اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ادوات جنگی در صحنه های جنگ در نقش برجسته های آشورنو

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله ادوات جنگی در صحنه های جنگ در نقش برجسته های آشورنو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


پیشگفتار:
در آغاز وظیفه ی خود می دانم از استاد فرزانه و محترم خود جناب آقای دکتر محمد رحیم صراف که با کمک ها و راهنما یی ها ی بی شاعبه ی خود شان مرا به سر منزل اصلی رسانیدند کمال تشکر و قدردانی را دا شته باشم وسپس سپاس گذارم از جناب آقای دکتر نیکنامی که با در اختیار گذاردن پایان نا مه ای خودشان شایان ترین کمک ها را به ما دانشجویان نموده اند و بسیار قدردانی میکنم از مسئولین شاخص و قابل احترام دانشگاه تربیت مدرس الاخصوص جناب آقای دکتر موسوی معاون دانشگاه تربیت مدرس که در سایر هماهنگی های جناب دکتر صراف با همکاری بی دریغ خود وهماهنگی با کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس گره از کار من گشودند .
ودر آخر تشکر می کنم از دوستان وخانواده ام که با حمایت همه جانبه ی خود مرا همراهی کردند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه :
آشوریان مردمانی جنگجو ودلاور بودند وقتل وغارت و کشتار وخشونت یکی از جلوه های بارز شاخصیت پادشاهان این قوم بوده است و طبیعی ست که آثار هنرمندان از این امر متأثر باشند .
واما هنرمندان با به تصویر کشیدن شاهان در صحنه های جنگ خو استه اند قدرت شاهان آشوری را در این زمان نشان دهند .
ادوات جنگی آشوریان به زیبایی وظرافت خاصی به طور کامل در نقش برجسته ها تصویر شده که توضیحاتی کلی در این تحقیق داده شده .
من این نکات را بیان کردم چون موضوع تحقیقم در مورد ادوات جنگی در صحنه ی جنگ آشورنوبود ومن در آخر تحقیقم یک جمع بندی کلی در مورد تمامی ادوات وشاهان در صحنه های آشور نو به عمل آورده ام .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ـ درآمد
1- موقعیت جغرافیایی
2- معیشت مردم آشور
3- آشورنو

 

 

 

 

 

 

 


1- موقعیت جغرافیایی آشور :
آشور در واقع در شمال شرق بین النهرین علیاء قسمتی که رودخانه ی دجله از شمال غرب به جنوب شرق جریان می یابد
منطقه ای را به وجود آورد که آشور نام گرفت .
آشور در واقع یک منطقه ی کوهپایه ای بود .
آشور پوشیده از تپه های باستانی ست که زمانی شهرهای بزرگ وکوچک را تشکیل می داد.
و مدینه های مدفون در آنسوی دجله شهر نینوا بود که روزگاری پایتخت آشوریان به حساب می آمد.
2- معشیت مردم آشور :
آشور در یک منطقه ی سنگلاخی و کوهپایه ای که از لحاظ طبیعی سرزمین فقیدی ست .
دره ی باریک دجله با کوه های به نسبت بلند در دو ساحل آن به سختی می تواند محصول کشاورزی کافی را برای تغذیه جمعیت خود به بار آورد . اما با تمام این تفاسید اینها برای تامین منابع خویش از طریق تجارت با کشورهای دیگر چشم داشتند .برای یک تجارت سود آور با ملت های دیگر آشوریها باید تولیداتی داشته باشند تابتوانند آن را برای مبادله با ملل دیگر عرضه کنند .این تولیدات بیشتر منسوجات پشمی در مقیاس عظیم بود .اینها از نظر پشم ریسی و بافندگی و رنگرزی مهارت زیادی داشتند .
اینها به خاطر موقعیت جغرافیایی منطقه کشاورزی کم داشتند ولی در عوض دام بسیار پرورش می دادند.
وبه خاطر روابط تجاری که داشتند توانستند از نظر اقتصادی قدرتمند شوند و در منطقه حرف اول را از نظر اقتصادی بزنند .
1- آشور نو :
هنر آشور میانی با قتل نینور تای اول در سالهای پایانی قرن 13ق م به پایان رسید . سیصد سال طول کشید تا هنر و معماری امپراتوری آشور نصر پال دوم در نمرود پایه ریزی شد.در این زمان تحولات سیاسی و نژادی در خاور نزدیک صورت گرفت.بعد از مرگ نیور تای اول مهاجرت عظیم مردمی به نام مردمان دریابه سوی آسیای صغیر و سوریه آغاز شد.این مردم پس از نابودی امپراتوری هیتی،فریژیها را به سرزمین آسیای صغیر و فلسطینیها را به سرزمین فلسطین آورده و مصریها تا مرز انحطاط رهنمون شدند. در همین دوران آرامیها آخرین شاخه از قبایل بدوی سامی صحرای سوریه-در گروههای بسیار از سوی شرق نفوذ به مناطق غرب رود فرات را آغاز کردند و بالاخره به بابل راه یافتند . آرامیها به آسانی نفوذ کردند و اما تنها آشور به کمک ارتش منظم خود توانست از تفوذآنها جلوگیری کند . این مهاجرتها و جنگها 3 قرن طول کشید.در این مدت آشوریها توانستند تغییر شکل مشخصی در نظام سیاسی و مفهوم پادشاهی به وجود آورند.
آنها ابتدا ایالت کوچک خود آشور را گسترش و نظام حکومتی سازمان یافته تری را بنا و سرانجام یک امپراتوری عظیم شد .
در طول قرن 11 و 10 ق م آشوریها برای کسب قدرت و ایجاد امپراتوری سرگرم جنگ به همسایگان شمالی و غربی بودند و زمان کمتری را صرف آفرینش های هنری و کاهای عظیم معماری کردند . واحتمالاً به همین دلیل است که در این دوران چنین آثاری نداریم . ازسویی در طول سالهای جنگ و ناآرامی ،آشور خدای حامی شهر آشور که تا آن زمان چیزی بیش از خدای محلی نبود .
- صحنه های جنگ در نقوش برجسته ی آشور نو :
1- جنگ میان اعراب و پادشاهان آشور
2- جزئیات جنگ آشور نصیر پال II علیه ت- ارمان پادشاه ایلام در ساحل رود اولای‹کرخه›
3- صحنه ی جنگ آشور نصیر پالII در نینوا در حال حمله به قلعه ی دشمن
4- آشور نصیر پال II به همراه نظامیان آشور در حال حمله
5- صحنه ی جنگ آشور با نیپال دوم در نمرود ‹حمله ی آشوریان به قلعه ی دشمن›
1- این نقش بر جسته جزئیات جنگ میان آشوریها و اعراب می باشد که از نقش بر جسته ا زکاخ شمال آشور با نیپال در نینوا دوران امپراتوری آشور به دست آمده.
2- 526› هنرمند کمک ایجاد یک خط مایل از طریق سه شتر ، یکی در ابتدای ردیف بالا در سمت راست، دیگری اندکی جلوتر به سمت مرکز صحنه در ردیف دوم ، و سومی در سمت چپ در ردیف پایین بیننده را وادار می سازد صحنه ی جنگ را از طریق این شتر سواران از ردیفی به ردیف دیگر تعقیب کند . خط مایل دیگری این بار در جهت مخالف نظر را از پایین به بالا راهنمایی می کند . مسیر نگاه در این حرکت نخست از سمت راست در ردیف پایین از سوار کار آشوری آغاز می گردد و پس از یک حرکت مواج بسیار زیبا از طریق شتر بر زمین افتاده به دومین سوار کا آشوری – در یک خط مایل به سومین اسب در سمت چپ در ردیف دوم و از آنجا به چهارمین آنها در انتهای سمت چپ در ردیف بالا پایان می پذیرد .
3- از ردیف اول که شروع کنیم سمت راست را در نظر می گیریم و به طرف چپ همراه جنگجویان که به سمت چپ تصویر در حرکتند می رویم و از شتری که در سمت راست دیده میشود شروع می کنیم .
بر روی شتری که در حال دویدن است دو جنگجوی عرب که یکی از آنها تیر کمان به دست دارد و روی شتر سوارند و سرباز پشت او دست چپ خود را به بالا برده است و در زیر پای شتر که کشته شده دیده می شود – جلوی شتر یک سرباز آشوری با کلاه خود را که لباسی ساده که انتهای آن تا روی زانوی این فرد آمده دیده می شود و کمربندی به کمر و یک نیزه و سپر در دست که سرباز عربی که دستهایش را باز کرده و در حال افتادن است نیزه را در بدنش فرومی برد جلوی این سرباز یک ارابه می بینیم که مختص آشوریان است و چرخ آن 8 پره دارد و ارابه ی آشوری به یک اسب بسته شده و در حال حمله است و جلوی این ارابه یک اسبی که همراه سربازش در حال سرنگونی ست دیده می شود و جلوی آن دو سرباز آشوری که یکی سپر و نیزه و دیگری تیر کمان به دست دارد به حالت حمله وجود دارد .
واما ردیف وسط دو سرباز آشوری بالباس مثل سربازان دیگر آشوری دراین صحنه که یکی تیر کمان به دست دارد ودیگری سپر ونیزه ودر حال حمله به دو سربا ز عرب که سوار بر شتری در حال دویدن میباشند که زیر پای این شتر دوباره یک سرباز عرب کشته شده دیده می شود این سربازهای روی شتر یکی در پشت شتر است که بر گشته به پشت ودر حال تیر اندازی با تیر کمان به سرباز آشوری ست وسرباز جلوی وی نیزه به دست است .جلوی این ها دو سرباز آشوری با همان لباسهاپشتی تیر کمان بدست ودر حال تیر اند ازی دوان و جلویی سپر ونیزه به دست در حال دویدن
وبافرو بردن نیزه به بدن سرباز عربی که کمان به دست دارد
وباز جلوی آنها دو سرباز عرب در حال دویدن به دنبال سرباز آشوری سوار بر اسب که بانیز ه درحال کشتن سرباز عرب که سوار شتر بوده ودر اینجا در حال سرنگونی ست .
در ردیف پایین یک سرباز عرب را داریم که ظاهراً کتفش تیر خورده وجلو ی آن سرباز آشوری اسب سوار در حال تیر اندازی با تیر و کمان را می بینیم و شتری در جلوی این اسب سوار که دو سرباز عرب روی آن است که شتر سرنگون شده و سرباز پشتی در حال افتادن و سرباز جلویی یک دست بالا و در دست راست او یک نیزه دیده می شود .و جلوی این شتر دو سرباز عربی که شخص پشتی یک دست خود را به سمت صورت بالا برده و دست راست خود را بر سر خود قرار داده و سرباز عرب جلویی در حال راه رفتن به پشت برگشته و دستانش را بالا برده و جلوی او یک سوار آشور در حال دویدن و حمله که باز دو سرباز عرب بر روی آن پشتی در حال تیر اندازی و جلویی تیر کمان به دست و جلوی شتر یک سرباز عرب در حال افتادن و جلوی او دو سرباز آشوری باز باهمان لباسهای مشابه که هر دو سپر و نیزه به دست در حال حمله اند و یک سرباز عرب را می کشند .
ادوات جنگی به کاربرده شده دراین نقش بر جسته :
تیر کمان – نیزه – سپر – کلاه خود جنگی – شمشیریا خنجر .
اکثر سربازان آشوری در این تصویر به کمر یک خنجر یا شمشیر بسته اند .
در دو نقش بر جسته که در واقع یک نقش بر جسته است جنگ آشور با نیپال علیه تِ- اومان پادشاه ایلام در ساحل رود اولای ‹کرخه›را نشان می دهد که از کاخ جنوب غربی سنا ضریب نینوا بدست آمده .
این نقش بر جسته چگونگی کشته شدن پادشاه ایلام تِ- اوتان و ولیعمرش تمرتیو به تصویر کشیده شده .
اگرازسمت راست تصویرکه شروع کنیم وبه ردیف پایین بیاییم این طورمی توانیم توصیف کنیم:
یک شخص که نیزه به دست دارد و سپر در حالت ایستاده به سمت راست نقش حرکت می کند و در وضعیت حمله است . در پشت او پنج شخص دیده می شود که همگی لباس ساده ی مشابه به تن دارند که کمربند به کمر بسته اند که به نظر می آید کشته شده اند چرا که روی زمین افتاده اند . روی یکی از اینها یک لاشخور و روی دیگری در بالای تصویر دو تا لاشخور یکی در قسمت دست و دیگری در قسمت پا دیده می شود در کنار این شخص یک تیر و کمان دیده می‌شودودر پشت اینها درخت وجود دارد . به تصویر بعدی که ادامه ی این نقش بر جسته است می رسیم در قسمت راست باز یک درخت دیده می شود وتعداد دیگر درخت در بالای تصویر که زیر آنها یک ارابه دیده می شود سرنگون شده اند و کلاه از سرشان افتاده است دیده می شود .
تشخیص شاه ایلامی که در چهار قسمت نقش بر جسته است کار سختی نیست .
کلاه بر سر دارد و لبه ی لباس او در قسمت جلو و پایین دامن بر خلاف پوشش ساده ی دیگران ، با یراقهای متشکل از ردیف کلکها (روزت ) تزیین و شرابه ای بلند ی به آن افزوده شده است . در زیر این تصویر ما در سمت راست تصویر تمرتیو – فرزند ارشد تِ- اومان به دست پدر را گرفته و او را که سخت مجروح است از صحنه ی جنگ بیرون می آورد .ودر پشت اینها یک درخت است ودر پشت درخت شخصی که در شکمش تیر فرورفته دیده می شود .
در پایین تصویر سمت راست شخصی دیده می شود که پیراهن او تا بالای زانو آمده و کمربندی به کمر دارد و یک سر بند به سر و ظرف کمان به پشت و خنجر به دست در حال حمله است .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  31  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ادوات جنگی در صحنه های جنگ در نقش برجسته های آشورنو

جغرافیای نظامی جنگ ایران و عراق

اختصاصی از اینو دیدی جغرافیای نظامی جنگ ایران و عراق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آیا همواره علم جغرافیا باید در خدمت جنگ باشد؟ تقسیم بندی دنیا به دو اردوگاه غرب و شرق و دو قطبی شدن جهان ثابت کرد جغرافیا همچنان در خدمت جنگ است 


دانلود با لینک مستقیم


جغرافیای نظامی جنگ ایران و عراق

دانلود مقاله جنگ جهانی دوم و ایران

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله جنگ جهانی دوم و ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 رکود تحزب در خلال جنگ جهانی دوم
ماجرای رکود تحزّب در ایران زیاد پیچیده نیست و گره‌های کور آن در پژوهش‌های علمی مشخص و باز شده‌اند، امّا با وجود این، گویی علل آن به قدری ریشه‌ای و پایدار هستند که نه تنها افسوس در مورد گذشته احزاب بلکه نگرانی از آینده آنها را نیز همیشه باید احساس کنیم. عاملی چون ساختار سیاسی قدرت در ایران پیش از انقلاب که باعث تشکیل احزاب فرمایشی و ناامن بودن فضای واقعی تحزّب می‌گردید، در دوران بعد از انقلاب جای خود را به عللی مانند نفوذ بیگانگان به پیکره سیاسی جامعه از طریق احزاب، تأثیرات ناشی از مقتضیات دوران جنگ تحمیلی، بدبینی عمومی نسبت به جایگاه احزاب و... داد.
اینکه آیا رکود تحزّب در سرزمین ما واقعاً علل ساختاری و تاریخی دارد و اگر آری این علل کدام‌اند؟ در مقاله زیر بازکاوی شده است.
تاریخ فعالیت‌های احزاب و پدیده تحزّب در ایران، به‌خوبی بیانگر توفیق نیافتن عملکردی این پدیده مهم سیاسی در سده اخیر و حتی درحال‌حاضر است. پژوهندگان سیاسی همواره در پی تبیین علل این ناکارآمدی بوده‌اند و علل مختلفی را در حوزه سیاسی، تاریخی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی، برای این معضل برشمرده‌اند. مقاله حاضر در همین زمینه کوشیده است علل تاریخی و ساختاری این ناکارآمدی را تبیین نماید، بنابراین پرسش اصلی خود را چنین طرح نموده است: آیا میان کارآمدی یا ناکارآمدی احزاب سیاسی ایران با علل تاریخی ــ ساختاری، رابطه معناداری وجود دارد؟ بر مبنای این پرسش و در پاسخ به آن، مدعا و مفروض این مقاله این چنین سامان‌یافته است: به نظر می‌رسد که از سده گذشته تاکنون، پدیده تحزّب و احزاب ایرانی فاقد عملکرد بهینه و کارآمدی لازم بوده و به دلایل مختلفی از جمله علل تاریخی ــ ساختاری نتوانسته‌اند کارویژه‌های ایجابی این پدیده را در ایران محقق سازند.
1ــ استبداد و ساختار مطلقه قدرت
سنّت و دولتمداری و دولت‌سالاری مطلق و تمرکزخواه دارای پیشینه طولانی و تاریخی است. بدیهی است در کشوری که فقط در سه دهه اخیر از بند استبداد و ساختار قدرت مطلقه بنای رهیدن داشته است بسط جامعه و نهادهای مدنی مانند احزاب و نهادینه کردن توسعه سیاسی به راحتی میسّر نباشد. مطلق بودن قدرت، ویژگی تاریخی ساختار سیاسی ایران بوده است. با این ذهنیت تاریخی دولت قدرت خود را متمرکز و مطلق می‌خواسته و ازاین‌رو هیچ کانون قدرت رقیب یا مستقلی را در مقابل خویش برنمی‌تابیده است. به همین دلیل حاکمیت قانون و نفی خودکامگی و استبداد محور مبارزات رهایی‌بخش مردم از نهضت مشروطیت تاکنون بوده است و مردم بالذات به هر نهاد مدنی، از زاویه تقابل با دولت می‌نگرند. متقابلاً در دید حکومت نیز ایجاد هر نهاد مدنی تهدید محسوب می‌شود. به سخن دیگر در نگاه ملّت، شأن و کارکرد هر نهاد مردمی، در درجه اول، مقابله و مهار قدرت دولت است و مردمی بودن هر نهاد به معنای مخالفت با دولت محسوب می‌شود نه استقلال از آن، که در صورت لزوم می‌تواند از حکومت نیز حمایت کند یا آن را تشکیل دهد. تجربه تاریخی ایران از مشروطه تاکنون گواه آن است که هم‌زمان با تزلزل قدرت مطلقه و ضعف دولت، نهادهای مدنی مانند احزاب و مطبوعات، قارچ‌گونه و لجام‌گسیخته تأسیس یا فعال شده‌اند و با تمرکز مجدد قدرت مطلقه یا تولد آن، همه رخت بربسته و چون برگ خزان‌زده ریخته‌اند. این هم‌زمانی حاکی از آن است که پیدایی نهادهای مدنی معلول ضعف دولت مطلقه بوده و به موازات افزایش استبداد و مطلقه شدن ساختار قدرت، از گستره و توان این نهادها و از جمله احزاب کاسته شده است و نهادهای فوق به زوال گراییده‌اند.[1] بنابراین مهم‌ترین مانع تاریخی شکل‌گیری و کارایی احزاب در ایران را می‌توان در استبداد[2] و دولت‌سالاری مطلقه خلاصه کرد؛ زیرا کلیه سلسله‌های حکومتی ایران در فردی و مطلقه بودن حاکمیت و فقدان یا تحمل نکردن قدرت‌ها و نهادهای ناظر و تعدیل‌کننده مشترک بوده‌اند. بدین‌ترتیب در تاریخ معاصر ایران و در سده گذشته هم، حکومت‌های استبدادی با اعمال قدرت مطلقه و خشونت مانع رشد شخصیت و هویت مردم شدند و اجازه شکل‌گیری نهادهای جامعه مدنی و رشد طبیعی آنها را نداند.
2ــ فقدان امنیت و وجود احساس ناامنی
فقدان امنیت ناشی از حکومت مستبدان و قدرتمندان و در اصطلاح قاموس سیاسی، تغلّب، یکی از عوامل بارز آسیب‌رسانی به ساخت ذهنی ــ روانی مردم ایران و مخلّ شکل‌گیری نهادهای مدنی در طی تاریخ بوده است. فضا یا احساس ناامنی تاریخی ــ ذهنی ایرانیان، حاصل کاربرد برهنه و خشونت‌آمیز قدرت توسط حاکمان طی دوران‌های طولانی و متوالی است.
همچنین وضعیت جغرافیایی ایران برای ایجاد ناامنی، دست کمی از نظام‌های متغلّب ندارد. سرزمین ایران بارها با هجوم گسترده اقوام و طوایف از قسمت‌های آسیای مرکزی و دفعاتی هم از ناحیه غرب روبه‌رو شده است که باید بر آنها تهاجمات از سوی جنوب را در یکی دو قرن اخیر افزود؛ هر چند هم که نمی‌توان از تهاجم هشت‌ساله و ددمنشانه صدامیان در خلال سال‌های 1359 تا 1367 غافل شد.
مهاجرت پیاپی گروه‌های کثیری از نواحی شرق و شمال غرب، که بعضاً خود به هجوم تبدیل شده‌اند، وضعیت را به گونه‌ای در آورد که به تعبیر آل احمد، ایران را چهارراه حوادث ساخته بود.[3] این مهاجرت‌ها و هجوم‌های متعدد به اضافه نظام‌های خودکامه و متغلّب، ثبات و امنیت کشور را مختل کرد و سیاست، فرهنگ، اقتصاد و اجتماع ایرانیان را طی قرن‌ها از بلیّه‌های متعدد متأثر ساخت و به صورت مانعی در مسیر استمرار مدنیّت و تکامل مداوم آن رخ نمود و ناامنی عینی و ذهنی را در وجود و روان ایرانیان، بیشتر تثبیت کرد. امروزه با نگاهی به کثرت دژها و قلعه‌ها و حتی نوع معماری روستاهای قلعه‌ای و کوچه‌ها و معابر قدیمی بافت‌های شهری و روستایی، ماهیت تدافعی این گونه معماری‌ها و هدف آن در مقابله یا کند کردن تاخت‌وتاز مهاجمان مشخص می‌شود.
تهاجم و مهاجم‌پذیری ایران سبب تشدید نظام تغلّب و تغییر در سلسله‌های حاکم بر کشور شده است، و متأسفانه باید اذعان کرد که عموماً قدرت سیاسی متکی بر شمشیر از آن این اقوام و گروه‌های مهاجم بوده است. یکی از نتایج اولیه ملموس چنین وضعی، جلوگیری از ثبات اخلاقی، و به دنبال آن اخلاق و فرهنگ سیاسی سازنده، و عقب‌ماندگی نظام سیاسی از تأسیسات، نهادها و شئون مدنی، شهری و متمدنانه بوده است. در هر حال فضای تغلّب‌آمیز و دستخوش ناامنی نیز با استمرار خویش در دو سده گذشته، بستر نامناسبی برای پیدایش و رشد و کارآمدی احزاب فراهم نموده است. فضای تغلّب‌خواهی و ناامنی، هم در روابط دولت با نهادها و احزاب و هم در فضای بینابین احزاب و این نهادها مشاهده می‌شود.
3ــ حضور مداوم ایلات و عشایر در عرصه‌های سیاسی
ایلات و عشایر همواره حضور معنادار و پررنگی در تاریخ و سیاست ایران در دوران‌های مختلف داشته‌اند. این پدیده همراه فرهنگ سیاسی ایلی و عشیره‌ای، همواره صفاتی را در هرج‌ومرج ملّّی و قومی و دامن زدن به بی‌ثباتی‌ها به خود اختصاص داده است. علاوه بر آن، نحوه زندگی عشایر با یکدیگر تأثیر مهمی در شکل ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران داشته است، به طور نمونه هجوم‌های دائمی قبایل کوچ‌نشین به شهرها و نواحی مدنی ایران و سلب امنیت از راه‌های مواصلاتی توسط آنها، از علل پا نگرفتن طبقه سرمایه‌داری و به تعبیر غربی‌ها، بورژوازی، در گذشته شد.[4] این در حالی است که در دنیای غرب، بسیاری از جنبش‌های دموکراتیک و امر مقابله با قدرت‌های مطلقه را این قشر، آن هم با انگیزه‌های مختلف، سامان‌دهی می‌کرد و در واقع طبقه بورژوازی برای تضمین رشد و حیات خویش، به مقابله با شیوه تولید مستقر قدیمی، یعنی فئودالیسم و نظام استبدادی وابسته به آن، رفت و خواسته یا ناخواسته این حرکت با مقدمات دیگری باعث ظهور دموکراسی و نهادهای مدنی مربوط به آن شد.
به اعتقاد لرد کرزن، ایلات و عشایر و خوانین آنها، همیشه با فرهنگ‌های متفاوت و خاص خود، جریان‌های تأثیرگذاری را آفریده‌اند که هر کدام به شکلی در ساختار سیاسی ــ اجتماعی کنونی ایران تأثیر داشته و آن را دچار تشتت کرده است.[5] بدین‌ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که اختلاف‌های ایلات و عشایر، با یکدیگر و با حکومت مرکزی، تأثیر عمده‌ای در ایجاد هرج‌ومرج داخلی و تضعیف وحدت و یکپارچگی ملّی، به عنوان بستر لازم برای تحقق دموکراسی و نهادهای مدنی مانند احزاب، داشته؛ ضمن اینکه کوچ‌نشینی و وابسته نبودن عشایر به محلی خاص، حیات ابتدایی، و رکود و فقر فرهنگی آنها، بسترهای ضروری یادشده را نیز نامساعدتر ساخته است.
4ــ فقدان تحولات بنیادین در فرماسیون اجتماعی، و تقابل میان سنّت و تجدد
یکی از ریشه‌های تاریخی موفق نبودن احزاب در ایران آن است که فرماسیون یا صورتبندی اجتماعی در ایران کمتر در معرض تغییرات و تحولات زیربنایی که در اروپای دوران رنسانس به بعد رخ داد، قرار گرفته است. در اروپای پس از رنسانس، فروپاشی فئودالیسم و ظهور سرمایه‌داری، موجب پیدایش گروه‌های اجتماعی متفاوتی شد که هر کدام برای نیل به قدرت سیاسی و تصاحب سهم بیشتری از درآمد اقتصادی، با یکدیگر رقابت می‌کردند. اما فرماسیون اجتماعی در ایران حتی تا اواسط قرن بیستم چندان تکان جدی نخورده بود. زیربنا و شالوده اقتصادی ایران، دولتی بود و دولت به صورت بزرگ‌ترین کارفرما عمل می‌کرد. حتی اصلاحات ارضی، که در اوایل دهه 1340 توسط رژیم شاه با هدف اضمحلال نظام ارباب ــ رعیتی انجام شد و در آن بیشتر کسب وجهه برای رژیم مدنظر بود، نتوانست در آن فرماسیون تغییر چندانی ایجاد کند.[6] از سویی یکی دیگر از موانع تاریخی که ما همیشه در جوامع سنتی با آن روبه‌رو بوده‌ایم، درگیری پنهان و آشکار میان سنّت و تجدد است. حزب پدیده‌ای نوین است و طبیعتاً بافت سنتی جامعه پذیرای آن نیست. جامعه ما همیشه با پدیده‌های نو حالت تقابلی و تدافعی دارد و کمتر از این مقولات استقبال می‌شود. ابتدا همیشه با شک، نگرانی و تردید به این پدیده‌های نوین نگاه می‌شود، اما بعد از طرح آنها در جامعه، به‌تدریج افراد آماده پذیرش آن می‌شوند. ما در طی تاریخ این درگیری را شاهد بوده‌ایم.[7]
5ــ بدبینی و ناآگاهی عمومی نسبت به جایگاه احزاب
افزایش معلومات و بالا بردن سطح سواد و تحصیلات عموم مردم در جامعه امروز، موضوعی مختص دو سه دهه اخیر تاریخ معاصر ایران است و این واقعیت دارد که بعد از انقلاب اسلامی، بینش و توجه سیاسی عموم مردم بالا رفته، ولی در دهه‌های گذشته و با توجه به وارداتی بودن پدیده حزب و ادبیات سیاسی مربوط به آن، قشرهای عظیمی از جامعه نسبت به جایگاه احزاب و گروه‌های سیاسی در سامان‌دهی و بهینه‌سازی ساختار سیاسی کشور بی‌اطلاع بودند و حتی بسیاری از تحصیل‌کردگان و آگاهان سیاسی نیز نسبت به تأثیر آن در ترقی کشور تردید داشته‌اند که این بی‌اطلاعی و تردیدها هنوز نیز در بخش‌هایی از عوام و خواص طبقات اجتماعی وجود دارد و بخشی از بدبینی‌ها و ذهنیت‌های نامطلوب تاریخی جامعه نسبت به احزاب و گروه‌ها، از همین بی‌اطلاعی‌ها و تردیدها ناشی می‌شود.
از دلایل دیگر این بدبینی‌های تاریخی عموم مردم نسبت به احزاب می‌توان به فقدان همسویی عملکرد احزاب با سنن، آداب و اعتقادات عمومی و مذهبی، وابستگی به اجانب و نظام‌های مستبد داخلی، و وجود بی‌صداقتی و شعارزدگی در عمل این تشکل‌ها در طی تاریخ ایران اشاره نمود. عامل اصلی دیگر این بدبینی آن بود که این تشکل‌ها پیوندهای واقعی با مردم و مطالبات آنها نداشتند و از بطن مردم نجوشیده بودند.
کارگزاران احزاب فعلی کشور نیز به صراحت بر این بدبینی تاریخی، به عنوان یکی از عوامل رکود تحزّب، تأکید نموده‌اند. به طور نمونه، سعید حجاریان ــ عضور شورای مرکزی جبهه مشارکت اسلامی ــ در این باره گفته است: "در جامعه ما خاطره سیاسی ــ اجتماعی مطلوبی از حزب‌گرایی وجود ندارد، اگر بخواهیم علت‌های آن را ریشه‌یابی کنیم، علاوه بر ریشه‌های ساختاری و اجتماعی به ریشه‌های تاریخی آن نیز می‌توان اشاره کرد. یک بدبینی سیاسی همیشه در تاریخ کشور وجود داشته است، مشکلات تاریخی و ساختاری احزاب موجب شدند که تشکل‌های سیاسی نتوانند روند نهادینه کردن خود را طی کنند و مورد اقبال عمومی قرار گیرند، که البته بخشی از آن نیز ناشی از عملکرد بد برخی احزاب در گذشته بوده است."[8]
6ــ ضعف جامعه مدنی و نبود یا کمّی تجربه مشارکت‌های سیاسی
ظهور نهادهای غیر حکومتی ــ تحت عنوان جامعه مدنی ــ در فرآیند نوسازی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، امری ضروری است. برخورداری این نهادها از استقلال عمل نسبی می‌تواند در تعدیل قدرت میان دولت و جامعه سهم بسزایی داشته باشد و با ممانعت از انباشت قدرت، زمینه را برای توزیع مجدد آن فراهم کند. در واقع جامعه مدنی عبارت است از: حوزه‌ای از نهادهای مستقل تحت حمایت قانون که در آن، افراد و اجتماعات ارزش‌ها و اعتقادات متنوعی دارند و گروه‌های خودگردان که در همزیستی مسالمت‌آمیز با یکدیگر به سر می‌برند و به صورت نهادهای واسطه داوطلبانه میان دولت و افراد عمل می‌کنند.[9] با توجه به این تعریف، تعدد و تنوع بازیگران، رقابت گروهی، مشارکت گسترده سیاسی، منابع متعدد قدرت، کثرت‌گرایی سیاسی، تنوع ساختاری، شکل‌گیری خودجوش و از پایین به بالا، و استقلال عمل و چرخش نخبگان لازمه ظهور جامعه مدنی ــ و زیرمجموعه‌های آن مانند احزاب ــ است. وجود چنین جامعه مدنی، باعث تحدید، کنترل و مهار قدرت حکومت می‌گردد و نوعی مباحثه، چانه‌زنی، اقناع و مصالحه میان مراکز گوناگون قدرت در جهت بهینه‌ترین صورت تأمین منافع و مصالح عمومی و ملّی را فراهم می‌سازد.
اساساً احزاب سیاسی نیرومند و کارآمد نیز قبل از هر چیز به وجود جامعه مدنی توسعه‌یافته و توانا نیازمندند. این در حالی است که در پیشینه تاریخی ایرانیان، به دلایل مختلفی مانند وجود نظام سیاسی مستبد و مطلقه، تمرکزگرایی و دولت‌سالاری، و وجود دوره‌های طولانی بحران و ناامنی، ساختار اجتماعی و اقتصادی ناهمگون و توسعه‌نیافته، نهادهای مشارکتی مستقل و نیرومند، فرصت ظهور و تمرین دموکراسی نیافته‌اند و اساساً تجربه مشارکت‌های سیاسی فعالانه در نظام‌های قبل از انقلاب اسلامی، به دلیل فقدان مشروعیت سیاسی آنها، وجود نداشته است و دولت‌ها، بدون واسطه نهادهای برخاسته از متن جامعه یا با دولت‌سازی تشکل‌هایی مانند احزاب، به کنترل، هدایت، سازمان‌دهی و به‌کارگیری نیروهای اجتماعی در جهت منافع خود اقدام نمودند و هرگونه داعیه مخالفت و دگراندیشی را بر نمی‌تافتند و با سرکوب مواجه می‌نمودند. متأسفانه پیشینه ضعیف جامعه مدنی و نبود یا کم‌تجربگی مردم و نهادها در تحقق مشارکت سیاسی فعال، باعث کم‌توانی و ضعف پشتیبانی تاریخی از فعالیت تشکل‌ها و احزاب سیاسی امروز شده است.
7ــ وجود احزاب دستوری و وابسته به دولت
بسیاری از احزاب ایران در سده اخیر، دستوری و دولت‌ساخته بوده‌اند. این احزاب به دلیل غیر مردمی بودن، خودجوش نبودن، نداشتن پایگاه‌های مستقل و طی نکردن فرایند تشکیل از پایین به بالا، انحرافی اساسی در مسیر تحزّب واقعی در ایران به وجود آورده و موجبات بی‌اعتمادی و بدبینی بیشتر مردم را به احزاب فراهم ساخته‌اند.
احزاب دستوری عمدتاًَ در تاریخ صدساله اخیر ایران در سه قالب ظاهر شده‌اند: احزابی که متکی به یک شخصیت بوده و بر محور فردی شکل گرفته‌اند، احزابی که با سفارش نظام حاکم توسط کارگزاران سرشناس رژیم به‌وجود آمده‌اند، احزابی که بنا بر شرایط ویژه سیاسی پدیدار شده و به عبارتی احزاب واکنشی‌اند.
احزاب دستوری یا فرمایشی که احزاب دولت‌ساخته نیز جزء آنهاست، به آن دسته از احزابی گفته می‌شود که ریشه‌های عمیق اجتماعی ندارند و بر حسب انگیزه فردی، طبقاتی، یا خارجی به‌وجودآمده‌اند. این‌گونه احزاب فاقد تشکیلات منسجم حزبی هستند و ایدئولوژی مدوّنی ندارند. گردآوری اعضا و ایجاد ایمان حزبی و ایدئولوژیک در این نوع احزاب با مشکلات فراوانی مواجه است.
این احزاب را از آن جهت دستوری می‌نامند که پایه‌های آنان طبیعی نبوده و از بطن شرایط اجتماعی سرچشمه نگرفته است. منافع گروهی و طبقاتی افراد و باندهای سیاسی و اقتصادی عامل ایجاد این‌گونه احزاب هستند.[10] احزاب فرمایشی در شرایط ویژه سیاسی، یعنی موقعیتی که منافع گروهی و طبقاتی عده‌ای در خارج یا داخل نظام سیاسی در معرض خطر قرار می‌گیرد، به‌وجود می‌آیند و در نتیجه، واکنش نیروهای ذی‌نفع در قالب این احزاب سیاسی در صحنه اجتماعی و در ظرف تحزّب ظهور پیدا می‌کند و به همین خاطر عمر آنها کوتاه و متناسب با میل کارگردانانشان و نظام سیاسی سازنده آنها تعیین می‌گردد. احزاب مهم و دولت‌ساخته دوران پهلوی از جمله حزب رستاخیز، ایران، ایران نوین، ملّت، و ملّیون ضربات مهلکی را به پیکر ضعیف تحزّب در ایران وارد نمودند. هر چند نمی‌توان از این حقیقت نیز چشم پوشید که بعد از انقلاب اسلامی هم، احزاب مهمی مانند حزب جمهوری اسلامی، کارگزاران سازندگی، جبهه مشارکت اسلامی و... را نیز کارگزاران دولتی و صاحب‌منصبان عالیه نظام تأسیس نمودند.
8ــ وابستگی احزاب به بیگانگان و ایدئولوژی‌های الحادی
یکی از مشکلات تاریخی احزاب و موجد بدبینی بیشتر به این تشکل‌ها، وابستگی بعضی از آنها به دو قطب شرق و غرب و به‌ویژه تحت الحمایگی آنها به شوروری یا وابستگی به مجموعه‌های فراماسونری بوده است؛ همچنان‌که وابستگی یکی از سه یا چهار جریان اصلی احزاب و گروه‌های سیاسی ــ یعنی چپ‌گرایان ــ به ایدئولوژی الحادی مارکسیستی ــ لنینیستی، میان آنها و عامه مردمِ پایبند به اعتقادات عمیق اسلامی، فاصله افزون‌تری ایجاد کرد. شایان ذکر است که به‌طور کلی عمده‌ترین گروه‌ها و احزاب دهه‌های 1320، 1340، 1350 جریانات چپ وابسته به نظام‌های سوسیالیستی شوروی سابق و نظام کمونیستی و مائوئیستی چین بودند.
نفوذ قدرت‌های خارجی در ایران و وابستگی افراد و رهبران احزاب و گروه‌ها به این قدرت‌ها، از جمله عواملی بود که مانع رشد و توسعه فعالیت‌های حزبی در پویش سیر طبیعی خود که برگرفته از نیازهای اجتماعی ــ سیاسی جامعه باشد گردیده است. به‌طور کلی نفوذ قدرت‌های خارجی را در تشکل‌های دموکرات و وابسته به غرب و به طور مشخص‌تری در حزب توده می‌توان مشاهده کرد. خیانت‌ها، دسیسه‌ها و کارشکنی‌هایی که بر اثر پیروی کورکورانه این حزب و سایر گروهک‌های چپ، از دستورات و خط‌مشی‌های سران نظام سوسیالیستی شوروی سابق در مسائل و صحنه‌های مختلف همچون جنگ جهانی دوم و خیانت سران احزاب کمونیست در شمال و غرب کشور، مسائل نفت شمال در دهه 1320 و سپس مسأله ملّی شدن صنعت نفت و جریانات دوران انقلاب اسلامی و... انجام شد، سبب افزایش بدبینی و بی‌اعتمادی تاریخی نسبت به احزاب در ایران شد.[11]
با تثبیت جمهوری اسلامی در اوایل دهه 1360 و انحلال بسیاری از گروهک‌ها و احزاب چپ‌گرا و ترک وطن عده‌ای از اعضای آنها، مداخله و نفوذ همسایه شمالی در جریان‌های حزبی نسبتاً فروکش کرد که البته با فروپاشی شوروی سابق این امر سرعت و استمرار یافت، اما در دهه اخیر، کشورهای غربی با رهبری و سردمداری ایالات متحده امریکا برای نفوذ و مداخله در جریان‌های حزبی داخلی تلاش بسیار روزافزونی نموده‌اند تا به‌زعم خویش به وسیله این احزاب و جریان‌های روشنفکری و نخبه‌نما، طرح براندازی و انقلاب‌های مخملین اجراشده در بعضی از جمهوری‌های شوروی سابق ــ و همسایگان روسیه فعلی ــ و بلوک شرق را نیز در ایران اجرا نمایند. دعوت از سران بعضی جریان‌ها و گروه‌های سیاسی و روشنفکری به کنفرانس‌های خارج از کشور ــ همانند کنفرانس برلین ــ با همین هدف انجام پذیرفت و متأسفانه بعضی از جریان‌های سیاسی و حزبی و اعضای این تشکل‌ها بدون درس گرفتن از گذشته، به این دعوت‌ها و مطالبات پاسخ مثبت دهند و با اقبال به آن آغوش گشودند و با اتخاذ روشی افراطی، خط سیر عبور از نظام را دنبال کردند که خوشبختانه تاکنون به توفیقی دست نیافته‌اند.
9ــ تأثیرات جنگ جهانی دوم و جنگ تحمیلی عراق بر تحرّک و رکود تحزّب
جنگ‌ها و بحران‌های مشابه، تأثیرات انکارناپذیری بر سیر تحزّب و کامیابی یا ناکامی احزاب بر جای گذاشته است. به طور نمونه در جنگ جهانی دوم و با ورود متفقین به خاک ایران در 1320، رضاشاه به‌رغم اعلام بی‌طرفی، به دلیل هواداری قبلی از آلمان‌ها از سلطنت خلع، و به جزیره موریس تبعید شد و ایرانیان و جریا‌ن‌های سیاسی از حدود دو دهه اختناق و استبداد مطلق به یکباره رها شدند؛ زیرا شاه کم‌تجربه و جوان، یعنی پهلوی دوم، دست کم تا یک دهه بعد فاقد اقتدار لازم بود و همین امر باعث شد که جنگ جهانی دوم به طور غیر مستقیم باعث شود که با سرنگونی دیکتاتوری پهلوی اول، از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332، جو سرکوب تا حدی تلطیف شود. به همین دلیل این دوره در جریان‌شناسی تاریخ تحزّب، دوره اوج‌گیری و تحرّک‌یابی فعالیت‌های احزاب به شمار آمده است.
همچنین نمی‌توان از تأثیر جنگ تحمیلی هشت‌ساله عراق علیه ایران بر رکود فعالیت‌های حزبی غافل شد؛ زیرا در خلال سال‌های 1359 تا 1367، تمام امکانات، اندیشه‌ها و نیروهای فیزیکی و فکری جامعه، اعم از عموم مردم و نخبگان، مشغول فریضه دفاع از میهن اسلامی گردیده بودند و شرکت در جبهه‌های دفاع، از سوی امام‌خمینی(ره) و سایر مراجع، به عنوان واجب کفایی و مهم‌ترین اقدام ایرانیان، مورد تأکید همه‌جانبه قرار گرفت. بدیهی است این حالت جنگی هشت‌ساله، بسیاری از فعالیت‌های سیاسی را کند کرد و آنهایی را که به طور بالقوه می‌توانستند به فعالیت‌های سیاسی وارد شوند، به سوی فعالیت‌های جنگی کشانید و با شهادت یا جانبازی گروه عظیمی از نیروهای توانای انقلاب، کشور در مقاطع بعدی از نعمت وجود و تأثیر بسزای آنها محروم گردید.
نتیجه:
از سده گذشته تاکنون، احزاب ایرانی فاقد کارآمدی لازم بوده‌اند که از جمله علل آن را می‌توان در مطلق بودن قدرت دانست. مطلق بودن قدرت که ویژگی تاریخی ساختار سیاسی ایران بوده است مانع اصلی شکل‌گیری کانون قدرت مستقل در جامعه ایرانی به شمار می‌رود. نبود امنیت ناشی از حکومت مستبدان و قدرتمندان نیز مخلّ شکل‌گیری نهادهای مدنی در طی تاریخ بوده است. از سویی مهاجرت‌ها و هجوم‌های متعدد به کشور بی‌ثباتی و ناامنی جامعه را در پی داشته و به صورت مانعی در مسیر استمرار مدنیّت و تکامل مداوم آن رخ نموده است.
همچنین حضور معنادار و پررنگ ایلات و عشایر در تاریخ و سیاست ایران، همراه فرهنگ سیاسی ایلی و عشیره‌ای، تأثیر عمده‌ای در ایجاد هرج و مرج داخلی و تضعیف وحدت و یکپارچگی ملّی، به عنوان بستر لازم برای تحقق دموکراسی و نهادهای مدنی مانند احزاب، داشته است.
یکی دیگر از ریشه‌های تاریخی موفق نبودن احزاب در ایران آن است که فرماسیون اجتماعی در ایران کمتر در معرض تغییرات و تحولات زیربنایی قرار گرفته و در طی تاریخ زیربنا و شالوده اقتصادی ایران، دولتی بوده و دولت به صورت بزرگ‌ترین کارفرما عمل کرده است. از سویی، یکی دیگر از موانع تاریخی تحزّب که همیشه جوامع سنتی با آن روبه‌رو بوده‌اند، درگیری پنهان و آشکار میان سنّت و تجدد است. بر همین اساس پذیرش تحزّب، به عنوان نهادی مدرن، در بخش سنّتی جامعه ایرانی با دشواری‌هایی همراه بوده است.
باید افزود که بدبینی و ناآگاهی عمومی نسبت به جایگاه احزاب هم مانع رشد تحزّب در ایران شده است که از دلایل این بدبینی‌ها می‌توان به فقدان همسویی عملکرد احزاب با سنن، آداب و اعتقادات عمومی و مذهبی، وابستگی به اجانب و نظام‌های مستبد داخلی، و وجود بی‌صداقتی و شعارزدگی در عمل این تشکل‌ها در طی تاریخ ایران اشاره نمود.
همچنین کم‌تجربگی مردم و نهادها در تحقق مشارکت سیاسی فعال، باعث ضعف پشتیبانی تاریخی از فعالیت تشکل‌ها و احزاب سیاسی امروز شده است. از تأثیرات انکارناپذیر جنگ‌ها و بحران‌های مشابه بر سیر تحزّب و کامیابی یا ناکامی احزاب، نیز نباید غافل شد. به‌طور نمونه جنگ جهانی دوم، که باعث شد استبداد رضاشاهی سرنگون گردد، در تحرّک احزاب از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332 مؤثر بود. اما جنگ تحمیلی هشت‌ساله عراق علیه ایران بسیاری از فعالیت‌های سیاسی را کند کرد و عده زیادی از نیروهای فعال سیاسی را درگیر حضور در جبهه‌ها و جهاد دفاعی علیه بیگانگان بعثی نمود.
انفعال حکومت رضاشاه در قبال جنگ جهانی دوم
انفعال حکومت رضاشاه در قبال جنگ جهانی دوم و ورود سهل متفقین به کشور، از فقدان حمایت مردمی و انسجام لازم در ساختار قدرت سیاسی پهلوی اول حکایت می‌کند. در این مقاله، فرایند وقوع جنگ جهانی دوم و موضع‌گیریهای ایران در قبال آن مرور شده است.
با شروع جنگ جهانی دوم در سال 1318.ش/1939.م، اوضاع جهان دگرگونه شد و اغلب کشورهای جهان به حمایت از متفقین یا متحدین مجبور گردیدند، در این میان کشور ایران، با وجودی که از همان ابتدا سیاست بی‌طرفی اتخاذ نمود، به‌واسطه سیاستهای رضاشاه (1304ــ1320.ش)، مبنی بر طرفداری از آلمان هیتلری و نیز به ‌دلیل موقعیت استراتژیک، مورد توجه دول متفق قرار گرفت. از این ‌رو، با حمله متفقین در سوم شهریور 1320.ش، ایران عملاً به صحنه منازعه میان دول متخاصم تبدیل گردید. تاثیرات منفی این حمله با ناکارآمدی ارتش 127‌هزار نفری رضاشاه، چنان جوّ سرخوردگی و یأسی در جامعه ایران، به‌ویژه در میان نظامیان جوان، به وجود آورد که اغلب ایشان با استفاده از فضای باز سیاسی ناشی از ورود متفقین و سقوط دیکتاتور (رضاشاه)، جذب گروهها و دستجات مختلف گردیدند. ازاین‌‌رو، در میان نظامیان سه گرایش متفاوت ناسیونالیسم، سلطنت‌طلب و چپ‌گرا، به‌وجود آمد؛ در این مقاله سعی بر آن است ضمن تشریح اوضاع منتهی به جنگ جهانی دوم و موضع‌گیری ایران در قبال آن، به نحوه مواجهه نیروهای نظامی با این مساله پرداخته و چگونگی جذب ایشان در سه گروه فوق بررسی گردد.
زمینه‌های آغاز جنگ جهانی دوم
یگانه پیروز جنگ جهانی اول، دولت بریتانیا بود. در این زمان، روسیه درگیر انقلاب بلشویکی بود، عثمانی در بحران تجزیه قلمرواش به سر می‌برد و آلمان نیز سقوط رایش دوم را شاهد بود. ظهور جمهوری وایمار در آلمان و فشار دول پیروز جنگ نوعی حس سرخوردگی و خشم را در میان آلمانها به‌وجود آورده بود. بحران اقتصادی 1929.م، بر شدت ضعف جناح میانه‌رو و قدرت‌گیری تندروهای ناسیونال ــ سوسیالیست به رهبری هیتلر افزود؛ به‌طوری‌که هیتلر توانست با تصویب رایشتاگ، در سال 1933.م، قانون اساسی جمهوری وایمار را ملغی و دیکتاتوری خود را به مدت چهار سال در آلمان برقرار سازد. با قدرت‌گیری هیتلر، سرکوب مخالفان و میلیتاریزه‌کردن آلمان، که بر بستر خواست توده‌ها نضج می‌گرفت، در دستور کار قرار گرفت.[1] قدرت روزافزون نیروهای نظامی آلمان با نوعی حمایت ضمنی جهان سرمایه‌داری همراه بود، زیرا آنان در تحلیلهای خود بر این باور بودند که نیروی نظامی قدرتمند نوظهور فاشیسم در آلمان، سرانجام کمونیسم را به ورطه نابودی می‌کشاند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  53  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جنگ جهانی دوم و ایران

تحقیق در مورد اصول جنگ نگرشی جدید به جنگ‌های صدر اسلام

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد اصول جنگ نگرشی جدید به جنگ‌های صدر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اصول جنگ نگرشی جدید به جنگ‌های صدر اسلام


تحقیق در مورد اصول جنگ  نگرشی جدید به جنگ‌های صدر اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه106

 

 اصول جنگ

نگرشی جدید به جنگ‌های صدر اسلام

اصل تامین

تامین در لغت به معنای در امن قرار دادن و حفظ کردن چیز یا شخصی است.

یکی از اصول جنگ، دربعد عملیاتی و تاکتیکی نیز ‹‹ تامین ›› نام گرفته و چنین تعریف شده است:

کلیه  اقداماتی که به طور مستقیم و همه جانبه به منظور حفاظت یگان درمقابل دیده شدن، لو رفتن، مداخله،جاسوسی، غافلگیر شدن، خرابکاری و اقدامات ایذایی یا مختل کننده دشمن انجام می‌گیرد.

اصل تامین در بین اصول جنگ، جایگاه ویژه ای دارد، زیرا لازمه حتمی و جزء لاینفک اجرای موفقیت آمیز سایر اصول، و درنتیجه موفقیت در صحنه نبرد است و بدون رعایت این اصل، سایر اصول جنگ، آسیب پذیر و بی حاصل خواهند بود.

از این رو، نیروها مجری این اصل در یک یگان عملیاتی، باید آموزش دیده ترین،  زبده ترین و کا آزموده ترین نیروها باشند تا به خوبی بتوانند از ایفای این وظیفه حساس و مهم بر آیند.

پیشینه تاریخی

از گذشته‌های بسیار دور، توجه به امنیت نیروهای جنگی، امری با اهمیت تلقی شده و استفاده از شیوه‌های تامینی د رحالت‌های مختلف نبرد معمول بوده است.

یکی از روش‌های تامین که در بین ملل مختلف رایج بود. استفاده از قلعه‌ها و دژهای بلند نظامی بود که سپاهیان را در برابر حمله دشمن محافظت می‌کرد. در مواضعی از این حصارها، سنگرها و برج‌های دیده بانی بود.

حفر کانال و خندق، زدن خاکریز، گذاشتن موانعی مانند تنه درختان تنومند پیرامون محل استقرارسپاهیان، ازشیوه‌های تامین یک لشکر به ویژه در شب به حساب می‌آید.

در گذشته، درمورد انتخاب زمان و مکان نبرد، برخی تدابیر امنیتی رعایت می‌شد. به عنوان مثال زمان آغاز نبرد. بعد از ظهر انتخاب می‌شد تا اگر لشکر در ادامه جنگ به مشکلی برخورد نمود، بتواند ازتاریکی شب جهت تجدید قوا یا عقب نشینی استفاده نماید  یا محل نبرد درنزدیکی آبادی و شهر انتخاب نمی شد، برای اینکه درصورت شکست، مورد تهاجم دشمن قرارنگیرد

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اصول جنگ نگرشی جدید به جنگ‌های صدر اسلام

مقاله جنگ شناسی

اختصاصی از اینو دیدی مقاله جنگ شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله جنگ شناسی


مقاله جنگ شناسی

جنگ شناسی یا پولمولوژی با جامعه شناسی جنگ – یعنی شناخت تأثیر جنگ بر جامعه و متقابلاً تأثیر جامعه بر جنگ – متفاوت است. همچنین باید آن را از علم جنگ به مفهومی که در مراکز نظامی تعلیم می دهند و متخصصان نظامی، فرماندهان و افسران را تربیت می کنند. (ادیبی سده، 1379:8)

پولمولوژی، ترکیبی از واژه های یونانی polemos به معنای «جنگ» و logos به معنای «بررسی و شناسایی» است و در شکل کلی می توان ان را «علم جنگ» نامید. پولمولوژی به مطالعة شکل ها، علت ها، نتیجه ها و عملکردهای جنگ به عنوان یک پدیدة اجتماعی می پردازد. (بوتول، 1:1368)

جنگ، بی تردید، شگفت انگیزترین پدیدة اجتماعی است. اگر بنا به گفتة دورکیم جامعه شناسی بیان تاریخ به صورتی دیگر باشد، می توان گفت که جنگ آفرینندة تاریخ است. در واقع، تاریخ صرفاً با توصیف کردن کشمکش های مسلحانه آغاز شده است و بعید می نماید زمانی برسد که این پدیده کاملاً از بین برود، زیرا جنگ ها مشخص ترین مبادی تاریخ، و در عین حال، مرزهایی هستند که مراحل مهم حوادث را از یکدیگر متمایز می کنند. تقریباً نمامی تمدن های معروف بر اثر جنگ از بین رفته اند. همة تمدن های جدید نیز با رخ دادن جنگ پا به عرصة وجود نهاده اند. سیادت هایی که هر از چندگاه، نوعی جامعة خاص را در صدر جوامع بشری می نشانند، زادة جنگ هستند و مشروعیت خود را از آن ئیم گیرند.

به علاوه، جنگ یکی از عوامل اصلی تقلید جمعی است که در تغییرات اجتماعی نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. جنگ بسته ترین جوامع را وا می دارد تا دیر یا زود دروازه های خود را بگشایند؛ مانند چین، ژاپن یا مراکش در طول قرن اخیر. جنگ احتمالاً نیرومندترین شکل تماس تمدن ها با یکدیگر است. جنگ انزوای روانی را به زور از بین می برد و حتی در نوع پوشش نیز تأثیر می گذارد. از روی برش لباس نظامیان می توان فاتح حقیقی جنگی را که سال ها پیش درگرفته است تشخیص داد؛ بعد از حکومت ناپلئون، از لباس های نظامی فرانسوی تقلید می کردند، پس از سال 1918 از لباس های نظامی انگلیسی، و امروز از لباس های نظامی امریکایی و روسی تقلید می کنند.

مختصر اینکه جنگ از تمامی شکل های تحولات حیات اجتماعی مهم تر است. جنگ نوعی «تحول شتابان» است. بنابراین، شاید تعجب آور باشد که چرا تا کنون علمی واقعی به نام «جنگشناسی» یا «پولمولوژی» به وجود نیامده است. به راستی، چرا کمتر محققی به مطالعة عینی ویژگی ها و جنبه های عملکردی جنگ، که مهم ترین پدیدة اجتماعی است، رغبت نیافته است؟ از نیم قرن پیش تا کنون شاهد افزایش آزمایشگاه هایی هستیم که به مطالعة تخصصی برروی بیماری های مهلک مانند سرطان، سل، طاعون و تب زرد می پردازد

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 37صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله جنگ شناسی