اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درمورد حسادت ازدیدگاه اسلام

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درمورد حسادت ازدیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درمورد حسادت ازدیدگاه اسلام


مقاله درمورد  حسادت ازدیدگاه اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

موضوع تحقیق:

حسادت ازدیدگاه اسلام

چکیده:

پروردگار متعال مى‏خواهد که همه ما سرشار از نیرو و اشتیاق باشیم و جسم، ذهن و روحى سالم داشته باشیم.بى‏تردید، زندگى پر نشاط و با طراوت منظور پروردگار است و ذهنیت‏هاى نادرست، این وضعیت مطلوب را برهم مى‏زند.یکى از ذهنیت‏هاى نامطلوب، «حسادت‏» است که باید علل و زمینه‏هاى رشد آن را در خانواده، جامعه و از همه مهم‏تر، در خود جست و جو کرد و با توجه به آثار نامطلوب جسمى و روانى که در ما ایجاد مى‏کند، با به کارگیرى شیوه‏هاى اخلاقى و علمى، از بروز آن در خردسالى جلوگیرى کرده، در صورت شکل‏گیرى، با خشکاندن ریشه‏هاى آن در بزرگ‏سالى، خود را از دام این هیجان نامطلوب رها سازیم.

مقدمه

«حسادت‏» (۱) واکنشى هیجانى است که از قریب دو سالگى آغاز مى‏شود و با رشد کودک، ممکن است تا بزرگ‏سالى ادامه یابد و بر طبق الگوهاى مختلف فرهنگى، به صورت‏هاى متفاوتى جلوه‏گر شود.حسادت‏درکودک، پاسخى طبیعى‏است‏به محرک‏هاوهنگامى ایجاد مى‏شود که به اعتقاد وى، عاطفه یا محبتى را از دست داده باشد.در الگوى حسادت، غالبا نوعى ترس نیز وجود دارد; زیرا حسود احساس مى‏کند که دیگرى عاطفه شخص مورد علاقه او را نسبت‏به وى به خطر انداخته است و یا مقامى را که او انتظار رسیدن به آن را داشته، دیگرى احراز کرده است.بنابراین، موقعیتى که حسادت را برمى‏انگیزد، غالبا یک موقعیت اجتماعى است. (۲)

کودکان در ابتدا، از احساسات درونى خویش (حسادت) و علل پیدایش و پیامدهاى آن در رفتار خود، آگاهى زیادى ندارند و نمى‏دانند که چرا رفتارهاى آنان تغییر کرده است.به عبارت دیگر، رفتارهاى آزار دهنده کودک حسود تا حد زیادى ناآگاهانه یا نیمه آگاهانه است، ولى با رشد عقلى بیش‏تر و نزدیک شدن به دوران بلوغ و نوجوانى و جوانى و پس از آن تا بزرگ‏سالى و به دست آوردن تجربه‏هاى درونى و بیرونى درباره علل و انگیزه‏هاى رفتار حسادت‏آمیز خود، این‏گونه رفتارها بیش‏تر آگاهانه مى‏شود و به همین دلیل، ازنظراسلام رفتارهاى حسادت‏آمیز، پس از بلوغ مورد تکلیف قرار مى‏گیرد و فرد وظیفه دارد به گونه‏اى آن‏ها را مهار کند.

زمینه‏هاى رشد حسادت

منشا محرک‏هاى حسادت را باید در موقعیت‏ها، شرایط خاص محیطى و روابط اجتماعى وبه‏خصوص دروجود اشخاص جست و جو کرد.بدین‏روى، در این‏جا به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:

الف - شرایط خانواده و تفاوت‏هاى فردى

رقابت و هم‏چشمى یکى از فرزندان نسبت‏به سایر خواهران و برادران، که گاه «رقابت هم‏شیرها» (۳) نامیده مى‏شود، یکى از زمینه‏هاى مساعد و عمده رشد حسادت در کودکان است و والدین آن را طبیعى و تقریبا غیر قابل اجتناب مى‏دانند. (۴) با توجه به چنین شرایطى، مى‏توان گفت:

۱.اولین فرزند نسبت‏به کودکان بعدى حسادت بیش‏ترى از خود نشان مى‏دهد; زیرا او مدت‏ها تمام محبت و مواظبت پدر و مادر را به خود اختصاص داده بود.ولى با تولد فرزند دوم، این فرصت از او گرفته مى‏شود و همین موجب تحریک حسادت او سبت‏به او مى‏گردد.

۲.در میان کودکانى که تفاوت سنى آنان بین ۱۸ - ۴۲ ماه است، بیش از سایر کودکان زمینه حسادت وجود دارد.بچه خردسال به هر مزیتى که طفل بزرگ از آن برخوردار است، حسادت مى‏ورزد و بچه بزرگ‏تر از محبت و مواظبتى که به بچه کوچک‏تر مى‏شود بدش مى‏آید.

۳.در خانواده‏هاى ۲ یا ۳ فرزندى، بیش از خانواده‏هاى پرجمعیت‏حسادت وجود دارد.

۴.والدینى که به فرزندان خود توجه افراطى دارند و شدیدا نگران و مواظب آن‏ها هستند، بیش


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد حسادت ازدیدگاه اسلام

مقاله درباره اصول و روشهای تربیت در اسلام

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره اصول و روشهای تربیت در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره اصول و روشهای تربیت در اسلام


مقاله درباره اصول و روشهای تربیت در اسلام

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:44

فصل اول - تعریف و حدود تربیت در اسلام

فصل دوم - مشخصات تربیت اسلامی

فصل سوم - اهداف تربیت اسلامی

فصل چهارم - اصول تربیت در اسلام

فصل پنجم - روشهای تربیت در اسلام

- موعظه , تصیحت و امر به معروف

- انذار , تهی از منکر و مبارزه با انحرافات

- برقراری ثواب و عقاب برای اعمال

- ایجاد محیط مساعد تربیتی

- بیان قصص انبیا و سرگذشت ملل

- ذکر امثال و تشبیه معقول به محسوس

- دعا و نیایش

- توبه و بازگشت

- برقراری یک نظام اسلامی برای اجرا و تداوم تربیت

دین و روشهای تربیتی

پیش درآمد

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث از دین و تربیت همیشه مورد توجه اندیشمندان تربیتی بوده و بشر همواره به دنبال آرمان خواهی و کمال طلبی خود در شیوه های تربیتی به دین و ارزش های الهی علاقه وافری نشان می داده است. هر چند پس از رنسانس و گسترش علم گرایی و غرور ناشی از آن و طرح «تقابل علم و دین» و جا افتادن این تفکر به لحاظ ضعف های موجود در دین مسیحیت و مبلغان و عالمان آن و به حاشیه رانده شدن دین تربیت دینی نیز مورد غفلت قرار گرفت.

اما پس از مواجهه ی انسان با تبعات این غفلت زدگی و گرفتاری او با تبعات جامعه صنعتی و زندگی مادی و بروز مشکلات متعدد فردی و اجتماعی ضرورت نگاهی دوباره به تربیت دینی احساس شد؛ که در این میان نظرات مختلفی به چشم می خورد.

  1. عدّه ای با طرح عدم دخالت دین در تربیت انسان و ناکارآمدی آموزه های دینی که ناشی از نگاه منفی به دین و عدم شناخت دقیق از مکتب تربیتی آن است. این بحث را همچنان رویکردی به مباحث قدیمی و مربوط به زمان نابالغی علم، تلقی می کنند.

آنان تربیت را تنها بر مدار عقل و شناخت انسان از خودش استوار می سازند، و قائل اند که تنها علم، قابلیت شناسایی دقیق از آدمی را دارد؛ در این دیدگاه رابطه ای میان دین و تربیت وجود ندارد.

  1. با ابطال نظریه علم گرایی مطلق، گرایشی به مباحث دینی و معنوی بروز کرد، اما در این رهیافت نیز بسیاری از ندیشمندان غربی رویکرد انسان را به دین غیر وحیانی و انسان محور کافی دانسته و راه های تربیتی برگرفته از آن را نیز برای هدایت انسان در مسیر پر پیچ و خم زندگی کافی می دانند. در این نگاه، ملاک انسان، و نیازهای او و رفع آنها است. و در موارد نیاز به دین رجوع می کند و با خرد خود از آن بهره می جوید، اما هرگز خود را در اختیار دین قرار نمی دهد و نمی گذارد دین با راه های تربیتی خود برای او تصمیم گیری کند.
  2. با توجه به ناکارآمدی دین (انسان محور) در همه ی شؤون و عرصه های زندگی و همه جانبه نیازهای مادی و معنوی او، ضرورت رویکرد به (دین وحیانی) احساس می شود. در این نگاه به دین، که دارای رویکردی زندگی مدار نیز می باشد، دین در زوایای مختلف زندگی، نقش آفرینی می کند و در متن زندگی حضور جدی و پررنگی دارد و پاسخگوی همه ی نیازهای اوست. در این نگاه به دین بحث از «دین و روش های تربیتی» ضرورت می یابد زیرا:

بر این باوریم که خالق یکتا که به وجود آورنده و «ربّ» اوست بهتر از هر کسی انسان را می شناسد و بر نقاط ضعف و قوت او آگاه است و کامل ترین راه را دانسته و بهترین مقصد نهایی را برای او رقم زده است.

پیامبران و امامان ـ علیهم السّلام ـ نیز که انسان کامل و تربیت یافته همین مکتب بوده و بهترین مربیان هستند، آمده اند تا تربیت و هدایت انسان را عهده دار شده و راه درست را به او آموزش دهند، تا انسان پروردگار متعال را مالک و رب خویش قرار دهد و طرح تدبیر او را در زندگی به کار بندد و سرانجام به سعادت حقیقی رهنمون شده و به کمال واصل گردند.

بر این اساس در معارف اسلامی و سیره و سنت برجای مانده از پیشوایان دینی بهترین مبانی و روش های تربیتی یافت می شود.

پس روشن است که همه ی اجزای یک نظام تربیتی ـ حرکت او به سوی مقصد، چگونگی و شیوه های روش های آن به گونه ای ناظر به انسان است، لذا در تبیین تربیت دینی باید ملاحظه کرد که اسلام چه تعریفی از انسان ارائه می دهد و او را دارای چه استعدادی می داند و برای او چه اهدافی را معین می نماید.

با تبیین موارد فوق و شناخت صحیح از رابطه انسان با خالق و رب خود بیشتر به رابطه (دین و تربیت) پی می بریم. با توجه به مبانی موجود در متن دین و ارزش های بیان شده در آن و ویژگی های مبتنی بر ارزش ها باید به بررسی روش ها پرداخت، روش هایی که مبتنی بر ارزش های ارائه شده و فراخور استعداد و توانمندی آدمی و مطابق با واقعیت های موجود است نه مبتنی بر نظریه پردازی‌های آرمانی و تجربی که جای بسی آزمون و خطا دارد.

مجموعه منابع اسلامی و کتب اخلاقی سرشار از مباحث تربیتی بوده و از شیوه ها و روش های متعددی در تربیت و پرورش انسان سخن به میان آورده است، که امروزه نیازمند روزآمد کردن و تحقیق جدیدی است تا خانواده ها و مربیان امور تربیتی و فرهنگی جامعه در این زمان که عصر ارتباطات و تهاجم فرهنگی است آنها را به کار بسته و در تربیت نوجوانان و جوانان از آنها بهره جویند و بتوانند با به کارگیری روش های درست، دین را در نهاد نسل فردا جای داده و شاهد سلامت و سعادت او باشند.

در این میان پرسش هایی متعددی در اتخاذ روش های تربیت دینی و نحوه به کار بستن آنها موجود است، همانند: الف) روش تربیتی اسلام در تربیت دینی کودکان و جوانان چیست، و بر چه اساسی استوار است؟ ب) آیا روش های علمی موجود با روش های تربیت دینی مطابقت دارد، و جایگاه اعمال روش های قهر و تنبیه در نظام تربیتی اسلام چگونه است؟ ج) محدوده ی آزادی فردی و اجتماعی جوانان به ویژه در مسائل دینی چه اندازه است، و با اتخاذ چه روش هایی می توان جوانان را به باورهای درست دینی و اخلاقی رساند؟ پرسش های بسیاری از این قبیل که می توان با تکیه بر آیات و روایات و سیره تربیتی معصومین ـ علیهم السّلام ـ و سایر آموزه های دینی به پاسخ آنها پرداخت و روش درست را شناسایی کرد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره اصول و روشهای تربیت در اسلام

تحقیق درباره سازمان حکومتی در صدر اسلام

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره سازمان حکومتی در صدر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

[1] .توبه (9) آیه97.

[2] [2] . حجرات (49) آیه14.

[3] [3] . حدید (57) آیه13.

[4] [4] . نساء (4) آیه132. آیات زیادی در این معنا و در جای جای قرآن آمده است، برای اطلاع ر.ک: المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، محمدفؤاد عبدالباقی، ماده:"السموات".

[5]


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره سازمان حکومتی در صدر اسلام

مقاله اسلام و صلح

اختصاصی از اینو دیدی مقاله اسلام و صلح دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله اسلام و صلح


مقاله اسلام و صلح

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:57

اسلام و صلح

اسلام، دین صلح و آرامش است و همیشه در اسلام، صلح و آرامش، بر جنگ و قتال برتری داشته است. و پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) همواره قبل از شروع جنگ، دشمنان را دعوت به صلح و گفتگو می کردند. در قرآن نیز دستورات صریحی مبنی بر پذیرش صلح و اولویت آن وجود دارد.

«ان جَنِحوا لِلسلم فَاجنح لها و توکل علی الله اِنّه هو السمیع العلیم و اِن یرید و اَن یَخدعوک فان حسبک الله هو الَّذی ایدک بنصره و بالمؤمنین».[1]

و اگر آنان تمایل به صلح نشان دادند تو نیز به آن متمایل شو و بر خدا تکیه کن که او شنوا و داناست و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است و همان کسی است که تو را با یاری خود و یاری مؤمنان تقویت کرد. در آیۀ 90 سورۀ نساء نیز آمده است که اگر «کافران و ظالمان از جنگ کناره گرفتند و دست کشیدند و با شما طرح صلح انداختند، دیگر بر آن ها دست نگشایید و شما را بر ایشان در آن صورت راه و جنگی نیست.»

شیخ محمود شلتوت نیز در این باره با توجه به آیات سورۀ انفال می گوید، هر گاه دشمنی، دست از جنگ بکشد و از کشتار و خونریزی خودداری کند و پیشنهاد صلح دهد و در این پیشنهاد خدعه و حیله و نیرنگ به کار نبرده باشد، باید پذیرفت و نباید بی دلیل خون مسلمان را تباه ساخت.[2]

از نظر ایشان، جنگ فقط و فقط برای این است که دفع ظلم و تجاوز شود و در واقع جنگ به منظور تحکیم صلح و برقرار ساختن میزان عدالت است. ایشان ضمن تفسیری جالب از آیه 64 سوره انفال که می گوید: «و برای آنان هر چه نیرو می توانید جمع آوری کنید». تهیه ساز و برگ جنگ را تنها به خاطر دفع شر تجاوز کار و نوعی بازدارندگی در راستای برقراری صلح و امنیت می دانند. ایشان دلیل قرآن برای تاکید زیاد بر کلمه«سلام» را این می داند که در دل های مردم بذر صلح بپاشد، تا بر مبنای سازش عمل کنند.[3]

متفکر شهید مرتضی مطهری نیز به آیات صلح در قرآن اشاره می کند، از جمله به «والصلح خیر»، (نساء، 128) : صلح بهتر است و «یاایها الذین آمنوا و ادخلوا فی السلم کافه» (بقره، 208) و نیز به آیات سوره انفال و سوره نساء، ایشان نیز با توجه به این آیات، به ماهیت صلح آمیز اسلام تاکید دارند. البته ایشان ضمن تاکید بر صلح و دوری از جنگ، معتقدند که صلح غیر از تسلیم است و معنای صلح را همزیستی شرافتمندانه می دانند.[4]

البته ایشان تسلیم شدن و تحمل زور و زیر بار رفتن را صلح نمی دانند، از این رو، استدلال می کنند که اسلام هرگز تحمل ذلت را اجازه نمی دهد و ضمن تاکید بر دفاع در برابر متجاوز، در عین حال طرف دار صلح است. [5]

ارزش های انسانی در جنگ و جهاد

با تمام تأکیدات بر صلح و ممنوعیت کامل، هر نوع تجاوز و سلطه طلبی، اسلام در جنگ های ناگزیر بر رعایت ارزش های انسانی و حفظ حرمت انسان تأکید دارد. مقصود از ارزش‌های انسانی، عبارتست از اصول و قواعد اخلاقی که تمامی انسان‌ها با هر عقیده و مسلکی که دارند، در جنگ به آن پایبندند و می توان گفت این اصول، از فطرت الهی انسان‌ها ناشی می شود. آیین مقدس اسلام نیز این اصول و قواعد را محترم می‌داند و در جنگ به آن پایبند است. برای نمونه می‌توان به مواردی در این زمینه اشاره کرد: [6]

دعوت به اسلام قبل از جنگ

از آنجا که هدف از جهاد مقدس اسلامی دعوت انسان‌ها به توحید است، لذا در جهاد باید ابتدا مشرکان را به اسلام دعوت کرد و اگر مسلمان شدند، جنگی در نخواهد گرفت. در روایتی، امیرمؤمنان علی(ع)، از پیامبر(ص) نقل کرده است که پیامبر اسلام(ص) در هنگام اعزام ایشان به یمن، به ایشان سفارش کرده اند که تا کسی را به اسلام دعوت نکرده با او جنگ نکند واگر خداوند به وسیلۀ وی، یک نفر را هدایت کند برای ایشان از تمام آنچه خورشید بر آن تابیده و غروب کرده (یعنی تمام دنیا) بهتر است. پس مشاهده می شود که دعوت و گفتگو از نظر اسلام، مقدم بر جنگ است.

پذیرش تقاضای پناهندگی

اگر کافری از مسلمانان یا از حاکم اسلامی، تقاضای پناهندگی یا «امان» کرد، مورد قبول قرار می‌گیرد، در این زمینه، فرد فرد مسلمانان و البته با محدودیت‌هایی حق امان دادن دارند و هیچ کس حق ندارد در مدت امان، فرد پناهنده را اسیر کرده یا بکشد.

مصونیت پیران، کودکان، زنان و مجانین در جنگ

مصونیت گروه های مذکور، از جمله نمونه‌های احترام به ارزش‌های انسانی است و سپاه اسلام حق ندارد متعرض گروه‌های انسانی مذکور شود.

ممنوعیت پیمان شکنی

اسلام دستور می‌دهد که اگر با دشمن قراردادی بستید تا هنگامی که او خیانت نکرده است، باید وفادار به پیمان باشید.[7] پیامبر(ص) و علی(ع) سخت به این اصل وفادار بودند.

ممنوعیت اعمال ضد انسانی

اسلام مثله کردن دشمن، (یعنی بریدن گوش و بینی و ...) را منع کرده است و پیامبر(ص) همواره قبل از اعزام نیرو به جهاد، این سفارش را به مسلمانان می کردند. اسلام بدین نحو هر گونه دست زدن به اعمال غیر انسانی را در جنگ، ممنوع اعلام کرده است.

برخورد انسانی با اسیران

هدف از اسیر گرفتن، تضعیف نیروی انسانی دشمن و آشنا کردن اسرا با اسلام است. اسلام ضمن دستور به برخورد  انسانی با اسرا، راه‌هایی برای آزادی آنان، تدارک دیده است.

جهاد و ترور

با بررسی مفهوم و معنای جهاد در اسلام و همچنین مطالعه و مشاهدۀ اولویت آن بر جنگ، به این نتیجه می رسیم که جهاد نمی تواند توجیهی برای دست زدن به ترور باشد. اول اینکه، جهاد از نظر اسلام، قبل از همه چیز امری دفاعی است. یعنی دفاع از کیان و ناموس اسلام و مسلمین و مملکت اسلامی در برابر تجاوزات عملی دشمنان اسلام. از سوی دیگر، سیرۀ پیامبر(ص) نشان می دهد که ایشان، ابتدا از جنگ، حتی دفاعی نیز منع می‌کردند تا اینکه آیات مربوط به جهاد نازل شد. سیره عملی دعوت ایشان، همواره با دعوت به گفتگو و صلح و سعی در دوری از جنگ، همراه بود. جهاد قبل از هر چیزی، امری فردی و عبادی است و به معنای مبارزه با هوا و هوس و خواهش های درونی و نفسانیات است و پس از آن در عرصۀ عمومی، برای دفاع و مقابله در برابر تجاوز، مشروعیت می یابد.

از سوی دیگر، اسلام دین صلح و سلام و آرامش است و بر صلح تأکید فراوانی دارد. در هنگام جنگ نیز اسلام همواره بر مراعات ارزش های انسانی تأکید داشته است. از نظر اسلام بایستی از کشته شدن و آسیب رساندن به افراد بی گناه، زنان و کودکان و غیر نظامیان، جلوگیری کرد. پس چگونه است که بعضی ها، ترورهای کور و بی هدف خود را که منجر به کشته و زخمی شدن بی گناهان، مردم عادی، زنان و کودکان می شود را با عنوان جهاد توجیح می کنند؟ مشاهده می‌شود که این امر، و دست زدن به ترور به عنوان جهاد به هیچ وجه قابل توجیه نیست و نمی‌توان به هیچ عنوان، قتل و خونریزی، زخمی کردن و ترساندن افراد بی گناه، زنان و کودکان را با توسل به فریضه جهاد، جنبه شرعی و اسلامی بخشید.

از طرف دیگر، استفاده از عنوان جهاد ابتدایی نیز نمی تواند مشروعیت بخش ترور باشد. قران کریم در آیۀ نهم سورۀ تحریم خطاب به پیامبر(ص) چنین فرموده است:

«یا ایّها النبی جاهِد الکّفار والمنافِقین وَ اغلظ علیهم»: ای رسول گرامی، با کفار و منافقان به جهاد و کارزار بپرداز و بر آن‌ها شدت عمل و سخت گیری در پیش گیر.

از طرف دیگر، از پیامبراکرم(ص) نقل شده است که می فرمایند: من مأمور هستم که تا استقرار توحید همیشه با مشرکان پیکار کنم تا آنکه بگویند، خدایی به جز خدای یگانه نیست.

مضمون این آیات و روایات، با اینکه بر جهاد ابتدایی در اسلام دلالت دارد، ولی به هیچ وجه، اختیار راه اندازی جهاد ابتدایی را به فرد فرد مسلمانان نمی‌دهد، بلکه طرف خطاب در این آیات و روایات، شخص پیامبر(ص) هست که فردی معصوم و بری از هر گونه گناه و اشتباه هست، و تعمیم اختیارات اشرف مخلوقات به فرد فرد مسلمانان، جای بسی اشکال دارد. از آن جایی که پیامبر(ص) در تمامی مراتب انسانی و اخلاقی و الوهی، بالاترین و والاترین انسان هستند، از این رو اختیارات و تکالیف خاص خود را داشته اند که بسیاری از آن ها منحصر به شخص ایشان بوده است و شخص دیگری نمی تواند ادعای داشتن این اختیارات را داشته باشد. اختیار جنگ ابتدایی نیز یکی از اختیارات فرد معصوم بوده است و به نظر می رسد غیر معصومین را راهی به این اختیار نباشد. پس، حتی جهاد ابتدایی نیز مجوزی برای دست یازیدن به اعمال تروریستی نیست و با بررسی مسئله جهاد نیز متوجه می شویم که دین اسلام، ترور و اعمال تروریستی را به هر عنوان و تحت هر شرایطی محکوم می کند و از این رو، توسل به فریضۀ جهاد نیز مجوزی برای ترور و مبنایی نظری برای آن نیست.

[1] - انفال، آیات 61 و 62.

[2] - جنگ و صلح در اسلام ، ص 37.

[3] - محمود شلتوت، سیری در تعالیم اسلام ، ترجمۀ خلیل خلیلیان،تهران، انتشار،1361، ص 76-77.

[4] - همان، ص 16.

[5] - همان، ص 26-24 .

[6] - احمد خاتمی، ابعاد جنگ در فرهنگ اسلام، تهران،امیرکبیر، 1372،ص93-109.

[7] توبه، 4.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله اسلام و صلح

مقاله درباره سیاست در اسلام

اختصاصی از اینو دیدی مقاله درباره سیاست در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 51

 

مقدمه

از نظر شواهد و مدارک مسلم تاریخی قبل از ظهور اسلام ، در حجاز حکومت و دولتی وجود نداشت ، و نظم سیاسیِ خاصی بر زندگیِ اعراب بدوی حاکم نبود.[1] پس از ظهور اسلام در مکّه، و هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه، آن حضرت برای اولین بار ساکنان آن دیار را تحت فرمان یک دولت مرکزی در آورد و نظام قبیلگی حاکم بر آنان را به نظم سیاسی و اجتماعی نوینی مبدل ساخت و علاوه بر آموزش و تربیت، شخصاً سرپرستی و رهبریِ جامعه اسلامی را به عهده گرفت و به اداره نظام اجتماعیِ مسلمین در  بخش های مختلف قضایی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی پرداخت.[2]  این مسئله، از نظر آیات قرآن و شواهد تاریخی، چندان واضح و آشکار است که حتی شرق شناسان غیرمسلمان نیز بدان تصریح کرده اند. دانشمند ایتالیایی،" فل لینو" در این باره می گوید: «حضرت محمد (ص ) در یک زمان، دین و دولت را پایه گذاری کرد  و گستره این دو، در دوران زندگی اش، هم سان بود. »[3] و به عقیده "ستروتمان": « اسلام پدیده ای دینی و سیاسی است ؛ زیرا بنیان گذار آن، علاوه بر نبوت، حکومت را نیز دردست داشت و به شیوه حکومت داری کاملاً آگاه بود.»[4]

اما با وجود این در سده اخیر برخی نویسندگان[5] تحت تاثیر آموزه های سکولاریسم و جدایی دین از سیاست ، الهی بودن حکومت پیامبر گرامی اسلام (ص) را مورد تشکیک قرار داده و با بشری دانستن آن ، ادعا نمودند که پیامبر اکرم (ص) شان ولایت و زعامت سیاسی را نداشته و از سوی خداوند مامور به تشکیل حکومت نبوده است.  بنابراین اگر آن حضرت در زمان خویش اقدام به تشکیل حکومت نمود، بنابر نیاز جامعه بود، نه تکلیفی الهی و دینی؟!

در پاسخ به این شبهه لازم است تا منطق قرآن درباره نقش پیامبر اکرم(ص) در دولت اسلامی را مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد:

یک. رهبری سیاسی پیامبر(ص)

قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) را به عنوان فردی که برای دخالت در زندگی مردم «اولی » و دارای ولایت است، معرفی می کند: (النَّبِیُّ أَوْلی  بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)[6] قرآن پژوهان و مفسّران تصریح کرده اند که این اولویت، اختصاص به مسائل دینی ندارد و همه امور دینی و دنیایی آنان را در بر می گیرد.[7] مؤید این تفسیر چند چیز است:

1. اطلاق آیه شریفه؛ که اولویت و ولایت پیامبر را به عرصه خاصی محدود نکرده است، در نتیجه همه حوزه های ولایت پذیر که در رأس آنها حوزه رهبری سیاسی و اجتماعی است را شامل می شود و پیامبر از سوی خداوند ولایت همه جانبه بر مردم پیدا می کند.

2. روایات؛ امام باقر(ع) فرمود: «این آیه درباره رهبری و فرماندهی نازل شده است».[8]

3. شأن نزول؛ وقتی پیامبر اکرم(ص) آهنگ جنگ نمود و مردم را به خروج فرمان داد، برخی نزد آن حضرت آمدند تا برای بستگان خویش اذن بگیرند؛ آن گاه این آیه نازل شد. از این مسأله روشن می شود که فرمان های اجتماعی پیامبر(ص) متکی به ولایت الهی و دینی است؛ نه مبتنی بر خاستگاه بشری.[9]

4. مفهوم اولویت؛ آیه شریفه نشان می دهد پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند نسبت به اداره و رهبری جامعه مقدم است و با وجود او نوبت به دیگران نمی رسد.

آیات دیگری نیز گویای همین مطلب است؛ از جمله آیه (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ) ؛[10] «سرپرست و ولی شما، تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند».

بنابراین از نگاه قرآن، خداوند پیامبر را نسبت به دیگران اولویت بخشیده و ولایت داده است. از این رو ولایت آن حضرت تابع ولایت خداوند و در طول آن است؛ نه امری زمینی و بشری.

علامه طباطبایی(ره) درباره ولایت آن حضرت می نویسد: «رسول خدا بر همه شئون امت اسلامی، جهت سوق دادن آنان به سوی خدا و نیز برای حکمرانی و فرمانروایی بر آنها و قضاوت در میان شان، ولایت دارد... البته این ولایت در طول ولایت خداوند و ناشی از تفویض الهی است».[11] نکته مهم دیگر این که مفهوم «انّما»، دلالت بر حصر دارد. بنابراین طبق این آیه حکومت مشروع، آن حکومتی است که از جانب خداوند مشروعیت یافته باشد.

در نتیجه با توجه به مجموع آیات قرآن، می توان فهمید که حضرت رسول، در آن واحد، دارای سه شأن بوده است:[12]

یکم. امامت و پیشوایی و مرجعیت  دینی،[13]

دوم. ولایت قضایی،[14]

سوم. ولایت سیاسی و اجتماعی.[15]

 دو. مسؤولیت های اجتماعی پیامبر(ص)

هر یک از شئون سه گانه پیامبر(ص) -در پیشوایی دینی، ولایت قضایی و رهبری اجتماعی مسؤولیت های خاصی را بر عهده آن حضرت نهاده بود. آیات زیر، نمونه هایی از مأموریت های الهی آن حضرت در ارتباط با «رهبری جامعه» و «اداره امت» است:

1. (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ...)؛[16] «پس اگر در جنگ بر آنان دست یافتی با [عقوبت ] آنان، کسانی را که از پی ایشانند تارومار کن، باشد که عبرت گیرند». این آیه از یک سو بیانگر سیاستی است که امت اسلامی در برابر دشمنان متجاوز و پیمان شکن، باید اتخاذ کند و از سوی دیگر، بیانگر آن است که مسؤولیت برنامه ریزی، آماده سازی مقدمات و بالاخره عینیت بخشیدن به این سیاست، بر عهده پیامبر(ص) است.

2. (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ)[17] «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مکان امنش برسان». به حکم این آیه، پیامبر(ص) موظف است برای حفظ امنیت مشرکان -که برای شنیدن کلام خدا می آیند امنیت و آزادی آنان را تأمین کند.[18]

3. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ)[19] «ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد برانگیز».

4. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ)[20] «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر». در اینجا وظیفه فرماندهی و سازماندهی مسلمانان برای جهاد، بر دوش پیامبر اکرم(ص) نهاده شده است.

5.  (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً)[21] «از اموال آنان صدقه ای بگیر». بر اساس این آیه پیامبر(ص) مأمور گرفتن زکات (نوعی مالیات بر ثروت) از مسلمانان است.

 بنابراین از دیدگاه قرآن، پیامبر(ص) نه تنها مأمور تشکیل حکومت بود؛ بلکه مسؤولیت های اجتماعی متعددی را نیز از سوی خداوند، بر عهده داشت و بر این اساس اقدام به تشکیل حکومت نمود.

ادامه دارد

 

[1] - ر. ک : جهان در عصر بعثت، محمد جواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی؛ تاریخ سیاسی اسلام ، سیره رسول خدا (ص)، رسول جعفریان ، ص 73-100 ؛ و همچنین جهت آشنایی با وضعیت اجتماعی و فرهنگی آن زمان ر. ک : تاریخ تمدن اسلام وعرب، گوستاولوبون، ص 96.

[2] - دین و دولت در اندیشه اسلامی ، محمد سروش ، قم : انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1378 ، ص 192.

[3] - نظام الحکم فی الاسلام، محمد یوسف موسی ، ص 14.

[4] - همان.

[5] - ر.ک: الف. عبدالرزاق، علی، الاسلام و اصول الحکم، الموسسة العربیة للدراسات و النشر، ص 159؛

ب. عادل ظاهر، الاسس الفلسفیه للعلمانیه؛

پ. مهدی بازرگان، پادشاهی خدا، صص 52 - 51؛ آخرت و خدا هدف بعثت انبیا،نشریه کیان ، ش 28، ص82-83؛

ت. حائری یزدی، مهدی، حکمت و حکومت، ص 140.

[6] - احزاب (33)، آیه 6.

[7] - ر.ک : تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 15، ص 46؛ شیخ طوسی، تبیان، ج 8، ص 317؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 15، ص 347؛ زمخشری، کشاف، ج 3، ص 523 و محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 276.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره سیاست در اسلام