اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آرشیو 1000 مدل سیاه قلم(طراحی) و رنگ روغن

اختصاصی از اینو دیدی آرشیو 1000 مدل سیاه قلم(طراحی) و رنگ روغن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آرشیو 1000 مدل سیاه قلم(طراحی) و رنگ روغن


آرشیو 1000 مدل سیاه قلم(طراحی) و رنگ روغن

 

 

 

  

این آرشیو شامل:

500 تصویر رنگ روغن با موضوعات گوناگون

 

 

 

500 تصویر سیاه قلم با موضوعات مختلف

این تصاویر مجموعه ای از تمامی تصاویری می باشد که شما با سرچ کلمه رنگ روغن یا سیاه قلم و مشابه آن در اینترنت قادر به مشاهده آنها خواهید بود مزیت این فایل این است که در آن بیش از 200 تصویر گنجانده شده که شما به هیچ عنوان در هیچ سایتی با موضوع نقاشی قاد ربه دریافت آن نخواهید بود.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


آرشیو 1000 مدل سیاه قلم(طراحی) و رنگ روغن

مقاله روانشناسی رنگ

اختصاصی از اینو دیدی مقاله روانشناسی رنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله روانشناسی رنگ


مقاله روانشناسی رنگ

هیچ فکر کرده اید که دنیا بدون رنگ چگونه خواهد بود؟ دنیایی بدون آسمان آبی در روزهای آفتابی ، بدون درختان و گیاهان و چمن زاران سبز ، و بدون گلهای رنگارنگ، دنیایی که در آن مرغ عشق و زاغ خا کستری اند، سینه سرخ« خاکستری است، ورنگ سرخ خاکستری است دنیایی بدون آلبالوها و توت فرنگی های قرمز رنگ، دنیایی بدون پرتقال های طلایی بدون آلوهای زرد، دنیایی بدون اسباب بازی ها و لباسهای رنگارنگ، و بدون کتابهای رنگی.

شاید بپرسید باید دنیا را بدون رنگ تقسیم کرده حال آنکه همه چیز در دنیای ما رنگی است.ولی در حقیقت نمی توان گفت دنیای ما رنگی است ، بلکه باید گفت رنگی به نظر می رسد.

تا سیصد سال پیش گمان می کردند که رنگ جزئی از خود اشیاء است. این باور هنوز در زمان ما باقی است. مثلاً ما به جای آنکه بگوییم رنگ فلان گل قرمز به نظر می رسد یا فلان برگ سبز ، می گوییم آن گل قرمز است یا آن برگ سبز در سال 1666 سر آیزاک نیوتن، کشف کرد که نور سفید از رنگ های مختلفی تشکیل شده است و رنگهایی که ما می بینیم بخشهایی از نور سفید است که از اشیاء گوناگون بازتاب می یابد.

راکسین می گوید« همه‌ی افرادی که ذهنی به سامان و خلقی به هنجار داشته باشند، از رنگ لذت می برند. رنگ برای التذاد و انبساط دائمی قلب انسان آفریده شده است. والا ترین آثار خلقت به حد کمال از رنگ برخوردارند، و رنگ نشانه‌ی بارز کمال آنهاست.

رنگ با «حیات »   در جسم انسان و با «نور» در آسمان و با پاکی و سختی در خاک وابسته است

مرگ و شب و آلودگی از هر قبیل، همه بیرنگ اند؟

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 76صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله روانشناسی رنگ

دانلود مقاله رنگ

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله رنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه:
انسان-وبه تبع او اثر هنری-موجودیت نمی یابد،مگر انکه قالب وروحی داشته باشد0قالب و روح دو وجه منفک یاهمراه و ترکیبی نیستند ،بلکه وجوهی محشور و عجیبند که هیچ کدام بدون دیگری موجودیت و معنا نمی یابد0نه هر فالبی محمل هر روحی است و نه هر روحی تاب نشستن برهر قالبی رادارد0این دو تنها با یکدیگر موجودیت می یابند و رشد می کنند و مرتبت وجودی می یابند0
در هنر معماری ، اثر و روح حاکم بر جایجای آن از یکدیگر منفک نیستند و نمی توانند که باشند0نمی توان فضایی را تخیل نمود ؛بدون انکه صورت و شمایلی برایش قائل گشت و به همین منوال نمی توان صورت و شمایلی تصور نمود و مصالح ان را در نظر نداشت 0روح فراخ در همنشینی با قالب تنگ ،همچون انیسش خرد وحقیر می گردد یا قالب شکسته بر می دارد0قالی فراخ نیز ذیل روح خرد شده ، ویران می شود0 این دو تنها با رشد متناسب و همپای یکدیگر ،کاراو زیبنده می گردند0
هر عنصر یا واحد معماری در همان بدو پیدایی ، متحد با مصالح و پیکره ،معرفتی را نیز هویدا و اشکار می گرداند که به واسطه این معرفت است که آن پیکره ادراک می شود0هرچند که مصالح بنایی عامل ایستایی و برپا شدن هر اثر معماری است اما معرفت حاکم بر ان است که حافظ و نگارنده کلیت و گاه حتی جزئیات اثر خواهد بود و گرنه متروک خواهد ماند و ایستایی اش نیز دیری نخواهد پایید و رو به ویرانی خواهد گذاشت0
نقش و رنگ ،نقش پویایی در معماری دارند0 هنرمند در سطوح رنگارنگ کاشی که به نحوی مانع حضور و قرب به جهت جاذبه خاص است-نمایش عالم ملکوت و مثال را ، که عاری از خصوصیات زمان و مکان و فضای طبیعی است، می بیند0
پیشگفتار:
در هنر و معماری ایرانی با دو پدیده شکل و محتوا-یا عینیت و ذهنیت-و در یک کلام قالب و روح مواجهیم0این مقولات در بر گیرنده هر سه جنبه از هنر معماری، یعنی جایگاه اثر در شهر یا معماری شهری ، طراحی خود را بنا یا حجم اثر ، و در نهایت هنرهای وابسته به معماری که شامل مواردی چون رنگ و نقشی محوری در انچه که معماری ایرانی نامیده می شود دارد، اما در دوره های پسین، این شیوه یا مهجور گشته یا نقشی حاشیه یی یافته است 0 حال انکه چنین ظرفیتی را دارد که فضاسازی کند و بدون اینکه ترکیب احجام نا متجانس ضرورت یابد، فضاهای دلخواه را ایجاد نماید0
نقش و رنگ که مبنا و اساس کاشی کاری می باشند؛ چنانکه زاینده دنیایی از رموز و اسرار عمیق اند و رنگ که مبین حالات روحانی و نفسانی ادمی در عالم ملکوت است وازصدها سال پیش مزین مساجد و مقابر و 000 بوده و در هر دوره سیر تحولی ویژه خود را داشته است؛ در عصر حاضر به انزال و انزوار روی کرده است و توجه شایانی به ان نمی شود و کاشی کاری ، امروزه به صورت ماشینی انجام می گردد و روح هنر امروز ، تجلی گاه روحیات عالی هنرمند نیست0
رنگ ها ، رنگ باخته اند و نقش ها مانند ستاره های درخشان اسمان بر صفحه کاشی کاری نمی درخشند0 باشد که بدرخشند0
این روزها بسیاری از رنگ ها از دایره کلمات انسان دی حذف شده اند0 کسی حالا اسمشان را زبان نمی اورد0 کودکان این دوره نمی دانند بید مشکی چه رنگی است0 زرین ، لعل، مینایی ، ازرق ، گلگون ، و کهربایی هم به گوش نا اشنا هستند0ودر حال انقراض 0
محمدکاظمی ،نویسنده و پژوهشگر می نویسد: از نظر عرفا مسائل غیر مادی یا معنوی نیز رنگین بوده اند 0 ما بر خلاف گذشتگان رنگ های مادی را هم از یاد می بریم0 حال انکه انان معتقدبه رنگ هایی برای معنویات و نادیدنی ها هستند0 رنگی برای دوست، رنگی برای صلاح و رنگی برای خدا0
ایه 138سوره بقره می فرماید: " این رنگ خداست و چه رنگی بهتر از رنگ خداست؟ و ما پرستندگان اوییم" 0
فصل اول
رنگ
رنگها هر یک بنا بر ممیزات خویش متضمن معنایی سمبولیک هستند0 حالات روحانی و نفسانی ادمی و نحوه تحقیق وجود موجودات و اموردر عالم همواره بابیان سمبولیک در ساخت هنر توام بوده است0 در سمبولیسم طبیعی ، رنگها بسیار ساده در کار می ایند ، چنانکه سبز و سفیدو ابی و بی رنگ مظاهر تازگی ، پاکی ، اسمان و بی تعلقی است0 اما در هنر دینی و اساطیری حد مظهریت رنگها از این فراتر می رود0 فی المثل در فرهنگ اسلامی سمبولیسم سبز متضمن عالیترین معانی عرفانی است و به این صورت بالاخص در اطراف نام حضرت خضر(ع)تجلی می کند .خضرسبز پوش جاوید است.
رنگ سبز سمبولیسم جاودانگی و نیکویی است که صورتش از عالم طبیعت و محسوس اخذ شده ،اما معنایش از عالم معانی و نامحسوس .
درعین حال خشم و غضب و جنگ و جهاد نیزبا زبان خون ظاهر شده است و شیاطین و دیو سیرتان در لباسی قرمزرنگ در نظر امده اند. علی رغم ایت تلقی ثا نوی رنگ سرخ از حیث زیبایی بسیار به هم نزدیکند .بدیسان نوعی سمبولیسم دوگانه از رنگ سرخ القا شده است که درمورد رنگ سیاه صدق می کند .
نظام سه رنگه
سه در حد عدد ، و در حد مثلثدر هندسه ، بازتابی از مفهوم بنیادی روح ، نفس ، و جسم است که تمامی افرینش را می سازد0 اگر از سوی دیگر در حد سیرهای سه گانه روح در نظر گرفته شود، یاداور اعمال نزول، وبسیط عرضی است که به ترتیب نمایشگر صفات انفعالی ، فاعلی ، و خنثی هستند( پیکره 66 )
سفید غایت یکپارچگی همه رنگها است، پاک و بی الایش 0 در حالت نا مظهر خویش ، رنگ نور محض است پیش از تجزیه و پیش از انکه یکی خود بسیار گردد0 نور ، که از حالت نمادین سفید تلقی می شود ، از خورشید نازل می شود و نماد توحید است 0
همچنانکه رنگ با سپیدی اشکار می گردد ، با سیاهی پوشیده می ماند ؛ " پوشیده از روشنی بسیارش" سیاه ، " شبی روشن میان روز تاریک " است ، چنانکه از خلال این سیاهی تابناک است که می توان وجوه پنهان حقتعالی را یافت 0 این دریافت از طریق سیاهی مردمک چشم حاصل می شود که ، در حد مرکز چشم ، رمزا" حجاب بینش درونی و بیرونی ، هردو است0 سیاه فنای خویشن است0
نظام چهار رنگه
چهار در حد عدد ، و در حد مربع درهندسه ، بازتابی از نقش بندی تصویری نفس کل است که به گونه ی صفات فاعلی طبیعت ( گرم ، سرد ، تر ، خشک) و کیفیات انفعالی ماده (اتش ، اب ، هواو خاک) ظاهر گشته است0 ( جدول 2) چهار ربع روز ، تربیعات قمر ، چهار فصل ، و بهره های چهارگانه ی زندگانی این جهانی ادمی بازتاب های ثانوی این نظام اند ( پیکره ی 67)0
رنگ های اولیه سرخ ، زرد ، سبز، و ابی به چشم می ایند 0 این چهار رنگ با چهار عنصر اصلی ( " ارکان اربعه " ) همخوانی دارند0 طبیعت ،عامل فاعلی در قبال ماده ، دائر کننده ی خلقت دنیوی ست و نواخت های ظاهر و باطن تمامی هستی راتعین می بخشد 0 ادمی از طریق نظام چهار رنگه همخوانی های محسوسی با جنبه های گونه گون این نیروی جبلی طبیعت برقرار می کند که پیوسته در طلب حالت تعالی متماثل با حالت ازلی انتظام خود است0
سرخ تداعی با اتش دارد ، نمایشگر صفات طبیعی و جفت گرمی و خشکی است 0خود مبین روح حیوانی است-فاعلی، انبساطی ، انعقادی 0 از لحاظ زمانی ، همان بامداد ، بهار ، و کودکی است0 سبز مکمل سرخ است ، نمایشگر صفات متضاد سردی و رطوبت است 0 سبز نماینده ی اب است و نفس مطمئنه ، با صفاتی انفعالی ، انقباضی ، و انحلالی 0 از لحاظ زمانی همان شامگاه ، خزان ، و پختگی ست0 زرد هواست ، گرم و تر 0 صفتی فکورانه ، فاعلی ، انبساطی ، وانحلالی دارد0
ابی نماینده خاک است،سرد و خشک، ابی نشانه ی نفس اماره است ،با صفاتی انفعالی ،انقباضی، و انعقادی، ضمن انکه نمایشگر پایان دوره هاست ،زیرا که شب است، زمستان است ،و پیری0سیرهای نزولی و عروجی این رنگها ،چون در حد حرکتی از طریق چهار ربع یک دایره در نظر گرفته شوند، خود دایره ئی تمام و کمال ترسیم می کنند؛ پایان یک دوره هیچ نیست جز نشانه ی اغاز دور ه ئی
دیگر0
سبز در اسلام برین هر چهار رنگ به شمار می رود چرا که متضمن ان سه رنگ دیگر هم هست0زرد وابی رویهم آمیزه ئی متعادل از سبز به دست می دهند که سرخی ،پسدید آنست0سبز با دو ساحت فطری اش که گذشته یا ازلیت (ابی)و آینده یا ابدیت (زرد)باشد،و با ضدش،زمان حال سرخ فام ،نشانه ی امید ،باروری ،وجاودانگی ست0
هماهنگی رنگهای همجوار
رنگهای همساز ،یارنگهائی که در دایره ای رنگ کنار هم هستند ،معمولا"در طبیعت یافت می شوند0رنگین کمان مقیاسی از سرخ تا به نارنجی و آبی تابه بنفش دارد0رنگهای پائیزی رنگ سرخ را از خلال نارنجی ،زرد،طلایی،قهوئی ،و ار غوانی در جه بندی می کند0برگهای در ختان با سبز زرد گونه ،سبز ،سبز ابی گونه درجه بندی می شود 0بیشتر رنگها از حیث سایه-روشن با رنگهای همجوار درجه بندی می شوند0
رنگهای همساز بر تاثیرات رنگی تاکید دارد،همچنانکه در تمام موارد رنگ ساده ی اصلی یا فرعی به پیشگرمی دو همسایه ی واسط،که نمایشگر منش اصلی انند،تشدید می شود0
هماهمنگی رنگهای ناهمساز
تضاد همزمان رنگهای ناهمساز (مخالف)روی دایره ی رنگ در طبیعت نیز به همان فراوانی رنگهای موافق و همساز رخ می نماید0این تضاد یا تخالف به شدت هر رنگ می افزایدو،به اتکا‌ی پدیده های پسدید، به هر کدام درخشش ،وضوح ،و باروری می بخشد0
گلهای بنفشه که بیشتر مرکز زرد فام دارند؛ بالهای مرغ نیلی که با تلا لو های مخالفتاب ،نارنجی زرد گونه می زند؛و صحنه ی یک غروب نارنجی بر اسمان بحری سیر هیچ نیستند جز نمو نه ئی چند استفاده عالی طبیعت از تضاد هماهنگ رنگها (پیکره ی 70)
با رنگهای مکمله یا ناهمساز ،یک رنگ کرم (اغلب به مساحتهای کوچک)را می توان بر مساحتهای بزرگی از رنگهای سرد نشاند و بدینسان برای در هم شکستن کیفیتی انفعالی کیفیتی مثبت بر انگیخت 0ترتیب ناهمساز ها ،البته ،نه محدود به دایره ی رنگ بلکه شاید به بر جسته ترین نحوی در دو رنگ مکمل سیاه و سفید جلوه گر است 0
هفت رنگ
سنتا" مجمو عه ی هفت رنگ به مفهوم کلی رنگ نافذ است 0سفید ،سیاه ،و سندل فام،در حد گروه سه رنگه ی اول ،مکملسرخ ،زرد،سبز،و آبی اند که در حد چهار رنگه ی دوم تلقی می شوند0اینها رویهم ،به تعداد،گروهبندی عالی هفت رنگ را نشان می دهند0این مشخصه ی عددی اساس درک نظام سنتی رنگ است0
رنگ سفید:
سفیدی حتی "در بسیاری از اشیا ی طبیعی نیز به نحو صفا بخشی زیبایی را تعالی می بخشد ،چنان که در مورد مرمر و مروارید و گل یاس چنین است-بعضی از ملت های مختلف به طریقی در این رنگ نوعی قداست و تاثیر گذاری تشخیص داده اند 0در فلسفه حیات و رمزهای مردمان ، این رنگ نشانه بسیاری چیز های موثر و بزرگ بوده است همچون عصمت نو عروسان وبرکت پیری 0یا مثل تقدس آتش سپید زبانه کشیده نزد زرتشتیان ،ولباس رو حانیان زرتشتی ،که نشانه ای است از همان احساس احترام و حرمت ،ونیز پاکی دور از دسترسی که برای روحانیت و مقام آن تصور شده است0در بسیاری از نقاط عالم ،سفیدی در پوستی که بر گردن قضاوت می افکنند ،حاکی از عظمت نمادین و عدالت در داوری است0هم چنین این رنگ در بسیاری از فر هنگ های ملل ،خبر آور نوعی شادی و بشارت نیز شده است0چنان که در میان رومیان ،سنگ سفید نشانه روز خوش بود0
البته همه این معانی و رموز رنگ سفید و خصایص آیینی آن ،که به حالت خواسته یا نا خواسته در ذهن معماران اثار اسلامی ودر هیئت و جامه درونی و گاه بیرونی این بناها (به خصوص در مناطق کویری)متجلی می گردد،علی رغم گوناگونی نظرات و تشتت اعتقاداتی که این رنگ در فر هنگ های قبلی داشته ،در مسجد اسلامی ،شکل واحدی و توحیدی به خود می گیرد،از اعتقادات و معانی بومی فراتر رفته و در جهت بیان حالات قدسی و ان روح عبادتگر و نیایشگری قرار می گیرد که دیده بر نقطه ای واحد و نوری متجلی از منبع فیاض وحدانیت دارد0
رنگ سفید،هم چنان که "پر معنی ترین رمز پدیده های روحانی است ،عامل تشدید در تمامی چیز هایی نیز هست که برای بشر از همه چیز پر مهابت تر ،وحشتناک تر و حتی تر ساننده تر هستند0
رنگ سیاه:
رنگ سیاه در عرف عام با تیرگی و پریشانی روزگار و فلاکت و بدبختی قریت است0اما حضور آن در آداب ور سوم مختلف حکایت از معنی دو گانه آن می کند0لباس برخی روحانیون مسلمان و مسیحی و لباستیره کاهنان بابلی که قبایی به شکل ماهی سیاه بود از معانی مثبت آن حکایت می کند0در محافل اشرافی قدیم رنگ سیاه رنگ رسمی لباسها بوده است0خلعت سیاه از این زمره است
سیاه پوشی در برخی اقوام معنایی قریب به معتقدات اسلامی در باره سبز پوشی خضر دارد0
در ادبیات و عرفان اسلامی رنگ سیاه نشانه تعالی است0چنانکه آب حیات در ظلمات به دست می اید و مقام شب قدر نشانه تعالی شب از روز است0
سندل فام خاکی ست، رنگ زمین:"تهی از رنگ" 0
سندل فام ،از جنبه ی نمادین ،همان آدمی ست به اجمال ،زمین است به تفصیل،جسم نزد صنعتگر ،سطح خنثی نز دهندسه دان،و کف از برای مهندس ومعمار0
آمیزش بصری رنگها:
رنگها از کیفیاتی واجد بعد بر خوردارند0رنگهای کرم از قبیل سرخ ،نارنجی وزرد فاعلی و پیشتاز ،رنگهای سرد از قبیل سبز ،آبی و بنفش انفعالی اندو پسنشین0با این اصل ،سلسله هائی از تراز های اولیه ،ثانویه و ثالثه ،وابسته به پس زمینه ،الگوها و روشنی ها یا تلالو حاصل می اید0
پس زمینه ،سنتا"به رنگی واحد یا به رنگهای همساز متمرکز به رنگ آبی که همجوار با سبز-آبیها یا آبی-بنفش هایند،گرایش دارند0تراز های ثانویه ،در حالی که سوی ناظر پیش می آیند و گاهی اوقات مرکب از الگوهای بسیارند،نمایشگر رنگهای مکمله ی پسزمینه هایشان هستند0تسلط عمده –یرنگ زرد ویژگی این تراز است،اما الگوهای ثانویه ی فیروزه ئی هم رایج اند0در مورد اخر،اما،تاکید اصلی همیشه روی تراز های نارنجی زرد گونه است0
روشنه های شکو فه های سفید وزرد روشن یا دیگر نقشمایه ها ویژگی بخش تراز ثالثه اند که به ناظر از همه نزدیک تر می نماید0این روشنه ها لاجرم به پسنشین ترین نظامالگو های ثانویه تعلق می گیرند و بدینسان عمق بصری با توازنی پدید می اورند0
رنگها،نمایشگر اندازه ی نسبی آشکاری هستند ،چون رنگهای روشن مایل به انبساط اندو رنگهای تیره مایل به انقباض0زرد فراخمایه ترین رنگها می نماید ودر پی ان سفید،سرخ ،سبز،آبی و سرانجام سیاه قرار داردکه تنکمایه ترین رنگهاست0گزینش عاقلانه ی شکوفه های کوچک سفید یازرد در تراز های ثالثه، که پیش تر مطرح شد، شاهدی است برای آگاهی هنرمند سنتی از این ظرایف کاربرد رنگ0
قوانین آمیزش بصری رنگ با تضاد های همزمان یا متوالی رنگها سرو کار دارد 0اگر رنگها پر تضاد در مساحت های کوچک ارائه شده باشند به چشم از هم شناخته نمی شوند و خبط بصر به بار می اورند0اگر سرخ و سبز در امیزند حاصل کار قهوه ای گلفام است0
رنگ در معماری اسلامی
در معماری اسلامی به خصوص مساجد ،نقوش گچبری ها ،آجر کاریها و کاشی کاریها بر مبنای معنای سمبولیک هر یک از انها و حس پویای زیبا پسندی مذهبی مردمان انتخاب می شوند0ختایی ها ،اسلیمی ها و دیگر نقوش کاشیکاری که با رنگ های ملایم و تضاد های دلنشین کنار هم و در لابلای هم می خزند ،چشم را با منحنی های بیکران به هم بافته شان به مسیر های بی انتهای مامنی نامعلوم و بهشتی گم شده سوق می دهند0
بیشترین قسمت سطوح کاشی کاری به رنگ های سردی چون زنگاری ها ،فیروزه ای ها و لاجوردی ها تعلق دارد0لاجوردی ها ورنگ های آبی خام،عمق دارند که آدمی را به بی نهایت و به جهانی خیالی و دست نیافتنی می برند0ابی گستردگی و وسعت آسمان صاف را به یاد می آورد0نشانه صلح است و بهجت و فرحناکی ورنگ بی گناهی 0نور ابی،کسانی راکه بی قرارند،ارام می کند0آبی همواره متوجه درون است و جنبه های گوناگون روح آدمی را نشان می دهد ،در فکر و روح اوداخل می شود و باروان او پیوند می خورد0آبی معنی ایمان می دهد واشاره ای است به فضاییلایتناهی وروح0برای مردم مشرق زمین ،آبی سمبل جاودانگی است0وقتی به تاریکی می گراید،معنی وهم ،بیم،وغم واندوه،یامرگرا به خود می گیرد0مردمان آیین پرداز باستان،به قداست فیروزه ای معتقد بودند 0به زعم انها،فیروزه سوی چشم را زیاد می کرد0رنگ رویش وتعالی بود،نازایی و بی باری را از بین می برد،عزت وسلامت نفس می اورد ،و نقشی داشت در چیرگی نور بر ظلمت0
لاجورد رنگ عالم مثال است،حکمت عالیه عالم علوی است 0تماشای این رنگ،تماشای وسعت درون است،رسیدن به شعور را زناک و شهود متاعلی است0بیانگر بیکرانگی آسمان آرام و تفکر بر انگیز سحرگاهان صاف و صمیمی است0
در زمینه کاشیکاری ،این رنگ به نهایت گویایی می رسد و همچون سینه فراخ لاجوردین سپهر،تمامیت فضای میان نقش ها را می اکند و نقوش زیر زرد و نارنجی در میانه ان بسان ستارگانی در اسمان بیکرانه شب هنگام ، می درخشند0
در این عرصه ،هر عاملی که به کار گرفته می شود و هر فنی که مایه زایش و افرینش اثری است،نشان از جهان علوی دارد و هر نقش ورنگ ،در تمام نماد وسمبل ،بیانگر چیزی از همان عالم است وهنر مند در این فرایند ،در مقام انسانی است که به صورت ،دیدار و حقیقت اشیا در ورای عوارض و ظواهر می پردازد0او صنعتگری است که هم عابد است وهم زائر،وبرای این است که صورت خیالی هنر اسلامی متکفل محالات و ابداع نور جمال ازلی حق تعالی است ؛ نوری که جهان در آن آشکار می شود و حسن جمال اورا چون اینه جلوه می دهد.
نتیجه:
لذت ارتجالی از زیبایی رنگ ونوربی شک با معانی ماورای طبیعی نور و تصاویر استعاری حاصل از رخشندگی و تابندگی مطلق آن قابل حس است.
رنگ ها هر یک نشانگر موجودیتی خاص هستند ،ویژگی هر رنگ با خصوصیت هر وجودی تطابق دارد ،رنگ ها به آنها شخصیت می دهند و هر کدام را متمایز از دیگری می کنند این موجودیت شامل حالات روحانی ،دوره های مختلف زندگی زمان و عناصر چهارگانه و... می باشد.
فصل دوم : کاشی کاری
سابقه تاریخی
کاشی سازی و کاشیکاری که بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران ،وبه طور اخص بناهای مذهبی به کار گرفته شده ، دارای ویژگی های خاصی است0
این هنر و صنعت از گذشته بسیار دور در نتیجه مهارت ،ذوق و سلیقه کاشی ساز در مقام شیئی ترکیبی متجلی گردیده ،بدین ترتیب که هنرمند کاشیکار با کاربرد و ترکیب رنگهای گوناگون و یادر کنار هم قرار دادن قطعات ریزی از سنگهای رنگی و بر طبق نقشه ای از قبل طرح گردیده ،به اشکال متفاوت وموزون از تزینات بنا دست یافته است0
طرح های ساده هندسی ،خط منحنی ،نیمدایره،مثلث،و خطوط متوازی که خط عمودی دیگری بر روی انها رسم شده از تصاویری هستند که بر یافته های دوره های قدیمی تر جای دارند،که به مورور نقش های متنوع هندسی ،گل و برگ،گیاه و حیوانات که باالهام و تاثیر پذیری از طبیعت شکل گرفتند پدیدار می گردند،و در همه حال مهارت هندمند و صنعت کار ، در نقش دادن به طرحها و هماهنگ ساختن انها ،بارزترین موضوع مورد توجه می باشد0
این نکته را باید یاد اور شد که مراد کاشیگر و کاشی ساز از خلق چنین اثار هنری هرگز رفع احتیاجات عمومی وروزمره نبوده ،بلکه شناخت هنرمند از زیبایی و ارضای تمایلات عالی انسانی و مذهبی مایه اصلی کارش بوده است 0مخصوصا"اگر به یاد اوریم که هنرهاییی کاربردی بیبشتر جنبه کاربرد مادی دارند ،حال انکه خلق اثار هنری نمایانگر روح تلطیف یافته انسان می باشد0
هنر کاشی کاری معرق، ترکیبی از خصایص تجریدی و انفرادی اشیا و رنگهاست ،که بیننده را به تحسین ذوق وسلیقه واعتبار کار هنرمند در تلفیق و ترکیب پدیده های مختلف وادار می سازد0
وجه تسمیه کاشی
جغرافی نویسان قدیم عرب شهر کاشان را قاشان نوشته اند ،ودر شرق زمین ساخت یک نوع اجر معروف به کاشی یا کاشانی به این شهر نسبت داده شده است0
هنر در عرصه معنا
در تذهیب ها ،گچبری ها ،و معماری و کاشی کاری ،هر تصویر ی، نشان از بهشت مثال روح دارد0
ضمنا" انچه فرش را پیوند و یگانگی می دهد همانا پود است که در حواشی ظاهر می شود0از نظرگاه سمبولیسم هنر دینی تارهای پود مانند "اسما و صفات خدا "است که زیر بنای همه هستی است اگر ان را از فرش بکشیم سراسر می پاشد0
باکمی تعمق روشن می گردد که هنرمندی که همه نیروهای باطنی خودرا برای به وجود اوردن اثاری که ابعاد ان از چند سانتی متر فراتر نمی رود گرد می اوردو همه پریشانیهای خاطررا به هنگام طرح دقیق و رنگ امیزی و قلم زنی و اتصال ظریف چوب و کاشی وفلز و ایجاد خطوط و نقوش برروی فلزات و شیشه و کاشی و چوب از یاد می برد و جمعیت خاطر را جایگزین انها می سازد، در ان حال امادگی برای الهامات و پذیرش صور خیالی ابداعی ،پیدا می کند استادانی که با قلم گیری ظریف سروکار دارند مجبورند نفس را در سینه حبس نمایند و مرتبا"لحظاتی چند به این حالت کار کنند0معلوم است که در اثار این گونه هنرمندان چه اندازه رنج و درد و زحمت وجود داشته که طبیعتا"در نفوس انها اثری تهذیبی و پالایشی دارد، و خود یک نحوه ریاضت روحانی است که در مراحل بعد با ادمی همراه می شود که سیرر وسلوک هنرمند را هنگام کار بیان می کند0
از روحانیت هنر در اسلام است که بسیاری از هنرمندان اهل سیر و سلوک بوده و ادابی معنوی را در صنایع اسلامی ایجاد کردند و به همین جهت صوفیه برای انان ادابی معنوی پرداختند که از معماری گرفته تا چیت سازی را در بر می گرفت و به این فنون روحانیتی عمیق می بخشد0علاوه بر این ،اوضاع خاص حاکم بر هنر های مستظرفه خود بر این حالت می افزود و ان عبارت از ریزه کاریهای مندرج در کار صنایع بود 0
کاشی کاری در دوره های مختلف ایران
در ایران مراوده فرهنگی ،اجتماعی ، نظامی ،دادو ستد های اقتصادی و رابطه صنعتی ، گذشته از ممالک همجوار با ممالک دور دست حتی از دوران تاریخی سابقه داشته است0این روابط تاثیر متقابل فرهنگی را در بسیاری از شئون صنعتی و هنری به ویژه هنر کاشی کاری و کاشی سازی به همراه داشته ،که اولین اثار و مذاهب این هنر در اواخر هزاره دوم ق0م0 جلوه گر می شود0در کاوش های باستان شناسی چغازنبیل ،شوش وسایر نقاط باستانی ایران،علاوه بر لعاب روی سفال ،خشت های لعاب دار نیز یافت شده است0فن و صنعت موزاییک سازی یعنی ترکیب سنگ های کوچک و طبق طرح های هندسی و با نقوش مختلف زیبا در این زمان به اوج ترقی و پیشرفت خود رسیده است0
تزینات به جای مانده از زمان هخامنشیان حکایت از کاربرد اجرهای لعاب دار رنگین و منقوش و ترکیب انها دارد،بدنه ساختمان های شوش و تخت جمشید با چنین تلفیقی ارایش شده اند ،دو نمونه جالب توجه از این نوع کاشی کاری در شوش بدست امده که به "شیران وتیر اندازان"معروف است علاوه بر موزون بودن و رعایت تناسب که در ترکیب اجزای طرحها به کار رفته ،نفش اصلی همچنان حکایت از وضعیت و هویت واقعی سربازان دارد0چنانکه چهره ها از سفید تا تیره و باالاخره سیاه رنگ می باشد، وسایل زینتی مانند گوشواره و دستبندهایی از طلا در بردارند و یا کفش هایی از چرم زرد رنگ به پادارند0از تزینات کاشی همچنین برای ارایش کتیبه ها نیز استفاده شده است 0 رنگ متن اصلی کاشی های دوره هخامنشیان اغلب زرد ،سبز و قهوه ای می باشد و لعاب روی اجر ها از گچ و خاک پخته تشکیل شده است0
در دوره اشکانیان صنعت لعاب دهی پیشرت قابل ملاحظه ای کرد ،و به خصوص استفاده از لعاب یکرنگ برای پوشش جدار داخلی و سطح سفالین معمول گردید، و همچنین غالبا" قشر ضخیمی از لعاب بر روی تابوت های دفن اجساد کشیده شده است0در این دوره به تدریج استفاده از لعاب هایی به رنگ های سبز روشن و ابی و فیروزه ای رونق کرده است0
طرح های تزینی این دوره از نقش های گل و گیاه ،نخل های کوچک، برگ های شبیه گل لوتوس و تزینات انسانی و حیوانی است0
در عصر ساسانیان هنر و صنعت دوره هخامنشیان مانند سایر رشته های هنری ادامه پیدا کرد ، و ساخت کاشی های زمان هخامنشیان با همان شیوه و با لعاب ضخیم تر رایج گردیده است0نمونه های متعددی از این نوع کاشی ها که ضخامت لعاب انها به قطر یک سانتی متر می رسد در کاوش های فیروز اباد و نیشابور به دست امده است0در دوره ساسانیان علاوه بر هنر کاشی سازی هنر موزاییک سازی نیز متداول گردید0 رنگ امیز های متناسب ، ایجاد هماهنگی و رعایت تناسب از ویژگی های کاشی کاری های این دوره می باشد 0
پس از گسترش دین اسلام به مرور ،هنر کاشی کاری یکی از مهمترین عوامل تزیین و پوشش برای استحکام بناهای گوناگون به ویژه بناهای مذهبی گردید0یکی از زیباترین انواع کاشی کاری را در مقدس ترین بنای مذهبی یعنی قبه الصخره به تاریخ قرن اول هجری می توان مشاهده کرد0
از اوایل دوره اسلامی کاشیکاران و کاشی سازان ایرانی مانند دیگر هنرمندان ایرانی پیش قدم بوده و طبق گفته مورخین اسلامی شیوه های گوناگون هنر کاشی کاری را با خود تا دورترین نقاط ممالک تسخیر شده یعنی اسپانیا نیز برده اند0
هنرمندان ایرانی از ترکیب کاشی هایی با رنگ های مختلف به شیوه موزاییک نوع کاشی های "معرق"را به وجود اورده اند0و خشت های کاشی های ساده و یکرنگ دوره قبل از اسلام را به رنگ های متنوع امیخته و نوع کاشی "هفت رنگ"را ساختند0 همچنین از ترکیب کاشی های ساده با تلفیق اجر و گچ نوع کاشی های معلقی را پدید اوردند0و به این ترتیب از قرن پنجم هجری به بعد کمتر بنایی را می توان مشاهده کرد که بایکی از روش های سه گانه فوق و یا کاشی های رنگی تزیین نشده باشد0
انواع کاشی:
1-کاشی یکرنگ 2- کاشی معرق 3-کاشی هفت رنگ 4-کاشی زرین فام 5- کاشی با تلفیق اجر6-کاشی معلقی
سیر تحول هنر کاشی سازی از اوایل دوره اسلامی تا عصر حاضر
ارزش و اعتبار معماری ایران تا حدود زیاد ی به تزینات ان بستگی دارد 0کاشی کاری از مهم ترین خصوصیات معماری بوده ،و بسیاری را عقیده بر این است که ایران اولین کشوری بوده که از کاشی به عنوان عاملی برای تزئین و سپس استحکام بنا از ان بهره گرفته است0قبل از رواج کاشی کاری در معماری تقریبا"از اوایل دوره سلجوقیان اغاز می شود ،"اجرکاری "و "گچ کاری"دو عنصر مهم در تزیینات بودند0شیوه اجرکاری در معماری ایران منجر به "کاشی کاری گردیده است 0
از اوایل دوره اسلامی تا قرن چهارم هجری، گچبری ، " نقاشی" و " سنگ کاری " بیشترین تزئینات بناهای مذهبی و غیر مذهبی را در بر گرفته ، به نظر می رسد بهره گیری از تزئینات اجر تا قبل از حدود سال سیصد هجری چندان متداول بوده است0
در دوره غزنویان نیز اجر کاری از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و هنرمندان و معماران این دوره بسیاری از بناها را با اجر تزئین کرده اند0
با اغاز قرن پنجم هجری ،شیوه اجر کاری که در اغاز از شرق ایران شروع شده بود تقریبا"در تمامی نقاط در تمامی نقاط به خصوص قسمت شمال متداول گردید،و بناها ی مذهبی و غیر مذ هبی با این شیوه تزیین شدند0
از دوره سلجوقیان هنرمندان به رموز ساخت اجرهای لعابدار اشنا بوده اند ،هم چنین پاره یی از منابع اولیه و تاریخی حکایت از ان دارد که در اوایل دوره اسلامی بناها با نوعی کاشی اراسته شده اند0
معماران ایرانی در اوایل دوره اسلامی در پوشش اجر با لعاب یکرنگ پیشقدم و مبتکر بودند و در رنگ امیزی کاشی ،رنگ ابی فیروه ای را بر سایر رنگها برتری دانسته و مورد توجه قرار داده ، و همراه با تلفیق اجر کاشی های فیرو زه یی رنگ استفاده کرده اند و به نحوه مانند نشانیدن نگین انگشتری ، تکه های رنگین کاشی را به اشکال هندسی در اندازه های مختلف میان اجر های قالب زده ویا در بین اجر های تزئینی به صورت کتیبه های کوفی قرار داده اند 0
در دوره کوتاه مدت خوارزمشاهیان هنر اجر کاری و کاشی کاری یکرنگ به شیوه دوره متقدم ادامه یافت0 سردر ورودیه بناها مزین به سوره های قرانی به خط کوفی به رنگ فیروزه یی زیباترین نوع تزیین بنا با کاشی یکرنگ را در بر می گیرند0
حملات "مغول" زمانی فعالیت های هنری را دچار وقفه ساخت ولی به تدریج از اواسط قرن هفتم هجری ،با پذیرش دین اسلام توسط حکمرانان ایلخانی ، احداث بناهای مذهبی و غیر مذهبی همراه با تزینات اجر کاری و کاشیکاری اغاز گردید0از این زمان به بعد استفاده از رنگهای دیگری چون زرد ،نیلی ،قهوه یی ،سیاه و سفید رواج یافت0
تزینات کاشیکاری که تا دوره ایلخانی فقط سطوح خارجی بناها را مزین می کردند،از این دوره به بعد برای پوشش سطوح داخلی بناها نیز به کار گرفته می شدند0
در اواخر دوره ایلخانیان و آغاز عهد تیموریان هنر کاشیکاری با سابقه یی در حدود سه قرن ، به زیباترین شکل خود یعنی کاشی "معرق " نمایان گردید0

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   31 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رنگ

کارآموزی رنگ و ترکیبها پروژه

اختصاصی از اینو دیدی کارآموزی رنگ و ترکیبها پروژه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کارآموزی رنگ و ترکیبها پروژه


کارآموزی رنگ و ترکیبها پروژه

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات:35

 

فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه
چند رنگ پرکاربرد
بازتاب های رنگ
رنگ‌بندی
قرمز
زرد
سبز
آبی
بنفش
قهوه‌ای
سفید
سیاه
رنگ‌های گرم
رنگهای سرد
رنگ‌های زنده
رنگ‌های مرده یا کدر و یا کلی
رنگ‌های روشن
رنگ‌های تیره
فهرست مطالب
عنوان صفحه
ترکیب ‌های تهاجمی
ترکیب‌های آرام
ترکیب‌های خون گرم و مهیج
ترکیب‌های خون سرد وطیبعی
ترکیب‌های منطقی گرم
ترکیب‌های منطقی سرد
ترکیب‌های جوان
ترکیب های زنانه
ترکیب‌های شگفت انگیز
فهرست منابع

 

 


دانلود با لینک مستقیم


کارآموزی رنگ و ترکیبها پروژه