اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان 29 ص

اختصاصی از اینو دیدی علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان 29 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان

• مقدمه

• همانگونه که بنای یک ساختمان عظیم مستلزم پایه¬های سترگ و ستون¬های محکمی است بنای هر شاهنشاهی و حکومتی بر ستون-های قابل اتکایی استوار است. در بررسی علل انقراض سلسله ساسانی ابتدا باید معین گرداند که پایه¬های شکل¬گیری این نظام سیاسی چه بود و این پایه¬ها و مایه¬ها در طول سالیان چه مسیری را گذرانده و چه آسیب¬هایی را پشت سر گذاشته که سرانجام سنگینی تنه عظیم خود را تاب نیاورده و به سراشیبی سقوط افتاده است.

• در خصوص ظهور و سقوط حکومت¬ها یک نظریه عمومی وجود دارد که ابن خلدون آن را به خوبی تشریح کرده و از نظر نگارنده بسیار قابل اعتنا می¬باشد.

• به نظر ابن خلدون نبرد و تنازع میان دو شیوه اساسی معیشت بادیه¬نشینی و یکجانشینی ریشه تحولات تاریخی و پیدایش و استقرار دولت و طبقه حاکم بشمار می¬آید. چنانکه می¬گوید: «زندگی بادیه¬نشینی کهن¬تر و پیشتر از زندگی شهرنشین است و بادیه¬نشینی به منزله گهواره اجتماع و تمدن است و اساس تشکیل شهرها و جمعیت آنها از بادیه¬نشینان بوجود آمده است.» [1]

• مضمون نظریه وی این است که در حالیکه طوایف دامدار و صحرانشین در جستجوی مرتع در حرکت هستند مردم یکجانشین در روستاها و شهرها سکونت گزیده¬اند. در شرایط سکونت در یک محل فساد و تن-آسانی و تجمل¬پرستی و تنزل اخلاق اجتماعی توسعه یافته و موجب تباهی می¬شود در اثر همین رخوت و سستی مردم دلاور و جنگ¬جوی قبایل بر شهرنشینان غلبه می¬یابند و خود آنها نیز سرانجام به تن¬آسانی و تجمل روی آورده و مغلوب و مقهور طوایف صحراگرد می¬شوند.

• در واقع نیروی این اقوام صحراگرد و دلاور بازوی نظامی این سرزمین به حساب می¬آمد که با نام¬های گوناگون همچون «مادها، هخامنشیان، سلوکیه، پارت¬ها، ساسانیان، اعراب مسلمان، ترکان غزنوی، ترکان سلجوقی، ایلخانان مغول، ترکان تیموری، ترکمن¬های صفوی، پارسیان زند و ترکمن¬های قاجار» [2] در پهنه سرزمین ایران آشکار شده و بترتیب جای خود را به دیگری دادند.

• از سویی دیگر شاهنشاهی¬های ایران از یک روند ظهور و سقوط خاص خود نیز پیروی می¬کنند که شاید ویژگی بسیاری از حکومت¬های سلطنتی باشد. برای روشن¬تر شدن این نظر حکومت هخامنشیان را به عنوان نمونه بررسی می¬کنیم.

• با ظهور کورش و مبارزات و جنگ¬های مشهورش بنای یک حکومت و امپراطوری عظیم در فلات ایران شکل می¬گیرد. امپراطوری که نه تنها تمام حوزه فرهنگی ایران را در سیطره خود می¬گیرد بلکه سرزمین¬های وسیعی چون مصر، یونان و ... را زیر چتر خود قرار می¬دهد.

• معمولا بنای اولیه چنین حکومت¬هایی چنان استوار است که چند پادشاه بعد از بنیانگذار و نخستین شاه مقتدر با دشواری زیادی روبرو نمی¬شوند.

• بنای مستحکم کوروش در زمان کمبوجیه، داریوش کبیر با همان قوت و قدرت پایدار می¬ماند همین استحکام حتی در زمان خشایارشاه نیز با وجود دراز دستی¬های وی برقرار است؛ اما فتور و سستی و علائم اولیه زوال در زمان شاهان بعدی نمودار می¬شود.

• بعد از این مانند بسیاری از شاهنشاهی¬های ایرانی قدرت جنگاوری در شاهان دیگر کمتر می¬شود تا جایی که همچون گرگ پیری که در سنین کهنسالی به مکر و چاره¬اندیشی روی می¬آورد به «سربازان طلایی» خود روی می¬آوردند مثلا بجای روبه¬رو شدن با یونان می¬کوشند با اختلاف¬افکنی بین آتن و اسپارت مانع از وحدت یونان شده و در نتیجه از نگاه و درازدستی آنها به قلمرو خود جلوگیری نمایند.

• اما این ترفند هم تا جایی کاربرد دارد که آرمان¬های بلندپروازانه، جنگاوری و انتقام¬جویی سردار مقدونیه مطرح نباشد. بعد از این می¬بینیم هخامنشیان نیز پایه¬های رفیع حکومت خود را در اثر سستی، فساد و تسویه حساب¬های خونین برای رسیدن به سلطنت، حذف همه شاهزادگان و نخبگان سیاسی و اقتدارطلبی گروههای مختلف قدرت و نیز کم شدن روحیه جنگاوری فرو افتاده می¬بینند. ویژگی که وجه مشترک بسیاری از شاهنشاهی¬های ایران محسوب می¬گردد. همین اتفاق در اکثر سلسله¬های بعدی ظهور و سقوط یافته یعنی اشکانی، ساسانی و حتی سلسله¬های معاصر یعنی صفویه، افشاریه، زندیه و قاجار مشاهده می¬شود.

• اقدامی که جانشینان شاه اسماعیل به خصوص شاه عباس اول و شاهان قبل و بعد وی انجام می¬دهند بسیار حائز اهمیت است، یعنی کشتن هر کس که به نوعی خطری احتمالی برای شاهنشاه داشته باشد مباح است حتی اگر آن شخص فرزند و جگرگوشه بی¬گناه وی باشد؛ اگر هم شاهزاده¬ای زنده می¬ماند مجبور بود با زنان حرمسرا و خواجه¬سرایان زندگی کند.

• بدین ترتیب حکومت و شاهنشاهی از نخبگان سیاسی و شاهزادگان جنگاور و مقتدر خالی می¬شود و افراد ضعیف¬النفس هم که عمدا در حرمسرا پرورش یافته¬اند دیگر به کار حکومت و مدیریت کلان کشور بزرگی چون ایران نمی¬آیند.

• اما ظهور و سقوط ساسانیان علاوه بر این¬که از همین نظریه¬های عمومی پیروی می¬کند دارای مشخصه خاص خود نیز هست چرا که برای نخستین بار یک شاهنشاهی در ایران بنا می¬شود که ستون¬های نگاهدارنده آن با سلسله¬های قبل متفاوت است.

• سخن و عقیده نگارنده این است که این پایه¬های رفیع در مسیر چهارصد ساله ساسانیان دچار فسادها و آسیب¬هایی می¬شود که کم¬کم با قدرت¬یابی عوامل خارجی دچار زوال تدریجی می¬شود. اما این ستون¬ها چنان قوی بوده که بعد از حمله اعراب این شاهنشاهی و عناصر مهم آن بسیار آرام و تدریجی فرو می¬ریزد چرا که از زمان حمله اعراب و تسخیر تیسفون پایتخت ایران و شکست بزرگ نهاوند و نیز مرگ یزدگرد در مرو بیش از دو دهه طول می¬کشد.

• شکی نیست که ماهیت و شعارهای دینی نهفته در آئین اسلام خود در این روند زوال موثر بوده است. این ماهیت دین اسلام علاوه بر آن که در خود اعراب چنان شجاعتی ایجاد می¬کند که مفهوم ترس از مرگ را از بین می¬برد، از طرفی دیگر شعارهای برابری طلبانه و انسانی آن را در برابر دین سیاسی شده زرتشتی که سخت¬گیریهای روحانیون


دانلود با لینک مستقیم


علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان 29 ص

دانلود مقاله کامل درباره علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان 29 ص

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله کامل درباره علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان 29 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان

• مقدمه

• همانگونه که بنای یک ساختمان عظیم مستلزم پایه¬های سترگ و ستون¬های محکمی است بنای هر شاهنشاهی و حکومتی بر ستون-های قابل اتکایی استوار است. در بررسی علل انقراض سلسله ساسانی ابتدا باید معین گرداند که پایه¬های شکل¬گیری این نظام سیاسی چه بود و این پایه¬ها و مایه¬ها در طول سالیان چه مسیری را گذرانده و چه آسیب¬هایی را پشت سر گذاشته که سرانجام سنگینی تنه عظیم خود را تاب نیاورده و به سراشیبی سقوط افتاده است.

• در خصوص ظهور و سقوط حکومت¬ها یک نظریه عمومی وجود دارد که ابن خلدون آن را به خوبی تشریح کرده و از نظر نگارنده بسیار قابل اعتنا می¬باشد.

• به نظر ابن خلدون نبرد و تنازع میان دو شیوه اساسی معیشت بادیه¬نشینی و یکجانشینی ریشه تحولات تاریخی و پیدایش و استقرار دولت و طبقه حاکم بشمار می¬آید. چنانکه می¬گوید: «زندگی بادیه¬نشینی کهن¬تر و پیشتر از زندگی شهرنشین است و بادیه¬نشینی به منزله گهواره اجتماع و تمدن است و اساس تشکیل شهرها و جمعیت آنها از بادیه¬نشینان بوجود آمده است.» [1]

• مضمون نظریه وی این است که در حالیکه طوایف دامدار و صحرانشین در جستجوی مرتع در حرکت هستند مردم یکجانشین در روستاها و شهرها سکونت گزیده¬اند. در شرایط سکونت در یک محل فساد و تن-آسانی و تجمل¬پرستی و تنزل اخلاق اجتماعی توسعه یافته و موجب تباهی می¬شود در اثر همین رخوت و سستی مردم دلاور و جنگ¬جوی قبایل بر شهرنشینان غلبه می¬یابند و خود آنها نیز سرانجام به تن¬آسانی و تجمل روی آورده و مغلوب و مقهور طوایف صحراگرد می¬شوند.

• در واقع نیروی این اقوام صحراگرد و دلاور بازوی نظامی این سرزمین به حساب می¬آمد که با نام¬های گوناگون همچون «مادها، هخامنشیان، سلوکیه، پارت¬ها، ساسانیان، اعراب مسلمان، ترکان غزنوی، ترکان سلجوقی، ایلخانان مغول، ترکان تیموری، ترکمن¬های صفوی، پارسیان زند و ترکمن¬های قاجار» [2] در پهنه سرزمین ایران آشکار شده و بترتیب جای خود را به دیگری دادند.

• از سویی دیگر شاهنشاهی¬های ایران از یک روند ظهور و سقوط خاص خود نیز پیروی می¬کنند که شاید ویژگی بسیاری از حکومت¬های سلطنتی باشد. برای روشن¬تر شدن این نظر حکومت هخامنشیان را به عنوان نمونه بررسی می¬کنیم.

• با ظهور کورش و مبارزات و جنگ¬های مشهورش بنای یک حکومت و امپراطوری عظیم در فلات ایران شکل می¬گیرد. امپراطوری که نه تنها تمام حوزه فرهنگی ایران را در سیطره خود می¬گیرد بلکه سرزمین¬های وسیعی چون مصر، یونان و ... را زیر چتر خود قرار می¬دهد.

• معمولا بنای اولیه چنین حکومت¬هایی چنان استوار است که چند پادشاه بعد از بنیانگذار و نخستین شاه مقتدر با دشواری زیادی روبرو نمی¬شوند.

• بنای مستحکم کوروش در زمان کمبوجیه، داریوش کبیر با همان قوت و قدرت پایدار می¬ماند همین استحکام حتی در زمان خشایارشاه نیز با وجود دراز دستی¬های وی برقرار است؛ اما فتور و سستی و علائم اولیه زوال در زمان شاهان بعدی نمودار می¬شود.

• بعد از این مانند بسیاری از شاهنشاهی¬های ایرانی قدرت جنگاوری در شاهان دیگر کمتر می¬شود تا جایی که همچون گرگ پیری که در سنین کهنسالی به مکر و چاره¬اندیشی روی می¬آورد به «سربازان طلایی» خود روی می¬آوردند مثلا بجای روبه¬رو شدن با یونان می¬کوشند با اختلاف¬افکنی بین آتن و اسپارت مانع از وحدت یونان شده و در نتیجه از نگاه و درازدستی آنها به قلمرو خود جلوگیری نمایند.

• اما این ترفند هم تا جایی کاربرد دارد که آرمان¬های بلندپروازانه، جنگاوری و انتقام¬جویی سردار مقدونیه مطرح نباشد. بعد از این می¬بینیم هخامنشیان نیز پایه¬های رفیع حکومت خود را در اثر سستی، فساد و تسویه حساب¬های خونین برای رسیدن به سلطنت، حذف همه شاهزادگان و نخبگان سیاسی و اقتدارطلبی گروههای مختلف قدرت و نیز کم شدن روحیه جنگاوری فرو افتاده می¬بینند. ویژگی که وجه مشترک بسیاری از شاهنشاهی¬های ایران محسوب می¬گردد. همین اتفاق در اکثر سلسله¬های بعدی ظهور و سقوط یافته یعنی اشکانی، ساسانی و حتی سلسله¬های معاصر یعنی صفویه، افشاریه، زندیه و قاجار مشاهده می¬شود.

• اقدامی که جانشینان شاه اسماعیل به خصوص شاه عباس اول و شاهان قبل و بعد وی انجام می¬دهند بسیار حائز اهمیت است، یعنی کشتن هر کس که به نوعی خطری احتمالی برای شاهنشاه داشته باشد مباح است حتی اگر آن شخص فرزند و جگرگوشه بی¬گناه وی باشد؛ اگر هم شاهزاده¬ای زنده می¬ماند مجبور بود با زنان حرمسرا و خواجه¬سرایان زندگی کند.

• بدین ترتیب حکومت و شاهنشاهی از نخبگان سیاسی و شاهزادگان جنگاور و مقتدر خالی می¬شود و افراد ضعیف¬النفس هم که عمدا در حرمسرا پرورش یافته¬اند دیگر به کار حکومت و مدیریت کلان کشور بزرگی چون ایران نمی¬آیند.

• اما ظهور و سقوط ساسانیان علاوه بر این¬که از همین نظریه¬های عمومی پیروی می¬کند دارای مشخصه خاص خود نیز هست چرا که برای نخستین بار یک شاهنشاهی در ایران بنا می¬شود که ستون¬های نگاهدارنده آن با سلسله¬های قبل متفاوت است.

• سخن و عقیده نگارنده این است که این پایه¬های رفیع در مسیر چهارصد ساله ساسانیان دچار فسادها و آسیب¬هایی می¬شود که کم¬کم با قدرت¬یابی عوامل خارجی دچار زوال تدریجی می¬شود. اما این ستون¬ها چنان قوی بوده که بعد از حمله اعراب این شاهنشاهی و عناصر مهم آن بسیار آرام و تدریجی فرو می¬ریزد چرا که از زمان حمله اعراب و تسخیر تیسفون پایتخت ایران و شکست بزرگ نهاوند و نیز مرگ یزدگرد در مرو بیش از دو دهه طول می¬کشد.

• شکی نیست که ماهیت و شعارهای دینی نهفته در آئین اسلام خود در این روند زوال موثر بوده است. این ماهیت دین اسلام علاوه بر آن که در خود اعراب چنان شجاعتی ایجاد می¬کند که مفهوم ترس از مرگ را از بین می¬برد، از طرفی دیگر شعارهای برابری طلبانه و انسانی آن را در برابر دین سیاسی شده زرتشتی که سخت¬گیریهای روحانیون


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان 29 ص

تحقیق درباره تأثیر تمدن ایرانی بر تمدن اسلامی

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره تأثیر تمدن ایرانی بر تمدن اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره تأثیر تمدن ایرانی بر تمدن اسلامی


تحقیق درباره تأثیر تمدن ایرانی بر تمدن اسلامی

فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 19 صفحه

 

 

 

 

چکیده:

 

بیست سال پس از رحلت پیامبر اسلام، اعراب در نبرد قادسیه، سپاهیان یزدگرد سوم آخرین پادشاه امپراتوری ساسانی را شکست دادند. این یکی از اساسی ترین لحظات تاریخ خاورمیانه و جهان بود.

 

سربازان مسلمان عرب، ظرف یک بعدازظهر، قلب سرزمین ایران را فتح کردند. امپراتوری باستانی ساسانی و نظام روحانیت زرتشتی آن فروپاشید و اسلام برای همیشه جایگزین دین زرتشت به عنوان دین رسمی ایران شد.

 

پژواک برخورد ایران با اسلام در طول قرن ها با طنین منحصر به فردی شنیده شده است. تمدن های باستانی بیزانس، قبطی در سوریه، فلسطین و مصر زیر بیرق آئین اسلام و زبان عربی فرو رفت.

 

اما ایران با وجودی که مسلمان شد، عرب نشد. سرزمین باستانی ایرانی ها هویت منحصر به فرد فرهنگی و سیاسی خود را حتی پس از پیروزی اعراب و نابودی امپراتوری ساسانی حفظ کرد.

 

تأثیر فرهنگ ایرانی بر اسلام، یا تهذیب عجم یکی از ادبی ترین، زیبایی شناس ترین و پیشتازترین جوامع را در تمدن اسلامی خلق کرد. «فارسی» زبان ِ دربار امپراتوری مغول در هند بود و هنوز سرود ملی پاکستان به فارسی سَره است. ادب و زبان فارسی تا پیش از نادرشاه بر فرهنگ مناطق شهری افغانستان مسلط بود. مناطق شیعه نشین جهان عرب- جنوب لبنان، بصره و نجف و خلیج فارس- با فرهنگ، دین و تاریخ ایران پیوند می خورند. تهذیب عجم، اسلام را به آسیای مرکزی، هند و آذربایجان برد.

 

 

 

 

 

مقدمه

 

پس از آنکه اعراب با الهام گرفتن از ایمان پر شور و رهبری کاریزماتیک قلمرو پادشاهی ایران و قسمت زیادی از قلمرو بیزانس را فتح نمودند، امپراتوری گسترده‌ای ایجاد شد که در آن یک دین جهانی‌ یعنی‌ اسلام و یک زبان رسمی‌ یعنی‌ عربی‌ مشترک بود. در مدت زمان کوتاهی مسلمانان تمدنی پویا ساختند که در آن مردم کشور‌های فتح شده سهیم بودند. در بنا نهادن تمدن اسلامی سه عامل نقش برجسته‌ای داشتند. عنصر عربی‌ که دین و زبان مشترک را تامین می‌‌کرد. مولفه هلنی که توسط مردم سریانی زبان انتقال داده شد و محدود به فلسفه و علوم طبیعی بود. و در نهایت مولفه ایرانی که بیشتر از باقی‌ عناصر تنوع داشت و شامل اندیشه‌های مذهبی‌، سیاست، مدل‌های اداری و دیوانی، ادبیات، علوم و اخلاق بود.

 

برای ایرانیان، سقوط ساسانیان با ضربه‌های فرهنگی‌ همچون نزول سطح سواد و نفوذ عقاید کفر آمیز در آیین زرتشتی، همراه بود. شکست نظامی برای ایرانیان شرایطی را فراهم نمود تا دیگر تحت سلطه ظالمانه اجتماعی و مذهبی‌ اواخر دوران ساسانی نباشند. این مساله نیروی خلاقه آنها را بر انگیخت؛ روشنفکران نخبه ایرانی خودشان را وقف اسلام و زبان عربی کردند و به شکل گرفتن و گسترش تمدن جهانی‌ اسلام کمک نمودند به گونه‌ای که گفته می‌‌شود ایرانیان سلسله جنبان توسعه تمدن اسلامی بودند.

 

تورج دریایی می‌پندارد که در اواخر قاجار و اوایل دوره پهلوی بود که تفکر سقوط شاهنشاهی ساسانی در برابر مسلمانان به منزله پایان شکوه و عظمت ایران و در واقع آغاز افول ایران، بسیار معمول گشت، گرچه به نظر او، فرهنگ ها نمی میرند و دست کم فرهنگ ایرانی نمرد و با اسلام همان کاری را که با یونانی‌مآبی کرده بود، انجام داد. تحت نفوذ اسلام، ایران توانست در جنبه های فرهنگی، فکری، هنری و ادبی جهان اسلام نیرویی پیش برنده باشد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تأثیر تمدن ایرانی بر تمدن اسلامی

تحقیق در مورد علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان 29 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان 29 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان

• مقدمه

• همانگونه که بنای یک ساختمان عظیم مستلزم پایه¬های سترگ و ستون¬های محکمی است بنای هر شاهنشاهی و حکومتی بر ستون-های قابل اتکایی استوار است. در بررسی علل انقراض سلسله ساسانی ابتدا باید معین گرداند که پایه¬های شکل¬گیری این نظام سیاسی چه بود و این پایه¬ها و مایه¬ها در طول سالیان چه مسیری را گذرانده و چه آسیب¬هایی را پشت سر گذاشته که سرانجام سنگینی تنه عظیم خود را تاب نیاورده و به سراشیبی سقوط افتاده است.

• در خصوص ظهور و سقوط حکومت¬ها یک نظریه عمومی وجود دارد که ابن خلدون آن را به خوبی تشریح کرده و از نظر نگارنده بسیار قابل اعتنا می¬باشد.

• به نظر ابن خلدون نبرد و تنازع میان دو شیوه اساسی معیشت بادیه¬نشینی و یکجانشینی ریشه تحولات تاریخی و پیدایش و استقرار دولت و طبقه حاکم بشمار می¬آید. چنانکه می¬گوید: «زندگی بادیه¬نشینی کهن¬تر و پیشتر از زندگی شهرنشین است و بادیه¬نشینی به منزله گهواره اجتماع و تمدن است و اساس تشکیل شهرها و جمعیت آنها از بادیه¬نشینان بوجود آمده است.» [1]

• مضمون نظریه وی این است که در حالیکه طوایف دامدار و صحرانشین در جستجوی مرتع در حرکت هستند مردم یکجانشین در روستاها و شهرها سکونت گزیده¬اند. در شرایط سکونت در یک محل فساد و تن-آسانی و تجمل¬پرستی و تنزل اخلاق اجتماعی توسعه یافته و موجب تباهی می¬شود در اثر همین رخوت و سستی مردم دلاور و جنگ¬جوی قبایل بر شهرنشینان غلبه می¬یابند و خود آنها نیز سرانجام به تن¬آسانی و تجمل روی آورده و مغلوب و مقهور طوایف صحراگرد می¬شوند.

• در واقع نیروی این اقوام صحراگرد و دلاور بازوی نظامی این سرزمین به حساب می¬آمد که با نام¬های گوناگون همچون «مادها، هخامنشیان، سلوکیه، پارت¬ها، ساسانیان، اعراب مسلمان، ترکان غزنوی، ترکان سلجوقی، ایلخانان مغول، ترکان تیموری، ترکمن¬های صفوی، پارسیان زند و ترکمن¬های قاجار» [2] در پهنه سرزمین ایران آشکار شده و بترتیب جای خود را به دیگری دادند.

• از سویی دیگر شاهنشاهی¬های ایران از یک روند ظهور و سقوط خاص خود نیز پیروی می¬کنند که شاید ویژگی بسیاری از حکومت¬های سلطنتی باشد. برای روشن¬تر شدن این نظر حکومت هخامنشیان را به عنوان نمونه بررسی می¬کنیم.

• با ظهور کورش و مبارزات و جنگ¬های مشهورش بنای یک حکومت و امپراطوری عظیم در فلات ایران شکل می¬گیرد. امپراطوری که نه تنها تمام حوزه فرهنگی ایران را در سیطره خود می¬گیرد بلکه سرزمین¬های وسیعی چون مصر، یونان و ... را زیر چتر خود قرار می¬دهد.

• معمولا بنای اولیه چنین حکومت¬هایی چنان استوار است که چند پادشاه بعد از بنیانگذار و نخستین شاه مقتدر با دشواری زیادی روبرو نمی¬شوند.

• بنای مستحکم کوروش در زمان کمبوجیه، داریوش کبیر با همان قوت و قدرت پایدار می¬ماند همین استحکام حتی در زمان خشایارشاه نیز با وجود دراز دستی¬های وی برقرار است؛ اما فتور و سستی و علائم اولیه زوال در زمان شاهان بعدی نمودار می¬شود.

• بعد از این مانند بسیاری از شاهنشاهی¬های ایرانی قدرت جنگاوری در شاهان دیگر کمتر می¬شود تا جایی که همچون گرگ پیری که در سنین کهنسالی به مکر و چاره¬اندیشی روی می¬آورد به «سربازان طلایی» خود روی می¬آوردند مثلا بجای روبه¬رو شدن با یونان می¬کوشند با اختلاف¬افکنی بین آتن و اسپارت مانع از وحدت یونان شده و در نتیجه از نگاه و درازدستی آنها به قلمرو خود جلوگیری نمایند.

• اما این ترفند هم تا جایی کاربرد دارد که آرمان¬های بلندپروازانه، جنگاوری و انتقام¬جویی سردار مقدونیه مطرح نباشد. بعد از این می¬بینیم هخامنشیان نیز پایه¬های رفیع حکومت خود را در اثر سستی، فساد و تسویه حساب¬های خونین برای رسیدن به سلطنت، حذف همه شاهزادگان و نخبگان سیاسی و اقتدارطلبی گروههای مختلف قدرت و نیز کم شدن روحیه جنگاوری فرو افتاده می¬بینند. ویژگی که وجه مشترک بسیاری از شاهنشاهی¬های ایران محسوب می¬گردد. همین اتفاق در اکثر سلسله¬های بعدی ظهور و سقوط یافته یعنی اشکانی، ساسانی و حتی سلسله¬های معاصر یعنی صفویه، افشاریه، زندیه و قاجار مشاهده می¬شود.

• اقدامی که جانشینان شاه اسماعیل به خصوص شاه عباس اول و شاهان قبل و بعد وی انجام می¬دهند بسیار حائز اهمیت است، یعنی کشتن هر کس که به نوعی خطری


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست ساسانیان 29 ص