اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره مفهوم هنر دینی

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره مفهوم هنر دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

مفهوم هنر دینی چیست؟

تعریف‌ دین‌: دین‌ عبارت‌ است‌ از مجموعه‌ ی گزاره‌ هایی‌ ساختارمند و هستی‌ شنـاسـانـه‌ در بـاب‌ جـهـان‌ و انسـان‌ ویک‌ سلسله‌ باید و نبایدها و شاید و نشایدهایی‌ که‌ از سوی هستـی‌ پرداز بـه‌ وسیلـه‌ انسـانـهـایـی‌ ویژه‌ برای تامین‌ کمال‌ و سعادت‌ بشر ابلاغ‌ شده‌ است‌ و بخشی‌ دیگر از دین‌ عبـارت‌ است‌ از مجموعـه‌ ای ازگزاره‌ هـایـی‌ دربـاره‌ حقـایق‌ تکوینـی‌، ‌ بـا نگرش‌ الـهـی‌ است‌ کـه‌ التزام قلبی‌ به‌ آنها سبب‌ کمـال‌ انسـان‌ مـی‌ شود.

ابعاد مختلف ادیان:

تاریخ دین: هر دین و بویژه ادیان ابراهیمی تاریخچه ای دارند که این سیر زمانی تاریخ دین را تشکیل می دهد.

شریعت دین: هر دین و بویژه ادیان ابراهیمی قوانینی و چارچوبهائی دارند که شریعت دین را تشکیل می دهد.

طریقت دین: هر دین و بویژه ادیان ابراهیمی هنجارهائی دارند که طریقت را تشکیل می دهد.

حقیقت دین: تمامی ادیان جوهره ای دارندو جوهره ی ادیان ابراهیمی وجود خالقی حکیم و یگانگی اوست لذا توحید و نگرش توحیدی جوهره دین است

تعریف‌ هنر: هنر عبارتست‌ از پدیدآوری، بازآفرینـی‌ یـا بـاز نمـایـاندن‌ هر عین‌ یـا مـعنـی‌ بـه‌ نحوه‌ کمـال‌ مطلوب‌ آن‌. هنر پدیدار کردن‌، نمـایش‌ یـا خلق‌ و ابداع‌ است‌، گـاهـی‌ نــه‌ آفرینش‌ ابتدایــی‌ بلکــه‌نوعی‌ بازآفرینی‌ است‌ و گاهـی‌ بـاز نمـایـاندن‌ یک‌ حقیقت‌ است‌. در مجموع‌ هنر نوعـی‌ ابداع‌ و آفرینش‌است‌. ولـی‌ این‌ آفرینش‌ و هر آنچــه‌ موضوع‌ این‌ آفرینش‌ وخلقت‌ است‌، حقیقتـی‌ است‌ کـه‌ کمـال‌ مطلوبـی‌ دارد اگر آفریده‌ در حد کمــال‌ مطلوب‌ یــا در راستــا و درجهت‌ کمال‌ مطلوب‌ بازآفرینی‌ شود هنرمندانـه‌ تر و کـار هنری تر است‌، آفریده‌ هر چـه‌ بـه‌ حقیقت‌ خودنزدیکتر بـاشد، هنری تر است‌. پس‌زیبـایـی‌ چیزی جدا از کمـال‌ نیست‌.

نسبت میان دین و هنر: میـان‌ دین‌ و هنر مجموعـه‌ منـاسبتـهـا و نسبتـ هـایـی‌ وجود دارد کـه‌ بسیار قابل‌ بحث‌ است‌.

منبع مشترک: هنر راستین‌ ودین‌ راستین‌ هر دو منشـا مـاورایـی‌ و اشراقـی‌ دارند. هنر راستین‌آن‌ است‌ که‌ بـا پل‌ اشراق‌ بـه‌ کـانون‌ وحـی‌ متصل‌ شود، دین‌ نیز از همـان‌ کـانون‌ نشـات‌ گرفتـه‌ است‌ازاین‌ همگونیها نیز نتیجـه‌ مـی‌ گیریم‌ کـه‌ هنر اگر هنر راستین‌ بـاشد هرگز ممنوع‌ و محرم‌ نیست‌. دین‌ وهنر هر دو حقیقـی‌ هستند، نـه‌ دین‌ نوعـی‌ اسطوره‌، سنت‌، دریـافت‌ و تجربـه‌ ی شخصـی‌ است‌ و نــه‌ هنراعتباری و خیالی‌، چنـانچـه‌ گفتـه‌ شد دین‌ بـه‌ کـانون‌ وحـی‌ و آگـاهـی‌ در هستـی‌ متصل‌ است‌ و هنر نیزخیال‌ و اعتبار و عاطفه‌ نیست‌.

فطری بودن: هنر و دین‌ هر دو از جنس‌ نیازهای فطری و روحانی‌ انسان‌ و سازگار با فطرت‌ انسانند، هنری کـه‌ حس‌ و طبیـعت‌ انسـانـی‌ را اشبـاع‌ کند هنر صنـعـی‌ و دنیوی است‌ و هنری کــه‌ روح‌ فطرت‌ را سیراب‌ مــی‌ کند. هنر فطری و قدســـی‌ است که هنر دینی از این نوع و از این جنس می باشد‌.

پاسخگو بودن به نیاز های اساسی انسان: دین‌ و هنر نیـــازهـــای فطرت‌ و روح‌ را پـــاســـخ‌ مــــی‌ دهند و هر دو همزاد وهمزیست‌ انسانند. هر دو به‌ زبان‌ فطرت‌ سخن‌ می‌ گویند .

گونه های اصلی هنر دینی: برخلاف انتظار ما تنها یک نوع هنر دینی وجود ندارد و حداقل چهار گونه ی اصلی اثر هنری دینی را می توانیم شناسائی کنیم که به ترتیب عبارتند از:

هنر دینی تاریخمدار:اثر هنری بر اساس تمرکز بر بعد تاریخی دین و محور قرار دادن تاریخ دینی

رویکرد نسبت به تاریخ و مسائل تاریخی هر دینی از دیر باز مورد توجه هنرمندان بوده اما این رویکرد می تواند تائید کننده و یا منتقد انه باشد.بنابراین این گونه آثار در بیشتر موارد و بخصوص در جهان غرب برخوردی سطحی با مقوله ی دین دارند و تنها از ماجرا و یا شخصیتی که در تاریخ دین وجود دارد بهره می برند این آثار حتی ممکن است جوهره ای بی تفاوت به دین و یا حتی ضد دین داشته باشند:

مثال: فیلم و سینما:سامسون و دلیله- ده فرمان- آهنگ برنادت

ادبیات: داستان راستان- رمان استر- بیست و سه سال- آیات شیطانی(که هر دو بشدت ضد دین هستند)

هنر دینی شریعتمدار: اثر هنری بر اساس تمرکز بر شریعت دین و محور قرار دادن شریعت دینی .این گونه آثار هنری را می توان آثار مذهبی نامید.

مثال: فیلم: توبه نصوح-

ادبیات: داستان راستان

هنر دینی طریقتمدار:اثر هنری بر اساس تمرکز بر طریقت دین و محور قرار دادن طریقت دینی- این گونه آثار را می توان آثار عرفانی هم نامید

فیلم و سینما: گاهی به اسمان نگاه کن-هامون- پری

هنر دینی حقیقت جو:اثر هنری بر اساس تمرکز بر حقیقت دین و محور قرار دادن حقیقت دینی این گونه آثار را میتوان آثار معناگرا نیز نامید

2-چگونه میتوان در برنامه های حوزه هنری هنر دینی را محقق نمود؟

برای برنامه ریزی صحیح در نظر گرفتن استراتژی فرهنگی- مخاطب شناسی و توجه به هنر کاربردی و مخاطب گرا الزامی بنظر میرسد.

الف: توجه به نکات کلی و توجه به آسیب شناسی هنر در ایران:

اختلاف در گفتمان: گفتمان رایج در مدیریت کلان هنری (هنر دینی) در بین هنرمندان نهادینه نشده یا اساسا مورد پذیرش قرار نگرفته است و آنچه که تحت این عنوان تولید می شوداغلب بدلیل خالصانه نبودن تاثیر گذاری اندکی دارد

سیاسی بودن فضای هنری:سایه افکندن فضای سیاسی بر مدیریت هنری

عدم ارتباط ارگانیک سازمان ها و نهادهای هنری: دستگاهها و نهاد های فرهنگی وهنری که گاه تاثیر کارهای یکدیگر را خنثی می کنند

اختلاف هنجاری و عرفی: شکاف و گاه گسست بین عرف هنری و عرف هنری که گاهی این شکاف بین عرف هنری و عرف معمول جامعه ظهور پیدا میکند

بحران مخاطب: مخاطب آ"ثار و محصولات هنری معمولا" جامعه دی هنری است نه عامه ی مردم.

سیاست گذاری جهت دار: برنامه های کلان فرهنگی و سیاستگذاری هنری در جامعه جهت دار هستند که این امر موجب عدم مشارکت اکثریت جامعه و نارضایتی اقشاری میشود که با این سیاست ها هماهنگ نیستند

حمایت گلخانه ای: بدلیل جهت دار بودن سیاستگذاری های فرهنگی و هنری هنرمندانی که با این جریان همسو نیستند از گردونه ی رقابت خارج می شوند و در عوض هنرمندانی که با سیاست ها ی کلان مشکلی ندارد مورد حمایت نهادهای دولتی قرار میگیرند و نیازی به رقابت در خود احساس نمی کند و به همین دلیل از رشد باز می ماند بنابراین عدم رقابت هر دو گروه را صدمه میزند و مانع رشد ان ها میشود.

نگاه غیر تخصصی به هنر: وجود دستگاهها و سازمان هائی که مدیریت فرهنگی انها فاقد نگاه تخصصی به هنر است اما از فعالیت های هنری حمایت می کنند در نهایت حجمی از آثار کم محتوا و کم و بیش ضعیف را تولید خواهند کرد که این موج از آثار هنری کم و میان مایه در مجموع به دلزدگی مخاطب منجر خواهد شد و بحران مخاطب را تقویت خواهد کرد.(سازمان ها و نهاد هائی مانند: دانشگاه- بسیج- سپاه-بهزیستی- بنیاد حفظ آثار - شهرداری و...)

موارد1 -2-8-6و7 موجب گسترش کمی جشنواره های موضوعی با اشکال تکراری می شود که این نیز به تنزل کیفیت آثار هنری منجر خواهد شد.

نهاد های آموزشی هنر آسیب های جدی دارند

کمرنگ شدن نقش نهادهای فرهنگی سنتی (مساجد)در چنبره ی زندگی معاصر

تاثیر پذیری بیش از حد و افراطی جامعه ی هنری از تفکرات غیر اصیل غربی

راهکار های پیشنهادی:

مخاطب شناسی و توجه به نقش مصرف کننده در چرخه ی تولید آثار و محصولات هنری(اقتصاد هنر و صنعت هنر)

نگاه تخصصی در مدیریت هنر و فرهنگ

ایجاد فضای رقابتی (سالم و عادلانه)

کاهش فشار اتمسفر سیاسی بر هنر

توقف حمایت گلخانه ای و استفاده از حمایت آموزشی و غنی سازی

تدوین نظام فرهنگی برای رفع کارکرد جزیره ای نهادها و بازیابی نقش نهادهای فرهنگی سنتی

شناخت هنر دینی:

توجه داشته باشید که چهار گونه ی اصلی هنر دینی وجود دارد

توجه داشته باشیم که برنامه ها را مخاطب شناسی کنیم

توجه داشته باشیم که ازبیان مستقیم (به استثنای کودکا ن رده ی سنی الف و ب)اجتناب کنیم

توجه داشته باشیم که آثار دینی حقیقت جو می توانند تاثیرات مثبتی داشته باشند.

توجه داشته باشیم که جشنواره زدگی بویژه جشنواره های موضوعی و سفارشی چه تاثیرات دوگانه ای دارند(مفید و مضر)

توجه داشته باشیم که سیاست های کلان فرهنگی ما به گونه ای تنظیم شود که محصولات فرهنگی هنری در سبد خانوار قرار گیرد و نیازی به تزریق داروی فرهنگی به کالبدجامعه نداشته باشیم

تدوین استراتژی مناسب:

استراتژی کوتاه مدت:

هدف: رواج مظاهر دین و دین گرائی در جامعه

تمرکز: دیدگاه جامعه نسبت به دین- شناخت دین توسط مردم

نمونه برنامه ها:بیان مستقیم آموزه های مذهبی- موضوع قرار دادن مسائل مذهبی-ساخت و تولید آثار هنری هدفمند با موضوعات دینی مانند:سریال های تاریخی- مذهبی- ادبیات تاریخی- مذهبی-جشنواره های موضوعی و هدفمند-

استراتژی میان مدت:

هدف: رواج مظاهر دین و دین گرائی در جامعه + تقویت دین گرائی جامعه

تمرکز: بیان غیر مستقیم و مستقیم آموزه ها و اندیشه های مذهبی - هنجارها و رفتار افراد جامعه- درونی شدن فرهنگ دین مدار در افراد جامعه- برگزاری جشنواره های غیر موضوعی اما در نظر گرفتن بخش وِیژه(محور اصلی جشنواره)

حمایت از تشکیل گروههای "علاقه ی ویژه" (special interest group) و تقویت این گروههای هنری خودجوش- ایجاد زیر ساخت های مناسب برای گسترش هنر و دیدگاه هنری جامعه(مانند: فرهنگسرا ها- محله های فرهنگ محور- تقویت محلات مسجد محور و...)گسترش کمی برای نیل به ارتقائ کیفی جامعه

نمونه برنامه ها:

استراتژی دراز مدت:

هدف:تعمیق اندیشه های دینی- رواج مظاهر دین و دین گرائی در جامعه + تقویت دین گرائی جامعه

تمرکز: کمال گرائی جامعه- فرهیختگی انسان ها- گسترش هنر مخاطب گرا

نمونه برنامه ها: موضوع قرار دادن مسائل و مناسبات انسانی اما محور قرار دادن حقیقت هستی پرهیز از بیان مستقیم آموزه های مذهبی- حقیقت جوئی- تقویت حمایت های لازم برای تولید آثار و محصولات هنری معناگرا- کاهش بروکراسی برای روان شدن چرخه ی تولید.

بیژن کیا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره مفهوم هنر دینی

مقاله درباره همسرگزینی در اندیشه دینی

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره همسرگزینی در اندیشه دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره همسرگزینی در اندیشه دینی


مقاله درباره همسرگزینی در اندیشه دینی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:50

چکیده:

جهان‌بینی و نگرش‌های هر فرد، تأثیر مستقیمی در همسرگزینی دارد؛ چرا که معیارهای گزینش همسر، برخاسته از باورها، عقاید و خصوصیات شخصی و فردی است. از میان این باورها، اعتقاد یا عدم اعتقاد به دین، نقش مهمی را ایفا می‌کند که بر حسب آن ملاک‌های گزینش تغییر می‌یابد. نوشتار حاضر در راستای تبیین ملاک‌های گزینش همسر در جهان‌بینی اسلامی، ابتدا به بررسی این ملاک‌ها در جامعه‌شناسی خانواده پرداخته و سپس صفات و شرایط لازم همسر را از منظر متون دینی (قرآن و کلمات معصومین(ع)) بیان می‌کند. از این منظر، ایمان و باورهای دینی در حد مناسب، تقوا و دوری از گناهان، اخلاق نیک و سازگاری و سلامت جسمانی و روانی، صفات لازم برای یک همسر مناسب است. سایر ملاک‌ها، از جمله کفویت و جذابیت جسمانی به طور نسبی و متناسب با اوضاع و احوال زمانی و مکانی هر فرد و جامعه در نظر گرفته می‌شود.

واژگان کلیدی:

همسان همسری، ایمان، اخلاق، جهان‌بینی، همسرگزینی، کفویت، زن.

باورها و اعتقادات هر فرد، مهمترین نقش را در همسرگزینی وی ایفا می‌کنند. چرا که این باورها ریشه در فرهنگ، مذهب و سنت جامعه‌ای دارد که شخص در آن پرورش یافته و با آن تعامل دارد و بر اساس همین باورهاست که الگوهای گزینش همسر در اندیشه افراد شکل گرفته و مبنای همسرگزینی آنان می‌شود. مجموعه این باورها و اعتقادات جهان‌بینی افراد را بر دو نوع (جهان‌بینی مادی و الهی) شکل می‌دهد. به عنوان نمونه، جهان‌بینی الهی بر حسب غایتی که برای انسان و حیات وی قایل است، اهدافی را برای ازدواج در نظر می‌گیرد که جهان‌بینی مادی فاقد آن است و مترتب بر این اهداف ملاک‌های گزینش نیز تغییر می‌یابند.

از این رو، در این نوشتار، قبل از پرداختن به ملاک‌های گزینش همسر، تأثیر جهان‌بینی بر همسرگزینی بیان شده و سپس ملاک‌های گزینش در جامعه‌شناسی خانواده مطرح می‌شود. این ملاک‌ها در اندیشه اسلامی، تحت دو دستة کلی قرار می‌گیرند: ملاک‌های مطلق و لازم که بر حسب سنن، عرف و فرهنگ‌های مختلف تغییر نمی‌یابد و در همة زمان‌ها و مکان‌ها ثابت است و ملاک‌های نسبی که بر حسب شرایط و موقعیت‌های گوناگون، تغییر یافته و می‌توان میان آن‌ها اولویت قائل شد، پس از آگاهی و شناخت به این ملاک‌ها و اولویت‌بندی بین آن‌ها از جهت نظری، گام مهم دیگر، تشخیص این معیارها در فرد داوطلب ازدواج است که در این نوشتار به نحو بسیار اجمالی به آن پرداخته می‌شود.

تأثیر جهان‌بینی بر همسرگزینی

جهان‌بینی عبارت از تفسیر و برداشت کلی هر فرد از مجموعه هستی است. هستی شامل اموری مانند جهان مادی و ماورایی، هدف و غایت جهان، قوانین کلی حاکم بر آن، انسان و زندگی او می‌شود. هر فرد برخوردار از یک جهان‌بینی است که ممکن است بر استدلال، تعقل و شواهد علمی یا مبانی و استدلال‌های ساده و عامیانه، مبتنی باشد. (رک. مطهری، 1378: ج3، ص 24)

از مجموع تعریف‌های مختلف برای جهان‌بینی (نک. مندلسون[1]، 1967: ج16، ص577) می‌توان دو رکن اساسی برای آن در نظر گرفت: دید کلی فرد نسبت به هستی، از قبیل اعتقاد به خدا، موجودات ماورای طبیعت و دید فرد نسبت به انسان و جنبه‌های مختلف وجود او. هر چند انسان بخشی از هستی محسوب می‌شود، ولی در عرض آن مطرح است؛ زیرا در نزد انسان‌ها، محوری‌ترین موضوع هستی، همان طبیعت انسان است.

شناخت هر فرد از هستی و ابعاد وجودی انسان، برگرفته از منابع حسی، علمی، عقلی و وحیانی است که این شناخت، در موقعیت‌های گوناگون و دوره‌های مختلف تاریخ، تحول یافته و عمیق‌تر شده است. باورهای دینی که در ارکان جهان‌بینی تأثیرگذار است، هستی و انسان را به گونه‌ای ویژه تفسیر می‌کند. ادیان الهی (در این بحث دین اسلام مورد نظر است) آفرینش جهان و انسان را هدفمند اعلام می‌کند.[2] در نتیجه، جهان‌بینی الهی، هستی را عین وابستگی به خداوند می‌داند که حرکت و تحولش نیز به سوی اوست.[3] در مقابل، نگاه مادی به هستی و انسان، در تفسیر حوادث هستی، ابعاد وجودی انسان و تحولات تاریخی و اجتماعی، تأثیر آشکاری دارد که کمترینِ لوازم آن، غفلت از خالق هستی،[4] هدف و نظام آن و باور به زندگی صرفاً دنیوی برای انسان است. (نک. جاثیه، 24؛ سباء، 7 ؛ یس، 78 ؛ دخان، 35) بر حسب جهان‌بینی نظام ارزشی هر فرد که خوب و بد یا باید و نبایدها در زندگی است، تعیین می‌شود. هر مکتب یا ایدئولوژی مبتنی بر جهان‌بینی خاصی است. (نک. مطهری، 1367: ص13)

روش و رفتار والدین و هم نظام آموزش و پرورش، مبتنی بر یک جهان‌بینی و یک نظام فکری در مورد انسان است. بیشتر انسان‌ها، به دینی الهی یا غیر آن باور دارند. هر دین مبتنی بر مجموعه‌ای از باورها، توصیه‌هایی برای زندگی خصوصی، اجتماعی و شغلی دارد. بسیاری از قوانین اقتصادی و حقوقی نیز بر نوعی جهان‌بینی، دینی یا غیردینی مبتنی است. در این میان، ازدواج و روابط خانوادگی به عنوان بخش مهمی از فضای زندگی و مهمترین رابطه اجتماعی هر فرد دارای اهمیت بیشتری است. جهان‌بینی و نگرش‌های هر فرد، در نحوه‌ی ازدواج و روابط خانوادگی او تجلی می‌یابد. انتخاب همسر و نحوة رابطه با وی، شیوه‌ی اداره‌ی خانواده و روش حل مشکلات، همه متأثر از جهان‌بینی و نگرش‌های فرد است. هر نوع جهان‌بینی و نگرش، برای گزینش همسر، ملاک‌هایی ویژه دارد؛ هرچند در همه دنیا ملاک‌های مشترکی نیز برای همسرگزینی وجود دارد. در این نوشتار، قبل از بیان ملاک‌های همسرگزینی در اندیشة اسلام، جهت روشن‌تر شدن بحث، در ابتدا این ملاک‌ها از دیدگاه جامعه‌شناسی مطرح می‌شود.

ملاک‌های گزینش همسر


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره همسرگزینی در اندیشه دینی

تحقیق درباره خرافات عربستان

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره خرافات عربستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره خرافات عربستان


  تحقیق درباره خرافات عربستان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 59

 

نگاهی گذرا به اوضاع دینی جهان در قرن ششم میلادی:

در قرن ششم میلادی کلیه مذاهب بزرگ مذاهب بزرگ جهان و کتب دینی قدیم و قوانین مذهبی (که در ازمنه مختلف در زمینه های مذهب و اخلاق و دانش نقش مهمی داشتند ) دستخوش تحریف تحریف گران و منافقان و بازیچه بازیگران قرار گرفتند و بر اثر حوادث خونین و پیشامدهای بزرگ، ماهیت و روح اصلی خود را از دست دادند، بطوری که نخستین بنیانگزاران آنها و انبیا( علیهم السلام ) اگر آنها را می دیدند، نمی شناختند واز انتساب آنها به خود راضی نمی شدند.آیین یهود مجموعه ای از اسم ها وعادات بی روح وفاقد حیات شده بود؛ گذشته از آن، آیین یهود در واقع یک دین نژادی است که برای جهان وملت ها دارای هیچ پیام و برنامه ای نیست.

این آیین حتی درعقیده توحید دچار آسیب پذیری شد در صورتی که عقیده توحید بزرگ ترین شعاری بود که این آیین را از میان سایر ادیان وملت ها، ممتاز می کرد و مایه شرافت وسبب برتری بنی اسرایل بر امت های معاصرش بود. این همان عقیده ای بود که حضرت«ابراهیم» و حضرت«یعقوب»(علیهماالسلام)فرزندان خویش رابه آن توصیه نموده بودند،اما متاءسفانه یهودی ها تحت تاثیر ملت های مجاور ومقتدر خود قرار گرفتن وبسیاری از عقاید و عادات و رسوم مشرکانه آنها را اختیار نمودند. این مطلبی است که بسیاری از مورخین با انصاف یهود به آن اعتراف کرده اند. در دایرةالمعارف یهودی مطلب ذیل بچشم می خورد:

«نارضایتی انبیا وخشم شان علیه پرستش بت ها دلالت بر این امر می کند که پرستش بت ها وخدایان متعدد در دل های مردم اسرائیل رسوخ کرده وتا زمان بازگشت شان از تبعید«بابل» کاملآ بیرون نشده بود، بسیاری از عقاید خرافی وشرک آمیز را قبول کرده بودند«تلمود»نیز بر این مطلب گواه است که بت پرستی دارای کشش و جاز بۀ خاصی برای یهود بود».( )

تلمود( ) بابل که یهودیها فوق العاده آن را مقدس می شمارند واحیانا بر تورات ترجیح می دهند ودر قرن ششم میلادی در میان یهود متداول بوده است، مملو از مطالب عجیب و غریب و گفتارهای ابلهانه و سخیف و جسارت آمیز به خدا و تمسخر به حقایق دینی و عقلی می باشد و فساد دینی وعقب ماندگی عقلی جامعه یهودی را در آن قرن به خوبی نش?می دهد. ( )

مسیحیت:

اما مسیحیت از روزهای نخستین خود دستخوش تحریف افراطیها و تأویل جهال و بت پرستی نصارای روم گشت ( )که همه اینها، تعالیم سهل و پاکیزه حضرت مسیح را زیر آوار خرافه ها مدفون و پنهان ساخت و نور توحید و عبادت خالص برای الله، پشت ابرهای متراکم ناپدید گشت.

یکی از نویسندگان مسیحی در خصوص این که عقیدۀ تثلیث چگونه در جامعه مسیحی از اواخر قرن چهارم نفوذ کرده است، چنین می نویسد:« این عقیده که خدای واحد، مرکب از سه اقنوم است از ربع آخر قرن چهارم در فکر و درون جهان مسحیت نفوذ کرد و مانند یک عقیدۀ رسمی و مسلم دوام یافت ودر کلیه نقاط جهان مسیحی مورد قبول واقع شد.

اما سر انجام در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی پرده از حقیقت و اسرار آن برادشته شد » ( ).مورخ معاصر مسیحی در مورد چگونگی ظهور بت پرستی و وجوه گوناگون آن در جامعه مسیحی و این که چگونه مسیحیان تحت تأثیر ملت ها و ادیان شرک آلود، واقع شدند، وشعائر ملی و عادات مذهبی آنها را از روی تقلید و تأثیر یا جهالت ونادانی پذیرفتند، در کتاب خود " تاریخ مسیحیت در پرتو علم کنونی " می نویسد : « بت پرستی گرچه پایان پذیرفت، ولی کاملا از بین نرفت، بلکه در درون دلها سرایت نمود و هر آنچه که در بت پرستی بود تحت پوشش مسیحیت ادامه پیدا کرد. آنان که از خدایان و شخصیت های مذهبی کناره گرفته بودند با کمال آسودگی خاطر، یکی از شهدای خود را به صفات خدایی ملقب نموده برای وی تندیس و مجسمه ای درست می کردند. بدین طریق شرک و پرستش بت ها به نام شهدای محلی رواج یافت، هنوز این قرن به پایان نرسیده بود که پرستش شهدا و اولیا رواج پیدا کرد و یک عقیدۀ جدید به وجود آمد که دارای صفات ألوهیت هستند، واین بر اساس عقاید "أریسیین " بود که بنابر آن، اولیا سمبل تقدیس و پارسایی قرون وسطی تلقی گردیدند و اعیاد و جشن های بت پرستانه بنام های جدیدی موسوم گشت. تا این که بااآخره در سال 400 میلادی عید قدیم خورشید به نام عید میلاد مسیح تغییر نام یافت"( ).هنگامی که قرن ششم مسیحی آغاز گشت، جنگ شدیدی میان نصارای " شام " و" عراق " و نصارای "مصر" دربارۀ حقیقت و ماهیت مسیح در حال جریان بود که در نتیجه آن مدارس و کلیساها و منازل، به جبهه های جنگ تبدیل شد، به طوری که از تکفیر و ریختن خون یکدیگر دریغ نمی کردند. گویی دو دین جدا از هم، یا دو ملت کاملا مخالف با هم در حال نبرد هستند. ( )

بدین ترتیب جهان مسیحی به جای این که با فساد مبارزه کند و به اصلاح اوضاع بپردازد و بشریت را به سوی نجات فرا خواند در درون خود گرفتار مشکل شد ومجالی برای اصلاح بدست نیاورد.

مجوسیت:

اما مجوسی ها از قدیم الایام به عبادت عناصر طبیعی ( که بزرگ ترین آن آتش بود ) مشغول بودند. آنها برای این منظور آتشکده ها و عبادتگاه های مخصوصی ساخته بودند. این


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره خرافات عربستان

پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری

اختصاصی از اینو دیدی پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

مقدمه

‏مـانـدگـاری, پـویـایـی و پیوستگی ادیان در جاری زمان, بسته به دلـبـسـتـگـی و پـای بـنـدی پیروان و گروندگان به ‏آنهاست. زیرا دیـنـداری, سـعادت و رستگاری و کامیابی خویش را در باورمندی به آمـوزه هـای دیـنی خود می داند ‏و با چنین انگاره ای, خود را از درون پـای بند به پشتیبانی و دفاع از آن می بیند.

بر همین اساس شـخـص دیـنـدار ‏حـاضـر اسـت برای دست یابی به سعادت و رستگاری, هـرگـونـه پـشتیبانی مادی و معنوی را در جهت تواناسازی و ‏نشر و گسترش دین مورد نظر خود انجام دهد. بی گمان, اگر ادیان از چنین پای بندی و پشتیبانیهایی که گاه تا مـرز ‏فـداکاری و از جان گذشتگی نیز پیش می رود, بی بهره بودند, دوران حـیـات و ماندگاری آنان دیری نمی پایید و هر ‏دینی به طور طـبـیـعـی اندکی پس از ظهور, از میان می رفت, همان گونه که اگر ادیـان بـاطل می بودند و دور نمایه ‏ای تهی از آموزه های کارآمد داشـتـند نیز, دوام نمی آوردند

بر این اساس, پایندگی ادیان, با چـشـم پـوشـی از ‏دورنـمایه و رسالت آنها, بیش از هر عامل دیگری بـسـتـه بـه پـیـروی جدی و پشتیبانیهای بی دریغ گروندگان به آن ‏ادیـان است. طبیعی است که پیروان هر دین و آیینی, تنها باورهای خـود را بـر حـق و صحیح بدانند و ادیان و مذاهب ‏دیگر را باطل و نارسا بینگارند. این گونه اختلافها و فرقها و ناسانیها و مرزبندیها, تنها در بین ادیـان نـیـسـت, بـلکه در ‏داخل هر دینی نیز ممکن است گرایشها و مـذهـبـهـای گـوناگونی وجود داشته باشد و پیروان هر یک از آنها تـنـهـا ‏مذهب خود را بر حق بدانند و مذاهب دیگر را باطل.

البته روشـن اسـت که در نظر گروندگان, هیچ گاه ادیان و ‏مذاهب دیگر با هـم یـکسان نیستند, ممکن است پاره ای را نزدیک تر و پاره ای را دورتـر از حـق بـدانند و یا پاره ای ‏را باطل و پاره ای نارسا و نـاتمام بدانند. اکنون این پرسش مورد گفت وگوست که آیا رستگاری و سـعـادت مـندی ‏انسان, ویژه پیروی و عمل به یک دین است و تنها پـیـروان هـمان دین اهل نجات و رهاییند؟ یا این که دین حق تنها ‏یـک آیـیـن نـیـست دینهای حق بسیارند و انسانها از هر یک پیروی کـنـنـد, درست است؟ در صورتی که پذیرفتیم ‏که دین حق همواره یکی بـیـش نـیـست و ممکن نیست همه ادیان بر حق باشند, اگر کسی بدون داشـتـن دیـن حق و ‏باور درست, کارهای نیک و شایسته مورد پسند و خواست شرع انجام دهد, آیا کار او پاداش خواهد داشت؟ ‏

پـرسـشهایی از این دست, مدتهاست که محققان و اندیشه وران را به اندیشه وا داشته و بحثهایی هم ارأه شده است. ‏

شـهـیـد مرتضی مطهری از طرح کنندگان نخستین این بحث به شمار می رود که می نویسد: ‏

‏(... آیـا دیـنی غیر دین اسلام مقبول است و یا دین مقبول, منحصر بـه اسـلام است؟ و به عبارت دیگر, آیا آنچه لازم ‏است فقط این است که انسان یک دینی داشته باشد و حداکثر این است که آن دین منتسب بـه یـکـی از پیغمبران ‏آسمانی باشد و دیگر فرق نمی کند که کدام یـک از ادیان آسمانی باشد, مثلا مسلمان یا مسیحی یا یهودی و حتی ‏مجوسی باشد؟ یا این که در هر زمان دین حق یکی بیش نیست؟)

اسـتـاد شهید در کنار این بحث, مساله کارهای نیک ‏نامسلمانان را بـه شـرح بـحث کرده است: اگر کسی بدون باور به دین حق, کار نیک پـذیـرفـتـه شده و مورد امضای ‏دین حق را انجام دهد, آیا کار او پـاداش خـواهـد داشـت, یـا نـه؟ و آیـا شرط پاداش داشتن کارهای شایسته, ایمان ‏به دین حق است یا نه؟ در دو, سـه دهـه اخیر, بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی, شماری, بـا تـرجـمـه آثار ‏متکلمان و فیلسوفان غربی در این باب و بازگو کـردن انـدیـشه های آنان, به این گونه بحثها در محفلهای علمی و ‏دانـشـگـاهـی دامـن زده اند. به نظر می رسد, دست کم, شماری از ایـنـان بـه انـگیزه های سیاسی و با هدف شبهه ‏افکنی و سست کردن پـایـه هـای ایمان اسلامی در جوانان وارد این میدان شده و مسأل کـهـنـه و چند دهه پیش اروپا ‏را با تفسیرها و تحلیل و بررسیهای نـادرسـت و در قـالـبـهـای جـدید قرار داده اند و می خواهند با دسـتاویزهای ‏سست به متون دینی و بهره گیری از سروده های شاعران و قـطـعـه های ادبی و عرفانی آن را با معیارها و ترازهای ‏اسلامی نـیـز سازوار جلوه دهند, حتی شماری از مدعیان روشنفکری به دروغ بـه عـالمانی پیرایه بسته اند که آنان حق ‏را ویژه یک شریعت نمی دانند.

در ایـن نوشتار, برآنیم گذری و نظری بر اندیشه های اندیشه ور و فـیـلـسـوف بـزرگ ‏دنیای اسلام, شهید مرتضی مطهری و بهره گیری از دیـدگاههای وی در این زمینه, داشته باشیم و درستی و یا ‏نادرستی پـلـورالـیـزم دیـنـی و تـکـثـرگرایی را به بوته بحث بگذاریم و پـیـامـدهای تکثرگرایی دینی را از نظر ‏بگذرانیم ولی پیش از آن, بـایـسـتـه اسـت بـه مـعنای پلورالیزم در فرهنگ غرب و کاربرد و قـرأـتـهـای گـونـاگون ‏آن اشاره کنیم و گونه های پلورالیزم را یادآور شویم.‏

معنای پلورالیزم

پـلورالیزم از ریشه Plural به معنای جمع, فزونی و پرشمار است و در فـرهـنـگ هـای ‏انـگـلیسی به معنای جمع گرایی, چند گانگی و تـکثرگرایی به کار رفته است. همچنین به حکومتهای أتلافی که از ‏چـند حزب, گاه مخالف هم به وجود می آیند و کسانی که چندین همسر دارنـد و مـشـرکان و چند خدا باوران, از ‏باب این که چندگانگی و فزونی در آنها وجود دارد اطلاق می گردد. بـر همین اساس, در فرهنگ غرب, ابتدا به ‏کسانی که چند مقام دینی را در کـلـیسای کاتولیک عهده دار بوده و از این رهگذر درآمدهای بـسـیـاری داشـته اند, ‏پلورالیست Pluralist گفته می شده است. ولـی سپسها, این مفهوم گسترش یافته و به همه کسانی که درآمدهای گـونـاگـون و بـسـیار داشته و از چند جا درآمد به دست می آورده انـد, چـه دسـت اندرکار کلیسا و پستهای کلیسای ‏کاتولیک باشند و چـه نـباشند پلورالیست, گفته شده است و کم کم در هر مقوله و هر چـیزی که, به گونه ای ‏چندگانگی در آن راه داشته این واژه در آن به کار رفته است که در مقوله های دینی, فرهنگی و سیاسی, کاربرد ویژه ‏خود را دارد.

در فرهنگهای سیاسی در معنای پلورالیزم نوشته اند: (پلورالیزم یا مسلک کثرت, نام آن فلسفه سیاسی ‏است که گوید علاقه فـرد نباید منحصر به پیوستگی سیاسی وی با دولت باشد, بلکه علاقه هـای دیگر دارد, مانند ‏علاقه اقتصادی, مذهبی و غیره و این علایق, بـایـد در تـعـیین خط مشی و سیاست جامعه مورد توجه قرار گیرد و ‏مـفـهـوم دیـگر آن اعتقاد به لزوم تعدد احزاب و جماعات و انواع انـجـمـنـها و عقاید و سلیقه ها در اجتماع است و ‏پرورش و تشویق ایـن تـعـدد و کثرت دستجات و موافقت دولت با شرکت ایشان در امر حکومت و اداره امور جامعه.

ایـن مـسـلک برابر (مونیسمMonism‏) () قرار دارد که آن را فرضیه (مـونـسـتـیک) دولت نامند و گوید: حق ‏حاکمیت (سورنته) حق منحصر دولـت و اراده اعـلای دولت است و تمام موسسات و افراد باید تابع دولت سیاسی ‏باشند. طبق آیین پلورالیست آتوریته حکومت در درون یک جامعه باید تقسیم شـود بـیـن گـروهـهای مختلف, مانند: ‏گروههای مذهبی و اجتماعی و اقـتـصادی و در انحصار دولت نباشد. این جماعت بر سه فرقه تقسیم می شود, افراطی ‏تفریطی و اعتدالی...)در تـعـریف بالا, بیش تر به پلورالیزم سیاسی توجه شده, ولی روشن اسـت که در بعد دینی و ‏فرهنگی نیز همین تعریف راست می آید و در مـفـهـوم پـلـورالیزم در گونه های گوناگون آن, جمع گرایی, گروه ‏گـرایی و چندگانگی نهفته است.

اکنون کاربرد پلورالیزم در دنیای غـرب بـر ایـن مـحـور اسـتـوار است که اصل ‏زندگی در جامعه و یا سـرزمـیـنی که ساکنان آن در نژاد, فرهنگ,زبان و دین ناسانیها و جـدایـیـهـایی دارند, امری ‏ناگزیر است و ما باید بپذیریم که در چـنـیـن جامعه ای, بر خلاف عقاید گوناگون و ناسازگار و اختلافهای ژرف ‏اعـتـقـادی و فـرهنگی و نژادی, زندگی صلح آمیز و به دور از تـنش ممکن است و یکان یکان جامعه باید یکدیگر را ‏تاب بیاورند و بپذیرند. الـبـتـه در شکلهای دیگری نیز اندیشه تکثرگرایی بروز و نمود می یابد که پرداختن به آنها از ‏حوصله این نوشتار بیرون است.‏

گونه های پلورالیزم

پـلـورالـیـزم در فرهنگ غرب, چنانکه دیدیم, کاربردهای گونه گون دارد و بـه هـمـپـا و ‏همراستای آن, به گونه های بسیاری نیز بخش شده که مهم ترین آنها, اینهایند:

‏‏1. پلورالیزم سیاسی: پـلـورالیزم سیاسی, باورمندی به پخش قدرت در گروههای گوناگون و پـذیـرش بـسـیـاری ‏حـزبـهـا و دسـته ها و گروه هاست. در حقیقت, پـلورالیزم سیاسی لازمه و نتیجه لیبرالیسم است. البته لیبرالیزم هـمـه جا ‏با پلورالیزم سیاسی هماهنگ نیست و ناسانیها و فرقهایی بـا هـم دارنـد. بـراساس اندیشه پلورالیزم سیاسی, برای ‏نگهداشت جـامـعه از گزند خودکامگی و استبداد, بایستی همه کسان و گروهها و حـزبـهـا در قـدرت شریک شوند و ‏تا آن جا که ممکن است قدرت در جـامـعـه پخش گردد و از این که یک فرد و یا یک گروه کانون قدرت شوند, ‏پرهیز گردد.‏

‏2. پـلورالیزم اخلاقی: در پلورالیزم, اخلاقی, هیچ یک از فرایافته هـای اخـلاقـی و ارزشـی بر مدار پایا و پایداری نمی ‏چرخد و ارزش آنـهـا, در ایـن نـگـرش نـاپایاست. در حقیقت, براساس پلورالیزم اخلاقی ارزشها نسبی هستند و درحوزه اخلاق نسبیت حاکم است.

3. پـلـورالـیـزم دینی: تکثرگرایی و پذیرش این نکته که در حوزه ادیـان, حقها بسیارند و هر دینی می تواند بارقه ای ‏از حق داشته بـاشـد. بـدین معنی که ما حقیقت مطلق را در یک دین و مذهب ویژه نـدانـیم, بلکه آن را مشترک میان ‏همه آیینها و مذهبها بدانیم و بر این باور باشیم که سعادت و نجات و رستگاری بسته به پیروی از یـک دیـن نیست, ‏پیروی از هر دینی انسان را به سرچشمه های سعادت رهـنـمـون مـی شود. البته پلورالیزم دینی از جهت گستره ‏فراگیری قلمرو آن فرقهایی دارد که شرح آن خواهد آمد.

پیشینه پلورالیزم

پـلورالیزم, گرچه در سالهای اخیر بر سر زبانها افتاده است و در کـانـون تـوجـه انـدیشه وران قرار ‏گرفته, ولی اندیشه جدید و نو نـیـست. پیشینه اندیشه پلورالیزم را باید در قرنهای پیشین جست. در بـیان فلاسفه یونان ‏ارسطو, به گونه ای به پلورالیزم در حکومت بـاور داشـته است و بر همین اساس اندیشه های استاد خود, افلاطون را ‏کـه نـظـریـه یکجایی و کانونی قدرت داشته, به بوته نقد قرار داده اسـت و بـه روشـنی یادآور شده که گوناگونی ‏مردم در نژاد و زبـان و عـقـیـده و... بـه حال اجتماع مفیدتر است; زیرا حاکمیت کـانـونـی و یکجایی, انگیزه های ‏سالم را برای تکاپوی اجتماع در راه سعادت فردی و جمعی از بین می برد.

ایـن گونه اندیشه ها را سپسها فیلسوفان ‏غربی پی گرفتند, چنانکه از اندیشه های سیرون در قرن اول ب.م و سن اگوستین در قرن پنجم, گونه ای از پلورالیزم ‏استفاده می شود.در دوران معاصر, جان استوارت میل وتی.اچ.گرین و بسیاری دیگر از انـدیـشـه وران غـربی چنین ‏نظریه ای را ابراز داشته اند. فلاسفه آمـریکایی در دوران استقلال آن کشور و در هنگام وضع قانون اساسی تا اندازه ‏ای اندیشه پلورالیزم را گسترش دادند.ریـشـه پـلـورالـیـزم دیـنی, به قرون وسطی و دورانی که مسیحیان کـاتولیک به ‏ویژه بودن رستگاری در مذهب کاتولیک پای می فشردند, بـاز مـی گردد.

در حقیقت, پلورالیزم, بازتاب تندیها و ‏خشونتهای کـلیسای کاتولیک بود. در آن هنگام کشیشان بر این باور بودند که جـز پـیروان کاتولیک, همه به دوزخ ‏افکنده می شوند در نظر آنان, هـیـچ یـک از پیروان دیگر فرقه های مسیحی و پیروان ادیان دیگر, اهـل نـجـات نیستند ‏حتی پیامبران پیشین, مانند: حضرت ابراهیم و حـضـرت مـوسـی(ع).ایـن پـیـامبران گرچه مورد احترام و تکریم ‏کـلـیـسایند, ولی در جایی میان بهشت و جهنم, به نام (لیمبو) می مـانـنـد و تـنها در روز رستاخیز و به وسیله حضرت ‏مسیح به بهشت بـرده مـی شـونـد.


دانلود با لینک مستقیم


پلورالیزم دینی در نگاه شهید مطهری

مقاله در مورد نقش اقتصاد در تربیت دینی دانش آموزا2

اختصاصی از اینو دیدی مقاله در مورد نقش اقتصاد در تربیت دینی دانش آموزا2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

نقش اقتصاد در تربیت دینی دانش آموزان

فناوری های جدید، بویژه فناوری های مربوط به عرصه اطلاعات و ارتباطات زمینه تحولات سریع و غیرقابل برگشتنی رادر جهان فراهم آورده است . این تحولات نیز دنیای جدیدی را شکل داده و به ظهور رسانده که از قسمتهای متعادلی تشکیل شده است ؛ قسمت هایی که جمع شدن آنها در کنار یکدیگر در شبکه جدید ارتباطات تعاملی نه ازسر اتفاق که از روی اجبار ناشی از ضرورت تاریخی است

این تجمع و تعامل موجد ظهور و تجدید حیات زبان ها و فرهنگ هایی شده که به گونه ای متنوع نظام پویای جهانی را پیریزی کرده است . چالش های برآمده از این تحولات از جمله دمکراسی، مشارکت مردمی، تمرکز زدایی، و کثرت گرایی، زمینة نگاهی نو را به آموزش و پرورش فراهم ساخته است . آموزش و پرورشی که قرار است انسان را برای آینده آماده کند . بنا بر همین وظیفه ، باید توانایی روبه رو شدن با چالش هایی را که تحولات کنونی رو در روی نسل حاضر قرار می دهد، داشته باشد . طبیعت آموزش وپرورش آن را به مثابه یک فراینده کیفی برحسب آن چه باید باشد شرح میدهد، نه آن چه هست . از این رو، ماهیت آن زاینده، پویا، تغییر پذیر و منعطف است و ناگزیر رو به رشد و تعالی و تغییر . افزون بر آن آموزش و پرورش به منزله پرورش دهندة نیروی انسانی مورد نیازدر فرایند تعامل فناورانة عصرحاضر، نقش بی بدیل خود را درجهان همچنان حفظ کرده است . حفظ و حراست نظام تعلیم و تربیت از این نقش اساسی با دگرگونی هایی همراه بوده است . دگرگونی هایی که بنا به تقاضای زمان و نیازهای برآمده از عصر حاضر ایجاد شده است . تجربه کشورهایی چون آمریکا (1957) ، ژاپن (1948) وکره جنوبی در سالهای اخیر به خوبی نشان می دهد که با تغییر و بازنگری در ساختار آموزش و پرورش در ادوار تاریخی در حفظ و بقای رشد و توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ملت ها تأثیر حیاتی داشته است .

توسعه و ضرورت اصلاح

امروزه، تقریباً تمام کسانی که به هر نحو طرفدار توسعه و اصلاحات هستند در همه جای دنیا از آموزش و پرورش شروع می کنند؛ چه، توجه به اصل تعلیم و تربیت و تلاش در راه آن می تواند امر توسعه را پیش ببرد و با مسیر جهان هماهنگ کند .

روی کردهای برآمده ازعصر جدیدارتباطات و فناوری ها درتعلیم و تربیت از جمله دیدگاه حداکثری مبتنی بر خود یادگیری

و چگونه یادگیری (فراشناخت) ، یادگیری فرایند مدار و مستقل موجب حرکت تدریجی در باز تعریف مفاهیم اساسی تعلیم و تربیت شده است . سواد، علم، تدریس، معلم، شاگرد، محتوای درسی و مدرسه در حال احراز تعاریف جدید هستند.

         درعصر حاضر تأکید نظام آموزش و پرورش بر انتقال دانش نیست و نقش مدرسه با گذشته تفاوت بسیارکرده است . آموزش و پرورش به جای پرداختن  به مواد درسی به کل انسان می پردازد و به تمام ابعاد زندگی او توجه می کند . معلم در نظام جدید آموزپ و پرورش در مقام یاور در بالندگی انسان، ایفای نقش می کند نه انتقال دهنده اطلاعات . شاگرد پرسشگر، خردگرا و فعال است نه شنونده ای منفعل و پذیرا . امروزه، با دسترسی فراگیرندگان به اینترنت و گذرگاه های گوناگون کسب اطلاعات و با لطبع تأثیر پذیری از فرهنگ جهانی و غیر بومی، اقتدار علمی معلم رفته رفته رنگ می بازد . از همین روست که اثر بخشی آموزش و پرورش ناگزیر است کارکردهای نوی را متناسب با روح زمانه برای خویش برگزیند . گزینش و دستیابی به کارکردهای نو مستلزم نگاهی نو به نظام آموزش و پرورش است . نگرشی نو در ابعاد و محورهای گوناگونی چون تعاریف، اصول، اهداف، ساختار، محتوا، مدیریت و منابع انسانی در کشور ما نیز تغییرات و نگره های برآمده از تحولات عصر کنونی نیز خود نیازها و انتظارات جدیدی را از آموزش و پرورش شکل می دهد .

          اگر خود را در محدوده آن چه هستیم واقع بینانه ببینیم، متوجه خواهیم شد که آموزش و پرورش کنونی ما نه تأمین کننده دیر و زمان بوده و نه برآورنده توقعات بر حق امروزمان . رفاه نسبی در جهان امروز نتیجه آموزش و پرورش پویای کسانی است که با توجه به نیازهای زمان و گریزاز تعصبات ناروا خود را مسئول بهزیستی انسان ها می دانند و درسخت ترین شرایط به دنبال بهروزی همگانند . باید گفت اختراعات شگفت انگیز وامیدواری های روز افزون، الهام گرفته ازاندیشه کسانی است که همگان را وامدار خودکرده است وماهمچنان منفعلانه چشم به راه آنان هستیم تابی آنکه سهمی در این دستاوردها داشته باشیم برداشت کننده دست دومی از پدیده های رفاهی واختراعی دیگران با پرداخت هزبنه های سرسام آور باشیم.

راهبردها در فرایند توسعه 

           ازنگاه این مقاله برای همگام شدن آموزش و پرورش کشور با روح زمانه و  رویکردهای جدید تعلیم و  تربیت و برای

پاسخ گویی به نیاز نسل آینده وحتی نسل حاضر در امتداد دو مسیر می توان حرکت کرد و دو راه برد را مورد توجه قرار داد .

الف) نگرشی نو، باز تعریف مفاهیم

راه برد نخست، مبتنی بر تحول و بازنگری در حیطه نگرش ها در حوزة فکری کلان جامعه است . بر این پایه، مفاهیم اساسی تعلیم و تربیت باز تعریف می شوند . ضرورت باز نگری در حوزه های فکری جامعه براساس آینده ای


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد نقش اقتصاد در تربیت دینی دانش آموزا2