برآمدگیها و تورفتگیها، هم در موسیقی و هم در حوزه هنرهای بصری، اهمیت دارند. برخورد درست با نسبتها، در اینجا ضرورت دارد. بهترین معماری باید نه با تزئین، بلکه بانسبتها و حجمهای ساده سرو کار داشته باشد. معماری، یک هنر بصری است در حوزه هنر بصری اجزاء سازندهای وجود دارد که مرتبط با آن چیزی است که ما حوزه عقلایی اشمیخوانیم و در عین حال بخشی از موسیقی نیز هست. چه بخواهیم و چه نخواهیم بین معماری و موسیقی پیوند هست. این مسئله، مبتنی بر ساختارهای ذهنی ماست که در اینهر دو هنر یکی است. مثلاً آهنگ سازان از قرینه سازی استفاده میکنند که عیناً در معماری هم معقول است، اگر ما بخواهیم بخشهای مساوی و قرینه یک مستطیل را بدستآوریم، بهترین راه این است که آن را بچرخانیم. فقط در چهار جهت است که یک مستطیل میتواند چرخانده شود و نه بیش از آن، این همان ابتکاری است که در دوران رنسانس درزمینه موسیقی شده است ...
تحقیق درباره فصول مشترک معماری و موسیقی