اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره معادن سنگ آهن بافق 11 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره معادن سنگ آهن بافق 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

نگاهی به معادن سنگ آهن بافق

شهرستان بافق در۱۲۰کیلومتری جنوب شرقی شهر یزد دارای منابع زیر زمینی متنوعی است و از جمله مناطق معدن خیز کشور به شمار می‌رود. سنگ آهن چغارت ، چاه گز و سه چاهون ، منگنز ناریگان ، فسفات اسفوردی ، سرب و روی کوشک و معدن مرمریت بیشه در ، از مهمترین معادن بافق هستند. شرکت سهامی خاص معادن سنگ آهن مرکزی ایران در ‪۱۰کیلومتری شمال شرقی شهربافق و در حاشیه مرکزی ایران قرار دارداین شرکت در سال ‪۱۳۵۰برای اکتشاف و بهره‌برداری از کانسارهای آهن منطقه بافق توسط سازمان ذوب آهن ایران سابق تاسیس شد و هم اکنون یکی از واحدهای مهم زیر مجموعه شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران و بزرگترین‌شرکت تولید کننده سنگ آهن دانه‌بندی وکنستانتره کشور است. بلوک معدنی بافق با ذخیره بیش از یک سوم سنگ آهن کشور بعنوان مهمترین زون آهن دارایران شناخته شده‌است. به دنبال عملیات اکتشافی انجام شده ، از سال۱۳۴۰تاکنون در این منطقه بیش از۳۸آنومالی آهن دار با ذخیره نزدیک به ‪۱/۷میلیارد تن شناسایی شده که مهمترین آنها معادن چغارت ، سه چاهون، آنومالی شمالی، میشدوان و چاه‌گز هستند شرکت سنگ آهن مرکزی ایران ، بزرگترین تولیدکننده سنگ آهن دانه بندی کشور طی ۳۰سال گذشته است که از سال ‪۱۳۵۰عملیات استخراج سنگ آهن در معدن چغارت را آغازکرد. این معدن طی این مدت، سنگ آهن مورد نیاز کارخانه ذوب آهن اصفهان و برخی صنایع فولادسازی کشور را تامین کرده و از سال ‪۸۰تاکنون به جمع صادر کنندگان سنگ آهن پیوسته است. هم‌اکنون از دو معدن "چغارت" و "سه چاهون" سالانه هشت میلیون تن سنگ آهن استخراج می‌شود که نیمی از آن سنگ آهن دانه‌بندی شده‌است و بطور مستقیم برای مصرف در کارخانه ذوب آهن اصفهان و صادرات استفاده می‌شود و مابقی نیز در کارخانه فرآوری چغارت به کنسانتره سنگ آهن تبدیل می‌شود.

معدن چغارت:

با ذخیره زمین شناسی ‪۲۰۷میلیون تن در ‪۱۰کیلومتری شمال شرقی شهر بافق واقع شده وارتفاع اولیه آن از سطح دریا ‪۱۲۸۶متر بوده است. ذخیره قابل استخراج این معدن ‪۱۷۷/۲میلیون تن برآورد شده که ‪۹۵/۶ میلیون تن آن به دلیل عیار بالا و فسفر پایین، پس از خردایش بصورت مستقیم قابل مصرف در کارخانجات فولاداست و مابقی آن برای پر عیارسازی به کارخانه فرآوری ارسال می‌شود عملیات بهره‌برداری از این معدن از شهریور سال ‪۵۰آغاز شد و تا پایان سال ‪۸۵بالغ بر ‪و۹۷ میلیون تن سنگ آهن از آن استخراج شده است. عملیات استخراج در این معدن به صورت روباز و با استفاده از شاول‌های الکتریکی با حجم بیل هفت متر مکعب و کامیون‌های 32و ‪۶۵تنی صورت می‌گیرد.

از معدن سنگ آهن چغارت علاوه بر سنگ آهن پر عیار و کم فسفر یک نوع سنگ آهن کم عیار و پر فسفرنیز استخراج می شئد که قابل استفاده بری کوره بلند و صنایع فولاد سازی کشور نمی باشد میزان استخراج این نوع سنگ آهن که در محوته سنگ آهن چغارت ذخیره شده است حدود ۵/۱۹ میلیون تن می باشد که می بایستی آن را به طریقی قابل استفاده در صنایع فولاد سازی نمود. از طرفی ذخیره قابل استفاده سنگ آهن کم عیار سه چاهون در دو توده شمالی و جنوبی به ترتیب برابر ۴۵ و.۴/۴۹ میلیون تن بر آورد شده است لذا با توجه به ذخایر سنگ آهن کم عیار پر فسفر چغارت و کم عیار سه چاهون بری استفاده بهینه از ذخایر مورد بحث طرح توسعه مجتمع معدنی سنگ آهن چغارت با اهداف زیر از سال ۱۳۷۰ به مئرد اجرا گذاشته شد و تاریخ خاتمه طرح در سال ۱۳۸۳ طبق آخرین تجدید نظر برنامه زمانی خواهد بود.

۱-ادامه تامین ۳ میلیو تن سنگ آهن پر عیار دانه بندی شده بری خوراک کوره بلند اصفهان.

۲-تولید۲/۳میلیو تن کنسانتره آهن به منظور تولیدسینتر و پلت جهت تامین مواد اولیه مورد نیاز طرح هی توسعه کوره بلند اصفهان و سایر صنایع فولاد کشور.

کارخانه کنستانتره سنگ آهن چغارت و سه چاهون داری ۲ خط تولید مستقل بری سنگ آهن پر فسفر کم عیار چغارت و سنگ آهن کم عیار سه چاهون می باشد.مقدار خوراک ورودی کارخانه فرآوری بری ۲ خط تولید مورد بحث جمعا ۷/۵ میلیون تن در سال بوده و هر یک از خطوط تولید کنسانتره به ظرفیت ۶/۱ میلیون تن در سال وجمعا ۲/۳ میلیون تن کنستانتره در سال خواهد بود.

وزن کل تجهیزات و ماشین آلات جمعا حدود ۶۷۷/۱۱ تن بر آورد گردید گه شامل ۲۹۰ تن وزن دو دسگاه سنگ شکن هی چغارت و سه چاهو و ۸۵۳۷ تن وزن ماشین آلات و تجهیزات قرارداد اصلی و ۲۸۵۰ تن مربوط به الحاقیه قرارداد می باشد.

پروسس خط تولیدسنگ آهن چغارت:

سنگ آهن کم عیار پر فسفر از ذخایر موجود توسط یک دستگاه سنگ شکن که در سایت چغارت نصب شده است خرد شده و توسط نوار نقاله به بستر همگن ساز چغارت انتقال می یابد حداکثر ابعاد سنگهی خرد شده حدود ۳۰ سانتی متر می باشد و عمل ذخیره نمودن توسط یک دستگاه استاکر انجام می شود .

سنگهی ذخیره شده در بستر همگن ساز توسط یک دستگاه ریکلایمر و نوار نقاله به سیلوی ذخیره خط تولید چغارت با ظرفیت ۲۰۰۰ تن انتقال خواهد یافت.

سنگ آهن ذخیره شده در سیلوی ۲۰۰۰ تنی از قسمت زیر توسط یک دستگاه نوار نقاله به یک دستگاه آسیاب خود شکن انتقال می یابد و عمل خردایش با اضافه نمودن آب انجام می گیرد . ظرفیت آسیاب شامل ۳۶۶ تن سنگ آهن از سیلوی مربوطه در ساعت و ۱۱۰ تن در ساعت سنگ هی دانه درشت برگشتی از سرند لرزان که جمعا برابر ۴۷۶ تن در ساعت می باشد.

دوغاب حاصل از عمل خردایش پس از خارج شدن از آسیاب و عبور از یک دستگاه سرند لرزان توسط پمپهی دوغاب به جداکنندگان مغناطیسی مرحله اول جهت جداسازی انتقال یافته و سنگهی دانه درشت روی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره معادن سنگ آهن بافق 11 ص

تحقیق درباره نگاهی به معماری جهان اسلام 30 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره نگاهی به معماری جهان اسلام 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

نگاهی به معماری جهان اسلام

واژه " بنا نهادن" به معنای بن بخشیدن ، پی نهادن و آفرینش دوباره بر اساس طرح واندیشه از قبل تعیین شده است. واژه آرشه تخنائومه یونانی که لاتینی شده آن آرشیتکت است خود ترکیب جالب توجهی از دو واژه " آرشه" ، به معنای بُن و منشا (وهمچنین پی افکندن بر اساس مبنا و اصلی مشخص و معلوم) و کلمه " تخنه " به معنی هنر می باشد.

تخنه ، ریشه ای هند و اروپایی دارد و از فعل " تیکتو" و" تخنائومه " به معنی آفرینش ِساختمند و ماهرانه است. هرچه بیشتر به وارسی واژه آرشی تکتونیکی یا آرشیتکت بپردازیم بیشتر به جامعیت معماری و پیوند های عمیق و نا گسستنی آن با هنر پی خواهیم برد: معماری با معنای آفریدن (وطبعا هنر) ، ساختن و پروردن خویشاونداست.

مارتین هیدگر[1]با تکیه بر همین معنای کهن هلنی ِ" پوئزی " poesy، واژه هنر را از جنس آفریدن ، فراآوردن ، فرآوردن ، فروردن و پروردن دانسته و گفته است که معماری از سنخ هنرهایی است که استعداد پروردن (نیروی آفرینشگری) انسان در آن به اوج جامعیت خود می رسد[2]. براین اساس می توان گفت که معماری ، بیشتر از هر هنری با فرهنگ انسانی مرتبط بوده و خواهدبود.

درتمدن اسلامی ما نیز واژه " بیت "علاوه بر اینکه به معنای شعراست به معنای برجهای فلکی نیز می باشد؛این همه مبین این حقیقت است که معماری از جامع ترین استعدادهای انسان در حسن ترکیب بخشی است.

/

مصالح مادی، ضرورتهای مرتبط با حیات انسانی وتدبیرهای هنری فنی، سه مولفه مهمی است که در کیفیت ایجاد ، آرایش و تشکل انداموار معماری سهم تعیین کننده دارد ؛ و " فضا "، "حجم " و"ایستایی " از عناصر بنیادین آن به شمار می رود.

معماری ؛ اجتماعی‌ترین هنربشری است. به غیر از دوران گردآوری خوراک، حضور فضا، بنا و شهر از گذشته تا امروز و در آینده، لحظه‌ای از زندگی روزمره آدمیان غایب نبوده و نخواهد بود. بشر، نیازمند فضایی است که او را در مقابل تأثیرات محیط محافظت نماید. این نیاز از ابتدای زندگی تا به امروز تغییر چندانی نداشته است. این فضای محافظ یا همان فضای معماری، مرکزی است که بر مبنای آن تمامی ارتباطات فضایی شکل می یابند و سنجیده می‌شوند. فضای معماری به بیانی ، مکان یا ظرفی است که در آن بخشی از فعالیتهای مربوط به زندگی بشر صورت می‌پذیرد. بنابراین فضای معماری با زندگی رابطه‌ای ناگسستنی دارد. انسان ازهمان دمی که از رحم مادر جدا می‌شود، در فضایی جدید قرار می‌ گیرد که همان فضای معماری است. انسان در فضای معماری زندگی می‌کند، به فضا فکر می‌کند و فضا را خلق می‌نماید. معماری هنر به نظم درآوردن فضاست وانسان تازمانی که افعال خود را منظم نکند و به زندگی خود نوعی سازمان نبخشد نمی‌تواند فضا را به نظم درآورد.

رابطه انسان با فضای معماری رابطه‌ای روزمره است که بخش مهمی از زندگی او را در بر می‌گیرد. این رابطه پیچیده‌تر از رابطه انسان با فضای هنری نقاشی و مجسمه سازی‌ است، زیرا وی این فضا را از درون نیز تجربه می‌کند. از این رو بعد از قرن‎ها، هنوز مسأله اصلی معماری، فضا ، زندگی و شیوه ارتباط بین این دو است. فضای معماری که اصلی‌ترین وجه معماری است، از طریق اصلی‌ترین جنبه زندگی یعنی " خلاقیت " ایجاد می شود. با اینکه فضای معماری به فضای زندگی انسانها مربوط است، ولی این ارتباط از قالب خاصی نتیجه نمی‌شود. فضای زندگی به صورت الگویی از پیش تعیین شده، در جهان ایده‌آل‎ها وجود ندارد، بلکه باید ایجاد شود و معمار مسؤول ایجاد آن است.

روح انسان تجربه هبوط و استقرار و سکونت را بیش از هر هنر دیگری در معماری احساس کرده است. این معماری است که در طول تاریخ همچون نمادی مادرانه انسان را در بر گرفته است و بنابراین با معنوی ترین عر صه های وجود بشر پیوند و قرابتی تمام عیار داشته است. همین جنبه های معنوی وشهودی معماری است که آن را با مدنیت انسان مرتبط و همداستان کرده است.

به نظر می رسد معماری در تعین بخشیدن جامع به روحیات مردم یک عصرو بیان نسبت انسان با عالم درون و بیرونش (هرچند نمادین و انتزاعی) تواناتر از هنرهای دیگر بوده و همچون آینه ای علاوه بر تجلی دادن نیازهای معنوی و مادی انسانها ، کیفیت و کمیت زیست آنها را با زبانی خاص نمایانده است.

شایدبارزترین جلوه معمارانه بشر، خانه وخانه سازی باشد: انسان پس از این که از غارها بیرون آمد و به زراعتگری پرداخت و از شکارچی سرگردان به کشاورزِمستقر تبدیل شد، به ایجاد خانه اندیشید. خانه برای آدمیان درطول عصرها و نسل‌های متمادی، همیشه دربردارنده‌ مفاهیمی بس والا و برین بوده است.

امامهمترازخانه متعارف ومعمول برای انسان، " خانه اعتقادات جمعی" وی بوده است که درقالب معابد ومساجد درطول تاریخ هنرخودنمایی می کند: همان خانه ای که بافطرت انسان تکلم می کند وخاطرات ازلی اش رابه اومتذکرمی شود. برای همین است که معماری درادیان همیشه جایگاه ارزشمندی داشته است. ازآنجاکه دین برآن است تامؤمنان وگروندگان خودرابه عبادتگری فراخواندوعبادت راازاساسی ترین ابعادوجودی هرانسانی تلقی می کند ساختن معابد به نحوی که متناسب بادرونمایه های آن دین باشد بسیاربااهمیت تلقی شده است. این مهم دردین اسلام بسیاربااهمیت ترشمارده شده است.

معماری اسلامی به حکم آن که ازهمه تجربه های معماری دینی پیش ازخودحداکثربهره ممکن رااندوخت وحقیقت دینی رادرکامل ترین گونه ممکن اعلام داشت شاخص ترین جلوه معماری دینی به شمارمی رود. ماهیت این معماری سازگارباماهیت دین اسلام وعناصرساختاری وتزیینی آن پیوسته ازارزشهای مستتردرنهاداسلام پیروی کرده است.

 

نکته در خوراهمیت اینکه معمار متدین مسلمان ، نه تنها فهم ِ والایی ازنیات توحیدی خود داشت بلکه درک ژرفی هم از سرشت مصالحی که با آن کار می کرد داشت.او با سنگ چون سنگ و با آجر چون آجر رفتار می کرد؛ واین ناشی ازادراک حِکمی اوازهستی و بی شک متاثرازمعرفت دینی اوست. او نه تنها با به کاربستن فنونی که سنگ را سبک ودر حال پرواز به سمت بالانشان دهد ، بلکه با استفاده از نقوش هندسی و اسلیمی ؛ نقوشی که سبب می شود تا اجسام مادی ، ضمن حفظ سرشت خود ،در برابر نمونه های مثالی شان جلا نیزیابند ، به ماده شرافت و شأن می بخشد.

نقشهای ِاسلیمی این مجال را بدست می دهند تا به قلب ماده سرایت و رسوخ کنند ، تیرگی را ازآن بزدایند وآن را در برابرانوار الهی چشم نواز سازند. اسلیمی ها به


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نگاهی به معماری جهان اسلام 30 ص

چوب در زندگی انسان 35 ص

اختصاصی از اینو دیدی چوب در زندگی انسان 35 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

نگاهی به تاریخ و جستجوی کاربرد چوب در زندگی انسان

 

1ـ چوب چیست ؟

تعریف چوب در فرهنگ لغات به گونه های مختلف آمده است . از جمله قسمتهای سفت و سخت درخت ، آن قسمت از درخت که در زیر پوست قرار دارد ، آنچه از درخت ببرند برای سوزاندن یا ساختن اشیاء چوبی بکار ببرند .

2ـ چوب و دستاوردهای گیاهی

چوب و دستاوردهای گیاهی از جمله مصالحی است که از دوران پیشین به گونه ای طبیعی در اختیار و دسترس بشر بوده است . در بخش هایی که جنگل و گیاه فراوان بوده است مردمان از زمانهای پیش از تاریخ از چوب و مصالح گیاهی برای ساختن ابزارها و پناهگاه سود برده و خوراک خویش را نیز از فرآورده های جنگلی بر می آورده اند . با آنکه به علت دائمی نبودن چوب و پوسیدن آن به مرور زمان آثار چندانی از وسایل و ساختمانهای اولیه چوبی و گیاهی به جای نمانده است ولی باقی ماندن آثار معدود ساختمانی و هنری چوبی از تمدنهای مصر و ایران باستان نشان دهندة قدمت و رواج کاربرد مصالح چوبی در تاریخ این تمدن هاست .

پـژوهشـها نشـان داده اسـت که در دوران یـخ بندان شمـال اروپـا ، فـلات ایـران دورة پربارانی را می گذرانده است . در این دوران ، سرزمین ایران پوشیده از جنگلهای انبوه بوده است حتی در زمان هخامنشیان نیز در بخش های بسیار از ایران جنگلهایی بوده است که امروزه از آنها فقط تک درختانی باقی است . چوب از زمان باستان در ایران به صورت مصالح ساختمانی در بخش های مختلف ساختمانها به کار می رفته است . درخت سدر یکی از درختان خانوادة کاج است که دارای چوبی بسیار سخت و خوشبوست . درخت سدر معمولاً‌ به بلندی بسیار تا حدود 40 متر رشد می کند و ضخامت تنة آن گاهی به 3 متر و بیشتر می رسد . این چوب از قدیم در جنگلهای لبنان فراوان بوده و در کتابهای مذهبی مثل تورات به آن اشاره شده است . ویژگیهای فیزیکی چوب سدر چون سختی و بزرگی درخت سنگینی ویژه ( وزن مخصوص زیاد ) و ضریب ارتجاعی بالا و نیز بدان روی که بومی ویژه اش آنرا از گزند موریانه به دور می دارد موجب گشت که از قدیم این چوب در مصر ، بین النهرین و ایران مورد استفادة فراوان داشته باشد و هزاران سال به صورت آثاری چون تیرهای چوبی قصرها و تابوتها سالم باقی بماند . چوب بلوط که چنین مینماید که همان چوب یاکا است ، دارای ویژگی های فیزیکی عالی دوام و سختی زیاد است و چنین پیداست که در پایة ستونهای کاخهای هخامنشی به کار می رفته است .

 3ـ تاریخچه چوب

در مورد تاریخچه مصرف و صنایع چوب ایران متأسفانه مدارک و اسناد باستانی به خصوصی که مربوط به این مورد باشد ، وجود ندارد . ولی آثاری که جسته و گریخته از خلال نوشته های مؤرخین به دست می آید ، نشان می دهد که در ایران باستان نیز از مدتها قبل صنایع چوب و استفاده از این ماده مهم رونق بسزایی داشته است ، چنانچه طبق مطالعات مردمان بومی شمال ایران ، که قرنها قبل از مهاجرت آریاییها در ایران می زیستند . در حدود 4200 سال قبل از میلاد مسیح چوب را در کلبه سازی خود به کار می بردند و نقش این استوانه متعلق به 3000 سال قبل از میلاد مسیح ، که در شرق به دست آمده است ، نشان می دهد که استفاده از چوب برای وسایلی از قبیل نردبان و غیره در این دوره متداول بوده است . متأسفانه چوب همانند سفال ، فلز و یا دیگر آثار هنری نیست که در طول هزاران سال باقی بماند ، پوسیدگی چوب یکی از عواملی است که متأسفانه آگاهی ما را در این مورد به حد کافی نمی رساند .

اکتشافات باستان شناسی در چراغعلی تپة موردی جالب بود . این مطلب رایج بودن استفاده از چوب و ارزش جنگل در ایران باستان را نشان می دهد که مهمترین آن ماکت گاوآهنی است با دیرک بلند که نقش چوب را در کشاورزی کهن به خوبی نمایان می سازد . از طرف دیگر نقش بسیار مهم و ظریف در روی ظروف اکتشافی به چشم می خورد که در یکی از آنها بزی را روی درخت زربین بدون برگ می دهد و دیگری بزی به نهال پربرگی از همین گونه حمله می کند . به طور کلی می توان گفت با آنکه انسان قبل از تاریخ پناهگاه و محل امن زندگی خود را با غارنشینی آغاز کرد ، ولی از چوب در گذشته دورتری استفاده کرده است .

از زمان تشکیل امپراطوری هخامنشی ایران ، شواهد موجود نشان می دهد که در ایران باستان ارزش جنگل و چوب برای هنرمندان کاملاً روشن بوده است ، به همین دلیل درختکاری و به خصوص کشت درختان جنگلی ، که فقط از نظر تولید چوب اهمیت دارند ، از آئین ستوده پادشاهان هخامنشی بوده است . چنانچه کورش شخصاً به کشت درخت همت می گماشت و داریوش مرزبان کاران را برای جنگل کاری درختان بومی در بین النهرین می ستود . کاربرد چوب در معماری تخت جمشید و شوش کاملاً مشهود است .

از دورة ماد اطلاعی از کاربرد چوب در دست نیست و حتی در مورد مصرف چوب در ساختمانها نیز ، چون مادها خانه های خود را اغلب از خشت می ساختند ، هیچگونه آثار و شواهدی موجود نمی باشد ، ولی با در نظر گرفتن ترقی شایان فن معماری و استفاده از چوب در ساختمانها در دوره هخامنشیان و توجه به اینکه اصولاً هخامنشی ها در غالب موارد از تمدن مادها پیروی می نمودند ، لااقل باید قبول کرد که صنایع چوب مادها و فن استفاده از چوب در ساختمان در دوره آنها کمتر از هخامنشیان نبوده است . اما در مورد صنایع دوره هخامنشیان مدارک تاریخی روشن تری در دست است ، چنانچه گزنفون در مورد توصیف سلاح نبرد کورش ضمن ذکر نام سلاحهای گوناگون ، از یک نیزه عالی چوبی که از چوب پستنک ( همان سنجد ) می ساختند ، یاد می نماید .

در زمان هخامنشیان به غیر از صنایع جنگلی و استفاده از چوب در امور کشاورزی ، کشتی سازی و خانه سازی در معماری نیز اهمیت به سزایی داشته است . همچنین استفاده از چوب در امور ساختمان و مـعماری  در دوره هـخامنشیان بـه طـور شـگـرفی تـرقی کرد . از دوره سلوکیها آثاری در دست نیست ، از دوره اشکانیان نیز مطلبی در این باره ملاحظه نمی شود . ولی به طور کلی می توان گفت که به غیر از مواردی از قبیل استفاده از چوب در تیر و کمان سازی و غیره صنایع چوب اشکانیان ، مانند سایر صنایع و فنون آنها ، همانند هخامنشیان نبوده است . استعمال چوب در ساختمانها کاملاً رایج بوده است و نکتة تازه ای که در معماری ساسانیان دیده می شود ، این است که در این دوره کلافهای چوبی در میان جرزها به کار می رفته است و از این وسیله برای جلوگیری از خرابی جرزها استفاده می نمودند و چنین بنظر می رسید که این سبک معماری را از رومیان اقتباس کرده باشند . مسئله مهم دیگر در دوره ساسانیان این است که از چوب برای قاب سازی طاق و گنبدها استفاده می نمودند و این نوع طاق سازی خود انقلابی در فن معماری بشمار می رفته است که امروزه نمونه آن را میتوان در ساختمان بقعه بی بی شهربانو ، که تقلید از معماری ساسانیان می باشد ، ملاحظه نمود .

از قدیمی ترین آثار چوبی بعد از اسلام ، دو ستون چوبی و قطعه ای خاتم کاری است که در ناحیه ترکستان غربی کشف شده و متعلق به قرن سوم هـ . ق ( نهم میلادی ) است . اما تزئینات این آثار خیلی شبیه به چوب بریهای مسجد نائین است . اشکال آن عبارت است از گل و بته که در سطح چوب حک شده است . سه قطعه چوب خاتم کاری در مجموعه رابینو موجود است که با خط کوفی ساده و حروف زیبائی برجسته مزین شده و در اطراف آن حاشیه ای است که به شاخه های متصل بناتی منتهی می شود .

در حاشیه ، کتیبه هایی است که در یکی از آنها نام عضدالدوله دیلمی و تاریخ 363 ( سنه ثلث و ستین و ثلث ماء ) خوانده می شود .

بررسی انواع چوب مورد استفاده در آثار هنری

اساسی ترین ماده تشکیل دهندة بسیاری از آثار ارزشمند ، چوب است . از انواع چنین مادة سختی ، نقوش متنوع و دلپذیـری شـکل می گیـرد که نگاه انسان سختی نوع آنرا فراموش کرده و نرمی نقوش را دنبال می کند ، بواسطه چنین اهمیتی است که هنرمندان فعال در این رشته می باید دانش خود را دربارة ویژگیهای چوب گسترش بیشتری دهند . طبیعی است که شناخت بیشتر و بهتر چوب در بالاتر بردن کیفیت آثار هنری مؤثر خواهد بود .

به طور کلی چوب ماده ای است که تحت تأثیر عوامل زیر یعنی شرایط ارثی و شرایط مربوط به رویشگاه ( شرایط اکولوژیکی ) که مجموعه ای از شرایط جغرافیایی و توپوگرافی ( برجستگیهای زمین )، ارتفاع از سطح دریا ، آب و هوا ، خاک و بیولوژیکی ( شامل گیاهان و جانوران همراه ) در طبیعت ساخته و پرداخته می شود . با دلایل گوناگونی که بیان شد چوب دارای بافت ساختمانی ، ویژگیهای ظاهری و شیوه های مختلف است که شناخت آنها در واقع فرمول معینی ندارد بلکه مستلزم داشتن دانش وسیع بیولوژیگی و همچنین تجربه و ممارست در عمل است . 

کاربرد چوب در هنر منبت

یکی از ظرایف صنایع دستی ایران که چون دیگر انواع آن پیشینة تلفیق بلیغی از هنر و حوصله محسوب می شود و دست اندرکاران آن از مواد اولیه یی ارزان و فراوان محصولاتی گرانبها و با ارزش مصرفی و هنری فوق العاده بالا به وجود می آورند هنر منبت کاری است . تاریخ ظهور هنر منبت در تاریکی زمان ناپدید است .

منبت کاری که از گذشته هایی دور در ایران رواج داشته و علیرغم بی دوامی چوب در برابر عوامل جوی و سایر عوامل از روزگاران قدیم به جا مانده دلیل خوبی بر گستردگی این هنر و رونق رواجش در ایران می باشد .

منبت کاری هنری است مشتمل بر حکاکی و کنده کاری بر روی چوب بر اساس نقشه یی دقیق . این تعریف اصولی منبت کاری است که در وحله اول هیچ خاطره یی را زنده نمی کند و غیر از یک تعریف معمول کتابت شده


دانلود با لینک مستقیم


چوب در زندگی انسان 35 ص

دانلود مقاله و تحقیق نگاهی به کلاه پارسیان 51 ص

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله و تحقیق نگاهی به کلاه پارسیان 51 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 52

 

نگاهی به کلاه پارسیان

شناسایی کلاه‌های گوناگون اقوام مختلف تاریخی و باستانی، مبحثی است بسیار شیرین و جالب زیرا در طی مطالعه آن، نکات سودمندی مطرح و روشن می‌گردد که از دیده تاریخ پوشاک و تاریخ تمدن یک ملت بسیار مهم و ارزنده است و اعتقادات، تشکیلات، ابتکارات و پیشرفتهای آنان را در راه زندگانی نشان می دهد بدین منظور ما در این شماره بخشی از تاریخ پوشاک پارسیان را که همه از روی مدارک محکم تاریخی و باستانی تهیه شده است منعکس می کنیم و امیدواریم بتوانیم در آینده نیز از اینگونه مباحث علمی و فنی که از تاریخ تمدن و باستان شناسی ایران دارای اهمیت بسیار می باشد، بررسی کنیم.

تاریخ استعمال کلاه و هرچه بدان ماند، به منظور پوشاندن و نگاهداری سر و صورت از سوز سرما و گرما و حوادث طبیعی دیگر، به روزگاران بسیار کهن باز می گردد، و حتی مدارکی موجود است که نشان می‌دهد، مردمان وحشی غارنشین نیز کلاه‌هایی از پشم و پوست جانوران ساخته، بسر می نهاده‌اند.

اقوام باستانی، گذشته از اینکه از کلاه برای پوشاک استفاده می‌کردند، از آن برای آرایش سر و صورت و نمایش خصوصیات قومی و نژادی و مذهبی و صنفی نیز سود می‌جستند، و از همان زمانها، این بخش از پوشاک آدمی، نسبت به دیگر بخشها، دارای ارج مخصوص و فراوانی بود و به آن با دیده دیگری می‌نگریستند، چنانکه هنوز هم آثار این توجه در میان بسیاری از اقوام جهان بازمانده، و کلاه در نزد آنان احترام مخصوصی دارد.

از زمانهای بسیار قدیم، نوه مخصوصی از کلاه فرمانروایان و پادشاهان که «تاج» نامیده میشود، رمز و نشانه‌یی از قدرت و مقام و افتخارات پوشیده آن بود و در ایران نیز از همان زمان باستان، تاج شاهان دارای معنای خاصی بود بدینسان که شکل افسر شاهنشاهان نماینده کره آسمان و خورشید، تابش و درخشش گوهر های گوناگون آن نشانه‌یی از آتش یعنی سرچشمه زندگانی جاودانی بشر بود.

جلوه و جمال تاج و چگونگی آن بیشتر با مقام دینی سلطنت ارتباط داشت و هر یک از بخشها و اشکال و نقوش آن با عقاید مذهبی آن زمان بستگی داشت و به همین علت است که اغلب در ایران آن را بصورت کنونی کره آسمانی ساخته و علائمی از ماه و خورشید و ستارگان و یا رموز مذهبی بر آن نصب می کردند. تاج کنگره دار شاهنشاهان هخامنشی نیز چنان که خواهیم دید بصورت برج و باروی شهر یا کاخ و معبد ساخته می شد و رمز و علامت قدت و حکومت و شهریاری بود. موضوع بستگی تاج به امر سلطنت چنان است که رفته رفته خود شکل تاج و افسر، رمزی از برای مقام سلطنت و پادشاهی گردید، برای نمایش این معنی بکار میرود.

تاجها را معمولاً فرمانروایان و شاهنشاهان بسر می‌نهادند وی از نیم تاجها و دیهیم‌ها و پیشانی بندها، شاهزادگان و بزرگان و نجبا استفاده می کردند و اصولاً تاج درمیان اقوام مختلف جهان بر دو گونه بوده است یکی «تاج بسته» که دارای کلگی و طاق است و آرایشهایی از زر و زیور بر روی قبه و لبه و دیواره آن انجام می‌گیرد و سنگها و نگینهای گرانبهای رنگین بر آن افزوده می‌شود و دیگری «تاج باز » که بدون کلگی و روباز است و گاهی تنها دو بست متقاطع از بالا ، دیواره آن را بهم می‌پیوندد و آن همان است که ما در این گفتار نیم تاج و دیهیم نامیده‌ایم .

در دربار هخامنشیان نیز مانند تیره‌های باستانی دیگر ، ارج‌دار‌ترین بخش پوشاک شاهنشاهان تاج آنان بود و همیشه یکی از بزرگان معتبر پارسی برای پاسداری و نگهبانی آن گمارده می‌شد و چنانچه از مطالب تاریخی مربوط به آن زمان بر می‌آید، استعمال من‌غیر حق تاج مانند پوشیده جامه مخصوص شاهنشاهان، یک گناه نابخشودنی بشمار میرفت و هر کس مبادرت به این کار میکرد، بی‌گمان سر و گردن خود را حواله تیغ دژخیم میساخت.

کوتاه سخن آنکه، در شاهنشاهی هخامنشی گذشته از کلاههای گوناگونی که مردم و نژادها و تیره‌های مختلف شاهنشاهی بسر می‌گذاشتند، خود پارسیان نیز در زمان و مکان و منصب‌های مختلف از کلاههای گوناگون استفاده می‌کردند و طبقات گوناگون مردم پارس از شاهنشاهان گرفته تا بزرگان و کارگزاران و لشکریان و توده مردم همه از این رهگذر، جدائیهایی با هم داشتند که اینک شرح مفصل هر کدام در این گفتار خواهد آمد:

تاج شاهنشاهان هخامنشی

شاهنشاهان هخامنشی در مواقع مخصوص از جمله هنگام نشستن بر اورنگ شاهنشاهی و بار دادن بزرگان و فرستادگان کشورهای دیگر و برخی مراسم ملی و مذهبی کلاه زرین بلند و کنگره‌داری بر سر می‌نهادند که برخی از تاریخ نویسان یونانی از زبان پارسیان آنگاه «کوداریس»(kydaris) یا «سیداریس» (Cidaris) نامیده اند لیک هرودت و پلوتارخ آن را «تیاره» (Tiara) نوشته‌اند.

از قرائن و آثاری که در نقوش تخت جمشید باز مانده است چنین پیداست که این تاج از ورقه‌های زر ساخته می‌شده است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق نگاهی به کلاه پارسیان 51 ص

تحقیق در مورد نگاهی به معماری جهان اسلام 30 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد نگاهی به معماری جهان اسلام 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

نگاهی به معماری جهان اسلام

واژه " بنا نهادن" به معنای بن بخشیدن ، پی نهادن و آفرینش دوباره بر اساس طرح واندیشه از قبل تعیین شده است. واژه آرشه تخنائومه یونانی که لاتینی شده آن آرشیتکت است خود ترکیب جالب توجهی از دو واژه " آرشه" ، به معنای بُن و منشا (وهمچنین پی افکندن بر اساس مبنا و اصلی مشخص و معلوم) و کلمه " تخنه " به معنی هنر می باشد.

تخنه ، ریشه ای هند و اروپایی دارد و از فعل " تیکتو" و" تخنائومه " به معنی آفرینش ِساختمند و ماهرانه است. هرچه بیشتر به وارسی واژه آرشی تکتونیکی یا آرشیتکت بپردازیم بیشتر به جامعیت معماری و پیوند های عمیق و نا گسستنی آن با هنر پی خواهیم برد: معماری با معنای آفریدن (وطبعا هنر) ، ساختن و پروردن خویشاونداست.

مارتین هیدگر[1]با تکیه بر همین معنای کهن هلنی ِ" پوئزی " poesy، واژه هنر را از جنس آفریدن ، فراآوردن ، فرآوردن ، فروردن و پروردن دانسته و گفته است که معماری از سنخ هنرهایی است که استعداد پروردن (نیروی آفرینشگری) انسان در آن به اوج جامعیت خود می رسد[2]. براین اساس می توان گفت که معماری ، بیشتر از هر هنری با فرهنگ انسانی مرتبط بوده و خواهدبود.

درتمدن اسلامی ما نیز واژه " بیت "علاوه بر اینکه به معنای شعراست به معنای برجهای فلکی نیز می باشد؛این همه مبین این حقیقت است که معماری از جامع ترین استعدادهای انسان در حسن ترکیب بخشی است.

/

مصالح مادی، ضرورتهای مرتبط با حیات انسانی وتدبیرهای هنری فنی، سه مولفه مهمی است که در کیفیت ایجاد ، آرایش و تشکل انداموار معماری سهم تعیین کننده دارد ؛ و " فضا "، "حجم " و"ایستایی " از عناصر بنیادین آن به شمار می رود.

معماری ؛ اجتماعی‌ترین هنربشری است. به غیر از دوران گردآوری خوراک، حضور فضا، بنا و شهر از گذشته تا امروز و در آینده، لحظه‌ای از زندگی روزمره آدمیان غایب نبوده و نخواهد بود. بشر، نیازمند فضایی است که او را در مقابل تأثیرات محیط محافظت نماید. این نیاز از ابتدای زندگی تا به امروز تغییر چندانی نداشته است. این فضای محافظ یا همان فضای معماری، مرکزی است که بر مبنای آن تمامی ارتباطات فضایی شکل می یابند و سنجیده می‌شوند. فضای معماری به بیانی ، مکان یا ظرفی است که در آن بخشی از فعالیتهای مربوط به زندگی بشر صورت می‌پذیرد. بنابراین فضای معماری با زندگی رابطه‌ای ناگسستنی دارد. انسان ازهمان دمی که از رحم مادر جدا می‌شود، در فضایی جدید قرار می‌ گیرد که همان فضای معماری است. انسان در فضای معماری زندگی می‌کند، به فضا فکر می‌کند و فضا را خلق می‌نماید. معماری هنر به نظم درآوردن فضاست وانسان تازمانی که افعال خود را منظم نکند و به زندگی خود نوعی سازمان نبخشد نمی‌تواند فضا را به نظم درآورد.

رابطه انسان با فضای معماری رابطه‌ای روزمره است که بخش مهمی از زندگی او را در بر می‌گیرد. این رابطه پیچیده‌تر از رابطه انسان با فضای هنری نقاشی و مجسمه سازی‌ است، زیرا وی این فضا را از درون نیز تجربه می‌کند. از این رو بعد از قرن‎ها، هنوز مسأله اصلی معماری، فضا ، زندگی و شیوه ارتباط بین این دو است. فضای معماری که اصلی‌ترین وجه معماری است، از طریق اصلی‌ترین جنبه زندگی یعنی " خلاقیت " ایجاد می شود. با اینکه فضای معماری به فضای زندگی انسانها مربوط است، ولی این ارتباط از قالب خاصی نتیجه نمی‌شود. فضای زندگی به صورت الگویی از پیش تعیین شده، در جهان ایده‌آل‎ها وجود ندارد، بلکه باید ایجاد شود و معمار مسؤول ایجاد آن است.

روح انسان تجربه هبوط و استقرار و سکونت را بیش از هر هنر دیگری در معماری احساس کرده است. این معماری است که در طول تاریخ همچون نمادی مادرانه انسان را در بر گرفته است و بنابراین با معنوی ترین عر صه های وجود بشر پیوند و قرابتی تمام عیار داشته است. همین جنبه های معنوی وشهودی معماری است که آن را با مدنیت انسان مرتبط و همداستان کرده است.

به نظر می رسد معماری در تعین بخشیدن جامع به روحیات مردم یک عصرو بیان نسبت انسان با عالم درون و بیرونش (هرچند نمادین و انتزاعی) تواناتر از هنرهای دیگر بوده و همچون آینه ای علاوه بر تجلی دادن نیازهای معنوی و مادی انسانها ، کیفیت و کمیت زیست آنها را با زبانی خاص نمایانده است.

شایدبارزترین جلوه معمارانه بشر، خانه وخانه سازی باشد: انسان پس از این که از غارها بیرون آمد و به زراعتگری پرداخت و از شکارچی سرگردان به کشاورزِمستقر تبدیل شد، به ایجاد خانه اندیشید. خانه برای آدمیان درطول عصرها و نسل‌های متمادی، همیشه دربردارنده‌ مفاهیمی بس والا و برین بوده است.

امامهمترازخانه متعارف ومعمول برای انسان، " خانه اعتقادات جمعی" وی بوده است که درقالب معابد ومساجد درطول تاریخ هنرخودنمایی می کند: همان خانه ای که بافطرت انسان تکلم می کند وخاطرات ازلی اش رابه اومتذکرمی شود. برای همین است که معماری درادیان همیشه جایگاه ارزشمندی داشته است. ازآنجاکه دین برآن است تامؤمنان وگروندگان خودرابه عبادتگری فراخواندوعبادت راازاساسی ترین ابعادوجودی هرانسانی تلقی می کند ساختن معابد به نحوی که متناسب بادرونمایه های آن دین باشد بسیاربااهمیت تلقی شده است. این مهم دردین اسلام بسیاربااهمیت ترشمارده شده است.

معماری اسلامی به حکم آن که ازهمه تجربه های معماری دینی پیش ازخودحداکثربهره ممکن رااندوخت وحقیقت دینی رادرکامل ترین گونه ممکن اعلام داشت شاخص ترین جلوه معماری دینی به شمارمی رود. ماهیت این معماری سازگارباماهیت دین اسلام وعناصرساختاری وتزیینی آن پیوسته ازارزشهای مستتردرنهاداسلام پیروی کرده است.

 

نکته در خوراهمیت اینکه معمار متدین مسلمان ، نه تنها فهم ِ والایی ازنیات توحیدی خود داشت بلکه درک ژرفی هم از سرشت مصالحی که با آن کار می کرد داشت.او با سنگ چون سنگ و با آجر چون آجر رفتار می کرد؛ واین ناشی ازادراک حِکمی اوازهستی و بی شک متاثرازمعرفت دینی اوست. او نه تنها با به کاربستن فنونی که سنگ را سبک ودر حال پرواز به سمت بالانشان دهد ، بلکه با استفاده از نقوش هندسی و اسلیمی ؛ نقوشی که سبب می شود تا اجسام مادی ، ضمن حفظ سرشت خود ،در برابر نمونه های مثالی شان جلا نیزیابند ، به ماده شرافت و شأن می بخشد.

نقشهای ِاسلیمی این مجال را بدست می دهند تا به قلب ماده سرایت و رسوخ کنند ، تیرگی را ازآن بزدایند وآن را در برابرانوار الهی چشم نواز سازند. اسلیمی ها به گونه های مختلف ، فضای خالی را در هنر اسلامی رقم می زنند و اشیای مادی را از آن سنگینی ِنفس گیرشان آزاد می سازند و به روح مخاطب فرصت و فراست و رخصت پرواز می بخشند. توسعه و تکرار موسیقیایی این نقوش است که از ثابت ماندن نگاه در یک نقطه جلوگیری می کنند و به نگاه و نظر ، مجال حرکت می دهند.

معماری اسلامی ، فراتراز صرف ِتجربه ای زیباشناختی یا فضایی است ؛ این معماری جلوه ای نمادین از حقیقتی والاتراست.

دین اسلام در همه وجوه انسان جاری و ساری است ؛ در این دین هیچ چیز نیست که متأثر از امر مقدس نباشد. فقط سلسله مراتبی از " وجود" درکاراست که ریشه در توحید الهی دارد.

این توحید ِنهفته در متن هستی ، بیش از همه در هنرهای جهان اسلام مشهود است ؛ هنرهایی که در آن هیچ تمایزی میان هنرهای ظریف و صنایع کاربردی وجود ندارد؛ تکنیک و زیبایی وجوه مکمل خلاقیت هنری است.

به طورکلی درادیان ، هنر، از صنعتگری و کار صنعتگر از بقیه وجوه زندگی ، مخصوصاً زندگی اعتقادی او جدانیست. اعتقادات ِهنرمنددرهمه اندام وجوارح حیات او جریان دارد ومایه نشاط واسباب شعف مدام اوست.هنرمنددراین ساحت به حضورهماره دربرابرذات باریتعالی اعتقادی راسخ داردواوراازرگ ِگردن به خویشتن نزدیکترمی بیندومی داند[3]. این جنبه خاص بیش از همه در رابطه میان برادرمآبی های اصناف صنعتی دیده می شود ؛ در اینجا روند ِرازآشنایی و مهارت و ظرافت ِ کاری که در هر مرحله از شاگردی صورت می گیرد با تهذیب تدریجی در سلوک روحانی مطابقت دارد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نگاهی به معماری جهان اسلام 30 ص