اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله توجه خاص در مشاوره روانی کودکان

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله توجه خاص در مشاوره روانی کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه :
در فصل یک تعدادی از مشکلات مربوط به جامعه‌ی پیچیده‌ی امروز را توضیح دادم، مشلکاتی که کودکان در سال‌های اصلی رشد و نمو خود باید با آن‌ها دست به گریبان شوند. بدیهی است که مشاوران تمام راه‌حل‌ها را برای این مسائل نمی‌دانند اگرچه به نظر می‌رسد مطالب زیادی چاپ می‌شود و کمابیش توسط مشاوران اعمال می‌گردد. در این فصل روش‌های پیشنهادی نویسنده برای کار با این کودکان دارای احتیاجات و مشکلات مخصوص مطرح می‌شود. پیشنهادات شامل مراقبت، چگونگی محیط مشاور، و مهیا نمودن بستری آماده برای احتیاجات کودک است. خواننده ممکن است بخواهد به ضمائم A وB برای طرق مخصوص حل مشکلات رفتاری که ممکن است وابسته به این مسائل اجتماعی باشند مراجعه نماید.
این مسائل شامل: بدرفتاری با کودکان، طلاق، تشکل خانواده پس از طلاق، زندگی با یکی از والکدین، مردم و فوت اعضا خانواده، الکلی، کودکان نان‌آور خانوداه، افراد اوباش و خشونت است.

بدرفتاری با کودکان
کنگره‌ی بدرفتاری با کودکان را چنین معرفی می‌نماید: صدمات فیزیکی یا فکری، تجاوز جنسی، بی‌مبالاتی و غفلت در رفتار، بدرفتاری با کودکان زیر سن 18 سال توسط شخصی که وظیفه‌ی آسایش و فراهم آوردن رفاه کودک را در مواقع تهدید و زیان آسایش و رفاه و سلامت کودک دارد، (گروه تحقیقات و سلامت و رفاه اجتماعی ایالات متحده‌ی آمریکا 1975). کمیته‌ی ملی مشاوران مدرسه در آمریکا مقاله‌ای در مورد بیان مطلب بدرفتاریکودکان در سال 1988 منتشر کرد که آن را این طور تعریف می‌کند:
زدن ضربات و تحمیل چیزی اگر تصادفی نباشد بر روی بدن کودک، خسارات روانی مداوم و انکار احتیاجات روانی و فکری او (262)
مثال‌های ذکر شده در این بدرفتاری با کودک شامل: کبودی وسیع، سوختگی، پارگی، تاول یا فشار و استثمار او است، صدماتیکه نمی‌شود توضیح داد مانند: تجاوز جنسی، آزار و اذیت، استثمار، خسارات فکری و روحی مثل دست زدن به او و دعوا در خانه والدین داری مشکلات روانی و رفتاری ظالمانه است.
انجمن ASCA غفلت و بی‌توجهی به کودک را چنین معرفی می‌کند: فراهم نکردن غذای لازم، مراقبت، لباس، پناهنگاه و خانه، سرپرستی در امور، مراقبت پزشکی برای کودک. ص 262 و این رفتار را به عنوان سرپرستی نکردن و بی‌توجهی در امور پزشکی، غیبت غیرقانونی یا غیرعادی از مدرسه، کار بیش از حد، استثمار کودک، سوءتغذیه یا ترک او توضیح می‌دهد. (ASCA 1988)
علاوه بر این بدرفتاری عبارت است از: رفتار بد روانی، فیزیکی و یا جنسی با کودک. Bachman , Moeller و Moeller در سال 1993 نوشتند که: کشف بدرفتاری روانی بسیار مشکل است اگرچه خلاصه‌ی مطالب آن‌ها 6 دسته بدرفتاری روانی را معرفی می‌نماید:
1- بدنام کردن و خار کردم کودک در رابطه با توانایی‌های او ظرفیت‌های او و خواسته‌های او اظهار نظرهای فکری او.
2- کنار گذاشتن و جدا کردن او از جامعه
3- تهدید
4- توقع زیاد بدون در نظر گفتن سن او
5- اعمال روش‌های سخت؛یرانه شدید و تعرض‌آمیز که از استفاده‌ی زیاد مواد مخدر و الکل حاصل می‌شود.
6- فراهم نکردن مراتب لازم برای کودکانی که از نظر فکری به طور جدی معلول هستند.
Jonison در سال 1990 بدرفتاری فیزیکی را استفاده از وسایل بر روی بدن کودک و ضرر و زیان بافت‌های آن که از سرخی یک سیلی شورع می‌شود و زخم ناشی از حرارت، اشیاء تیز، مواد شیمیایی، یا داروها و موادمخدر می‌داند. مرکز بین‌المللی سوءرفتار با کودکان و غفلت از آن‌ها در ایالات متحده تمجاوز و بدرفتاری جنسی را چنین ارزیابی می‌نماید: کاری که روی یک کودک صورت می‌گیرد توسط یک شخص بزرگ‌تر برای تحریک جنسی کودک و برانگیختن میل جنسی او از طرف تجاوز کننده (در سال 1993 توسط Moeller, Bachmam)
به علت تعاریف مختلف از بدرفتاری با کودکان در جوامع و کشورهای مختلف و از آن جایی خیلی از وقایع مربوط به بدرفتاری با کودکان گزارش نشده است یا بد گزارش شده است، شیوع بدرفتاری با کودکان را نمی‌توان راحت رد یک جا ارزیابی نمود.
به علاوه همان طور که اظهارنامه سلامت روانی هاروارد اشراه می‌کند (جولای 1993ص1) همه‌ی خانواده‌ها یک نوع نظم و روش یکسان و قوانین یکسان در مورد کودکان و برهنگی آن‌ها و لمس کردن و بوسیدن، ندارند.
دو گزارش دولتی از آپارتمان بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده (1996 و 1997) آمار بین‌المللی بدرفتاری با کودکان و غفلت از آن‌ها را برای سال 1995 تهیه نموده است. آن‌ها ارزیابی نموده‌اند که حدود 2 میلیون گزارش بدرفتاری با کودکان از حدود 3 میلیون کودک دیده شده است. علاوه بر این بیش از نصف این گزارش‌های بدرفتاری احتمالی از سوی افراد با مدارک علمی بالا مثل استادان، پزشکان، متخصصان بهداشت روانی، کارکنان مراکز خدماتی اجتماعی و مراقبت از کودکان انجام گرفته است. در بین قربانیان تأیید شده‌ی بدرفتاری غفلت، بیش از 50% هفت ساله یا کوچکتر بوده‌اند و 26% آن‌ها هشت تا دوازده ساله و حدود 21% آن‌ها سیزده تا هجده سال داشته‌اند. تعداد قربانیان بدرفتاری دخترک کمی بیش از پسران است.
بدرفتاری با کودکان در تمام طبقات اجتماعی، اقتصادی و تحصیلی افراد جامعه دیده می‌شود. در بیشتر مواقع تجاوزکننده یا فرد بدرفتار یکی از افراد فامیل و یا دوستان است که مرد می‌باشد. فرد متجاوز از رشوه، تهدید گناه یا اجبار استفاده می‌نماید تا از سری بودن و نهفته نگه داشتن موضوع اطمینان حاصل کند. برای حمایت فامیل و قوم و خویش یا دوست ممکن است این بدرفتاری انکار گردد یا مخفی نگه داشته شود و این کار از راهنمای گوناگون صورت می‌گیرد، موضوع گزارش نمی‌شود و یا ضبط نمی‌گردد و کودک و خانواده‌ی او با این مورد روبه‌رو نمی‌شوند و کمکی یا معالجه‌ای دریافت نمی‌کنند.
چندین تئوری برای توضیح عوامل دست‌اندرکار بدرفتاری با کودکان مطرح است. خانواده‌ها معمولاً انعطاف‌ناپذیر و مستبد هستند و از هم دورند و از دنیای خارج هم ایزوله و جدا شده‌اند. شاید در آن‌ها تجربه‌ی مشکلات طلاق، ازدواج ، مشکلات و ارتباط بین والدین و کودکان وجود داشته باشد ولی آن‌ها مهارت و استعداد لازم برای مقابله‌ی با آن‌ها را نداشته باشند.
فقر،بی‌کاری، والدینی که قربانی بدرفتاری یکدیگر هستند، تغییرات تنش‌زا مثل جدایی و طلاق و تغییر مکان به محلی دیگری برای زندگی اغلب با بدرفتاری توأم می‌شوند. فاکتورهای اجتماعی مثل پذیرش کشمکش خانوادگی و تنبیه بدنی هم چنین می‌تواند با شیوع بدرفتاری با کودکان همراه گردد. کودکی که مورد بدرفتاری قرار گرفته است اغلب به موارد منفی فکر می‌کند و ممکن است منزوی شود، دیگران او را نپذیرند، مورد غفلت قرار گیرد و تهدید شود.
بدرفتاری روانی
اثر مخرب بدرفتاری روانی در زندگی کودکان به خوبی در تحقیقات و آزمایشات به عمل آمده درج گردیده‌اند. توهین به شخصیت و ارزش شخص، تهدید وارعاب، تنبیه توسط والدین، معلمان و دیگر بزرگترها و قلدری و تهدید توسط بزرگ‌ترها و دیرگ بچه‌ها همه ممکن است با این مشکلات همراه باشند. ندارک مشهود دال بر این است که نتایج بدرفتاری روانی در مشکلات جدی فکری، بی‌نظمی‌های رفتاری و ناهنماهنگی آن و یا هر دو رخ می‌نمایاند. تکنیک‌های مشاوره‌ای مثل مشاوره‌های ازدواج و طلاق، معالجات فامیلی، مداخله‌ی والدین و فرزندان آن‌ها، روش‌های مخصوص کار با خانواده‌هایی که از لحاظ اجتماعی جدا شده‌اند و کنار گذاشته شده‌اند و آموزش علمی برای کمک استادانه و عملی به افراد تحت بدرفتاری روانی پیشنهاد شده‌اند.
از آن جایی که کودکان مورد بدرفتاری قرار گرفته اغلب مشکلات روانی و رفتاری و فکری دارند و باعث می‌شود آن‌ها در کلاس درگیری ایجاد کنند در منابع علمی پیشنهاد شده است که روش‌های روانشناسی بدرفتاری کودکان در مدارس دائمی شوند. معلمان ممکن است در صحبت‌های خود دائماً نام‌های بد، تهدید و تنبیه به کار برند و دوره‌ی تحصیل طوری سازماندهی شود که به پیشرفت‌های درسی بیش از حد تأکید گردد در حالی که از پیشرفت اجتماعی افراد غفلت گردد و از طرف دیگر قلدرهای مدرسه یک فاکتور مهم هستند در گرایش‌ها بچه‌ها به این که از لحاظ رواین مورد تجاوز و تخطی قرار گیرند. مشاوران باید همیشه از امکان وجود بدرفتاری آگاه باشد البته وقتی که با کودکی مواجه‌اند که از مشکلات رفتاری و فکری رنج می‌برد.
بدرفتاری بدنی
کتاب سلامت روانی هاروارد (بدرفتاری با کودکان بخش 1 و 2 سال 1993) نتیجه گرفته است که بدرفتاری فیزیکی دراز مدت کاملاً شناخته نشده است. اثر بدرفتاری و دیگر تأثیرات آن در محیط و فامیل مشکل شناخته می‌شود. اگرچه ارزیابی شده است که حداقل 25% کودکان قربانی بدرفتاری فیزیکی، مشکلات روانی جدی دارند شامل نگرانی‌های مزمن، افسردگی، و گاهی عیوب دستگاه عصبی و مغز. Gaudin , Kurts و ... در سال 1993 گزارش داده‌اند که کودکان قربانی بدرفتاری فیزیکی در تحقیق آن‌ها، بسیاری از مشکلات جدی در مدرسه را تجربه می‌کنند مثل افتادن از دروس، حامگلی در زمان زیر هجده سال، مورد سوءاستفاده قرار گرفتن، نمره‌های پایین در دروس در امتحانات استاندارد ریاضی و زبان و تجدید دوره در یک سال یا همه‌ی سال‌ها 0رفوزه شدن) آن‌ها اشتیاق به تحصیل کمتری دارند و مشکلات رفتاری زیادتری دارند البته در مقایسه با دیگر بچه‌های کلاس شکست در تحصیلات دانشگاهی آشکارترین فاکتور بین کودکان طبقه‌بندی شده در این مورد غفلت است، اگرچه این گروه تجربه‌ی مشکلات شدید رفتاری را ندارند و در کلاس مشکلات سازگاری با محیط به صورت شدید شبیه بچه‌های مورد بدرفتاری فیزیکی قرار گرفته نیست.
تجاوز جنسی به کودکان
بر طبق تحقیقات Green در سال 1993 کزارش تجاوز جنسی و موارد گزارش شده در ایالات متحده واقعاً در سال 1980 افزایش نشان می‌دهد. تجاوز جنسی به دختران بیشتر از پسران اتفاق می‌افتد. پسران بیشتر د دسترس افراد غریبه هستند و دختران بیشتر قربانی تجاوز افراد خانواده می‌شوند (بدرفتاری با کودکان جلد 1 و 2 – 1993)
کودکان در تماس مکرر با متجاوز مشکلاتشان افزوده می‌شود البته برای باقی ماندن ارتباط و باید هم چنین در این موقع از عهده‌ی آسیب‌های ناشی از تجاوز هم برآیند.
در تحقیقی که او از مطالب علمی موجود نموده است (Green 1993) علائم کوتاه مدت مشاده شده در کودکان مورد تجاوز اغلب شامل ترسو بودن، نگرانی، پریشانی در خواب، بی‌خوابی، کابوس، دوری از چیزهایی که باعث ترس می‌شوند، ناهماهنگی بدنی و دیگر موارد شبیه بی‌نظمی و مشاور روحی و اختلال اعضاء بدن است. علائم پسران مورد تجاوز قرار گرفته است ممکن است شامل اختلالات ارتباطی مثل دروغ گفتن، دزدی، وحشیگری و حمله به دیگر بچه‌ها باشد. (بدرفتاری با کودکان جلد 1 و 2 سال 1993). کودکان با تجاوز شدشید ممکن است انزوا پیشه کنند و اولین مراحل علاوه یک دوره از فراموشی وسواسی شدید به رویا فرو رفتن، در خواب راه رفتن، نقاشی سیاه کشیدن، دوستان خیالی داشتن، در رساله‌ی Green ذکر شده است.
(و به این مطلب اشاره کرده است که بی‌نظمی‌های عدیده‌ی شخصیتی در کودکان این دهه برای اولین بار شناخته شده است و کودکان تقریباً همیشه مورد آزارهای شدید فیزیکی و جنسی قرار می‌گیرند. کمی عزت نفس، افسردگی و رفتارهای منجر به خودکشی ممکن است در کودکان با سن و سال بالاتر دیده شود که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند.
اختلال در رفتارهای جنسی غیرعادی نیست و ممکن است به صورت شدید و جلوگیری کنند مثل بازداری جنسی یا اختلال معکوس جنسی بروز نماید. Green نتیجه می‌گیرد که هیچ الگوی رفتاری اختصاصی نمی‌توانند در کودکان تجاوز جنسی را مشخص نمایدو بعضی از موارد ممکن است از خود علائم نشان ندهند. تشخیص باید بر طبق بسیاری از اطلاعات گوناگون صورت گیرد شامل گذشته، ارزیابی از قابل اعتماد بودن چیزهایی که کودک در صحبت‌های خود فاش می‌سازد، ارزیابی روانشناختی، آزمایشات بدنی، ارزیابی‌های بر طبق عملکرد روانی کودک و ارزیابی عملکرد خانواده‌ی او.
مقاله‌ی سلامت روانی هاروارد (بدرفتاری کودک، ج1 و 2 سال 1993) نتیجه گرفته است که بدرفتاری کودکانی که قربانی تجاوز جنسی و فیزیکی شده‌اند هیچ فرمول خاصی پذیرفته‌شده‌ای دیده نمی‌شود. این مقاله پیشنهاد می‌کند که مداخله‌ی در بحران و مشاوره ممکن است برای یک مورد ساده مفید باشد ولی در نمونه‌های شدیدتر سال‌ها باید معالجه بر روی کودک و افراد خانواده‌ی او صورت گیرد.
تکنیک‌های پیشنهادی برای کار روی کودکان مورد تجاوز قرار گرفته، شامل گوش دادن کامل به جزئیات، روشن کردن کلیه‌ی لغاتی که کودک در جمله‌های خود به کار می‌برد (منظورت چیست؟) یا (به من نشان بده) و بحث در مورد لمس کردن خوب و لمس کردن بد و در نظر داشتن این مورد که کودک حق داشته باشد به یک غیرمعمول بگوید (نه) و هم چینین بتواند صحبت کند با یک بزرگ‌تر مورد اعنماد و هر واقعه بدی که باعث ناراحتی او می‌شود به آن بزرگ‌تر بگوید شاید کودکانی که قربانی تجاوز جنسی بوده‌اند مشکل‌ترین افراد تحت معالجه باشند البته در قمایسه با کودکانی که از لحاظ فکری یا فیزیکی با آن‌ها بدرفتاری شده است. آن‌ها هم مانند بقیه یاد گرفته‌ان که به مردم اعتماد نکنند. آن‌ها توسط افرادی که دوست داشته‌اند شدیداً مورد تعرض قرار گرفته‌اند. مشاور ممکن است اوقات سختی را پیش رو داشته باشد تا اعتماد کودک را برای کمک به او جلب نماید.
مقاله‌ی بهداشت روانی هاروارد (بدرفتاری کودکان جلد 1 و 2 سال 1993) در مورد تحقیق برنامه‌های پیش‌گیری نظر خوبی نداشته است این مقاله نوشته زمانی که روی برنامه صرف شده کم بوده است و مفاهیم ارائه شده مشکل بوده‌اند مخصوصاً برای کودکان کم سن و سال‌تر. تحقیقات انجام شده در محل نشان می‌دهد فقط 10% افزایش در تعداد جواب‌های درست بعد از یک حضور ساده حاصل شده است و بیان نمده که افراد یازده ساله دوست دارند جواب‌های اشتباه بندهند ولی که از آن‌ها پرسیده می‌شود متجاوز شاید کسی باشد که شما را می‌شناسد و آیا شکتس قول و عهده و پیمان در این مورد درست ایست یا نه.
تحقیقات دیگر بر طبق مقاله پیشنهاد می‌نماید که کودکان شاید هنوز خیلی ترس داشته باشند و یا خجالت بکشند که آن را بگویند، و شاید کل این تحقیق و برنامه نگرانی‌هایی ایجاد نماید. نویسنده نتیجه گرفته است که هیچ کس نمی‌داند چگونه تکنیک‌های پیشگیری را به کودکان بیاموزد زیرا تجاوز در حالت‌های گوناگونی چهره‌ی خود را نشان می‌دهد و تحقیقات در مورد آن خیلی محدود بوده است.
روش‌های مشاوره‌ای کلی برای کودکان مورد آزار قرار گرفته
تنبیه متجاوز از الویت‌های اول مرسوم در اجتماع بوده است. تا کنون اجتماع از قربانی فراموش کرده است زیرا توجه آن به صورت طبی به مشکلات فیزیکی مسأله معطول گشته و قربانی از دسترسی متجاوز دور شده است. اخیراً قربانیان تجاوز کمک‌های بیشتری دریافت می‌کنند زیرا اطلاعات علمی در کلیساها و مدارس زیاد شده و گزارش‌ها و اطلاعات ارائه شده توسط رسانه‌های خبری زیاد شده و قربانیان تجاوز بیشتر می‌خواهند داستان خود را تعریف کنند تا به قربانیان دیگر کمک کنند. مشکلات رفتاری و روانشناختی درازمدت ممکن است از موراد حل نشده‌ی موجود که تجاوز به کودک را احاطه کرده ایجاد گردد. علائم فکری مانند عصبانیت، انکار، سرکوب، ترس، سرزنش خود، شک به خود، بی‌پناهی، کمبود عزت نفس، احساس گناه، پوچی، بی‌عاطفگی، علائم رفتاری نامشخص و غیرعادی ممکن است شامل کارهای اشتباه، گوشه‌گیری، علائم بدنی، کابوس و تشویق است. بعضی کودکان به مشاور ارجاع داده می‌شوند به علت این که رفتار تهاجی دارند و مشکلات رفتاری دارند آن‌ها رفتار تجاوزگرانه‌ی والدینشان را تقلید می‌کنند. بعضی‌ها رجوع داده می‌شوند به علت این که به طور شدیدی گوشه‌گیر شده‌آند و جدای از جامعه هستند و مکلات تحصیلی و اجتماعی دارد. کودکان مورد سخت‌گیری بیماراه ساده‌ای نیستند و کار با آن‌ها مشکل است آن‌ها یاد گرفته‌اند که به هم اعتماد نکنند یا به مردم دیگر به محیط در این دنیا که آن‌ها دارند هیچ چیز خوبد نیتس و همه جیز به آن‌ها آسیب می‌رساند. گوشه‌گیری از این دینای دردناک امن‌”ر از آن است که اربتاط با دیرگان برقرار کنند. برقراری دوستی و اعتماد ممکن است خیلی مشکل باشد. کودک نیاز دارد به این که احساسات خود را تصفیه و پاک کند، سوال کند و به موارد تجاوز پاسخ گوید تا موارد را بتواند حل کند. کودکان آموخته‌اند که پرستاران و دیگر بزرگ‌ها در زندگی آن‌ها همیشه بهترین کارها را انجام می‌دهند و نمی‌توانند بفهمند که مردمی که معمولاً باید آن‌ها را دوست داشته باشند یا از آن‌ها مراقبت کنند می‌توانند هم چنین بعضی اوقات به آن‌ها آسیب برسانند.
نیاز آن‌ةا به والدین و دیگر بزرگ‌ترها برای حفاظت و ایمنی کشمکش را افزایش می‌دهد. بعضی از کودکان فکر می‌کنند که سزاوار تنبیه انجام شده هستند.
سطح پیشرفت فکری آن‌ها و شناخت آن‌ها ممکن است به آن‌ها اجازه ندهد که مواجه‌ی با این مشکل را بفهمند که والدین آن‌ها مهربان و دوست‌داشتنی نیستند. پیشنهادات اختصاصی طرز مشاوره کودکان مورد تعرض در زیر آمده است.
1- در مشاوره‌ی همه‌ی قربانیان تعرض، مشاور باید آماده باشد که با مسائل بیمار کودک خود عجین گردد، شامل آزمایشات کودک در مورد چیزهای مورد علاقه مشاور
2- آرامش و تمدد اعصاب و تصورات ممکن است به کودک کمک کند یک نقطه‌نظر مثبت‌تری از خود و زندگی‌اش داشته باشد.
3- تشویق به ظاهر بدنی خوب و اعتماد به نفس در مورد وضع محاوره‌ای و گفت و گو و ضع غیرمحاوره‌ای یا بدنی و رفتاری.
4- بازی درمانی ممکن است به کودک مورد تخطی قرار گرفته کمک کند با احساسات و افکارش ارتباط برقرار کند.
5- کودکان مورد تجاوز جنسی به توجه خاصی نیاز دارند، درک و بینش و حمایت از طرف مشاور، اغلب این کودکان در ابتدا قادر به بحث در مورد مشکل یا مشاوره نیستند زیرا احساس شدید گناه می‌کنند و خیال می‌کنند که یک طوری آن‌ها حمله‌ی آن شخص را تحریک کرده‌اند یا می‌توانسته‌اند کاری کنند که او حمله نکند ولی آن کار را نکرده‌اند.
آن‌ها ممکن است احساس بی‌ارزش بودن و خجالت بکنند که مورد تجاوز یا تخطی به این طریق قرار گرفته‌آند. آن‌ها ممکن است بیشتر از آن که در مورد خود عمل تأثیر پذیرفته باشند از اعمال و سوالات پیش آمده متأثر گردند و اغلب آن‌ها احساس بدی از گناه دارند که والدین یا دیگر بزرگ‌ترها را به مشکل انداخته‌اند به زندان انداخته‌اند یا از خانه بیرون کرده‌اند زیرا به کودک گفته شده است. گوشی دادن به لغات و جلمه‌ها با همدلی و روشن‌گری آن‌ها و حرکات کودک می‌تواند مفید باشد.
6- تکنیک‌های خاص مثل مشاوره با کتاب، بازی با نقشه‌های مختلف، بازی درمانی، مشاوره‌های گروهی می توانند در نظر گفته شوند البته به تناسب درک و شعور کودک. قرار دادن کودک تجاوز جنسی شده در گروه و جمع احتیاج به هوشیاری خاص دارد مخصوصاً اگر آسیب در همین اواخر اتفاق افتاده باشد. شاید کودک آماده‌ی تقسیم و تشریک احساسات شدید نباشد.
7- ممکن است کودکان نیاز به این داشته باشند که اطلاع یابند چه چیز در لمس کردن و عمل و رفتار مناسب است و چه چیز مناسب نیست و اطمینان حاصل کنند که برخی از اعضاء بدن آن‌ها خصوصی هستند. ممکن است احتیاج داشته باشند که به آن‌ها گفته شود رفتارهای جنسی و تنبیهی بزرگ‌ترها که انجام داده‌اند بیمار و نامناسب بوده است. به علت محدود بودن رشد فکری و شناختی کودکان و ادراک آن‌ها و برای آرام کردن نگرانی حاکم بر محیط این نوع مسائل خلی از برنامه‌ها طراحی شده‌اند تا به کودکان در مورد تجاوز و تخطی نسبت به کودکان توسط بازی‌های نقش‌دار و عروسکی، کتاب‌های رنگی، فیلم‌ها، فیلم سینمایی و ... چیزهایی بیاموزند. کلماتی که در آن‌ها به کار رفته روشن و واضح نیستند ولی به جای آن مربوط می‌شود به لمس و مناطق مخصوص بدن. این برنامه‌ها برای تحصیل و بررسی جنسی ساخته نشده‌اند و برای آن هستند که به کودکان اطلاعاتی و روش‌هایی برای مقابله‌ی با وضیعت‌های تجاوز و سوءاستفاده معرفی نمایند.
8- آموزش جرأت داشتن که روی این موضوع تأ:ید داردکه چگونه باید گفت نه و یا چکونه وضیعت تجاوزی را کنترل کرد و خیلی ضروری است کودک احتیاج به کمک دارد تا بتواند ارزیابی کند علامت‌های هشدار تجاوز چیست و نقشه‌ةایی را بکشند تا از عهده‌ی رهایی از وضعیت برآیند. (به عنوان مثال، تلفن زدن به یک شخص خاص وقتی که پدر یا مادر شروع به نوشیدن الکل می‌کند) بازی‌های خاص که کودک در آن‌ها نقش دارد و نمایش‌های اینچنینی کودک را آماده می‌کند که با موضوع خیلی مؤثر کنار بیاید.
9- کودکان را تشویق نماییم به مجرد این که وضیعت تجاوز مشاهده شد آن را به کسی بگویند، بزرگ‌ترهایی که به کودکان تجاوز جنسی می‌کنند اغلب به او هشدار می‌دهند که رازشان را نگه دارند. کودکان احتیاج به این دارند که به آن‌ها تفهیم شود که چه موقع باید راز را بگویند و چه موقع اطلاعات به طور مطمئن باید حفظ‌ شود، و در موقع تصمیم به گفتن به چه کسی باید این راز را بگویند و چه کنند اگر بزرگ‌تر داستان آن‌ها را باورد نکرد.
10- مشاوران باید با مواردی که منجر به اعتماد کودک تجاوز دیده می‌شود آشنا باشند. تئوریسن‌های نمو و تکامل به این نکته توجه خاص داشته‌اند که کودکان قابلیت اعتماد خود را به مردم گسترش دهند و مردم هم متقابلاً به آن‌ها اطمینان داشته باشند تا بتوانند به طور مؤثر زندگی کنند. هنوز کودکان به خبرها و پیغام‌های زیاد برسند که برای حمایت آنان طراحی شده که ایجاب می‌:ند که دنیا و آدم‌های آن خطرناک باشند.
11- رایتکان در سال 1992 نظرش به این موضوع جلب شد که بعضی از موارد معالجه غیرمفید و گاهی مضر هستند. او از برخی از نویسندگان نقل قول می‌نماید که پیشنهاد می‌کنند کتاب‌های روانشناسی را کنار بگذارید و به کودک بیمار گوش دهید. Ratical به عنوان به کار برنده‌ی یک روش ترکیبی خاص معروف است: تصورات جهت‌گیری شده و راهنمایش شده هیپنوتیزم شناسایی و پاک کردن احساسات، خواندن مقالات و مجلات نوشن نامه، نوسازی ساختار شناخت و معلومات تا پیام‌های بد، درست شوند روش‌های پشت میز نشینی از بین بروند، نمایش فیلم اخلاقی، هنر، موسیقی و رقص. بدرفتاری کودک یک قسمت کوچک از یک رفتار بد مخاط به آن است و به شبکه‌ی خانواده وصل است همان طور که به شخصیت شخص مورد تجاوز هم ربط دارد و باید در نظر گرفته شود. به طور کلی واکنش های خانواده به کودکی که مورد تخطی قرار گرفته گسترش می‌یابد و با روش مشاوره و معالجه مخلوط می‌گردد و با آن درگیر می‌شود. مشاوران باید خانواده درمانی را باید در نظر بگیرند و در زمان مناسب طرح‌های معالجه‌ی خود را کامل نمایند. مشاورانی که با کودکان مورد تخطی قرار گرفته کار می‌کنند باید آماده باشند که یک در کس دست و حمایت کامل از تمام افراد درگیر موضوع ارائه دهند. یک واکنش طبیعی عصبانیت است نسبت به کسی که یک بچه را اذیت کرده است اگرچه این احساسات باید توسط مشاور رواین شناخته و حل گردد تا بتواند به صورت مؤثر با کودک و خانواده‌ی او کمک کند مخصوصاً با فرد متجاوز.
مشاورانی که خیلی نسبت به کودک مورد تجاوز دلسوز باشند واقع‌بینی خود را از دست می دهند و نمی‌توانند به کودک کمک کنند مشاورانی که خیلی عصبانی از دست فامیل کودک هستند که چرا گذاشته‌اند این کار صورت بگیرد یا نسبت به تجاوزگر هیچ گاه نمی‌توانند ارتباط لازم را کسب نمایند برای کمک به این اشخاص قبل از شروع مشاوره با قربانی تجاوز، ممکن است مشاور احتیاج داشته باشد که احساسات خود را تجیزه و تحلیل کند و در مورد موضوع دید کامل داشته باشد.
چیزهایی که کودک از بدرفتاری در ذهن دارد
اگر چه بیشتر افراد متخصص گزارش می‌دهند که درصد گزارشات قابل ارزشی از بدرفتاری با کودکان زیاد است، بعضی‌ها در این مورد شک دارند که گزارشات درست باشند زیرا مطالعات و آزمایشات نشان داده‌اند به طرز مخصوصی مستعد پیشنهاد و اطلاعات گمراه‌کننده عرضه شده به آن‌ها بعد از وقوع ماجرا هستند. آن‌ها عقیده دارند که این تلقین‌پذیری در قسمتی که از خواست‌های کودک برای خوش‌آمدن بزرگر‌ترها نسبت به حرف‌های او می‌شود، مبالغه‌آمیز می‌گردد. Loftus در سال 1993 پیشنهاد کرد که دو مأخذ که می‌توانند با خاطرات غلط عجین شوند در نظر بگیریم: نوشته‌های عمومی و پیشنهادات مشاوران اگرچه کودکان ممکن نیست که این موارد را خوانده باشند Loftus توضیح می‌دهد که این کودکان اغلب موارد بدرفتاری با کودکان را در رسانه‌های خبری یا در توضیحات بزرگ‌ترها می‌شنوند. به علاوه بزرگ‌ترها ممکن است مکرراً به آن‌ها هشدارد دهند در مورد امکان رویارویی با یک متجاوز. Loftus در سال 1993 هم چنین گزارش می‌دهد که معالج یا مشاور ممکن است سهواً در اشتباه بیمار مشارکت داشته باشد و این کار را در طی پیشنهادات در مورد معالجات انجام می‌دهد. بعضی از مشاوران فکر می‌کنند که امکان دارد بدرفتاری با کودک به طور واضح بحث شود. صرف‌نظر از علائم بعضی دیگر ممکن است به بیمار فشار بیاورند، خواب‌ها را تعبیر کنند که نشانه‌های بدرفتاری است از بیمار طوری سوال کنند که انگار پیشنهاد در رفتاری می‌کنند یا از راه‌های دیگر سوءظن آن‌ها را تحریک می‌نمایند. Loftus در سال 1993 می‌گوید که مشاوران ابزارهای لازم برای تشخیص خاطرات درست را ندارند، بنابراین. آن‌ها باید از مداخلات هواخانه‌ها اجتناب‌نمایند به خاطر تکنیک‌هایی که می‌توانند به جای آن در نظر بگیرند و به طور بالفعل کمتر خطرناک‌اند. روشن‌سازی، دلسوزی، یکدلی، مواجه شدن با مسأله به صورت لطیف و مهربان. Yapko در سال 1993 راهنمایی‌‌هایی را برای متخصصین کار با امکان بدرفتاری کودک آورده است:
1- نتیجه‌گیری سریع نکنید.
2- سئوالات عمده و اساسی مطرح نکنید.
3- وقتی موضوعی مبهم است به صورت ظاهری به آن تأکید کنید.
4- در مورد پیشنهادات راجع به روش‌های محدودکننده‌ی ارتباط با خانواده‌ی بیمار، محافظه‌کار باشید.
5- به حافظه خود امیدوار نباشید، مخصوصاً اگر اطلاعات حساس مورد بحث قرار می‌گیرند.
بچه‌های طلاق
شیوع طلاق به سرعت در ایالات متحده افزایش پیدا کرده است و در چند دهه‌ی گذشته چشمگیر است. مرکز بین‌المللی آمار بهداشت و سلامت گزارش می‌دهد که در حال حاضر از هر دو ازدواج یکی به طلاق منجر می‌شود (wendel 1977) این بدان معناست که حدود یک ملیون کودک یا حدود یک سوم کودکان اجتماع طلاق والدین خود را تجربه خواهند کرد.
طلاق یا جدایی در فرد آسیب‌زا است، و برای همه‌ی آن‌ها که با آن دست به گریبان هستند دردآور است. بزرگ‌ترهای گاهی دنبال کمک می‌گردند تا با آسیب ناشی از طلاق کنار بیایند. این کار را در گروه‌های مشاوره و یا مشاوره‌ی شخصی یا در طی کار گروه‌های کمک برنامه‌ریزی شده مثل (والدین بدون والدین) انجام می‌دهند.
در سال‌های گذشته بچه‌های طلاق کمک مستقیم کمی دریافت می‌کردند در واقع در خیلی از زمان‌ها خیلی کمتر از حد ممکن از کارهای افراد خانواده اطلاع حاصل می :رد و به اگفته می‌شد که این راز را برای زمان ممکن حفظ نماید. اخیراً به خاطر اثر قابل توجه خانواده و جدایی آن روی کودک توجه بیشتری به احتیاجات کودکان در معرض این حوادث آسیب‌زا شده است. زندگی و ارتباطات بچه‌های خانواده در حال طلاق به طور محسوسی از اجتماع، اقتصاد، روانشناسی، قانون تأثیر می‌پذیرد. کودکان باید خود را با جدایی والدین وفق داده و از یکی از جدا شوند و یک رابطه‌ی جدید و تازه‌ای با دیگری پیدا کنند. یک تغییر در رتبه‌ی اقتصادی خانواده، امکاناً تغییر در محل زنگی و محیط مدرسه، روش‌های زندگی مختلف والدین، دعواهای خاص، و گاهی یک طرز زندگی کاملاً‌متفاوت یک احساس به وجود می‌آورد که گاهی مثبت و گاهی منفی خواهد بود. اغلب مادران که کاملاً درگیر مراقبت از کودکان هستند و خانه باید برای کار به بیرون بروند، خیلی از آن‌ها مهارت لازم را ندارند و باید کارهای با حقوق کم را بپذیرند. کودکان با وعده‌های طرف مخالف آسیب می‌بینند یا یاد می‌گیرند که چه طور پدر و مادر را مجبور به اطاعت کنند. از کودکان والدین طلاق گرفته ممکن است خواسته شود که نقش والد غایب را بازی کنند و جای آن را از نظر فیزیکی یا فکری پر کنند در حالی که هنوز به بلوغ نرسیده‌اند. تعدادی از محققان صاحب‌نظر (wallerstein ...) سعی کرده اند کودکان را در مورد اثرات درازمدت طلاق در سال‌های رشد و نمود آن‌ها ارزیابی نمایند. Wallerstein و kelly در سال 1980 عنوان نموده‌اند که مرکز اصلی مخاطرات طلاق، اثرات منفی و بدی است که روی نمو و پیشرفت کودکان می‌گذاردو تعداد زیادی از تحقیقات پیشنهاد می‌کند که درجه‌ی تکامل کودک به واکنش های بعد از جدایی ربط دارد. Wallerstein و kelly در سال 1980 گفته‌ان که نوزادان به طور عمده به واکنش های روانی و عصبی سرپرست خود پاسخ می‌دهند، به طول مثال، پدران و مادران زیر فشار روانی احساسات خود را در طی رفتار و گفتار خود در موقع ارتباط کلامی به نوزاد انتقال می دهند. کودکان خدسال خیلی از نیازهای خود را از سرپرستشان به دست می‌آورند به جز در مواردی که سرپرست در فشار روانی است. کودکان خردسال وابسته‌اند و تقاضای توجه به نیازهای خود دارند. کودکان قبل از مدرسه 3 تا 5 سال فقط یک درک مبهم از وضیعت خانواده دارند به خاطر این که پیشرفت فکری و شناختی آن‌ةا محدود است، بنابراین آن‌ها اغلب احساس ترس و ناامنی می‌کنند کابوس می‌بینند، و به رفتارهای خیلی بچه‌گانه‌تر عقب‌نشینی می‌کنند. بچه‌های مدرسه‌ای که فرک آن‌ها پیشرفته‌تر است و تکامل عقلی پیدا کرده‌اند وضعیت را با دقت بیشتری نگاه می‌کنند. اگر چه کودکان 6 تا 8 سال اغلب فکر می‌کنند که طلاق تقصیر آن‌ها بوده است (اگر من بد نبودم، بابا ما را ترک نمی‌کرد) و کودکان در این سنین امیدهای غیرواقعی در سر می‌پرورانند و بازگشت خانواده به حال اول. شاید هم آن‌ها احساس از دست دادن چیزی، طرد از اطرافیان احساس گناه، بی‌وفایی کنند. سنین 9 تا 12 سالب وقتی است که کودکان به سرعت نمو نیم‌کنند و به عنوان تکیه‌گاه والیدن را برمی‌گیزنند. آن‌ها ممکن است در این گونه موارد عصبانی شوند و طلاق و والدین را سرزنیش می‌کنند وشاید هم یک نقش حمایتی پیشه کنند زیرا نگران والدین به مشکل خورده‌ی خودشان هستند.
به علت نگرانی آن‌ها ممکن است علائم بدنی نشان دهند، یا رفتارهای منجر به خطر و مشکل برگزینند، یا در تحصیلاتشان دچار افت تحصیلی شوند. طلاق والدین رد طی سال‌های نوجوانی بچه‌ها یک سری متفاوت از مشکلات تکاملی کودک را فراهم می‌کند،‌مردم جوان در این سن و سال برای خود مختاری کوشش می‌کنند و در حال آزمایش جنسیت خود هستند. حتی ممکن است در مورد ارتباطات خود حساس باشند نگران و امکان تکرار اشتباهات والدین خود نتایج تحقیقات مربوط به خطرات سنی با هم متناقض بوده‌اند.
Hetherington و همکارانش در سال 1978 اعتقاد داشتند که کودکان کم سن و سال‌تر از اثرات مضر طلاق بیشتر رنج می‌برند. در ده سال تحقیق او، دریافت که کودکانی که در موقع طلاق خیلی کوچک هستند به نظر می‌رسد که کمتر زیان می‌بینند و خیلی کم از آن موقع زندگی خود به یاد می‌آورند. فاکتورهای زیادی به غیر از تکامل و رشد در نفوذ اثرات طلاق روی کودک ممکن است تأثیر داشته باشند، شامل مقدار تنش و ناسازگاری در خانه، مدت زمانی که کودکان با ناسازگاری زندگی کرده‌اند، واکنش والدین به ناسازگاری‌ها و کنار آمدن شخص پدر و مادر با طلاق و از سرگیری نقش‌های یک بزرگ‌تر توسط پدر یا مادر. Wallerstein در سال 1983 توضیح می‌دهد وظایف روانشناختی را که یک کودک بعد از طلاق باید با موفقیت حل نماید.
اعتراف به واقعیات موجود در از هم گسیختگی ازدواج
کودکان کوچک اغلب خیال‌های ترسناک را تجربه می‌نمایند. احساس می‌کنند ترک شده‌اند و می‌خواهند وضعیت خانواده را انکار کنند به خاطر فشار روانی خودشان ولادین اغلب در دادن اطمینان به آن‌ها و کمک به آن‌ها در فهمیدن وضعیت و آینده‌ی آن‌ها دچار مشکل می‌شوند. کودکان بزرگ‌تر هم چنین ممکن است بعضی خیال‌های بد و همراه با بدبختی ذهنی را تجربه نمایند و این توانایی آن‌ها را در فکر کردن و حل مشکل کم می‌کند و حتی علائم بدنی روانی نگرانی آن‌ها را نشان می‌دهد. تکنیک‌های مشاوره‌ای حمایتی شامل، گوش کردن، انعکاس، شفاف‌سازی و حل مشکل و شاید کاهش استرس و تکنیک‌هایی مثل تخلیه‌ی روانی و آسودگی خیال، تصورات هدایت شده برای کودکان مفید هستتد. Oehmen در سال 1985 اثبات نمود که کودک باید با وضعیت خیلی سریع مواجه شود و با شدت تا فرصت بحث و تحلیل احساسات در مورد طلاق را نیابد تا توسط احساسات منفی مورد هجوم قرار گیرد.
Wallerstein و Blackeslee در سال 1989 عنوان کرد که فاکتوری که از همه خطرناک‌تر است حمایت والدین و کمک آن‌ها به کودک در موقع طلاق می‌باشد. هر دو والدین باید با تمام بچه‌ها با هم در مورد تصمیم که برای طلاق چندین روز پیش قبل از این که یکی از والدین خانه را ترک کند گرفته‌اند، صحبت نمایند. کودکان باید در معرض توضیحات روشن و شفاف قرار گیرند و بدانند چرا والدینشان دارند طلاق می‌گیرند. اگرچه ممکن است لازم نباشد که جزئیات این پیمان‌شکنی و دیگر مشکلات جنسی برای آن‌ها توضیح داده شود. والدین باید این مطلب را عنوان نمایند که آن‌ها متأسفانه، اشتباهی در ازدواج خود مرتکب شده‌اند ولی به فامیل خود وفادار خواهند ماند. بر طبق بررسی‌های نویسندگان درک و فهم طلاق و مراحل آن وظیفه‌ی اول روانشناختی کودکان طلاق است.
رها شدن از کشمکش‌های والدین و فشار روحی و برگزیدن رسوم متعاقب آن
تحلیل این کار این است که از کودکان بخواهیم از بحران فاصله بگیرند و در خانه خود به کارهای عادی آموزش بپردازند، فعالیت‌های بیرون خانه را گسترش دهند و دوستی‌ها را بیافزایند. والدین باید روی یان موضوع کار کنند که کمک نمایند به بچه‌ها در نظم دادن به زندگی خودشان و نگذارند که طلاق آن‌ها روی تمام فعالیت‌های بچه‌ها سایه بیافکند.
همان طور که توسط دیگر مخققان گزارش شده است. Wallerstein در سال 1983 یک کاهش قابل توجه در پیشرفت تحصیلی بیش از یکک دوم نمونه‌های 7 تا 11 سال خود که در خانواده‌ی جدایی را دنبال می‌کردند مشاهده نمود. مشاوره‌های گروهی و تکنیک‌های فردی که در مورد موفقیت‌های تحصیلی بوده (به عنوان مثال اسم‌نویسی اتفاقی) ممکن است به کودکان در این مرحله کمک کند. جلسات مشاوره با معلمان برای طرح ساختاری محیط کلاس درسی شاید برای زندگی کودک مفید باشد و موفقیت او را آسان‌تر گرداند.
تحلیل شکست
طلاق نه تنها برای والیدن شکست به ارمغان می‌آورد بلکه برای تمام افراد خانواده و اطرافیان یک شکست است و به طور امکان یک طریقه‌ی متفاوت زندگی را به وجود می‌آورد. Wallerstein در سال 1983 نوشت که کارآیی شکست‌ها خیلی مشکل حل می‌شود: در این موضوع کودک باید بر حس عمیق طرد شدگی، تحقیر، نفرت دیگران، نداشتن نیرو و توان که والدین اغلب برای او به وجود آورده‌اند غلبه نماید. ص 237.
Wallerstein و Blakeslee در سال 1989 پیشنهاد نمودند که یک روش پایدار برای ملاقات پدر یا مادری که غایب است و تأکید بر ساخت یک ارتباط جدید و مثبت می‌تواند به کودکان در این مرحله کمک کند. متأسفانه، خیلی از کودکان از این ارتباط بی‌بهره هستند و با والد غایب خود ترک شده‌اند و این احساس را دارند و بنابراین فکر می‌کنند کسی آن‌ها را دوست ندارد و بی‌ارزش هستند. نمایش‌های ساده خیمه‌شب‌بازی، نویسندگی،‌ نقاشی، بیان احساسات، حل معما، و دیگر تکنیک‌ها می‌تواند به کودکان کمک کند که احساسات خود را بیان نمایند. مجالس گروهی و شخصی که روی به وجود آوردن عزت نفس استوارند، ممکن است مفید باشند، مثلاً آزمایش قدرت شخص، درس دادن به همکلاسی‌هایش، پیدا کردن دوست برای او و تکنیک‌های دوباره‌سازی شناخت و درک کودک.
حل مشکلات عصبانتی و سرزنش خود
از آن جایی که طلاق یک تصمیم اختیاری است و توسط یکی با هر دو والد صورت می‌گیرد، کودکان می‌خواهند آن‌ها را سرزنش کنند برای خودخواهی آن‌ها و این که به احتیاجات آن‌ها اهمیت نمی‌دهند، یا این که کودکان خودشان را سرزنش می‌کنند که چرا باعث جدایی خانواده شده‌اند. عصبانتی موجود از هر دو یا یکی از والدین یکی از خصوصیات بچه‌های طلاق است مخصوصاً بچه‌های بزرگ‌تر. محققان دریافته‌اند که قدرت کودک برای بخشش والدین و اصلاح روابط و دوستی آن‌ها است. تعدادی کتاب‌های مفید برای کودکان وجود دارند که به آن‌ها کمک می‌کند مراحل و کارهای مربوطه به طلاق را درک کنند و این واقعیت که آن‌ها نباید برای طلاق سرزنش شوند. بیشتر این کتاب‌ها اختصاصی پیشنهاد نمایند تا بیماران آن‌ها سطح تکاملی بیشتر و درک بیشتر از موضوع داشته باشند و کتاب‌ها را برای آن‌ها شرح دهند. عصبانیت شدید کودک باعث واکنش بد و منفی می‌گردد. یک محیط با ساختار سازگار در خانه و مدرسه مقداری از امنیت خاطر را که کودک احتیاج دارد در طی این دوره‌ی آشفتگی و تغییر برای او فارهم می‌آورد.
مشاوره‌ی گروهی که به نمایش‌نامه بازی کردن و بازی درمانی، نقاشی، نویسندگی تأکید دارند می‌توانند به کودک کمک کنند عصبانتی خود را بیان نماید و بگوید که احساس گناه می‌کند. بحث‌های حل مشکلات که به صورت گروهی بیان می‌شوند به کودک کمک می‌کند که راه‌های ساختاری برای کنترل احساسات خود بیابد.
پذیرش طلاق برای همیشه
Wallerstein در سال 1983 اشاره به این نکته می‌کند که رویای یک خانواده دوباره گرد هم جمع شده به طور شدیدی روی کودکان طلاق فشار می‌آورد حتی وقتی که والدین با دیگر افراد ازدواج می‌کنند. از آن جایی که از دست دادن والدین به علت مرگ خط بطلانی برای این خیال است، این واقعیت که هر دو والدین زنده هستند با این خیال مداوم همراه یم‌شود که دوباره خانواده به حال اول باز گردد. واقعیت درمانی ممکن است به کودک کمک کند که همیشگی بودن طلاق را بپذیرد. مشاوره‌ی گروهی با دیگر کودکان که دارند این مقوله را پشت سر می‌گذارند یا قبلاً آن را تجربه کرده‌اند ممکن است راه‌گشا باشد. شمایی از خانواده قبل از طلاق و در حال حاضر تغییرات خوب و بد خانواده تا موقع طلاق، فیلم‌ها و کتاب‌های راجع به طلاق و دیگر روش‌های زندگی خانواده‌ها (خانواده‌های تشکیل شده‌ی بعدی، خانواده‌هایی با یکی از والدین) اغلب بحث‌های جالبی را به وجود می‌آورند.
رسیدن به امیدهای واقعی در مورد ارتباط افراد خانواده
در سال‌های نوجوانی، کودکی که در خانواده‌ی در حال طلاق است باید مسائلی را حل کند البته در مورد ارتباطات افراد خانواده و اطرافیان یاد بگیرد که برای ارتباط با آن‌ها سعی کند و این را خوب بداند که شاید آن‌ها مفید باشند و یا نباشند. انجام این کار احتیاج به این دارد که کودک احساس می‌کنند کی آن‌ها را دوست ندارد و بی‌ارزش‌اند، برای این که آن‌ها در مورد طلاق احساس گناه می‌کنند یا به علت این که آن‌ها باورد دارند که یکی یا هر دو والد آن‌ها را پس‌زده‌اند و در مورد احساسات آن‌ها و آسایش آن‌ها نگران نیستند. Wallerstein و ... در سال 1989 نوشت که بعضی نوجوانان به رفتارهای غلط و منفی روی می‌اوردند (هرج و مرج، الکل، مواد مخدر، و از این قبیل) که نشان‌دهنده‌ی عزت نفس کم است. یک کار مهم برای نوجوانان این موضوع است که بدانند می‌توانند دوست داشته باشند یا مورد دوست داشتن واقع شوند. آن‌ها باید بیاموزند که در ارتباطات خود باز عمل در کنند در حالی می‌دانند طلاق یا از دست دادن چیزی امکان دارد. بر طبق تحقیقات این دو دانشمند تجزیه و تحلیل مؤثر از این وظیفه‌ی روانشناختی دیرین یعنی (شانس خود را در عشق بیازما) منجر به این می‌شود که از آسیب روانی آزاد شوند و برای خانواده‌های طلاق و کودکان آن‌ها شانس دیگری فراهم آورد. این دو دانشمند نتیجه می‌گیرند که اثرات طلاق خیلی از آن چه قبلاً فکر می‌شد. فراگیرتر و درازمدت‌تر است.
در تحقیقات قبل در سال 1980 اعلام کرد که پسران نشانه‌های بیشتری از آسیب را بروز می‌دهند و این موضوع در دوران نمو آن‌ها بیشتر از دختران در خانواده‌ طلاق دیده می‌شود. این دو دانشمند در سال (1989) یک اثر جدید یافتند، مشکلات دختران آشکارتر می‌شود وقتی به دوران جوانی می‌رسیدند.
بیست سال بعد از این که این دانشمندان تحقیقات اساسی خود را شروع کرد به این نتیجه رسید که عصبانیت مداوم والین هنوز یک فاکتور مهم در زندگی فرزندان آن‌هاست. خیلی از نمونه‌های کودکان اکنون بزرگ شده‌اند ولی موفق نیستند و مشروب می‌خورند بعضی از آن‌ها به جرائم شدید روی می‌آورند. یک سوم دختران مشکلات ارتباطی دارند. در بیست و پنج سال تحقیق مداوم وی در مورد 131 کودک که از سال 1970 شروع شد گزارش می‌دهد که اثرات طلاق به نظر می‌رسد که انباشته می‌شوند و تأثیرات آن در طی زمان افزایش می‌یابد. او دریافت که حدود نیمی از 131 کودک با مواد مخدر و الکل دست به گریبان هستند، دختران بیشتر تمایل دارند که از نظر جنسی فعال شوند و یک سوم از شرکت‌کنندگان در این تحقیق که کوچک‌تر بودند (2 تا 6 سال در سال جدا شدن والدین) به تحصیلات خود ادامه نداند و پس از دبیرستان آن را ترک کردند. اگرچه 40% سرانجام کالج را تمام کردند و بیشتر آن‌ها در روابط بی‌اعتماد بودند، و احساس می‌کردند که شکست والدین خود را دوباره تکرار می‌کنند). (Wendel 1997)
از مطالعه‌ی مداوم Wallerstein انتقاداتی هم می‌شد زیرا او از تکنیک مصاحبه استفاده می‌کرد نمونه‌های او اغلب سفیدپوست و از خانواده‌های متوسط بودند و کمی و کاستی‌های دیگری هم دیده می‌شوند. اگر چه، wendel در سال 1997 نتیجه گرفت که یک نکته به طور اجتناب‌ناپذیری شفاف است، طلاق زندگی کودکان را مشکل‌تر می‌سازد. ص 35
این مهم که پدر در خانه نیست روز بهر وز با اهمیت‌تر می‌شود. طالق ارتباط فرزند و والد را تغییر می‌دهد و وقتی که پدر در خانواده حضور ندارد یک پیوند هیچ گاه ممکن نیست که ایجاد گردد یا اصلاً‌از بین هم می‌رود و این خسارتی است که به کودک وارد می‌وشد. در واقع تعدادی از مطالعات نشان می دهند که پسران داخل خانواده‌ی تک والدی (که از طلاق حاصل شده یا فرزند بودن ازدواج والدین به وجود آمده) آخر یا سر از دارالتأدیب در می‌آورند و یا از دادگاه کیفریی بزرگسالان. (whitehead /1993). قوانینی که پدران بی‌تعهد را وادار سازد وظیفه‌ی تأمین خواست‌ها و بودجه‌ی فرزند را متقبل شوند، گسترش پیدا کرده‌اند ولی حضور فیزیکی پدر هم در نمو و رشد کودکان از اهمیت یکسانی با آن موضوع برخوردار است مخصوصاً پسران.
بر طبق خلاصه مطلب بین‌المللی کودکان (whitehead /1993) در طی سال گذشته که حدود یک ششم کودکان پ

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله توجه خاص در مشاوره روانی کودکان

دانلود مقاله راز های تربیت کودکان

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله راز های تربیت کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تجربه های بالینی و آموخته های سالیان دراز , این باور را در من برانگیخته است که کودک بدون مسأله وجود ندارد. بنابراین یک خانواده خوب باید بتواند به نحوی شایسته مسائل فرزندان خود را حل کنداین کتاب در این باره نوشته شده است؛ یعنی به ما کمک می کند که چگونه مسائل فرزندان خود را حل کنیم. از قطر کتاب نترسید ! بسیار ساده و روان نوشته شده و خواندش طولی نمب کشد. در واقع آنچه شما به آن نیاز داریداین است که دوفصل اول را با دقت مطالعه کنید؛ بقیه مطالب, مجموعه اطلاعاتی الست برای حل و رفع مسائل و مشکلات کودکان از زمان تولد تا 12 سالگی. امروزه نوع تربیت و مدت زمانی که پدران و مادران صرف رسیدگی به مسائل و مشکلات کودکان خود می کنند, آشکارا نسبت به 40 سال قبل فرق کرده است. این روزها کمتر با بچه هایی برخورد می کنیم که به امان خدا رها شده اند و از نظر تربیتی مورد بی توجهی قرار گرفته اند, برعکس, امروزه قاعده این است که اولیائ در امر تعلیم و تربیت کودکانشان بسیار توجه دارند و همانطور که در این کتاب توجه می کنید , مسائل کودکان قابل فهم و قابل درمان نیز است. متأسفانه در تمام دنیا و از جمله در کشور ما , مراجعه به روانپزشک بویژه در مورد کودکان, باعث نگرانی اولیاء می شود. این نگرانی که دیگران درباره ما چه خواهند گفت ,مبادا این تصور پیش بیاید که بچه ما دیوانه است که به روانپزشک مراجعه می کند, و خلاصه وحشت از اینگونه برچسب های روانی, در همه جا وجود دارد؛ اما شما با خواندن این کتاب در می یابید که بیشتر گرفتاریهای کودکان, بدون مصرف دارو قابل حل و رفع است. نکته مهم دیگر این که همه پدر و مادر ها باید این نکته را باور کنند که می توانند رفتار کودکان و نوع نگرش آنها را عوض کنند و در نهایت به شخصیت آن ها شکل سنجیده ای بدهند. انتقال ارزش های یک نسل به نسل دیگر, یک وظیفه اجتماعی و فرهنگی است و هیچ چیز ناسالم تر از این نیست که کودک بدون این ارزشها بار بیاید. نکته مهم دیگر نحوة انتقال این ارزشهاست. زیرا چنانچه با خشونت و بی تفاوتی ارائه شود, کودک آن را پس می زند. من متأسفانه هر روز با چهرة غم زده پدران و مادرانی روبرو می شوم که کودمان آنها گفتار و ارزشهای آنها را رد کرده اند و مسائلی از این دست که بچه ما درس نمی خواند؛ بی ادب و خشن است و برای حرف بزرگترها احترامی قائل نیستو نظائر آن , می شنویم. این گسستگی پیوند میان نسلها که باعث دوگانگی و اختلاف بین پدر و پسر و مادر و دختر می شود, قابل پیشگیری است و این کتاب راه حلهای بسیار مفیدی را در این زمینه پیشنهاد می کندئ.
در پایان از حاصل تلاش های ارزنده آقایان هومن حسینی نیک, شاهین خزعلی و احمد شریف تبریزی دانشجویان سال ششم پزشکی دانشکده علوم پزشکی تهران در ترجمه این کتاب تشکر می کنم و مطالعه این کتاب مفید و ارزنده را علاوه بر پدران و مادران به دانشجویان پزشکی و پرستاری , پزشکان , مددکاران اجتماعی و همه کسانی که به نحوی , با اطفال سرو کاردارند توصیه می کنم.

 

 

 

فهرست
مقدمه 5
روشهای اصل تربیت
چگونه تحسین کنیم 7
چگونه نادیده بگیریم 9
چطور تنبیه کنیم 13

 

مشکلات صبحگاهی
غر غر صبحگاهی 17
کودکانی که صبحانه نمی خورند 19

مشکلات شبگاهی
کودکانی که هنگام شی راه می روند 20
کودکانی که دچار وحشت شبانه هستند. 21

 

مشکلات توالت رفتن
شب ادراری 22
ناتوانی در کنترل عمل دفع مدفوع 25
ناتوانی در کنترل ادرار در روز 27

 

مشکلات بهداشتی
بدغذایی 29
بی اشتهایی 31

 

مشکلات کودکان با همسالان و خواهران و برادران
مشکلات دوستیابی و نگه داشتن دوستان 34
تسلیم جمع می شوند 38

ترسها:
ترس از تاریکی 41
ترس از صحبت کردن در جمع 44

 

مقدمه

 

یک خانواده خوب باید بتواند مشکلات فرزندان خود را به نجو احسن حل کند یعنی به ما کمک کند که چگونه مسائل فرزندان خود را حل کنیم.
امروزه نوع تربیت وحدت زمانی که پدران و مادران صرف رسیدگی به مسائل و مشکلات کودکان خود می کنند.
این روزها کمتر به کودکانی بر می خوریم که به امان خدا رها شده اند و از نظر تربیتی مورد بی توجهی قرار می گیرند.
نکته مهم دیگر آن است که همه پدرها و مادرها باورکنند که می توانند نوع نگرش آن ها را عوض کنند و به شخصیت آنان شکل دهند. پس ما می خواهیم کاری را انجام دهیم که کودکان با کناغر گذاشتن عادات منفی, عادات مثبت و سازنده در خود ایجاد کنند.

 

 

 

 

 

 

 


روش های اصل تربیت

 

*چگونه تحسین کنیم
برای والدین آسان است که فقط به رفتارهای نادرست کودکان خود توجه کنند و اعمال درست آنها را در نظر نگیرند. برای مثال مایک و لیزا بدون سروصدا در اتاق مشغول بازی هستند و هیچ کس بخاطر آنکه بسیار دوستانه اسباب بازی ها را تقسیم می کنند, آنها را تحسین نمی کند. اما چند دقیقه بعد که بین بچه ها دعوا می شود, پدر عصبانی شده سرآنها داد می کشد.
والدین آنچنان در تعلیم و مراقبت از فرزندانشان غرق هستند که وقتی عمل خوبی از آنها سر می زند, آن را به سادگی بدیهی تلقی می کنند؛ اما وقتی اشکالی در رفتار آنها رخ می دهد, همة اشتباهاتشان را به رخشان می کشند. درنتیجه کودکان در توری از انتقاد به دام می افتند.
انتقاد همراه با کمی ستایش, نتایج بهتری به بار می آورد. کودک شما می خواهد که به اوتوجه کنید و می خواهد این توجه را از هر طریقی که میتواند, به دست آورد. اگر دیدگاه شما منفی باشد, او ازراههای منفی به هدف خود می رسد. اگر شما روی نکات مثبت تمرکز کنید, درمقابل رفتارهای خوب بیشتری دریافت خواهید کرد؛ زیرا در این حالت کودک با رفتارهای مثبت خود, سعی در جلب توجه شما خواهد داشت.
به تشویق و تحسین کودکانتان عادت ندارید, ممکن است انجام آن برای اولین بار دشوار باشد. اما هر چه بیشتر آن را انجام دهید, برایتان طبیعی تر و آسان تر خواهد شد. شما به زودی در می یابید که تعریف وتمجید تأثیر قدرتمندی دارد که فقط شماری از آن می تواند یک رفتار جدید را شکل دهد و با مقداری کمتر, تغییر ایجاد شده را حفظ کند.
بعضی پدر و مادرها از وابسته شدن کودمان خود به تحسین, نگرانند. در مورد مورد کودکی که بسیار کم مورد توجه والدین قرار می گیرد و یا همیشه در کانون توجه آنها بوده است , نوع نادرستی از ستایش می تواند به چنین مشکلی(وابستگی) بینجامد, ولی ما به تجربه دریافته ایم که بیشتر کودکان, مابین دو وضعیت ذکر شده قرار دارند و در نتیجه, همان تحسین مختصر می تواند معجزه کند.
اگر در هنگام تحسین کردن راهنمایی های زیر را بکار ببندید, به زودی خواهید دید که این کار به عنوان یک روش تربیتی و انضباطی بسیار مؤثر است.
رفتار کودک را تحسین کنید نه شخصیت او را
وقتی والدین به خاطر مشکلاتی که در مواجهه با رفتار کودک خود دارند, با ما مشورت می کنند, اغلب آنقدر درمانده اند که حتی نکتة مثبتی هم برای گفتن ندارند. آنها شخصیت کودک را با کلماتی نظی: لجباز, تنبل و خودخواه توصیف می کنند. این یک حلقه معیوب است و راهی به جایی نمی برد. تغییر دادن شخصیت به مراتب از تغییر دادن رفتار مشکل تر است. وقتی برای تغییر دادن رفتار کودک تلاش می کنید, احتمال موفقیت شما بیشتر است.
به چه نگویید, «چه دختر خوبی». زیرا این جمله بدین معناست که هدف, عبارتست از خوب بودن در تمام اوقات؛ مسلم است که این انتظار غیرممکن است . به جای آن می توانید «من از طرز حرف زدنت با مایکل خوشم آمد». گفتن عبارت «پسر خوب» یا «دختر خوب» نمی تواند احساس مشخصی را به کودک القاء کند؛ مگر آنکه بتواند آن را با رفتارهای خویش ارتباط دهد؛ زیرا تصور هر کس از خود, برپایة تصویری که از اعمالش دارد, استوار است.
مؤثرترین راه برای آموزش رفتار خوب, شکل دادن رفتار با تحسطن است. این روش تربیتی, باید به طور مداوم مورد استفاده قرار گیرد تا رضایت شما را از رفتارهای جدید فرزندتان نشان دهد.
هر پیشرفتی را تحسین کنید
مراقب باشید تا به رفتارهای خوب کودکتان توجه کرده, آنها را تحصین کنید و بدین وسیله قدمی کوچک در جهت تربیت کودک بردارید. اگر به فرزند خردسالتان گفته اید که باید اسباب بازیهایش ر پس از بازی کردن با آنها مرتب کند ولی او قبلاً هیچگاه این کار را انجام نداده است, پیشرفت های کوچک او را نیز ستایش کنید. برای نمونه, دفعه اول به خاطر برداشتن یکی از اسباب بازیهااز کف اتاق و گذاشتن آن در کمد(درحالی که سه یا چهارتای دیگر را رها کرده است) از کودکتان تعریف کنید و به او آفرین بگویید: «چه کار خوبی کردی که کامیونت رو توی کمد اسباب بازی ها گذاشتی. بگذار کمکت کنم تا بقیه رو هم جمع کنی». دفعة بعد به خاطر جمع کردن دوقطعه از اسباب بازیهایش از او تعریف کنید و همین طور ادامه دهیدد تا رفتار کودک اصلاح شود.
تصور کنید که فرزند شما می خواهد همیشه مورد توجه باشد و تا وسط حرف شمانپرد نمی گذارد که مکالمه تلفنی خود را تمام کنید. بار اول که سی ثانیه منتظر شدت, صحبت کردن را متوقف کنید و بخاطر این کارش از او تشکر کنید و قبل از آنکه دوباره شروع به صحبت کنید, جوابش را بدهید. در فرصت مناسبتر بعدی برای زمان طولانی تری صبر کنید و سپس جوابش را بدهید. در واقع با این کار انتظار را در او شکل دهید. شاید مجبور باشید که کارتان را با توقعات کمتری آغاز کنید تا به هدفتان برسید.
هنگامی که رفتار جدیدی تثبیت شده است, برای حفظ آن به تحسین کمتری نیاز داریم و لازم نیست کودک در مورد آن رفتار بخصوص به طور مداوم تمجید شود. در عوض, بطور اتفاقی این کار را انجام دهید, مثلاً هر پنج یا ده باری که کودک آن را انجام می دهد, از اوتعریف کنید. این روش برای تقویت رفتار مزبور کافی است و بزودی برای هر دوی شما طبیعی خواهد شد. توجه داشته باشید که در مورد هر رفتاری ستایش را بطور کامل متوقف نکنید.
*چگونه نادیده بگیریم
یک راه مؤثر برای برطرف کردن رفتارهای آزاردهندة خاص آن است که آن ها را به سادگی نادیده بگیریم.ممکن است در استفاده از این روش احساس کنید که در واقع کاری برای بهبود وضعیت انجام نمی دهید. اما بعداً در می یابید که با نادیده گرفتن برخی رفتارها بطور حساب شده و مداوم, این گونه رفتارها ترک می شوند و به این ترتیب, به نتایج حیرت انگیزی می رسید.
وقتی بچه ها بخواهند توجه شما را جلب کنند, هر کاری را بخاطر آن انجام می دهند. آن ها بخوبی می دانند که چه رفتاری و در چه موقعی بیشتر شما را آزار می دهد ـ برای مثال, درست موقعی که میهمانان وارد اتاق پذیرایی می شوند, وقتی درحال صحبت کردن با تلفن هستید.یا هنگامی که دارید در پای صندوق فروشگاه اجناس خریداری شده را حساب می کنید . حال اگر بتوانید این رفتارها را تحمل کنید وآن ها را نادیده بگیرید , کودکان از آن ها دست خواهند کشید؛ زیرا به هدف خود که همانا جلب توجه شما بوده است, نائل نمی شوند.
نادیده گرفتن سنجیده, هنر نادیده گرفتن رفتارهایی است که دوستشان ندارید و تعریف کردن از آنهایی است که دوستشان دارید. به یاد داشته باشید که هیچ کدام نباید بدون دیگری انجام داده شوند.
پیش از به کاربردن این راهبرد (استراتژی) باید رفتارها را طبقه بندی کنید و سپس ببینید کدام یک را می توانید نادیده بگیرید. روشن است که نمی توانید اعمال خطرناکی مثل دویدن به سمت خیابان یا بالا رفتن از یخچال را نادیده بگیرید. به علاوه تحمل برخی از رفتارها مانند گاز گرفتن و کتک زدن نیز به سادگی ممکن نیست, به همین علت نمی توان آنها را نادیده گرفت.
یک نکته مهم: نادیده گرفتن روشی است که برخی والدین, آن را دوست دارند و می توانند به طور مؤثری از آن استفاده کنند. اما برای دیگران به علت پایین بودن ظرفیت تحملشان , این روش فقط فشار روانی و تنش را زیاد می کند. اگر شما هم چنین احساسی داشتید, یکی دیگر از راه حل های مارا برای برطرف کردن مشکل خود بکار ببندیدو
به راهنمایی های زیر در مورد این روش توجه کنید:
تصمیم بگیرید که چه چیزهایی را می توانید نادیده بگیرید, و چه چیزهایی را نمی توانید, آیا این رفتاری است که می توانید, مجبورید یا می خواهید نادیده بگیرید؟ آیا نادیده گرفتن این رفتار برای کودک یا فرد دیگری خطرناک است یا احتمال زیان مالی دارد؟ اگر دیدید اشیاء سنگین را به اطراف پرتاب می کند یا با پریز برق بازی می کند, نادیده گرفتن رفتارش صحیح نیست.
کاری را که نمی توانید به پایان ببرید, هیچگاه شروع نکنید. اگر فکر می کنید که قادر به نادیده گرفتن یک رفتار برای مدت طولانی نیستید, پس هیچگاه شروع نکنید, زیرا در غیراینصورت, رفتارها بدتر خواهند شد. از خودتان بپرسید: «بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟» «آیا می توانم آن را تحمل کنم؟»آیا قادرید در فروشگاه با گریه کودکانتان برای خوراکی بسازید؛ در حالیکه مردم به شما خیره شده اند و سرشان را به علامت سنگدلی شما تکان می دهند؟ اگر کودک شما به مکادربزرگش بی احترامی کند, می توانید آن را نشنیده بگیرید؟ اگر نمی توانید, بهتر است روش دیگری را برای مقابله با این رفتار انتخاب کنید.
نادیده گرفتن کارهاییکه قبلاً به سبب توجه شما, تقویت شده اند مؤثرتر است تا آن هایی که در برخی سنین یا مراحل رشد طبیعی محسوب می شوند. برای مثال, بداخلاقی در مورد اغلب کودکان دو یا سه ساله طبیعی است و این واقع گرایانه نیست که انتظار چنین رفتارهایی را در این سنین نداشته باشیم. در نتیجه مهم نیست که چطور و چقدر آن ها را نادیده می گیرید. با این حال, نادیده گرفتن بدخلقی های اولیه می تواند از میزان آن ها در مراحل بعدی بکاهد.
نادیده گرفتن معمولاً برای متوقف کردن رفتارهایی بکار می رود که همیشه مورد توجه بوده اند و همیشه به کودک اجازه داده شده است که به هدفش برسد. (برای مثال بداخلاقی ها) کودک شما شکلات می خواهد؛ اما شما می گویید«نه, حالا نه».ولی او گریه می کند, خودش را روی زمین می اندازد و جیغ می زند. در ابتدا سعی می کنید مقاومت کنید, ولی در نهایت تحمل خود را از دست می دهید و تسلیم می شوید و برای از بین بردن بداخلاقی اش به او شکلات می دهید. گریة فرزندتان تمام می شود, اما شگرد او به نتیجه رسیده است! شما اعتماد کودک را نسبت به بداخلاقی اش تقویت کرده اید. بار دیگر سعی کنید بجای دادن شکلات, از اتاق خارج شده, قدم بزنیدئ . در این صورت, ممکن است از اینکه به زودی گریه اش بند می آیدمتعجب شوید. خانم جونز برای یک مشاوره نزد ما آمد, او یک دختر هفت ساله و یک دختر هشت سال و نیمه داشت که دائم با هم دعوا می کردند. از آنجایی که این دعواها بیشترزمانی رخ می داد که مادرشان حضور داشت, ما نادیده گرفتن سنجیده را پیشنهاد کردیم. به این ترتیب, وقتی دعوایی رخ می داد, خانم جونز به موضوعات دیگری مشغول می شد و توجهی به دعوا نمی کرد. دخترهایش سعی می کردند تا به نحوی توجهش را جلب کنند ولی مادرشان به آنها می گفت که از اتاق خارج شوند و دعوا کنند. وقتی دعوا تمام می شد, خانم جونز با آنها صحبت و بازی می کرد اما اگر دعوای دیگری پیش می امد او دوباره ترکشان می کرد. پس از مدت کوتاهی دخترها دریافتند که دعوا کردنشان راه مناسبی برای دستیابی به نتایجی که می خواهند نیست؛پس کم کم از میزان دعواهایشان کاسته شد.
به رفتار توجه نکنید
اگر تصمیم گرفتید که در مورد یک رفتار از روش نادیده گرفتن استفاده کنید, به هیچ وجه به آن واکنش نشان ندهید, چه زبانی و چه غیر زبانی. وقتی در حال انجام آن رفتار است, با حرکات صورت به او اشاره نکرده, حتی نگاهش هم نکنید. وانمود کنید که مشغول انجام کاری هستید و اتاق را ترک کنید. اگر نمی توانید از اتاق بیرون بروید, رویتان را به سمت دیگری برگردانید و تا وقتی که کودک به عملش ادامه می دهد, شما نیز این روش را ادامه دهید.
این روش بدین معنا نیست که با او به سردی رفتار کنید, بلکه این خود نوعی توجه است. به او لبخند نزنید. زیرا این عمل شما او را جسورتر نیز خواهد کرد. فقط آن قدر به کارتان مشغول شوید که به نظر آید به هیچ چیزی در اطرافتان توجه ندارید.
یک پسر کوچک هنگامی که مقدار بیشتری از غذای مورد علاقه اش را می خواهد, عادت دارد که سرش را داخل بشقاب فرو کند و جیغ بکشدوالدینش اموخته اند که با یکدیگر حرف بزنند و مثلاً در مورد گردو خاک روی شمعدان ها یا رومیزی صحبت کنند و به این ترتیب گریه گریه کردنش را نادیده بگیرند. در نهایت , وقتی کودک خردسال می فهمد که ممکن نیست بتواند از آن غذای مخصوص بیشتر بخورد, قاشقش را بر می دارد و به خوردن چیز دیگری مشغول می شود.
هر تلاشی را برای جلب توجه به عنوان علامتی از پیشرفت در نظر بگیرید و کوشش خود را برای بی توجه نشان دادن به آن دو برابر کنید. رادیو را روشن کنید, نگاهی به پنجره بیاندازید, در مورد کارهای روزانه با خودتان صحبت کنید. همهخ اینها راههایی مؤثر برای تداوم بی توجهی هستند.
*چطور تنبیه کنیم
همة والدین در مورد تنبیه, عقاید شخصی مخصوص داردند. چه آن هایی ک آن رامی پذیرند و یا رد می کنند. از تنبیه به عنوان یک روش آوزشی مناسب برای کودکاتنشان استفاده می کنند... وقتی که کودکتان را به اتاقش می فرستید, زمان تماشاکردن تلویزیون را محدود می کنید و به او اجازه بازی کردن با اسباب بازی مورد علاقه اش را نمی دهید؛یا وقتی که به دنبال نزدیک شدن کودک به اجاق گاز, فریاد می شکید:«نکن!» در واقع برای اصلاح رفتارها از از اصول تنبیع استفاده کرده اید.
اگر می توانستم.کودکمان را فقط با استفاده از روشهای مثبت تربیت کنیم,خیلی عالی بود؛ اما نمی توانیم برای آموختن الگوهای رفتاری شایسته, هم روشهای مثبت و هم منفی لازم هستند. ما قصد نداریم تنبیه را بپذیرم یا رد کنیم. بلکه می خواهیم روش آن را بیاموزیم تا هنگامی که تنتبیه به آن یک روش آن را بیاموزیم تا هنگامی که به عنوان یک روش تربیتی ضروری بود, تأثیر بیشتری داشته باشد.
تنبیه به تنهایی نمی تواند نتایج دلخواه را فراهم کند. زیرا به طور کلی روشی منفی است. این روش به کودک می آموزد که چه کاری را نباید انجام دهد. اما نمی آموزد که چگونه باید رفتار کند. وقتی تنبیه را بدون تقویت رفتار شایسته به کار می بریم, کودک نمی داند رفتاناپسندش را با چه رفتاری جایگزین کند.
هیتر سه ساله برای رسیدن به یک لیوان از صندلی بالا می رود. مادرش او را از صندلی پایین می گذراد و ه خاطر بالا رفتن از آن او را سرزنش می کند. هیتر گریه می کند و می گوید, «دیگر نمی روم بالا,مامان». تا این مرحله خوب است؛ اما این دختر بچه نمی آموزد که می تواند از جای امن تر لیوان بردارد, یا دفعه بعد باید از کسی کمک بخواهد. او آموخته است که چه کاری را نکند؛ ولی یاد نگرفته که چه باید بکند.
به علاوه , تنبیه وقتی مؤثر است که موقتی باشد چون وقتی از یک تنبیه به دفعات زیاد استفاده شود, تأثیرش را از دست می دهد. والدین مکرراً جیزهایی شبیه به این را به ما می گویند:«اولین باری که کارل را تنبطه بدنی کردم, خیلی گریه کرد و پس از آن , برای مدت طولانی رفتارش تصحیح شد, اما حالا که مرتباً به خاطر رفتارهای نادرستش تنبیه بدنی می شود, هیچ تأثیری نداردو به نظر هم نمی رسد که به هیچ وجه اهمیتی بدهد.»
این یک واکنش تطبیقی کلاسیک است, و به سبب همطن اثر است که ما تنبیه بدنی را به عنوان شکلی از تنبیه توصیه نمی کنیم.
از آنجایی که گاه تنبیه به عنوان یک روش مدیریت, لازم می شود* این پرسش شکل می گیرد که : پس چه وقت و چگونه می توانیم از آن استفاده کنیم؟ ما این اصول را پیشنهاد می کنیم:
تنبیهی را انتخاب کنید که رفتار ناخواسته را کاهش دهد
تنبیه فقط هنگامی مؤثر قلمداد می شود که بروز رفتار نامناسب را کاهش دهد. در بسیاری از مواقع , کودکان را برای تنبیه به دفتر مدیر مدرسه می فرستند؛ ولی همان طور که انتظار می رود, نتیجه ای عاید نمی شود. دانش آموز از انجام تکالیف خودداری می کند و از منتظ ماندن در دفتر مدرسه لذت می برد, پس رفتارش با بی توجهی تقویت می شود.
تنبیه بدنی,ایجاد محدودیت و گرفتن اسباب بازی ها یا امتیازات خاص (مانندتماشای کارتن) در صورتی «تنبیه» تلقی می شوند که مؤثر واقع شوند.
برای نمونه, مایکل 9 ساله را برای کتک زدن به خواهرش به اتاقشش فرستادند.او در آنجا با کامپیوتر و اسباب بازی هایش مشغول بازی شد. وقتی مادرش به او گفت که می تواند از اتاقش بیرون بیاید, او در حال تماشای کارتن مورد علاقه اش بود. او حتی فراموش کرده بود که تنبیه شده است. به علاوه , وقتی از اتاق خارج شد, خواهرش را دوباره کتک زد تا باز به اتاقش فرستاده شود.
پس نصیحت ما این است که نخست نتایج تنبیه را بررسی کنید. اگر رفتار هدف کاهش یافته بود, می توانید دوباره از آن نوع تنمبیه استفاده کنید. در غیر اینصورت, تکرار آن تنبیه سودی ندارد و باید روش دیگری را بیازمایید.
از تنبیه در کنار روش های مثبت استفاده کنید.
وقتی تنبیه را به عنوان یک روش انتخاب می کنید, باید به کودک اموزش نیز بدهید. تنبیه به تنهایی رفتار خوب را به کودک نمی آموزد. برای تشویق کودک به انجام آنچه می خواهید , باید تفهیمش کنید, به او آموزش دهد و در صورت اصلاح رفتار مزبور, پاداشی برایش در نظر بگیرید. اگر کودکتان را بخاطر دویدن به سمت خیابان تنبیه کردید, سپس باید روش عبور از خیابان را به آموزش دهید. و در نهایت بخاطر منتظر ماندن در خیابانیا عبور محتاطانه از خیابان, او را تحسین کنید. با این روش تأثیر تنبیه بیشتر خواهد شد.
برای اصلاح رفتار به کودک فرصت دهید.
هدف از تنبیه, اصلاح رفتار کودک است پس باید به او فرصت بدهید تا آموخته هایش را نشان دهد.اگر تنبیه طول بکشد, مکن است کودک فرصت پیدا نکند که رفتار خود را اصلاح کند. کودک دیر به خانه می آید, یا وقتی برای چندمین بار به درخواست شما برای صرف شام توجهی نمی کند, ممکن است عصبانی شو.یدو برای یک ماه به او اجازه بیرون رفتن از خانه را ندهیددر آن یک ماه او نمی تواند نشان دهد که زود به خانه برگشتن پس از بازی یا حضور به موقع در سر میز شام را آموخته است. او آن قدر از این نتیجه می رنجد که پنهانی از خانه خارج می شود یا مانند یک حیوان زندانی رفتار می کند.
اما اگر تنبیه او چنین بود که می بایست برای دو روز بلافاصله پس از تعطیل شدن از مدرسه به خانه می آمد, روز سوم فرصت می داشت تا اصلاح رفتار خود را نشان دهد و ظرف یک ماه اعتماد شما را جلب کند.
تنبیه بدنی باید کنترل شده و مختصر باشد.
ما به عنوان یک اصل, تنبیه بدنی را توصیه نمی کنیم. اما در موارد استثنایی نیز وجود دارد. برای نمونه اگر کودک دو ساله شما می خواهخد یک سوزن را داخل پریز برق فرو کند, ممکن است فریاد بزنید«نکن!» و بعد بلافاصله سوزن را از او بگیرید و با دست ضربه کوچکی به پشت دستش بزنید. برای یک بچه کوچک , این روش بسیار مناسب تر از یک نطق بی سرو ته درباره خطرات الکتریسیته است!
روش مؤثر دیگر این است که دست بچه را در حالی که مؤکداً او را از عملی نهی می کنید بگیرید. ارزش این عمل در مواردی است که ممکن است از کوره در بروید و کودک را به شدت کتک بزنید.
هرگز هنگامم عصبانیت از تنبیه بدنی استفاده نکنید. اگر می خواهید این روش را بکار بگیرید, بهتر است به جای یک واکنش احساسی و هیجتنی, به یک اقدام سنجیده دست بزنید. به این معنی که عمل شما باید هدفمند, مختصر و کنترل شده باشد. ما معتقدیم که محدودیت های خارجی تنبیه بدنی باید در حد یک ضربه کوچک به پشت دست یا کفل کودک باشد, آن هم با کف دشت. هر تنبیهی بیش از این می تواند زیانبار باشد. هر گز برای تنبیه از ترکه,کمربند, خط کش یا امثال آن استفاده نکنید.
سعی کنید به جای تنبیه بدنی از روش های دیگر نظیر محروم کردن موقتی, تصحیح بیش از حد و اشکال دیگر تنبیه نظیر محدود کردن و گرفتن برخی امتیازات استفاده کنید.
یادتان باشد بهترین روشهای تربیتی عبارتند از : پی آمدهای مثبت و منفی که برای تغییر یک رفتار , طراحی و اجرا شده اند.

 

مشکلات صبحگاهی

 

*غرغر صبحگاهی
بعضی از مردم با روحیه ای سرشار از شادی ونشاط از خوا ب برمی خیزند, اما بعضی دیگر, هنگام صبح از روحیه مناسبی برخوردار نیستند و آن قدر غرغر می کنند که شادابی را از دیگران هم می گیرند.
همة مردم حتی کودکان – حق دارند گاهی غرغر کنند. مراحلی در رشد کودک وجود دارد که می توان از آنها به غرغر کردن تعبیر کرد. مثلاً در حدود 2سالگی کودکان شروع به اظهار وجود و اعلام عدم وابستگی می کنند . این کار را با دادن جواب«نه» به تمام پرسشها و درخواست ها انجام می دهند که می تواند به آسانی توسط والدین به عنوان رفتار منفی و غر غر کردن تعبیر شود که در واقع این طور نیست. کودکانی که به سن بلوغ نزدیک می شوند, دم دمی مزاج, زود زنج و حساس می شوند که این نیز حالتی کاملاً طبیعی است.
اگر کودک شما معمولاً صبح ها شاداب است ولی گاهی به طور غیر منتظره ای صبح ها شروع به غرغرکردن می کند, می تواند نشانگر این باشد که چیزی(مثلاً خواب کم, بیماری یا فشار عصبی) او را آزار می دهد. این مشکلات نباید مورد بی توجهی قرار گیرند. دیگر قسمت های کتاب نیز دیدگاه یا راه حل های دیگری را دراین زمینه به شما ارائه می دهند.
این بخش به ارائه راه حل هایی در مورد کودکانی می پردازد که عادت دارند همیشه نق بزنند و به نظر می رسد که همیشه از دنده چپ بر می خیزند. با این حال, این راه حل ها را در مورد کسانی که گهگاه این طور هستند,نیز بکار ببرید.

 

 

 

به شوخی برگزار کنید.
می توانید با استفاده از شوخی یا خنده کودک را راه بیاندازید واو را از بدخلقی بیرون بیاورید. با این جال, باید اذعان کرد که گاهی طنز و شوخی نتیجه ای کاملاً برعکس دارد و کودک نق نقو را عصبانی تر هم می کند. اگر در مورد شما هم چنین اتفاقی افتاد, صحنة کمدی را بلافاصله قطع کنید.
• تأتر بازی کنید. با نمایش حرکات کودک و نشان دادن اعمال کودک به خودش, سعی در فهماندن زشتی کارش بکنید. در این کار , از اغراق کمک بگیرید و با یک نمایش معروف که چنین شخصیتی را نشان می دهد, اجرا کنید.
• روی حالت بدخلقی و نق ردن کودک اسم بگذارید. در هنگام صبحانه مقایسه ای ترتیب دهید تا بهترین نام را روی یک آدم بداخلاق که فرضاً در تلویزیون دیده اید, بگذارید. از اسم انتخاب شده بدین ترتیب برای از بین بردن بدخلقی استفاده کنید:
«وای دوباره آقای فلانی آمد.» (فلانی نام آدم بدخلقی است که در مسابقه انتخاب شده است.
• بدخلقی ها را «بچلانید». این روش اغلب در مورذ کودکان خردسال مؤثر واقع می شود. کودک را به آرامی درون بازوان خود نگه داریدو به آرامی او را فشار دهید و در عین حال به او بگوید که شما در حال بیرون کشیدن اخلاق بد از بدن او هستید
رفتار بد کودک را به او نشان دهید.
اغلب کودک نمی داند که خلق بد او چه تأثیری روی اشخاص دیگر که با او زندگی می کنند می گذارد. در هنگام روز و مدتی بعد از سر زدن رفتار ناپسندش, با او صحبت کنید و به او کمک کنید که رفتار بد خود را مجسم کند. یک کتاب کودکانه دراین مورد بخوانید و سپس در مورد اینکه چطور یک نفر می تواند روزهمة افراد خانواده را خراب کند, صحبت کنید. از کودک بخواهید برای تغییر این رفتار راههایی را پیشنهاد کند.

 

*کودکانی که صبحانه نمی خورند.
آیا کودک شما ترجیح می دهد که صبحانه نخورد ؟ آیا هر روز صبح سر این مسأله که کودک قبل از رفتن به مدرسه یا بازی, غذای کافی بخورد درگیری دارید؟ نگاه دقیقی به عادتهای صبحگاهی خود بیندازید؛ زیررا الگو, بهترین معلم است. اگر هر روز سر میز می نشینید تا صبحانه لذیذی را صرف کنید, بدون شک
فرزند شما نیز چنین خواهد کرد. سعی کنید همگی باهم و به شکلی خوشایندو بدون عجله غذا صرف کنید. سعی کنید از صبحانه لذت ببریدو نشان دهید که واقعاً خوشحالید.
اگر با وجود نشان دادن یک الگوی خوب, هنوز کودک از خوردن صبحانه امتناع می ورزد, آن را تبدیل به یک درگیری شدید بین خودتان نکنید.
به جای آن می توانید از راه حلهای زیر استفاده کنید.
صبحانه را مختصر کنید.
اگر کودک شما ناهار را به صبحانه ترجیح می دهد, به او یک صبحانه مختصر و یک ناهار مفصل بدهید. این برنامه در حالتی که صبحانه انرژی کافی را برای تمام مدت صبح فراهم کرده است وتا هنگام صرف ناهار , کودک از نظر انرژی کمبود ندارد, مشکلی ایجاد نمی کند.
موقع صرف صبحانه با کودک همراه باشید.
کودکان خردسال نباید هنگام صبحانه تنها رها شوند؛ حتی کودکان بزرگتر نیز دوست دارند همراهی داشته باشند. اگر نمی توانید هنگامی که کودک صبحانه می خورد , با او سر میز بنشینید . معمولاً یک عروسک یا حیوان پارچه ای برای این کار مناسب است, ولی حتی وسایل جالبی نظیر رادیو, تلویزیون یاکتاب مصور نیز ممکن است همین تأثیر را داشته باشد. اگر گهگاه کودک زیر نظر شما هنگام صرف صبحانه تلویزیون تماشا کند, اشکالی ندارد. با این حال, باید مراقب باشید که این کار بصورت یک عادت در نیاید .

 

مشکلات شبانگاهی

 

*کودکانی که هنگام شب راه می روند.
تخمین زده شده است که ده تا پانزده درصد کودکان دست کم یک بار در کودکی در خواب راه رفته اند.بیشتر آنها این رفتار را ترک می کنند؛ ولی حدود 2درصد آنها تا هنگام بلوغ نیز این کار را ادامه می دهند. در خواب راه رفتن یا خواب گردی تظاره بدنی[منظور رؤیای شبانه] نیست و همچنین با مشکلات روانی و یا تنش های عاطفی ارتباطی ندارد. زیرا حتی در هنگامی که کودک خواب می بیند نیز اتفاق نمی افتد. به نظر می رسد که این مسئله ارثی و خانوادگی باشد.
وقتی کودکی درهنگام شب راه می رود, چشم هایش باز ولی خیره و بیرون زده است و این طور به نظر می رسد که جایی را نمی بیند.این راه رفتن ها که بین چند دقیقه تا یک ساعت طول می کشد, معمولاً ضرری ندارد, به جز اینکه کودکان(یا بالغینی) که بدون مراقبت کسی در خواب عمیق در حال قدم زدن هستند می توانند به خودشان آسیب بزنند.
این بداتنم معناست که شما به عنوان پدر یا مادر, باید راههایی را پیدا کنید که وقتی کودک در خواب راه می رود, به خودش آسیب نرساند.این به معنای مجبور کردن و ترساندن کودک نیست,زیرا مجبورکردن و ترساندن کودک می تواند خطرناک تر از خواب گردی کودک باش.در عوض فکر خود را روی ترتیب دادن محیطی آرام و امن که در آن کودک آسیب نمی بیند و یا بکار بردن وسایلی که به سرعت, راه رفتن او در هنگام شب را مشخص کنند,متمرکز کنید. از کودکان بزرگ تر بخواهید که در این مورد , راههای مناسبی پیشنهاد دهند.
راه بیرون رفتن را مسدود کنید.
نوجوان سیزده ساله ای را می شناختیم که یکبار هنگامی که خواب بود با لباس زیر از منزل بیرون آمده بود. او چنان از این کار نگران و وپریشان شده بود که فردا یک کلاه کاسکت, یک صندلی و یک سطل آشغال را پشت در اتاقش گذاشته بود تا اگر مجدداً از اتاق بیرون رفت, سر و صدای تولید شده او را از خواب بیدار کند. خوشبختانه این کار مؤثر واقع شد. در مورد کودکان کوچکتر , قفل را قدری بالاتر از حد معمول نصب کنیدتا دست کودک نتواند به راحتی به آن برسد. یا اینکه یک فنر یا کشی به در نصب کنیدکه کودک در اتاق محبوس نوسد ولی مجبور شود برای ترک اتاق کمی تلاش کند. بدین ترتیب, کودک مطمئناً هنگامی که تلاش می کند از اتاق بیرون بیاید, از خواب بیدار می شود و در عین حال, در هنگام خطر نیز می تواند از اتاق بیرو ن بیاید. توجه کنید که هرگز در را روی کودک قفل کنید.
*کودکانی که دچار وحشتهای شبانه می شوند.
کابوس با وحشت های شبانه تفاوت دارد. برخلاف کابوس, وحشت های شبانه, رویاهای ترسناک یا خواب دیدن نیست. بلکه تصور می شود که این حالت نمایانگر عدم تکامل الگوی خواب است, که در آن کودک در انتقال از مرحله خواب عمیق به خواب سطحی مشکل دارد. گاه کودکی که دچار وحشت های شبانه می شود, ممکن است آن را به یاد نیاورد. این حالت می تواند برای والدین آنها بسیار ترس آور باشد. در چنین حالتی کودکان جیغ می زنند یا هق هق می کنند و به این سو و آن سو می روند., در خانه شروع به دویدن می کنند, دیگران را صدا می زنند و در این حال,چشم هایشان بدون اینکه جایی را ببیند باز و گشاد است و گوش های آنها واضحاً حرفهای آرام بخش شما را نمی شنود.
شما در جریان یک وحشت شبانه نمی توانید کار زیادی انجام دهید. تنها باید در مقابل آن صبور باشید و به یاد داشته باشید که این حالت در اثر فشارهای روحی ایجاد نمی شود و هیچ اثر پایداری روی کودک نخواهد داشت.
کودک را آرام کنید.
کودک را نگاه دارید او را آرام کنید و صورتش را یک هولة سرد بشویید. با این کار احساس می کنید که کار مفیدی برای کودک انجام می دهید. رفته رفته حالت خیره و بهت زده چشمان کودک از بین می رود و کودک شروع به بازگشت به دنیای واقعی و توجه به اینکه در اطراف او چه می گذرد می کند.
برنامه خواب را منظم کنید.
باری اینکه به کودک کمک کنید که الگوی خواب بهتری داشته باشد , اطمینان حاصل کنید که او یک برنامه منظم خواب دارد و به اندازه کافی استراحت می کند.
با یک متخصص مشورت کنید.
با اینکه وحشت های شبانه معمولاً اهمیت چندانی ندارند, احتمال کمی وجود دارد که ناشی از اختلالات عصبی باشند. برای آینکه این احتمال رد شود این حالات(وحشت های شبانه)و همچنی« کابوس ها بسیار آزاددهنده را باپزشک خود در میان بگذارید. به علاوه, اگر دفعات این حالات زیاد باشد, ممکن است پزشک تصمیم بگیرد نوعی دارو(که به دقت تنظیم می شود)تجویز کند.

 

مشکلات توالت رفتن

 

*شب ادرای
اکثر کودکان در حدود 2تا 3سالگی دیگر رختخواب خود را خیس نمی کنند, گرچه بعضی از کودکان دیرتر یاد می گیرند که شب ها برای توالت رفتن بیدار شوند. قطع شب ادرای یک روند پیشرفت طبیعی استکه نشان دهندة تکامل مثانة کودک در نگه داشتن و ذخیره ادرار و ایجاد تحریکات اداری است.
خیس کردن های اتفاقی و غیر تکرار شوند را حتی از کودکان بزرگتر هم می توان انتظار داشت و نباید به آن به عنوان مسأله ای جدی نگاه کرد. کودکتان را در هر سنی که هست هرگز به علت شب ادراری مسخره و شرم زده نکنید. این کار نه تنها به او کمکی نمی کند,به ایجاد مشکلات جدی احساسی و روانی می انجامد.
درحدود 75درصد از کودکان چهار ساله و 85درصد از کودکان پنج ساله دیگر رختخوابشان را خیس نمی کنند مگر گاه و بیگاه و بدون تکرار؛ ولی بسیاری از کودکان تا زمان بلوغ یا حتی بزرگسالی هم شب ادراری دارند. دکترآزرین و دکتر بزالل گزارش کرده اند که تعداد 4 نفر از هر 100 نفر بزرگسال شب ادراری دارند. پسرها دو برابر دخترها دچار شب ادراری می شوند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 47   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله راز های تربیت کودکان

پایان نامه ارشد رشته حقوق با موضوع حقوق کودکان متولد از طرق مختلف تلقیح مصنوعی

اختصاصی از اینو دیدی پایان نامه ارشد رشته حقوق با موضوع حقوق کودکان متولد از طرق مختلف تلقیح مصنوعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ارشد رشته حقوق با موضوع حقوق کودکان متولد از طرق مختلف تلقیح مصنوعی


پایان نامه ارشد رشته حقوق با موضوع حقوق کودکان متولد از طرق مختلف تلقیح مصنوعی

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حقوق با موضوع حقوق کودکان متولد از طرق مختلف تلقیح مصنوعی را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

 دانشگاه تبریز

دانشکده علوم انسانی

گروه حقوق

پایان­نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد

گرایش حقوق خصوصی

 عنوان:

حقوق کودکان متولد از طرق مختلف تلقیح مصنوعی

استاد راهنما:

دکتر سید محمد تقی علوی

استاد مشاور:

دکتر حسن فرهودی نیا

نگارنده:

نیان قنادی

 

  تلقیح مصنوعی:

تولد کودکی که قسمتی از راه پیدایش خود را در خارج از مسیر طبیعی پیموده است،ترکیب اسپرم با تخمک در خارج از رحم،پرورش کودک تا مدت معینی در داخل لولۀ آزمایش،انتقال جنین به رحم زن صاحب تخمک یا زن ثالث، استفاده از جنین های اهدایی توسط زوجین نابارور و … مسائل حقوقی خاصی را مطرح می­کنند که هیچ گونه سابقه ای در نظام حقوقی کشور ما نداشته و اصول و قواعد فعلی حقوق قادر به پاسخ گویی به آنها نیست. در مجموعه های قوانین و نوشته های حقوقی اثری از این مسائل یافت نمی­شود و رویۀ قضایی روشنی در این زمینه وجود ندارد. از آن جهت که اداره و تنظیم این پدیده ها بوسیلۀ مقررات برای پایداری نظم جامعه ضروری است،دانش حقوق ناگزیر است همراه این مسائل نوظهور گام بردارد و یا حداقل چون سایه ای آنها را دنبال کند.(شهیدی،م.،وضعیت حقوقی کودک آزمایشگاهی،1380: 135)

1-1. تعریف تلقیح مصنوعی:

تلقیح مصنوعی از دو واژه تلقیح و مصنوعی تشکیل شده که هر کدام معنای مستقلی دارند. تلقیح در لغت به معنای باردار کردن و لقاح به معنای باردار شدن است (منظور الافریقی المصری، م.، لسان العرب ج 5، 1997 م: 512 و معین، م.، فرهنگ فارسی ج 1، 1371: 449). لغت تلقیح از باب تفعیل و ثلاثی مجرد آن لقح است و لقح به معنای آبستن کردن و لقح به معنای آبستن شدن جنس مؤنث می­باشد (افراد البستانی، ف.، فرهنگ عربی به فارسی، 1371: 507). واژه مصنوعی هم در لغت به معنای ساختگی و در برابر امر طبیعی آمده است.

مفهوم اصطلاحی تلقیح نیز در راستای معنای لغوی آن به صور گوناگون بیان شده است: “ تلقیح عبارت است از ریختن نطفه در رحم زن بدون آمیزش” (حرم پناهی، م.، تلقیح مصنوعی، 1380: 85) “ تلقیح اصطلاحاً عبارت است از داخل کردن اسپرم مرد در رحم زن به وسیله آلات پزشکی یا هر وسیله دیگری غیر از مقاربت و نزدیکی” (علوی قزوینی، ع.، آثار حقوقی تلقیح مصنوعی انسان، 1380: 180) و اماّ در ارائه تعریف حقوقی از تلقیح مصنوعی می­توان گفت از آنجا که علم حقوق در برخورد با اصطلاحات غیر حقوقی اقدام به پذیرش معانی مزبور در عرف عام و یا خاص می­نماید. لاجرم تلقیح مصنوعی از منظر حقوقی عبارت است از بارور کردن جنس مؤنث اعم از حیوان یا انسان از راه وارد کردن اسپرماتوزوئید در رحم حیوان یا انسان ماده با وسایل مصنوعی بدون اینکه عمل مقاربت صورت گیرد.

1-2. تاریخچه تلقیح مصنوعی

بشر از آغاز خلقت با مسئله فرزند دار شدن رو به رو بوده است و قرآن در موارد مختلف به دارا شدن فرزند از راه­های غیر طبیعی اشاره کرده است. نمونه آن نازا بودن همسر حضرت ابراهیم (سارا) و فرزند دار شدن زکریا در سن پیری می­باشد مانند آیات 2 تا 11 سوره مریم و همچنین آیات 17 تا 23 سوره مریم که در مورد تولد حضرت عیسی (ع) می­باشد.

قابل ذکر است که مسئله تلقیح ابتدا در حیوانات اهلی و به منظور اصلاح نژاد و یا تکثیر نسل به کار می­رفت در آغاز این کار را یکی از دانشمندان آلمانی به نام Ludwing Jacobi در سال 1765 میلادی روی ماهیها انجام داد. چند سال بعد یک دانشمند و کشیش ایتالیایی به نام پروفسور Spalanzoni تلقیح را روی سگها آزمایش کرد و نتیجه مثبت گرفت و بالاخره در اواخر قرن نوزدهم، یکی از دانشمندان روسی بنام john Hunterتلقیح مصنوعی در حیوانات چهارپا را عملی ساخت که این روش فعلاً نیز مورد استفاده قرار می­گیرد. به دنبال موفقیت این آزمایش­ها در حیوانات، دامنه تلقیح مصنوعی به انسانها نیز سرایت نمود و این آزمایش­ها در مورد انسان، در کشورهای مختلف از قبیل فرانسه و انگلستان به اجراء درآمد. یک دانشمند انگلیسی به نام Elielva در سال 1799 میلادی گزارشی در این زمینه به دولت انگلستان داد. در فرانسه نیز ده مورد تلقیح مصنوعی در زنان انجام گرفته که قدیمی ترین آنها را مربوط به سال 1838 میلادی دانسته اند. ده سال بعد یکی از دانشمندان فرانسوی موسوم به Cerard گزارش داد که از 72 زنی که تلقیح مصنوعی شده اند 41 نفر آنها از این طریق باردار گردیده­اند و تقریباً از سال 1914 میلادی موضوع تلقیح مصنوعی کاملاً توجه پزشکان و علما را به خود معطوف داشت. در سال 1914 میلادی یکی از پزشکان انگلیسی مقیم مصر موسوم به دکتر جامیسون (Jamison) شنیده بود که در میان بدویان طریقه­ای برای معالجه زنان عقیم وجود دارد که گاه منجر به آبستن زنها و گاهی منتهی به فوت آنان می­گردد. این موضوع، نظر پزشک مزبور را به خود جلب کرد و در اثر بررسی دریافت که زنان بدوی به قطعه­ای از پشم افسون می­خوانند و بعد آن را به زنان نازا می­دهند تا به رحم خود بمالند و معتقد بودند که زن حامله می­شود یا می­میرد. این پزشک پس از تحقیقات بیشتر دریافت که زنان بدوی پشم را به نطفه مردان آغشته و سپس آن را به زن عقیم می­دهند تا استعمال نماید. که علاوه بر نطفه مقدار زیادی میکروب­های مضر موجود در پشم وارد رحم زن می­گردد و اگر زن بنیه قوی داشت در مقابل میکروبهای مقاومت می­کرد والا از پای در می­آمد و تلف می­شد.

دکتر جامیسون پس از خاتمه جنگ جهانی اول به انگلستان مراجعت کرد و درصدد برآمد به وسیله تلقیح مصنوعی که قبلا آزمایش شده بود و بدویان و صحرانشینان نیز به عنوان ورد و جادو از آن استفاده می­کردند از راه صحیح علمی هزاران زن را که آرزوی مادر شدن داشتند را بارور کند و به وسیله لوله آزمایش نطفه مرد را به رحم زن منتقل نماید تا بدین وسیله خانواده­های زیادی را که از نداشتن فرزند تهدید به نابودی و متلاشی شدن می­گردیدند نجات دهد. و از این رهگذر گاهی به علت بی ثمر بودن منی شوهر از نطفه مردان بیگانه استفاده می­نمود. رواج تلقیح مصنوعی در انگلستان و هجوم زنان بی فرزند به بیمارستان های ارزان موجب شد که موضوع تلقیح مصنوعی در مجلس عوام انگلستان مطرح و وزیر بهداری وقت استیضاح و دولت تخطئه گردد، که چرا تولد این گونه اطفال را مانند سایر اطفال شرعی و قانونی به ثبت می­رسانند.

با وجود اعتراضات مذکور از تلقیح مصنوعی جلوگیری نشد و امروزه در انگلستان اطفال ناشی از تلقیح مصنوعی بطور چشم­گیر مشاهده می­گردند. در بعضی از ممالک جهان موضوع تلقیح مصنوعی موجب اعتراض شدید مردم به دولت گردید. به عنوان مثال در کشور ایتالیا و در شهر واتیکان پاپ رهبر کاتولیک­های جهان تلقیح مصنوعی را تحریم کرد ولی در بعضی کشورهای اروپائی و آمریکائی آن را مباح دانسته­اند. چنانچه پزشکان فرانسوی در صورت توافق زن و شوهر اقدام به تلقیح مصنوعی می­نمایند. در احکام اسلام، موضوع تلقیح مصنوعی به ترتیبی که امروز از جهت علمی و عملی مطرح است، سابقه نداشته است. بنابراین، عنوان تلقیح مصنوعی را در متون و منابع فقهی اسلامی و در احادیث و روایات نمی­توان یافت و تنها مورد حامل شدن زن از طریق غیر طبیعی همان مساحقه است که بیشترین مشابهت را با تلقیح مصنوعی دارد. که در بحث های آتی به تفصیل پیرامون آن سخن خواهیم گفت. (صمدی اهری، م.، وضع حقوقی نسب ناشی از تلقیح مصنوعی در حقوق ایران و اسلام، 1382: 19-17) و در آخر تاریخچه تلقیح مصنوعی در کشورمان است که به هشتم دی ماه 1369 بر می­گردد و بدین ترتیب اولین کودک آزمایشگاهی ایرانی در بیمارستان افشار دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد بدنیا آمد.

1-3. دلایل به کارگیری تکنیک­های تلقیح مصنوعی

باروری، عملی بسیار پیچیده است که باید در محدوده­ی زمانی مشخصی صورت گیرد. از منظر پزشکی اسپرم مرد همیشه آماده برای باروری تخمک است. ولی تخمک زن پس از هر دوره تخمک گذاری فقط در محدوده­ی زمانی 12 تا 24 ساعت پس از آزاد شدن قابل باروری است. بنابراین لقاح طبیعی زمانی اتفاق می­افتد که زن یک یا تعداد بیشتری تخمک سالم بالغ را آزاد ساخته و این تخمک­ها با اسپرم سالم و بالغ مرد ترکیب شود، در این راستا وظیفه­ی دستگاه تناسلی زن، فراهم نمودن محیط مناسبی برای حرکت اسپرم در مخاط داخلی دستگاه تناسلی و رسیدن به لوله­های فالوپ و در نهایت لقاح با تخمک است.

در نتیجه با توجه به مطالب گفته شده لقاح و به دنبال آن حاملگی طبیعی، در صورت حضور پنج معیار امکانپذیر است:

  • یک یا چند تخمک سالم و بالغ در زمان مناسب و در ارتباط با محیط هورمونی مناسب، آزاد و رها شوند.
  • اسپرم سالم، قوی، فعال و بالغ در داخل یا نزدیک رحم زن و در حوالی زمان تخمک گذاری وجود داشته باشد.
  • محیط فیزیکی و شیمیایی لازم برای عبور اسپرم و قابلیت بخشیدن به اسپرم در ناحیه تناسلی زن فراهم گردد.

4- لوله­های رحمی (فالوپ) سالم و باز، توانایی لازم را برای عبور مناسب اسپرم و تخمک فراهم آورد.

5- رحم سالم و بدون نقص (بدون تومورهای فیبروئیدی پولیپپ، رحم دو شاخه و همچنین وجود لایه ی آندومتریوم با ضخامت کافی و سالم) برای شکل­گیری مناسب و لانه گزینی جنین ضروری است. (آخوندی، م م؛ صادقی، ‌م ر.، ضرورت به کارگیری تکنیک های باروری کمکی و تولید مثل انسان، 1380: 27 و 28)

در عین حال با توجه به مطالب ذکر شده باید خاطر نشان ساخت تقریباً 15 درصد زوجین با بیماری تحت عنوان “نازایی” مواجه­اند که این آمارها نیز روز به روز در حال افزایش است.

در تعریفی که پزشکان ارائه می­دهند “نازایی عبارت است عدم توانایی در حاملگی بعد از یک سال نزدیکی فعال زوجین، بدون استفاده از وسایل جلوگیری کننده از حاملگی “(غفاری، م.، روشهای پیشرفته در درمان نازایی، 1380: 7)

برای پی بردن به علل نازایی باید زوجین به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرند. علل نازایی به طور عمده به دو فاکتور زنانه و مردانه تقسیم می­شود اگرچه پاره­ای از عوامل نیز مشترک ما بین زنان و مردان هستند همچون افزایش سن و گذشت دوره باروری، صدمات ناشی از داروهای الکلی و مواد مخدر، شیمی درمانی و رادیو تراپی، سموم شیمیایی و عوامل محیطی

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ارشد رشته حقوق با موضوع حقوق کودکان متولد از طرق مختلف تلقیح مصنوعی

تحقیق در مورد ورزش کودکان

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد ورزش کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ورزش کودکان


تحقیق در مورد ورزش کودکان

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه13

 

فهرست مطالب

ورزش کودکان

فواید فعالیت بدنی

فعالیت بدنی منظم:

ورزش برای کودکان، فوق العاده ضروری و لازم است. کودکان به طور طبیعی و فطری به ورزش، بازی و تحرّک علاقه نشان می دهند و این بازی و تحرک برای رشد و نموّ نسوج بدنشان لازم بوده و شرط زنده ماندنشان می باشد. نیاز به تحرک و بازی- که چیزی جز ورزش نیست- اختصاصی به بچه انسان ها نداشته، بلکه در سایر حیوانات نیز محسوس است. شهید دکتر پاک نژاد در کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر به همین نکته اشاره کرده و می نویسد:

" بچه گربه، بازی می کند، بزغاله، جست و خیز دارد، بچه شیر به سروکول مادرش می پرد، کره الاغ به مادرش لگد می زند و ... و اخیراً کشف شده، نشخوار کردن نشخوار کنندگان و خواب دیدن حیوانات مغزدار، مخصوصاً در گوشت خواران، از گربه گرفته تا جنین انسان، همه برای تکامل مغزشان بوده و لازم است."

حال که ورزش، بازی و تحرّک برای کودکان لازم و ضروری است، وظیفه والدین و مربیان این است که سعی کنند کودکان را به سوی ورزش ها و بازی هایی هدایت کنند که فکر، روح، جسم و شخصیت آن ها را ساخته و آن ها را برای زندگی اجتماعی سالم و مفید آماده سازد. دکتر رجبعلی مظلومی در کتاب گامی در مسیر تربیت اسلامی می نویسد:

"ورزش هایی که به کودکان داده می شود، باید چنان باشند که به تربیت قوای فکری و نظم روحی آن ها منتهی گردد؛ بدین معنان که تکوین اخلاق کنند، ایجاد منش نمایند، عادت های مطلوب را (نظیر نظم و انضباط و اطاعت از قانون و جوان مردی و همکاری) مایه گذارند و یا حس ابتکار را بیدار کنند و بپرورند.

این ها همه را ضمن بازی ها بهتر از هر گونه درس می توان یاد داد، زیرا اثر این چنین آموزش ضمن بازی ها، تا پایان عمر، باقی می ماند."

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ورزش کودکان

آموزش به کودکان جهت جلوگیری ازسوء استفاده های جنسی

اختصاصی از اینو دیدی آموزش به کودکان جهت جلوگیری ازسوء استفاده های جنسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

آموزش جلوگیری از سوء استفادهٔ جنسی به کودکان

 

سو استفاده جنسی تماس جنسی بین یک بزرگسال یا کودک یا بین یک کودک بزرگتر و کودک کوچکتر است. نشان دادن عکس های مرتبط با مسائل جنسی به کودک نوعی سو استفاده جنسی است

امکان سواستفاده جنسی از کودک، موصوعی است که اکثر والدین ترجیح می‌دهند درباره آن فکر نکنند! اما این امر اتفاق می‌افتد و متاسفانه کسانی که مرتکب این عمل می‌شوند اغلب از نزدیکان کودکند (یا اکثراً عضو‌‌ همان خانواده) کودکان قربانی غالباً احساس می‌کنند که اگر موضوع سوء استفاده را فاش کنند گناهشان دو چندان می‌شود و از همین رو پرسشهایشان در این زمینه ممکن است غیر مستقیم و حاوی سرنخهای پنهانی باشد................


دانلود با لینک مستقیم


آموزش به کودکان جهت جلوگیری ازسوء استفاده های جنسی