اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد زمین

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد زمین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زمین


تحقیق در مورد زمین

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه12

 

فهرست مطالب

  زمین مقدمه نحوه پیدایش و تکامل زمین کره مغناطیسی مشخصات زمین آینده زمین ساختار و ترکیبات زمین انتظار نجومی شواهدی برای ساختار درونی زمین آتشفشانها شهاب سنگها امواج لرزه‌ای زمین لرزه امواج لرزه‌ای و برخورد آنها با لایه‌های زمین انواع امواج لرزه‌ای

زمین ، سومین سیاره نزدیک به خورشید و بزرگترین سیاره در میان سیارات درونی است. ساختار درونی زمین مثل سایر سیارات درونی از یک هسته داخلی و یک هسته خارجی به همراه لایه‌های مذاب و نیمه مذاب و سنگی جامد تشکیل یافته است. هسته داخلی فلزی و جامد بوده و توسط هسته خارجی که فلزی و مذاب است، احاطه شده است.

زمین شرایط بسیار منحصر بفردی دارد. هیچکدام از سیارات دیگر آب مایع و جو پر اکسیژن نداشته و حیات در آنها وجود ندارد. تکامل تدریجی زمین که 4.5 میلیارد سال طول کشیده است، همچنان بطور طبیعی و نیز بر اثر فعالیتهای انسان ادامه خواهد داشت. همچنین چگالی زمین از تمام سیارات دیگر بیشتر است.

زمین در آغاز شکل گیری

  • در اوایل پیدایش منظومه شمسی ، ذرات ریز غبار موجود در قرص خورشید که عمدتا از گاز و غبار تشکیل شده بود، پس از برخورد به هم چسبیده و اجسام بزرگ و بزرگتری را بوجود آوردند. بدین ترتیب چهار سیاره درونی از این ذرات شکل گرفتند.
  • 4.5 میلیارد پیش ، زمین دارای سطحی داغ ، قرمز و نیمه مذاب بود. پس از گذشت میلیونها سال ، سطح زمین شروع به سرد شدن نمود و پوسته جامدی ، به دور زمین بوجود آمد. گازهای داغ و مواد مذاب از لایه‌های زیرین و از طریق دهانه‌های آتشفشانی بیرون زده و جو ضخیم زمین را بوجود آوردند. در همین مدت شهاب سنگهای زیادی به سطح زمین خوردند و هزاران گودال شهاب سنگی را در سطح زمین بوجود آورد. و مقدار زیادی غبار به جو زمین اضافه کردند.
  • پس از یک میلیارد سال ، زمین به اندازه کافی سرد شده بود تا بخار آب موجود در جو متراکم شده و قطرات

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زمین

تحقیق در مورد انرژی زمین گرمایی یکی از مناسبترین منابع انرژی تجدیدپذیر در ایران

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد انرژی زمین گرمایی یکی از مناسبترین منابع انرژی تجدیدپذیر در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد انرژی زمین گرمایی یکی از مناسبترین منابع انرژی تجدیدپذیر در ایران


تحقیق در مورد انرژی زمین گرمایی یکی از مناسبترین منابع انرژی تجدیدپذیر در ایران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه3

 

فهرست مطالب

 

انرژی زمین گرمایی یکی از مناسب‌ترین منابع انرژی تجدیدپذیر در ایران

انرژی زمین گرمایی با توجه به ظرفیت سنجی‌های صورت گرفته در ایران یکی از مناسب‌ترین انرژیهای تجدیدپذیر قابل جایگزینی برای سوختهای فسیلی در کشور است. 

انرژی زمین گرمایی با توجه به ظرفیت سنجی‌های صورت گرفته در ایران یکی از مناسب‌ترین انرژیهای تجدیدپذیر قابل جایگزینی برای سوختهای فسیلی در کشور است.

براساس مطالعات دفتر انرژی زمین گرمایی سازمان انرژیهای نو ایران منطقه مشکین شهر بهترین نقطه برای استفاده از ظرفیت انرژی زمین گرمایی در کشور است به طوری که مهمترین هدف این دفتر، ساخت و راه‌اندازی نیروگاه زمین گرمایی به ظرفیت اسمی ‪۱۰۰مگاوات در این منطقه است.

بررسی مطالعات موجود و برنامه‌ریزی برای نصب و راه‌اندازی نیروگاه زمین گرمایی مشکین شهر از سوی گروه نیروگاهی دفتر انرژی زمین گرمایی از سال ‪۷۴ آغاز شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد انرژی زمین گرمایی یکی از مناسبترین منابع انرژی تجدیدپذیر در ایران

تحقیق در مورد زمین شناسی پزشکی

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد زمین شناسی پزشکی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زمین شناسی پزشکی


تحقیق در مورد زمین شناسی پزشکی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه23

1-1- معرفی

 

1-2- چرا زمین شناسی برای سلامتی مهم است؟

 

1-3- عناصر، هم ضروری اند و هم سمی

 

زمین شناسی و پزشکی1

 

سنگ هاى شفابخش

 

 بدن و خاک

 

 زمین شناسی پزشکی

 

چکیده

 

 

 

زمین شناسی پزشکی به بررسی تاثیر فاکتورهای زمین شناسی بر سلامتی و پراکندگی بیماریها می پردازد. به این ترتیب در این گزارش مهمترین بیماریی های که از سراسر دنیا گزارش شده اند و منشا آنها فاکتورهای زمین شناسی است معرفی شده است. بیماری های فلورزیس ، گواتر، کرتینیسم، بلک فوت، کشان، کاشین بک، سرطان ریه، آسیب دیدگی های سیستم عصبی و ناهنجاری در حیوانات با آلودگی ناشی از عناصر در ارتباط بوده اند که به تفصیل مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعه بیماری ها امکان ارائه راه حل های مناسب برای پیشگیری یا درمان آنها را فراهم می کند. بر این اساس پس از بررسی ارتباط بیماری ها و عناصر، روش های نوینی که برای تعیین پراکندگی عناصر در برخی کشورها بکار می رود معرفی شده است.

 

تلاش های علمی هماهنگ بین علوم زمین، زندگی و بهداشت می تواند به عنوان یکی از بهترین روش های ارتقاء سلامت جوامع در حال و آینده باشد. نمونه های جهانی مستندی از تاثیرات آرسنیک، زغال سنگ ، آب های اسیدی، گرد و خاک بر سلامتی یافت شده است. این نمونه ها چگونگی ارتباط مخاطرات ژئوشیمیایی و فرایندهای طبیعی را توضیح می دهند و به این نکته می پردازند که ممکن است تغییرات صورت گرفته به دست انسان به جای چاره سازی، منجر به بیماری شود.

 

راه حل های موثر برای مبارزه با مخاطرات زیست محیطی و جلوگیری از تکرار چنین اشتباهاتی هنگامی ایجاد می شود که بسیاری از افراد صاحب نظر هنگام تصمیم گیری های مهم ، روابط متقابل انسان با محیط و ضرورت فعالیت های جهانی و جامع علوم زمین و بهداشت را کاملا درک کنند.

 

 

 

به علت اهمیت تاثیر فاکتورهای زمین شناسی و پراکندگی جغرافیایی بر بیماری ها و سلامت در سال 1996 کنگره زیست محیطی تصمیم گرفت که گروه کاری بین المللی را در ارتباط با زمین شناسی پزشکی به وجود آورد با این هدف که اهمیت این موضوع را میان دانشمندان، متخصصصین امور پزشکی و عموم مردم ارتقا دهد.

 

 

فهرست مطالب

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زمین شناسی پزشکی

دانلود مقاله نیروی جاذبه زمین

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله نیروی جاذبه زمین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
در کودکی به ما یاد داده اند که هنگامی که بستنی می خوریم، اگر روی قالی بریزید و یا وقتی ازروی تاب به زمین می افتیم، گناه ازنیروی گرانش است. اگر از شما بخواهند حدس بزنید که آیا نیروی جاذبه خیلی ضعیف یا خیلی قوی است، چه می گویید؟ احتمالاً خواهید گفت:
« فوق العاده قوی است »
در این صورت در اشتباه خواهید بود. این نیرو به مراتب از سه نیروی دیگر (نیروی قوی هسته ای، نیروی الکترومغناطیس، نیروی ضعیف هسته ای) ضعیف تراست. گرانشی که در زندگی روزمره ما تا ایـن اندازه محسوس است، گرانش سیاره بسیار بزرگی است که روی آن زندگی می کنیم یا درحقیقت، برآیند گرانش همه ذرات موجود درزمین است. سهم هر ذره، ناچیز است. برای اندازه گیری جاذبه گرانشی ضعیفی که بین اشیاء کوچکی که هر روز با آن سروکار داریم، به دستگاههای خیلی دقیق، نیازمندیم. ضمن اینکه گرانش همیشه حالت جذب دارد و هرگز دفع نمی کند، پس خصوصیت جمع پذیری دارد.
جان وایلر فیزیکدان، مایل است گرانش را شبیه یک سیستم دموکراتیک فرض کند. هرذره یک رای دارد که می تواند بر هر ذره دیگر موجود در جهان اثر بگذارد. اگر ذرات جمع شوند و رای دسته جمعی بدهند(مثلاً در یک ستاره یا زمین)، تاثیر بیشتری اعمال می کنند. جاذبه گرانش بسیارضعیف تک تک ذرات، در اجسام بزرگی مثل زمین مانند همان رای دسته جمعی، با هم جمع می شوند و نیروی قابل توجهی پدید می آورند.
هر چقدر ذرات مادی که یک جسم را تشکیل می دهند، زیادتر باشد، جرم آن جسم بیشتر است. جرم با اندازه یک جسم تفاوت دارد. جرم تعیین می کند که چقدر ماده در جسمی وجود دارد، یا تعداد آرا، در این رای دسته جمعی چقدر است (بدون توجه به تراکم و تفرق ذرات آن ماده)
سرایزاک نیوتن، در سالهای 1600 صاحب کرسی ریاضیات در کمبریج بود. وی همان مقامی را داشت که هاوکینگ امروزه دارد. نیوتن قوانینی را کشف کرد که چگونگی عمل گرانش را درشرایط کم و بیش عادی، توضیح می دهند. نخست اینکه اجسام درجهان در حال سکون نیستند. آنها به حال سکون نمی مانند تا نیروی آن ها را با کشیدن یا راندن به حرکت در آورد و سپس با «از کار افتادن»این نیرو، بار دیگر به حال سکون در آیند. بلکه برعکس، اگر جسمی کاملا ًبه حال خود گذارده شود، در امتداد یک خط راست بدون تغییر جهت و تغییر تندی به حرکت خود ادامه می دهد. بهترین دیدگاه آن است که فکر کنیم جهان، در حال حرکت است. ما می توانیم سرعت یا جهت حرکت خود را نسبت به سایر اجسامی که در جهان وجود دارند، بسنجیم، اما نمی توانیم آن را نسبت به سکون مطلق یا چیزی مثل شمال و جنوب، بالا یا پایین مطلق اندازه گیری کنیم.
به عنوان مثال، اگر کره ماه در فضا تنها بود، در حال سکون نمی ماند بلکه در امتداد خط راست بدون تغییر سرعت، به حرکت خود ادامه می داد. البته اگر ماه واقعاً تنها بود، امکان نداشت که حرکت آن را بگونه ای که گفته شد، بیان کنیم. زیرا چیزی نبود که حرکت ماه را به آن نسبت دهیم، اما ماه کاملاً تنها نیست. نیرویی موسوم به گرانش، ماه را وادار می کند که تندی حرکت و جهت حرکت خود را تغییر دهد. این نیرو از کجا می آید؟ این نیرو از مجموعه آراء ذرات نزدیک به هم (جسمی با جرم زیاد) می آید که همان زمین باشد. ماه در برابر این تغییر، مقاومت می کند و سعی می کند که حرکت خود را روی یک خط راست نگه دارد. در همین حال، گرانش ماه نیز روی زمین تاثیر می گذارد.
می دانیم که نمونه بارز آن جزر و مد اقیانوس هاست.
نظریه گرانش نیوتن به ما می گوید که مقدار جرم یک جسم، چگونه بر شدت گرانش بین آن جسم و جسم دیگر، تاثیر می گذارد. اگر عوامل دیگر تغییر نکنند، هر قدر جرم زیادتر باشد، جاذبه شدیدتر خواهد بود. اگر زمین دو برابر جرم فعلی خود را داشت جاذبه ای که بین زمین و ماه وجود داشت، نسبت به جاذبه کنونی آن، دو برابر می شد. اما اگر فاصله ماه تا زمین دو برابر فاصله کنونی بود، شدت جاذبه بین آنها یک چهارم شدت فعلی می شد.
نظریه گرانش نیوتن نظریه بسیار موفقی بود و تا 200 سال بعد، مورد تجدید نظر واقع نشد. هنوز هم ما از آن استفاده می کنیم در حالی که می دانیم، در بعضی شرایط، مثلاً اگر نیروهای گرانشی فوق العاده شدید باشند (به عنوان مثال در نزدیکی سیاهچاله)، یا زمانی که اجسام با سرعتی معادل نور حرکت کنند، این نظریه دیگر صادق نیست.

 

تصورات اولیه درباره عالم
شک نیست که نیوتن از طریق استوار کردن افکار خویش بر دستاوردهای پژوهندگان زمانهای پیشین توانست به توفیق دوران ساز خود برسد از اینرو لازم است که ابتدا کار پیشینیان نیوتن را مورد بررسی قراردهیم. به نظر می رسد شیوه نگرش آدمی به زمین، در شکل گیری تصور او از عالم تا ثیر بسزایی داشته، و این هم امری منطقی است. فرض می کنیم هرگز بر ایمان پیش نیامده باشد که بتوانیم تا جایی دورتر از فاصله یک روز راه رفتن خود برویم؛ در این صورت تعبیر ما از زمین چگونه است؟ بی شک باید زمین را مسطح تصور کنیم، که ستارگان هم خیمه یا گنبدی بر فراز سرمان تشکیل داده اند. آسمان را سپر برنجی عظیمی بر فراز سرمان می پنداریم که صدها سوراخ در آن تعبیه شده است و از بیرون این سوراخها نوری از آتش بر ما می تابد که جلوه ستارگان آسمان است. این همان توضیح یونانیان باستان درباره افلاک است .
یونانیان برای توضیح حرکت ظاهری خورشید در آسمان، معتقد بودند که هلیوس، الهه آفتاب، هر روز گردونه خود را در آسمان از شرق به غرب می راند و هر شب در پیرامون جریان شمالی اقیانوس به حرکت در می آورد تا در فجری دیگر در شرق طلوع کند. تصورمسطح بودن زمین سبب شد تا آدمی برای حرکت خورشید توضیحاتی بیافریند. این توضیحات با آنکه امروزه در نظر ما بی معنی می نماید، بازتاب احساسات شخصی انسانها درباره اجرام آسمانی بوده است.
در مکتبهای عمده فلسفه یونا نی ایده های گوناگونی در این باره مطرح شده است. تالس ملطی (546-636 ق.م) می گوید که مایه همه چیز آب است، و زمین را قرص تختی مجسم می کرد که در آب شناوراست؛ آناکسیماندر (547-611 ق.م) عالم را نامحدود می پنداشت و از نظر وی زمین چون استوانه ای در فضا آزادانه شناور بود ؛ و آناکسمینس (526-585 ق.م) زمین را چون قرصی تصور می کرد که بر هوا تکیه دارد.
ذکر این نکته جالب است که از بستر این مکتب های تخیلی مردی برخاست که اندیشه هایش نسبت به زمانه خود چندان پیش بود که بخاطر تعلیماتش به ارتداد و بد دینی متهم و تبعید شد این شخص آناکساگوراس (428- 499 ق.م) نام داشت.
او تصوری بسیار دقیق تر از دیگران داشت، ماه و سیارات را همچون زمین می دانست و می گفت که آنها هم مانند زمین جامدند، پوسته ای سخت دارند و نور خورشید را باز می تابانند.
تقریبا در همین ایام، فیثاغورس، فیلسوف و ریاضیدان ساموسی (507-528 ق.م) مکتب دیگری را پایه نهاد. گفته می شود که وی نخستین کسی است که شکل زمین را کروی (گوی مانند) دانسته است. تصور کروی بودن زمین گامی بزرگ به پیش برد، زیرا تصور آنان از عالم را به نحو چشمگیری دگرگون کرد.
مردم دیگر به جای آن که ستاره ها را گنبد آسمان تلقی کنند، می توانستند ناظر آن باشند که ستاره ها زمین را در تمام جهات احاطه کرده اند ؛ گروهی از مردم هم ستاره ها را چسبیده به طاق کره بلورین عظیمی می دانستند. اکنون خورشید نیز گونه ای تصور می شد که در یک حرکت مداری یکنواخت به دور زمین حرکت می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-1 مدل زمین مرکزی
- ارسطو (322- 384 ق.م)
آکادمی افلاطون در قرن چهارم قبل از میلاد در آتن تأسیس شد و یکی از مشهورترین شاگردان این مکتب ارسطو بود . ارسطو که به برترین و با نفوذترین فیلسوف عصر خود تبدیل شد و سمت مربیگری اسکندر مقدونی را یافت، این ایده را قویاً تثبیت کرد که زمین کروی مرکزعالم است و در این موضع بی حرکت ایستاده است و خورشید و ماه و سیارات در مدارهایی به دور آن در حرکتند. وی معتقد بود به هنگام گرفتگی ماه ، زمین بر ماه سایه افکنده است و از آنجا که این سایه همواره دایر وی است، زمین باید یک کره – یا دست کم نزدیک به یک کره بوده باشد.
ارسطو معتقد بود که جهان طبعاً جهانی است که منشأ الهی داشته، از بالاترین حد کمال برخوردار است و از این طریق می باید ممتاز باشد. از این رو در نظر ارسطو بدیهی می نمود که جسم های آسمانی کره های کامل بوده و فقط روی دایره ها، یعنی روی کاملترین شکل منحنیها، تحت یک نظام بدون نقص دوران می کرده اند چه آنکه کره « کاملترین» صورت اجسام بوده و زمین نیز تقریباً کروی می نموده است.

 

 

 


- بطلمیوس (90- 160 م)
توضیح حرکت سیارات منجمان دوره باستان را با دشواریهای بزرگ مواجه می کرد. حرکت سیارات در آسمان در واقع مانند حرکت خورشید و ماه تقریباً یکنواخت نیست ، بلکه گاهی تندتر و زمانی کندتر انجام می شود. گاهی نیز پیش می آید که این حرکات حتی (بازگشتی) است به طوری که مدار سیارات در آسمان را به صورت منحنی های پیچیده و حلقوی نمایش می دهد.
اینک چنین وضعی با طرح جا افتاده ارسطو که بر حرکات دایره ای اینک بطلمیوس در برابر این مشکل یک نبوغ فکری به کار بست و حرکت غیر یکنواخت سیارات را با آموزش ارسطوی مبتنی بر حرکات دایره ای یکنواخت هماهنگ ساخت.
به عقیده بطلمیوس سیاره محیط یک دایره کوچک موسوم به اپی سیکل یا دایره مسیر را دور می زند، و مرکز این دایره کوچک خود در عین حال بر یک دایره بزرگ، موسوم به راهبر( Deferent ) قرارمی گـیرد و گرد زمین ساکن حرکت می کند، چنانچه جهت حرکت سیاره بر دایره مسیر با جهت دایره مسـیر بر راهبر موافق باشد، این دو حرکت در مجموع تقویت می شوند، و حرکت سیاره تندتر می نماید.
اما اگر حرکت سیاره بر دایره مسیر خلاف جهت حرکت دایره مسیر بر راهبر باشد، چنین جلوه می کند که سیاره در آسمان به عقب بر می گردد. و بدین نحو حرکت حلقوی غیر یکنواخت سیاره را زاییده و نتیجه دو حرکت دایره ای یکنواخت می دانند.
هرگاه نتیجه چنین حرکاتی کافی نباشد و نتواند با حاصل اندازه گیریها وفق بدهد، حرکات دایره‌های دیگر را به عنوان مولفه کمکی وارد می کنند. بطلمیوس بدین نحو توانست کلیه حرکات در آسمان را توصیف کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نتیجه عالم بطلمیوسی یا زمین مرکزی

 

1. زمین در مرکز عالم قرار دارد و در برابر شعاع گنبد آسمان نقطه وار کوچک است.
2. گنبد مستدیر آسمان با ستارگانی که بر آن چسبیده اند، شبانه روز یکبار از مشرق به مغرب گرد زمین می گردد. خورشید، ماه و سیارات در این حرکت همراهند و مضافاً حرکاتی دیگر نیزانجام می دهند.
3. خورشید در طول یکسال زمین را دور می زند.
4. سطح مدار خورشید منطقة البروج خوانده می شود قاﺋم بر منطقة البروج با محور دوران گنبد آسمان یک زاویه 2/1 23 می سازد و در حرکات شبانه روزی گنبد آسمان مشارکت دارد.
5. ماه و سیارات در منطقة البروج حرکت می کنند.
6. ماه بر یک مدار دایره ای گرد زمین می گردد.
7. سیارات بر دایره های کوچک ( دایره های مسیر) در گردشند، دایره های مسیری که مرکزشان بر دایره های بزرگتر ( راهبر) قرارمی گیرد و زمین را دور می زند.

 

 

 

 

 

1-2 مدل خورشید مرکزی
- نیکولاس کپرنیک (1473-1543)
در قرن شانزدهم نیکولاس کپرنیک ستاره شناس لهستانی با مدل زمین مرکزی منظومه شمسی که در آن زمان رایج بود، مخالفت کرد و مدل نوینی بنام مدل خورشید مرکزی را مطرح نمود. این مدل پایه و اساس آنچه را که امروزه مورد استفاده قرار می دهیم، تشکیل می دهد. کپرنیک خورشید را در مرکز منظومه شمسی و سیارات (شا مل زمین) را بر روی دوایری در حال گردش به دور آن در نظر گرفت. پذیرفتن مدل خورشید مرکزی به کندی صورت گرفت، زیرا پیشگوییهای آن از مدل زمین مرکزی چندان بهتر نبود، اما مالاً به دلیل سادگی و هماهنگی مورد پذیرش قرار گرفت.
برای درک بهتر اهداف مدل کپرنیک، ابتدا به سابقه کمی در زمینه رصد خورشید، ماه و سیارات با چشم غیرمسلح احتیاج است. این زمینه قبلی با وجودی که معمولاً براساس مرکزیت زمینمی باشد، در عین حال سودمند است. روزانه آسمان نسبـت به افق به طرف غرب می چرخد. به نظر می رسد که خورشید نسبت به ستارگان به سمت مشرق حرکت می کند و در یکسال آسمان را دور می زند. مسیرمجازی طی شده توسط خورشید دایرة البروج نامیده می شود که در پشت سر آن، رشته مخصوص صورتهای فلکی دوازده گانه منطقة البروج قراردارند. سیارات و خورشید و ماه نسبت به ستارگان در داخل نوار منطقة البروج حرکت می کنند. در مدل خورشید مرکزی در فاصله ای ازخورشید، سیارات به ترتیب از عطارد (نزدیکترین) تا زهره، زمین، مریخ، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون و نهایتاً پلوتو(دورترین) واقع شده اند. سیاراتی که از زمین به خورشید نزدیکترند سیارات داخلی نامیده می شوند. عطارد و زهره در این دسته از سیارات قرار دارند.
سیاراتی که از خورشید نسبت به زمین در فا صله دورتری قراردارند سیارات خارجی نامیده می شوند. این سیارات، سیارات مریخ تا پلوتو می باشند. حرکت سیارات داخلی آنگونه که درآسمان شب مشاهده می شوند با حرکات سیارات خارجی کاملاً متفاوت هستند.
زاویه دید بین راستای زمین تا مرکز خورشید و راستای زمین تا سیاره از نظر ناظر زمینی را زاویه کشیدگی تعریف می کنیم. بر حسب اینکه سیاره از نظر ناظر زمینی در شرق یا غرب خورشید واقع شده باشد زاویه کشیدگی شرقی یا غربی نامیده می شود. زاویه کشیدگی˚ 180 را مقابله و یکی از˚ 90 را تربیع می نامند.
کپرنیک به طرز صحیحی توضیح داد، هر چه سیاره در فاصله دورتری از خورشید قرار داشته باشد آهسته تر به دور خورشید حرکت می کند. هنگامی که زمین و سیاره ای دیگر در یک طرف خورشید از یکدیگر عبورمی کنند، حلقه برگشتی ظاهری (شکل1-1) به علت حرکات نسبی سیاره دیگر و زمین رخ می دهد. همانطور که سیاره در حال حرکت را اززمین نگاه می کنیم، خط دید ما حرکت زاویه ای آن را معکوس می گرداند و چون مدارهای دو سیاره در یک صفحه قرار ندارند ، حلقه مسدود است.

شکل 1-1 . مدار سیارات مدل خورشید مرکزی. پیکانها جهت حرکت مداری و
همچنین جهت چرخش زمین را مشخص می کنند.

به عقیده کپرنیک زمین هم مانند سایر سیارات دیگر هم به دور محور خود می چرخد و هم خورشید را دور می زند. او ستاره ها را بسیار دور و در جای خودشان ثابت می داشت. به نظر وی، همین فاصله دور ستارگان است که فقدان اختلاف منظر ستاره ای (جا به جاهای ظاهری موضع ستارگان مجاور به هنگام حرکت زمین در مدارش به دور خورشید ) را توجیه می کند.
کپرنیک می گفت که "طلوع" و"غروب" روزانه تمام اجرام آسمانی را با چرخش روزا نه زمین به دور محورش می توان توضیح داد. همچنین می توان حرکت ظاهری سالانه خورشید در میان ستارگان را با گردش زمین به دور خورشید توضیح داد.
انتشار نظریه کپرنیک چنان شوق وغوغای بر انگیخت که بیشتر از دویست سال دوام یافـت. شهامت کپرنیک کسان دیگری را به ابداع وسایلی ترغیب کرد تا نظریه او را به بوته آزمایش گذارند. ازجمله کسانی که روح مشاهده رصد به این روش جدید در کالبدش دمید، تیکوبراهه بود.

 

- تیکو براهه
تیکوبراهه در سال 1546 در یک خانواده اشرافی دانمارکی به دنیا آمد. او در جوا نی در کپنهاک به تحصیل در فلسفه مشغول شد، و در آنجا بود که شاهد یک گرفتگی خورشیدی شد که قبلاً پیش بینی شده بود . پیش بینی پذیری رویدادهای آسمانی در نظر او معجزه می آمد و به مطالعه نجوم ترغیب شد.
ذهن براهه مشغول ترسیم نقشه آسمان شد و برای این مقصود ابزارهای بزرگتر و دقیقتری طراحی کرد. اینکه وی تمام اوقات خود را وقف رصد می کرد، امر بدیع و تازه ای بود؛ قبلاً، منجمان به یافتن موضع تقریبی و غیردقیق ستارگان قانع می شدند، ثبات قدم و عزم راسخ براهه در بدست آوردن منظم اطلاعات دقیق در خصوص آسمان، محدودیتهای وی را به عنوان یک نظریه پرداز، جبران می کرد.
تیکو براهه در طول زندگی اش قاطعانه معتقد بود زمین مرکزی است که خورشید ان را دور می زند اما وی با اراﺋه این نظر که سیارات به دور خورشید می گردند، کیهانشناسی دیرینه بطلمیوسی را دگرگون کرد. سهمی که وی ایفا کرد به مثابه احداث متری بود در نیمه راه سفر
تاریخی طولانی ما بین منظر بطلمیوسی و کوپرنیک ازجهان هستی. براهه به دو کشـف دیگر نیز توفیق یافت که سلاح کوپرنیک را برای نبرد با مدل قدیمی عالم تامین می کرد. وی نخستین کسی بود که نواخـتر، یا "ستاره جدید" را کشف کرد که نمایشگر آن بود که برخلاف
نظر انسانهای عهد باستان، آسمان تغییر می کند. پنج سال بعد، وی اثبات کرد که ستاره دنباله دار تجلی دیگری از تغییرات کیهانی، پدیده ای جوی نیست بلکه از دور دستهای آسمان، بسیار فراتر از مدار ماه، ناشی می شود .

 

 

 

 

 

 

 


نتیجه عالم کوپرنیکی یا خورشید مرکزی

 

1. خورشید در مرکز عالم قرار گرفته است.
2. ستارگان نیز متحرک نیستند، بلکه در فواصل دور ناسنجیدنی از ما در فضا ساکنند .
3. زمین یک سیاره است و سالیانه بر یک مدار دایره ای گرد خورشید می گردد خورشید نیز متقابلاً در هر شبانه روز یکبار گرد محور خود از مغرب به مشرق می چرخد.
4. ماه بر یک مدار دایره ای گرد زمین در گردش است.
5. سیارات بر مدار دایره ای گرد خورشید حرکت می کنند.
6. سطح مدار زمین منطقة البروج خوانده می شود ماه و سیارات به تقریب زیاد در این سطح حرکت می کنند.
7. محور دوران زمین نسـبت به منطقه البروج مایل قرارگرفته است. این محور با راستای قاﺋم بر منطقه البروج یک زاویه 2/10 23 می سازد وامتداد خود را در تمام مدت حرکت سالیانه زمین به دور خورشید در فضا حفظ می کند.

 

 

 


- یوهانس کپلر (1571- 1630)
کپلر در دانشگا ه توبینگن (TUBINGEN) با افکار کوپرنیکی آشنا شد و سخت تحت تاثیر این افکار قرار گرفت، کپلر بلافاصله پی برد که مریخ در برابر زمینه ستارگان با سرعت ثابتی حرکت نمی کند، بلکه در قسمتی از مدار خود سریعتر و در قسمت دیگر کندتر حرکت می کند. همین امر به تنهایی باید او را متوجه کرده باشد که سیارات، آن چنانکه کپرنیک می پنداشته است، در مداری دایره ای خورشید را دور نمی زنند، زیرا اگر مدار دایره ای باشد، انتظار می رود که آهنگ حرکت آن ثابت باشد. کپلر تلاش کرد که شکلهای مداری گوناگون را با حرکت مشاهده شده مریخ جور و هماهنگ کند؛ اشکالی که تغییر سرعتی در آنها منظور شود که وی شاهد شان بوده است. سرانجام به این نتیجه رسید که مناسبترین شکل در میان این اشکال بیضی است.

 

شکل 1-2. دو نقطه ای که در آنها پونز را فرو کرده ایم، کانونهای بیضی و خطی را که از این دو نقطه می گذرد وبه انحنای بیضی می رسد قطر ا طول بیضی می نامیم.

 


شکل 1-3. اصطلاحات مربوط به بیضی را در این شکل مشاهده می کنید.
توجه کنید که میانگین شعاع عبارت است از نصف قطر اطول، بنابراین آن را گاهی نیم قطر
اطول می گویند.

کپلر پی برد که می تواند حرکات مشاهده شده مریخ را به بهترین نحوی با مداری بیضوی منطبق کند که خورشید در یکی از کانونهای آن واقع است، و کانون دیگرش صرفاً یک نقطه فرضی در فضا باشد. او این ایده را به صورت زیر تعمیم داد تا تمام سیارات را دربر گیرد :
هرسیاره در مداری خورشید را دور می زند که شکل آن بیضی است، و خورشید در یکی از کانونهای آن جای دارد.

هرچند این قانون را قانون اول کپلر می نامند، اما این شماره گذاری حاکی از ترتیب اکتشاف او نیست. آنچه را قانون دوم کپلر نامیدند، عملاً واضحتر بود واین واقعیت را توضیح می داد که وقتی سیاره ای از خورشید دور می شود کندتر و هرگاه به خورشید نزدیکتر می شود، سریعتر حرکت می کند. این عدم یکنواختی در حرکت این تصور را پیش می آورد که در پی مسیری غیر از مسیر دایره ای بگردند. قانون دوم کپلر به این قرار بیان می شود:
خط مستقیم واصل سیاره و خورشید، در فواصل زمانی مساوی مساحتهایی مساوی را در فضا جاروب می کند.

برای اراﺋه توضیحی تصویری از قانون دوم کپلر (شکل1-4)، فرض می کنیم که مریخ در مدت یک ماه از A به B می رود. مدت زمان بعدی نیز در ظرف یک ماه ازC به D می رود. اما اکنون به خورشید نزدیکتر است، و بنابر این فاصله C تا D باید بیشتر باشد تا مریخ در خلال همان مدت زمان یک ماه مساحتی برابر مساحت اول را جاروب کند. مریخ برای پیمودن مسافت بیشتری در همان مدت باید سریعتر حرکت کند . همچنین، وقتی که این سیاره ازE به F می رود، چون باز هم به خورشید نزدیکتر است، باید باز هم سریعتر حرکت کند تا مساحت یکسانی را طی یک ماه جاروب کند، اما وقتی که ازG به H می رود، حرکت آن بار دیگر کندتر می شود و وقتی از A به B می رود، به همان سرعتی می رسد که در ابتدای این تصویر داشته است. پس با قانون دوم کپلر یک مدل ریاضی فراهم می شود که به وسیله آن می توان سرعت یک سیاره را در هر موضع مفروض از مدارش محاسبه کرد.

1-4. خطی فرضی که خورشید را به هر سیاره مفروض وصل می کند، مساحتهای مساوی را در فواصل زمانی مساوی جاروب می کند. به این اعتبار این واقعیت تشریح می شود که سیاره وقتی به خورشید نزدیکتر باشد سریعتر حرکت می کند، و در دورترین نقطه به خورشید سرعتش هم از همیشه کندتر است.

 

کپلربرای بازشناسی سومین رابطه اساسی هفت سال تلاش کرد. البته برای کپلر آشکار بود که هر چه سیاره ای از خورشید دورتر با شد، زمان بیشتری طول می کشد تا خورشید را یک دور کامل طی کند. اما او در جستجوی یافتن یک رابطه دقیق ریاضی ما بین زمان تناوب گردش سیاره و فاصله متوسط آن از خورشید (نیم قطرا طول مدارآن) بود؛ البته اگر چنین رابطه ای واقعاً وجود می داشت. در آن زمان باز هم فاصله واقعی میان خورشید و سیارات معلوم نبود؛ اما محاسبه نسبت فاصله یک سیاره تا خورشید به فاصله زمین تا خورشید میسر بود. مثلاً کپلر می دانست که نیم قطر1 طول مدار مریخ تقریباً 1.5 برابر نیم قطر 1طول مدار زمین است. یعنی هرگاه نیم قطر1طول مدار زمین را AU 1 (واحد نجومی: Astronomical unit) بگیریم در این صورت نیم قطر 1طول مدار مریخ AU 1.5 خواهد بود . حالا اگر در هر سیاره نیم قطر1طول (r) را به توا ن 3 و دور گردش آن(P) را به توان 2 برسانیم، دو رقم بدست آمده برابر می شوند و فقط اختلاف اندکی دیده می شود. این واقعیت را می توان با معادله ساده ای به صورت ³r = p² نشان داد که در آن P بر حسب سال و r بر حسب واحد نجومی اندازه شده است.
می توانیم برای این اندازه گیری دور گردش سیاره واحد روز و برای فاصله میل را انتخاب کنیم ؛ در این صورت نباید انتظار داشته باشیم که ³r = ²P بلکه باید رابطه را به صورت ³r k = ²P بنویسیم ، که درآن k ضریب ثابت است و مقدارش بـه واحدهای اندازه گیری شده بستگی دارد. برای مشخص کردن قانون کپلر، معادله یاد شده را به صورت زیر نیز
می توان نوشت :

 

 

 

این عبارت را می شود چنین بیان کرد :
نسبت مجذور زمان تناوب گردش هردو سیاره برابر است با نسبت مکعب نیم قطر اطول آنها.

کپلر پی برد که مدار بیضوی با رصدهای براهه به خوبی جور در می آید، اما چون هر سیاره تاثیر گرانشی بر سیاره می گذارد، این مدارها هرگز بیضی های صاف و همواری نخواهد بود و مساحتهای جاروب شده در زمانهای مساوی، در آنها دقیقاً یکسان نیستند. علاوه بر این، قانون سوم کپلر محدود به مجموعه شرایط خاصی است، یعنی منحصر به اشیایی است که جرم بسیار کمی دارند و به دور اشیای با جرم بسیار زیاد می گردند؛ مانند گردش سیارات به دور خورشید، یا گردش قمرها به دور سیاره. با همه اینها کشف های کپلرتقریبهای چشمگیری بودند که بعداً به وسیله سرآیزاک نیوتن، که علم اخترشناسی را بهترازکپلر می دانست و تکنیکهای ریاضی وی هـم پیشرفته بود، تایید شدند و تعمیم یافتند.
با آنکه کپلراعتقادی راز گرایانه داشت، کارهای او شالوده خارج کردن نجوم از قلمرو دیگری شد و ماهیت اندیشه علت و معلولی را در این علم جا انداخت. اواحساس می کرد که نیروی ناشناخته ازخورشید ناشی می شود که سیارات را در مدارهایشان به حالت حرکت نگه می دارد. در واقع او در شرف کشف نیروی گرانش( ثقل ) بود. می دانیم که کپلر با گالیله، کسی که افکار وی را متحقق کرد و به ثمر نشاند، ارتباط داشت .

 

 

 

- گالیله ( 1564-1642)
قرن هفدهم قرن اکتشاف، آزمایشگری، و اختراع و خلاقیت بود . اختراعی که تاثیر عمیقی بر اختر شناسی نهاد، تلسکوپ بود که تاریخ آن هم دقیقاً روشن نیست. گالیله در شهر پادوار در ایتالیا دست به کار ساختن تلسکوپ شد. گالیله ابتدا موفق شد وسیله ای بسازد که اشیاء را سه برابر نشان می داد. تلسکوپی با توان سه (3). با اصلاحات بعدی، توان این تلسکوپها را به سی (30) رساند. این ابزار بلافاصله به عنوان تلسکوپ زمینی، برای دیدبانی کشتیهایی که به سواحل و نیز نزدیک می شدند، به کارگرفته شد. اما گالیله متوجه اجرام آسمانی بود و پس ازچندی چهار قمر را کشف کرد که سیاره مشتری را دور می زدند. هر یک از این قمرها در گردش به دور مشتری دوره تناوب خاص خود را داشتند. دیدن این منظره گالیله را به یاد منظومه شمسی، مطابق آنچه کپرنیک توصیف کرده بود ، انداخت، ومطمئناً ازهمین مشاهده روشن شد که زمین تنها مرکز دوران در عالم نیست .
گالیله همچنین پی برد که آنچه با چشـم غیرمسلح در آسمان به صورت تـوده ای ابرنمایان است، در واقع گروهی ستاره است که با تلسکوپ مجزای از هم دیده می شوند. در واقع، این وسیله در تمام نواحی آسمان ستارگان بسیاری را آشکار کرد که نور بسیار ضعیفی داشتند و با چشم غیرمسلح دیده نمی شدند .
گالیله معتقد بود که نور افشانی ماه و سیارات تنها به دلیل انعکاس نور خورشید از روی آنها است. همواره نیمی ازسیاره که در معرض نور خورشید قرار دارد روشن است در حالیکه نیمه دیگر آن تاریک می باشد. بخشی از نیم کره که توسط نور خورشید روشن گردیده است باتغییراتی در هیأت و شکل آن از زمین قابل رویت است.
بنابراین شکل جدید برای سیاره موقعی پیش می آید که ما تنها نیم کره تاریک را مشاهده کنیم، و موقعی که نیم کره روشن از نور خورشید در چشم انداز ما وارد شود، شکل کامل در نقطه مقابله قرار می گیرد. سیارات خارجی هرگز نمی توانند هلالی شکل دیده شوند (هنگامی که کمتر از نیم کره قابل مشاهده از نور خورشید روشن گردیده باشد) و تقریباً همیشه محدب شکل می باشند (موقعی که بیشتر از نصف سیاره توسط نور خورشید روشن شده باشد ).
گالیله مشاهده کرد که سیاره زهره همه اشکال را از خود نشان می دهد و مانند ماه اهله تشکیل می دهد (شکل 1- 5) گاهی به صورت هلالی نازک و زمانی به صورت قرصی تقریباً روشن نمایان می شود. این مشاهدات حاصل رصدهای هیجان انگیز بود. زیرا برای نخستین بار شاهدی بدست آمده بود که نشان می داد نظام بطلمیوسی نمی تواند واقعیت را نشان دهد. بنابراین نتیجه گیری کرد که، زهره باید به دور خورشید بگردد. این مشاهده مستقیماً مدل کپرنیک را تایید کرد.

 

1-5. گالیله با تلسکوپ جدید خود، در یک دورة تقریباً ده ماه، توانست تمام اهله زهره را ، که در اینجا می بینید، آشکار سازد. دو نمای سمت راست وقتی دیده می شوند که زهر ه دقیقاً با خورشید هم خط است.به این ترتیب، این دو نماهای شفق و فلق اند.

 

 

 

2-1 ایزاک نیوتن

نیوتن در سال1687م." اصول ریاضی فلسفه طبیعی" را به نگارش درآورد. در این کتاب او مفهوم گرانش عمومی را مطرح ساخت و با تشریح قوانین حرکت اجسام، علم مکانیک کلاسیک را پایه گذاشت. نیوتن همچنین در افتخار تکمیل حساب دیفرانسیل با ویلهلم گوتنرید لایب نیتز
ریاضیدان آلمانی شریک است. نام نیوتن با انقلاب علمی در اروپا و ارتقاء تئوری خورشید مرکزی(heliocen trism)پیوند خورده است. او نخستین کسی است که قواعد حاکم برگردشهای زمینی و آسمانی را کشف کرد. وی همچنین توانست برای اثبات قوانین حرکت سیارات کپلربرهان ریاضی بیابد. در جهت بسط قوانین نامبرده، او این جستار را مطرح کرد که مدار اجرام آسمانی (مانند ستارگان دنباله دار) لزوماً بیضوی نیست بلکه می تواند هذلولی یا شلجمی نیز باشد. افزون بر اینها، نیوتن پس از آزمایشهای دقیق دریافت که نور سفیدترکیبی است از تمام رنگهای موجود در رنگین کمان، در آن دوران دروس دانشکده عموماً برپایه آموزه های ارسطو تنظیم می شد ولی نیوتن ترجیح داد که با اندیشه های مترقی تر فیلسوفان نوگرایی چون گالیله، کپرنیک و کپلرآشنا شود.
در سال1684م. نیوتن که مطالعات خود را درباره گرانش و چگونگی حرکت سیارات کامل کرده بود، رساله ای در این مورد نوشت که بسیار مورد توجه ادموندهالی منجم معروف انگلیسی قرار گرفت. با تشویق و پیگیری او سرانجام نیوتن کتابش را تکمیل و با سرمایه هالی منتشر کرد. کتاب
Philosophiae Naturalis Principia Mathematica

 

اصـول ریاضی فلسفه طبیعی بر جهان علم به ویژه فیزیک تاثیر عمیق گذاشت و بعضی آن را بزرگترین کتاب علمی تاریخ دانسته اند.
کپلر توانسته بود توضیح دهد که چرا مدار سیاره ها بیضی است و چه نیرویی آنها را به حرکت در می آورد. همچنین مشخص نبود که به چه علت سرعت مداری سیارات وقتی به خورشید نزدیکتر می شوند، افزایش می یابد. نیوتن در کتاب اصول ریاضی فلسفه طبیعی به تمامی این پرسشها پاسخ گفت. او ثابت کرد که نیروی کشش میان اجسام آسمانی، طبق قانون "عکس مربع"عمل می کند یعنی مقدار نیروی گرانش میان خورشید و یک سیاره برابراست با عکس مجذور فاصله میان آن دو.
او با تحلیل ریاضی نشان داد که قانون عکس مربع به ناگزیر مسیر حرکت سیاره ها را بیضی می سازد. آن گاه او گام بلند دیگری برداشت و قانون گرانش عمومی را وضع کرد که به موجب آن هر جسمی در عـالم به هرجسم دیگری نیروی کششی واردمی کندومقداراین نیرو با رابطه نامبرده محاسبه پذیراست. در بخش دیگری از کتاب وی، نیوتن چگونگی جنبش اجسام را در قالب سه قانون توصیف کرده است.
ارسطو بر این باور بود که اجسام در حالت طبیعی ساکن هستند و برای اینکه یک جسم با سرعت یکنواخت به حرکت خود ادامه دهد، باید پیوسته نیرویی بر آن وارد شود در غیر اینصورت به حالت طبیعی خود برمی گردد و ساکن می شود. اما نیوتن با بهره گیری از پژوهشهای گالیله به این پندار درست رسید که اگر جسمی با سرعت یکنواخت به حرکت درآید و نیروی بیرونی به آن وارد نشود تا ابد با شتاب صفر به حرکت خود ادامه خواهد داد.

 

 

 

 

 


2-2- پیش زمینه تاریخی قانون جهانی گرانش نیوتن

 

بعد از ارائه قوانین کپلر و کشفیات پر اهمیت گالیله، ریاضیدانان و فیزیکدانان علاقه زیادی به موضوع اختر شناسی پیدا کردند. در این زمینه نظریه های مختلفی داده شد. رابرت هوک و ادموندهالی به نظرباقی بودند که نیرویی که سیاره ها را بطرف خورشید می کشد، آنها را در مدار خود نگاه می دارد.
از این گذشته آنها گمان می کردند که این نیرو باید با دور شدن از خورشید و به نسبت مربع فاصله ضعیف شوند. کپلر نیز وجود این نیرور اقبول داشت و تصور می کرد که این نیرو به نسبت فاصله ضعیف می شود. بنابراین داستان افتادن سیب و توجه نیوتن به گرانش نه تنها واقعی نیست بلکه شناختن روند تکامل علم را مختل می کند. حتی 50 سال قبل از نیوتن گالیله به شتاب گرانش توجه داشت و آن را بیان کرده بود.
اما امتیاز نیوتن در این بود که اثرهمه نیروها را تحت قانون کلی توضیح داد و بصورت ریاضی بیان کرد، علاوه بر آن نیوتن با یک فرض اساسی که قبل از وی به آن توجه نشده بود توانست قانون جهانی گرانش را فرمول بندی کند.
وی فرض کرد که جسمی کروی که چگالی آن در هر نقطه به فاصله آن تا مرکز کره بستگی دارد، یک ذره خارجی را طوری جذب می کند که گویی همه جرم آن در مرکز متمرکز شده است. این قضیه توجیه وی را از قوانین حرکت سـیارات کامل کرد، زیرا انحراف جزئی خورشید از کرویت واقعی در اینجا قابل صرف نظر کردن است.
پس از آنکه نیوتن قانون جهانی گرانش را مطرح کرد، رابرت هوک ادعا کرد که نیوتن کشف قانون گرانش وی را دزدیده و به نام خود ارائه داده است. به همین دلیل مشاجره شدیدی بین نیوتن و هوک در گرفت که موجب رنجش و حتی بیماری نیوتن گردید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


2-3 قانون اول نیوتن
هرگاه به جسمی نیرویی وارد نشود و یا برآیند صفر گردد اگر جسم ساکن باشد ساکن می ماند اگر با سرعت ثابت در حال حرکت باشد با همان سرعت به حرکتش ادامه می دهد.
این قانون تحت عنوان مختلف از جمله، اصل ماند، قانون اینرسی، قانون لختی بیان شده است. طبق قانون اول نیوتن حرکت ویژگی ذاتی اجسام است و درغیاب هر گونه نیروی خارجی جسم همان حالت حرکتی خود را حفظ می کند. این قانون طومار فلسفه طبیعی ارسطو را در هم پیچید. زیرا ارسطو گفته بود: برای اینکه یک جسم با سرعت یکنواخت به حرکت خود ادامه دهد، باید پیوسته نیرویی بر آن وارد شود درغیر این صورت به حالت طبیعی خود برمی گردد و ساکن می شود.
به عنوان مثال :
جسمی را روی کف دست خود قرار دهید و دست را بی حرکت نگاه دارید. این جسم تا زمانیکه روی کف دست شما قرار دارد، همانجا و به همان حالت خواهد ماند، زیرا برآیند تمام نیروها وارد بر آن صفراست.
هنگامیکه انیشتین قوانین نیوتن را بررسی می کرد در مورد قانون اول وی چنین گفت: این قانون نتیجه مستقیم تجربه نیست، اما تفکر محققانه ای که سازگار با مشاهدات حاصل از تجربه بوده، سبب پیدایش آن شده است. هر چند در عمل نمی توان به چنین تجربه ای تحقق خارجی داد، معذلک همین تجربه خیالی و سیله فهم کامل تجربیات واقعی و امکان پذیر می باشد.

 

- قانون دوم نیوتن
قانون دوم نیوتن درفیزیک بسیارمهم واساسی است.
هرگاه نیرویی بریک جسم اثرکنداین جسم شتابی می گیردکه هم جهت نیرواست واندازه آن بااندازه نیرو نسبت مستقیم و با جرم جسم نسبت عکس دارد
or

 

این قانون که درسال1679اولین باردر کتاب
Procatinare Unnaturalis Prinicipia Mathematical بوسیله نیوتن منتشر شد بعنوان مهمترین کشف در تاریخ علم قلمداد شده است.
معمولاً قانون دوم نیوتن را با استفاده از تغییر اندازه حرکت تعریف می کنند. چون اندازه یکی از مفاهیم بنیادی در فیزیک است، لذا آنرا تعریف کرده و یکبار دیگر با استفاده از آن به تعریف قانون دوم نیوتن خواهیم پرداخت.

 

 

 


اندازه حرکت یا تکانه
اندازه حرکت به صورت حاصل ضرب جرم در سرعت یعنی

تعریف می شود بنابراین با توجه به قانون اول نیوتن هنگامی سرعت تغییر می کند که نیرویی بر جسم اعـمال شود، لذا در غیاب هر گونه نیروی خارجی اندازه حرکت یک جسم ثابت است و بنابراین قانون دوم نیوتن را می توان به صورت زیرتعریف کرد.

 

نیرو = تغییرات اندازه

در قانون دوم نیوتن سرعت نا متناهی قابل قبول است. چون در قوانین نیوتن خواص فیزیکی ماده مستقل از سرعت آن فرض شده، همچنین زمان نیزیک کمیت مستقل و مطلق است، بنابراین با توجه به سرعت نا متناهی در مدت زمان صفر هر فاصله ای قابل پیمودن است.

 

 

 


- قانون سوم نیوتن

 

برای هر کنشی همواره یک واکنش برابرنا همسو وجود دارد. به عبارت دیگر هرگاه جسم 1 نیرویی به جسم 2 وارد کند، جسم 2 نیز همان مقدار نیرو را در جهت مخالف نیروی دریافتی به جسم 1 وارد می کند، بطوریکه
0 = +F2 = F2 or F1 F1
توجه شود که قانون سوم نیوتن همواره در مورد 2 جسم وارد می شود. با توجه به اینکه سرعت نامتناهی طبق قانون دوم قابل قبول بود، قانون سوم همواره و در تمام لحظات برقرار بود. حتی اگر دو جسم در فاصله دلخواه نسبت به یکدیگر قرارداشته باشند، هر تغییر موضع هر یک ازآنها، بلافاصله به دیگری منتقل می شود. یعنی همزمان دو نقطه از جهان و در واقع تمام جهان را می توان تحت تاثیر یک رویداد قرار داد.

 

 

 

 

 

 

 

2-4 دستگاه مقایسه ای مطلق اتر

 

با توجه به کمی دقت به قوانین نیوتن مشاهده می شود که هنگام مطرح شدن این قوانین یک نکته مهم نادیده گرفته شده است، آن این است که این قوانین نسبت به کدام دستگاه مقایسه ای مطرح شده اند. زیرا در تمام تجربیات مکانیکی از هر نوع که باشند باید وضع نقاط مادی را در لحظه ای معین نسبت به مکانی خاص در نظر گرفته شود.
نیوتن نظر داده بود که کالبد فضا، در حالت سکون است. یعنی می توان از حرکت مطلق سخن گفت. اما در آن زمان اعتقاد عمومی بر این بود که کالبد فضا از اتر (عنصر پنجم ارسطویی) انباشته است. یعنی چنین تصور می شد که اتر در فضا مستقر و ساکن است و به هیچ روی حرکت نمی کند و همه اجسا م در اتر غوطه ورند.
همچنین دانشمندان کلاسیک همواره تا ثیر از فاصله دور را ابری می پنداشتند که تصور آن دشوار بود، و نیروی گرانش که می توانست از فواصل دور اثر کند، نیوتن را به تعجب واداشته بود. نیوتن به منظور توضیح این اثر، عقیده ارسطو را درباره اینکه افلاک از اتر پرشده اند را پذیرفت و فکر می کرد که ممکن است گرانش بطریقی توسط اتر منتقل شود. لذا اتر ضمن آنکه دستگاه مقایسه ای مطلق بود، وسیله انتقال گرانش نیز به حساب می آمد.

 


2-5 گرانش

 

از دیر باز دست کم از زمان یونانیان همواره دو مسئله مورد توجه بود:
1- تمایل اجسام به طرف زمین هنگام رها شدن.
2- حرکات سیارات، از جمله خورشید و ماه که در آن زمان سیاره محسوب می شدند.

 

در گذشته این دو موضوع را جدا از هم می دانستند. یکی از دستاوردهای بزرگ نیوتن این بود که نتیجه گرفت: این دو موضوع در واقع امر واحدی هستند و از قوانین یکسانی پیروی می کنند.
در سال 1665، پس از تعطیلی مدرسه به خاطر شیوع طاعون، نیوتن، که در آن زمان 23 سال داشت، از کمبریج به لینکلن شایر رفت. او در حدود50 سال بعد نوشت: در همان سال (1665) این فکر به نظرم آمد که نیروی لازم برای نگه داشتن ماه در مدارش و نیروی گرانش در سطح زمین با تقریب خوبی با هم مشابهند.
ویلیام استوکلی، یکی از دوستان اسحاق نیوتن می نویسد، وقتی با نیوتن زیر درخت سیب یک باغ مشغول صرف چای بوده است، اسحاق نیوتن به او گفته که ایده گرانش در یک چنین جایی به ذهنش خطور کرده است.
استوکس می نویسد: «او در حالی که نشسته و در فکر فرو رفته بود سقوط یک سیب توجهش راجلب می کند و به مفهوم گرانش پی می برد. پس از آن به تدریج خاصیت گرانش را مورد حرکت زمین و اجسام سماوی به کار می برد» البته باید گفت: اینکه سیب مذکوربه سر اسحاق نیوتن خورده است یا خیرمعلوم نیست !
اسحاق نیوتن تا سال 1678، یعنی تقریباً تا 22 سال پس از درک مفهوم اسا سی گرانش نتایج محاسبات خود را به طور کامل منتشر نکرد.
از دلایلی که باعث می شد او نتایج خود را انتشار ندهد، می توان به دو دلیل اشاره کرد: یکی شعاع زمین، که برای انجام محاسبات لازم بود و اسحاق نیوتن آن را نمی دانست و دیگری، نیوتن به طور کلی از انتشار نتایج کار خود ابا داشت زیرا مردی کمرو و درونگرا بود و از بحث و جدل نفرت داشت.
اسحاق نیوتن در کتاب اصول از حد مسائل سیب – زمین فراتر می رود و قانون گرانش خود را به تمام اجسام تعمیم میدهد.

 

 

 

 

 


گرانش را میتوان درسه قلمرومطالعه کرد:

 

1- جاذبه بین دو جسم مانند دو سنگ یا هر دو شی دیگر. اگر چه نیروی بین اجسا م به روش های دقیق قابل اندازه گیری است ولی بسیار ضعیفتر از آن است که ما با حواس معمولی خود آن را درک کنیم.
2- جاذبه زمین بر ما و اطراف ما که یک عامل تعیین کننده در زندگی ماست و فقط با اقدامات فوق العاده می توانیم از آن رهایی پیدا کنیم. مانند پرتاب سفینه های فضایی که باید از قید جاذبه زمین رها شوند.
3- در مقیاس کیهانی یعنی در قلمرو منظومه شمسی و بر هم کنش سیاره ها و ستاره ها، گرانش نیروی غالب است.
اسحاق نیوتن توانست حرکت سیارات در منظومه شمسی و حرکت در حال سقوط در نزدیکی سطح زمین را با یک مفهوم بیان کند و به این ترتیب مکانیک زمینی و مکانیک سماوی را که قبلاً از هم جدا بودند در یک نظریه واحد با هم بیان کند.

 

 

 

 

 

 

 

2-6 قانون جهانی گرانش
هر دو جسمی در جهان بر دیگری جاذبه گرانشی اعمال می کند که این نیرو یک شکل جهانی دارد: هر جسم در جهان، اجسام دیگر را با نیرویی که با حاصل ضرب جرمهای آن ها نسبت مستقیم و با مجذور فاصله بین آنها نسبت عکس دارد، جذب می کند.
بـه زبان ریاضی، نیرویی که دو ذره به جرم های 1m و2m و به فاصله r از هم به یکدیگر وارد می کنند نیروی جاذبه ای است که در امتداد خط واصل دو ذره اثر میکند و بزرگی آن برابر است با:

ثابت G به عنوان ثابت جهانی گرانش نامیده می شود، اصطلاح" ثابت جهانی" بدان خاطر است که گمان می رود در تمام مکان ها و در تمام زمان ها، یکی است و بنابراین به عنوان ثابت جهانی نامیده شده است و مقدار آن برای تمام زوج ذرات یکسان است.
کمیتی را که در قانون جهانی گرانش ظاهر می شود و اصطلاحا گفته می شود که نیروی گرانش با حاصلضرب جرم دو جسم نسبت مستقیم دارد جرم گرانشی می گویند. در واقع جرم گرانشی خاصیتی از جسم است که سبب جذب آن توسط میدان گرانش می شود.
• خصوصیات قانون جهانی گرانش
برای اینکه قانون گرانش جهانی اسحاق نیوتن را خوب درک کنیم، بعضی خصوصیات آن را یادآور میشویم: قانون جهانی گرانش نیوتن برای هیچ یک از کمیتهای فیزیکی (نیرو، جرم، طول) موجود در این قانون یک معادله تعریف کننده نمی باشد.
1- نیروهای گرانش میان دو ذره، زوج نیروهای کنش – واکنش (عمل و عکس العمل)هستند. ذره اول نیرویی به ذره دوم وارد میکند که جهت آن به طرف ذره اول (جاذبه) و در امتداد خطی است که دو ذره را به هم وصل میکند. به همین ترتیب ذره دوم نیز نیرویی به ذره اول وارد میکند که جهت آن به طرف ذره دوم (جاذبه) و در امتداد خط واصل دو ذره است. بزرگی این نیروها مساوی ولی جهت آن ها خلاف یکدیگراست.
2- ثابت جهانی G را نباید با g ، که شتاب ناشی از جاذبه گرانشی زمین روی یک جسم است اشتباه کرد. ثابت G دارای بعدL3 / M T2 و یک کمیت نرده ای است (عددثابتی است)، در حالی که g با بعدLT2 یک کمیت برداری است، که نه جهانی است و نه ثابت (در نقاط مختلف زمین بسته به فاصله تا مرکز زمین تغییر میکند).
با انجام آزمایشات دقیق می توان مقدار G را بدست آورد. این کار را برای اولین بار لردکاوندیش در سال 1798انجام داد در حال حاضر مقدار پذیرفته شده برای G برابراست با:

2- 7 وزن و جرم
وزن هرجسمی عبارت است از نیروی جاذبه ای که زمین به آن وارد میکند. وزن چون از نوع نیروست، کمیتی است برداری. جهت این بردار همان جهت نیروی گرانشی، یعنی به طرف مرکز زمین است. بزرگی وزن بر حسب یکای نیرو یعنی اسحاق نیوتن بیان می شـود. وقتی جسمی بـه جرم m آزادانه« w » برابر وزن خودش است. اگر از قانون دوم نیوتن(F=ma)، برای جسمی که آزادانه سقوط میکند استفاده کنیم خواهیم داشت: w = mg
که w و g بردارهایی هستند که جهتشان متوجه مرکز زمین است.
برای اینکه از سقوط جسمی جلوگیری کنیم باید نیرویی که بزرگی آن برابر بزرگی w و جهت آن به طرف بالاست به آن وارد کنیم، به گونه ای که برآیند نیروهای وارد بر جسـم صفرشود، وقتی جسمی از فنری آویزان است و به حال تعادل قرار دارد، کشش فنراین نیرو را تامین می کند .
گفتیم وزن هرجسم، یعنی نیرویی که به طرف پایین برجسم وارد می کند، یک کمیت برداری است. جرم جسم یک کمیت نرده ای است. رابطه میان وزن و جرم به صورت w = mg است. چون g از یک نقطه زمین به نقطه دیگر آن تغییر می کند، w یعنی وزن جسمی به جرم m در مکانهای مختلف متفاوت است. بنابراین یک کیلوگرم جرم در محلی که g برابر 9.8 متر بر مجذور ثانیه است، 9.8 اسحاق نیوتن (9.8=9.8×1=w) و در محلی که g برابر 9.78 متر بر مجذور ثانیه است، 9.78 اسحاق نیوتن وزن دارد. در نتیجه بر خلاف جرم که خاصیت ذاتی جسم است و همیشه ثابت، وزن یک جسم به محل آن نسبت به مرکز زمین بستگی دارد. در نقاط مختلف روی زمین ترازوهای فنری (نیروسنج ها)، مقادیر متفاوت و ترازوهای شاهین دار، مقادیر یکسانی را نشان میدهند. (زیرا نیروسنج وزن را نشان میدهد ولی ترازوی شاهین دار جرم را) در نواحی از فضا که نیروی گرانش (نیرویی که

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نیروی جاذبه زمین

دانلود مقاله اتمسفر زمین

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله اتمسفر زمین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

احتمالا اتمسفر حال حاضر زمین آن اتمسفر اولیه نیست . اتمسفر جاری ما را شیمیدانهای اتمسفر اکسیداسیون می خوانند ،در حالیکه اتمسفر اولیه را شیمیدانها اتمسفر در حال کاهش می خواندند. مشخصا گویا اتمسفر اولیه در بر دارنده اکسیژن نبوده است.
ترکیب اتمسفر
اتمسفر اولیه ممکن است مشابه ترکیب سحابی خورشیدی 0توده های عظیم گاز و گرد و غبار ما بین فواصل ستارگان راه شیری) و نزدیک به ترکیب حاضر سیاره های بزرگ گازی بوده است ، اگر چه این بستگی به جزئیات فشرده شدن سیارات از سحابی های خورشیدی دارد. آن اتمسفر در فضا گم شده بود و با گاز خارج خارج شده از پوستر و یا (در برخی از تئوریهای اخیر ) بیشتر اتمسفر ممکن است از برخوردهای دنباله دارها و دیگر مواد با فشار بخار زیاد جابجا شده است. اکسیژن موجود در اتمسفر که جزء خصوصیات ان است بوسیله گیاهان تهیه شده است. (خزه دریایی سبز – آبی و یا سیانو باکتری ) بنابراین ، ترکیب حال حاضر اتمسفر شامل 7960 نیتروژن ، 25% اکسیژن و 1% گازهای دیگر می باشد.

 


لایه های اتمسفر
همانند آنچه در مشکل زیر نشان داده است ممکن است اتمسفر زمین به چندین لایه مجزا تقسیم بشود.
لایه های اتمسفر زمین
تروتسفر : تروتسفر جایی است که همه آب و هواها واقع می شوند. آن منطقه بالا و پایین رفتن بسته های هوا می باشد. فشار هوا در بالای تروتسفر فقط 100% سطح دریا می باشد. منطقه حائل نازکی بین تروتسفر و لایه بعدی وجود دارد تروپوپاز خوانده می شود.
لایه ازن و استراتوسفر : در بالای تروپسوسفر ، استراتوسفر قرار دارد که جریان هوایی تقریبا افقی است. لایه نازک ازن در استراتوسفر بالایی دارای فشردگی بالایی از ازن است. که به شکل اکسیژن یافته است. وظیفه اصلی این لایه جذب اشعه ماوراء بنفش خورشید است. تشکیل این لایه یک وضعیت حساس است. از آنجایی که فقط می تواند ازن شکل گیرد و از جریان شدید اشعه ماوراء بنفش و از رسیدن آن به سطح زمین جلوگیری به عمل آورد که که اکسیژن تولید شده باشد. که این اشعه برای سیر تکاملی یک خطر محسوب می شود. در حال حاضر این نگرانی وجود دارد که ترکیبات فلئور کربن ساخته دست بشر ممکن است لایه ازن را از بین ببرد. و همچنین برای نتایج مهلکی که برای آینده زندگی بشر رخ می دهد نگرانی هایی موجود است.
مزوسفر و یونوسفر
در بالای استراتوسفر مزوسفر است و در بالای آن نیز یونوسفر (یا ترموسفر ) است که خیلی از اتمها یونیزه شده اند. (یا الکترونها را از دست داده اند و یا با آنها تقویت شده اند بنابراین دارای بار الکتریکی خالص هستند). یونوسفر خیلی نازک است اما جایی است که شفق قطبی رخ می دهد و مسئولیت جذب پر انرژی ترین فوتون ها از خورشید را بر عهده دارد. از وظایف دیگر آن انعکاس امواج رادیویی که بدان وسیله ارتباطات رادیویی دور و بر را ممکن می سازد می باشد. ساختار یونوسفر بوسیله باد ذره باردار شده خورشیدی (باد سحابی) قویا تحت تاثیر قرار می گیرند ، که به نوبت بوسیله سطح فعالیت خورشیدی کنترل می شوند. یک اندازه از ساختار یونوسفر چگالی الکترون آزاد است ، که شاخصی از میزان یونیزاسیون است. در اینجا نقشه های شمارش چگالی الکترون یونوسفر برای ماههای 1957 تاکنون موجود است. این شبیه سازی های متغیر با ماه یونوسفر را برای سال 1995 (دوره ای از فعالیت خورشیدی بالا با لکه های خورشیدی زیاد) و 1996 (دوره ای از فعالیت خورشیدی کم با لکه های خورشیدی کم ) مقایسه کنید.
چگالی الکترون : انیمیشن های مجاور تغییرات یونوسفر در ماه را در دو سال متفاوت شبیه سازی می کند.
1- (تصویر بالایی ) سال 1990 که دوره فعالیت های خورشیدی بالا با لکه های خورشیدی زیاد است(150)
2- (تصویر پایینی ) سال 1996، که دوره فعالیت خورشیدی پایین با لکه های خورشیدی کم (10) می باشد. رسم ها شمارش چگالی الکترون را نشان می دهد که شاخص مقدار یونیزاسیون در اتمسفر هستند. زردها و قرمزها یونیزاسیون بزرگتر و آبی ها و سبزها یونیزاسیون کوچکتر را نشان می دهند. به تفاوت های ذاتی متفاوت در این دو انیمیشن توجه کنید ، با یونیزاسیون جوی قوی تر در تصویر بالایی (خورشید فعال سال 1990) نسبت به تصویر پایین تر (خورشید کامل سال 1996)
تصاویر مجاور بر اساس نقشه های شمارش چگالی الکترون یونوسفر برای ماههای سال 1957 تا بحال هستند. انیمیشن های بیش تر را می توانید در راهنمای NOAA (آژانسی در ساختمان تجارت که نقشه اقیانوسها را ترسیم می کند و از منابع حیاتی آنها محافظت می کند) بیابید. به تفاوتهای ذاتی میان این دو انیمیشن توجه کنید که مرتبط با تاثیر قوی فعالیت خورشیدی روی ساختار یونوسفر زمین است.
ترکیبات اتمسفر
هوا مخلوطی از گازهای مختلف است. گر چه اتمسفر زمین ظاهرا به دلیل ماهیت گازی شکل خود بی وزن به نظر میرسداما در واقع دارای جرمی به مقدار تن می باشد. به استثنای بخار آب نسبت اختلاط گازهای تشکیل دهنده هوا تا ارتفاع 60 کیلومتری تقریبا ثابت است. حدود 99 درصد حجم هوای زمین را دو گاز عمده ازت و اکسیژن تشکیل می دهد که ازت 78 درصد ، پیکره اصلی اتمسفر زمین می باشد بعد از آن اکسیژن قرار دارد و سایر گازها فقط یک درصد حجم آن را شامل می شوند. جدول گازهای تشکیل دهنده اتمسفر را در یک هوای خشک (بدون بخار آب و آلاینده ها) به صورتهای حجمی و جرمی نشان می دهد که معمولا تقسیم بندی حجمی آن متداولتر است. اگر سهم بخار آب موجود در اتمسفر را نیز در این تقسیم بندی دخالت دهیم این نسبتها ثابت نخواهد بود زیرا دمای لایه های پایین جو همیشه در حال تغییر بوده و با رسیدن دما به نقطه میعان و تبدیل بخار به مایع ، درصد حجمی بخار آب در جو تغییر خواهد کرد. در مقیاس جهانی به طور متوسط یک درصد حجم اتمسفر زمین را بخار آب تشکیل می دهد ، اما عملا ممکن است در یک مکان ، هوا فاقد بخار آب و در نقطه دیگر تا 4 درصد بخار آب وجود داشته باشد. گر چه وزن مولکولی بخار آب از وزن سایر عناصر تشکیل دهنده جو کمتر است ، با این وجود بخار آب عمدتا در لایه های پایین جو متمرکز می باشد. بیشترین مقدار بخار آب در لایه مجاور سطح زمین بوده و با افزایش ارتفاع به شدت از میزان آن کاسته می شود. بالا بودن مقدار بخار آب در نزدیکی سطح زمین به دو علت است یکی به دلیل وجود اقیانوسها که منبع اصلی تامین بخار آب است و دیگری سرد بودن لایه های فوقانی جو که مانع از نفوذ و نگهداشت بخار آب می شود.
جالب است بدانیم که مقدار دی اکسید کربن موجود در اتمسفر زمین در طول سالهای گذشته اندکی افزایش پیدا کرده است. داده های مربوط به اندازه گیری میزان در هوا از سال 1860 تا 1950 نشان می دهد. که از سال 1900 به بعد در طی 50 سال 9 درصد بر مقدار گاز کربنیک هوا افزوده شده است.
بخشی از این افزایش به دلیل مصرف زیاد سوختهای فسیلی است که نتیجه آزاد شدن گاز است . روند افزایشی گاز در سالهای اخیر (از 1950 تا سال 2000 ) شدیدتر بوده است. که پاره ای از ناهنجاریهای اقلیمی به آن نسبت داده می شود.
ترکیب حجمی و جرمی هوای خشک
نوع گاز درصد حجمی درصد جرمی
ازت 084/78 75151
اکسیژن 946/20 15/23
آرگون 934/0 28/1
دی اکسید کربن 033/0 046/0

 

ساختمان و ترکیبات
جو را تشکیل از یک سری لایه جداگانه می توان در نظر گرفت که با چگونگی دمای هوا در ارتفاعات مختلف از یکدیگر جدا می شوند. برای یک جو استاندارد ، این لایه ها تقریبا به ترتیب زیر از یکدیگر تفکیک می شوند. شکل (1-1) با ضخامت های متوسط.
ورد سپهر : لایه بسیار متغیر که به طور متوسط ارتفاع آن از حدود 8 کیلومتر در قطب تا 16 کیلومتر در استوا تغییر می کند. این تغییرات تابعی از زمان و مکان می باشد.
وردایست: مرز بین ورد سپهر و پوش سپهر است که شیب تغییرات دما در آن تغییر جهت می دهد.
پوش سپهر : از مرز وردایست تا ارتفاع 47 کیلومتر.
پوش ایست: از انتهای پوش سپهر تا 52 کیلومتر.
میان سپهر : از 52 کیلومتر تا 83 کیلومتر.
میان ایست: تا ارتفاع 93 کیلومتری از سطح زمین.
گرم سپهر : از ارتفاع 93 کیلومتری به بالا.
لازم به توضیح است که لایه های فوق از نظر ضخامت و تغییرات دما تا حدودی به عرض جغرافیایی محل بستگی داشته است.
بیشترین توجه هواشناسها بر روی ورد سپهر متمرکز است زیرا اغلب فعل و انفعالاتی که ما آنها را تغییرات هوا می نامیم در این لایه صورت می گیرد. می توان گفت که تقریبا تمامی ابرها و تحقیقا تمامی بارندگیها و همچنین طوفانها در این ناحیه از جو متولد می شوند. این امر باعث شده است که ورد سپهر را کره هوا بنامند.
قسمت اعظم ضخامت جو در اطراف زمین از مخلوط گازهای دایمی تشکیل شده است که هوای خشک نامیده می شوند. هوا و دیگری نیز در جو وجود دارند که مقدار آنها متغیر است.
این مواد شامل : بخار آب ، مواد آلی و معدنی از قبیل گرد و غبار ، دود و سایر آلوده کننده هایند. هواغی خشک خالص که کاملا شفاف و بدون بو است از 78% نیتروژن ، 21% اکسیژن ، 1% آرگون و 3% دی اکسید کربن و مقداری از گازهای دیگری همچون هیدروژن ، ازن ، نئون و... تشکییل شده است.
از این گازها دایمی جو، دی اکسید کربن به علت جذب برخی از تشعشعات ساطع شده از زمین و تابش مجدد آنها به طرف زمین از اهمیت اقلیمی خاص برخوردار است. این گاز به طور پیوسته توسط سبزینه ها تنفس و توسط جانوران تولید می شوند. با سوختن برخی از مواد فسیلی ، فعالیت آتشفشانها و استهلاک خاک نیز مقادیر زیادی از این گاز تولید می شود.
بخار آب نیز که شفاف و بی بو است حجم بسیار متغیری را در جو به خود اختصاص می دهد. این حجم از تقریبا صفر در نواحی مرتفع و سرد جو تا حدود 3تا 4% حجم کل هوا در نزدیک سطح و در نواحی گرم و مرطوب تغییر می کند. از آنجا که بخار از طریق تبخیر آب در سطوح خشکی و دریا به آسمان می رود ، به ناچار در نواحی کم ارتفاع سطح زمین تجمع می یابد . اهمیت بخار آب بیشتر از آن چیزی است که درصد حضور آن نشان می دهد زیرا نه تنها باعث ایجاد ابر و بارندگی می شود بلکه مقدار زیادی از اشعه خورشید و اشعه ساطع شده از سطح زمین را جذب و یا پراشیده می کند. علاوه بر این مقدار زیادی گرما که جهت تبخیر مورد استفاده قرار گرفته است در زمان میعان دوباره در جو آزاد می شود. بنابراین می توان از بخار آب به عنوان عامل اصلی انتقال انرژی در جو نام برد. جو از طریق برخی از خواص شیمیایی و فیزیکی گازهای تشکیل دهنده خود می تواند انرژی خورشیدی تابش شده به سمت زمین را نیز کنترل کند. برای مثال گاز ازن که بیشترین غلظت را در فاصله 20 تا 35 کیلومتری از سطح زمین دارد به عنوان یک سپر محافظ در مقابل اشعه کشنده فوق بنفش خورشید عمل می کند. برخی از ناخالصی های موجود در جو نقش بسیار مهمی در تشکیل ابر و ایجاد بارندگی ایفا می کنند. این ذارت ناخالصی در هوا باعث می شوند که ذرات آب در روی آنها به مایع تبدیل شده و هسته ای برای این فرایند باشند.
لایه دیگری که در تعریف های فوق بیان نشده و از نظر مخابرات دارای اهمیت است لایه یون سپهر نام داشته و در ارتفاع بین 80 تا 400 کیلومتری قرار می گیرد. در این لایه اتمهای نیتروژن و اکسیژن با جذب طول موجهای کوتاه اشعه خورشیدی یونیزه می شوند. در نتیجه ضخامت این لایه در طول روز بیشتر از ضخامت آن در طول تاریکی است.
از نظر الکتریکی یون سپهر به سه لایه اصلی F,E,D تقسیم می شود. در هر حال ، یون سپهر اثر چندانی در تغییرات هوا ندارد و تنها تاثیری که ممکن است در زندگی روزمره ما داشته باشد اثر آن بر روی بر روی دریافت امواج رادیویی می باشد. برای توضیح بیشتر این موضوع ، استفاده از رادیو را در شب و روز مثال می زنیم. بدین ترتیب که ایستگاهی را که در شب به راحتی و وضوح دریافت می کنید. در طول روز قادر به دریافت علایم آن ایستگاه نخواهید بود. علت این در لایه F یون سپهر می باشد. بدین ترتیب که این لایه که در طول شب و روز وجود دارد مسئول بازتاب امواج AM رادیو می باشد. از طرف دیگر این امواج توسط لایه D که فقط در طول روز وجود دارد جذب می شوند. در نتیجه این امواج تنها در طول شب قادر به رسیدن به لایه F و بازتاب بر روی آن هستند.
چگالی و فشار
از آنجا که گازهای موجود در جو تراکم پذیرند با افزایش ارتفاع او در نتیجه کم شدن فشار هوا مطابق قانون هیدرواستاتیک چگالی هوا کاهش می یابد. بدین ترتیب می توان گفت که 75% جرم هوا در ناحیه ورد سپهر متمرکز است در سطح آبهای آزاد فشار استاندارد جو برابر با 2/1013 هکتو پاسکال است. البته لازم به توضیح است که نیروی ناشی از این فشار از جهات مختلف بر بدن اثر کرده یکدیگر را خنثی می کنند و در نتیجه آسیبی به بدن وارد نمی شود. با افزایش ارتفاع ، فشار هوا کاهش می یابد. (شکل 1-2)
دما
دما در ورد سپهر اغلب با افزایش ارتفاع کاهش می یابد. شیب خط در شکل 1-1 آهنگ این کاهش را نشان می دهد. از آنجایی که این شیب به دمای هوا بستگی دارد بنام آهنگ کاهش دمای محیط (ELR) معروف شده است. برای شرایط یک جو استاندارد که در آن دمای سطح C15 می باشد. ELR برای 6/5C در هر یک کیلومتر است. بدین معنی که به طور متوسط با هر کیلومتر صعود6/5C دما کاهش می یابد. لایه ورد ایست که حد فاصل بین ورود سپهر و پوش سپهر است با ELR برابر با یا کمتر معرفی می شود. در یک جو استاندارد ، موقعیت وردایست در ارتفاع 12 کیلومتری تعریف می شود ولی در شرایط واقعی این ارتفاع 12 کیلومتری تعریف می شود ولی در شرایط واقعی این ارتفاع از 16 کیلومتر در نواحی مدار گانی تا حدود 9 کیلومتر در نواحی قطبی متغیر است. گهگاه ارتفاع می افتد که در لایه های کم عمق از ورد سپهر دما با ارتفاع افزایش می یابد. این وضعیت را که در آن elr منفی است(وارونگی دما) می نامند. که اغلب در فصل زمستان و نزدیک سطح خشکی زمین در اثر تابش شبانه ایجاد می شود.

 

ساختمان عمودی اتمسفر
فشار اتمسفر : عبارت است از وزن ستون عمودی از هوا در بالای محلی معین و نسبت به ارتفاع کاهش می یابد. هر قدر بالاتر می رویم از سرعت رقیق شدن هوا کاسته می شود. حجم اتمسفر متراکم در جهت عمودی و حجم آن در جهت افقی یکسان نیست. طبق محاسبه روی کره ای به قطر یک متر قسمتی که مورد توجه جو شناسان است. تنها ایجاد اتمسفر متناسب می شود که معمولا آن را اتمسفر استاندارد می گویند.
درجه گرما و تقسیمات مهم اتمسفر
معمولا در عرض های متوسط از 11تا 12 کیلومتری کاهش درجه حرارت دفعتا قطع شده و گرما روبه افزایش می گذارد. آنجا یک گسستگی وجود دارد که به تروپوپوز معروف است و قسمت زیرین اتمسفر را که به تروپوسفر موسوم است محدود می کند.
تروپوسفر :
در مجاورت سطح زمین تا 2یا3 کیلومتر منحنی های حرارتی بر حسب نواحی هوایی که حکمفرماست حالات متغیری به خود می گیرند به دلیل وجود هوای آشفته این قسمت از اتمسفر را طبقه آشفته گویند زیرا در اثر مالش در روی پوشش نباتی و به خصوص در روی موانع ناهمواری ها گرد بادهای متعددی ایجاد می شود ولی در صورت آرام بودن هوا اختلاط آن نیز کمتر است و وضع منفی حرارتی در اکثر موارد به خصوص در صورت وقوع درجه حرارت معکوس که به صورت اعتای ویژه ای روی گرافیک درجه حرارت ظاهر می گردد متغیر است. طبقه زیرین در نتیجه اعمال مکانیکی گردبادها یا در نتیجه اثرات تشعشعی ناشی از پرتوافکنی زمین تحت تاثیر سطح زمین قرار گرفته طبقه جغرافیایی نامیده می شود. این طبقه در قسمت بالا به وسیله درجه حرارت معکوس ختم می شود. در این سطح آلودگی هوا گرد و غبار حاصله از خاک و قطرات زیر پوشش ابری متوقف می شوند. سطح مزبور را بطور عامیانه طبقه آلوده می نامند. به طرف بالا تا مرز تروپوسفر از اتمسفر آزاد بسیار زلال و یکنواخت تشکیل یافته است.
تروپوپز
مرز فوقانی تروپوسفر است که در عرض جغرافیایی معین سطح متوسط آن ثابت نیست و خیل کم تغییر می کند. معمولا ارتفاع آن در تابستان بیشتر از زمستان است اختلاف فصلی 1 تا5/1 کیلومتر تجاوز نمی کند ولی تغییرات ارتفاع تروپوپز در جهت نصف النهاری خیلی زیاد است به طوری که از کمتر از 6 کیلومتر در قطب تا 18 کیلومتر در استوا دیده شده است. در تروپوسفر ضخیم استوا کاهش درجه حرارت نسبت به ارتفاع بیشتر از تروپوسفر نازک قطب است. به همین علت حد متوسط درجه حرارت در سطح تروپوپز و یا در استراتوسفر زیرین نواحی استوایی نسبت به استراتوسفر زیرین نواحی قطب کمتر است. 80یا 85 درجه سانتی گراد در مقابل 45 تا 50 درجه سانتی گراد در عرض های متوسط که تروپوپز در ارتفاع 11 یا 12 کیلومتری جایگزین می شود درجه حرارت در حدود 55 تا 60 درجه سانتی گراد است. به طور کلی توزیع جغرافیایی درجه حرارت در سطح تروپوپز در جهت عکس پراکندگی آن در سطح زمین است.
استراتوسفر
این طبقه بیشتر از 60 کیلومتر ضخامت دارد و هوای روشن به خشک و بدون ابری را دارا می باشد. جابجایی هوا در استراتوسفر گاهی خیلی سریع بوده و طبقات هوا اکثرا در جهت افقی و در روی هم حرکت می کند.
رطوبت اتمسفر
در تروتروپوسفر هوا خشک نیست و پیوسته قسمت نسبتا مهمی از آب را به صورت گاز یعنی بخار آب (غیر قابل دید) دارا می باشد. از عوامل موثر در تنظیم تبخیر در مرحله اول درجه حرارت و تشعشع مستقیم آفتاب را باید در نظر گرفت به طوری که تغییر حالت فیزیکی آب مستلزم رسیدن کالری حرارت قابل ملاحظه ای است. سپس رطوبت اتمسفر در تنظیم تبخیر دخالت می کند و در نتیجه سرعت باد که موجب تهدید هوا می شود . هوا یمرطوب را جانشین هوای خشک کرده و می تواند بخار آب را آزاد نماید بالاخره فشار یکی دیگر از عوامل موثر به شمار می آید به طوری که هر قدر کم باشد تبخیر به همان اندازه بیشتر خواهد بود. تبخیر مقداری از انرژی کالریفیک را مصرف کرده و موجب سرد شدن هوا می شود در صورتی که نسیم معکوس یعنی تراکم (گذر از حالت گازی به حالت مایع ) باعث رهایی مقداری از انرژی شد. در نتیجه درجه گرما افزایش می یابد. (حرارت مخفی تراکم)
پایداری و ناپایداری در جهت عمودی
گرادیان حرارتی اتمسفر در جهت عمودی از ترکیب عوامل تشعشعی و مبادله گرما در اثر تماس و به ویژه اختلاط حاصل می شود. گرادیان حرارتی که به وسیله سوندارهای متعدد به دست می آید در تروپوسفر به خصوص در اتمسفر آزاد تقریبا ثابت است مقدار متوسط آن در حدود 5/6 درجه سانتی گراد در 1000 متر ارتفاع است. گرادیان ؟ اتمسفر ممکن است بر حسب موارد کمتر یا بیشتر از میزان سرد شدن (گرم شدن) پوسته هوایی می باشد. که در طول عمودی جابجا می شود از اختلاط درجه حرارت و در نتیجه تراکمی که بدین ترتیب حاصل می شود پایداری و ناپایداری هوا صورت می گیرد.
حرکات جانبی اتمسفر
اگر چه در نقاط مختلف کره زمین اختلافات فشار اتمسفر در جهت افقی از اختلاف فشار در جهت عمودی کمتر است ولی جابجایی افقی هوا از نظر وسعت و سرعت خود نسبت به حرکات عودی برتری دارد (به نسبت 100تا 1000بریک) چرا که وجود اندکی رطوبت در طبقه اتمسفر باعث می شود که هوا در اثر سنگینی به سوی پایداری کشیده شود.
1- میدان فشارهای اتمسفری : پراکندگی فشار در سطح کره زمین – اگر بخواهیم نقشه تغییرات افقی فشار را یعنی میدان فشار را در سطح کره زمین ترسیم کنیم باید از دو عامل مختل کننده آن صرف نظر کنیم :1- عامل ارتفاع 2- عامل نوسانات نیم روزانه فشار
عامل ارتفاع : برای این کار کافیست که کاهش فشار را میدان فشار را درارتفاعات میزان و مقدار آن بر مبنای سطح دریا محاسبه کرد.
3- که به تغییرات روزانه درجه حرارت بستگی داشته و به ویژه در نواحی بین المدارین محسوس است بدین ترتیب از روی مقادیر به دست آمده می توان ازوبار (خطوط هم فشار را در روی نقشه ترسیم کرد این بر حسب کم و زیاد بودن گرادیان فشار در جهت افقی خطوط هم فشار به هم نزدیک یا دور هستند. بسته بودن خطوط هم فشار نشان می دهد که پراکندگی فشار دما اتفاقی نیست. خطوط بسته واحدهای هم فشاری را بنام فشارهای زیاد (آنتی سکلین یا حد اکثر بارومتریک) و فاشر های کم (دپرسیون یا حداقل بارومتریک یا سکلین) تشکیل می دهند. از ترسیم خطوط هم ارزش نقشه ای مشابه نقشه توپوگرافی با منحنی های میزان به دست می آید. شکل 113
ارتفاع و ساختار اتمسفر
جو زمین ، پوشش عظیم گازی شکلی است که اطراف کره زمین قرار گرفته و حتی در سطح آن نیز نفوذ کرده است. هر قدر از سطح زمین دور شویم از غلظت هوا کاسته می شود. به طوری که غلظت هوا در لایه های انتهایی آنقدر کم می شود که جو به طور غیر محسوس با جو خورشید در هم می آمیزد. در ابتدا شدت کاهش غلظت هوا بسیار سریع است به طوری که 50 درصد جرم هوا در ارتفاع کمتر از 5/5 کیلومتری سطح زمین قرار دارد. و فقط نیمی از آنچه باقی می ماند در 5/5 کیلومتر دوم متمرکز است. به عبارت دیگر ، سه چهارم جرم هوا در ارتفاع کمتر از 11 کیلومتری سطح زمین متمرکز است. افزایش غلظت هوا در نزدیک سطح زمین ، به دلیل نیروی جاذبه زمین است. در دمای صفر درجه سانتی گراد و فشار 76 سانتی متر جیوه ، چگالی هوا در سطح زمین 3/1 کیلوگرم بر متر مکعب است. هر چند هوا در نقاط انتهایی جو به قدری رقیق است که حتی ایجاد وضعیت مشابه ان در آزمایشگاهها نیز امکان پذیر نیست. اما باز هم در چنین ارتفاعی ذارت هوا وجود داشته که به صورت غیر مستقیم قابل دیدبانی و اندازه گیری است. به همین دلیل ، ماهواره هایی که در مدارهایی به فاصله صدم کیلومتر از زمین گردش می کنند، حرکتشان به علت اصطکاک بارزات هوا کند شده و به طرف زمین کشیده می شوند. ساختار اتمسفر را می توان از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار دارد . یکی از معیارهایی که بر اساس آن از نظر تغییرات هوا و اثرات مستقیم گرما بسیار با اهمیت می باشد. لایه بندی دیگری نیز در ارتباط با یونیزاسیون (Ionization) یا وجود ذارت باردار اتمی در جو انجام می گیرد. که به نوبه خود دارای اهمیت می باشد.
اما آنچه به عنوان مبنا پذیرفته شده ، همان لایه بندی حرارتی است. با توجه به محدود بودن اطلاعات ما از خصوصیات جو در لایه های فوقانی به این دلیل که سطوح بالایی هنوز تحت بررسی و تحقیق می باشد هیچ گونه تعریف و مشخصه جامعی از ساختار جو در این قسمت وجود ندارد. پایین ترین لایه جو که در برگیرنده بیشترین جرم هواست و همچنین بزرگترین ویژگی آن کاهش تدریجی هوا نسبت به ارتفاع می باشد. لایه تروپوسفر (troposphere) نام دارد. بیشترین تغییرات جوی که کاهش دما نسبت به ارتفاع مهمترین آنهاست در این لایه اتفاق می افتد. ضخامت متوسط لایه تروپوسفر حدود 11 کیلومتر است. ضخامت این لایه در قطب حداقل و در استوا به بالاترین مقدار خود می رسد. روی لایه تروپوسفر ، طبقه استراتوسفر قرار دارد که ضخامت متوسط آن حدود 23 کیلومتر است. در 3 کیلومتر مراحل استراتوسفر دمای هوا ثابت است. اما در قسمت های بالاتر ، دمای هوا با ارتفاع افزایش می یابد. لایه مزوسفر (Mesospher) در بالای طبقه استراتوسفر واقع شده و به صورتی است که در آن دمای هوا افزایش نسبت به افزایش ارتفاع به طور سریع کاهش پیدا می کند. ترموسفر (thermopher) انتهایی ترین لایه جو می باشد که در آن بار دیگر دمای هوا با ارتفاع به شدت زیاد می شود . این لایه از ارتفاع تقریبی 80 کیلومتری زمین شروع و تا 190 کیلومتری سطح زمین ادامه دارد. بدین ترتیب جو زمین از نظر حرارتی به چهار لایه متمایز تروپوسفر ، استراتوسفر ، مزوسفر ، ترموسفر تقسیم می شود. مرز بین لایه های اول و دوم ، تروپوپاز(Tropopause) ، مرز لایه لایه دوم و سوم ااستراتوپاز(stratopause) ،و مرز لایه های سوم و چهارم ، مزوپاز (Mesopoause) نام گرفته است. مزوپاز محلی است که پایین ترین دما را دارا می باشد.
همانطور که گفته شد ، برای جو زمین نمی توان انتهای مشخصی قایل شد اما در ارتفاع 190 کیلومتری که به عنوان انتهای لایه تروموسفر ذکر شد حدودی است که در عمل از آن استفاده می شود و گرنه لایه ترموسفر یونیزه بوده و محتوای ذرات باردار اتمی است. قسمت های پایین ترموسفر از نظر وجود ذرات باردار غنی است. به طوری که یک لایه مشخص مشخص یونیزه را در این قسمت تشکیل می دهد. ارتباطهای رادیویی راه دور از طریق انعکاسهای یک یا چندگانه تابشهای موج کوتاه از لایه های یونیزه مذکور امکان پذیر می گردد. آن قسمت از لایه های فوقانی جو که محتوای مقدار زیادی ذرات باردار (یون) است ، یونسفر (Unosphere) نام گرفته است. ترکیب گازهای هوا تا ارتفاع 70 کیلومتری کاملا یکنواخت و همگن است. اما بالاتر از این ارتفاع علاوه بر ساختار فیزیکی که در شکل 1-6 نشان داده شده ، لایه بندی دیگری نیز بر اساس گازهای موجود در جو وجود دارد که در شکل 1-7 نشان داده شده است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  34  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اتمسفر زمین