اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره تصویربرداری از مغز در هنگام درد

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره تصویربرداری از مغز در هنگام درد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

تصویربرداری از مغذ در هنگام درد

حجم بزرگ مغز در انسان در مقایسه با نخاع با نخاع حاکی از این موضوع مهم است که تاثیرات تعدیل کنندة نزولی در انسانها از سایر موجودات مهم تر هستند. در انسان مغز 85 درصد و نخاع 2 درصد حجم سیستم عصبی مرکزی را تشکیل می دهند در حالی که در موش ها این مقادیر به ترتیب 44 و 35 درصد می باشند. راه کورتیکوسپانیال انسان شامل تقریباً یک میلیون فیبر می شود در حالی که مثلاً راه اسپانیونالامیک فقط چند هزار فیبر دارد. متعاقباً تاثیر مغز روی نواحی پاین تر به نظر نقش بسیار مهمی در انسان بازی می نمایند. تصویربرداری از مغز فعالیت نقاط فوق نخاعی از ساقة مغز تا مغز قدامی را نشان می دهد. پردازش فوق نخاعی اطلاعات مربوط به حس ناخوشایند درد باعث فعال شدن رفلکس های اتونوم و سوماتیک، پاسخ های نورواندوکربن، هوشیاری، بیداری، ارزیابی خصوصیات فضای زمانی و فیزیکی تحریک، تجارب لذت بخش، فعالیت های یادآورنده، پروسه هعای شناختی و نیز سیستم های کنترلی صعودی و نزولی که واسطه گر و نیز تعدیل کنندة این فعالیت ها و تداخلات هستند، خواهد شد. برای درک این مساله که چگونه تجمعات متعدد عصبی منجر به پاسخ های مشخصی و متمایز مربوط هب حس ناخوشایند و درد می شوند و این که چگونه آنها پیوسته و پاسخ های جامع و هماهنگ ایجاد می کنند، احتیاج به آنالیز مشترک رفتارهای هوشیاری و نیز فعالیت های تجمعات سیلاپتیک متعدد دارد.

توصیربرداری از دردهای پاتولوژیک

اکثر دردهای حاد با ترمیم و التیام زخم تسکین می یابند اما در بعضی از جراحات مانند درد سندروم های درد مزمن موضعی کمپلکس (CRPS) درد ممکن است تغییری پیدا نکند. در مدل های حویانی، فعالیت های مداوم آوران بطور خودبخود در فیبرهای عصبی آسیب دیده و اجسام سلولی آنها در گانگیون ریشه خلفی ایجاد می شوند. شواهد موجود همچنین حاکی از تغییرات بلند مدت در فیزیولوژی اعصاب نخاعی و یا فوق نخاعی است که احتمالاً در اثر ورودی های غیرطبیعی از اعصاب محیطی مجروح و آسیب دیده می باشند. آرایش فعالیتی مجدد اعصاب حسی در نخاع، تالاموس و قضر مغز در حیوانات پس از جراحات محیطی چه با و یا بدون تخریب عصبی بوجود می آید. Flor و همکارانش نشان دادند که مدت درد اندام مجازی که توسط افراد دچار قطع عضو تجربه می شود متناسب با آرایش فعالیتی مجدد قشر لوماتونسوری مغز می باشد. شواهد در بیماران دچار دردهای مرکزی نشان داده اند که ضایعات مرکزی می توانند بدون هیچگونه ورودی مربوط به حس ناخوشایند درد باعث بوجود آمدن درد مزمن شوند. این مثالها در واقع تاکیدی نیاز به اطلاعات بیشتر در رابطه با سیستم های فوق نخاعی شامل مغز برای شناخت بهتر مقوله درد مزمن پاتولوژیک با منشاء محیطی و یا مرکزی می باشند.

انواع روش های ثبت فعالیت

تصویربرداری فانکشنال شامل انواع روش های زیر می باشد:

SPECT، بررسی های متابولیزم گلوکز و یا میزان اتصال به گزینه ها توسط PET و روش های المتروفیزیولوژیک مانند MEG و یا EEG با دانسیته بالا، و ECD می شود. این مقاله بطور خلاصه روی PET و FMRI و استفاده آنها جهت کشف تغییرات جریان خون موضعی مغز (rCBF) می پردازد.

اساس فیزیولوژیک روش های SPECT و PET و FMRI

تغییرات مغز که در تصاویر مشهورند با فعالیت گروهها و دسته های مختلف سیناپس ها در مغز هم خوانی و مطابقت دارند. نیاز به انرژیفعالیت های سیناپسی باعث افزایش جریان خون موضعی جهت عرضه گلوکز و اکسیژن بیشتر می شود. تجارب متعددی ارتباط نزدیک موجود بین ترشح سیناسی نوروترنسیمترذ، بازیافت، و مصرف گلوکز را اثبات کرده اند. یک قرن پیش، Ray و Sherrington نشان دادند که جریان خون کامل مغز در طی فعالیت مغزی افزایش پیدا می کند. امروزه حس گرهای نوری مخصوص می توانند ضریب انعکاس طول موج های مختلف نور را در گروههای مختلف سیناپسی در حین پاسخ به یک محرک کنترل نمایند. سیگنال هایی که توسط این روش تصویربرداری شناسایی می شوند از فاصله حدود چند میکرونی فعالیت سیناپسی شروع شده و بهمین دلیل می توان برای آن حد و مرز آناتومیکی در محوطه و محدودة سیناپس تعریف کرد. افزایش جریان خون در ابتدا بسیار موضعی است اما در طی 2 تا 3 ثانیه در سطحی جد.د چندین میلی متر گسترش می یابد. روش های تصویربرداری نوری تطابق بین فعالیت سیناپسی و افزایش CBF، را نشان می دهند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تصویربرداری از مغز در هنگام درد

تحقیق درمورد رابطه مغز

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درمورد رابطه مغز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

رابطه مغز

مرد فلجی که با مغز خودش ایمیل می فرستد

یک تراشه به اندازه یک لوبیای کوچک که در مغزیک مرد فلج کار گذاشته شده ، او را قادر می سازد که ایمیل های خود را چک کند ، و با استفاده از قدرت تفکر خود بازی کامپیوتری انجام دهد . این ابزار می تواند با صدها نورون در یک زمان رابطه بر قرار کند و یکی ا زپیچیده ترین فن آوریها برای کاشت آن بکار رفته است .

امروزه بسیاری از افراد فلج به کمک ابزار هایی که از حرکات چشمان و یا زبان آنها دستور می گیرد، عملکرد کامپیوتر خود را تحت کنترل دارند . اما محدودیت فعالیت عضلانی در این اندامها محدودیت این تکنولوژی را بدنبال دارد و افرادی که از این تکنولوژی بهر می گیرند باید تلاش کنند تا مهارت های خود را در کنترل دستگاهها به کمک چشم یا زبان بالا ببرند . همین امر سبب می شود همگان قادر به استفاده از این تکنولوژی نباشند و میزان موفقیت افراد به وضوح به درجه هوشمندی انان وابسته است .

در 24 ژوئن 2004 ابزاری کوچک حاوی یکصد الکترود درقشر حرکتی مغز یک مرد فلج 24 ساله کار کذاشته شد . این دستگاه که یک دروازه عبور و ورود الکترونیکی یا برین گیت(BrainGate) برای مغزمحسوب می شود، بوسیله کمپانی سایبر کینتیک ساخته شده است . هر الکترود به یکی از نورونهای مهم مغز فرد فلج متصل می شود . برینگیت به بیمار اجازه می دهد که حتی وقتی همزمان مشغول انجام کار دیگری باشد یک کامپیوتر یا تلویزیون را به کمک فعالیت های مغزی خود کنترل کند، ایمیل بفرستد و صندوق خود را چک کند . محققین گزارش داده اند که این مرد حتی وقتی حرف می زند و سر خود را تکان می دهد نیزقادر است که تلویزیون خانه خود را کنترل کند . اکنون این گروه در صدد پیوند چنین تراشه ای به مغز چهار نفر دیگر اند .

در همین حال مطرح گردید که محققین در این فکرند که ابزاری بسازند تا بدون نیاز به جراحی و با اخذ امواج الکتریکی سطح جمجمه مثل امواج الکترو آنسفالو گرا م بتوانند به توانبخش اینگونه افراد کمک کنند . اما تعدادی از محققین این امر را ناشدنی می دانند . به هر حال باید صبر کرد و منتظر پیشرفتهای آینده بود .

و اکنون یکسال بعد در نیچر اعلام شد که:

کاربران کامپیوتر به کمک امواج مغزشان می توانند شیئی را جابجا کنند .

کلاه الکترودی به کاربران اجازه می دهد تا خود را در یک محیط مجازی حس کنند .

 

دانشمندان علوم کامپیوتر کلاهی ساخته اند که می تواند افکار شما را بخواند . این کلاه به شما امکان می دهد تا در یک خیابان خیالی قدم یزنید.

این ایزار که واسطه بین مغزشما و کامپیوترشما است ، فعالیت مناطقی از مغز که به حرکات بدن مربوط می شود را تشخیص داده و از سیگنالهای بدست آمده از این نواحی برای تقلید حرکات در دنیای مجازی استفاده می کند . این تکنولوژی روزی به بیماران دارای بازوی مصنوعی کمک خواهد کرد تا فقط با فکر کردن از بازوی مصنوعی خود کار بکشند و می تواند به بیماران سیستم عصبی حرکتی کمک کند تا منویات خود را در دنیای مجازی به صورت فشردن دکمه های صفحه کلید عملی کنند .

یکی از دانشمندان اتریشی که مدت چهار سال است روی ساخت این ابزارکار می کند می گوید : فکر کردن در باره حرکت یک اندام ، دقیقا همان نورونهای دخیل در حرکت واقعی را فعال می کند .

پس از اخذ امواج از سطح مغز، کامپیوتر می تواند تشخیص دهد که شما اکنون در باره حرکت دادن دستان یا پاهایتان فکر می کنید و دقیقا همان گونه نیز واکنش نشلن دهد .

این فن آوری امواج مغزی را به وسیله الکترودهایی از نقاط مهم روی سطح جمجمه که فعالیت مربوط به حرکت دادن ماهیچه های بدن بر عهده کرتکس حرکتی زیر آن است را دریافت کرده و تشخیص می دهد وسپس حرکات متناظر، افکار خواند شده را اجرا می کند .

قبل از این ، تشخیص صحیح نوع دستورات حرکتی صادره از نقاط معینی از مغز، مستلزم فرو کردن الکترود هایی در مغز بود و سیگنالهای دریافتی از سطح جمجمه قابل درک و باز سازی نبود . فن آوری جدید دارندگان آن را قادر می کند که ربات ها را کنترل کنند و حتی با ذهن خود ایمیل بفرستند . این ابزار جدید حدود بیست روز پیش در همایش فن آوری 2005 لندن معرفی و آزمایش گردید .

 

کلاهک با شعور Thinking cap

نیچر در خبر کوتاه دیگری از قول یک پیانیست می نویسد . د رآزمایشاتی که روی من انجام شد ؛‌وظیفه من فکر کردن در باره حرکت دست چپ یا راست من بود. این تفکر قرار بود یک دست در روی صفحه کامپیوتر را به حرکت آورد . من می توانستم هر لحظه میزان عملکرد درست کامپیوتر را روی صفحه ماتنیتور مشاهده کنم .

در ابتدا 5 الکترود به جمجمه من از طریق کلاه مخصوص متصل شد که دوتا به هر طرف وصل بود و یکی هم در حکم سیم ارت بود که به زمین وصل می شد . برخی از الکترودها امواج مغزی مربوط به حرکات دست من را ثبت می کردند و برخی نیز امواج نویز مغز من را به منظور کنترل و جداسازی فرمانهای حرکتی از نویز های زمینه ای مغز برداشت می کردند .

محققین سپس از من خواستند که راجع به یک نوع حرکت دستان خودم مثلا بالا بردن و یا فشردن یک جسم فکر کنم . من نیز در ذهن خودم به دوران کودکی و آموزش یکی از دروس نواختن پیانو فکر کردم که همراه با حرکات ویژه ای در دستانم بود . مدت 6 دقیقه عمیقا به همان حرکت خاص فکر می کردم و کامپیوتر در این مدت سعی می کرد که خودش را با طرحهای حرکتی ذهن من کالیبره کند ! سپس تا حدود زیادی توانست حرکات ذهنی مرا تقلید و روی دستان در حال نمایش روی صفحه مانیتور پیاده کند .

با پیشرفت این فن آوری در آبنده می توان هدایت و ناوبری سیستم ها یپیچیده ای مثل هواپیما و یا یک کاراکتر مجازی روی صحنه ای از نقاشی های کامپیوتری را انجام داد ویا فقط با تفکر، به سیستم مصنوعی اندامهای روبوتیک حرکت بخشید .

ویلچیری موتوری

یک شرکت امریکائی، ویلچیری موتوری طراحی کرده است که هنگام فکر کردن فرد کاربر به کلمات ویژه ای شروع به حرکت می کند. این ویلچیر بوسیله قطع کردن سیگنال های فرستاده شده از مغز افراد به جعبه صوتی آنها کار می کند، حتی وقتی هیچ صدایی در عمل تولید نمی شود.

شرکت Ambient با همکاری موسسه توانبخشی شیکاگو در امریکا در حال توسعه ی این تکنولوژی می باشد.

این ویلچیر می تواند به افراد دارای صدمات ستون فقرات، یا مشکلات عصبی مانند فلج مغزی کمک کند تا کامپیوترها و دیگر تجهیزات را علی رغم مشکلات جدی در کنترل عضله راه اندازی کنند. این سیستم فرد را قادر خواهد ساخت که حنجره ی خود یا جعبه صوتی را کنترل کنند، چرا که ممکن است در صورت نبود هماهنگی لازم در ماهیچه ها که برای تولید گفتار دارای ارتباط منطقی ضروری می باشند، مشکل اساسی بوجود آید.

سیستم کنترل حنجره، که Audeo نامیده می شود، توسط دو محقق به نام های Michael Callahan و Thomas Coleman در دانشگاه Illinois، امریکا، توسعه یافت که این دو نفر با هم شرکت Ambient را تاسیس کردند.

سخنان بازیابی شده

سیستم یاد شده از طریق یک گردنبند مملو از سنسور کار می کند که پالس های الکتریکی فرستاده شده به ماهیچه های حنجره را به نوعی استراق سمع می کند. سپس سیگنال ها را تقویت نموده و از طریق یک ارتباط بی سیم غیر آشکار به رایانه ای نزدیک می فرستد. رایانه این سیگنال ها را رمزگشائی کرده و آن ها را با یک سری از کلمات از پیش ضبط شده که در طول تمرینات آموزشی تعیین شده اند، انطباق می دهد.

سپس این کلمات می توانند برای هدایت کردن این ویلچیر موتوری بکار گرفته شوند. Callahan و Coleman مدعی اند که این کلمات حتی می توانند به یک ترکیب کننده ی صحبت فرستاده شوند که امکان بلند صحبت کردن را برای فردی که سکته کرده است، مهیا می سازد. اصلاحات صورت گرفته ی اخیر بر روی الگوریتم های بکار رفته، امکان تفسیر تمام جملات این افراد را می دهد.

نایلز بیربائومر از دانشگاه Eberhard Karls در Tubingen آلمان که در حال توسعه ی سیستم های مشابهی برای استفاده ی قربانیان حوادث می باشد، معتقد است: "هر کسی که بر روی اینترفیس های مغز و رایانه کار می کند می خواهد تا قادر به تشخیص کلمات باشد. اگر این سیستم مطمئن عمل کند، من بسیار خوشحال خواهم بود چرا که ضبط سیگنال ها از اعصاب درون پوست کار بسیار سختی می باشد."

کاربردهای فضائی

بیربائومر اضافه می کند که سنجیدن امواج مغزی بوسیله ی یک کلاهک الکترودی یا کاشت هایی که مستقیما درون مغز قرار داده می شوند، پیش از این برای کنترل رایانه ها و ویلچیرها بکار رفته بود اما تاکنون شواهد چندانی برای هیچ یک از این دو روش مبنی بر توانائی بازتولید کلمات بصورت مجزا یا صحبت پیوسته وجود ندارد و ضبط از بیرون مغز، مثل این، شاید تنها راه برای انجام چنین کاری باشد.

از طرف دیگر، خواندن اطلاعات بطور مستقیم از مغز تنها راه برای کمک به افراد دارای صدمات بسیار بد در ناحیه ی اعصاب ستون فقرات می باشد. به گفته ی این محقق بیمارانی وجود دارند که حتی قادر به ارسال سیگنال های عصبی به ماهیچه های صورت خود نمی باشند که در این شرایط شما مجبورید تنها با خود مغز ارتباط برقرار کنید.

راماسوامی پالانیاپان، که بر روی اینترفیس های مغز و رایانه در دانشگاه Ess-ex، مشغول کار است می گوید: " مزیت اصلی این دستگاه این است که بسیار قابل حمل بوده، زحمت چندانی برای نصب ندارد و استفاده از آن آسان است."

ناسا سیستمی مشابه سیستم Audeo را در سال 2004 تولید کرد. این سیستم می تواند تعدادی از کلمات کوتاه و اعداد، و حروف الفبائی مجزا را تشخیص دهد. ناسا امیدوار است که سرانجام این تکنولوژی را در لباس های فضائی بکار گیرد.

محققان راه جدید امیدوارکننده‌یی را برای کنترل رایانه، به وسیله‌ی فکر کردن، ایجاد کرده‌اند. دست چپ خود را بلند کنید. آیا می‌دانید که مغز شما نیم دقیقه پیش از انجام این حرکت، آماده بوده است. حتا باز هم وهم‌ناکتر، پیش از آن که آگاهانه تصمیم بگیرید که کدام دست خود را حرکت دهید، مغزتان آن موضوع را می‌داند.

پژوهش‌گران یک موسسه‌ی طراحی و فن‌آوری نرم‌افزار در برلین(FIRST)، به همراه عصب شناسان کلینیک دانشگاه بنجامین فرانکلین، بر روی پدیده‌ی یاد شده مطالعه می‌کنند.آنان بر این باورند که با انجام بررسی‌های لازم در این زمینه، راه جدیدی را برای کنترل رایانه به وسیله‌ی فکر، به دست آورند.

در حقیقت داوطلبان شرکت(FIRST) درحال حاضر بازی‌هایی مانند تنیس ویدیویی و مسابقه‌‌های گوناگونی را بدون لمس صفحه کلید و اهرم فرمان(joystick) ، انجام می‌دهند.

در عوض، آنان به دستگاه نوار مغز متصل بوده و به سادگی با فکر کردن در مورد کاری که می‌خواهند انجام شود، قادر خواهند بود اجسام را در اطراف صفحه نمایش رایانه به حرکت در آورند. باید گفته شود که فعالیت پژوهشگران از دو جنبه، در زمینه‌ی فصل مشترک رایانه- مغز، انقلاب ایجاد کرده است. نخست آن‌که داوطلبان بیش از استفاده از سیستم، آموزش بسیاری نیاز ندارند و گفتنی آن‌که کار کردن با بیشتر میانجی‌های رایانه- مغز نیازمند ۲۰۰ ساعت آموزش است. افزون بر آن سطح مشترک، پیش‌رونده نبوده و از راه الکترود، به پوست بدن می‌چسبد.

اگرچه یک ابزار BCI مفید، باید قادر به پی‌بردن به هدف مغز، تنها از خواندن یک موج مغزی باشد، اما برای کاربرد همزمان، میانگین صدها موج خوانده شده، کاریست غیر ممکن. در خواندن یک موج، مشکل اساسی وجود دارد و صداهای تولید شده توسط مغز و دستگاه نوار مغز کار، خواندن امواج را دشوار می‌کنند.

هنگامی‌که میانگین امواج مغز اندازه‌گیری می‌شوند، آثار مزاحم صداهای دیگر خود را نشان نمی‌دهند.

گروه محققان شرکت FIRST بررسی‌های خود را بر روی تنها یک نشان ادامه داده و به دنبال راهی برای فیلتر کردن آن هستند. آنان بر روی برنامه‌یی کار می‌کنند که درست مانند بدن انسان عمل کرده و بسیاری از محرک‌ها را بی پاسخ گذاشته و تنها اطلاعاتی را عبور می‌دهد که مورد نیاز ماست و برای حفظ حیات ما ضروری است. در صورتی که سیستم یادشده وجود نداشت ما در زیر سنگینی بار بیش از حد احساس‌ها غرق شده بودیم.

از آن جایی که به نظر می‌رسد آینده‌ی درخشانی در انتظار برنامه‌ی یادشده باشد، پژوهش‌گران باید پیش از ورود به بازار جهانی، به دنبال راهی برای پشت سر نهادن چندین مشکل اساسی در آن باشند.

به عنوان مثال دستگاه نوار مغز فقط برای موارد پزشکی فروخته می‌شود و هیچ‌گاه در فروشگاه رایانه، این وسیله را ندیده‌ایم. افزون بر این، وجود یک فرد متخصص برای نصب الکترودها بر روی بدن الزامی‌ست و زمان تقریبی برای به کار گرفتن ۱۲۸ الکترود بر روی سر، ۴۵ دقیقه خواهد بود و در نهایت بزرگ‌ترین مشکل، ژل مخصوص هدایت کننده است که به ندرت در دسترس افراد معمولی، قرار می‌گیرد.

دکتر مولر در این باره گفته است که باید در پی دستگاه نوار مغزی باشیم که نیازمند به ژل نبوده وبدون آن کار خود را انجام دهد. به عنوان مثال، شما الکترودها را بر روی کلاه خود نصب کنید.

اما در این صورت مشکل نرم‌افزاری وجود خواهدداشت. نشان‌های (Signals) ضبط شده از مغز سطحی بوده و بدون ژل ولتاژ کمی خواهند داشت. دراین صورت داشتن دستگاه تقویت کننده‌ی صدا، ضروری خواهد بود. گام بعدی در انجام برنامه‌ی بالا، پشت سرنهادن این مشکل است.

اگر دستگاه نوار مغز ارزان و کارا ساخته شود، کاربرد بسیار خواهد داشت. یکی از کاربردهای آن برای افراد ناتوان جسمی خواهد بود و در تولید بازی‌ و فیلم، انقلابی به دنبال خواهد داشت. در صنعت خودروسازی نیز، شرکت‌ها می‌توانند خودروهایی تولید کنند که از فکر راننده برای ترمز کردن و یا گاز دادن استفاده کند. به خصوص در تصادف‌ها که زمان تعیین کننده‌ی مرگ یا زندگی، تنها و تنها نیم دقیقه است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد رابطه مغز

تحقیق در مورد فرار مغز ها

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد فرار مغز ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

فرار مغز ها

 

گفت و گو از حسن کرمىنخبگان و متخصصان در حالى از کشور مى روندکه آمارهاى سازمان ملل متحد نشان مى دهد ایران در میان کشورهاى در حال توسعه موقعیت مناسبى ندارد. در چنین شرایطى دانشگاهیان راه حل هایى براى کندکردن روند فرار مغزها پیشنهاد مى دهند که گویا اراده و علاقه کافى براى توجه به این راه حل ها هم از بین رفته است. با این وصف دکتر ناصر اقبالى، استاد دانشگاه هنگامى که به آسیب شناسى فرار مغزها مى پردازد، پیشنهادهاى بدیعى براى کاستن از دامنه فرار مغزها ارائه مى دهد. یکى از معضلات کشورهاى در حال توسعه فرار مغزها است. عده اى معتقدند این پدیده در اثر نابسامانیهاى درون سیستمى یک نظام شکل مى گیرد وعده اى شکل گیرى این معضل را حاصل نظام برنامه ریزى کشورهاى صنعتى یا نابرابرى میان کشورهاى پیشرفته و جهان سوم مى دانند. به نظر شما کدامیک از این دو عامل در مهاجرت نخبگان از ایران مؤثر است؟به اعتقاد من هیچ یک از این دو عامل به تنهایى عامل مهاجرت نخبگان نیست. نقطه اى که این مهاجرین متخصص از آن خارج مى شوند «مبدأ» و نقطه اى که به آنجا مى روند «مقصد» است که در اینجا، مبدأ حرکت کشورهاى جهان سوم و مقصد، کشورهاى پیشرفته صنعتى هستند. مجموعه اى از عوامل منفى در نقاط مبدأ باعث مى شود متخصصان ترک دیار کنند و به مناطقى بروند که انگیزه فعالیت در آنجا بیشتر است. بنابراین در شناخت مسائل مربوط به مهاجرت وسیع نخبگان باید هم منطقه مهاجر فرست را مورد مطالعه قرار داد و هم منطقه مهاجرپذیر. حال اگر بخواهیم اولویتى در نظر بگیریم، ابتدا باید به بررسى مسائل کشورهاى مبدأ ومهاجرت فرست توجه کنیم.آیا فرار مغزها مسأله اى اجتماعى است و اگر هست چه فاکتورها و مشخصه هایى محدوده آن را مشخص مى کند؟ما در زمره کشورهاى غیرصنعتى و مهاجر فرست هستیم و خروج متخصصان در کشور ما بالاتر از حد معمول است. کسى هم نمى تواند آن را انکار کند.بخصوص در چند سال اخیر که مجموعه عوامل اجتماعى و اقتصادى سبب گسترش مهاجرت در میان اقشار جامعه شده است.حال باید توجه کرد مسائل مربوط به متفکران، مقوله اى است که نمى توان براى آن نسخه اى جهانى پیچید. یعنى نمى توانیم مهاجرت نخبگان را در ایران و پاکستان در یک گروه بررسى کنیم. چرا که در ایران به دلیل سابقه مدنیت ، ریشه قومیت و هویت ملى مطرح است. در حالى که در کشور تازه تأسیس پاکستان عنصر ملیت کم تر مورد توجه و تأکید قرار گرفته است.تبیین مسأله مهاجرت نخبگان براى هر کشورى نیاز به مطالعه موردى دارد. اما به این مسأله که «آیا این معضل مسأله اى اجتماعى است یا خیر؟ مى توان از دو رویکرد کاملاً متفاوت نگاه کرد. اگر از پشت عینک کشورهاى جهان سوم به آن نظر بیفکنیم با بار ارزشى تحت عنوان فرار مغزها دیده مى شود و اگر از منظر کشورهاى مترقى به این پدیده توجه کنیم، به عنوان سر ریز یا خروج کادر تربیت شده از آن یاد مى شود. بنابراین در سطح کلان نمى توان به طور مطلق حکم صادر کرد. به طور کلى مهاجرت امرى مذموم و ناپسند نیست، لیکن پدیده فرار مغزها که به خروج وسیع متخصصان و اندیشمندان یک کشور اشاره دارد براى کشور مبدأ بار ارزشى منفى دارد و مذموم تلقى مى شود و این پدیده زمانى به عنوان یک مسأله اجتماعى مطرح مى شود که کشور مهاجر فرست از فقدان چنین افرادى در رنج و کمبود باشد. عامل دیگرى که این قضیه را تشدید مى کند، بیکارى متخصصان و تحصیل کردگان دانشگاه ها و مؤسسات و آموزش عالى است . جامعه ما سالها؛ سرمایه گذارى و مغزها را تربیت مى کند و خب انتظار این است که جذب جامعه شوند اما چنین اتفاقى نمى افتد چرا که هیچ گونه تعادلى بین ظرفیت دانشگاهها و نیروى انسانى مورد نیاز در بخش هاى مختلف وجود ندارد.به نظر مى رسد عامل مهاجرت نخبگان را در ناکارآمدى آموزش عالى ایران به جهت ضعف در تربیت نیروى انسانى متناسب با بازار کار مى دانید. حال براى من این سؤال مطرح است که فرار مغزها ریشه در ضعف و ناکارآمدى نظام آموزش عالى ایران دارد یا ناشى از ضعف نهادها وسازمانهاى دیگر است که به موازات آموزش عالى رشد نیافته اند. مثلاً آیا مى توان گفت ما به تعداد لازم پزشک تربیت کرده ایم اما گسترش بیمارستانها متناسب با این تعداد نبوده است؟من صرفاً آموزش عالى را مقصر نمى دانم. وظیفه آموزش عالى تربیت نیروى متخصص و کارشناس براى سازمانها ونهادهاست.به نظر من سیستمى که نظام آموزش عالى جزو آن است، زمینه اى به وجود مى آورد که منجر به فرار مغزها مى شود. اگرچه ضعف نظام برنامه ریزى آموزش عالى یک عامل خروج متخصصان است ولى عوامل دیگرى هم وجود دارد که نمى توان آنها را نادیده گرفت. در تحلیل پدیده مهاجرت باید مجموعه عوامل اقتصادى، سیاسى، اجتماعى، فرهنگى را در نظر داشت و به صورت انتزاعى با آن برخورد نکرد.امروزه نیروى انسانى یکى از پیش زمینه هاى توسعه همه جانبه است و نیروى انسانى متخصص و تحصیل کرده به موتور محرکه جامعه قلمداد مى شود. بنابراین از دست دادن این نیروها به مفهوم از دست دادن سرمایه هاى اصلى کشور است. در قرن بیست و یکم تجارت مختص کالاهاى اقتصادى نیست و مغزها را به عنوان یک کالاى استراتژیک و قابل معامله در برمى گیرد. بعد از انقلاب ، دولتمردان با توجه به بالارفتن نرخ رشد جمعیت جوان،نظام آموزش عالى را رشد و گسترش دادند اما به موازات آن نظام اشتغال در کشور توسعه نیافت. به طورى که اکنون بالغ بر سه میلیون بیکار داریم و دولت در خوشبینانه ترین وضعیت نمى تواند بیشتر از ۴۰۰ هزار شغل ایجاد کند. پس طبیعى است که نیروى مازاد به سپاه عظیم بیکاران بپیوندد و در نهایت راه حل فرار از مرزهاى جغرافیایى را به کار مى گیرد.چه عواملى سبب شیوع الگوهاى جدید مهاجرت در ایران شده است؟برآورده نشدن نیازهاى دموکراتیک در داخل کشور و بزرگنمایى مشکلات داخلى و جنبه هاى فریبنده جهان غرب فضاى مهاجرت را در ایران گسترش داده است و حتى حوزه نخبگان فرهنگى و اجتماعى را نیز دربرگرفته که بحرانهاى خاص خود را به همراه داشته است.عده اى از نظریه پردازان معتقدند پدیده جهانى شدن حوزه هاى وسیعى از زندگى مردم را دستخوش تحول و دگردیسى کرد و بر همین اساس زندگى در عصر دیجیتالى به انسان ها فرصت حرکت فرامرزى داده است. بنابراین جابه جایى نخبگان در ایران و بسیارى از کشورها را ناشى از گسترش این پدیده مى دانند.بدون شک پدیده جهانى شدن شرایطى براى نسل جدید فراهم کرده که با نسل قبل از خود بسیار متفاوت است.امروزه در نظام ارتباطات جهانى نخبگان مى توانند براحتى و با استفاده از اینترت وماهواره با شخصیت هاى فرهنگى، علمى سراسر جهان در ارتباط باشند. این واقعیت ضرورت عصر مدرن است که پیش روى ما قرار دارد. اما در این مورد کارى که باید انجام دهیم این است که ضمن تسهیل روابط متخصصان ایرانى با سایر کشورها زمینه اى را فراهم آوریم که آنها تمایل به اقامت دائم در سایر کشورها نداشته باشند. در این زمینه به تعبیرى زیبا از سیدمحمدخاتمى استناد مى کنم که سخنى واقع بینانه است. وى در جمع ایرانیان مقیم آمریکا اعلام کرد:«شما همواره سفیران دائمى ایران در این کشورها هستید.» ما باید بپذیریم که شرایط عصر جدید طورى طراحى شده که ایران به صادرکننده نیروى انسانى به کشورهاى فرا دست مبدل شده است. در نتیجه در رویارویى با چنین واقعیتى تنها کارى که مى توانیم انجام دهیم، این است که به نوعى ارتباط و تعلقات این نیروى زبده را با کشور حفظ کنیم.اما از سوى دیگر تا کى شاهد باشیم که در کشور نیروى متخصص تربیت شود و به محض رشد و تبلور و بهره ورى به نظاره خروج آنها از کشور بنشینیم. به نظر من لازم است، بسترى فراهم آوریم که اندیشمندان به ابراز اندیشه و نظر خود بپردازند. در طول تاریخ نیز به تجربه ثابت شده، حاکمانى موفق بوده اند که فضاى باز ایجاد کرده اند و تبادل افکار و اندیشه را مورد توجه و تأکید قرار داده اند. چه بسیار اندیشمندانى که به واسطه هزینه بالاى نشر اندیشه و فکرشان زبان فروبسته وسکوت کرده اند. چون احساس مى کنند ارائه نظر براى آنها مخاطره انگیز است. در حالى که شاید بسط اندیشه و نظر آنها در توسعه جامعه مفید و سودمند باشد. باید بدانیم دنیا مدیون اقلیتها است. اقلیتهایى که فکر نو دارند و به مرور مشخص مى شود این فکر و اندیشه ، چه تأثیر فراگیر و مثبتى دارد. تمام پیامبران ما در اقلیت بودند ولى در شرایطى که به وجود آمد، نظریاتشان را ارائه دادند و تأثیرگذار هم بودند. ما باید تحمل خود را زیادتر کنیم و بتوانیم نظریات مخالف را که اندیشمندان مطرح مى کنند،پذیریم و تحمل کنیم. ممکن است در کوتاه مدت این رویه خوشایند ما نباشد ولى در نهایت تضارب آراء ، سبب قانونمند شدن فضاى باز سیاسى در کشور خواهد شد و همه از آن سود خواهند برد.به نظر شما تحولاتى مثل ۱۱ سپتامبر مى تواند تأثیرى بر روند جذب و یا اخراج نخبگان از کشورهاى مقصد داشته باشد؟بعید است، چون معمولاً وقتى نخبگان کشورهاى درحال توسعه وارد کشورهاى مترقى مى شوند، در آن کشورها به صورت مهره مورد استفاده قرار مى گیرند و تصمیم گیران اصلى، از خود این کشورها هستند. در تمامى دنیا حتى اگر این مغزها دربالاترین سطوح تخصصى هم باشند؛ در مراجع تصمیم گیرى کمتر از آنها استفاده مى شود. از سوى دیگر متخصصان در سازمانها ونهادهاى علمى و نظام هاى فنى وحرفه اى کشورهاى غربى به کار گرفته مى شوند، که مورد نیاز آنهاست. بنابراین چه دلیلى دارد که آنها را از صحنه خارج کنند.پس به چه دلیل دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالى آمریکا در یک اقدام مشترک از پذیرش دانشجویان ایرانى امتناع مى کنند؟این فقط به حادثه ۱۱ سپتامبر بر نمى گردد. در گذشته هم به دلیل بروز مشکل میان دولتمردان ایران وآمریکا، ورود ایرانیان را بسیار محدود کرده بودند. این رویکرد صرفاً تنگناها را بیشتر کرده است.براى خروج از بحران فرار نخبگان و تحول ساختارى در ابعاد اقتصادى ، اجتماعى چه فعالیتهایى را مى توان انجام داد؟همانطور که قبلاً اشاره کردم، براساس آمارها بیش از سه میلیون بیکار در کشور وجود دارد، براى ایجاد شغل براى این تعداد نیاز به سرمایه گذارى عظیمى داریم که با توجه به درآمدها وهزینه ها وکسرى بودجه سالانه کشور دولت توانایى چنین سرمایه گذارى سنگینى را نخواهد داشت. به همین دلیل پیشنهاد مى شود دولت بحث مهاجرت متخصصان را در قالب یک برنامه مدون کارشناسى شده اعزام نیروى کار به خارج از کشور ببیند که این دو حسن دارد: نخست براى مهاجران که از راه هاى قانونى و زیر پوشش قوانین کشور مقصد شروع به فعالیت مى کنند و دوم اینکه براى کشور مبدأ نیز عوایدى دارد. چرا که افراد ممکن است به وطن باز گردندو درآمد حاصل از کارشان در کشورهاى مقصد را به صورت ارز به کشور انتقال دهند. پاره اى از قوانین در زمینه مهاجرت وجود دارد که نه تنها جریان فرار مغزها را متوقف نمى کند بلکه عاملى در جهت تشدید آن است.این قوانین غلط سبب مى شود وضعیت مهاجران غیرعادى شود و در نتیجه هرگونه ارتباط فرهنگى ، سیاسى، اجتماعى با آنان غیر ممکن به نظر برسد. که این در نهایت باعث گسست نسل دوم مهاجران خواهد شد. و در نهایت اینکه باید با یک استراتژى بلند مدت شرایطى را براى اساتید ودانشجویان ممتاز فراهم کنیم که آنها بتوانند براى استفاده از فرصتهاى مطالعاتى به شکل ترددى وکوتاه مدت از کشور خارج شوند.در حالى که در بسیارى از کشورهاى در حال توسعه پذیرش دانشجوى ترددى و مکاتبه اى قابل قبول و مرسوم است، در ایران وزارت فرهنگ و آموزش عالى هیچ یک از اینگونه مدارک صادر شده را قبول ندارد. نظر شما در این مورد چیست؟ما وقتى مى بینیم میلیونها دلار از کشور خارج مى شود و جوانان ما براى ادامه تحصیل با تحمل مرارتهاى فراوان به کشورهاى دیگر مى روند، باید بپذیریم که چون به سختى مى روند به سادگى هم برنخواهند گشت. در بسیارى از کشورها شعبه هایى از دانشگاه هاى خارجى وجود دارد، در حالى که ما در ایران اجازه تأسیس این دانشگاه ها را نمى دهیم. به نظر من اگر دولت این رویه را به کار بگیرد، از دو نظر مفید خواهد بود. اول آنکه نیروى انسانى ما به خارج از کشور نمى رود و بعد از فارغ التحصیلى نیز در سازمان ها و نهادهاى داخل کشور به کار گماشته مى شوند و دوم ؛ به جاى اینکه ما شرایط آنها را بپذیریم. آنها با سرمایه گذارى در ایران تابع نظام آموزشى ما خواهند شد. ضمن اینکه با تأسیس این قبیل دانشگاه ها در کنار دانشگاه هاى داخلى، امکان رقابت در داخل کشور فراهم شده و مراکز آموزشى ما نیز به موازات نظام هاى آموزشى پیشرفته دنیا رشد خواهند کرد.

 بر اساس صندوق بین المللی پول سالانه بیش از 150 هزار نفر تحصیل کرده از ایران خارج می شوند . طی سال 79 روزانه به طور متوسط  15 نفر با درجه ی کار شناسی  ارشد و 3/2 نفر با درجه ی دکترا جلای وطن کرده اند  در سال  78  ،  5475  کارشناس ایران را ترک کرده اند  همچنین در 6 ماهه ی اول  سال 78  ، 1664  نفر از افراد دارای  تحصیلات علوم پزشکی  برای خروج از کشور اقدام کردند  .

 از مجموع 4300  نفر دانشجو  که برای  ادامه ی تحصیل در سالهای  64 تا72 به خارج از کشور رفته اند  12% هنوز به کشور باز نگشته اند  همین طور از سال 69 تا  77  ، تعداد  151  نفر عضو هیئت علمی دانشگاههای کشوراز کشور خارج شده و باز نگشته اند .  تعداد کل اساتید  دانشگاههای ایران  1500 نفر است  در حالی که ایرانیانی که در خارج کشور صاحب کرسی اند« با درجه ی پروفسوری »400 نفر می باشند . 92 %  دارندگان مدال المپیاد های جهانی  طی دو دهه ی اخیر  به خارج از کشور رفته اند  .  155 هزار نفر   ایرانی با تحصیل ممتاز  به امریکا مهاجرت کرده اند .

 صر فه جویی امریکا در هزینه های اموزشی از این بابت  10میلیارد  و  500 میلیون دلار  بوده است . در حالی که ایران از بابت  مهاجرت مغز ها 38 میلیارد  دلار متضرر  شده است   .  آمارها ی ارائه شده  در ذهن ما این سوال را ایجاد کرده است  که چه عواملی در بروز  این آسیب اجتماعی  دخالت داشته است  ؟

 عدم توجه مسئولین وقت و  عدم قائل شدن ارزش کافی و لازم برای علم و جامعه علمی کشور ، در گیر بودن ذهنی آنها به مسائل مقتضی زمان از جمله جنگ و سازندگی آنها را از توجه به آینده کشور و رشد علمی صنعتی کشور باز داشت تا اینکه در چند سال اخیر بدلیل تحولاتی  که درطبقه حاکم بر ایران بوجود آمده است ؛ چینش سه قوه به لحاظ فکری ، وجود سازمانها از قبیل سازمان ملی جوانان ، بر سر کار آمدن وزیران و نمایندگان از طبقه دانشگاهی و علمی کشور این زنگ خطررا برای کسانی که چشم و گوش خود را بر روی بعضی مسائل بسته بودند به صدا در آ ورد .

 به امید روزی که بتوانیم کاری بکنیم که این باتلاق هایی که با دست خود ایجاد کرده ایم ما را بیشتر به اعماق فرو نبرد .  


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد فرار مغز ها

دانلود مقاله ساختار مغز استخوان 53 ص

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله ساختار مغز استخوان 53 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

ساختار مغز استخوان

ساختار مغز استخوان از دو جهت مورد بررسی قرار می‌گیرد:

1) تراکم سلولی:

مغر استخوان یک نوزاد تماماً از سلولهای خونساز تشکیل شده است. با افزایش سن سلولهای چربی نیز در مغز استخوان جایگزین می‌شوند. به طوری که در یک فرد بالغ طبیعی 50 درصد از کل سلولهای مغز استخوان را سلولهای چربی و در یک فرد 70 ساله سلوهای مغز استخوان را سلولهای چربی تشکیل می‌دهند.

2) نسبت سلولهای سازنده رده‌های مختلف

در مغز استخوان فرد سالم نسبت سلولهای رده‌های مختلف از این قرار است:

گرانولوسیتها و پیش‌سازهای آنها: 60 درصد

- رده اریتروئید: 20 درصد

لنفوسیت و منوسیت وپیش‌سازهای آنها: 10 درصد

سلولهای خراب شده و غیر قابل قضاوت: 10 درصد

در این میان چیزی که بیشتر روی آن تأکید شده است نسبت سلولهای گرانولوسیتی (میلوئید) به اریتروئید است که به صورت بیان می‌شود. این نسبت حدود است. در عفونت‌ها تعداد گرانولوسیتها افزایش یافته و نسبت افزایش می‌یابد. و در خونریزی‌ها تعداد رده گلبولهای قرمز افزایش یافته نسبت کاهش می‌یابد.

خصوصیات سلولهای نابالغ

ویژگی سلولهای نابالغ رده‌های گلبولی به صورت زیر است:

1) معمولاً هر چه سلول نابالغ‌تر باشد بزرگتر است. (به جز رده مگا کاریوسیت که سلول نابالغ یعنی مگاکاریوبلاست نسبت به سلول بالغ یعنی مگاکاریوسیت کوچکتر است).

2) در سلولهای نابالغ هسته بزرگ و نسبت هسته به سیتوپلاسم (N/C) بالا است و در واقع قسمت اعظم حجم سلول توسط هسته اشغال شده است.

3) کروماتین هسته سلول‌های نابالغ نازک و ظریف است که اصطلاحاً آن را یوکروماتین می‌نامند. هسته سلولهای نابالغ کروماتین ضخیم و متراکم دارد که اصطلاحاً هتروکروماتین نامیده می‌شود. از لحاظ بیولوژیک یوکروماتین فعال و هتروکروماتین غیر فعال است.

4) در داخل هسته سلولهای نابالغ هستک (نوکلئول) به خوبی دیده می‌شود و هرچه سلول بالغتر می‌شود هستکها ناپدید می‌شوند.

5) غشاء هسته سلولهای نابالغ ظریف است و دارای تعداد زیادی شکاف برای ورود Mrna کافی به سیتوپلاسم می‌باشد.

6) سیتوپلاسم سلولهای نابالغ فاقد دستگاه گلژی و فاقد واکوئل ترشحی اختصاصی است، زیرا این سلولها تمایز یافته نبوده و کار اختصاصی انجام نمی‌دهند.

7) سیتوپلاسم سلولهای نابالغ به دلیل ریبوزوم زیاد (برای سنتز پروتئین) بازوفیلی است.

8) احتمال دیدن تقسیم میتوز در سلولهای نارس زیاد است. اصولاً در لام خونی محیطی نبایستی تقسیم میتوز دیده شود.

گلبول‌های قرمز

تعریف

گلبولهای قرمز سلولهای بسیار مهمی هستند که به واسطه دارا بودن مولکولHb وظیفه اکسیژن‌رسانی به بافتهای مختلف را عهده‌دار می‌باشند. در بسیاری از مهره‌داران مانند خزندگان، پرندگان، ماهی‌ها و ... گلبولهای قرمز هسته‌دار بوده، حاوی میتوکندری و ریبوزوم نیز می‌باشند. یعنی این سلولها در تمام طول عمر خود به ساختن هموگلوبین مشغولند. در انسان گلبولهای سرخ موجود در گردش خون فقط در طی دوران زندگی جنینی به صورت هسته‌دار هستند و گلبولهای سرخ بالغ در انسان فاقد هسته، ریبوزوم و میتوکندری بوده، لذا قادر به ساختن هموگلوبین نمی‌باشند و هموگلوبین موجود در آنها طی مراحل اولیه تکامل سلولی در مغز استخوان ساخته شده و در سیتوپلاسم ذخیره می‌گردد. از آنجایی که گلبولهای قرمز و سلولهای سازنده آنها را به صورت بافت واحدی در نظر گرفته و بدان Erythron می‌گویند و به مجموعه گلبولهای قرمز خون محیطی Red cell mass اطلاق می‌شود.

مراحل تولید گلبول قرمز

به روند تکثیر و تمایز سلولهای رده قرمز از مرحله بلاستیک تا تشکیل گلبول قرمز بالغ اریتروپوتز (Erythropoiesis) اطلاق می‌گردد. به طور کلی اریتروپوتز به ترتیب ذیل انجام می‌گیرد:

پرونورموبلاست بازوفیلیک نورموبلاست پلی کروماتوفیلیک نوموبلاست

اریتروسیت رتیکلوسیت اورتوکروماتوفیلیک نورموبلاست

در روند اریتروپوتز به تدریج اندازه سلول ها کوچکتر، انداز هسته کوچکتر، هسته متمایل به کناره سلول، نسبت N/C کمتر و کروماتین هسته فشرده‌تر و پررنگ‌تر می‌شود.

به طور کلی در سیر تکاملی اریتروسیتها از زمانی که پرونورموبلاست شروع به تکثیر توأم با تمایز می‌کنند تا به RBC بالغ تبدیل شود حدود 6-4 روز وقت لازم است که 3 روز آن تکثیر توأم با تمایز در مغز استخوان است و این سه روز تحت تأثیر اریترویوییتین کوتاه نمی شود. در مدت این 3 روز ابتدا یک پرونورموبلاست تکثیر همراه با تمایز انجام می‌دهد و به دو عدد بازوفیلیک نورموبلاست تبدیل می‌شود. این سلولها به نوبه خود و به ترتیب تکثیر همراه با تمایز انجام داده ابتدا 4 پلی کروماتوفیلیک نورموبلاست و سپس 8 اورتوکروماتوفیلیک نورموبلاست به وجود می‌آید. در سلول اخیر تکثیر صورت نمی‌گیرد و فقط تمایز دارد و لذا 8 اورتوکروماتوفیلیک نورموبلاست به 8 رتیکوسیت تبدیل می‌شود. بنابراین از ابتدا تا تبدیل به رتیکوسیت 3 روز طول خواهد کشید. اریتروپوییتین روی CFU/E اثر گذاشته و تکثیر آن را


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ساختار مغز استخوان 53 ص

دانلود مقاله کامل درباره نیمکره های مغز

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله کامل درباره نیمکره های مغز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

نیمکره های مغز

ما حتی برای ساده ‌ترین کارها نیازمند هر دو نیم‌ کره‌ مغز خود هستیم. اما تفاوت ‌های مشخص میان این دونیم ‌‌کره، تأثیر بسیار قوی در تفسیر موقعیت کنونی و هدایت آینده‌ ما دارند. مغز ما به دو نیم‌ کره تقسیم شده است. نیم ‌کره‌ چپ، دارای مهارت‌ های زنجیره ‌ای، منطقی و تحلیلی است. نیم ‌کره‌ راست، دارای مهارت ‌های غیرزنجیره ‌ای، ذاتی و کلی ‌نگر است.

ما حتی برای ساده ‌ترین کارها نیازمند هر دو نیم‌ کره‌ مغز خود هستیم. اما تفاوت ‌های مشخص میان این دونیم ‌‌کره، تأثیر بسیار قوی در تفسیر موقعیت کنونی و هدایت آینده‌ ما دارند. امروزه، مهارت ‌های شناخت و تعریف دوران گذشته – توانایی ‌های نیم‌ کره‌ چپ که به عصر اطلاعات قدرت بخشیدند _الزاماً کافی نیستند. توانایی ‌هایی که ما زمانی به آنها توجه نمی ‌کردیم ؛توانایی ‌های نیم‌ کره‌ راست همچون طراحی، طرح داستان، همخوانی، هم ‌ذات ‌پنداری، تفریح و معنا بخشیدن – بیش از پیش در حال تاثیرگذاری هستند. هم‌اکنون برای افراد، خانواده ‌ها و سازمان ‌ها، موفقیت حرفه ‌ای و رضایت فردی، نیازمند ذهنیتی کاملاً جدید است.

ظهور نیم‌ کره‌ راست مغز

در خارج از ساختمان یک بیمارستان بزرگ دولتی، باران بهاری در حال بارش است. در داخل، نویسنده در حال اسکن کردن مغزش است.

برای یافتن اینکه در این دنیای پیچیده و خودکار، چگونه ما مسیر زندگیمان را تعیین می‌ کنیم، احتمالاً می ‌توانیم چنین سرنخ‌ هایی را در سازماندهی مغزمان بیابیم. بنابراین، نویسنده داوطلب شده تا به عنوان بخشی از یک گروه تحت کنترل – آنچه که محققان «داوطلبان بهداشتی» نامیده‌اند – در پروژه‌ انستیتو بهداشت روانی در خارج از شهر واشنگتن شرکت کند. این تحقیق دربرگیرنده‌ تصاویر مغز در زمان استراحت و در زمان کار است. این امر بدان معنا است که نویسنده می ‌تواند به زودی نحوه‌ کارکرد اندام خودرا طی چهار دهه‌ گذشته را ببیند و شاید در این فرآیند به تصویری روشن از آن برسد که همه‌ ما را در تعیین مسیر آینده هدایت می ‌کند.

وضعیت نیم ‌کره‌ راست و چپ

مغز ما خارق ‌العاده است. علیرغم تمامی پیچیدگی‌ های مغز، تیپوگرافی گسترده‌ آن کاری ساده است. مدت ‌ها است که دانشمندان می‌ دانند که یک خط، مغز را به دو بخش تقسیم می‌ کند. تا همین اواخر، دیدگاه‌ های علمی بر آن بود که این دو بخش، مجزا ولی ناهمگن هستند. بر اساس این نظریه، سمت چپ بخشی مهمی است. بخشی است که در واقع ما را انسان می ‌سازد. بخش راست، یک بخش مکمل است. در گذشته، برخی آن را "ته ‌مانده‌ مغز" می ‌دانستند. نیم ‌کره‌چپ زنجیره‌ ای، تحلیلی و عقلانی بود. نیم‌ کره‌ راست، غیرزنجیره ‌ای، کوچک و غریزی بود.

این نگرش، تا مدت زمان زیادی ( قرن بعد) هم ادامه داشت. تا اینکه پروفسوری به نام "رابرت اسپری " درک ما از مغزوخودمان را تغییر داد. در اواخر دهه‌ 1950، اسپری به مطالعه‌ بیمارانی پرداخت که دچار حملات صرع و نیازمند برداشتن "رابط میانی مغز" بودند که یک جسم پینه ‌ای ضخیم با بیش از 300 میلیون رشته‌ عصبی است که دو نیم‌ کره‌ مغز را به یکدیگر پیوند می‌دهد. در تحقیق بر روی تعدادی از بیماران که این بخش از مغزشان برداشته شده بود، پروفسور اسپری به این نتیجه رسید که چنین نگرشی غلط بوده است. بله، مغز ما به دو نیمه تقسیم شده است. همان طور که او می‌ گوید: «نیم‌کره‌ به اصطلاح کوچک که به نظر می‌ رسد اهمیت چندانی ندارد و کمتر محققی به آن توجه کرده است؛ در واقع در زمینه‌ انجام برخی وظایف ذهنی، نقش و حتی مسئولیتی برتر دارد.» به عبارت دیگر، سمت راست مغز، کم ‌اهمیت‌ تر از سمت چپ نیست.

با توجه به تحقیق اسپری و ظهور فن ‌آوری ‌هایی همچون ام.‌آر.‌آی که به محققان اجازه می ‌دهند تا عملاً به بررسی مغز بپردازند، امروزه نیم ‌کره‌ مغز اهمیت فراوانی یافته است. این یک واقعیت است. این یک موضوع مهم است. این امر به ما کمک می ‌کند تا به یک انسان تبدیل شویم. هیچ دانشمند عصب‌شناسی، این موضوع را رد نمی‌ کند. با این وجود، هنوز هم در آزمایشگاه‌ ها و کلینیک ‌های عصب ‌شناسی، دو مفهوم اشتباه در مورد سمت راست مغز وجود دارند.

دیدگاه‌ های غلط

این دو دیدگاه غلط، ماهیت متضادی با هم دارند؛ اما اشتباهی با هم مشترک اند. دیدگاه نخست سمت راست مغز را نجات ‌دهنده و دیدگاه دوم آن را ویران‌کننده می ‌داند.

حامیان دیدگاه اول به این شواهد علمی استناد می‌کنند که نیم‌ کره‌ راست پس از اثبات حقانیتش به تقدس رسیده است. آنها بر این باورند که سمت راست مغز، خاستگاه تمامی خوبی‌ ها و عدالت در شرایط انسان است.

تا حدی در واکنش به مطالبی بی ‌معنا و پوچ که در مورد سمت راست مغز گفته می‌ شود، گروه دوم دیدگاهی کاملاً متضاد دارند. این نگرش بر حقانیت نیم‌ کره‌ راست مغز صحه می ‌گذارد؛ اما معتقد است که تاکید بر تفکر سمت راست مغز، می ‌تواند پیشرفت ‌ های اقتصادی اجتماعی و عوامل عقلانی موجود در زندگی ما را به مخاطره بیافکند.

به هر حال، نیم ‌کره‌ راست نه ما را نجات می ‌دهد و نه ما را نابود می ‌کند. همانند هر واقعیتی، در این خصوص نیز واقعیت چیز دیگری است.

دیدگاه صحیح

دو نیم ‌کره‌ مغز ما یک جانبه عمل نمی ‌کنند. وقتی قدرت یکی کم می‌ شود، بلافاصله قدرت دیگری افزایش می ‌یابد. هر دو نیم ‌کره، در زمینه‌ هر کاری که ما انجام می ‌دهیم، نقش ایفا می‌ کنند. با بیش از سه دهه پژوهش در مورد نیم‌ کره‌‌های مغز، می‌ توان چهار تفاوت مهم را مشخص کرد:

1. نیم‌ کره‌ چپ، سمت راست بدن و نیم‌ کره‌ راست سمت چپ بدن ما را کنترل می‌ کنند.

2. نیم‌ کره‌ چپ زنجیره ‌ای و مسلسل ‌وار است، نیم ‌کره‌ راست به صورت آنی عمل می ‌نماید.

3. نیم‌ کره‌ چپ متخصص متن است، نیم‌ کره‌ راست متخصص محتوا است.

4. نیم‌ کره‌ چپ جزییات را تجزیه و تحلیل می ‌کند، نیم‌کره‌ راست آنها را در قالب تصویری بزرگ ترسیم می‌ کند.

ما، هم نیازمند تفکر تحت تاثیر نیم ‌کره‌ چپ – متوالی و زنجیره ‌‌ای – و هم تفکر تحت تاثیر نیم‌ کره‌ راست – استعاره ‌ای و محتوایی – هستیم؛ تا بتوانیم زندگی خود را پیش ببریم و جوامع خود را سامان دهیم؛ اما این حقیقت که باید این نکته‌ بدیهی کمتر مورد تأکید قرار بگیرد، شاید نشانه‌ دیگری از آن است که ما دارای تفکری دوبخشی هستیم.

البته، این روند در حال تغییر است و شاید شکل زندگی ما را عوض کند. از تفکر و اندیشه‌ تحت تاثیر نیم‌ کره‌ چپ مغز به راننده و تفکر تحت تاثیر نیم‌ کره‌ راست به مسافر یاد می‌ شود. حالا ناگهان تفکر تحت تاثیر نیم‌ کره‌ راست ابتکار عمل را به دست گرفته، بر پدال گاز می ‌فشارد و مشخص می‌ کند که ما باید چگونه و به کجا برویم. قابلیت ‌های نیم‌ کره‌ چپ هنوز هم الزامی و ضروری هستند؛ اما دیگر کافی نیستند. در عوض، قابلیت‌ های نیم‌ کره‌ راست به شدت مورد توجه قرار گرفته ‌اند و می ‌توانند، باعث تغییراتی مهمی شوند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نیمکره های مغز