اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره غدیر در سیره اهل بیت (ع)

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره غدیر در سیره اهل بیت (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

غدیر در سیره اهل بیت (ع)

احمد زمانى

غدیر از اساسى‏ترین برنامه‏هاى پیامبر خدا(ص) براى دوام و عزت و شکوه اسلام و قرآن بود. او در بازگشت از حجة‏الوداع آخرین رسالت‏خویش را انجام داد. زیرا خدایش فرموده بود:

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین. (1)

اى پیامبر، آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده‏اى; خداوند تو را از گزند مردم نگه مى‏دارد. خداوند گروه کافران را هدایت نمى‏کند. (2)

در پى اجراى اوامر پروردگار و معرفى وصى و جانشین خود على‏بن‏ابى‏طالب(ع) آیه اکمال دین: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا; امروز دین شما را کامل کردم و نعمت‏خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم‏» نازل (3) و روز غدیر جشن ولایت و وصایت‏شد.

اهل بیت پیامبر و امامان بر حق شیعه، که نگاهبان اسلام حقیقى بودند و سعى داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتى بهره بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامى و به یاد ماندنى را مطرح کنند; زیرا در تابش آفتاب غدیر اهداف والاى پیامبر جامه عمل مى‏پوشد و براى فتنه‏انگیزى کج‏اندیشان فرصت‏باقى نماند.

نگاهى گذرا به سیره فاطمه و امیرمؤمنان - علیهما السلام - و دیگر امامان راستین شیعه ما را با اهمیت واقعه غدیر و نقش عظیم و سرنوشت‏ساز آن هدایت و نیکبختى بشر آشنا مى‏سازد.

راویان، نویسندگان و مفسران اهل سنت و شیعه به واقعه غدیر و آیات نازل شده در آن توجه بسیار داشته‏اند. برخى از علماى شیعه مانند علامه طبرسى روایات (4) نزول آیه تبلیغ (5) در سرزمین غدیر را مشهور دانسته‏اند. از اهل سنت ابوالقاسم عبیدالله بن‏عبدالله حسکانى، از دانشمندان اهل سنت، نیز همین را مطرح مى‏کند. او احادیث غدیر را در دوازده جزوه دسته‏بندى کرده، آن را «دعاء الهداة الى اداء حق الموالاة‏» نامیده است. (6)

ابوالعباس احمد بن‏محمد بن‏سعید مشهور به ابن‏عقده - مورد اعتماد مذاهب چهارگانه اهل سنت - در این باره کتابى به نام «حدیث الولایة‏» (7) تدوین کرده است.

علامه امینى نیز کتاب گرانسنگ «الغدیر» را، در یازده مجلد، به رشته نگارش درآورد. آنچه در مجموعه این آثار جلب توجه مى‏کند موضعگیرى آشکار ائمه اهل بیت - علیهم السلام - در باره این واقعه مهم است، موضعگیریهایى که از اهمیت غدیر و نقش آن در سعادت بشر پرده برمى‏دارد. در این مقاله به بررسى بخشى از این موضعگیریها مى‏پردازیم:

فاطمه زهرا - سلام الله علیها - بر مزار حمزه سید الشهداء (احد)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره غدیر در سیره اهل بیت (ع)

واقعیت بعثت از نگاه اهل بیت

اختصاصی از اینو دیدی واقعیت بعثت از نگاه اهل بیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

واقعیت ‏رسالت از نگاه اهل بیت

بعثت پیغمبر اسلام یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام عالى نبوت و خاتمیت، حساس‏ترین فراز تاریخ درخشان اسلام است.بعثت پیغمبر درست درسن چهل سالگى حضرت انجام گرفت. پیشتر گفتیم که پیغمبر تا آن زمان تحت مراقبت روح القدس قرار داشت، ولى هنوز پیک وحى بر وى نازل نشده بود. قبلا علائمى ازعالم غیب دریافت مى‏داشت، ولى مامور نبود که آن را به آگاهى خلق هم برساند.

میان مردم قریش و ساکنان مکه رم بود که سالى یک ماه را به حالت گوشه گیرى و انزوا در نقطه خلوتى مى‏گذرانیدند. (1) درست روشن نیست که انگیزه آنها از این گوشه‏گیرى چه بوده است، اما مسلم است که این رسم در بین آنها جریان داشت و معمول بود.

نخستین فرد قریش که این رسم را برگزید و آن را معمول داشت عبدالمطلب جد پیغمبر اکرم بود که چون ماه رمضان فرا مى‏رسید، به پاى کوه حراء مى‏رفت، و مستمندان را که از آنجا مى‏گذشتند، یا به آنجا مى‏رفتند، طعام مى‏کرد. (2)

به طورى که تواریخ اسلام گواهى مى‏دهد،پیغمبر نیر پیش از بعثت‏به عادت مردان قریش، بارها این رسم را معمول مى‏داشت. از شهر و غوغاى اجتماع فاصله مى‏گرفت، و به نقطه خلوتى مى‏رفت، و به تفکر و تامل مى‏پرداخت.

پیغمبر حتى در زمانى که کودک خردسالى بود، و در قبیله بنیاسد تحت مراقبت دایه خود «حلیمه‏» قرار داشت نیز باز بازى کردن با بچه‏ها دورى مى‏گزید و به کوه حراء مى‏آمد و به فکر فرو مى‏رفت. (3) بنابراین انس وى به «کوه حراء» بى‏سابقه نبود.

در مدتى که بعدها در «حراء» به سر مى‏برد،غذایش نان «کعک‏» و زیتون بود، و چون به اتمام مى‏رسید، به خانه بازمى‏گشت ء تجدید قوت مى‏کرد. گاهى هم همسرش خدیجه باریش غذا مى‏فرستاد. غذائى که در آن زمان‏ها مصرف مى‏شد، مختصرو ساده بود. (4)

پیغمبر چند سال قبل از بعثت، سالى یک ماه در حرا به سر مى‏برد، و چون روز آخر باز مى‏گشت، نخست‏خانه خدا را هفت دور طواف مى‏کرد، سپس به خانه مى‏رفت. (5)

کوه حراء امروز در حجازبه مناسبت این که محل بعثت پیغمبر بوده است، «جبل النور» یعنى کوه نور خوانده مى‏شود. حراء در شمال شهر مکه واقع است، و امروز تقریبا درآخر شهر در کنارجاده به خوبى دیده مى‏شود. کوه‏هاى حومه مکه اغلب بهم پیوسته است و از سمت‏شمال تا حدود بندر «جده‏» واقع در 70 کیلومترى مکه و کنار دریاى سرخ امتداد دارد.

این سلسله جبال که از یک سو به صحراى «عرفات‏» و سرزمین «منا» وشهر «طائف‏» و از سوى دیگر به طرف «مدینه‏» کشیده شده است، با دره‏هاى و بیابان‏هاى خشک و سوزان و آفتاب طاقت‏فرساى خود شاید بهترین نقطه‏اى است که آدمى را در اندیشه عمیق خودشناسى و خداشناسى و دورى از تعلقات جسمانى و تعینات صورى و مادى فرو مى‏برد.

کوه حراء بلندترین کوه‏هاى اطراف مکه است، و جدا از کوه‏هاى دیگر به نحو بارزى سر به آسمان کشیده و خودنمائى مى‏کند. هرچه بیننده به آن نزدیک‏تر مى‏شود، مهابت و جلوه کوه بیشتر مى‏گردد. از ان بلندى د زمان خود پیغمبر قسمتى از خانه‏هاى مکه پیدا بود، و امروز قسمت زیادترى از شهر مکه پیداست. قله کوه نیز درپشت‏بام‏ها و از توى اطاق‏هاى بعضى از طبقات ساختمان‏هاى مکه به خوبى پیدا است.

«غار حراء» که در قله کوه قرار دارد، بسیار کوچک و ساده است. در حقیقت غار نیست، تخته سنگى عضیم به روى دو صخره بزرگ‏ترى غلت‏خورده و بدین گونه تشکیل غار حراء داده است. دهنه غار حراء داده است. دهنه غار به قدیر است که انسان مى‏تواند وارد و خارج شود. کف آن هم بیش از یک متر و نیم براى نمازگزاردن جا دارد.

غار حراء جائى نبوده که هرکس میل رفتن به آنجا کند، و محلى نیست که انسان بخواهد به آسانى در آن بیاساید. فقط یک چیز براى افراد دوراندیش در آنجا به خوبى به چشم مى‏خورد، و آن مشاهده کتاب بزرگ آفرینش و قدرت لایزال خداوند بى زوال است که در همه جاى آن نقطه حساس پرتو افکنده و آسمان و زمین را به نحو محسوسى آرایش داده است! براساس تحقیقى که ما نموده‏ایم پیغمبر مانند جدش عبدالمطلب در پاى کوه حراء فى‏المثل در خیمه به سر مى‏برده و رهگذران را پذیرائى مى‏کرده و فقط گاهگاهى به قله کوه مى‏رفته و به تماشاى جمال آفرینش مى‏پرداخته است که از جمله لحظه نزول وحى، در روز 27 ماه رجب بوده است.

به طورى که قبلا یادآور شدیم، پیغمبر قبل از بعثت هم حالاتى روحانى داشته و تحت مراقبت روح‏القدس گاهى تراوشاتى غیبى مى‏دیده و اسرارى بر آن حضرت مکشوف مى‏شده است. هنگامى که پانزده سال بیش نداشت، گاهى صدائى مى‏شنید، ولى کسى را نمى‏دید.

هفت‏سال متوالى بود که نور مخصوصى مى‏دید و تقریبا شش سال مى‏گذشت که زمزمه‏اى از پیغمبر مى‏شنید، ولى درست نمى‏دانست موضوع چیست؟

چون ازن اخبار را براى همسرش خدیجه بازگو مى‏کرد، خدیجه مى‏گفت: «تو که مردى امین و راستگو و بردبار هستى و دادرس مظلومانى و طرفدار حق و عدالت هستى و قلبى رؤوف و خوئى پسندیده دارى و در مهمان‏نوازى و تحکیم پیوند خویشاوندى سعى بلیغ مبذول مى‏دارى، اگر مقامى عالى در انتظارت باشد، جاى شگفتى نیست. (6)

هنگامى که به سن سى و هفت‏سالگى میل به گوشه گیرى و انزواى از خلق پیدا کرد، چندین بار در عالم خواب، سروش غیبى، سخنانى به گوشش سرود، و او را از اسرار تازه‏اى آگاه ساخت، بعدها نیز در پاى کوه حراء و میان راه‏هاى مکه بارها منادى حق بر او بانگ زد. در هر نوبت صدا را مى‏شنید ولى صاحب صدا را نمى دید!

در یکى از روزها که در دامنه کوه حراء گوسفندان عمویش ابوطالب را مى‏چرانید، شنید کسى از نزدیک او را صدا مى‏زند و مى‏گوید: یا رسول الله! ولى به هرجا نگریست کسى را ندید. چون به خانه آمد و موضوع را به خدیجه اطلاع داد، خدیجه گفت: امیدوارم چنین باشد. (7)

روز بیست وهفتم ماه رجب محمد بن عبدالله مرد محبوب مکه و چهره درخشان بنى هاشم در غار حراء آرمیده بود و مانند اوقات دیگر از آن بلندى به زمین و زمان و ایام و دوران و جهان و جهانیان مى‏اندیشید.مى‏اندیشید که خداى جهان جامعه انسانى را به عنوان شاهکار بزرگ خلقت و نمونه اعلاى آفرینش خلق نمده و همه گونه لیاقت و استعداد را براى ترقى و تعالى به او داده است. همه چیز را برایش فراهم نموده تا او در سیر کمالیخودنانى به کف آرد و به غفلت نخورد. ولى مگر افراد بشر به خصوص ملت عقب مانده و سرگردان عرب و بالاخص افراد خوش‏گذران و مال دوست و مال‏دار قریش در این اندیشه‏ها هستند؟ آنها جز به مال و ثروت خود و عیش و نوش و سود و نزول ثروت خود به چیزى نمى‏اندیشند. شراب و شاهد و ثروت و درآمد، ربا و استثمار مردم نگون‏بخت و نیازمند، تنها اندیشه‏اى است که آنها رد سر مى‏پرورانند...

اینک «او» درست چهل سال پرحادثه را پشت‏سر نهاده است. تجربه زندگى و پختگى فکر و اراده‏اش و استحکام قدرت تعقلش به سرحد کمال رسیده، و از هر نظر براى انجام سؤولیت‏بزرگ پیغمبرى آماده است. آیا در تمام قلمرو عربستان و


دانلود با لینک مستقیم


واقعیت بعثت از نگاه اهل بیت

دانلود مقاله و تحقیق درباره غدیر در سیره اهل بیت (ع)

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله و تحقیق درباره غدیر در سیره اهل بیت (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

غدیر در سیره اهل بیت (ع)

احمد زمانى

غدیر از اساسى‏ترین برنامه‏هاى پیامبر خدا(ص) براى دوام و عزت و شکوه اسلام و قرآن بود. او در بازگشت از حجة‏الوداع آخرین رسالت‏خویش را انجام داد. زیرا خدایش فرموده بود:

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین. (1)

اى پیامبر، آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده‏اى; خداوند تو را از گزند مردم نگه مى‏دارد. خداوند گروه کافران را هدایت نمى‏کند. (2)

در پى اجراى اوامر پروردگار و معرفى وصى و جانشین خود على‏بن‏ابى‏طالب(ع) آیه اکمال دین: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا; امروز دین شما را کامل کردم و نعمت‏خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم‏» نازل (3) و روز غدیر جشن ولایت و وصایت‏شد.

اهل بیت پیامبر و امامان بر حق شیعه، که نگاهبان اسلام حقیقى بودند و سعى داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتى بهره بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامى و به یاد ماندنى را مطرح کنند; زیرا در تابش آفتاب غدیر اهداف والاى پیامبر جامه عمل مى‏پوشد و براى فتنه‏انگیزى کج‏اندیشان فرصت‏باقى نماند.

نگاهى گذرا به سیره فاطمه و امیرمؤمنان - علیهما السلام - و دیگر امامان راستین شیعه ما را با اهمیت واقعه غدیر و نقش عظیم و سرنوشت‏ساز آن هدایت و نیکبختى بشر آشنا مى‏سازد.

راویان، نویسندگان و مفسران اهل سنت و شیعه به واقعه غدیر و آیات نازل شده در آن توجه بسیار داشته‏اند. برخى از علماى شیعه مانند علامه طبرسى روایات (4) نزول آیه تبلیغ (5) در سرزمین غدیر را مشهور دانسته‏اند. از اهل سنت ابوالقاسم عبیدالله بن‏عبدالله حسکانى، از دانشمندان اهل سنت، نیز همین را مطرح مى‏کند. او احادیث غدیر را در دوازده جزوه دسته‏بندى کرده، آن را «دعاء الهداة الى اداء حق الموالاة‏» نامیده است. (6)

ابوالعباس احمد بن‏محمد بن‏سعید مشهور به ابن‏عقده - مورد اعتماد مذاهب چهارگانه اهل سنت - در این باره کتابى به نام «حدیث الولایة‏» (7) تدوین کرده است.

علامه امینى نیز کتاب گرانسنگ «الغدیر» را، در یازده مجلد، به رشته نگارش درآورد. آنچه در مجموعه این آثار جلب توجه مى‏کند موضعگیرى آشکار ائمه اهل بیت - علیهم السلام - در باره این واقعه مهم است، موضعگیریهایى که از اهمیت غدیر و نقش آن در سعادت بشر پرده برمى‏دارد. در این مقاله به بررسى بخشى از این موضعگیریها مى‏پردازیم:

فاطمه زهرا - سلام الله علیها - بر مزار حمزه سید الشهداء (احد)

روزى در احد بر مزار عموى پدرش «حمزه سیدالشهداء» ایستاده بود و عزادارى مى‏کرد. محمود بن‏لبید فرصت را نیمت‏شمرده، پس از عزادارى پرسید: اى دختر پیامبر خدا(ص)، آیا براى امامت و زعامت على بن‏ابى‏طالب(ع) از سخنان پیامبر خدا(ص) دلیلى به یاد دارى؟

فاطمه فرمود:

و اعجبا انسیتم یوم غدیر خم؟... اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: على خیر من اخلفه فیکم و هو الامام و الخلیفة بعدى و سبطاى و تسعة من صلب الحسین، ائمة ابرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الى یوم القیامة. (8)

شفگتا! آیا حادثه عظیم غدیر خم را فراموش کرده‏اید؟... خدا را گواه مى‏گیرم که خود شنیدم آن بزرگوار مى‏فرمود: على بهترین کسى است که او را در میان شما جانشین خود قرار مى‏دهم، على [علیه السلام] امام و خلیفه بعد از من است.

دو فرزندم حسن و حسین[علیهما السلام] و نه نفر از فرزندان حسین[ع] پیشوایان و امامانى پاک و نیک‏اند.اگر از آنان اطاعت کنید، شما را هدایت‏خواهند کرد و اگر با آنها مخالفت ورزید، تا روز قیامت تفرقه و اختلاف در میانتان حاکم خواهد بود.

على(ع) و استدلال به غدیر

سلیم بن‏قیس هلالى مى‏گوید: در زمان خلافت عثمان، در مسجد النبى(ص) نشسته بودم; جمعى از مردم نیز در مسجد در حال گفتگو بودند. على بن‏ابى‏طالب(ع) به پاخاست، سوابق خویش در خدمت‏به اسلام را برشمرد و همگى بر درستى گفتارش گواهى دادند حضرت در باره روز غدیر خم فرمود:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق درباره غدیر در سیره اهل بیت (ع)

دانلود مقاله و تحقیق درباره اهل بیت در قرآن

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله و تحقیق درباره اهل بیت در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

بخش اول: اهل بیت در قرآن

فصل اول: گفته‏ها و نظریات

کلمه «اهل البیت‏» در موارد بسیار زیادى از سخنان رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله براى‏گروه خاصى که به آن حضرت‏صلى الله علیه وآله منسوبند، به کار رفته است. براى اینان(اهل البیت) اوصاف و ویژگى‏هایى بیان گشته، منزلتى شایان قرار داده شده ودر قبال آنان، حقوق و مسؤولیت‏هاى فراوان و گوناگون و در عین حال مهم وخطیر بر عهده امت گذاشته شده‏است.

در قرآن نیز در موارد گوناگون و با تعابیر مختلف از همین گروه سخن‏به‏میان آمده‏است. یکى از آن تعابیر «اهل‏البیت‏» است. از آن جایى که گروهى‏به عمد یا سهو در تعیین منظور قرآن از کلمه «اهل‏البیت‏» به راست و چپ‏رفته‏اند، لازم دیدیم که دقیقا به بحث و بررسى درباره این مطلب بپردازیم.از خداوند متعال یارى مى‏جوییم و بر او توکل مى‏کنیم و بحث را به حول وقوه او پى مى‏گیریم.

رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله منظور از تعبیر «اهل‏البیت‏» را در یکى از مواردى که درقرآن آمده، به شکلى غیرقابل تشکیک و تاویل تبیین کرده‏است، اما با کمال‏تعجب باید گفت: این تصریحات هم نتوانسته است ریشه اختلاف را از بین‏ببرد; و دلیل آن، وجود افرادى است که اصرار دارند در این مورد یا موارددیگر به صورت آشکار و پنهان و بنا به دلایلى با رسول خداصلى الله علیه وآله مخالفت‏کنند! تفصیل مطلب را در مباحثى که در پى مى‏آید بیان خواهیم کرد.

اهل بیت در قرآن

لفظ «اهل بیت‏» سه بار در قرآن کریم آمده است:

اول، در داستان موسى‏علیه السلام، آن گاه که نوزادى کوچک بود و خانواده فرعون‏او را پیدا کردند تا در آینده، دشمن و مایه اندوهشان باشد و پستان هیچ زنى‏را به دهان نگرفت و خانواده فرعون در کارش درمانده شدند. آن‏گاه خواهرموسى‏علیه السلام به آنان گفت:

هل ادلکم على اهل بیت‏یکفلونه لکم وهم له ناصحون فرددناه الى امه‏کى تقر عینها ولا تحزن; .

آیا مایلید که من شما را به خانواده‏اى که دایه این طفل شوند و او را با مهربانى‏تربیت کنند راهنمایى کنم؟ بدین وسیله ما موسى را به مادرش برگرداندیم تادیده‏اش به جمال موسى روشن شود و حزن و اندوهش برطرف گردد.

در این آیه بیانى وجود ندارد که مشخص سازد: منظور خواهر موسى‏علیه السلام ازاین تعبیر چه بود؟ آیا منظورش تمام کسانى بودند که با آن خانواده قرابت وخویشاوندى داشتند یا بعضى از آنان؟ و آیا منظورش فقط قرابت نسبى است‏یا نسبى و سببى؟ یا علاوه بر قرابت نسبى و سببى کسانى را که از راه ولاء و یاتربیت هم به خانواده منتسب هستند در برمى‏گیرد؟

گذشته از این، لفظ اهل بیت‏به صیغه نکره آمده است نه به صیغه معرفه،یعنى اهل البیت.

دوم، در داستان ابراهیم‏علیه السلام، آن گاه که همسرش از بشارت فرشتگان که‏به‏او مژده دادند اسحاق و پس از او یعقوب را به دنیا خواهد آورد به شگفت‏آمد. ملائکه به او گفتند:

اتعجبین من امر الله رحمة الله وبرکاته علیکم اهل البیت انه حمیدمجید;

فرشتگان به او (زن ابراهیم) گفتند: آیا از کار خدا عجب دارى؟ (عجب مدارکه) رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت است; زیرا خداوند بسیارستوده صفات و بزرگوار است.

در این آیه مبارکه همسر ابراهیم‏علیه السلام از اهل البیت‏شمرده شده است; زیرااو در این آیه مورد خطاب قرار گرفته است، اما این نمى‏تواند دلیل این مطلب‏باشد که همسر هم در تمام مواردى که لفظ اهل البیت اطلاق شده، حتى درمواردى هم که قرینه مناسب براى تعیین مقصود وجود ندارد، جزء اهل بیت‏است; زیرا توجیه خطاب در آیه فوق‏الذکر به همسر ابراهیم‏علیه السلام مى‏تواندقرینه‏اى براى داخل شدن وى در زمره اهل یت‏باشد، اما نمى‏تواند دلالت کندبر این که کلمه اهل البیت، همسر را هم در برمى‏گیرد، به گونه‏اى که به مجردشنیدن این کلمه و بى هیچ قرینه‏اى، باید به ذهن شنونده تبادر کند. در مباحث‏آتى بحث‏بیش‏ترى درباره این آیه خواهد آمد.

سوم، فرموده خداوند متعال:

یا نساء النبى لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول‏فیطمع الذى فى قلبه مرض وقلن قولا معروفا وقرن فى بیوتکن‏ولاتبرجن تبرج الجاهلیة الاولى واقمن الصلاة وآتین الزکاة واطعن‏الله ورسوله انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم‏تطهیرا واذکرن مایتلى فى بیوتکن من آیات الله والحکمة ان الله کان‏لطیفا خبیرا.

ملاحظه مى‏شود که فرموده خداوند متعال: «انما یرید الله لیذهب عنکم‏الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا» در میان آیاتى قرار گرفته که‏زنان پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله مخاطبند و بلکه جزء یکى از این آیات است. همین‏موجب شده که آن شبهه معروف در مراد آیه براى عده‏اى پیش آید و همان‏گونه که خواهیم دید گروهى آن را انگیزه‏اى براى برانگیختن شک‏هایى‏پیرامون مفاد حقیقى آیه مبارکه قرار مى‏دهند.

گفته‏ها و اجتهادها

مراجعه به سخنان مفسران ودیگران به دست مى‏دهد که درباره مراد ازاهل البیت در آیه مبارکه اقوال متعددى وجود دارد. این اقوال عبارتند از:

1. ادعاى عکرمه که در بازارها ندا مى‏داد و مردم را براى مباهله‏فرامى‏خواند. ادعاى وى این بود که منظور از «اهل‏البیت‏» در آیه تطهیر فقطوفقط زنان پیامبرصلى الله علیه وآله است و احدى غیر از آنان را در بر نمى‏گیرد.

این گفته بنا به روایت عکرمه به ابن عباس و سعید بن جبیرهم نسبت داده‏شده است. چنان که این ادعا را به مقاتل هم نسبت داده‏اند. به عطاء، کلبى،سعیدبن جبیر و عروة بن زبیر هم که مدعى بود این آیه در خانه عایشه‏فرود آمد نسبت داده شده است.

2. گروهى گفته‏اند: منظور اصحاب کساء است، یعنى پیامبرصلى الله علیه وآله، على،فاطمه، حسن، حسین‏علیهم السلام و همسران پیامبرصلى الله علیه وآله.

بعضى همسران پیامبرصلى الله علیه وآله و اصحاب کساء را بدون پیامبرصلى الله علیه وآله آورده‏اند.این عقیده فخر رازى و خطیب بغدادى است که قسطلانى از بخارى روایت‏کرده است. .

3. گفته‏اند: منظور پیامبرصلى الله علیه وآله است و بس.

4. گفته‏اند: منظور بنى هاشمند و زنان را در بر نمى‏گیرد.

5. گفته‏اند: منظور کسانى است که در پایین‏ترین جد پیامبرصلى الله علیه وآله با او نسبت‏دارند و نیز گفته شده: هر آن کس که با پیامبرصلى الله علیه وآله پیوند رحمى دارد. و نیزگفته شده: هر آن که با او پیوند نسبى یا سببى دارد.

6. ابو حیان گفته: از آن جا که اهل البیت‏شامل زنان پیامبرصلى الله علیه وآله و پدران‏آنان مى‏شده، لفظ مذکر بر مؤنث غالب آمده است.

7. گفته شده: منظور زنان است و تمامى بنى هاشم که صدقه بر آنان‏حرام شد.

8. گفته شده: «اهل‏البیت‏» على، فاطمه، حسن و حسین‏علیهم السلام هستند. بعضى‏از اقوال و روایات تصریح دارد که پیامبرصلى الله علیه وآله هم جزء آنان است. این گفته به‏انس بن مالک، واثلة بن اسقع ، ابو سعید خدرى، عایشه و ام سلمه نسبت داده‏شده است. طحاوى، کنجى شافعى، ذهبى و قمى بر آن اصرار داشته و نیزعقیده مجاهد، قتاده، کلبى و بلکه عقیده جمهور و بیش‏تر مفسران همین‏است. حتى بعضى گفته‏اند: مفسران اجماع دارند و جمهور روایت کرده‏اندکه این آیه درباره اهل کساء فرود آمد. گفته‏اند: منظور مدعى اجماع مفسران‏این است که مفسران بر این مطلب اجماع دارند که آیه مبارکه شامل آل البیت‏است و آنان اصحاب کساء مى‏باشند، اما درباره این که آیا زنان پیامبرصلى الله علیه وآله راهم دربر مى‏گیرد یا نه، اختلاف نظر است. یا منظور، اجماع کسانى است که‏نظرشان در مورد شان نزول و مانند آن قابل اعتناست و عکرمه و مقاتل ازاین افراد نیستند، زیرا این مساله به خبر دادن از پیامبرصلى الله علیه وآله‏یا کسانى از صحابه‏برمى‏گردد که گفته آنان معتبر است، در حالى که مقاتل و عکرمه متهم به‏دروغگویى‏اند.

بعضى از روایات، امامان دوازده گانه‏علیهم السلام را هم اضافه کرده است. بعضى‏مدعى‏اند که امامیه اجماع دارند که آیه تطهیر شامل تمام امامان‏علیهم السلام مى‏شود.

نتیجه گفته‏ها

اگر در این گفته‏ها به دقت‏بنگریم، خواهیم یافت که تمام آنها پیرامون‏سه عنصر دور مى‏زند.

اول، دخول زنان در مراد از کلمه «اهل البیت‏» یا به طور مستقل یا بااصحاب کساء یا با سایر بنى‏هاشم یا با افرادى که دایره شمول گسترده‏تر یاتنگ‏ترى دارد.

دوم، دخول خویشاوندان پیامبرصلى الله علیه وآله; یعنى، بنى‏هاشم، غیر از اصحاب کساء;یعنى، کسانى که صدقه بر آنان حرام است و با پیامبرصلى الله علیه وآله خویشاوندى نسبى‏دارند. بعضى زنان پیامبرصلى الله علیه وآله را مى‏افزایند و بعضى هم در نفى آنان اصراردارند.

سوم، اختصاص اهل البیت‏به اصحاب کساء. گروهى با استناد به روایات‏چندى که در این باره تصریح دارد، سایر امامان دوازده‏گانه را هم بدان‏مى‏افزایند.

تمامى دلایل در حقیقت‏به نفى یا اثبات این عناصر برمى‏گردد، اگرچه دربیان آنچه که در اثبات آن مى‏کوشند با هم اختلاف جزئى دارند.

نهایت امر این که، آنچه بعضى بیان کرده‏اند که منظور آیه تطهیر شخص‏پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله است و به نظر مى‏رسد که زاید بر عناصر سه گانه فوق الذکراست، کسى را نیافتیم که در اثبات آن استدلال کرده یا بدان ملتزم شده و آن رامبناى عقیده خویش قرار داده باشد. از این رو، نیازى به نفى یا اثبات آن دربحث‏خود نمى‏یابیم. در این جا تنها به بررسى و بیان مطالبى خواهیم‏پرداخت که ارتباط مستقیمى با عناصر سه‏گانه فوق دارد.

فصل دوم: آیه تطهیر در تفسیر پیامبرصلى الله علیه وآله


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق درباره اهل بیت در قرآن

واقعیت بعثت از نگاه اهل بیت 16 ص

اختصاصی از اینو دیدی واقعیت بعثت از نگاه اهل بیت 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

واقعیت ‏رسالت از نگاه اهل بیت

بعثت پیغمبر اسلام یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام عالى نبوت و خاتمیت، حساس‏ترین فراز تاریخ درخشان اسلام است.بعثت پیغمبر درست درسن چهل سالگى حضرت انجام گرفت. پیشتر گفتیم که پیغمبر تا آن زمان تحت مراقبت روح القدس قرار داشت، ولى هنوز پیک وحى بر وى نازل نشده بود. قبلا علائمى ازعالم غیب دریافت مى‏داشت، ولى مامور نبود که آن را به آگاهى خلق هم برساند.

میان مردم قریش و ساکنان مکه رم بود که سالى یک ماه را به حالت گوشه گیرى و انزوا در نقطه خلوتى مى‏گذرانیدند. (1) درست روشن نیست که انگیزه آنها از این گوشه‏گیرى چه بوده است، اما مسلم است که این رسم در بین آنها جریان داشت و معمول بود.

نخستین فرد قریش که این رسم را برگزید و آن را معمول داشت عبدالمطلب جد پیغمبر اکرم بود که چون ماه رمضان فرا مى‏رسید، به پاى کوه حراء مى‏رفت، و مستمندان را که از آنجا مى‏گذشتند، یا به آنجا مى‏رفتند، طعام مى‏کرد. (2)

به طورى که تواریخ اسلام گواهى مى‏دهد،پیغمبر نیر پیش از بعثت‏به عادت مردان قریش، بارها این رسم را معمول مى‏داشت. از شهر و غوغاى اجتماع فاصله مى‏گرفت، و به نقطه خلوتى مى‏رفت، و به تفکر و تامل مى‏پرداخت.

پیغمبر حتى در زمانى که کودک خردسالى بود، و در قبیله بنیاسد تحت مراقبت دایه خود «حلیمه‏» قرار داشت نیز باز بازى کردن با بچه‏ها دورى مى‏گزید و به کوه حراء مى‏آمد و به فکر فرو مى‏رفت. (3) بنابراین انس وى به «کوه حراء» بى‏سابقه نبود.

در مدتى که بعدها در «حراء» به سر مى‏برد،غذایش نان «کعک‏» و زیتون بود، و چون به اتمام مى‏رسید، به خانه بازمى‏گشت ء تجدید قوت مى‏کرد. گاهى هم همسرش خدیجه باریش غذا مى‏فرستاد. غذائى که در آن زمان‏ها مصرف مى‏شد، مختصرو ساده بود. (4)

پیغمبر چند سال قبل از بعثت، سالى یک ماه در حرا به سر مى‏برد، و چون روز آخر باز مى‏گشت، نخست‏خانه خدا را هفت دور طواف مى‏کرد، سپس به خانه مى‏رفت. (5)

کوه حراء امروز در حجازبه مناسبت این که محل بعثت پیغمبر بوده است، «جبل النور» یعنى کوه نور خوانده مى‏شود. حراء در شمال شهر مکه واقع است، و امروز تقریبا درآخر شهر در کنارجاده به خوبى دیده مى‏شود. کوه‏هاى حومه مکه اغلب بهم پیوسته است و از سمت‏شمال تا حدود بندر «جده‏» واقع در 70 کیلومترى مکه و کنار دریاى سرخ امتداد دارد.

این سلسله جبال که از یک سو به صحراى «عرفات‏» و سرزمین «منا» وشهر «طائف‏» و از سوى دیگر به طرف «مدینه‏» کشیده شده است، با دره‏هاى و بیابان‏هاى خشک و سوزان و آفتاب طاقت‏فرساى خود شاید بهترین نقطه‏اى است که آدمى را در اندیشه عمیق خودشناسى و خداشناسى و دورى از تعلقات جسمانى و تعینات صورى و مادى فرو مى‏برد.

کوه حراء بلندترین کوه‏هاى اطراف مکه است، و جدا از کوه‏هاى دیگر به نحو بارزى سر به آسمان کشیده و خودنمائى مى‏کند. هرچه بیننده به آن نزدیک‏تر مى‏شود، مهابت و جلوه کوه بیشتر مى‏گردد. از ان بلندى د زمان خود پیغمبر قسمتى از خانه‏هاى مکه پیدا بود، و امروز قسمت زیادترى از شهر مکه پیداست. قله کوه نیز درپشت‏بام‏ها و از توى اطاق‏هاى بعضى از طبقات ساختمان‏هاى مکه به خوبى پیدا است.

«غار حراء» که در قله کوه قرار دارد، بسیار کوچک و ساده است. در حقیقت غار نیست، تخته سنگى عضیم به روى دو صخره بزرگ‏ترى غلت‏خورده و بدین گونه تشکیل غار حراء داده است. دهنه غار حراء داده است. دهنه غار به قدیر است که انسان مى‏تواند وارد و خارج شود. کف آن هم بیش از یک متر و نیم براى نمازگزاردن جا دارد.

غار حراء جائى نبوده که هرکس میل رفتن به آنجا کند، و محلى نیست که انسان بخواهد به آسانى در آن بیاساید. فقط یک چیز براى افراد دوراندیش در آنجا به خوبى به چشم مى‏خورد، و آن مشاهده کتاب بزرگ آفرینش و قدرت لایزال خداوند بى زوال است که در همه جاى آن نقطه حساس پرتو افکنده و آسمان و زمین را به نحو محسوسى آرایش داده است! براساس تحقیقى که ما نموده‏ایم پیغمبر مانند جدش عبدالمطلب در پاى کوه حراء فى‏المثل در خیمه به سر مى‏برده و رهگذران را پذیرائى مى‏کرده و فقط گاهگاهى به قله کوه مى‏رفته و به تماشاى جمال آفرینش مى‏پرداخته است که از جمله لحظه نزول وحى، در روز 27 ماه رجب بوده است.

به طورى که قبلا یادآور شدیم، پیغمبر قبل از بعثت هم حالاتى روحانى داشته و تحت مراقبت روح‏القدس گاهى تراوشاتى غیبى مى‏دیده و اسرارى بر آن حضرت مکشوف مى‏شده است. هنگامى که پانزده سال بیش نداشت، گاهى صدائى مى‏شنید، ولى کسى را نمى‏دید.

هفت‏سال متوالى بود که نور مخصوصى مى‏دید و تقریبا شش سال مى‏گذشت که زمزمه‏اى از پیغمبر مى‏شنید، ولى درست نمى‏دانست موضوع چیست؟

چون ازن اخبار را براى همسرش خدیجه بازگو مى‏کرد، خدیجه مى‏گفت: «تو که مردى امین و راستگو و بردبار هستى و دادرس مظلومانى و طرفدار حق و عدالت هستى و قلبى رؤوف و خوئى پسندیده دارى و در مهمان‏نوازى و تحکیم پیوند خویشاوندى سعى بلیغ مبذول مى‏دارى، اگر مقامى عالى در انتظارت باشد، جاى شگفتى نیست. (6)

هنگامى که به سن سى و هفت‏سالگى میل به گوشه گیرى و انزواى از خلق پیدا کرد، چندین بار در عالم خواب، سروش غیبى، سخنانى به گوشش سرود، و او را از اسرار تازه‏اى آگاه ساخت، بعدها نیز در پاى کوه حراء و میان راه‏هاى مکه بارها منادى حق بر او بانگ زد. در هر نوبت صدا را مى‏شنید ولى صاحب صدا را نمى دید!

در یکى از روزها که در دامنه کوه حراء گوسفندان عمویش ابوطالب را مى‏چرانید، شنید کسى از نزدیک او را صدا مى‏زند و مى‏گوید: یا رسول الله! ولى به هرجا نگریست کسى را ندید. چون به خانه آمد و موضوع را به خدیجه اطلاع داد، خدیجه گفت: امیدوارم چنین باشد. (7)

روز بیست وهفتم ماه رجب محمد بن عبدالله مرد محبوب مکه و چهره درخشان بنى هاشم در غار حراء آرمیده بود و مانند اوقات دیگر از آن بلندى به زمین و زمان و ایام و دوران و جهان و جهانیان مى‏اندیشید.مى‏اندیشید که خداى جهان جامعه انسانى را به عنوان شاهکار بزرگ خلقت و نمونه اعلاى آفرینش خلق نمده و همه گونه لیاقت و استعداد را براى ترقى و تعالى به او داده است. همه چیز را برایش فراهم نموده تا او در سیر کمالیخودنانى به کف آرد و به غفلت نخورد. ولى مگر افراد بشر به خصوص ملت عقب مانده و سرگردان عرب و بالاخص افراد خوش‏گذران و مال دوست و مال‏دار قریش در این اندیشه‏ها هستند؟ آنها جز به مال و ثروت خود و عیش و نوش و سود و نزول ثروت خود به چیزى نمى‏اندیشند. شراب و شاهد و ثروت و درآمد، ربا و استثمار مردم نگون‏بخت و نیازمند، تنها اندیشه‏اى است که آنها رد سر مى‏پرورانند...

اینک «او» درست چهل سال پرحادثه را پشت‏سر نهاده است. تجربه زندگى و پختگى فکر و اراده‏اش و استحکام قدرت تعقلش به سرحد کمال رسیده، و از هر نظر براى انجام سؤولیت‏بزرگ پیغمبرى آماده است. آیا در تمام قلمرو عربستان و


دانلود با لینک مستقیم


واقعیت بعثت از نگاه اهل بیت 16 ص