اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره امیر خسرو دهلوی

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره امیر خسرو دهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

امیر خسرو دهلوی

نویسنده: سید غلام سمنانی

برگردان از: عبدالرحیم احمد پروانی

مرگ کیقباد در حالتی که بتوان غیرعادیش خواند، رخ نداد. بعد از مرگ او جلال الدین خلجی که توسط کیقباد برای احراز پس صدارت پس از رهایی از نظام الدین فرا خوانده شده بود، با نیت استقرار امنیت، بر تخت شاهی نشست. جلال الدین هنگامی که به پادشاهی رسید، هفتاد سال داشت. وی مردی بود مهربان، شجاع، فیاض و شفیق و علاوه بر آن به شعر و شعرا علاقه فراوان داشت و گاهی خود نیز شعر می گفت. این قطعه را منسوب به او می دانند:

آن زلف پریشانت ژولیده نمی خواهم

وان روی چو گلنارت تفسیده نمی خواهم

بی پیرهنت خواهم یک شب به کنار آیی

هان، بانگ بلند است این پوشیده نمی خواهم. (ملا عبدالقادر بدایونی، منتخب التواریخ).

از بخت نیک، فضای دربار مساعد حال امیر خسرو بود. او از مقربان شاه گشت و آنچنان در دلش جای یافت که به عهده ”کتابداری“ مقرر و خلعت امارت برایش تفویض گشت. همچنان سالانه دوازده صد تنکه معاش برایش تعیین گردید. یک بار دیگر فضا برای باروری و رشد استعداد امیر خسرو مساعد گردید و مورد تشویق و تحسین اطرافیان قرار گرفت. غزل های امیر خسرو توسط مطربان و موسیقی نوازان دربار زمزمه می شد و هر کس از آن ها نسخه بر می داشت.

آنچنان که گفته آمدیم، جلال الدین خلجی مردی حلیم و مهربان بود. چشم پوشی او از خطاهای درباریان به ضرر او انجامید. کسانی که به جرم توطئه و سازش علیه شاه دستگیر می گردیدند، مورد عفو و بخشش قرار می گرفتند، به عوض ندامت و پشیمانی از مهربانی شاه سوء استفاده می کردند. بالاخره اوضاع تا جایی خراب شد که نزدیکان و اقارب شاه نیز علیه او به دسیسه پرداختند. جلال الدین شش سال پادشاهی کرد تا اینکه شکار توطئه یی گشت که برادرزاده و دامادش علاءالدین خلجی که شاه او را چون فرزند خود می پنداشت گردید. علاء الدین خلجی که از طرف شاه به حکومت ”اود“ و ”کتره“ گماریده شده بود، توسط دو اوباش شاه را به قتل رسانید. اگر چه معتمد علیه احمد چاپ با کناره گیری از این توطئه شاه را خبر کرده بود، اما شاه آنچنان بر علاء الدین اعتماد داشت که بر سخنان او باور نکرد و مشوره اش را نپذیرفت. جلال الدین کشته شد و علاء الدین برای فرونشانیدن خشم و غضب مردم و کسب رضایت سران سپاه و امراء که از این عملش خشمگین و بدگمان شده بودند، در حالیکه سیم و زر به هوا می پاشید، فاتحانه وارد دهلی گردید.

در این وقت، امیر خسرو را می بینیم که نه در مدح علاءالدین قاتل، بلکه در مدح علاء الدین پادشاه شعر می سراید. چنان بر می آید که او نیز پا در نقش قدم های مردم دهلی گذاشته بود. او در مرگ حامی خود، جلال الدین خلجی ابراز کمترین اندوه و غم نکرده است. در یک مثنوی علاء الدین را چنین مخاطب می سازد:

نه من بودم از طبع دریا نشان

جلوس ترا اولین در فشان

مبارک زبانی من بین که بخت

بدرگاه دهلی ترا داده تخت

به هر حال، در دیوان امیر خسرو قصاید زیادی را می توان یافت که در مدح جلال الدین خلجی سروده است. از آن شمار قصیده یی دارد که قصیده مشهور ظهیرالدین فارابی را که در مدح سلطان قزل ارسلان سروده بود، به یاد می آورد. ابیاتی از آن قصیده:

سلطان جلال دین که گه تخت بر شدن

چرخش ز هفت کرسی خود نردبان دهد

فیروز شه که صیت بلندش زمان زمان

از شرق تا به غرب ندای امان دهد

آن دم که گرد لشکر او بر رود به چرخ

پیشش بخاک بوسه مه آسمان دهد

بادت مدام دولت و آنگاه دولتی

کز قدر کره فلکت زیر ران دهد

بختی چنانکه روی همایونت را قضا

هر دم نوید مملکت جاویدان دهد

در قصیده دیگری می گوید:

شهنشها فن خسرو چو موی باریک است

مگر ز مدح تو کو درچه فن همی پیچد

بامتحان سخن، بهر پاسخ دیگری

ردیف چستی ازین ممتحن نمی پیچد

به بین که لقمه چنان کردمش که لذت آن

نواله ز پی هر دهن همی پیچد

بطرز من همه پیچند آری از پی خشم

شبه برشته در عدن همی پیچد

گه دعات که طومار هفت هیکل چرخ

بحضرت ملک ذوالمنن همی پیچد

بساط قدر تو گسترده با تا گویند

که بوریایی قیامت ز من همی پیچد

بعد از مرگ سلطان جلال الدین خلجی، سلطان علاء الدین خلجی بر تخت سلطنت هند تکیه زد و سال نخستین فرمانروایی خود را به گسترش قلمرو خود پرداخت. لشکرکشی و تصرف مناطق جدید چنان بر فکر و هوش این سلطان سایه افگنده بود که به سان اسکندر کبیر می خواست همه ممالک را زیر قبضه خود درآورد. در نتیجه این ذهنیگرایی و خیال پردازی که شاه خود را مصروف به آن ساخته بود، اوضاع و حالات در داخل ملک رو به خرابی نهاد. نه کسی یارای آن را داشت که شاه را از اوضاع درهم و برهم آگاه سازد و نه شاه مشوره کسی را می پذیرفت. ضیاء الدین برنی مورخ معاصر این شاه در تاریخ فیروز شاهی می نگارد:

”علاءالدین در سه سال اول فرمانروایی خود جز از عیش و عشرت و بزم آرایی و برگزاری جشن ها به کار دیگری نمی پرداخت... خبر فتوحات جدید از هر گوشه می رسید. هر سال صاحب دو یا سه فرزند میشد. کارهای سلطنت به خوبی پیش می رفت، خزانه شاهی پر بود و هر روز صندوقچه های مملو از جواهرات و مروارید ها به معاینه شاه میرسید. در اصطبل شاهی فیل های فراوان و در شهر و نواحی آن هفتاد هزار اسب وجود داشت. این قدرت و ثروت شاه را بلند پرواز ساخته بود. آرزوهای بزرگ و اهداف دست نیافتنی یی که قبلا به فکر هیچ شاهی نگذشته بود، ذهن او را به خود مشغول داشته بود. در اثر همین خیالپردازی ها و حماقت ها بود که شاه توازن فکری خود را از دست داد. می خواست چیزهای ناممکن را ممکن بسازد و آرزوهایی چون دیوانگان در


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره امیر خسرو دهلوی

مقاله درباره میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی


مقاله درباره میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:48

چکیده  

در این تحقیق به شرح زندگانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی شاعر گمنام و پارسی گوی هند می پردازیم که شامل عرفان و ویژگی های سبکی او و نوع سبک او سفرها و آثار او و تحلیل شعر و گزیده ای از اشعار وی می باشد و علل گمنامی و پیچیدگی شعرش می باشد. امید است این تحقیق بتواند این شاعر بزرگ را به خوبی معرفی کند.

کلمات کلیدی :

میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی ، برلاس ، سبک هندی 

دردی نچشیدم که دوای تو نداشت

آهی نکشیدم که هوای تو نداشت

اشکی نفشاندم که به راه تو نبود

رنگی نشکستم که صدای تو نداشت

 

 

مقدمه

سبک هندی و ویژگی های آن

باری ورود به کشور شعر بیدل ، قبل از هر چیز باید صاحب گذرنامه ای شد و این گذرنامه در واقع همان آشنایی با سبک هندی است. به همین خاطر ما ناچاریم قبل از هر کاری به برخی از ویژگی های سبک هندی پرداخته تا پس از آن با ذهنیت بهتری به کالبدشکافی سبک بیدل بپرداز

میرزا عبدالقادر عظیم آبادی متخلص به «بیدل»  یکی از بزرگ ترین و نامدارترین شاعران فارسی گوی سرزمین هند است. متأسفانه بیدل در ایران به دلایل مختلف که در صفحات بعد به آن اشاره خواهیم کرد، گمنام باقی مانده است.

وی در سال 1054 هجری قمری در شهر «عظیم آباد[1]» را ایالت پنته دیده به جهان گشود. پدر او میرزا عبدالخالق «نوزاد را »برای ادعا پیش شیخ و مرشد خود میرزا ابوالقاسم ترمذی برد. شیخ برای تولد کودک دو ماده ی تاریخ «فیض قدس» و «انتخاب» را ساخت و کودک را دعای خیر کرد. [2]

به سالی که بیدل زملک ظهور

 

ز فیض ازل تافت چون آفتاب

 

بزرگی خبرداد از مولدش

 

که هم «فیض قدس» است و هم «انتخاب»

 

 

در خصوص انتخاب نام عبدالقادر این گونه حکایت کرده اند: «مولانا کمال، استاد عبدالخالق که از بزرگان سلسله ی قادریه بود به خاطر علاقه ی و افرش به آن سلسله، کودک را عبدالقادر نامید.»

در روایت دیگر آمده است : «پدر بیدل صاحب فرزند نمی شد. نذر کرد که اگر خداوند فرزندی به وی عطا کند نام او را به تیمن وتبرک، عبدالقادر خواهد گذاشت که در واقع بنیانگذار فرقه ی قادریه شیخ عبدالقادر گیلانی است.»

درباره ی نحوه ی انتخاب تخلص «بیدل» حسین آهی در مقدمه دیوان مولانا بیدل دهلوی، صفحه چهار به نقل از کتاب «سفینه ی خوشگو» چنین می گوید : «روزی سَیر دیباچه ی گلستان می نمود، چون بدین مصراع رسید : «بیدل از بی نشان چه گوید باز[3]»از روح پرفتوح قبله ی شیراز استمداد جسته، لفظ «بیدل» را تخلص مبارک قرار داد.» هم چنین علت اشتهارش به دهلوی را ، اقامت طولانی وی در دهلی دانسته اند. پدر عبدالقادر یعنی میراز عبدالخالق از نظامیان شرافتمند و نیاکان او از ترکان جغتایی و از قبیله «برلاس[4]»، بوده که از بخارا به سرزمین هند آمده و در آن سرزمین سکنا گزیده بودند.

«هنوز عبدالقادر به پنج سالگی نرسیده بود که پدر در سال 1059 هـ.ق پیام مرگ را دریافت کرد و مادر پرحوصله و با فضلش تربیت یگانه فرزند خود را بر عهده گرفت. سرپرستی و تعلیم مادر قریب یک سال و شش ماه دوام یافت. از بد ایام مادر نیز در سال 1061 هـ.ق در گذشت تا این که عمویش ، میرزا قلندر، مسئولیت پرورش برادرزاده را بر عهده گرفت.»

عموی عبدالقادر مانند پدرش منصب نظامی گری داشت. احتمالاً به خاطر پاسداری از سنت های آباء و اجدادی یا به طور اتفاقی نظامی گری را پذیرفته بود. اما در اصل هوای خدمت صوفیان را داشت... دلپذیرترین سرگرمی وی دیدار از صوفیان بود. با وجد فرصت اندک (شرایط شغلی) برای ملاقات صوفیان رنج مسافرت به شههای مختلف را تحمل می کرد و عبدالقادر را در مسافرت ها با خود می برد.


1- نام نخستین این شهر پتلی پوترا (نام یکی از خدایان هند)

2- هادی، نبی ، عبدالقادر بیدل هلوی، ترجمه توفیق هـ. سبحانی ، ص 11

3- اصل قطعه چنین است:

عاشقان کشتگان معشوق اند

 

برنیاید ز کشتگان آواز

گر کسی وصف او زمن پرسد

 

بیدل از بی نشان چه گوید باز

 

4- اصل بیدل از قبیله «برلاس است.»


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی

مقاله زندگی‌نامه بیدل دهلوی

اختصاصی از اینو دیدی مقاله زندگی‌نامه بیدل دهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله زندگی‌نامه بیدل دهلوی


مقاله زندگی‌نامه بیدل دهلوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:7

فهرست و توضیحات:

مقدمه

بیان مسئله

زندگی‌نامه بیدل دهلوی

ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل فرزند میرزا عبدالخالق در سال ۱۰۵۴ هحری قمری در پتنه هندوستان زاده شد. او شاعر پارسی‌گوی هندی است که از ترکان جغتائی برلاس بدخشان بود؛ اما در هند متولد شد و تربیت یافت و بیشتر عمر خود را در شاه جهان‌آباد دهلی بعزلت و آزادی زندگی کرد و با اندیشه‌های ژرف آثار منظوم و منثور خود را ایجاد نمود.

او در سال ۱۰۷۹ ه‍. ق. بخدمت محمداعظم بن اورنگ زیب پیوست. سپس به سیاحت پرداخت و سرانجام در سال ۱۰۹۶ه‍. ق. در دهلی سکنی گزید و نزد آصف جاه اول، (نظام حیدرآباد)دکن منزلت بلند داشت. بیدل بروز پنج شنبه چهارم صفر سال ۱۱۳۳ هـ. ق. در دهلی زندگی را بدرود گفت و در صحن خانه اش، جاییکه خودش تعیین کرده بود، دفن گردید. دکتور عبدالغنی در صفحهٔ ۱۶۹ کتابش احوال و آثار میرزا عبدالقادر بیدل نگاشته‌است که: «آزاد بلگرامی، در صفحهٔ ۱۵۰ سرو آزاد می‌نویسد که بیدل در سوم صفر ۱۱۳۳ هـ. وفات یافت. این تاریخ صحیح نیست.» پژوهش‌های بعدیی که توسط استاد سید محمد داؤد الحسینی صورت گرفته‌است، همه متفق و گواه بر آن اند که عظام بیدل بعد از دفن مؤقت در صحن خانه اش، به وسیلهٔ مریدان و ارادتمندان و بازماندگان خاندانش، به وطن اصلی او افغانستان انتقال داده شده و مزار وی در هند نیست، بلکه در قریهٔ خواجه رواش کابل می‌باشد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله زندگی‌نامه بیدل دهلوی

کارافرینی زندگی‌نامه بیدل دهلوی

اختصاصی از اینو دیدی کارافرینی زندگی‌نامه بیدل دهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کارافرینی زندگی‌نامه بیدل دهلوی


کارافرینی زندگی‌نامه بیدل دهلوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:7

فهرست و توضیحات:

مقدمه

بیان مسئله

زندگی‌نامه بیدل دهلوی

ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل فرزند میرزا عبدالخالق در سال ۱۰۵۴ هحری قمری در پتنه هندوستان زاده شد. او شاعر پارسی‌گوی هندی است که از ترکان جغتائی برلاس بدخشان بود؛ اما در هند متولد شد و تربیت یافت و بیشتر عمر خود را در شاه جهان‌آباد دهلی بعزلت و آزادی زندگی کرد و با اندیشه‌های ژرف آثار منظوم و منثور خود را ایجاد نمود.

او در سال ۱۰۷۹ ه‍. ق. بخدمت محمداعظم بن اورنگ زیب پیوست. سپس به سیاحت پرداخت و سرانجام در سال ۱۰۹۶ه‍. ق. در دهلی سکنی گزید و نزد آصف جاه اول، (نظام حیدرآباد)دکن منزلت بلند داشت. بیدل بروز پنج شنبه چهارم صفر سال ۱۱۳۳ هـ. ق. در دهلی زندگی را بدرود گفت و در صحن خانه اش، جاییکه خودش تعیین کرده بود، دفن گردید. دکتور عبدالغنی در صفحهٔ ۱۶۹ کتابش احوال و آثار میرزا عبدالقادر بیدل نگاشته‌است که: «آزاد بلگرامی، در صفحهٔ ۱۵۰ سرو آزاد می‌نویسد که بیدل در سوم صفر ۱۱۳۳ هـ. وفات یافت. این تاریخ صحیح نیست.» پژوهش‌های بعدیی که توسط استاد سید محمد داؤد الحسینی صورت گرفته‌است، همه متفق و گواه بر آن اند که عظام بیدل بعد از دفن مؤقت در صحن خانه اش، به وسیلهٔ مریدان و ارادتمندان و بازماندگان خاندانش، به وطن اصلی او افغانستان انتقال داده شده و مزار وی در هند نیست، بلکه در قریهٔ خواجه رواش کابل می‌باشد.


دانلود با لینک مستقیم


کارافرینی زندگی‌نامه بیدل دهلوی