اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره معناى معجزه بودن قرآن

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره معناى معجزه بودن قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

معناى معجزه بودن قرآن

قرآن کوچکترین اشاره اى ندارد که معجزه دلیل اقناعى است براى اذهان ساده و عامیانه و متناسب با دوره کودکى بشر , بلکه نام[ ( برهان]( روى آن گذاشته است ( 1 ) . معجزه ختمیه به حکم اینکه کتاب است و از مقوله سخن و بیان و دانش و فرهنگ است , معجزه جاودانه است . معجزه کتابتدریجا وجوه اعجازش روشن تر مى گردد . امروز شگفتیهایى از قرآن بر مردم زمان ما روشن شده که دیروز روشن نبود و ممکن نبود باشد . معجزه کتاب را اندیشمندان بهتر از مردم عوام درک مى کنند . معجزه ختمیه از آن جهت از نوع[ ( کتاب]( شد که این مزایاى متناسب با دوره ختمیه را داشته باشد . اما . . .

آیا این معجزه از آن جهت از نوع کتاب شد که ضمنا توجه بشر را از غیب به شهادت , از نامعقول به معقول و منطقى , و از ماوراى طبیعت به طبیعت هدایت کند ؟ آیا محمد ( ص ) مى کوشد تا کنجکاوى مردم را از امور غیر عادى و کرامات و خوارق عادات به مسائل عقلى و منطقى و طبیعى و اجتماعى و اخلاقى متوجه سازد و جهت حساسیت آنها را از[ ( عجایبو غرایب](به[ ( واقعیات و حقایق ]( بگرداند ؟

به نظر نمى رسد که این نظریه صحیح باشد . اگر چنین باشد باید بگوییم همه پیامبران دعوت به غیب کرده اند و محمد ( ص ) دعوت به شهادت . پس چرا صدها آیه از قرآن به همین[ ( عجایب و غرایب]( اختصاص یافته است؟

بدون شک یک امتیاز اساسى قرآن دعوت به مطالعه عالم طبیعت و شهادت به عنوان آیات الهى است , ولى دعوت به مطالعه طبیعت به معنى منصرف ساختن اذهان از توجه به هر امر غیر طبیعى نیست , بر عکس , دعوتبه مطالعه طبیعت به عنوان[ ( آیات]( و[ ( نشانه]( ها به معنى عبوردادن از طبیعت به ماوراى طبیعت است . از نظر قرآن , راه غیب از شهادتو راه ماوراى طبیعت از طبیعت و راه معقول از محسوس مى گذرد .

اهمیت کار محمد ( ص ) در این است که همان طور که به نظر در طبیعت و تاریخ و اجتماع مى خواند و مردمى را که جز در برابر هر چه غیرطبیعى است تسلیم نمى شوند تسلیم عقل و منطق و علم مى نماید , مى کوشد اندیشه مردمى را هم که دم از عقل و منطق مى زنند و جز در برابر هر چه طبیعى و محسوس است تسلیم نمى شوند , به منطقى برتر و عالى تر آشنا سازد .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره معناى معجزه بودن قرآن

مقاله درباره تکامل انسان از نظر قرآن

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره تکامل انسان از نظر قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تکامل انسان از نظر قرآن


مقاله درباره تکامل انسان از نظر قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

پیشگفتار

قران کتابی است که با گذشت زمان و ایام نه تنها از ارزش ان کاسته نمی شود بلکه هر روز که علم پیشرفت می کند اعجاز و ارزش علمی قران بیشتر نمایان می شود و اشکار می کند که این کتاب نمی تواند کتاب عادی باشد.قرآن می‌تواند پاسخ‌ گوی سؤالات ما در همه زمینه‌ها، اعم از اجتماعی،فرهنگیو علمی باشد.

اگر روانشناسان. دانشمندان و حتی اقتصاددانان در این کتاب بنگرند بهترین قوانین را خواهند یافت !

در واقع قران کتابی است برای عزت و پیشرفت بشر در دنیا و آخرت .

منشاء زندگی در قرآن کریم:

پیدایش وخلقت موجودات خوب تریننکات قرآنی است که بزیبائی شرح داده شده است. آفرینش موجودات زنده از آب و نیز خاک بارها مورد اشاره قرار گرفته است در این میان توجه ویژه‌ای به خلقت انسان از آب و خاک دارد.

{أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السمَوَتِ وَ الأَرْض کانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَهُمَا  وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شىْ‏ءٍ حَىٍ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ}[الأنبیاء :30]؛آیا کافران نمی بینند که آسمانها وزمین(درآغاز خلقت به صورت توده عظیمی در گستره فضا،یکپارچه) بهم متصل بوده وسپس آنها را از هم جدا ساخته ایم وهر چیز زنده ای را( اعم از انسان وحیوان وگیاه) از آب آفریده ایم. ایا ایمان نمی آورند؟

{وَ اللَّهُ خَلَقَ کلَّ دَابَّةٍ مِّن مَّاءٍ فَمِنهُم مَّن یَمْشى عَلى بَطنِهِ وَ مِنهُم مَّن یَمْشى عَلى رِجْلَینِ وَ مِنهُم مَّن یَمْشى عَلى أَرْبَعٍ یخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشاءُ  إِنَّ اللَّهَ عَلى کلّ‏ِ شىْ‏ءٍ قَدِیرٌ}[النّور:45]

 و خداست که هر جنبنده‏اى را (ابتدا)از آبى آفرید. پس پاره‏اى از آنها بر روى شکم راه مى ‏روند و پاره‏اى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار(پا)راه مى‏روند. خدا هر چه بخواهد مى‏آفریند. در حقیقت، خدا بر هر چیزى تواناست.

در این دو آیه صراحتاً منشاءآفرینش را آب معرفی می‌نماید و به پیوستگی آسمان و زمین در پیش از پیدایش آب اشاره دارد. مسلماً آنچه که پیوستگی آسمان و زمین را موجب می‌شود عدم وجود اتمسفر در اطراف کره زمین بوده است. پس از تشکیل اتمسفر و تمرکز گازهای حیاتی در بخش‌های پایینی جو، اتمسفر زمین شکل گرفته و با پیدایش آب و استقرار آن بر روی زمین و پس از تشکیل خاک اولین موجودات حیاتی متابولیسم‌دار خلق شده‌اند.

{فَإِنَّا خَلَقْنَکم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضغَةٍ مخَلَّقَةٍ وَ غَیرِ مخَلَّقَةٍ لِّنُبَینَ لَکُمْ  وَ نُقِرُّ فى الأَرْحَامِ مَا نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى...}[الحجّ:5]؛پس (بدانید) که ما شما را از خاک آفریده‏ایم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مضغه، داراى خلقت کامل و (احیاناً) خلقت ناقص، تا (قدرت خود را) بر شما روشن گردانیم. و آنچه را اراده مى‏کنیم تا مدتى معین در رحمها قرار مى‏دهیم...

{وَ مِنْ ءَایَتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشرٌ تَنتَشِرُونَ}[ الروم:20]؛یکی از نشانه های ( دال برعظمت وقدرت) خدا این است که (نیای) شما را از خاک آفرید وسپس شما انسانها( به مرور زمان زیاد شدید ودر روی زمین برای تلاش در پی معاش) پراگنده گشتید.

{هُوَ الَّذِى خَلَقَکم مِّن تُرَابٍ ثمَّ مِن نُّطفَةٍ ثمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثمَّ یخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثمَّ لِتَبْلُغُوا أَشدَّکمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شیُوخاً وَ مِنکُم مَّن یُتَوَفى مِن قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسمًّى وَ لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ} [غافر:67]؛خدا کسی است که شما را از خاک می آفریند،سپس(خاک را) به منی تبدیل میگرداند،وبعد( منی را) به ژالو گونه ای تبدیل مینماید،وآنگاه به شکل نوزادی (ازشکم مادرانتان) بیرونتان میاورد. بعد تا میر سید به کمال قوت خود،آنگاه پیر میشوید برخی از شما پیش از آن مرحله میمیرند- و تا به وقت معین میرسید. امید است شما بفهمید.

{هُوَ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضى أَجَلاً  وَ أَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ  ثُمَّ أَنتُمْ تَمْترُونَ}[الأنعام:2]؛خدا آن ذاتی است که شما را از گل آفریده است؛( برای زندگی هریک از شما) زمانی را تعیین کرده است(مرگ) وزمان معین را تنها خدا میداند وبس. سپس شما شک وتردید به خود راه میدهید.

}وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ مِن سلَلَةٍ مِّن طِینٍ}[مومنون: 12]؛ما انسان را از عصاره ای از گل آفریده ایم.

{الَّذِى أَحْسنَ کلَّ شىْ‏ءٍ خَلَقَهُ  وَ بَدَأَ خَلْقَ الانسنِ مِن طِینٍ}[السجده:7]


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تکامل انسان از نظر قرآن

تحقیق درباره بلاغت قرآن

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره بلاغت قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

بلاغت قرآن: از مهمترین ویژگی‌های قرآن کریم و زمینه‌ای میان‌رشته‌ای در مطالعات قرآنی و ادبی

بلاغت در لغت مصدر "ب – ل – غ‌" به معنای رسیدن است و بلاغت در سخن نیز به معنای رسیدن به هدف مورد نظر در گفتار است. گاه نیز بلاغت به ابلاغ مصدر باب افعال به معنای رساندن تفسیر شده و بلاغت در سخن به رساندن معنا در بهترین ساختار زبانی به نحوی روشن و آشکار تعریف می‌شود. بلاغت در مفهوم اصطلاحی آن، گاه عنوان یک دانش از شاخه‌های علوم ادبی زبان عربی است و گاه بسان اصطلاح بلیغ به عنوان صفت گونه خاصی از سخن یا گوینده آن بکار می‌رود. دانش بلاغت از زمره دانش‌های کاربردی به شمار می‌رود که هدف از آن مزیت بخشیدن به سخن و یا مصونیت آن از اشتباهات غیر دستوری است که گاه به شیوه بیان معانی و گاه به شیوه هماهنگی سخن با موقعیت بیان آن و گاه به شیوه گزینش کلمات مربوط می‌شود؛ این سه شاخه به ترتیب در دانش‌های بیان، معانی و بدیع بحث می‌شوند. سخن بلیغ آن است که افزون بر ویژگی فصاحت، ساختارهای گوناگون زبان در موقعیت‌های مناسب آن بکار رفته باشد؛ برای مثال در مکان مناسب از تاکید، تکرار، گزیده‌گویی و زیاده‌گویی و... استفاده شده باشد. بنابراین ویژگی بلاغت به واژگان مفرد نسبت داده نمی‌شود و تنها ترکیب‌ها و عبارات را شامل می‌شود؛ در حالی که ویژگی فصاحت به کلمه نیز نسبت داده می‌شود. کلمه فصیح آن است که حروف آن تناسب آوایی داشته و استعمال آن در معنای مورد نظر نامأنوس نباشد و ساختار صرفی آن مطابق با قواعد ساخت کلمات در زبان عربی باشد و سخن فصیح آن است که افزون بر برخورداری تک‌تک واژگان از ویژگی فصاحت، مجموع سخن نیز ساختار نحوی درست و استواری داشته باشد و کنار هم نشستن واژگان، ناسازگاری آوایی پدید نیاورد و دلالت سخن بر معنای مورد نظر دشوار و پیچیده نباشد.

قرآن خود را "کتاب مبین" که زبانش عربی است، معرفی می‌کند "والکتاب المبین*انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون" زخرف/ ، 2-3. منظور از این تعبیر، اشاره به ویژگی فصاحت در قرآن دانسته شده است. تعبیر "بلسان عربی مبین" در شعراء/ ، نیز به فصاحت و اعجاز بیانی قرآن تفسیر شده است. تاکید قرآن بر تعبیر "عربی مبین" از نظر برخی مفسران، نشان از برتری زبان عربی از جهت گویایی و رسایی دارد و وجه انتخاب آن به عنوان زبان قرآن از همین روی است؛ گرچه خداوند در بیانی عام زبان هر پیامبر و کتاب را زبان قوم وی معرفی نموده (ابراهیم/14، 4) که می‌تواند دلیلی بر نبود ویژگی خاصی در زبان عربی برای انتخاب آن به عنوان زبان قرآن باشد. ویژگی "مبین" در دسته‌ای دیگر از آیات در سیاق نفی برخی اتهامات کافران آمده است. برای نمونه در پاسخ به اتهام اخذ قرآن از برخی آشنایان به کتاب‌ها و ادیان گذشته، زبان این افراد را اعجمی معرفی کرده و با توصیف قرآن به "عربی مبین" آن را دلیلی بر نادرستی این ادعا شمرده است " ولقد نعلم أنهم یقولون إنما یعلمه بشر لسان الذی یلحدون إلیه أعجمی وهذا لسان عربی مبین" نحل/16، 103. اعجمی به نارسا و عربی مبین به زبان شیوا و رسا تفسیر شده است. تاکید بر ویژگی "مبین" در نفی اتهام شاعری از پیامبر نیز تکرار شده است "وما علمناه الشعر وما ینبغی له إن هو إلا ذکر وقرآن مبین" یس/ ، . در آیه 28 زمر نیز قرآن متنی عربی بدون کژی و ناراستی توصیف شده "قرآنا عربیا غیر ذی عوج" که از نظر مفسران، اشاره به فصاحت قرآن دارد. ویژگی فصاحت و بلاغت در قران، عنصری اساسی در این متن شمرده می‌شود و لذا ترجمه قرآن و یا بازخوانی معانی آن به بیانی دیگر از نظر مفسران و فقیهان، قرآن نامیده نمی‌شود. گویاترین آیه در ارتباط با بلاغت قرآن، آیه 23 زمر/ است که قرآن را سخنی نیکو و همسان در راستی و درستی معانی و تناسب و استواری نظم و تالیف، معرفی می‌کند: "اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً مُتَشَابِهاً مَثَانِیَ ...". افزون بر این تعبیرهای عام در برخی آیات نیز به جلوه‌های هنری بخش‌های از قرآن چون داستان‌های آن توجه شده است "نقص علیک احسن القصص بما اوحینا الیک هذا القرآن" یوسف/12، 3. برخی مفسران نیز منظور از "احسن القصص" را نه تنها داستان‌ها که شامل همه قرآن دانسته و وجه نام‌گذاری قرآن به قصه را برخورداری آن از نهایت فصاحت و زیبایی و سازگاری الفاظ و معانی آن دانسته‌اند. افزون بر برخورداری قرآن از برخی ویژگی‌های بلاغی که بر زیبایی آن افزوده، برخی مفسران به وجود پاره‌ای ویژگی‌های در قرآن توجه نموده‌اند که معمولا از سطح هنری هر سخنی می‌کاهند، اما قرآن با وجود این ویژگی‌ها از جمله: پرهیز از شعر و مبالغات و تشبیهات خلاف واقع و وجود مضامین حقوقی و اخلاقی و تکلیف و بیم و پرهیز، در بالاترین سطح بلاغی و هنری قرار دارد.

قرآن و ادبیات عرب قبل از اسلام

بلاغت قرآن از نگاه تاریخی به جایگاه ادب و سخنوری در بین مردم عرب ارتباط دارد. منطقه شبه جزیره عربی در دوره نزدیک به ظهور اسلام، تحولات بنیادین اجتماعی، فرهنگی و زبانی را به خود دیده است. گشایش مرزهای شبه جزیره به روی مردمان و دولتهای همسایه، زمینه مناسبی برای شکوفایی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی پدید آورده بود. شکوفایی بازرگانی داخلی و خارجی در کنار پیدایش امیرنشین‌های عربی در پیرامون شبه جزیره از جمله: دولت کنده، حیره و غسان، بر تحولات اجتماعی و فرهنگی شبه جزیره افزوده بود. این امیرنشین‌ها غالبا مورد توجه شاعران و ادیبان عرب بودند که برای مدح آنان به آن سو عزیمت می‌کردند. ورود واژگان متنوع و نو نیز از سوی حوزه‌های فرهنگی و زبانی همسایه، گویش‌های قبایل عرب را با تحولی بنیادین مواجه ساخته بود. نمونه‌های بسیاری از واژگان بیگانه در آثار شاعران و ادیبان عرب قبل از اسلام از جمله: امیة بن ابی الصلت و اعشی به چشم می‌خورد. این واژگان دخیل در کنار تنوع گویش‌های قبایل، امتیازاتی چون وجود مترادفات بسیار و متنوع در زبان عربی را موجب شده است. از سوی دیگر سرعت و گسترش نقل و انتقال بازرگانی در سرتاسر شبه جزیره، روابط عمیق و نسبتا محکمی بین قبایل عرب پدید آورده بود. نقش کاهنان و حکیمان عرب نیز که با سخنان شیوا و فصیح، نقش دینی و اجتماعی خود را ایفا می‌نمودند در تحولات فرهنگی و زبانی شبه جزیره حایز اهمیت است. برخی قبایل عرب چون: تمیم، بنی‌اسد و هذیل در سخن‌وری و چکامه‌سرایی شهرت یافته و بازارهای موسمی، محل مناسبی برای هماوردی شاعران و سخن‌سرایان بود تا آن جا که در وجه نام‌گذاری بازار "عکاظ" گفته شده که شاعران در آن بازار به تعاکظ: مفاخره می‌پرداختند. افزون بر آن، رسم شاعران آن بود که از جایی به جای دیگر در سفر و گردش باشند تا محصولات ادبی خود را در هر جای مناسب عرضه نمایند. چنین محیطی به تدریج گویش‌های گوناگون قبایل مرکزی شبه جزیره به ویژه در منطقه حجاز و تهامه رو به نزدیکی و تعامل نهاده، گویشی مشترک موسوم به عربی فصیح، ویژه تولید محصولات ادبی چون: شعر و خطابه و... و نگارش متون رسمی و اداری چون: قراردادهای بین قبایل پدید می‌آید. عربی فصیح به "العربیة العالیة" و "العربیة المبینة" نیز شهرت داشته است. این زبان مشترک در متن مقدس قرآن نیز بکار رفته و لذا برای همه قبایل نسبتا به طور یکسان قابل فهم بوده است. ادب‌پژوهان زبان عربی در این که عربی فصیح غلبه گویشی مشخص چون گویش قریشی بوده و یا آن که برآمده از تعامل گویش‌های گوناگون بوده، اختلاف نظر دارند. عموم مفسران و مورخان اسلامی و به تبع آنها برخی محققان معاصر چون طه حسین به نظر نخست گراییده‌اند و به اموری چون سلطه بازرگانی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی قریش در دوره پیش از اسلام استدلال نموده‌اند؛ لیکن گروهی دیگر از محققان، غلبه این نظر را متاثر از تلاش سلطه‌جویانه جناح قریشی در دوره پس از اسلام دانسته، نفوذ همه جانبه قریش در دوره قبل از اسلام را مورد تردید قرار داده‌، عربی فصحی را نتیجه تعاملات تاریخی گویش‌های گوناگونی در شبه جزیره شمرده‌اند.

زبان عربی در اثر فضای جدید تمدنی و فرهنگی که در آن قرار گرفته بود، محیط بسیار مناسبی برای پرورش و گسترش صناعت‌های ادبی گشت و زبان به ابزاری مهم در ساختار اجتماعی و فرهنگی و دینی و مذهبی شبه جزیره بدل شد. جامعه عربی در حالی با متن قرآنی روبرو شد که جملات مسجع کاهنان، سروده‌های شاعران بزرگ به ویژه معلقات هفتگانه، رجزهاى موزون جنگاوران دلیر، خطابه‌های سخنوران چیره‌دست و داستان‌های افسانه‌وار گذشته‌های کهن و ... همگی در همه جا به گوش می‌رسید. کاهنان با جملات آهنگین و قافیه‌دار خود از حوادث گذشته خبر می‌دادند و پیشگویی آینده می‌کردند و به حل اختلافات خانوادگی، حقوقی و دینی و مذهبی مردم پرداخته، مشکلات گوناگون جامعه عربی را تنها با ابزار زبان می‌گشودند. سبک بیان کاهنان به سجع موسوم بود که در تعریفی کوتاه می‌توان آن را نثر قافیه‌دار تهی از وزن معرفی نمود. سجع، کهن‌ترین سبک ادبی زبان عربی است که به نظر برخی ادب‌پژوهان زبان عربی حلقه ارتباطی نثر به شعر بوده است. اسلوب سجع عبارت بود از بیان عباراتی کوتاه، رسا و محکم با فاصله‌هایی منظم و هم‌اندازه بین جملات و برخورداری هر جمله از نظم قافیه و گسترانیدن و پیچیدن معنا در طی عبارات با استفاده فراوان از تلمیحات و استعارات و کنایات و احیانا تعبیرهای معماگونه و رازآلود که امکان فهم چند معنا در آن متصور بود و از مسئولیت کاهن در برابر گفته خویش می‌کاست. محتوای کلام آنها نیز عبارت بود از مجموعه‌ای مثل‌ها و پند و اندرزها و به اصطلاح منطقیان مسلّمات و مشهورات که در قالبی اطمینان بخش و غیر قابل تردید تدوین می‌یافت و به مخاطب چنین وانمود می‌ساخت که مشکلی دیگر وجود ندارد و مسئله به طور کامل حل شده است. از این روی کاهنان، اعتباری بی‌جایگزین در بین مردم عرب یافته بودند و چنین تصور می‌شد که آنان اخبار خویش را از راه ارتباط با غیب به دست می‌آورند. بکار گیری اسلوب سجع در تعداد نسبتا وسیعی از آیات قرآن در کنار وجود برخی شباهت‌های ظاهری همچون ادعای مشترک پیامبر و کاهنان مبنی بر ارتباط با غیب، زمینه مناسبی برای مخالفان پیامبر پدید آورده بود که او را از زمره کاهنان معرفی نموده، اصالت و انحصار پیام او را نفی نمایند. این اتهام به پیوست پاسخ خداوند مبنی بر نفی این اتهام و بیان تفاوت ماهوی کهانت و نبوت در آیات چندی از قران بازتاب یافته است (طور/52، 29؛ احقاف/69، 42). افزون بر آن در تعداد زیادی از روایات نیز کاهنان نکوهش شده، مراجعه به آنها کفر تلقی شده و منبع دانش آنها شیاطین معرفی شده که پس از نزول پیامبر همین راه ارتباطی نیز بر آنها بسته گردید. مساله اختلاف بین کهانت و نبوت از آن چنان اهمیتی برای اندیشمندان مسلمان برخوردار بود که درباره استفاده قرآن از اسلوب سجع نیز بحث‌های اختلاف‌برانگیز فراوانی مطرح نموده‌اند. تعداد نسبتا وسیعی از محققان علوم قرآنی بر این ادعا اصرار ورزیده‌اند که هرگز اسلوب سجع در قرآن بکار گرفته نشده است. آنان در پاسخ به این سوال که تفاوت بین سجع و کلام موزون و قافیه‌دار بسیاری از آیات قرآن چیست، به رابطه لفظ و معنا توجه نموده و سجع را نوعی بازی زبانی شمرده‌اند که معانی تابع الفاظ آن است و از روی تصنع و تکلف و به صورتی ساختگی بیان می‌شود؛ اما در کلام موزون و قافیه‌دار قرآن، الفاظ تابع معانی‌اند و از روی بلاغت و فصاحت و به صورتی طبیعی، آهنگ و قافیه یافته‌اند. پیروان این دیدگاه در تثبیت نظر خویش اصطلاحی جدید و متفاوت بر سبک متناظر با سجع در قرآن ابداع نموده، آن را فاصله نامیده‌اند. پیروان نظریه بکارگیری سجع در قرآن، تفاوت گوهری سجع و فاصله را تنها در منبع و خاستگاه آن می‌شمرند که در سخنان کاهنان از الهامات شیطان و تخیلات بشری برخاسته و در قرآن از خداوند متعال صادر شده است و اما از جهت شکل و اسلوب تفاوتی بین آنها نیست و لذا اطلاق سجع بر اسلوب آیات قرآن درست و بدون مانع است. در واقع سجع، گونه‌ای سبک بیانی زیبا و نیکو است که برخورداری قرآن از آن نه تنها عیب شمرده نمی‌شود که پسندیده نیز است. اسلوب سجع به آیات قرآن به ویژه در دوره مکی این امکان را بخشیده که پندها و پیام‌های متنوع و داستان‌ها و امثال گوناگون را در کوتاه‌ترین عبارات در قالبی منظم به هم دوخته و با برانگیختن پیاپی مجموعه‌ متنوعی از احساسات و عواطف خوانندگان از ترس و شوق و شرم و خشم و... آنها را در فضایی شورانگیز به دام انداخته، ناخودآگاه به ایمان و تسلیم وادارد. این گروه در پاسخ از پاره‌ای روایات نبوی در نکوهش سجع و پرهیز از بکارگیری آن را این گونه توجیه می‌کنند که پیامبر به منظور پاکسازی حافظه مسلمانان از خاطرات دوران جاهلی و برهم‌زدن تداعی ذهنی بین قرآن و سجع کاهنان، چنین دستوراتی داده بود و لذا پس از مدت زمانی دوباره شاهد رواج سجع در بین مسلمانان و حتی صحابه و تابعان هستیم. به عبارت دیگر پیامبر در صدد نکوهش شیوه خاص کاهنان در سجع‌گویی و نه مطلق اسلوب سجع بوده است. شعر نیز در کنار سجع رواج بسیاری داشت. شاعران بسیاری در نقاط مختلف شبه جزیره، ترانه‌های عاشقانه یا حماسه‌های جنگی و یا مداحی و مرثیه می‌سرودند. شعر به دلیل نظم و آهنگ و بعد زیباشناختی آن در فرهنگ شفاهی مردم عرب جایگاهی بی‌جایگزین داشت؛ زیرا بر خلاف متون نثری به راحتی در حافظه‌ها می‌ماند و به سرعت جغرافیا را درمی‌نوردید. با این حال قرآن هرگز از سبک شعر استفاده ننموده و حتی پیامبر نیز بنابر پاره‌ای روایات از خواندن شعر پرهیز می‌نمود. تحلیل سبک شعر در کنار نقش اجتماعی و فرهنگی شاعران در جامعه عرب می‌تواند به حل این پرسش یاری رساند. شعر ابزار بسیار خوبی برای بیان احساسات شخصی و موردی شاعران است؛ اما هرگز نمی‌تواند سبک مناسبی برای بیان گزاره‌های کلی و عمومی در یک متن مرجع با زمینه‌های عقیدتی و دینی باشد. از سوی دیگر پیامبر بی آن که از شعر استفاده کرده باشد به دلیل آهنگین بودن پاره‌ای آیات و نیز ادعای ارتباط با غیب به شاعری متهم بود؛ در ذهنیت مردم عرب هر شاعری با جنی در تماس بود که اشعار را بر او الهام می‌نمود. در واقع سجع شیوه‌ای میانه بین نثر خشک و بی‌روح و شعر به شمار می‌رفت و لذا مناسبترین سبک برای بیان در متنی چون قرآن به شمار می‌رفت. با این حال تداعی بین سجع و کهانت نیز زمینه‌ساز تکذیب پیامبر بود و شاید همین عامل یکی از دلایل آن بود که سبک بیانی قرآن به تدریج و به ویژه در دوره مدنی با بکارگیری جملات بلند و احیانا بدون قافیه در قالب سوره‌هایی بلند و با موضوعاتی نسبتا مشخص‌تر و محدودتر و انسجامی بیشتر، اختلافی محسوس نسبت به دوره مکه یافته، به سبک خطابه و نیز متون نوشتاری نزدیک شود؛ سبکی که امکان بیان تفصیلی را بیشتر در اختیار گوینده می‌نهد. خطابه‌های عرب معمولا در موضوعاتی چون: مفاخره و هماوردی بین افراد و قبایل و.. صورت می‌گرفت؛ گرچه در بین احناف در اثر ارتباط با اهل‌کتاب، بیان خطابه‌های اخلاقی با مضامین پند و اندرز و دعوت به خردگرایی و سنت‌های شایسته گذشته و زدودن آیین‌های ناروا نیز رواج یافته بود. امثال از دیگر گونه‌های ادبی رایج بین عرب قبل از اسلام بود. مثل در تعریف اصطلاحی به عبارتی کوتاه با معنایی رسا گفته می‌شود که از راه تشبیهی گویا و کنایه‌ای نیکو بیان می‌شود. امثال عرب یا از نوع واقعی بوده و به واقعه‌ای حقیقی اشاره داشتند و یا از نوع تخیلی و از زبان حیوانات و ... بیان می‌شدند. مثل در هر دو حالت به تجربه‌ای واقعی و عینی در زندگی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بلاغت قرآن

مقاله درباره نفش مساجد در آموزش قرآن و ارزشیابی آموزش قرآن

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره نفش مساجد در آموزش قرآن و ارزشیابی آموزش قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره نفش مساجد در آموزش قرآن و ارزشیابی آموزش قرآن


مقاله درباره نفش مساجد در آموزش قرآن و ارزشیابی آموزش قرآن

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:22

الف) نقش و اهمیت مسجد:

مسجد هر مکانی است که در آن عبادت شود. این معنای گسترده غیر از معنایی است که اصطلاحا در ذهن ما وجود دارد و مکان خاصی که خصوصیات مشخص داشته باشد را مسجد می نامیم. زبیدی در تاج العروس همین تعریف را برای مسجد می آورد : «کل موضع یتعبد فیه فهوالمسجد»[1] این تعریف نشان می‎دهد که عبادت و سجده کردن در تعریف مسجد موضوعیت دارد و اهمیت این مکان به همین است. خداوند متعال در سوره جن آیه 18 می فرماید: «و آن المساجد لله قلاتدعوا مع الله احدا» یعنی همانا مساجد برای خداست پس با خدا کسی را نخوانید همین باعث تقدس مسجد می‎شود که فقط در آن ذکر خدا شود.

قال رسول الله – صلی الله علیه و آله- : «الا آن بیوتی فی الارض المساجد تضیء لاهل السماء کما تضیء النجوم لاهل الارض»[2]

رسول خدا- صلی الله علیه و آله- فرمودند: همانا خانه های من در زمین مساجد هستند که برای اهل آسمان می درخشند همانگونه که ستارگان برای اهل زمین می درخشند.

پیامبر – صلی الله علیه و آله- با سخن و عمل خود مساجد رادر مرتبه بالایی از اهمیت و ارزش قرار دادند و جامعه را نسبت به این مکان مقدس متوجّه کردند.

قال رسول الله – صلی الله علیه و آله- : من اسرج فی مسجد من مساجد الله سراجا لم تزل الملائکه و حمله العرش سیتغفرون له مادام فی ذلک المسجد ضوء من السراج»[3]

رسول خدا- صلی الله علیه و آله- فرمودند: کسی که در مسجد پی از مساجد خدا چراغی  روشن کند، ملائکه و حاملان عرش پیوسته و تا وقتی که در مسجد نوری از چراغ هست برای دو طلب آمرزش می کنند.

ب) تعلیم و تعلم در مسجد:

مساجد، مرکز تمام فعالیت های مسلمین بوده اند. این مطلب نشان می‎دهد که تمام فعالیت ها باید از عبادت خدا نشات گیرد ولا البته خواهد بود. اما در میان تمام فعالیت ها نقش فعالیت و تربیت و آموزش قرآن در مسجد خود نمایی می‎کند. قال رسول الله- صلی الله علیه و آله- : «یا اباذر! کل جلوس فی المسجد لغو اله ثلاثه: قرائه مصل او ذاکر الله تعالی او سائل من علم»[4]

پیامبرخدا- صلی الله علیه و آله- می‎فرمایند: ای ابوذر! هر نشستنی در مسجد لغو  وبیهوده است غیر از این سه مورد: قرائت قرآن ، پس از نماز خواندن نمازگزار یا یادکننده خدا و یا دانشجوی علمی. هم ایشان می‎فرمایند: من  الی المسجد لایرید غیره لیعلم خیرا او یعلمه ثم رجع الی بیته الذی خرج منه کان کالمجاهد فی سبیل الله غانما»[5] یعنی: کسی که بامداد یا شبانگاه به سوی مسجد رود و صرفا هدف او این باشد که راه خیری را یاد گرفته یا یاد دهد و سپس به خانه ای که از آن خارج شده باز گردد، مانند مجاهد در راه خدا در حالیکه منفعتی برده است، می‎باشد.

این حدیث نشان دهنده اهمیت تعلیم و تعلم است و مهم نیست که معلم باشی یا شاگرد، فقط مهم این است که در مسجد تعلیم و تعلیم صورت گیرد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نفش مساجد در آموزش قرآن و ارزشیابی آموزش قرآن

تحریف قرآن

اختصاصی از اینو دیدی تحریف قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

سرآغاز

بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدلله وسلام على عباده الذین اصطفى محمد واله الطاهرین .بى شک نسبت تحریف و دگرگونى به کتاب خداوند عزیز و حمید, یک نسبت ظالمانه و مخالف با صـریـح قـرآن اسـت , چـراکـه خـداونـد سـلامت و جاودانگى آن را در طول اعصار تضمین کرده مـى فـرمـایـد: انـا نـحـن نزلنا الذکر وانا له لحافظون ((1)) , ما قرآن را نازل کردیم و خودمان (براى همیشه ) حافظ و نگهبان آن خواهیم بود .این نسبت کورکورانه و قدیمى , از زمان اختلاف صاحبان مصحف هاى اولیه شروع شد, همان زمانى که یک رقابت شدید در ثبت و نگارش قرآن و تعلیم قرائت آن در جریان بود و هرکدام گمان داشت قرائت صحیح نزد اوست و دیگران راه خطا مى پویند.ایـن وضع ادامه داشت تا زمان توحید مصاحف (انتخاب قرآنى واحد) در عهد عثمان ولى متاسفانه ایـن کـار بـه دسـت جـمـعـى انجام شد که به درستى , کفایت وصلاحیت این امر مهم و حیاتى را نداشتند, از این رو اشتباهاتى در رسم الخط ونحوه نگارش قرآن رخ ‌داد و بین نسخه هاى متعدد آن با نسخه اصلى ـکه در مدینه و دارالحکومه نگهدارى مى شدـ اختلاف پدیدآمد. ((2)) در ایـن مـیـان بـعـضى از صحابه و تابعین ـمانند ابن مسعود, عایشه , ابن عباس و همانند ایشان از تابعین که تعدادشان کم نبودـ در مورد نگارش قرآن و تعلیم قرائتها, نظریات و ایراداتى داشتند .از خلال این گفتگوها و برخوردها, روایات و حکایاتى باقى ماند که ظاهرگرایان و حشویه با حرص و ولـع تـمـام آنـهـا را ضـبط و در کتابهاى روایى خود نقل کردند و همین امر بعدها مشکل احتمال تـحـریـف در نـصـ قـرآن کـریـم را به وجود آورد .آنچه موجب گرمى بازار این جریان غبارآلود و رواج یـافـتـن این اباطیل و گزافه ها شد, نغمه هاى الحادى و جاهلى بدخواهان ـمانند بنى امیه و دیـگـران ـ بود که خواب درهم شکستن عظمت اسلام و پایین آوردن کرامت قرآن را در سر بى مغز خود مى پروراندند .هیهات ! چه گمان باطلى دارند, خداوند سبحان مى فرماید: یریدون لیطفوا نور الله بافواههم والله مـتـم نوره ولوکره الکافرون ((3)) , آنان مى خواهند نور خدا را با دهانهاى خود خاموش سازند, ولى خداوند نور خود را کامل مى کند هرچند کافران خوش نداشته باشند .در این میان , جمعى از اندیشمندان ـکه پنداشته اند این روایات از نظر سند, صحیح بوده و بر وقوع تـحـریـف در نـص قـرآن , دلالت صریح دارندـ در پى تلاشى بى ثمر, سعى نموده اند این روایات را تـوجیه کنند .از این رو برخى از این روایات را ـبا همه پراکندگى و ضعفى که دارندـ پذیرفته و به مـضـمـون آن فتوا داده اند و پاره اى دیگر را پس از آن که راهى براى تاویل آن نیافتند رهاکرده , به کنارى نهادند و آخرین سخنى که در این زمینه بافته اند مساله نسخ تلاوت است , البته بطلان این پندار خام طبق قواعد علم اصول روشن مى باشد .ابـن حـزم انـدلـسـى مـى پـندارد حکم رجم و سنگسارکردن پیرمرد و پیرزن زناکار از قرآن کریم استفاده شده و به این روایت استناد جسته است :ابیبن کعب پرسید: سوره احزاب چند آیه دارد؟ گفتند: 73 یا 74 آیه .گـفـت : سوره احزاب معادل سوره بقره یا طولانى تر از آن بوده و آیه رجم نیز در آن بود آیه رجم این است : اذا زنى الشیخ والشیخة فارجموهمها البتة نکهالا من الله والله عزیز حکیم , هرگاه پیرمرد و پـیـرزن زناکردند حتما آنها را سنگسار کنید .این عذاب و کیفرى است از ناحیه خداوند و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است .ابن حزم مى گوید: سند این روایت بسیار صحیح و درخشان است و جاى گفتگو ندارد, منتها لفظ ایـن آیـه و تـلاوت آن , مـنـسوخ ‌گشته , تنها حکم و محتواى آن باقى است .((4)) در مورد دفعات شـیـردادن ـکـه مـوجـب مـحـرم شـدن مى شودـ نیز به دو روایت ازعروة از عایشه استدلال کرده مى افزاید: این دو خبر در نهایت صحت و راویان آن در سرحد عظمت و اطمینانند و کسى را یاراى رهاکردن این دو روایت نیست .آن گـاه مى پرسد: چگونه ممکن است بعد از پیامبر (ص) آیه اى از قرآن کریم حذف شود؟ چراکه این یک جـرم و جـنـایت نسبت به ساحت مقدس قرآن است و در پاسخ مى گوید: تنها نوشتن این آیات در قرآنها باطل شده اما محتوا و حکمشان همچنان باقى است درست همانند آیه رجم ((5)) .هـمچنین محى الدین ابن عربى مى گوید: بعضى از اهل کشف و شهود گمان برده که بسیارى از آیـات نـسخ ‌شده از مصحف عثمان ساقط گردیده است , هرچند در درستى قرآن موجود هیچ کس گـفـتگویى ندارد. ((6)) بعضى از متاخران نیز فریب این افسانه هاى پوسیده را خورده در لابه لاى سخنان خود آن را منتشر ساخته اند ((7)) .امـا فـقهاى امامیه , خط بطلان بر همه این پندارهاى خرافى کشیده , هیچ گونه ارزش و اعتبارى براى این افسانه ها در زمینه فقه و فتوا قائل نیستند.تـصمیم داشتیم سخن از این پندار کهنه برگیریم و بطلانش را به وضوح آن واگذارکنیم , چراکه نـزد عقل سستى و بى پایگى این پندارها و افسانه ها روشن و ساحت مقدس قرآن کریم از آن منزه و بـه دور اسـت .خداوند سبحان مى فرماید: وانه لکتهاب عزیز* لایاتیه الباطل من بین یدیه ولامن خلفه تـنـزیـل مـن حکیم حمید ((8)) , این کتابى است قطعا شکست ناپذیر * که هیچ گونه باطلى ـنه از پیش رو و نه از پشت سر (از هیچ سو)ـ به سراغ آن نمى آید, چراکه از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است .ولى با کمال تاسف اخیرا از طرف برخى مزدوران , نوشتجاتى منتشر و در به هم زدن وحدت صفوف مـسـلمانان به کار گرفته مى شود و تهمتهاى ناروایى را متوجه مهمترین طایفه مسلمانان , یعنى شیعیان مى سازند و به دروغ مى گویند: آنان قائل به تحریف قرآنند, نسبتى که دامن شیعیان از آن پاک و مبرا است .از این رو لازم بود در برابر این تهاجم ناجوانمردانه بایستیم و از ساحت مقدس قرآن کریم دفاع کنیم و سـپـس رسـوایى این تهمتهاى ناروا به یک امت اسلامى بزرگ را ـکه پیوسته در راه پاسدارى از حریم دین کوشیده و با تمام وجود در مقابل دشمنان اسلام ایستاده اندـ برملا سازیم .از خداوند بزرگ مى خواهیم که ما را در انجام این رسالت بزرگ یارى فرماید, انه ولى التوفیق .

تحریف در لغت و اصطلاح

واژه تحریف

تحریف در لغت از ریشه حرف به معنى کناره , جانب و اطراف یک چیز گرفته شده و تحریف چیزى , کنارزدن آن و از جایگاه اصلى خود کج کردن و به سوى دیگر بردن است .در قرآن مى خوانیم :ومــن الناس من یعبد الله على حـرف فان اصهابه خیر اطمان به وان اصهابته فتنة انقلب على وجهه ((9)) , بـعـضـى از مـردم خدا را از اطراف مى پرستند همین که خیرى به آنان برسد حالت اطمینان پیدا مى کنند, اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد دگرگون مى شوند.زمخشرى در ذیل این آیه مى گوید: یعنى بر کنارى ایستاده , در وسط و قلب میدان دین نمى آیند.قـرآن , ایـن افـراد دودل را به کسانى تشبیه مى کند که در گوشه و کنار لشگر حرکت مى کنند تا بـبـیـنـنـد چه مى شود .اگر احساس کنند حوادث به سود همراهانشان پیش مى رود و پیروزى و غـنـیـمـت بـه دسـت مـى آیـد, مـى مـانـنـد وگرنه به سرعت صحنه را ترک کرده به گوشه اى مى خزند ((10)) .بـنـابـرایـن تـحریف کلام به معنى تفسیر سخنى برخلاف معنى ظاهرش و درنظرگرفتن معنى دیگرى براى آن ـبدون هیچ دلیل و قرینه اى ـ مى باشد .گویا هر سخن ـطبق قانون وضع الفاظ و بـر حـسـب طبع اولى خودـ یک مجراى طبیعى و عادى دارد که به معنى و مضمون خود دلالت مى کند, اما تحریف کننده , آن را از مجراى طبیعى و معناى اصلى منحرف کرده به کنارى مى برد.پـیداست این گونه تحریف تحریف معنوى است , یعنى در ظاهر لفظ, هیچ تغییرى رخ ‌نداده , بلکه مفهوم و محتواى آن تغییرکرده و طورى تفسیرشده که خلاف مقصد و مقصود گوینده است .ابـن مـنظور در لسان العرب مى نویسد: تحریف الکلم عن مواضعه , یعنى تغییردادن و منحرف ساختن سـخن از معنى اصلى به معناى دیگرى که با معناى اصلى از جهاتى شبیه و در کنار آن است و در خـیـال انـسان , به معنى اصلى چسبیده و نزدیک مى باشد, همان طور که یهودیان معانى تورات را تـحـریـف کـرده و بـه مـعانى مشابه معنى اصلى تفسیر مى کردند و خداوند در بیان این عملشان مى فرماید: من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه ((11)) , برخى از یهودیان سخنان را از جاى خود تحریف مى کنند و به کنارى مى برند.راغـب نـیـز در مـفردات مى گوید: تحریف الکلام , یعنى سخنى را که دو احتمال دارد تنها به یک احتمال حمل کنى , گرچه برخلاف اراده و منظور صاحب سخن باشد.طـبـرسـى در ذیل آیه مورد بحث مى نویسد: یحرفون الکلم عن مواضعه , یعنى کلمات خدا را به غیر آن چـه نـازل شـده تـفـسـیر مى کنند و صفات پیامبر (ص) را ـکه در کتابهایشان آمده ـ تغییر مى دهند.بنابراین , تحریف در دو امر صورت گرفته : یکى سوء تاویل و بد تفسیرنمودن و دیگرى تغییر آن چه هـسـت , هـمـان طـور کـه در آیه 78 سوره آل عمران مى خوانیم : ویقولون هو من عندالله وما هو من عـنـداللّه ویـقولون على الله الکذب وهم یعلمون, مى گویند: آن از نزد خداست با این که از طرف خدا نیست و به خدا دروغ مى بندند با این که مى دانند ((12)) .شـعـرانـى مـى گـویـد: مـنـظور از مواضعه معانى و مفاهیم الفاظ است , یعنى الفاظ را بر معانى ظاهرشان تفسیر نمى کنند, بلکه آن را به وجوه بعیدى حمل مى کنند ((13)) .در روایـات مـعـصومین للّه نیز همین معنى به چشم مى خورد .امام باقر(ع) در نامه اى به سعدالخیر مـى فـرمـایـد: یکى از شیوه هاى آنان در پشت سرانداختن کتاب و بى اعتنایى به آن , چنین بود که حـروف و الـفـاظ آن را بـه خـوبـى برپا


دانلود با لینک مستقیم


تحریف قرآن