اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

شیطان و ابلیس در قرآن و جایگاه آنها در پیشگاه خدا

اختصاصی از اینو دیدی شیطان و ابلیس در قرآن و جایگاه آنها در پیشگاه خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

شیطان و ابلیس در قرآن و جایگاه آنها در پیشگاه خدا


شیطان و ابلیس در قرآن  و جایگاه آنها در پیشگاه خدا

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات:17

ممکن است که در قرآن مسائل مختلف، چندین بار و بصورت تکراری آمده اند و خواننده از این بی ترتیبی گیج می شود و مخصوصاً در مورد ابلیس و شیطان .ابلیس نه دفعه در نه سوره مختلف با این نام ذکر می شود. ولی در هفت سوره زیر که درباره زمان بعد از آفرینش آدم است، قضایا کم یا بیش مانند یکدیگر گزارش شده اند. این هفت سوره به این قرار هستند: 2:34 – 7:11 – 15:31 – 17:61 – 18:50 – 20:116 – و 38:74.  سوره 30-34 :2 (یعنی سوره البقره، آیه 30 تا 34) به این قرار است:  30) بیاد آر وقتی که پروردگار فرشتگان را فرمود: من در زمین خلیفه خواهم گماشت، گفتند: آیا کسانی خواهی گماشت که فساد کنند و خونها بریزند و ما خود تسبیح و تقدیس می کنیم. خداوند (یعنی الله) فرمود: من چیزی از اسرار خلقت بشر می دانم که شما نمی دانید. 31) و یاد داد به آدم همه اسماء را و آنگاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اسماء اینان را بیان کن اگر شما در دعوی خود صادقید. 32) گفتند منزهی تو، ما نمی دانیم جز آنچه تو خود به ما تعلیم فرمودی، توئی دانا و حکیم. 33) فرمود ای آدم آنها را آگاه ساز به حقایق این اسماء، چون آگاه ساخت، خدا فرمود: اکنون دانستید که من بر غیب آسمانها و زمین دانا و بر آنچه آشکار و پنهان دارید آگاهم. 34) و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید همه سجده کردند مگر شیطان (در متن اصلی عربی، ابلیس خوانده شده است و شیطان ترجمه غلط فارسی است!) که اِبا کرد و تکبر ورزید و از فرقه کافران گردید. متن عربی 2:34 "و اذقلنا للملآئکة اسجد و الادم فسجدوآ الآ ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین."  ((در ادامه همین سوره، یعنی 2:35، 2:36، 2:37 و 2:38 شخصیت اصلی شیطان که در متن فارسی با همان ترجمه درستِ واژه « شیطان» آمده است فاش می شود. 35) و گفتیم: ای آدم تو با جفت خود در بهشت جای گزین و در آنجا از هر نعمت که بخواهید برخوردار شوید ولی نزدیک به این درخت نشوید (یعنی درخت حیات و معرفت نیک و بد در وسط باغ بهشت) که از ستمگران خواهید بود. 36) پس به لغزش افکند آنها را شیطان ("... فازلهما الشیطان...")، از آن درخت خوردند و بیرون آورد عصیان آنان را از آن مقام و گفتیم: فرود آیید که برخی از شما برخی را دشمنید و شما را در زمین قرارگاه است تا روز مرگ. 37) پس آموخت آدم از خدای خود کلماتی که موجب پذیرفتن توبه او گردید، زیرا خدا توبه پذیر و مهربان است. 38) گفتیم همه از بهشت فرود آیید تا آنگاه که از جانب من راهنمائی برای شما آید و هر کس پیروی او کند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهد گشت. پس در این سه-چهار سوره دیدیم که شیطان آن است که موجب لغزش آدم و حوا گردید.)) 


دانلود با لینک مستقیم


شیطان و ابلیس در قرآن و جایگاه آنها در پیشگاه خدا

دانلود تحقیق کامل درباره شیطان از جنس ملائکه بود

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق کامل درباره شیطان از جنس ملائکه بود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

آیا شیطان از جنس ملائکه بود؟

ما در قسمتی از قرآن می خوانیم "و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس" در این آیه ابلیس مستثنی است و ملائکه مستثنی منه است مثل این که بگوییم "ذهب التلامیذ الا محمد" در این جمله می فهمیم محمد از دانش آموزان است پس می توان نتیجه گرفت ابلیس از ملائکه است ولی در جایی دیگر می خوانیم شیطان از جنییان است ودر اینجا این سؤال مطرح می شود که اگر شیطان از ملائکه بوده و با دانستن این که ملائکه از خود اختیار ندارند و هر چه که خداوند امر می کند انجام می دهند پس چطور شیطان توانسته از امر خداوند سر پیچی کند و موضوع دیگر اینکه اگر شیطان از جن بوده پس در زمانی که خداوند به فرشتگان فرمودند به آدم سجده کن لازم نبوده که این جن هم به انسان سجده کند و بعضی ها می گویند او ابتدا فرشته بوده و بعد از نا فرمانی جن شده که اگر اینطور بوده بالاخره در زمانی که نافر مانی کرده فرشته بوده و بعضی می گویند در زبان عربی ملائکه شامل جن هم می شود ولی اگر اینطور است پس چرا در جای جای قرآن هم نام جن را می بینیم هم ملائکه (به معنی فرشته) و شیطان بالاخره چه بوده؟

پاسخ:

شیطان و ابلیس اگر چه از جنس ملائکه نبود ولی به لحاظ مقامات در مرتبه مشترکی با آنان قرار داشت. حضرت امیر در خطبه 192 نهج البلاغه در این مورد می فرماید:

و کان قد عبدالله ستة آلاف سنة، لایدری امن سنی الدنیا ام سنی الآخرة.

شیطان شش هزار سال خداوند را عبادت کرد آن هم معلوم نیست از سالهای دنیا (365 روز) یا سالهای آخرت ( که هر روز آن برابر با پنجاه هزار سال دنیاست).

خوب شیطان به واسطه این عبادات طولانی به مقامات عالی معنوی ترقی یافته بود که حتما جزء فرشتگان محسوب شده و احکام او با فرشتگان برابر شده بود. اما بعد از سرپیچی از فرمان خداوند رانده شد.

اجنه گر چه مانند بشر از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار هستند اما به لحاظ مرتبه از آدمی پائین تر هستند ابلیس با عبادات شش هزار ساله خود به صف فرشتگان پیوست ولی آدم (ع) محمود ملائکه قرار می گیرد و این بدان جهت است که ظرفیت وجودی و استعداد انسان بیش از این می باشد و در واقع شیطان و ملائکه ها مامور بودند که به انسان کامل سجده کنند، و اوست که استعداد وجودی خود را به فعلیت رسانده است و به مقام خلیفة اللهی نائل شده است[1].

بعضی از دانشمندان از آیه 12 سوره اعراف (قال ما منعک الا تسجد اذ امرتک قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین، فرمود: چون تو را به سجده امر کردم چه چیزی تو را بازداشت از اینکه سجده کنی؟ گفت: من از او بهترم مرا از آتش آفریدی و او را از گِل آفریدی- ترجمه فولادوند) استنباط کرده اند که خداوند به شیطان یک دستور جداگانه ای برای سجده داده است اگر چه آن را به تفصیل بیان نکرده اند چون در این آیه به شیطان یادآوری می شود که چرا وقتی تو را فرمان دادم و امر به سجده کردم نپذیرفتی؟ (امرتک) معلوم می شود شیطان را نیز جداگانه امر فرموده است ولی قرآن در مقام حکایت، امر به ملائکه و شیطان را یکجا آورده است، و اگر یک دستور جداگانه به ابلیس داده نمی شد ابلیس در جواب می توانست بگوید بار خدایا تو به من امر نکردی بلکه امر تو خطاب به ملائکه بود و خودت می دانی که من از ملائکه نیستم بلکه از اجنه می باشم ولی شیطان این استدلال را نکرد و آنچیزی را گفت که در آیه 12 سوره اعراف آمده است و این تاییدی است که خداوند جدای ازفرشتگان شیطان را هم مامور به سجده کرده است[2].


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره شیطان از جنس ملائکه بود

تحقیق درمورد انقلاب و گرداب شیطان

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درمورد انقلاب و گرداب شیطان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 83

 

گرداب شیطان

 

اگر «لاشرقیه و لا غربیه» از لوازم ذاتی اسلام و حکومت منتسب به آن است،یعنی که با تخطی از این اصل در واقع انقلاب از ماهیت اسلامی خویش دور میشود . در جهان امروز این نخستین بار است که انقلابی بر مبنای این اصل «نه شرقی ونه غربی» واقع می شود و در تاریخ ظهور تمدن غرب، در این چند قرن ، هرگز نمیتوان تمدنی را سراغ کرد که نتوانسته باشد در برابر هجوم تمدن غربی تاب بیاورد و انقلابی راکه بعد از پیروزی ، برای تاسیس نظام حکومتی ، بر قدرت های استکباری اتّکا نیافته باشد . چه بسا بوده اند انقلاب هایی که درطول مبارزه بر تفکری نسبتاً مستقل از غرب و شرق مبتنی بوده اند ، اما بعد از تاسیس نظام ، چون مورچه ای که در گرداب های شنی مورچه خوار ها بلغزند ، اسیر یکی از قدرت های شیطانی جهان گشته اند.

انقلابی همچون انقلاب ما ، «انقلاب در ارزش» هاست اگر چه «ارزش» نیز از آن الفاظی است که به تبع زدگی ما و از طربق ترجمه کتاب های فلسفی غرب به زبان ما راه یافته است .در انقلابی اینچنین، که با اتکا به نظام فکری مستقلی وقوع یافته است، باید متوقع بود که آن تفکر مستقل در صورت یک«نظام ارزشی» تازه ظهور یافته و جایگزین نظام ارزشی گذشته گردد و لهذا ، اصل «نه غربی، نه شرقی، جمهوری اسلامی» در واقع صورت تبلور یافته همان تفکری است که  انقلاب ما بر ان متکی است.... و اما چرا انقلاب های دیگری که در قرون جدید وقوع یافته اند آنچنان که باید بر استقلال خود پای فشارند و حکومت های مستقلی مبتنی بر ارزش های انقلابی خویش تاسیس کنند؟

بخشی از جواب مسلماً به این حقیقت برمی گردد که هیچ تفکری جز اسلام ناب محمدی(ص) نمی تواند به معنای کامل لفظ ، مستقل و غیر وابسته باشد و مصداق لا شرقیه و لا غریبه.... و انقلاب هایی که در دوره جدید وقوع یافته اند، اگر چه بعضاً از نوعی ناسیونالیسم رنگ پذیرفته از دین منشا گرفته اند،  اما نه اینچنین است که بتوان آنها را به طور مطلق «انقلاب دینی» یا «انقلاب اسلامی»دانست.بخش دیگری از جواب را نیز باید در رهبری پیامبرانه حضرت امام (ره) جست و جو کرد جز در تاریخ صدور اول اسلام هرگز نظیری نداشته است .و اما آنچه مطرح نظر ماست و مقصد تحریر این نوشتار، امر دیگری است که مقدمه حاضر زمینه پرداختن به آن را فراهم داشته است:

جهان امروز واحد یکپارچه و به هم پیوسته ای است که در جهات خاصی نطام یافته است و لهذا ،نباید توقع داشت که در آن جز برای زندگی کسانی که به غایات این نظام واحد و سازمان دهی جهانی آن تن سپرده اند ،عرصه گشوده ای موجود باشد . بسیاری از دشمنان ما نیز به این مقدمات برهانی  متمسک می شوند برای تحصیل نتیجه ای دیگر: اینکه، «در دنیایی اینچنین باید به نظام واحد جهانی تسلیم شد و هر تلاشی جز این ، خلاف جریان آب شنا کردن است .»اینها کسانی هستند که نه تنها  نتایج مترتب بر این تسلیم یعنی بردگی و استثمار و وابستگی و عدم استقلال ، بت پرستی و ضلالت و فساد....را پذیرفته اند، بلکه غالباً مشتاقانه به آن دل سپرده اند : و در صدق این مقدمات نیز بیش تر کسانی شک می کنند که نتوانسته اند وحدت جهانی حاکم بر نظام صنعتی و تبعات فرهنگی آن را دریابند.

وقتی سیر تکوینی یک انقلاب جوان به تاسیس نظام حکومتی منجر شد، رهبران انقلاب نیازمند به قانون اساسی و اصول اجرایی مدونی هستند که بنیان بنای تازه را بر ان استوار دارند ، اصولی تبلور یافته از آن نظام ارزشی خاصی که تفکر انقلاب در آن جلوه کرده است . چه خواهند کرد؟

تاریخ جهان در این عصر جدید دو انقلاب بزرگ را در برابر امپرایالیسم تجربه کرده است، یکی در چین و دیگری در شوروی؛ و اگر چه ما ماهیتاً میان این سه چهره از «ملت واحد کفر» کمونیسم روسی و چینی و امپرالیسم تفاوت اساسی قایل نمی شویم ، اما تامل در سرنوشت این انقلاب ها می تواند محل عبرتی عظیم باشد. هیچ یک از این دو انقلاب نتوانستند اصالت واستقلال خویش را در برابر آمریکا که مظهر ان واحد جهانی و شیطان بزرگ است حفظ کنند و سرنوشت هر دو به همین جا منتهی گشته است که ما شاهد آن هستیم . برای اشاعه تفکر آمریکایی در روسیه و چین حتماً لازم نیست که به آنها اجازه افتتاح پیتزا فروشی ویا و یدئو کلوپ در میدان های بزرگ مسکو و پکن داده شود، بلکه «تعلیمات واحد نظام جهانی آموزش»برای آنکه دانشجویان چینی را بدان جا بکشانند که خود را قربانی «دموکراسی امریکایی» کنند کافی است . نظام فکری حاکم بر حهان نظام واحدی است که درطول چند قرن ظهور تمدن غربی تدوبن بافته است و یک انقلاب جوان کحا میتواند فرصت و رخصت آو را پیدا کند که تعلیمات دانشگاهی خویش را بر مبنای معتقدات و نظام ارزشی خویش تدوین کند؟ تعلیمات دانشگاهی را به مثابه مصداق بارز این معضل عنوان کردیم و اگر نه، همین مشکل درتمامی دوره ها آموزش از دبستان گرفته تا .... وجود دارد .

یک، انقلاب جوان درست بعد از پیروزی و کسب قدرت سیاسی ، به محض مواجهه با ضرورت باز سازی بعد از انقلاب ، ناگزیر به سراغ اصول مدونی خواهد رفت که نظام یکپارچه جهانی در طول این قرن ها به آن دست یافته است.....و همین تجربه امروزی ما برای اثبات این مدعا کافی است : از اصطلاحات فنی تا سناریو های تفصیلی توسعه اقتصادی ، مآخوذ از تجربیات کسانی که نه در غایات ونه در روش ها با ما اشتراک حقیقی ندارند و نداشته اند. ما در پی شکوفایی حیات فطری انسان هستیم و آنان در جست وجوی استیلای مطلق بر طبیعت ومکیدن منابع آن و توسعه استعمار و استثمار بوده اند.

در وسعت جهانی که غربی ها آن را «جهان سوم» نامیده اند، بجز ایران ، حتی یک کشور یا انقلاب دیگر وجود ندارد که  بعد از تاسیس نظام حکومتی ، در برابر ضرورت «توسعه اقتصادی » لزوماً متوجه به جناح غرب زدگان و وابسته گان به تفکر اجنبی نشده باشد .

با علم به این تجربه تاریخی است که بی صدر و قطب زاده و دکتر یزدی ...خود را برای قبضبه رئوس مدیریت ها در حکومت جمهوری اسلامی محق می دانستند و حتی به نقل از مرحوم شریعتی بنی صدر از سال ها پیش از پیرزی انقلاب خود را عنوان اولین رئیس جمهور ایران معرفی می کرده است . اگر ضرورت « توسعه اقتصادی به شیوه های معمول در جهان » اصل انگاشته شود، آنگاه دیگر چاره ای نیست جز آنکه شیرازه کار به دست کسانی سپرده شود که «تکنیک» دستیابی به این آرمان را می شناسند لاجرم انقلاب روی به «تکنو کراسی» خواهد آورد. تنها استثنای موجود در جهان انقلاب اسلامی ایران است و در اینجا نیز از میان عواملی که ما را تا به امروز از خطر لغزیدن در گرداب شیطان محفوظ داشته اند، دو عامل ، یکی درونی و دیگری بیرونی ، بیش تر از سایرین دارای اهمیت هستند:

1.رهبری حضرت امام خمینی (ره) . معرفت کامل و شامل حضرت ایشان نسبت به اسلام ، حتی المقدور نقص عدم تدوین اصول را جبران می کرد و اجازه نمی داد که این معضل اساسی خود را نمایان سازد. ما اصول مدونی در زمینه فلسفه سیاسی اسلام ، سیاست خارجی و دا خلی ، و دیگر علوم انسانی از اقتصاد گرفته تا جامه شناسی نداشته ایم ؛ ما اصول مدونی در نظام حکومتی اسلام وظایف و اختیارات مقام ولایت وحدود آن ، نسبت آن با قوای سه گانه و دیگر اجزا ، و نسبت اجزا با یکد یگر و با کل نطام .... نداشته ایم؛ و قس علی هذا . حضرت امام (ره) خود همه راه را به تنهایی پیموده بود و حالا بازگشته بود تا امت را نیز با خود به معراج برد، او سال های سال در چگونگی تشکیل حکومت اسلامی در قرن بیستم اندیشیده بود، قابلیت ها را سنجیده بود ، فطرت ناس را شنا خته بود.... و به امدادهای غیبی پشتیبان انسان های مجاهد و متقی و مر تضی و متوکل امیدی بحق بسته بود . حضرت امام (ره) در شیوه حکومت ، بر سیره و سنت اجداد طاهرین خویش باقی بود و کار را بر قابلیت ها وعقل و اختیار اصحاب وامت خویش استوار کرده بود و هرگز آنان را به ما لا یطاق تکلیف نمی فرمود ؛ اگر نه، منظر حرکت تاریخی ما به تقصیل در برابر ابصار قلو ب ایشان گشوده بود.

2.جنگ تحمیلی. جنگی با این وسعت که بر ما  تحمیل شد هرگز اجازه نداد که «یوتوپبای توسعه یافتگی» افق آرمانی حرکت ما را بپو شاند و اگر چه جنگ فقط یک عامل بیرونی است و نمی تواند در عرض عامل رهبری حضرت امام(ره)قرار گیرد ، اما به هر تقدیر ، نباید که ضرورت های تاریخی را از نظر دور داشت.

در جهان امروز هرگز فرصت و رخصت آنکه شما الفاظ را آنچنان که نظام فکریتان اقتضا دارد معنا کنید، وجود ندارد ؛ نظام آموزشی و فرهنگ واحد جهانی هرگز این اجازه را به شما نمی دهد . هنوز کلمه «باز سازی» از دهان شما خارج نشده ، آقایان پژوهشگران محترم ، انسیکلوپدی ها و سایر کتاب های مرجع را گشوده اند و ده ها صفحه در مفهوم باز سازی نوشته اند . بگویید«آموزش»، و ببنید اصلا پبش از آنکه فرصت یابید تا این لفظ را به معنای «تعلیم و تربیت قرآنی» بازگردانید ، آقایان پژوهشگران همان بلا را بک بار دیگر بر سر شما آورده اند؛ میگویید «توسعه».... و باز هم شیوه ها ی عملی کار نیز کاملآ موون شده موجود است و هنوز بسم الله نگفته ، ده ها سناریو از جانب آقایان سرازیر میشود که همه رسیدن به «یوتوپیای موهم توسعه یافتگی»را به شما نشان می دهد . و البته به شهادت تاریخ بلادیده جهان سوم ، این همه جز « در باغ سبز » هیچ نیست وحتی یک «نمونه تا ریخی وجود ندارد که کشوری غیر اروپایی باشد «درعین حفاظت از گوهر و ذات خویش »  به تو سعه یافتگی یا دموکراسی رسیده باشد.

تذکری که در کتاب «نامه سر گشاده به سر آمدن جهان سوم» وجود دارد نیز همین است. نویسنده این کتاب، احمد بابا میسکه، رهبر جنبش ضد استعمار در موریتانی، عضو سابق جبهه پولیساریو و سفیر پیشین موریتانی در سازمان ملل است. او می نویسد:

جوامع انسانی در سراسر تاریخ طو لا نیشان سر نوشت های گوناگونی داشته اند و فرهنگ ها و تمدن ها ی گوناگونی نیز متقابل و اختلاط و مزج وترکیب ، پدید آورده اند.

مصیبت اینست که اکنون بر همه این تمدن ها ، یک تمدن از میان آنها ، چیره شده تو خفه شان می کند. همه جوامع انسانی غیر اروپایی به عیان می بینند که سرچشمه  حیات و قریحه شان خشکیده و تا عمق وجود ،مورد تجاوز قرار گرفته اند.

هر کشور هر چه در مبارزه با وابستگی مستقیم کامیاب تر میشود ،بیش تر به سوی «تجدد» خواهی گام بر می دارند ، و بیشتر در لجه نفی و انکار گوهر و ذات خویش و انهدام تمدنش فرو می رود.

او می گوید که تمدن حاکم،«فرهنگ» را تا حد «فولکور» تنزل داده است، و در معنای این سخن نیز باید درست تامل کرد، تا آنجا که وقتی در سخنان خود احمد بابامیسکه نیز دقت کنی، می بینی که او نیز نتوانسته است خود را «سیطره فرهنگی» آن نظام ارزشی جهانی که به طبع فرهنگ جهانی غرب بر همه اذهان حاکم گشته است نجات بخشد؛ می بینی که او نیز در «تقدس» دموکراسی و تو سعه یافتگی تردیدی نداردو فقط فریاد و فغانش از آن است که چرا هیچ کشور جهان سومی نمی تواند وابستگی به غرب به این دو هدف مقدس دست پیدا کند!و البته این حد از خود آگاهی را نیز باید در میان روشنفکران جهان سوم مغتنم دانست.روشنفکران جهان سوم ، و خصوصاً روشنفکران مسلمان ایرانی، به معنایی که خود در ذهن خویش برای دموکراسی تراشیده اندعشق می ورزند، حال آنکه در نزد غربی ها دموکراسی هرگز بدین مفهوم نیست . در نزد روشنفکران ما چه بسا دموکراسی با ولایت فقیه نیز جمع میگردد،حال آنکه اصلاً دموکراسی یعنی ولایت مردم، و این مفهوم صراحتاً با تئوکراسی که حکومت خداست معارضه دارد. در دموکراسی حق قانون گذاری اصالتاً به «مردم»به مثابه مصداق جمعی بشر باز میگردد و این معنا با حکومت اسلامی که حق قانون گذاری را به خدا و خبرگان و فقها در استنباط و استخراج احکام خدا باز میگرداند قابل جمع نیست،و البته اگر لفظ«دموکراتیک» را از سر مساحمه مردمی تر جمه کنیم، آنگاه میتوان اظهار داشت که ولایت فقیه حکومتی دموکراتیک است. اما واقعاً جای این پرسش وجود دارد که چرا ما باید تن به مسامحه بسپاریم و الفاظ را از شان و معنای حقیقی و نفس الامری خویش خارج کنیم و در محل هایی نامتناسب به کار بریم ؟چه ضرورتی ما را به این کار وامیدارد؟

لفظ «دموکراسی»را فقط از باب مثال ذکر  کردیم وا گر نه ، این حقیقت درباره سایر ارزش ها موجود در نظام واحد جهانی و حتی درباره خود تمدن غربی هم وجود دارد . روشنفکران ما دل به خیالی واهی سپرده اند و خود ساخته را میپرستند.آنها اگر با ذات تمدن غرب شهودی بی واسطه پیدا کند و ماهیت آن را بی پرده ببیند ،خواهند دید که این بهشت جز سرابی موهوم هیچ نیست. بعد از ارتحال امام (ره) و تمام شدن جنگ و آغاز دوران بازسازی، ما اکنون در وضع تاریخی خاصی قرار گرفته ایم که کاملاً بی سابقه است. کسی که ضرورت و وجوب راهی که حضرت امام (ره) آ غاز فرمودند تردیدی ندارند، اما هر چه هست، در غیاب وجود مبارک ایشان اگر چه شاگردان پرورده مکتب او ،خصوصاً رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای، مفسران صدیقی برای راه امام هستند، اما به هر تقدیر،ما ناچار هستیم که به تحریرات و تقریرات و سیره عملی منقول ایشان اکتفا کنیم و روی پای خود بایستیم. عامل بیرونی جنگ نیز دیگر وجود ندارد و ما پای در دوران باز سازی نهاده ایم.دشمن برای راندن ما بسوی دام گسترده خویش و جذب ما در «گرداب لغزنده شیطان» همواره از شیوه های مرسوم «جنگ روانی» نیز


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد انقلاب و گرداب شیطان

دانلود تحقیق کامل درمورد شیطان پرستی

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق کامل درمورد شیطان پرستی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد شیطان پرستی


دانلود تحقیق کامل درمورد شیطان پرستی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 78

 

شیطان پرستی

((مقدمه))

شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قویتر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا است در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین ، قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده می شود را قانونمند کند. در شیطان پرستی ؛ معنی شیطان پرستی غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریک و مطلق از نیروهای ارجمند و روح های پلید شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده شود . و در نهایت معنای شیطان پرستی ؛ پرستش قدرت پلیدی است.

زمان شیطان پرستی در زمانهای بسیار قدریم و قرون اولیه آدمی در چندین زمان انجام می گرفت اولین زمان هنگام کسوف و خسوف بود ؛ به این تصور که شیطان و خدای تاریکی از انسانها عصبانی هستند و منتظر هدیه خود و اگر برای آنها قربانی انجام نمی گرفت خدای تاریکی و شیطان تمام انسانها را قتل عام می کردند لذا برای آرامش شیطان قربانی کردن انسان انجام می شد . این مراسم به خصوص در قبایل امریکای جنوبی بسیار فراوان دیده شده است به گونه ای که اکتشافات به دست آمده وجود این قربانی کردن ها را تصدیق  می کند و اتاقهای مخصوص قربانی کردن نیز به شیوه های خاص بنا شده بود و تزئینات خاص خود را داشته است البته قربانی کردن انسان در زمانهای دیگر نیز انجام می شد که اکنون قربانی کردن انسان در دوره کنونی در یک شب کاملاً تاریک انجام می شود . با اعمال مراسم شیطان پرستی نیز بسیار است و به ذکر چند مورد بسنده می کنیم :

مهمترین اعمال آنها اعمالی است که همیشه انجام می دهند و در آن به انجام امور جنسی می پردازند و همچنین از شیطان برای پیشبرد اهداف حاضرین کمک می خواهند و اگر کسی مشکلی داشته باشد برای حل مشکل وی دعا می شود. مراسم بعدی ؛ مراسم عضویت یک عضو جدید به این هیئت و مجموعه است که این کار توسط کشیش کلیسا و یا همسر وی ((بستگی به مذکر یا مونث بودن عضو جدید دارد)) انجام می شود .

مراسم قربانی کردن : در شیطان پرستی جدید قربانی کردن مفهومی ندارد اما برای آنان که هنوز پیرو شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی هستند این کار در شبی تاریک انجام می شود ، قربانی توسط آب مقدس غسل داده می شود و بر روی محراب خوابانده می شود . البته اصولاً قربانی قبل از انجام مراسم بیهوش       می شود و در کاملترین مراسم قربانی کردن برای شیطان قربانی پس از کشته شدن و نوشیدن خون وی توسط آتش سوزانده می شود در این مراسم خواندن اوراد و دعا به زبانی کاملاً بی معنی و گاهاً عبری انجام می گردد .

مراسم معروف نماز سیاه و یا نماز جماعت سیاه : شاید معروفترین مراسم آنان باشد . این مراسم در کلیسای شیطان پرستی انجام می شود و دقیقاً همان مراسم عشای زبانی مسیحیت است با این تفاوت که تمام کارها برعکس انجام می شود البته کارهایی نیز در آن مراسم انجام می گردد که از ذکر آنها خودداری می کنیم.

مراسم پیوستن عضو جدید : در این مراسم پیوستن عضو جدید به شیطان پرستان که البته همچون عملی در جادوگری نیز وجود دارد 5 بوسه مقدس است این 5 بوسه توسط همسر یا خود کشیش به بدن شخص عضو شونده زده می شود که باعث خیر و برکت او ؛ تقدس او در بین شیطان پرستان ؛ تشکر از وی به منظور عضو شدن و در نهایت قبول فرد عضو شونده است. شخص جدید در وسط پنتاگرام ( چه در جادوگری و چه در شیطان پرستی و در هر دو پنتاگرام ) زانو می زند در حالیکه کاملاً عریان است. بوسه ها بر زانو ؛ آلت تناسلی ؛ سینه ها و لبان شخص جدید زده می شود . قبلاً هم گفته شد که در این دین اعتقاد خاص و احترام خاصی به اندام تناسلی قائل هستند زیرا زندگی و جهان را بدون وجود آن پوچ می دانند و آن را تضمین بقای بشریت می دانند . البته قابل تامل است که تضمین بقای آدمیت به وجود آن بستگی دارد اما افراط و تفریط در هر دینی وجود دارد و خواهد داشت .

شیطان پرستی در ایران :

شیطان پرستی در ایران از دیرباز وجود داشته است چه قبلا از زرتشت و چه بعد از زرتشت و شاید اوج آن در زمان زرتشت و بحث اهریمن و اهورامزدا باشد . اما بر اساس تحقیقات بیشتر شیطان پرستی در ناحیه غربی کشور و ناحیه مرکزی ایران وجود داشته است مخصوصاً در شهرهای غرب و جنوب غرب کشور و کردنشین که حتی مراسم این عده در کوه ها و دره ها و نیز هنوز برگزار می شود و قربانی آن حیوان است و در قسمتهای مرکزی ایران هنوز هست و متاسفانه برخی از این کانون های شیطان پرستی در تهران در حال گسترش است.

شیطان پرستی چیست ؟

شیطان از ماده ((شطن)) به معنی مخالفت است ، و به هر موجود طغیانگر و مخالفی می گویند ، خواه از انسانها باشد و یا از حیوانات به عبارت دیگر ، شیطان یک عنوان است که معمولاً به موجودی به نام ابلیس صفت داده می شود . ابلیس جنی بوده است که از خدا نافرمانی کرده است شیطان پرستی در معنای عام یعنی اطاعت از شیطان و پرستش آن به عنوان معبود است . امروزه کروه های مختلفی به عنوان شیطان پرست مطرح هستند که باید گفت انحرافات نه تنها تازگی ندارد که بعضی به آن پیشینه هزار ساله می دهند و دلیل آن را پرستش هر موجودی دارای قدرت از سوی مردمان هزار سال پیش و یا وجود دو خدای ضد هم یعنی خدای خیر و خدای شر در اندیشه های پیشینیان می دانند . نمونه آن در آیین زرتشت و قبل از آن در دنیای مصر باستان و بین النهرین می توان یافت در دین زرتشت اهریمن خدای شر در کنار اهورا مزدا خدای خیر پرستش می شود. برای نخستین بار شخصی به اسم ((توماس هاردینگ)) در 1565 میلادی در کتاب ((تکذیب یک کتاب)) واژه شیطان پرستی را علیه ((مارتین لوتر)) به کار برد و باعث ترویج و شیوع این لفظ شد تا جایی که شیطان پرستی در قرن 17 و 18 میلادی در برخی کشورهای غربی به صورت یک رسم ظهور یافت که به مخالفت با ادیان ابراهیمی می پرداخت ترویج این پدیده حمایت های بی دریغ سرمایه داران یهودی و فراماسون ها بود. جادوگری و شیطان پرستی را در اوایل قرن 19 میلادی بعضی از سرمایه داران و اشراف زادگان انگلیس که عضو گروه های فراماسونری بودند به رهبری شخصی به اسم ((سر فرانسیس داشود)) با نام باشگاه آتش جهنم در شهر لندن گسترش دادند.  و با تلاش آنها این گروه ها در امریکا نیز رواج یافتند. اغلب این سرمایه داران که از شیطان پرستان حمایت می کردند از قاچاقچیان و تولید کنندگان مشروبات الکلی و مدوجین قمارخانه ها و مرکز فساد در اروپا و امریکا به شمار می رفتند.

عموم شیطان پرستان به جای اطاعت از قوانین الهی و اخلاقی به پیشرفت فیزیکی خود با راهنماهای موجودی مافوق با قوانین خاص تمرکز دارند و از باورها و گرایش های ادیان گذشته مخصوصاً ادیان ابراهیمی و مسیحیت و اسلام اجتناب می کنند و به جای خدا محوری گرایش به خودپرستی و با الگوگیری از مکاتب ماتریالیستی و اومانیستی ، خود محور و جادو محورند و خود را مرکز هستی و قوانین طبیعی می بینند و بعضی دیگر شیطان را خدا می دانند و به پرستش آن روی می آورند. 

شیطان پرستان را به دو گروه اصلی تقسیم می کنند:

الف ) شیطان پرستان فلسفی                     ب ) شیطان پرستان دینی

الف ) شیطان پرستی فلسفی منتسب به شخصی به اسم ((آنتوان شز اندر لاوی )) موسس کلیسای شیطان و نویسنده کتاب انجیل شیطان و بنیانگذار شیطان لاوی می دانند . تو شیطان را فرمانروای زمین می داند لاوی تحت تاثیر نوشته های نیچد فیلسوف غربی و دیگران قرار داشت و در نظرش شیطان موجودی مثبت بود در حالی که تعالیم خداجویانه کلیسا را مسخره می کرد خود را خدای خود می داند.

ب ) در این گرایش ، اول باید یک قانون ماورای طبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است ، همه شیطان هستند و یا به وسیله شیطان شناخته می شوند بپذیرد این شیاطین می توانند ذهنی باشند یا از بین الاهه های باستان بین النهرین یا مصر انتخاب شوند کلیه فرقه های شیطان پرستی یک اصل مشترک دارند و آن هم در اولویت قرار دادن خود شخص است ، گروه دیگر شر پرستان هستند که معروف به رواج انواع فحشا و ابتذال جنسی هستند. آنها دنیایی را ترسیم می کنند که هیچ روزنه ی امیدی برای آن متصور نیست  لذا شیطان پرستی را دنیای تاریک می نامند و از موارد رایج اعمال و عقاید آنها خودکشی است که آن را بهترین راه رسیده به حقیقت می دانند.

 

شیطان پرستی در ایران :

در کشور ایران شیطان پرستی تحرکات و فعالیت هایی را به صورت مخفی و زیرزمینی آغاز کرده است سبک تبلیغ آنها کمتر عقیدتی است و بیشتر از راه پارتی و مهمانی های شبانه صورت می گیرد که در آن انواع مشروبات الکلی و آمیختگی پسران و دختران و موسیقی بی ریشه که از موسیقی یهودی گرفته شده و      قرص های روان گردان و مواد مخدر مانند شیشه و کوکائین وجود دارد شیطان پرستان دارای علائم خاصی هستند که در مجالس خود می آورند و یا حتی به روی لباس های آنها وجود دارد تا با آن به دیگران بفهمانند که عقیده و رفتار آنها چگونه است و در مواردی افراد ندانسته از این علائم استفاده می کنند ؛ مثلاً از لباس هایی با علائم زیر استفاده می کنند :

1- پنج ضلعی وارونه یا ستاره جمع

2- صلیب شکسته یا چرخ خورشید

3- چشمی که به همه جا می نگرد

4- صلیب وارونه

5- تبر رو به پایین

و علائم دیگری از این قبیل که هر کدام حاکی از رموز خاصی می باشد.

مفاهیم شیطان پرستی :

1- خدای در شیطان پرستی وجود ندارد ؛ Atheism

2- روح و جسم غیر قابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد ؛ Not dualistic

3-خودپرستی ، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست ؛ Autodeists

4- اعتقاد به اصالت ماده ؛ matenalistie

علائم و نشانه های شیطان پرستی :

1) دایره (Satanism) اگر نوشته وسط نماد یعنی Satanism را حذف کنیم ، آن وقت یک ستاره پنج ضلعی به جای می ماند که همان نشانه ستاره باقی می ماند (pentagram) صبح یا پنتاگرام .

2) یادیو (snvertedpentagram) این سمبل نیز همان پنتاگرام است ، با فرق این که آن گاه پنج ضلعی وارونه و به شکل در میان نمادهای شیطان پرستان به چشم می خورد (Buphomet).

3) در میان پنتاگرام های قبلی تصویر سر یک بز تصفیه شده است که اقدای ضد مسیحی ، به این معناست که مسیحیان معتقدند که مسیح همچون یک بره برای نجات ایشان قربانی شده است و با توجه به اینکه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره می دانند این آرم را انتخاب کرده اند .

4) توسط گروه های هوی متال یک سمبل به اسم شماره شیطان معرفی شده است که 3 رقم 6 تکرار شده است ((666)).

5) این نماد وارونه شدن صلیب است که به استهزا گرفتن دین مسیحیت توسط شیطان پرستان است که صلیب را به شکل واونه نمایش می دهند  (upside down cross).

6) چرخ swastika or sun wheelc نماد صلیب شکسته یا چرخ خورشید یک نماد باستانی است که در برخی فرهنگ های دینی همچون کتیبه های بر جای مانده از بودایی ها و مقبره های و یونانی دیده شده است لازم به توضیح است که این علامت سال ها پیش توسط هیتلر به کار رفت لکن برخی این سمبل را وارد شیطان پرستی کردند با هدف به مسخره گرفتن مسیحیت .

7) چشم در برخی نمادها : (All seeing Eye) این علامت در پیشگویی جادوگری مورد استفاده قرار می گیرد . گفتنی است این نماد بر روی دلار آمریکا به کار رفته است.

8) با توجه به این که تبر رو به بالا نماد عدالت در روم است : (Anti justice) ضد علامت باستان به شمار می آمده است شیطان پرستان تبر رو به پایین را به عنوان ضد عدالت در راه پیمودن مسیر تاریک انتخاب کرده است.

همچنین گفتنی است که فمنیست ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر سالاری باستانی استفاده نمودند .

9) سر بز یا بز مقدس یا بافومت یا خدای جادو scape goat راه های شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح ماننده بره ای برای گناهان بشر کشته شده است.

10) بافومت : یکی دیگر از نمادهای شیطان پرستان که در عرفان عرفان یهودی اهمیت خاصی دارد بز یا قوچی به نام بافومت است . این علامت فقط مخصوص شیطان پرستان است سر بافومت معمولاً در بین ستاره پنج پر یا پنتاگرام طراحی شده است.

11) ستاره شش پر ، هگزگرام به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می شود . این سمبل قدمتی بسیار طولانی در جادوگری دارد خصوصاً کسانی که ادعا می کردند از قدرت تاریکی استفاده می کرده اند با این نماد سر و کار داشته اند . در بعضی منابع این نماد را همان ستاره داوود می دانند که امروزه در وسط پرچم رژیم جعلی اسرائیل دیده می شود.

12) چشم رو سفید ، این نشانه یکی از سمبل های شیطان است که می گویند نشانه شیطان سوگوار برای آن چیزهایی است که خارج از قدرت و اراده ی اوست .

13) چشم شیطان ، این چشم را چشم شیطان می دانند و ادعا می کنند کنترل جهان را در دست دارد. از آن در غیب گویی ، پیشگویی ، سحر و جادو و نفرین استفاده می شود . ادعای دیگر هم که این سمبل دارد کنترل روح و همه فسادها و انحراف ها است .

14) آنخ ، در اصل یک سمبل مصری است که ادعا می شود موجب طول عمر می شود البته گروه های شیطان پرستی آن را موجب افزایش قدرت شهوانی می دانند .

15) زویاک ، ستاره 12 پری که در مراسم قدردانی از خدای کذب یا همان خدای شیطان استفاده می شود .

انواع پدیده ی شیطان پرستی :

الف ) شیطان پرستی فلسفی :

این شاخه از شیطان پرستی به پایه گذاری این نوع گرایش عبارت است از اینکه محور و مرکز عالم انسان فوق به آنتوان لاوی نسبت داده می شود او کسی بوده که کلیسای شیطان را تاسیس کرد در نظر شیطان پرستان فلسفی ، محور و مرکزیت عالم هستی ، خود انسان است و بزگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمی دانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیده ای ندارند به هر حال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست .

در نظر شیطان پرستان فلسفی ، هر شخص خدای خودش است . آنها با تکیه به عقاید انسانی وابسته به دنیا مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را عبث می شمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراءالطبیعی می نگرند و تنها به وسیله آن یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای (جهان واقعی) را تشکیل می دهند .

به طور شفاهی ، آموزه های شیطان پرستان فلسفی قدمتی بیشتر از کلیسای لاوی دارد اگرچه این تصوری از شیطان است ، ولی با واقعیت واقعی او تقابل دارد چرا که این تعالیم از آموزه های یهودی – مسیحی نشات گرفته است و شیطان را به دلیل خصوصیاتش پلید نگاشته است.

ب) شیطان پرستی لاوی :

لاوی موسس کلیسای این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفه آنتوان لاوی که در کتاب انجیل شیطان ، شیطان بود و تحت تاثیر نوشته های نیچر ، آلیستر کرالی ، این رند ، مارکی دوساد ، ویندهام لویس ، چارلز داروین و بسیار دیگر بوده است . شیطان در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم آمبروس بیرس ، مارک تد این خداجویانه کلیسا را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی ندارد. یک شیطان پرست لاویی ، خود را خدای خود می داند ، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میرجیک کراولی با دید جلو برنده به سمت شیطان پرستی است . یک شیطان پرست لاوی مدعی است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف می دانند باید به طرز فکر گروهی خواص وفادار نباشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند و در ازای آن گرایش های انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی ، قوی می دانند و در بشر دوستی خود ، بدون تامل عمل کنند.

ج) شیطان پرستی دینی :

این نوع شیطان پرستی شبیه شیطان پرستی آنتوان لاوی است اما با این تفاوت که در این نوع شیطان پرستی جنبه خدایی و متافیزیکی دارد و این جنبه برداشته شده از ادیان ابراهیمی ، افسانه ها ، آیین های متفاوت و یا صرف ساخته شده ذهن پیروان آن می باشد .

د) شر پرستان :

این فرقه از شیطان پرستان ، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط می شوند این نوع شیطان پرستان معمولاً متهم هستند که برای اعمالی از قبیل ((خوردن نوزادان)) ((کشتن گوسفندان)) ((قربانی کردن دختران باکره)) و ((نفرت مسیحیان)) هستند. این طرز فکر در کتاب ((مالیوس مالیفیکاروم)) دسته بندی شده است کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت . کتاب حاوی مطالبی از قبیل جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست است . ترجمه لغوی پتک جادوگران است .

شیطان در 9 جمله شیطانی منتسب به لاوی خلاصه می شود:

1- شیطان می گوید: دست و دلبازی کردن به جای خساست.

2- شیطان می گوید: زندگی حیاتی به جای نقشه خیالی و موهومی روحانی.

3- شیطان می گوید: دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.

4- شیطان می گوید: محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.

5- شیطان می گوید: انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت (اشاره به آیین مسیحیت دارد که  می گوید درصورتی که کسی به تو سیلی زد آن طرف روی خود را برگردان تا سیلی دیگری بزند.)

6- شیطان می گوید: مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشام های غیر مادی بودن.

7- شیطان می گوید: انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر و اغلب بدتر از آنها است که روی چهارپایان راه می روند بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی است و پیشرفت های روشنفکرانه او را پست تر حیوانات ساخته است.

8- شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساست.

( اشاره به گرفتن پول کلیساها دارد ؛‌ در قبال بخشش گناهان افراد از آنها پول دریافت می کنند.)

9- شیطان تمام آن چیزها که گناه شناخت می شوند را ارائه می دهد چون تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر می شود.

لاوی 11 قانون شیطانی را نیز وضع کرده است. و این راهنمایی کلّی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است:

1- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.

2- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.

3- وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.

4- اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.

5- هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیده‌ای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.

6- هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.

7- اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته‌هایت استفاده کرده‌ای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته‌هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.

8- هرگز از چیزی که نمی‌خواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.

9- کودکان را آزار نده.

10- حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفته‌ای یا برای شکارشان می روی.

11- وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.

مظاهری سیف، نویسنده و جامعه شناس در این باره می گوید: ستاره پنج پر، دو مثلث معکوس روی هم (ستاره داود)، صلیب معکوس ( ضد مسیحیت) و نشانه آمون خدای مصریان را ازجمله نمادهای پیروان شیطان پرستی است. وی همچنین تاکید می کند: باید برای مقابله با این فرقه ها، موج فرهنگی در کشور ایجاد شود تا ماهیت این فرقه های انحرافی هر چه بیشتر به جامعه شناسایی شود. در همین حال یک مقام ارشد نیروی انتظامی می گوید: یکی از شرایط عضویت و پذیرش از سوی گروه های نوظهور شیطان پرستی، مصرف مواد تخدیری بسیار قوی از جمله کوکائین، حشیش و قرص های اکس است. وی تصریح می کند: دلیل استفاده این گروه ها از این مواد ورود به حالت خلسه برای انجام مراسم های ویژه آنان است. این مقام انتظامی کشور خاطر نشان می کند: شیطان پرستی پدیده جدیدی در ایران نیست، چنانکه پیش از این نیز در برخی شهرستان های کشور از جمله در یکی از شهرستان های استان کرمانشاه، فرقه های شیطان پرستی رسما اعلام موجودیت و فعالیت کرده بودند. این مقام نیروی انتظامی اظهار می دارد: بیش از 90 درصد دستگیر شدگان در پارتی یک گروه شیطان پرستی در کرج که در قالب اجرای کنسرت برگزار شد، از نقاط مرفه نشین تهران بودند و البته پس از دستگیری شمار بسیاری از این شرکت کنندگان، مشخص شد که اکثریت قریب به اتفاق آنان، هیچ اطلاعی از ماهیت فعالیت شیطان پرستی و عوامل برگزار کننده این پارتی نداشتند و صرفآ به قصد شرکت در پارتی و مهمانی شبانه دور هم آمده بودند.

یک آسیب شناس اجتماعی در مورد راههای جلوگیری از فعالیت گروههای شیطان پرستی گفت: آگاهی رسانی به نسل جوان و آموزش آنها درباره سرانجام شوم این حرکت ضد فرهنگی از طریق رسانه ها می تواند از گسترش حرکت آنها جلوگیری کرده و در صورت تداوم آنها را ریشه کن کند. این متخصص علوم رفتاری و آسیب شناس اجتماعی با بیان این مطلب گفت: با توجه به گسترش روزافزون فعالیتهای گروههای شیطان پرست در منطقه کشورهای اسلامی به ویژه ایران خطر این گروهها از نظر فرهنگی و اخلاقی به مرحله بحران رسیده است. مجید ابهری در ادامه افزود: از نظر تاریخی گروههای شیطان پرست دارای سابقه ای طولانی در منطقه هستند و سابقه آن در کشورمان بویژه در مناطق شمال غرب ایران به حدود 400سال پیش باز می گردد. چندی پیش یک گروه تحقیقاتی نسبت به گسترش شیطان‌پرستی در جامعه هشدار و خبر داده بود که اکنون بیش از 70 فرقه شیطان‌پرستی در کشور فعال هستند. بر اساس نتایج این تحقیق موقعیت جغرافیایی فعالیت این جریان مخرب و ویرانگر اخلاقی برخی ازشهرهای نقاط مرکزی و جنوب غربی ایران است و خشونت، خونخواری و آدم زدایی از ویژگیهای آن به شمار می رود به گونه ای که برخی از جوانان هوادار این جریانها با آسیب رساندن به خود و دیگران درصدد ارتقای جایگاه خویش در گروه هستند. تعداد شیطان پرستان شاید به یکهزار نفر نیز نرسد اما گروهی از روی کنجکاوی و یا به خاطر مسائل ضد اخلاقی و بی بند و باری جنسی به سوی آنها کشیده می شوند. این آسیب شناس اجتماعی تاکید کرد: شیطان پرستان استفاده از مواد مخدر روانگردان و آزادی بی بند و باری جنسی را جزو مراسم هفتگی خود قرار داده و با توجه به اینکه شیطان را مظهر مقاومت در برابر آدم قلمداد می کنند مخالف هر صفت انسانی بوده و اخلاق و امور اخلاقی را بر خلاف باورهای خود می دانند. ابهری در مورد راههای جلوگیری از فعالیت گروههای شیطان پرستی افزود: آگاهی رسانی به نسل جوان و آموزش آنها درباره سرانجام شوم این حرکت ضد فرهنگی از طریق رسانه ها بویژه تلویزیون و مقابله قانونی با مبلغان و سرگروههای این تفکر شیطانی در کوتاه مدت می تواند از گسترش حرکت آنها جلوگیری کرده و در صورت تداوم آنها را ریشه کن کنند

علل پیدایش شیطان پرستی

سال‌های پس از رنسانس را می‌توان به سال‌های افسار گسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی و جنبه‌های متعدد منتهی به روابط انسانی توصیف کرد . پس از برداشته شدن یوغ  تعالیم متعصب کلیسای کاتولیک از گردن انسان غربی ، چند کنش عمده فکری و فلسفی شکل گرفت که شرح آن در حوصله این مقال نمی‌گنجد ،‌ لکن آنچه قابل توجه است ، رویکر‌د‌های متفاوت به مساله انسان و رابطه او با خدا است که زمینه‌های شکل‌گیری بسیاری از جریان‌های فلسفی را فراهم آورد. از جمله این جریانات، شکل گیری و تقویت تفکر اومانیستی بود. تفکری که تنها انسان و خواسته های نفسانی او را مرکز توجه قرار می دهد و معتقد است همه چیز در این دنیا باید در راستای تامین لذایذ انسانی باشد. طبیعی است که اصالت چنین نگرش ها و تفکراتی منجر به ترویج نوعی بی فکری و بی اخلاقی در جامعه می شود. خوشی و کسب لذت همچون اسبی افسار گسیخته به جلو حرکت میکند، تا هر چه می خواهد، بتازد. احتمالا سرانجام چنین حرکتی، سقوط خواهد بود. هرچند که در ابتدای امر، بسیار رضایت بخش و دل انگیز است.

شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند

در هر حال با در نظر گرفتن موارد فوق‌الذکر، دامنه انتقاد‌گرایی به مباحث اصلی توحیدی یعنی جایگاه خدا ، انسان و شیطان نیز می رسد.

قرن‌ها بعد یعنی در سال‌های آغازین قرن بیستم، برخی از عناصر فاسد‌‌الاخلاق با اتکا به گرایشات و نظریات توراتی و پروتستانی به صورت مخفیانه جریان «شیطان پرستی» را با ویژگی‌هایی همچون گناه‌گرایی ، ‌قتل ، ‌تجاوزات جنسی ، هدم اصول اخلاقی ، بی‌توجهی به مسائل توحیدی و … پایه‌گذاری کردند .

اگرچه فطرت خداجوی انسانی عاملی بازدارنده در تمایل یافتن تعداد وسیعی از افراد جامعه انسانی به این جریان شده ، لکن استفاده از موسیقی‌های جذاب و متنوع ، انجام اعمال خارق‌العاده و دور از ذهن ،‌ تهی‌شدن انسانی غربی و عصر جدید از معنویت و اتصال به منبع فیض، موجبات گرایش افرادی را به این گروه‌ها فراهم آورده است .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد شیطان پرستی

پروژه آئین شیطان پرستی

اختصاصی از اینو دیدی پروژه آئین شیطان پرستی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه آئین شیطان پرستی


پروژه آئین شیطان پرستی

پروژه آئین شیطان پرستی

فرمت :word

تعداد صفحات :22

مفدمه :

شیطان‌پرستی

شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک می‌دانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی می‌کنند. دست چپی‌ها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستی‌ها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگ‌تر بدست می‌آورند. لاوییان‌ها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته می‌شود و عموماً آنها را افرادی میشناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش می‌کنند.


دانلود با لینک مستقیم


پروژه آئین شیطان پرستی