اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد فلسفه عاشورا از دیدگاه اندیشمندان جهان

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد فلسفه عاشورا از دیدگاه اندیشمندان جهان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

فلسفه عاشورا از دیدگاه اندیشمندان جهان

 

نام کتاب: فلسفه عاشورا از دیدگاه اندیشمندان جهان اسلام

 

(کتاب برگزیده جشنواره معلمان مؤلف در سال 81)

نویسنده: بخشعلی قنبری

کتاب فلسفه عاشورا از دیدگاه اندیشمندان جهان اسلام از آن جهت شایان توجه است که حاوی نظرات مختلف و رویکردهای متعدد اندیشمندان در مورد قیام عاشورا می‌باشد. نویسنده این کتاب به این باور رسیده است که برای جوابگویی به نیازهای علمی، معنوی و روحی همه اقشار جامعه و ارائه نگرشی همه‌جانبه از حادثه عاشورا باید رویکردهای مختلف را در یکجا بررسی و ارزیابی کرد. البته ذکر این نکته ضروری است که مولف در بعضی موارد به دلیل وجود تناقض پنهانی نظریات و برای جلوگیری از استفاده‌های نادرست، ناچار به نقد آنها نیز پرداخته است. معیار این کتاب در انجام این نقد و بررسی‌ها سه چیز بوده است:

1- عقل و منطق 2- توجه به کاربرد دنیوی دین 3- توجه به کلیت دین

فصل اول: کلیات

فصل اول کتاب با طرح این مسأله آغاز می‌شود که انگیزه اصلی و اصیل از اقدام به این قیام بی‌بدیل چه بوده است؟ برای جواب به این سوال نگارنده نظریه‌ای مطرح نکرده است بلکه درصدد برآمده است با طرح مسأله به جستجوی پاسخ‌ها و راه‌حل‌های اندیشمندان مسلمان بپردازد و با تبیین نظریات ایشان، گامی در جهت شناساندن قیام عاشورا و تنویر اذهان در تحلیل درست و همه‌جانبه از آن بردارد. کتاب برای انجام این کار رهیافت‌های مختلف علما را مورد بررسی قرار داده و محتاطانه رهیافت‌های ارجح را مطرح می‌کند ولی با این حال قضاوت‌های نهایی را برعهده خوانندگان می‌گذارد.

پس از طرح مسئله، پیشینه تحقیق مطرح می‌شود. همانطور که قبلاً نیز اشاره شد تاکنون کتابی منتشر نشده است که حاوی نظریات مختلف گروه اندیشمندان درباره قیام عاشورا باشد البته در مورد عاشورا کتب فراوانی نگاشته شده است و در تعدادی از آنها علاوه بر رهیافت‌ نویسنده، به برخی از رهیافت‌های دیگر نیز اشاره شده است؛ از جمله این آثار کتاب «حسین ‌بن علی علیه‌السلام را بهتر بشناسیم» نوشته آیت‌الله یزدی است که در بخشی از آن به برخی نظریات دیگر بویژه نظریات منفی مستشرقان اشاره شده است. مقاله صالحی نجف‌آبادی در کنگره امام خمینی(ره)، تحت عنوان تطبیق قیام امام حسین علیه‌السلام با موازین فقهی حاوی نظریات مطروحه در این باب و تطبیق این نظریات می‌باشد. اما فقط دو نگرش کلی، «قیام برای حکومت» و «قیام برای تعبد و رسیدن به شهادت» در آن مورد بحث واقع شده است همچنین در کتاب «بررسی و تحقیق پیرامون نهضت حسینی» نوشته سیدعلی فرخی اشاراتی به برخی رویکردهای مختلف درباره عاشورا شده است ولی هیچکدام از موارد فوق به صورت مبسوط و تفصیلی و بوسیله روش‌های علمی تدوین نشده‌اند و در بر دارنده هدف مولف این کتاب نیستند.

در پایان این فصل مولف نظر خود را در این باب چنین بیان می‌کند که هدف امام علیه‌السلام در قیام خونینش همانا اصلاح دین، احیای آن و بازگرداندن جامعه به اصول اولیه اسلام است.

فصل دوم: نظریات سیاسی و حکومتی

در این فصل نظریات کسانی که به عاشورا از منظر جامعه‌شناسی نظر کرده‌اند و هدف اصلی قیام را حکومت‌خواهی برای انجام اصلاحات در دین و امور جامعه دانسته‌اند بررسی شده است. نویسنده توضیح دو نکته مهم را برای درک بیشتر نظریات گروه فوق‌الذکر ضروری دیده است:

1- ضرورت حفظ تعادل جوانب گوناگون دین از طریق حفظ نظم سیاسی جامعه2- شکل‌گیری همه جوانب اجتماعی از قبیل فرهنگ، اقتصاد و... با توجه به قدرت سیاسی

مؤلف نظریات حکومتی در مورد عاشورا را بر دو دسته تقسیم کرده‌ است:

1- دیدگاهی که در آن اعتقاد به براندازی اصل حکومت و جایگزین کردن حکومتی مبتنی بر عدل و داد است. از این گروه می‌توان به سیدمرتضی، شیخ مفید و امام خمینی(ره) اشاره کرد.2- دیدگاهی که اصل حکومت را قابل دفاع می داند و هدف امام را ایجاد اصلاحات در حکومت می‌داند. ابوالاعلی مودودی (سنی‌مذهب) چنین نظری دارد.

اولین اندیشمندی که مولف نظریه او را بررسی می‌کند سید مرتضی علم‌الهدی است. از دیدگاه وی چون شرایط پیروزی برای امام مهیا می‌شود اقدام به قیام می‌کند تا از طریق دستیابی به حکومت و اجرای صحیح احکام اسلامی هم به بشریت خدمت کند و هم دین جدش را اصلاح نماید.

نظریه ابن‌خلدون مبتنی بر نظریه عصبیت وی می‌باشد. وی با آنک تمام شرایط رهبری را در امام حسین علیه‌السلام می‌بیند ولی علت ناکامی قیام وی را بی‌اعتنایی به عصبیت قومی و عدم برخورداری از شوکت و نفوذ اجتماعی می‌داند. هبه‌الدین شهرستانی، طه حسین، شیخ علایلی، امام خمینی(ره)، سیدهادی مدرسی، علامه عسکری و صالحی نجف‌آبادی اندیشمندان دیگری هستند که نظریات سیاسی- حکومتی آنها در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است. با اشاره کوتاهی به نظریه امام خمینی(ره) این فصل را پشت سر می‌گذاریم. امام(ره) معتقدند که امام حسین علیه‌السلام اساساً‌ برای این قیام کردند که حکومت را بدست آوردند و با استفاده از آن اصلاحات بنیادی را پی‌ریزی کنند و به اهمیت عدالت و نقش آن در تشکیل حکومت اسلامی از سوی امام حسین علیه‌السلام تاکید فراوان دارند.

فصل سوم: نظریات اجتماعی

کسانی که تحلیل جامعه‌شناختی از این قیام دارند بدنبال دستیابی به مواردی هستند که بتوانند از قضیه عاشورا استفاده کاربردی برده و آن را راهنما و راهگشای زندگی مسلمانان قرار دهند. در متون جامعه‌شناسی، دین یک نهاد اجتماعی محسوب می‌شود که یکی از کارکردهای اساسی آن دادن معنایی از اجتماع به جامعه و تحکیم روابط اجتماعی است. با عنایت به این رهیافت است که عاشورا در تحول بخشیدن به حرکت‌ها و انسجام دادن به جوامع کارگشا می‌شود (همچون تاثیر آن بر جوامع شیعی در طول تاریخ)

در این فصل نگارنده نظریات ابوعلم، جلال الدین همایی، خالد مجد خالد، سید محسن امین، سید حسین محمد جعفری هندی، دکتر شریعتی، شهید مطهری و شیخ محمد شمس‌الدین را مورد بررسی قرار می‌دهد که ما به خلاصه‌ای از نظریات دکتر شریعتی بسنده می‌کنیم. نظریه وی را در حوزه جامعه‌شناختی می‌توان ابزاری و ایدئولوژیکی دانست چه او بدان قصد به عاشورا پرداخته است که آن را وسیله دمیدن روح انقلاب در کالبد مردم ایران و حتی جهان اسلام قرار دهد تا از آن طریق به دین رنگ اجتماعی بزند، آن را پویا سازد و مردم را بدان وسیله به پویایی و تحرک وادارد. دکتر شریعتی دو اصل را ارائه می‌دهد که مدعی است بدون توجه به آنها نمی‌توان درک درستی از عاشورا بدست آورد: 1- اصل وراثت، وی حسین علیه‌السلام را وارث رسالتی می‌داند که خداوند برای بندگان صالح خود از آدم علیه‌السلام تا خودش در نظر گرفته است. 2- درک مفهوم شهادت. شریعتی شهادت را آمیزه‌ای از یک عشق گذرا و یک حکمت عمیق و پیچیده می‌داند و وسیله‌ای که اگر در اختیار کسی قرار گیرد و شرایط مناسب فراهم گردد می‌تواند بهره‌های زیادی از آن ببرد.

فصل چهارم: نظریات تاریخی- قومی

در این فصل نظریات اندیشمندانی مورد بررسی قرار می‌گیرد که در تحلیل عاشورا به بررسی ریشه‌های اصلی اختلاف خاندان بنی‌هاشم و بنی‌امیه پرداختند. از این دیدگاه فرزند بنی‌امیه و هاشم به هیچ‌وجه با هم صلح نکردند و فقط مدت کوتاهی با ظهور پیامبر صلی‌الله‌ علیه ‌و آله این اختلاف به ظاهر فروکش کرد. در این نگرش مدارک اصلی اسناد تاریخی هستند و به متون دینی پرداخته نمی‌شود. قضاوت اکثریت کسانی که از این منظر به قیام عاشورا پرداخته‌اند این است که اختلاف این دو در پیروی گروه اول از حق و حقانیت و حاکمیت دین و باطل دانستن دین از سوی گروه دیگر بوده است که در آن صورت انگیزه و فلسفه قیام اباعبدالله در واقع احیای حق و امحای باطل محسوب می‌شود. از جمله کسانی که از این منظر به حادثه کربلا نگریسته‌اند می‌توان به عباس محمود عقاد (استاد ادبیات عرب در مصر) و دکتر شهیدی اشاره کرد.

فصل پنجم: نظریات عرفانی

در این فصل دیدگاه عرفا در مورد واقعه عاشورا مورد برسی قرار می‌گیرد. غالباً عارفان از چشم خدا به دنیا می‌نگرند و از این جهت جز زیبایی در پدیده‌های عالم و جز امتحان الهی در وقایع مربوط به انسان‌ها چیزی احساس نمی‌کنند. عارف صحنه هستی را تجلی‌گاه ظهور الهی می‌داند و از وسیله‌ای استفاده می‌کند تا به تماشای حضور الهی بپردازد و فارغ از همه چیز در فکر و اندیشه وصال با حق تعالی است. او بهترین راه وصل و لقا را شهادت می‌داند چرا که پسندیده جانان است. امام حسین علیه‌السلام نیز در موقعیتی قرار گرفتند که بهترین نوع مرگ برایشان فراهم شد و همواره در طول حرکت شکرگزار این نعمت الهی بودند. از جمله کسانی که عاشورا را از منظر عرفانی مورد ارزیابی قرار داده و با این کار شاهدی چون عاشورا برای حقانیت طریقت خود ارائه کرده‌اند می‌توان به سنایی غزنوی، سیدبن‌طاوس، اقبال لاهوری و عمان سامانی اشاره کرد.

فصل ششم: نظریات اسطوره‌ای

برخی از کسانی که تحقیقاتشان به نوعی با اسطوره مرتبط می‌باشد معتقدند که اسطوره‌های ایرانی، فرهنگ تشیع را بستر مناسبی برای ادامه و استمرار حیات خود یافته‌اند. از منظر ایشان در ایران باستان و بین‌النهرین هم مفهوم «شهید» وجود داشته است. در بین‌النهرین قبل از حلول سال نو «رموزی» خدای شهید‌شونده به شهادت ‌می‌رسد و باعث قطع آب‌ها می‌شود و در چهره اجتماع عزاداری ده‌روزه را باعث می‌شود. یک نقطه‌اشتراک بین این دو ماجرا به چشم می‌خورد؛ اینکه وقتی خدایان به‌ناحق کشته می‌شوند بستر توجه به امور ماورایی فراهم می‌شود که همین موضوع منجر به تقرب آنان به معبودهای خود می‌گردد. همچنین تاثیر فرهنگ مسیحی بر نظریات اسطوره‌ای کاملاً مشهود است. زیرا در مسیحیت نیز نگرش اسطوره‌ای به شهید (عیسی) حول محور نجات‌بخشی و رستگاری در آخرت دور می‌زند. از این دیدگاه امام حسین علیه‌السلام جای مسیح را در فرهنگ اسلامی پر می‌کند. مولف در تحلیل این نظریه چند نکته را متذکر می‌شود: یکی آنکه ماجرای عاشورا مستند به اسناد تاریخی است پس نمی‌توان در اصل آن خدشه وارد کرد. البته ممکن است شیعیان در برگزاری آیین‌های عاشورا از مراسم عزاداری بین‌النهرین تاثیر پذیرفته باشند. نکته دیگر این است که رویکرد اسطوره‌ای به عاشورا مانع از الگوپذیری سیاسی، اجتماعی و دینی برای مردم است و موجب می‌شود که از نگاه ماورایی به حادثه نگریسته شود، و این جریان، دین و عاشورا را از عرصه زندگی بشری دور می‌سازد.

به نظر می‌رسد نگارنده در رسیدن به هدف خود که آشناسازی خوانندگان با نظریات مختلف اندیشمندان درباره عاشورا است موفق بوده است. وی با عنایت به آثار مختلفی که در این زمینه نگاشته شده است و با روش تحلیلی استنباطی که بکار برده است نظریات مختلف را مورد بررسی موشکافانه قرار داده و در موارد مورد نیاز به نقد نظریات اندیشمندان پرداخته است. کتاب مورد بحث از آن جهات که حاوی رویکردهای متعدد در مورد حادثه عاشورا می‌باشد جوابگوی نیازهای علمی، معنوی و روحی همه اقشار جامعه می‌باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد فلسفه عاشورا از دیدگاه اندیشمندان جهان

عاشورا در آیینه کلام معصومان2

اختصاصی از اینو دیدی عاشورا در آیینه کلام معصومان2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

اهمیت عاشورا در آیینه کلام معصوما2

 

کلام پیامبر اکرم(ص) روایات متعددى در منابع شیعه و اهل سنّت از پیامبر اکرم(ص) درباره شهادت امام حسین(ع) و عاشوراى او نقل شده است که فقط به یک روایت از طریق اهل سنّت اکتفا مى‏کنیم عایشه مى‏گوید: «روزى جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد و به آن حضرت وحى نمود حسین نزد پیامبر(ص) و ارد شد و از شانه و پشت آن جناب بالا مى‏رفت و بازى مى‏کرد. جبرئیل گفت: «یا محمّد! انّ امّتک ستفتّن بعدک و یقتل ابنک هذا من بعدک؛ اى محمد! به زودى امّت تو فتنه مى‏کنند و این فرزند کوچک تو را پس از تو خواهند کشت آنگاه جبرییل دست برد و خاک سفید رنگى آورد و گ فت فرزندت در این سرزمین که نام آن «طف» است کشته مى‏شود پس از آنکه جبرئیل از نزد رسول خدا(ص) رفت، آن حضرت در حالى که خاک را در دست داشت و گریه مى‏کرد بر گروهى از یارانش که ابوبکر، عمر، على(ع)

 کلام پیامبر اکرم(ص) روایات متعددى در منابع شیعه و اهل سنّت از پیامبر اکرم(ص) درباره شهادت امام حسین(ع) و عاشوراى او نقل شده است که فقط به یک روایت از طریق اهل سنّت اکتفا مى‏کنیم عایشه مى‏گوید: «روزى جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد و به آن حضرت وحى نمود حسین نزد پیامبر(ص) و ارد شد و از شانه و پشت آن جناب بالا مى‏رفت و بازى مى‏کرد. جبرئیل گفت: «یا محمّد! انّ امّتک ستفتّن بعدک و یقتل ابنک هذا من بعدک؛ اى محمد! به زودى امّت تو فتنه مى‏کنند و این فرزند کوچک تو را پس از تو خواهند کشت آنگاه جبرییل دست برد و خاک سفید رنگى آورد و گ فت فرزندت در این سرزمین که نام آن «طف» است کشته مى‏شود پس از آنکه جبرئیل از نزد رسول خدا(ص) رفت، آن حضرت در حالى که خاک را در دست داشت و گریه مى‏کرد بر گروهى از یارانش که ابوبکر، عمر، على(ع)(7)، حذیفه، و عمار و ابوذر در بین آنها حضور داشتند وارد شدند و ف رمود: «اخبرنى جبرئیل ان ابنى الحسین یقتل بعدى بارض الطف و جائنى بهذه التّربة فاخبرنى انّ فیها مضجعه؛ جبرئیل به من خبر داده است که فرزندم حسین پس از من در سرزمینى به نام طف کشته مى‏شود و این خاک را به من نشان داده که محل شهادت و قبر او در این خاک خواهد بو د.»(8) 3- گریه على(ع) بر کربلا و عاشورا روایات متعددى از امیرمؤمنان نقل شده است در مورد کربلا و عاشورا، تنها در منابع اهل سنّت از عبداللّه بن نجى، اصبغ بن نباته شعبى و... روایاتى در این زمینه نقل شده است. از جمله ابن عباس مى‏گوید: «همراه على(ع) در جنگ صفین از سرزمین نینوا گذشتیم به من فرمود : اى ابن عباس آیا این سرزمین را مى‏شناسى؟ عرض کردم خیر اى امیرمؤمنان حضرت فرمود: اگر مانند من آن را مى‏شناختى از اینجا عبور نمى‏کردى مگر آن که مانند من مى‏گریستى آنگاه شروع به گریه کرد تا آنجا که اشک محاسن (مبارک) حضرت را فرا گرفت و بر سینه مبارکشان جارى شد. ما نیز با آن حضرت گریستیم. حضرت على(ع) فرمود: شگفتا ما را با آل ابوسفیان و آل حرب و حزب شیطان و اولیاى کفر، چه کار! در همین حال فرمود: «صبراً یا اباعبداللّه...» اى اباعبداللّه (الحسین) صبر و مقاومت کن. آنگاه بسیار گریست و ما نیز با او گریستیم تا آنج ا که حضرت به صورت به زمین افتاد و از هوش رفت».(9) 4- عاشورا از نگاه امام حسن(ع) بعد از شهادت حمزه سیدالشهدا رسم بر این بود که در مدینه در هر عزادارى اوّل براى حمزه سیدالشهداء گریه مى‏کردند، این رسم ادامه داشت تا امام حسین(ع) به شهادت رسید، از آن به بعد مردم براى آن حضرت گریه مى‏کردند، امّا امام حسن مجتبى(ع) در سخت‏ترین لحظه مصیبت خویش هنوز امام حسین(ع) به شهادت نرسیده به یاد عاشوراى آن حضرت گریست.ابن نما مى‏گوید: امام حسن مجتبى(ع) در بستر بیمارى قرار گرفته بود. حسین بن على(ع) براى عیادت برادر آمد، وقتى وارد اطاق شد و برادرش را در تب و تاب دید بنا کرد گریه کردن امام مجتبى(ع) فرمود: براى چه گریه مى‏کنى؟! اظهار داشت برادرم! چرا گریه نکنم و حال آن ک ه شما را مسموم و مرا بى برادر کرده‏اند.امام مجتبى(ع) فرمود: برادرم مرا به زهر مى‏کشند در حالى که تمام وسائل حاضر است (آب بخواهم آماده است، شیربخواهم آماده است و... برادران و خواهران همگى اطراف من جمعند) اما «لایوم کیومک یا اباعبداللّه» هیچ روزى مانند روز (عاشوراى) تو نیست روزى که سى هزار نفر از کسانى که خود را امّت جدّمان مى‏دانند تو را محاصره مى‏کنند و بر کشتن تو همّت مى‏گمارند تا تو را بکشند و خونت را بریزند و زن و فرزندانت را اسیر نمایند، و مال و اموالت را به غارت برند، در این هنگام لعنت خدا بر بنى امیّه روا گردد و آسمان و زمین و حیوانات دریایى و صحرایى بر تو خواهند گریست. 5 - عاشورا از نظر امام سجاد(ع) حضرت سجاد(ع) که خود از نزدیک شاهد حوادث عاشوراء بود هرگز آن را فراموش نکرد و تا آخر عمر براى حوادث آن اشک ریخت و دیگران را نیز تشویق مى‏کرد، هرگاه چشمش به غذا و آب مى‏افتاد گریه مى‏کرد. روزى یکى از خدمتگذاران آن حضرت عرض کرد: آیا هنوز زمان پایان حزن و اندوه شما فرا نرسیده است. فرمود: واى بر تو! یعقوب داراى دوازده فرزند بود خداوند یکى از آنان را از جلوى چشمش دور و پنهان کرد. چشمان یعقوب از اندوه سفید شد در حالى که یوسف زنده بود. امّا من در جلو چشمانم شاهد بودم که پدرم،برادرم، عمویم هفده تن از اهلبیتم و گروهى از یاران پدرم را به قتل رساندند، و سرهایشان را از تن جدا کردند آنوقت چگونه اندوه من به پایان برسد.(10) علاوه بر آن در کربلا ناموس اهلبیت به اسارت رفت که این داغ را هرگز نمى‏شود فراموش کرد.و همچنین نقل شده است که امام سجّاد(ع) به عبیداللّه بن عباس بن على نگاه کرد و اشکش جارى شد سپس فرمود: «هیچ روزى سخت‏تر از روز احد براى رسول (ص) نبود که در آن روز عمویش حضرت حمزه، شیر خدا و شیر رسول خدا(ص) کشته شد و بعد از آن روزى سخت‏تر از روز موته نبود که پسرعمویش جعفر بن ابى طالب کشته شد.سپس فرمود: هیچ روزى مثل (روز عاشورا) روز امام حسین(ع) نیست (چرا که) سى هزار نفر که به گمان خود امّت پیغمبر(ص) بودند، جمع شدند و هر یک قربةً الى اللّه براى کشتن پسر پیغمبر(ص) خود را آماده کرده بودند، در حالى که آن حضرت آنها را نصیحت و موعظه کرد، امّا ن صیحت‏پذیر نشدند تا این که او را از راه دشمنى، مظلومانه کشتند.»(11)و در ماه مبارک رمضان نیز حضرت هنگام افطار به یاد روز عاشورا مى‏افتاد و مى‏فرمود: «وا کربلا واکربلا» و این جمله را همواره تکرار مى‏کرد که «کشته شد پسر رسول خدا در حالى که خایف بود! کشته شد پسر رسول خدا در حالى که تشنه بود» این جملات را آنقدر تکرار مى‏کر د و گریه مى‏کرد که لباسش بر اثر اشک خیس مى‏شد.(12) 6- عاشورا از نگاه امام باقر(ع) وضعیت استبدادى حاکمان بنى امیّه باعث شده بود که در دوران امام باقر(ع) به صورت علنى از عاشورا تجلیل نشود، بلکه مجبور بودند مجالس عزادارى و گرامیداشت عاشورا را در خفا و با حضور افراد خاصّى برگزار نمایند. آن حضرت از شعراى آن زمان از جمله کمیت بن زید اسدى (م 126 ه.ق) دعوت مى‏گرفت تا اشعارى در عزا و مصائب اهل بیت بخواند.مالک جهنى مى‏گوید: امام باقر(ع) درباره عاشورا فرمود: در روز عاشورا براى امام حسین(ع) مجلس عزا برپا نموده و بر مصائب آن حضرت همواره با اعضاى خانواده گریه کنید و در این جهت غم و اندوه خود را آشکار نمایید و در دیدار با یکدیگر تعزیت بگوئید( به این صورت): «ا عظم اللّه اجورنا بمصابنا بالحسین(ع) و جعلنا و ایّاکم من الطّالبین بثاره مع ولیّه الامام المهدى من آل محمّد(ص)؛ هر کس این عمل را انجام دهد براى او در نزد خدا ثواب دوهزار حج و عمره و جهاد در رکاب رسول خدا و امامان راشدین ضمانت مى‏کنم.»(13)در یکى از مجالس عزا با حضور امام باقر(ع) کمیت شعر مى‏خواند تا رسید به این بیت:«و قتیل بالطّف غودرمنه‏بین غوغاء امّةٍ و طعامٍ»امام باقر(ع) گریه زیادى کرد و آنگاه فرمود: «اگر سرمایه‏اى داشتم در پاداش این شعر کمیت به او مى‏بخشیدیم امّا جزاى تو همان دعایى است که رسول خدا(ص) درباره حسان بن ثابت شاعر معروف صدر اسلام فرمودند که همواره به خاطر دفاع از ما اهل بیت مورد تأییدات فرشته رو ح القدس خواهى بود.»(14)و در حدیث دیگرى از آن حضرت نقل شده است که «پدرم امام زین العابدین هرگاه محرّم فرا مى‏رسید کسى او را خندان نمى‏دید و پیوسته در غم و اندوه بود تا روز عاشورا و وقتى که عاشورا فرا مى‏رسید آن روز، روز مصیبت و گریه و غم و اندوهش بود.»(15)امام به علقمه فرمود: «تا مى‏توانى در آن روز(عاشورا) براى رفع نیاز خود از منزل خارج مشو چرا که روز نحسى است و خواسته انسان برآورده نمى‏شود. و اگر هم برآورده شود در آن خیر و برکتى نخواهد بود و نیز در این روز براى منزل خود غذا ذخیره نکن، که اگر ذخیره کردى خیر و برکتى نخواهد داشت.»(16)شیخ طوسى مى‏گوید امام باقر(ع) وظیفه ما را در روز عاشورا چنین بیان مى‏کند: «کسى که دور (از کربلا) قرار دارد (جهت زیارت) کافى است که به سوى کربلا اشاره نماید و سلام و درود بفرستد و در دعا و نفرین کشندگان شهداى کربلا بکوشد، آنگاه دو رکعت نماز بپا دارد باید این اعمال را پیش از زوال خورشید انجام دهد و سپس از آن اهل خانه را جمع کند و مجلس عزا برگزار نماید و بر آن حضرت همگى بگریند.» 7- عاشورا از دیدگاه امام صادق(ع) امام صادق(ع) درباره اهمیت عاشورا ترویج و تبلیغ آن، عزادارى و گریه در آن سخنان فراوانى دارد که به نمونه‏هایى اشاره مى‏شود:عبداللّه بن سنان مى‏گوید: روز عاشورا خدمت امام صادق(ع) رسیدم در حالى که آن بزرگوار را در حالتى از غم و اندوه مشاهده کردم که اشک از چشمان مبارکش مانند مروارید جارى بود عرض کردم یابن رسول اللّه، خداوند چشمان شما را نگریاند، براى چه گریه مى‏کنید؟! فرمود: آ یا از اهمّیت امروز غافلى؟ و نمى‏دانى که در چنین روزى چه گذشته عرض کرد: اى آقاى من درباره روزه امروز چه مى‏فرمایید؟ فرمود: امروز را بدون نیّت روزه بدار ولى به آخر نرسان یعنى یک ساعت به غروب مانده با آب افطار کن، چون در این وقت، جنگ از آل رسول برطرف شد و آ ن فتنه بزرگ فرو نشست... راوى مى‏گوید: پس از بیان مطالب (فوق) امام صادق(ع) سخت گریست که محاسن شریفش‏تر شد.(17)و همچنین عبداللّه بن فضل هاشمى مى‏گوید: بر امام صادق(ع) وارد شدم و عرض کردم، یابن رسول اللّه چرا روز عاشورا را روز حزن و اندوه و گریه نامیده‏اند؟ و اهمیتى که براى عزادارى امام حسین(ع) در این روز وارد شده، در روز رحلت پیامبر اکرم(ص) و على(ع) و فاطمه زهرا (س) و امام حسن مجتبى(ع) چنین اهمیتى وجود ندارد؟ حضرت فرمود: «انّ یوم الحسین(ع) اعظم مصیبةً من جمیع سایر الایّام ؛ براستى که روز شهادت امام حسین(ع) از همه روزها بزرگتر است».اى عبداللّه بدان که «آل عبا» پنج تن بودند و زمانى که پیامبر اکرم(ص) از دنیا رفت، مردم خود را به چهارنفر (باقى مانده) تسلّى مى‏دادند و چون فاطمه زهرا شهید شد، مردم به دیدار امیرالمؤمنین و حسن و حسین(ع) دل خوش بودند. و هنگامى که على(ع) به شهادت رسید، دل گ رمى مردم به امام حسن و امام حسین(ع) بود. و بعد از شهادت امام حسن(ع) مردم به وجود امام حسین(ع) دلشاد بودند، ولى هنگامى که امام حسین(ع) به شهادت رسید. گویا پنج تن «آل عبا» در آن روز یکباره شهید شدند، زیرا امام حسین(ع) یادگار همه آنان بود، از این جهت عظمت س وگوارى او بیشتر است.(18)و زینب (س) نیز در روز عاشورا به همین مطلب اشاره کرد آنگاه که فرمود: «الیوم مات جدّى و ابى و امّى و اخى ؛ امروز (با شهادت امام حسین(ع)) جدّم (رسول خدا)، پدرم (على(ع)) و مادرم(زهرا) و برادرم (حسن(ع)) از دنیا رفتند.»و همین طور از زید شحام نقل شده است که «همراه جماعتى از اهل کوفه در خدمت امام صادق(ع) بودیم یکى از شعراى عرب به نام جعفر بن عفال وارد شد. آن حضرت او را احترام نمود و در نزدیک خود جاى داد. آنگاه فرمود: اى جعفر! عرض کرد لبیک! به فدایت گردم فرمودند: به من گ فته‏اند که تو اشعار نیکى درباره حسین(ع) سروده‏اى عرض کرد: آرى. فرمود: اشعار خود را بخوان او شعرى خواند و امام و اطرافیان مى‏گریستند. به گونه‏اى که قطرات اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جارى بود سپس حضرت فرمودند: اى جعفر! فرشتگان الهى حضور دارند و صداى تو را شنیدند و چنان که ماگریه کردیم، آنها نیز گریه کردند، بلکه بیشتر از آن. خداوند در این براى تو بهشت را واجب کرده و تو را ببخشد.»(19) 8 - اهمیّت عاشورا از نگاه امام هفتم(ع) دوران امام کاظم(ع) دوران فشار و مراقبت بنى عباس بود از این رو آن حضرت بیشتر زندگى خود را در زندان سپرى کرد. عزاداریها رونق و نمودى نداشت، با این حال با فرا رسیدن ایّام عاشورا آن حضرت محزون و غمناک بود و آن روز را روز غم و اندوه مى‏دانست. امام رضا(ع) م ى‏فرماید: «با فرا رسیدن ماه محرّم پدرم موسى بن جعفر(ع) با چهره خندان دیده نمى‏شد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا مى‏گرفت «فاذا کان الیوم العاشر منه کان ذلک الیوم، یوم مصیبته و حزنه و بکائه؛(20) آن روز روز مصیبت، اندوه وگریه آن حضرت بود.» 9- اهمیت عاشورا از نگاه امام هشتم(ع) امام رضا(ع) فرمودند: «هر کس روز عاشورا به دنبال انجام کارها و حوائجش نرود، خداوند حوائج دنیا و آخرت او را برآورده مى‏سازد و نیز اگر کسى روز عاشورا را روز حزن و اندوه قرار دهد، خداوند عزّ و جلّ روز قیامت را روز شادى و سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشم انش به دیدار ما روشن خواهد شد. لیکن اگر کسى روز عاشورا را روز برکت و کسب و کار قرار دهد و براى خان اش چیزى در آن روز ذخیره کند آنچه ذخیره کرده برکت نخواهد داشت.»(21)دعبل خزاعى از شعراى بزرگ و علاقمند به اهل بیت پیامبر(ص) است وى در سال 198 در شهر مرو به خدمت امام رضا(ع) رسید. او مى‏گوید: در شهر مرو بر آقایم على بن موسى الرضاء وارد شدم در حالى که یاران آن حضرت پیرامون او نشسته بودند حزن و اندوه از چهره امام پیدا بود. با ورود من فرمود: خوشا بحالت اى دعبل که ما را به وسیله دست و زبانت یارى مى‏نمایى! آنگاه مرا احترام نموده و در نزد خود جاى داد، فرمود: دوست دارم که براى من شعر بگویى، این روزها، روز حزن و اندوه ما اهل بیت(ع) و روز شادى دشمنان ما بویژه بنى امیّه است. پس ا ز آن حضرت رضا(ع) پرده‏اى را جهت حضور خانواده در مصیبت جدّشان حسین(ع) آویزان کرد و به من فرمود: اى دعبل مرثیه سرایى کن. تا تو زنده هستى یاور و ستایشگر اهل بیت پیامبر(ص) خواهى بود! آنگاه گریستم به گونه‏اى که قطرات اشک بر صورت جارى شد و این شعر را سرودم:افاطم لو خلت الحسین مجدلاو قدمات مات عطشاناً بشط الفرات‏امام رضا(ع) و خانواده و فرزندان آن حضرت به شدّت گریستند.»(22) 10 - امام جواد، امام


دانلود با لینک مستقیم


عاشورا در آیینه کلام معصومان2

فلسفه قیام عاشورا 13 ص

اختصاصی از اینو دیدی فلسفه قیام عاشورا 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

فلسفه قیام عاشورا

الف:بیعت خواستن یزید از امام حسین

 در حادثه کربلا ما به مسائل زیادی بر می خوریم در یک جا سخن از بیعت خواستن یزید از امام حسین و امتناع امام از بیعت، در یکجا دعوت مردم کوفه از امام حسین و پذیرفتن امام ولی در جایی بدون توجه به مسئله بیعت و بدون توجه به درخواست دعوت کوفیان حضرت حسین (ع) از اوضاع حکومت انتقاد می کند. از فساد و حرام خواریها و ظلم و ستم انتقاد می کند و اینجا  امر به معروف و نهی از منکر را لازم می بیند.

البته حقیقتاً باید گفت همه این سه مورد تاثیر داشته است چون پاره ای از عکس العملهای امام بر اساس امتناع از بیعت پاره ای بر اساس دعوت مردم کوفه و پاره ای بر اساس مبارزه با منکرات و فسادهای آن برهه از زمان صورت گرفته است. حال باید دید دو عامل اصلی قیام چه بوده است. و باید دید کدام عامل تاثیری به سزایی داشته است.

توضیح عکس العمل اول را همه شنیده ایم که معاویه با چه وضعی به حکومت رسید وقتی اصحاب امام حسن مجتبی (ع)، آنقدر سستی کردند امام یک قرارداد موقت با معاویه امضاء کردند در مفاد این صلحنامه آمده بود که بعد از مرگ معاویه مقام خلیفه مسلمین به امام حسن برسد و اگر ایشان به شهادت رسیده بودند به برادرش امام حسین منتقل شود برای همین معاویه امام حسن مجتبی را مسموم نمودند تا مدعایی نماند و خود معاویه می خواست حکومت را به شکل سلطنت و موروثی در بیاورد. تا زمان معاویه ، مسئله خلافت و حکومت یک مسئله موروثی نبود و فقط دو طرز تفکر بود:

الف: یک طرز تفکر که خلافت، فقط شایسته کسی است که پیغمبر او را منصوب کرده باشد.

ب: یک طرز تفکر دیگر این بود که مردم حق دارند خلیفه ای برای خودشان انتخاب کنند و این مسئله در میان نبود که یک خلیفه برای خود جانشین معین کند اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که نگذارد خلافت از خانه اش خارج شود ولی خود معاویه احساس می کرد این کار فعلا زمینه مساعدی ندارد و کسیکه او را به این کار تشویق و تشجیع نمود مغیره بن شعبه (لعنه ا…) بود چون مغیره خودش طمع حکومت کوفه را داشت مغیره همان شخصی بود که با غلاف شمشیر به پهلوی خانم زهرا (س) زد و همان مغیره ای که قبلا هم حاکم کوفه بوده است و از اینکه معاویه او را عزل نموده بود ناراحت بود. برای همین مغیره به شام رفت و به یزیدبن معاویه گفت نمی دانم چرا معاویه درباره تو کوتاهی می کند دیگر معطل چیست؟ چرا تو را جانشین خودش نمی کند یزید گفت پدر فکر می کند این قضیه عملی نیست مغیره گفت عملی است چون هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت می کنند و مردم مدینه را مروان حکم و از همه جا مهمتر و خطرناکتر کوفه (عراق کنونی) است این هم بعهده من.

یزید به نزد معاویه رفت و مطالب مغیره را گفت وقتی معاویه ، مغیره را احضار نمود مغیره با تملق گویی و منطق قویی که داشت معاویه را قانع می سازد معاویه هم برای بار دوم به او ابلاغ حکومت کوفه را می دهد (البته این جریان بعد از شهادت امام حسن مجتبی یعنی سالهای آخر عمر معاویه بوده است) مردم کوفه و مدینه با پیشنهاد مغیره و مروان مخالفت کردند لذا معاویه مجبور شد خودش به مدینه برود . معاویه پس از تسلط کامل بر محیط داخلی و پهناور اسلام که از افریقای شمالی تا حدود چین توسعه یافته بود اولین و بزرگترین اشتباه خودش راجع به سیاست خارجی را مرتکب شد چون وقتی تصمیم گرفت پسر جوان و نالایقش را ولیعهد کند ولی مردم نپذیرفتند و او شکست خورد برای رسیدن به این قصد شومش مرتکب جنایت بزرگی شد و آن این بود که با امپراطور روم که نیرومندترین دشمن خونین اسلام و مسلمانان بود به نفع قصد شومش صلح کرد و با این عمل جلوی پیشروی اسلام را در اروپا متوقف ساخت و برای تهدید یک طرفردار نیرومند که تاج و تخت یزید را پشتیبانی کند حاضر شد باجی هم به دولت روم بدهد.

معاویه زمانیکه که خودش به مدینه رفت سه نفر که مورد احترام مردم بودند را خواست (امام حسین –(ع) عبدالله بن عمر فرزند خلیفه دوم ، عبدالله بن زییر، همان شخصی که به امام علی خیانت کرد و مسبب جنگ جمل شد) معاویه سعی کرد با چرب زبانی به آنها برساند که صلاح اسلام ایجاب می کند حکومت ظاهری در دست یزید باشد ولی کار در دست شما تا اختلافی میان مردم رخ ندهد حتی به آنها گفت شما فعلا بیعت کنید ولی آنها قبول نکردند. معاویه هنگام مردن، سخت نگران وضع پسرش یزید بود و به او نصایحی کرد که اگر یزید جامه عمل می پوشاند یقیناً بیشتر می توانست حکومت کند نصایح این بود (ای پسر جان، من رنج بار بستن را از تو بر داشتم، کارها را برایت هموار کردم و دشمنانت را راحت نمودم و رقیبان عرب را زیر فرمانت آوردم مردم حجاز را منظور دار که اصل تو هستند هر کس از آنها به نزد تو آمد گرامیش دار و هر کدامشان را هم غایب بود احوالش را بپرس اهالی عراق را منظور دار. و اگر خواستند حاکمی را از آنها عزل کنی دریغ نکن چون عزل یک حاکم، آسانتر از برابری با صد هزار شمشیر است اهل شام را هم منظور دار که اطرافیان نزدیک و ذخیره تو هستند و اگر از دشمنی در هراس یودی از آنها یاری بجو و چون موفق شدی آنها را به وطن خودشان برگردان زیرا  اگر در سرزمین دیگر بمانند اخلاقشان بر می گردد. سپس معاویه می نویسد پسرم من نمی ترسم که کسی در حکومت با تو نزاع کند مگر 3 نفر حسین بن علی – عبدالله بن زییر- عبدالله بن عمر ]چون هر سه خلیفه زاده بودند.


دانلود با لینک مستقیم


فلسفه قیام عاشورا 13 ص

عاشورا و تاسوعا

اختصاصی از اینو دیدی عاشورا و تاسوعا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

عاشورا و تاسوعا

«عاشورا»در متن زندگى شیعه و در عمق باورهاى پاک او جریان داشته و«نهضت کربلا»،در طول چهارده قرن،با کوثرى زلال و عمیق،سیراب کننده‏جانها بوده است.

هم اکنون نیز عاشورا،کانونى است که میلیونها دایره ریز و درشت از ارزشها،احساسها، عاطفه‏ها،خردها و اراده‏ها بر گرد آن مى‏چرخد و پرگارى است که‏عشق را ترسیم مى‏کند.

بى شک،محتواى آن حماسه عظیم و انگیزه‏ها و اهداف و درسهایش یک‏«فرهنگ‏»غنى و ناب و الهام بخش را تشکیل مى‏دهد و در حوزه وسیع تشیع ودلباختگان اهل بیت،کوچک و بزرگ و عالم و عامى،همواره با«فرهنگ عاشورا»

زیسته،رشد کرده و براى آن جان باخته‏اند،تا آنجا که در آغاز تولد،کام نوزاد را باتربت‏سید الشهدا«ع‏»و آب فرات بر مى‏دارند و هنگام خاکسپارى،تربت کربلاهمراه مرده مى‏گذارند و در فاصله ولادت تا مرگ هم به حسین بن على‏«ع‏»عشق‏مى‏ورزند و براى شهادتش اشک مى‏ریزند و این مهر مقدس،با شیر وارد جان‏مى‏شود و با جان به در مى‏رود. ضرورت کار در باره نهضت کربلا،تاکنون بسیار نوشته،سروده و تحقیق شده است وصاحبان فکر و قلم از زوایاى مختلف و با دیدهاى گونه‏گون به این حماسه‏نگریسته‏اند

تاسوعاسخن از قیام پیامبران، امامان و مصلحان بزرگ تاریخ  بسیار است که در این میان حسین(ع) جایگاه ویژه ای دارد. او شاهد و وارث تاریخی است که در آن جنایت و بیداد و نیرنگ و فریب به نهایت رسیده است. او می بیند که اگر ساکت بماند همه چیز پایمال می شود. این است که مراسم حج را نیمه کاره می گذارد و به سوی شهادت می رود. «تا به بشریت و به تاریخ بفهماند که در حاکمیت جور، حج مفهومی ندارد. تا شعار عدالت اجتماعی و قیام مردم به قسط به اجرا در نیاید، تا استعدادهای خدایی انسان مجالی برای شکوفایی پیدا نکنند»، اسلام که خود برای نجات انسان از اسارت و بردگی است وسیله ای می شود برای توجیه استبداد و استثمار و می بینیم که در عاشورای سال ۶۱ هجری جبهه باطل نه به نام دفاع از ارزش های بی ارزش خویش که به نام دفاع از اسلام، با همه نیرو و توان خود در مقابل حسین(ع) صف آرایی کرد. و یک بار دیگر سایه های شوم ابلیس، زر و زور و تزویر آشکارا با هم، هم پیمان شدند و فرزند پاک محمد(ص) ،علی(ع) و فاطمه(ع) را به عنوان کسی که از دین خارج شده است محکوم و قتل او را توجیه شرعی می کنند. حسین(ع) در صحرای نینوا مردانه می ایستد و با خون خویش نهال آزادی و رهایی انسان و اسلام را آبیاری می کند و سپاه کفر به شکرانه این پیروزی جشن می گیرد، خیمه های حسین(ع) را به آتش می کشد و زنان و فرزندانش را به اسارت می برد.

برای بزرگداشت آن حماسه، مسلمانان و آزادگان در سالگرد حماسه سازان عاشورا به سوگ می نشینند.

 روز تاسوعا

روز نهم ماه محرم که معروف به تاسوعا است، آخرین روزى بود که امام حسین علیه السلام و یارانش شبانگاه آن را درک کرده بودند و این روز به شب عاشورا پیوند خورد. بدین جهت در نزد مسلمانان و محبان اهل بیت علیهم السلام از اهمیت بالایى برخوردار است . مسلمانان تاریخ ساز ایران اسلامى همچون بسیاری از مسلمانان سراسر گیتی، این روز را منتسب به غیرت ا... و ساقی دشت کربلا، حضرت ابوالفضل العباس (ع) میدانند،  بسان روز عاشورا گرامى داشته و به سوگوارى مى پردازند.

تاسوعا بزرگداشت شهادت اسوه ایثار و ادب و دلاوری و وفا و حقگزاری عباس بن علی(ع) است و با گذشت بیش از هزار و سیصد سال ، هنوز تاریخ، روشن از کرامتهای اوست و نام او با وفا و ادب و مردانگی همراه است.

آن سردار فداکار با لبی تشنه و جگری سوخته، پا به فرات گذاشت، امّا جوانمردی و وفایش نگذاشت که او آب بنوشد و امام و اهل ‏بیت و کودکان تشنه کام باشند. لب تشنه از فرات بیرون آمد تا آب را به کودکان برساند.

خود از آب ننوشید و فرات را تشنه لبهای خویش نهاد و برگشت و دستِ عطش فرات، دیگر هرگز به دامن وفای عباس نرسید. این ایثار را کجا می‏توان یافت و این همه فداکاری مگر در واژه میگنجد و با کلام قابل بیان است؟

دستان ابواالفضل(ع) قلم شد و این دستها برای آزادگان جهان علم گشت و عباس آموزگار بی بدیل فتوّت و مردانگی در تاریخ شد. و چه به حق او را غیرت ا... العظمیم نامیده اند.

عاشورا

 روز عاشورا امام حسین السلام میمنه لشکر خود را به زهیر داد و میسر را به حبیب بن مظاهر و پرچم سلطنتى را به برادر رشیدش حضرت عباس ‍ علیه السلام داد و فرمود: ما چون لشکرمان کم است نمى توانیم از دو طرف بجنگیم ، لذا پشت خیمه را خندق بکنیم تا جنگ براى ما آسان باشد. خندق کندند و هیزم جمع نموده و آتش در خندق روشن کردند.

در کوفه و حوالى آن هیچ کس نمانده بود مگر آن که همه را خواه ناخواه به کربلا آورده بودند تا با شمشیر و نیزه و سنگ و عصا و غیره کار امام و اصحابش را تمام کنند و سه روز بود که آب را بر امام حسین علیه السلام و اصحاب او بسته بودند.

عمر سعد لعین میمنه لشکر خود را به عمرو بن الحجاج داد و میسره را به شمر بن ذى الجوشن ، و


دانلود با لینک مستقیم


عاشورا و تاسوعا

دانلود تحقیق و مقاله درباره بعد اخلاقى ـ تربیتى حماسه عاشورا و دستاوردهاى آن 35 ص

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق و مقاله درباره بعد اخلاقى ـ تربیتى حماسه عاشورا و دستاوردهاى آن 35 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

بعد اخلاقى ـ تربیتى حماسه عاشورا و دستاوردهاى آن

خبرگزاری فارس: در این نوشتار, سعى بر این است تا به بخشى از دستاوردهاى اخلاقى وتربیتى حماسه جاویدان عاشورا اشاره شود.

ماجراى عاشورا نمایش عالى ترین و زیباترین حماسه هاست. شمع وجود امام حسین(ع) پروانه هایى را به گرد خود جمع کرده بود که سر از پا نمى شناختند و در راه عشق به معبود, هر نیشى را نوش مى دانستند و با فداکارى بى نظیر و ایمان بى بدیل خود, جامعه بشرى را از لحاظ سازندگى سربلند کردند و ملکوتیان را در برابر خود به تعظیم واداشتند.

این واقعه ـ که در کم ترین زمان و با فداکارى افراد معدودى رخ داد ـ همیشه به عنوان ((انقلاب بزرگ)) بر تارک تاریخ بشر مى درخشد. همه طبقات تلاش کرده اند تا با بررسى و تحلیل وقایع, نوعى با آن ارتباط برقرار کنند. اندیشمندان بسیارى از ادیان, مکاتب, فرقه ها و نژادهاى مختلف درباره این رخ داد عظیم سخن گفته اند و هر یک در خور شإن و مقام علمى و اجتماعى خود, آموزه هایى از آن را براى مخاطبان به ارمغان آورده اند.)

آنچه بیش از همه, حادثه کربلا را پرفروغ و سازنده جلوه مى دهد, توجه به بعد ((اخلاقى و تربیتى)) آن است که در ضمیر انسان ها تإثیر شگفت انگیزى داشته است و بسیارى از آنها را متحول و انقلابى ساخته و جلو خودکامگى بسیارى از زمامداران فاسد را گرفته است.

اگر حماسه عاشورا رخ نمى داد, بدون شک هیچ نهضت اسلامى دیگرى به وقوع نمى پیوست و خودکامگى زمامداران فاسد افزون تر مى شد. در نتیجه, رشد جوامع اسلامى با خطرات جدىترى روبه رو شده و مکتب ((انسان ساز)) اسلام تعطیل مى شد, اما تإثیر حماسه حسینى در بیدارى سیاسى و شور انقلابى مردم به اندازه اى عمیق بود که سلاطین پرقدرت و کم شعورى مانند متوکل عباسى ناچار مى شدند براى تحکیم پایه هاى حکومتشان و جلوگیرى از رشد و تعالى جامعه مسلمین, با کشته آن حضرت بجنگند و تبلیغات مسمومى بر ضدش به راه اندازند;(3) چنان که اقدامات شدیدى براى خاموش کردن مشعل هدایت کربلا به عمل آوردند, اما جذابیت این واقعه سرنوشت ساز در ضمیر حق پرست مردم به صورت مقدس و هدایت بخش استوار مانده و به نقش اساسى اش ـ که هدایت و نجات جامعه بشرى و تربیت شاگردان است ـ هم چنان ادامه مى دهد. در این نوشتار, سعى بر این است تا به بخشى از دستاوردهاى اخلاقى وتربیتى حماسه جاویدان عاشورا اشاره شود:

1. الگو دهى

در نظام تربیت اسلامى یکى از عوامل موثر در شکل گیرى شخصیت مذهبى افراد, الگوپذیرى از اسوه هاى دینى است. تاریخ اجتماعى بشر نشان داده است که در صورت عدم وجود الگو در یک جامعه انسانى, افراد در زندگى ظاهرى, عقلى و ایمانى خویش سرگردان و حیران مى مانند. جامعه اى که مى خواهد نسلى توانمند, پویا, موثر و پرصلابت تربیت کند, احتیاج به الگوهاى جاویدان دارد.

یکى از جلوه هاى تربیتى و انسان ساز حادثه کربلا ((الگودهى)) آن است. این خصیصه چنان عیان است که حتى بزرگان غیر مسلمان را نیز به اعجاب و تإثیرپذیرى واداشته است که به چند نمونه از آن اشاره مى شود, زیرا:

خوش تر آن باشد که سر دلبران ته آید در حدیث دیگران

محمد على جناح مى گوید: ((هیچ نمونه اى از شجاعت, بهتر از آن که امام حسین(ع) از لحاظ فداکارى و تهور نشان داد در عالم پیدا نمى شود. به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق شهیدى که خود را در سرزمین عراق قربانى کرده است, پیروى نمایند)).

توماس کارلایل مى گوید: ((بهترین درسى که از تراژدى کربلا مى گیریم این است که امام حسین(ع) و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند, آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددى در جایى که حق و باطل رو به رو مى شود, اهمیت ندارد و پیروزى حسین(ع) با وجود اقلیتى که داشت باعث شگفتى من است)).

بالاخره مهاتما گاندى ـ رهبر استقلال طلب هندوستان ـ مى گوید: ((من زندگى امام حسین(ع) ـ آن شهید بزرگ ـ را به دقت خوانده ام و توجه کافى به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد, بایستى از سرمشق حسین(ع) پیروى کند)).

با این وصف اگر عاشورا را دایره المعارفى بدانیم که انواع منش ها و کنش ها را در جبهه حق و باطل در خود جاى داده است, سخن گزافى نگفته ایم. بنابراین بررسى حادثه عاشورا ما را به این باور مى رساند که سیدالشهدإ(ع) ـ با توجه به وضعیت جهان اسلام ـ حرکتى را طراحى کرده بود که در طول تاریخ جاویدان بماند.

این حقیقت را مى توان به روشنى در گفتار و کردار امام حسین(ع) دید, زیرا ایشان حق و باطل را در میدان مبارزه مقابل هم قرار مى دهد, نه خود و یزید را. از این رو در گفت و گوهاى خود از واژه ((مثل)) استفاده مى کند ومى گوید: ((... مثلى لایبایع مثله;(8) افرادى همچون من با افرادى همچون یزید بیعت نمى کنند)).

این نوع جملات نشان دهنده این است که بعد ملکوتى و تربیتى عاشورا را درصدد نمونه دهى و الگوسازى بوده است. به این معنا که اختلاف آنان بین دو فرد در موقعیت جغرافیایى و تاریخى خاص نیست, بلکه تقابل دو باور و تفکر در میان است که امکان دارد در هر مکان و زمان دیگر رخ دهد.

2. ارائه مکتب عشق

حادثه کربلا از معدود جریاناتى است که موجب ایجاد مکتبى تربیتى و انسان ساز در جامعه بشرى شده است; مکتبى شورآفرین که به مردم درس ((اسلام راستین)) را مى دهد و آنها را به راه خدا مى برد و از بندهاى مادى آزاد مى کند و بر ضد حکومت هاى ((اموى گونه)) به حرکت درمىآورد و تعارض دین و دنیا را حل مى کند.

در این مکتب, آموزش به طور رایگان است و ورود براى عموم مردم آزاد است. دفتر حضور و غیاب ندارد و امتحان سال ظاهرا به چشم نمى خورد, اما ضوابطى دارد که فراگیرى فراگیران را در کارنامه آنان ثبت مى کند.

برنامه هایى که در این مکتب تدریس مى شود عبارت است از: عشق حقیقى, معرفت دین, اجراى عدالت, حق شناسى, آزادگى, پایمردى, شهامت, صداقت, صفاى باطن و...

لحظه لحظه هاى عاشورا مکتب است که به انسان ها این درس را مى دهد. فاجعه آفرینان کوفه و شام فکر مى کردند که با قتل عام اصحاب حق, خود را جاودانه مى سازند, ولى در نگاه پیروان واقعى مکتب عاشورا گور خویش را کندند و چهره نورانى اهل بیت(ع) را روشن تر نمودند و کربلا یک مکتب نمونه و کامل شد و نشان داد که سقف تعالى انسان و آستانه رفعت روحى و تصعید وجودى و ظرفیت کمال جویى و کمال یابى او تا کجاست.

این که انسان تا کجا مى تواند اوج بگیرد, زلال شود و تربیت شود, در میدان عمل روشن مى شود, پرونده آن حماسه نشان داد که در بعد تهذیب و تربیت ((تا چه حد است مقام آدمیت!)) این نکته براى جویندگان ارزش هاى تربیتى, بسیار زیباست!

3. تربیت شدگان انقلابى

حادثه عاشورا واقعا بیش از هزاران روایت, کتاب و مبلغ در اندیشه مسلمانان تحول بنیادى و انقلابى به وجود آورد و حقیقت اسلام را ـ که فداکارى در راه حق و عدالت و ستیز با منحرفان ستمگر بود ـ تجلى داد و از طریق این آموزش اصولى و هدایت انقلابى, فداکاران بسیارى هم چون : ((ابن سکیت)), ((دعبل)), ((فرزدق)) و... را بر ضد حکومت هاى اموى گونه تربیت کرد; مثل زندگى پرافتخار شاعرى به نام ((فرزدق)) که از شعراى کم جرإت و جایزه بگیر امویان بود, با این حال نهضت تحول آفرین حسین(ع) او را نیز مانند بسیارى از مسلمانان دیگر طورى بیدار و فداکار ساخت که حتى در دوران سخت عاشورا را به پا خاست و برخلاف هشام (خلیفه خونخوار اموى) از امام زین العابدین(ع) یادگار امام حسین(ع)) تجلیل نمود و با چکامه دلاویز جاودانى اش, برترىهاى امام و خاندانش و پستى هاى هشام و همکارانش را در برابر چشم او براى مردم بازگو کرد. او به جرم حق گویى به زندان افتاد و امام(ع) هدایایى براى او به زندان فرستاد. ولى او با عرض تشکر هدایا را برگرداند و گفت: من براى دفاع از مکتب هدایت و عشق به خاندان پیامبر(ص) و سرکوبى مخالفان ستمگر, چکامه روشنگرم را سرودم.

پس از چهارده قرن, حضرت امام خمینى(ره) ـ که یکى از فرزندان همین خاندان بود ـ چون تمام اوصاف و خصوصیات اخلاقى یزید را در عملکرد و قوانین حکومت هاى غرب و شرق به طور پیچیده و گسترده مشاهده نمود و رژیم شاه را هم نوکر حلقه به گوش و عامل اجراى سیاست هاى شیطانى غرب در ایران و منطقه دید, همانند جدش اباعبدالله(ع) زندگى در این سیستم و رژیم را بر خود و دیگران روا ندانست و براى مبارزه با همه آنها, شور حسینى را در جامعه به پا کرد.

او در نخستین روزهاى نهضت, ضمن سخنرانى ها و بیانیه هاى متعدد, جنایت هاى آمریکا, اسرائیل و رژیم حاکم بر ایران را نسبت به اسلام براى مردم تشریح کرد و با استناد به جمله معروف امام حسین(ع) که فرمود: ((انى لا إرى الموت الا سعاده و لا الحیاه مع الظالمین الا برما)) تکلیف مردم, علما و حوزه هاى علمیه را در قبال این جنایت ها تبیین کرد, ایشان با الهام از همین مکتب رهایى بخش, فرمودند: ((... براى من جاى شبهه نیست که سکوت در مقابل دستگاه جبار, علاوه بر هدم اسلام و مذهب تشیع, نابودى با ننگ است. امروز مسلمین و خصوصا علماى اسلام در مقابل خداى تبارک و تعالى مسئولیت بزرگى دارند. من براى چند روز زندگى با عار و ننگ ارزشى قائل نیستم...))

بدون مبالغه, این دو نمونه از میلیون ها نمونه است که تاکنون درباره ابعاد گوناگون حماسه عاشورا و پلیدىهاى حکومت یزید و همکارانش, هزاران کتاب, رساله, مقاله, خطابه و چکامه به همه زبان هاى اسلامى و غیر اسلامى در همه زمان ها و مکان ها به خاطر تإثیرپذیرى از نهضت حسین(ع) نگاشته شده است. این همه آثار انقلابى و رثایى, متفقا عظمت هرچه بیشتر حسین(ع) و یارانش را در راه حق و حقارت هرچه فزون تر یزید و یزیدیان را در راه باطل ترسیم مى کنند و بر طبق پیش گویى هاى صریح آن حضرت, در خط انقلابى آن حضرت به حرکت افتادند و بر ضد حکام فاسد به پا خاسته و با همه توان از مصالح اسلام و مسلمین پاسدارى کردند.

4. تبلور اخلاق اسلامى

وقتى حادثه عاشورا را بررسى مى کنیم, مى بینیم که یک صحنه زیباى نمایش است; نمایش ((مروت)) و ((ایثار)).

مروت این است که انسان به دشمنان خودش هم محبت ورزد. امام حسین(ع) وقتى دشمنش را تشنه مى بیند به او آب مى دهد. این معناى ((مروت)) است و این از شجاعت بالاتر است که فرمود: ما هرگز جنگ را شروع نمى کنیم, گرچه به نفع ما باشد.

دیگر عنصر اخلاقى موجود در این حادثه ـ که از با شکوه ترین تجلیات عاطفى روح انسان است ـ وفا و ایثار است. تجلى دادن این عاطفه انسانى و اسلامى یکى از وظایف عاشورا بوده است وگویى این نقش به عهده حضرت ابوالفضل(ع) گذاشته شده بود.

حضرت (ع) بعد از آن که مإموران شریعه فرات را کنار مى زند, وارد آب مى شود و اسب را داخل آب مى برد به طورى که آب زیر شکم اسب رسیده و او مى تواند بدون این که پیاده شود مشکش را پر از آب کند. همین که مشک را پر از آب کرد با دستش مقدارى آب برداشت و مقابل صورت آورد تا بنوشد. دیگران از دور ناظر بودند آنها همین قدر گفته اند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت. یادش افتاد که برادرش تشنه است. گفت: شایسته نیست که حسین(ع) در خیمه تشنه باشد و من آب بنوشم.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و مقاله درباره بعد اخلاقى ـ تربیتى حماسه عاشورا و دستاوردهاى آن 35 ص