اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره نابرابری اجتماعی

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره نابرابری اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

نابرابری‌های اجتماعی

نسرین صفوی‌زاده – احمد مختاری

گروه علوم اجتماعی استان اصفهان

چکیده

دراین مقاله پس از تعریف مفهوم نابرابری و مفاهیم مرتبط با آن مفهوم نابرابری از دیدگاه کارکرد گرایان ، تضادگرایان و دیدگاه‌های ترکیبی مورد بحث قرار گرفته است . در پاسخ به این پرسش که چرا افراد احساس نابرابری می‌کنند از دیدگاه‌های جانسون ، توکویل و دیویس استفاده شده است .

به نظر توکویل زمانی که در اوضاع اقتصادی رونقی مشاهده شود توقعات با سرعت بیشتری افزایش می‌یابد و فاصله بین آنچه مردم به دست آورند و آنچه فکر می‌کنند باید به دست آورند موجب احساس نارضایتی از وضع موجود می‌شود .

به نظر چالمرز جانسون آنچه باعث احساس نابرابری می‌شود رونق یا رکود اقتصادی به تنهایی نیست بلکه عدم تعادل بین ارزش‌ها و محیط موجب احساس نابرابری می‌شود . روند رو به افزایش استفاده از تکنولوژی و گسترش نظام سرمایه‌داری و پدیده جهانی شدن ابعاد تازه‌ای به نابرابری اجتماعی در جهان داده است . امروزه نابرابری دیجیتالی نیز فاصله کشورهای فقیر و غنی را افزایش داده است . ارتباط جهانی شدن و نابرابری در بخش پایانی مقاله مورد بحث قرار گرفته است .

مقدمه

نابرابری اجتماعی ، پدیده‌ای جهانی است که بر همه روابط اجتماعی میان انسان‌ها اثر می‌گذارد و از سوی دیگر به دلیل گسترده بودن عوامل مؤثر بر نابرابری‌های اجتماعی ، کنکاش در این مسأله اجتماعی را پیچیده‌تر می‌نماید . یکی از پرسشهایی که ذهن اکثر جامعه‌شناسان را به خود مشغول کرده است این است که نابرابریهای اجتماعی ،‌ بنیاد آنها چیست و چگونه به وجود می‌آیند ؟

پاسخ به این پرسشهای بنیادی ، عدم حصول به پاسخهای جهان مشمول و تنوع انواع نابرابریهای اجتماعی در جوامع و سطح جهان ، نظرات متعددی را مطرح کرده است از جمله ریشه نابرابریهای اجتماعی را باید در شیوه توزیع ثروت ملی در میان افراد جامعه جستجو کرد . برخی نیز بر این باورند که تفاوتهای میان اقشار مختلف بر شیوه‌های گوناگون زندگی آنان از جمله شاخص حقوق و پایگاه اجتماعی آنان در جامعه اثر می‌گذارد . بعضی دیگر از جامعه‌شناسان براین باورند که پاره‌ای از سنجه‌های اجتماعی ، اقتصادی و جهانی چون فرهنگ ، مذهب ، نژاد ، قومیت ، جنس ، ثروت و قدرت سبب جدا شدن افراد از یکدیگر می‌شوند و در نتیجه به پیدایش نابرابریها دامن می‌زنند . مقاله حاضر نیز در صدد است نابرابریهای اجتماعی را به طور عام از دیدگاههای جامعه شناختی مورد بررسی قرار دهد .

اهمیت موضوع

به دنبال رام کردن حیوانات و یکجانشین شدن ،‌انسان با تلاش بیشتر به مازاد محصول دست یافت . همراه با رشد گسترش تولیدات و محصولات کشاورزی دو قطب در برابر هم قرار گرفتند . صاحبان وسایل کار و افراد فاقد سرمایه ( تنهایی ، 1373 ص 107 ) با گذشت زمان و گسترش جوامع ابعاد نابرابریها توسعه یافت . به طوری که نابرابریهای طبیعی بشر را بیش از نابرابریهای اجتماع اقناع نمود . ذهن انسان همیشه به این سؤال مشغول بوده است که چرا اقلیت افرادجامعه باید ازحداکثر ثروت و قدرت و امکانات زندگی برخوردار باشند و عده دیگر با فقر ، جهل ، فساد و بیماری دست به گریبان باشد . موسکا ، اندیشمند بزرگ اجتماعی معتقد است : در تمامی جوامع ،‌ازجوامعی که بسیارکم توسعه یافته‌اند تا پیشرفته‌ترین و قدرتمندترین اجتماعات دو طبقه از مردم مشاهده می‌شود طبقه‌ای که حکم می‌راند و طبقه‌ای که حکم می‌برد . (باتامور ، 1371 ص 7 ) واقعیت این است که نظام‌های قشربندی بیشترین امتیازات را برای اشخاصی فراهم می‌کنند که رده‌های بالای سلسله مراتب اجتماعی را اشغال کرده‌اند و بیشترین سهم پاداشها را دریافت می‌کنند .

در جامعه‌ای که اصل را بر تملک حداکثر گذاشته است . اشخاص بی‌وقفه سعی می‌کنند سهمشان را از آنچه در دسترس است افزایش د هند . وقتی که الگوهای فرهنگی جامعه همه مردم را در جهت افزایش رفاه مادی و برتری بر دیگران سوق می‌دهد چگونه می‌توان انتظار داشت که نظام انگیزشی‌دیگری ، جز نظام پاداش تفاضلی قابلیت‌اجرایی‌پیداکند ؟ ( تأمین ، ‌1373 – ص 182 – 181 )

اکثرجامعه‌شناسان به پدیده اجتماعی نابرابریها ،‌طبقات ، منابع نابرابری ، سبک زندگی ، فرصتهای زندگی توجهی خاص داشته‌اند و تقسیمات متعدد و موجود در جوامع را تحت عنوان، تفکیک اجتماعی از آن یاد می‌کنند . ( آگیرون و نیمکف 1342 )‌

جامعه معاصر بر پایه نابرابری قرار گرفته است . از این رو نابرابری به عنوان پدیده جهانی نیز مورد توجه اندیشمندان قرار می‌گیرد . نابرابری در بعد ملی آن نیز در برخی دیدگاهها از نظر سطوح فردی ،‌ گروهی و نهادی مورد بررسی قرار گرفته است به طور خلاصه :

نابرابری فردی که از طریق جامعه پذیری ، نقشها ، هنجارها و فرامین یادگرفته می‌شوند نابرابری گروهی به طور فیزیکی ، فرهنگی ،‌اقتصادی و رفتاری ، نابرابری تعریف می‌شود و به صورت امر بدیهی از طریق تبعیض ایجاد می‌شود . نابرابری نهادی که نابرابری به طور نهادی یافته است ، به صورتی که اساس نابرابری از طریق یادگیری و کنترل آن شکل می‌گیرد . جامعه‌شناسی نابرابری‌ها در صدد شناخت علل پیدایش و نتایج انواع نابرابری‌ها درجهان است و پاسخگویی به این سؤالات که این نابرابریها چگونه بر ساختار نهادهایی چون خانواده ، آموزش و پرورش ، اقتصاد ، … تأثیر می‌گذارند ؟ روابط متقابل ابعاد مختلف نابرابریهای سیاسی ، اقتصادی‌واجتماعی چگونه‌است؟ وچگونه جزءقسمتی‌از جریانهای مداوم تغییر اجتماعی می‌شود .

دسترسی تعداد اندکی از شهروندان یک جامعه به موقعیتهای مساعد اقتصادی ،‌ سیاسی و اجتماعی بازتاب‌های منفی را به دنبال دارد از جمله نبود عدالت اجتماعی ، گسترش فقر که با افزایش بیکاری ، تورم ، جرم و جنایت متلاشی شدن خانواده‌ها بدون ارتباط نیست . (کمالی 1379، ص 332 )

جامعه شناسی نابرابری اجتماعی به منظور بررسی علمی نابرابریها در جامعه و سطح جهان باید به دو محور اساسی توجه داشته باشد :

1-      بررسی میزان تأثیر ویژگیهای شخصی و خانوادگی که سبب پیدایش و گسترش نابرابریها در جامعه می‌شوند .

2-      بررسی میزان تأثیر ویژگیهای ساخت اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی که موجب پیدایش و گسترش نابرابریها در جامعه و جهان می‌شود .

تعریف اصطلاحات

1- دارایی :

به معنی داشتن حقوق و اختیارات نسبت به انواع کالاها و خدمات است . از دیدگاه جامعه‌شناسی به عواملی بیش از ثروت و اشیاء مورد تملک توجه می‌شود . اصولاً اهمیت دارایی به وسیله فرهنگ هر جامعه تعریف می‌شود .

2- قدرت :

منظور توانایی و ظرفیت بیشتر و هدفها بدون توجه به مخالفت دیگران است قدرت یک عامل بالقوه است که مانند دارایی پدیده‌ای عینی و قابل تملک نیست و منابع آن عبارتند از موقعیت‌اجتماعی نهادی شده ، ثروت ، زور ، ویژگی‌های فردی (‌خدابنده‌لو ،‌1372 ، ص 38-40)

3-طبقه

دربرگیرنده مجموع افراد یا گروههایی است که از نظر پایگاه و منزلت اجتماعی در وضعیت نسبتاً همگن و مشابهی قرار دارند .

4-نابرابری اجتماعی

مفهومی در برابر مفهوم نابرابری زیستی و طبیعی ( هوش ، زیبایی ، قدرت بدنی و … ) در نظر گرفته شده است که هر دو منشأ تفکیک اجتماعی می‌باشند . نابرابری اجتماعی از علل اصلی تشکیل طبقات اجتماعی است که عامل مهمی در اقتدار سیاسی ، مذهبی و اقتصادی می‌باشد .

5- منزلت

به معنای بهره‌مندی از احترام و افتخار اجتماعی است که منابع آن عبارتند از موقعیت اجتماعی‌نهادی شده، قدرت ،‌ویژگی‌های فردی ، بهنجار بودن ، بهره‌مندی از ارزشهای انسانی ، ‌اخلاقی و علمی و کسب موفقیت‌های بزرگ .

6- فرصت‌های زندگی

با درنظر گرفتن شاخصهایی که امکان کسب موقعیتهای مختلف زندگی را مشخص می‌کند از جمله عمر متوسط هریک از طبقات ، چگونگی فرصت‌های شغلی ، تحصیلی در داخل کشور یا خارج از آن اختلاف هر طبقه در سطح درآمد و ارزشی است که گروهها و جامعه برای هر طبقه قائل می‌شوند . (‌آگبرون و نیمکف ،‌ 1353 - 168 )‌

بیان مسأله

طرح مسأله نابرابری و طبقات از زمانهای بسیار دور مورد توجه متفکران و مکاتب گوناگون قرار داشته است . از جمله قرآن کریم نیز به پنج طبقه کلی در جامعه اشاره دارد :

الف) متفرقین ( قدرتمندان اقتصادی )

ب ) احبار ( قدرتمندان فاسد مذهبی )

ج ) ربانیون ( روشنفکران تعلیم و تربیت )

د ) ملأ ( نخبگان سیاسی )‌

ز ) مستضعفین ( اکثریت جامعه که فاقد هرنوع قدرت و ثروت در جامعه هستند )

(رهنورد ، 1357 – 389 )

به طورکلی آراء نظرات جامعه‌شناسان را می‌توان در دسته‌های متفاوت قرار داد که به دو مورد آن اشاره می‌شود :

الف) رایج ترین رده‌بندی اندیشه‌ها در زمینه قشربندیهای اجتماعی عبارت است از :

1-   دبدگاه تضادگرایان که کارل مارکس در رأس آن قرار می‌گیرد . این دیدگاه نابرابری را در سطح گروهی و نهادی مورد بررسی قرار داده است و علت اصلی نابرابری را انحصار وسایل تولید و تمرکز مالکیت می‌شود .

2-   دیدگاه کارکردگرایان از صاحب‌نظران این دیدگاه از جمله تالکوت پارسونز می‌باشد . وی در مورد پیدایش نظام قشربندی می‌گوید ، قشربندی اجتماعی به عنوان یک بعد عمومی از تمایزپذیری اجتماعی که غالباً بی‌حساب ، طبقه اجتماعی نامیده می‌شود ،‌ اولین ساختاری است که احتمالاً به وجود می‌آید با گذشت زمان کسب امتیاز شخصی موجب نفوذ پایگاه خویشاوندی می‌شود و تمایل خانواده‌ها به رده‌بندی توسعه می‌یابد و بعد از آن تکامل به سوی نظامی که از رده‌های غیرشخصی قشربندی شده باشد آغاز می‌شود.(اسکیدمور، 1372،192)

3-   دیدگاه تلفیقی ،‌لنکسی (7) در پی تلفیق نشریه کارکردی و ستیز در مورد قشربندی بیان می‌کند که فرد همواره بر سر دوراهی بین منافع خود یا گروه متعلق به آن از یکسو و منافع دیگر از سوی دیگر قرار دارد او برخلاف بسیاری از جامعه‌شناسان از نظریه قشربندی خود ، نقش اساسی و مستقلی را برای ایدئولوژی و نقش رهبری در نظر دارد به زعم او رهبر تأثیرات زیادی در توزیع منابع جامعه و اثرات افزایش یا کاهش نابرابری خواهد داشت .

ب ) دسته‌بندی دیدگاه‌ها در جامعه شناسی نابرابری با توجه به نظام ارزشهای سیاسی .

1-   گروه اول : (کارکردگرایان ) چون آگوست کنت ،‌اسپنسر ،‌پارسونز ، مرتن این گروه براین باورند که نابرابری موجود در جامعه بعضی از نیازهای آن جامعه را برطرف می‌سازد و وچود نابرابری سبب بروز هماهنگی ویژه‌ای میان افراد می‌گردد که برمبنای آن رابطه‌ای اجتماعی مشخص می‌شود . با تأکید بر برهان وجود و کارکردی این دیدگاه . وجود نابرابری نه تنها برای جامعه زیان‌بخش نیست بلکه موجب کوشاتر شدن افراد می‌گردد . (‌کمالی 1379 – ص 33 )

2-   گروه دوم : ( وبری‌ها) این گروه براین باورند که به سبب وجود گروههای گوناگون در جامعه که هریک از نفعهای شخصی ویژه‌ای برخوردارند ، برخورد منفعتی میان این گروهها در جامعه امری عادی است . جهت حفظ منافع شخصی درصدد چیره شدن بر گروههای دیگر برمی‌آیند وسرانجام به هدف خود رسیده و به تدریج نابرابری اجتماعی شکل می‌گیرد. از طرف دیگر وجود چنین نابرابریهایی از جمله شرط‌های زندگی در جامعه‌های نوین است ه اجتناب ناپذیر می‌باشد پس نابرابری در جامعه امری ناپسند و طبیعی تلقی می‌شود .

3-   گروه سوم ( تلفیقی‌ها ) این گروه سعی برآن دارد که سه گروه دیگر را در برقراری هماهنگی این اجزاء یک جامعه ببیند اگر اجزاء یک جامعه از هماهنگی برخوردارند ، انتقاد از آن امری بیهوده است ، زیر انتقاد از نظم چیزی نادرست به نظر می‌آید امروزه بسیاری پیروان این گروه خود را با روندهای فکری دیگر مطابقت داده‌اند .

4-   گروه چهارم (مارکسیست‌ها )‌این گروه به بررسی برخوردهای موجود میان نفعهای شخصی گروههای یک جامعه که نمودار رابطه‌های موجود میان انسانها در آن جامعه است می‌پردازد. همچنین بر این باورند که رابطه‌ای اجتماعی را بر مبنای فشاری که گروههایی قدرتمند بر دیگران وارد می‌کنند ،‌ باید سنجید اغلب جامعه‌شناسان امروزی در این رده قرار می‌گیرند و بر روش نفسیری مارکس تأکید دارند .

نابرابری‌های اجتماعی در جوامع سرمایه‌داری

در اینگونه جوامع نابرابری اجتماعی دارای سرچشمه‌های چندگانه است و نمی‌توان تنها آن را به سازهای اقتصادی ربط داد . کلیه سازهای اجتماعی و سیاسی نیز در گسترش نابرابری اجتماعی ، جوامع سرمایه‌داری مؤثرند و سبب پیدایش طبقه‌های جدید شده‌اند . هرچند جامعه‌شناسان پیش‌بینی کرده‌اند اگر روند کنونی به سیرخود ادامه دهد دو یا سه دهه آینده طبقه‌های میانه از بین خواهند رفت و جوامع سرمایه‌داری به یک جامعه دو قطبی یا دو طبقه‌ای تبدیل خواهند شد و هر ساله بر میزان ثروت و دارایی‌ها افزوده و از نیروهای طبقات پایین کاسته می‌شود . (‌کمالی 1379 – ص 237 )‌

امروزه دنیای سرمایه‌داری به آموزش و پرورش و کسب مهارتهای نوین تکیه دارد . بررسی‌ها نشان می‌دهد رابطه میان مدرک آموزشی و طبقه اجتماعی رابطه دورانی است یعنی آنانی که از توانایی مالی بیشتری برخوردارند و به آسانی می‌توانند هزینه دانشگاهی فرزندان خود را بپردازند در حالی که فرزندان طبقه‌ی پایین علی رغم هوش و استعداد ناگزیر از ترک تحصیل هستند.

نابرابری اجتماعی در جوامع درحال پیشرفت

پدیده نابرابری امری جهانی است . بنابراین نمی‌توان گفت که یک ساخت اقتصادی ، سیاسی و یا اجتماعی خاصی سبب پیدایش و گسترش نابرابری در یک کشور می‌گردد و از طرف دیگر فقدان تفسیری است که به طور کامل سبب وجود نابرابری در سطح جهانی میان کشورها را بیان کند . برخی از دیدگاه کارکردی ، عقب‌افتادگی این جوامع را به ویژگی‌های داخلی کشورها نسبت می‌دهند و برخی دیگر به شیوه برخوردگرایی سبب را در وجود نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی در سطح جهانی و رابطه‌های اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی میان کشورهای پیشرفته و درحال پیشرفت جستجو می‌کنند . مهم‌ترین معضل کشورهای در حال پیشرفت در نابرابری‌های اجتماعی ،‌ امر پژوهش‌ می‌باشد . زیرا پژوهشگران از الگوهای تغییر و بررسی نابرابری در کشورهای پیشرفته استفاده می‌کنند در حالی‌که شاخص‌های شخصیتی ، طبقه‌ای و اجتماعی در کشورهای سرمایه‌داری دارای نیروی تغییر در کشورهای در حال پیشرفت نمی‌باشد و باید مطالعه این پدیده اجتماعی بر پایه ویژگی‌های ساخت اجتماعی گذرا باشد . ( همان منبع 31-38 )‌

چه موقع افراد احساس نابرابری می‌کنند ؟

مطابق مدل مارکسیستی ، طبقات بر اساس مالکیت سرمایه‌ تعریف می‌شوند . کسانی که دارای سرمایه هستند استثمارگران و آن عده که فاقد سرمایه‌اند در زمره‌ی استثمارشدگان می‌باشند ولی طبقه بهره ده تا قبل از وقوف اعضای آن نسبت به استثماری که متحمل می‌شوند هیچگونه نقش سیاسی ندارند . ( کوهن 1369 – 74 )‌

به عبارت دیگر طبقه کارگر تا زمانی که آگاهی طبقاتی نداشته باشد ، احساس نابرابری نیز نمی‌کند . وقتی آگاهی با موقعیت تحت ستم جمع شود ، احساس نابرابری تولید می‌شود .

توقعات فزاینده :

دوتوکویل با طرح تئوری توقعات فزاینده این اندیشه را مطرح می‌سازد که احتمال بروز نارضایتی ، احساس نابرابری و انقلاب زمانی در بیشترین حد خود است که در پی دوره‌ای طولانی از رشد اقتصادی و اجتماعی – دوره‌ای کوتاه از برگشت شدید اوضاع بروز کند . دوتوکویل با بررسی انقلاب فرانسه می‌گوید ، وضعیت اقتصادی نوعی « خیز » برداشت به طوری که مردم دیگر به سهم خویش قانع نبودند بلکه بر عکس مصمم به بهتر کردن موقعیت خویش بودند . دستگاه حکومت غیرکارآمد و قدیمی بود ولی به اعتقاد دوتوکویل این دستگاه چون قادر به برآورد ساختن دو وظیفه اساسی خویش بود به حیات خود ادامه داد . اولاً حکومت در عین حال که دیگر حکومت مستبد نبود ولی باز هم توانایی حفظ نظم در سراسر کشور را داشت . ثانیاً کشور هم دارای طبقه بالایی بود که عالی‌ترین و روشن‌ترین طبقه عصر خویش محسوب می‌شد و هم یک نظام اجتماعی داشت که تحت آن هر فرد در صورتی که تصمیم به ثروتمند شدن می‌گرفت و درآمد خویش را دست نخورده نگه می‌داشت می‌توانست ثروتمند شود . اما علی‌رغم افزایش سعادتمندی و گرایش حکومت به تخفیف محدودیت‌ها ، مردم راضی یا قانع نبودند ، برعکس به نحو فزاینده‌ای نسبت به رژیم خصومت می‌ورزیدند ، زیرا رژیم را قدیمی و قرون وسطایی می‌دانستند . دوتوکویل از این مطلب تئوری زیر را استنتاج می‌کند .

‌« انقلابات همیشه وقتی امور از بد به سمت بدتر شدن می‌رود رخ نمی‌دهند غالباً مردمی که طی دوره‌ای طولانی بدون هیچ اعتراضی یک حکومت سرکوبگر را تحمل کرده‌اند وقتی ناگهان درمی‌یابند که حکومت از فشار خویش کاسته ، به مخالفت با آن برمی‌خیزند . »

بدین‌ترتیب یک نظم اجتماعی سرنگون شده به وسیله انقلاب تقریباً همیشه بهتر از نظمی است که بلافاصله قبل از آن وجود داشته است ، تجربه به ما می‌آموزد که معمولاً مخاطره‌آمیزترین لحظه برای حکومت بدلحظه‌ای است که آن حکومت درصدد اصلاح شیوه کار خویش برمی‌آید . آن هنگام که پادشاهی پس از دوره‌ای طولانی از حکومت سرکوبگرانه تصمیم به بهتر کردن سرنوشت اتباع خویش می‌گیرد فقط کمال هنر سیاستمداری است که می‌تواند وی را قادر به حفظ تاج و تخت خویش سازد ظلم و جوری که در مدتی چنان طولانی که ظاهراً تا ابدیت ادامه داشت تحمل شده بود همین که امکان از میان برداشتنش در ذهن انسان‌ها نقش می‌بندد دیگر غیرقابل تحمل به نظر می‌آید . (کوهن 1369 – ص 1 و 2 )‌

باتوجه به تئوری دوتوکویل می‌توان گفت : همراه با بهبود و ضعیت زندگی ، انسان‌ها توقع دارند که روند بهبود همچنان ادامه یابد و اگر این روند ادامه نیافت نارضایتی ایجاد خواهد شد . پس از آن سعی می‌کنند موانع تحقق آرزوها را از میان بردارند و چنانچه حکومت را به عنوان مانع توصیف کنند نارضایتی اشکال مختلف از جمله انقلاب را ممکن است به خود بگیرد .

منحنی

دیویس مدعی است که وقتی مردم در بدترین شرایط زندگی به سر می‌برند نامحتمل است که نارضایتی خود را در شکل یک قیام نشان دهند . فقر مستمر نه تنها افراد را انقلابی نمی‌کند بلکه فرد را نگران شخص خود و یا خانواده‌اش می‌سازد و این در بهترین حالت به معنی تن در دادن به سرنوشت و در بدترین حالت به معنی یأس و ناامیدی است . وی از بررسی‌های متعددی که درخصوص زندگی افراد در اردوگاههای مرگ جنگ جهانی دوم صورت گرفته و از رفتار عموماً تسلیم‌آمیز این افراد در هنگام مواجه با چشم‌انداز مرگ شاهد می‌آورد . فرمولی که دیویس به وجود آورد به منحنی « J » معروف است . علت این نامگذاری را باید در شکل خاص منحنی در ارضای عملی نیازها جست . اساساً در طی دوره افزایش توقعات منحنی مربوط به میزان مورد توقع ارضای نیازها همچنان صعودی می‌ماند .

به موازات این منحنی و در مجاورت آن به منحنی مربوط به میزان واقعی ارضای نیازها قرار دارد . مادامی که مردم دست‌کم بخش قابل ملاحظه‌ای از آنچه را که انتظار دارند به دست می‌آورند احتمال اینکه احساس نابرابری کنند و آن را به شکل یک قیام نشان دهند کم است . ولی چنانچه میزان واقعی در حال صعود باقی بماند ، در این صورت بین این دو شکاف وسیعی شروع به گسترش می‌کند . وقتی شکاف میان آنچه مردم می‌خواهند و آنچه به دست می‌آوردند زیاد شود احساس نابرابری شدت بیشتری می‌گیرد . ( کوهن . 1369 – ص 302 )‌


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نابرابری اجتماعی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد