فرمت فایل :power point( قابل ویرایش) تعداد اسلاید: 39 اسلاید
پاورپوینت درباره طبیعت انسان معماری
فرمت فایل :power point( قابل ویرایش) تعداد اسلاید: 39 اسلاید
دانلود پاورپوینت مطالعات تکمیلی طراحی دانشکده معماری 112 اسلاید
سخن آغازین:
ایران اسلامی ما به عنوان یکی از پیشتاز ترین سرزمینهای جهان در علم و فرهنگ و تمدن بوده است و در زمانی که اروپا در عقب ماندگی محض قرون وسطی به سر میبرد، ایران سر افراز ما مهد تمدن و فرهنگ بود و دانشمندان و فرزانگان زیادی از این خاک مقدس برخاستند.
متاسفانه در چند قرن اخیر در اثر برخورد فرهنگ غرب با فرهنگ ما و سیاستهای غلط سیاستمداران و استیلای چندین ساله استعمار بر این مرز و بوم در کشور ما نوعی خود باختگی و رکود حاصل از آن باعث عقب ماندگی و انفعال در مقابل فرهنگ بیگانه شد. لذا ما در تمام علوم چشم به دست اروپائیان دوختیم؛ به عبارت دیگر نوعی سرگشتگی فرهنگی و بحران هویتی در تمام علوم از جمله در معماری گریبانگیر جوانان این مرز و بوم شد.
معماری ارزشمند و با شکوه ایرانی کم کم شروع کرد به تقلید از معماری اروپایی و شهرهای زیبا و با شکوه ما تحت تاثیر تئوری های شهرسازی اروپا و آمریکا قرار گرفت و آهسته آهسته، آنچه از معماری داشتیم به دست فراموشی سپردیم و شروع به تقلید از معماری غربی کردیم .
ارزشهایی چون محرمیت و ... کهنه شد و ما امروز مبدل شدیم به یک مقلد معماری اروپائی آن هم مقلد معماری اروپای 50 سال پیش.
حال سوال اینجاست که چه باید کرد :
مسلماً اصلاح این غربگرایی و بحران هویتی به این زودی ها و به این راحتی امکان پذیر نیست و نیازمند برنامه های طولانی مدت و آموزش همگانی است که خود این آموزش شامل آموزش عام و آموزش خاص میشود. آموزش عام یعنی بالا بردن درک و فرهنگ عمومی مردم و در واقع تغییر نگرش مردم و آموزش خاص عبارتست از آموزش افرادی متخصص که بتوانند بعدها با ارائه نتیجة آموزشی که دیدهاند، کم کم فرهنگ عمومی مردم را به این سمت و سو سوق دهند که آری، ما هم زمانی در معماری حرفی برای گفتن داشتیم ؛ پس باز هم میتوانیم.
این مهم مستلزم این است که بر تعداد افراد متخصص که اینگونه تربیت شدهاند افزوده شود هنرمندان و معمارانی آگاه، خلاق و خود باور. افزایش اینگونه معماران محقق نمیشود مگر با افزایش مراکزی که …بتواند اینچنین معمارانی را تربیت کند و نیز به کار گماردن استادانی که بتوانند اینگونه آموزش دهند.
مقدمه :
به نظر ماریا ریبا نویسنده کتاب «تسهیلات آموزشی» اگر دیسیپلینی وجود داشته باشد که بتوان تکامل بشر را کاملاً و به روشنی در آن مشاهده کرد آن دیسیپلین معماری است . زیرا با توجه به انواع، تعدد و بسط و گسترش فرم های معماری در طول تاریخ می توان مسیر طولانی و چه بسا نامنظم تحول تاریخی را ترسیم کرد و از آن ها به شرایط اجتماعی ، مذهبی ، اقتصادی یا شرایط اخلاقی و سیاسی پی برد. خلاصه آنکه معماری به شیوه درک زندگی اجتماعی کمک می کند ، اما آنچه که در این مجال به دنبال آن هستیم و به عنوان مسأله ما طرح شده است ، طراحی دانشکده هنر و معماری با تکیه بر کیفیت فضاهای آموزشی است. «خلق فضا همواره مقصود معماری بوده است فضای آموزش ، نیز بی شک یکی از راهبردهای رسیدن به این مقصود می باشد و دو هدف را دنبال می کند : تعلیم و تربیت معمار . از اینرو توجه به آن ، به دلیل میزان نقشی که در شکل گیری شخصیت معمار به عنوان شکل دهنده اصلی فضاهای معماری دارد ، اهمیت می یابد.» نبود فضاهای آموزشی مناسب و امکانات سخت افزاری یکی از کمبودهای اساسی آموزش معماری در ایران است . آتلیه ها فضای ثابتی را در طول دوره آموزش در اختیار دانشجویان نمی گذارند و امکان آمد و رفت و انجام پروژه های درسی در تمام ساعات شبانه روز و روزهای سال برقرار نیست. علاوه بر اینها سایت کامپیوتر با امکانات چاپ بیست و چهار ساعته و کارگاه ماکت و چوب با ابزار و فضای مورد نیاز در اختیار همه دانشجویان نیست ، همچنین فضا و امکانات آموزشی ، و نیز ارتباط آموزش معماری با نیازها و خواسته های کنونی و آتی ، از نکاتی هستند که در بسیاری از مراکز آموزشی به شکل مطلوب مورد توجه و بررسی قرار نگرفته اند.
نوع فایل: word
قابل ویرایش 68 صفحه
مقدمه:
مزار سلطان محمد خدابنده ( 17- 1204 میلادی ) در سلطانیه , بنایی با گنبد عظیم و محوطه ای کوچک برای مزار . این بنا دارای پوشش دو لایه است ولی خاصیت عینی گنبد آن طور است که ارتفاع گنبد خیلی کمتر از آنچه که هست به نظر می رسد .ساختمان اصلی به صورت هشت گوش بوده در زاویه ها مناره برج مانند زیبائی بنا شده است . د رمورد ساختمانهای متفرقه این دوره می توان از نوشته های جهانگردانی چون مارکوپولو یلهم و روبروک و ابن بطوطه کمک گرفت . در نوشته این جهانگردان بناهائی با عظمت و افسانه وار وصف شده است که هنرمندان غرب توانسته اند با تجسم آن زیباترین آثار نقاشی و ادبی را بیافرینند . مقبره اولجاتیو در سالطانیه متعلق به 705-713 هجری قمری را می توان نمونه کاملی از ساختمان با گنبد ترکیم دانست. این بنا فقط در مدت 9 سال ساخته شده و دارای میفیت و خصوصیات تحسین آمیزی است . این بنا از یک هشت وجهی که قطر داخلی آن قریب 26 متر و فاصله دو وجه خارجی 42متر تکیل شده است. بر روی این هشت وجهی در بالا ,گنبدی به شکل چمانه بر روی مقطع دایره ای شکل که قطر آن تقریبا همان 26 متر است قرار گرفته , نوک گنبد تا کف زمین 50 متر ارتفاع دارد این گنبد بر روی ساقه ای مرتفع با ابهت خاص برافراشته شده است .
فهرست مطالب:
مقدمه
تفضیل بنای گنبد عظیم سلطانیه
نکاتی چند در مورد سلطانیه
اوضاع جغرافیائی شهر سلطانیه
نفایس الفنون فی عرایس العیون
سفرنامه فریزر
تاریخ مغول
خلاصه ای درباره حفاری در گنبد سلطانیه
شناسایی کفها در گنبد سلطانیه
پیشینه تاریخ منطقه سلطانیه
سقاخانه
وجه تسمیه سلطانیه
ارگ سلطنتی سلطانیه
دارالضیافه
گنبدسلطانیه
عملکرد و فلسفه وجودی گنبد سلطانیه
توصیف های عمومی بنا
مختصات معماری گنبد سلطانیه
ورودی گنبد سلطانیه
جرزهای هشتگانه
فضای گنبدخانه
تربت خانه
سردابه
گنبد
ارتباطات در گنبد سلطانیه
تزئینات در گنبد سلطانیه
تزئینات آجری
تزئینات گچبری
کتیبه ها
کاشیکاری
تزئینات رنگ و نقاشی
تزئینات سنگی
تزئینات چوبی
بررسی ایستایی در گنبد سلطانیه
بررسی پی سازی در گنبد سلطانیه
مقاومت مصالح
علل ویرانی بنای سلطانیه
کتیبه های دوره نخست
بررسی کتیبه های دوره دوم
علایم حجاران درسلطانیه
منابع و مأخذ:
پروژه مرمت آرامگاه اولجاتیو _سن پائولزی
آمارنامه استان زنجان _دفتر برنامه وبودجه زنجان
جامع التواریخ رشیدی _خواجه رشیدالدین فضل الله همدان
نفایس الفنون فی عراس العیون _شمس الدین محمدبن محمودآملی
فرهنگ نامه زنجان _رضا روحانی
نزهه القلوب _حمدالله مستوفی
جغرافیای سیاسی کیهان _دکتر کیهان
تاریخ مغول _عباس اقبال آشیانی
گزارش پژوهش _سلطانیههوشنگ ثبوتی ، سازمان میراث فرهنگ
تاریخ گزیده _حمدالله مستوفی
سفرنامه فریرز _جیمز فریزر
معماری گنبد سلطانیه _هوشنگ ثبوتی
ابهر (گذری ونظری) _محمد آقامحمدی
تاریخ ابهر _آقا جان فخیمی
هنر اسلامی _کارل ، جی .دوری – ترجمه رضا بصیری
تاریخ زنجان _هوشنگ ثبوتی
راهنمای اثار بناهای تاریخی سلطانیه _کرامت الله افسر
نیارش سازه های طاقی درمعماری ایران _غلام حسین معماریان
معماری اسلامی _پروفسور رابرت هیلن براند ترجمه دکتر ایرج اعتصام
این شیت هرچند شامل کلیه مدارک یک پروژه آموزشی هست اما با روند طراحی چیده شده در قسمت ابتدایی آن شامل مطالعه نمونه های مشابه مبانی نظری و سپس برنامه فیزیکی و در آخر شامل مدارک پروژه مطابق فیلم و تصویر در ادامه می باشدابعاد شیت 1.5 در 2 هست :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
نگاهی به معماری جهان اسلام
واژه " بنا نهادن" به معنای بن بخشیدن ، پی نهادن و آفرینش دوباره بر اساس طرح واندیشه از قبل تعیین شده است. واژه آرشه تخنائومه یونانی که لاتینی شده آن آرشیتکت است خود ترکیب جالب توجهی از دو واژه " آرشه" ، به معنای بُن و منشا (وهمچنین پی افکندن بر اساس مبنا و اصلی مشخص و معلوم) و کلمه " تخنه " به معنی هنر می باشد.
تخنه ، ریشه ای هند و اروپایی دارد و از فعل " تیکتو" و" تخنائومه " به معنی آفرینش ِساختمند و ماهرانه است. هرچه بیشتر به وارسی واژه آرشی تکتونیکی یا آرشیتکت بپردازیم بیشتر به جامعیت معماری و پیوند های عمیق و نا گسستنی آن با هنر پی خواهیم برد: معماری با معنای آفریدن (وطبعا هنر) ، ساختن و پروردن خویشاونداست.
مارتین هیدگر[1]با تکیه بر همین معنای کهن هلنی ِ" پوئزی " poesy، واژه هنر را از جنس آفریدن ، فراآوردن ، فرآوردن ، فروردن و پروردن دانسته و گفته است که معماری از سنخ هنرهایی است که استعداد پروردن (نیروی آفرینشگری) انسان در آن به اوج جامعیت خود می رسد[2]. براین اساس می توان گفت که معماری ، بیشتر از هر هنری با فرهنگ انسانی مرتبط بوده و خواهدبود.
درتمدن اسلامی ما نیز واژه " بیت "علاوه بر اینکه به معنای شعراست به معنای برجهای فلکی نیز می باشد؛این همه مبین این حقیقت است که معماری از جامع ترین استعدادهای انسان در حسن ترکیب بخشی است.
/
مصالح مادی، ضرورتهای مرتبط با حیات انسانی وتدبیرهای هنری فنی، سه مولفه مهمی است که در کیفیت ایجاد ، آرایش و تشکل انداموار معماری سهم تعیین کننده دارد ؛ و " فضا "، "حجم " و"ایستایی " از عناصر بنیادین آن به شمار می رود.
معماری ؛ اجتماعیترین هنربشری است. به غیر از دوران گردآوری خوراک، حضور فضا، بنا و شهر از گذشته تا امروز و در آینده، لحظهای از زندگی روزمره آدمیان غایب نبوده و نخواهد بود. بشر، نیازمند فضایی است که او را در مقابل تأثیرات محیط محافظت نماید. این نیاز از ابتدای زندگی تا به امروز تغییر چندانی نداشته است. این فضای محافظ یا همان فضای معماری، مرکزی است که بر مبنای آن تمامی ارتباطات فضایی شکل می یابند و سنجیده میشوند. فضای معماری به بیانی ، مکان یا ظرفی است که در آن بخشی از فعالیتهای مربوط به زندگی بشر صورت میپذیرد. بنابراین فضای معماری با زندگی رابطهای ناگسستنی دارد. انسان ازهمان دمی که از رحم مادر جدا میشود، در فضایی جدید قرار می گیرد که همان فضای معماری است. انسان در فضای معماری زندگی میکند، به فضا فکر میکند و فضا را خلق مینماید. معماری هنر به نظم درآوردن فضاست وانسان تازمانی که افعال خود را منظم نکند و به زندگی خود نوعی سازمان نبخشد نمیتواند فضا را به نظم درآورد.
رابطه انسان با فضای معماری رابطهای روزمره است که بخش مهمی از زندگی او را در بر میگیرد. این رابطه پیچیدهتر از رابطه انسان با فضای هنری نقاشی و مجسمه سازی است، زیرا وی این فضا را از درون نیز تجربه میکند. از این رو بعد از قرنها، هنوز مسأله اصلی معماری، فضا ، زندگی و شیوه ارتباط بین این دو است. فضای معماری که اصلیترین وجه معماری است، از طریق اصلیترین جنبه زندگی یعنی " خلاقیت " ایجاد می شود. با اینکه فضای معماری به فضای زندگی انسانها مربوط است، ولی این ارتباط از قالب خاصی نتیجه نمیشود. فضای زندگی به صورت الگویی از پیش تعیین شده، در جهان ایدهآلها وجود ندارد، بلکه باید ایجاد شود و معمار مسؤول ایجاد آن است.
روح انسان تجربه هبوط و استقرار و سکونت را بیش از هر هنر دیگری در معماری احساس کرده است. این معماری است که در طول تاریخ همچون نمادی مادرانه انسان را در بر گرفته است و بنابراین با معنوی ترین عر صه های وجود بشر پیوند و قرابتی تمام عیار داشته است. همین جنبه های معنوی وشهودی معماری است که آن را با مدنیت انسان مرتبط و همداستان کرده است.
به نظر می رسد معماری در تعین بخشیدن جامع به روحیات مردم یک عصرو بیان نسبت انسان با عالم درون و بیرونش (هرچند نمادین و انتزاعی) تواناتر از هنرهای دیگر بوده و همچون آینه ای علاوه بر تجلی دادن نیازهای معنوی و مادی انسانها ، کیفیت و کمیت زیست آنها را با زبانی خاص نمایانده است.
شایدبارزترین جلوه معمارانه بشر، خانه وخانه سازی باشد: انسان پس از این که از غارها بیرون آمد و به زراعتگری پرداخت و از شکارچی سرگردان به کشاورزِمستقر تبدیل شد، به ایجاد خانه اندیشید. خانه برای آدمیان درطول عصرها و نسلهای متمادی، همیشه دربردارنده مفاهیمی بس والا و برین بوده است.
امامهمترازخانه متعارف ومعمول برای انسان، " خانه اعتقادات جمعی" وی بوده است که درقالب معابد ومساجد درطول تاریخ هنرخودنمایی می کند: همان خانه ای که بافطرت انسان تکلم می کند وخاطرات ازلی اش رابه اومتذکرمی شود. برای همین است که معماری درادیان همیشه جایگاه ارزشمندی داشته است. ازآنجاکه دین برآن است تامؤمنان وگروندگان خودرابه عبادتگری فراخواندوعبادت راازاساسی ترین ابعادوجودی هرانسانی تلقی می کند ساختن معابد به نحوی که متناسب بادرونمایه های آن دین باشد بسیاربااهمیت تلقی شده است. این مهم دردین اسلام بسیاربااهمیت ترشمارده شده است.
معماری اسلامی به حکم آن که ازهمه تجربه های معماری دینی پیش ازخودحداکثربهره ممکن رااندوخت وحقیقت دینی رادرکامل ترین گونه ممکن اعلام داشت شاخص ترین جلوه معماری دینی به شمارمی رود. ماهیت این معماری سازگارباماهیت دین اسلام وعناصرساختاری وتزیینی آن پیوسته ازارزشهای مستتردرنهاداسلام پیروی کرده است.
نکته در خوراهمیت اینکه معمار متدین مسلمان ، نه تنها فهم ِ والایی ازنیات توحیدی خود داشت بلکه درک ژرفی هم از سرشت مصالحی که با آن کار می کرد داشت.او با سنگ چون سنگ و با آجر چون آجر رفتار می کرد؛ واین ناشی ازادراک حِکمی اوازهستی و بی شک متاثرازمعرفت دینی اوست. او نه تنها با به کاربستن فنونی که سنگ را سبک ودر حال پرواز به سمت بالانشان دهد ، بلکه با استفاده از نقوش هندسی و اسلیمی ؛ نقوشی که سبب می شود تا اجسام مادی ، ضمن حفظ سرشت خود ،در برابر نمونه های مثالی شان جلا نیزیابند ، به ماده شرافت و شأن می بخشد.
نقشهای ِاسلیمی این مجال را بدست می دهند تا به قلب ماده سرایت و رسوخ کنند ، تیرگی را ازآن بزدایند وآن را در برابرانوار الهی چشم نواز سازند. اسلیمی ها به گونه های مختلف ، فضای خالی را در هنر اسلامی رقم می زنند و اشیای مادی را از آن سنگینی ِنفس گیرشان آزاد می سازند و به روح مخاطب فرصت و فراست و رخصت پرواز می بخشند. توسعه و تکرار موسیقیایی این نقوش است که از ثابت ماندن نگاه در یک نقطه جلوگیری می کنند و به نگاه و نظر ، مجال حرکت می دهند.
معماری اسلامی ، فراتراز صرف ِتجربه ای زیباشناختی یا فضایی است ؛ این معماری جلوه ای نمادین از حقیقتی والاتراست.
دین اسلام در همه وجوه انسان جاری و ساری است ؛ در این دین هیچ چیز نیست که متأثر از امر مقدس نباشد. فقط سلسله مراتبی از " وجود" درکاراست که ریشه در توحید الهی دارد.
این توحید ِنهفته در متن هستی ، بیش از همه در هنرهای جهان اسلام مشهود است ؛ هنرهایی که در آن هیچ تمایزی میان هنرهای ظریف و صنایع کاربردی وجود ندارد؛ تکنیک و زیبایی وجوه مکمل خلاقیت هنری است.
به طورکلی درادیان ، هنر، از صنعتگری و کار صنعتگر از بقیه وجوه زندگی ، مخصوصاً زندگی اعتقادی او جدانیست. اعتقادات ِهنرمنددرهمه اندام وجوارح حیات او جریان دارد ومایه نشاط واسباب شعف مدام اوست.هنرمنددراین ساحت به حضورهماره دربرابرذات باریتعالی اعتقادی راسخ داردواوراازرگ ِگردن به خویشتن نزدیکترمی بیندومی داند[3]. این جنبه خاص بیش از همه در رابطه میان برادرمآبی های اصناف صنعتی دیده می شود ؛ در اینجا روند ِرازآشنایی و مهارت و ظرافت ِ کاری که در هر مرحله از شاگردی صورت می گیرد با تهذیب تدریجی در سلوک روحانی مطابقت دارد.