اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

روش بحث در کلاس

اختصاصی از اینو دیدی روش بحث در کلاس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

بنام خدا

روش بحث در کلاس

معلم از هر روش یا الگویی که در تدریس استفاده کند، با مواردی برخورد خواهد کرد که باید درباره آنها با دانش آموزان بحث کند. این روش، الگوی تدریس مستقلی نیست، بلکه راهبرد یا جریانی از مراحل تدریس است که در اغلب الگوهای تدریس به کار می رود. با وجود این ، در معرفی این راهبرد، از اصول کلی مشابه الگوهای تدریس استفاده شده است؛ یعنی ابتدا، مبانی نظری آن وسپس کاربرد عملی آن تشریح می شود .

در زبان انگلیسی، (( discussion)) و ((((discourse به طور مترادف به کار می روند. در فرهنگهای انگلیسی این واژه گان چنین تعریف شده اند: اشتغال به یک مبادله کلامی منظم و اظهار نظر درباره موضوعات ویژه.

معلمان ( در جوامع غربی، بویژه انگلیسی زبان) تمایل دارند که واژه (discussion ) را به کار برند، اما دانشمندان علوم تربیتی و پژوهشگران تمایل بیشتری دارند که از واژه discourse استفاده کنند و آن را جامعتر از واژه قبلی می دانند در زبان فارسی این واژه به سخنرانی، خطابه، نطق، موعظه، خطبه، بحث و گفتگو معنی شده است ( باطنی 1371 )

برای پی بردن بیشتر به معنی discourse می توانیم به روابط روزمره افراد اشاره کنیم که همین امر نیازمند استفاده از زبان و مهارتهای ارتباطی است؛ مانند دوستیها که با ارتباطهای کلامی آغاز می شود و استمرار می یابند، افراد که در تبادل افکار و تجارب با یکدیگر سخن می گویند و بحث می کنند، اعضای خانواده، نوجوانان و جوانان که با به کارگیری ارتباطهای کلامی، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند؛ همچنین بحث و گفتگودر مجالس و ضیافتها، رسانه هایارتباط جمعی و شبکه های رایانه ای امری رایج و متداول است.

صحبت کردن مردم در کلاس:

بحث و گفتگو در کلاسها، نقش محوری دارد، زیرا بیان شفاهی وسیله تدریس است. در این باره، پژوهشگران در یافته اند که اکثر معلمان در کلاس، زیاد صحبت می کنند و نیز در اغلب کلاسها یک انگاره یا طرح اساسی ارتباطی وجود دارد، که این طرح ارتباطی نمی تواند بهترین طرح برای ارتقای اندیشه دانش آموز باشد. پژوهشگران، این طرح کلامی را ( درس پرسیدن و درس جواب دادن) نامگذاری کرده اند و آن را یک فعالیت تدریس می دانند که دانش آموزان در قالب کل کلاس با سوا لهایی که معلم طرح می کند و پاسخهایی که آنان می دهند، به تمرین می پردازند؛ این طرح ارتباطی و کلامی همچنان در همه نظامهای آموزشی کشورها برقرار است.

سئوال کردن معلم:

آموختن درس ( به شیوه حفظ کردن) مبتنی است بر صحبت و سئوال کردن معلم. پژوهشگران طی سالهای متمادی، نوع سئوال و شیوه های سئوال کردن معلمان را بررسی کرده اند؛ از جمله ریچارد آرندز نتیجه تحقیقات و بررسیهای مارک گال ( 1970) را، که در چند مرحله به شیوه سئوال کردن معلمان پرداخته است، بدین سرح ارائه می دهد:

به طور معمول ،معلمان ، هنگام تدریس سئوالهای زیادی میکنند. استینوس در سال 1912، تخمین زد که 5/4 از اوقات مدرسه به یادگیری با روش سئوال و جواب اختصاص دارد. او در یک نمونه آماری از دبیران دبیرستانها به این نتیجه رسید که هر معلم به طور متوسط در یک روز، 395 سئوال از دانش آموزان می کند. همچنین، تحقیقات انجام شده در دهه 1960 نیز، نتایج مشابهی

به دست داده اند ( آرندز، 1994 ، ص 398 ).

حال باید این سئوال را مطرح کرد که طرح پرسشهای زیاد در یاد گیری دانش آموزان چه نتایجی دارد؟ بخصوص، سئوالهای ساده عینی و سئوالهای پیچیده، که برای سطوح بالای حیطه شناختی طرح می شوند، چه تاثیری در یادگیری دانش آموزان خواهد داشت؟

نتایج تحقیقات در مورد دو نوع سئوال فوق، چنین نشان می دهند که از یک سو، تاکید بر طرح سئوالهای ساده برای پیشرفت دانش آموزان محروم و ضعیف موثر تر است و در نتیجه به تسلط آنان در مهارتهای پایه می انجامد و از سوی دیگر، تاکید بر طرح سئوالهای پیچیده برای سطوح بالای حیطه شناختی و برای دانش آموزان متوسط و قوی موثر است؛ بخصوص در شروع دوره متوسطه که در این مرحله، دانش آموزان به مرحله فکری بیشتری نیاز دارند. ( آرندز، 1994، ص 390).

امروزه، روش بحث و گفتگو به شکلهای مختلف، بیشترین کاربرد را در امر تدریس معلمان دارد؛ زیرا با این روش، از صمیمیت یکجانبه معلم کاسته می شود و بر مشارکت بیشتر دانش آموزان در اندیشیدن به مسائل و کشف کردن آنها افزوده می شود. طی سالها، بحث در کلاس گزینه ای بود که به جای سخنرانی از آن استفاده می شد و همواره بین معلمان و پژوهشگران علوم تربیتی در مورد مزیت و اثر بخشی یکی بر دیگری مجادله می شد، اما امروزه، دیدگاه معاصر، بحث کردن در کلاس را در مقابل سایر راهبردها یا الگوها قرار نمی دهد، بلکه آن را راهبردی می داند که بتنهایی عمل نمی کند و می تواند همراه با همه الگوهای تدریس و نیز در موقیتهای متنوع به کار رود. همچنین اینکه در چه مواقعی از بحث استفاده شود، به تشخیص معلم در جریان تدریس بستگی دارد.

آثار آموزشی روش بحث:

معلمان راهبرد بحث در کلاس را حداقل برای نیل به سه هدف عمده آموزشی به کار می برند :

1)رشد تفکر در دانش آموزان و کمک به آنان برای اینکه خود، سازنده معنای محتوای درس باشند؛ گرچه بحث کردن دربارة موضوعی الزاما موجب درک و فهم دانش آموزان نمی شود، ساختارهای شناختی موجود دانش آموزان را تقویت می کند و به آنان یاری می دهد تا توانایی اندیشیدن خود را افزایش دهند.

2)توسعه اشتغال ورزی دانش آموزان به فعالیتهای یادگیری، تحقیقات تجارب معلمان نشان می دهد که برای تحقق یادگیری، دانش آموزان باید مسئولیت بپذیرند و تنها به معلم متکی نباشند؛ بنابراین، استفاده از روش بحث و گفتگو یکی از راههای رسیدن به این هدف است.

3)کمک به دانش آموزان در راستای یادگیری مهارتهای مهم ارتباطی و فرایندهای اندیشیدن. از آنجا که بحث در حضور جمع انجام می شود، فرصتهایی پدید می آیند تا معلم به افکار دانش آموزان و نحوه یادگیری آنان پی ببرد. افزون بر آن، بحث کردن در کلاس برای معلمان موقیتهایی فراهم می کند تا دانش آموزان را برای تحلیل اندیشه های خود و کسب یا تقویت مهارتاهی ارتباطی، مانند اظهار نظر، گوش دادن و خوب سئوال کردن یاری دهد.


دانلود با لینک مستقیم


روش بحث در کلاس

جن

اختصاصی از اینو دیدی جن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

شاید به جرات بتوان بحث در وادی موجودات ماوراءالطبیعه را به قدمت تاریخ بشری دانست،چه در میان عوام وچه در میان روشنفکران،دانش پژوهان و محققین هر عصر.از این رو بعد از گذشت قرن ها این بحث هنوز هم به همان تازگی دنبال شده و چنانچه وقتی نوشته ای،گفتگویی،داستانی ویا حتی فیلمی در مورد آنها تهیه می شود از استقبال عموم برخوردار می گردد،چرا که بشر همیشه تشنه برداشتن حجاب از مستورهای پیرامون خویش است،تا بتواند حس غریزی کنجکاوی خود را نسبت به این موجودات به طریقی تسکین بخشد.شاید یک وجه اشتراک را بتوان در میان عوام و روشنفکران و دانشمندان یافت وآن شک و تردید نسبت به واقعیت وجودی آنان است؛چراکه حتی سیر تکاملی علم در قاره اروپا و آمریکا هم نتوانسته آن را از محالات بداند و علی رغم همه پیشرفت های علوم بشری هیچ راه حل علمی برای پی بردن به چگونگی این موجودات عنوان نشده و همه چیز مانند ازل در شک و تردید است؛اما در جهان بینی اسلامی همه چیز زیبا و بجا آفریده شده است،حتی موجود ماوراء الطبیعه ای با نام «جن»،موجودی که حتی برخی از مسلمانان،روشنفکران و دانش پژوهان در زمینه دینی یا به دیده شک و تردید در آن نگریسته،ویا سکوت کرده اند.

جن یک واقعیت است یا افسانه در میان انسان ها بر خلقت نظام عالم دو دیدگاه کلی وجود دارد،عده ای که همه چیز را ناشی از خلقت ذات الهی می دانند و گروهی دیگر که سر منشاء خلقت نظام دو عالم را در طبیعت جستجو می کنند.اگر چه در میان آنان اختلاف نظرها بسیار عمیق واساسی است،ولی هیچ یک از این دو گروه نتوانسته اند وجود موجودات ماوراء الطبیعه را انکار کنند. آنهایی که خدا باورند و به روح و معاد معتقدند(غیر از مسلمانان)از آنها به عنوان ارواح خبیثه ویا ارواح شریر یا شیطان یاد می کنند،برخی هم آنها را موجودات فضایی قلمداد می کنند،مادیون هم اعتقادی به ذات الهی و قدرت پروردگار ندارند،این موجودات را همان انسان های اولیه ای می دانند که در سیر تکامل بین انسان ومیمون حیوان مانده وبه شکل و شمایل غریب در آمده اند و یا حتی برخی از آنها معتقدند که اینان انسان های وحشی و بدوی در اعماق جنگل هستند و گاهی خود را نمایان ساخته و موجب اذیت و آزار انسان های متمدن میشوند. بنا به نص صریح قرآن،موجودات عالم به سه گروه تقسیم می شوند: 1. جامدات 2. نباتات حیوانات؛که یا دارای عقلند مانند انسان،فرشتگان و جنیان و یا فاقد عقل و شعور مانند حیوانات وباز بنا به آیات نورانی قرآن کریم، باید بدانیم که بدون هیچ شک و تردیدی موجودی با نام«جن» در جهان آفرینش وجود دارد که از نظر تکلیف و شایستگی مورد خطاب پروردگار قرار گرفته و مشابه انسان می باشد، چرا که: 1. سی و چهار بار نام جن در قرآن کریم آورده شده است. 2. هفتادودومین سوره قرآن با نام این موجود مزین گردیده است. 3. احادیث و روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)،حضرت علی(ع)،امامان و بزرگان علوم دینی در این خصوص،موجود بوده ودر دسترس قرار دارد. 4. به وسیله بسیاری از انسان ها رؤیت شده اند. به آیاتی از قرآن کریم که وجود جن را مبرهن می داند اشاره می کنیم: - سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمده و به صف می رفتند.(سوره نمل،آیه 17) - برای خدا شریکانی از جن قرار دادند و حال آن که جن را خدا آفریده است.(سوره انعام،آیه17) - بگو از جن و انس گرد آیند تا همانند این قرآن بیاورند،نمی توانند،هر چند که یکدیگر را یاری دهند.(سوره اسرا،آیه8)- سخن پروردگارت بر تو مقرر شد که جهنم را از جن و انس انباشته می کنیم.(سوره هود،آیه119) - ای گروه جنیان و آدمیان،اگر می توانید از قطر آسمان و زمین بگذرید،بیرون روید ولی بیرون نتوانید رفت مگر با قدرتی.(سوره الرحمن،آیه33) مرحوم شیخ مفید در کتاب «ارشاد» آورده است: در آثاری از ابن عباس نقل شده:زمانی که پیامبر اسلام(ص) به قصد جنگ با قبیله مصطلق از مدینه خارج شد،هنگام شب به دره وحشتناک و صعب العبوری رسید.اواخر شب جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد که طایفه ای از جن در وسط دره جمع شده و قصد مکر و شر و اذیت شما و اصحابتان را دارند.(ارشاد،ص399) از حضرت امام صادق(ع)روایت شده: روزی حضرت رسول(ص)نشسته بود،مردی به خدمتشان رسید که بلندی قامتش مثل درخت خرما بود.سلام کرد،حضرت جواب داد و سپس فرمود«خودش وکلامش شبیه جن است».سپس به او فرمود کیستی؟ عرض کرد :من هام،پسر هیم،فرزند لاتیس،پسر ابلیس هستم.(بحارالانوار،ص83) بانو حکیمیه دختر امام کاظم(ع) می گویدکه برادرم رضا(ع) را دیدم که تنها بود،عرض کردم:با چه کسی سخن می گویید؟ فرمودند:فردی از جن آمده تا مسائلی بپرسد و از چیزهایی شکایت کند.(اصول کافی،ص395) علامه طباطبایی(ره)می فرمودند: روزی آقای بحرینی که یکی از افراد معروف و مشهور در احضار جن و از متبحرترین در علم ابجد و حساب مربعات بود در مجلس ما حضور یافت،چادری آوردند،دو طرفش را به دست من داد و دو طرف دیگر را به دست های خودش گرفت.این چادر به فاصله دو وجب از زمین فاصله داشت. در این حال جنیان را حاضر کرد،صدای غلغله و همهمه شدیدی از زیر چادر برخاست.چادر به شدت تکان می خورد چنان که نزدیک بود از دست ما خارج شود. من محکم نگه داشته بودم،آدمک هایی به قامت دو وجب در زیر چادر بودند وبسیار ازدحام کرده و تکان می خوردند و رفت و آمد داشتند،من با کمال فراست متوجه بودم این صحنه،چشم بندی و صحنه سازی نبوده و صد در صد وقوع امر خارجی بوده است.(رجایی،تهرانی،جن و شیطان،ص47) جن چگونه موجودی است؟ به واقع جن چگونه موجودی است وآیا می توان توسط علوم پیشرفته امروزی آن را اثبات کرد؟ جن در لغت به معنای مستور و پوشیده است،همان طور که بچه در رحم و پنهان از چشم ما را «جنین»گویند و جنت اشاره به باغی است که درختان آن مانع از به چشم آمدن زمینش می گردد. وشاید علت شک و تردید در وجود جن نیز همان مستور و پنهان بودنش از انظار و حس بشری است،که به علت آن در ذات خلقتش نهفته است. قرآن کریم خلقت جن را چنین بیان می دارد: - و جان (که در بعضی از متون اسلامی آمده است،جان پدر جن است همانطور که آدم پدر انسان)را پیشتر،از آتش زهرآگین آفریدیم.(سوره حجر،آیه27) 


دانلود با لینک مستقیم


جن

ترافیک در بزرگ راهها

اختصاصی از اینو دیدی ترافیک در بزرگ راهها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

مقدمه در مورد بحث ترافیک ( بزرگراهها )

از آنجایی که بشر پا به عرصه تغییر مکان از غارها به سمت منطقه های پست گذاشت و در پی تجمع و اجتماع دریافت که نیازهایش روز به روز در حال گسترش می باشد و نیازمند ارتباط وانتقال و سفر می باشد راهها مبنای ارتباط ومسافرتها قرار گرفت از جمله مسافرتهای تجارتی ، سیاحتی و کوچهای اقوام وهمچنین لشکرکشیهای دولتها و در آنجا بود که دولتها برای سرعت بخشیدن به انتقال قدرت ازیک مکان به مکان دیگر علم مهندسی را بکار گرفته و با سرمایه گذاری گسترش دادند که موازی این گسترش تجارت نیز شکل وسیعتر و سریعتری به خود گرفت تا آنجا که راههای مختلف از جمله بزرگراهها همانند رگهای خونی سراسر کالبد کشورها را به خود اختصاص داد و باعث تزریق فرهنگ ، رشد ، ارتباط شهرها وکشورها به یکدیگر شد و از اینجا بود که سرعت نیز شکل واقعی تری به خود گرفت ومبحث ترافیک با چهره ای جدی تر شکل قابل تخصصی را ارائه داد که مهندسین می بایستی در آن شور مینمودند و تخصصی خود را به محک می گذاشتند تا انسان با بازوان مهندسان زودتر ومطمئن تردد را در بزرگراهها تجربه می گردد .

بررسی وضعیت موجود :

الف ) کاربریهای که موجب جذب ترافیک می شود :

انسان

قانونی

امکاناتی

ب ) وضعیت ترافیک از نظر حرکتی ( بهم ریختگی وضعیت ترافیک )

1- نقاط جذب پتانسیل حرکت

2- نقاط ترغیب حرکت (‌تشویق )

2- نقاط تضعیف حرکت

ج ) وضعیت هندسی مسیر مورد مطالعه

1- زاویه دار

2- قوسی

3- بدون زاویه

د ) وضعیت حرکتی عابران پیاده

1- فلکه وچند راه

2- پارکها

3 – گذرهای تقاطع

ه ) سرعت متوسط وسایل نقلیه

1- سرعت زیاد

2- سرعت کم

3- سرعت متوازن( سوپاپ منطقی و قانونی )

و ) نقاط برخورد وحادثه خیز در منطقه مورد مطالعه

1 – نقاط تغییر سرعت

2- تغییر مسیر ناگهانی

3- تغییر سرعت ومسیر همزمان

ن )‌توقف گاهها

1- استراحتی

2 – تعمیراتی

3- تدارکاتی

الف ) کاربریهای که موجب جذب ترافیک می شود .

1 ) انسانی 2 ) قانونی 3 ) امکاناتی

انسانی : اگر توجه مناسب به کاربریهای مناطق پرچگالی انسانی نشود ،ترانزیت و حرکت باعث کشیده شدن ترافیک به آن سمت شده و بدلیل وجود انسان و گاهاً عابر حوادثی باعث می شود .

قانونی : در جهت عدم توجه به ریزه کاری های قوانین نصب علائم و فواصل استاندارد و علائم هشدار باعث جذب و یا تصادف می شود .از جمله تصادفاتی که بدلیل نصب سرعت گیرها در آستانه ، میانه یا پایانه ها قرار می گیرد و قبل از آن علائم هشتار وجود نداشته باشد ( مثل بلوار گلستان رو به روی صدا و سیما )‌ .

امکاناتی : تخریب و انهدام علائم وجاده ها و آسفالتها و کناره های خود باعث جذب ترافیک می باشد .

ب ) وضعیت ترافیک از نظر حرکتی ( بهم ریختگی وضعیت ترافیک )

1 ) نقاط جذب پتانسیل حرکت

الف ) نوع طراحی مبلمان شهری ( میدان و … )

ب ) نوع وجایگاه حرکت

بررسی این نقاط که از آنها به عنوان نقاط جذب پتانسیل حرکت نام می بریم آن است که این نقاط و یا نقطه هایی از ترافیک می باشند که حرکت محاسبه شده ترافیک را بدون محاسبه قبلی جذب کرده باعث بهم ریختگی وضعیت ترافیکی می باشد که خود از لحاظ بحران های انسانی و طبیعی دسته بندی می شود .

2 ) نقاط ترکیب حرکت :

در اینجا از دیمانسیونهای مکان وزمان که از عناصر تشکیل دهنده ی حرکت هستند استفاده می شود . چرا که در زمان و مدتها مکان ترغیب به علتهای گوناگون اتفاق می افتد مثلاً در پشت چراغ زمانیکه چراغ سبز شد و در حال اتمام موقعیت سبز می باشد ، این حالت چراغ راهنمایی ، خود محرکة ترغیب کننده سرعت در حرکت می شود .


دانلود با لینک مستقیم


ترافیک در بزرگ راهها

دانلود بحث بنیادهای نقاشی

اختصاصی از اینو دیدی دانلود بحث بنیادهای نقاشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : هنر و گرافیک

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 23 صفحه

بحث بنیادهای نقاشی .
چینگ زای تانگ.
لوچای گوید: در میان آنانی که به نقاشی می‌پردازند.
برخی در پی کار استادانه اند و برخی سادگی را ترجیح می‌دهند.
نه پیچیدگی به خودی خود ونه سادگی هیچکدام کافی نیستند.
برخی می‌خواهند چست و چالاک باشند و برخی دقت حاصل از کوشش بسیار را ارج می نهند نه چستی و چالاکی و نه دقت و وسواس هیچکدام کافی نیستند.
برخی برای روش ارزش بسیار قائلند، در حالی که دیگران مباهات می‌کنند که به روش تن نمی‌دهند.
بی‌روش بودن اسف انگیز است اما وابستگی کامل به روش هم بد است.
اول باید آموخت که در قواعد وفادارانه نظر کرد پس از این، قواعد را بنابر اندیشه و توانایی خود تغیری داد نهایت همه روشها این است که به نظر آید هیچ روشی نداری.
این امر در میان استادان متفاوت بود.
(کای-جی) انگ کانگ رنگ را کم و افشان می‌زد و به نظر می‌آمد که گلها و علفها از دستان او می‌رویند.
هان گان که تابلوی اسب زرد او یگانه است عادت داشت پیش از نقاشی عبادت کند و قلم موی او سرشار از الهام بود بنابراین در مرحلة بعدی، فرد می تواند استفاده از روش را برگزیند یا چنان نقاشی کند که گویی روشی ندارد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود بحث بنیادهای نقاشی

بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است 17 ص

اختصاصی از اینو دیدی بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .

تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.

«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .

روح الله الموسوی الخمینی

بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است . بحت تعلیم و تربیت ، بحص ساختن افراد انسان است . یک مکتب که دارای هدفهای مشخصی است و مقررات همه جانبه أی دارد و به اصطلاح سیستم حقوقی ، سیستم اقتصادی و سیاسی دارد ، نمی تواند یک سیستم خاص آموزشی نداشته باشد. زیرا مکتبی که می خواهد در بین مردم یک طرح خاص اخلاقی یا اقتصادی و یا سیاسی را پیاده کند ، قطعاً اینها را برای انسانها می خواهد ، اعم از اینکه فرد اسنان هدف باشد و یا جامعة انسانی. البته این مسئلة اصلت فرد یا اصالت جامعه خود مسئله ایست که در همین جا باید بحث شود.

اگر هدف جامعه باشد بازهم این افراد هستند که بوسیلة آنها باید این طرحها پیاده بشود ، پس بناچار باید آموزش ببینند و طوری پرورش پیدا کنند که بتوانند همین طرحها را در اجتماع پیاده نمایند و اگر هم هدف خود فرد باشد بازهم می باید طرحی و برنامه أی برای ساختن فرد وجود داشته باشد. و اگر مکتبی مثل اسلام باشد که در آن هم اصالت فرد محفوظ استو هم اصالت اجتماع ، قطعاً می باید برنامه أی برای ساختن افراد در دست داته باشد ، هم از آن نظر که هدف بودن خود فرد (اصالت خود) تأمین گردد و هم از آن جهت که باید فرد مقدمه أی و ابزاری برای اجتماع باشد . با توجه به همین نکته است که ضرورت سرشت آدمی است و از خود انسان سرچشمه می گیرد ، معرفتی که از دیگری فرا گرفته نمی شود و منظور همان قوة ابتکار خود شخص است. بعد می فرماید : اگر علم مطبوع نباشد علم مسموع فایده ندارد و واقعاً هم چنین است . این را از تجربه ها یافته ایم . افرادی هستند که اصلاً علم مطبوع ندارند . جهل ایشان در این باب اغلب نتیجة سوء تعلیم و سوء تربیت است ، نه اینکه استعدادش را نداشته اند. بلکه تربیت و تعلیم به نحوی یافته اند که آن نیروی مطبوع به حرکت درنیامده و پرورش نیافته است . این افراد نسبت به آموخته های خویش حکم ضبط صوت را دارند. کسی کتابی را درس گرفته ، خیلی هم کار کرده ، بسیار هم دقت بخرج داده ، درس به درس آنرا نوشته و حفظ نموده و بعد ، مثلاً مدرس شده می خواهد همان مطالب را درس بدهد .

تحقیقاً شخص مورد نظر آنچه را که از استاد فرا گرفته و در کتاب و یا حاشیه و شرح کتاب یافته به نیکوترین وجهی بازگو می کند و هرچه شما راجع به این متن و این شرح و حاشیه بپرسید بخوبی جواب می دهد ، اما یک قدم پایتان را آن طرف بگذارید ، گوینده کاملاً لنگ است . این فقط معلومتاش همان مسموعات است . اما اگر مطلب مشابهی را که در جای دیگر است خواسته باشد با تکیه بر این دانسته ها حل و فصل و استنتاج نماید ، بکلی عاجز است ، بلکه من دیده ام افرادی را که بر خلاف آنچه که اینجا آموخته اند آنجا قضاوت می نمایند و لهذا شما گاهی عالمی را می بینید که مغزش جاهل است . عالم است یعنی خیل چیزها را یادگرفته ، اطلاعاتش وسیع است ، اما به محض اینکه مسئله أی خارج از حدود مسموعات و محفوظاتش طرح می کنید او را صددرصد جاهل می یابید. آنجا که می رسد یک عوام مطلق از کار در می آید . افسانه أی سات که مثل شده و نزد همگان معروف است. می گویند که یک غیبگو یا رمال دانش خویش را به فرزندش آموخته بود . رمال در دربار شاه حقوق خوبی می گرفت ، و سپرده بود که پسرش پس از او این پست را اداره کند. روزی که او را معرفی نمود پادشاه خواست که آزمایشش کند . انگشتری در دست گرفت و پرسید که در مشت من چیست . رمال جوا گفت : آنچه در دست شماست گرد است . پادشاه گفت درست است . گفت سوراخی درمیان دارد گفت سوراخی در میان دارد گفت صحیح است ، حال بگو چیست ؟ پسر غیبگو فکری کرد و گفت خوب؛ سنگ آسیاب است . پادشاه به شدت ناراحت شد و به پدرش گفت : آخر این چه علمی است که به او آموخته أی ؟ مرد به او گفت : «من در آموختن علم کوتاهی نکرده ام ، کوتاهی عقل از اوست»

جوابهای نخستین او از روی علمش بود و ملاحظه فرمودید که درست درآمد ولیکن استنباط و استنتاجش به عقل او بستگی داشت ، در این مرحله گناه از من نیست . شعور او بایستی آنقدر باشد که دریابد سنگ آسیاب در دستجا نمی گیرد و او به دلیل قلت عقل از درک مسئله أی بدین آشکاری عاجز است . داستان معروف دیگری در همین زمینه نقل شده است که من تا به حال از چند نفر آنرا شنیده ام . می گویند و قتی یک خارجی به دهی رفته بود در آنجا با یک دهاتی روبرو می شود ، هر سوالی از او می کند این روستایی جوابهای خیلی نغز و پخته أی به او می دهد . خارجی می گوید : که تو اینها را از کجا می دانی ؟ جواب می شنود که ما چون سواد نداریم فکر می کنیم . این نکتة بسیار پر معنایی است . یعنی آنکه سواد دارد ، معلوماتش را بیان می کند ولی من فکر می کنم و پاسخ می دهم و فکر از سواد خیلی بهتر است .

این مسئله که رشد شخصیت فکری و عقلانی باید در افراد و در جامعه پیدا بشود یعنی قوة تجزیه و تحلیل در مسائل بالا برود ، یک مطلب اساسی است . حالا کار نداریم به اینکه اسلام به صراحت این را گفته یا نگفته است البته استنباط ما اینست که اسلام آنچه راجعه به عقل می گوید ، همین مطلب را بیان می کند.

در بین علما اصلاً من به کسانی که خیلی معلم دیده اند ، خیلی استاد دیده اند و این را مایة افتخار خویش می شمردند ، اعتقادی ندارم . مثلاً می گویند فلان داشنمند سی سال به درس مرحوم « نائینی » رفته است ، بست و پنج سال در درس «آقاضیاء» حاضر شده است ، من می گویم کسی که پنجاه و پنج سال را یکسره صرف آموختن و تحصیل می نماید دیگر مجال فکر کردن ندارد، تمام نیرویش و عمرش به گرفتن گذشته است . فرصت و توانی برایش باقی نمانده تا خود به مطلبی برسد. فکر و مغز انسان درست به معدة او شباهت دارد . معده باید إذا را از خارج بگیرد و به کمک ترشجات درونی آنرا به اصطلاح بپرورد. برای این ساختن باید آنقدر جای خالی داشته باشد که به آسانی بتواند إذا را زیر و رو کند و بتواند اسیدها و شیره های لازم را ترشح نماید . معده أی که پی در پی إذا بر آن تحمیل می شود ، فراغت ووفرصت و امکان حرکت را برای درست عمل کردن از دست می دهد . آنوقت فعالیتهای گوارشی اختلال پیدا می کند و بر اثر آن عمل جذب در روده ها نیز درست انجام می گیرد. مغز انسان هم قطعاً چنین است. پس در تعلیم و تربیت بایستی به دانش آموز مجال اندیشه داد و او را ترغیب به تفکر کرد. ما در میان اساتید خودمان ، آنها را که کمتر معلم دیده و بیشتر فکر کرده بودند مبتکرتر می یافتیم .

شیخ انصاری که از مبتکرین فقهای صد و پنجاه ساله اخیر است ، دورة طلبگی و تحصیلش بسیار کم و کوتاه بوده است . وقتی تاریخچة زندگیش را ورق می زنید در می یابید کهپس از گذرانیدن مدت کوتاهی در خدمت علمانی نجف ، در طلب اساتید مختلف به مشهد می رود. آنجا را خیلی نمی پسندد ، به تهران سفر می کند و از تهران به اصفهان روی می آورد . در این شهر مدتی درنگ می کند در خدمت آقا سید محمدباقر که معلم رجال بود در فن رجال چیزهایی می آموزد ، سپس به کاشان رفته و سه سال آنجا می ماند ، در خدمت حضرات نراقیها. سکونت شیخ در کاشان از همه جا بیشتر طول می کشد ولی بهر صورت همة دوران تحصیل او و معلم دیدن های او از هفت هشت ده سال فزونی نمی یابد ، در صورتیکه دیگران لااقل بیست یا سی سال به درس گرفتن و معلم دیدن اشتغال می ورزند . اغلب نسبت به آیت الله بروجردی ایراد می گرفتند که استاد کم دیده است . از نظر ما حُسن آقای بروجردی همین بود. اگر چه آن مرحوم نیز بر خلاف عقیدة منتقدین ده دوازده سال استادهای در«ه اول دیده بود . هفت هشت سال در نجف و سه چهار سال در اصفهان . با اینحال حضرات «نجفی» قبولش نمی کردند و می گفتند مثلاً باید سی سال استاد دیده باشد! در حالیکه مرحوم بروجردی بهمین علت ابتکارش از اغلب علمای معاصرش بیشتر بود . چرا که فکر می کرد ، یعنی مجال فکر کردن داشت . بهر حال جای تردید نیست که در آموزش و پرورش ، رشد فکری دادن به متعلم ، به شاگرد ، به کودک به بزرگ و به جامعه بایستی هدف قرار بگیرد. اگر معلم است ، اگر استاد است ، اگر خطیب است یا واعظ هرکه در مسند تعلیم جای دارد باید بکوشد که رشد فکری یعنی قوة تجزیه و تخلیل به دانش آموز بدهد . اگر همش براین قرار گیرد که هی بیاموزد، هی فرا گیرد هی حفظ کند ، نتیجه أی نخواهد گرفت . آنچه که ما راجع به تعقل می بینیم ، می رساند که شخص به نیروی فکر کردن قادر می شود که استنباط بکند ، اجتهاد بکند ، رد فرع بر اصل بکند . مرحوم آیت الله حجت در تعریف اجتهاد می فرمودند که اجتهاد اصل معنایش این است که یک مسئله جدید که شخص نسبت به آن هیچ سابقة ذهنی ندارد و در هیچ کتابی هم طرح نشده است به او عرضه شود و این شخص بتواند فوراً آن مسئله را بر اساس اصولی که در داست دارد به طور صحیح تطبیق کرده و استنتاج نماید . اجتهاد واقعی این است ، والا آموختن مسائل جواهر و حفظ کردن مقدمه و صغری و کبری و نتیجة آن و اینکه مثلاً فهمیدم که صاحب جواهر چنین می گوید! و من هم نظر او را انتخاب کردم ، اینها اجتها نیست . اجتهاد ابتکار است، یعنی اینکه خودش رد فرع بر اصل بکند لهذا مجتهد واقعی در هر علمی به همین شکل قابل پذیرش


دانلود با لینک مستقیم


بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است 17 ص