اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله تاریخچه پیدایش اردستان

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله تاریخچه پیدایش اردستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

• مقدمه « نگاهی گذرا به اردستان از زمان باستان تا این زمان »

 

• وجه تسمیه اردستان

 

• اوضاع جغرافیایی اردستان و تأثیر آن در شکل گیری اردستان

 

• خرابه های ساسانی یا اردستان قدیم

 

• مسجد جامعه اردستان

 

• اجزاء پدید آورنده اردستان

 

• وجه تسمیه و علت ایجاد محلات مختلف اردستان

 


مقدمه :

 


نگاهی گذرا به اردستان از زمان باستان تا این زمان
اردستان در زمان باستان پایتخت اردوان چهارم بوده که بعضی از سکه نیز این نکته را تأیید می کنند و نیز طبق اساطیر داستانی مقر رستم دستان بوده است چنان چه قنات سهراب در این شهر معروف است به این که بانی آن سهراب پسر رستم زال است که معروف به دستان بوده و از دختر پادشاه سمنگان زاده شده و رستم ندانسته آن را کشته و دلیل این مدعا آن است که آورده اند اردستان ارگ ( قلعه) دستان بوده .
انوشیروان دادگر در اردستان متولد شده و تا هنگام عزیمت به مدائن مقیم و ولی عهد قباد بوده است و نیز در دوره اله بویه که اردستان مقر فرمانروایی بوده است.
اردستان تا سال یک هزار سیصد بیست هفت شمسی از نظر تقسیمات کشوری بخش بوده و بخشدار آن جار را اداره می کرده ولی از آن تاریخ به بعد که دولت متوجه اهمیت آنجا گردید تبدیل به شهرستان و فرماندار آنجا را اداره می کند ولی تا کنون وضع بخش های آن تعیین نشده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وجه تسمیه اردستان :

 

اردستان بلوکی است که مرکز آن همان اردستان و مشتمل بر پانصد اندی قبضه و قریه و مزرعه می باشد و لی به معنای ثانی هرچند نسبت به خود شهر اردستان کنونی صدق نمی کند اما با مقایسه با قطعات دیگر آن از قبیل کجورستان ( زواره ، مهاباد ، موغار و توابع ) و قسمت های دیگر تا اندازه ای درست است و چنان چه بعد توضیح داده می شود که اردستان قدمت تاریخی دارد و در گذشته و در ایام پیشین عنوان مدینه و شهر داشته است استنباط می گردد که در زمان سابق بلوقه بر اردستان اطلاق نمی شده و پس از زمان استیلاء ترکان بر ایران این کلمه رواج یافته و از تواریخ فهمیده می شود که در آن زمان به عمران و اهمیت سابق خود باقی نبوده .
اردستان مرکب از دو کلمه ارد به معنای غیور و خشمگین و ستان به معنی مکان باشد و با این فرض می توان گفت وجه تسمیه این است که شهر اردستان در بدو امر به نام یکی از محلات آنجا ظاهراً قلعۀ میان شهر یا دراروئه خوانده می شده و سپس چون سکنه اغلب آنجا از بزرگان و اردها بوده اند تمام بلوک و مرکز آن به نام اردستان معروف شده است مانند لرستان ، خوزستان و نظایر آن
و یا اینکه چون مردم آنجا مطیع و فرمانبردار بوده اند با این نام نامیده شده اند .
ممکن است کنایه از مردم سیاهی و لشکری باشد یعنی محل و جای سیاه چنانچه معروف است و در تاریخ نوشته شده است که اسپاهان مرکز سپاه بوده و این محل
(اردستان ) هم پیوسته جزو سپاهان بوده است .
و نیز احتمال دارد که اردستان متعلب از همان ارد و ارت باشد که به معنی سپاه است و چون اردستان جای سپاه بوده اردستان گفته اند و یا اینکه چون زمین اردستان به سفیدی آرد بوده آنجا را اردستان خوانده اند و به کثرت استعمال ، اردستان گفته شده بود هرچند به ظاهر اشکال دارد زیرا زمین شهر اردستان کنونی سفید نیست ولی با توجه به اینکه اردستان قدیم نزدیک کویر نمک بوده ( این کویر در قدیم الایام میگویند دریا بوده ) و زمین ان سفیده بوده این اشکال مرتفع می شود.

 

اوضاع جغرافیایی اردستان و تأثیر آن در شکل گیری اردستان در بیان عقائد قدما جغرافی نویسان :

 

عقاید وگفته های جغرافی نویسان پیشین راجع اوضاع اردستان متقارب و نزدیک به یکدیگر است و هر کدام شمه ای از جغرافیای طبیعی و سیاسی و اقتصادی و نجومی و نژادی آنجا را به طرز و عبارت مخصوصی بیان کرده اند .

 

 

 

برخی به طور تفصیل و بعضی ملخص عقاید و اطلاعات خود را به رشته تحریر کشیده اند :

 

اردستان واقع در اقلیم سوم و جزء بلاد جبال است،طول جغرافیایی آنجا ( اردستان ) 27 درجه و 10 دقیقه و عرض آن 38 درجه و 30دقیقه می باشد .

 

نیز در بیان اوصاف و اخبار عمومی اردستان چنین می گویند :

 

اردستان شهری است که در کنار بیابان بزرگ و کویر بنا شده و تا اصفهان 18 فرسنگ فاصله دارد .
اردستان شهری است واقع بین کاشان و اصفهان و از اصفهان هیجده فرسنگ مسافت دارد و فاصله آن تا زواره دو فرسخ است و در پایان بیابان کوه جنوبی کاشان واقع و بنای آن بطور ضربی و در نهایت متانت و استوار است .

 

دارای باغ ها و عمارات با فسخت و نزهت و باروی محکم است و در هر محله ای قلعه ای و در قلعه ای آتشکده ای بنا شده است، بلوکات آن بسیار بزرگ و جامه های زیبایی در آنجا بافته می شده و به اطراف جهان حمل می شود .
اردستان شهری است میان کاشان و اصفهان واقع و بنای آن محکم و باروئی دارد – در هر محله قلعه ای و در هر قلعه ای آتشکده ای است.
گویند انوشیروان عادل در آنجا متولد شده و هنوز آثار وی باقی است .
بلجمله باغ های بزرگ با صفا و بلوکات زیادی دارد و مردمش اهل علم و اجتهاد و طایفه ای از اهل علم بد آنجا مستولیند .
اردستان از شهر های تابع اصفهان که در کنار کویر بزرگ واقع است از همه بزرگتر است . بازار های آن جدید و نو ساز و مسجد جامع آن مصور است در آنجا بسیاری از مشایخ از اهل تصوف و حدیث و قصا یافت می شوند.
زمین اردستان به نرمی آرد است و از این رو آن محل را اردستان نام نهاده اند ،در خبر است که بنا های این شهر بدست بهمن بن اسفندیار سر و سامان گرفته و او در شهر بنا ها کرده .
ابی بکر شهاب الدین در مورد چگونگی ساخت و به

 

 

 

 

 

وجود آمدن قصر های زیبای اردستان و وضعیت و مساحت آن اینگونه می گوید:

 

از جمله بلوکات اصفهان اردستان است که در میان ضیاء آن جایی است که اردستان نامیده می شود و بلوک هم به همان نام خوانده می شود برای اینکه شهر اردستان فوق العاده مجلل و با شکوه بنا دارد و زادگاه انوشیروان عادل است و از اردستان به دارالملک (صائن) نا م برده شده پس از پادشاهی ، هشتاد نفر از کودکانی که با او همبازی و همدرس بودند به مدائن احضار شدند و مورد اکرام و انعام واقع شدند و دستور داد تا برای هر کدام قصری عالی بنا کنند و در آن زمان عادت بر این بود که سلاطین مایل نبودند قصر مرتفعی برای کسی ساخته شود مگر اینکه استحقاق چنین قصری را داشته باشد و در موارد استحقاق هم باید از اینکه پادشاه از نظر طول و عرض و ارتفاع اجازه می داد بنا می گردید .
قصوری که برای آن کودکان بنا نهادند هنوز باقی است و اعقاب آنها بدان افتخار می کنند .
بنای اردستان به طور ضربی و دارای باغ های بزرگ و با صفاست . شهر اردستان دارای حصاری و در هر محله ای هم قلعه ای بنا شده و در وسط یکی از آن قلعه ها آتشکده است که می گویند انوشیروان عادل در ان متولد شده و از بنا های انوشیروان نیز هنوز باقی است
در کتاب زیت المجالس به وضوح در مورد چگونگی به وجود آمدن اردستان به این موضوع اشاره شده گه اردستان بین اصفهان و کاشان را بهمن بن اسفندیار بنا کرده است .
و مؤلف کتاب بستان السیاحه بیان می دارد که اردستان قصبه ای است به جهت مقرون قریب پانصد باب خانه دارد .
در کتاب الاصفهان جلد اول آورده شده :
اردستان مشتمل بر یک بلده و سیصد شش قریه و مزرعه و سکنه آن پنج هزار و پانصد سی و هفت خانوار است – از طرف شمال محدود است به کویر و از مغرب به نطنز و از ابتدا مساحت آن تا شهر بیست دو فرسخ است .
محصول آنجا زود تر از اصفهان می رسد و از قنات مشروب می شود و هوایش نزدیک به اصفهان می باشد
سکنه بلده اردستان هزار و چهار صد و نود و چهار خانواده مشتمل بر شش محله است .
در محلۀ مصال مسجدی وجود دارد از بناهای عمر عبد العزیز در محلۀ فهده بقعۀ پیر مرتضی علی از اولاد انوشیروان عادل است و چهار بلوک اردستان :
سفلی ، علیا ، گرمسیر ، برزاون است .

 

بلوک سفلی :

 

دارای آب هوای معتدل است . قریۀ امیر آباد از بلوک سفلی و بقعه شیخ رجب بَرسی که از معاریف عرفا است در آنجا واقع شده بطوری که در بیان عقائد قٌدما جغرافیون بیان گردید بنای نخستین شهر اردستان قلعه ای بوده که دارای حصار و باروی بسیار استواری بوده و نزدیک به حصار خندقی داشته که هنوز آثار آن باقی است و طبق نقل حمزۀ اصفهانی و مؤلف مجمل التواریخ و القصص در میان قلعه آتشکده ای وجود داشته که به آتشکده مهر اردشیر موسوم و آن را بهمن بن اسفندیار معروف اردشیر در ار دست از سلسله پادشاهان کیان بنا نموده است ، مساحت قلعه چهل و هشت هزار ذرع و مظهر قنات ارونه نیز بوده است و از این رو به دژ ارونه معروف بوده و ارگ دستان هم می گفتن و در اکثر کثرت استعمال اردستان گفته اند ، تا اینکه در اثر مرور زمان و ویرانی قلعه مزبور از طرف حاج محمد جعفر آباده مجتهد معروف فروخته و تبدیل به باغ گردیده است و فعلاً معروف به باغ قلعه است .

 


خرابه های ساسانی یا اردستان قدیم :

 

خرابه های ساسانی یا اردستان قدیم در شمال زواره واقع و اکنون جزو تپه ها و اثر مختصری که حاکیست در روزگاران باستان بناهای وجود ندارد و در واقع بارندگی و تابش آفتاب اشیای از قبیل خرده طلا و نظایر آن پیدا می شود معزلک این آثار حکایت از این دارد که در گذشته بنا های مهمی وجود داشته که در اثر یکی از حوادث در زیر خاک مدفون گردیده است و به همین جهت خرابه هی مزبور از لحاظ اهمیت تاریخی به نام خرابه های ساسانی و شهر اردستان جزء آثار ملی محسوب و حفاظت آن طبق قانون حفظ آثار عتیقه به عهده اداره کل باستان شناسی قرار داده شده است .

 

مسجد جامع اردستان :

 

یکی دیگر از بناهای قدیمی و از ارکان ساخت اردستان مسجد جامع اردستان می باشد . مسجد جامع اردستان از بناهای عهد سلجوقیان است که جزء آثار ملی ایران به ثبت رسیده است .
بنای گنبد وار به طور کلی متعلق به عهدی است که به شیوه و سبک مساجد چهار ایوانی پیدا نشده بوده و یا اگر هم پیدا شده بوده معمول نبوده چنانچه این بنا را از نظر معماری با گنبد های مسجد جامع اصفهان بسنجیم اینطور استنباط می شود که بنای جامع اردستان در اوایل سلطنت ملک شاه سلجوقی ایجاد شده است . معزلک هم نمی توان گفت که این بنا ( گنبد واری ) که هسته اصلی مسجد فعلی است قدیمی ترین قسمت های مسجد جامع است بلکه در حقیقت این بنا روی جایگاهی که بنای دیگری بوده که خراب شده یا خراب کرده اند برپا گردیده است و در موقع توسعه مسجد برای تبدیل ان به چهار ایوانی با بقیه ساختمان قدیمی تؤام و پیوسته شده است و آثار مزبور عبارت است از چندین جرز ستون و طاق های رواقی که متعلق به قرن چهارم هجری و چیز دیگری از آن باقی نمانده است و می توان گفت مسجد نمونه مسجد عربی بوده و یک بار دیگر خود را مانند اصفهان برابر با مسجد نمونه ایرانی می بینیم که بجای مسجدی از عهد عباسیان در همان محل ساخته شده است و به این ترتیب باز هم مدرکی از بی مهری ایرانیان نسبت به نقشه مسجد نمونه عربی در قرن پنجم اسلامی بدست آمده است و بنابر این معلوم می گردد که در اردستان مسجدی با نقشه عربی و جود داشته که قسمتی از آن هنگام ساختمان بنای گنبد وار یا ویران بوده یا خراب گردیده است ؛ و باقیمانده هایش نیز در موقع تبدیل مسجد کوشک مانند به مسجد چهار ایوانی مورد استفاده قرار گرفته . این باقی مانده ها در مسجد کنونی جز مصالح بنا چیز دیگری بشمار نمی رود و گرچه این باقی مانده موجود بوده مورد استفاده قرار گرفته لکن هیچ گونه ارتباطی را بین نقشه قدیم و نقشه جدید نشان نمی دهد .
حقیقت این است که ابو طاهر مسجد کوشک مانند را تبدیل به مسجد چهار ایوانی نموده است .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    20صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخچه پیدایش اردستان

مقاله تاریخ پیدایش فوتبال در آمریکا

اختصاصی از اینو دیدی مقاله تاریخ پیدایش فوتبال در آمریکا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تاریخ پیدایش فوتبال در آمریکا


مقاله تاریخ پیدایش فوتبال در آمریکا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه9

 

فهرست مطالب ندارد.

 

چکیده

انگلیس ها وقتی به امریکا مهاجرت نمودند تنها کلیسا ها و مذهب را با خودشان به آنجا نبردند .بلکه دورنمایی از فوتبال را همراه بردند . خشونت اوایل آغاز فوتبال در آمریکا به اندازه خشونت ان در انگلستان بود . در آن سال ها روی خشونت در بازی بیشتر تکیه می شد تا به تکنیک و استراتژی . چون از دهه 1800 جنتلمن ها و مقامات اجتماعی به ان ورزش روی آوردند و لذا از میزان خشونت کاسته و به تکنیک و هیجان بازی افزوده شد .
آغاز فوتبال در آمریکا مدیون دانشگاه ها است . البته با تقلید از قوانین فوتبال انگلیسی از سال 1820 به بعد دانشگاه پرتیستون شروع به نوعی بازی نمود که تقریبا دست رشته خودمان بود . با توجه به اینکه از پاها استفاده وافر می نمودند.
در سال 1869 دانشگاه پرتیستون 6 بر 4 دانشگاه راجرز را شکست داد که بعد ها آن مسابقه را مبدا آغاز فوتبال در امریکا قرار دادند .
در سال 1873 نماینده ای دانشگاه های آمریکا به اتفاق در کنفرانسی قانون یکپارچه شدن فوتبال را تصویب نمودند . و بعد از آن دانشگاه ها فقط از یک قانون کلی در فوتبال پیروی می کردند . تنها دانشگاهی که مخالفت نمود و سال های بعد به سایر دانشگاه ها پیوست دانشگاه هاروارد بود .
بین سال های 1875 تا 1890 فوتبال محبوبیت خود را کم کم از دست می داد و این امر به دلیل محبوبیت عجیب راگبی در نزد مردم بود . که البته با وجود مهاجرین بلوک غرب از قبیل انگلستان ، اسکاتلند ، ایرلند ، آلمان غربی ، ایتالیا و مهاجرین بلوک شرق مثل آلمان شرقی ، لهستان ، چکسلواکی در شمال شرقی امریکا محبوبیت گذشته را بازیافت و رفته رفته از آنجا به غرب آمریکا و در این میان به سین سیناتی ، سنت لوئیس ، شیکاگو ، دنور و سان فرانسیسکو کشانده شد
.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تاریخ پیدایش فوتبال در آمریکا

دانلود مقاله سیری در پیدایش و تحول خط

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله سیری در پیدایش و تحول خط دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

خطوط باستان

 


الف: خط چینى

 

ب: خط میخى

 

ج: خط هیروگلیف مصری

 

د: هیروکلیف هیتیتى

 


تاریخ خط در ایران

 


ورود اسلام به ایران و تحول خط

 

خطوط اصلی و متداول عصر حاضر در ایران

 


1- کوفی

 

2- خط محقق

 

3- خط ریحان

 

4- خط ثلث

 

5- خط نسخ

 

6- خط تعلیق

 

7- خط دیوانی

 

8- خط رقعه

 

9- خط نستعلیق

 

10- خط شکستۀ نستعلیق

 


تحول و نوآوری در دنیای معاصر

 


الف ـ دوره اول ـ قاجاریه ـ (‌دوره نوآوری در جامعه سنتی )

 

ب- دوره دوم – پهلوی (دوره‌ نوسازی)

 


خط و تبلیغات

 

سنت ‌شکنی در ارتباط شکل و محتوی

 

مدرنیستها و اقلام قدیم

 


فهرست منابع

 

 

 

به نام خدا

 

خط، هنر تثبیت ذهنیات است با علایم معهود چشم. احتیاج به حفظ خاطره‌ها نخستین محرک پیدایى خط در بین اقوام عالم بود. چه انسان اولیه براى حفظ امورى که مى‌خواست سالهاى مدید باقى بماند، ابتدا به رسم صور آنها پرداخت و از این تصویرپردازی روش تصویرنگارى را بوجود آورد. روش تصویرنگارى

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصویرنگاره و اندیشه نگاره

 

 

 

 

 

که به ابتدا ناظر به رسم صور اشیاء بود، بعدها توانست با تصویر اشیایى شبیه به اندیشه‌ها به نمایش اندیشه نیز اقدام کند. این طریق نمایش اندیشه همانست که نام اندیشه‌نگارى را در تاریخ خطوط دارد. روش اندیشه‌نگارى، گرچه تا حدى رافع نقص تصویرنگارى شد ولى باز کافى نبود چه در این روش اندیشه‌ها با علایمى نمایش داده می شدند که بکلى فارغ و مستقل از زبان بودند. در قدیم یک سلسله اعمال و علایمى وجود داشت که تا حدى به حفظ خاطره‌ها و امورى که باید حفظ شوند، کمک مى‌کرد، نظیر: چوب‌خط‌هاى کوچک آلمانیهاى قدیم و یا ریسمانهاى گره‌خورده ی مردمان پرو از زمان اینکاها و یا گردن بندهاى صدفى قوم ایروکوا به نام وامپون و بالاخره چوب‌خط‌هاى استرالیایی ها. نارسایى روش اندیشه‌نگارى موجب شد که در کار نگارش طریق دیگرى پیش آید که بستگى بیشتر با زبان داشته باشد، یعنى بستگى با اصواتى که چون گوش آنها را شنید، معانى آنها را درک کند. در این روش، اسم ها با علایمى نمایش داده می شوند که ربطى با اصوات مزبور ندارند، ولى در عوض آن خاصیت را دارند که چون چشم آنها را دید (بوقت قرائت) الفاظى قرین این علامات کند. با بکار بستن علایمى که شکل کلمات آن جناس لفظى با کلمات مبین معانى آنها دارد خط به مرحله ی سیلابى کشانیده شد. در این مرحله، هر سیلاب با علامتى خاص همراه است که با پیشرفت نمایش سیلابى خط کم‌کم روش الفبایى خط بوجود آمد. در روش سیلابى، با تجزیه ی سیلاب ها و نمایش مجزاى هر یک از آنها مطلب شکل تحریرى به خود می گیرد. در دنیاى قدیم ما به چهار نوع خط اندیشه‌ نگار بر مى‌خوریم به شرح زیر:

 

الف: خط چینى
ب: خط میخى
ج: خط هیروکلیف مصرى
د: خط هیروکلیف هیتیتى

 


الف: خط چینى

 

چینى‌ها ابتدا با رسم اشکالى آغاز به نگارش کردند، ولى علامات آنها به علت نارسایى موجب شد که بعدها ترکیباتى بسازند و با آن ترکیبات به بیان اندیشه‌هاى خود بپردازند. این ترکیبات گرچه از یک سو مصور اندیشه‌هاى آنان بود، ولى از طرف دیگر در انتقال مقاصد آنها نقش صحیح بازى نمى‌کرد و سرانجام به آنجا کشید تا چینى‌ها با تکوین علاماتى که بیشتر تکیه بر اصوات مى‌کرد، به نوعى خط صوت‌نگار دست یابند. این خط صوت‌نگار گرچه از حیث آنکه با زبان بستگى داشت؛ در مرحله‌اى جلوتر از خط قدیم بود، ولى از آنجا که هر حرف مى‌توانست نمایشگر اصوات مختلف چندى باشد واجد نقص بسیار بود. چینى‌ها براى رهایى از این نقص، یعنى نمایش معنى حقیقى هر علامت از علائمى اندیشه‌نگار به نام کلید استفاده کردند و هر کلید مبین یک نوع اندیشه بود. دانشوران چینى بعدها به یک قسم خط تندنویسى دست یافتند که نمونه ی خط ژاپونى شد.

 

خوشنویسی نیز از کهن ترین هنرهای چین است. چینی ها خوشنویسی را جوهر نقاشی های تصویری می شمردند و از این رو در چین بین خطاطی و نقاشی پیوند های خاصی برقرار بوده است. هنر خط در سنت هنری چین والاترین جایگاه را دارد. خط و خوشنویسی در چین از حدود 2500 سال پیش (احتمالا در زمان کنفوسیوس) به عنوان یک هنر معتبر رواج یافت و به مرور زمان 5 شیوه ی خوشنویسی در چین پدید آمد و با اندک تغییراتی تاکنون پابرجا مانده است. این 5 شیوه عبارتند از:

 

مهرگونه - تحریری - منتظم - غیر منتظم - روان.

 

 

 


 

 

 

خط چینی 1500 سال ق.م.
خط چینی اوایل سلسله ی مینگ قرن 14 م.

 

 

 

 

 


ب: خط میخى

 

این خط که اصلى اندیشه‌نگار داشت در همه کشورهاى آسیاى غربى بکار می رفت. محققین سومریان را ابداع کننده ی خط میخی می دانند. سومریان (حدود 3000 تا 2500 سال قبل از میلاد) با ابداع خط میخی دوره ای را آغاز کردند که به عنوان آغاز خط نویسی شهرت دارد و همچنین اولین مدارک نگارشی بشر که به صورت الواح گلین برجای مانده متعلق به تمدن های بین النهرین است.

 

در سال 1621م. سیاح ایتالیایى به نام پیترودلاواله از کتیبه‌هاى تخت‌جمشید چند علامت میخى نقاشى کرد و با خود به اروپا برد و به حدس خود گفت که این خط باید از چپ به راست خوانده شود. شاردن سیاح فرانسوى در سال 1674م. یکى از کتیبه‌هاى ایرانى را در سیاحتنامه خود ترسیم کرد و کنت کاى لوس در 1762 م. تصویر گلدانى از مرمر را که بر روى خود کتیبه‌هایى از سه خط میخى و یک خط مصرى داشت انتشار داد و زمینه را براى تحقیق باز کرد. در سال 1765م. کارس تنس نى‌بور دانمارکى کتیبه‌هایى از پاسارگاد کپی برداشت و معلوم کرد که خطوط این کتیبه‌ها از سه نوع است و ساده‌ترین آنها مرکب از چهل و دو علامت می باشد. عالم دانمارکى دیگر به نام مون‌تر نوع دوم خط میخى را در سال 1802م. خط سیلابى یا هجایى اعلام کرد و گفت هر علامت آن نماینده ی یک هجاست و خط سوم نیز ایدئوگرامى است یعنى هر علامت نماینده ی یک مفهوم یا کلمه است. بعدها عالم مزبور گفت در جاهایى که کتیبه به سه نوع خط نوشته شده هر سه از حیث مضمون راجع به یک مطلب‌اند و هرکدام از خط‌ها متعلق به یک زبان است. به عقیده ی او خط اول باید متعلق به زبانى باشد که متن در ابتدا به آن زبان نوشته شده و بعد آن را به دو زبان دیگر ترجمه کرده‌اند و چون زبان اهالى پارس، که تخت‌جمشید در آن واقع است، زبان پارسى بوده پس جاى اول را باید به زبان پارسى داد. پس از آن او بخواندن خط اول که ساده‌تر بود پرداخت. او با این مجاهدت ها توانست دو حرف را که عبارت از «آ» و «ب» باشند معلوم کند و نیز متوجه شد که چند علامت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خط میخی در ایران باستان

 

 

 

 

 

همیشه با هم و به یک ترتیب تکرار می شوند ولى گاه گاه آخر این چند علامت تغییر می کند. در ادامه ی تلاش های مون تر محقق دیگری به نام گروت فند به این نتیجه رسید که این چند علامت که به یک ترتیب و با هم تکرار مى‌شوند باید کلمه شاه باشد و کلمه‌اى که قبل از آن آمده و در دو کتیبه مختلف است اسم شاه. بالا خره بعد از مجاهدت و تلاشهای فراوان محققین راولین سن موفق شد راز کتیبه ی بیستون داریوش اول را که با سه زبان نوشته شده بود (پارسی قدیم، ایلامی، آسوری) فاش کند. و این باعث شد تا الفبای زبان پارسی قدیم معلوم شود و چهارصد کلمه از این زبان بدست آمد. علامات خط میخی دوم نیز به کوشش راولین سن در سال 1855 م. کاملا معلوم شد و محقق شد که زبان آن زبان ایلامى یا زبان شوش جدید است. بعد از این به خواندن خط سوم پرداختند در اینجا کار با اشکالات بسیار همراه بود زیرا این خط کمتر از دو خط دیگر جا گرفته بود. «مون تر» در 1802 م. گفت که بعضی علامات خط سوم شبیه علاماتى است که بر آجرهاى بابل نوشته شده و از خرابه‌هاى این شهر قدیم بدست آمده است. بر اثر اکتشافات الیاردا و ابت تاا در نینوا ثابت گردید که خط سوم کتیبه‌هاى هخامنشى همان خط آسورى و بابلى است و دیگر شکى نماند که شاهان هخامنشى بعد از زبان پارسى قدیم و زبان ایلامى به خط و زبان آسور و بابل، که زبان و خط نخستین مردم متمدن آسیاى پیشین بود توجه داشته و آنرا بکار می برده‌اند.

 

 

 

 

 

خط میخی مربوط به اکدیان

 

بر اثر کوشش صد و پنجاه ساله ی این محققین ما امروزه از هر جهت به زبان و خط رایج زمان هخامنشیان آگاهیم.

 

 

 


 

 

 


نمونه ی خط میخی لوح همورابی

 

 

 



نمونه هایی از خط میخی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ج: خط هیروگلیف مصری

 

این خط، در حدود 5 هزار سال قبل از تصویر نگاری مشتق شد.نزدیک به 500 علامت تصویری در خط هیروگلیف جود داشت. و طرز نگارش آن به دو صورت عمودی و افقی بود که ابتدا هیروگلیف عمودی و سپس افقی پدید آمد.
این خط را مصریان اولین بار جهت نوشتن مطالب خود اختراع کردند و آن را هیروگلیف نامیدند. هیروگلیف به معنی کنده کاری مقدس و خط مقدس است که حجاران و صنعتگران آن را در دیوار مقابر، ستون ها، تندیس ها مهر ها و ... به کار می بردند. بعدها با پیدایى پاپیروس از این خط نوع دیگرى بوجود آمد بنام هیراتیک (مذهبى، با صلابت) و سپس با بهم ‌ریختگى آن نوعى خط تندنویسى ایجاد گردید به نام خط عامیانه. در زیر نمونه هایی از خط هیروگلیف مصری را مشاهده می کنید:

 

 

 

 

 

 

 

تصویر1. مردان ، زنان و خدایان بزرگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصویر 2. اعضای بدن انسان و حیوان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصویر 3و4. حیوانات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصویر 5. حشرات، گیاهان، آسمان، زمین، آب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصویر 6. ساختمانها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصویر 7. وسایل، لباس، کشتی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصویر8. کشاورزی، شکار، صنعت، جنگ

 

 

 

 

 

 

 

د: هیروکلیف هیتیتى:

 

این خط خیلى درست‌تر از خط هیروگلیف مصریست. فنیقى‌ها (چهارده قرن پیش از میلاد مسیح) به احتمال اقرب به یقین، نخستین کسانى بودند که افتخار کشف الفباى حقیقى را دارند؛ کشفى که تحول عظیمى در خط بوجود آورد چه الفباى یونانى و ایتالیایى منتج از الفباى فنیقى است و از آنجا که الفباى سایر کشورهاى اروپایى مشتق از این دو الفبا مى‌باشد، مى‌توان گفت که مبدأ خطوط ملل اروپایى فنیقى است. علاوه بر این، از طریق قوم آرامى الفباى فنیقى در مصر و عرب و بین‌النهرین تا هند بسط یافت و اصول آن بعدها با اختراع علایمى براى نشان دادن حروف مصوت بوسیله ی یونانی ها کامل شد.

 

خط فنیقى چون بوجود آمد، سایر خطوط جز خط چینى را از قلمرو نویسندگى خارج کرد؛ چون کتابت با این خط بسیار آسان بود، بکار بستن آن توسعه زیاد یافت. در جنب پیشرفت خط سعى دیگرى نیز به عمل آمد و آن توسعه ی محل و مواد نویسندگى بود چه قبل از پیدایى کاغذ از سنگ و فلزات استفاده مى‌کردند و غیر از سنگ و فلزات از پوست درختان و جانوران نیز استفاده می شد، ولى گرانى قیمت این دو پوست موجب شد که در مصرف آن اقتصاد بورزند و طریق اقتصادورزى، یکى فشردگى در نوشته و دیگر استفاده از علائم اختصارى و سدیگر تراش پوست و استفاده ی مجدد از آن بود.

 

قدیمی ترین نمونه های این الفبای فینیقی در شهر کوچک بولوس لبنان پیدا شده که امروزه جبیل خوانده می شود. یونانی ها الفبای فینیقی را پذیرفتند و در آن تغییراتی دادند. که الفبای یونانی (1000 سال پیش از میلاد) بوجود آمد. عقیده بر آن است که الفبای مذکور از خط اقوام سامی شمالی سرچشمه گرفته است.

 

 

 



 

نمونه هایی از خط عبری که خط اقوام سامی بوده است

 

 

 

 

 

 

 

سرچشمه ی خط لاتین نیز بنا به عقیده ی محققان به خط اقوام اتروسک که ساکنان اولیه ی ایتالیا بودند مربوط می شود. پس از قرن اول ق.م. در الفبای لاتین قواعد زیبایی شناسی خاصی پدیدار گشت. این امر نخست در کتیبه ها و سپس با تغییرات جزیی در کتب تحقق یافت.

 

امروز انواع اصلى خطوط عبارتند از: چینى، عربى (خط جمیع ملل مسلمان جز ترکیه)، هندى، یونانى، روسى، آلمانى، لاتین (خط لاتین بوسیله ی آمریکاییها و استرالیاییها نیز اخذ شده است).

 

جهت نگارش خط: خط مصریها، سانسکریت، یونانى، لاتینى و خطوط مشتق از آن، ارمنى، اتیوپى، گرجى و اسلاوى همه از چپ براست نوشته می شود. عبرى، عربى، کلدانى، آسورى، فارسى، ترک، تاتار، از راست به چپ؛ چینى، ژاپونى سطور از بالا به پایین و حروف از راست به چپ تحریر مى‌گردد. مکزیکى‌ها از پایین به بالا مى‌نویسند. در یونان قدیم، نوعى نگارش بوده که ابتدا از راست به چپ مى‌نوشتند و چون به انتهاى سطر مى‌رسیدند از چپ به راست مى‌نوشتند و با همین ترتیب تا آخر پیش مى‌رفتند.

 

 

 

 

 

تاریخ خط در ایران

 

با آمدن اسلام به ایران و گسلیدن فرهنگ بعد از اسلام ایران از قبل از اسلام، مبحث خط نیز به دو قسمت می شود؛ قسمتى از آن مربوط به خطوط ماقبل اسلام در ایران قسمت دیگر مربوط به خط بعد از اسلام است.

 


ورود اسلام به ایران و تحول خط:

 

در این قسمت تاریخ خط فارسى همان تاریخ خط عربى است. که ابتدا اما تاریخ خط عربى به اجمال ذکر می کنیم.
بنابر گفته ی جرجى زیدان چنین است. اعراب حجاز مدرکى دال بر خط و سواد داشتن خود ندارند، ولى از اعراب شمال و جنوب حجاز آثار کتابت بسیار بدست است که معروفترین این مردمان مردم یمنى‌اند که با حروف مسند مى‌نوشتند و دیگر نبطى‌هاى شمال‌اند که خطشان نبطى است. مردم حجاز که بر اثر صحرانشینى از کتابت خط بى‌بهره ماندند، کمى پیش از اسلام بعراق و شام مى‌رفتند و بطور عاریت از نوشتن عراقیان و شامیان استفاده مى‌کردند و چون به حجاز مى‌آمدند، عربى خود را با حروف نبطى یا سریانى و عبرانى مى‌نوشتند. خط سریانى و نبطى بعد از فتوحات اسلام نیز میان اعراب باقى ماند و تدریجاً از نبطى، خط نسخ پدید آمد و از سریانى، خط کوفى. خط کوفى در ابتدا به خط حیرى مشهور بود و بعدها که مسلمانان کوفه را در نزدیکی حیره ساختند، این خط نام کوفى گرفت. سریانیهاى مقیم عراق خط خود را با چند قلم مى‌نوشتند که از آن جمله، خط مشهور به سطرنجیلى مخصوص کتابت تورات و انجیل بوده است. عربها در قرن اول پس از اسلام این خط (سطرنجیلى) را از سریانى اقتباس کردند و یکى از وسائل نهضت آنان همین خط بوده است. بعدها خط کوفى از همان خط پدید آمد و هر دو خط از هر جهت بهم شبیه هستند. مورخین درباره ی شهرى که خط از آنجا به حجاز آمده، اختلاف نظر دارند و به قول مشهور خط سریانى از شهر قدیمى انبار به حجاز آمده است. و مى‌گویند مردى به نام بشربن عبدالملک کندى برادر اکیدربن عبدالملک فرمانرواى دومة‌الجندل، آن خط را در شهر انبار آموخت و از آنجا به مکه آمده صهباء دختر حرب‌بن امیه، یعنى خواهر ابوسفیان را تزویج کرد و عده‌اى از مردم قریش نوشتن خط سریانى را از داماد خودِ بشربن عبدالملک آموختند و چون اسلام پدید آمد، بسیارى از مردم قریش مقیم مکه خواندن و نوشتن می دانستند تا آنجا که پاره‌اى گمان کردند سفیان‌بن امیه اول کسى بود که خط سریانى را به حجاز آورد. بارى عربها در سفرهاى بازرگانى که به شام مى‌رفتند خط نبطى را از مردم حوران و از عراق خط کوفى را آورده‌اند و همانطور که تورات به خط «سطرنجیلى» تحریر مى‌یافت، آنها قرآن را با «خط کوفى» نوشتند در «خط کوفى» و خط «سطرنجیلى» چنین رسم است که اگر الف ممدود در وسط کلمه واقع می شد، در کتابت مى‌افتاد چنانکه در اوابل اسلام مخصوصاً در تحریر قرآن این قاعده کاملا مراعات می شد و به جاى «کتاب» «کتب» و به جاى «ظالمین» «ظلمین» مى‌نوشتند. پس از آمدن اسلام، عربهاى حجاز با نوشتن آشنا بودند، ولى عده ی کمى از آنها نوشتن مى‌توانستند و آنان از بزرگان صحابه شدند که بعضى از آنها «على‌بن ابیطالب» و «عمربن خطاب» و «طلحة‌بن عبیدالله» بودند. در زمان خلفاى راشدین و بنى‌امیه، قرآن را به خط کوفى مى‌نوشتند و مشهورترین قرآن‌نویس بنى‌امیه، مردى بود قطبه‌نام و خیلى خوشخط بود و به علاوه خط کوفى را با چهار قلم مى‌نگاشت. در اوائل دولت عباسى دوازده قلم خط به شرح زیر معمول بود:

 


1- قلم جلیل 2- قلم سجلات 3- قلم دیباج 4- قلم اسطور مار کبیر 5- ثلاثین 6- قلم زنبد 7- قلم مفتح 8- قلم حرم 9- قلم مد مرات 10- قلم عمود 11- قلم قصص 12- قلم حرفاج.

 


در زمان مأمون نویسندگى اهمیت پیدا کرد و نویسندگان در نیکو ساختن خط به مسابقه پرداختند و چندین قلم دیگر به نام قلم مرصع، قلم نساخ، قلم رقاع، قلم غبارالحلیه، قلم ریاسى. و درنتیجه، خط کوفى به بیست شکل درآمد. اما خط نبطى یا نسخ، بهمان شکل سابق در میان مردم و براى تحریرات غیررسمى معمول بود تا آنکه ابن مقله خطاط مشهور متوفى به سال 328 ه‍ . ق. با نبوغ خود خط نسخ را بصورت نیکویى درآورد و آنرا جزء خطوط رسمى دولتى قرار داد و خطى که امروز معمول است، همان خط اصلى ابن مقله مى‌باشد. مشهور است که ابن مقله خط نسخ را از خط کوفى استخراج کرده است، ولى واقع آنست که خط کوفى و نبطى هر دو از اوائل اسلام معمول بوده و چنانکه گفته شد، کوفى را براى کتابت قرآن و امثال آن بکار مى‌بردند و نبطى در مکاتبات رسمى استعمال می شد. و ابن مقله اصلاحاتى در خط نسخ نمود و آنرا براى نوشتن قرآن شایسته و مناسب ساخت. سپس به مرور زمان، خط نسخ فروعى پیدا کرد و به طور کلى دو خط نسخ و کوفى در کتابت عربى معمول گشت و هر کدام از آن شاخه‌هایى داشت که در قرن هفتم هجرى مشهورترین آن به قرار زیر بوده است:

 

ثلث، نسخ، ریحانى، تعلیقى و رقاع

 

همین قسم خطاطان بسیارى بوجود آمدند و کتابها و رساله‌هایى درباره خط و خطاطى پرداختند.

 

درباره ی تاریخ خط فارسى در تذکره ی مرآت‌الخیال آمده است که انواع خطوط فارسى شامل: ثلث، رقاع، نسخ، توقیع، محقق و ریحان است و باز در آنجا آمده که خط هفتم تعلیق است که از رقاع و توقیع برآمده. پس از ذکر انواع خطوط مزبور نویسنده ی مرآت‌الخیال مى‌آورد: «گویند که از متقدمین خواجه تاج‌سلمان این خطها را خوب مى‌نوشت و خط هفتم که تعلیق باشد میر على تبریزى در زمان امیر تیمور صاحبقران از نسخ و تعلیق استنباط نمود». خط فارسى رافع اقلامى است از جمله:

 


اجازت، تعلیق، توقیع، ثلث، جلى، جلى دیوانى، دیوانى، رقاع(رقعه)، ریحانى، سنبلى، سیاقت، شجرى، شکسته، شکسته ی نستعلیق و کوفى یا نسخ

 

 

 


خطوط اصلی و متداول عصر حاضر در ایران

 

ترتیب زمانی و پیدایش خطوط اصلی چنین است:

 

1ـ کوفی 2ـ محقق 3ـ ریحان 4ـ ثلث 5ـ نسخ 6ـ تعلیق 7ـ دیوانی 8ـ رقعه 9ـ نستعلیق 10ـ شکسته نستعلیق

 

 

 

1- کوفی :

 

در صدر اسلام با انتخاب خط کوفی به عنوان خط کتابت قرآن دوران ترقی و تکامل آن آغاز گردید. این خط اصل و ریشه تمام خطوط اسلامی است.
معروف است نخستین کسی که نقطه را برای کوفی وضع کرد شخصی به نام ابوالاسود دوئلی بود که از یاران و شاگردان حضرت علی علیه السلام به شمار می رفت بعد از مدتی که خط کوفی در ایران رایج شد در حدود قرن چهارم ایرانیان خط کوفی نوع خط تلفیقی به نام پیرآموز ابداع کردند که به کوفی ایرانی ‌موسوم است.
بطور کلی خط کوفی به دو دسته بزرگ تقسیم می شود

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمونه ی خط کوفی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خط کوفی ایرانی

 

 

 

 

 


1ـ کوفی مغربی

 

2ـ کوفی مشرقی

 


خط کوفی مشرقی مشتمل بر انواع زیر می باشد:

 


الف ـ‌کوفی ساده

 

ب ـ کوفی تزئینی

 

ج‌- کوفی بنایی (‌معقلی )

 


الف- کوفی ساده

 

این خطوط یا کاملاً ساده و بدون تزئین هستند و یا تزئینات بسیار مختصری دارند.

 


ب ـ‌کوفی تزئینی :

 

این خط برای تزئین استفاده می شد و به شیوه هایی چون مشجر ، مورق، مزهر ، موشح نوشته میشد که کوفی تزئینی که شامل موارد فوق می باشد از همان قرن دوم هجری به عناصر مهم اسلامی تبدیل شد و بر صفحه های قرآن سکه ها و کتیبه ها خودنمایی کرد.
از دیدگاه کتیبه نویسی اوج خط کوفی تزئینی در طی قرن پنجم ‌یعنی در عصر پادشاهان سلجوقی است و تحول شکلهای تزئینی آن تا اواخر قرن ششم ادامه پیدا کرد. بطور کلی می توان گفت که خطوط کوفی اعم از ساده و تزئینی آن بسیار باشکوه هستند و خطوط عمودی آنها حالتی معنوی را تداعی می کند.

 


ج ـ کوفی بنایی (‌معقلی) :

 

این خط در بسیاری از بناها و مساجد به ویژه بعد از دوره سلجوقی ‌دیده می شود و در زیبایی بنا و القای روحیه معنوی به آن سهمی بسزا دارند اساس کوفی بنایی امتدادهای افقی و عمودی و گردش خط با ضخامتی یکنواخت در

 

 

 

 

 

 

 


خط کوفی بنایی

 

 

 

 

 

راستای افقی یا عمودی است به گونه ای که تمام سطوح هندسی شکل با این نوشته های افقی و عمودی پر می شود. در بعضی انواع کوفی بنایی به نمونه هایی برخورد می کنیم که هم سیاهی و هم سفیدی بین آنها از کلماتی تشکیل شده اند که دارای معناست و اصطلاحاً به آن سواد و بیاض گفته می شود امروزه به سبب اینکه جنبه های تزئینی در انواع کوفی بسیار فراوان است می توان به عنوان پایه ای برای طراحی جدید حروف الفبا در رشتة گرافیک مورد استفاده قرار گیرد. بعضی از هنرمندان در سالهای اخیر با استفاده از خط کوفی و تغییر و تلفیق آن با دیگر انواع خوشنویسی ، برای طراحی پوستر ، نشانه، سربرگ کاغذ و دیگر کارهای مربوط به این رشته استفاده کرده اند.

 


2- خط محقق :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خط محقق

 

 

 

 

 

خطاطان خط محقق را پدر خطوط گفته اند. این خط از خطوط اصیل اسلامی می باشد. خط محقق نزدیکترین خط به کوفی ساده است. در این خط اشکال حروف یکدست، یکنواخت و درشت اندام است که با فواصل منظم و بدون تداخل حروف می باشد.

 


3- خط ریحان :
خط ریحان مشتق از محقق می باشد و خطی است ظریف و کوچک اندام و تمام ویژگیهای خط محقق را دارد ولی ظریفتر است و به همین جهت آن به گل و برگ و ریحان تشبیه کرده اند. این خط برای سهولت در نگارش ابداع شده است و خواسته اند سبک و روش ‌محقق را در خلاصه نویسی بکار برده باشند.

 

 

 

خط ریحان

 


4- خط ثلث :
خطاطان خط « ثلث » را مادر خطوط گفته اند. ثلث نوعی خوشنویسی است که از کوفی استخراج شده است. ابداع آن را به ‌ابوعلی بن مقله بیضاوی شیرازی ‌که در قرن سوم هجری می زیسته است نسبت داده اند.
یکی از دلایلی که برای گذاشتن نام ثلث بر این نوع خوشنویسی آورده شده است داشتن 3/1 سطح ( خطوط مستقیم ) و 3/2 دور ( خطوط انتهایی ) در داخل کلمات آن می باشد.
از هنرمندان ثلث نویس معاصر می توان افراد زیر را نام برد.

 

1ـ حامد آلامدی در ترکیه 2- هاشم محمد بغدای در عراق 3- احمد نجفی زنجانی و 4- طاهر در ایران

 

‌الفبای کشیده و بلند و دوایر نسبتاً کم عمق و باز از خصوصیات این نوع خوشنویسی است. در خط ثلث کلمات خیلی تو در تو و سوار بر یکدیگر نوشته می شوند به همین علت درجه خوانایی آن کم میشود. این خط از لحاظ ظاهری بی شباهت به محقق نیست با این تفاوت که در این خط برخلاف محقق دور حروف بیشتر و اندازه آنها کوچکتر است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 34   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیری در پیدایش و تحول خط

مقاله پیدایش شهروشهرنشینی

اختصاصی از اینو دیدی مقاله پیدایش شهروشهرنشینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله پیدایش شهروشهرنشینی


مقاله پیدایش شهروشهرنشینی

پیدایش شهر و شهرنشینی به قرن ها پیش بازمی‌گردد. این پدیده، فقط تحول جغرافیای را نشان نمی‌دهد بلکه همراه آن، نوع تفکر، نوع زندگی انسان دچار تغییر گردید. بتدریج شهرها بزرگتر و به شکل جدیدتری تبدیل شد تا به امروز که هر شهری، میلیون‌ها انسان را دربرمی‌گیرد. همانطوری که انسان بر شهر و ساختار آن تأثیر داشته، شهر نیز بر انسان و رفتار و اندیشه وی تأثیر می‌گذارد. بررسی چنین حوزه‌ای مربوط به جامعه‌شناسی شهری می‌باشد. ایران نیز دچار تغییر و تحولات شهری بوده‌است. عامل اصلی در سکونت مردم در زمان کهن، آب بوده‌است. در این تحقیق به بررسی و شناخت یکی از شهرهای کشورمان، سمنان پرداخته‌ایم. این تحقیق شامل دو بخش می‌باشد، بخش اول مربوط به شهر و نظریه‌های شهری و بخش دوم مربوط به شهر سمنان است، که تمام مطالب به چهار قسمت شرایط اقلیمی، آثار و مشاهیر تاریخی، امکانات و تسهیلات شهری و حوادث اخیر سمنان، تقسیم‌بندی شده‌است. امید است که نتایج بدست آمده عاملی در جهت شناخت بیشتر نقاط سرزمین‌مان و ارتقاء دانش ما باشد.

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 42صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله پیدایش شهروشهرنشینی