اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد ترانزیستور 26 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درمورد ترانزیستور 26 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

ترانزیستور را معمولاً به عنوان یکی از قطعات الکترونیک می‌‌شناسند. ترانزیستور یکی از ادوات حالت جامد است که از مواد نیمه رسانایی مانند سیلیسیم (سیلیکان) ساخته می‌شود.

تاریخچه :

سه نفر از دانشمندان لابراتوارهای بل در صدد کشف چیزی بودند که به جای لامپ رادیو به کار برند ولی کوچکتر و محکمتر باشد برق کمتری مصرف کند و دوام بیشتری داشته باشد و برر اثر کار زیاد نسوزد که ناگهان ترانزیستور را کشف کردند که تمام این خصوصیات را به علاوه مزایای بیشتری دارا است.در 30 ژوئن 1948 دکتر جان باردین و والد براتاین دانشمندان آزمایشگاه تحقیقاتی شرکت بل، واقع در نیویورک خبر اختراع خود را به عموم جهان رساندند. این اختراع ترانزیستور نام گرفت.یک ترانزیستور که بزرگتر از یک عدس نیست تقریباْ قادر است هر کاری را که لامپ‌های خلاء انجام می‌دادند، انجام دهد. به علاوه کارهایی را هم که این لامپها قادر به انجام آن نبودند انجام می‌دهد. به مرور زمان ترانزیستور جای لامپهای خلاء را گرفت. درست مثل اتومبیل که جای گاریهای قدیمی و اسبی را گرفت.اگر چه ترانزیستور می تواند کارهای لامپ خلاء را انجام دهد، اما اصلاْ شباهتی به آن ندارد. نه کاتدی دارد و نه شبکه و صفحه ای حتی شکل ظاهری آن هم با لامپ خلاء کاملاْ متفاوت است. ترانزیستور یک وسیله یک سو کننده و نوسان ساز بسیار عالی است و رل مهمی در تمامی صنایع جدید به عهده دارد. ترانزیستور بدون آنکه نیازی به گرم شدن داشته باشد به محض برقراری اتصال و ولتاژ شروع به کار می کند. جریان مصرفی آن، یک هزارم جریان مصرفی لامپ معمولی است. به همین دلیل بسیار ارزانتر و استفاده از آْن ساده‌تر است.ترانزیستور و مدار کوچک یکپارچه این امکان را به وجود آورد که رادیوهای کوچک جیبی و تلویزیونهای کوچکتر با تصویر بزرگتر ساخته شود. یک صنعت کاملا جدید پا به عرصه وجود گاشت. امروز از برکت دستگاه تنظیم قلب که با ترانزیستور کار می کند قلب بسیاری از بیماران به حال عادی می طپد. نابینایان با کمک دستگاههای ترانزیستوری می توانند موانع را ببینند نوار قلبی بیمار بستری را به وسیله تلفن به کارشناس قبل در هر نقطه دنیا که باشد می فرستند. هواپیماهای جت با سیستم هدایت سبک وزنی مجهز هستند و بالاخره همین مدار بسته یکپارچه است که امکانات سفر بشر به ماه را فراهم نمود.مصرف ترانزیستور به طور روزافزونی رو به ازدیاد است. در رادیو، تلویزیون، مدارات الکترونیکی، هواپیما، رایانه، پزشکی و موشک ترانزیستور استفاده می‌شود. در ابتدا وجود ترانزیستور باعث شد که ارتباطات تلفنی راه دور، به طور مستقیم و بدون استفاه از اپراتور امکان پذیر شود. برای اولین بار در تاریخ، ارتباط بین دو شهر انگل وود و نیوجرسی با استفاده از ترانزیستور برقرار شد.امروزه بعد از گذشت حدود نیم قرن ازاختراع ترانزیستور و مشتقات آن کار به جایی رسیده است که هر کس می تواند در منزل رایانه شخصی داشته باشد. ترانزیستور معمولی چیزی بیشتر از دو تکه سیم بسیار کوچک که در یک پولک ساخته شده از ژرمانیم یا سیلیکن قرار داده شده نیست.تئوری کار ترانزیستور کمی پیچیده و تکنیکی است اما هر چه هست در ساخت آن از خواص نیمه رسانا استفاده شده است که از زمان کشف آن مدت زیادی نمی گذرد.در نیمه رساناها مثل ژرمانیم و سیلیکن تعداد کمی الکترون حامل جریان وجود دارد شاید یک الکترون در هر یک میلیون اتم. اگر چه این رقم خیلی کوچک است، اما می توان با تغییر ساختمان داخلی مواد، با استفاده از میدانهای الکتریکی این رقم را هزار برابر نمود.برای روشن تر شدن مفهوم بالا باید ساختمان اتم را کمی بیشتر مطالعه کرد. الکترونهای موجود در مواد نارسانا در مدارهای مختلف بهصورت حلقه ای در اطراف هسته اتم در چرخش هستند و سرعت زیاد و تولید انرژی فراوان سبب می شود که الکترونها نتوانند از مسیر خود منحرف و یا جابجا شوند.در نتیجه الکترونها امکان برقراری هیچ نوع جریان الکتریکی را نمی یابند. در اجسام نارسانا، پوسته الکترونی و یا باند ظرفیتی آن(آخرین حلقه الکترون دار به دور هسته اتم) از باند هدایت جدا بوده و انرژی بسیار زیادی لازم است تا یک الکترون را از پوسته الکترونی جدا کند و به باند هدایت کننده بفرستد. اما در اجسام رسانا مانند فلزات این پوسته الکترونی یا باند هدایت کننده تداخل پیدا کرده و الکترونهای به راحتی جابجا می شوند.در یک عنصر نیمه رسانا مانند ژرمانیم و یا سیلیکن الکترونهای موجود در باند ظرفیت نزدیک به باند هدایت کننده قرار ندارند اما می توان با تحریک خارجی آنها را در هم داخل کرد. به طور مثال گرمای محیط و اتاق می تواند تعداد زیادی الکترونهای اتم ژرمانیم را به باند هدایت بفرستد و در اثر این جابجایی حفره هایی در محل های قبلی الکترونها به وجود می آید.این حفره ها حامل بار مثبت بوده و حاضر به پذیرش الکترونهای عناصر قبلی و مواد دیگر هستند. حفره ها نه تنها الکترونها را می پدیرند بلکه خود به طرف باند هادی حرکت می کنند و در اثر این حرکت جریانی را به وجود می آورند و در عین حال الکترونها را هم در مسیر همین جریان با خود حمل می کنند.کمترین تحریک خارجی حفره ها را در جهت حفره هایی که از فرار لکترونها به سمت باند هادی به وجود آمده است به حرکت درآورده و این حفره های متحرک علاوه بر اینکه خود تولید جریان می نمایند، الکترونهایی را که از مواد خارجی دیگر به داخل اتم ژرمانیم وارد شده اند حمل کرده و در نتیجه باعث افزایش جریان می شوند.تشریحات آزمایشگاه تحقیقاتی بل در اول جولای سال 1948 چنین می گوید: کار ترانزیستور بر پایه این حقیقت که الکترونهای موجود در نیمه رساناها می توانند به دو صورت متفاوت جریان را برقرار کنند، قرار دارد. بیشتر الکترونهای موجود در نیمه رسانا اصولاٌ‌ کمکی به برقراری جریان نمی کنند. بلکه آنها در وضعیت ثابتی به هم چسبیده اند.درست مثل اینکه آنها را با چسب به هم چسبانده باشند. تنها وقتی که یکی از این الکترونها از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد ترانزیستور 26 ص

تحقیق و بررسی در مورد ترانزیستور 23 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق و بررسی در مورد ترانزیستور 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

ترانزیستور را معمولاً به عنوان یکی از قطعات الکترونیک می‌‌شناسند. ترانزیستور یکی از ادوات حالت جامد است که از مواد نیمه رسانایی مانند سیلیسیم (سیلیکان) ساخته می‌شود.

تاریخچه :

سه نفر از دانشمندان لابراتوارهای بل در صدد کشف چیزی بودند که به جای لامپ رادیو به کار برند ولی کوچکتر و محکمتر باشد برق کمتری مصرف کند و دوام بیشتری داشته باشد و برر اثر کار زیاد نسوزد که ناگهان ترانزیستور را کشف کردند که تمام این خصوصیات را به علاوه مزایای بیشتری دارا است.در 30 ژوئن 1948 دکتر جان باردین و والد براتاین دانشمندان آزمایشگاه تحقیقاتی شرکت بل، واقع در نیویورک خبر اختراع خود را به عموم جهان رساندند. این اختراع ترانزیستور نام گرفت.یک ترانزیستور که بزرگتر از یک عدس نیست تقریباْ قادر است هر کاری را که لامپ‌های خلاء انجام می‌دادند، انجام دهد. به علاوه کارهایی را هم که این لامپها قادر به انجام آن نبودند انجام می‌دهد. به مرور زمان ترانزیستور جای لامپهای خلاء را گرفت. درست مثل اتومبیل که جای گاریهای قدیمی و اسبی را گرفت.اگر چه ترانزیستور می تواند کارهای لامپ خلاء را انجام دهد، اما اصلاْ شباهتی به آن ندارد. نه کاتدی دارد و نه شبکه و صفحه ای حتی شکل ظاهری آن هم با لامپ خلاء کاملاْ متفاوت است. ترانزیستور یک وسیله یک سو کننده و نوسان ساز بسیار عالی است و رل مهمی در تمامی صنایع جدید به عهده دارد. ترانزیستور بدون آنکه نیازی به گرم شدن داشته باشد به محض برقراری اتصال و ولتاژ شروع به کار می کند. جریان مصرفی آن، یک هزارم جریان مصرفی لامپ معمولی است. به همین دلیل بسیار ارزانتر و استفاده از آْن ساده‌تر است.ترانزیستور و مدار کوچک یکپارچه این امکان را به وجود آورد که رادیوهای کوچک جیبی و تلویزیونهای کوچکتر با تصویر بزرگتر ساخته شود. یک صنعت کاملا جدید پا به عرصه وجود گاشت. امروز از برکت دستگاه تنظیم قلب که با ترانزیستور کار می کند قلب بسیاری از بیماران به حال عادی می طپد. نابینایان با کمک دستگاههای ترانزیستوری می توانند موانع را ببینند نوار قلبی بیمار بستری را به وسیله تلفن به کارشناس قبل در هر نقطه دنیا که باشد می فرستند. هواپیماهای جت با سیستم هدایت سبک وزنی مجهز هستند و بالاخره همین مدار بسته یکپارچه است که امکانات سفر بشر به ماه را فراهم نمود.مصرف ترانزیستور به طور روزافزونی رو به ازدیاد است. در رادیو، تلویزیون، مدارات الکترونیکی، هواپیما، رایانه، پزشکی و موشک ترانزیستور استفاده می‌شود. در ابتدا وجود ترانزیستور باعث شد که ارتباطات تلفنی راه دور، به طور مستقیم و بدون استفاه از اپراتور امکان پذیر شود. برای اولین بار در تاریخ، ارتباط بین دو شهر انگل وود و نیوجرسی با استفاده از ترانزیستور برقرار شد.امروزه بعد از گذشت حدود نیم قرن ازاختراع ترانزیستور و مشتقات آن کار به جایی رسیده است که هر کس می تواند در منزل رایانه شخصی داشته باشد. ترانزیستور معمولی چیزی بیشتر از دو تکه سیم بسیار کوچک که در یک پولک ساخته شده از ژرمانیم یا سیلیکن قرار داده شده نیست.تئوری کار ترانزیستور کمی پیچیده و تکنیکی است اما هر چه هست در ساخت آن از خواص نیمه رسانا استفاده شده است که از زمان کشف آن مدت زیادی نمی گذرد.در نیمه رساناها مثل ژرمانیم و سیلیکن تعداد کمی الکترون حامل جریان وجود دارد شاید یک الکترون در هر یک میلیون اتم. اگر چه این رقم خیلی کوچک است، اما می توان با تغییر ساختمان داخلی مواد، با استفاده از میدانهای الکتریکی این رقم را هزار برابر نمود.برای روشن تر شدن مفهوم بالا باید ساختمان اتم را کمی بیشتر مطالعه کرد. الکترونهای موجود در مواد نارسانا در مدارهای مختلف بهصورت حلقه ای در اطراف هسته اتم در چرخش هستند و سرعت زیاد و تولید انرژی فراوان سبب می شود که الکترونها نتوانند از مسیر خود منحرف و یا جابجا شوند.در نتیجه الکترونها امکان برقراری هیچ نوع جریان الکتریکی را نمی یابند. در اجسام نارسانا، پوسته الکترونی و یا باند ظرفیتی آن(آخرین حلقه الکترون دار به دور هسته اتم) از باند هدایت جدا بوده و انرژی بسیار زیادی لازم است تا یک الکترون را از پوسته الکترونی جدا کند و به باند هدایت کننده بفرستد. اما در اجسام رسانا مانند فلزات این پوسته الکترونی یا باند هدایت کننده تداخل پیدا کرده و الکترونهای به راحتی جابجا می شوند.در یک عنصر نیمه رسانا مانند ژرمانیم و یا سیلیکن الکترونهای موجود در باند ظرفیت نزدیک به باند هدایت کننده قرار ندارند اما می توان با تحریک خارجی آنها را در هم داخل کرد. به طور مثال گرمای محیط و اتاق می تواند تعداد زیادی الکترونهای اتم ژرمانیم را به باند هدایت بفرستد و در اثر این جابجایی حفره هایی در محل های قبلی الکترونها به وجود می آید.این حفره ها حامل بار مثبت بوده و حاضر به پذیرش الکترونهای عناصر قبلی و مواد دیگر هستند. حفره ها نه تنها الکترونها را می پدیرند بلکه خود به طرف باند هادی حرکت می کنند و در اثر این حرکت جریانی را به وجود می آورند و در عین حال الکترونها را هم در مسیر همین جریان با خود حمل می کنند.کمترین تحریک خارجی حفره ها را در جهت حفره هایی که از فرار لکترونها به سمت باند هادی به وجود آمده است به حرکت درآورده و این حفره های متحرک علاوه بر اینکه خود تولید جریان می نمایند، الکترونهایی را که از مواد خارجی دیگر به داخل اتم ژرمانیم وارد شده اند حمل کرده و در نتیجه باعث افزایش جریان می شوند.تشریحات آزمایشگاه تحقیقاتی بل در اول جولای سال 1948 چنین می گوید: کار ترانزیستور بر پایه این حقیقت که الکترونهای موجود در نیمه رساناها می توانند به دو صورت متفاوت جریان را برقرار کنند، قرار دارد. بیشتر الکترونهای موجود در نیمه رسانا اصولاٌ‌ کمکی به برقراری جریان نمی کنند. بلکه آنها در وضعیت ثابتی به هم چسبیده اند.درست مثل اینکه آنها را با چسب به هم چسبانده باشند. تنها وقتی که یکی از این الکترونها از جای خود خارج شود و یا به طریقی یک الکترون خارجی به مجموعه آنها وارد شود، جریان برقرار می شود. به زبان دیگر اگر یکی از الکترونهای موجود در مجموعه به هم چسبیده از محل خود جدا شود حفره ای که در اثر این جابجایی بوجود می آید مانند حباب هوای موجود در مایع می تواند حرکت کند و جریانی را برقرار سازد.در ترانزیستوری که از واد نیمه رسانا ساخته شده است به طور معمول فقط در اثر ورود الکترون اضافی شروع به برقراری جریان می کند. جریان از نقطه ورود الکترون که ولتاژ مثبت کمی دارد شروع به حرکت کرده و از محل خروج الکترون خارج می شود ولتاژ نقطه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد ترانزیستور 23 ص

عملیات سازی سیاسی

اختصاصی از اینو دیدی عملیات سازی سیاسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

... حتی اگر ما این مبالغ را به تعداد رأی دهندگان ثبت نام شده تقسیم نماییم باز هم اختلاف قابل توجه است. مخارج در زوریخ بیش از سه برابر لوسرن و تقریباً چهار برابر ژنو بود. و مطلب پایانی اینکه گروههای سیاسی احزاب راست توزیع آگهی های روزنامه را تماماً به خود اختصاص داده بودند.

عملیاتی نمودن مدل

متغیر وابسته ما گزینه انتخاباتی است. با توجه به تعداد زیاد احزاب در رقابت و اندازه نسبتاً کوچک نمونه هایمان از مطالعه گزینه انتخاباتی برای هر حزب مجزا خودداری می کنیم. در حقیقت احزاب را براساس نزدیکی ایده ئولوژیکی آنها گروه بندی می کنیم. ما برای این منظور از موقعیت متوسط رأی دهندگان هر ایالت در یک مقیاس چپ- راست استفاده می کنیم. بر این اساس می توانیم در ژنو و لوسرن دو گروه از احزاب (چپ و راست) و در زوریخ سه گروه (چپ، میانه و راست ) را متمایز کنیم.

شاخص تعیین کننده ما درباره سطح آگاهی سیاسی شهروندان بر مبنای مجموعه ای از سؤالاتی است که آگاهی آنها را درباره امور سیاسی سوئیس و آگاهی خاص آنها را درباره انتخابات مورد سنجش قرار می دهد. سه پرسشی که درباره سیستم سیاسی بود در اولین موج صفحه استفاده شد؛ از پاسخ دهندگان خواستیم تعداد احزابی را که در دولت فدرال وجود دارد، نام رئیس فعلی دولت فدرال و تعداد امضاهایی را که برای آغاز یک طرح عمومی در سطح فدرال لازم است را قید کنند. پرسشهایی که آگاهی خاصی را درباره انتخابات سال 1999 بررسی می کرد در موجهای دو و سه پرسیده شد: پاسخ دهندگان می بایست نام نامزدهای شورای ایالتی (مجلس بالا در پارلمان) ایالت خود، تعداد کرسیهایی را که ایالت آنها در شورای ملی دارد و وابستگی حزبی سه کاندیدای برجسته شورای ملی ایالت خود را قید می کردند. با افزودن این متغیرها یک مقیاس پانزده نمره ای (با آلفای کرونباخ 71/.) به دست آوردیم که حول میانگین آن متمرکز کرده بودیم. محدوده مقیاس حاصله از 6- (کمترین سطح آگاهی ) تا 8+ (بالاترین سطح آگاهی ) قرار داشت.

به عنوان شاخصی از جهت گیری ایده ئولوژی از تعیین موقعیت خود براساس یک مقیاس یازده نمره ای چپ- راست در محدوده 5- (چپ) تا 5+ (راست) استفاده کردیم. شناسایی حزبی متغیری با دو وضعیت است که با 1 برای رأی دهندگانی که می گویند با یک حزب احساس نزدیکی می کنند و 0 برای سایر رأی دهندگان است کد بندی می شود. مانند تعیین موقعیت چپ- راست خود درباره شناسایی حزبی هم در طی اولین موج صفحه سؤال شد.

برای شناسایی زمان بندی تصمیم گیری در دادن رأی ما به ثبات قصد رأی دهی در طول موجهای صفحه متکی هستیم. رأی دهندگانی که تمایل رأی دهی ثابتی در طول اولین موج دارند به عنوان افراد "از پیش تصمیم گیر" کد بندی می شوند. بقیه رأی دهندگان یعنی آنهایی که حزب خود را تغییر می دهند و کسانی که در طول اولین موج تصمیم نگرفته اند با عنوان "تصمیم گیرندگان زمان مبارزات" طبقه بندی می شوند. متغیرهای ساختگی حاصله مقدار 0 را برای از پیش تصمیم گیرندان و 1 برای تصمیم گیرندگان مبارزاتی اتخاذ می کنند.

مشخصات مدل

متغیر وابسته ما در دو ایالت (ژنو و لوسرن) می تواند دو وضعیت و در سومی (زوریخ) می تواند سه مقدار ممکن داشته باشد. بنابراین مدل ما با استفاده از یک واپس گرایی لگاریتمی در ژنو و لوسرن و یک واپس گرایی لگاریتمی چند نامه در زوریخ تخمین زده می شود.

به خاطر داشته باشید که ما به رابطه بین ایده ئولوژی و گزینه انتخاباتی و دقیقتر به نقش واسطه ای که توسط آگاهی سیاسی در این رابطه بازی می شود علاقه مند هستیم. بنابراین گزینه رأی دهندگان را هم به عنوان تابعی از تأثیر مشترک و مجزای موقعیت آنها در مقیاس چپ- راست و هم از سطح آگاهی سیاسی مدل می کنیم. اثر متقابل بین موقعیت ایده ئولوژی و آگاهی سیاسی را در متغیرهای ساختگی که زمان بندی تصمیم گیری در دادن رأی یا شناسایی حزبی را برآورد می کنند ضرب می کنیم. این امر امکان می دهد اثر مبارزاتی بین گروههای مربوطه تغییر کند (یعنی بین شهروندانی که سطوح مختلفی از آگاهی سیاسی دارند، تصمیمات خود را قبل یا در طول مبارزات انتخاباتی می گیرند، و به حزبی نزدیک هستند یا نه) و بنابراین ما را قادر می سازد تا فرضیات مربوطه خود را آزمایش کنیم.

بنابراین مدلی که ما آزمایش می کنیم به شکل زیر است:

که

لگاریتم طبیعی نسبت احتمال رأی دادن به حزب j به احتمال رأی دادن به حزبی که به عنوان گروه مرجع انتخاب می شود می باشد. باید این را هم اضافه کنیم که هیچ اثر مستقیمی از آگاهی سیاسی در سطح حمایتی برای گروه خاصی از احزاب نداریم. با اینحال برخی از نویسندگان نشان داده اند که سطوح آگاهی های سیاسی با سایر ویژگیهای شخصی مانند آموزش و درآمد هم همبستگی دارند و به همان نسبت تأثیر آنها بر گزینه انتخاباتی در آثار و نوشته های مربوطه (به عنوان مثال نیومن 1986) ذکر شده است. به منظور اجتناب از سوگیری احتمالی در آگاهی درآمد و آموزش را به عنوان متغیرهای کنترلی در تخمینهای خودمان در نظر گرفتیم. انتظار نداریم بین گزینش حزب با شناسایی حزبی یا با زمان بندی در تصمیم به رأی دهی رابطه ای پیدا کنیم.

مهمترین آزمایشات فرضیات ما توسط پارامترهای موارد مربوط به تعامل فراهم می شود. آنها نشان می دهند که چگونه یک اثر ایده ئولوژی به شکل تابعی از تجربه سیاسی، شناسایی حزبی و زمان بندی برای تصمیم گیری رأی دادن تغییر می کند. اما جالبترین کمیتها با مجموع این پارامترها مشخص می شود. به عنوان مثال در بین از پیش تصمیم گیران که با یک حزبی همسان قلمداد می شوند تغییر در اثر ایده ئولوژی که به تغییر در یک تجربه سیاسی متصل است با مجموع دو پارامتر مشخص می شود؛ یعنی آنهایی که اثر متقابلی دو طرفه ای بین ایده ئولوژی و آگاهی دارند() و آنهایی که تعامل سه طرفه بین ایده ئولوژی، آگاهی و شناسایی () دارند. برای ساده کردن ارائه این نتایج ما چهار متغیر را تعریف می کنیم که با مجموع پارامترهای بین گروههای مختلف رأی دهندگان مطابقت دارند: . این پارامترهای نشان می دهند که چگونه اثر ایده ئولوژی با آگاهی سیاسی در بین گروههای رأی دهندگان زیر تغییر می کند: از پیش تصمیم گیران بدون () یا با () یک شناسایی حزبی و تصمیم گیرندگان مبارزاتی بدون () و با () یک شناسایی حزبی. بنابراین اگر مدل تشکیل دیدگاه ما درست باشد باید بزرگترین مقدار این چهار ضریب باشد اما اگر شدت رقابت مخصوصاً پایین باشد باید کوچکتر باشد. تا آنجایی که سه ضریب دیگر مورد توجه باشد ما انتظار داریم آنها به صفر نزدیک باشند. اما اگر مخصوصاً رقابت شدید باشد باید بزرگتر شود.


دانلود با لینک مستقیم


عملیات سازی سیاسی

مقاله خود و دیگران را چقدر درک می کنید

اختصاصی از اینو دیدی مقاله خود و دیگران را چقدر درک می کنید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 54

 

خود و دیگران را چقدر درک می کنید ؟

EQ چیست ؟

یک تست برای تعیین میزان « شعور حسی »

EQ ( Emotional Intelligence ) همانطور که از نامش پیداست ،بمعنای درک عاطفی ویادر اصطلاح « شعور حسی » است.درواقع این لفظ به آن دسته از عوامل موفقیت زا در فرد اطلاق می شود که از لحاظ حسی(احساسی ) و شخصیتی به بلوغ وتکامل رسیده باشد . اینوع حس بر تأثیر احساس در توانایی برونگری ما ونیز درک خودودیگران تأکید دارد . برای اینکه ازمیزان این حس در خودتان آگاهی یابید به پرسشهای زیر پاسخ دهید و امتیازات را محاسبه کنید .

منبع : اینترنت

مترجم: رعنا ابوتمن

خانواده درمانی و سلامت بهداشت روانی

مقدمه

ظهور بیمارستانهای روانی بزرگ در حومه یا دور از شهرها ، میراث روشنگری قرن هیجدهم است . این بیمارستانها که به دلایلی درحومه شهرها و یا محیطهای روستایی قرار دارند ، طبیعتاً با مشکلاتی مواجه اند که عملاً موفقیت آنها را مورد تردید قرار می دهد. قرار داشتن بیمارستانها در محیط انزوا ودور از شهر ،به منزلة راندان بیماران از محیط جامعه است که برای بیمار یک تجربه اجتماعی منفی بشمار می آید .زیرا از یکسو خانواده و محیط طبیعی ،خود را با فقدان وجود او تطبیق می دهند و از سوی دیگر بیمار هم خود را بامحیط بیمارستان تطبیق داده و بازگشت او به دامن خانواده وجامعه هر روز دشوارتر می شود . لذا بستری شدن در بیمارستان ، روال زندگی عادی بیمار را دچار وقفه میکند . بنظر می رسد در بیمارستانهای بزرگ بجای درمان ، انضباط وکنترل شدید اصل عمده است . که اکثر متخصصین حرفه ای بر این اصول سنتی و بظاهر روان درمانی موافق نیستند . بنظر « جی هی لی »1 این عدم موفقیت ، برنامه های کارآموزی و تربیت درمانگرا هم در بر می گیرد .

مشابه همین مشکلات دامنگیر ما هم هست . ظاهراً راه حل موجود و قابل توصیه ایجادمراکز بهداشت روانی جامعه یا کلینیکهای کوچک در سطح شهرهاست .

تأسیس « مراکز بهداشت روانی جامعه »‌ و حتی « رواندرمانی خانواده » تلاشی است برای بازگشت دادن بیماران روانی به دامن جامعه و درمان آنها در بستر طبیعی محیط

________________________________________________

1.Jay Haley

زندگی خود آنها . این مراکز نسبت به بیمارستانهای روانی به مراتب کوچکتر ، کم خرجتر و در سطح جامعه پراکنده است . خدمات هرواحد بهداشت روانی مختصراً به قرار زیر است :

خدمات سرپایی :

فرد دچار اختلال ،میتواند بی آنکه از محیط خانواده ، مدرسه ،کار و دوستان خود جدا شود ، هفته ای یک یا دوباره در برنامه درمان شرکت کند .خدمات درمانی در فاصله نزدیک در دسترسی بیمار قرار دارد .حتی « عملیات اقماری »گروه های سیار مرکز می تواند خدمات را باز هم به اعضای جامعه نزدیکتر کند . به اقتضای برنامة درمان می توان اعضای خانواده ، دوستان و همکاران بیمار را هم در درمان شرکت داد .مرکز می تواند برای بیمارانی که از بیمارستان مرخص شده اند برنامة درمان هفتگی یا کنترل کامل ماهانه برقرار کند .

2- خدمات بستری :

برای کیسهای حادتر که به دلایل گوناگون ، بستری شدن آنها الزامی است ،مرکز، بیماران رابصورت پاره وقت روزانه یا شبانه بستری می کند . در « بیمارستان روزانه » بیمار از ساعت 9 صبح تا 5 بعد از ظهر بستری می شود و بعد از شرکت در فعالیتهای درمانی روز به دامن خانواده، دوستان و زندگی عادی خود بر می گردد . در (بیمارستان های شبانه ) به عکس ، بیمار ساعت 9 صبح تا 5 بعد از ظهر سر کار میرود و بعد به بیمارستان باز می گردد. هر دوی این موارد ، تأکید بر این است که منابع ارضاء ، عزت نفس و تعامل اجتماعی بیمار حفظ شود تا اینکه او به یک بیمار مزمن تبدیل نگردد .

درمواردی اگر بستری شدن مداوم بیمار لازم باشد، بیمار در درجه اول در بیمارستان عمومی بستری می شود تا امکان تماس او و خانواده به یکدیگر بیشتر باشد و تنهادر موارد خیلی حادتر در بیمارستان روانی بستری خواهد شد.

3- خدمات اورژانس :

ازمحسنات عمده مراکز بهداشت روانی ایجاد خدمات اورژانس جهت کمک رسانی فوری درمواردبحرانهای شخصی ،حملات شدید اضطراب ،افسردگی شدید ،تمایلات خودکشی ،ناراحتیهای ناشی از اعتیاد و سایر فوریتهای روانی است .در مواردی بخش اقماری کلینیک در تمام طول شب و ایام تعطیل جهت عرضة فوریتهای روانی باز


دانلود با لینک مستقیم


مقاله خود و دیگران را چقدر درک می کنید

چگونه امت پیامبر فرزند پیغمبر را کشتند

اختصاصی از اینو دیدی چگونه امت پیامبر فرزند پیغمبر را کشتند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

چگونه امت پیامبر فرزند پیغمبر را کشتند:

 حوادث سخت عاشورا و کربلا 50 سال بعد از وفات رسول الله واقع شد آنهم به دست مسلمانان و پیروان رسول الله ، مردمی که معروف به تشیع و دوستی آل علی بود به دست مسلمانان که شهادتین می دادند، نماز می خواندند، روزه میگرفتند، حج می رفتند به آئین اسلام، ازدواج و اموات خود را به خاک می سپاردند به دست کسانی که با علی و پیامبر زندگی می کردند آن همه کرامتها و صحبتها و نما خواندن های پیامبر و علی ماتوس بودند.

به یقین نمی توان گفت منکر اسلام بودند و حتی منکر امام حسین (ع) هم نبودند و به جرأت یقین داشتند مقام امام حسین(ع) افضل از یزید بوده پس چطور شد که اولا حزب ابوسفیان زمام حکومت را به دست بگیرد ابوسفیانی که قائد اعظم مشرکین بود و با پسرش معاویه دوش به دوش با اسلام می جنگیدند و همان معاویه سی سال بعد از وفات پیامبر والی شام  و سپس 20 سال خلیفه مسلمین شد یعنی 20 سال جنگید (با اسلام) ثانیا خود شیعیان ظاهری ، قاتل امام شدند کوفیان در عین علاقه به اهل بیت و حسین (ع) با او جنگیدند.

اول به خاطر رعب و وحشت بود که از زمان زیاد (پدر ابن زیاد ، یا عبیدالله بن زیاد) و معاویه شروع شده بود

دو جنبه قیام عاشورا:

حادثه و تاریخچه کربلا دو صفحه دارد یک صفحه سفید و نورانی دیگری صفحه سیاه و ظلمانی که هر دو صفحه در این صحنه روزگار دنیا، بی نظیر است.

صفحه ظلمانی از آن نظر که در آن فقط جنایت دیده می شود که شاید به جای حادثه بهتر باشد فاجعه بنامیم. می بینیم، آب ندادن به انسانها را می بینیم، زن و بچه اسیر و تشنه را شلاق زدن می بینیم، اسیر را بر شتر بی جهاز سوار کردن می بینیم ترساندن زن و بچه های یتیم و آتش زدن خیمه های آنها را می بینیم عریان کردن سر بهترین زنان دنیا را می بینیم که جانیان آن یزید بن زیاد و عمرسعد و شمر و خولی و حرمله و .... می باشند.

در دنیا جنگهای بسیار دیده شده مانند جنگهای صلیبی ، جنگ اروپایئان در اندلس ،کشتار آمریکائیان در ویتنام و ...  ولی این طور فاجعه ای دیده نشده که اهل بیت و دوستان و بزرگان خود را اینگونه به شهادت برسانند.

صفحه نورانی آن، که مقدس، و دارای درس اخلاقی ولی گریه آور است افتخارات امام و یارانش و اسراط، می باشند که چگونه ایثار و فداکاری را برای  بشریت به ارمغان آورده اند این صفحه نورانی بحدی است که دستگاه بنی امیه به اشتباه خود پی برد و هر کدام تقصیر را به گردن دیگری انداخت و دیدند که پیکر بی روح حسین(ع) از زنده ایشان برای آنها مزاحمتر است.

تربت مرقد امام، کعبه صاحبدلان شد بطوریکه زینب(س) فرمود (کدکیدک ، واسع سعیک ، ناصب جهدک فو لله لاتمحوذکرنا، ولا تمیت و حینا) (هر نقشه ای که داری ، بکار ببر ولی مطمئن باش تو نمی توانی بردار مرا بکشی ، برادرم زندگیش طوری دیگر است او نمرد بلکه زنده تر شد) حتی خود امام در شب عاشورا می فرماید: (من یارانی در جهان بهتر از یاران خود سراغ ندارم و شما را بر یاران جنگ بدر که یاران پیغمبر بودند ترجیح می دهم) و اشخاص نورانی کننده این صفحه امام حسین ، حضرت اباالفضل ، علی اکبر، علی اصغر، حبیب بن مظاهر ، زهیر،  مسلم بنی عقیل و  مسلم بن عوسجه هستند.

شب عاشورا :

وقتی سپاه عمر سعد نزدیک خیمه ها شد امام به حضرت عباس فرمود سوار شو و خودت را به لشگر عمر سعد برسان ببین چه خبر است و چه می خواهند حضرت اباالفضل با زهیر بن قیس و حبیب بن مظاهر جلوی آنها رفتند و فرمودند من از طرف امام پیام آورده ام که ببینم چه خبر است. عمر سعد گفت امیر ابن زیاد گفته به شما پیشنهاد بدهم یا تسلیم شوید یا با شما بجنگیم، اطاعت حضرت عباس از امام را ببینید فرمود من از طرف خودم نمی توانم چیزی بگویم از امام جواب خواهم گرفت و حضرت عباس نزد امام می آید و همراهان او مقابل سپاه عمر سعد می مانند حبیب بن مظاهر به آنها گفت: به خدا فردای قیامت، پیش خدا بد مردمی باشند آن مردمی که کشته باشند ذریه پیغمبر خود را و خاندان و اهل بیت او را.  شخصی به او اهانت کرد و گفت از خودت تعریف نکن تو نزد ما از شیعیان این خانواده نبودی حبیب پاسخ می دهد: از این موقعیتی که اکنون دارم نمی فهمی که من از شیعیانم؟ به خدا من نامه ای به حسین ننوشتم و وعده یاریش ندادم بلکه با اعتقاد او را یاری می کنم و جانم را قربانیش خواهم کرد برای آنکه شما حق خداون و رسولش را ضایع کردید.

     حضرت عباس به نزد امام رسید و گفته عمر سعد را به حضرت رساند حضرت فرمود می جنگیم ولی نزد آنها برو و اگر توانی کار را به فردا انداز بعد برای اینکه توهمی پیش نیاید که آنها فکر کنند که حسین یک شب را غنیمت شمرد که شاید زنده بماند فرمود خدا خودش می داند که من این مهلت را به عنوان شب آخر عمرم،  دلم خواست با معبودم راز و نیاز کنم و قرآن و عبادت کنم و آموزش بخواهم و خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن و کثرت دعا و استغفار را دوست دارم این مهلت برای هر دو طرف مایه امیدواری بود زیرا حسین (ع) انتظار تکمیل یاران جانباز خود را داشت که جمعی شب عاشورا به حضرت       پیوستند و جمعی هم ظهر عاشورا (که حربن یزید ریاحی که در شمار آنها بود) به حضرت پیوندند و بدون پیوست این تعداد، کاروان شهادت حسینی کاملی نبود و از طرف دیگر خود شب زنده داری حسین و اصحابش در برابر این سپاه کفر، اتمام حجتی دیگر بود چون بسیاری از آنان ، نسبت به امام مظلوم، در اشتباه بودند و برای عمر سعد هم امید می رفت که در ضمن این مهلت برای امام، شاید از استقامت دست بکشد و دست او به خون پسر پیغمبر (ص) آغشته نگردد و آبرویش برای دنیایش محفوظ بماند حضرت عباس برگشت و عمر سعد نیز درخواست امام را قبول کرد آن شب امام با وضع فوق العاده ای به سر برد، شب هنگام یاران خود را جمع کرد امام سجاد فرمودند با آنکه بیمار بودم نزدیک رفتم و شنیدم پدرم به یارانش می فرمود:

بهترین ستایشی را بر خداوند نمایم و برسود و زیان ، او را سپاس گذارم . با خدایا، من تو را سپاس گویم که ما خانواده را به نبوت گرامی داشتی و قرآن را به ما آموختی و در دین دانا ساختی و به ما گوشهای شنوا، دیده بینا و دل روشن دادی، ما را از شکرگزاران خود بپذیر. اما بعد من در میان اصحاب جهان با وفاتر و بهتر از اصحاب خود نمی دانم در میان خانواده ها مهربانتر از افراد خانواده خود نمی شناسم  انی لا اعلم اصحاباء اوفی و لاخیراء من اصحابی و لااهل بیت او قبل و لاافضل من اهل بیتی . خداوند شما همه را از طرف من جزای خیر دهد من به همه شما اجازه دادم تا همه شماها آزادانه بروید و من شما را حلال کردم این شب تاریک، شما را فرا گرفته در امواج ظلمات، خود را از گرداب بیرون بکشید هر کدام از شما دست یکی از افراد خاندان مرا بگیرد و در روستاها و شهرها پراکنده شود زیرا این مردم مرا می خواهند و اگر مرا گرفتار کنند از جستجوی دیگران بگذرند.)

اولین نفر حضرت ابوالفضل (ع) صحبت نمودند و ابراز وفاداری کردند و هر کدام ا زاصحاب مطلبی عرض کردند مسلم بن عوسجه (ما دست از تو بر نمی داریم نیزه به سینه دشمن می کنم و تا دسته شمشیر در دست داریم با آن بجنگم و اگر سلاح به ستم نماند به آنها سنگ بیاندازم به خدا اگر بدانم که کشته می شوم و زنده می شوم و سپس کشته می شوم و سوخته می شوم و خاکسترم را باد می دهند و هفتاد بار با من چنین کنند از تو جدا نشوم تا در آستانت بمیرم ولی افسوس که فقط یک جان دارم) زهیربن قین (به خدا من دوست دارم کشته شوم و زنده شوم و باز کشته شوم تا هزار بار و خداوند با این کشتار، از تو و خاندانت دفاع کند) سپس حضرت قاسم بن الحسن (ع) قیام کرد. قاسم، 13 سال سن دارد پیش خودش شک می کند که آیا این شهادت نصیب منهم می شود  یا نه، رو به حضرت می کند و می گوید : یا عماه انا فی من قتل؟ آیا من هم جزط، کشته شدگان هستم حضرت از او پرسید کیف الموت عندک؟ مرگ پیش تو چگونه است عرض کرد یا عماهاحلی من العیل شیرین تر از عسل حضرت فرمود نعم ابن اخی بله ای فرزند برادرم ولی به به درد سختی مبتلا خواهی شد قاسم  الحمدلله گفت.

امام سجاد (ع) می فرمایند وقتی امام وفاداری یارانش را دیدند به آنها فرمودند اکنون سربردارید و نگاه کنید . آنها جای خود را در بهشت دیدند و امام، جایگاه تک تک آنها را به ایشان نشان داد.

در شب عاشورا امام برنامه های مفصلی دارد من جمله آماده کردن سلاحها و همچنین به اصحابش دستور داد تا گودالی خندق مانند، در پشت خیمه ها بکنند به طوریکه اسبها هم نتوانند از روی آن رد شوند و از پشت حمله کنند و داخل گودال هیزم ریختند و آنها را افروختند تا دشمن بفهمد تا وقتی حسین زنده است نمی توانند به خیمه ها حمله کنند سپس امام به یارانش فرمود که خیمه ها را نزدیک به هم کنند و طناب خیمه ها را درون یکدیگر بکشند بگونه ای که عبور یک نفر هم  از بین خیمه ها ممکن نباشد و دشمن تنها از روبرو بتواند با آنها بجنگد سپس امام شروع به عبادت نمودند و تمام شب را به دعا و راز و نیاز به درگاه خداوند مشغول شدند و یارانش همه از ایشان تبعیت نمودند . راوی می گوید تلاوت قرآن و دعا و گریه ایشان مانند زنبوران عسل بود حتی عده ای از سپاه دشمن را به گریه می انداخت .

امام صبح عاشورا نماز صبح را با اصحابش خواند و اسب رسول الله که مرتجز  نام داشت سوار شد و اصحاب را برای پیکار آماده کرد همه آنها که 32 سواره و 40 پیاده بودند البته روایتها مختف است 45 نفر 61 نفر هم روایت شده است. اما مشهور به آن تن می باشد.

امام ، زهیر بن قین را بر میمنه و حبیب بن مظاهر را به میسره سپاهش گمارد و پرچم را به حضرت ابوالفضل(ع) داد و دستور داد هیزم ها را که پشت خیمه ها جمع آوری کرده بودند در خندق ریختند که مانند نهر بزرگی در پشت خیمه ها شده بود هیزم ها را آتش زدند که مبادا دشمن از پشت حمله کند. عمر سعد هم صبح عاشورا لشگر خود را صف کرد عبدالله بن زهیر ازدی را به فرماندهی نیروهای  اهل مدینه گماشت قیس بن اشعث را بر اهالی رییعه و کنده عبدالرحمان بن ابی سبره حنفی را به اهالی مذحج و بنی اسد گمارد- حر بن یزید ریاحی را سردار تمیم و همدان نمود و فرماندهی میمنه سپاه را به عمر و بن حجاج زبیدی و فرماندهی میسره را به شمر بن ذی الجوشن و فرماندهی سواره نظام را به عروه بن قیس احمسی و فرماندهی پیادگان را به شبث بن ربعی یوبوعی و پرچم را به آزاده کرده خود، درید سپرد.

سپس امام فرمان دادند خیمه ای تهیه نمایند و در آن مشک بردند و سورمه ای درست نمودند سپس خود و اصحاب به چشم نوره (سورمه) کشیدند.

لشگر عمر سعد آمدند و گرد خیمه های حسین دور زدند وقتی آتش خندق را دیدند و راه حمله از پشت را بسته دیدند شمربن ذی الجوشن فریاد زد ای حسین پیش از قیامت به آتش شتافتی (آنقدر ناتوان و نامرد بودند که با سپاهی 30 هزار نفری در مقابل 72 تن به همراه زن و بچه ، باز می خواستند از پشت حمله کنند). امام فرمودند ای زاده مادر ی بزچران تو شایسته نیران هستی (آتش). مسلم بن عوسجه خواست او را با تیر بزند، امام نگذاشت و فرمود من دوست ندارم آغازگر نبرد باشم. نقشه لشگر کوفه این بود که با عده فراوان خود، امام را محاصره کنند و آنها را اسیر نمایند و به کوفه ببرند و اصلا فکر نمی کردند که این جمعیت اندک، در برابر 30 هزار نفر، چنان جبهه ای مستحکم و قدرتمند تشکیل دهند.  این نقشه ای که امام کشیدند و دعکی که از خیمه ها و خندق آتش فراهم کردند، یکی از شاهکارهای نظامی است و یکی از کرامات امام شمرده می شود.

    وقتی لشگر کوفه نزدیک شد امام روی شتر سوار شد و فریاد کشید تا لشکر عمر سعد شنیدند  . فرمود ای مردم به من گوش دارید و شتاب بکنید تا حق نصیحتی که بر من دارید ادا کنم و چقدر امام به دشمنانش هم دلسوز بودند و حتی خواستند آخرین لحظه هم حتی یک نفر هم که شده از عذاب ابدی دوزخ نجات پیدا کند ولی ببینید جهالت را؟ علت آمدن خود را نزد شما بگویم اگر پذیرفتید و به من حق دادید خوشبخت خواهید شد و اگر نپذیرفتید دیگر به من مهلت ندهید .

شهادت حضرت علی اکبر (ع):

   یاران ابی عبدالله به شهادت رسیدند و جز خانواده اش که اولاد علی (ع) اولاد جعفر بن ابیطالب، اولاد عقیل و امام حسن (ع) بودند ، دیگر کسی نمانده بود همگی آنها گرد آمدند و تصمیم به جنگ گرفتند ابتدا فرزند خود امام، حضرت علی اکبر از پدرش اجازه نبرد خواست امام هر کدام از اصحاب که اذن مبارزه              نمی خواستند مقداری طفره می رفتند تا عطش و عشق شهادت آنها در تاریخ ثبت شود و همچنین نمی خواست آنها به شهادت برسند ولی وقتی از فرزندش اذن   می خواهد بدون مکث کردن به او اذن می دهد راوی می گوید حضرت امام نگاه ناامیدی به او کرد و اشکش سرازیر شد و روی مبارک را به سوی آسمان بلند  کرد و فرمود: خدایا گواه این مردم باش. خدایا جوانی به مقابل آنها می رود که شبیه ترین مردم به پیغمبر می باشد از نظر خلقت، و اخلاق و گفتار و ماهر وقت مشتاق دیدار پیغمبرت می شدیم به روی او نگاه می کردیم بار خدایا برکات زمین را زا این قوم دریغ بدار و میان آنها جدای افکن و آنها را پاره پاره کن ، روش آنها را ناستوده کن ، سپس به عمر سعد فریاد زد از ما چه می خواهی ؟ خداوند نسلت را قطع کند و عملت را نامبارک کند و کسی را بر تو مسلط کند که در بسترت سرت را ببرد همچنان که پیوند مرا گسستی و خویشاوندی مرا با پیامبر (ص) مراعات نکردی. و بالاخره نوبت علی اکبر می رسد او در ظهر عاشورا و جلوی پدر به سوی میدان ستیز می رود و از خود شجاعتها نشان می دهد ، علی اکبر بر لشگر حمله ور می شود رجزی چنین می خواند:

 انا علی ابن الحسین بن علی - نحن و بیت الله اولی بالنبی - من شبث و شمر ذاک الدنی - و مشر ذالک الدنی - اضربکم بالسیف حتی ینثنی

ضرب غلام هاشمی علوی - ولا ازال الیوم احمی عن ابی تالله لا یحکم فینا ابن الدعی

   منم علی بن الحسین بن علی - ما به خدا هستیم اولی به نبی - از شبث و شمر همان پست دنی - تا خم شود تیغ ز غم چون زدنی (من آنقدر بر شما شمشیر می زنم تا شمشیر در پیچ و تاب افتد)

همچون جوانی هاشمی علوی (آنهم شمشیر زدنی مانند جوان هاشمی علوی) - خود نسپاریم بر آن ابن دعی (پسر زیاد لاف زن گزافگو)

  علی اکبر، چندین بار حمله کرد و جمع بسیاری را کشت بطوریکه مردم از بسیاری کشتگان خودشان به خروش آمدند در روایتی با تشنگی ای که داشت صد و بیست نفر از آنان را کشت سپس نزد پدر برگشت در حالیکه زخم بسیاری برداشته بود عرض کرد ای پدر العطش قد قَتَلنی و ثقل الحدید اجهدنی، نهل الی شربه من الماط، سبیلُ اتقوی بها  . حضرت علی اکبر بسیاری از سپاه دشمن را کشت ،  ضربتها خورد، در حالیکه دهانش خشک است از میدان بر می گردد از پدر تمنایی می کند پدر جان تشنگی مرا دارد می کشد و سنگینی این سلاح توانم را گرفته آیا جرعه آبی است بنوشم تا نیرو بگیرم و به دشمنان بتازم راوی     می گوید  فبکی الحسین و قال و اغوثاه یا بنی ، قاتل قلیلاء فما اسرع ما تلقی جدک مخمدا فیسقیک بکاسه الا و فی شربته لا تظما بعدها ابداء امام گریست و اینچنین به فرزندش پاسخ داد: ای پسر جان اندکی جنگ کن امیدوارم به همین زودی جدت پیامبر را دیدار کنی و از دستش سیراب شوی که دیگر هرگز تشنه نشوی . همینطور روایت شده یا بنی هات لسانک فاخذ  بلسانه فمصد و دفع الیه خاتمه و قال امسکو فی فیک و ارجع الی قتال عندک ، فانی ارجوالک لا تمسی حتی یسقیک جدک بکاسه الا و فی شربه لا تظما بعدها ابدا ای فرزندم زبانت را بیرون آور سپس زبان علی اکبر را در دهان مبارک خود گذاشت و آن را مکید و انگشتر خویش را به او داد و فرمود آن را در دهان خود بگذار و برای جنگ با دشمن برگرد عده ای گفتند امام ، زبان علی اکبر را در کام گرفت تا به او بنماید که کام او از کام فرزندش خشک تر است و با این حالت، همدردی با فرزندش بکند.

    عده ای گفته اند که در این دم آخر منظور امام این بود که او را به حقایقی آگاه کند که درجات معنوی او را ارتقاط، دهد و تمام علوم را به او آموخت چنانچه پیامبر در آخرین لحظات عمر شریفشان علی را در بستر خود خواست و زبان در کام او نهاد و به او حقایقی آموخت که هزار هزار باب علم بود . حضرت علی اکبر دوباره به میدان برگشت و جنگید تا کشتگان را به 200 نفر رساند مردم کوفه از کشتن او خودداری می کردند مره بن منقذ عبدی


دانلود با لینک مستقیم


چگونه امت پیامبر فرزند پیغمبر را کشتند