اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله نگاهی تاریخی به ملی شدن صنعت نفت

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله نگاهی تاریخی به ملی شدن صنعت نفت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
در آغاز سده بیستم، «آنتوان کتابچی»، بانی و دلال قراردادی شد که پیامدهای آن، هم در عرصه بین الملل و هم در امور داخلی ایران، تغییرات شگرف و بنیادینی به وجود آورد
در آغاز سده بیستم، «آنتوان کتابچی»، بانی و دلال قراردادی شد که پیامدهای آن، هم در عرصه بین الملل و هم در امور داخلی ایران، تغییرات شگرف و بنیادینی به وجود آورد. وی که بوی نفت به مشامش خورده بود، در این باره با یک سرمایه دار خطر پذیر انگلیسی به نام «ویلیام ناکس دارسی» مذاکره کرد. دارسی از سرمایه داران بنامی بود که در تجهیز عوامل تولید و کسب سود، کارنامه درخشانی داشت. کتابچی با استناد به مطالعات یک زمین شناس فرانسوی، وجود منابع سرشار نفت در ایران را به دارسی وعده داد. به این ترتیب، نمایندهٔ دارسی راهی ایران شد تا برای دستیابی به این منابع سرشار، امتیاز نامه ای دریافت کند. در سال ۱۲۸۰ دارسی با پرداخت رشوه هایی که کتابچی دلال آن بود و با توشیح ملوکانه مظفرالدین شاه، حق انحصاری اکتشاف، استخراج و بهره برداری، حمل و نقل، فروش نفت و فرآورده های نفتی و تمام عملیات مربوط به منابع نفت ایران را به مدت ۶۰ سال، به دست آورد. مخالف خوانی روس ها نیز مانع از عقد چنین قراردادی میان دارسی و مظفرالدین شاه نشد. آنها تنها توانستند پنج ایالت شمالی را از محدوده امتیاز خارج کنند. در قبال آن، ایران ۲۰ هزار لیره به صورت نقد و۲۰ هزار لیره به صورت سهام دریافت کرد. طبق قرارداد باید ۱۶ درصد از منافع خالص سالانه تمام شرکت هاییکه به موجب این امتیاز تشکیل می شدند، به ایران تعلق می گرفت.
دارسی برای تأمین هزینه های عملیات اکتشافی، از نیروی دریایی انگلستان استمداد طلبید و سرانجام با همکاری و سرمایه شرکت « نفت برمه»،‌ در حالی که بودجه و صبر و شکیبایی آنها به سر آمده بود، به منابع سرشار نفت دست یافت. در پنجم خرداد ۱۲۸۷ فوران نفت از چاهی در مسجد سلیمان اسباب دگرگونی اوضاع ایران و خاورمیانه را فراهم آورد. جالب این که نزدیک به پنجاه سال پیش از آن در شرایطی مشابه، اولین چاه نفت در آمریکا فوران کرده بود. یک سال پیش از کشف نفت، نهضت مشروطه به سرانجام رسیده و با تشکیل مجلس شورای ملی، اوضاع حکومت و روند تصمیم گیری، شکل دیگری یافته بود. این تحولات، زمینه ساز تغییراتی بودکه در سال ۱۳۲۹ به ملی شدن صنعت نفت انجامید.
خبر کشف نفت در ایران به سرعت در سراسر جهان پیچید. دوسال بعد، شرکت نفت انگلیس و ایران، با سرمایه یک میلیون پوند، برای بهره برداری از منابع نفت درایران تأسیس شد و دیگر محدودیت منابع مالی، مانعی برای تولید و اکتشاف در ایران به شمار نمی رفت. صف های طولانی و چندپشته جلوی بانک هایی که سهام شرکت نفت انگلیس و ایران را به فروش می رساندند، رونق بازار نفت را نوید می داد.
باتشکیل شرکت جدید، نقش دارسی در حد یکی از مدیران و سهام داران شرکت تنزل یافت. این شرکت به سرعت رشد کرد. طولی نکشید که اولین پالایشگاه خاورمیانه در آبادان احداث شد و در تاریخ یکم دی ۱۲۹۱ اولین محموله نفتی از آبادان راهی بازار جهانی شد. نیروی دریایی انگلستان که از دیرباز، با نیروی دریایی آلمان رقابتی آشکار و نهان داشت، برنامه بلند پروازانهٔ تغییر سوخت کشتی ها از زغال سنگ به نفت را در سر می پروراند. به یکباره احساس نیاز به دستیابی به منابع نفت چنان قوت گرفت که درسال ۱۲۹۲، چرچیل در پارلمان حضور یافت و با نطقی، به تعبیر نشریه « تایمز لندن» عالمانه، در باب منافع ملی نفتی انگلستان هشدار داد: «اگر نتوانیم به نفت دسترسی یابیم، نخواهیم توانست غله، پنبه و هزار ویک کالای ضروری دیگر را به دست آوریم». این گونه تفکرات روز به روز قوت گرفت. چرچیل در جایگاه رئیس ستاد نیروی دریایی، دراختیار داشتن سهم عمده ای از «شرکت نفت انگلیس و ایران » و قرارداد بلند مدت خرید نفت با این شرکت را برای حفظ توان و آمادگی رزمی نیروی دریایی، ضرورتی گریز ناپذیر تلقی می کرد و سرانجام، چندماه پیش از آغاز جنگ جهانی اول، موفق شد با پرداخت ۲ میلیون لیره،۵۰ درصد از سهام این شرکت را به خود اختصاص دهد. به این ترتیب، نفت به مؤلفه ای مؤثر در مسائل امنیتی و سیاسی تبدیل شد. در این ایام « شرکت نفت انگلیس و ایران» به سبب ناتوانی در امر بازاریابی و فروش نفت، در وضعیت نامطلوبی قرار گرفته بود. از قرار معلوم، شرکت شل به این شرکت، چشم طمع دوخته بود تا از این وضعیت استفاده و آن را تصاحب کند. اما اقدامات چرچیل سبب شد نه تنها این شرکت مضمحل نشود، بلکه با تقویت آن، بازار مطمئنی برای تأمین نفت مورد نیاز خود به دست آورد. ضمن این که دو نماینده از سوی دولت انگلیس، با حق وتو، در هیئت مدیره این شرکت حضور یافتند تا از نزدیک مراقب منافع نیروی دریایی باشند.
درجریان جنگ اول، این شرکت توانست بدون وقفه جدی به تولید خود ادامه دهد؛ به گونه ای که تولید آن، از روزانه ۱۶۰۰ بشکه در سال ۱۹۱۲ به ۱۸۰۰۰ بشکه در سال ۱۹۱۸ افزایش یافت و تا اواخر سال ۱۹۱۶ یک پنجم از نیاز نیروی دریایی انگلیس را تأمین کرد. به این ترتیب، شرکتی که در پانزده سال نخست تأسیس خود همواره با خطر ورشکستگی دست و پنجه نرم می کرد، با شراکت نیروی دریایی انگلستان، رونق گرفت و سود سرشاری به دست آورد. نمی روید تا امتیاز را لغو کنید. هنوز تشریفات خرید ۵۱ درصد از سهم شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران به پایان نرسیده بود که جنگ جهانی اول آغاز شد. نیروی دریایی انگلیس، بخش عمده ای از نفت مورد نیاز خود را از این شرکت و با قیمتی پایین تر از قیمت نفت در بازار جهان، خریداری می کرد. همین موضوع یکی از زمینه های اختلاف میان دولت ایران و شرکت بود.
در آغاز قرن چهاردهم شمسی، تحولات بی شماری در ایران روی داده بود. با کودتای رضاخان، سلسله قاجار منقرض شد و در سال ۱۳۰۴ رضاخان تاج شاهی به سر نهاد. در این ایام، اهمیت اقتصادی و سیاسی نفت برای مردم و زمامداران آشکار شده بود و نشانه هایی از بهبود اوضاع اقتصادی در بخش های مختلف به چشم می خورد که متأثر از تزریق درآمدهای نفتی بود. میزان تولید نفت همواره سیر صعودی داشت، اما درآمدهای نفتی پرنوسان بود. برای نمونه، درآمد نفتی در سال ۱۳۰۶ نزدیک به ۴/۱ میلیون لیره بود، اما در سال بعد به ۵/۰ میلیون لیره کاهش یافت. این مسئله خشم رضا شاه را برانگیخته بود ومردم نیز بر این باور بودند که توطئه ای از سوی دولت انگلیس در کار است.کسی باور نمی کرد که این نوسان ها ممکن است ناشی از تغییر ناگهانی قیمت نفت و فرآورده های نفتی باشد. به موجب امتیاز نامه دارسی، شرکت می بایست ۱۶ درصد از منافع خالص خود و تمامی شرکت های تابعه را به دولت ایران پرداخت کند. اما از قرار معلوم، شرکت به بهانه های مختلف و با حساب سازی های غیر قابل بررسی، از پرداخت بخشی ازآن طفره می رفت. در سال ۱۳۱۰ به یکباره درآمد ایران به کمتر از یک چهارم سال قبل کاهش یافت. رضاخان که خلق و خوی منحصر به فردش زبانزد عام و خاص بود، تاب نیاورد و به کابینه دستور داد، برای رفع سوء تفاهم ها، با شرکت وارد مذاکره شود.
تیمورتاش، وزیر مقتدر دربار، این وظیفه را به دوش گرفت. رضاخان که مذاکرات طولانی را برنمی تابید، یک روز به هیئت دولت آمد و پرونده را داخل بخاری انداخت و با خشم و غضب فریاد زد: « نمی روید تا امتیاز را لغو کنید» به این ترتیب، در آذر ۱۳۱۱ امتیاز دارسی طبق دستور به طور یک جانبه لغو شد. حسن تقی زاده در نامه ای به «جاکس»، مدیر شرکت، الغای امتیاز دارسی را به طور رسمی اعلام کرد. اما رضاخان خیلی زود فهمید (به او فهمانده شد؟) که به شیوه های رضاخانی، نمی توان هر مشکلی را حل کرد.
در مذاکرات، چند مسئله به بحث گذاشته شده بود. یکی این که تخفیف های شرکت به نیروی دریایی انگلیس درعمل سهم ایران را از منافع شرکت میکاست؛ دیگر این که شرکت حاضر نبود مطابق قرارداد سهمی از منافع شرکت های تابعه به ایران پرداخت کند. همچنین دولت، خواهان تضمین حداقل درآمد مشخص سالانه، کاهش حوزه شمول امتیاز، رفع حق انحصاری حمل و نقل و تأمین مصرف داخلی ایران به قیمت مناسب بود که در هیچ یک از این موارد، توافقی حاصل نمی شد. شرکت طی ۱۹ سال اول (منتهی به سال ۱۳۱۰)، بر روی هم، ۳/۵۶ میلیون تن نفت از ایران برداشت و صادر کرد. از ۵/۴۹ میلیون لیره سود خالص در این دوره، نزدیک به ۱۰ میلیون لیره نصیب ایران شده بود. شرکت نفت انگلیس و ایران از تمام امکانات خود برای حل سریع این مسئله به نفع خود بهره برد. از جمله این که دولت بریتانیا بی درنگ شکواییه ای علیه ایران به دبیر کل « جامعهٔ ملل» تسلیم کرد و خواستار رسیدگی فوری به آن شد. نیازی به این کار نبود، چون دولت ایران فوری به مذاکره تن درداد. بررسی این شکایت تا تعیین نتیجه مذاکرات به تعویق افتاد. مذاکرات از فروردین ۱۳۱۲ آغاز شد و در کمتر از یک ماه به عقد «قرارداد ۱۳۱۲» (۱۹۳۳) منجر و پس از تصویب مجلس به اجرا گذارده شد. به موجب این قرارداد، حوزه شمول امتیاز به ۱۰۰ هزار مایل مربع(یک چهارم امتیاز دارسی) کاهش یافت، حق انحصاری احداث و نگهداری خطوط لوله منتفی شد، بکارگیری نیروی کار ایرانی در اولویت قرار گرفت و مبلغی برای آموزش دانشجویان ایرانی در رشته صنعت نفت اختصاص یافت. اما درعوض، زمان اعتبار قرارداد از تاریخ امضا به مدت ۶۰ سال تعیین شد، پایه پرداخت سهم ایران از ۱۶ درصد سود خالص سالانه به ۴ شیلینگ برای هر بشکه تغییر کرد. در واقع میزان ثابت و مطمئن و تأثیر ناپذیری از نوسان های بازار برای ایران در نظرگرفته شد. اما این تغییر به هیچ روی به معنای افزایش سهم ایران نبود. این قرارداد با امتیاز دارسی تفاوت ماهوی نداشت و عوارضی در پی داشت که بیشترتحولات دههٔ بعد، ناشی از آن بود. هرچند که امضای این قرارداد، درآن هنگام، موفقیتی بزرگ جلوه داده شد. حسن تقی زاده، وزیر مالیه وقت، با امضای این قرارداد باری بر دوش خود گذاشت که ۱۴ سال بعد، هنگامی که تلاش کرد آن را بر زمین نهد، اوضاع کشور به کلی متحول شده بود. درد دل و اعتراف او در مجلس، مشروعیت این قرارداد را به کلی مخدوش کرد. این بار مردی کارآزموده در مقابل شرکت نفت انگلیس قد برافراشت که به خوبی می دانست چگونه می توان با قدرت مردم و برای استیفای حقوق مردم، مبارزه کرد و پیروز شد.
پس از اشغال ایران توسط انگلیس و شوروی و سپس آمریکا در جنگ جهانی دوم، رقابت استعمارگران بر سر منافع، خصوصا نفت، تشدید شد. دولت ایران بعد از مواجهه با تقاضای شرکت‌های نفتی هر سه کشور، اعلام نمود که دادن هرگونه امتیاز باید به بعد از جنگ موکول شود، زیرا در زمان حاضر و به دلیل وجود جنگ، وضعیت اقتصادی کشورها روشن نیست. در نتیجه تقاضای هر سه دولت رد شد.
پس از اعلام موضع دولت، روزنامه‌های حزب توده، از رد پیشنهاد شوروی به خشم آمده، دولت را به باد انتقاد گرفتند.دکتر محمد مصدق هم چند روز بعد در مجلس شورای ملی نطق مفصلی ایراد کرد و پاسخ روزنامه‌ها و کشورهای خواستار امتیاز را داد و طرحی به مجلس پیشنهاد کرد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، انگلیس و شوروی موظف بودند ظرف مدت شش ماه پس از خاتمه جنگ، نیروهای خود را از خاک ایران تخلیه نمایند، اما شوروی نه تنها از خاک ایران خارج نشد، بلکه به نیروهای دیگری هم وارد نقاط شمالی ایران کرد. در این زمان قوام، نخست وزیر ایران بود، در نتیجه سیاستی که وی در قبال شوروی‌ها اتخاذ نمود، نیروهای شوروی خاک ایران را ترک کردند.
یکی از اقدامات قوام، عقد قراردادی بود که بین دولت ایران و سفیر شوروی در تهران به امضا رسید. براساس این قرارداد، نیروهای شوروی می‌بایست ظرف یک ماه و نیم خاک ایران را ترک کنند و قرار شد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی ایجاد شود و اساسنامه آن ظرف هفت ماه برای تصویب به مجلس پانزدهم پیشنهاد گردد. در سی‌ام مهرماه 1326، نمایندگان مجلس شورای ملی ماده واحده‌ای را به تصویب رساندند که منتفی شدن قرارداد نفت ایران و شوروی هدف اصلی آن بود. همچنین در این ماده واحده تاکید شده بود که دادن هرگونه امتیازی به خارجی‌ها ممنوع است و دولت مکلف است که به منظور استیفای حقوق ملت ایران از نفت جنوب اقدام کند.
تحرکات انگلیس و قرارداد گس - گلشاییان
دولت انگلستان از تصویب این ماده واحده ناراضی نبود، زیرا این طرح موجب شده بود که دست شوروی‌ها از منابع نفتی ایران کوتاه گردد. اما دولت انگلستان به منظور حفظ سلطه خویش بر نفت جنوب و جلوگیری از استیفای حقوق ملت ایران با مقامات کشور وارد مذاکره شد تا قراردادی را به تصویب برساند که قرارداد 1933 را مورد تایید و تاکید قرار دهد. در پی این قرارداد که به قرارداد "گس- گلشاییان" یا قرارداد الحاقی (الحاقی به قرارداد 1933) مشهور گشت، مخالفت‌ها و اعتراض‌های شدیدی از سوی بعضی از نمایندگان و همچنین از سوی بخش آگاه جامعة ایران بالا گرفت. قرارداد الحاقی در تاریخ 26 تیر ماه 1328، به عنوان ضمیمه قرارداد اصلی، یعنی امتیازنامه 1932 به امضای گلشاییان نماینده دولت ایران و وزیر دارایی وقت و «گس» نماینده شرکت نفت رسید. به رغم اینکه برخی از مواد قرارداد به نفع ایران بود، اما در واقع این دولت بریتانیا بود که طبق قرارداد توانست به اعتبار قانونی قرارداد دارسی که به تصویب مجلس نرسیده بود، بیفزاید و همچنین تمدید 33 ساله آن را تایید و تقویت کند. بر اساس قرارداد گس – گلشاییان سلطه انگلیس بر منابع نفتی ایران تا سال 1361 شمسی تضمین می شد.براساس ماده ده قرارداد الحاقی، مقررات قرارداد 1933 در کمال اعتبار و قوت خود باقی بود و دولت ایران براحتی نمی‌توانست آن را لغو نماید.
اما گفت و گوهای مقدماتی و پیرامونی آن به مردم ایران آگاهی بخشید و مبارزه برای دفاع از حقوق اساسی ایران را از حالت پارلمانی به یک جهاد ملی تبدیل کرد.
آیت الله کاشانی تلاش کرد تا مبارزه را هدف‌دارتر نماید. وی اعلامیه شدید اللحنی علیه شرکت نفت صادر کرد و در آن خواهان لغو امتیاز شد. طرح لغو امتیاز نفت در بین مردم، برای انگلیس و رژیم بسیار گران بود و برای خود آیت‌الله کاشانی هم تبعید به لبنان را در پی داشت.
تشکیل مجلس شانزدهم و نخست وزیری رزم‌آرا
مجلس شانزدهم در 20 بهمن 1328 آغاز به کار کرد و دولت ساعد به دلیل عدم رای اعتماد در 27 اسفند ماه همین سال ساقط شد و علی منصور به خواست سفارت انگلیس بر شاه تحمیل و مامور تشکیل کابینه گردید. منصور برای جلب رضایت نیروهای مذهبی از آیت‌الله کاشانی که در لبنان در تبعید به سر می‌برد دعوت کرد تا به ایران بیاید؛ ورود آیت الله کاشانی نه تنها به نفع منصور نبود، بلکه تظاهرات خود جوش مردمی را نیز درپی داشت.
آیت الله کاشانی یک هفته پس از ورود، در 28 خرداد ماه پیامی به مجلس شورا فرستاد که توسط دکتر مصدق در صحن مجلس قرائت گردید. این پیام در واکنش به طرح درباره قرارداد الحاقی در مجلس شورا، توسط منصور بود. منصور که از یک طرف با از دست دادن پشتوانه خود، یعنی انگلیس مواجه شد و از طرف دیگر با مخالفت‌های پی در پی آیت‌الله کاشانی روبرو گردید، به ناچار در پنجم تیرماه ، پس از سه ماه حکومت، مجبور به استعفا شد و رزم آرا جایگزین وی گردید و به نخست وزیری رسید.
مساله مهمی که رزم آرا مامور آن شد، تصویب لایحه الحاقی گس– گلشاییان بود که در زمان منصور به مجلس تقدیم شده و در کمیسیون نفت تحت بررسی بود. کمیسیون موظف بود قرارداد الحاقی را بررسی و نظرات خود را به مجلس اعلام کند. پس از بحث‌های فراوان، کمیسیون در 19 آذر ماه، گزارش و نتیجه کار خود را به این شرح به مجلس تقدیم کرد: «چون قرارداد الحاقی کافی برای استیفای حقوق ایران نیست، لذا مخالفت خود را با آن اظهار می‌دارد.»
سرانجام روز 26 آذر ماه، گزارش کمیسیون در مجلس طرح شد و مجلس به آن رای مثبت داد و بدین ترتیب قرارداد گس – گلشاییان از دور خارج شد.
ملی شدن نفت
نمایندگان در کمیسیون نفت در خلال بحث‌های خود، از ملی شدن صنعت نفت سخن به میان می‌آوردند. هنگام تصویب گزارش کمیسیون نفت طرحی با امضای یازده نفر، مبنی بر ملی شدن صنعت نفت به مجلس تقدیم شد، اما چون امضای کافی نداشت، مطرح نشد.
از سوی دیگر رزم آرا تلاش می‌کرد تا راه‌حلی برای خروج از بن‌بستی که کمیسیون نفت برای او به وجود آورده بود، به دست آورد، بنابراین سعی می‌کرد با تمام توان از ملی شدن صنعت نفت جلوگیری کند. وی پس از مصوبه 26 آذر ماه مجلس، در سوم دی ماه، در جلسه خصوصی مجلس شرکت کرد و به شدت علیه ملی شدن نفت، سخن راند و در پایان با صراحت تمام گفت: " ملی کردن صنعت نفت بزرگترین خیانت است." دو روز بعد، وزیر دارایی، غلامحسین فروهر به مجلس آمد و ضمن مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، لایحه قرارداد گس- گلشاییان را مسترد کرد.
روز 8 دی ماه به دعوت آیت الله کاشانی و برخی احزاب جبهه ملی، جمعیتی چند هزار نفری در میدان بهارستان تجمع و در خاتمه قطعنامه‌ای صادر کردند که در آن به استرداد قرارداد الحاقی اعتراض شد.
پس از کارشکنی‌های مداوم و شگردهای توطئه‌آمیز رزم‌ آرا، رهبران نهضت ملی شدن نفت به این نتیجه رسیدند که در این برهه ، مانع اصلی، شخص رزم آرا ست. در آن زمان نهضت مردمی به رهبری آیت الله کاشانی، جبهه ملی به رهبری دکترمصدق به همراه برخی از نمایندگان مجلس و فداییان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی برای ملی شدن نفت تلاش می‌کردند. نواب صفوی و فداییان اسلام تصمیم گرفتند تا با یک اقدام انقلابی، سد راه نهضت ملی، یعنی رزم‌ آرا را از میان بردارند.
پس از رزم‌آرا دیگر هیچ یک از نمایندگان وابسته به انگلیس را یارای مقابله با نهضت ملی شدن نفت نبود؛ از اینرو کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور را پذیرفت و طرح زیر را به مجلس تقدیم کرد." نظر به اینکه ضمن پیشنهادهای واصله به کمیسیون نفت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آنجایی که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دو ماه تمدید می‌نماید. بنابر این ماده واحده ذیل را با قیود دو فوریت برای تصویب، تقدیم مجلس شورای ملی می‌نماید.ماده واحده: مجلس شورای ملی تصمیم مورخ 17/12/29 کمیسیون مخصوص نفت را تایید و با تمدید مدت موافقت می‌نماید. تبصره 1) کمیسیون نفت مجاز است از کارشناسان داخلی و خارجی در صورت لزوم دعوت نماید و مورد استفاده قرار دهد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهی تاریخی به ملی شدن صنعت نفت

جامعه شناسی تاریخی خانواده

اختصاصی از اینو دیدی جامعه شناسی تاریخی خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
جامعه شناسی تاریخی خانواده

تعداد صفحه:40

نوع فایل:ورد قابل ویرایش

صفحه بندی شده به همراه فهرست،منابع


 

 

                                                                                                                          


دانلود با لینک مستقیم


جامعه شناسی تاریخی خانواده

دانلود تحقیق نگاهی تاریخی به ملی شدن صنعت نفت

اختصاصی از اینو دیدی دانلود تحقیق نگاهی تاریخی به ملی شدن صنعت نفت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق نگاهی تاریخی به ملی شدن صنعت نفت


دانلود تحقیق نگاهی تاریخی به ملی شدن صنعت نفت

این مطلب مقاله ای است در مورد رخداد تاریخی ملی شدن صنعت نفت در اسفند ماه سال 1329

کشف نفت در ایران در آغاز سده بیستم که بانی و دلال آن شخصی بنام آنتوان کتابچی بود عامل ایجاد تحولاتی شگرف و بنیادین هم در عرصه بین المللی و هم در امور داخلی ایران شد. وی درباره این موضوع با یک سرمایه دار ریسک پذیر انگلیسی بنام ویلیام تاکس دارسی مذاکره نموده و طبق مدارک مستند یک زمین شناس فرانسوی وجود نفت در ایران را به دارسی وعده داده بود. به این ترتیب، نماینده دارسى راهى ایران شد تا براى دستیابى به این منابع سرشار، امتیاز نامه اى دریافت کند. در سال 1280 دارسى با پرداخت رشوه هایى که کتابچى دلال آن بود و با توشیح ملوکانه مظفرالدین شاه هاى نفتى و تمام عملیات مربوط به منابع نفت ایران را به مدت 60 سال، بدست آورد. علیرغم اعلام مخالفت روسی ها آنها هم نتوانستند مانع عقد این قرارداد شوند.

پالایشگاه نفت آبادانپالایشگاه مسجد سلیمان

دارسی برای تأمین هزینه های اکتشافی از نیروی دریایی انگلیس کمک خواست و سرانجام با همکارى و سرمایه شرکت نفت برمه،‌ در حالى که بودجه و صبر و شکیبایى آنها به سر آمده بود، به منابع سرشار نفت دست یافت و در پنجم خرداد ،1287 نفت از چاهى در مسجد سلیمان فوران کرد. این اکتشاف نقطه آغاز وقایع و رخدادهای بسیار مهم در ایران و حتی سطح بین الملل بود. نفت بعنوان یک سوخت جایگزین مهم و حیاتی شناخته شد و اقتصاد دنیا بخصوص کشورهای صاحب چاه نفت را متحول ساخت. طولى نکشید که اولین پالایشگاه خاورمیانه در آبادان احداث شد و در تاریخ یکم دى 1291 اولین محموله نفتى از آبادان راهى بازار جهانى شد. ولی با گذشت زمان و امتناع ورزیدن دولت انگلیس و شرکت انگلیسی اش که حاضر نبودند حتی مطابق قرارداد ناعادلانه خویش سهم ایران را پرداخت کنند و نفت ایران را به تاراج میبردند و آنرا در انحصار خویش درآورده بودند و پس از جنگ جهانی دوم، کشورهای پیروز جنگ مانند روسیه که چشم طمع به منابع نفتی ایران در شمال دوخته بود زمینه ساز تغییراتى بودکه در سال 1329 به ملى شدن صنعت نفت انجامید که شرح کامل آنرا در این مقاله خواهید خواند.

(فرمت : Word) - تعداد صفحات : 11


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق نگاهی تاریخی به ملی شدن صنعت نفت

دانلود مقاله سیر تاریخی باغ سازی در ایران (قبل از اسلام)

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله سیر تاریخی باغ سازی در ایران (قبل از اسلام) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

طرح باغ های ایرانی و ساختمان های آن غالباً آمیزه ای است از سبک معماری و باغ سازی پیش از اسلام و شیوه معماری سده های بعد که ویژگی های کای معماری ایرانی را داراست وبا نام معماری اسلامی شناخته میشود و برخی تأثیراتی که از معماری و باغ سازی کشورهای دیگر پذیرفته است. بایسته است در اینجا به این نکته اشاره شود که معماری و چگونگی خیابان بندی و درخت کاری و گلکاری باغ های ایرانی در دوره اسلامی تأثیر چندانی از اعراب مهاجر به ایران نداشته بلکه همراه با گسترش نفوذ نیروهای اسلامی، این هنر ایرانی تا سرزمین های دور دست هم نفوذ یافته و از شبه قاره هند تا سرزمین اسپانیا کشیده شده است. شکل باغ در ایران از دیر باز تا کنون با چگونگی طبیعت و هوا و میزان آب تناسب تمام داشته است. پدیده باغ سازی از زمان های دور در کشور ما وجود داشته و نقوش برکۀ آب و درخت زار بر روی سفال پیدا شده در شوش و نیز سایر نقش های بدست آمده نمایانگر اهمیت باغ در زندگی مردم خو گرفته با خشکی کویر و سوزندگی خورشید در سرزمین کهنسال ما می باشد.
ولی به هر حال این طرح باغ همان طرح رسمی و عمومی است که ایرانیان از زمان کوروش تا به امروز به کار برده اند و در حقیقت تمام باغ های ایران براساس این تقسیم هندسی طرح ریزی شده اند تا جایی که این کار به صورت یک کیفیت عرفانی در می آید که از افکار بسیار قدیمی آسیا در تصور عالم وجود و تقسیم آن به چهار منطقه است که معمولاً چهار رودخانه بزرگ آنها را از هم جدا می کند.
ایرانیان بیشتر از سایر اقوام و ملل پی بردند که باغ سازی اساس کشاورزی است و نیکوترین شیوه های باغ سازی را هم از زمان های دیرین به دست آورده بودند.

 

شکل گیری باغ سلطنتی پاسارگاد و تأثیر آن بر باغ سازی ایران
در جریان برپایی یک پایتخت یادمانی که نشان دهنده اقتدار هخامنشیان بود، کوروش با بلند پروازی یک باغ را نیز در برنامه ساختمانی خود گنجاند. باغ پاسارگاد به فرمان کوروش بزرگ در(559 تا 530 ق.م) طراحی و احداث شده است.
باغ های سلطنتی آشور و بابل همواره بخشی مجزا یا مکمل برای کاخ بوده اند، اما می بینیم که کاخ های کوروش با ایوان های طولی و فضای باز اطراف خود به عنوان بخشی مکمل از طرح مفصلی به کار رفته اند که در آن، به تعبیر خود باغ به صورت اقامتگاه سلطنتی در می آید.
کوروش بدون شک از روشهای متقدم آشور و بابل در انتقال پیامهای سیاسی از طریق معماری باغ های سلطنتی یادمانی آگاه بود. این روش ها برای نخستین بار در پاسارگاد ظاهر شدند که در باغ های متأخر ایرانی و به ویژه در تمامی باغ های دوره اسلامی تداوم می یابند.
طرح آرامگاه کوروش در پاسارگاد نیز به گونه ای است که می توان حدس زد در پیرامون آن باغی وجود داشته است.
در قسمتی از عرصه پاسارگاد، که آثار چهار کاخ از آن باقی مانده است، نشانه هایی از باغ با محوطه ای با طرح چهار باغ و کانال ها و جوی های آبیاری بدست آمده است که نشان می دهد کاخ های واقع در آن و طرح معماری آنها برون گرا است و در یک باغ بزرگ قرار داشته اند. بدین ترتیب چهار باغ که اساس باغ سازی ایران را تشکیل می دهد برای اولین بار در این باغ مشاهده میشود.

 

باغ، تمثیلی از بهشت برین
اعتقاد به بهشت بعد از مرگ در سایر ادیان نیز وجود داشته است که از آن جمله می توان به اعتقادات مصریان باستان و هندوان اشاره کرد. از دیدگاه چینی ها و ژاپنی ها نیز روح انسان پس از مرگ و طی مراحل سخت در قالب تازه ای به زمین باز می گردد یا در بهشتی که شباهت تام با روی زمین دارد به آرامش و سعادت جاوید می رسد.

 


خصوصیات کلی باغ های ایرانی
باغ ایرانی مانند معماری، شعر، نقاشی، موسیقی و سایر آثار هنری ایران، در چهار چوب سنت و اصول از بدایع و ظرایفی برخوردار است و بر قله کمال وحدت در تنوع و تنوع در وحدت ایستاده است. در باغ ایرانی مانند معماری ایرانی هیچ چیزی بی مورد (یا فقط برای زیبایی) وجود ندارد. آنچه مفید و لازم است زیبا عرضه میشود و جلوه ای در کمال و جمال دارد. در باغ سازی مناطق گرو و خشک برای مقابله با گرمای طاقت فرسا و گزنده آفتاب شدید، سعی در ایجاد بیشترین سایه است. در بخش گسترده ای از ایران، باغ پناهگاه تباسیدگان (به ستوه آمدگان از گرما) و مأمن به ستوه آمدگان از ناسازگاری و خشونت محیط است. سپر سرمای سرد و گرمای گرم کویر است. ترکیب لطیف، منسجم و مقاومی است، اسیر گرم بادهای توفنده ماسه پاش و محاط بی رحمی شنزارهای تفته و آماج تهاجم دمادم تغییرات زیست محیطی است.
باغ ایرانی با تمام این اوصاف، اثر هنری زیبا چند منظوره و پرعملکرد است.
باغ ایرانی مزین به نظم و تناسب، برخوردار از حرمت و محرمیت، منزه از بیهودگی و افراط و تفریط، موظف به کارایی و سود دهی، مساعد با قناعت و صرفه جویی و مجهز به پایداری است. با وجود این اوصاف، چنان طرح موجه و هماهنگی را داراست که اصول و ضوابط خود را در نقاط خوش آب و هوا و حتی مرطوب نیز توصیه کرده و به بهترین نتایج دست یافته است. باغ ایرانی پاسخ به نیاز است، از نیاز اقلیمی تا نیاز فردی حتی نیاز حیوانات اهلی و نیاز خود باغ، حداکثر کارایی را دارد، به غایت خود کفاست، مفید است، در کل و در تمام جزییات بسی عواید و فواید دارد و صرفاً هوس و جولانگاه عبث نیست. ابعاد متعادل جماد، نبات، آب و رعایت مقیاس انسانی یکی از ویژگیهای برتر باغ های ایرانی است. این خصیصه حاصل حاکمیت منطق عقلایی، نتیجه عنایت و تجارب و شرایط زیست محیطی و مرهون رعایت تناسبات و پیمودن است. در باغ سازی ایرانی سر سبزی درخت و گیاه، تنوع دراز مدت گلهای الوان، پویایی و بروز و حضور شادمانه آب، گردش ماهی و بازی نغز آبزیان، صدای دلکش پرندگان،لطافت هوای مطبوع، عطر آگینی فضا، زیبایی و چشم نوازی سیما، نهایت صرفه جویی و غایت کارآیی با تمامی ابعاد منظور است.
طرح باغ ایرانی براساس توجه و کاربرد خاص مربع در ترکیب کلی و اجزا آن استوار است و این خصیصه متمایز باغ ایرانی است که از دیر باز مورد توجه دیگران بوده است.
اگر باغ سلطنتی پاسارگاد را که اولین نمونه باغ ایرانی کشف شده است قبل از اسلام است بررسی کنیم می بینیم که از حوضچه های سنگی مقسم آب و آب گذرهای سنگی مستقیم در آن استفاده شده است علی رغم آنکه شواهد ظاهری نشان گر تقسیم باغ به دو قسمت(دو مستطیل) است و حوضچه های سنگی موجود تنها به سه آب گذر(یک ورودی و دو خروجی) متصل شده اند.
دیوید استروناخ معتقد است که باغ مذکور یک مسیر دید طولانی و مرکزی داشته ( که به دلایل شخم زدن زمین در دوره های بعد به کلی از بین رفته است) و به وسیله آب گذرهای متقاطع باغ را به چهار قسمت مساوی تقسیم می کرده و بنیادی ترین عامل باغ ایرانی یعنی چهار باغ درپلان اصلی پاسارگاد وجود داشته است. گزنفن در کتاب خود به نام اکونومیگوس نقل کرده است که کوروش شخصا لیزاندر را به تماشای باغ خود در سارد برده است که لیزاندر زیبایی درختها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقیم بودن ردیفها و زاویه ها و روایح معطر و متعددی را هنگام گردش به مشامش رسیده تحسین و تمجید می کند. این که از چه زمان مربع یا مربع مستطیل در طرح باغ مورد استفاده قرار گرفته محتاج تحقیقات فراوان است. اما دلایل بسیاری را برای کاربرد مربع در خلق محیط زیست انسان و از جمله باغ ایرانی می توان ذکر کرد.
وجود چشم انداز اصلی به شکل مستقیم و کشیده در محور طولی باغ، روبروی کوشک و کاشتن درختان بلند در دو طرف آن نقش اساسی در ایجاد پرسپکتیوی دارد که باغ را طولانی تر جلوه گر می سازد.
هنگامی که انسان به نقطه ای بلند می نگرد، خطای دید که بر اثر تفاوت زاویه دید انسان در جهت بالاتر و پایین تر از خطای افقی رخ می دهد باعث می شود که آن نقطه نزدیک به نظر آید. به همین سبب است که کوشک از سر در ورودی در باغ نزدیک به نظر می آید و بیننده را به حرکت به سوی آن و طی این مسافت به ظاهر کوتاه ترغیب می کند و برعکس هنگامی که شخصی از کوشک(احتمالاً طبقات بالای آن) به باغ می نگرد فاصله مذکور طولانی تر به نظر می آید و وسعت بیشتری به باغ می بخشد.
در باغ های ایرانی، علاوه بر عمارت یا کوشک اصلی بناهای سر در هم بود که در حقیقت بیرونی باغ یا محل پذیرایی محسوب می شد. یکی دیگر از مشخصه های مهم باغ ایرانی تمایل زیاد به نمایش آب بوده و معمار باغ سازی بازیهای غریبی با آن انجام می داده است.
برخی از خصوصیات کلی باغ های ایرانی:
1- احداث باغ غالباً در زمین شیب دار
2- محصور بودن پیرامون باغ با دیوار
3- تقسیم سطح باغ غالباً به چهار بخش
4- استفاده از خطوط راست در طراحی باغ
5- وجود یک ساختمان در مرکز یا بلندترین قسمت فضا
6- استفاده از یک جوی دائم اصلی(آب دائم)
7- روان نمودن آب به گونه ای که صدای آب به وجود آید(آب شیب ها)
8- استفاده از سنگهای تراش دار در کف جوی برای نمایان شدن موج آب(سینه کبکی)
9- وجود رابطه نزدیک با طبیعت و عدم وجود حد فاصل بین ساختمان و باغ
10- وجود حوض یا استخر برای تامین آب و زیبایی چشم انداز در مقابل عمارت
11- استفاده از درخت های زیاد و سایه دار و وجود معبرهای باریک
12- اختصاص دادن بیشترین قسمت باغ به کاشت درختان میوه
13- استفاده از انواع گلهای زینتی و دارویی
14-استفاده بیشتر از گل سرخ نسبت به گونه های دیگر

 

انواع باغ:
انواع باغ را بر حسب کارکرد اصلی آن می توان به پنج گونه به شرح زیر طبقه بندی کرد:
1- باغ میوه
2- باغ سکونت گاهی
3- باغ سکونت گاهی- حکومتی
4- باغ حکومتی
5- باغ واقع در کنار رودخانه

 

معرفی فضاهای کالبدی باغ ها:
عمارت سر در:
در بسیاری از باغ های سکونت گاهی، حکومتی و سکونت گاهی- حکومتی عمارتی در فضای ورودی ساخته می شد که در بیشتر موارد محل استقرار و سکونت نگهبانان، باغبانان و سایر کارکنان خدماتی باغ ها بود. عمارت واقع در فضای ورودی تنها در شمار بسیار اندکی از باغ ها ممکن بود به عمارتی بزرگ تبدیل شود که محل استقرار و سکونت ساکنان اصلی باغ باشد.
در بسیاری از باغ های سکونت گاهی- حکومتی از عمارتی که در محل سر در باغ قرار داشت به عنوان ساختمان دیوانی و حکومتی استفاده می کردند، زیرا در این حالت حکام و دیوان سالاران می توانستند در همان عمارت که یک سمت آن داخل باغ و سمت دیگر آن در کنار یک معبر یا میدان قرار داشت، با امور دیوانی رسیدگی کنند و به این ترتیب لازم نبود که مراجعه کنندگان به درون عرصه داخلی باغ وارد شوند و در نتیجه حریم عرصه های داخلی به خوبی حفظ می شد و عرصه امور دیوانی از عرصه مربوط به سکونت متمایز می شد.
در بعضی از باغ های سکونت گاهی- حکومتی که در پایتخت یا شهری مهم واقع شده بود در جلوی عمارت دیوانی که در محل عمارت سر دریا فضای ورودی قرار داشت، میدانی حکومتی و تشریفاتی برای برگزاری مراسم سان و رژه و تجمع های تشریفاتی و مذهبی ساخته می شد.
در این حالت غالباً در جبهه ای از عمارت دیوانی که به سوی میدان قرار داشت، ایوانی ستون دار یا بدون ستون در طبقه فوقانی عمارت ساخته می شد تا در هنگام برگزاری مراسم در میدان به عنوان جایگاه استقرار بزرگان کشوری و لشکری مورد استفاده قرار گیرد. عمارت عالی قاپو در اصفهان که بنای آن وجود دارد و عمارت عالی قاپوی تهران که اکنون از بین رفته است، از نمونه های چنین عماراتی به شمار می آیند. این نوع عمارت ها را غالباً کاخ و در مواردی دیوان خانه می نامیدند.

 

عمارت اندرونی:
معمار سنتی در جستجوی نظمی براساس بهره وری از مواهب طبیعی و هماهنگ با نظم حاکم بر طبیعت است. او به دنبال آماده کردن مکانی است که هر آنچه از مواهب طبیعی را می تواند، در محدوده زیست فراهم آورد، بدون آنکه خلوت زندگی برهم بخورد و پیش چشم غیر و بیگانه، خصوصی ترین باغ درونی را می سازد که آنرا با نام حیاط یا به اعتباری«باغ درون شهری» می شناسیم.
در این باغ درونی، با دگرگون سازی کیفی شرایط اقلیمی، محیطی به وجود می آید که در آن درختان نارنج یا انار هم عمل آورده می شود و این اوج یک منظومه از فن آوری های هماهنگ است که مفهوم آن همیشگی است وبا زمان تغییر نیم یابد مگر آنکه در بود یا نبود عوامل محیط زیست تغییری رخ دهد.
در انواع باغ های سکونت گاهی، به ویژه باغ های سکونت گاهی- حکومتی یک یا چند عمارت برای سکونت دائمی در نظر گرفته می شد که غالباً آنرا اندرونی می نامیدند، زیرا به گونه ای طراحی و ساخته می شد که از لحاظ اجتماعی و کالبدی دارای حریم مشخص و معینی بود به نحوی که اگر در فضای کوشک باغ سکونت گاهی- حکومتی مجلس میهمانی برپا بود و از افراد نا محرم در آنجا پذیرایی می شد، خلوت و حریم عرصه اندرونی حفظ می شد و به این ترتیب زندگی خانوادگی افراد در آنجا بدون اشکال تداوم می یافت.
برای حفظ محرمیت و متمایز ساختن حریم اندرونی از سایر بخش های باغ غالباً اندرونی را در یک سمت باغ به نحوی طراحی و احداث می کردند که از سایر بخش ها متمایز و محفوظ باشد. در این حالت غالباً یک یا چند فضای باز مرکزی، محصور یا نیمه محصور برای اندرونی در نظر گرفته می شد.

 


فضاهای خدماتی و جنبی:
در بسیاری از باغ های بزرگ، متناسب با وسعت، نوع و کارکرد باغ و همچنین عده و منزلت اجتماعی استفاده کنندگان از باغ، یک یا چند فضای خدماتی مانند اصطبل، انبار، چای خانه، حمام و آب انبار ساخته می شد. اندازه، موقعیت، نحوه هم جواری نسبت به سایر فضاها و سایر خصوصیات کالبدی این فضاها از الگوی ثابت و کاملاً معینی پیروی نمی کرد، بلکه در هر مورد از سایر خصوصیات اصلی باغ تأثیر می پذیرفت. در برخی از باغ های بزرگ، فضاهایی سکونت گاهی برای کارکنان و خدمه باغ می ساختند. این فضاها هرگز در محور اصلی نبود و بیشتر در کنار دیوارهای جانبی قرار داشت. مانند باغ فین کاشان که دارای دو حمام می باشد که یکی مخصوص خدمه و دیگری متعلق به حاکم می باشد و در جبهه شرقی باغ قرار گرفته است.

 

هندسه باغ ایرانی:
باغ های ایرانی یا در زمین مسطح بنا می شدند و باغ های دشتی بودند، یا در زمین شیبدار که امکان می داد باغ را با آبشارها و درخت های بیشتر زیباتر بسازند مثل باغ تاج نطنز، باغ شاهزاده ماهان و باغ تخت شیراز یا بعضی باغ های مازندران.
در باغ ایرانی توجه خاصی به شکلهای هندسی می شد و شکل مربع که فاصله بین اجزاء باغ را به طور ساده و روشن نشان می داد از اهمیت خاصی برخوردار بود. به وقت کاشتن درخت، نخستین گام، دقت در تعیین فاصله محل کاشت از هر طرف بود.و بدین ترتیب مربع هایی شکل می گرفت که از هر طرف که نگاه می کردند، ردیف درختان را می دیدند.
فاصله میان درختها بسته به نوع درختان، مثلاً اینکه توت و گردو باشند یا آلو سیاه و آلو زرد و سیب، یا درختان به اصطلاح بی یخ به معنای بی ثمر و سیاه درخت، متفاوت بود. مثلاً در یک کرت در میان درخت هایی مثل پسته که دیرتر به ثمر می رسند گاه هلو می کاشتند. هلو در عرض 6تا 7 سال از بین می رفت و درختان اصلی تازه پا می گرفتند. درختها را چه درهم و چه جدا، روی خطوط عمودی، به شکل مربع می کاشتند.
یک اصل مهم دیگر در باغ سازی ایران باز بودن چشم انداز اصلی به شکل مستطیل کشیده بود. در این باغ ها، در مقابل بنا، فضای باز و کشیده ای بود که درست در چشم انداز اصلی واقع می شد. در این فضا درختان بلند نمی نشاندند. معمولاً گیاهانی می کاشتند که زیاد بلند نشوند و منظر باز را سد نکنند و در عین حال همیشه زیبا باشند.
گیاه زمینه معمولاً اسپست(نوعی یونجه) بود که حالا چمن جایش را گرفته است.
بنا را در نقاط مختلف باغ می ساختند. مثلاً گاه بنای اصلی در وسط باغ بود و از چهار طرف دیده می شد و بناهای فرعی و سر در در اطراف بودند. یا بنای اصلی باغ یک طرف بود و بناهای فرعی در اطراف، با دو راه متقاطع، و منظر اصلی در امتداد محور طولی باغ بود.
بنابراین، تقسیمات باغ معمولاً به این شکل بود که خیابانهای دو طرف باغ تا جلوی ساختمان می آمد و در اطراف خیابانها قطعات مربعی شکل یعنی کرت ها بودند. وسط خیابانها یا میان کرت بود یا آبنما و در انتهای خیابانها قبل از رسیدن با کوشک حوض کلکی قرار داشت. بعضی جاها هم میان سر در و میان کرت گلزار بود. قسمت عمده و پرکار باغ، یک پنجم عرض باغ،شامل کوشک، خیابانهای اصلی و میان کرت بود.
در باغهای ایرانی، علاوه بر عمارت اصلی یا کوشک اصلی، بناهای سر در هم بودند که در حقیقت بیرونی باغ یا محل پذیرایی باغ محسوب می شدند و معمولاً بسیار زیبا بودند. گاهی هم به جای سر در یک در معمولی بود، اما در مقابلش یک«پرس» بود، یعنی دیواری مشبک که موجب می شد داخل باغ از بیرون مستقیماً قابل رؤیت نباشد.
عمارت های دیگر باغ عبارت بودند از عمارت های تابستانی، زمستانی، آب انبار، حمام و سایر بناهای مورد نیاز که در نقاط مناسب برای عمل کرد آنها ساخته می شد، به طور خلاصه در هندسه باغ ایرانی دو اصل مهم بود سه کشیدگی در کنار هم و تقسیم باغ به مربع هایی که خود دارای تقسیماتی منظم و مربع شکل بودند. سابقه این اصول به هزاران سال قبل باز می گردد. در کشاورزی کاشت مربعی معمول بوده و زمین و آب به صورت مربعی تقسیم میشده است.
غیر از مستطیل کشیده و مربع، شکل های هشت گوش، کشکولی و نگینی و چهر گوش هم در باغ بود.
غیر از اتفاقات مهم در هندسه باغ ایرانی در دوره صفویه استفاده از خیابان های مورب (قطری) در جهت چشم انداز عمارت کوشک هشت ضلعی می باشد. به طور مثال در نقشه باغ بلبل که عمارت هشت بهشت درآن قرار دارد، وجود این نوع خیابانها دیده میشود. این شیوه در نقشه باغ چهل ستون نیز مشهود است.

 

آب در باغ ایرانی:
آب در خشک بوم ایرانی عزیز و کمیاب است و نظر کردن بر آن، به ویژه در اول صبح و اول ماه با شگون است.
ایرانی آب را با مشقت و مرارت به دست می آورد. با صرفه جویی به کار می برد و در باغها با هنرمندی های ماهرانه بیشتر از آنچه است می نمایاند. شبکه هندسی، آب را به داخل ساختمان باغ می برد و در میانه یورت ها و گشایش فضاها، با وسعتی مناسب و متناسب، بازتاب آسمان و درختان و تصویر و نقوش زیبایش را فرا دید بینندگان می گستراند.
آب در جوی ها،آب شره ها، آب گردانها، فواره ها و جوشگاه ها می گردد تا تشنگی و عقده کم آبی را فرونشاند.
با تخته سنگ های نقش دار خوش تراش نصب شده بر بستر جویها و به ویژه شیب ها مانند سینه کبکی ها و نیلوفرهای زیبا بر حرکت، صدا و مرطوب کنندگی آب افزوده میشود و آب هر چه بیشتر خود نمایی می کند و صدا و سیمای فرحبخش خود را ظاهر می سازد.
ایرانیان آبیاب های بسیار خوبی بوده اند و در ابداع روشهای مختلف فراهم کردن و گردآوردن و مصرف درست آن، بیشترین تلاش را کرده اند و گوی سبقت و مهارت را ربوده اند.
آب باغ ها از منابع مختلف تأمین میشود. باغ دولت آباد یزد از قناتی به طول شصت کیلو متر سیراب میشود.
در شهر اصفهان مادی ها عهده دار انتقال آب زاینده رود به باغ ها هستند(مانند باغ هزار جریب).
در طراحی باغ های ایرانی- اسلامی برای اینکه آب باید بسیار پاک و تمیزتر از معمول به نظر آید و از سوی دیگر به دلیل آنکه در هوای گرم تابستان گیاهان و جانوران تک سلولی و پر سلولی که سریع رشد می کنند، آب را آلوده و کدر نکنند حتماً آب باید به صورت مداوم در حال حرکت نگه داشته شود زیرا تمیزی و درخشندگی آب خود نوعی خنکی و شعف را به بیننده القاء می کند. حوض ها جزء عناصر اصلی الگوی باغ ایرانی هستند که اغلب لبریز از آب می باشند زیرا معمولاً آنها در بالاتر از سطح زمین احداث می گردند. آب با فشار خود از لبه های حوض ها به محوطه هم سطح زمین می ریزد و از آنجا در مسیرهای مشخص شده جاری میشود. شکل اولیه حوض ها در باغ های ایرانی به شکل حوض هایی با آبهای روان، از یکی به دیگری بوده است.

 

فرمان شاه عباس اول راجع به احداث خیابان چهار باغ اصفهان:
در سال 1025 هجری گردشگاه چهار باغ به طوری که شاه عباس اول انتظار داشت آراسته شد. 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   28 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیر تاریخی باغ سازی در ایران (قبل از اسلام)

دانلودمقاله بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب در ایران از دوره صفویه تا قاجاریه

اختصاصی از اینو دیدی دانلودمقاله بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب در ایران از دوره صفویه تا قاجاریه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

1 بیان مسئله
بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب در ایران از دوره صفویه تا قاجاریه که در آن با توجه به بازه زمانی بین سالهای 910هـ..ق الی 1210هـ..ق و با توجه به فارسی زبان بودن ایرانیان و و شاید حس کنجکاوی در مورد چگونگی و ضعیف ادبیات عرب در ایران در دوره اوج گیری شیعه و تقابل به وجود آمده با تسنن و چگونگی تسری و داخل شدن ادبیات عرب در ایران آن زمان مرا برآن واداشت تا این بررسی و سیر تحولی ادبیات عرب در این دوره را بررسی کنم و آشنایی بیشتر با این سیر تحولاتی را بیان نمایم.
1-2 هدف های تحقیق
به طور اجمال می توان هدف از تحقیق فوق را در چند مسئله بیان نمود به طوری که نه تنها اطلاعاتی از زبان ادبیات عرب بر ما آشکار سازد بلکه بتوان اطلاعاتی در زمینه ادبیات عرب در این دوره و شناختن بازه زمانی آن و همچنین تحولات این دوره را برای ما نمایان سازد که به اجمال به بیان اهداف مورد نظر به صورت فهرست وار می پردازم.
1- تاریخ ادبیات عرب از گذشته تا دوره فوق .2- واژه های مورد نیاز در ادبیات عرب.3- بررسی دوران صفویه و افشاریه و زندیه شامل سلاطین و وضعیت دوران فوق.4- علما و دانشمندان و نویسندگان و آثار علمی آنها که به نگارش در آمده و اطلاعات آن را در دسترس ما می باشد.
4- نمونه ای از ادبیات شعری در این دوره.5- تحلیل ادبی تعدادی از ابیات از نظر فنون شعری از دیدگاه غزل ،‌قصیده ، ملمع و...
اهمیت موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن
1-3 باید اذعان نمود از آن جهت موضوع فوق اهمیت دارد که کمتر شخصی این زمان را مورد تحلیل قرار داده و در این زمان ادبیات عرب به نوعی دارای نقصان و افول قرار شده است چرا که از طرفی سلاطین به نوعی مخالفت خود را با ترویج ادبیات عرب اظهار داشته و از طرفی شاهان ایرانی زنده نگاه داشتن ادبیات فارسی را در فکر خود پرورش می دادند و انگیزه بیشتر من جهت انتخاب موضوع فوق ارتباط کاری و نوعی حس کنجکاوی بررسی وضعیت ادبیات عرب در آن زمان برایم به وجود آمده بود لذا بر آن شدم که موضوع را تحلیل نمایم.
سوالات فرضیه تحقیق
1-4 سوالاتی که برایم در این زمینه مطرح شد عبارتند از :
1- ادبیات عرب چگونه به زمان صفویه رسید و تاریخچه اجمالی آن چیست؟
2- دوران صفویه و افشاریه و زندیه چه زمانی می باشند.
3- چه دانشمندان و نویسندگانی در این دوره در ایران می زیسته و فعالیت می کرده اند؟
4- آیا نمونه ای از شعرا در زمینه ادبیات عرب توسط نویسندگانی ایرانی موجود می باشد.
5- آیا می شود تعدادی از آنها را تحلیل نمود.
فرضیه های تحقیق : شامل ادبیات عرب و چگونگی عدم شکوفایی در سه دوره فوق و نوسیندگان در دوره مورد نظر ، علل افول ادبیات عرب ، برخورد علما با ادبیات عرب ، چگونگی رفتار سلاطین با ادبیات عرب و علت پس رفت ادبیات عرب در این دوره.
1-5 مدل تحقیق
1-7 روش تحقیق کتابخانه ای و فیش برداری- اینترنت
1-8 قلمرو تحقیق : کتابخانه مجلس شورای اسلامی کتابخانه ملی- اینترنت- کتابخانه حوزه علمیه خوانسار.
1-10 مشکلات تحقیق : موجود نبودن تحقیق و پیشینه ای در رابطه موضوع فوق.
عدم دسترسی به منابع کتب که در دوره فوق به نکارش درآمده.
تازه بودن مسئله- کمی زمان برای جمع آوری اطلاعات.
فصل دوم
مقدمه
همواره تاریخ و ادب مقوله ای زیبا و دوست داشتنی برای نسل بشر به شمار می رفته همیشه مردم به سرگذشت پیشینیان علاقمند بوده و گاه به عنوان سرگرمی یا به منظور تجربه اندوزی از آن بهره می جستند با نگاهی به کتب و مطالب موجود در کتابخانه ها تعدد و بسیار بودن مطالب در رابطه با تاریخ به چشم می خورد مانند تاریخ اسلام - تاریخ ایران- تاریخ طبری و... کهً بسیاری از آنها انسان را به وجد و سرور می آورد.در این خصوص تاریخ عرب و علی الخصوص تاریخ ادبیات عرب که منظور نظر تحقیق اینجانب می باشد از جایگاه خاص خود در میان دانش پژوهان واستادان این حوزه برخوردار می باشد لذا بر آن شدم که گوشه ای کوچک از سرگذشت این ادبیات کهن را گردآوری نمایم بدین منظور در این فصل گذری بر ادبیات عرب و تعریف نمودن تاریخ به اجمال مطالبی را در حوزه ادبیات عرب ،شامل انواع شعر ، متون ادبی و خلاصه ای از ادوار تاریخ ادبیات عرب پرداخته و سپس به خلاصه ای از تاریخ صفویه ، افشاریه ، زندیه را بیان نموده ام و سپس به معرفی دانشمندان و فضلا و ادیبان این دوره های فوق پرداخته ام که دوره زمانی آن از 910 هجری قمری شروع شده و به سال 1210 هجری قمری ختم می شود.
هرچند در اثر جنگها و حتی حمله افغانها به اصفهان در دوره صفوی بسیاری از ارزش فرهنگی ایران زمین از بین رفته است و لیکن تنها آثار معماری بسیاری از دوره صفویه بر جای مانده که نشان از شکوفایی علوم در آن دوران در ایران دارد.
2-1 تاریخ
تاریخ علمی است که گذشته را زنده کرده و حوادث را به هم ربط داده و سیر عمومی تطور و تحول بشری را می نمایاند و با اسلوبی جالب و دلپسند که مورخ به وسیله آن در ضمن تفسیر گذشته به حال حاضر و نشان دادن گوشه های ناپیدا و پنهان آینده از دور وقایع و رویدادها اشاره می کند تا عقول را تنویر و روشن و نفوس را تزکیه و تهذیب کند و با آوردن مثالها و نمونه هایی از فداکاری و از خود گذشتگی و شجاعت و دلیری مردان خدمت گذار و میهن دوست به جوانان و مردان آینده و یک درس وطن خواهی و نوعدوستی و صفات جوانمردی و نیکوکاری بیاموزد (جرجانی 1378 ص22).
پس می توان گفت تاریخ آموزش دهنده و عبرت آموز بوده و خواهد بود و به نوعی انتقال دهنده دانش و معلومات گذشتگان برای آیندگان خواهد بود به مصداق آیه شریفه قل سیر و فی الارض افلا تعقلون را برای ما آویزه گوش قرار می دهد.
2-2 تاریخ ادبیات عرب
2-2-1 تعریف ادب و ادبیات
لفظ ادب در لغت عرب از مادبه (به ضم دال) و به معنی دعوت بر سر سفره و هیز طعام است در عصر جاهلیت و اسلام در معنی مکارم اخلاقی استعمال شده است سپس به معنی تهذیب نفس و تعلیم صفات نیک و آموختن معارف و اشعار اطلاق گردیده است از قرن سوم به بعد تعبیری بوده از معارف وعلومی که باعث کمال ذهنی انسان و برتری و فضل شخص گردد.مانند تمام علوم و فنون فلسفی و ریاضی و پزشکی و تاریخی و ادبی.در قرن ششم منحصراً در علوم لغوی و بلاغی در شعر و نثر و درک محاسن و نکات این دو دانش زبانی اطلاق و استعمال گشته است ولی اکنون ادب عبارت است از مجموعه آثار مکتوب که عقل انسانی در اثر انشاء یا فن نویسندگی در آن تجلی و خود نمایی کرده باشد.پس ادب این نیست که یک سری از جملات و عبارات و یک سلسله افکار و الفاظ پشت سر هم ردیف گردد ، بلکه ادب فنی است که به واسطه آن انسان قدرت پیدا می کند تا از روی فکر و اندیشه صحیح و مفید از مراد و مقصود خود با بیانی زیبا و شیوا و گویا تفسیر نموده و سخن گوید زیرا ادب بازگویی شخصیت ادیب وتصویر زندگانی و وصف خاطرات وافکار و احساسات گوینده و به عبارتی دیگر ادب آیینه تمام نمایی است از طرز زندگی و افراد و اقوام (ترجانی زاده ، 1348، 1).
فلذا ادبیات هر ملتی مجموعه ای است از آثار فکری و زبانی و قلمی که مولود اجتماع و زاییده افکار محیط و مظهر و جلوه گاه روحیه و اخلاق و چگونگی زندگی مادی و معنوی آن ملت است.ادبیات نیز مانند سایر امور و شئون مردم از تاثیر زمان و مکان دور نبوده وارتباط مستقیم با افکار و آیین و علوم متداول عصر و پیوستگی وناگسستنی با جریان تاریخ اقوام و ملل دارد از این رو ادیب خارج از محیط و خارق عادات و قیود و حدود زمان و مکان یعنی خود ساخته و وارسته از قید و بند تقلید و تعصب و عرف و عادت بس کمیاب و نادر و انگشت شمار است (همان منبع ، 2).
2-2-2 اقسام ادب
ادب بر دو گونه است.ادب انشایی و ابعادی و ادب وصفی یا موضوعی ادب انشایی آن است که ادیب با قوای فطری و غریزی با کسبی خود آن را ایجاد می نماید که خود بر دو قسم است.
2-3-2-1 الف) نثر که بیان مطلب به طور عادی و معمولی بدون مقید بودن به وزن و قافیه و خیال ادا می شود و جز به دوستی فکر در راستی گفتار و روانی بیان نیاز به چیز دیگری نمی باشد.
ب) شعر که در بیان آن از حیث معنی اتکا بر قوه خیال و از نظر لفظ اعتماد بر وزن و قافیه باشد و از احساسات و هیجانات درونی گوینده سرچشمه گرفته است و عواطف شنونده را تحریک می نماید.
ادب وصفی عبارت است از مطالعه و تحقیق و بررسی در ادب انشایی که آن نیز بر دو قسم است : الف) نقد ادبی که در آن از نظر اصل و ریشه عناصر صفاتی بررسی می شود و آن اثر را بصورتی فنی درآمده و روی عناصر و خصایص و امتیازات فنی آن اثر ارزیابی می کند و ارزش فنی و تاریخی و سایر فواید وتاثیرات آن تشخیص داده و تعیین گردد این عمل را تحلیل و نقد ادبی گویند.
ب) تاریخ ادب : اگر رسیدگی و بحث در ادبیات به ترتیب اعصار و ادوار تاریخی خود دسته بندی گردد و از جنبه قوت و ضعف و ترقی و انحطاط و سایر رویدادهای فنی هریک با بیان علل و عوامل آن ، فضا و داوری ، و یا حفظ ربط و پیوستگی لایق لاحق به مجموعه ادبیات یک قوم رسیدگی شود.این عمل را تاریخ ادب خوانند که معمولاً در کتب تواریخ ادب در یکجا و با هم تاریخ ادبیات و نقد ادبی را بیان و گردآوری می نمایند (همان منبع ، ص3).
2-2-3 عناصر ادب
ادب ساخته و پرداخته عقل بشری است و لازمه آن سه عنصر مهم فکر ، خیال و عاطفه می باشد.تالیف هر اثر ادبی از سه جز فوق (لاینفک بوده زیرا ایجاد افکار و اقامه احکام و تنظیم خیالها کار عقل می باشد.
لذا اساس ادب ابتدا فکر و موجد آن عقل می باشد بدین جهت آثار ادبی خالی از فکر یا آمیخته به اغواء و گمراهی نباید ادب حقیقی به شمار آید.
دوم قوه خیال که افکار را به صورتی محسوس درآورده در جماد روح حیات می بخشد و آن صورت و مظهر باید نو ، قوتی و الهام بخش باشد.
سوم عاطفه.یعنی انفعالات و تاثیرات وجدانی و درونی که سرچشمه آنها احساسات است و اساس تمام صفات عاطفی صدق و امانت است فلذا ذوق نیز کارش این است زشتی و زیبایی و محاسن و معایب آثار ادبی را از جهات لفظی و معنوی بسنجد (همان منبع ص 4).
2-2-4 خط و کتابت عربی
حروف و خط عربی از اصل به طور جداگانه وضع نشده بلکه از تطور و تنوع حروف نبطی که قبل از اسلام در شمال عربستان متداول بوده به دست آمده است بدینگونه که از خط مصری قدیم خط فنیقی و از آن خط مسند پیدا شد که دارای چهار نوع بوده که شامل خط صفوی ، نمودی ، لحیانی و سبئی یا حمیری و سپس از خط مسند خط کندی و نبطی به وجود آمد و از نبطی هم حیربی و انباری مشتق گشته و از خط انباری خط حجازی که همان خط نسخ عربی است پیدا شده است و خط کوفی که همان خط مجازی است که با دستکاری و آرایش و صنعت بدین صورت و شکل درآمده است (همان منبع 13 و 14).
2-2-5 متون ادبی
فنون ادب که مظاهر عمومی و فنی فکر بشریت است ممیزات و قواعد و مقرراتی خاص دارد که بر دو گونه است.الف) فنون شعری ، ب) فنون نثری.
الف : فنون شعری سخنی است منظوم که دارای آهنگ و هجای متوازن با مشخصات سه گانه.
1- معنی و موضوع : که غرض شاعر از سرودن شعر یعنی اغراض شعر
2- قافیه : یعنی حرف یا حروفی که شاعر در ادبیات خود در نظر گرفته و از آن تجاوز نخواهد کرد.
3- وزن که نوعی از آهنگ موسیقی مولف است از اجرایی به تزئینی مخصوص مثلاً معلقه امرءالقیس که در بحر طویل و بر روی لام است و باید در تمام ابیات از آن وزن و قافیه عدول نشود (احمد ترجانی زاده ، 1348 ، 16).
2-2-6 فنون ادبی شعر
الف) فن قصصی (داستانی) به عبارت دیگر شعر داستانی که در آن شاعر شخصیت خود را از یاد برده و به وصف کارزار- حوادث جنگی هنرنمایی و شجاعت پهلوانان با اغراق و خوارق شگفتی ها می پردازد مانند شاهنامه- ایلیاد هومر
ب) فن غنایی (آهنگی) که در آن شاعر از افکار و امثال خویش دم می زند و تصورات و تخیلات خود را درباره محیط بیان می کند و در دل خود را با زبان شعر بازگو نماید.
ج) فن تمثیلی (نمایشی) که در آن شعر یک حادثه تاریخی یا خیالی از حوادث بشری توسط کارگردان از طرف شاعر روی صحن نمایش آورده می شود.
د) فن تعلیمی (آموزشی) که شاعر به آموزش و پرورش عقل و قلب پرداخته و تنها منظور شاعر تربیت فکری است.(همان منبع ص 18).
2-2-7 انواع شعر
فن شعر غنایی عرب دارای انواع مختلفی است که به شرح آن می پردازیم.
1- غزل : یا تشبیب به معنی مغازله و عشق بازی یا توصیف یا تعریف ذکر احباب و اطهار شوق دیدار محبوب یا گریه و ناله و شکوی از دوری و مهجوری یار.
2- فخر : مدح و ستایش خویش و اقوام و بستگان شاعر که شعر حماسی نیز داخل این نوع است.
3- هجا یا هجو : شمردن نقاط و معایب ضعف دشمن و اهانت و بدگویی از او.
4- مدح : شمارش محاسن خویش با قومش.
5- رثاء : شرح و بیان مناقب مرده و اطهار تاسف و تاثیر بر او.
6- زهد : یاد مرگ و فنای دنیا و راز و نیاز با خدا و تشویق به خیر و جلوگیری از فساد و شر.
7- حکمت : سخن کوتاه و پر مغز مستخرج از تجربیات و معارف و ملاحظات خود که در بیتی یا دو بیت به منظور پند و اندرز گفته می شود.
8- وصف : بیان اقسام شی و شرح وضع و حال آن تا در ذهن شنونده حاضر و روشن گردد.شعر عربی نسبت به شعر اقوام دیگر کوتاه است و از قوام آن قصیده است که گاهی از ده بیت کمتر و گاه از صد بیت بیشتر است.
مقطوعه : از هفت بیت کمتر که نه تنها هر قصیده با مقطوعه خود و احدی مستقل بوده.بلکه هر بیتی نیز استقلال دارد و تنها وحدتی که دارند این است که تمام ابیات بر یک وزن می باشد.
ارجوزه که در آن هر بیت قافیه و وزن جداگانه دارد (همان منبع ، 18).
2-2-8 نهضت ها و عهدهای ادبیات عرب
1- نهضت جاهلی و اموی.2- نهضت عصر خلفای عباسی.3- نهضت جدید از اواخر قرن 18 میلادی یا 12 هجری قمری.
که دوره صفویه جایگاه چندانی در این نهضت ها ندارد.
2-2-9 ادوار تاریخ ادبیات عرب
1- دوره جاهلی اواخر قرن پنجم میلادی تا ظهور اسلام (450 یا 475-622 میلادی).
2- دوره راشدی و اموی (622 تا 750) برابر (1-132 هـ.ق).
3- دوره عباسی (750 تا 1258 م) یا (132-606 هـ.ق).
4- دوره ترکی (1258-1798) یا ( 656-1213) که به عهد انحطاط معروف می باشد.
5- دوره نهضت از اواخر قرن هجدهم میلادی تا کنون (ترجانی زاده 1348 ، ص 20).
2-2-11 فنون شعری
نثر سخنی است طبیعی بدون رعایت شروط و قیود شعر که بر دو قسم است.
الف) نثر مرسل- ب) نثر مسجع
2-2-12 فنون ادبی نثر
1- خطابه : فن اقناع و ترغیب شنونده است و خطیب با سخن شیوا و زیبا که هم عقل را راضی و هم دل را بر باید بیان می شود.
2- قصه : داستان و حکایتی است که در لفافه به درس و بحث اخلاقی و صفات نیک و پسندیده اشاره می گردد.
3- مثل : سخنی مشهور که با وضع و معنی آن شبیه باشد که آن را حقیقی گویند اگر از اصلی معروف نقل گردد و فرضی نامند اگر از زبان حیوان با نبات یا جماد گفته شود.
4- حکمت : قولی است جالب متضمن پند و اندرز که بر اساس پختگی و تجربه گفته میشود و در خطابه و اشعار زیاد به کار برده می شود.
5- مناظره : عبارت است از سخنوری یا بیاناتی به منظور به کرسی نشاندن مقصود و تایید و اثبات نظر یه ای و ابطال و رد رای یا مطلبی با دلیل و برهان و استدلال منطقی.
6- مقامات : داستانی است خیالی و کوتاه با سجع و جملاتی مرتب که از قول یک نفر بیان گشته و به نصیحت با حکمت یا نکته ای پایان می یابد.
7- رساله یعنی مذاکره و مباحثه از طریق قلم و نوشتن و یا اصلوب فنی و بلیغ و موثر.
8- فن آموزشی : عبارت است از بحث و بیان یا عبارات آراسته و متین فنی درباره مسائل احتراعی و مذاهب علمی و ادبی و فنی و غیره.
2-2-13 انواع قصص
1- قصص موضوع : یعنی نقل حکایات و اخبار در مجموعه ادبی
2- قصص منقول : ترجمه و اقتباس از داستانها و قصص دیگر
2-3 علل افول ادبیات عرب در دوران صفویه
ادبیات در عصر صفویه در زمره ادبیات منحط به شمار می رود.
زیرا صفویه را مشغله و گرفتاری پیش از آن بود که به شعر و شاعری توجهی داشته باشند.علایق فرهنگی آنان بر محور تبلیغات و تحکیم مبانی مذهب آمیخته با سیاست دور می زند که از یک سو از راه تقویت علوم دینی و از سوی دیگر به وسیله ادبیات مذهبی انجام می گیرد و البته هر دو در مسیر تشیع پیش می رود.
نباید نادیده گرفت که قبل از برآمدن این سلسله بخش قابل توجهی از ملت پیرو تسنن بود بدیهی است که نه آسیای مرکزی و نه افغانستان و نه هندوستان که همگی کشورهای سنتی مذهب بودند نمی توانستند در هماهنگ ساختن ادبیات با مذهب تشیع که لازمه ی سیاست خاص شیعی بود به عبارت دیگر ادبیات از جنبه بین المللی خود خارج شد و به تدریج جنبه ای صرفاً فازسی پیدا می کند.
با آنکه زبان خانوادگی صفویه ترکی بود زبان فارسی اهمیت خود را از دست نداد زبان فارسی از نگارش مسائل دینی هم که سابقاً فقط به زبان تازی نگاشته می شد به کار رفت صرف نظر از این قسمت نثر دوره صفویه دنباله ی مستقیم در نثر است.
سروده هایی که در نیایش پیامبر (ص) در مدح علی (ع) و اشعاری که در رثاء آنان سروده می شد جای قصاید مدیحه و غزلیات دنیوی را می گیرد از آنکه بگذریم بی علاقگی به شاعران و آثار و مدفن های آنان حکمفرما و کاملاً محسوس است در عوض ابراز علاقه به امام زادگان که اعقاب امامان مقدس و تقریباً تا به سرحد الوهیت مورد پرستش اند و همچنین بقاع آنان که آن را امامزاده می نامند هرچه بیشتر چشمگیر است.
اختلاف شعر و ادب این دوره با سابق در این است که سابقاً ادبیات روی هم رفته پر مایه تر بود این کم مایگی را می توان نشانه ای یک انحطاط واقعی دانست ولی از سوی دیگر چنانچه در این سبک نوین که تا حدودی جانشین سبک خراسانی و عراقی هر دو گشته است فضایی عمیق تر به عمل آید و مخصوصاً بر آن پیش واحدی کمتر از آنچه بعد از دوره ی صفوی تا امروز حاکم بر نظریات بوده حکم فرما باشد دور نیست.
با بر آمدن دوره صفویه امور شدیداً متمرکز می شود آنان عقاید مذهبی را تحت اصول معینی قرار داده و به یکسان ساختن آراء عمومی می پردازند و به موازات آن به طور کلی تحصیلات را مقید می سازند.
تحصیل علوم دینی غایت آمال جوانان عصر صفوی است و هدف آنان مجتهدی توانا شدن می باشد (یان و یبکا ، ترجمه شهابی 1354-465).
نظر به اینکه شاهان صفویه کمر به توسعه متصرفات خود داشته در نتیجه تفکرات و دید عرفانی نیز از عرصه شعر وادب رخت بر می بندد.
در دوران صفویه که نزدیک به دو قرن طول کشید تنها دو پادشاه لایق وجود داشت و تا حدودی فقط در عصر شاه عباس اوضاع تا حدودی برای شاعران مساعد بوده و در عرصه های بعد شاعران به کشور هند کوچ نموده در آنجا به فعالیت می پردازند که این امر بر نامساعد بودن ادبیات و سبک ادبی در این دوره می باشد.
ترک تازی افغانان تباهی بی حد و حصری به بار آورد و به حیات فرهنگی و ادبی ضربات سهمگین وارد ساخت که اثراتش مدتها بر جای ماند (همان منبع ، ص 484).
در دوران حکومت ناتوان شاه سلطان حسین و در پایان غم انگیز صفویه در عهد خود کامگی های نادری فتوری کاملاً چشمگیر و توجیه پذیر دامنگیر ادبیات می گردد (همان منبع ، 489).
در دوره صفویه تعداد ایرانیانی که به زمان تازی (عربی) شعری می سرایند به حداقل می رسد لکن این زبان هنوز مقام خود را در علوم طبیعی علوم دقیقه و بعضی علوم انسانی حفظ می کند مستحکم ترین جایگاه های زبان عربی علم کلام فقه و فلسفه است ولی در دوران صفویه که تبلیغات نیرومند و پر هیاهوی شیعه به عنوان مذهب رسمی دولت طبقات بزرگ جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد و فارسی مخصوصاً در علم کلام و فقه نفوذ می کند (همان منبع ، 501).
در قرن نهم شیوه کار علوم ادبی همان است که در قرن هشتم بود یعنی تلخیص و تحشیه و شرح و شرح شرح کتب درسی و گاه تنظم قواعد ادبی زبان عربی به قصد تسهیل کار معلمان این علوم و امثال این اعمال در این زمان نکته ای که قابل شرح است کاسته شدن از میزان تالیفات به زبان عربی و افزوده شدن بر شمار کتابهای فارسی در زمینه علوم ادبی است و این خود نشانه ای است از ادامه داشتن گسیختگی ارتباط ایرانیان در زیر سلطه مغلولان و ترکان جغتایی از قلمرو و رواج فرهنگ عربی اسلامی.( صفا ، 1364 ، ص 110).
تدوین کتابهایی در صرف و نحو عربی در این عهد به شیوه دیگر دانشهای متصوّر بوده است به نگارش شروح و حواشی به آثار علمای سلف و مقصود از این حاشیه نویسی ها و شرح و شرح بر شرح و حاشیه بر شرح همواره خدمت به طالبان علم در مدارس و تسهیل کار در فراگیری بوده و بس و همچنانکه در سایر دانشها باب شده بود در صرف و نحو عربی هم ترتیب دادن دفترهای به پارسی یا حتی منظومه های پارسی در درک قواعد ، زبان فارسی معمول اهل زمان بود (همان منبع ، ص 114).
در زمانی که صفویه دولتی عظیم و متحد در ایران تشکیل دادند علم و حکمت و ادب در این کشور در حال جان سپردن بود (جلبی ، 1381 ، 603).
آثار حمله مغولان و استیلا و ستمگری های تیمور لنگ انحطاط و تنزل علمی و ادبی ایران در عهد صفویه کاملاً ظاهر شد و شاهان صفوی علی رغم ایجاد دولتی منسجم بر اساس وحدت ملی و دینی و علی رغم ایجاد اعتباری فوق العاده برای ایرانیان به علت قلندر منشی و فرقه سازی و ترویج تعصب مذهبی شدید به آزار برخی از حکیمان پرداخته و پاره ای از مدارس تدریس حکمت و فلسفه را ممنوع کردند و این پادشاهان از فهم شعر درست و لطیف به کلی بی نصیب بودند به همین جهت ادبیات در عهد آنان به منتهای پستی و رکالت افتاد و شعر و نثر این دوره به استثنای یک عده کتابهای تاریخی تحت تاثیر سبک هندی قرار گرفت که نمونه های آن قابل قیاس با متوسط ترین آثار ادبی پیش از صفویان نیست (همان منبع ، 602).
شاید بتوان گفت هجرت فقهای جبل عامل لبنان و بحرین و حله فوج فوج به ایران آمده و در کنار شاهان صفوی قرار می گرفتند.
شکی نیست که در عهد صفویه ادبیات و حکمت به پایه پستی افتاد و حتی یک شاعر درجه اول هم در این عصر به ظهور نیامد که بزرگترین علت این قضیه ظاهراً این است که سلاطین صفویه به حسب نظرات سیاسیه و ضدّیتی که با دولت عثمانی داشتند شمشیر قوای خود را صرف ترویج مذهب شیعه و تشویق علمایی که از علم اصول و قوانین این مذهب اطلاعات کامل داشتند می نمودند اما اگرچه علمای مزبور مساعی جمیله در توصیه مذهبی به کار بردند که نتیجه آن وحدت سیاسی مملکت شد و اساس ایران فعلی را که ساکنانش علی العموم دارای مذهب و لسان و نژاد واحد هستند برپا نمود.لیکن از طرف دیگر از لحاظ ادبیات و شعر و عرفان و حکمت و به قول خودشان هرچه متعلق به کمالات بود در مقابل شرعیات نه تنها در توسعه و ترقی آن کوشش نکردند بلکه به نوعی به آزار و اذیت نمایندگان کمالیات پرداختند (همان منبع ، 606).
2-4 تاریخ صفویه
شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است.(قدیانی 1381 - 550)
دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس شد. این پیروان که عمدتاً از ایلهای ترک آناتولی بودند ,و بعداً به قزلباش‌ها ملقب شدند بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آق‌قویونلو‌ها و قراقویونلو‌ها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزون‌حسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش (موسوم به اهل اختصاص) پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار می‌آمد.
مهم‌ترین عامل قدرت صفویه بودن قزلباشان تا پیش از جنگ چالدران که در واقع نوعی الوهیت برای شاه اسماعیل قایل بودند بود که با شکست در جنگ این اعتقاد آنها رو به سستی نهاد.
2-4-1 .ارزش تاریخی دوره صفوی
رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی مواقع به ویژه در عهد پادشاهی شاه عباس بزرگ و نادر به مرز دوران ساسانیان به ایران شکوه و جلال پیشین را باز داد. برای اروپا که جداً در معرض خطر دولت عثمانی بود، بسیار گرانبها و ارزشمند محسوب می‏شد، به نحوی که مآل اندیشان قوم در آن دیار، دولت صفوی را مایه نجات خویش و نعمتی برای خود می‏پنداشتند و به همین سبب با پیامهای دلگرم کننده خود، پادشاهان ایران را به ادامه نبرد و ستیز با عثمانی تحریض می‏کردند. بعد از عقب نشینی سلطان سلیمان قانونی از آذربایجان و تحمل تلفات سنگین سپاه عثمانی از سرما و برف و فقدان آذوقه، برخی میپندارند تشکیل دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین معنی که با رسمی کردن تشیع، و ضعیف ساختن تسنن، یکپارچگی مذهبی سرزمینهای اسلامی را که تا آن دوران باقی مانده بود، از میان برد و آن محیط پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان قطع کرد و به خطر انداخت
2-4-2
دولت صفوی بنیادگذار دولتی واحد با مذهبی واحد
از نظر تاریخ ایران معاصر، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است: نخست ایجاد ملتی واحد با مسئولیتی واحد در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در مقابل گردنکشان و عاصیان بر حکومت مرکزی؛ دوم ایجاد ملتی دارای مذهبی خاص که بدان شناخته شده و به خاطر دفاع از همان مذهب، دشواریهای بزرگ را در برابر هجومهای دو دولت نیرومند شرقی و غربی تحمل نموده است. در این مورد، مذهب رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون ایدئولوژیهای سیاسی در تشکیل حکومتها می‏کنند.(قزوینی و دیگران1378-109)

رشته اصلی و اساسی این پیوند ملی، مذهب تشیع بود، و گرنه با وضعی که در آن ایام پیش آمده بود، هیچ عامل دیگری نمی‏توانست چنین تأثیری در بازگرداندن آن پیوند و همبستگی داشته باشد، چنانکه اهل سنت ایران که در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب زیر فشارهای سختی بودند، بقای دولت عثمانی و ضمیمه شدن ایران را به خاک آن دولت آرزو می‏کردند. دسته‏هایی از کردان سنی مذهب که تمایلی به اطاعت از یک پادشاه شیعی مذهب نداشتند، بی هیچ گونه مقاومتی و مخالفتی در قلمرو عثمانی باقی ماندند؛ و دست به دست گشتن برخی از نواحی کرد نشین میان دو دولت عثمانی و صفوی تأثیری در مذهب آنها نداشت.(امینی 1346-74)
2-4-3

ساختار حکومتی دولت صفوی
سیستم حکومتی صفویان در ابتدا ترکیبی از ساختار سلسله مراتبی صوفیان و ساختار سنتی حکومت در ایران بود. به این صورت که در بالای هرم قدرت شاه قرار داشت که هم شخص اول حکومت و هم مرشد کامل بود و پس از او وکیل یا وکیل نفس نفیس همایون بود. وکیل دارای نقش وزیر اعظم (رییس دیوانسالاری) بود و هم واسط بین مرشد کامل و صوفیان.در ساختار نظامی قبایل قزلباش نیز سلسله مراتب قبیلگی صوفیانه وجود داشت.اما دیوانسالاری حکومت بر اساس ساختاراهای کهن ایرانی عمل می‌کرد چراکه قزلباشان از ابتدا در امور دیوانی نقش چندانی نداشتند.در زمان شاه عباس شاهد ایجاد سازمان حکومتی جدیدی هستیم که بر اساس الگوی دیوانسالاری کهن ایرانی بنا شد و تا پایان حکومت قاجارها تقریباً پایدار ماند. در این ساختار حکومتی شاه در راس هرم قدرت قرار دارد.فرمانهای او قانون محسوب می‌شود و کسی حق مخالفت با او را ندارد.وزیر اعظم بالاترین مقام اجرایی پس از شاه است و ریاست نظام دیوانی را بر عهده دارد.وی واسطه میان دولتیان و شاه است.گزارشاتی که از ادارات وسازمانهای برای شاه فرستاده می‌شوند ابتدا توسط وی خوانده می‌شوند و در صورت صلاحدید وی به اطلاع شاه می‌رسند.در مورد شاهان صفوی پس از شاه عباس باید یاد آور شد که از وظایف مهم وزیر اعظم جلوگیری از رسیدن اخبار و گزارشات ناراحت کننده به شاه بود(همان منبع 74)
2-4-5
ساختار قضایی
نظام قضایی به دو بخش عرفی و شرعی تقسیم می‌شد. بخش عرفی شامل رسیدگی به اموری مانند قتل و ضرب و جرح و تجاوز (اموری که مربوط به حفظ نظم و امنیت و نظام سیاسی بود) می‌شد و بخش شرعی شامل رسیدگی به دعاوی حقوقی و شرعی بود. ریاست بخش رسیدگی به دعاوی عرفی با مقام دیوان بیگی است و مسوولین رسیدگی به این دعاوی در شهرها نیز داروغه‌ها هستند.ریاست نظام قضایی شرعی نیز بر عهده صدر است.صدر بالاترین مقام مذهبی در دولت را داراست و خود از میان علمای صاحب نام شیعه انتخاب می‌شود.قضات شرع از میان علمای شیعه (ملاها) انتخاب شده و توسط صدر منصوب می‌شوند.از وظایف دیگر صدر عزل نصب شیخ الاسلام‌ها در شهرها و رسیدگی به امور موقوفات در کل کشور است. قضات منسوب از طرف صدر یا قضات شرع متصدیان ثبت رسمی اسناد هم محسوب می‌شوند و اسناد معاملات و نقل و انتقالات و مالکیت مردم تنها با ممهور شدن به مهر آنها رسمیت می‌یابند. ابهام موجود میان امور شرعی و عرفی از گاهی موجب اختلالاتی در سیستم قضایی می‌شد (همان منبع -84)
2-4-6
ساختار اجرایی
کشور ایران از زمان شاه عباس یه پنج ناحیه تقسیم شده بود و هر کدام از آن نواحی را نیز به نواحی کوچک‌تر (تا ۲۵ ناحیه تقسیم کرده بودند).خان بالاترین مقامی بود که از طرف شاه برای اداره یک ناحیه مشخص می‌شد و تنها زیر نظر شاه انجام وظیفه کرده و.ناحیه تحت حکومت یک خان خود به چند ناحیه تقسیم می‌شد که اداره آنها را افرادی که دارای سمت سلطان بودند به عهده داشتند. سلطانها در واقع والیان درجه دوم بودند.مقام بعدی در میان والیان پس از سلطان بیگلربیگی نام داشت.خانها و سلطانها در ناحیه تحت حکومت خود مانند یک شاه کوچک حکومت می‌کردند.خانها بخش اصلی در آمد ناحیه خود را برای امور داخلی اداری و شخصی خود و نیز تعهد پرداخت مواجب سربازانی که از مرکز به آنها محول شده بود مصرف می‌کردند و مقدار نسبتاً کمی را برای دربار می‌فرستادند. آنها در مقابل در مقابل تهدیدات خارجی متعهد به حفظ ناحیه تحت حکومت خود بودند.اکثریت قریب به اتفاق خانها و سلطانها را امرای قزلباش تشکیل می‌دادند و با قبیله خود در ناحیه تحت حکومت زندگی می‌کردند.
در این میان برخی از نواحی کشور بودند که حاکم آنها از خود مختاری خان یا سلطان برخوردار نبود و در واقع وکیل یا نماینده‌ای از طرف شاه آنها را اداره می‌کرد که آنها را وزیر می‌نامیدند.تمام در آمد این نواحی برای دربار فرستاده می‌شد و بودجه مصرفی این نواحی را دربار تعیین و تامین می‌کرد.این نواحی را خاصه می‌نامیدند.در ابتدای سلطنت صفویان نواحی خاصه محدود به ایالات نزدیک به تختگاه بودند اما از زمان شاه عباس به این نواحی افزوده شد.زیرا از یک طرف درآمد مستقل شاه را افزایش می‌داد و از طرف دیگر از افزایش قدرت امرای قزلباش در مقابل شاه جلوگیری می‌شد.اما در مقابل حاکمان نواحی خاصه از قابلیت نظامی و مدیریتی و انگیزه بسیار کمتری نسبت به خانها و سلطانها برای اداره برخوردار بودند و در مقابل تهدیدات خارجی بسیار سستی می‌کردند.
.
بالاترین مقام اجرایی در شهر خان یاسلطان یا وزیر آن ناحیه محسوب می‌شد (چه در آن شهر مقیم باشد چه نباشد).پس از خان یا سلطان یا وزیر، داروغه شهر قرار داشت.اداره کننده اصلی شهر در واقع داروغه بود.داروغه وظیفه حفظ امنیت و نظم شهر و همچنین وظیفه رسیدگی به دعاوی مربوط به ضرب و جرح وقتل را به عهده داشت.عسس، کوتوال، کلانتر و محتسب همه تحت تحت نظر داروغه کار می‌کردند.عسس فرماندهی نگهبانان شب را به عهده داشت.کوتوال مسوول خفظ و نگهداری از استحکامات بود و در شهرهایی که داروغه نداشت عسس وظیفه داروغه را نیز دارا بود.
کلانتر رابط بین داروغه و مقامات بالاتر و مردم عادی بود.در شهرهای بزرگ هر محله برای خود دارای کلانتر بود.کلانتر وظیفه دفاع از حقوق مردم در مقابل دولتیان و تقسیم کارهای مشکل (تکلیف شده از طرف مقامات) به صورت عادلانه بین مردم ا و وصول مالیاتها از مردم را بر عهده داشت.در دهات کدخداها وظایف کلانترها را عهده دار بودند. محتسب بر درستی مقیاسها و اوزان در شهر نظارت می‌کرد نرخ کالاهای اساسی را نیز در شهر تعیین و اعلام می‌کرد.(همان منبع 114)
2-4-7
ساختار نظامی و لشکری
قوای سپاه ایران در ابتدای به قدرت رسیدن شاه اسماعیل تا زمان سلطنت شاه عباس متشکل از قبایل قزلباش بود.قزلباشان به صورت سواره می‌جنگیدند و سواران آنها را قورچی می‌نامیدند.قورچی‌ها مسلح به شمشیرهای هلالی شکل (مناسب برای نبرد سواره)، کمان و تفنگ بودند.از زمان شاه عباس به بعد نیروهای پیاده مسلح به تفنگ از مردم تاجیک (غیر قزلباش) و نیز سپاه غلامان خاصه (متشکل از گرجی‌ها، چرکس‌ها و ارمنی‌ها) تشکیل شد.توپخانه نیز معمولاً در محاصره شهرها از زمان شاه طهماسب به کار گرفته می‌شد اما به دلیل نوع تاکتیکهای جنگی ایرانیان که مبتنی بر تحرک زیاد در میدان جنگ بود در جنگهای مستقیم نقش زیادی نداشت.بالاترین مقام نظامی از زمان شاه عباس به بعد سپهسالار ایران بود.این سمت در ابتدا دایمی بود ولی از زمان شاهان بعد از شاه عباس در زمان جنگ تعیین می‌شد.مقامات اصلی سپاه ایران در زمان شاه سلمیان به شرح زیرند(منقول از سفرنامه کمپفر).
• قورچی باشی: فرمانده قورچیان (سواران قزلباش) و بالاترین مقام پس از سپهسالار.قورچی‌ها در زمان شاه سلیمان حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر تخمین زده می‌شوند و سالانه ۱۰ تا ۱۲ تومان مزد می‌گرفتند.
قوللر آقاسی: فرمانده سپاه غلامان.سپاه غلامان از از گرجیان، چرکس‌ها، ارمنیان و دیگر غیر ایرانیان تشکیل می‌شد که به صورت سواره می‌جنگیدند.تعدادآانها حدود ۱۵ تا ۱۸ هزار نفر تخمین زده می‌شد و سالانه کمی کمتر از ۱۰ تومان مزد می‌گرفتند.
• تفنگچی لر آقاسی : فرمانده سپاه تفنگچیان پیاده بود.این تفنگچیان تاجیک بودند و پیاده می‌جنگیدند. به این صورت از اسب فقط برای نقل انتقال پیش از درگیری استفاده می‌کردند اما در هنگام جنگ و در نزدیکی دشمن از اسب پیاده شده و می‌جنگیدند.سلاح آنها نیز تفنگ، شمشیر بوده.تعداد آنها نزدیک به ۵۰ هزار تخمین زده می‌شود.مزد سالانه تفنگ چی‌ها کمی کمتر از غلامان بود.
• توپچی باشی : فرمانده توپخانه ایران که در میان مقامات ذکر شده پایین ترین اهمیت را داشت.
به جز قوای نظامی ذکر شده گروهی متشکل از ۲۰۰۰ سرباز مجهز پیاده موسوم به جزایری وجود داشتند که مواجب آنها را شاه پرداخت می‌کرد و وظیفه حفاظت از دربار را به عهده داشتند.آنها تحت فرماندهی ایشیک آقاسی بودند. واحدهای داخلی در سپاه را افسرانی دارای عنوانهای زیر اداره می‌نمودند. این عنوانها همگی از اصطلاخات ترکی تشکیل شده‌اند:
• مین باشی (فرمانده ۱۰۰۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۷۰ تومان
• یوزباشی (فرمانده ۱۰۰ سرباز)دارای مزد سالانه ۳۰ تومان
• اونباشی (فرمانده ۱۰ سرباز) دارای مزد سالانه ۱۵ تومان )همان منبع 108)
2-4-8
پادشاهان صفوی
شاه اسماعیل
شاه طهماسب اول
شاه اسماعیل دوم
سلطان محمد خدابنده
شاه عباس اول
شاه صفی
شاه عباس دوم
شاه صفی دوم
شاه سلیمان
شاه سلطان حسین
شاه طهماسب دوم
شاه عباس سوم
شاه اسماعیل سوم )قدیانی 1384-1731)
2-4-9
دانشوران روزگار صفوی
• مولانا فیض کاشانی
• شیخ بهایی
• میرداماد
• میرفندرسکی
• ملاصدرا
2-5
مثلث دین، سیاست و آموزش عالی در دوران های تاریخی ایران
دوران صفویه


یکیاز دوره هایی که در آن می توان به خوبی ارتباط میان دین، سیاست و آموزش عالی را دریافت، مربوط به زمان سلسله صفویه است این دوران از اوایل قرن شانزدهم میلادی و اوایل قرن دهم هجری قمری شروع می شود و تا سال 1135 ه ق با شاه سلطان حسین خاتمه می یابد.(الماسی 1357-20)
پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست موجب گردید استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری بانسبه متمرکز تامین گردد. گذشته از تاسیس و استقرار حکومتی مقتدر، این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیت های فرهنگی و هنری معماری تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونه های بدیعی از این امور (به ویژه در زمینه هنر و معماری) پدید آید. در زمینه های دینی و مذهبی دوران شاه تهماسب دوران بسیار خوبی برای سلسله صفویه به حساب می آید. زیرا این پادشاه توانست هم تشکیلات قدرتمند حکومتی را تحکیم بخشد و هم به امور دینی و مذهبی رسیدگی کند. در دوران حکومت شاه تهماسب مرزهای ایران تثبیت شد، صلح و دوستی میان کشورهای ایران، عثمانی، هند و اعراب برقرار شد، و تا ارزنه الروم ترکیه مطیع ایران شدند. این صلح و آرامش طولانی به شاه تهماسب فرصت داد تا سازمان اداری و نظامی و اقتصادی دولت صفوی را بر پایه مستحکمی بنا کند.. پس از وی دردوران حکومت شاه عباس اول نیز ایران به شرایط مناسبی از جنبه های اقتصادی، علمی، فرهنگی، و هنری، نظامی، و اجتماعی دست می یابد پایتخت صفویان در این دوران شهر اصفهان بوده است و دولت صفوی بر خلیج فارس و حکومت داخلی ایران به کلی مسلط می گردد در دوران شاه سلطان حسین دیده می شود که در همین دوران اشرف افغان توانست تا شهر اصفهان بتازد و تاج و تخت را از آن خود نماید. ذکر این نکته نیز لازم است که بسیاری از خرافات شیعی و کج فهمی های این مذهب نیز در همین دوران به مذهب شیعه وارد شد که معلم شهید دکتر علی شریعتی در کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی به طور کامل به این موضوع پرداخته است
2-6

افـشاریه
نادر قلی فرزند امام قلی از قبیله " قرخلو " بود که شاخه ای از ایل افشار به شمار می رفت . طایفه مزبور ، از آغاز سلسله صفوی برای جلوگیری از هجوم ازبکان و ترکمانان به منطقه شمال خراسان کوچ داده شد و در منطقه ابیورد و دره گز استقرار یافت . مورخ رسمی دربار نادری ، میرزامهدی خان ،‌تاریخ تولد نادر را روز شنبه بیست و هشت محرم سال هزار صد هجری قمری ذکر کرده و با توصیف مختصری از حیات عشایری ، اصل و نسب آخرین فاتح بزرگ آسیایی را در پرده نگاه داشته است . آنچه مسلم است نادر تا طغیان افاغنه غلزایی قندهار و برافتادن حکومت دویست و پنجاه ساله صفویان ، در گمنامی به سر می برده و زندگانی بی پیرایه چوپانی او ، تنها با هنر نماییها و قهرمانیهای ساده ای همراه بوده است (قدیانی1384-276).

سقوط اصفهان در سال 1135 ه.ق. بهانه خوبی به دست سرکشان داخلی و مدعیان خارجی ایران داد تا هر یک از گوشه ای سر برآوردند و کشور را به هرج و مرج طولانی مبتلا کنند . نادر نیز در راس گروهی که برای حمایت از حیات و هستی اهل ابیورد فراهم ساخته بود ابتدا در خدمت خان همین منطقه قرار گرفت و پس از ازدواج پیاپی با دو دختر او ، وارث حکومت محلی کوچک وی شد . آن گاه در سال 1139 ه.ق که شاهزاده سرگردان صفوی ( تهماسب میرزا ) در جستجوی یاران و همراهان فداکاری بود به او پیوست و عزم نجات ایران کرد .
.
. واقعه مهم پایانی سال 1153 ه.ق. لشکر کشی شاه ایران به ماوراءالنهر و تصرف مناطق جنوبی آمودریا ( جیحون )‌ بود . ابوالفیض خان ( از احفاد چنگیز ) به شکست قطعی معترف شد و از سوی نادرشاه حکومت سمر قند و بخارا و آن سوی رودخانه تا صفحات سغد و فرغانه را به دست آورد . اما ، ایلبارس خان ( والی خوارزم ) از در جنگ در آمد و لامحاله جان بر سر دعوی نهاد . (بیات 1377 363)

با افول دولت نادری ، سرزمین پهناور فلات ایران کع پس از مدتها به زیر یک درفش در آمده و رنگ یگانگی پذیرفته بود ، از هم پاشید . همچنین ، سرداران متعددی که از برکت همت و حمیت شاه افشار اعتبار و اهمیت یافته بودند ( به پیروی آن بزرگ ) صلای کشورگیری سردادند. از میان عناصر قدرتمندی که یک چند بر بخشهای مختلف ایران حکومت کردند ، می توان از مدعیان زیر نام برد : (صفی زاده 1382-1717)
2-7
زندیه
- کریم خان زند ( 1193 – 1163 ه.ق. ) : از سوابق زندگی خان زند تا سال 1163 ه.ق. که جنگهای خانگی بازماندگان نادر شاه بی کفایتی آنان را برای مملکتداری آشکار ساخت و به تبع آن عرصه را برای ظهور قدرتهای جدید مستعد گردانید ، خبری در دست نیست . به دنبال اغتشاشات گسترده و عمومی این ایام خان زند به همراه علی مردان خان و ابوالفتح خان بختیاری اتحاد مثلثی تشکیل داد و چون هیچ یک از آنان خود را از دیگری کمتر نمی شمرد ، ناچار به نزاعهای داخلی روی آوردند .(قدیانی 1384 ج3 -1278)
- شاهرخ افشار: به دنبال قتل نادر ، نخست برادر زاده او ( علیقلی خان عادلشاه ) زمام قدرت را در دست گرفت و به فاصله یک سال ، به دست برادر خود ( ابراهیم خان )‌ مغلوب ،‌کور و زندانی گشت . شاهرخ ، فرزند رضاقلی میرزا ( نواده نادر ) سرانجام بر بنی اعمام پیروز شد و چون به دلیل بر نابینا شدن توانایی اداره امور کشور را نداشت ، لاجرم به همان فرمانروایی بر مشهد و نیشابور و گاه هرات و بخشی از صفحات خراسان شمالی بسنده کرد . حکومت او با توجه به احترامی که خان زند برای ولی نعمت خود ، یعنی نادرشاه ، داشت ، بلامعارض بود و تا سال ( 1210 ه.ق. ) که آقا محمد خان سراسر ایران را به تصرف خود در آورد ادامه یافت .
-احمد خان ابدالی : این مرد که از سرداران نادر و از همراهان صدیق وی در اواخر کار بود، در اندک مدتی توانست بر قندهار و کابل استیلا یابد و با حملات پیاپی بر مناطق سند و پنجاب و کشمیر بر وسعت قلمرو خود بیفزاید . تعرضاتی که وی به مشهد مقدس کرد ، بی نتیجه ماند و چون کریم خان زند به احترام احفاد نادر متوجه صفحات شرقی نبود ، بخشهایی از سیستان و بلوچستان هم در ربقه اطاعت او باقی ماند . (همان منبع 369)
- بخشهای شمالی خراسان و ماوراءالنهر ( بخارا ، سمرقند و خیوه یا خوارزم ) در تحت حکمرانی خانهای ازبک و ترکمانانی بودند که خود را از دودمان چنگیزی می شمردند و روابطی مبتنی بر خود مختاری داخلی و در عین حال ، تمکین به قدرت فائقه مرکزی ایران را ضروری می دیدند(صفی زاده1382-1732) .
2-8
علمای قرن دهــم
علی بن هلال جزائری-سید حسن موسوی کرکی-محقق میسی عاملی- محقق ثانی- شیخ ابراهیم قطیفی –امیر منصور –مرحو زواره – شهید ثانی- اخوند ملا عبدالله یزدی- عز الدین سید حسین –کاشانی –عبدالعالی –سید ضائغ- کمال الدین نظری – مقدس اردبیلی –شهید بخارا –امیر حسین مجتهد – صاحب مدارک –صاحب معالم-علی بن محمد شهید عاملی
2-9

علمای قرن یازدهم
قاضی نورالله مرعشی شوشتری-ملا عبدالله شوشتری-میرزا محمد استرآبادی-سید ابراهیم حسینی همدانی-
سیـد ماجــد-شیخ بهـــائی-دو سبط بزرگوار-شیخ عبدالنبی جزائری-شیخ لطف الله عاملی اصفهانی-سید زین العابدین کاشانی-مرحوم میــرداماد-میرفنـدرسکی-مرحوم ملا صـدرا-مرحوم فیـّاض-مرحوم فیض کاشانی-محقق خوانساری-حاج میرزا رفیعا نائینی-میرزا محمد شیروانی-مجلـسی اول-ملا محمد صالح مازندرانی-سلطان العـلماء-ملا عبدالله بشـروئی-علی نقی کمره شیرازی-شرف الدین شـولستانی-شیخ جواد کاظمینی-حاج ملا خلیل قزوینی-سید خلـف حـویزی-سید علیخان حـویزی-فخرالدین طریـحی-محقق سبزواری-آقا رضی قزویـنی-علاء الدین گلسـتانه-شیخ حـرّ عاملی-شیخ احمـد بحرانی-سید هاشم بحرانی-قاضی سعید قـمی
2-10
علمای قرن دوازدهم

علامه ی مجلسی-سید جزائری-قاضی کمره ی (خمینی)- سیدعلی خان مدنی-شیخ سلمان بحرانی-آقا جمال خوانساری-آقا حسین جیلانی-جدّ بحرالعلوم و پدرش-مفسر قمی-سراب-میرزا عبدالله تبریزی-بهاالدینء اصفهانی-ابوالحسن شریف-ابوالحسن شریف
2-11

مدرسه مریم بیگم صفوی
مریم بیگم صفوی زوجه شاه طهماسب مدرسهای در خوانسار ساخته که هنوز باقی است این مدرسه از قدیمی ترین مدرسه علمیه خوانسار است که در دوران صفویه مهد علما ودانشمندان فراوانی بوده است که در حال حاضر به مدرسه علوی مشهوراست وزیر نظر حجه الاسلام حاج اقا مرتضی علوی اداره میشود(میر محمدی 1380 92)

مدارس دوره صفویه

مدارس در شیراز هاشمیه – حکیم - مجید – مقیمیه – مدرسه های خان - امامیه – ایمانیه –تقویه – خنجیه – زینبیه – شرافتیه – محسنیه – و محمدیه

مدارس اصفهان مدرسه چهارباغ که فعلیتهای علمی و اموزشی داشته و مجمع دانشمندان و فلاسفه و عرفای بزرگ جون شیخ بهایی – میر داماد – میر فندرسکی – ملا صدرای شیرازی – محمد باقر مجلسی – ملا محسن فیض کاشانی بوده است (درانی 1384 -102)
مدرسه ملا عبدالمحمد متوفی 1022 ق
مدرسه جده بزرگ و کوچک
مدرسه نواب در خ نادری مشهد
مدرسه ملا محمد باقر در خ نادری
مدرسه میرزا جعفر در شمال شرقی صحن تحقیق
مدرسه خیرات خان در خ صفوی (1057) ( همان منبع 102)

دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی سیر تاریخی زبان و ادبیات عرب در ایران از دوره صفویه تا قاجاریه