اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد نگاهی به تاریخ جنگ تحمیلی 9ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد نگاهی به تاریخ جنگ تحمیلی 9ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

نگاهی به تاریخ جنگ تحمیلی

صدام حسین رئیس جمهور مخلوع عراق همراه با دیگر متحدان عرب و غربی خود با هدف سرکوب انقلاب اسلامی ایران و تجزیه آن - که آن را از اهداف همه اعراب اعلام کرد - بر این کشور آتش گشود. چنانکه طارق عزیز معاون نخست وزیر وقت عراق اعلام می کند که "چند ایران کوچک بهتر از ایران واحد است و ما از شورش قومیت های مختلف حمایت می کنیم و همه سعی خود را در تجزیه ایران به کار خواهیم بست".

این سخنان درحالی است که "طه یاسین رمضان" نخست وزیر وقت عراق دلیل حمله به خاک ایران را تنها به خاطر قرارداد 1975 و یا چند صد کیلومتر و نصف اروند رد کرده و اعلام می کند" این جنگ به خاطر سرنگونی جمهوری اسلامی است".

صدام حسین با حمله غافلگیرانه به ایران در 31 شهریور 1359 و اشغال خرمشهر که از آن به «مروارید شط العرب» تعبیر می نمود، خود را بر قله پیروزی متصور کرده و گمان می کرد که چند روز دیگر نهار را در تهران صرف می کند! اما نیروهای عراقی با مقاومت 45 روزه ده ها تن‌ از نیروهای‌ سپاه‌ و بسیج‌ و مردم‌ محلی‌ مواجه شد که با کمترین‌ سلاح‌ و مهمات‌ و تا آخرین توان خود ایستادگی کردند.

ایستادگی همه جانبه مردم ایران همه رؤیاهای صدام را به عنوان " ژاندارم منطقه " فروپاشید به طوری که حسین الکامل- داماد صدام- شرایط روحی صدام را به هنگام فتح خرمشهر توسط نیروهای ایرانی بسیار بد توصیف کرده و می گوید: "وقتی خرمشهر آزاد شد به حدی فشار روحی بر صدام زیاد بود که در 24 ساعت اول یک پزشک دائما بالای سر صدام بود".

با فتح خرمشهر به دست رزمندگان اسلام ستون فقرات ارتش عراق در هم شکست و کشورهای غربی به خصوص آمریکا، فرانسه ، انگلیس ، آلمان و حامیان عرب صدام که تا آن زمان در صدد از بین بردن انقلاب اسلامی ایران، به وسیله عراق بودند؛ از آن پس با فتح خرمشهر، تمام توان خود را برای جلوگیری از سقوط صدام به کار بردند.

خدمات تسلیحاتی و اطلاعاتی غرب به عراق در جنگ علیه ایران

آمریکا و کشورهای اروپایی برای متوقف کردن گسترش انقلاب اسلامی به جهان عرب به خصوص حوزه خلیج فارس که بزرگترین تأمین کننده منافع آنان در خاورمیانه می باشد، تمام تلاش و قوای فکری و نظامی خود را در این راه منسجم کردند، تا جایی که حتی در تجهیز و تشویق عراق به استفاده از سلاحهای کشتار جمعی و شیمیایی چیزی فروگزار ننمودند.

سازمان ملل متحد طی گزارشی به کمک های کشورهای غربی به برنامه های تسلیحاتی عراق اشاره می کند و می نویسد: « عراق تسلیحات خود را از 150 شرکت آلمانی ، آمریکایی و انگلیسی تهیه کرده است. بر اساس گزارشها ، دولت عراق از سال 1975 توسط 80 کمپانی آلمانی ، 24 شرکت آمریکایی و حدود 12 شرکت انگلیسی و چند شرکت سوئیسی ، ژاپنی، ایتالیایی، فرانسوی، سوئدی ، برزیلی و آرژانتینی تجهیزات دریافت کرده است. آلمان بیشترین کمک را به برنامه اتمی با 27 شرکت و آمریکا با 24 شرکت انجام داده اند.»

نخستین اقدام آمریکا در حمایت آشکار از صدام حذف نام عراق از فهرست کشورهای مظنون به حمایت از تروریسم بین المللی در فروردین 1361 بود تا از این پس عراق استحقاق دریافت کمک های ایالات متحده را داشته باشد.

آمریکا به پیشنهاد ویلیام کیسی( رئیس وقت سیا)، تحویل بمبهای خوشه ای به عراق را در اولویت قرار داد. بمبهای خوشه ای موسوم به چرخ گوشتهای هوایی، کار آمدترین سلاح برای در هم شکستن امواج انسانی به شمار می روند. چنانچه این بمبها درست عمل کنند می توانند در وسعتی به اندازه 10برابر زمین فوتبال هر کسی را کشته یا زخمی کنند.

شبکه تلویزیونی ABC آمریکا در برنامه ای اعلام می کند که صدام حسین از یک شرکت آمریکایی به نام« آل کولاک» در بالتیمور، بیش از 500تن ماده شیمیایی به نام « فیودی گلیکول» خریداری نموده که این ماده در صورت مخلوط شدن با اسید کلریدریک به گاز خردل تبدیل می شود.»

همچنین این شبکه فاش می کند : یک شرکت خصوصی آمریکا در دهه 80 با گرفتن مجوز از طرف وزارت بازرگانی آمریکا نمونه هایی از مواد بیولوژیکی و میکروبی را به عراق صادر کرده اند که این مواد از نوع ضعیف شده نبوده و قادر به تولید مثل بوده اند. در میان آنها میکروب سیاه زخم، طاعون و همچنین یک باکتری سمی به نام « ستریدیوم باتولینی» به چشم می خورد.»

ایالات متحده آمریکا علاوه بر ارائه مشاوره های نظامی گسترده به عراق ، مانع از ارسال تسلیحات خریداری شده ایران که قبل از انقلاب هزینه آن پرداخت شده بود، می شد به طوری که وزارت دفاع آمریکا 110 میلیون دلار برای خرید 11 فروند هلی کوپتر شنوک 47-س ایتالیایی پرداخت تا این هلی کوپترها که به سفارش شاه ایران با 425 میلیون دلار خریداری شده بود به دست ایران نیفتد.

پیوند ماهواره ای در صدر توافقات بلند مدت عراق و آمریکا بود و در مورد تحرکات نیروی هوایی ایران نیز اطلاعات با ارزشی در اختیار ارتش عراق قرار می گرفت. این اطلاعات را آواکس های آمریکایی مستقر در ریاض، به کمک پرسنل آمریکایی از منطقه نبرد جمع آوری می کردند. در همین راستا مجتمع پیشرفته و پرهزینه ای در بغداد ساخته شد تا اطلاعات مستقیما از ماهواره دریافت شده و پردازش بهتری از اطلاعات بر روی عکس ها صورت گیرد.

با واگذاری رادیوهای کد گذاری شده به خلبانان عراقی، آنها امکان ارتباط مستقیم با افسران مستقر در کشتی های آمریکایی حاضر در خلیج فارس را داشتند. این روابط روزانه باعث شد تا هواپیماهای عراقی بتوانند نفتکش ها و کشتی های تجاری به مقصد ایران را شناسایی کنند.

آمریکا نه تنها به طور پنهان جزو حامیان اصلی عراق در استفاده از سلاحهای شیمیایی و میکروبی در جنگ علیه ایران بود بلکه از تصویب قطعنامه های سازمان ملل بر علیه عراق در استفاده از این نوع سلاحها، جلوگیری کرده و حتی در مواقعی این حمایت را آشکارا بیان می نمود. چنانکه "ریچارد مورفی" معاون اسبق وزیر امور خارجه آمریکا اعلام می کند: « تا زمانی که عراق از سلاحهای شیمیایی در دفاع از خاک خود و در مقیاس محدود استفاده می کند توسلش به این سلاح " قابل درک" است. از سوی دیگر حتی شورای امنیت تحت فشار آمریکا درخواست ایران را برای استقرار هیأتی دائمی در تهران جهت بررسی و گزارش موارد کاربرد سلاحهای شیمیایی رد کرد.

"سرلشگر وفیق السامری" مسئول اسبق بخش ایران استخبارات عراق در مصاحبه ای اعتراف می کند: هفته ای سه روز و گاهی تمام طول هفته را به سفارت آمریکا در بغداد می رفتم و از آنها پاکتهای سیاه رنگی می گرفتم که حاوی اطلاعات ماهواره ای از آخرین تحولات جبهه ایران بود. او در کتاب « ویرانی دروازه شرقی» در مورد اطلاعات ماهواره ای می گوید: این عکسها به گونه ای بود که ما به راحتی می توانستیم تصاویر سربازانی که در پادگان های ایران در حال آموزش هستند را مشاهده کنیم، حتی کسی که در رژه دست و پایش را به اشتباه حرکت می داد در این عکس ها مشخص بود. هنگامی که کارخانه های سیمان را بررسی می کردیم تعداد کیسه هایی که در روی کامیون ها قرار داشت را به راحتی شمارش می کردیم، در عین حال ماهواره ها نتایج حملات هوایی و موشکی را نیز گزارش می کرد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نگاهی به تاریخ جنگ تحمیلی 9ص

هشت سال دفاع مقدس

اختصاصی از اینو دیدی هشت سال دفاع مقدس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

نگاهی به شروع جنگ تحمیلی و قطعنامه 598 از تصویب تا اجرا

انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 57 با فروپاشی رژیم ستمشاهی به پیروزی رسید و نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام(ره) بنیانگذاری شد. با این رویداد بزرگ نظم امنیتی منطقه به زبان ادبیات سیاسی به هم ریخت، یعنی ایران که تا آن زمان به عنوان یک قدرت منطقه‌ای حافظ منافع غرب تلقی می‌شد و به عنوان مانعی در برابر نفوذ گسترش کمونیسم بود، با پیروزی انقلاب اسلامی اعلام شد که دیگر ایران ژاندارم منطقه نخواهد بود. از طرف دیگر در کشوری که انقلاب می‌شود حکایت از آن دارد که حکومت پیشین حکومت سالمی نبوده و مردم با انزجار از حکومت پیشین به دنبال حکومتی جایگزین یا انقلاب و دگرگونی هستند. این کشور در چنین مقطعی درگیر سر و سامان دادن به امور داخلی می‌شود و سعی می‌کند با ارائه الگوهای جدیدی در سیاست خارجی خود، سال‌ها پس از پایان جنگ جهانی دوم و حکمفرمایی نظام دو قطبی در جهان آن روز با شعار «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» استراتژی وابستگی را به استراتژی عدم تعهد تغییر دهد.

امریکا که یار دیرین خود و منافع بسیاری را در منطقه از دست داده بود در صدد برمی‌آید که از طریق عراق ایران را متنبه کند تا پاسخی به امریکا ستیزی که در ایران به راه افتاده بود داده باشد و به همین دلیل چراغ سبز را به عراق نشان می‌دهد.

یک دهه پیش از انقلاب اسلامی حزب بعث در عراق روی کار آمد و طی این مدت حسن البکر در مقام دبیرکل حزب و رئیس جمهور و فرمانده کل قوا به همراه جانشینش صدام حسین عراق را بازسازی کردند.

رسیدن به آب‌های ساحلی و دسترسی به مناطق مهم و استراتژیک حاشیه خلیج‌فارس جزو استراتژی عراق به ویژه حزب بعث بود که این هدف از دو راه محقق می‌شد؛ دسترسی به بخشی از مناطق ساحلی ایران و تسلط بر جزایر بوبیان که جزو خاک کویت بود، اما صدام حسین اعلام کرد که عراق آماده است تمام اختلافات خود با ایران را از راه زور حل کند. این موضعگیری آشکارترین اعلام آمادگی عراق برای فشار به ایران در راستای سیاست واشنگتن بود؛ سیاستی که از طرق مختلف مثل تطمیع بر صدام تحمیل شده بود و صدام فکر می‌کرد که این بهترین فرصت برای رسیدن به قدرت منطقه‌ای است.

از سوی دیگر حکومت‌های عراق به جز دوران حکومت برادران عارف برای تضمین بقای خود و در قبال رقابت‌های سیاسی درون غربی برای رسیدن به رهبری دنیای عرب سخت در تلاش پروراندن و اعتلا دادن به یک سلسله احساسات ناسیونالیستی افراطی عربی شدند.

حاکمان عرب عراق در رقابت‌های سیاسی و قدرتی با مصر، سوریه و عربستان سعودی تمدن‌های سومری، کلدانی و بابلی را تمدن‌های عربی فرض کرده و خود را وارثان بر حق آن تمدن‌ها و خلافت عباسی دانسته و عراق را مهم‌ترین کشور عربی قلمداد کردند.

از سوی دیگر از آنجا که مبارزه و دشمنی علیه اسرائیل مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده رهبری در دنیای عرب در نیمه دوم قرن بیستم بود، رقیبان عراق همانند مصر به رهبری عبدالناصر و سوریه به رهبری حافظ اسد، گوی سبقت را از عراق و صدام حسین ربودند. این وضع عمدتاً ناشی از شرایط جغرافیایی حاکم بر کشمکش عربی اسرائیل بود، اما عراق به دلیل بی‌بهره‌ بودن از همسایگی جغرافیایی با اسرائیل گوی سبقت در رهبری عرب را آسان به رقیبان باخت.

بروز انقلاب اسلامی در ایران و اعلام سیاست‌های جمهوری اسلامی در پشتیبانی همه جانبه از عرب‌ها برای احقاق حقوق مردم فلسطین نه تنها بعث عراق را از ادامه این دشمنی‌های بی‌مورد ولی خانمان برانداز باز نداشت که بهانه تازه‌ای به دست صدام حسین داد تا در مقام خالدبن ولید کمر به تجدید قادسیه بندد و برای نجات عرب از امواج اسلام انقلابی به حرکت درآمده در ایران و برای فراهم آوردن رضایت خاطر ایالات متحده و اسرائیل- که انقلاب اسلامی ایران را خطری بزرگ برای ثبات و امنیت جهان قلمداد کرده بودند- جنگ هشت ساله‌ای را به ایران تحمیل کند.

صدام حسین در نخستین دیدارش با وزیر خارجه وقت ایران (شهریور 58) عادی شدن روابط دو کشور را منوط به استرداد جزایر سه گانه (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) از سوی ایران، تأمین حقوق عربستان (خوزستان) و بازگرداندن قسمت‌هایی از اروندرود به عراق دانست.

این درخواست عراق (خروج ایران از جزایر سه گانه خلیج فارس) طی یک نامه رسمی توسط سعدون حمادی، وزیر امور خارجه عراق به کورت والدهایم، دبیرکل  وقت سازمان ملل متحد تسلیم شد.

سعدون حمادی طی این نامه با استناد به روحیه «توسعه طلبی» دولت ایران در منطقه خواستار خروج نیروهای ایرانی از سه  جزیره شده است. در این نامه همچنین به دخالت ایران در امور داخلی کشورهای ساحل خلیج فارس و به خطر افتادن استقلال این کشورها اشاره شده است.

صدام در آن زمان سعی می‌کرد که به هر طریق از رژیم‌ تازه تولد یافته ایران امتیاز بگیرد و می‌اندیشید که موقع دور انداختن قرارداد الجزایر و حمله به ایران فرا رسیده است؛ قراردادی که در سال 1975 با واسطه‌گری الجزایر بین ایران و عراق به امضا رسیده بود و همین صدام بود که در آن قرارداد حق ایران را به رسمیت شناخته بود. به هر حال تحولات رخ داده باعث شد که عراق از نخستین روز پیروزی انقلاب اسلامی ضمن حمایت از گروه‌های ضدانقلاب، مخصوصاً در استان‌های همجوار تحرکات مرزی را آغاز کرد.

در واقع تحرکات عراق رفته رفته از سال 58 شروع شد. همان‌طور که ذکر شد، جنگ هشت‌ساله که با تحریک و حمایت همه‌جانبه استکبار جهانی توسط رژیم بعثی عراق بر مردم ایران تحمیل شد، تنها محدود به خطوط مقدم جبهه‌ها نبود، بلکه تمام سرزمین اسلامی، اعم از شهرها و روستاها را دربرگرفت. از آنجا که نظام جمهوری اسلامی در تعارض مستقیم با قدرت‌های سلطه‌گر قرار داشت، لذا از همان ابتدا با مقابله جدی آنان مواجه شد که به عنوان مثال می‌توان به کودتاها و عملیات‌های براندازی، درگیری‌های داخلی و شورش‌های محلی در قالب ادعاهای خودمختاری اشاره کرد.

در جریان یک مبارزه سیاسی در مقابل پناهندگی شاه به امریکا، سفارت امریکا در تهران به تصرف دانشجویان خط امام درآمد. این واقعه شکل جدیدی به رویارویی ایران با این قدرت استکباری بخشید. امریکا تاب چنین تحقیری را نداشت، لذا با حمله نظامی به طبس تلاش کرده این حقارت را جبران کند، لیکن به صورتی مفتضحانه شکست‌ خورده از این رو امریکا در یک بررسی منطقه‌ای جهت مهار گسترش انقلاب اسلامی و نیز جبران شکست‌های پی در پی خویش، ابتدا اقدام به تحریک اقتصادی و تسلیحاتی ایران کرد و سپس توسط صدام به عملیات نظامی ایران پرداخت.

در عراق نیز صدام با روحیه قدرت‌طلبی و سلطه‌گری، حسن البکر را طی کودتایی از صحنه قدرت راند و با طبع رهبری جهان عرب و پر کردن خلأ قدرت در منطقه و به دست آوردن امتیازات از دست داده در قرارداد 1975 خود را به عنوان وسیله‌ای که غرب می‌تواند توسط او به اهداف سلطه‌گرانه‌اش دست یابد معرفی کرد. لذا در اولین اقدام به سرکوبی شیعیان عراق دست زد و هم‌زمان به بمب‌گذاری در تأسیسات نفتی ایران توسط گروه‌های ضدانقلاب مبادرت کرد. در عین حال جنگ تبلیغاتی شدیدی علیه ایران اسلامی را آغاز نمود و در تلویزیون دولتی به بهانه باز پس‌گیری سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک حملات مستقیم و غیرمستقیم تبلیغاتی را متوجه ایران کرد و سرانجام پس از یک دوره مذاکرات مسئولان عراقی با مسئولان امریکایی و حضور برخی فرماندهان ارشد نظام شاه در عراق، وزارت امور خارجه آن کشور به صورت رسمی در 26/6/59 طی یادداشتی قرارداد 1975 الجزایر را لغو کرد و ارتش عراق در 31/6/59 حمله سراسری خود را آغاز کرد.

در این جنگ نابرابر ایران با تکیه بر نیروهای مردمی، ارتش و سپاه پاسداران هشت سال جانانه دفاع کرد تا اینکه در سال 1367 قطعنامه 598 را پذیرفت.

  قطعنامه 598‌، از تصویب تا اجرا 

جمهوری ‌اسلامی ایران در 27 تیر 1367 با ارسال نامه‌ای به دکوئیار، دبیرکل سازمان ‌ملل رسماً قطعنامه 598 را پذیرفت‌. این اقدام با توجه به رفتار و مواضع سازمان ‌ملل که در طول جنگ هشت‌ساله‌، به غیر از موارد بسیار محدود و غیراساسی‌، عملاً به‌ سود عراق رفتار می‌کرد‌، پرسش‌ها و ابهامات فراوانی را مطرح کرد‌. ضمن این‌که در آن ایام‌، با سقوط فاو‌، روند نظامی جنگ نیز برخلاف سال‌های گذشته به زیان ایران شد و عمیقاً بر روش جدید سیاسی ایران تأثیر گذاشت.

اکنون که 20 سال از آن ایام سخت و سرنوشت‌ساز می‌گذرد و با توجه به تغییراتی که در محیط بین‌المللی‌، منطقه و درون ایران صورت گرفته است‌، شاید بتوان تا اندازه‌ای اقدام جمهوری‌ اسلامی ایران را به ‌عنوان یکی از پدیده‌های بسیار مهم جنگ و انقلاب اسلامی که علاوه بر تأثیر آن در پایان بخشیدن به جنگ‌، آثار و نتایجی را بر روند تحولات جامعه ایران بر جای گذاشته و خواهد گذاشت‌، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد‌. در واقع‌، آنچه که مورد سؤال است‌، نحوه پایان دادن به جنگ در چارچوب قطعنامه 598 و علل موافقت جمهوری ‌اسلامی ایران با آن می‌باشد‌ که در خصوص جنگ عراق علیه ایران با اقدام ایران در پذیرش قطعنامه 598 تحقق یافت.

بر اساس ملاحظات یادشده و با توجه به تغییر روش ایران در پایان بخشیدن به جنگ‌، لازم است که ابعاد این موضوع و روند تحولاتی که طی هشت سال با هدف پایان دادن به جنگ و با تکیه بر راه‌حل‌های دیپلماتیک که شخصیت‌ها، کشورها و مجامع بین‌المللی مطرح کرده‌اند و همچنین براساس کلیات مواضع و اقدامات جمهوری اسلامی در حد فاصل تصویب تا پذیرش قطعنامه‌، بررسی شود تا مواضع ایران در هنگام صدور این قطعنامه آشکار شده و هر گونه شایعه‌ای مبنی بر مخالفت ایران با راه‌حل‌های دیپلماتیک‌، از جمله صدور قطعنامه 598 برای پایان دادن به جنگ‌، رد شود.

مهم‌ترین علت تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر‌، متأثر از این موضوع بود که حامیان جهانی و منطقه‌ای عراق، پذیرش برتری ایران بر عراق و تامین خواسته‌های بر حق آن کشور را با توجه به پیامدهایش‌، به ‌زیان منافع خود و خلاف هدف اصلی وقوع جنگ ارزیابی می‌کردند. جمهوری ‌اسلامی ایران پس از آزادسازی مناطق اشغالی و فتح خرمشهر‌، همواره بر دو موضوع اساسی تأکید می‌کرد‌: نخست‌، محکوم کردن عراق به‌عنوان متجاوز و مسئول جنگ و دوم‌، پرداخت غرامت به ایران به‌ عنوان قربانی تجاوز. با آنکه خواسته‌های ایران کاملاً منطقی و عادلانه بود‌، ولی بنا به ملاحظاتی‌، هیچ‌گاه این خواسته‌ها به‌طور جدی مورد توجه سازمان ملل قرار نگرفت‌.

امام راحل در پیام خود به حجاج بیت‌الله ‌الحرام در سال 1366 در این باره فرمودند‌:

"دنیا از آغاز جنگ تاکنون درتمام مراحل دفاعی ما هیچ‌گاه با زبان عدالت و با بی‌طرفی با ما سخن نگفته است.»

بنابراین‌، تمام تلاش‌ها و فعالیت‌های سیاسی تبلیغاتی و نظامی ایران از فتح خرمشهر تا پذیرش قطعنامه 598 با هدف تأمین خواسته‌های بر حق ایران انجام گرفت‌. کسب پیروزی نظامی با انجام سلسله عملیاتی که در مناطق مختلف صورت گرفت‌، برای تضمین خواسته‌های ایران و تحمیل آن به عراق و حامیان جهانی و منطقه‌ای این کشور بود‌. در همان حال‌، تلاش برای بازداشتن ایران از پیروزی نظامی بر عراق یا دستیابی به پیروزی سیاسی برپایه برتری نظامی‌، باعث شد تا فشارهای گوناگون و همه جانبه‌ای بر ایران وارد شود‌. ایران به موازات تشدید این فشارها‌، در برابر وضعیت کاملاً دوگانه و متضادی قرار گرفت‌، از یک‌سو‌، گسترش دامنه جنگ و تشدید فشارها و دشواری‌هایی که برای انجام عملیات نظامی گسترده با تضمین پیروزی وجود داشت‌، بیش از پیش جمهوری‌ اسلامی ایران را در تنگنا قرار می‌داد و امکان تأمین خواسته‌هایش را دشوار می‌ساخت و از سوی دیگر‌، با توجه به برتری به‌دست آمده از پیروزی‌های نظامی ایران بر عراق و خواسته‌های بر حق ایران‌، چشم‌پوشی از این خواسته‌ها برای مسئولان و تصمیم‌گیرندگان کشور امکان‌پذیر نبود‌. همچنین‌، با توجه به افکار عمومی جامعه که رخدادهای جنگ را با حساسیت زیادی پیگیری می‌کردند‌، اقدام به این تصمیم با چرخش از استراتژی پیشین‌، با هزینه بسیار زیادی در جامعه همراه بود‌. البته‌، این مسئله به این معنا نبود که ایران بدون در نظر گرفتن اصول و مصالح‌، در برابر واقعیات تسلیم شود و یا بدون در نظر گرفتن واقعیات‌، تنها برخی اصول و مواضع پیشین را مورد تأکید قرار دهد‌، برخورد ایران با قطعنامه 598 و بعدها با فاجعه سقوط هواپیمای ایرباس مؤید این موضوع می‌باشد.

 قطعنامه 598 تنها یک روز پیش از اولین اقدام امریکا در حفاظت از نفت‌کش‌های کویت در 30 تیر 1366 تصویب شد و حضور نظامی امریکا در منطقه هیچ معنایی جز افزایش فشار به ایران به ‌منظور پذیرفتن قطعنامه 598 نداشت‌. با وجود این که قطعنامه در شرایطی تصویب شد که ایران به‌ دلیل در اختیار داشتن مناطق نسبتاً حساس در خاک عراق‌، از برتری قابل توجهی برخوردار بود ولی روح قطعنامه برای نجات عراق بود و به‌گونه‌ای نسبتاً محسوس‌، نیم‌نگاهی نیز به ایران داشت‌. برابر تمهیداتی که پیش از این صورت گرفته بود چنین پیش‌بینی شده بود که طرف امتناع کننده از پذیرش قطعنامه‌، با تحریم تسلیحاتی تنبیه و تحت فشار قرار گیرد‌. جمهوری ‌اسلامی ایران بر پایه ملاحظاتی که وجود داشت‌، قطعنامه را رد نکرد و به روند مذاکره با دبیرکل سازمان ‌ملل روی توافق نشان داد و این بدان معنا بود که ایران راه دیپلماتیک را برگزیده است.

هم ‌زمان با حضور آیت‌الله ‌خامنه‌ای‌، رئیس‌جمهور وقت ایران در اجلاس عمومی سازمان‌ ملل در شهریور 1366‌، ایشان در یک نشست مطبوعاتی با حضور اکثر رسانه‌های جهانی که در نیویورک برگزار شد‌، شرکت کردند‌. ایشان در پاسخ به پرسش یک خبرنگار در مورد چگونگی تنبیه متجاوز فرمودند:

«ما نوع تنبیه را به هیچ وجه از پیش تعیین نمی‌کنیم‌، اما اگر محکمه‌ای عادل برقرار شود‌، ما احکام آن محکمه را قبول خواهیم کرد.‌»

ایشان همچنین در پاسخ به پرسش دیگری که عنوان شد آیا در چارچوب قطعنامه 598 امکان صلح وجود دارد؟ گفتند:

«یقیناً وجود دارد و ما فرمول استفاده از این قطعنامه را برای رسیدن به آتش‌بس تهیه کرده و در اختیار دبیرکل قرار داده‌ایم و نکته اصلی‌، تنبیه متجاوز است که اگر این مسئله حل شود‌، تمامی مسائل حل خواهد شد.»

این اظهارات به روشنی نشان می‌داد که ایران بر راه‌حل دیپلماتیک‌، به موازات سایر راه‌حل‌ها و نیز پذیرش قطعنامه 598 به‌صورت مشروط تأکید داشت.

ایران ضمن پذیرش مشروط قطعنامه 598 با ادامه گفتگو با دبیرکل سازمان ‌ملل‌، تمهیداتی را برای تغییر ترتیب برخی از بندهای قطعنامه پیگیری کرد. فعالیت‌های ایران مؤثر واقع شد و دبیرکل طرحی را تهیه کرد که به طرح اجرایی دبیرکل مشهور شد‌. رئوس کلی این طرح را‌، دبیرکل در نامه مورخ 15 اکتبر 1987 میلادی (‌23 مهر 1366‌) اعلام کرد.

پس از سفر دبیرکل به تهران‌، شورای‌امنیت سازمان ملل به دبیرکل مأموریت داد تا طرحی در زمینه اجرای قطعنامه 598 تهیه کند‌. طرح اجرایی دبیرکل برای قطعنامه 598 با جابه‌جا کردن بعضی از بندهای مستخرج از خود قطعنامه بود که نظرات ایران را تا حدودی تأمین می‌کرد‌، زیرا گام نخست در اجرای این طرح، تشکیل کمیته‌ای برای تعیین متجاوز بود.

عراقی‌ها که با این اقدام مخالف بودند در یک موضع‌گیری صریح‌، اعلام کردند‌، با هرگونه تفکیک و جابه‌جایی در بندهای قطعنامه مخالف هستند‌. صدام علاوه بر موضع‌گیری فوق‌، در دیدار با وزیرخارجه ژاپن گفت‌: «موضع ایران را که عراق باید متجاوز شناخته شود و مجازات گردد‌، نخواهد پذیرفت‌.»

در نیمه آذر 1366 دبیرکل سازمان ملل در پی مذاکره با نمایندگان ایران و عراق‌، در چکیده گزارش خود به شورای امنیت اعلام کرد، مذاکرات به بن‌بست عملی رسیده است. در این گزارش درمورد علل بن‌بست در مذاکرات آمده است:

«‌جمهوری ‌اسلامی ایران به خاطر طرح مسئله غرامت و مرتبط کردن آن با مسئله عقب‌نشینی، از چارچوب قطعنامه 598 خارج شده است و عراق به دلیل اعلام لزوم اجرای متوالی و بی‌وقفه آتش‌بس، عقب‌نشینی و مبادله کامل اسرا و یا لااقل، انفکاک‌پذیر نبودن آتش‌بس و عقب‌نشینی، از طرح اجرایی دبیرکل فاصله گرفته است.‌»

بنابر‌این گزارش، ایران و عراق هر یک به نوعی در ایجاد بن‌بست در روند مذاکرات مقصر قلمداد می‌شدند. این در شرایطی است که عراق با فرض این‌که ایران با قطعنامه 598 مخالفت خواهد کرد، برای دستیابی به موضع بهتر سیاسی، پذیرش قطعنامه را اعلام کرده بود ولی در عمل، با وجود این که از موضع ضعیف‌تری در صحنه نظامی برخوردار بود، به این دلیل که تمام تمهیدات بین‌المللی و منطقه‌ای برای نجات آن سازمان‌دهی شده بود به مخالفت خود ادامه می‌داد. در همان حال، اگرچه جمهوری اسلامی ایران قطعنامه را به‌طور رسمی نپذیرفته بود، ولی با عدم رد آن و پذیرش گفتگو در چارچوب قطعنامه 598 و بر اساس طرح اجرایی دبیرکل که مصوب شورای ‌امنیت بود، عملاً برای گشایش در روند صلح با هدف تأمین منافع ایران تلاش می‌کرد. بدیهی بود آن‌چه که موضع ایران را تقویت می‌کرد، تنها برتری نظامی بر عراق با استقرار در بخشی محدود ولی حساس در خاک عراق بود. بی‌گمان اعلام آتش‌بس و عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی، به منزله خارج کردن برگ برنده ایران برای مذاکرات بود بی آنکه هیچ تضمینی برای تأمین خواسته‌های ایران مبنی بر اعلام عراق به‌عنوان متجاوز و پرداخت غرامت وجود داشته باشد. مواضع یکسویه سازمان ملل در پشتیبانی از عراق همچون هفت سال گذشته تا تصویب قطعنامه 598 و بی‌اعتمادی ایران به‌عملکرد و مواضع این سازمان و همچنین موقعیت برتر نظامی ایران، باعث شد تا جمهوری اسلامی ایران شرایط خود را برای پایان بخشیدن به جنگ مورد تأکید قرار دهد. بدون تردید اگر جمهوری اسلامی در چنان وضعیتی بدون هیچ تضمینی شرایط سازمان ملل را می‌پذیرفت، اکنون مهم‌ترین پرسشی که مطرح می‌شد، علل تاخیر در پذیرش قطعنامه نبود، بلکه این پرسیده می‌شد که چرا جمهوری اسلامی در شرایط برتر نظامی قطعنامه‌ای را پذیرفت که نه تنها خواسته‌های ایران را تضمین نمی‌کرد، بلکه منافع طرف متجاوز را تامین می‌کرد؟

پاسخ رسمی جمهوری اسلامی ایران به قطعنامه 598

پس از عقب‌نشینی ایران از برخی مناطق همچون حلبچه در 22 تیر 1367، ادامه حمله‌های عراق و تشدید فشار بین‌المللی به ایران، سلسله جلساتی در داخل کشور با هدف اتخاذ تصمیم نهایی درباره جنگ تشکیل شد. در نشست مشترک رؤسای سه قوه، مجلس خبرگان و شورای نگهبان شرایط سیاسی نظامی کشور مورد بررسی قرار گرفت. امام راحل نیز در روز پنج‌شنبه و جمعه، 23 و 24 تیرماه مشورت‌هایی را به‌صورت جداگانه انجام دادند. ولی نشست اصلی بر اساس دستور امام و با حضور


دانلود با لینک مستقیم


هشت سال دفاع مقدس

تحقیق و بررسی در مورد بمباران 8 سال دفاع مقدس

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق و بررسی در مورد بمباران 8 سال دفاع مقدس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

جنگ تحمیلی برای صنعت نفت نه با شلیک نخستین گلوله به پالایشگاه بزرگ نفت آبادان که با فتنه های تحریک آمیز آمریکا و متحدانش و کوردلی منافقان برای انجام عملیات خرابکارانه در خطوط لوله و تاسیسات نفتی کشور ماه ها پیش از 31 شهریور 1359، در مناطق نفت خیز جنوب آغاز شد.

پیش از گلوله باران پالایشگاه بزرگ نفت آبادان و جزیره خارگ در لحظات آغازی روز 29شهریور، شروع جنگ برای صنعت نفت کشور و البته برای مناطق نفت خیز جنوب به عنوان خط مقدم این جبهه مقدس، ماه ها قبل با انجام عملیات خرابکارانه در خطوط لوله نفت ایران که با تحریک رژیم بعث حاکم بر همسایه غربی و کشورهای معاند همراه بود، آغاز شد.

از سوی دیگر عملیات حفاری شرکت ملی نفت ایران در مناطق مرزی غرب کشور ابتدا با حملات ایذایی مختل و به دنبال آن با حمله مستقیم بعثی ها متوقف شد که در نتیجه آن نیروهای دشمن برخی تجهیزات و دکل های نفت ایران را به داخل خاک عراق منتقل کردند.

این حرکت دشمن نشان می داد که تنها راه ضربه زدن به میهن اسلامی را قطع شریان حیاتی اقتصاد؛ اخلال در روند تولید و صادرات نفت قرار داده است. در این زمان تدبیر و هوشیاری امام راحل و شهامت، شجاعت و آمادگی کامل مدیران و کارکنان صنعت نفت در پاسداری و دفاع از تاسیسات موجب شد تا هرچند مراکز و واحدهای مهم صنعت نفت کشور به طور پی در پی مورد آماج حملات دشمن قرار گیرد اما هیچ گاه روند تولید و صادرات نفت در طول هشت سال جنگ تحمیلی متوقف نشود.

رژیم بعث عراق با جنگنده بمب افکن های سوپراتاندارد فرانسوی، موشک‎های اگزوسه و آرما، هواپیماهای میگ و سوخو روسی و گازهای خردل آلمانی و مین های ایتالیایی و بسیاری از سلاح های پیشرفته آن روزها پیوسته به تاسیسات و خطوط لوله نفتی حمله می کرد و کارکنان صنعت نفت را مورد اصابت موشک های خود قرار می داد.

در طول سالیان جنگ، مدیران و کارکنان صنعت نفت در مناطق نفت خیز جنوب با وجود بیش از دو هزار و 500 حمله هوایی و موشکی لحظه ای چشم بر هم ننهادند و کمر خم نکردند و با جان دل تاسیسات و واحدهای نفتی در این مناطق را ایستاده و فعال نگه داشتند تا برنامه حفظ توان و استمرار تولید به میزان متوسط 3میلیون بشکه در روز محقق بماند.

حملات دشمن به تمله خانه های مهم نفتی

تلمبه خانه اهواز (شهید مصاحب) پنج بار، تلمبه خانه شماره 1 امیدیه یک بار،  تلمبه خانه شماره 2 امیدیه یک بار،  تلمبه خانه گوره آ(گچساران) 10 بار، تلمبه خانه گوره بی (گچساران) 10 بار، تلمبه خانه گوره سی (گچساران) 10 بار مورد اصابت موشک های دشمن قرار گرفتند.

حملات دشمن بر کارخانه‌های بهره‌برداری مناطق نفت خیز

کارخانه بهره برداری شماره 1 اهواز  6 بار، کارخانه بهره برداری شماره 2 اهواز 9 بار، کارخانه بهره برداری شماره 4 اهواز  1 بار، کارخانه بهره برداری شماره 5 اهواز یک بار، کارخانه بهره برداری شماره 1 مارون دو بار، کارخانه بهره برداری شماره 2 مارون دو بار، کارخانه بهره برداری شماره 3 مارون یک بار، کارخانه بهره برداری لب سفید سه بار، کارخانه بهره برداری چشمه خوش  به طور دائم و انهدام کامل،  کارخانه بهره برداری دهلران به طور دائم و انهدام کامل، کارخانه بهره برداری آب تیمور به طور دائم و انهدام کامل، کارخانه بهره برداری شماره 2 آغاجاری چهار بار، کارخانه بهره برداری کرنج سه بار، کارخانه بهره برداری شماره 1 پازنان سه بار، کارخانه بهره برداری شماره 1 بی بی حکیمه چهار بار، کارخانه بهره برداری شماره 2 بی بی حکیمه دو بار، کارخانه بهره برداری شماره 2 گچساران  7 بار، کارخانه بهره برداری شماره 3 گچساران پنج بار، کارخانه بهره برداری شماره 2 پازنان سه بار، کارخانه بهره برداری منصوری یک بار مورد اصابت قرار گرفتند. 

حملات هوایی دشمن به واحدهای نمکزدایی

کارخانه نمکزدایی شماره 1 اهواز  یک بار، کارخانه نمکزدایی شماره 2 اهواز دو بار، کارخانه نمکزدایی شماره 3 اهواز  1 بار، کارخانه نمکزدایی شماره 5 اهواز یک بار، کارخانه نمکزدایی شماره 1 مارون دو بار، کارخانه نمکزدایی شماره 2 مارون سه بار، کارخانه نمکزدایی شماره 3 مارون یک بار، کارخانه نمکزدایی شماره 2 آغاجاری دو بار، کارخانه و مکزدایی شماره 2 پازنان سه بار مورد حمله دشمن قرار گرفتند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد بمباران 8 سال دفاع مقدس

دانلودمقاله منافقین و جنگ تحمیلی

اختصاصی از اینو دیدی دانلودمقاله منافقین و جنگ تحمیلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
یکی دیگر از خصلت های شیطانی منافقین " ابن الوقت " بودن آنهاست یعنی در هر لحظه برای پیشبرد اهداف شوم و پلید خود مسئله را علم می کنند تا بدین وسیله بتوانندبه امیال خود دست یابند و قرآن کریم درخصوص این ویژگی منافقین فرموده است:
" یکاد البرق یخطب ابصارهم کلما اضاء لهم مشوا فیه و اذا اظلم علیم قاموا و لو شاءالله لذهب بسمعهم و ابصارهم ان الله علی کل شی ء قدیر ، نزدیک باشد که برق روشنی چشمهای شان ببرد ، هر گاه روشنی ببینند در آن قدم بردارند و چون تاریک شود حیرت زده بایستند و اگر خدا خواستی گوش آنها را به بانگ رعد و چشم آنان را به تابش برق کور می ساخت که خداوند بر همه چیز قادر است " بقره /20
خوشبختانه سازمان منافقین در نشریات خود به این خصوصیت منافقانه خود اعتراف کرده اند و گفته اند :
" پیدا کردن کار و برنامه اصلی هر روز و هر مرحله ای برای ما یک شعار تو خالی نیست ، بلکه یک وظیفه انقلابی است که بدون اهتمام ورزیدن به آن هیچ پیشرفت گره گشای واقعی و عملی میسر نیست ، همه انقلابیون و سازمان های زبده انقلابی جهان چنین بوده اند و مجاهدین نیز تلاش می کنند تا در حد فهم و توان خود و تا آنجا که می توانند چنین باشند ."
نشریه مجاهد ، س 2 ، ش 114 ، 26 اسفند 59 ، ص 9
بر این اساس هر روزه با طرحی و شایعه ای نو وارد صحنه می شدند و هنوز جامعه در کشاکش آن بود که شایعه جدیدی علم می کردند و اصلاً فرصت رسیدگی و مشخص کردن ظالم و مظلوم ، حق و باطل را به مردم و مسئولان نمی دادند و توطئه ها را پی در پی اجرا می کردند تا بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند .
به قول خودشان طرح شایعات متعدد چون مشت هایی یکی پس از دیگری ! که بر فرق امت و حکومت اسلامی وارد می آوردند ، بود . به هر حال یکی از توطئه های منافقین برای از بین بردن مشروعیت مردمی دولت و زمینه سازی برای براندازی نظام نوپا و ضد امپریالیستی جمهوری اسلامی ایران طرح شایعه شکنجه زندانیان بود .
این شایعه در آن شرایط حساس که دشمن قسم خورده انقلاب اسلامی ایران یعنی شیطان بزرگ و صدام و حامیانش که در حال پیشروی و غصب قسمت های وسیعی از خاک جمهوری اسلامی ایران بودند ، حائز اهمیت خاصی بود .
به طوری که اذهان را از مسئله اصلی جنگ به سوی مسائل و شایعات درونی متوجه ساخت به طوری که مدت های مدیدی تمامی مسائل و سایر دردها و مشکلات را تحت الشعاع خود قرار داد و تمامی رسانه های گروهی حول این محور در گردش بودند .
به ویژه رسانه های گروهی صهیونیستی و استکباری جهان که عمدتاً حول محور شکنجه در ایران تبلیغ می نمودند ، به طوری که سازمان های بین المللی دست ساز امپریالیسم از جمله سازمان حقوق بشر و .... به دفاع از به اصطلاح زندانیان ایران بسیج شدند و گرده و خاک هایی به پا کردند که کره زمین را احاطه کرد .
بدین طریق استکبار جهانی می رفت تا از اسلام و جمهوری اسلامی ایران چنان دیوی در اذهان مردم جهان بسازد که همه آرزوی محو اسلام را بنمایند ، اما با همین عمل ملحدین ، مشرکین و منافقین به لطف خدا ، مردم جهان متوجه شدند که حرکت جدیدی که داعیه نجات مستضعفین جهان را دارد با تمامی دنیای استکبار و عوامل درونی اش درگیر شده و تمامی این تبلیغات برای محو این حرکت عظیم الهی مردمی است ، بدین ترتیب مردم متوجه و به اسلام گرایش یافتند .
از سوی دیگر سازمان سعی می کرد که با به دست آوردن یک سری مدارک از سوی پزشکی قانونی این اشتباه را به مردم القاء کند که در زندان ها شکنجه وجود دارد ، ضمناً سعی می کردند که این نوع فعالیت ها را به شکلی به بنی صدر وصل کنند تا اولاً به آن یک وجهه قانونی ببخشند ، ثانیاً به اختلافات درونی بیش از پیش دامن بزنند .
بنی صدر نیز که تابع طرح های از پیش ریخته شده شیطان بزرگ بود قبل از آن که حکم قضات صادر شود ، حکم قضاوت نهایی را از ارباب می گرفت و اعلام جرم هم می نمود .
اما از آنجایی که ریشه و اساس توطئه ها برای سردمداران جناح نه شرقی نه غربی آشکار بود ، اعلام نمودند که طرح شایعه شکنجه آن هم در شرایطی که جنگ بر ما تحمیل شده و در زیر فشار تحریم اقتصادی به سر می بریم و در سطح بین المللی انواع و اقسام توطئه ها بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران می شود ، عملی است که مستقیم و یا غیر مستقیم در خدم شیطان بزرگ و دنیای غرب است .
بنی صدر نیز بی شرمانه بر فعالیت خود افزود و در این رابطه نیز بسیار گفت و نوشت از جمله نوشت : " گفتن این که در کشور بیکاری هست ، گفتن این که اقتصاد ما فلج است ، گفتن این که شکنجه هست .... و بسیاری گفتن های دیگری است که به سود آمریکا نمی باشد ، بلکه نگفتن اینها است که به سود آمریکا است ."
روزنامه انقلاب اسلامی ، کارنامه رئیس جمهور ، 8/11/59
در صورتی که هیچ یک از مدارک فوق دلیل بر وجود شکنجه در زندان ها نبوده و نیست بلکه صرفاً این مطلب را می رساند که بدن فردی توسط سیگار سوزانده شده و یا جراحاتی برداشته ، اما هرگز مشخص نمی کند که چه کسی چنین عمل فجیعی را انجام داده است .
اما منافقین با سوء استفاده از اسناد فوق وجود شکنجه را به ذهن خوانندگان القاء می نمودند و از چنین القائاتی سود فراوان می بردند ، امام امت برای بررسی صحت و سقم مسئله هئیتی را متشکل از شهید بزرگوار محمد منتظری ، بشارت و .... تعیین فرمودند و خود نیز نماینده ای در این هیئت قرار دادند و فرمودند : " این هیئت باید با قاطعیت از تمام زندان ها بازدید نموده و در صورت ثبوت شکنجه شکنجه گر قصاص گردد ."
روزنامه جمهوری اسلامی ، 19/9/59 نقل از برادر موسوی اردبیلی
این هیئت پس از مدت ها بررسی و تحقیق پرده از این توطئه شوم برکشید و در تاریخ 29/1/1360 شایعه شکنجه در زندان ها را با دلایل کافی تکذیب کرد ، از جمله چند تن از توابین که پس از گذراندن مراحل ترتیبی عقیدتی ، سیاسی در تلویزیون اعتراف کردند که برای بدنامی کردن نظام جمهوری اسلامی با آتش سیگار خو را سوزانده اند و این اعتراف ها را مردم بارها و بارها در تلویزیون مشاهده کردند .
پس از بررسی کامل مشخص شد که این عناصر به دستور سازمان منافقین و سایر گروهک های آمریکایی ضد انقلاب برای پیشبرد مقاصد شوم سازمانی حتی حاضرند که چنین اعمال زشتی را با بدن خود انجام دهند و به دیگری نسبت دهند .
بنی صدر نیز که پس از اعتراف های شکنجه شدگان دریافت که آبروی آراء چند میلیونی اش دارد از بین می رود در کارنامه روزانه و سخنرانی های خود گفت : " اگر چنین نسلی حاضر باشند که برای پیشبرد اهداف شان حتی خودشان را هم بسوزانند ، پس باید اعتراف کرد که اینان پیروزند ( منافقین ) و ما ( منظور جمهوری اسلامی ) شکست خواهیم خورد ."
این خائن به تمام معنا یا آن قدر بی شعور و کوته بین بود و یا آن قدر خائن و سر سپرده که درک نمی کرد و یا نمی خواست درک کند که بیکاری ، اقتصاد فلج و ... از جمله مصائب و مشکلاتی بود که شیطان بزرگ توسط تحریم اقتصادی و تحمیل جنگی خانمانسوز بر امت شهید پرور ما تحمیل کرده بود .
و قصد داشت با چنین توطئه هایی ناراضی بتراشد و مردم را به ستوه آورد و آنان را بر علیه نظام ضد امپریالیستی جمهوری اسلامی ایران بشوراند ، طبیعی است که طرح و گفتن وجود بیکاری ، اقتصاد فلج و حتی شایعه شکنجه آن هم در جهت تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران مکمل و توطئه آمریکاست .
واقعاً اگر این آقایان دلسوز انقلاب و خصم امپریالیسم بودند می بایست با دولت جهت از میان بردن تورم و نارسایی ها و کمبودها همکاری می کردند و اصلاً آن را مطرح نمی ساختند ، چرا که مطرح نمودن وجود تورم و کمبود نیازهای اساسی مردم آن هم در دوران جنگ سبب ایجاد ناآرامی ها و تشویش خاطر مردم می شود که به دنبال خود افزایش تورم و کمبود و .... را به همراه دارد .
شکی نیست که در این میان باید سکوت کرد و مردم را به لحاظ روانی در حال تعادل نگه داشت و برای مبارزه با استعمار به مردم قوت قلب داد ، پس بنابراین گفتن مشکلات و کمبودها در آن مقطع حساس جزئی از توطئه آمریکایی براندازی نظام الهی جمهوری اسلامی بود و هیچ اقتصاددانی نمی تواند منکر این حقیقت باشد .
به هر حال آنچه که مسلم است این است که مسئولیت و مأموریت منافقین و بنی صدر در آن مرحله تکمیل تحریم اقتصادی و جنگ تحمیلی از سوی شیطان بزرگ بود و در این راستا سعی می کردند با جعل اسناد و به دست آوردن یک سری مدارک و جو سازی ها اوضاع را به میل ارباب گردانند .
در نشریه سازمان اقدام به چاپ سلسله مقالاتی تحت عنوان " گزارشات مستند در مورد شکنجه " کردند ، در قسمت هشتم این مقالات که در نشریه شماره 107 مجاهد به چاپ رسید ، عکس دست ها و بدن سوخته شده فردی را چاپ کرده اند که با آتش سیگار عبارت " زنده باد خمینی " نوشته شده است .
این عمل سفاکانه را نیز به برادران پاسدار نسبت داده اند ، اما این توطئه بسیار ناشیانه صورت گرفته بود ، به طوری که خود به تنهایی افشاگر چهره منافقین است و ضمناً بیانگر این واقعیت است که این عمل شنیع به دست خود منافقین جهت بد نام کردن جمهوری اسلامی در اذهان مردم ایران و جهان صورت گرفته است .
چرا که نمی توان پذیرفت که مثلاً قاتل اسم و عکس و آدرس خود را بر بالای سر مقتول قرار دهد تا بدون هیچگونه دردسری شناسایی شده و به دام بیفتد ، حال چگونه می توان پذیرفت که برادران پاسدار هویت خود را با هک شعار " زنده باد خمینی " به دشمن بشناسانند ؟
اصلاً چنین چیزی امکان ندارد و عقل و منطق نمی تواند آن را بپذیرد ، شکی نیست که این توطئه ناشیانه جهت رسوایی و بدنام کردن امت حزب الله و حرکت انقلاب اسلامی به رهبری امام امت توسط خود منافقین بوده است .
این بی رحمی و شقاوت را بعدها به طور آشکار و روشن در جریان شکنجه سه برادر شهید کمیته ، برادران خلیل طهماسبی ، طالب طاهری و محسن میر جلیلی شاهد بودیم ، که بعدها در تاریخ 25/5/63 طی یک مصاحبه تلویزیونی شکنجه گران منافق این چنین زبان به اعتراف گشودند .
متن اعترافات :
من مهران اصدقی با نام مستعار بهرام عضو سازمان منافقین و از عاملین شکنجه سه تن از پاسداران کمیته مرکزی انقلاب اسلامی می باشم ، هدف من از این مصاحبه بیان جزئیات شکنجه برادران پاسداری است که در مرداد ماه سال 61 به وسیله سازمان منافقین ربوده شدند و مورد شکنجه قرار گرفتند و من یکی از عاملین اصلی این جریان هستم .
در اینجا باید توضیح بدهم که سال گذشته من طی مصاحبه ای مطالبی را در مورد شکنجه این برادران پاسدار عنوان کردم و آن مطالب تنها گوشه ای از ابعاد این جنایت بود ، ولی مطالبی را که الان می خواهم اینجا مطرح کنم جزئیات کاملتری از این جریان است که تا به حال افشا نشده است .
در اینجا این سؤال پیش می آید که چرا تا به حال این مطالب را عنوان نکرده بودم و حالا میخواهم آنها را افشا کنم ؟ من بعد از دستگیریم سعی می کردم تا جایی که می توانم مسئله شکنجه را انکار کنم .
اما بر خلاف تصوری که داشتم دادستانی اطلاعات کافی در مورد وضعیت من در تشکیلات و حتی در عملیاتی که در آن شرکت داشتم و همچنین شرکت من در جریان شکنجه داشت ، به طوری که من را با افراد دیگری که تحت مسئولیت من بودند و در این جریان شرکت داشتند روبرو کردند و در نهایت من مجبور به اعتراف شدم .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله منافقین و جنگ تحمیلی