اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ورزش های عضلات باسن و ران

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره ورزش های عضلات باسن و ران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

ورزش های عضلات باسن و ران

 

راهکار بدست آوردن باسن و ران متناسب تمرکز بر گروههای عضلانی چهار سر ( جلوی ران ) ، هامسترینگ ( پشت ران )‌ و گلوئتال ( باسن ) است .

تقویت این عضلات باعث افزایش قدرت شما در انجام تمام کارهائی است که انجام می دهید  . مثل بالا رفتن از پله ها ، از روی صندلی بلند شدن ، بلند کردن بچه از روی زمین و پیاده روی .

* عضلات قسمت فوقانی پا :

شامل چهار سر، هامسترینگ ، دورکننده ها ( قسمت خارجی ران ) نزدیک کننده ها ( قسمت داخلی ران ) از جمله بزرگترین عضلات بدن بوده و نکته مهم این است که باید در تعادل با یکدیگر کار کنند .

تقویت متعادل این عضلات برای حفظ عملکرد مطلوب آنها ضروری است در غیر اینصور مشکلاتی مانند اختلال راه رفتن ، مشکلات تعادل و اختلال در فعالیت های روزمره بوجود می آید .

عضلات ضعیف ، سفت و نامتعادل نه فقط باعث اختلالاتی می شوند  بلکه در آینده مشکلات بیشتری نیز ایجاد خواهند کرد .

توجه بیش از حد به یک گروه عضلانی منجر به نقصان در سایر گروهها خواهد شد .

وقتی یک قسمت از پا بیش از قسمت های دیگر تقویت شود می تواند باعث کشیده شدن لگن و ران و خارج شدن از حالت تقارن طبیعی گشته که این مسئله منجر به اختلال در ثبات و در نتیجه درد کمر ، ران ، زانو و مچ پا می شود .

اکثریت افرادی که در حال درمان دردزانو و کمر هستند ، در حقیقت بیشتر نیازمند تقویت متعادل عضلات می باشند .

سفتی هامسترینگ ها در بسیاری از افراد از جمله دونده ها دیده می شود و انقباض مکرر و عدم کشش عضلات می تواند منجر به کاهش محدوده حرکتی آنها شود .

کشش عضلانی ، یک قسمت مهمی از ایجاد تعادل می باشد .

تعداد زیادی از افرادی که دچار صدمه می شوند ، علت عمده در عدم وجود یک کوشش آگاهانه در جهت کشیدن عضلات می باشد . مثلاً این افراد بعد از ۵۰ دقیقه فعالیت ۲ دقیقه به عضلات خود کشش می دهند .

تعدادی از ورزش های ران و باسن به شرح ذیل می باشد . البته این لیست در بردارنده تمام ورزش ها نیست بلکه فقط تعدادی از این ورزش ها انتخاب شده است .

روش صحیح ، ترکیبی از تقویت عضلات و تغییر رژیم غذائی می باشد .

جاذبه ، بافت همبند ، سن و ژنتیک همگی در شکل عضلات باسن و ران تأثیر گذارند اما این عوامل نباید باعث عدم فعالیت ما شوند .

 

«  ورزش پاها و باسن  »

افراد مبتدی برای انجام هر ورزش ابتدا باید با یک ست ۱۵-۱۰ بار شروع کرده و در طول زمان آنرا به دو تا سه ست افزایش دهند .

 

«  گروه عضلات چهار سر ( جلوی ران )  »

نکته : زمانی که هر ورزش را انجام میدهید روی عضلاتی که در حال فعالیت هستند تمرکز کرده و یک طیف کامل از حرکت با استفاده از حرکات آهسته ، کنترل شده و آزاد انجام دهید .

تمرینات با دمبل :

۱ - در هر دست خود یک دمبل گرفته و بایستید ، پاها را به اندازه عرض شانه بازکرده و زانوها را کمی خم کنید .

 

۲ - یکی از پاهای خود را یک قدم جلو بگذارید .

 

۳ - با چهار شماره تمامی بدن را به آهستگی و با یک حرکت کنترل شده پائین بیاورید . در حین پائین آمدن بدن باید هر دو زانو خم شوند . مفصل زانو نباید بیش از ۹۰ درجه خم شود . پائین آوردن بدن باید به شکلی باشد که ران جلویی موازی با سطح زمین باشد . مطمئن شوید که زانوی جلوئی جلوتر از انگشتان پا قرار نگرفته باشد . ( این کار احتمال صدمه به زانو را زیاد می کند )

۴ - به حالت ایستاده و شروع برگردید .

۵ - ۱۰ تا ۱۲ بار این حرکت را انجام داده و سپس جای پاها را عوض کنید .

 

«  گروه عضلات گلوئتال ( باسن ) ، چهارسر و هامسترینگ ( پشت ران )‌ »

حرکت چمباتمه با دمبل :

۱ - در هر دست خود یک دمبل گرفته و بایستید ، پاها را به اندازه عرض شانه بازکرده و زانوها را کمی خم کنید .

۲ - با چهار شماره به آهستگی بدن خود را پائین بیاورید . به آهستگی بدن خود را به شکلی پائین آورده تا رانهای شما موازی سطح زمین گردند . همیشه مراقب باشید تا زانوهای شما جلوتر از انگشتان پا قرار نگیرد . به این منظور باسن خود را به سمت عقب حرکت دهید .

۳ - با فشار دادن روی پاشنه پا به آهستگی به حالت اول برگردید .

حرکت پل :

۱ - به پشت دراز کشیده و زانوهای خود را خم کرده ، کف پاهای خود را طوری روی زمین قرار دهید که فاصله آنها به اندازه عرض لگن باشد .

 

۲ - ابتدا لگن را از روی زمین بلند کرده  ، سپس ستون فقرات را از روی زمین به شکلی بلند کنید که در هر زمان یک مهره از زمین جدا شود تا جائیکه یک خط مستقیم از شانه تا زانوها ایجاد شود ( پاشنه پا باید مستقیماً زیر زانوها باشد ) .

۳ - چند شماره صبر کرده سپس به آهستگی ستون فقرات را پائین بیاورید طوری که باسن آخرین نقطه ای باشد که به زمین می رسد . این حرکت را ۱۰ تا ۱۵ بار تکرار کنید .

نوع دیگر حرکت پل : برای تمرین سنگین تر زمانیکه به بالاترین نقطه رسیدید ، ستون فقرات را تا نیمه پائین آورده ، سپس با کمک عضلات باسن دوباره آنرا به بالا ببرید .

 

«  گروه عضلات خارجی ران »  

حرکت دراز کش و دور کردن

۱ - به پهلودراز بکشید و سرخود را روی بازویتان بگذارید .

 

۲ - پاهای خود را با زاویه ۴۵ درجه جلوی خود قرار دهید تا تعادلتان حفظ شود .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ورزش های عضلات باسن و ران

تحقیق درباره ران تارور

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره ران تارور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

"ران تارور" را در سال 1982 هنگامیکه در Philadelphia Inquirer کار می کرد دیدم. او بسیار سختکوش ، با شخصیت و با استعداد است و به طور مداوم جدا از کار های معمولش برای روزنامه ها ، هنر و تکنیک خود را با انجام پروژه های دیگری ارتقا می دهد.من از دیدن اولین تصویر مجموعه کار های او از" کابوی آفریقایی – آمریکایی" تحت تاثیر قرار گرفتم .تارور در این عکس ها تصویری نزدیک و صمیمی از مردمان آفریقایی –آمریکایی ، که در رسانه ها به آن ها پرداخته نمی شود ، ارائه داده است.تارور خود از یک خانواده مزرعه دار است و در کارهایش به خوبی از پس نشان دادن روح و تاریخ زندگی این خانواده ها که راهی غرب شده اند بر آمده است. من خوشحالم که عکس های او در رسانه ها و نمایشگاه هایی در سراسر آمریکا به نمایش در آمده اند ، تصاویر او بخش مهم و با ارزشی از میراث آمریکا محسوب می شوند

"تام کندی" دبیر عکس مجله نشنال جئوگرافیک در سال های 1987-1997

ران تارور در سال 1957 در Fort Gibson اکلاهما سیتی متولد شد.مدرک لیسانس خود را در روزنامه نگاری و هنرهای گرافیک از دانشگاه ایالتی شمال شرقی اکلاهما دریافت کرد . طی 14 سال به عنوان فوتوژورنالیست در Philadelphia Inquirer کار کرد و در این دوره جوایز بورسیه های تحصیلی و تحقیقاتی زیادی نصیب او شد. انجمن ملی روزنامه نگاران حرفه ای ، POY Picture of the year،انجمن ملی عکاسان خبری و World Press Photo جوایزی را به او اهدا و از وی تقدیر کرده اند.در سال های گذشته مجله " هفت هنر " نام او را در فهرست انتخابی خود تحت عنوان " 50 ستاره مترقی" منتشر کرد.فرصت مطالعاتی که از سوی انجمن هنرهای پنسیلوانیا و بورسیه ای که از جانب انجمن نشنال جئوگرافیک به وی اعطا شد امکان مطالعه و عکاسی عمیق او را از زندگی کابوی های آفریقا-آمریکایی مدرن فراهم کرد.نمایشگاه تارور تحت عنوان " The long Ride Home” که در مورد کابوی های آفریقا – آمریکایی است ، به شکل وسیعی در نقاط مختلف برپا شده است. تارور به همراه همسر ،دختر و پسر کوچکش در فیلادلفیا ی پنسیلوانیا زندگی می کند. چندی پیش مجله نشنال جئوگرافیک با ران تارور مصاحبه ای کرده است.

عکاسی را چطور شروع کردید؟

پدرم یک عکاس آماتور بود. او از یک دوربین brownie و یک دوربین Zeis-Icon که برادرم هنگام سکونتش در آلمان برای پدرم خریده بود استفاده می کرد. پدرم طی سی سال، هزاران عکس با آن دوربین ها گرفته اما هیچ وقت نگاتیو هایش را فایل و فهرست نکرده و ترجیح داده بود نگاتیو هایش را به دیوار تاریکخانه اش آویزان کند.هر سال من و پدرم نگاتیوها را پایین می آوریم آنها را شستشو می دهیم و دوباره آنها را به دیوار آویزان می کنیم.در پنجاهمین سالگرد ازدواج پدر و مادرم ، تمام نگاتیو ها ی پدر را بریدم ، آنها را مرتب و فهرست بندی کردم و از آنها کنتاکت شیت و راهنما تهیه کردم.وقتی که پدرم هدیه مرا دریافت کرد عمیقا تحت تاثیر قرار گرفت و منهم همینطور.موقعی که نگاتیو ها را می بریدم داستان تصویری پدرم از خانواده و مردم شهر را پیش رو داشتم در نتیجه به طور جدی به فوتوژورنالیسم و به ویژه عکاسی مستند به عنوان یک حرفه فکر می کردم

ماموریت عکاسی مورد علاقه تان کدام کار شما بوده است؟برای مطبوعات زیادی از جمله Philadelphia Inquirer ماموریت های عکاسی زیادی انجام داده ام که برای من خاطره انگیز و جالب هستند. این ماموریت ها مرا به سراسر جهان بردند. با اینحال ماموریت مورد علاقه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ران تارور

تحقیق درمورد فیلمنامه بایسیکل ران

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درمورد فیلمنامه بایسیکل ران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

فیلمنامه:

بایسیکل‏ران

داستان این فیلمنامه، واقعی است و نویسنده در اواخر دهه چهل، طرحی از همین داستان را، در ورزشگاهی واقع در میدان خراسان تهران شاهد بوده است. این واقعه به اشکال دیگر در شهرهای مختلف، چون دزفول و اراک نیز به وقوع پیوسته است.

بیمارستان اول، روز.

نقره، زن افغانی در حال جان دادن است. به سختی نفس می‏کشد. جمعه، پسر کوچک او مضطرب است و او را باد می‏زند. گاهی توی دهان مادرش فوت می‏کند (تنفس مصنوعی غلط و ناقص). نسیم، مرد افغانی مهاجر، برای زنش دکتر می‏آورد. دکتر اول، گوشی را روی سینة نقره می‏گذارد.

دکتر اول: زنت کلکسیون مرضه. (نقره، زیر گوشی تکان تکان می‏خورد. جمعه و نسیم او را سخت نگه می‏دارند.) این مریضی‏ها ناشناخته است. مال دورة بی پولیه. یه مدت که زیاد گشنه بمونی، همه جور میکربی امکان رشد پیدا می‏کنه. ببرش یه بیمارستان مجهز. فقط یه جا هست که شاید دردتو دوا کنند. (روی نسخه آدرس آن ‏جا را نوشته است.) پول و پله داری؟ اگه نداری نرو.

تفریحگاه عمومی، روز.

درون یک بنای استوانه‏ای شکل (دیوار مرگ)، یک موتورسوار، با موتوری که چراغش روشن است، به شکل خطرناکی می‏چرخد. از دید مردمی که بالای گودال به تماشا ایستاده‏اند، به آتشگردانی شبیه است. تماشاچیان برای او پول می‏ریزند.

بیمارستان دوم، روز.

دکتر دوم، فشار خون نقره را اندازه می‏گیرد. موتورسوار و نسیم و جمعه نیز حضور دارند. نقره، گویی در حال جان دادن است.

دکتر دوم: من از خدا می‏خوام روی زنت تحقیق کنم. ولی اگر مُرد، من جوابگو نیستم. این مرض ناشناخته است اینجا رو امضا کن!

نسیم، خودنویس دکتر دوّم را می‏گیرد و اسمش را می‏نویسد: «نسیم دوچرخه‏سوار» و خطی زیر اسم می‏کشد که امضای اوست. عنوان فیلم، همان نوشتة بدخط اوست. حالا نسیم و دوست موتورسوارش جلوی حسابداری بیمارستانند.

حسابدار: شبی هزار تومن پول تخته، به تو تخفیف دادیم، شد شبی پونصد تومن. شبی سیصد تومن پول سرویس و اکسیژنه. پول آزمایش و عمل و ویزیتم سوا نوشته می‏شه. پول هر شبم پیش پیش می‏گیریم. چقدر بیعانه می‏دین؟

(نسیم به زنش در انتهای راهرو نگاه می‏کند. نقره بال بال می‏زند. جمعه پسرش توی دهان او فوت می‏کند و دستهایش را بالا و پایین می‏برد. دوست نسیم از جیبش مشتی اسکناس تاکرده درمی‏آورد. نسیم نیز از هر جیبش مقداری پول افغانی درمی‏آورد. حسابدار پول های او را با تعجب نگاه می‏کند. هر چند برگ از اسکناس‏ها مربوط به یک دوره از دولت های مستعجل افغانستان است.) اینا دیگه چیه؟

نسیم: هزار و دوصد افغانی و پنجاه پوله.

حسابدار: تبدیلش کن بیار! (پول های دوست او را می‏شمارد.) این مال امشب. یه خرده‏ام اضافه‏تره. فعلاً بستریش می‏کنم تا پولو بیاری.

نقره را با برانکار به تختی می‏رسانند. نسیم و موتورسوار و جمعه به دنبال او هستند. پرستاران به بینی نقره ماسک اکسیژن وصل می‏کنند. نقره، رفته رفته آرام‏تر می‏شود. این عمل به چشم نسیم معجزه‏ای است. روی دعا به آسمان می‏برد.

تفریحگاه عمومی، ظهر.

موتورسوار پیاده می‏شود. تماشاچیان از بالکن گودال پایین می‏آیند. بچة یکی از تماشاچیان هنوز پول خرد به گودال پرتاب می‏کند. موتورسوار با موتورش از دریچة کف استوانه بیرون می‏آید. نسیم و جمعه بر ترکِ موتور سوار می‏شوند.

موتورسوار: نریزین بابا! اگه برای منه که حقوقم ثابته. (به نسیم) دیروز یکیش خورد توی سرم، هنوز درد می‏کنه.

جلوی یک قهوه‏خانه، روز.

از راه می‏رسند. موتورسوار موتور را روی جک می‏زند. نسیم و جمعه به موتور تکیه می‏دهند.

موتورسوار: وایسین اومدم. می‏رم پول‏ها رو تبدیل کنم، نشونی ایازم بگیرم.

نسیم: زود برگرد! چاه رو باید تا شب تحویل بدم.

موتورسوار می‏رود. چند مشتری از قهوه‏خانه خارج می‏شوند.حاشیة خیابان مملو از تریلی است. آن سوی خیابان مردی ریزنقش سرش را زیر چرخ یک تریلیِ پارک کرده می‏گذارد. پسربچه‏ای که همراه اوست، کمی از تریلی فاصله می‏گیرد و مراقب اطراف می‏شود. حواس نسیم و جمعه به مرد و بچه جلب می‏شود. رانندة تریلی سر می‏رسد و سوار ماشین می‏شود. نسیم از جا نیم‏خیز می‏شود. راننده، ماشین را روشن می‏کند. پسربچة همراه مرد، هنوز عکس العملی نشان نمی‏دهد. شاگرد رانندة تریلی، دوان دوان خود را به ماشین می‏رساند و سوار می‏شود. رانندة تریلی چراغ راهنمایش را می‏زند که راه بیفتد. نسیم و جمعه از بهت چشم‎هایشان باز مانده است. نسیم، ناخودآگاه جیغ می‏زند. اما قبل از او پسربچه خود را جلو تریلی می‏اندازد و دست تکان می‏دهد و به زیر چرخ‏ها اشاره می‏کند. شاگرد راننده سرش را از شیشه بیرون می‏کند، چیزی نمی‏بیند. در را باز می‏کند و پایین می‏آید. پسربچه مردِ زیر چرخ را به شاگرد راننده نشان می‏دهد. موتورسوار از قهوه‏خانه بیرون می‏آید.

موتورسوار: پولو تبدیل کردم. نشونی ایازم برای شب گرفتم.

نسیم هنوز بهت زده است و با دست، مرد ریزنقشِ زیر تریلی را به او نشان می‏دهد. شاگرد راننده و راننده، او را از زیر ماشین بیرون می‏کشند. راننده نیز به کمک او می‏آید. شاگرد راننده داد و فریاد می‏کند و به گوش مرد می‏زند. عده‏ای از راننده‏ها و مشتریان قهوه‏خانه دور آن‏ها جمع می‏شوند.

راننده: مرد حسابی جا قحطیه؟

مرد ریزنقش: بدبختم. بیچاره‏ام. زنم داره می‏میره. ولم کنین! بذارین خودمو بکشم راحت شم.

شاگرد راننده دوباره می‏خواهد او را بزند که راننده مانع می‏شود و یک اسکناس به او می‏دهد.

راننده: برو سراغ یه کار آبرودار! برو امیدوار باش!

شاگر راننده: شانس آوردی گیر یه آدم خداشناس افتادی والا من می‏دونستم و تو.

نسیم و جمعه که بر ترک موتور نشسته‏اند از آن‏جا دور می‏شوند.

بیمارستان دوم، روز.

جمعه در کنار تخت مادرش است. نقره به سر او دست می‏کشد. هنوز بدحال است. نسیم و موتورسوار کنار حسابداری ایستاده‏اند. حسابدار پول ها را می‏شمارد.

حسابدار: دیگه داشتن زنتو جواب می‏کردن. دکتر گفته اگه تا چند روز دیگه پول نیاری وجراحی نشه، مردنش حتمیه. (نسیم اشک از چشم پاک می‏کند.) فعلاً با آمپول نیگرش داشتن. اینکه دوباره کمه! (روی کاغذ حساب می‏کند.) پول سه روز تخت و اکسیژنه.

نسیم: هنوز یه کار خوب گیر نیاوردم.

موتورسوار: تازه مهاجره. نابلده. دنبال یه کار می‏گرده.

حسابدار: تا دو روز دیگه جور کردی که کردی، والا من بی‏تقصیرم. می‏ذارنش دم در.

نسیم: دیروز شش متر چاه کندم. زمینش سنگیه. متری پنجاه تومن بیشتر به افغانی‏ها نمی‏دن. (رو به دوستش) با چاه کنی گذارم نمی‏شه.

موتورسوار: بریم تا شب.

ساختمانی نیمه تمام، روز.

از موتور پیاده می‏شوند. نسیم با طناب، خود را می‏بندد. جمعه به دست های تاول زده‏اش تف می‏اندازد و با


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد فیلمنامه بایسیکل ران

فیلمنامه بایسیکل ران

اختصاصی از اینو دیدی فیلمنامه بایسیکل ران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

فیلمنامه:

بایسیکل‏ران

داستان این فیلمنامه، واقعی است و نویسنده در اواخر دهه چهل، طرحی از همین داستان را، در ورزشگاهی واقع در میدان خراسان تهران شاهد بوده است. این واقعه به اشکال دیگر در شهرهای مختلف، چون دزفول و اراک نیز به وقوع پیوسته است.

بیمارستان اول، روز.

نقره، زن افغانی در حال جان دادن است. به سختی نفس می‏کشد. جمعه، پسر کوچک او مضطرب است و او را باد می‏زند. گاهی توی دهان مادرش فوت می‏کند (تنفس مصنوعی غلط و ناقص). نسیم، مرد افغانی مهاجر، برای زنش دکتر می‏آورد. دکتر اول، گوشی را روی سینة نقره می‏گذارد.

دکتر اول: زنت کلکسیون مرضه. (نقره، زیر گوشی تکان تکان می‏خورد. جمعه و نسیم او را سخت نگه می‏دارند.) این مریضی‏ها ناشناخته است. مال دورة بی پولیه. یه مدت که زیاد گشنه بمونی، همه جور میکربی امکان رشد پیدا می‏کنه. ببرش یه بیمارستان مجهز. فقط یه جا هست که شاید دردتو دوا کنند. (روی نسخه آدرس آن ‏جا را نوشته است.) پول و پله داری؟ اگه نداری نرو.

تفریحگاه عمومی، روز.

درون یک بنای استوانه‏ای شکل (دیوار مرگ)، یک موتورسوار، با موتوری که چراغش روشن است، به شکل خطرناکی می‏چرخد. از دید مردمی که بالای گودال به تماشا ایستاده‏اند، به آتشگردانی شبیه است. تماشاچیان برای او پول می‏ریزند.

بیمارستان دوم، روز.

دکتر دوم، فشار خون نقره را اندازه می‏گیرد. موتورسوار و نسیم و جمعه نیز حضور دارند. نقره، گویی در حال جان دادن است.

دکتر دوم: من از خدا می‏خوام روی زنت تحقیق کنم. ولی اگر مُرد، من جوابگو نیستم. این مرض ناشناخته است اینجا رو امضا کن!

نسیم، خودنویس دکتر دوّم را می‏گیرد و اسمش را می‏نویسد: «نسیم دوچرخه‏سوار» و خطی زیر اسم می‏کشد که امضای اوست. عنوان فیلم، همان نوشتة بدخط اوست. حالا نسیم و دوست موتورسوارش جلوی حسابداری بیمارستانند.

حسابدار: شبی هزار تومن پول تخته، به تو تخفیف دادیم، شد شبی پونصد تومن. شبی سیصد تومن پول سرویس و اکسیژنه. پول آزمایش و عمل و ویزیتم سوا نوشته می‏شه. پول هر شبم پیش پیش می‏گیریم. چقدر بیعانه می‏دین؟

(نسیم به زنش در انتهای راهرو نگاه می‏کند. نقره بال بال می‏زند. جمعه پسرش توی دهان او فوت می‏کند و دستهایش را بالا و پایین می‏برد. دوست نسیم از جیبش مشتی اسکناس تاکرده درمی‏آورد. نسیم نیز از هر جیبش مقداری پول افغانی درمی‏آورد. حسابدار پول های او را با تعجب نگاه می‏کند. هر چند برگ از اسکناس‏ها مربوط به یک دوره از دولت های مستعجل افغانستان است.) اینا دیگه چیه؟

نسیم: هزار و دوصد افغانی و پنجاه پوله.

حسابدار: تبدیلش کن بیار! (پول های دوست او را می‏شمارد.) این مال امشب. یه خرده‏ام اضافه‏تره. فعلاً بستریش می‏کنم تا پولو بیاری.

نقره را با برانکار به تختی می‏رسانند. نسیم و موتورسوار و جمعه به دنبال او هستند. پرستاران به بینی نقره ماسک اکسیژن وصل می‏کنند. نقره، رفته رفته آرام‏تر می‏شود. این عمل به چشم نسیم معجزه‏ای است. روی دعا به آسمان می‏برد.

تفریحگاه عمومی، ظهر.

موتورسوار پیاده می‏شود. تماشاچیان از بالکن گودال پایین می‏آیند. بچة یکی از تماشاچیان هنوز پول خرد به گودال پرتاب می‏کند. موتورسوار با موتورش از دریچة کف استوانه بیرون می‏آید. نسیم و جمعه بر ترکِ موتور سوار می‏شوند.

موتورسوار: نریزین بابا! اگه برای منه که حقوقم ثابته. (به نسیم) دیروز یکیش خورد توی سرم، هنوز درد می‏کنه.

جلوی یک قهوه‏خانه، روز.

از راه می‏رسند. موتورسوار موتور را روی جک می‏زند. نسیم و جمعه به موتور تکیه می‏دهند.

موتورسوار: وایسین اومدم. می‏رم پول‏ها رو تبدیل کنم، نشونی ایازم بگیرم.

نسیم: زود برگرد! چاه رو باید تا شب تحویل بدم.

موتورسوار می‏رود. چند مشتری از قهوه‏خانه خارج می‏شوند.حاشیة خیابان مملو از تریلی است. آن سوی خیابان مردی ریزنقش سرش را زیر چرخ یک تریلیِ پارک کرده می‏گذارد. پسربچه‏ای که همراه اوست، کمی از تریلی فاصله می‏گیرد و مراقب اطراف می‏شود. حواس نسیم و جمعه به مرد و بچه جلب می‏شود. رانندة تریلی سر می‏رسد و سوار ماشین می‏شود. نسیم از جا نیم‏خیز می‏شود. راننده، ماشین را روشن می‏کند. پسربچة همراه مرد، هنوز عکس العملی نشان نمی‏دهد. شاگرد رانندة تریلی، دوان دوان خود را به ماشین می‏رساند و سوار می‏شود. رانندة تریلی چراغ راهنمایش را می‏زند که راه بیفتد. نسیم و جمعه از بهت چشم‎هایشان باز مانده است. نسیم، ناخودآگاه جیغ می‏زند. اما قبل از او پسربچه خود را جلو تریلی می‏اندازد و دست تکان می‏دهد و به زیر چرخ‏ها اشاره می‏کند. شاگرد راننده سرش را از شیشه بیرون می‏کند، چیزی نمی‏بیند. در را باز می‏کند و پایین می‏آید. پسربچه مردِ زیر چرخ را به شاگرد راننده نشان می‏دهد. موتورسوار از قهوه‏خانه بیرون می‏آید.

موتورسوار: پولو تبدیل کردم. نشونی ایازم برای شب گرفتم.

نسیم هنوز بهت زده است و با دست، مرد ریزنقشِ زیر تریلی را به او نشان می‏دهد. شاگرد راننده و راننده، او را از زیر ماشین بیرون می‏کشند. راننده نیز به کمک او می‏آید. شاگرد راننده داد و فریاد می‏کند و به گوش مرد می‏زند. عده‏ای از راننده‏ها و مشتریان قهوه‏خانه دور آن‏ها جمع می‏شوند.

راننده: مرد حسابی جا قحطیه؟

مرد ریزنقش: بدبختم. بیچاره‏ام. زنم داره می‏میره. ولم کنین! بذارین خودمو بکشم راحت شم.

شاگرد راننده دوباره می‏خواهد او را بزند که راننده مانع می‏شود و یک اسکناس به او می‏دهد.

راننده: برو سراغ یه کار آبرودار! برو امیدوار باش!

شاگر راننده: شانس آوردی گیر یه آدم خداشناس افتادی والا من می‏دونستم و تو.

نسیم و جمعه که بر ترک موتور نشسته‏اند از آن‏جا دور می‏شوند.

بیمارستان دوم، روز.

جمعه در کنار تخت مادرش است. نقره به سر او دست می‏کشد. هنوز بدحال است. نسیم و موتورسوار کنار حسابداری ایستاده‏اند. حسابدار پول ها را می‏شمارد.

حسابدار: دیگه داشتن زنتو جواب می‏کردن. دکتر گفته اگه تا چند روز دیگه پول نیاری وجراحی نشه، مردنش حتمیه. (نسیم اشک از چشم پاک می‏کند.) فعلاً با آمپول نیگرش داشتن. اینکه دوباره کمه! (روی کاغذ حساب می‏کند.) پول سه روز تخت و اکسیژنه.

نسیم: هنوز یه کار خوب گیر نیاوردم.

موتورسوار: تازه مهاجره. نابلده. دنبال یه کار می‏گرده.

حسابدار: تا دو روز دیگه جور کردی که کردی، والا من بی‏تقصیرم. می‏ذارنش دم در.

نسیم: دیروز شش متر چاه کندم. زمینش سنگیه. متری پنجاه تومن بیشتر به افغانی‏ها نمی‏دن. (رو به دوستش) با چاه کنی گذارم نمی‏شه.

موتورسوار: بریم تا شب.

ساختمانی نیمه تمام، روز.

از موتور پیاده می‏شوند. نسیم با طناب، خود را می‏بندد. جمعه به دست های تاول زده‏اش تف می‏اندازد و با


دانلود با لینک مستقیم


فیلمنامه بایسیکل ران

ران تارور 7ص

اختصاصی از اینو دیدی ران تارور 7ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

"ران تارور" را در سال 1982 هنگامیکه در Philadelphia Inquirer کار می کرد دیدم. او بسیار سختکوش ، با شخصیت و با استعداد است و به طور مداوم جدا از کار های معمولش برای روزنامه ها ، هنر و تکنیک خود را با انجام پروژه های دیگری ارتقا می دهد.من از دیدن اولین تصویر مجموعه کار های او از" کابوی آفریقایی – آمریکایی" تحت تاثیر قرار گرفتم .تارور در این عکس ها تصویری نزدیک و صمیمی از مردمان آفریقایی –آمریکایی ، که در رسانه ها به آن ها پرداخته نمی شود ، ارائه داده است.تارور خود از یک خانواده مزرعه دار است و در کارهایش به خوبی از پس نشان دادن روح و تاریخ زندگی این خانواده ها که راهی غرب شده اند بر آمده است. من خوشحالم که عکس های او در رسانه ها و نمایشگاه هایی در سراسر آمریکا به نمایش در آمده اند ، تصاویر او بخش مهم و با ارزشی از میراث آمریکا محسوب می شوند

"تام کندی" دبیر عکس مجله نشنال جئوگرافیک در سال های 1987-1997

ران تارور در سال 1957 در Fort Gibson اکلاهما سیتی متولد شد.مدرک لیسانس خود را در روزنامه نگاری و هنرهای گرافیک از دانشگاه ایالتی شمال شرقی اکلاهما دریافت کرد . طی 14 سال به عنوان فوتوژورنالیست در Philadelphia Inquirer کار کرد و در این دوره جوایز بورسیه های تحصیلی و تحقیقاتی زیادی نصیب او شد. انجمن ملی روزنامه نگاران حرفه ای ، POY Picture of the year،انجمن ملی عکاسان خبری و World Press Photo جوایزی را به او اهدا و از وی تقدیر کرده اند.در سال های گذشته مجله " هفت هنر " نام او را در فهرست انتخابی خود تحت عنوان " 50 ستاره مترقی" منتشر کرد.فرصت مطالعاتی که از سوی انجمن هنرهای پنسیلوانیا و بورسیه ای که از جانب انجمن نشنال جئوگرافیک به وی اعطا شد امکان مطالعه و عکاسی عمیق او را از زندگی کابوی های آفریقا-آمریکایی مدرن فراهم کرد.نمایشگاه تارور تحت عنوان " The long Ride Home” که در مورد کابوی های آفریقا – آمریکایی است ، به شکل وسیعی در نقاط مختلف برپا شده است. تارور به همراه همسر ،دختر و پسر کوچکش در فیلادلفیا ی پنسیلوانیا زندگی می کند. چندی پیش مجله نشنال جئوگرافیک با ران تارور مصاحبه ای کرده است.

عکاسی را چطور شروع کردید؟

پدرم یک عکاس آماتور بود. او از یک دوربین brownie و یک دوربین Zeis-Icon که برادرم هنگام سکونتش در آلمان برای پدرم خریده بود استفاده می کرد. پدرم طی سی سال، هزاران عکس با آن دوربین ها گرفته اما هیچ وقت نگاتیو هایش را فایل و فهرست نکرده و ترجیح داده بود نگاتیو هایش را به دیوار تاریکخانه اش آویزان کند.هر سال من و پدرم نگاتیوها را پایین می آوریم آنها را شستشو می دهیم و دوباره آنها را به دیوار آویزان می کنیم.در پنجاهمین سالگرد ازدواج پدر و مادرم ، تمام نگاتیو ها ی پدر را بریدم ، آنها را مرتب و فهرست بندی کردم و از آنها کنتاکت شیت و راهنما تهیه کردم.وقتی که پدرم هدیه مرا دریافت کرد عمیقا تحت تاثیر قرار گرفت و منهم همینطور.موقعی که نگاتیو ها را می بریدم داستان تصویری پدرم از خانواده و مردم شهر را پیش رو داشتم در نتیجه به طور جدی به فوتوژورنالیسم و به ویژه عکاسی مستند به عنوان یک حرفه فکر می کردم

ماموریت عکاسی مورد علاقه تان کدام کار شما بوده است؟برای مطبوعات زیادی از جمله Philadelphia Inquirer ماموریت های عکاسی زیادی انجام داده ام که برای من خاطره انگیز و جالب هستند. این ماموریت ها مرا به سراسر جهان بردند. با اینحال ماموریت مورد علاقه


دانلود با لینک مستقیم


ران تارور 7ص