اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد خداشناسی ‏

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درمورد خداشناسی ‏ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد خداشناسی ‏


تحقیق درمورد خداشناسی ‏

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 25 صفحه

فهرست مطالب عنوان صفحه آغاز خداشناسی، خودشناسی است 1 خداجویی (چرا برای شناسایی آفریدگار جهان فکر و مطالعه می کنیم؟
) 2 آثار خداشناسی در زندگی ما 4 خداشناسی از یک راه مطمئن 5 انگیزه خداجویی 7 انواع صفات خدا (چرا صفات خدا به دقت و احتیاط فراوان احتیاج دارد؟
) 7 چه راهی برای خداشناسی وجود دارد که مبتنی بر نوعی یافت درونی و وجدانی است؟
11 چرا تفاوتی که خداوند در خلقت مخلوقات گذاشته است، ظلم به آنها محسوب نمی شود؟
14 فلسفه آفرینش (هدف خدا از خلقت آفرینش چیست؟
) 14 چه نفع و بهره ای از آفرینش نصیب موجودات می شود؟
15 چرا خداوند درخلقت موجودات تفاوت قائل شده است؟
18 چه قانونی سعادت بشر را تضمین می کند؟
19 وضع قوانینی این چنین از عهده چه کسی ساخته است؟
19 رضای پروردگار را چگونه باید کسب کرد؟
20 خوف و رجاء 21 امتحان 22 دعا 23 شکر 23 لطف 24 آغاز خداشناسی، خود شناسی است خودشناسی چگونه است؟
به چند نمونه از ویژگی های انسان التفات کنیدتا خالق را بهتر بشناسید 1- هرگاه به این حقیقت واقف شود که آدم خلیفه خدا بر روی زمین است یعنی آیینه تمام نمای صفات الهی است و هرکس بخواهد خدا را ببیند می تواند او را که ساخته شده و دست پرورده خداوند است مشاهده نماید چنین کسی خدای خود را خواهد شناخت. 2- آدمی که دربندگی پروردگار خود ثابت باشد خداوند به خود می بالد وبه هنر خویش تبریک می گوید و می فرماید: آفرین بر قدرت کامل بهترین آفریننده.
چون که خدا خودش بهتر می داند که چه موجود عظیمی آفریده از این جهت به آفرینش خود تبریک می گوید. 3- همچنین در آیات متعدد قرآن تصریح گردیده که انسان مسجود ملائک است. 4- در حدیث است که بیان می کند: هرکس خود را شناخت محققاً خدای خود را شناخته است. 5- زمانی که آدم بداند که قلبش منزلگاه خدا است. 6- آنگاه که امانت و اختیار خداوند را در خود احساس نمود. 7- موقعی که فهمید و به یقین رسید که خداوند چاشنی روح خود را در وجود او دمیده است ارزش وجودی خود را درک می کند و تقرب و نزدیکی خویش را با خالق یکتا حفظ نموده و پیوند بندگی را محکمتر نگه می دارد و از خودشناسی به خداشناسی پی می برد و این خودشناسی هرچه دقیقتر و عمیق تر گردد معرفت خداشناسی در انسان تقویت می شود.بنابراین می توان گفت همانطور که قرآن کلام خدا است و پیامبر کلام خدا است انسان هم کلام خداوند است.پس آنکس که جانشین خدا در زمین است خدا را می شناسد.آنکه وجودش کلمه خدا است با کلام خدا آشنا است.
او که قلبش جایگاه خدا است خدا را می شناسد. پس انسان با توجه به شناخت خویشتن و درون نگری خود به شرح فوق و اینکه دارای نیروهای خدادادی عقل و فطرت و قدرت خلاقیت و اختیار و انتخاب احسن است مسلماً به مرحله ای می رسد که خالق یکتای خود را می بیند و می شناسد و تنها او را می پرستد. رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند بنگر که تا چه حدّ است مکان آدمیت خدا جویى  چرا براى شناسایى آفریدگار جهان فکر و مطالعه مى کنیم؟
1- عشق به آگاهى و آشنایى به جهان هستى، در درون جان همه ما است. همه ما به راستى مى خواهیم بدانیم این آسمان بلندپایه، با اختران زیبایش، این زمین

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد خداشناسی ‏

خدا شناسی

اختصاصی از اینو دیدی خدا شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

اولین و بدیهی ترین شناخت ها خداشناسی است

... آیا در خدایی که آفرینندة آسمان ها و زمین است شکی هست؟... ابراهیم:10

فاطر در لغت به معنای خالقی است که بدون نمونه می آفرینند و نیز به معنای شکافنده است؛ و چون به هنگام خلقت آسمان ها و زمین، اولاً آفرینش بدون نمونة قبلی بود و ثانیاً، گویی پردة تاریکِ نیستی شکافته شد و نور هستی در آسمان ها و زمین آشکار گشت؛ این واژه دربارة خلقت آن ها به کار رفته است؛ یا این که اشاره ای است به این یافتة جدید ستاره شناسان که همة کرات و منظومه ها در روز اول به صورت توده ای بزرگ و به هم پیوسته بود که بر اثر حرکت به دور خود و نیروی گریز از مرکز، شکافته شد و قطعاتی از آن به خارج پرتاب شد و منظومه ها و کهکشان ها و ثوابت و سیارات به وجود آمد.

قرآن فرموده است که نگاه به آسمان و زمین و تفکر در آفرینش آن ها هرگونه شک و تردید را دربارة وجود خداوند از دل می زداید.

امام حسین علیه السلام دربارة بدیهی بودن شناخت خدا در دعای «عرفه» چنین عرضه داشته اند: «چگونه چیزی که خود در هستی اش محتاج توست می تواند دلیل وجود تو باشد؟ آیا پدیدارتر و آشکارتر از تو چیزی هست که آن روشن کنندة هستی تو باشد؟ ای خدا، تو کی نبودی تا به دلیلی بر بودنت محتاج باشی؟ کی دور بوده ای تا آثار و آفرینشت تو را به ما نزدیک و آشنا کند؟ کور باد آن چشمی که تو را مراقب خود نبیند...»

عقل می گوید عالَم باید خدایی داشته باشد.

آیا آنان از غیر چیزی [که دیگران از آن خلق شده اند] آفریده شده اند؟ یا آنان خود آفرینندة خویش اند؟ طور:35

انسان یا بدون آفریننده و خود به خود به وجود آمده و یا خود آفرینندة خویش بوده و یا آفرینندة دیگری داشته است. این که انسان خود آفرینندة خود باشد قطعاً و مسلماً به حکم عقل باطل است، زیرا هیچ پدیدة ممکنی خود به خود به وجود نمی آید؛ و این نیز که خود خالق خویش باشد و یا موجوداتی مثلِ او خالقش باشند به حکم عقل باطل است؛ زیرا اولاً، اگر چنین بود، لازم می آمد که انسان از ازل وجود داشته باشد و ثانیاً، اگر خود خالق خویش بود، همة کمالات و زیبایی ها را در خود قرار می داد و نقایص و مرض ها و مرگ را از خود دور می کرد، حال آن که چنین نیست. پس باید پذیرفت که آفرینندة انسان از جنسِ او یا موجودی شبیه او نیست.

ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش

اگر انسان قلب خود را از آلودگی ها پاک کند، نور توحید را در خود می یابد.

و آن گاه که پروردگار تو از صلب بنی آدم اولادشان را برگرفت و آنان را [به وسیلة درک عقولشان و ابلاغ پیامبران] بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همة آنان گفتند: چرا، گواهی دادیم. [خدا چنین کرد] تا مبادا در روز قیامت بگویید ما از آن [(یعنی توحید و ربوبیت)] غافل بودیم. اعراف:172

این آیه، که به آیة میثاق و آیة اَلَست معروف است، اشاره دارد به عالم ذر. آنچه در این آیة شریفه به روشنی آمده این است که انسان ها نوعی معرفت و آگاهی فطری به خدای یگانه دارند، به گونه ای که جای هیچ گونه عذر و ادّعای خطایی برای آنان نمی ماند؛ زیرا خداوند به آنان فرمود: «اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ» و آنان پاسخ دادند: «بَلی شَهِدْنا». از این رو انسان در روز قیامت نمی تواند بگوید که با ربوبیت الهی آشنا نبوده است، و هم چنین نمی تواند پیروی از پدران و پیشینیانش را بهانة شرک و گمراهی خود قرار دهد. پس این آیه نشانة شعور باطنی انسان به خدای خویش و درک عمیق قلبی از اوست.

پس انسان ذاتاً و فطرتاً خداجو و خداخواه است؛ و خداپرستی او پاسخی است به خواستة درونی اش

پس حق گرایانه به این دین [(دین اسلام)] روی آور؛ [و] هرگز تبدیلی در آفرینش [تکوینی] خدا نباشد. این است دین ثابت و استوار؛ اما بیشتر مردم نمی دانند. روم:30

خدا در این آیه خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: دین را وجهة نظر خود قرار بده؛ یعنی توجهت کاملاً به سوی دین باشد؛ خود را درست مواجه با دین قرار بده، نکند بخشی از وجودت به دین پشت کرده باشد؛ سرشت خدایی، که خدا همة انسان ها را بر آن سرشته، این است؛ یعنی خداخواهی و رو به سوی او کردن. خداوند می خواهد بفرماید که ای پیامبر، چیزی بر خلاف فطرت و خواست فطری به تو نگفتم. تمام توجهت به دین باشد. البته باید به این نکته دقت کرد که احکام دین و قواعد اصولی دین موافق با نوع آفرینش انسان است: اگر در دین دستور داده شده که خدا را پرستش کنید، پرستش خدا موافق فطرت و خلقت آدمی است؛ اگر گفته شده است دیگران را یاری و عدالت را مراعات کنید و ستم نکنید، انسان باطناً این ها را می طلبد؛ و این است راز پیروزی دین خدا، اسلام.

در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

نظمِ حیرت انگیز عالم گواه وجود خداست


دانلود با لینک مستقیم


خدا شناسی

مقاله خداشناسی فطری

اختصاصی از اینو دیدی مقاله خداشناسی فطری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله خداشناسی فطری


مقاله خداشناسی فطری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

    فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

    تعدادصفحه:17

خداشناسی فطری

ایـن مقاله، متکفل تبیین و اثبات فطرت خداشناسی و پاسخ به شبهات است. در ابتدای مقاله، بعد از تعریف لغوی و اصطلاحی فطرت اشاره می شود که دین پژوهان مسأله فطرت را از سه نگاه یعنی فطرت و سرشت انسان، فطرت و دین، و فطرت و خداشناسی مورد توجه قرار داده‌اند.

 

 

 

 

 

برخی از فیلسوفان غربی مانند جان لاک این اشکال را مطرح کردند که بنا به پذیرش تصدیق و ایمان خداشناسی همگانی و عمومی مردم، از این راه نمی‌توان فطرت خداشناسی را اثبات کرد. لاک به خورشید و حرارت مثال می‌زند که عام است؛ اما فطری نیست (خرمشاهی، 1370: ص 138 و 139).
پاسخ این اشکال از صفحات پیش روشن شد آن‌جا که گفتیم هسته مرکزی فطرت خداشناسی اصل وجدان و علم حضوری و تعمیم آن به دیگران از طریق یکسان انگاری تجربه‌های خداشناسی انسان‌ها است.
درباره مثال لاک به تصور خورشید و گرما باید گفت: علم به آن‌ها نه از طریق وجدان و حس باطنی، بلکه از طریق حواس پنجگانه صورت گرفته است. به اصطلاح منطقی آن دو - چنان که بوعلی سینا تصریح کرده است (بوعلی، 1375: ج 1، ص 215) - در گروه بدیهیات از سنخ مشاهدات قرار دارد، نه فطریات. به تعبیر دیگر، درست است که هر گردویی گرد است، اما هر گردی، گردو نیست؛ پس قیاس و مثال لاک قیاس مع الفارق است.
ز. عدم ملازمه فطرت و صدق
واپسین اشکال بر دلیل نخست فطری انگاری خداشناسی، انکار دلالت فطرت خداشناسی به وجود خداوند در عالم واقع است به این معنا که اگر از اشکالات پیشین صرف‌نظر شود و بپذیریم که همه انسان‌ها در فطرت و ضمیر خودشان، خداشناس و خداگرا هستند، چه دلیل و ملازمه‌ای بین این اعتقاد فطری با صدق و تطابق خارجی آن اعتقاد وجود دارد. به تعبیری، چگونه وجود خدا از صرف اعتقاد فطری و همگانی اثبات می‌شود.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله خداشناسی فطری

راههای خداشناسی

اختصاصی از اینو دیدی راههای خداشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

راههای خداشناسی

اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگی او می اندیشیدند، به راه راست باز می گشتند،و از آتش سوزان می ترسیدند، اما دلها بیمار ،وچشم ها معیوب است. آیا به مخلوقات کوچک خدا نمی نگرند؟که چگونه آفرینش آن را استحکام بخشید؟و ترکیب اندام آن را بر قرار، وگوش و چشم برای آن پدید آورد،واستخوان وپوست متناسب خلق کرد؟به مورچه و کوچکی جثه آن بنگرید، که چگونه لطافت خلقت او با چشم واندیشه انسان درک نمی شود،نگاه کنید چگونه روی زمین راه می رود،وبرای بدست آوردن روزی خود تلاش میکند؟دانه ها را به لانه خود منتقل می سازد،ودر جایگاه مخصوص نگه می دارد،در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده،و به هنگام درون رفتن،بیرون آمدن را فراموش نمی کند!.روزی مورچه تضمین گردیده ، و غذاهای متناسب با طبعش آفریده شده است.خداوند منان از او غفلت نمیکند،وپروردگار پاداش دهنده محرومش نمی سازد،گرچه در دل سنگی سخت وصاف یا در میان صخره ای خشک باشد.اگر در مجاری خوراک وقسمتهای بالا وپائین دستگاه گوارش وآنچه در درون شکم او از غضروف های آویخته به دنده تا شکم، وآنچه در سر اوست از چشم وگوش،اندیشه نمائی،از آفرینش مورچه دچار شگفتی شده واز وصف او به زحمت خواهی افتاد.پس بزرگ است خدائی که مورچه را بر روی دست وپایش بر پا داشت،وپیکره وجودش را با استحکام نگاه داشت،در آفرینش آن هیچ قدرتی او را یاری نداد وهیچ آفریننده ای کمکش نکرد.اگر اندیشه ات را بکار گیری تا به راز آفرینش پی برده باشی،دلائل روشنی به تو خواهند گفت که آفریننده مورچه کوچک همان آفریدگار درخت بزرگ خرماست،به جهت دقتی که جدا جدا در آفرینش هر چیزی به کار رفته،واختلافات وتفاوتهای پیچیده ای که در خلقت هر پدیده حیاتی نهفته است.همه موجودات سنگین وسبک،بزرگ وکوچک،نیرومند وضعیف،در اصول حیات وهستی یکسانند،وخلقت آسمان و هوا  بادها و آب یکی است.پس اندیشه کن در آفتاب وماه،و درخت وگیاه،و آب و سنگ،و اختلاف شب و روز ،وجوشش دریاها،و فراوانی کوه ها،و بلندای قله ها،و گوناگونی لغتها،وتفاوت زبانها،که نشانه های روشن پروردگارند.پس وای بر آن کس که تقدیر کننده را نپذیرد،و تدبیر کننده را انکار کند!گمان کردند که چون گیاهانند وزارعی ندارند، واختلاف صورت هایشان را سازنده ای نیست،بر آنچه ادعا میکنند حجت و دلیلی ندارند،و بر آنچه در سر می پرورانند تحقیقی نمی کنند.آیا ممکن است ساختمانی بدون سازنده، یا جنایتی بدون جنایتکار باشد؟!

شناساندن صحیح خداوند سبحان

کسی که کیفیتی برا خدا قائل شد یگانگی او را انکار کرده،وآن کس که همانندی برای او قرارداد به حقیقت خدا نرسیده است.کسی که خدا را به چیزی تشبیه کرد به مقصد نرسید.آن کس که به او اشاره کند یا در وهم آورد،خدا را بی نیاز ندانسته است.هر چه که ذاتش شناخته شده باشد آفریده است،وآنچه در هستی به دیگری متکی باشد دارای آفریننده است.سازنده ای غیر محتاج به ابزار ،اندازه گیرنده ای بی نیاز از فکر واندیشه،وبی نیاز از یاری دیگران است.با زمانها همراه نبوده،واز ابزار و وسائل کمک نگرفته است.هستی او برتر از زمان،و وجود او برنیستی مقدم است،و از ازلیت او را آغازی نیست.با پدید آوردن حواس،روشن می شود که حواسی ندارد.وبا آفرینش اشیاء متضاد،ثابت میشود که در آن ضدی نیست،و با هماهنگ کردن اشیاءدانسته میشود که همانندی ندارد.خدائی که روشنی را با تاریکی،آشکار را با نهان،خشکی را با تری،گرمی را با سردی،ضد هم قرار داد،وعناصر متضاد را با هم ترکیب وهماهنگ کرد،وبین موجودات ضد هم،وحدت ایجاد کرد،وبین آنها که با هم نزدیک بودند فاصله انداخت.خدائی که حدی ندارد،و با شماره محاسبه نمی گردد،که همانا ابزار وآلات،دلیل محدود بودن خویشند وبه همانند خود اشاره می شوند.اینکه می گوئیم موجودات از فلان زمان پدید آمده اند پس قدیم نمی توانند باشند و حادثند،و این که می گوئیم حتما" پدید آمدند،ازلی بودن آنها رد می شود،و اینکه می گوئیم اگر چنین بودند کامل می شدند،پس در تمام جهات کامل نیستند.خدا با خلق پدیده ها در برابر عقل ها جلوه کرد،و از مشاهده چشم ها برتر و والاتر است،وحرکت وسکون در او راه ندارد،زیرا او خود حرکت و سکون را آفرید،چگونه ممکن است آنچه را که خود آفریده در او اثر بگذارد؟یا خود از پدیده های خویش اثر پذیرد؟اگر چنین شود،ذاتش چون دیگر پدیده ها تغییر می کند،و اصل وجودش تجزیه می پذیرد،و دیگر ازلی نمی تواند باشد،وهنگامیکه«بر فرض محال»آغازی برای او تصور شود پس سر آمدی نیز خواهد داشت ،و این آغاز وانجام،دلیل روشن نقص ونقصان وضعف دلیل مخلوق بودن،ونیاز به خالقی دیگر داشتن است.پس نمی تواند آفریدگار همه هستی باشد،و از صفات پروردگار که«هیچ چیز در او مؤثر نیست، و نابودی وتغییر وپنهان شدن در او راه ندارد»خارج می شود.

والاتر از صفات پدیده ها


دانلود با لینک مستقیم


راههای خداشناسی