اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آب بند ها 20 ص

اختصاصی از اینو دیدی آب بند ها 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

آب بند ها

نقش آب بند ها(cut off) در شالوده , جلوگیر ی از حرکت کامل آب و یا دست کم طولانی کردن مسیر آب می باشد که در این مورد از فشار تخریبی زه کاسته می گردد و به هر حال دبی کلّ زه کاهش می یابد . در این فصل به طور عمومی و خلاصه در مورد انواع معمول روش های آب بندی توضیح داده می شود.

1.آب بند تزریقی

1-1.عوامل مؤثّر در تزریق

تکنیک تزریق(grouting) امروزه در بسیاری از پروژه های ساختمانی ودر هدف های متنوّع مورد استفاده قرار می گیرد که در پاره ای موارد به منظور مستحکم کردن زمین ,کاهش دادن تأثیر ارتعاش در خاک و کاهش دادن نشست خاک در اثر بارهای دینامیک و استاتیک و اهدافی مشابه آنچه ذکر شد می باشد, و در مواردی به منظور جلوگیری از حرکت آب است که بر اساس همین هدف در سد سازی مورد استفاده است .

استفاده از تزریق در پروژه های سد سازی گاه به منظور پر کردن شکاف ها و غارهای درون سنگ های آهکی در ارتباط با مخزن سد می باشد و زمانی به منظور پر کردن حفره های درون خاک در کل یک محدوده ی آب بندی و زمانی به منظور تکمیل آب بندهای دیگر از قبیل آب بندهای پرده سپری می باشد.

در مورد آب بندی خاک ها توسّط تزریق ,این روش معمولاً در محیطی کارایی لازم را دارد که نفوذپذیری محیط قبل از تزریق از cm/sec001/0 بیشتر باشد.

تزریق مواد در درون حفره های بین دانه های خاک , ضمن آب بندی کردن آن به استحکام آن نیز کمک می کند .

موادی که در تزریق به کار می رود متنوّع بوده و معمول ترین آن ها شامل سیمان, آسفالت ,رس و مواد شیمیایی است که انتخاب نوع آن ها , عمق نفوذ آن ها , ترتیب و چگونگی تزریق و فشار آن بستگی به شرایط شالوده , نوع و وضعیت آن , ارتفاع سد و هدف از تزریق دارد. مثلاً نوع دانه بندی و اندازه ی دانه ها و نفوذپذیری خاک نقش مؤثّری در انتخاب نوع ماده ی تزریقی دارد . جدول زیر به عنوان نمونه حدود تقریبی اندازه ی دانه ها را در ارتباط با مناسب بودن برای نوع خاصی از ماده ی تزریقی نشان می دهد :

نوع ماده ی تزریقی قطر متوسّط دانه ها(mm) مناسب برای تزریق

................................................................................................................................ سیمان 4/1- 5/0

بنتونیت با رس-سیمان 5/0-3/0

رس-مواد شیمیایی, بنتونیت-مواد شیمیایی 4/0-2/0

موادّ شیمیایی 2/0-1/0

................................................................................................................................

به لحاظ تاریخی , تا سال 1925 تنها ماده ی تزریقی معمول تقریباً فقط سیمان پرتلند خالص بود. هر چند سیمان خالص هنگامی ممکن است قابل استفاده در تزریق باشد که قطر مؤثّر دانه های خاک () در حالت سست از 5/0 میلیمتر و در حالت متراکم از 4/1 میلیمتر بزرگ تر باشد و این شرط به ندرت ممکن است وجود داشته باشد . بنابر این گرچه تعداد معدودی از پرده های آب بند تزریقی با سیمان موفّقیت آمیز بوده و در مورد آن ها تبلیغ شده است ولی اکثریت آن ها ناموفق بوده و محرمانه باقی مانده است(مأخذ شماره ی 6 ) .

در سال 1925 , "یوستن(Joosten)" روشی را به منظور استحکام و غیر قابل نفوذ کردن خاک ابداع نمود که مبتنی بر تزریق پی در پی محلول های سیلیکات سدیم و کلرور کلسیم بود . این روش هنوز هم مورد استفاده است , هر چند هزینه ی آن در پروژه های بزرگ یعنی برای آب بندهای پرحجم گران تمام می شود و تقریباً تا آن حد پر هزینه است که از اجرای آن صرف نظر می شود. این روش به صورت دیگری , مخصوصاً در فرانسه , پی گیری گردید , یعنی با استفاده از مخلوطی از سیمان و رس ( و گاهی با مواد شیمیایی به عنوان ضدّ انعقاد ) جایگزین گردید . بعد از مدّتی ماده ی شیمیایی به نامAM-9 مورد بهره برداری قرار گرفت. ویژگی این ماده این است که درون مجاری خاک پلیمریزه می شود و حفره ها را پر می کند و دانه ها را به هم پیوند می دهد , گرچه این روش نیز پر هزینه است. به طور کلّی موادّ تزریقی در منافذ بزرگ تر یعنی در موادّ درشت دانه بهتر نفوذ کرده و با شرایط ارزان نیز ضخامت بیشتر را تشکیل می دهند ولی در مورد موادّ دانه ریز باید موادّ تزریقی با لزجت کمتر به کار برده شوند .

آزمایش های واقعی در مقیاس بزرگ در مورد نتیجه ی تزریق نشان داده اند که صرف نظر از مقدار نفوذپذیری رسوبات شالوده ,میزان نفوذ پذیری بخش تزریق شده

به حدود تا سانتیمتر در ثانیه می رسد ( مأخذ شماره ی 6 ). این ارقام را می توان برای محاسبه ی مقدار زه در بخش تزریقی و به عنوان مبنایی برای تنظیم ضخامت آن به کار برد .

1-2.اجرای تزریق و روش های آن

از نظر اجرایی(در مورد تزریق , اخیراً کتاب "عملیات مهندسی تزریق" تألیفNonveiller توسّط مهندسین مشاور زاینداب(اصفهان) ترجمه شده است. علاقه مندان به این کتاب ارجاع می شوند.) به منظور تزریق مواد گمانه هایی به فاصله و عمق مناسب حفر شده و آن گاه ماده ی انتخابی را به داخل آن ها تزریق می کنند . فاصله و تعداد و عمق گمانه ها بستگی به نوع شالوده و نوع ماده ی تزریق و ضخامت خواسته شده برای پرده ی تزریقی دارد . معمولاً ضخامت پرده ی تزریقی حاصل را


دانلود با لینک مستقیم


آب بند ها 20 ص

تحقیق درباره آب بند ها 20 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره آب بند ها 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

آب بند ها

نقش آب بند ها(cut off) در شالوده , جلوگیر ی از حرکت کامل آب و یا دست کم طولانی کردن مسیر آب می باشد که در این مورد از فشار تخریبی زه کاسته می گردد و به هر حال دبی کلّ زه کاهش می یابد . در این فصل به طور عمومی و خلاصه در مورد انواع معمول روش های آب بندی توضیح داده می شود.

1.آب بند تزریقی

1-1.عوامل مؤثّر در تزریق

تکنیک تزریق(grouting) امروزه در بسیاری از پروژه های ساختمانی ودر هدف های متنوّع مورد استفاده قرار می گیرد که در پاره ای موارد به منظور مستحکم کردن زمین ,کاهش دادن تأثیر ارتعاش در خاک و کاهش دادن نشست خاک در اثر بارهای دینامیک و استاتیک و اهدافی مشابه آنچه ذکر شد می باشد, و در مواردی به منظور جلوگیری از حرکت آب است که بر اساس همین هدف در سد سازی مورد استفاده است .

استفاده از تزریق در پروژه های سد سازی گاه به منظور پر کردن شکاف ها و غارهای درون سنگ های آهکی در ارتباط با مخزن سد می باشد و زمانی به منظور پر کردن حفره های درون خاک در کل یک محدوده ی آب بندی و زمانی به منظور تکمیل آب بندهای دیگر از قبیل آب بندهای پرده سپری می باشد.

در مورد آب بندی خاک ها توسّط تزریق ,این روش معمولاً در محیطی کارایی لازم را دارد که نفوذپذیری محیط قبل از تزریق از cm/sec001/0 بیشتر باشد.

تزریق مواد در درون حفره های بین دانه های خاک , ضمن آب بندی کردن آن به استحکام آن نیز کمک می کند .

موادی که در تزریق به کار می رود متنوّع بوده و معمول ترین آن ها شامل سیمان, آسفالت ,رس و مواد شیمیایی است که انتخاب نوع آن ها , عمق نفوذ آن ها , ترتیب و چگونگی تزریق و فشار آن بستگی به شرایط شالوده , نوع و وضعیت آن , ارتفاع سد و هدف از تزریق دارد. مثلاً نوع دانه بندی و اندازه ی دانه ها و نفوذپذیری خاک نقش مؤثّری در انتخاب نوع ماده ی تزریقی دارد . جدول زیر به عنوان نمونه حدود تقریبی اندازه ی دانه ها را در ارتباط با مناسب بودن برای نوع خاصی از ماده ی تزریقی نشان می دهد :

نوع ماده ی تزریقی قطر متوسّط دانه ها(mm) مناسب برای تزریق

................................................................................................................................ سیمان 4/1- 5/0

بنتونیت با رس-سیمان 5/0-3/0

رس-مواد شیمیایی, بنتونیت-مواد شیمیایی 4/0-2/0

موادّ شیمیایی 2/0-1/0

................................................................................................................................

به لحاظ تاریخی , تا سال 1925 تنها ماده ی تزریقی معمول تقریباً فقط سیمان پرتلند خالص بود. هر چند سیمان خالص هنگامی ممکن است قابل استفاده در تزریق باشد که قطر مؤثّر دانه های خاک () در حالت سست از 5/0 میلیمتر و در حالت متراکم از 4/1 میلیمتر بزرگ تر باشد و این شرط به ندرت ممکن است وجود داشته باشد . بنابر این گرچه تعداد معدودی از پرده های آب بند تزریقی با سیمان موفّقیت آمیز بوده و در مورد آن ها تبلیغ شده است ولی اکثریت آن ها ناموفق بوده و محرمانه باقی مانده است(مأخذ شماره ی 6 ) .

در سال 1925 , "یوستن(Joosten)" روشی را به منظور استحکام و غیر قابل نفوذ کردن خاک ابداع نمود که مبتنی بر تزریق پی در پی محلول های سیلیکات سدیم و کلرور کلسیم بود . این روش هنوز هم مورد استفاده است , هر چند هزینه ی آن در پروژه های بزرگ یعنی برای آب بندهای پرحجم گران تمام می شود و تقریباً تا آن حد پر هزینه است که از اجرای آن صرف نظر می شود. این روش به صورت دیگری , مخصوصاً در فرانسه , پی گیری گردید , یعنی با استفاده از مخلوطی از سیمان و رس ( و گاهی با مواد شیمیایی به عنوان ضدّ انعقاد ) جایگزین گردید . بعد از مدّتی ماده ی شیمیایی به نامAM-9 مورد بهره برداری قرار گرفت. ویژگی این ماده این است که درون مجاری خاک پلیمریزه می شود و حفره ها را پر می کند و دانه ها را به هم پیوند می دهد , گرچه این روش نیز پر هزینه است. به طور کلّی موادّ تزریقی در منافذ بزرگ تر یعنی در موادّ درشت دانه بهتر نفوذ کرده و با شرایط ارزان نیز ضخامت بیشتر را تشکیل می دهند ولی در مورد موادّ دانه ریز باید موادّ تزریقی با لزجت کمتر به کار برده شوند .

آزمایش های واقعی در مقیاس بزرگ در مورد نتیجه ی تزریق نشان داده اند که صرف نظر از مقدار نفوذپذیری رسوبات شالوده ,میزان نفوذ پذیری بخش تزریق شده

به حدود تا سانتیمتر در ثانیه می رسد ( مأخذ شماره ی 6 ). این ارقام را می توان برای محاسبه ی مقدار زه در بخش تزریقی و به عنوان مبنایی برای تنظیم ضخامت آن به کار برد .

1-2.اجرای تزریق و روش های آن

از نظر اجرایی(در مورد تزریق , اخیراً کتاب "عملیات مهندسی تزریق" تألیفNonveiller توسّط مهندسین مشاور زاینداب(اصفهان) ترجمه شده است. علاقه مندان به این کتاب ارجاع می شوند.) به منظور تزریق مواد گمانه هایی به فاصله و عمق مناسب حفر شده و آن گاه ماده ی انتخابی را به داخل آن ها تزریق می کنند . فاصله و تعداد و عمق گمانه ها بستگی به نوع شالوده و نوع ماده ی تزریق و ضخامت خواسته شده برای پرده ی تزریقی دارد . معمولاً ضخامت پرده ی تزریقی حاصل را


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره آب بند ها 20 ص

تحقیق درباره تعلیم و تربیت متن اصلی با ترجمه 20 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره تعلیم و تربیت متن اصلی با ترجمه 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

 

American Philosophy

Narrativity, Modernity, and Tragedy:How Pragmatism Educates Humanity

Sami PihlströmUniversity of Helsinkisami.pihlstrom@helsinki.fi

 

ABSTRACT: I argue that the modernist notion of a human self (or subject) cannot easily be post-modernistically rejected because the need to view an individual life as a unified ‘narrative’ with a beginning and an end (death) is a condition for asking humanly important questions about its meaningfulness (or meaninglessness). Such questions are central to philosophical anthropology. However, not only modern ways of making sense of life, such as linear narration in literature, but also premodern ones such as tragedy, ought to be taken seriously in reflecting on these questions. The tradition of pragmatism has tolerated this plurality of the frameworks in terms of which we can interpret or ‘structure’ the world and our lives as parts of it. It is argued that pragmatism is potentially able to accommodate both the plurality of such interpretive frameworks—premodern, modern, postmodern—and the need to evaluate those frameworks normatively. We cannot allow any premodern source of human meaningfulness whatsoever (say, astrology) to be taken seriously. Avoiding relativism is, then, a most important challenge for the pragmatist.

1. The idea that "grand metanarratives" are dead is usually regarded as the key to the cultural phenomenon known as postmodernism. We have been taught to think that the Enlightenment notions of reason, rationality, knowledge, truth, objectivity, and self have become too old-fashioned to be taken seriously any longer. There is no privileged "God's-Eye-View" available for telling big, important stories about these notions. The cultural hegemony of science and systematic philosophy, in particular, is over.

Nevertheless, as even some postmodern thinkers themselves keep on insisting, we still have to be committed to the grand narrative of our individual life.(1) We cannot really dispense with the modernist notion of self, and the one who says we can forgets who she or he is. From the point of view of our own life, no postmodern death of the subject can take place. On the contrary, my death transcends my life; it is not an experienceable event of my life—as Wittgenstein also famously pointed out at Tractatus 6.4311. Most (perhaps all) of us feel that one's own death is hardly even conceivable from within one's life.

On the other hand, somewhat paradoxically, death must be postulated as the imaginary end point, the final event, of the story of my life. If there were no death (i.e., the annihilation of my self) to be expected, I could not even realize that I am leading a specific, spatio-temporally restricted human life. The fact that death is awaiting for me, even if I cannot fully understand what it is all about, enables me to think about my life as a coherent whole with a beginning and an end. Only with respect to such a life can the question of "meaning" or "significance" arise.

It seems, then, that no postmodernist talk about the disappearance of the subject, connected with the distrust felt toward grand narratives, can force us to give up this meta-level fact about our life. We might perhaps even say, echoing Kant, that the inescapability of death is a necessary "transcendental condition" of a meaningful (or, for that matter, meaningless) life. Human life as we know it is intelligible only under the circumstances in which death inevitably puts an end to it. Without death, our lives would be something entirely different, something about which we can have no clear conception whatsoever—not from the point of view of our present human condition, at least.

Death, then, plays a decisive role in the modern human being's understanding of her or his life as a unified narrative. Let us explore the essentially modern notion of narrativity in some more detail. It is a central element of the modern outlook, of our typically modern conception of personal identity, to employ this notion in making sense of our lives. The modern person, often without noticing it, conceives of her or his life as a "story", and this narrativist attitude to life has been conceptualized in various ways in the history of modern thought (cf. Taylor 1989). To see one's life as a linear progression from a starting point, through various phases (corresponding to adventures in a novel), up to its final page, death, is to be a modern person. To go postmodern is to break this chain of narration, as in self-conscious fiction, in which the story itself somehow "knows", and shows that it knows, that it is only a fictional story. The postmodern person could, or such a person thinks that she or he could, understand that the subjective life she or he leads is not really the life of a single, unified subject. Then, apparently, such a "subject" would not be a person in any normal sense of the term.

I am not simply suggesting that we should not at all attempt to go postmodern in this sense. The "antihumanist" French (as well as American) thinkers have had many insightful things to say about the ways in which the modern subject is constituted in terms of the social and political structures (e.g., power relations) which make life-narratives possible in the first place—instead of being the fully autonomous center of its life we are (modernistically) inclined to think it is. Furthermore, interesting post-structuralist developments of these investigations have been pursued. Some are still emerging. Yet, from the point of view of an individual human being living in her or his natural and cultural environment, there can be no total disappearance of the subject any more than there can be a total disappearance of all acting characters in a literary narrative. Narratives are about actions—usually about human actions in some problematic circumstances. There simply is no way for us humans to remove this fact of humanity. To do so would require that we turn into beings quite different from what we in fact are. As long as our life is intelligible to us, we will presumably be unable to fail to see ourselves as characters in a narrative, acting in the midst of the problems our environment throws against our face. Even the postmodernist writers themselves, whose work I am unable to comment upon here in any detail, must view themselves as subjects engaging in the intentional action of writing postmodernist prose.

It is, in fact, somewhat ironical that postmodernist philosophers and sociologists of science—for example, Joseph Rouse (1996) in his recent book—strongly emphasize the need to take seriously the narrative aspect of science, thus employing an inherently modernist notion in apologizing for postmodernism. "Modernist" philosophers of science need not necessarily oppose the idea that science, like any other human practice, is partly constituted through the narratives told in and about it.(2) On the contrary, they may join the postmodernist thinkers in granting narrativity an important place in the formation of scientific world-views.

2. I would now like to suggest that, despite the thoroughgoing modernity (or postmodernity) of our age, we should not only take into account the modern and postmodern literary analogues of human life (i.e., linear narrative and broken, "self-conscious" narrative), but also be prepared to look at our lives, at least occasionally, in premodern terms, e.g., in terms of classical tragedy. Our serious mistakes in life will, we might come to think, be "revenged"—perhaps not by any supernatural forces, but by other human beings or by the non-human nature nevertheless. Or at least so we can interpret those mistakes. We might, for example, conceive of a disastrous car accident or plane crash as analogous to the nemesis the tragic hero confronts after having committed the tragic mistake. Many people would undoubtedly consider this an irrational idea. The people who die in such accidents—let alone those millions who die in wars and massacres— are usually innocent. They never did anything that ought to be revenged: they made no tragic mistakes; they just died, unnecessarily.

But this is not the point. The tragic figures—say, Oedipus or Hamlet—were, in some sense, innocent, too. Perhaps the most tragic thing that can happen to a human person is that even an innocent life may be "revenged". Even if, in some conventional sense, the character has been innocent or even virtuous, there may still be something fundamentally "wrong" in her or his life, or in the very fact that she or he lives at all. In our (post)modern economic societies, we may quite easily think about our lives as crimes against humanity. It is because we live in the way we do that the non-human nature and all the poor people in the third world suffer incredibly. We cannot help contributing to the increasing of that suffering, even though we live as responsibly as we can within our standard Western liberal democracies. We deserve a nemesis.(3)

I do not think that any authentic feeling apparently captured in (quasi-)religious exclamations like "I am guilty" or "I have sinned" can be easily reached in concrete human life. But the Christian experience of sin, or moral condemnation in front of God, is perhaps the closest analogue to the experience I try to describe (an experience that we, rich Western people as we are, ought to be capable of having), except that the world-view of tragedy recognizes no Christian salvation. Therefore, tragedy is conceptually closer to us non-believers.

What I try to say is that the points of view to the world provided by fundamental physics, molecular biology, and neurophysiology are not the only legitimate ones to be taken into account when we try to understand our humanity. We should open our eyes to what, say, tragedy (among many, perhaps conflicting perspectives) can tell us about our lives. In the pluralistic spirit of pragmatism, we should tolerate various different points of view— language-games employing different standards of acceptability, pursuing different goals, and satisfying different human needs— for interpretively structuring the world, including our own place in its scheme of things (see Pihlström 1996a). Modern science is, of course, one of these human perspectives to reality, but the premodern tragic picture of man's fragile position in the world cannot be excluded just because there is no "scientific evidence" for its correctness. It is a correct picture in an entirely different sense, based on entirely different practical purposes. Pragmatists, early and late, have respected this plurality of our ways of experiencing and making sense of both human and non-human reality. They have had no use for the fiction of a "God's-Eye-View" to the world (here the traditions of pragmatism and postmodernism of course resemble each other), but, unlike postmodernists, they have not attempted to destroy the notion of a human subject. Instead, they have respected our need to ask questions about the significance of our individual lives. Therefore, pragmatism might also be able to accommodate our need— a very human need indeed— to be able to conceive of our lives as tragic (or, to point out a possible link between the premodern and modern standpoints, as tragic narratives).

Relevant examples could be multiplied. Another crucially important premodern source of insight for those who wish to make sense of their human limitedness might be the Book of Job (which is not a tragedy, of course). Reading the story about Job may make us appreciate our smallness and insignificance as parts of a vast amoral universe (cf. Wilcox 1989)— irrespective of whether we are theists, atheists, or agnostics, I would add.

The problem here, as so often in philosophy, is how to avoid uncritical relativism. Why can (or should) we "structure" our lives on the basis of tragedy, recognizing our hubris and the resulting nemesis, or on the basis of the Book of Job, recognizing our ignorance and weakness against the great mysteries of the creation, but not— at least not rationally and responsibly— on the basis of astrology (another premodern practice or viewpoint), postulating interstellar causal forces which determine the events of our lives? Both tragedy, the Bible, and astrology are, to use Nelson Goodman's term, "entrenched" in human culture. There has to be a normative point of view from which we can say that two of them should be taken seriously (though critically) in reflecting on human life whereas the third one should not. There has to be a way of saying that the human purposes which tragedy and the Scriptures (non-foundationalistically interpreted) serve are more serious and better purposes than the ones served by astrology (or other irrational pseudo-sciences).(4) It is hardly surprising that one of the constantly reoccuring charges that pragmatists have had to meet with is the accusation that pragmatism amounts to relativism.

The ultimate form of philosophical relativism is the first-person subjectivist view, according to which I am myself the only possible standard for the rationality (or moral acceptability, or any other normative virtue) of my beliefs, actions, etc. This is no doubt a possible position. It is related to still another example— admittedly, a modern rather than premodern one— which might throw light on the philosophical relevance of certain non-scientific, prima facie non-rational frameworks: the search for authentic existence, or authenticity for short, as constitutive of our individual lives. This search, inseparably connected with the inevitability of death and the above-mentioned experience of guilt, has been extensively discussed in the existentialist tradition, i.e., in the work of such literary and philosophical figures as Kierkegaard, Nietzsche, Heidegger, Sartre, and Camus (see Golomb 1995).

If it is true that we ourselves "create our authenticity" and that "[t]here is no one but ourselves to condemn or appreciate our behaviour" in the course of that creation (ibid., p. 25), there is a danger of solipsism that we must not fail to observe. If I am the measure of how my life— its authenticity, moral quality, or anything else about it— should be evaluated, then I am, in a profound sense, alone in the world. The world is my world.(5) Again, it is quite possible to hold this view. One cannot really argue against solipsism on theoretical grounds. Instead, the "argument" can only be based on an ethical decision to lead a certain kind of (authentic) life, to expose one's individual opinions to public normative criteria.

3. There is, then, no easy argumentative "solution" to the problem of relativism, subjectivism, and solipsism. This problem must be constantly faced when dealing with


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تعلیم و تربیت متن اصلی با ترجمه 20 ص

تحقیق درباره نیوتن قرن 20 انیشتین

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره نیوتن قرن 20 انیشتین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

مقدمه مطالب:

آلبرت انیشتین در سال 1879 میلادی در اولم آلمان متولد شد. در سال 1905 چهار گزارش که تعریف مجددی را بر مطالعات در رشته فیزیک ارائه می نمود چاپ کرد . همچنین در سال 1933 با به قدرت رسیدن هیتلر آمریکا را برای زندگی خود انتخاب کرد . در آخر در سال 1955 میلادی در پرنیستن دار فانی را وداع گفت.

«آلبرت انیشتین ، معمار دنیای (دینامیک ) تصور ما را از طبیعت تغییر داد.»

«هندسه ی مقدس»

در سالهای اول زندگی وی در آلمان نشان چندانی از نبوغ در وی مشاهده نشده تا سه سالگی زبان به سخن نگشوده بود . در نوجوانی تحت یک دوره ی آموزشی مذهبی قرار گرفت ولی با پرداختن به علم ،‌فلسفه و ریاضیات را جایگزین آن کرد. او شیفتهی کتاب الفبای ریاضیات یعنی همان « کتابچه ی هندسه ی مقدس» شده بود که مراحل و روشهای آن نه در آزمایشگاه بلکه در ذهن و صورت می پذیرفت. در این زمینه شکل امواج نور را از نظر بیننده ای که در طول آن حرکت می کند در ذهن خود مجسم کرد. پس از ورشکستگی پدر و عزیمت به شمال ایتالیا مدرسه را ترک گفت. یک سال از عمر خود را در سفر گذرانید و پس از آن به انسیتتوی فدرال تکنولوژی سوئیس مستقر در زور یخ ملحق گردید. در امتحان ورودی این انستیتو مردود و پس از یکسال مطالعه مجددا پذیرفته شد.

در دانشگاه به ارائه مقاله و خواندن مطالب مورد علاقه خود می پرداخت تا آنجا که یکی از معلمان او را « سگ تنبل » نامیده بود. در رشته خود فارغ التحصیل ولی در احراز پست آموزشی در دانشگاه با شکست روبرو شد در بیست و سه سالگی به سمت ممتحن یکی از ادارات سوئیس در برن به کارگمارده شد. عنوان کارشناس فنی درجه سر و حقوق متوسطش 675 دلار در سال بود . این پست به او اجازه داد تا با یکی از همکلاسیانش به نام میلوا ماریک اهل صربستان ازدواج کرده و بدین وسیله فرصتی یافت تا به علم فیزیک بپردازد.

در این رشته موارد بسیاری برای سنجش و آزمایش وجود داشت زیرا به مدت دو قرن قوانین اصلی حرکت و جاذبه توسط اسحاق نیوتن مطرح شده و در بین مردم انتشار لازم را یافته بود. موارد موجود برای توصیف حرکتهای نجومی دینامیک گازها و دیگر پدیده های فیزیکی روزانه از حد کافی فراتر بود. ولی در دهه 1880 ابراز پدیده های دیگری را به ویژه در فیزیک نور کشف کرد که با قوانین نیوتن در تضاد قرار داشت . تا پیش از آن بنا به گفته ی نیوتن چنین فرض می شد که نور تشکیل یافته از ذرات نیست بلکه یک موج است . دانشمندان برای اثبات فیزیکی نیوتن از وجود ماده ای به ئام اتر که تصور می کردند برای انتقال امواج نور از هوا لازم است خبر می دادند ولی آزمایشات متعدد ثابت کرد در این زمینه ماده ای به نام اتر وجود ندارد از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نیوتن قرن 20 انیشتین

تحقیق 20 صفحه ای درباره ویتامین ها

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق 20 صفحه ای درباره ویتامین ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

(بتاکاروتن)A ویتامین

این ویتامین جزودسته ویتامین های محلول در چربی بوده و برای تامین سلامتی بشر بسیار مفید و لازم است برای تولید مثل بیناَََََیی تنظیم رشد سلولی و سیستم ایمینی بدن حیاتی میباشد بدن می تواند آن را در انساج

پر چرب بخصوص کبد ذخیره کند.

بخصوص بتاکاروتن به یک گره از مواد شیمیایی که ضد اکسیدانAویتامین

نامیده می شوند تعلق دارد.این ویتامین در برابر اکسیژن حساس است و در چربی حل می شود ولی در آب غیر قابل حل است .ویتامین آ دو نوع است :

ویتامین( آ) که از جگر ماهی ها تهیه می شود .ویتامین آ که از جگر سیاه ماهی های آب شیرین حاصل می گردد منابع گیاهی ویتامین (آ) :(خرما-اسفناج-جعفری-زرده تخم مرغ-آلو بخارا-کرفس-کلم پیچ-هویچ-سیب زمینی-کدو حلوائئ-زردالو-هندوانه و هر نوع برگ سبز-قرمز و یا زرد بدست می آید) ویتامین(آ) درجگر سیاه ذخیره می شود ومقد ار آن در مبتلایان به قرحه-سفلیس-تورم شامه درونی قلب-اختلالات قلبی وعروقی وترمبورزسرخرگهای اکلیلی-تورم کلیه مزمن عفونت های کیسه صفرا- کم می شودو باید این کمبود بوسیله ی عصاره ویتامین مزبورویارژیم غذایی برطرف گردد. ویتامین(آ) درمواردنامبرده زیرتجویزمی شود: بیماری های روده-جگرسیاه-کلیه وبیماری قند-شب کوری(ولی نه درتمام شب کوریها)اکزوفتالمی و عفونت های پوست و بافتهای پوششی.زیادی این ویتامین در بدن نیز اثرات زیانبخشی دارد بهمین جهت خورن جگر سیاه روباه و خرس قطبی که از نظر ویتامین (آ)غنی هستند برای انسان زیان آور است.ویتامین(آ)برای سلامتی غشاء مخاطی چشم حلق و بینی و جهاز تنفسی وهاضمه لازم می باشد.

منافع

ویتامین (آ)ممکن است یکی از نیروهای عظیم و قدرتمند موادغذائئ باشد.

از محققین به طور وضوح ثابت نموده اند که می تواند در نبرد علیه سرطان تقویت سیستم ایمنی بدن جلوگیری و شفای تورم های پوستی موثر باشد.

کرم صاف کننده چروک صورت از ویتامین (آ)ساخته شده است.داروی ویتامین(آ) (تیگاسن)درمان دیگری برای بر طرف کردن لکه های سرخ بدن می باشد.اما آنچه گفته شد مقداری کمی از فواید ویتامین (آ)است . تحقیقا ت انستیتوی ملی سرطان نشان می دهد که ویتامین (آ)خواص گسترده ای در

مبارزه با سرطان دارد.محققین .دیگری می گویند ویتامین(آ) می تواند با

سرطان های مثانه-حلق-مری-معده-پروستات-روده بزرگ و مقعدمبارزه کند. مطالعات مردم شناسی در ایالات متحده آمریکا-اروپا و آسیا به

وضوح نشان می دهد که مصرف بتاکاروتن-ارتباط تنگاتنگی با کاهش

میزان سرطان دارد.مطالعات جانوری وانسانی نیز بیانگر این است که

ایمنی بدن را تقویت نموده و مقاومت انسان را در مقابل بیماری افزایش

داده و طول دوره را کاهش می دهد.

از عفونت دستگاه تنفسی جلوگیری کرده و به شفای زخمهای پوستی سرعت

می بخشد. بینایی راتقویت نموده و از شب کوری جلوگیری می کند.

همچنین باعث افزایش رشد بدن تقویت استخوانها-پوست وموی سالم-

دندانها ولثه های سالم می شود.تجربه نشان می دهد که مالیدن کرم ویتامین

(آ)به پوست-باعث جلوگیری از آکنه-جوش-لکه دارشدن و زخم پوست می-

شود.

منابع حیوانی:

روغن کبد ماهی-گوشت و سایر منابع حیوانی دارای ویتامین (آ)(رتینول)

میباشند.

B1) ویتامین

ویتامین (ب)که به اسم تیامین و آنورین هم خوانده می شود و در آب رقیق حل می شود ولی در چربی غیر قابل حل است این ویتامین در بدن ذخیره نمی شود و از طریق ادرار و عرق دفع میگردد .

در کشور های توسعه یافته بیشتر افراد بزرگسال دچار کمبود این ویتامین هستند.و کمبود این ویتامین بیشتر از کمبود انواع دیگر ویتامین ها مشاهده می شود و دلیل آن خیلی ساده و بدیهی است

مصرف الکل .متخصصین می گویند الکل بر تمام مواد غذائئ بدن بخصوص تیامین یا ویتامین (ب1)اثر باقی می گذارد .

ویتامین (ب1)درآب محلول بوده و بدن مقدار اضافی را دفع می کند و به علت اثر سود بخشی که روی سیستم عصبی دارد ویتامین فکر نامیده میشود و باید روزانه از آن برای جبران کمبود و کنترل احساسات مصرف نمود در طول بیماری استرس و عمل جراحی نیاز به این ویتامین بیشتر می شود برای بهره بیشتر آن را با ویتامین های بکمپلکس-

(2ب)و(6ب)مصرف کنید چون مصرف این ویتامین با آن ویتامین ها اثر بهتری می گذارد.

منافع:

این ویتامین باعث رشد شده و به عمل هضم کمک می کند(بخصوص کربوهیدراتها)وبه روح نشاط و شادی بخشیده و اعمال سیستمهای عصبی ماهیچه هاو قلب را بهبود می بخشد و از میزان خساراتی که الکل به سوخت و ساز وارد می کند جلوگیری می نمایدکاهش تیامین اعمال قلب را دچار اختلال کرده و مصرف آن به معالجه بیماری های قلبی کمک می کند.

آزمایشاتی که روی حیوانات انجام شده نشان می دهدکه تیامین پیروفسفات وکوکاربوکسیلازدرمعالجه حمله های قلبی موثراست.

تیامین تقریبااثرات سمی سرب را ازبین برده برای بچه هایی که درمعرض ناراحتیهای ناشی ازسرب قرارمی گیرندبسیارمفیداست.

منابع:

شیرخشک-برنج-گندم کامل-جو ولوبیا-سبزیجات وسبوس-زرده تخم مرغ-گردو-بادام زمینی وحبوبات وجود دارد.

B2ویتامین

این ویتامین که ریبوفلاوین ولاکتوفلاوین نیزخوانده شده وبرای هضم کاربوهیدرات وموادچربی لازم است به مقدارکم درآب والکل حل شده ودربرابرنور حساس است ومقداری از این ویتامین بوسیله باکتریهای روده ساخته می شود زیرا مقدارویتامین(ب) که ازبدن دفع می گردد

بیش ازمقداری است که واردآن می گردد. کمبود این ویتامین موجب افزایش ویتامین (1ب) در بدن می شود وکمبودآن ممکن است موجب عوارض زیربشود. تورم خشک پوست-سوزش زبان وپا-تورم زبان خارش مقعد-کم شدن حساسیت درناحیه پا وساق پا سر گیجه لرزوچشم درد. این ماده غذایی محلول درآب مانند تیامین به سهولت جذب شده و به تولید انرژی برای بدن کمک می کند وباید به طور مداوم مصرف شده و جایگزین گردد چه بوسیله غذا چه بوسیله مواد غذایی مکمل.

مصرف الکل به طور موثری احتیاجات ریبوفلاوین را افزایش میدهد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق 20 صفحه ای درباره ویتامین ها