اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره قصه وقصه پردازی درمثنوی مولوی 16 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره قصه وقصه پردازی درمثنوی مولوی 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

قصه وقصه پردازی درمثنوی مولوی

ورت زیبای ظاهرهیچ نیست

ای برادر سیرت زیبا بیار

مثنوی ، شاهکار عرفانی قرن هفتم واز ستونهای چهارگانه ادب فارسی ، ازمعدود آثار یست که درعین دیرینگی ، ازبسیاری جوانب همچنان تازگی وطراوت خود را حفظ نموده است . زبان راوی ، سادگی وبی پیرایگی لفظی ، معنی ژرف وسهل وممتنع ، بکارگیری قصه وثمیل وبه تبع آن ، جهان شمول بودن این شاهکار جاوید ادب پارسی بدان تازگی بخشیده است که آنرا از بسیاری جوانب از جمله درساختار داستانی قابل بررسی ساخته است .

دراین مقاله بانگاهی کلی به داستانهای مثنوی ، به بیان نوع ادبی قصه ها ، ذکر برخی ویژگیهای ساختاری وبالاخره بررسی اهم عناصرداستانی درآنها خواهیم پرداخت .

1-موضوع قصه های مثنوی:

داستانها ازدیدگاه محتوا ، موضوع وروح حاکم برآنها ، انواع گوناگونی می یابند که از آن جمله است ؛ داستانهای واقعی ، داستانهای تمثیلی ، داستانهای رمزی ، داستانهای طنزآمیز ، داستانهای وهمی – جادویی، داستانهای رئالیسم جادویی ، داستانهای حادثه پردازانه ، داستانهای عاشقانه ، داستانهای عارفانه ، داستانهای سیاسی – اجتماعی ، داستانهای اساطیری ، داستانهای حماسی ، داستانهای عامیانه ، داستانهای رزمی ، داستانهای حکمی – اخلاقی ، داستانهای فلسفی ، داستانهای قرآنی وداستانهای دینی .

از این میان ، قصه های مثنوی عمدتا حول محورچهارموضوع ؛ یعنی قصه های عارفانه ، قصه های حکمی، قصه های قرآنی وقصه های تمثیلی می گردد .

بیشتر قصه های مثنوی از جنبه ای عرفانی سرشار است . شاعر قصه را ن از جهت ارائه نوع وشیوه پرداخت داستان بلکه باعنایت به لایه های پنهانی قصه ومفاهیم عرفانی آن سروده است . دراین معنی قصه دارای یک روح ویک جسم است ، جسم آن مرئی وروح آن پنهان ودیرباب است وبه آسانی دریافت نمی شود :

گربگویم شمه ای زان نغمها

جانها سربرزنند از دخمها

گوش را نزدیک کن کان دورنیست

لیک نقل آن بتودستورنیست

(دفتر اول ، بیتهای 1982 و 1929) [1]

اما ازسوی دیگر ، مولانا راست که : ‹‹ آنچه یافت می نشوند آنم آرزوست ›› وبدین ترتیب درغالب قصه های مثنوی بنحوی به معنی مقصود نیز اشاره رفته است اما این اشاره درقصه های حکمی وتعلیمی بسی واضحتر ودست یافتنی تر از قصه های عرفانی است ؛ برای مثال درقصه ‹‹ پیرچنگی ›› (دفتر اول ،بیتهای 1950-1913)که ازجمله قصه های عرفانی به شمار می آید ، پیری چنگ زن بسبب آنکه درپایان عمر نمایشی بی خریدارمانده است ، به گورستان رفته وبا گریه وزاری بردرگاه خداوند چنگ می نوازد وچون خداوند حاجت اورا روا می گرداند ،چنگ را به قصد توبه فرو می شکند .عمر خلیفه ، بعنوان مراد ومرشد از او می خواهد که گریه وتوبه رانیز ترک گوید وبه مقام استغراق درآید واوچنین می کند . دراین قصه که بر‹‹ حجاب نور›› نظر دارد ، فهم معنای عرفانی ، آسان نیست ؛ چنگ (وسیله توجه قلبی پیربه خداوند ) خود حجاب درک حق است وشکستن آن وسپس گریه وزاری بدرگاه حق که خود کشف حجاب است درمقامی بالاتر ، حجاب محسوب گردیده وترک آن بایسته است .بدین ترتیب ، درک مقام استغراق عارف واصل حتی برای مولوی نیزغیر قابل دسترس می نماید:

حیرتی آمد درونش آن زمان

من نمی دانم ، تومی دانی بگو!

(دفتراول ،بیتهای 2210و 2211)

برخی قصه های مثنوی جنبه حکمی وتعلیمی دارند . دراین گونه قصه ها ،مقصود اصلی ، تعلیم وحکمت است وآموزه های اخلاقی ممثل قصه هاست چنانکه درحکایت آن واعظ که دعای ظالمان می کرد (دفترچهارم ، بیتهای 112-81) ، این معنی مشهود است .

قصه های قرآنی ،گروهی دیگر از قصه های مثنوی را دربرمی گیرد .مولوی برای بیان اصلی اخلاقی ، دینی یا عرفانی به قصص قرآن توصل می جوید وشاید هم بدین سبب است که استاد شهریار می فرمایند :

هم بدان قرآن که اوراپاره سی ست

مثنوی قرآن شعرپارسی ست

ازجمله این قصه ها می توان از قصه هود وعاد (دفتر اول ، بیتهای 8868-854یا سوره هود ،شماره 11) یاقصه اهل سبا( دفترسوم ؛ بیتهای 397-282یا سوره سبا، شماره 34)ویا قصه فرعون وموسی (دفتر سوم ، بیتهای 1745-840 یا سوره قصص ،شماره 28)نام برد .

درنهایت با اندکی مسامحه می توان تمام قصه های مثنوی ار از نوع قصه تمثیلی (Allegorical tale)[2] دانست ؛ دراین گونه قصه ها مفاهیمی مجسم جانشین مفهوم ، درونمایه ،سیرت ، شخصیت وخصلت داستانی می شود . بدین جهت داستان دوبعد می یابد ؛ نخست بعد نزدیک که صورت مجسم (ممثل به ) است ودیگربعد دورکه مورد نظرقصه پردازاست (ممثل).بطورکلی گذشتگان ادب فارسی ، برای بهتر وعینی تربیان کردن شؤونات اخلاقی – فلسفی وعرفانی ، گفتار خود را به قصه وتمثیل می آراسته اند. همین گونه است قصه های مثنوی که دربیان وتبیین جنبه های اخلاقی وعرفانی بکارگرفته شده است .

1-1 نوع تمثیل درمثنوی :

قصه های تمثیلی رامی توان به دوقسم تقسیم کرد ؛ تمثیل حیوانی یا فابل (Fable)وتمثیل انسانی .

تمثیل حیوانی قصه ایست تمثیلی که شخصیتهای آن را حیوانات تشکیل می دهند . دراین گونه قصه ها ، حیوانات که غالبا درگزینش آنها درارتباط با روحیات شخصیت ممثل ، دقت شده است ،ممثلبه انسانها وجوامع بشری هستند. دیگر ،تمثیلی انسانی است که خود دوشاخه می یابد ؛ مثل گذاری وداستانمثل ، مثل گذاری (Parable )، قصه ایست که درآن اصلی بزرگ واخلاقی (ممثل قبل ،میانه ویا بعد از حکایت تمثیلی (ممثلبه ) ذکر می شود وبعبارت دیگر هم مثل وهم مثلبه هردوحضوردارند. داستانمثل (Exem Plum) قصه ایست که درآن بی هیچ مقدمه ای حکایت تمثیلی ( ممثل به ) ذکر می شود واز موضوع اخلاقی (ممثل ) سخنی به میان نمی آید ، پس خواننده خود به بعد دورقصه دست می یابد .

غالب تمثیلهای مثنوی از نوع مثل گذاری (Parable)است ؛ یعنی تمثیل انسانی که درآن ازممثل وممثل به، هردونشان


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره قصه وقصه پردازی درمثنوی مولوی 16 ص

دانلود فایل پاورپوینت در مورد روشهای قصه گویی ..

اختصاصی از اینو دیدی دانلود فایل پاورپوینت در مورد روشهای قصه گویی .. دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود فایل پاورپوینت در مورد روشهای قصه گویی ..


دانلود فایل پاورپوینت در مورد روشهای قصه گویی ..

پاورپوینت در مورد روشهای قصه گویی

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 12

 

 

 

 

قصهگویی در لغت به فعالیتی گفته میشود که منجر به گفتن قصهگردد ولی در اصطلاح، لحظههای ناب و غیرقابل تکراری است که قصهگو با بهرهگیری از قابلیت های  وجودی، زبان اندام و ابزار توانمندی چون لحن و کلام، در ذهن شنونده خلق میکند تا مخاطب بتواند حوادث و شخصیتهای قصه را با تمام وجود درک کند و در این تجربهی مشترک و آفرینش هنرمندانه، همراهی‌‌اش کند.

و

قصهگو فردی است که با بیان هنرمندانهی خود و با تکیه بر قدرت لحن و کلام ، شنونده را به فضای قصه میکشاند و می کوشد  حس و حال حاکم بر حوادث و شخصیتها را به او منتقل کند تاشنونده براساس همذاتپنداری با قهرمان داستان، در چارهجوییها، غلبه بر مشکلات و کامیابیها، خود را سهیم بداند و سرانجام از سرنوشت و عاقبت شخصیتهای قصه پند بگیرد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل پاورپوینت در مورد روشهای قصه گویی ..

آدم و هوا

اختصاصی از اینو دیدی آدم و هوا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

قصه آدم و حوا

 اول خلقت بود. حوا توی بهشت یه گوشه تنها نشسته بود. آدم رفته بود خرما بچینه. حوا داشت با خودش فکر می کرد که چقدر مزه خرما دلشو زده. دیگه میلی به خوردن انار و امبه و موز و .... نداشت. چون همه براش تکراری شده بود.راستش رو بخوای حوصله آدم رو هم دیگه نداشت. چون حرفاشون برای هم تکراری شده بود.آخه میدونید اون بهشتی که آدم و حوا توش زندگی می کردند. از بهشتی که محمد به مسلمونا قول داده خسته کننده تر بود. چون توی بهشت محمد کلی مسلمون زن و مرد هست با کلی حوری و غلمان. اما بهشتی که اول خلقت آدم و حوا توش بودند. فقط خودشون دوتا اونجا بودند. حوا از این بهشته کلافه شده بود.

چون نه بچه ای داشت که نصف روز سرشو با اون گرم کنه و گاهی کهنه های اونو بشوره. نه همسایه ای که بره پیشش بشینه غیبت مادرشوهرشو بکنه. نه اختراعی شده بود که خبرشو توی روزنامه بخونه. نه یک هم بهشتی دیگه داشت که از سرگذشتش بپرسه. نه رادیو بود.

خلاصه حوا کلافه شده بود. صبح تا شب باید توی این بهشت اینور و اونور سرک می کشید. غذا هم آماده بود لازم نبود نصف از وقتشو توی آشپزخونه بگذرونه. باید یه جوری به این زندگی یکنواخت خاتمه میداد. آدم عین خیالش نبود. یک لحظه با خودش گفت حاصل این همه تلف کردن وقت چیه. تازه قرار نبود توی بهشت مرگی وجود داشته باشه که بالاخره یک روز از این زندگی خسته کننده راحت بشه. حداقل اگه با آدم هم دعواش میشد روز بعد از دعوا احساس میکرد یه تنوعی توی زندگیش پیش اومده. بدبختی اینجا بود که موضوعی هم نداشتند که با هم دعواشون بشه. چون توی بهشت به جز خودشون کسی نبود که بخوان با اون چشم هم چشمی کنند. یا مثلا آدم نمی تونست به حوا بگه چرا موقعیکه داشتی خرید میکردی روسریت کنار رفته بود و موهاتو مرد سبزی فروشه دید.

حوا داشت با خودش فکر می کرد همینکه آدم اومد بهش میگم بریم پیش خدا بگیم یه تجدید نظر بکنه .آخه خدا وقتی حوصله اش از تنهایی به سر اومده بود نشست و گل بازی کرد و ما رو ساخت. ما باید چکار کنیم. تازه اون از خودش اختیار داشت. ما که نداریم هر کاری خدا گفت بکن باید بکنبم . و هر کاری گفت نکن نباید بکنیم. اون گفته از این درخت سیب نخور اما من نمی دونم چرا نباید بخورم. اگه سیب بده چرا اینجاست. اگه خوبه چرا نباید استفاده بشه. اگه برای آزمایش منه مگه خودش از نتیجه آزمایش خودش خبر نداره. ناسلامتی اون خداست و از همه چیز خبر داره. در ثانی این تنها چیزی هست که مزشو نچشیدم حد اقل خوردن این میوه که تا حالا نخوردم یه کمی به زندگیم تنوع میده.توی همین فکرها بود که شیطون از راه رسید.تا شیطون دهنشو باز کرد که بگه با زندگی توی بهشت چطوری.

حوا از خستگی ملال آور بهشت برای شیطون حرف زد. شیطون هم که وقت رو مناسب دید گفت اگه از این میوه بخوری دانا میشی. خدا هم هیچ دلیلی نداشته که به تو گفته از این میوه نخوری . فقط حسودیش میشده تو هم مثل خودش بشی. حوا به شیطون گفت آره با تو موافقم. وگرنه چه دلیلی داره که درختی وجود داشته باشه اما خدا که میگن همه چیزش از روی حکمت هست بی دلیل اونو خلق کرده باشه. چرا من باید مثل یک بره معصوم فقط هر چی خدا گفت گوش کنم پس کی خودم باشم. کی از اراده ام استفاده کنم.

از اونجا که حوا یک پیش زمینه از یکنواختی بهشت داشت حرفای شیطون زود کار خودشو کرد. میدونی از اینجا معلوم شد که یکنواختی بهشت بیشتر روی حوا اثر گذاشته بود تا آدم.تازه شیطون از حوا خداحافظی کرده بود که آدم با یک مشت خرما از دور پیداش شد. همینکه آدم به نزدیکیهای حوا رسید حوا به استقبالش رفت و با یک عشوه گری گفت : عزیزم بهتر نیست خوردن خرما رو کنار بزاریم. بیا بریم از این درخت سیب بچشیم ببینیم چه مزه ای داره . من دیگه از خوردن این همه میوه تکراری خسته شدم.آدم گفت : چی داری میگی . وای تو میخوای خلاف دستور خدا عمل کنی. زود باش بگو استغفرالله. اما حوا گفت مگه من عروسک کوکی هستم که فقط هر چی خدا گفت انجام بدم. پس فایده این مغزی که توی سر من هست چیه. این مغز منه که به من میگه من هستم .اما اگه ازش استفاده نکنم یعنی همش خداست و من هیچی نیستم. اما آدم زیر بار برو نبود.

از حوا اصرار و از آدم انکار. چون غم توی بهشت معنی نداشت. تا حالا حوا گریه نکرده بود . اصلا بلد نبود گریه کنه تا اینجوری دل آدم رو نرم کنه. ناچار بهش گفت: اگه نیای از سیب بخوری امشب من میرم یه جایی می خوابم که دستت بهم نرسه. آدم تا حالا فکر اینجاشو نکرده بود. توی بهشت زن دیگه ای نبود که بهش بگه به جهنم. میرم با یکی دیگه. مجبور شد به خاطر این حرف هم که شده حرف خدا رو زمین بزاره و دو دستی بچسبه به حرف حوا خانم.

آدم رفت بالای درخت سیب و دو تا سیب کند یکیشو خودش خورد یکیشو هم داد به حوا. همینکه سیب از گلوشون پایین رفت. دیدند که ای وای لخت هستند. اما من نفهمیدم چرا از لخت بودن ناراحت شدند و خودشون رو با برگ پوشوندند.آخه اونجا که به جز خودشون دو تا کس دیگه ای نبود. بگذریم از همین لحظه که بنای نافرمانی رو میزارن شعورشون بالا میره. همینکه داشتند دنبال یه برگ می گشتند که خودشون رو بپوشونن یه دفه صدای خدا بلند میشه. آخ آخ چقدر خدا حسودیش شده بود که آدم و حوا به راز دانایی دست پیدا کرده بودند .خدا با غضب از اونها خواست که از بهشت خارج بشن. خلاصه هر چی آدم به خدا التماس کرد که ببخشتش توی گوش خدا نرفت. اما حوا قند تو دلش آب شده بود. میگفت ای کاش خدا دلش به رحم نیاد تا ببینیم خارج از این جا چه شکلیه.

هنوز آدم در حال التماس بود که اصلا نفهمیدند رو بال کدوم فرشته به زمین رسیدند.از اینجا بود که نق نق های آدم شروع شد. هی میگفت زن هر چی میکشم از دست تو می کشم. حوا بهش گفت حالا هر چقدر نق بزنی چیزی عوض نمیشه . پاشو برو یه چیزی پیدا کن بخوریم. دیگه اینجا مثل بهشت نبود که همه چیز دم دستشون باشه . باید تلاش می کردند. خلاصه روزای اول خیلی به سختی گذشت.

اما همینکه چند روز گذشت. آدم به حوا گفت. راستی چه کیفی داره که انسان از زحمت خودش استفاده کنه. واقعا توی بهشت خسته شده بودم . از بیکاری و پر خوری حوصلم سر رفته بود. چون اینجا خستگی تلاش روزانه را استراحت را برام دلچسب می کنه.اینجا میتونم مثل خدا آفرینش کنم . اما توی بهشت فقط باید می خوردم. روی زمین که هستم مثل خدا هستم توی بهشت هیچی نبودم. حوا به آدم گفت فکرش را بکن اگه توی بهشت مونده بودیم ، همیشه تو آدم بودی و من حوا. هیچ تغییری در انتظارمان نبود. هیچ حرکتی برای بهبودی نبود. مثل اینکه زمان ایستاده. آدم دیروز با آدم هزار سال بعد هیچ تفاوتی نداشت.اما در اینجا می توانیم رازهای هستی را بگشاییم.امروز ما می تواند با دیروز ما متفاوت باشد. در اینجا می توانیم بگوییم که هستیم. آدم پیشانی حوا را بوسید و از او سپاسگزاری کرد که او را از آن زندگی خسته کننده بهشتی نجات داده.


دانلود با لینک مستقیم


آدم و هوا

مقاله درباره قصه ها و داستانهای قرآنی پاسخی به نیازهای تربیتی کودکان و نوجوانان دانش آموز

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره قصه ها و داستانهای قرآنی پاسخی به نیازهای تربیتی کودکان و نوجوانان دانش آموز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره قصه ها و داستانهای قرآنی پاسخی به نیازهای تربیتی کودکان و نوجوانان دانش آموز


مقاله درباره قصه ها و داستانهای قرآنی پاسخی به نیازهای تربیتی کودکان و نوجوانان دانش آموز

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:8

موضوع مقاله :

قصه ها و داستانهای قرآنی پاسخی به نیازهای تربیتی کودکان و نوجوانان دانش آموز

تحقیق و ت‍ألیف از:

 حسین شفیعی فرهـــاد دبیر و سرگروه معارف اسلامی منطقه ی جرقویه

مقدمه :

«  و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین  »                                                   سوره ی اسراء/آیه ی 82

و ما آنچه از قرآن نازل کردیم شفای دل و رحمت الهی برای اهل ایمان است .

قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب الهی که از سرچشمه ی وحی الهام گرفته ، گنجینه ای منحصر به فرد و در میان همه ی کتب الهی بی رقیب است ، کتاب هدایت و تبیان کل شی ء است ، اندیشمندان و دانشوران هریک در حد توان خود در این بحر ژرف و عمیق به غور پرداخته و به سهم خود در زمینه ی معارف و علوم قرآنی قلم فرسایی کرده اند ؛ والحق که هر آیه از این کتاب بی همتا سر فصل نوینی برای معارف الهی است .

عظمت و اعجاز جاوید قرآن بر کسی پوشیده نیست ، این کتاب ناسخ ادیان و مذاهب گذشته و ناجی بشریت در حال و آینده است ، در مقام والا و ممتاز قران کریم همین بس که معاندین ، منافقین و دشمنان قسم خورده آن هرگز نتوانسته اند در تحریف آن موفق شوند و همانطور که خداوند فرموده است :

« انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون » سوره ی حجر آیه ی 9

قصص قرآن یکی از علوم قرآنی و شاید دلچسب ترین آنهاست ، قصه ها و داستانها از دیر باز در حیات آدمی نقش بسزایی داشتند و کتب آسمانی به ویژه قرآن به شایستگی از قصه و داستان برای ابلاغ پیام و اتمام حجت استفاده کرده اند .

قصه و داستان گویی مهم ترین وسیله و ابزار کتب آسمانی برای تبشیر و انذار بوده است . در پایان داستان یوسف که منسجم ترین و کامل ترین قصص قرآن است می فرماید :« براستی که در بیان داستان ایشان مایه ی عبرتی برای خردمندان است ، ( واین قرآن ) سخنی ساختگی نیست ، بلکه تصدیق ماجراهایی است که در دیگر کتابهای آسمانی نیز موجود است و روشنگر همه چیز و رهنمود و رحمتی برای اهل ایمان است » و در آیه ی 11 از سوره ی انعام آمده است: « بگو ای پیغمبر در روی زمین بگردید  تا عاقبت سخت آنها که تکذیب ( آیات خدا و رسولان او ) کردند ، مشاهده کنید » و این مضمون در بسیاری آیات دیگر با تفاوت های اندک آمده است .

اما قصه های قرآن بر خلاف بسیاری از قصه های ادبی که عنصر خیال و حوادث پنداری نقش بسزایی در آنها دارد و هرچه این عنصر نفوذ بیشتری در ساختار داشته باشد تأثیر آن در شنونده بیشتر است ، در قرآن قصه ها نه تنها بر واقعیت تطبیق دارند ، بلکه این وقایع مهم ترین و حساس ترین وقایع تاریخی انسان هستند ، وقایعی که هرکدام کاروان آدمی را به سو و جهت خاصی سوق داده اند و تا ابد نقش خود را بر پیشانی او خواهند داشت و برای او بیدادگر ، زنده و روشنگر خواهند ماند و قرآن از مجرای این قصص بزرگترین لغزشها و معمولترین انحرافات بشری را به شیوه ای بی نظیر ، زیبا و جذاب به نمایش می گذارد


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره قصه ها و داستانهای قرآنی پاسخی به نیازهای تربیتی کودکان و نوجوانان دانش آموز

مقاله درباره قصه ها و داستانهای قرآنی پاسخی به نیازهای تربیتی کودکان و نوجوانان دانش آموز

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره قصه ها و داستانهای قرآنی پاسخی به نیازهای تربیتی کودکان و نوجوانان دانش آموز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره قصه ها و داستانهای قرآنی پاسخی به نیازهای تربیتی کودکان و نوجوانان دانش آموز


مقاله درباره قصه ها و داستانهای قرآنی پاسخی به نیازهای تربیتی کودکان و نوجوانان دانش آموز

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:8

مقدمه :

«  و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین  »                                                   سوره ی اسراء/آیه ی 82

و ما آنچه از قرآن نازل کردیم شفای دل و رحمت الهی برای اهل ایمان است .

قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب الهی که از سرچشمه ی وحی الهام گرفته ، گنجینه ای منحصر به فرد و در میان همه ی کتب الهی بی رقیب است ، کتاب هدایت و تبیان کل شی ء است ، اندیشمندان و دانشوران هریک در حد توان خود در این بحر ژرف و عمیق به غور پرداخته و به سهم خود در زمینه ی معارف و علوم قرآنی قلم فرسایی کرده اند ؛ والحق که هر آیه از این کتاب بی همتا سر فصل نوینی برای معارف الهی است .

عظمت و اعجاز جاوید قرآن بر کسی پوشیده نیست ، این کتاب ناسخ ادیان و مذاهب گذشته و ناجی بشریت در حال و آینده است ، در مقام والا و ممتاز قران کریم همین بس که معاندین ، منافقین و دشمنان قسم خورده آن هرگز نتوانسته اند در تحریف آن موفق شوند و همانطور که خداوند فرموده است :

« انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون » سوره ی حجر آیه ی 9

قصص قرآن یکی از علوم قرآنی و شاید دلچسب ترین آنهاست ، قصه ها و داستانها از دیر باز در حیات آدمی نقش بسزایی داشتند و کتب آسمانی به ویژه قرآن به شایستگی از قصه و داستان برای ابلاغ پیام و اتمام حجت استفاده کرده اند .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره قصه ها و داستانهای قرآنی پاسخی به نیازهای تربیتی کودکان و نوجوانان دانش آموز