اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره شیطان اولین کسى که بیعت مى کند

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره شیطان اولین کسى که بیعت مى کند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

شیطان اولین کسى که بیعت مى کند .:

 سلمان مى گوید: وقتى پیغمبر اسلام رحلت فرمود، على در خانه مشغول غسل دادن آن حضرت بود. من گاهى به او کمک مى کردم ، گاهى به مسجد مى آمدم و از مردم خبر مى گرفتم . وقتى از مسجد به خانه برگشتم ، على پرسید: اى سلمان ! چه خبر دارى ؟ عرض کردم : خبر تازه این که ابوبکر بر منبر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نشسته ، مردم نه با یک دست بلکه با دو دست با او بیعت مى کنند.حضرت على علیه السلام فرمود: اى سلمان ! آیا متوجه شدى چه کسى اول با او بیعت کرد؟ آیا اولین کسى که بالاى منبر رفت و با او بیعت نمود چه کسى بود؟سلمان گفت : او را نشناختم ، ولى پیرمرد سال خورده را دیدم که بر عصایى تکیه زده ، میان دو چشمش جاى سجده دیده مى شد، پیشانى او در اثر سجده پینه بسته و این طور مى نمود که باید وى زاهدى باشد. از لابلاى مردم به سوى منبر رفت در حالى که مانند باران اشک مى ریخت .گفت : خدا را شکر که قبل از مردنم تو را این جا مى بینم . اى ابوبکر! دستت را براى بیعت به سویم دراز کن ! ابوبکر دستش را جلو برد او هم بیعت کرد و گفت : امروز، روزى است مانند روز آدم ! از منبر پایین آمد و از مسجد خارج شد.امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: اى سلمان ! آیا او را شناختى ؟ عرض کرد: نه یا على ، ولى از گفتارش ناراحت شدم . مانند این که مرگ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را مسخره گرفته بود.حضرت على علیه السلام فرمود: او شیطان بود. پیامبر به من خبر داد، ابلیس و یارانش روز غدیر خم شاهد منصوب شدن من به امر خدا بودند. و نیز گواه بودند که خدا و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم من را صاحب اختیار آنان نمود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم هم به آنان دستور داد حاضران به غایبان اطلاع دهند.روز غدیر خم ، شیاطین و بزرگان آنان به خود شیاطین ، روى آوردند و گفتند: این امت مورد لطف و رحمت خداوند قرار گرفته و از این پس از گناه دور خواهند بود. ما دیگر بر این امت راه پیدا نخواهیم کرد. آن گاه پناه گاه و امام بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را شناختند و شیطان هم گرفته و محزون شده بود.امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اى سلمان ! پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به من خبر داد که : مردم در سقیفه بنى ساعده با ابوبکر بیعت خواهند کرد. بعد از آن بر سر حق ما اختلاف پیدا مى کنند، با دلیل ما استدلال مى نمایند، بعد به مسجد مى آیند. اول کسى که با او بیعت مى کند، شیطان است ! که به صورت پیرمرد نجدى خواهد بود و این حرف را خواهد گفت .بعد حضرت فرمود: اى سلمان ! بعد از بیرون رفتن ، از روى خوشحالى فریاد زد، و تمام شیاطین را دور خود جمع کرد، آنها در مقابلش سجده کردند و گفتند: اى رئیس ! و بزرگ ما، تو همان کسى هستى که آدم را از بهشت بیرون کردى . شیطان هم مى گوید: کدام امت بعد از پیامبرش گمراه نشد؟ خیال کرده اید من دیگر راهى برآنان ندارم ! نقشه و حیله مرا چگونه دیدید؟از حیله من بود که ملت با دستور خدا و رسولش ، راجع به اطاعت از على مخالفت کردند، وزیر بارش نرفتند!؟ اى سلمان ! این همان گفته خداوند است که در قرآن مى فرماید:همانا، شیطان حدسى که درباره آنها بوده بود، به مرحله عمل رسانید))(543)سپس آنها شیطان را پیروى کردند جر گروهى از مؤمنان که آنها اطاعت از شیطان نکرده و با او مخالفت کردندامام باقر علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام شیطان را بر در خانه خود دید و او را شناخت ، گریبانش گرفت و بر زمین زد و روى سینه اش ‍ نشست . شیطان گفت : یا على ! از روى سینه من بلند شو تا تو را بشارتى دهم .على علیه السلام از روى سینه او برخاست و فرمود: اى ملعون ! چه بشارتى براى من دارى ؟ گفت : چون روز قیامت شود، فرزندت حسن علیه السلام از طرف راست عرش و حسین علیه السلام از طرف چپ به شیعیان خود جواز عبور از صراط و آزادى از آتش را مى دهند.باز آن حضرت بلند شد و گفت : من تو را به زمین خواهم زد، او را بلند نمود و بر زمین زد و روى او نشست .عرض کرد: یا على ! مرا رها کن تا بشارتى دیگر به تو دهم . وقتى او را رها کرد گفت : یا على ! آن روزى که خداوند آدم علیه السلام را خلق کرد، ذریه او را از پشتش خارج نمود که به شکل موجوداتى ریز بودند. از آنها عهد گرفت و به آنها خطاب کرد: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ همگى جواب دادند: چرا. آنان را شاهد بر خودشان گرفت . بعد از آن ، میثاق از حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم و تو گرفت . تمام آنان تو را شناختند و تو همه را شناختى . اینک هر کس بگوید تو را دوست دارم . او را مى شناسى و هر کس ‍ تو را دشمن دارد او را مى شناسى . براى بار سوم او را زمین زد. شیطان گفت : یا على ! بر من غضب نکن و از روى من بلند شو، تا تو را


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره شیطان اولین کسى که بیعت مى کند

شیطان اولین کسى که بیعت مى کند

اختصاصی از اینو دیدی شیطان اولین کسى که بیعت مى کند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

شیطان اولین کسى که بیعت مى کند .:

 سلمان مى گوید: وقتى پیغمبر اسلام رحلت فرمود، على در خانه مشغول غسل دادن آن حضرت بود. من گاهى به او کمک مى کردم ، گاهى به مسجد مى آمدم و از مردم خبر مى گرفتم . وقتى از مسجد به خانه برگشتم ، على پرسید: اى سلمان ! چه خبر دارى ؟ عرض کردم : خبر تازه این که ابوبکر بر منبر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نشسته ، مردم نه با یک دست بلکه با دو دست با او بیعت مى کنند.حضرت على علیه السلام فرمود: اى سلمان ! آیا متوجه شدى چه کسى اول با او بیعت کرد؟ آیا اولین کسى که بالاى منبر رفت و با او بیعت نمود چه کسى بود؟سلمان گفت : او را نشناختم ، ولى پیرمرد سال خورده را دیدم که بر عصایى تکیه زده ، میان دو چشمش جاى سجده دیده مى شد، پیشانى او در اثر سجده پینه بسته و این طور مى نمود که باید وى زاهدى باشد. از لابلاى مردم به سوى منبر رفت در حالى که مانند باران اشک مى ریخت .گفت : خدا را شکر که قبل از مردنم تو را این جا مى بینم . اى ابوبکر! دستت را براى بیعت به سویم دراز کن ! ابوبکر دستش را جلو برد او هم بیعت کرد و گفت : امروز، روزى است مانند روز آدم ! از منبر پایین آمد و از مسجد خارج شد.امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: اى سلمان ! آیا او را شناختى ؟ عرض کرد: نه یا على ، ولى از گفتارش ناراحت شدم . مانند این که مرگ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را مسخره گرفته بود.حضرت على علیه السلام فرمود: او شیطان بود. پیامبر به من خبر داد، ابلیس و یارانش روز غدیر خم شاهد منصوب شدن من به امر خدا بودند. و نیز گواه بودند که خدا و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم من را صاحب اختیار آنان نمود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم هم به آنان دستور داد حاضران به غایبان اطلاع دهند.روز غدیر خم ، شیاطین و بزرگان آنان به خود شیاطین ، روى آوردند و گفتند: این امت مورد لطف و رحمت خداوند قرار گرفته و از این پس از گناه دور خواهند بود. ما دیگر بر این امت راه پیدا نخواهیم کرد. آن گاه پناه گاه و امام بعد از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را شناختند و شیطان هم گرفته و محزون شده بود.امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اى سلمان ! پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به من خبر داد که : مردم در سقیفه بنى ساعده با ابوبکر بیعت خواهند کرد. بعد از آن بر سر حق ما اختلاف پیدا مى کنند، با دلیل ما استدلال مى نمایند، بعد به مسجد مى آیند. اول کسى که با او بیعت مى کند، شیطان است ! که به صورت پیرمرد نجدى خواهد بود و این حرف را خواهد گفت .بعد حضرت فرمود: اى سلمان ! بعد از بیرون رفتن ، از روى خوشحالى فریاد زد، و تمام شیاطین را دور خود جمع کرد، آنها در مقابلش سجده کردند و گفتند: اى رئیس ! و بزرگ ما، تو همان کسى هستى که آدم را از بهشت بیرون کردى . شیطان هم مى گوید: کدام امت بعد از پیامبرش گمراه نشد؟ خیال کرده اید من دیگر راهى برآنان ندارم ! نقشه و حیله مرا چگونه دیدید؟از حیله من بود که ملت با دستور خدا و رسولش ، راجع به اطاعت از على مخالفت کردند، وزیر بارش نرفتند!؟ اى سلمان ! این همان گفته خداوند است که در قرآن مى فرماید:همانا، شیطان حدسى که درباره آنها بوده بود، به مرحله عمل رسانید))(543)سپس آنها شیطان را پیروى کردند جر گروهى از مؤمنان که آنها اطاعت از شیطان نکرده و با او مخالفت کردندامام باقر علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام شیطان را بر در خانه خود دید و او را شناخت ، گریبانش گرفت و بر زمین زد و روى سینه اش ‍ نشست . شیطان گفت : یا على ! از روى سینه من بلند شو تا تو را بشارتى دهم .على علیه السلام از روى سینه او برخاست و فرمود: اى ملعون ! چه بشارتى براى من دارى ؟ گفت : چون روز قیامت شود، فرزندت حسن علیه السلام از طرف راست عرش و حسین علیه السلام از طرف چپ به شیعیان خود جواز عبور از صراط و آزادى از آتش را مى دهند.باز آن حضرت بلند شد و گفت : من تو را به زمین خواهم زد، او را بلند نمود و بر زمین زد و روى او نشست .عرض کرد: یا على ! مرا رها کن تا بشارتى دیگر به تو دهم . وقتى او را رها کرد گفت : یا على ! آن روزى که خداوند آدم علیه السلام را خلق کرد، ذریه او را از پشتش خارج نمود که به شکل موجوداتى ریز بودند. از آنها عهد گرفت و به آنها خطاب کرد: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ همگى جواب دادند: چرا. آنان را شاهد بر خودشان گرفت . بعد از آن ، میثاق از حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم و تو گرفت . تمام آنان تو را شناختند و تو همه را شناختى . اینک هر کس بگوید تو را دوست دارم . او را مى شناسى و هر کس ‍ تو را دشمن دارد او را مى شناسى . براى بار سوم او را زمین زد. شیطان گفت : یا على ! بر من غضب نکن و از روى من بلند شو، تا تو را بشارت دیگرى دهم . فرمود: من از تو بیزارم و لعنتم بر تو باد. عرض کرد: به خدا قسم اى پسر ابوطالب ! هر کس با تو دشمنى مى کند، من در وجود و نطفه او شرکت کردم ، آلت خود خود را در رحم مادرش داخل نمودم . بعد عرض کرد: یا على ! آیا آن آیه قرآن را قرائت کرده اى که مى فرماید: شرکت کن در اموال و اولادشان.

شیطان در عید غدیر فریاد کشید .

 یکى از جاهایى که شیطان فریاد کشید، فرزندان خود را جمع کرد و درد دل خود را براى آنان باز گفت و راه چاره اى خواست ، روز عید غدیر بود. آن گاه که حضرت رسول صلى الله علیه و آله وسلم على بن ابى طالب را خلیفه بعد از خود خواند.جابر از امام محمد باقر علیه السلام نقل مى کند که آن حضرت فرمود: زمانى که رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم در عید غدیر خم دست على را گرفت ، بلند کرد و به مردم معرفى نمود و جانشین بعد از خود قرارش داد. شیطان در میان لشکریان خود نعره اى کشید که تمام لشکریان و اولاد او در هر کجا بودند اطراف او فرود آمدند و گفتند: اى مولاى ما! چه مصیبتى به تو رسیده این قدر ناراحتى ؟ ما تا به حال فریادى از این وحشتناک تر از تو نشنیده بودیم !شیطان به آنها گفت : این پیغمبر امروز کارى را انجام داد که اگر به آخر رسد و عملى شود کسى تا روز قیامت ، خدا را معصیت و نافرمانى نمى کند - همه به سوى دین و تقوا و - خداشناسى ، ولایت و امامت پیش مى روند، از راه رستگارى قدم فراتر نمى


دانلود با لینک مستقیم


شیطان اولین کسى که بیعت مى کند

مقاله در مورد ناکثین (حزب پیمان شکن)

اختصاصی از اینو دیدی مقاله در مورد ناکثین (حزب پیمان شکن) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد ناکثین (حزب پیمان شکن)


مقاله در مورد ناکثین (حزب پیمان شکن)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:31

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 حضرت امیر (ع) پس از بیست و پنج سال کنار بودن از حکومت با اصرار مردم خلافت ظاهرى را قبول کرد و چون مردم با او بیعت کردند حضرت در ضمن خطبه اى سیره و روش حکومتى خود را که منطبق با قرآن و سنت پیامبر (ص) بود بیان نمود و عملاً از همان آغاز مطابق آنچه گفته بود عمل کرد. صراحت و عدالت حضرت امیر (ع) هر چند تودهئ مردم مسلمان را از ظلم هاى حکام قبل و بى عدالتى هاى گذشته رهانید و رضایت و آرامش آنان را فراهم ساخت اما در مقابل موجب جبهه گیرى ثروتمندان و قدرت طلبان شد و آنان که در گذشته بواسطه نزدیک بودن به دستگاه خلافت از ثروت بى دریغ و ریاست برخوردار بودند با تساوى حقوق آنها با دیگر و کنار گذاشتن از قدرت از حضرت امیر (ع) فاصله گرفته و به این ترتیب سه گروه عمده در مقابل آن حضرت در طول خلافت کمتر از پنجسال قرار گرفتند. این سه گروه ناکثین, قاسطین, مارقین بودند که جنگهاى جمل, صفین, نهروان را برپا کردند, در اینجا توضیح مختصرى نسبت به این سه گروه ذکر کرده و ریشه مخالفتها و برخورد حضرت با آنها را بیان مى کنیم:
الف: جنگ جمل به رهبرى عایشه, طلحه و زبیر: جنگ جمل جنگ طبقاتى قریش در مقابل حضرت امیر (ع) بود. براى ریشه یابى این جنگ لازم است خصوصیات قریش را بررسى کنیم .
قریش خود را اولاد حضرت ابراهیم (ع) مى دانستند و کلیددار خانه خدا بودند خصوصاً بعد از عام الفیل که سپاهیان ابرهه براى نابودى کعبه حمله کرده و بامر خداوند نابود شدند قریش این واقعه را به خود گرفته و بى جهت خود را عزیز مى دانستند و امتیاز خاصى براى خود نسبت به تمامى عرب قأل بودند و اعراب هم آنان را احترام مى کردند لیکن قریش در عمل بسیار فاسد بودند. مثلاً در قماربازى کارشان به جایى مى رسید که خود را مى باختند و برده طرف مقابل مى شدند یا در فساد جنسى ذوات الرایات داشتند ـ یعنى زنان روسپى که براى مشخص بودن خانه هایشان پرچمى سر درب منزل نصب کرده بودند ـ و غیر از بنى شام که نسلشان پاک بود افراد صحیح النسب در آنها کم بود و از جهت اقتصادى هم قریش اکثراً مترف و خوشگذران بودند اینها سالى دوبار به سفر تجارت مى رفتند تابستان به ایران یا روم و زمستان به یمن و حبشه کاروانهاى تجارتى مى بردند و از این راه ثروتهاى کلانى بدست آورده بودند مانند طلا, نقره, عود, بخور, ابریشم, غلام و کنیز; ایشان همانهایى بودند که از آغاز بعثت در مقابل پیامبر (ص) جبهه گرفتند و آن همه آزار و شکنجه و توهین به پیامبر اکرم (ص) و مسلمین صدر اول در مکه وارد ساختند بطوریکه بعضى از مسلمین مجبور به هجرت به حبشه شدند و پیامبر (ص) و نزدیکان و یارانش سه سال و اندى در سخت ترین محاصره اقتصادى در شعب ابیطالب محصور گشتند و بالاخره مجبور به هجرت به مدینه شدند. در مدینه نیز قریش آن حضرت را آسوده نگذاشت و جنگهاى زیادى چون بدر, احد, خندق و... را علیه مسلمین بر پا کردند و قبأل یهود را
که هم پیمان مسلمین بودند علیه آنها تحریک نمودند. آزار قریش


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد ناکثین (حزب پیمان شکن)

تحقیق در مورد بیعت

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد بیعت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بیعت


تحقیق در مورد بیعت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:18

 

 

 

مفهوم بیعت‏

کارکِرد بیعت در عصر جاهلى‏

بیعت‏هاى عصر نبوى‏

الف) قبل از هجرت‏

ب) از هجرت تا رحلت‏

1. بیعت رضوان (شجره)

بیعت در عصر خلفا

 

 

 

«بیعت» و کارکردهاى آن در عصر جاهلى و صدر اسلام‏

حمید رضا مطهرى 1

یکى از سنت‏هاى عصر جاهلى که مورد تأیید و استفاده‏ى اسلام قرار گرفت بیعت است.
شباهت‏ها و تفاوت‏هایى میان بیعت در عصر جاهلى و صدر اسلام وجود دارد. شباهت، بیش‏تر در شکل اجرا و برخى شرایط و خصوصیات و متولیان امر بیعت است؛ اما تفاوت مهم بیعت در عصر جاهلى با صدر اسلام، تفاوت کارکردى آن است که ریشه در نظام سیاسى و نوع حاکمیت موجود در آن دو عصر دارد.
در این نوشتار سعى کرده‏ایم ضمن بیان معناى بیعت و اشاره‏ى مختصرى به نظام سیاسى و برخى سنت‏هاى عصر جاهلى و صدر اسلام، تفاوت کارکردى آن را در این دو عصر بیان کنیم.

واژه‏هاى کلیدى: بیعت، سنّت، عصر جاهلى، صدر اسلام، کارکرد انشایى، کارکرد تأکیدى.

مفهوم بیعت‏

بیعت از ماده بیع (ب - ى - ع) و به معناى عهد و پیمان و پذیرش ریاست و حکومت کسى است.2 بیع به معناى خرید و فروش بین بایع و مشترى است بیعت نیز معامله‏اى است که بین بیعت کننده و بیعت شونده واقع مى‏شود. بیع و بیعة از حیث شکل ظاهرى هم یکسان‏اند. در عرب رسم بود که هنگام خرید و فروش پس از تعیین ثمن و مثمن، براى قطعى شدن معامله، دست راست خود رابه هم مى زدند و مى‏فشردند (مصافحه مى‏کردند)؛ این عمل در بستن پیمان هم به کار برده مى‏شد و به تدریج در هنگام انعقاد پیمان و انتخاب فرمانده جنگ و رییس قبیله و... همین عمل مرسوم شد و به هنگام بیعت دست راست خود را در دست حاکم یا رییس یا فرمانده جنگ و... مى‏گذاشتند وابراز وفادارى مى‏کردند.
بیعت در اصطلاح عبارت است از تعهدى که شخص یا اشخاصى به منظور اطاعت یا وفادارى نسبت به شخص یا اشخاص دیگر مى‏پذیرند و، در مقابل، شخص یا اشخاص بیعت شونده نیز وظیفه‏اى را بر عهده مى‏گیرند.
دانشمندان تعاریفى را براى تعریف بیعت آورده‏اند، از جمله «معناها المعاقدة و المعاهدة3...»،
کان المبایع یعاهد امیره‏4...» و «البیعة الصفقة على ایجاب البیع و على المبایعة».5
در این تعریف‏ها از کلماتى نظیر معاقده، معاهده و مبایعه (باب مفاعله) استفاده کرده‏اند که داراى معناى طرفینى است و از آن‏جا که بیعت یک نوع عقد است ودر عقد نیز دو طرف وجود دارد (ایجاب و قبول)، هر کدام چیزى رابه دیگرى واگذار کرده، حقى بر دیگرى پیدا مى‏کنند که در صورت تخطّىِ یکى از آنها، تعهد و مسئولیت طرف مقابل نیز از بین مى‏رود؛ بنابراین، اثر بیعت با توجه به عقدى بودن و طرفینى بودن آن، پیدایش مسئولیت متقابل در طرفین این عقد است. این مسئله را در بیعت‏هاى انجام گرفته، خصوصاً در دوران اسلامى و در کلام بزرگان دین مبین اسلام و کارهاى آنها ملاحظه مى‏کنیم.
پیامبرصلى الله علیه وآله در عقبه‏ى ثانى به یثربیان فرمود: «با شما بر اسلام بیعت مى‏کنم.» برخى افراد سؤال کردند: یا رسول‏اللَّه، مى‏خواهیم بدانیم که با بیعت، خدا و رسول او چه حقوقى بر ما پیدا مى‏کنند و ما چه حقوقى بر آنها داریم؟ پیامبرصلى الله علیه وآله به بیان آن پرداختند.6 امام على‏علیه السلام در نهج البلاغه به حقوق متقابل حاکم و مردم اشاره دارند: «اى مردم، مرا بر شما حقى و شما را بر من حقى است...».7
بنابراین، با توجه به تعاریف بیعت و کلمات دانشمندان و سخنان بزرگان دین (مانند پیامبرصلى الله علیه وآله و على‏علیه السلام) چنین استنباط مى‏شود که بیعت یک امر تعاقدى و طرفینى است.

کارکِرد بیعت در عصر جاهلى‏

بیعت داراى دو نوع کارکرد است: 1- تأکیدى به معناى پذیرش ریاست و حکومت و اعلام تعهد و وفادارى نسبت به شخص یا اشخاص. 2- انشایى به معناى اعطاى حاکمیت و ریاست (انتخاب رییس یا حاکم). اما پیش از پرداختن به نقش بیعت در عصر جاهلى، ناچاریم نگاهى به وضعیت سیاسى و اجتماعى این دوره‏ى شبه جزیره‏ى عربستان داشته باشیم و برخى سنت‏هاى آن رامورد بررسى قرار دهیم.
قدر مسلم این است که در حجاز آن روز، خصوصاً مکه و اطراف آن، نه یک حکومت مرکزى به معناى امروزى وجود داشت و نه پادشاه و رییس که تابع و خدم و حشم داشته باشد و نه رییس واحدى؛ حتى حکومت‏هاى کوچک و پراکنده نیز وجود نداشت. مکه از تعدادى شعب تشکیل شده بود که هر شعبى مربوط به عشیره‏اى بود و امور هر شعب از قبیل اجراى قوانین و تأدیب متمرّدین و... بر عهده‏ى رؤساى آن، که همان اهل حل و عقد بودند قرار داشت.8
بنابراین، اساس زندگى جامعه‏ى عرب قبل از اسلام بر سازمان عشیره‏اى و قبیله‏اى استوار بود، به طورى که مى‏توان گفت بارزترین خصیصه‏ى عرب درا ین دوره نظام عشیره‏اى آن بود. تیره‏ها و قبایل بسیارى در سراسر شبه جزیره‏ى عربستان پراکنده بودند وتمام معیارها و افتخارات آنها بر اساس انتساب به قبیله بود. قیبله در واقع نوعى دولت کوچک در صحرا بود که همه‏ى ارکان یک دولت را، جز سرزمین محدود و ثابت، در اختیار داشت.9


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بیعت