اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی تطبیقی وصیت تملیکی در حقوق ایران و فقه اهل سنت

اختصاصی از اینو دیدی بررسی تطبیقی وصیت تملیکی در حقوق ایران و فقه اهل سنت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی تطبیقی وصیت تملیکی در حقوق ایران و فقه اهل سنت


بررسی تطبیقی وصیت تملیکی در حقوق ایران و فقه اهل سنت

پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق

گرایش حقوق خصوصی

63 صفحه

چکیده:

موضوعات مربوط به احوال شخصیه افراد از جمله وصیت تملیکی از امور مهم و زیربنایی هر جامعه می‌باشد. فقه اسلامی و قوانین موضوعه جمهوری اسلامی ایران  به خاطر ویژگی‌های وصیت، احکام و مقررات خاصی برای آن وضع نموده است. با توجه به اختلاف بین قواعد و مقررات فقهی مذاهب اسلامی، احکام و مقررات مربوط به احوال شخصیه در مذاهب مختلف نیز اختلاف پیدا می‌کند. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز این تفاوت را محترم شمرده و مطابق اصول 12 و 13 قانون اساسی، اجازه داده ایرانیان غیرشیعه در احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث، وصیت) بر طبق مذاهب خودشان عمل کنند. همچنین طبق ماده واحده قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیرشیعه در محاکم، مصوب 1312، دادگاه های ایران دعاوی مربوط به احوال شخصیه ایرانیان غیرشیعه را، باید طبق قواعد و سنن مسلّم مذهبی شخص طرف دعوا رسیدگی نمایند. ازاین رو ضرورت شناسایی و تطبیق مذاهب اربعه اهل سنت با حقوق موضوعه ایران احساس می شود. در این تحقیق مختصر تطبیق وصیت تملیکی در مذاهب اربعه اهل سنت با قوانین جمهوری اسلامی ایران با واکاوی و شناخت نقاط مشترک و اختلاف، به شناخت دقیق و مناسب از جایگاه وصیت تملیکی در حقوق ایران کمک خواهد نمود. با توجه به اندک پژوهش و تحقیق صورت گرفته می توان گفت: در فقه اهل سنت قاعده لاوصیه للوارث جاری بوده و لذا وصیت به نفع وراث یا جانیز نبوده و یا محتاج اجازه ورثه می باشد. احناف اعتقاد دارند وصیت دیوانه باطل است همچنین اکثریت فقهای اهل سنت هر گاه موصی در وقت انشاء وصیت دارای اهلیت کامل باشد و سپس دیوانه شود وصیت او صحیح می باشد! حنفیه معتقدند اگر موصی وارث یا دینی نداشته باشد وصیت زائد برثلت و حتی وصیت به تمام اموال صحیح است و منوط به اجازه متصدی  بیت المال نیست. زیر بیت المال وارث محسوب نمی شود. اما در فقه امامیه که منبع حقوق موضوعه جمهوری اسلامی ایران می باشد، موصی مجاز به وصیت به نفع هر شخص اعم از وراث یا غیر وراث می باشد. اکثر فقهای امامیه وصیت سفیه را باطل می دانند، زیرا در کنار بلوغ و عقل (رشد موصی) را نیز شرط صحت می دانند. اما در مذاهب اهل سنت رشد تحقق شرط صحّت وصیت نبوده و سفیه نیز می تواند وصیت کند.

کلمات کلیدی :

وصیت تملیکی، احوال شخصیه، مذاهب اربعه، وصی، موصه به، موصی له و موصی


دانلود با لینک مستقیم


بررسی تطبیقی وصیت تملیکی در حقوق ایران و فقه اهل سنت

دانلود مقاله اوضاع اجتماعی ایران در زمان تیموریان

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله اوضاع اجتماعی ایران در زمان تیموریان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

خش اول :
اوضاع اجتماعی :
هجوم مغول و به دنبال آن یورشهای تیمور که از سال 784 آغاز شده بود و در سال 808 با مرگ وی به پایان رسید تزلزل بنیان های اقتصادی و مصائب روزافزون اجتماعی را برای مردم ایران به بار آورد در سختکوشی و بیرحمی های تیمور برای مدتی وحدت امپراطوری را تضمین کرد. چنانکه اندکی بعد از مرگ وی نیروهای قبایل سربر آوردند و جانشینان وی به جان هم افتادند و امپراطوری در مدت کوتاهی تکه پاره شد و شاهرخ در این میان توانست به مدت بیش از چهار دهه در بخشی از امپراطوری ثبات و آرامش برقرار سازد ولی بعد از مرگ شاهرخ ایران بار دیگر صحنه تاخت و تاز قرار گرفت. مردم ایران که به شدت سرخورده شده بودند به گوشه و کنار خزیدند و انزوا و گوشه نشینی اختیار نمودند و میدان را به اشراف نظامی ترک و تاتار واگذار کردند؛ بیشتر مردم در این دوره، دوره سختی داشتند و روزگار به سختی می گذراندند. سنگینی بار مالیات ها و عوارض بر دوش دهقانان و صنعتگران و تجار و مردم زیردست بود که همواره مورد آزار و اذیت مأمورین وصول مالیاتی قرار می گرفتند یکی از خصوصیات دوره تیموری وفور جنگهای داخلی بین شاهزادگان تیموری بعد از مرگ تیمور بود و همین مسئله موجب ضعف حکومت مرکزی می گشت. جدای از اینها خطرات طبیعی هم مردم را تهدید می کرد چنانکه حافظ ابرو در ذیل وقایع سال 581 از وقوع وبا و طاعونی در اصفهان یاد می کند که جان هزاران نفر را گرفت یک بار هم قحطی شدیدی در خراسان مخصوصاً هرات رخ داد که شاهرخ ناچار شد انبارهای دولتی را گشوده و گندم به مردم بفروشد. با مرگ شاهرخ و شروع جنگهای جانشینی شهرها به دست گردنکشان و شاهزادگان که تعدادشان زیاد بود دست به دست می شد و مردم به شدت آسیب می دیدند.
با اینکه تیمور خود مسلمان متعصبی بود اما نظر به احترامی که به خاندان چنگیز داشت حکومت خود را دنباله حکومت مغولان قلمداد می کرد و قسمتی از یاسای چنگیزی را با اصول اسلامی تلفیق کرد و قواعدی را که به «تزوک تیموری» معروف است، ترتیب داد.
نکته قابل ذکر اینکه تنها در امور لشکری و نظامی بود که قواعد و رسوم مغولی اعتبار داشت و امور لشکری همان اصولی اسلامی و ایرانی معتبر بود به نوشته ابن عربشاه تیمور قواعد چنگیزی «یاسا» را در طریقه شرع محمدی به کار می بست و همچنین شاهرخ یاسای چنگیز را به کار نبست و فرمود که سیاست ملک را براساس قواعد اسلامی گذراند .
ساختار اجتماعی جامعه عصر تیموری همانند ادوار پیشین برمبنای تقسیم طبقات بود. چهل طایفه مغول در اوایل قرن پانزده وجود داشتند که دوازده تای آنها قبیله نخبه را تشکیل می دادند این طوایف عبارت بودند از : برلاس، ترخان، ارغون، جلایر، مغول، تغا، قبچاق، ارلات، تاتار، دولدی، تولکاچی، سلدوز و رؤسای بیست و هشت قبیله کار از درجات محروم نبودند ایمان نامیده می شدند.
تیمور اطرافیان خود را دوازده طبقه تقسیم کرده بود که از جمله سادات یا اولاد پیغمبر، زاهدان، رؤسای نظامی، وزراء و مستوفیان، اطبا و منجمین و وقایع نگاران و کارگران ماهر بودند امیر علیشیر نیز فهرست بلندی از طبقات مردم را در اواخر سلطنت تیموری ارائه نموده است .
در میان این طایفه ها کسانی که بیش از همه برای تیمور اهمیت داشتند افراد ایل جغتایی بودند. ایشان برای او سربازانی مطیع و وفادار بودند و به محض احضار به سرعت در اردو حضور پیدا می کردند.
زنان در دوره تیموری از جایگاه مهمی برخوردار بودند چنانکه در زمان تیمور و جانشینانش اغلب نفوذی عظیم در سیاست داشتند فرمانروایان تیموری زنان متعددی داشتند بنا بر رسوم قبیله ای یکی از زنان سمت برتری نسبت به دیگران داشتند، زنان در دوران تیمور نیز مانند ادوار پیشین پایبند و فرمانبردار مردان بودند .
با وجود این اهمیت و اعتبار زنان در هر مرتبه و طبقه ای از طبقات جامعه در نزد مغولان و تیموریان قابل مقایسه با هیچ یک از ادوار دیگر نیست. این بطوطه که در فاصله انقراض ایلخانان و روی کار آمدن تیموریان از جوامع آنان دیده کرده است می نویسید : « مقام زن پیش ترکان و مغولان خیلی بلند و محترم است» . این نکته وی را به شگفتی و اعجاب وا داشته در جای دیگر می نویسد : «چیزی که در این بلاد مایه تعجب فراوان بود، احترامی است که درباره زنان خود داشتند، مقام زن در میان این مردم بیشتر از مقام مرد است» زنان تیمور در تمام جشنها و مراسم پذیرایی دربار شرکت کرده و گاه خود میهمانی ها ترتیب می دادند که در آن بزرگان مملکت سفرای کشورهای بیگانه و بانوان درباری شرکت می کردند .
در زمان تیمور و جانشینانش زنان اغلب نفوذی عظیم در سیاست داشتند و فرمانروایان تیموری زنان متعددی داشتند بنابر رسوم قبیله ای یکی از زنان سمت برتری نسبت به دیگران داشت برجسته ترین زن این دوران مهد اولیاء گوهرشاد آغا همسر شاهرخ است که زنی متنفذ و صاحب تأثیر بود، وی زنی ادب دوست و حامی فضلا بود و به عمران و آبادی نیز علاقه داشت مسجد گوهرشاد مشهد از جمله آثار اوست. زنان در دوره تیموریان نقش بسیار مهمی در امر ترتبیت شاهزادگان تیموری ایفا می کردند.
یکی از خصوصیات دوره تیموری میل به گوشه گیری و توجه به مشرب تصوف بود، این خود طبیعی ناملایماتی بود که در نتیجه حمله مغول و تیمور عارض جامعه ایران شد، قتل و شکنجه مخالفین در این عهد امری معمولی بود اغلب شاهزادگان تیمور در صورت پیروزی بر رقیب حتی اگر برادرش بود او را می کشت و یا کور می کرد چنانکه عبداللطیف بعد از پیروزی پدر و برادرش را کشت در بین عامه مردم نیز همین وضعیت حاکم بود اگر کسی توان پرداخت مالیات نداشت مورد آزار و شکنجه قرار می گرفت و به بیگاری کشیده می شد مخالفین حکومت به شدت مجازات می شدند آنها را می کشتند و یا می سوزاندند چنانکه در موری فضل اله حروفی به دست میرانشاه بن تیمور انجام گرفت او را بعد از دستگری کشتند و جسدش را سوزاندند مراسم سوگواری در دوره تفضیل برگزار می شد چنانکه بعد از مرگ بایسنقر به دستور شاهرخ چهل روز برای وی عزاداری شد. بعد از مرگ امیر علیشیر نوایی به دستور سلطان حسین سه روز برای وی عزای عمومی اعلام شد .
به جرائم در دوره تیموریان به دو نحو رسیدگی می شد یا در محاکم شرع طبق قوانین و قواعد شرع اسلام یا در محاکم عرفی که طبق تزوکات تیموری بود. به اصول وراثت در دوره تیموریان عمل نشد چنانکه بعد از مرگ تیمور فرزندان و نوادگان وی برای رسیدن به قدرت به رقابت با هم پرداختند و در عمل ولیعهد تیمور از رسیدن به قدرت بازماند.
به هر حال مفسد اجتماعی دوره مغول در دوره تیموریان در تمامی ارکان جامعه تداوم یافت و عادات و آداب اسلامی، ایرانی، مغولی در هم تنیده شد در کل عصر تیموری دوروی یک سکه بود در یک سوی آن قتل، غارت، احجاف و در روی دیگر آن توجه به فرهنگ، هنر و علم بود، دوره حکومت شاهرخ و سلطان حسین دوره آرامش و رفاه نسبی و رونق اقتصادی بود. وجود این دوران نه تنها از مصیبتها می کاست، بلکه آسایش و مسرت هایی نیز به بار می آورد .
تشکیلات اداری و نظام کشورداری تیموریان :
تیمور تقریباً تمام دوران نسبتاً طولانی فرمانروایی خود را در لشکرکشی گذراند و کوشش جدی برای ایجاد یک ساختار حکومتی جدید انجام نداد حکومت تیمور یک حکومت فردی بود و در همه امور زیر دستانش دخالت می کردند. او وفاداری مستقیم و کامل و تمام عیار رعایای خویش را نسبت به مقام و منصب حکومتش انتظار داشت. در واقع حکومت تیمور کاملاً قائم به شخص بود وی حتی به فرزندان خود به طور کامل اعتماد نداشت این روش در زمان خود تیمور جواب می داد ولی پس از مرگ او باعث تضعیف بنیانهای حکومت تیموری شد در صورتیکه چنگیز تقریباً قدرت خود را با فرزندانش تقسیم کرده بود و در لشکرکشی ها به آنها استقلال و اختیار کامل می داد. طرح کلی دیوان سالاری تیموری همانند حکومتهای چادرنشینی پیش و پس از او وارث نظام های پیشرفته حکومتی سلجوقیان و سپس ایلخانان بود.
« او از منشیان ودیوان سالاری مناطق یکجانشین تحت سلطه خود برای اداره مناطق متصرفی استفاده کرد اما در عین حال دیوان سالاری سازمان یافته ای براساس سنت های ترکی – مغولی را بر آن تحمیل نمود و اعضای طبقه نخبه جغتای را سرآمد آن نمود .»
دیوان سالاری تیمور منظم ودارای اساس مشخصی نبود بدین صورت که در مناصب گاهی تداخل وظایف صورت می گرفت مثلاً وظایفی که معمولاً بر عهده مقامی ویژه در ولایتی بود گاهی کسانی که کاملاً بی ارتباط با آن بودند انجام می دادند با وجود این حکومت تیموری حکومتی آشفته نبود. تیمور از انعطاف پذیری دیوان سالاری خویش برای افزایش قدرت شخصی خود استفاده می کرد، در حقیقت دیوان سالاری تیمور بیشتر وسیله ای بود برای نظارت بر اعمال خود و حفظ تمام قدرت به دست وی. به عبارت دیگر دیوان سالاری تیموری بیشتر وسیله ای برای تمرکز قدرت در دست فرمانروا برای اداره امور کشور بود نه پی ریزی حکومتی بر شالوده ای استوار در بعد از وی.
تیمور یک رشته مناصب برای دیوان سالاری ایرانی درنظر گرفته بود و مناصبی نیز برای هواداران ترکی – مغولی خود تعیین کرده بود . اداره امور مالیاتی و مالی به ایرانیان سپرده می شد و امور نظارتی و سرپرستی امور جغتائیان به قلمرو ترکان تعلق داشت. دیوان اعلی و دیوان جغتای تیمور مهمترین بخشهای قلمرو امپراطوری را به فرزندان و احفاد خود واگذار نمود و در اغلب جنگها آنها را همانند چنگیزخان پیشرو می ساخت.
این نوع عملکرد در تقسیم و تخصیص قلمرو در بین فرزندان ملهم از تفکر سنتی و قبیله ای است که سهم الارث هر یک از وارثان را در دوران حیات خود به آنان واگذار کرد.
وی در مقابل خطای فرزندان خود اغماض می کرد و خطای بزرگ و کوچک آنها را با چوب یاسا می کرد، در یک تقسیم بندی تشکیلات، مناصب و نحوه اداره امپراطوری و ایالات را می توان به صورت زیر توصیف کرد.
سلطان یا پادشاه در رأس ساختار قدرت :
در تاریخ ایران در بررسی ساختار قدرت سلسله های ایرانی و ترک، سلطان به عنوان ناظر بر کلیه ساختارهای جامعه برای همیشه مقام و موقعیت خود را حفظ کرد. در مبنای نظری حکومت در ایران شاه یا سلطان مشروعیش را نه از مردم بلکه از خداوند می گرفت و آنرا موهبتی الهی می پنداشت.
این امتیاز را نه تنها پادشاهانی که از بطن جامعه ایران برخاستند برای نشان دادن مشروعیت خود حفظ کردند بیکه حتی مهاجمین بیگانه ای که بعد از ورود اسلام به ایران بر این سرزمین مسلط شدند به عنوان بهترین گزینه و راه حل مناسب برای ایجاد مشروعیت برای خود اخذ نمودند. در دوره تیموریان سلطان با لقب خاقان در رأس هرم قدرت قرار می گرفت. او با القابی نظیر سلطان، خاقان صاحبقران، حضرت سلطنت شعاری در منابع آمده است، بابر نخستین کسی بود که خود را بعد از رسیدن به تخت سلطنت هند پادشاه خواند . سلطان مالک جان و مال و رعیت و فرمانده کل قوا بود، تیمور خود شخصاً میل شدید به قدرت مطلقه خویش داشت و اگر هم مجلس کنکاش یا مشاوره ای تشکیل می داد باز در نهایت تصمیم خود را عملی می ساخت. در واقع او مصدر تمام اوامر و نواهی و بخشنده کلیه امتیازات و افتخارات و رئیس کل تشکیلات کشوری و لشکری بود و همه اجرای فرامین اورابو خود واجب می دانستند ولی دوره خودکامگی وی با مرگش و به سلطنت رسیدن شاهرخ تا حدود زیادی تعدیل شد زیرا شاهرخ در طول سلطنت خود فردی معتدل، خویشتن دار و نسبت به پدرش فروتن بود، در سلسله مراتب قدرت بعد از سلطان شاهزادگان قرار داشتند و لقب آنها میرزا بود و این کلمه معرف اعضای خاندان سلطنتی در دوره تیموریان به شمار می رفت، بعد از مرگ تیمور انتخاب و نصب ولیعهد در مورد ولایتعهدی پیر محمد بود این مسئله باعث بروز جنگهای جانشینی بین شاهزادگان بعد از مرگ سلاطین گردید که در سقوط تیموریان نقش مهمی داشت، این خود ناشی از تفکر سنتی ترکان بود که معتقد بودند بعد از مرگ پدر میراث وی به همه فرزندان حتی نوادگان تعلق دارد نه فقط به یک نفر، حتی اگر فرزند دار شد باشد. شاهرخ نیز مانند پدر در طول، حکومت قلمرو خود را بین فرزندان تقسیم کرد این روند بعدها نیز همچنان ادامه یافت. شاهزادگان درجه اول را معمولاً از امرای نظامی و دیوانی همراهی می کردند.
یکی از مختصات بارز دوره تیموری فزون خواهی های شاهزادگان است که اغلب آنها به قلمرو تخت حکومت خود بسنده نمی کردند و به محض احساس قدرت به جنگ عمو یا عموزادگان و حتی برادران خود می شتافتند. معمولاً شاهزادگان شورشگر در صورت شکست دربار اول بخشوده می شد. سنت انتصاب اتابک برای شاهزاده که از دوره سلجوقیان به ارث رسیده بود در این دوره همچنان ادامه یافت ولی این کلمه به لله تغییر نام داد. در این دوره خاتونان دربار نیز نقش مهمی در ساختار قدرت سیاسی داشتند یکی از نمونه های برجسته آن گوهرشاد همسر شاهرخ است وی بعد از مرگ شاهرخ به دلیل نفوذ زیادش نقش مهمی در عزل و نصب ها و رسیدن شاهزادگان موردنظر به قدرت ایفا کرد.
او در اکثر اوقات واسطه صلح بین شاهزادگان نیز می گردید و عاقبت نیز جان بر سر این راه گذاشت . خاتونان دربار و سوگلی های سلطان حوزه فعالیت خود را از مسائل اجتماعی و اقتصادی به مسائل سیاسی و دیپلماتیک نیز گسترش دادند. به عبارت دیگر زنان درباری مخصوصاً ملکه برخلاف بسیاری از زنان حرمسرا به ایفای نقش به عنوان عناصر پشت پرده اکتفا نکردند بلکه کارکرد خود را به مسائل سیاسی علنی نیز کشاندند چنانکه حتی گاهی واسطه صلح نیز می شدند. مادر ابوسعید به عنوان سفیر صلح نزد اوزون حسن رفت . اغلب شاهزادگان دارای مربیانی بودند که به آنها فنون تیراندازی، شمشیر زنی، شعر و احکام شرعی آموزش می دادند سلطان به شاهزاده تیولی می بخشید که شامل یک ایالت یا قسمتی از آن یا شهری بوده است که شاهزادگان در آنجا برای خود دستگاه حکومتی دایر می کرد و حکومت تقریباً مستقلی را بر خود تشکیل می داد . شاهزادگان هنگام جنگ سلطان به یک قدرت خارجی موظف بودند برای پدر یا کمک نظامی بفرستند و یا خود در رکاب پدر حاضر باشند.
امرای اعظم و رؤسای قبایل :
کارگزاران تیمور و جانشینان وی به دو دسته تقسیم می شدند : جانشینان و دیوان سالاری ایرانی، هم چنگیز هم تیمور پیروزی های خویش را مرهون ملازمان خویش بودند این ملازمان معمولاً ستاد رده بالای فرماندهی سپاه و دیوان سالاری به شمار می رفتند. بی شک تیمور به کمک اولوس جغتای پیروزی های اولیه خود را شروع کرد به همین دلیل بعد از قدرت یابی اکثر امرای درجه اول خود را از بین رؤسای وفادار به خود انتخاب کرد. این امر شدیداً به تیمور وفادار بودند ولی بعد از مرگ وی در مورد جانشینانش این وفاداری را حس نمی کردند به همین دلیل بعد از مرگ تیمور آنها بارها شویدند ولی اغلب یا کشته شدند و یا به شاهزادگان پیوستند. امیر اعظم عنوانی بود که رؤسای قبایل بزرگ به نسبت شجاعت نظامی در جنگها یا بزرگی و توانمندی های اقتصادی و وفاداری به سلطان از سوی شاه دریافت می کردند آنها دارای امتیازات زیادی بودند و براساس میزان خدمت و وفاداری به سلطان پاداش های مناسبی دریافت می مردند و اغلب از زمین داران بزرگ به شمار می رفتند.
فرماندهی سپاهان اغلب به امرای اعظم واگذار می شد، شاه ملک در جنگهای شاهرخ با دشمانش به سبب نقش مؤثری که در پیروزی های وی به رقبایش داشت از نزدیکان درجه اول شاهرخ بود شاهرخ به لحاظ اعتمادش به وی اکثر مأموریت های حساس سیاسی – نظامی را به وی واگذار می کرد. اکثر اوقات امرای نظامی سمت للگی شاهزادگان را نیز برعهده داشتند حاکمیت ولایات مرزی نیز به امرای وفادار داده می شد. بعد از مرگ شاهرخ و در دوران جنگهای جانشینی امرای اعظم و رؤسای قابل سریعاً تغییر موضع داده و به نفع یکی از شاهزادگان بر علیه دیگری می جنگیدند، وفاداری آنها اغلب محل تردید بود در نتیجه شکست یا پیروزی شاهزادگان به وفاداری آنها بسته بود.
مجلس مشاوره (کنکاش) :
این مجلس مرکب از کلیه مقامات عالی لشکری و کشوری بود که با حضور سلطان تشکیل می شد در مورد وظایف این مجلس چنین آمده است : ملک گیری، جهان داری، لشکرکشی، دشمن را به دام آوردن، و دوست ساختن مخالفان و درآمدن و برآمدن به میان دوستان و دشمنان . این مجلس در مورد رخدادهای مهم به دستور سلطان تشکیل می شد و سلطان به آنها مشورت می کرد و سپس تصمیم می گرفت، ولی با وجود این در نهایت تصمیمات نهایی را شخص سلطان اتخاذ می کرد. در این بین گروهی نیز به نام نوکران خالص الاخلاص که تعدادشان به سیصد و سیزده نفر می رسید سلطان را همراهی می کردند آنها به امارت و حکمرانی مناطق هم منصوب می شدند .
وزارت :
وزارت یکی از مقدمات عالی دیوانی جامعه ایران بود. اما کارکرد و میزان قدرت وی با توجه به شرایط زمانی و ماهیت حکومتی و شخصیت خود وزیر دستخوش تغییر و تحول بود. وزارت در وزارت در دوره تیمور موقعیتی رده بالا محسوب نمی شد. خود تیمور چندان به دیوان سالاری ایرانی متکی نبود. البته دلیل آن نیز مشخص است چون تیمور هم دیکتاتور قهاری بود و هم بیشتر اوقات در جنگ و لشکرکشی سپری کرد بنابراین او بیشتر به امراء خود نیز داشت تا وزراء. تیمور به دلیل مشغولیت مداوم فرصتی برای پی ریزی یک دیوان سالاری مدرن نداشت.
حتی این روند در دوره جانشینان وی نیز ادامه یافت چنانکه خواند میر نیز در دستور الوزراء به این نکته اشاره کرده و می گوید :
«سلاطین تیموری زود زود به نصب و عزل وزراء می پرداختند و اغلب مردمی فرومایه با توانایی اندک را به این منصب می گماردند.»
اغلب تیموریان در یک زمان دو یا سه وزیر داشتند. اصولاً تیمور و هواداران نظامی وی به ایرانیان و دیوانسالاران ایرانی به چشم حقارت می نگریسند. در عهد تیموری وزرای قدرتمندی نظیر خواجه نظام الملک، خواجه رشید الدین فضل اله در عرصه دیوانسالاری ظاهر نشدند، به نظر می آید کارگزاران دیوان اعلی که همراه تیمور حرکت می کردند همیشه در دیدرس وی بودند و از قدرت کمی برخوردار بودند. شواهدی وجود ندارد که نشان دهد وزیران یا صاحب دیوان بر خط و مشی تیمور درباره یکجانشینان نفوذی داشته اند. آن دسته از سران دیوان اعلی که درباره آنها آگاهی داریم تقریباً و منحصراً افرادی بودند که کارشان گردآوری پول نقد یا ثبت کردن ثروتی بود که از خزانه ها و شهرهای تسخیر شده به دست آمده بود. تیمور چهار وزیر برای دیوان خانه تعیین کرده بود :
1 ) وزیر مملکت و رعیت که اهم وظایف او حل و فصل امور کشوری و مردم، رسیدگی به امور ولایات و مالیات و مخارج کشوری بود.
2 ) وزیر سپاه، که علوفه سپاهیان و تنخواه ایشان را به اطلاع سلطان برساند و وضعیت سپاه را اطلاع دهد.
3 ) وزیر اموال، که در واقع اموال غایبی و فوتی و فراری و زکات و باج و خراج را نگهداری می کرد.
4 ) وزیر امور سلطنتی، که بررسی مخارج و مدخل و کلیه هزینه های خزانه سلطنتی را برعهده داشت.
این افراد به همراه سه وزیر ایالتی و سرحدات به امور رسیدگی می کردند. کلیه این افراد تحت نظر دیوان بیگی انجام وظیفه می نمودند . در زمان تیموریان هرچند که نظرا سعی می شد تا اصول حکومت شرعی مورد تائید قرار گیرد و قوالب سنتی زنده گردد، ولی عملاً تمایز بین شعب کشوری و لشکری دیوانسالاری که بیشتر با انشقاق بین ترک و تاجیک (ایرانی) تطبیق داده شده بود کاملاً آشکار بود . در واقع دستورات صادره از جانب وزیر امیر یا حاکم ابلاغ می شد و توسط بیگلر بیگیان در نواحی مختلف کشور اجرا می شد و در ضرب سکه و خطبه (نماز) فقط نام فرمانروا می آمد. معذلک سلطان حسین بایقرا که قدرتش محدود بود به وزیرش اجازه داد که اسم خود را روی مهر و سکه ها ضرب کنند.
دایره اختیارات وزیر در حکومت تیموریان نه تنها به وسیله امرای نظامی محدود می شد گاهی نیز با مقامات روحانی تنش هایی پیدا می کرد که در نهایت به کاهش هرچه بیشتر اختیارات وزیر منجر می شد. تیموریان گاهی از دیوان سالاران ایرانی برای وارد کردن فشار هرچه بیشتر بر رعایا به منظور اخذ مالیات و وجوهات استفاده می کردند. در این حالت دیوانیان ایرانی بیشتر از امرای جغتای به مردم ظلم روا می داشتند. گاهی نیز تیمور دیوانیان خاصی را به شدت کیفر می کرد.
از مناصب دیگر دوره تیموری صاحب توجیه بود او در رأس دفترخانه توجیه قرار می گرفت وظیفه وی نظارت بر حفظ و ثبت درآمد شاه و درآمد املاک و هزینه های شاه و عایدات املاک موروثی بود .
دیوان انشاء از مهمترین دو اوین مملکتی ایران عهد تیموری بود. تمامی فرامین، اسناد سیاسی و اداری و نامه های سلاطین و وزراء به سایر شخصیت های مهم را تدوین و گردآوری می کرد. نوشتن این نامه ها و فرامین و فن خاصی داشت که تنها منشیان کارآزموده می توانستند آن را انجام دهند این منصب در سراسر تاریخ ایران بعد از اسلام و نیز دوره تیموریان اختصاص به ایرانیان داشت. در رأس دیوان انشاء منشی الممالک قرار داشت زیردست وی منشیان و کاتبان متعددی کار می کردند. منشی الممالک پیوسته در حضور سلطان بود و محرم راز وی به شمار می رفت. واقعه نویس نیز از جمله ملازمان درگاه پادشاه بود که احکام و دستورات پادشاه را می نوشت. دیوان اشراف از جمله دیوان های مهم به شمار می رفت. مشرفان یعنی بازرسان در تمام مسائل ایالات مختلف دخالت داشتند و در تمامی کارها نظارت می کردند، در رأس این تشکیلات مشرف الممالک قرار داشته است وی از جانب سلطان انتخاب می گردید.

 


دیوان جغتای :
این دیوان از جمله دیوان های دوره تیموری است. گویا این دیوان به مثابه یک محکمه حقوقی امیران جغتای و شاهزادگان تیموری عمل می کرده است. مثلاً هنگامی که در سال 773 هـ ق چند تن از امیران قبیله ای و یکجانشین در پی توطئه ای بر ضد تیمور گرفتار شدند، برای داوری درباره آنها آنان را به دیوان بزرگ بردند و در تاریخی دیگر در سال 803 هـ ق دیوان بزرگ که با حضور شاهرخ و چند تن از امیران (که نامشان ذکر نشده) تشکیل شده بود. به کار چند تن از امیران امیرانشاه که از برابر گرجیان در دژالنجق گریخته بودند و آنها را مجازات نمود .
دونفر از شاهزادگان پیرمحمد ابن عمر شیخ در سال 802 – 803 هـ ق و اسکندر ابن عمر شیخ در سال 804 هـ ق به دیوان بزرگ احضار شدند. دیوان هر دو را به شلاق محکوم کرد مقررات و قوانین حاکم بر این دیوان بر مبنای سنت ترکی – مغولی بوده است ظاهراً این دیوان به تقلید از یارغوی مغولی بود که برای رسیدگی به امور جغتاییان که خود را نسبت به یکجانشینان برتر می دانستند تأسیس شده بود . به نظر می رسد این دیوان یک نهاد ثابت و پابرجایی نبوده است و به هنگام رخدادهای مهم مربوط به شاهزادگان، رؤسای قبایل و امرای جغتای تشکیل جلسه می داده است.

 

اداره ایالت :
تیمور درباره ملل مفتوحه سیاست مسالمت آمیز داشت وی حکام را در کار خود باقی می گذاشت و ایالاتی را که می خواستند روش مالیاتی خود را حفظ کنند مجاز می داشت و به بازرگانان ورشکسته کمک می کرد و به کشاورزان افزار و آلات لازم را می داد. نظامیان را در لشکر خود وارد می کرد و به نسبت لیاقت آنان درجه می داد. امپراطوری به دو نوع ایالت تقسیم می شد، قسمت های مهمتر ولایت و دیگری تومان نامیده می شد نحوه اداری آنها نوع کوچکی از حکوکت مرکزی بود سه وزیر او را یاری می کردند : وزیر عامه، وزیر سپاه و وزیر املاک بی صاحب و بلا وارث .
داروغه :
یکی از مناصب مهم ایالاتی داروغه بود وی حاکم یک شهر یا ناحیه بود که گاهی اوقات همراه با حاکم محلی حکومت می کرد، داروغه معمولاً نخستین کارگزار جغتایی بود که در یک منطقه تازه تسخیر شده به کار گمارده می شود و مسئولیت های گوناگون برعهده داشت . او علاوه بر حفظ نظم در ایالت عهده دار امر بازسازی کشاورزی و زندگانی شهری در منطقه تحت الاختیار خود بود منصب دیگر کوتوال بود که رئیس محافظین قلعه بوده است گرچه کوتوال مقام مهمی نبود ولی گاهی نقش مهمی در شکست یا پیروزی شاهزادگان داشت چنانکه بعد از مرگ تیمور امیر ارغوانشاه که کوتوال سمرقند بود با باز کردن دروازه سمرقند بر روی خلیل میرزا و جلوگیری از ورود شاه ملک و امیر شیخ نورالدین به شهر نقش مهمی در پیروزی سلطان خلیل بازی کرد . یا مخالفت میرانشاه قوچین کوتوال ارگ سمرقند باعث شکست الغ بیگ و پیروزی عبداللطیف بر وی شد. از مناصب دیگر ولایات محصل مالیاتی بود که وظیفه تحصیل مالیات را در شهرها برعهده داشت او و مباشرین زیردست وی عامل همه نوع ظلم بر رعیت می شدند و در شورش رعایا اولین کسانی بودند که کشته می شدند در کنار محصلین مالیاتی تمغاچی ها بودند که وظیفه اخذ مالیاتی بازرگانی را برعهده داشتند. ابوسعید تیموری به توصیه عبیداله احراز تمغا را در شهرهای ماوراء النهر حذف کرد و به همین دلیل مدتی تمغاچی در این منطقه وجود نداشت.

 

 

 

 

 

 

 

بخش دوم :
تشکیلات و مراتب نظامی تیموریان :
حکوکت تیموریان علیرغم اینکه تشکیلات اداری منسجم و گسترده ای مانند سلجوقیان و ایلخانان نداشت ولی با توجه به ماهیت قبیله ای و نظامی گری حکومت آنها مخصوصاً در دوره تیمور تشکیلات نظامی بیش از تشکیلات دیوانی اهمیت یافت اینان از تشکیلات نظامی اسلاف ترک نژاد خود با دگرگونی ها و تغییراتی استفاده نمودند. اطلاعات نظامی ما به توجه به وجود برخی منابع این دوره خصوصاً تزوکات تیموری و گفته های ابن عربشاه و حافظ ابرو و شامی یزدی نسبتاً زیاد است سپاهیان در دوره تیموری معمولاً اقوام و قبایلی بودند که تحت ریاست خان قبیله قرار داشتند و سلطان را در فتح ممالک و سرزمین ها یاری می دادند. محرک آنان در این امر کسب غنایم و جمع مال و ثروت بوده است بدین وسیله اشراف ترک و مغول دست از جنگهای داخلی کشیده و از خودکشی به دیگر کشی پرداختند. اطاعت افراد قبیله از رئیس خود و نه از پادشاه برای مملکت اشکالات فراوانی ایجاد می کرد چرا که اگر رئیس قبیله ای از سلطان روی بر می گرداند و در جنگها او را یاری نمی کرد تمام افراد تحت ریاست او (قبیله) نیز میدان جنگ را ترک می کردند و باعث شکست سلطان در جنگ می شدند یا در بعضی مواقع خود رؤسای قبایل بر علیه سلطان شورش می کردند و سبب ایجاد مشکل و حتی در مواقعی باعث سقوط سلطنت سلطان می شدند. تیمور شخصاً به سپاهیان خود بیش از هر چیز دیگری توجه داشت. او به هر یک از سپاهیان خود مخصوصاً سواره نظام مقرری می داد و در هنگامی که جایی را با قوه قهریه فتح می کرد آنها را در غارت آزاد می گذاشت سپاهیان به شخص تیمور وفادار بودند. آنها در هنگام صلح در مساکن خود استراحت می کردند ولی در مواقع جنگ با احضار سلطان در موقع و مکانی معین جمع می شدند. تیمور به نظم سپاهیان اهمیت می داد کسی بدون اجازه وی حق دست درازی به اموال رعیت را نداشت. توجه تیمور به سپاه کاملاً طبیعی بود چرا که وی بیشتر عمر خود را در لشکرکشی و جنگ سپری کرد و سرزمینهای بسیاری را فتح کرد. بعد از مرگ تیمور سپاهیان و نیروهای جغتاییکه بدنه اصلی سپاه را تشکیل می دادند وفاداری کمتری به جانشینان وی داشتند و به صورت گروههای متعددی درآمده و هرکدام از فرماندهان با گروههای زیر دست خود به شاهزادگان پیوستند و در خدمت آمال و امیال آنها در رسیدن به قدرت درآمدند.
امارت الوس :
فرماندهان سپاه ایالتی را در دوره تیموریان امیر الوس می نامیدند و کلیه امور نظامی تحت نظر آنها حل و فصل می شد. آنها در قبال سلطان مسئولیت مستقیم داشتند. مشاغل نظامی را معمولاً به افراد مهم یعنی بزرگان و رؤسای قبایل ترک و مغول واگذار می کرد سپاهیان در دوره تیموریان به دسته جان ده هزار نفری تقسیم می شدند که هر دسته را تومان می گفتند. آنها تحت امیر فرماندهی امیر تومان به وظایف خود عمل می کردند بعد از تومان هزاره بود که تحت فرماندهی مین باشی انجام وظیفه می کردند. هر گروه برای خود خیمه و اسب و سلاح مخصوصی داشت. تحت نظارت مین باشی امیرانی به نام امیر اول و دوم و سوم و چهارم خدمت می نمودند .
بعد از مین باشی باید از یوزباشی که فرمانده گروههای صدنفری سپاه بود نام برد و پس از او اون باشی فرمانده گروههای ده نفری بود تعداد فرماندهان سپاه تیموری در هر یک از دسته جات فوق الذکر صدنفر بود . هر یک از فرماندهان میزان علوفه فرمانده مادون خود را تعیین می کرد . سرپیچی از دستور فرمانده بسیار نادر و مجازات آن مرگ بود. هر یک از سرداران موظف بودند دستور مافوق را بی کم و کاست اطاعت کنند چنانکه هر کدام واحد خود را ترک می کردند و یا از میدان نبرد می گریختند نیز مستوجب مرگ بودند. زنان نیز در میان سپاهیان تیموری وجود داشتند که ابن عربشاه نیز به وجود آنان در میان سپاه اشاره کرده است.
«در لشکریان وی بسیاری از زنان بودند که به غوغای میدان نبرد و با تک هیاهوی جنگاوران رغبت بسیار داشتند. با مردان جنگی برابری می کردند و به سخت ترین کشتارها دست می زدند ...»

 

دیوان امارت :
در رأس تشکیلات سلسله تیموری دیوان امارت قرار داشت. عالیترین منصب نظامی یعنی امیرالامراء دیوان در رأس این دیوان بود. وی اغلب در زمان فرمانروایی سلطانی ضعیف قدرت فوق العاده می یافت.
در دوره تیمور به جای واژه ترکی بیگ «رئیس» یا «فرمانده» بکار رفته است این لقب در سطوح مختلف به کار برده شده است حاکم الوس جغتای از جمله خود تیمور لقب امیر داشت نیز بسیاری از مردانی که از اشرافیت قبیله ای یا ملازمان تیمور بودند و نیز بعضی از فرماندهان دسته های کوچک در سپاه تیمور لقب امیر داشتند . مرتبه امیر موروثی بود بهادر نیز از القابی بود که همپای امیر کاربرد داشت چنانکه شاهرخ و ابوسعید هر دو به بهادر معروف شدند . یکی از امرای تیمور جهانشاه برلاس بود که کلاویخو او را فرمانده کل سپاه امپراطوری معرفی نموده است . امرای بزرگ تیمور اغلب از الوس جغتای مخصوصاً از قبیله برلاس که وفادارترین قبایل به تیمور بودند انتخاب می شدند. چکوبرلاس و فرزندش جهانشاه برلاس هر دو از امیرالامراهای بسیار نزدیک تیمور بودند.
برخی از امیران تیموری به حکومت شهرها نیز منصوب می شدند. آنها در موقع جنگ باید در رکاب سلطان بودند. بعد از مرگ شاهرخ امیرالامراها بر شاهزادگان ضعیف تیموری مسلط شدند و اغلب نیز قابل اعتماد نبودند.
تعدادی از امیران بزرگ تیموری پس از مرگ وی دست به تکاپوهایی برای قبضه قدرت زدند که اولین آنها امیر جهانشاه بن چاکو مذکور بود که به دست لشکریان امیر میرزا کشته شد . امیر سعید خواجه و خدادیداد نیز در زمان شاهرخ دست به شورش زدند که عاقبت هر دو کشته شدند . غیر از امیر دیوان مرکزی امیران دیوانی نیز در ایالات بودند. امیر دیوان مواجب خود را به صورت نقدی از خزانه دولتی می گرفت. گاهی نیز به جای مواجب سیورغال دریافت می کرد. امیرالامرا بعد از سلطان شخص دوم مملکت بود.
دیوان تواچی :
در سلسله مراتب نظامی تواچیان جایگاهی در خور توجه داشتند که زیرنظر امیران دیوان تواچی انجام وظیفه می کردند تواچیان در واقع بازرسان سپاه بودند و رسیدگی به وضعیت، تعداد و تجهیز سپاه را برعهده داشتند. این منصب با کارکردهای آن دارای نفوذ زیادی در سپاه بود. امیر دیوان تواچی گر چه از نظر موقعیت از امیرالامراء پایین تر بود ولی او نیز همانند امیرالامراء از سوی سلطان انتخاب می شد امیر دیوان تواچی اغلب از بین عناصر قبایل انتخاب می شد و وظایفی همچون جمع آوری سپاه، آماده کردن سپاه برای عرض (سان) شمارش سپاه، تجهیز آن، تقسیم غنایم، سازماندهی محل اردوی لشکر، زدن پلها، نقبها و محاصره قلاع و ... بود تواچی گری نیاز به کاردانی و توان بالا و نفوذ داشت .
بوکاولی لشکر :
معاون لشکر را بوکاول می خواندند او شخصی است که بعد از امراء بزرگترین مقام نظامی را دارا بود و به تدبیر و مصالح امارت لشکریان و ترتیب وظایف و مراسم قیام می کرد و غنایم و فتوحات را میان سپاهیان تقسیم می کرد . به طور کلی امورات و کارهای مالی و حقوق لشکریان در اختیار وی بود. و پرداخت حقوق و مواجب سپاهیان را نیز بر عهده داشت. یساولی اردوها نیز از جمله مشاغل نظامی در دوره تیموریان به شمار می رفت و یاول کسی بود که در موقع اردو زدن و نیز راهپیمایی چه در هنگام جنگ و چه در هنگام سفر و غیره هر یک از دسته جات سپاه و امراء و فرماندهان را به ترتیب شغل و مراتب نظامی شان انتخاب می کرد . کلیه امراء و فرماندهان سپاهیان تیموری از طرف سلاطین تیموری به طور رسمی انتخاب می شدند و اگر خدمت شایسته ای انجام می دادند شغل در خانواده آنها ارثی می شد. تیمور افرادی را برای جاسوسی به ممالک دیگر می فرستاد و آنان معمولاً یا از میان فرماندهان نظامی بودند مانند اطلامیش یا از فقها و درویشان بود نظیر مسعود کحسجانی .
جاسوسان وی حوادث اطراف و خبرهای ممالک را بدو می رساندند . در جنگها فرماندهی سپاه با شخص سلطان بود خصوصاً در دوره امیر تیمور که خود وی در بیشتر جنگها حضور داشته است گاهی شاهزادگان را به فرماندهی و جانشینی خود بر می گزید. در آرایش های جنگی همیشه سلطان در قالب و شاهزادگان اغلب در میمینه و میسره قرار می گرفتند. تیمور بارها در تزوکات خود از سیصد و سیزده امیر و فرمانده وفادار و شایسته سخن به میان آورده است :
« و این سیصد و سیزده امیر من از صاحبان عقل و هوش و بزم و صف آرایی و لشکرکشی بودند.»
اینان مأمور تنظیم اردو بودند آنها برای یافتن ییلاق و قشلاق اردو اعظام می شدند اگر مسئله کمبود علوفه برای سپاه پیش می یامد در پی یافتن علوفه و مرتع جدید برای این کار به حرکت در می آمدند .

 


مقررات و آرایش سپاه :
در مواقع جنگ و معارک رزم کلیه امرای دوازده گانه، فرماندهان دسته های ده، صد و هزار نفری می بایست با کلیه تجهیزات در گروههای دوازده هزار نفری در پاتش حضور می یافتند. این دسته دوازده هزار نفری به چهار فوج تقسیم می شدند که هر فوجی می بایست یکی در برانغار، دیگری در جوانغار، سومی در پیش اردو و چهارمی در عقب هر کدام به فاصله نیم فرسنگ موضع بگیرند و آماده حمله باشند. هر یک از فوجها دارای فرماندهی به نام هراول بود. قراول هایی متعدد تعیین می شد تا اخبار سپاه را به موقع به اطلاح برساند. برای هر فوجی نیز شخصی به نام چپقون چی تعیین می شد که وظیفه نظم سپاه تا محدوده چهار فرسنگی لشکر را برعهده داشت .
سپاه تیموری به دو قسمت نظام و سواره نظام تقسیم می شد سواره نظام اکثراً از الوس جغتای و از ترکان و مغولان بودند اینان دارای مواجب و مقرری ثابت بودند حتی برای خود نوکران و خدمتکارانی داشتند که در طول جنگ حتی در هنگام صلح در خدمت آنها بودند. 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  54  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اوضاع اجتماعی ایران در زمان تیموریان

دانلودمقاله صنعت نفت در ایران

اختصاصی از اینو دیدی دانلودمقاله صنعت نفت در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 «مقدمه»
روز شنبه 27 اوت سال 1859، در نقطه‌ای به نام تیتوسویل واقع در ایالت «پنسیلوانیا»، «ادوین دریک» انقلابی را آغاز کرد که بیش از یک قرن اقتصاد جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
دنیای کنونی در همة جنبه های زندگی اعم از کشاورزی، بهداشت، آموزش و پرورش، حمل و نقل، اقتصاد، سیاست، ارتش و امکانات رفاهی و درون خانگی و غیره بر پایه تکنولوژی بنا شده و همه این ها مساوی است با یک کلمه؛ «نفت» و اگر در حال حاضر تکنولوژی را از زندگی حذف کنیم، بازگشت بشر به طور تمام عیار به قرون تاریک تاریخ خواهد بود؛ اعصار قحطی و طاعون و جهل و اوهام و خرافه.
اما نزدیک به یک قرن است که مردم کشور ما با مقولة نفت و مسائل مربوط به آن آشنا شده اند و نقش حیاتی این ماده در حیات اقتصادی کشورها، خصوصاً در چند دهة اخیر به جایی رسیده که باید آن را ماده اساسی زندگی نامید؛ اصولاً هیچ جنبه‌ای از زندگی مادی انسان نیست که «نفت» در آن بطور زیربنایی رخنه نکرده باشد، و همین نقش حیاتی، سیاست کشورهای صاحب نفت را با خطر مواجه کرده و در عرصه بین الملل با مشکلات جدی مواجه کرده است. بدون تردید جنگ ایران و عراق با آغازگری کشور همسایه یا به عبارت بهتر «صدام» بدون تردید بی ارتباط به مسئلة «نفت» نبود. از طرفی دیگر کشور ما با در دست داشتن ذخایر غنی و سرشار نفت و گاز در سطح دنیا و بمراتب اولی تر در خاورمیانه نیاز و عزم راسخی را می طلب تا مردم ما دانش و آگاهی خود را در بارة تاریخ نفت، «این طلای سیاه» بیفزایند. از این رو در این مجال مختصر می کوشم تا شمه ای از تاریخ و اثرات این ماده ارزشمند را در جهت تکمیل آگاهیمان تقدیم دارم. بنابراین می بایست شرحی کوتاه از تاریخچة نفت و تبعات کشف و استخراج این مهم در بحث گنجانده شود تا مسئله برای ما واضح و خالی از ابهام باشد.

تاریخچه نفت در ایران
اصلی ترین مادة انرژی زا در حال حاضر «نفت» است: اگر در عالم خیال «نفت» را از چرخة حیات تکنولوژی حذف کنیم چه باقی می ماند مطمئناً؛ هواپیماها بازمی‌ایستند؟ حرکت قطارها متوقف می شود. اتومبیل های سبک و سنگین دیگر قادر به حرکت نخواهد بود و کشتی‌ها که همه روزه دهها تن بار و هزاران مسافر را حمل می کنند، تبدیل به قطعات چوبی و آهن قراضه می شوند و همة کارخانجات تولید ماشین آلات بسته می شوند، تکنولوژی رشته های متنوع داروسازی و پزشکی با خطر جدیدی موجه می شود و ژنراتورهای مولد برق و نیروی هسته ای و هیدرولیک شدیداً صدمه می بیند و همة اینها مساوی با درهم پیچیده شدن طومار تمدن فعلی بشر.
طبق آخرین تحقیقات زمین شناسی و معدن شناسی، حدود 677 میلیارد بشکه نفت در سطح جهان شناسائی شده و 5/54 درصد از تمام این ذخائر در حوزة کوچک خلیج فارس یعنی در چهار کشور؛ ایران، عراق، عربستان و کویت نیمی از ذخائر ثابت شدخ جهان قرار دارد. عربستان با داشتن 160 میلیارد بشکه و ایران با 100 میلیارد بشکه به ترتیب در مقام اول و دوم می باشند.
عملیات حفاری انگلیسی ها پس از تلاشهای انصافاً طاقت فرسا، بالاخره در سال 1908 در مسجد سلیمان به نفت رسید. اما بهره برداری تا سال 1913 به تأخیر افتاد: عمل لوله کشی از چاهها تا جزیرة ابادان و تأسیس پالایشگاه آبادان حدود پنج سال وقت گرفت. بهرحال در سال 1913 مقدار کمی نفت استخراج شد و از اوائل سال 1914 نفت ایران به مقدار تجارتی مورد بهره‌برداری واقع شد.
در 5 سال اول بهره برداری از نفت جنوب، انگلیسی ها برخلاف قرارداد «دارسی» و حقوق و عرف بازرگانی، وجهی به ایران نپرداختند و فقط از سال 1919 بود که شروع به پرداخت سهم ناچیز به ایران کردند.
انگلیسی ها از سال 1914 تا سال ملی شدن صنعت نفت یعنی سال 1950 طی 36 سال مجموع مقدار 000/992/275/2 بشکه نفت از خوزستان استخراج کردند و متقابلاً بابت حق الامتیاز جمعاً مبلغ 8/112 میلیون لیره به ایران می پرداختند که این مبلغ به نرخ آن زمان 2/451 میلیون دلار می شود. در دورة کنسرسیوم و مابعد تا آغاز انقلاب یعنی از 1955 تا پایان سال 1977
(1356 هـ . ش) در مجموع 7/23 میلیارد بشکه نفت از منابع ایران استخراج شده و در مقابل کلاً 1/97 میلیارد دلار به ایران پرداخت شد.

در کشاکش ملی شدن نفت
مصدق با علاقه زایدالوصفی که به ملی کردن صنعت نفت داشت باعث شد قانون ملی کردن در 30 آوریل 1951 از تصویب مجلس بگذرد. ایران در سال 1950 فقط حدود 16 میلیون دلار دقیقاً نصف بودجه ملی بابت حق امتیاز نفت دریافت می کرد این در حالی بود که شرکت نفت انگلیس و ایران پنج برابر این مبلغ را به جیب می زد. هفت خواهران نفتی فوراً برای طرفداری از اهداف و دعاوی شرکت نفت انگیس و ایران به حرکت درآمدند. تنها یک کشور به طور مخفیانه از مصدق طرفداری می نمودند و آن ایالت متحده آمریکا بود که بوسیلة سفیر خود «هنری گریدی» در تهران از او حمایت می کرد. در اجرای یک برنامة کوتاه مدت فروش نفت ایران فوراً بایکوت شد. متقابلاً تولید و فروش نفت کویت، عربستان و بحرین بالا رفت، برای اینکه ایران را به زانو درآورند، بالا بردن حق الامتیاز نفت اعراب را موقتاً قطع کردند.
در 13 ژوئن 1951 که مذاکرات ایران و شرکت نفت در ناحیه شمیران تهران جریان داشت، مقامات ایرانی از کاپیتانهای کشتی های نفتکش خواستند تا رسید به نام شرکت ملی نفت ایران بدهند. در تاریخ 19 ژوئن درست چند روز بعد آقای «باسیل جکسن» رئیس هیأت نمایندگی شرکت نفت، بدون احساس شرم، پیشنهاد کرد که شرکت فوراً مبلغ ده میلیون لیرة استرلینگ به ایران بپردازد و از ماه ژوئیه هر ماه مبلغ 3 میلیون ایره به ایران پرداخت نماید و در مقابل دارائی های شرکت نفت که شرکت ملی نفت ایران منتقل شده است و حق تولید نفت به یک شرکت جدید که از طرف شرکت نفت انمگلیس و ایران تأمین می‌شود، منتقل شود. ایرانیها این پیشنهاد را رد کردند و مذاکرات قطع شد و کابینه کارگری انگلستان به شرکت نفت دستور داد که از پرداخت حق امتیاز و بدهی های گذشته به دولت ایران خودداری کند و از پرداخت آنچه که بابت تفاوت تسعیر طبق توافق به دولت ایران پرداخت می شد نیز امتناع نماید.
سرانجام انگلیسی های حریص و جاه طلب پیشنهاد کردند که حق الامتیاز را از به ارتقاء دهند و حال آنکه در همان اوقات در بازار تهران مردم از تقسیم 50-50 صحبت می‌کردند. «مصدق» در همان روز 19 ژوئن یک شرکت به نام شرکت ملی نفت ایران بوجود آورد ولی آقای «دریک» مدیرکل شرکت نفت انگلیس و ایران در 20 ژوئن کاپیتانهای کشتی نفتی را از دادن رسید نفت به نام شرکت ایرانی برحذر داشت. از آن طرف دکتر «مصدق» اعلام کرد که هرگونه خرابکاری در اجرای قانونی ملی کردن صنعت نفت را کیفری درخور اعلام کرد و «دریک» تهران را با هواپیما به مقصد بغداد ترک نمود. در تاریخ 27 ژوئیه کارکنان انگلیسی شرکت نفت ایران و انگلیس دست به اعتصاب زدند و از ادامة خدمت در شرکت جدیدالتأسیس نفت ایران امتناع نمودند. در کتاب «جنگ نفت» آمده است که انگلیسی ها پس از آمریکائیها در کار نفت علاقة بیشتری نشان می دادند و کمپانی «رویال داچ شل» هم بمنظور تهیة نفت برای کشتیهای جنگی انگلستان بوجود آمد. شخصی به نام «دارسی» در ایران موظف شد در مقابل دویست هزار فرانک که فقط یکصد هزار آن نقد بود، امتیاز نفت ایران را بدست آورد و در سال 1909 کمپانی نفت انگلیس و ایران تأسیس شود و امتیاز «دارسی» یا همان امتیاز و شرایط شصت ساله به شرکت جدیدالتأسیس تعلق گرفت. این کمپانی در موقع جنگ خدمات شایانی به دولت انگلستان نمود و از عایدات و منافع آن جز خود عمال دولت انگلیس کسی اطلاع نداشت تا اینکه کتاب معروف «وینیستون چرچیل» به نام «بحران جهان» منتشر شد و آن موقع بود که همگان فهمیدند که منابع نفت ایران برای امپراطوری بریتانیا دارای چه منافع سرشاری بوده است. در تاریخ 3 ژوئیه ظرفیت پالایش پالایشگاه آبادان به نصف تقلیل یافت. و در 5 ژوئیه دیوان لاهه که به شکایات شرکت نفت ایران و انگلیس رسیدگی می کرد، یک قرار موقت صادر کرد که تا پایان جلسات و صدور حکم نهائی به عنوان اقدامات احتیاطی تولید نفت ایران مثل سابق بوسیلة شرکت نفت ایران و انگلیس ادامه یابد. در 7 ژوئیه «مصدق» رسماً پرونده ایران را از کنوانسیونهای لاهه بیرون کشید. در آبادان صنعت نفت متوقف شده بود و متجاوز از 7 هزار کارگر بیکار شده و شرکت ملی نفت ایران برای خنثی کردن این موضوع اعلام داشت که هر بشکه نفت را به جای 70/1 دلار به قیمت 90 سنت به فروش می رساند. در 3 اکتبر همة تکنسین های انگلیسی ابادان را ترک نمودند. شورای امنیت سازمان ملل، طبق تقاضای کابینه کارگری انگلیس، وارد ماجرا شد. «مصدق» در حالی که بیمار بود برای شرکت در جلسة شورای امنیت به «نیویورک» عزیمت کرد ولی در بیمارستان نیویورک بستری شد.
رئیس جمهور وقت آمریکا «ترومن» در 23 اکتبر میزبان مصدق به صرف ناهار شد و در همان حال پالایشگاه آبادان به وسیلة پرسنل ایرانی مجدداً بکار افتاد. و شرکت ملی نفت ایران اظهار داشت که کشتی هایی که از ایران نفت خریداری کنند، بوسیلة نیروی دریائی ایران تا خروج از خلیج فارس اسکورت خواهد شد. 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله صنعت نفت در ایران

جغرافیای نظامی جنگ ایران و عراق

اختصاصی از اینو دیدی جغرافیای نظامی جنگ ایران و عراق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آیا همواره علم جغرافیا باید در خدمت جنگ باشد؟ تقسیم بندی دنیا به دو اردوگاه غرب و شرق و دو قطبی شدن جهان ثابت کرد جغرافیا همچنان در خدمت جنگ است 


دانلود با لینک مستقیم


جغرافیای نظامی جنگ ایران و عراق

پایان نامه : تحلیل تعدیل جزیی تقاضای برق در ایران بصورت بخشی، فصلی و منطقه ای

اختصاصی از اینو دیدی پایان نامه : تحلیل تعدیل جزیی تقاضای برق در ایران بصورت بخشی، فصلی و منطقه ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه : تحلیل تعدیل جزیی تقاضای برق در ایران بصورت بخشی، فصلی و منطقه ای


 پایان نامه : تحلیل تعدیل جزیی تقاضای برق در ایران بصورت بخشی، فصلی و منطقه ای

چکیده : تعاملات انرژی و اقتصاد تا بدانجا پیشرفته است که در ادبیات اقتصادی امروزی، میزان عرضه و مصرف سرانه انرژی اولیه و میزان سرانه کیلووات ساعت برق مصرفی به صورت یکی از شاخص های مقایسه امکانات بالفعل و بالقوه و سطح توسعه کشورها درآمده است. از این رو شناخت تقاضای انرژی الکتریکی و عوامل موثر بر آن، می تواند نقش موثری در فرآیند تصمیم گیری های اقتصادی داشته باشد. به همین منظور در این تحقیق تلاش شد تا با استفاده از داده¬های مقطعی و سری زمانی و تکنیک اقتصادسنجی پانل داده (Panel data)، به بررسی تأثیرات متقابل عوامل تأثیرگذار بر تقاضای انرژی الکتریکی در بخش¬های خانگی، صنعت، تجاری و عمومی در میان 16 استان مختلف کشور طی سال¬های 1388-1375 پرداخته شود. از جمله متغیرهای مورد استفاده در این تابع تقاضا، قیمت انرژی الکتریکی، قیمت گاز طبیعی بعنوان انرژی جایگزین و تولید یا ارزش افزوده بخش‌های می باشد. بر اساس این برآورد، کشش های قیمتی محاسبه شده در کوتاه مدت و بلندمدت حاکی از این است که انرژی الکتریکی در بخش¬های مختلف اقتصاد کشورمان تقریباً بی-کشش می¬باشد. در مورد کشش متقاطع قیمت انرژی جایگزین(قیمت گاز طبیعی)، می توان گفت که علامت این کشش، مثبت بوده که حاکی از جانشینی میان این دو حامل انرژی در بلندمدت است. کشش درآمدی برآورد شده نیز بیانگر آن است که انرژی الکتریکی در تمامی بخش¬ها در کوتاه¬مدت، یک عامل ضروری می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه : تحلیل تعدیل جزیی تقاضای برق در ایران بصورت بخشی، فصلی و منطقه ای