌است که بر زبان مولانا جاری می شود مولانا بعد از مدتی که دراین دریای لطف الهی غوطه‌ور است بار دیگر به خود می آید و مطلب را به صورتی زیبا ادامه می دهد.

در این جا باید بگوییم خداوند به همه انسان‌ها چشم لطف دارد و به اولیای خود نظری دیگر؛ به این معنا که با جرقه‌ای شمع وجود آنها را شعله ور می سازد طوری که خود می سوزند و دنیایی را روشن می کنند.

چون به سرچشمه این تحولات روحی نظری اندازیم این مطلب را بهتر درک می‌کنیم ما در این جا به صحت و سقم حکایتهایی که برای عارفان نقل شده است کاری نداریم. بلکه مفهوم آن مورد نظر است همچنان که خود مولانا گفته است.

ای برادر قصه چون پیمانه است                

              معنی اندروی به سان دانه است

دانه معنی بگیرد مرد عقل                           

               ننگرد پیمانه را گرگشت نقل

                                                                                       «مولوی»

نمونه‌هایی برای تفهیم مطلب ذکر می کنیم.

الف:برای تغییر حال سنایی باید برخوردی با فردی به نام «لای خوار »وجود داشته باشد تا شوری بر روح بی قرار سنایی زده شود.

ب:برای دگرگونی روح ناصر خسرو بایستی او خوابی ببیند تا از خواب دوشین چهل ساله بیدار شود.

ج: برای تغییر وضع عطار باید درویشی باشد تا جلو او بمیرد و او تحول یابد.

د: در تغییر وضع مولانا درویش ژولیده چرکین قبایی، شمس، باید که با مولانا برخوردی سؤال گونه داشته باشد تا مولانای متعبد را متحول سازد؛ مولانایی که آتشی به وجود انسان‌های خاکی می اندازد طوری که دوست و دشمن او را بستایند و هنگام مرگ او شهری گریه کند و دنیایی در ماتم او بسوزد.

مولانا در پاسخ درخواست حسام الدین چلبی از گوشة دستارش 18 بیت آغازین مثنوی را بیرون می کشد. ابیاتی که از جدایی انسان از آن منبع لایزال الهی صحبت می کند.

بشنو این نی چون شکایت می کند                       

               از جدایی ها حکایت می کند.

وقتی که به داوری درمورد این ابیات می نشینیم

 می بینیم چه زیبا مولانا دنیای خیالی ما را تصویر کرده است. دنیای که ما روح انسانی را در آن حبس کرده و فقط به لذات ظاهری آن توجه می کنیم ولی دریغا که درک این مفاهیم برای ما خاکیان که بسته ظواهر این دنیاییم غیر ممکن است خود مولانا هم که باطن انسان‌ها را می شناسد و می داند که ما نوشنده این مطالب نیستیم چنین می‌فرماید:

در نیابد حال پخته هیچ خام                                

                پس سخن کوتاه باید والسلام

                                                                                                «مولوی»

سخن درباره مولانا زیاد است و باید گفت هر بیتی از ابیات او دریایی است که هر که به این دریا رود غرق شود و به عمق آن نرسد و شاهد براین ادعای من شرح‌های مختلفی است که در مورد مثنوی نوشته شده است.

از آن جایی که جایی ندیدم که به مقایسه ابیات از دیدگاه صاحبنظران بپردازد بر آن شدم که هر چند ناقص به این امر مهم بپردازم هر چند که قبول دارم در این مورد ناتوانم.

برای نمونه ابیات 3100-2900 دفتر سوم را برگزیدم که به این صورت مورد بررسی قرار گرفته است؛ نخست بیتی از مثنوی با تصحیح نیکلسون آورده‌ام سپس به دیدگاه‌های صاحب نظرانی چون زمانی – استعلامی – جعفری و شهیدی پرداخته‌ام. در مورد هر بیتی نسخه بدل آن هم مورد دقت واقع شده است و در پایان نتیجه گیری از دیدگاه‌ها بیان شده است.

همین جا باید گفت (زمانی) در مورد معنای کلمه تمام معانی آن را آورده است و این ما هستیم که معنی صحیح را باید برگزینیم (جعفری) به مسائل حاشیه‌ای پرداخته است و (شهیدی) نیز تنها به معنای ظاهری کلمه توجه نموده است.

بنابراین باید نظر (استعلامی) را صحیح تر و دقیق تر قبول کنیم.

در پایان باید گفت کاری که انجام شده هر چند کاری ناقص به نظر می رسد ولی امیدواریم که روزنه‌ای برای ورود به اندیشه های مولانا باز


دانلود با لینک مستقیم


مقاله بررسی ادبیات مثنوی از دیدگاه صاحب نظران

مقاله در مورد بررسی مفهوم رهبری در جامعه در آثار رومی با تاکید بر مثنوی معنوی

اختصاصی از اینو دیدی مقاله در مورد بررسی مفهوم رهبری در جامعه در آثار رومی با تاکید بر مثنوی معنوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد بررسی مفهوم رهبری در جامعه در آثار رومی با تاکید بر مثنوی معنوی


مقاله در مورد بررسی مفهوم رهبری در جامعه در آثار رومی با تاکید بر مثنوی معنوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:46

 

فهرست مطالب:

پیش در آمد :

دی شیخ با چراغ همی گشت کرد شهر    گز دیو و دد ملو لم وانسانم آرزوست

طبق روایت های مختلف از آدم (‌ع)‌ تا خاتم (ص )‌یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر و ائمه و اولیا همه وهمه آمده اند تا انسان را که (صاحب اختیار وجبر )‌ است هدایت کنند و او را به سرمنزل مقصود و خوشبختی برسانند . ولی از بدو تولد اولین فرزندان آدم ، هابیل و قابیل می بینیم که انسان برای ارضای نیازهای خود چه اعمالی را انجام نمی‌دهد تا به لذت های آنی خود برسد. همانطوریکه هابیل برای حس برتری جویی و خود خواهی و هوا و هوس خود برادرش هابیل را می کشد و این اولین خونی است که بر روی زمین ریخته می شود . اما پیامبران و ائمه و اولیا آمده اند . تا انسان را که (‌ اشرف مخلوقات )‌ است به مکارم اخلاقی برسانند وبه همین دلیل بیشتر روی تهذیب نفس انسانها کار کرده اند اما باید توجه داشت که در درون انسان دو نیروی متضاد اهریمنی وخدایی به طور فطری قرار داده شده است که همیشه این دو نیرو با هم در جدال و کشمکش هستند و این انسان است که باید به تقویت نیروی درونی خود بپردازد تانیروی اهریمنی را وادار به عقب نشینی کند بدین گونه میدان دید و وسعت عملیاتی نیروی خدایی بیشتر میگردد وچنانچه این پیشرفت و روند ادامه داشته باشد ، نیروی اهریمنی بصورت زندانی‌ای در می آید که در غل و زنجیر نیروی خدایی اسیر میگردد ولی به محض اینکه انسان از جاده راستی و درستی منحرف گردد ، نیروی اهریمنی قوی گشته و غل و زنجیر را از هم گسسته و به مرکز فرماندهی  نیروی خدایی یعنی عقل نزدیک می گردد و آن را مورد حمله و تهاجم قرار می دهد و آنقدر این حمله را ادامه می دهد تا انسان را مسخر خود کند تا از اینجا به بعد است که دیگر انسان هر روز و هر روز به گمراهی و کجروی بیشتر تمایل پیدا می کند و از نیروی خدایی خود فاصله گرفته و خویشتن خود را گم می کند و سرانجام بدی بر تمام وجود او حاکم گشته و او را درکام خود فرو می برد . تا به ورطه هلاکت و نیستی سوق دهد و به همین دلیل است که پیامبران و ائمه و اولیا را می فرستد که دراین راههای پرخوف وخطر ، دست گیر رهروان راه حقیقت و یا دیگر سالکان وادی طریقت باشند تا انسانها را با چراغ هدایت و روشنگر و بیدار کننده خود به راه درست و مستقیم بکشانند .

چه اگر این فرستادگان و برگزیدگان ودوستان خدا نبودند ،‌ جهان یکباره به دست بشر نابود و معدوم می شد و آثاری از انسان و انسانیت باقی نمی ماند . باید این برگزیدگان باشند ،‌ تاپیروان و سالکان وادی معرفت را به سرمنزل مقصود هدایت برسانند چنانچه گفته اند :

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن       ظلمات است بترس از خطر گمراهی

و آدمی بعد از پیامبران و ائمه نیاز به اولیاء‌ ، راهبر ، ولی، هادی و مرشد دارد .

مثل انسان و اینها مانند سفر دریایی و کشتی است . چون اینها دریای عرفان و بحر بی پایان دانش و بینش و حکمت ومعرفت معنوی را طی کرده اند و به قله رفی


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد بررسی مفهوم رهبری در جامعه در آثار رومی با تاکید بر مثنوی معنوی

دانلود تحقیق بررسی ابیات مثنوی

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق بررسی ابیات مثنوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق بررسی ابیات مثنوی


دانلود تحقیق بررسی ابیات مثنوی

می‌خواهیم سخن درباره انسانی بگوییم که چه در دوره خود و چه بعد از زمان خود نابغه زمان است و باید گفت که از جرگه انسانهای عادی خارج است. انسان والایی که حکایت های دقیق عرفانی را آن‌چنان زیبا در ذائقه ما می ریزد که شهد آن روح ما را تازه می سازد. حکایت‌هایی که با داستانی به ظاهر ساده شروع می‌شود و مفاهیم بلند و عمیق عرفانی از آن نتیجه می شود انسانی که برای فهمیدن سخنان او باید اهل دل بود تا لطف سخنان او را احساس کرد ولی افسوس که ما خاکیان در بند این دنیای مجازی لطف سخنان او را در نمی یابیم و از دریای لطف معانی او که به کنایه ابراز می شود بی نصیبیم. اگر گاهی درک مفاهیم برای ما ثقیل می شود به خاطر آن است که جر جرار سخن مولانا را به عالمی فراتر از این عالم می کشاند.
دیگر در این قسمت مولانا سخن نمی گوید بلکه بارقه‌ای از لطف الهی‌است که بر زبان مولانا جاری می شود مولانا بعد از مدتی که دراین دریای لطف الهی غوطه‌ور است بار دیگر به خود می آید و مطلب را به صورتی زیبا ادامه می دهد.
در این جا باید بگوییم خداوند به همه انسان‌ها چشم لطف دارد و به اولیای خود نظری دیگر؛ به این معنا که با جرقه‌ای شمع وجود آنها را شعله ور می سازد طوری که خود می سوزند و دنیایی را روشن می کنند.
چون به سرچشمه این تحولات روحی نظری اندازیم این مطلب را بهتر درک می‌کنیم ما در این جا به صحت و سقم حکایتهایی که برای عارفان نقل شده است کاری نداریم. بلکه مفهوم آن مورد نظر است همچنان که خود مولانا گفته است.
نمونه‌هایی برای تفهیم مطلب ذکر می کنیم.
الف:برای تغییر حال سنایی باید برخوردی با فردی به نام «لای خوار »وجود داشته باشد تا شوری بر روح بی قرار سنایی زده شود.
ب:برای دگرگونی روح ناصر خسرو بایستی او خوابی ببیند تا از خواب دوشین چهل ساله بیدار شود.
ج: برای تغییر وضع عطار باید درویشی باشد تا جلو او بمیرد و او تحول یابد.
د: در تغییر وضع مولانا درویش ژولیده چرکین قبایی، شمس، باید که با مولانا برخوردی سؤال گونه داشته باشد تا مولانای متعبد را متحول سازد؛ مولانایی که آتشی به وجود انسان‌های خاکی می اندازد طوری که دوست و دشمن او را بستایند و هنگام مرگ او شهری گریه کند و دنیایی در ماتم او بسوزد.
مولانا در پاسخ درخواست حسام الدین چلبی از گوشة دستارش 18 بیت آغازین مثنوی را بیرون می کشد. ابیاتی که از جدایی انسان از آن منبع لایزال الهی صحبت می کند.
بشنو این نی چون شکایت می کند             
               از جدایی ها حکایت می کند.
وقتی که به داوری درمورد این ابیات می نشینیم
 می بینیم چه زیبا مولانا دنیای خیالی ما را تصویر کرده است. دنیای که ما روح انسانی را در آن حبس کرده و فقط به لذات ظاهری آن توجه می کنیم ولی دریغا که درک این مفاهیم برای ما خاکیان که بسته ظواهر این دنیاییم غیر ممکن است خود مولانا هم که باطن انسان‌ها را می شناسد و می داند که ما نوشنده این مطالب نیستیم چنین می‌فرماید:
در نیابد حال پخته هیچ خام                 
                پس سخن کوتاه باید والسلام
                                        «مولوی»
سخن درباره مولانا زیاد است و باید گفت هر بیتی از ابیات او دریایی است که هر که به این دریا رود غرق شود و به عمق آن نرسد و شاهد براین ادعای من شرح‌های مختلفی است که در مورد مثنوی نوشته شده است.
از آن جایی که جایی ندیدم که به مقایسه ابیات از دیدگاه صاحبنظران بپردازد بر آن شدم که هر چند ناقص به این امر مهم بپردازم هر چند که قبول دارم در این مورد ناتوانم.
برای نمونه ابیات 3100-2900 دفتر سوم را برگزیدم که به این صورت مورد بررسی قرار گرفته است؛ نخست بیتی از مثنوی با تصحیح نیکلسون آورده‌ام سپس به دیدگاه‌های صاحب نظرانی چون زمانی – استعلامی – جعفری و شهیدی پرداخته‌ام. در مورد هر بیتی نسخه بدل آن هم مورد دقت واقع شده است و در پایان نتیجه گیری از دیدگاه‌ها بیان شده است.
همین جا باید گفت (زمانی) در مورد معنای کلمه تمام معانی آن را آورده است و این ما هستیم که معنی صحیح را باید برگزینیم (جعفری) به مسائل حاشیه‌ای پرداخته است و (شهیدی) نیز تنها به معنای ظاهری کلمه توجه نموده است.

 

مقدّمه3
 زندگی نامه مولانا 7
 آثارمولانا15
 تاثیرمثنوی مولانا درادبیات23
جهان ومیان دانشمندان
بررسی ابیات 25
تعلیقات422
 مآخذ

 

شامل 221 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق بررسی ابیات مثنوی