تصویر زن ایرانی در مقالات چرند و پرند
در عصرمشروطه، روزنامه جدیدترین و در عین حال گستردهترین رسانه گروهی بود و مشروطه خواهان به جز آن، وسیله دیگری برای رساندن پیام خود به مردم در اختیار نداشتند و به همین دلیل این رسانه برای برقراری ارتباط با مردم به وجود آمد.
این که مقصود از طنز چیست و امروزه چطور از آن استفاده میشود باید گفت امروزه طنز در رسانههای گروهی آن بار معنایی خاص خود را که در گذشته در ادبیات داشته است، دیگر ندارد و در واقع به هر سخن مسخره یا به هر صحبت فکاهی یا هر نوع جوک، طنز گفته میشود در حالی که طنز معنا و کاربرد دیگری دارد و در این معانی نمیگنجد. تعریف دقیق طنز عبارت است از سخن ریشخندآمیز و نوع خاصی از هنر است که این سخن میکوشد به نقد جامعه موجود بپردازد و از طریق نقد به اصلاح جامعه اقدام کند. بنابراین طنز به هر معنا که زشت، پلید، نازیبا، ناراست و ناعادلانه میداند میتازد بدین ترتیب طنز به طور معمول غیر شخصی است و دیدگاه اجتماعی دارد و به کل جامعه مینگرد. زبان طنز بسیار گزنده است اما زبان زشت و ناسزاگویی نیست. در کتابی که آرتور پولارت به نام طنز نوشته و سعید سعیدپور آن را به فارسی ترجمه کرده است، پولارت نظراتی را ابراز میکند. او میگوید بسیار آسان است که ما برای خنداندن مردم، قربانی طنز را با صفات مسخرهای بیاراییم و به عنوان مثال از صفتی مانند ابله استفاده کنیم تا مردم به خنده بیفتند. اما وظیفه طنزپرداز استفاده از این واژهها نیست او باید خواننده یا مخاطب خود را به سمتی پیش ببرد که او واقعا درک کند که قربانی طنز ابله است. بنابراین در طنز ظرافت بسیار نهفته است و همانطور که بدان اشاره شد طنز پادزهر زشتیهای اجتماعی است و میکوشد جامعهای بهتر از جامعه کنونی برقرار کند. میان طنز با انواع دیگر سخن ریشخندآمیز تفاوت بسیار اساسی وجود دارد به طور مثال اگر هزل را با طنز مقایسه کنیم، هزل هم سخن ریشخندآمیز است، اما زمانی که این سخن گفته میشود و مخاطبان به خنده میافتند کار هزل دیگر به پایان میرسد یعنی کار هزل پس از ایجاد خنده شوخ و شاد به اتمام میرسد. در حالی که در طنز، خنده ابتدای کار است و پس از آن مخاطب به فکر فرو میرود. طنز اساسا به مسائل جدی توجه میکند به عبارتی محور بحث طنز، مسائل اجتماعی جدی است بنابراین مخاطب پس از شنیدن طنز به فکر فرو میرود و از طریق تفکر به حقایق تلخ دست مییابد.
نمونههایی از این دست به قرار ذیل است:
1-در سال 1325 قمری یا 1286 شمسی روزنامه عدالت تبریز مقالهای درباره آزادی زنان نوشت. این مقاله سر و صدای زیادی برانگیخت تا سرانجام انجمن ایالتی آذربایجان به این مساله رسیدگی کرد و روزنامه عدالت را توقیف و نویسنده روزنامه - میرزا حسینخان - را از شهر بیرون کرد.
2-در دوره مجلس اول انواع و اقسام انجمنهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ایالتی و... در تهران وجود داشت. به نوشته برخی از مورخان در حدود 140 انجمن و به گفته برخی دیگر تا 200 انجمن در تهران وجود داشته است. در طی این های و هوی انجمنسازی، بانوان پایتخت نیز انجمنی را دائر کردند که درباره آن مخالفتهای شدیدی صورت گرفت و کار به مجلس شورای ملی کشانده شد. برخی از نمایندگان تا جایی پیش رفتند که گفتند ایجاد انجمن به دست بانوان و گرد آمدن آنها در این انجمن و صحبتهای آنان باعث فساد اجتماعی میشود و بدین ترتیب خواهان برچیده شدن این انجمن شدند.
3-به دنبال تنظیم متمم قانون اساسی شیخ فضل الله نوری و پیروان او نسبت به چند فصل این متمم اعتراض کردند اما به دلیل آن که اعتراض آنها به جایی نرسید از پایتخت خارج شدند به زاویه حضرت عبدالعظیم رفته و در آنجا به بست نشستند. آنها در آنجا روزنامهای را منتشر کردند که اسمی روی آن نگذاشتند و آن را لایحه خواندند که مجموعه آن به نام لوایح شیخ فضل الله نوری به کوشش خانم دکتر رضوانی منتشر شده است. در یکی از این لوایح نویسنده چنین مطلبی را عنوان میکند، او میگوید: «اگر در ایران مشروطیت برقرار شود دختران مسلمان به مدرسه میروند و سواد میآموزند بنابراین او رفتن دختران را به مدرسه و سوادآموزی آنها را مانند یک بلیه اجتماعی یا آفت اجتماعی معرفی کرد که ناشی از برقراری نظام مشروطه بود.
در شماره 4 روزنامه مطلبی به نظم به نام «کنسرت دختران قوچان» وجود دارد. در این مقاله دهخدا به موضوع بسیار مشهودی که قبل از مشروطیت در ایران پیش آمده بود، اشاره میکند. بدین ترتیب که چون رعایای قوچانی نتوانسته بودند مالیات خود را به حاکم روزگارشان بپردازند. حاکم خراسان - آصف الدوله - با همکاری حاکم بجنورد که سالار مفخم بود تعدادی از این دختران را به ترکمنها فروخت و ترکمانان این دختران را در آسیای میانه در بازارهای سرو به معرض فروش گذاشتند. این مساله یکی از انگیزههای حرکت مشروطهخواهی بود و خشم و عصبانیت مردم آزاده ایران را برانگیخته بود. این داستان دستمایهای شد برای نگارش کتاب پردازش حمایت دختران قوچان نوشته خانم افسانه نجمآبادی. دهخدا به این مطلب اشاره میکند و نشان میدهد که این دختران در چه وضعیتی در شهرهای مختلف قفقاز به سر میبرند و اسباب عیش و عشرت اربابان بیگانه خود را فراهم میسازند. همینطور در شماره 24 روزنامه باز مطلبی به نام «روسا و ملت» به نظم آمده که عنوان مقاله بیانگر آنست که مطالب کاملا سیاسی است.
بنابراین هم در قطعه شعر شماره 4 و هم در قطعه شعر شماره 24 به زنان و فرهنگ آنان یا وضعیت آنها اشارهای نمیشود اما به نظر میرسد که در این قطعهها هدف، نشان دادن وضع زنان نیست، بلکه دهخدا با استفاده از این استعارهها قصد دارد نشان دهد که وضعیت سیاسی کشور چگونه بوده و حکومت گران تا چه حد بیمسئولیت بودهاند و چه بلاهایی را بر سر مردم خود و شهروندان کشورشان آوردهاند. البته در شماره 11 دو مطلب و در شماره 26 سه مطلب درباره زنان وجود دارد.
باید گفت در بعضی از این مقالهها، دهخدا مسائل زنان را به عنوان مقدمه کار قرار میدهد. یعنی مقدمه یا حکایتی را درباره زنان تعریف میکند و سپس به مسائل سیاسی و اجتماعی میپردازد. به عبارتی از جز به کل میرسد و به نظر میرسد که این کار را آگاهانه انجام میدهد و بدین ترتیب خود را از خطر سانسور، فشار و مخالفت گروههای متعصب برکنار میدارد.
در اغلب مقالاتی که دهخدا در آنها به مسائل خانوادگی اشاره میکند، باورها و اعتقادات را از زبان زن به خانواده بازگو میکند و این مساله بیانگر آن است که زن فرهنگ را در خانواده و جامعه رواج میدهد و به بیان علمیتر فرهنگ را باز تولید میکند.
ما اغلب این تصور را در ذهن خود داریم که خانواده سنتی در جامعه سنتی ایران بسیار استوار و نیرومند بوده و روابط اجتماعی در این نوع خانوادهها بر اساس عاطفه، مهر و محبت استوار بوده است. برخی معتقدند اگر ترکیب این خانواده از بین رفت به دلیل آن بود که تجدد وارد ایران شد یا به عبارتی مدرنیسم با سنت پیوند خورد. بعضی دیگر از این عقیده فراتر میروند و بر این باورند که اگر پایه خانواده سنتی سست شد به خاطر سیاستی بود که برخی از حکومتها در پیش گرفتند یا حتی بدتر از آن معتقدند که توطئه استعمار بود که این بلا را بر سر جامعه ایرانی آورد. در حالی که با مطالعه و ملاک قرار دادن چرند و پرند دهخدا تمام این تصورات از بین میرود. یعنی در همه مطالب صور اسرافیل با مادرانی جاهل، بیسواد، بیمهر و بیعاطفه نسبت به کودک، همسر رو به رو میشویم که در خانواده آنها همواره دعوا، پرخاش و کتک کاری حاکم است
علیاکبر دهخدا ـ داستاننویس، شاعر، طنزپرداز، روزنامهنگار و مبارز سیاسی ـ که نامش در تاریخ یکصد ساله ایران جایگاه ویژهای دارد، در سال 1258 هجری شمسی در محلهی سنگلج به دنیا آمد. در سال 1271 مطالعه و آموزش صرف و نحو عربی و اصول و فقه اسلامی را آغاز کرد. یک سال بعد به تحصیل در مدرسه علوم اسلامی مشغول شد و در سال 1280 به عنوان دستیار محمدحسین فروغی به تدریس ادبیات فارسی در مدرسه علوم سیاسی پرداخت.
به گزارش ایسنا، دهخدا در سال 1282 برای مأموریت از طرف سفارت ایران، به وین، رم، بخارست و پاریس سفر کرد و دو سال بعد به ایران بازگشت. در سال 1285 در امور راهداری و راه شوسه در خراسان به کار مشغول شد و در عین حال به فعالیتهای سیاسی علاقهمند بود.
مجله معروف «صوراسرافیل» را در سال 1286 منتشر کرد تا اینکه یک سال بعد و پس از انتشار 32 شماره، مجله بسته شد. بسیاری از انقلابیون و مشروطهخواهان، محاکمه، تبعید و یا اعدا م شدند.میرزا جهانگیرخان شیرازی در باغ شاه کشته شد و دهخدا به سوییس گریخت و آنجا هم چند شمارهای از مجله را منتشر کرد.
او شعر معروف «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» را شبی، پس از بهخواب دیدن جهانگیرخان سرود.
ای مرغ سحر، چو این شب تار، بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز نفحه روح بخش اسحـــار رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گــــــــــــره ز زلف زر تار محبـــــــوبه نیلگون عماری
یزدان به کمال شـــــــــد پدیدار و اهریمن زشتخو حصاری
یاد آر ز شمع مرده، یاد آر
ای مونس یوسف، اندر این بند تعبیر عیان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند محسود عـدو به کام اصحاب
رفتی بر یار و خویش و پیوند آزاد تـــــــر از نسیم و مهتاب
زان کو همه شام با تو یک چند در آرزوی وصــــــــــــــال احباب
اختر به سحر شمرده یاد آر
چون باغ شود دوبـــــــــاره خرم ای بلبل مستمنــــد مسکین
وز سنبل و سوری و سپــــرغم آفاق نگارخانـــــــــــــه ی چین
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم تو داده ز کف قرار و تمکین
زان نوگل پیش رس که در غم ناداده به نار شوق تسکین
از سردی دی، فسرده یاد آر
ای همره تیـــــــــه پور عمران بگذشت چو این سنین معدود
وان شاهـــــــد نغز بزم عرفان بنمود چو وعد خویش مشهود
وز مذبح زر چو شد به کیــوان هر صبح شمیم عنبـــــر و عود
زان کو به گناه قـــــــــوم نادان در حســــرت روی ارض موعود
بر بادیه جان سپرده، یادآر
چـــــون گشت زنو زمانه آباد ای کودک دوره طلایی
وز طاعت بندگان خــــود شاد بگرفت ز سر خدا، خدایی
نه رسم ارم، نه اســم شداد گل بست زبان ژاژخایی
زان کس که ز نوک تیـغ جلاد ماخوذ بجرم حق ستایی
تسنیم وصال خورده، یادآر
دهخدا همزمان با آغاز جنگ جهانی اول مخفیانه به ایران بازگشت و تا پایان جنگ نزد خوانین چهارمحال و بختیاری ماند. آنجا با استفاده از کتابخانه خطی و سنگی یکی از خوانین، کار تألیف و گردآوری «امثال و حکم» و «لغتنامه» را شروع کرد.
در سال 1334 حاشیهای بر دیوان ناصرخسرو نوشت و دو سال بعد هم حاشیهای بر دیوان حافظ.
دهخدا در فاصله سالهای 1308 تا 1311 چهار جلد «امثال و حکم» را ازسوی وزارت فرهنگ وقت به چاپ رسانید و اولین جلد لغتنامهاش نیز در سال 1318 منتشر شد. در سال 1320 از مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی بازنشسته شد.
در سال 1329 حاشیهای بر کتاب معروف «لغت فرس» اسدی توسی نوشت و در سال 1332 وقتی رادیو لندن از او درخواست مصاحبهای داشت، پاسخش این بود که: «من کارهای نیستم، با جوانها گفتوگو کنید».
این چهره درخشان فرهنگ و ادبیات ایران در جریان کودتای 28 مرداد و بهخاطر دوستی با مصدق مورد بازجویی قرار میگیرد. بازجوییها از او در دادستانی ارتش تا نیمهشب ادامه مییابد، تا اینکه او را در سرما و در خیابان رها میکنند. دهخدا بعد از این واقعه با ابتلا به سینهپهلوی شدید، سرانجام در هفتم اسفندماه سال 1334 زندگی را بدرود میگوید.
او در واپسین روزهای عمرش، نامهای به رییس مجلس شورا مینویسد و حقالتألیف لغتنامهاش را به ملت ایران میبخشد.
معروف است که دهخدا بر اثر نوعی سرخوردگی ناشی از فضای سیاسی و اجتماعی وقت، به لغتنامهنویسی (حدود 30 سال) در زیرزمین منزلش روی آرود و بدین ترتیب، ادبیات معاصر ایران از خلاقیتآفرینی یکی از داستاننویسان خوشقریحهاش محروم ماند.
ازجمله آثار ماندگار دهخدا تدوین لغتنامه بود؛ کاری که همچنان منشأ تدوین و تالیف سرفصل بسیاری از فرهنگنامهها در دوره بعد از دهخدا شد.
در همین زمینه، حسن انوری - فرهنگنویس - در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) دربارهی ویژگی تلاش دهخدا در گردآوری و تدوین لغتنامه، دهخدا را نوآوری در این عرصه خواند و گفت: هر اندازه که فرهنگ به شواهد متکی باشد، یقینیتر و معتبرتر است و مراجعهکننده با اطمینان خاطر، به معنایی که شده است، میتواند توجه کند که اگر فرهنگ با شواهد همراه نباشد، معنا پا در هواست. انوری یادآور شد: مرحوم دهخدا در مدت بیش از 50 سال متنهای معتبر فارسی را بررسی و شواهد و لغتها را استخراج کرده و در زمان حیاتش مقدار اندکی از آن تنظیم شد و سپس شاگردان و همکارانش بهویژه دکتر محمد معین و دکتر سیدجعفر شهیدی آن را ادامه دادند تا اینکه در سال 59 چاپش به اتمام رسید. فرهنگ لغتنامه دهخدا بعدها در 14 جلد تدوین شد و آنکه الان در بازار است، نسخهی 14 جلدی است. هرچند که سالها از تدوین و انتشار لغتنامه میگذرد و از جهاتی این اثر کهنه شده است، اما شواهد لغتنامه کار بزرگی است؛ به این معنا که هم معنای جدید را میتوان استنباط کرد و هم استنباط غیرلغوی میتوان داشت؛ یعنی در بین یک لغت 30 تا 40 شاهد آمده است.
انوری با عنوان اینکه البته ظاهرا دهخدا شیوهی خاصی در تنظیم لغتنامه نداشته است، متذکر شد: بنابراین میبینیم که دربارهی برخی شخصیتها مطلب خیلی جامع و دربارهی برخی دیگر مطلب ناقص و یا کم است.
حسن انوری که خود طی سالهای گذشته فرهنگ هشت جلدی «سخن» را سرپرستی و منتشر کرده است، دربارهی نیاز به بازبینی فرهنگهای لغت قدیمیتر و بهروز شدن آنها تاکید کرد: این کاملا صحیح است. زبان امری متحول است که هر روز لغتهای جدیدی به آن وارد میشود و لغتهایی نیز به فراموشی سپرده میشود؛ پس لازم است که در لغتنامهها هر چند سال یک بار تجدیدنظر شود. موسسهی لغتنامه دهخدا باید این کار را میکرد و از این جهت باید از این موسسه گلهمند شد که این اقدام را انجام نداده است و بهجای این امر و تجدیدنظر در لغتنامه و افزودن واژههای جدید، به تدوین فرهنگ لغتنامه فارسی پرداخته است که با گذشت بیش از 27 سال از آغاز کار گردآوریاش، حرف «الف» هنوز تمام نشده است و هرچند که این کار بیفایده نیست، اما به احتمال زیاد ناقص است و بهروز نخواهد بود....او در پایان گفت: شخصیت دهخدا در تاریخ عمومی ایران و تاریخ ادبیات فارسی کمنظیر است؛ در تحول نثر فارسی، طنزنویسی و تحول شعر، هر جا سخن از تاریخ یکصد سال اخیر باشد، حتما از دهخدا نیز نام برده میشود. بخش دیگر کار دهخدا آغاز طنزنویسی جدیدی در ادبیات فارسی بود که وی آن را با انتشار مقالههای «چرند و پرند» در روزنامهی «صور اسرافیل» پی گرفت.
علامه دهخدا
آزادهی سخنور و داناست دهخدا فرزانه ای بزرگ و تواناست دهخدا
غواص بحر ژرف و کران ناپدید علم استاد شعر فاخر و گیراست دهخدا
در نثر عامیانه و در طنز دلنشین بنیان گذار شیوه شیواست دهخدا
آثار و کارنامه او می دهد صلا کازاده ای سخنور و داناست دهخدا
یکی از شخصیت های برجسته و سرشناس علمی و فرهنگی ایران که از مفاخر کشور ما به شمار میرود علی اکبر دهخدا معروف به ( علامه دهخدا ) می باشد که تالیف پر ارزش او ( فرهنگ دهخدا ) یکی از مهمترین آثار فرهنگی در زبان فارسی است که خوشبختانه تمام مجلدات آن به چاپ رسیده و مورد استفاده محققین و دانشمندان و فرهنگیان و دانش پژوهان قرار دارد.
علامه دهخدا تنها یک شخصیت فرهنگی نبود بلکه از شروع مشروطیت در فعالیتهای سیاسی شرکت داشت، چه از طریق نوشتن مقالاتی با امضای (دخو) یا با امضای صریح خود دوشادوش مشروطه خواهان قرار داشت و با محمد علیشاه آن چنان جنگید که نزدیک بود نظیر همکارش میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل اعدام گردد. ولی با تقی زاده در سفارت انگلیس پناهنده گردید و سپس به اروپا فرستاده شد که به تکمیل معلومات خود پرداخت و با انتشار روزنامه در خارج از کشور با روش استبدادی محمد علیشاه مبارزه کرد. پس از مراجعت به ایران در کنار تقی زاده قرار داشت و از کرمان به نمایندگی مجلس انتخاب گردید.
سالیان دراز گرد سیاست نگشت و به کار مطالعاتی و فرهنگی اشتغال داشت تا اینکه در دولت دکتر مصدق به یاری او شتافت. در جریان 25 مرداد وقتی شاه از کشور خارج گردید و دکتر مصدق می خواست رژیم سلطنتی ایران با تشکیل شورای سلطنت حفظ شود، علامه دهخدا را برای ریاست شورای سلطنتی دعوت نمود، ولی چون اوضاع تغییر کرد این کار صورت نگرفت.
علامه دهخدا بعد از 28 مرداد 32 مورد تعقیب قرار گرفت. او از جوانی عشق به کارهای سیاسی داشت. پدر دهخدا (خانباباخان) نام داشت که از مالکین قزوین بود و دهخدا در سال 1258 شمسی در قزوین تولد یافت. او از شاگردان غلامحسین بروجردی بود که علوم دینی و زبان عربی را نزد او فرا گرفت. هنگام افتتاح مدرسه علوم سیاسی در آنجا به تحصیل پرداخت و پدر فروغی معلم ادبیات او بود و در آنجا به زبان فرانسه آشنا شد و دو سال هم در اروپا به فراگرفتن زبان فرانسه اشتغال یافت.
پس از کناره گیری از سیاست به چهارمحال بختیاری رفت و شروع به تالیف لغت نامه فارسی نمود و تا آخر عمر به تدوین این گنجینه گرانبها اشتغال داشت. مدتی هم ریاست مدرسه حقوق و علوم سیاسی به او سپرده شده بود. تا کنون 204 جلد از لغت نامه دهخدا با 21400 صفحه چاپ شده که 22 جلد در زمان حیات خودش و 102 جلد در زمان دکتر محمد معین و 80 جلد توسط جعفر شهیدی به زیر چاپ رفت و در سالهای اخیر نیز تجدید چاپ شد. از نزدیکترین یاران و دوستان و همکاران او علامه محمد قزوینی بود که مدت 36 سال در اروپا بسر برده و به کار تحقیق و نویسندگی پرداخت. دهخدا همیشه می گفت (هرگز کسی را در امانت داری و حفظ حرمت ادباء و محققین و وسواس در کار تحقیق چون علامه قزوینی ندیدم). علامه قزوینی بیشتر کارهای تحقیقی خود را با تقی زاده در میان میگذاشت و مشاوره با او را ضروری می دانست. دوستان نزدیک این دو محقق عالیمقام ایرانی: دکتر قاسم غنی - ذکاءالملک فروغی - استاد پور داود - محمد علی جمال زاده - دکتر فروزانفر - حبیب یغمائی - استاد جلال همایی و اقبال آشتیانی بودند و کسانی نظیر احمد کسروی - سعید نفیسی - دکتر معین و مجتبی مینوی که خود از محققین و دانشمندان معاصر بودند به شاگردی این دو علامه افتخار می کردند.
وقتی دکتر مصدق از دادگاه لاهه بازگشت و با انتشار اوراق قرضه از مردم کمک خواست، علامه دهخدا برای او نوشت (مبلغ ده هزار تومان برای مصارف ملی بلاعوض تقدیم داشتم. این آخرین چیزیست که از مال دنیا دارم و از کوچکی آن شرمسارم). می توان گفت در میان اندیشمندان معاصر ایران علامه دهخدا جلوه فروزنده ای داشت و باید او را بزرگمرد فرهنگ نوین ایران خواند. او سرشار از عشق به فرهنگ وطن بود و نامی بلند در میان دانشمندان ایرانی داشت که آثار ابدی و جاویدان از خود به یادگار گذاشته است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 21 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله تصویر زن ایرانی در مقالات چرند و پرند