اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله تابش جسم سیاه

اختصاصی از اینو دیدی مقاله تابش جسم سیاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تابش جسم سیاه


مقاله تابش جسم سیاه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

    فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

    تعدادصفحه:18

فرضیه پلانک ، سرآغاز مکانیک کوانتومی

در سال 1900، "ماکس پلانک" ، نظریه‌ای ابداع کرد که با منحنی‌های تجربی تابش جسم سیاه ، مطابقتی عالی از خود ارائه داد. فرض او این بود که اتمهای جسم سیاه ( ماده‌ای که تمام نورهای تابیده به آن را جذب کند ) ، تنها قادرند نورهایی را گسیل سازند که مقادیر انرژی آنها توسط رابطه hv داده می‌شود. در رابطه ، v فرکانس تابش و h ، ثابت تناسب است که به ثابت پلانک معروف است. با قبول مقدار ، منحنی‌هایی بدست می‌آیند که با منحنی‌های تجربی جسم سیاه کاملا مطابقت دارند. کار پلانک سرآغاز مکانیک کوانتومی بود.

به دنبال پلانک ، "انیشتین" نیز مشاهدات مزبور را بر اساس اندیشه تشکیل نور از اجزایی ذره گونه تشریح کرد که آنها را فوتون نامید که انرژی هر یک از آنها برابر است با:

احتمال و مکانیک کوانتومی

موضوع احتمال ، یک نقش اساسی را در مکانیک کوانتومی ایفا می‌کند. در مکانیک کوانتومی ، سروکار ما با احتمالاتی است که با متغیر پیوسته‌ای مانند مختصه x درگیرند. صحبت از احتمال پیدا شدن یک ذره در یک نقطه خاص مانند x = 0.5000 حاوی چندان معنایی نیست، زیرا تعداد نقطه‌ها در روی محور x نامتناهی ، ولی تعداد در اندازه گیریهای ما به هر حال متناهی است و از این رو ، احتمال وصول با دقت به 0.5000 بی‌نهایت کم خواهد بود.

این است که به جای آن از احتمال یافتن ذره در یک فاصله کوتاه از محور x ، واقع بین x+dx , x صحبت می‌شود که در آن dx یک طول بینهایت کوچک است. طبیعتا احتمال فوق متناسب با فاصله کوچک dx بوده و و برای نواحی مختلف محور x متغیر خواهد بود. بنابراین احتمال اینکه ذره در فاصله مابین x و x+dx پیدا شود، مساوی g(x)dx است که در اینجا (g(x بیانگر نحوه تغییرات احتمال روی محور x است. تابع (g(x چون برابر مقدار احتمال در واحد طول است، لذا چگالی احتمال نامیده می‌شود.

چون احتمالات ، اعداد حقیقی و غیر منفی‌اند، لذا (g(x باید یک تابع حقیقی باشد که همه جا غیر منفی است. تابع موج می‌تواند هر مقدار منفی و یا مقادیر مختلط را به خود بگیرد و از این نظر به عنوان یک چگالی احتمال محسوب نمی‌شود. مکانیک کوانتومی به عنوان یک اصل می‌پذیرد که چگالی احتمال برابر است.

زمینه های بروز مکانیک کوانتومی :

نسبیت و مکانیک کونتوم دو نظریه اساسی قرن بیستم هستند . همچنانکه می دانید در آغاز قرن بیستم تحول عطیمی در فیزیک ایجاد شد. از یکطرف ثابت بودن سرعت نور در تمام دستگاه های مختصات ما را به پذیرش نظریه نسبیت می کند. یعنی پذیرفتن اتساع زمان و انقباض مکان.

همزمان با این مسئله در سال 1907 با مقاله فوتوالکتریک انیشتین مکانیک موانتوم متولد می شود. بعضی ها هم اعتقاد دارند تاریخ پیدایش مکانیک کوانتوم در سال 1900 با نظریه ماکس پلانک در مورد تابش جسم سیاه می باشد .

در یک قرن پیش پلانک روی مسائلی در ارتباط با ویژگی های اساسی حرارت کار می کرد. هنگامی که او در تلاش بود تا ماهیت گرما و نور برخاسته از یک جسم ساده گرم و درخشان «جسم سیاه) را دریابد، متوجه شد که ناگزیر است عقیده ای به ظاهر مسخره را بپذیرد. اینکه انرژی تابشی برخاسته از اجسام نه به صورت پیوسته بلکه در بسته هایی مجزا به اطراف پراکنده می شود.

درسال 1900، ماکس پلانک فیزیک دان آلمانی اعلام کرد که با فرض یک تشعشع الکترومغناطیسی خفیف (در طول موج یا در فرکانس)، منحنی فرضی بدست آمده کاملاً با منحنی ناشی از آزمایش منطبق خواهد بود. به عبارت دیگر، انرژی اتمی تابان E با فرمول زیر تعریف می شود:

E = n.h.f , n عدد صحیح است , 6,62 x 10-27 s.erg = h ثابت پلانک , f فرکانس نوسانات اتمی

این رویداد شروع عصر مکانیک کوانتومی را رقم زد. به دلیل اینکه پلانک موفق به تعریف انعکاس جسم سیاه شد جایزه نوبل فیزیک را درسال 1918 به خود اختصاص داد.
پلانک هر یک از این بسته ها را یک "کوانتوم" نامید. که واژه ای برگرفته از لاتین و به معنای "چه مقدار" است و در جمع "کوانتا" خوانده می شود. و رابطه ای را روی کاغذ آورد که انرژی آنها را به فرکانس ربط می داد. با این کار او پدر نظریه مکانیک کوانتومی شد. این نظریه شامل قوانینی بود که بر این بسته های انرژی حاکم بودند. و البته به زودی مشخص شد که دامنه نفوذ آنها بسیار فراتر از همین بسته هاست.
با اینکه منحنی فرضی پلانک با منحنی ای که عملا از آزمایشات به دست می آمد تطبیق کامل داشت، متأسفانه، برای مدّت حداقل 5 سال، فرضیه ی او مبتنی بر ماهیّت خفیف تابش اتمی، تا سال1905 و چاپ مقاله ی اینشتین و شرح آن بر فرضیه ی تأثیرات فوتوالکتریک، استقبال چندانی نیافت. با این حال، تئوری پلانک که وجود دو سطح انرژی اتمی خفیف را برای توضیح تشعشع جرم سیاه بیان می کرد،

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تابش جسم سیاه

لکه سیاه سیب

اختصاصی از اینو دیدی لکه سیاه سیب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

لکه سیاه سیب

 

مقدمه

بیماری لکه سیاه ( Apple Scab ) درتمام کشورهایی که سیب کشت می شود، وجود دارد و از لحاظ اقتصادی مهمترین بیماری سیب به شمار می رود. این بیماری در مناطقی که بهار و تابستانهای خنک و مرطوب دارند شدیداً خسارت میزند به گونه ای که گاهی 70% از محصول از بین می رود .

نحوه ایجاد خسارت در این بیماری به 2 صورت مستقیم و غیر مستقیم می باشد . در حالت مستقیم قارچ عامل با حمله به میوه و دم میوه باعث ریزش محصول و کاهش راندمان تولید می شود ودر حالت غیر مستقیم این پاتوژن با ایجاد لکه برگیها باعث کاهش سطح فعال فعال برگ و خزان برگها می شود. این مسئله کاهش رشد درخت و مقدار محصول برای یک یا چند سال و همچنین افزایش حساسیت درخت به خسارتهای زمستانی را در پی دارد.

عامل بیماری:

قارچ Teleomorph: Venturia inaequalis(Venturiaceae-Pleosporales-Loculoascomycetidae) Anamorph: Spilocaea pomi(Dematiaceae-Moniliales-Hyphomycetidae-Deutromycetes)

قارچ V.inaequalis دارای پریتس دروغی (Pseudoperithecium) است که در بافت استرومای برگها یا میوه های ریخته شده بر کف باغ زمستانگذرانی می کنند و بصورت منفرد ،‌قهوه ای تا سیاهرنگ می باشند . در هر پریتس 100-50 آسک بطور مجتمع به شکل استوانه ای با پایه کوتاه که درون هر یک 8 آسکوسپور است دیده می شود. دیواره آسکها دو جداره و نازک است . آسکوسپورها سبز مایل به زرد تا قهوه ای و دو سلولی هستند که سلول بالایی آن کوچکتر و پهن تر از سلول پائینی است (Inaequal = نامساوی ). این قارچ هتروتالیک دو قطبی است لذا آنتریدی روی یک پایه و آسکوگون روی پایه دیگر تشکیل می گردد.

قارچ S. pomi : دارای کنیدیوفورهایی معروف به Annellophore است به سبب آنکه اثر افتادن هر کنیدی روی کنیدیوفور بصورت حلقه ای (Annellide) باقی می ماند کنیدیها زیتونی مایل به زرد و معمولاً یک سلولی و گاهی دو سلولی ، منفرد و تخم مرغی شکل هستند که در انتهای آنلوفورها بوجود می آیند . آنلوفورها قهوه ای رنگ و بدون بند (Septum) یا دارای بند،‌موج دار و با برجستگیهای زگیل مانند هستند.

چرخه بیماری :

قارچ عامل بیماری غالباً زمستان را بصورت پریتس های دروغی در برگها و میوه های آلوده افتاده در کف باغها طی می کند البته در نواحی ساحلی و معتدل که زمستان ملایمی دارند قارچ بصورت S.Pomi به شکل میسلیوم در شاخسارهای آلوده زمستانگذرانی می کند. پس از آنکه میسلیومهای دو تیپ جنسی مختلف سازگار (Mating Type) نیز با یکدیگر آمیزش پیدا کردند، اجسامی تیره رنگ (پریتس های دروغی ) بین بافتهای برگهای ریخته شده برکف باغ تشکیل می شوند غالب پریتس های دروغی اولیه در خلال چهار هفته بعد از ریزش برگها تشکیل می شوند. رطوبت برای تکامل پریتس دروغی ضرورت دارد. دمای بهینه برای تکامل آسکوگون 0C 18-20 و برای بلوغ آسکوسپورها 18-16 است. رقم سیب و تاریخ خزان برگها در بلوغ و رسیدن آسکوسپورها در بهار تأثیری ندارد. وقتی برگ زمستان گذرانده موجود در کف باغ مرطوب می گردد (بارانهای آخر زمستان و اول بهار)آسکهای رسیده و بالغ با جذب رطوبت از طریق روزنه پرتیس دروغی متورم شده با فشار آسکوسپورها را تخلیه می کنند ، ‌آسکوسپورها همراه با جریان باد در فضا پخش می شوند و عفونت اولیه روی اندامهای تازه روییده ایجاد می گردد. پیش بینی این بیماری در اپیدمی ها بر اساس مؤثر بودن, مایه تلقیح اولیه Primary inoculum یا در واقع آسکوسپورهای تولید شده در پرتیس های دروغی زمستانگذران موجود برگهای کف باغ و جوانه در سطوح گیاهی بر اساس شرایط آب و هوایی صورت می گیرد). وقتی آسکوسپورها روی کاسبرگ ، برگ یا میوه جوان در مجاورت لایه نازکی از رطوبت ، قرار بگیرند جوانه می زنند برای آغاز تندش رطوبت آزاد (رطوبت نسبی بیش از 95 % (ضرورت دارد. زمان لازم برای وقوع آلودگی به دمای محیط و تعداد ساعات خیس شدگی بستگی دارد بطور مثال در دمای0C 2/2 به 48 ساعت خیس شدگی سطح بافت نیاز است تا اسکوسپورها جوانه زده و آلودگی شروع گردد در حالیکه در دمای 0C 6 به 21 ساعت خیس شدگی ، دمای 100C به 14 ساعت خیس شدگی ، دمای 150C به 10 ساعت خیس شدگی ، دمای 0C 26 به حدود 12 ساعت خیس شدگی نیاز است البته در دماهای بالاتر از0C 26 معمولاً بیماری به ندرت اتفاق می افتد(شرایط خنک و مرطوب برای وقوع بیماری لازمست، منحنی Milles 1944). قارچ بعد از نفوذ در کوتیکول منشعب شده و زیر کوتیکول تشکیل استروما می دهد و لکه های بیماری که روی آن ها کنیدیوفورو کنیدی های .pomi S تشکیل می گردد، ظاهر می شوند. لکه ها و کنیدی ها در مرکز لکه ها بسته به رطوبت نسبی و دما بعد از 9 تا 17 روز دیده می شوند . کنیدیها عامل اصلی ایجاد عفونت و بیماری در تابستان هستند که با قطره های باران یا باد روی سطح برگها یا میوه درختان دیگر پخش می گردند. این کنیدیها به شیوه آسکوسپورها جوانه زده و با نفوذ در میزبان لکه های جدید را بوجود می آورند . در خلال فصل رشد بسته به دوره کمون بیماری و نیز حساسیت بافت رقم میزبان چرخه های ثانویه دیگری نیز ممکنست تکرار شود.

علائم بیماری:

بیماری لکه سیاه سیب به برگ،دمبرگ، شکوفه، کاسبرگ، میوه، دم میوه و گاهی شاخه و فلس جوانه نیز حمله می کند ، اما بارزترین نشانه ها روی برگ و میوه دیده می شود و آلودگی شاخه های جوان و شکوفه ها به صورت لکه


دانلود با لینک مستقیم


لکه سیاه سیب

دانلود مقاله و تحقیق عصر تصویر رنگی و سیاه سفید و تفاوت این دو با یکدیگر 33 ص

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله و تحقیق عصر تصویر رنگی و سیاه سفید و تفاوت این دو با یکدیگر 33 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

عصر تصویر رنگی و سیاه سفید و تفاوت این دو با یکدیگر

دید کلی

پس از کشف ترکیبات رنکی حساس به رنگ‌های نور و فیلم سیاه و سفید پنکرومیک ، تکنیک عکاسی رنگی توسعه یافت و عمومیت یافتن آن به ظهور کوداکروم مربوط می‌شود که در سال 1935 در دسترس مصرف کنندگان قرار گرفت.

تاریخچه

در سال 1611 دومینیس نشان داد که نور مرئی از سه نور اساسی قرمز ، سبز و آبی ، تشکیل شده است که به آنها رنگهای اولیه می گویند .این مفهوم در توسعه نظریه عکس رنگی و عکاسی رنگی بسیار مفید واقع شد و در سال 1861 این عقیده کم کم قوت گرفت که برای توسعه تصویر رنگی ، یک فیلمی از سه لایه باید ساخت که هر لایه آن نسبت به یکی از سه رنگ اولیه حساس باشد. این نظریه توسط ماکسول دانشمند معروف انگلیسی ارائه شد و هم او بود که اولین عکس رنگی را گرفت. و نتایج به دست آمده توسط وی بعدها با نظریه جدید مربوط به این فن ، کاملا مطابقت داشت.

تولید عکس رنگی

برای تولید عکس رنگی از سیستم فیلتر رنگ‌های اولیه استفاده می‌شود. این رنگها از طریق جذب نورهای اولیه توسط ترکیبات رنگی روی فیلم به وجود می‌آید. به این ترتیب که اگر یک ترکیب رنگی فقط رنگ اولیه نور را جذب کند، رنگ باقیمانده ، آبی متمایل به سبز (سیان) خواهد بود، اگر نور آبی جذب شود، رنگ زرد و اگر نور سبز جذب شود رنگ قرمز متمایل به آبی (مگنتا) ظاهر می‌شود.

هرگاه آمیزه کاملی از رنگهایی که بتوانند رنگهایی اولیه معینی را که در طول فرآیند ظهور در امولسیون عکاسی تشکیل شود جذب کنند، یک تصویر با رنگ دلخواه تولید می‌شود. برای مثال ، مخلوطی از مکنتا و سیان ، رنگ آبی را ظاهر می‌کند. زیرا مگنتا نور سبز و سیان را جذب می‌کند و فقط نور آبی از مخلوط سه نور باقی می‌ماند که می‌تواند عبور کند.

فیلم رنگی

بطور کلی ، یک فیلم رنگی شامل یک لایه کمکی و سه لایه امولسیونی حساس در مقابل رنگها می‌باشد. لایه حساس به رنگ آبی در بالا قرار دارد، زیرا که هالید نقره به نور آبی حساس است. بعد ، یک لایه زرد وجود دارد که نور آبی را جذب کرده و لایه امولسیونی پایینی را از نور آبی محافظت می‌کند. این لایه‌ها همانند آنچه که سیانین در فیلم با نکروماتیک سیاه و سفید انجام می‌دهد، به کمک ترکیبات رنگی موجود در خود ، نسبت به رنگ‌ها حساسیت نشان می‌دهند. قابل توجه است که ترکیبات رنگی حساس به رنگها ، عموما عامل تولید رنگهای اولیه (قرمز ، سبز ، آبی) برای ایجاد رنگ در تصویرها نمی‌باشند. بلکه رنگ تصویرها از فرآیندهایی که بر روی فیلم رنگی انجام می‌گیرد، ظاهر می‌شود.

ظهور رنگ

بیشتر فیلمهای رنگی به کمک یک فرآیند رنگی حاصل از ترکیبات رنگی موجود در فیلم ظاهر می‌شوند که نخستین بار در سال 1912 توسط فیشر شیمیدان آلمانی کشف شد. اساس این فرآیند اکسیده شدن ماده ظاهر کننده و تبدیل آن به یک جسم رنگ ساز است، که این ترکیب در واکنش با مولکول همتای خود ، رنگ مورد نظر را به وجود می‌آورد. در بعضی از فیلمهای رنگی نظیر کوداکروم (II) ، مولکول همتا در محلول ظهور حل شده و در مجاورت دانه‌های هالید نقره ، با مولکول رنگ ساز ترکیب می‌شود. در برخی دیگر از فیلمهای رنگی مانند کوداکروم ، اکتاکروم ، آننسکوکروم ، مولکولهای همتا به طور یکنواخت در لایه‌های امولسیونی توزیع شده و در آن جسم رنگی مورد نظر را تشکیل می‌دهند.

ظاهر کننده‌های رنگی عموما از نوع آمین‌های جانشین شده‌اند. برای تولید رنگ سیان در فرآیند ظهور ، یک ترکیب فنولی مانند آلفا نفتول به صورت یک همتا عمل می‌کند. به منظور تغییر میزان حلالیت و افزایش سرعت ظهور ، در ساختار ظاهر کننده‌ها تغییراتی توسط متخصصهای ظهور فیلم داده می‌شود. مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که مواد به کار رفته در محلول ظهور ، ممکن است برای بیشتر افراد حساسیت‌زا بوده و موجب بروز تورم در پوست دست آنها شود. از این رو ، همواره کوشش شده است با ایجاد تغییرات مناسب ، از میزان سمیّت و حساسیت‌زایی این محلول ظهور فیلم کاسته شود.

فرآیند کوداکروم

یک مثال جالب از سیستم عکاسی رنگی که بطور وسیعی به کار برده می‌شود، فرآیند کوداکروم می‌باشد. این فرآیند برگشت پذیر است، یعنی رنگ‌ها بر حسب ارزشهای صحیح آنها تولید می‌شوند و نه برحسب رنگهای مکمل یا منفی آنها. نخستین ماده ظاهر کننده در فرآیند کوداکروم ، یک ظاهر کننده فیلم سیاه و سفید بوده است.

عکس فوری

در سال 1947 ادوین.اچ .لند نوآوری خود را در زمینه تولید عکس در یک دقیقه ، اعلام داشت. از آن تاریخ به بعد فرآیند پولاروید برای این منظور جنبه عمومی پیدا کرد. در این فرآیند ، پس از گرفتن عکس ، فیلم پولاروید را به یک قطعه از کاغذ عکاسی تماس داده و بطور همزمان یک آمپول حاوی ماده ظهور و حلال نقره را شکسته و آن را روی فیلم پخش می کنند. وقتی که ماده ظهور دانه‌های‌ها لید نقره در امولسیون فیلم را احیا (حلال نقره) ، با یون‌های نقره ظاهر نشده را جذب کرد. آن را به لبه‌های کاغذ عکاسی منتقل می کند. ماده ظهور در تماس با یون‌های نقره حذف شده ، آن را به نقره آزاد در تصویر مثبت تبدیل می کند.

تصویر رنگی در یک دقیقه

دوربین پولاروید می‌تواند در یک لحظه تصویر رنگی تولید می‌کند. فرآیندهای شیمیایی مربوط به تولید عکس رنگی شبیه تصاویر بهتر باید تعادل دقیق و ظریفی بین ظاهر کننده‌ها و ترکیبات رنگی برقرار شود. نوری که به فیلم می‌رسد، نخست به لایه امولسیونی حساس به رنگ آبی برخورد می‌کند. بعد از عکس گرفتن عملیات ظاهر کردن فیلم با کشیده شدن آن بر روی یک حلقه دوار و همزمان با شکسته شدن یک لوله محتوی ماده بازی آغاز می‌شود. رنگهای پولاکالر تشکیل شده در فیلم منفی در لایه حساس نوری می‌نشینند در صورتی که مولکولهای ظاهر کننده ، در بار توزیع می‌شود و در آنجا ضمن واکنش با تـثبیت کننده‌ها ، رنگهای کامل برای ایجاد یک تصویر مثبت را به وجود می‌آورد.

شیمی عکاسی

تاریخچه و سیر تحولی عکاسی

در سال 1727، "T.H.Schulze" با بعضی از ترکیبات نقره آزمایشهایی انجام داد. در حقیقت او می‌کوشید که تصویر صفحه مشبک را بر روی سطحی که پوشیده از


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق عصر تصویر رنگی و سیاه سفید و تفاوت این دو با یکدیگر 33 ص

دانلود تحقیق کامل درباره هنر آفریقای سیاه 18 ص

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق کامل درباره هنر آفریقای سیاه 18 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

 

 

«فهرست »

عنوان صفحه

هنر آفریقای سیاه 3

هنر های کهن 4

هنر های تصویری متاخر 8

فرهنگ اقیانوسیه 11

هنر سرخپوستان امریکای شمالی 12

منابع و ماخذ: کتاب جامع تاریخ هنر جهان از مراجع کتابخانه آستان قدس رضوی

بسم الله الرحمن الرحیم

"هنر افریقای سیاه"

پایین دست صحرای آفریقا منطقه ی وسیعی از آن قاره از جمله بلندیها استپهای گسترده و جنگلهای بارانی استوایی افریقا قرار دارد‍،در این منطقه،به ویژه در پادشاهی های نظام یافته ی افریقای غربی که با خلیج گینه مرز مشترک دارند،تعداد بیشماری از فرهنگهای پربارو متنوع سیاهان نشو نما کرده است؛قوم یوروبا که در نیجیریه ی کنونی سکونت دارد،خلاق ترین و نیز با استعداد ترین قوم این ناحیه است.

رابطه ی اروپاییان با هنر های افریقای سیاه دست کم چهار مرحله ی متمایز را پشت سر نهاده است. در آغاز سیاحان ،نخستین سودا گران و مهاجران دست ساختهایی را به عنوان تحفه به سرزمینشان به ارمغان می بردند و به یمن این کار شماری از اشیای چوبی باقی مانده اند،زیرا عمر این گونه اشیا در جامعه و شرایط اقلیمی افریقا ناگریز کوتاه است. سپس، با توسعه ی پژوهش های مردم شناختی در سده ی نوزدهم ،این اشیا به عنوان نمونه هایی از هنر مردم افریقا در موزه های تاریخ طبیعی به نمایش گذاشته شدند. پس از آن، در آغاز سده ی بیستم، نمایشگاه های بزرگی در شهر های بزرگ اروپا برگذار شد و هنرمندان ماجراجوی اروپایی ویژگی های زیبایی شناختی هنر افریقا را کشف کردند و از آن الهام گرفتند . از آن پس به یمن کاوش های باستان شناختی ،که هنوز ناچیز و محدودند ، تعداد بیشماری از اثار هنری بسیار زیبا و کهن درباری کشف شده است که قدمت آنها به دوران پیش از ورود اروپاییان به آن سرزمین می رسد؛آثار اخیر بر اساس پژوهشهای منظم و بنابر نتایج پژوهشهای مردم شناختی،زبان شناختی و مذهبی تقسیم بندی و تعبیر شده اند، نتایج پژوهش در زمینه ی هنر های به هم وابسته ی موسیقی ،رقص و ادبیات شفاهی نیز در این کار مورد نظر قرار گرفته است زیرا افریقاییان از دیر باز در این هنر ها تبحر داشته اند.

"هنرهای کهن قدیمی ترین نمونه های شناخته شده هنر افریقا شکلهای در خور توجه انسان و جانورانند که بر خرسنگها نقاشی و کنده کاری شده اند و به دوره نوسنگی مربوط می شوند . بیشتر این آثار در سال 1956 و سالهای


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره هنر آفریقای سیاه 18 ص

مقاله در مورد سیاه چاله ها

اختصاصی از اینو دیدی مقاله در مورد سیاه چاله ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد سیاه چاله ها


مقاله در مورد سیاه چاله ها

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 37

 

مقدمه

اصطلاح ( سیاهچال ) در همین اواخر قدم به صحنه علم گذاشته است و آنرا در سال 1969 دانشمندی آمریکایی بنام جان ویلر بعنوان نموداری از نظریه ای برگزید که دستکم به دیست سال پیش بر می گشت ، یعنی زمانی که برای نور دو نظریه وجود داشت یکی نیوتونی که آن را مرکب از ذرات می دانست و دیگری نظریه ای که نور را ساخته و پرداخته امواج می شناخت و ما اکنون به صحت هر دو نظریه وقوفی واقعی داریم. بر طبق دوگانگی موجی/ ذره ای در مکانیک کوانتوم ، نور می تواند هر دو خصیصه را داشته باشد یعنی همسان یک موجو و همراز یک ذره. نظریه ذره ای بودن نور چگونگی پاسخ بخ نیروی جاذبه را روشن نکرده بود و نظریه بودن آنهم انتظار پیروانش را در متاثر شدن نور از نیروی جاذبه به همان طریق که گلوله های توپ ، راکتها و سیارات از آن برخوردار می شدند بر نیاورده بود. در آغار مردم گمان می کردند که ذرات نور با سرعتی جنان نامتناهی سیر وسفر می کنند که نیرو جاذه به گردشان هم نمی رسد تا از سرعت آنها بکاهد ، لیکن اکتشافات رومر مشعر بر متناهی بودن سرعت نور معنایش این بود که نیروی گرانش باید واجد اثر مهمی باشد . بر پایه این فرض ، یک غضو برجسته کمبریج بنام جان میچل در سال 1783 در مکتوبی مندرج در خلاصه مذاکرات مجمع سلطنتی لندن خاطر نشان ساخته بود که اگر ستاره ای بقدر کفایت سنگین و متراکم باشد میدان جاذبه آن بقدری توامند است که نور در آن به تله افتاده و راهی برای رهایی ندارد یعنی : هر نوری که از سطح آن ستاره ساطع شود پیش از آنکه خیلی از آن دور شود در دام جاذبه گرانشی آن ستاره افتاد و به پایین کشیده می شود . جان میچل بر این باور بود که باید ستاره های بسیاری نظیر این ستاره وجود داشته باشند. باوجودی که چون نور این ستاره به ما نمی رسند کا قادر بدیدن آنها نیستیم اما جاذبه گرانشی آنها را حس می کنیم . چنین اعجوبه هاییی همانها هستند که ما اکنون آنها را سیاهچال می نامیم و این اسمی است با مسمی یعنی خلوتگاه های سیاه در فضای بی انتها. چند سال بعد اظهار عقیده ای مشابه و ظاهرا مستقل از جان میچل از طرف مارکی دولاپلاس عنوان شد. جالب توجه این است که لاپلاس این موضوع را فقط در چاپ اول و دوم کتاب خود موسوم به منظومه جهانی درج کرد و در چاپ های بعدی از آن صرف نظر کرد. شاید به دلیل این که او بر سست بودن این نظریه فتوی داده بود.( همچنین نظریه ذره ای بودن نور هم در طول مدت سده نوردهم از چشم افتاده وبه نظر می رسید که هر چیز را می توان با نظریه موجی بودن نور توجیه کرد و به هیچ وجه معلوم نبود که نور از نیروی گرانش متاثر باشد ) در حقیقت رفتاری همانند آنچه که در مورد گلوله توپ در نطریه گرانشی نیوتن انجام می گرفت با مزاج نور سازگاری نداشت زیرا سرعت نور ثابت بود در صورتی که پرتاب یک گلوله توپ به سمت بالا سرعت گلوله در اثر نیرو جاذبه متدرجا کاستی گرفته و سرانجام آن گلوله متوقف و به زمین بر می گردد و حال آنکه یک فوتون با سرعتی ثابت همواره به حرکت خود به سم بالا ادامه می دهد ( پس جاذبه نیوتونی چگونه می تواند بر نوذ موثر باشد؟) از آن به بعد نظریه ای سازگار مشعر بر چگونگی اثر نیروی جاذبه بر نور ارائه نشد تا اینکه در سال 1915 انیشتین نظریه نسبیت را مطرح ساخت و حتی پس از آن هم مدت ها طول کشید تا اشارات این نظریه در مورد ستارگان جسیم به تفهیم در آمد .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد سیاه چاله ها