اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره خرافات عربستان

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره خرافات عربستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره خرافات عربستان


  تحقیق درباره خرافات عربستان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 59

 

نگاهی گذرا به اوضاع دینی جهان در قرن ششم میلادی:

در قرن ششم میلادی کلیه مذاهب بزرگ مذاهب بزرگ جهان و کتب دینی قدیم و قوانین مذهبی (که در ازمنه مختلف در زمینه های مذهب و اخلاق و دانش نقش مهمی داشتند ) دستخوش تحریف تحریف گران و منافقان و بازیچه بازیگران قرار گرفتند و بر اثر حوادث خونین و پیشامدهای بزرگ، ماهیت و روح اصلی خود را از دست دادند، بطوری که نخستین بنیانگزاران آنها و انبیا( علیهم السلام ) اگر آنها را می دیدند، نمی شناختند واز انتساب آنها به خود راضی نمی شدند.آیین یهود مجموعه ای از اسم ها وعادات بی روح وفاقد حیات شده بود؛ گذشته از آن، آیین یهود در واقع یک دین نژادی است که برای جهان وملت ها دارای هیچ پیام و برنامه ای نیست.

این آیین حتی درعقیده توحید دچار آسیب پذیری شد در صورتی که عقیده توحید بزرگ ترین شعاری بود که این آیین را از میان سایر ادیان وملت ها، ممتاز می کرد و مایه شرافت وسبب برتری بنی اسرایل بر امت های معاصرش بود. این همان عقیده ای بود که حضرت«ابراهیم» و حضرت«یعقوب»(علیهماالسلام)فرزندان خویش رابه آن توصیه نموده بودند،اما متاءسفانه یهودی ها تحت تاثیر ملت های مجاور ومقتدر خود قرار گرفتن وبسیاری از عقاید و عادات و رسوم مشرکانه آنها را اختیار نمودند. این مطلبی است که بسیاری از مورخین با انصاف یهود به آن اعتراف کرده اند. در دایرةالمعارف یهودی مطلب ذیل بچشم می خورد:

«نارضایتی انبیا وخشم شان علیه پرستش بت ها دلالت بر این امر می کند که پرستش بت ها وخدایان متعدد در دل های مردم اسرائیل رسوخ کرده وتا زمان بازگشت شان از تبعید«بابل» کاملآ بیرون نشده بود، بسیاری از عقاید خرافی وشرک آمیز را قبول کرده بودند«تلمود»نیز بر این مطلب گواه است که بت پرستی دارای کشش و جاز بۀ خاصی برای یهود بود».( )

تلمود( ) بابل که یهودیها فوق العاده آن را مقدس می شمارند واحیانا بر تورات ترجیح می دهند ودر قرن ششم میلادی در میان یهود متداول بوده است، مملو از مطالب عجیب و غریب و گفتارهای ابلهانه و سخیف و جسارت آمیز به خدا و تمسخر به حقایق دینی و عقلی می باشد و فساد دینی وعقب ماندگی عقلی جامعه یهودی را در آن قرن به خوبی نش?می دهد. ( )

مسیحیت:

اما مسیحیت از روزهای نخستین خود دستخوش تحریف افراطیها و تأویل جهال و بت پرستی نصارای روم گشت ( )که همه اینها، تعالیم سهل و پاکیزه حضرت مسیح را زیر آوار خرافه ها مدفون و پنهان ساخت و نور توحید و عبادت خالص برای الله، پشت ابرهای متراکم ناپدید گشت.

یکی از نویسندگان مسیحی در خصوص این که عقیدۀ تثلیث چگونه در جامعه مسیحی از اواخر قرن چهارم نفوذ کرده است، چنین می نویسد:« این عقیده که خدای واحد، مرکب از سه اقنوم است از ربع آخر قرن چهارم در فکر و درون جهان مسحیت نفوذ کرد و مانند یک عقیدۀ رسمی و مسلم دوام یافت ودر کلیه نقاط جهان مسیحی مورد قبول واقع شد.

اما سر انجام در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی پرده از حقیقت و اسرار آن برادشته شد » ( ).مورخ معاصر مسیحی در مورد چگونگی ظهور بت پرستی و وجوه گوناگون آن در جامعه مسیحی و این که چگونه مسیحیان تحت تأثیر ملت ها و ادیان شرک آلود، واقع شدند، وشعائر ملی و عادات مذهبی آنها را از روی تقلید و تأثیر یا جهالت ونادانی پذیرفتند، در کتاب خود " تاریخ مسیحیت در پرتو علم کنونی " می نویسد : « بت پرستی گرچه پایان پذیرفت، ولی کاملا از بین نرفت، بلکه در درون دلها سرایت نمود و هر آنچه که در بت پرستی بود تحت پوشش مسیحیت ادامه پیدا کرد. آنان که از خدایان و شخصیت های مذهبی کناره گرفته بودند با کمال آسودگی خاطر، یکی از شهدای خود را به صفات خدایی ملقب نموده برای وی تندیس و مجسمه ای درست می کردند. بدین طریق شرک و پرستش بت ها به نام شهدای محلی رواج یافت، هنوز این قرن به پایان نرسیده بود که پرستش شهدا و اولیا رواج پیدا کرد و یک عقیدۀ جدید به وجود آمد که دارای صفات ألوهیت هستند، واین بر اساس عقاید "أریسیین " بود که بنابر آن، اولیا سمبل تقدیس و پارسایی قرون وسطی تلقی گردیدند و اعیاد و جشن های بت پرستانه بنام های جدیدی موسوم گشت. تا این که بااآخره در سال 400 میلادی عید قدیم خورشید به نام عید میلاد مسیح تغییر نام یافت"( ).هنگامی که قرن ششم مسیحی آغاز گشت، جنگ شدیدی میان نصارای " شام " و" عراق " و نصارای "مصر" دربارۀ حقیقت و ماهیت مسیح در حال جریان بود که در نتیجه آن مدارس و کلیساها و منازل، به جبهه های جنگ تبدیل شد، به طوری که از تکفیر و ریختن خون یکدیگر دریغ نمی کردند. گویی دو دین جدا از هم، یا دو ملت کاملا مخالف با هم در حال نبرد هستند. ( )

بدین ترتیب جهان مسیحی به جای این که با فساد مبارزه کند و به اصلاح اوضاع بپردازد و بشریت را به سوی نجات فرا خواند در درون خود گرفتار مشکل شد ومجالی برای اصلاح بدست نیاورد.

مجوسیت:

اما مجوسی ها از قدیم الایام به عبادت عناصر طبیعی ( که بزرگ ترین آن آتش بود ) مشغول بودند. آنها برای این منظور آتشکده ها و عبادتگاه های مخصوصی ساخته بودند. این


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره خرافات عربستان

تحقیق درمورد تغییر اوضاع و احوال و تأثیر در اجرای تعهد

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درمورد تغییر اوضاع و احوال و تأثیر در اجرای تعهد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 36 صفحه

کار تحقیق«1» موضوع تحقیق: تغییر اوضاع و احوال و تأثیر در اجرای تعهد فهرست عناوین اصلی مقدمه 1 فصل اول: کلیات 5 فصل دوم: تاریخچه 9 فصل سوم: مبانی نظریه تغییر اوضاع و احوال 12 مبحث اول: مفهوم حقوقینظریه تغییر اوضاع و احوال 15 گفتاراول: عناصر سازنده اصل ربوس 15 مبحث دوم: نظریه اوضاع و احوال در حقوق ایران 22 گفتار اول: نظریه تغییر اوضاع و احوال در قانون مدنی ایران 23 نتیجه گیری 36 مقدمه: بی گمان عصر حاضر، عصر تحول ودگرگونی است، عصر پیشرفت و تکنولوژی است، عادات و رسوم و روابط اجتماعی دقیقاً دگرگون شده است و نیاز های امروز جوامع بشری چهره ای تازه به خود گرفته و از اساس متحول شده است.
از سوی دیگر، تحولات و پیشرفتهای حیرت آور علوم و فنون در سالهای اخیر، ایجاد ارتباط و همبستگی بیین ملتها را یک ضرورت انکار ناپذیر ساخته است، چندان که این عصر را «عصر ارتباطات » یا به تعبیر دقیق تر «عصر انفجار اطلاعات» نامیده اند.
در شرایط کنونی سر نوشت کشورها چنان به هم وابسته و مربوط شده است که هیچ کشوری نمی تواند به تنهایی در گوشه ای از جهان به سر برد، زیرا جدایی و اتروای یک ملت بقا و حیات آن را بخ مخاطره می اندازد.
بر همین اساسی، همراه با رشد صنعتی واقتصادی و علمی جوامع، مناسبات میان دولتها در زمینه های مختلف گسترش می یابد و از همین نقطه تلاش برای اعتلا و ارتقای سطح این مناسبات آغاز می شود. در این میان نقش مهم حقوق در تنظیم روابط بین المللی و توسعه و تداوم آن را نمی توان نادیده گرفت.
حقوق با وضع اصول و قواعدی که حاکم بر روابط داخلی و خارجی است، شرایط لازم برای گسترش و استمرار این روابط را مهیا می کند و مشکلات و موانع مفاد قرار داد و ضرورت انطباق شروط از اولیه با اوضاع و احوال تغییر یافته، حکم می کند.
به تعبیر دیگر، چنانچه تغییر بنیادین اوضاع و احوال، تعادل قراردادی و موازنه های تعهدات دو طرف را به شدت بهم زنده و انجام تعهد را برای یک طرف، به غایت سخت و دشوار و برای طرف دیگر، بسیار سهل و آسان سازد، در اینصورت، تعدیل یا فتح قرارداد که حکم استنثنائی و ثانوی قرادداد است، جایگزین حکم طبیعی و اولی آن ( لزوم وفای به عهد) می باشد. از این روست که با وجود آنکه رویه قضایی کشورهایی که نص خاصی در زمینه تغییر اوضاع و احوال زمان انعقاد عقد و آثار آن ندارد، با دیده تردید به این نظریه می نگرد، دسته بزرگی از کشورهای دیگر، آن را درقوانین داخلی خود پذیرفته اند.
از جمله کشورهایی که نظریه مذکور را در سیستم قوانین داخلی خود جای داده اند می توان به آلمان-ایتالیا- سوئیس- مصر- الجزایر- عراق-لیبی و سوریه اشاره نمود.
به هر تقدیر امروزه این نظریه چه در حقوق خصوصی و چه در قلمرو حقوق بین الملل به رسمیت شناخته شده است. ولی بنابر ضرورتهای خاص، آن را در قلمرو حقوق عمومی و در مورد قراردادهای اداری به کا برده اند.درحقوق بین الملل عمومی نیز، نظریه یاد شده به عنوان یکی از اصول مسلم و مورد قبول کشورهای متمدن مطرح شده و کنوانسیون 1969 وین راجع به حقوق معاهدات مقرراتی را در این زمینه پیش بینی نموده است.
همچنین در حقوق تجارت بین المللی و در قراردادهای بازرگانی خارجی به این نظریه نقش مهمی را بازی می کند، زیرا در شرایط حاضر به ندرت می توان قراردادی یافت که مسئله دگرگونی

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد تغییر اوضاع و احوال و تأثیر در اجرای تعهد

اوضاع سیاسی ایران در رژیم پهلوی 23 ص

اختصاصی از اینو دیدی اوضاع سیاسی ایران در رژیم پهلوی 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی :

هنگامی که نظام پهلوی در سایه‌ی استبداد و خفقان، به اوج مستی خود رسیده بود، جامعه‌ی ایرانی واکنش‌هایی خاص در این دوران به‌نمایش گذاشت که این واکنش‌ها از چشم درباریان مخفی نماند.بروز نارضایتی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی و شکست سلسله‌ی پهلوی، حلقه‌ی نهایی اوضاع سیاسی جاری در زمان حکومت پهلوی بود. نشانه‌های انحطاط از اواسط دهه‌ی 50 شمسی به چشم می‌خورد و حتی نزدیکان به دربار آن را احساس می‌کردند. مینو صمیمی از جمله‌ی این درباریان بود:«تقریباً هر روز به قضایایی برمی‌خوردم که از گسستگی بیش از پیش پیوند مردم و رژیم حاکم حکایت داشت. روند امور به جایی رسیده بود که بعضی افراد، بی‌باکانه، در حضور دیگران از رژیم بد می‌گفتند و به انتقاد از فساد مالی و رفتار غیراخلاقی خانواده‌ی شاه می‌پرداختند.» و همین مطلب از زبان پرویز راجی:«تا مدتی، من و امثال من، تبلیغاتی را که در مملکت رواج داشت، باور می‌کردیم و تصورمان و یا شاید آرزویمان این بود که دفعتاً معجزه‌ای خواهد شد و یک شبه همه چیز تغییر خواهد کرد. ولی حالا احساس می‌کنیم که تمام آن تصورات و آرزوها، خواب و خیالی بیش نبوده و تبدیل ایران به «پنجمین قدرت صنعتی جهان!» نیز بیش از حد مسخره به نظر می‌رسد. حقیقت این است که ما دارای کشوری عقب مانده و مردمی بی‌تمدن هستیم.» و تدوام همین امر در ساختار نیروهای مسلح در نوشته‌های عباس قره باغی:«مهم‌ترین عامل نارضایی در نیروهای مسلح شاهنشاهی در سال‌های اخیر، دو موضوع سوء جریانات مالی و عدم رعایت قانون و عدالت، در امور پرسنلی و مسائل رفاهی و اجتماعی بود.» واکنش مردم در قبال عملکردهای حکومت پهلوی، در خاطرات فریدون هویدا، به خوبی قابل مشاهده است:«ولی مردم طبقه‌ی پایین هرگز نمی‌توانستند، برای اقدامات رژیمی ارزش قائل باشند که در رأس آن شاه، دوستان و بستگانش را آزاد گذارده بود تا با اطمینان خاطر، کلیه‌ی امور تجارتی کشور را به خود اختصاص دهند و صرفاً، به فکر پرکردن جیب‌هایشان باشند. در این مورد، حتی طبقات مرفه نیز اکثراً از رفتار شاه و مواضع سیاسی وی، آشکارا انتقاد می‌کردند و روی هم رفته وضع به جایی رسیده بود که با گسترش سایه‌ی دیکتاتوری بر تمام شئون جامعه؛ هر مسأله‌ی نامطلوبی؛ در هرجا به چشم می‌خورد، همگی آن را به شاه نسبت می‌دادند و همین نکته است که می‌تواند علت اصلی نفرت عمومی ایرانیان را از شاه در سال 1357به خوبی آشکار سازد.» باز هم توصیفاتی از همین دست به قلم پرویز راجی:«(11آبان 57): جهش‌های سریع اجتماعی و اقتصادی دو دهه‌ی اخیر، این امید را در ما به وجود آورد که به زودی، در جامعه‌ی ایران، شاهد پیدایش عوامل ثبات و برانگیختن احساس مسئولیت در مردم خواهیم بود. ولی همراه با اعلام سیاست فضای بازسیاسی، چون مسئله‌ی بروز آثار ناشی از نارضایتی‌های مردم آن قدرها مورد توجه قرار نگرفت، به همین جهت نیز تشکیلات سیاسی ایران از استحکام چندانی برخوردار نبود، ]جامعه[ دچار ضایعات و صدمات شدیدی شد.» عبدالمجید مجیدی نیز دیدگاه‌هایی مشابه راجی، اما در عرصه‌هایی دیگر دارد:«گرفتاری ما این بود که نهادهای مملکت، درست کار نمی‌کرد. بنیاد حکومت مشروطه درست کار نمی‌کرد. یعنی مجلس، یک مجلس واقعی که طبق قانون اساسی عمل بکند، نبود. دادگستری‌مان یک دادگستری‌ای که آن‌طور که به اصطلاح قانون اساسی، مستقلاً و با قدرت عمل بکند، نبود. دولتمان که قوه‌ی مجریه بود، آن طوری که باید و شاید، قدرت اجرایی نداشت. توجه می‌کنید؟ این ساختار سیاسی، این نهادی که می‌بایست درست عمل بکند، وجود نداشت. در نتیجه آن تغییر گروهی که در دولت باید وجود داشته باشد، وجود نداشت. در نتیجه آن تغییر گروهی که در دولت باید وجود داشته باشد، گاه‌گداری یک گروهی بروند، گروه دیگری بیایند، وجود نداشت. آن اعتمادی که مردم، می‌بایست به دستگاه‌ها داشته باشند که وقتی وکیل مجلس صحبت می‌کند، حرف مردم را دارد می‌زند، وجود نداشت. آنجایی که پرونده‌ی شخصی می‌رفت به دادگستری می‌بایست اعتماد داشته باشد که قاضی با بی‌طرفی قضاوت می‌کند، این اعتماد وجود نداشت.» فریدون هویدا با صراحت بیشتری به توصیف آخرین سال‌های حکومت پهلوی نشسته است:«در سفر ایران، هر جا رفتم و با هر کس؛ اعم از آشنا یا بیگانه؛ صحبت کردم، همه به نحوی از اوضاع مملکت گله داشتند. در آن زمان، گرچه مردم هنوز شخص شاه را آشکارا هدف حمله قرار نمی‌دادند، ولی از انتقاد و بدگویی نسبت به خانواده‌ی او به هیچ وجه ابایی نداشتند. عبدالرضا این‌کار را کرد، غلامرضا آن کار را کرد و مواردی شبیه آن (البته بدون القاب سلطنتی آنها)، ورد زبان مردم بود. ولی در این میان والاحضرت اشرف، خواهر دو قلوی شاه، جایگاه ویژه‌ای داشت و حملات اصلی نیز اکثراً رو به سوی او هدف‌گیری می‌شد.» و البته اسدالله علم وقوع انقلاب اسلامی را زودتر از سایرین پیشبینی کرده بود:«هر اتفاقی ممکن است بیفتد. صحنه‌ی داخلی آن قدرها هم آرام نیست. مردمان عمیقاً ناراضی‌اند. مردم، خواهان چیزی بیش از رفاه اقتصادی هستند. آنان خواهان عدالت، هماهنگی اجتماعی و حق اظهار نظر در امور سیاسی هستند.» و آخرین قسمت از پرونده‌ی نظام پهلوی برپایی قیام همگانی در سراسر کشور بود. روایت درباریان از این خیزش خواندنی است. پرویز راجی در این باره چنین نوشته است:«(10 آذر 1357) امروز که ماه محرم در ایران آغاز شد، شورش مردم برای سرنگونی شاه نیز صورت جدیدی به خود گرفت. هزاران نفر در مقابله با مقررات منع رفت و آمد، از پشت بام‌ها و داخل کوچه‌ها، فریاد «الله اکبر» سردادند و مأمورین انتظامی نیز به سوی آنها آتش گشودند.» همین روایت، اما به قلم مینو صمیمی:«در آذرماه 1357 ]شمسی[، عظیم‌ترین تظاهرات مردم ـ که هرگز نظیرش را از آغاز قیام انقلابی تا آن زمان ندیده بودم ـ برگزار شد. در این تظاهرات که به صورت راهپیمایی آرام در طول خیابان شاهرضا صورت گرفت، حدود یک میلیون نفر از طبقات مختلف جامعه شرکت داشتند که در بین آنها هزاران زن، اکثراً با پوشش چادر نیز به چشم می‌خورد. این جمعیت عظیم در حالی که ضمن راهپیمایی خود، آرامش و نظم را کاملاً رعایت می‌کردند، چند شعار را بیش از همه ]و[ پشت سر هم،


دانلود با لینک مستقیم


اوضاع سیاسی ایران در رژیم پهلوی 23 ص

تحلیل محمود واعظی از اوضاع منطقه در گفت وگو با شرق

اختصاصی از اینو دیدی تحلیل محمود واعظی از اوضاع منطقه در گفت وگو با شرق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

تحلیل محمود واعظی از اوضاع منطقه در گفت وگو با شرق

خاورمیانه جدید رایس مرده به دنیا آمد

روز دوشنبه گذشته ساعاتی پس از آتش بس میان حزب الله لبنان و ارتش رژیم اسرائیل و جنگی که ۳۳ روز به طول انجامید، به دیدار دکتر محمود واعظی معاون پژوهش های سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام رفتیم تا با وی در مورد تحولات اخیر خاورمیانه صحبت کنیم. محمود واعظی که دانش آموخته روابط بین الملل است و دکترای خود را در این رشته اخذ کرده در عین حال در رشته مخابرات در دانشگاه های آمریکا تحصیل کرده اما همزمان با انقلاب اسلامی از رساله دکترای خود دفاع نکرده و به ایران بازگشته است. او که پیشتر معاون اروپا، آمریکای وزارت خارجه بوده و دوسال در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی معاونت اقتصادی این وزارتخانه را برعهده داشته در مورد وقایع اخیر خاورمیانه معتقد است که خاورمیانه جدید مورد نظر خانم رایس مرده به دنیا آمد و پیروز جنگ ۳۳روزه حزب الله لبنان بود. واعظی گرچه معتقد است که چارچوب قطعنامه صادر شده در مورد لبنان آمریکایی است اما در عین حال می گوید که پیامد های این قطعنامه به نفع حزب الله است. متن کامل مصاحبه ما با دکتر واعظی در پی می آید.آقای دکتر واعظی، اجازه بدهید از ابتدای جنگ ۳۳ روزه آغاز کنیم، ابتدا حماس یک سرباز اسرائیلی را به اسارت می گیرد و سپس با واکنش سنگین ارتش اسرائیل مواجه می شود. پس از آن حزب الله وارد عمل می شود و دو سرباز اسرائیلی را به اسارت می گیرد که با واکنش سنگین تر اسرائیل مواجه می شود. دلیل این واکنش اسرائیل چه بود و از این حملات پردامنه چه اهدافی را دنبال می کردواکنش اسرائیل به حماس و حزب الله دو مورد متفاوت است. یعنی یک موضوع داخلی و خارجی به شمار می رود. آقای اولمرت و حزب جدیدالتاسیس ایشان برخلاف انتظارها در انتخابات پارلمانی گذشته نتوانستند موفقیت مطلق به دست بیاورند و ناچار به ائتلاف با حزب کارگر شدند. یعنی عملا دولتی مقتدر در اسرائیل بر سر کار نیامد. نکته دیگر اینکه شخصیت اولمرت همواره در سایه شخصیت شارون بود. اولمرت از این فرصت پیش آمده استفاده کرد و به بهانه آزادی یک اسیر اسرائیلی که توسط حماس گرفته شده بود مردم غزه را سرکوب کرد تا اعتباری برای خودش کسب کند. بحث دیگر، بحث عرصه فلسطین است. برخلاف تصور آمریکایی ها و اسرائیلی ها در انتخابات سراسری گذشته در فلسطین، حماس با درصد بسیار بالایی، اکثریت کرسی های پارلمان را به دست آورد و حاکم سرزمین های فلسطینی شد. این موضوع به هیچ وجه برای اسرائیلی ها و آمریکایی ها قابل قبول نبود. بنابراین به دنبال بهانه ای بودند تا به نوعی حماس را سرکوب کنند. بنابراین ابتدا تلاشی سیاسی را آغاز کردند تا میان فتح و حماس اختلاف افکنی کنند. قبل از این درگیری ها در اراضی فلسطینی بحث رفراندوم مطرح بود و مسائلی که حماس و فتح به رهبری ابومازن را در مقابل هم قرار می داد. حتی بسیاری از کشورهای عربی هم تلاش می کردند تا به جای برقراری رابطه با حماس با ابومازن محمود عباس رابطه برقرار کنند. این تلاش های سیاسی با فشارهای اقتصادی هم همراه بود. محدودیت های عجیبی که برای بودجه حماس برقرار شد و تحریم های بین المللی علیه این دولت، در همین راستا انجام شد. بنابراین تصمیم گرفتند با این هجوم حماس را نابود کنند. اما آنچه که در لبنان اتفاق افتاد برمی گردد به تلاش های نظامی آمریکایی ها در منطقه بعد از یازدهم سپتامبر. در حقیقت این تلاش ها از بعد سیاسی از زمان کلینتون آغاز شد که به نتیجه نرسید و سرمایه گذاری هایی که پس از یازدهم سپتامبر، بوش از نظر نظامی انجام داد. با لشکرکشی به افغانستان و عراق. گرچه حمله به افغانستان ارتباط چندان مستقیمی با وقایع اخیر ندارد اما پیامد این حمله به بهانه مبارزه با تروریسم و تسری آن به گروه های فلسطینی و لبنانی و مبارزین مسلمان در راستای خواست اسرائیلی ها بود. حمله به عراق هم در همین راستا تعریف می شد. یعنی یکی از اهداف آمریکایی ها تسلط بر عراق در کوتاه مدت بود. هدف واشینگتن هم منزوی کردن همه کشورهای مخالف بود و از همه اینها مهمتر، طرح خاورمیانه بزرگ بود که پس از حمله به عراق مطرح شد.یعنی طرح خاورمیانه بزرگ بعد از حمله به عراق مطرح شد یا از قبل طراحی شده بود و با حمله به افغانستان آغاز شدبله، اصولا خاورمیانه یکی از مناطق حساس و تعیین کننده در سیاست خارجی آمریکا است و به همین دلیل آمریکایی ها همواره از طریق سیاسی به دنبال طرحی بودند تا وضعیت خاورمیانه را در راستای اهداف خودشان تغییر دهند. ضمن اینکه اروپایی ها هم از نگاه دیگری برای خاورمیانه طرح داشتند. طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا از طریق سیاسی اجرا نشد لذا آمریکا می خواست که نیروی نظامی آن را پشتیبانی کند. بر این اساس بحث خاورمیانه بزرگ مطرح شد. بحث خاورمیانه بزرگ مفصل است، یکی از اهداف آن امنیت اسرائیل و مشروعیت بخشیدن به آن است. خاورمیانه بزرگ هنگامی تحقق می یابد که کشورهای این منطقه اسرائیل را به رسمیت بشناسند و صلحی در منطقه برقرار شود که تامین کننده خواسته های اسرائیل باشد و روابط اقتصادی این رژیم با کشورهای منطقه عادی شود. اما ناکامی های آمریکا در عراق و اینکه به اهداف حداقلی هم در این کشور دست نیافت و از سوی دیگر پیروزی حماس عملا طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا را به هم ریخت.یعنی به نظر شما پیروزی حماس در فلسطین و روی کار آمدن یک دولت نزدیک به ایران در عراق، برنامه های آمریکا را با مشکل مواجه کردبله، دولتی نزدیک به ایران و دولتی که مستقل عمل می کند. نتایج انتخابات در چندین دوره مردم عراق برخلاف حمایت آمریکا از ایاد علاوی که یک شیعه سکولار است مردم به فهرست ائتلاف یکپارچه عراق دادند. این شکستی برای آمریکا بود در عراق. با همه سرمایه گذاری های نظامی، اقتصادی، تبلیغاتی و غیره سیاست آمریکا در عراق با شکست مواجه شد. در بحث افغانستان هم اگر بخواهیم اشاره کوتاهی بکنیم، امروز در این کشور با همه تلاش ها، طالبان مجددا در حال ظهور است و درگیری ها رو به افزایش گذاشته است و امنیت برقرار نشده و همه اینها برخلاف وعده هایی است که به مردم افغانستان داده شد. بازسازی اساسی در این کشور انجام نشده و از لحاظ اقتصادی هم کاری جدی برای مردم انجام نشده است.آقای دکتر بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که ارتش اسرائیل از چندین ماه قبل آماده این حمله بود. یعنی معتقدند که این واکنش سنگین یک شبه اتفاق نیفتاده است، نظر شما در این مورد چیستدقیقا، به نظر من هم حزب الله آمادگی حمله اسرائیل را داشت و هم اسرائیل طرح داشت برای حمله به لبنان. دلایل آن هم مشخص است: ۱ بحث داخلی سرزمین های فلسطینی، روی کار آمدن حماس و اینکه اولمرت به دنبال مشروعیت بخشیدن به خودش بود. اما بحث دیگر اینکه اسرائیل به دنبال خلع سلاح حزب الله بود. ۲ ظرف چند روز تا رودخانه لیطانی پیشروی کند. ۳ به دنبال اجرایی کردن قطعنامه ۱۵۵۹ بود و حاشیه امنیت کامل برای خودش ایجاد کند. ۴ نیروهای چندملیتی با مجوز اجرایی را در جنوب لبنان مستقر کند و ۵ به هر حال در شرایط جدید به لبنان و سوریه و کشورهای دیگر منطقه زهر چشم نشان دهد. اینها از روز اول جنگ روی صحبتشان حزب الله نبود. ولی منظورشان ایران و سوریه بود.آمریکایی ها هم از سوی دیگر اهدافی بزرگتر از اهداف اسرائیل دنبال می کردند و هماهنگی بسیار نزدیکی میان آمریکا، انگلیس و اسرائیل در وهله اول و در دایره ای دیگر بین برخی از کشورهای عربی و قدرت های بزرگ وجود داشت. دلیل آن هم اینکه کشورهای عربی از فردای حمله به لبنان سکوت پیشه کردند که انگار هیچ خبری در دنیا نیست. اما آمریکایی ها و انگلیسی ها از همان روزهای اول با حمایت از اسرائیل صحبت از نابودی حزب الله و خلع سلاح کامل آن می کردند. برخی از کشورهای عربی هم به جای موضع گیری علیه اسرائیل، صحبت از ماجراجویی حزب الله می کردند. به نظر من هماهنگی نانوشته میان این کشورها وجود داشت. عملا اسرائیل با پشتوانه نظامی و سیاسی بسیار گسترده علیه یک گروه به نام حزب الله وارد عمل شد. ارتش لبنان هم که اقدامی نکرد ولی در داخل لبنان گروه هایی از حزب الله وجود داشت. حمایت سوریه و ایران هم وجود داشت. اما پس از آن دو اتفاق افتاد: اول کشته شدن مردم بی دفاع لبنان به ویژه حمله به قانا و دوم استفاده از همه ابزارها برای محدود کردن حزب الله، یعنی همه تلاش خودشان را کردند تا جلوی دارو، غذا و غیره را بگیرند. این عوامل باعث شد افکار عمومی جهان علیه اسرائیل بسیج شود. نتیجه اینکه در یک زمان ۱۵ روزه در کشورهای عربی و اسلامی، لحن عوض شد. دولت های عربی و اسلامی حقایق را درک نکردند، بلکه تغییر لحن آنان به دلیل فشار افکار عمومی مسلمانان بود. به طور خلاصه اینکه اسرائیل اهدافی را در منطقه با هدف تثبیت مشروعیت خودش، مرعوب کردن لبنان و سوریه و ایران و حتی کشورهای عرب با توجه به سابقه جنگ های گذشته دنبال می کرد. در گذشته همه جنگ های اسرائیل علیه کشورهای عربی به یک هفته نکشیده بود. اسرائیلی ها تصور نمی کردند که یک گروه مورد حمایت شیعیان این گونه مقاومت کند. آنها فکر می کردند حزب الله را نابود خواهند کرد و این یک اشتباه محاسباتی اطلاعاتی بود. اگر آنها تحلیل امروز را از حزب الله داشتند، قطعا در آغاز جنگ این گونه صحبت نمی کردند و این گونه وارد جنگ نمی شدند. به هیچ کدام از اهداف تعریف شده شان هم دست پیدا نکردند. نه توانستند اسرایشان را آزاد کنند، نه حزب الله خلع سلاح شد. نیروهای ناتو و چندملیتی هم جای خود را به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل داد. بنابراین من معتقدم که این جنگ شکست ارتش اسرائیل بود که با این عملیات هیمنه اش فروریخت. وعده دولت اسرائیل به مردمش هم تحقق نیافت. اما در نقطه مقابل حزب الله نشان داد که یک گروه چریکی کوچک سی و چند روز می تواند در مقابل ارتش اسرائیل که خود را چهارمین یا پنجمین ارتش دنیا می نامد مقاومت کند. به اعتراف خود اسرائیلی ها و آمار رسمی شان ۱۲۶ نظامی اسرائیلی کشته شده اند که قطعا همراه با سانسور است. بسیاری از مردم شهرهای شمالی اسرائیل برای بیش از یک ماه در پناهگاه ها زندگی کردند. اما حزب الله تنها ۶۱ کشته داد و بیش از ۱۰۰ تانک مرکاوای ارتش اسرائیل را هم منهدم کرد. اسرائیلی ها ۱۰۴۵ لبنانی غیرنظامی را کشتند که ۳۵۰ نفرشان کودک بودند و تعدادی از آنها هم پیرزن و پیرمرد بودند. منهدم شدن سه ناوچه ارتش اسرائیل هم اتفاق بزرگی بود. تا به امروز در هیچ کدام از جنگ های گذشته نیروی دریایی اسرائیل ضربه ندیده بود.شما فرمودید که اسرائیل در گذشته در همه جنگ های کلاسیک پیروز شده است. اما در تنها جنگ چریکی در برابر همین حزب الله در جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ شکست خورد. مگر اسرائیل تجربه شکست در جنگ های غیرکلاسیک را نداشت، پس چرا وارد جنگ شدبه نظر من اسرائیل کاملا حساب شده عمل کرد. در یک هفته اول همه مسیرهای منتهی به جنوب لبنان را بست و حزب الله را محاصره کرد. یعنی حتی مسیرهای جنوب لبنان به خود لبنان را هم مسدود کرد. مسیر دارو و غذا را هم به جنوب مسدود کردند. اما حزب الله مقاومت کرد. این اشتباه محاسباتی اسرائیل بود. اسرائیل فکر نمی کرد که حزب الله بتواند با سلاح دیگری جز کاتیوشا شهرهای دورتر از فاصله ۲۰ تا ۲۵ کیلومتری را با مرز هدف قرار دهد. وقتی هم که هدف قرار داد، اسرائیل سعی کرد مقر پرتاب موشک حزب الله را نابود کند که باز هم چیزی پیدا نکردند. چون حزب الله از مناطق مسکونی ضربه می زد. بعد از آن هم فکر کردند که موشک های حزب الله تمام خواهد شد اما نشد. ضمن اینکه اسرائیلی ها فکر می کردند که با شروع جنگ حزب الله با فشار افکار عمومی لبنان مواجه می شود که این هم اشتباه بود. یعنی حزب الله که در گذشته با طایفه سنی به دلایل مختلف و مسائلی مانند ترور رفیق حریری مشکل داشت، در این قضیه بدنه سنی ها از راس بریدند و از حزب الله حمایت کردند. مسیحی های لبنان هم حمایت کردند. پس فشار افکار عمومی هم اشتباه محاسباتی بود. در ابتدای جنگ آنها می گفتند که حزب الله به دستور ایران و تحت الشعاع قرار دادن موضوع هسته ای وارد جنگ با اسرائیل شده است. ولی انصافا سید حسن نصرالله در نطق های تلویزیونی اش به قدری با مردم منطقی صحبت کرد که آنها قانع شدند جنگ لبنانی است. دوم اینکه آنها در هفته دوم جنگ آنقدر در جنوب لبنان آتش ریختند که فکر نمی کردند چریکی بتواند در آنجا باقی بماند. اما وقتی پس از آتش باری به قصد پیشروی به سمت رودخانه لیطانی با مقاومت چریک های حزب الله مواجه شدند و شروع به عقب نشینی کردند، حزب الله می دانست که اسرائیل توسعه طلب است و چشم به خاک لبنان دارد. بنابراین در زیرزمین سنگرهایی بتونی درست کرده بودند.آقای دکتر سئوال من اینجاست. چه لزومی داشت که حزب الله در این موقعیت زمانی وارد جنگ با اسرائیل شود در حالی که الان به هرحال زیرساخت های لبنان ویران شده است یعنی حزب الله انتظار این واکنش را از اسرائیل داشت و اگر داشت وارد این جنگ می شداین جنگ با انتخاب حزب الله نبود بلکه جنگی طراحی شده از قبل از سوی اسرائیل بود و به بهانه اسارت دو سرباز اسرائیلی آن را آغاز کردند. اما حزب الله معتقد است تا وقتی که حتی یک متر از خاک لبنان تحت اشغال است باید برای آزادی آن جنگید. مزارع شبعا در اشغال اسرائیل است و باید مقاومت کرد. حزب الله معتقد است که سربازان اسرائیلی را در خاک خودش به اسارت گرفته. این ایده اساسی حزب الله است. اما


دانلود با لینک مستقیم


تحلیل محمود واعظی از اوضاع منطقه در گفت وگو با شرق