اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره بررسی و ارزیابی فرایند تعامل بین بخش صنعت و کشاورزی در ایران

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره بررسی و ارزیابی فرایند تعامل بین بخش صنعت و کشاورزی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی و ارزیابی فرایند تعامل بین بخش صنعت و کشاورزی در ایران


تحقیق درباره بررسی و ارزیابی فرایند تعامل بین بخش صنعت و کشاورزی در ایران

فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 24 صفحه

 

 

 

 

 

 

چکیده:

اغلب اقتصاددانان توسعه بر وابستگی متقابل میان رشد کشاورزی و صنعت تاکید می‌کنند. شناخت رابطه بین بخش‌های اقتصادی یک کشور، برای ارزیابی سیاست‌های اقتصادی گذشته و شکل‌گیری استراتژی‌های آینده بسیار ضروری می‌نماید. بدون شناخت ارتباط متقابل بین بخش‌های اقتصادی، شناخت سیاست‌های مناسب برای دستیابی به رشد و توسعه پایدار اقتصادی مشکل خواهد بود. این مطالعه به بررسی فرآیند تعامل بخش کشاورزی و صنعت در ایران و طی دوره 85-1338 با استفاده از روش جوهانسون می‌پردازد. متغیرهای مورد بررسی در این الگو شامل ‌تولید ناخالص ملی، قیمت و سرمایه‌گذاری ناخالص داخلی بخش‌های کشاورزی و صنعت می‌باشد. نتایج برآورد مدل در این مطالعه گواه بر برونزایی تولید بخش کشاورزی از صنعت می‌باشد و تنها وجود یک رابطه علیت یک طرفه از بخش کشاورزی به صنعت را تایید می‌نماید.  

 

 

مقدمه:

یکی از مهمترین و بحث انگیزترین تعاملات در سطح کلان، تعامل میان دو بخش صنعت و کشاورزی می‌باشد. مطالعات اولیه در این زمینه به فیزیوکرات‌ها در قرن هفدهم بر می‌گردد. کوزنتس (1758) بخش کشاورزی را تنها منبع ثروت معرفی می‌کند به گونه‌ای که تجارت و صنعت تنها شاخه‌ای از کشاورزی به حسا ب می‌آیند (آشراو 2003). در قرن بیستم نیز این موضوع توجه اقتصاد‌دانان مختلفی را به خود جلب کرده بود. آنها بر این عقیده بودند که توسعه کشاورزی و صنعت بدلیل محدود بودن منابع اقتصادی در دو جهت متضاد عمل می‌کنند. اقتصاددانان معاصر بر این باورند که نه تنها تضادی بین رشد هماهنگ دو بخش وجود ندارد، بلکه، آنها می‌توانند در جریان توسعه اقتصادی به عنوان مکمل یکدیگر عمل نمایند. از یک طرف بخش کشاورزی تامین کننده مواد غذایی مورد نیاز شاغلان سایر بخش‌ها و همچنین مواد اولیه مورد نیاز بخش صنعت می‌باشد و از طرفی دیگر توسعه صنعتی نیز می‌تواند با تامین تکنولوژی مورد نیاز بخش کشاورزی،‌ بر رشد این بخش تاثیر مثبتی داشته باشد.

جورگنسون (1961) خاطر نشان می‌کند که برای توسعه بخش صنعت در کشورهای در حال توسعه، نه تنها ایجاد مازاد کشاورزی ضروری است، بلکه، باید از طریق پیشرفت فنی تداوم یابد. بنابراین، وی تأکید می‌کند که در مراحل اولیه توسعه، کشورهای در حال توسعه باید برای تسریع رشد مازاد کشاورزی ود اقدام به سرمایه‌گذاری خالص در این بخش کنند. چاودهاری و رائو(2004) در مطالعه‌ای نشان دادند که بخش کشاورزی در بلند‌مدت یک بخش برونزا بوده و کارآیی صنعت به عنوان یک بخش درونزا از تولید کشاورزی تاثیر می‌پذیرد. راتس و ترویک (2003) در تحقیقی در آفریقا تاثیر سیاست‌های تبعیض گرایانه بر بخش کشاورزی و کاهش سرمایه‌گذاری در این بخش را به عنوان عامل کاهنده رشد اقتصادی و صرفه‌های تکنیکی بخش صنعت معرفی نمودند. جانستون و ملور (1967) نیز در مقاله‌ای با عنوان نقش کشاورزی در توسعه اقتصادی، بر اهمیت کشاورزی به عنوان نیروی محرک رشد تأکید کردند آنها اظهار داشتند که نقش کشاورزی در توسعه انفعالی نبوده و می‌تواند مساعدت‌های عمده‌ای به دگرگون‌سازی ساختار اقتصادی نماید.کانگ و راماچاندران (1999) در پژوهشی نشان دادند که برخلاف دیدگاه رایج در مورد توسعه کره، این کشور بدون سرمایه‌گذاری قبلی در کشاورزی و افزایش بهره‌وری متناسب با آن صنعتی نشده است. جانسون و کیبلی (1975) در یک تجزیه و تحلیل نظری از نقش کشاورزی در تغییرات ساختاری جوامع توسعه‌نیافته به این نتیجه دست یافتند که تلاش برای توسعه کشاورزی،‌ در کشورهای کم درآمد به رشد سریع‌تر تولید کل اقتصاد و اشتغال می‌انجامد. کالیرا جان و سانکار (2001) وجود یک رابطه علی دو طرفه را بین بخش کشاورزی و صنعت کشور هند اثبات نمودند. بدین معنا که نه تنها رشد بخش کشاورزی تأثیر مثبت و معنی‌دار بر رشد بخش صنعت دارد، بلکه، رشد محصول صنعت نیز تأثیر مثبت و معنی‌دار بر رشد محصول کشاورزی دارد. رستگاری و همکاران (2000) رابطه متقابل بین بخش‌های کشاورزی و صنعت پاکستان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج این تحقیق نشان داد که بخش‌های صنعت و کشاورزی مکمل یکدیگر و دارای ارتباط متقابل هستند. کرباسی و خاکسار(1382) در مطالعه‌ای رابطه متقابل بین بخش‌های کشاورزی و صنعت ایران را مورد بررسی قرار دادند. نتایج این تحقیق نشان‌دهنده وجود رابطه مکملی بین دو بخش می‌باشد. ‌عسگری(1383) در مطالعه‌ای به بررسی روابط کوتاه‌مدت و بلند‌مدت بخش کشاورزی با سایر بخش‌های اقتصادی پرداخت،‌ نتایج این تحقیق نشان داد که در بلند‌مدت ارزش‌افزوده بخش‌های صنعت و نفت بیشترین تاثیر را بر ارزش افزوده بخش کشاورزی داشته و در کوتاه مدت بخش کشاورزی بطور عمده از وقفه‌های خود و ارزش افزوده بخش نفت تاثیر می‌پذیرد.

بررسی مطالعات انجام شده در این خصوص، ‌در اکثر مواقع تاثیر پذیری بخش صنعت از کشاورزی را تایید می‌نماید و در برخی موارد نیز بر وجود رابطه علی دو طرفه بین این دو بخش اشاره دارد. در حقیقت محرک اولیه برای رشد اقتصادی شتابنده باید از درون بخش کشاورزی آغاز شود و در این خصوص استراتژی دولت در مورد تمرکزکامل ر بخش صنعت صحیح نبوده، بلکه باید متوازن و با اولویت بیشتری نسبت به کشاورزی باشد. تجربیات حاصل از کشورهای در حال توسعه مختلف در دهه 1950 موجب شد که در دهه 1960 از شدت تأکید بر نقش صنعت در توسعه اقتصادی کاسته شود و در مقابل، اغلب اقتصاددانان توسعه بر وابستگی متقابل میان رشد کشاورزی و صنعت تاکید کنند (کرباسی و خاکسار،‌1382).

شناخت رابطه بین بخش‌های اقتصادی یک کشور برای ارزیابی سیاست‌های اقتصادی گذشته و شکل‌گیری استراتژی‌های آینده بسیار ضروری می‌نماید. بدون شناخت ارتباط متقابل بین بخش‌های اقتصادی، شناخت سیاست‌های مناسب برای دستیابی به رشد و توسعه پایدار اقتصادی مشکل خواهد بود. در این راستا مطالعه حاضر به بررسی رابطه متقابل بین دو بخش کشاورزی و صنعت می پردازد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی و ارزیابی فرایند تعامل بین بخش صنعت و کشاورزی در ایران

مقاله بررسی و ارزیابی فرایند تعامل بین بخش صنعت و کشاورزی در ایران

اختصاصی از اینو دیدی مقاله بررسی و ارزیابی فرایند تعامل بین بخش صنعت و کشاورزی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله بررسی و ارزیابی فرایند تعامل بین بخش صنعت و کشاورزی در ایران


مقاله بررسی و ارزیابی فرایند تعامل بین بخش صنعت و کشاورزی در ایران

فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 24 صفحه

 

 

 

 

 

 

چکیده:

اغلب اقتصاددانان توسعه بر وابستگی متقابل میان رشد کشاورزی و صنعت تاکید می‌کنند. شناخت رابطه بین بخش‌های اقتصادی یک کشور، برای ارزیابی سیاست‌های اقتصادی گذشته و شکل‌گیری استراتژی‌های آینده بسیار ضروری می‌نماید. بدون شناخت ارتباط متقابل بین بخش‌های اقتصادی، شناخت سیاست‌های مناسب برای دستیابی به رشد و توسعه پایدار اقتصادی مشکل خواهد بود. این مطالعه به بررسی فرآیند تعامل بخش کشاورزی و صنعت در ایران و طی دوره 85-1338 با استفاده از روش جوهانسون می‌پردازد. متغیرهای مورد بررسی در این الگو شامل ‌تولید ناخالص ملی، قیمت و سرمایه‌گذاری ناخالص داخلی بخش‌های کشاورزی و صنعت می‌باشد. نتایج برآورد مدل در این مطالعه گواه بر برونزایی تولید بخش کشاورزی از صنعت می‌باشد و تنها وجود یک رابطه علیت یک طرفه از بخش کشاورزی به صنعت را تایید می‌نماید.  

 

 

مقدمه:

یکی از مهمترین و بحث انگیزترین تعاملات در سطح کلان، تعامل میان دو بخش صنعت و کشاورزی می‌باشد. مطالعات اولیه در این زمینه به فیزیوکرات‌ها در قرن هفدهم بر می‌گردد. کوزنتس (1758) بخش کشاورزی را تنها منبع ثروت معرفی می‌کند به گونه‌ای که تجارت و صنعت تنها شاخه‌ای از کشاورزی به حسا ب می‌آیند (آشراو 2003). در قرن بیستم نیز این موضوع توجه اقتصاد‌دانان مختلفی را به خود جلب کرده بود. آنها بر این عقیده بودند که توسعه کشاورزی و صنعت بدلیل محدود بودن منابع اقتصادی در دو جهت متضاد عمل می‌کنند. اقتصاددانان معاصر بر این باورند که نه تنها تضادی بین رشد هماهنگ دو بخش وجود ندارد، بلکه، آنها می‌توانند در جریان توسعه اقتصادی به عنوان مکمل یکدیگر عمل نمایند. از یک طرف بخش کشاورزی تامین کننده مواد غذایی مورد نیاز شاغلان سایر بخش‌ها و همچنین مواد اولیه مورد نیاز بخش صنعت می‌باشد و از طرفی دیگر توسعه صنعتی نیز می‌تواند با تامین تکنولوژی مورد نیاز بخش کشاورزی،‌ بر رشد این بخش تاثیر مثبتی داشته باشد.

جورگنسون (1961) خاطر نشان می‌کند که برای توسعه بخش صنعت در کشورهای در حال توسعه، نه تنها ایجاد مازاد کشاورزی ضروری است، بلکه، باید از طریق پیشرفت فنی تداوم یابد. بنابراین، وی تأکید می‌کند که در مراحل اولیه توسعه، کشورهای در حال توسعه باید برای تسریع رشد مازاد کشاورزی ود اقدام به سرمایه‌گذاری خالص در این بخش کنند. چاودهاری و رائو(2004) در مطالعه‌ای نشان دادند که بخش کشاورزی در بلند‌مدت یک بخش برونزا بوده و کارآیی صنعت به عنوان یک بخش درونزا از تولید کشاورزی تاثیر می‌پذیرد. راتس و ترویک (2003) در تحقیقی در آفریقا تاثیر سیاست‌های تبعیض گرایانه بر بخش کشاورزی و کاهش سرمایه‌گذاری در این بخش را به عنوان عامل کاهنده رشد اقتصادی و صرفه‌های تکنیکی بخش صنعت معرفی نمودند. جانستون و ملور (1967) نیز در مقاله‌ای با عنوان نقش کشاورزی در توسعه اقتصادی، بر اهمیت کشاورزی به عنوان نیروی محرک رشد تأکید کردند آنها اظهار داشتند که نقش کشاورزی در توسعه انفعالی نبوده و می‌تواند مساعدت‌های عمده‌ای به دگرگون‌سازی ساختار اقتصادی نماید.کانگ و راماچاندران (1999) در پژوهشی نشان دادند که برخلاف دیدگاه رایج در مورد توسعه کره، این کشور بدون سرمایه‌گذاری قبلی در کشاورزی و افزایش بهره‌وری متناسب با آن صنعتی نشده است. جانسون و کیبلی (1975) در یک تجزیه و تحلیل نظری از نقش کشاورزی در تغییرات ساختاری جوامع توسعه‌نیافته به این نتیجه دست یافتند که تلاش برای توسعه کشاورزی،‌ در کشورهای کم درآمد به رشد سریع‌تر تولید کل اقتصاد و اشتغال می‌انجامد. کالیرا جان و سانکار (2001) وجود یک رابطه علی دو طرفه را بین بخش کشاورزی و صنعت کشور هند اثبات نمودند. بدین معنا که نه تنها رشد بخش کشاورزی تأثیر مثبت و معنی‌دار بر رشد بخش صنعت دارد، بلکه، رشد محصول صنعت نیز تأثیر مثبت و معنی‌دار بر رشد محصول کشاورزی دارد. رستگاری و همکاران (2000) رابطه متقابل بین بخش‌های کشاورزی و صنعت پاکستان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج این تحقیق نشان داد که بخش‌های صنعت و کشاورزی مکمل یکدیگر و دارای ارتباط متقابل هستند. کرباسی و خاکسار(1382) در مطالعه‌ای رابطه متقابل بین بخش‌های کشاورزی و صنعت ایران را مورد بررسی قرار دادند. نتایج این تحقیق نشان‌دهنده وجود رابطه مکملی بین دو بخش می‌باشد. ‌عسگری(1383) در مطالعه‌ای به بررسی روابط کوتاه‌مدت و بلند‌مدت بخش کشاورزی با سایر بخش‌های اقتصادی پرداخت،‌ نتایج این تحقیق نشان داد که در بلند‌مدت ارزش‌افزوده بخش‌های صنعت و نفت بیشترین تاثیر را بر ارزش افزوده بخش کشاورزی داشته و در کوتاه مدت بخش کشاورزی بطور عمده از وقفه‌های خود و ارزش افزوده بخش نفت تاثیر می‌پذیرد.

بررسی مطالعات انجام شده در این خصوص، ‌در اکثر مواقع تاثیر پذیری بخش صنعت از کشاورزی را تایید می‌نماید و در برخی موارد نیز بر وجود رابطه علی دو طرفه بین این دو بخش اشاره دارد. در حقیقت محرک اولیه برای رشد اقتصادی شتابنده باید از درون بخش کشاورزی آغاز شود و در این خصوص استراتژی دولت در مورد تمرکزکامل ر بخش صنعت صحیح نبوده، بلکه باید متوازن و با اولویت بیشتری نسبت به کشاورزی باشد. تجربیات حاصل از کشورهای در حال توسعه مختلف در دهه 1950 موجب شد که در دهه 1960 از شدت تأکید بر نقش صنعت در توسعه اقتصادی کاسته شود و در مقابل، اغلب اقتصاددانان توسعه بر وابستگی متقابل میان رشد کشاورزی و صنعت تاکید کنند (کرباسی و خاکسار،‌1382).

شناخت رابطه بین بخش‌های اقتصادی یک کشور برای ارزیابی سیاست‌های اقتصادی گذشته و شکل‌گیری استراتژی‌های آینده بسیار ضروری می‌نماید. بدون شناخت ارتباط متقابل بین بخش‌های اقتصادی، شناخت سیاست‌های مناسب برای دستیابی به رشد و توسعه پایدار اقتصادی مشکل خواهد بود. در این راستا مطالعه حاضر به بررسی رابطه متقابل بین دو بخش کشاورزی و صنعت می پردازد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله بررسی و ارزیابی فرایند تعامل بین بخش صنعت و کشاورزی در ایران

دانلود پایان نامه تعامل بین جاذب های اجزاء چهره و جاذب های چهره کامل در قشر گیجگاهی مغز

اختصاصی از اینو دیدی دانلود پایان نامه تعامل بین جاذب های اجزاء چهره و جاذب های چهره کامل در قشر گیجگاهی مغز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه تعامل بین جاذب های اجزاء چهره و جاذب های چهره کامل در قشر گیجگاهی مغز


دانلود پایان نامه تعامل بین جاذب های اجزاء چهره و جاذب های چهره کامل در قشر گیجگاهی مغز

چکیده:

نقش سلول های چهره در قشر گیجگاهی مغز در فرآیند بازشناسی چهره چیست؟ گروهی از نرون ها در قشر گیجگاهی به صورت گزینشی به تصاویر چهره پاسخ می دهند، ولی نقش دقیق آنها و مزیت محاسباتی این سلول ها در شناسایی چهره به درستی مشخص نشده است.

ما شبکه عصبی ماژولاری شبیه سازی کردیم که به طور ساده ای ستون های ویژگی در قشر گیجگاهی را مدل می کرد. سلول های این ناحیه به اشیاء با پیچیدگی متوسط پاسخ می دهند. در ادامه، شبکه دو لایه ای ساختیم که پس از لایه اول ذکر شده، دارای لایه دوم بود که سلول های چهره را مدل می کرد.

این لایه تصاویر چهره را به صورت یک کل ذخیره می کند. شبکه ها دارای نروهای تحریکی – مهاری با تابع فعالیت آستانه خطی هستند که دارای پارامترهای مطابق با مقادیر واقعی بیولوژیکی هستند. ورودی به شبکه ها چهره های انتخابی تصادفی از پایگاه داده کیت چهره بود.

یکی از اجزای چهره تغییر می کرد یا به صورت ناقص به شبکه ارائه می شد، سپس کارایی شبکه در دو وظیفه فراخوانی و بازشناسی محاسبه می گردید. نتایج ما برتری شبکه دو لایه را در بازشناسی چهره نشان می داد، در شرایطی که لایه اول به جزء چهره غلط در بیشتر آزمایش ها میل می کرد، لایه دوم با داشتن اطلاعات ارتباط بین اجزاء چهره به جزء چهره هدف میل می کرد. از طریق این شبیه سازی ها ما دریافتیم که یکی از نقش های سلول های چهره وارد کرد هویت در شبکه است که این کار با ارتباط برقرار کردن بین اجزاء یک محرک ترکیبی همچون چهره انجام می گیرد. ما پیشنهاد می کنیم این ساختار کمک به نمایان ساختن تغییرات کوچک در محرک می کند.

یک آزمایش سایکو – فیزیک طراحی گردید که در آن به افراد یک سری چهره از پایگاه داده نشان داده می شد. یک نام به هرکدام از چهره ها اختصاص پیدا کرده بود. فاز تست از دو قسمت تشکیل شده بود. در قسمت اول، به افراد یک جزء چهره به تنهایی نشان داده می شد. در قسمت دوم، از افراد خواسته می شد که چهره های کامل را که فقط در جزء قسمت اول فرق داشتند شناسایی کنند.

نتایج آزمایش نشان می دهد که افراد در شناسایی اجزای چهره وقتی که در کل چهره ظاهر شده باشند بهتر هستند نسبت به وقتی که به تنهایی ظاهر شوند. این نتیجه، نتایج شبیه سازی های ما را نیز تایید می کند: اطلاعات درباره ارتباط بین اجزاء چهره کمک به بازشناسی و فراخوانی آن جزء می کند.

این پروژه با حمایت مالی (Post Graduate Fellowship) دانشگاه SISSA کشور ایتالیا، و دو ماه فرصت مطالعاتی اینجانب در آزمایشگاه (LIMBO Lab) پروفسور Alessandro Treves انجام پذیرفته است.

مقدمه

چهره جزو مهمترین محرک هایی است که به سیستم بینایی اعمال می شود. ثبت های الکترودی از تک نرون ها در میمون Macaque نشان داده است که بعضی از نرون ها به طور اساسی به چهره جواب می دهند و به محرک های دیگر پاسخ نمی دهند. این نرون ها در جلوی قسمت بالایی شیار گیجگاهی یا STS و در ناحیه TE یافت شده اند. این سلول ها برای پاسخ دادن نیاز به وجود تمام اجزای صورت را دارند.

از طرفی، نشان داده شده است که بعضی از سلول ها به تنها یکی از اجزای صورت مانند (چشم ها، دهان، موها) یا زیر مجموعه ای از اجزاء پاسخ می دهند. این سلول ها پاسخ افت کننده ای به جزء دیگر صورت یا کل صورت دارند. هرکدام از این سلول ها از طریق سیناپس ها به یکدیگر متصل می باشند که تشکیل یک شبکه عصبی را می دهند.

هدف این پروژه آنالیز این نکته است که وجود جاذب های مجزا برای اجزا صورت مانند چشم، گوش، بینی و مو در کنار جاذب ها برای کل صورت چقدر فرآیندهای ذخیره سازی و بازشناسی کل چهره را تسهیل می سازد. سوال اصلی دیگری که در اینجا مطرح است این است که ذخیره سازی اجزاء به صورت جاذب در یک ناحیه کرتکس چقدر به ذخیره سازی و بازیابی یک حافظه ترکیبی کمک می کنند. با این حال قصد اصلی این پروژه تاکید بر بازیابی صورت در مغز برای پاسخ به این پرسش است. این کار به وسیله مدلسازی انجام می پذیرد به این ترتیب که شبکه عصبی مورد نظر برای مدلسازی پیاده سازی می شود و نتایج بررسی خواهد شد.

یکی از مدلهای مشابه که توسط Treves و همکارانش در SISSA شبیه سازی شده است، از شبکه عصبی ماژولار تشکیل شده است که هریک از ماژول ها برای کد کردن و ذخیره سازی یک از اجزای صورت استفاده شده اند. در این شبیه سازی شبکه ای برای سلول های کد کننده کل صورت یا سلول چهره در نظر گرفته نشده است و فقط تفاوت در وجود یا نبود اتصالات بین ماژول ها در عمل بازشناسی چهره مورد بررسی قرار گرفته است.

 

شامل 104 صفحه فایل pdf


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه تعامل بین جاذب های اجزاء چهره و جاذب های چهره کامل در قشر گیجگاهی مغز

دانلود پاورپوینت تعامل محیط طبیعی با انسان

اختصاصی از اینو دیدی دانلود پاورپوینت تعامل محیط طبیعی با انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت تعامل محیط طبیعی با انسان


دانلود پاورپوینت تعامل محیط طبیعی با انسان

 

 

 

 

 

 

 

محصول دانلودی: پاورپوینت تعامل محیط طبیعی با انسان

تعداد اسلاید: 42

قابل ویرایش: می باشد

کیفیت محصول: ********

پاورپوینت تعامل محیط طبیعی با انسان

تعریف و تحلیل رابطه انسان و محیط اعم از محیط طبیعی، مصنوع و محیط اجتماعی و فرهنگی و تعیین نقش عوامل مذکور بر ساخت و سازمان فضایی معماری در مقیاس خرد و کلان

فهرست

روانشناسی محیط

محیط

ادراک محیطی

توقع فضایی انسان از محیط

تعامل انسان ومحیط

تاثیر محیط بر رفتار

انسان ،محیط طبیعی

انسان ،محیط فرهنگی و اجتماعی

انسان ،محیط شهری

انسان ،محیط معماری

 

......


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت تعامل محیط طبیعی با انسان

چالشها و راهکارهای بهبود تعامل پلیس با بزه¬دیده

اختصاصی از اینو دیدی چالشها و راهکارهای بهبود تعامل پلیس با بزه¬دیده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چالشها و راهکارهای بهبود تعامل پلیس با بزه¬دیده

به صورت ورد ودر128صفحه

چکیده

‏راهکارهای حمایت از بزه‏دیدگان در اسلام و اسناد بین‏الملل ، از مباحث جدید حقوق جزاست که روش‏های حمایت از قربانیان جرم ، به ویژه جرایم قتل عمد و شبه‏عمد را بیان می‏کند. نگرش کلی آن حمایت از بزه‏دیدگان ، تثبیت موقعیت حقوقی آنان و جبران خسارت‏های مادی و معنوی آنهاست. در اثر ارتکاب جرم ، آسیب¬های مادی و معنوی گوناگونی متوجه جان ، مال ، ناموس ، آبرو و روح و روان بزه¬دیدگان و بستگان آنان می¬شود. نحوة پاسخ دهی مراجع دولتی به بزه¬دیدگان می¬تواند در کاهش آسیب¬های آنان مؤثر واقع شود. نقش پلیس به عنوان اولین نهادی که بزه¬دیدگان به آن مراجعه می¬کنند ، در کاهش آسیب¬ها و خسارات و تأمین نیازها و خواسته¬های آنان بسیار چشمگیر و قابل توجه است. نوع عملکرد و برخورد و رفتار(بطور کلی تعامل) پلیس می¬تواند آسیب¬های ناشی از جرم را برای بزه¬دیده کاهش داده و یا برعکس ، آنها را تشدید کند بنابراین ضرورت دارد با توجه به اهمیت چنین نقشی برای پلیس ، جنبه¬های گوناگون این تعامل بررسی شود در این پژوهش بهبود تعامل پلیس با بزه¬دیده مورد بررسی قرار می¬گیرد. منظور از بهبود تعامل پلیس با بزه¬دیده ، هر اقدام ، تدبیر و رفتاری که از ناحیه پلیس در جهت کاهش آلام و دردهای روحی بزه¬دیده ، جبران خسارات مادی و معنوی او ، برگرداندن مال بزه¬دیده و نیز احقاق حق سریعتر و بهتر بزه¬دیده است و همچنین چالش¬های و راهکارها بهبود این تعامل بررسی و ارائه شده است.


دانلود با لینک مستقیم


چالشها و راهکارهای بهبود تعامل پلیس با بزه¬دیده