اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد مامون و امین و اختلافات آنها2

اختصاصی از اینو دیدی مقاله در مورد مامون و امین و اختلافات آنها2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

مامون و امین و اختلافات آنها

امام ابوالحسن على بن موسى‏الرضاعلیه‏السلام روز یازدهم ماه ذیقعده سال 148 هجرى در مدینه طیبه چشم به جهان گشود. امام رضاعلیه‏السلام در سال 183 هجرى پس از شهادت امام کاظم‏علیه‏السلام در زندان هارون، در سن سى‏وپنج‏سالگى بر مسند امامت تکیه زد. طول دوران امامت امام على بن موسى‏الرضاعلیه‏السلام همزمان گشت‏با خلافت هارون الرشید. پس از او نیز ایشان با دو فرزند هارون امین و مامون معاصر بود; یعنى جمعا به مدت ده سال که شامل سالهاى آخر زمامدارى هارون و پنج‏سال حکومت امین و پنج‏سال هم حکومت مامون. امام رضاعلیه‏السلام پس از شهادت امام کاظم‏علیه‏السلام، امامت و دعوت خود را آشکار ساخت و بى‏پروا به رهبرى امت پرداخت. جو سیاسى جامعه در زمان هارون چنان خفقان‏آور بود که حتى برخى از صمیمى‏ترین یاران امام از این صراحت و بى‏پروایى او بر جانش بیمناک بودند. پس از هارون بر سر خلافت‏بین امین و مامون اختلاف سختى روى داد. هارون، امین را براى خلافت‏بعد از خود تعیین کرده بود و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکمرانى بر ولایت‏خراسان در زمان خلافت امین به دست مامون باشد ولى امین پس از هارون در سال 194 هجرى مامون را از ولیعهدى خود خلع و فرزند خود موسى را نامزد این مقام کرد. بر اثر این امر درگیرى خونینى میان امین و مامون رخ داد و امین در 198 هجرى کشته شد و مامون به خلافت رسید. مامون پس از آنکه برادرش امین را نابود کرد در شرایط حساسى قرار گرفت زیرا موقعیت او بویژه در بغداد که مرکز حکومت عباسى بود در میان طرفداران عباسیان که خواستار امین بودند و حکومت مامون را در مرو با مصالح خود منطبق نمى‏دیدند، سخت متزلزل بود و از سوى دیگر شورش علویان تهدیدى جدى براى حکومت مامون محسوب مى‏شد. و نیز ممکن بود ایرانیان هم که به حق شرعى خاندان امیر مؤمنان على‏علیه‏السلام معتقد بودند به آنان بپیوندند. مامون که مردى زیرک و مکار بود به فکر افتاد که با طرح واگذارى خلافت‏یا ولى‏عهدى به شخصیتى مانند امام رضاعلیه‏السلام پایه‏هاى لرزان حکومت‏خود را تثبیت کند. زیرا امیدوار بود که مبادرت به این کار بتواند جلوى شورش علویان را گرفته و موجبات رضایت‏خاطر آنان را فراهم کند و ایرانیان را نیز آماده پذیرش خلافت‏خود نماید. پیداست که تفویض خلافت‏یا ولایت‏عهدى به امام فقط یک تاکتیک حساب شده سیاسى بود. لذا در سال 200 هجرى دستور داد امام رضاعلیه‏السلام را از مدینه به مرو بیاورند. در راه شهرى نبود که به آن درآیند و مردم آنجا به خدمتش نرسند و از مسائل دینى‏شان سؤال نکنند. در نیشابور به درخواست علما حدیث‏سلسلة الذهب را در میان انبوهى از جمیعت‏براى حاضران بیان کرد و چنان که گفته‏اند پس از شروع 2400 قلمدان آماده نوشتن آن دیث‏شد (کلمة لااله‏الاالله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى). پس از ورود حضرت به مرو، از طرف مامون پیشنهاد خلافت‏یا ولایت‏عهدى شد که مورد قبول آن حضرت واقع نشد. مامون تلویحا تهدید به مرگ کرد و بالاخره حضرت اجبارا بدون هیچ شرطى ولایت عهدى را به صورت اسمى پذیرفتند. در یکى از اعیاد اسلامى - عید فطر یا عید قربان - مامون پیام فرستاد که حضرت نماز عید بخوانند. حضرت عذر آوردند اما مامون اصرار ورزید. حضرت فرمودند من براى اقامه نماز عید مانند رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم و على‏علیه‏السلام بیرون خواهم آمد. مامون پذیرفت. بامداد عید پیش از طلوع آفتاب تمام معابر و کوچه‏ها از مردم مشتاق پر شده بود و حضرت به شیوه رسول‏الله از منزل بیرون آمد: بدون هیچ‏گونه تشریفات، با پاى برهنه و پیاده و عصایى در دست و عمامه سفیدى در سر; تکبیر گویان. همراهان نیز تکبیر مى‏گفتند. عظمتى بر پا بود چنانکه گویا آسمان و زمین با آن حضرت تکبیر مى‏گفتند. شهر مرو را سراسر گریه و فریاد گرفت. به مامون خبر دادند که اگر امام رضاعلیه‏السلام این‏گونه به مصلى بروند فتنه و آشوب بر پا خواهد شد و ما بر جان خود بیمناکیم. مامون پیام فرستاد که: «آقا، شما را به زحمت انداختیم(!) شما باز گردید. همان فرد قبلى نماز گذارد». امام از یاران خود خواستند تا کفش ایشان را بیاورند;امام کفش خود را پوشید، سوار شد و به خانه بازگشت. مامون در سیاست مزورانه خود علیه امام توطئه دیگرى نیز اندیشیده بود. او که از عظمت مقام معنوى امام در جامعه رنج مى‏برد، مى‏کوشید با روبرو کردن اندیشمندان با آن حضرت و به بهانه بحث و مناظره علمى و استفاده از دانش امام، شکستى بر آن حضرت وارد آورد تا شاید از این طریق قدرى از محبوبیت امام در جامعه بکاهد. ولى آن هم بى نتیجه ماند و در جلسه‏اى که به این منظور برقرار شده بود، شخصیت امام بیشتر ظاهر شد و مامون منفعل گردید. سرانجام مامون خواست تا تصمیم خود را در مورد قتل امام عملى سازد، ولى بسیار مزورانه و پنهانى. و چنین بود که آن حضرت را در روز آخر ماه صفر سال 203 هجرى ناجوانمردانه به شهادت رساند. عمر شریف آن حضرت در این هنگام 55 سال بود. درود خدا و پیامبر و همه پاکان و نیکان، نثار روح مقدس آن بزرگوار باد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد مامون و امین و اختلافات آنها2