اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد مارکسیستی 50 ص

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق و بررسی در مورد مارکسیستی 50 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 56

 

بسمه تعالی

فصل دوم

بخش اول: مفهوم مارکسیستی طبقه

2- سایر مفاهیم طبقه

الف) تعریف طبقه براساس سطح زندگی

ب)تعریف طبقه براساس نوع زندگی

ج) تعریف طبقه براساس حیثیت

بخش دوم:

مفهوم شناسی طبقه متوس

جایگاه طبقه متوسط در قشربندی جوامع نوین

ساختار طبقاتی ایران بعد از مشروطیت

ساختار طبقه متوسط قدیم

1-دیوانسالاران

2-روحانیون

3-بازاریان

-انتقال قدرت از قاجار به پهلوی وطبقه متوسط جدید

-رشد طبقه متوسط جدید

-نظریه هایی درباره طبقه متوسط در ایران

بخش سوم:

-ویژگی های طبقه متوسط

بسمه تعالی

در ساختار قشربندی اجتماعی نظرات متعددی پیرامون طبقه وجود دارد که با دقت در این نظریات می توان آن را به دو نوع کلی تعریف تقسیم بندی نمود

مفهوم مارکسیستی طبقه

پیش از مارکس، بسیاری از اندیشمندان براین باور بودند که نابرابری های دسته های اجتماعی عامل اصلی تضادها وتعارضات سیاسی هستند.

براین اساس در یک مفهوم وسیع و با نگاه کلی تر به موضوع دسته های اجتماعی نابرابر همان طبقات اجتماعی بودند که بعدها مبارزات طبقاتی را عامل اصلی وتنها عامل تعارضات سیاسی معرفی نمود وهمین نظریه باعث شد تا مفهوم طبقه براساس نظریه مارکس شکل بگیرد.

اگر چه هیچ یک از آثار مارکس تعریف مشخصی از طبقه وجود ندارد و به طور مشخص مبارزه طبقاتی طبقه بورژوازی و ظلم آنان نسبت به طبقه کارگر را بیان می نماید لکن درون مایه این تئوری ها تعریفی از مفهوم طبقه براساس اندیشه های مارکس را به دست می دهد.

فرهنگ کوچک فلسفی وی در چاپ 1955 به تعریفی از لنین در یک جزوه سال 1919 با عنوان (ابتکار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره می نماید:

«طبقات به گروههای وسیع انسانی اطلاق می شود که برحسب مکانی که در یک نظام تاریخی معین در تولید اجتماعی اشغال کرده اند برحسب ارتباط آنها با وسایل تولید اجتماعی اشغال کرده اند بر حسب ارتباط آنها با وسایل تولید (که غالبا به وسیله قانون تبثبت و پایدار شده ) براساس نقش که درسازمانی اجتماعی کار !! ولذا به واسطه وسائل کسب ثروت های اجتماعی وعظمتناشی از آن چهره مشخصی یافته اند. طبقات گروه های انسانی هستند که یکی از آنها می تواند کار آن دیگری را به سبب اختلاف مکانی در یک نظام مشخص اقتصاد اجتماعی اشغال کرده است تملیک کند.

البته با دقت در تعریف فوق مشخص می گردد که تعریف جامعی نیست لکن براساس اندیشه های مارکس برداشت خوبی انجام شده و تعریفی نسبتا منطبق با اندیشه وی ارائه داده است.

براساس نظریه مارکس طبقات براساس وضعیتشان نسبت به وسایل تولید تعریفی می شوند فرهنگ کوچک فلسفی وی در چاپ 1955 به تعریفی از لنین در یک جزوه سال 1919 با عنوان (ابتکار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره می نماید: «طبقات به گروههای وسیع انسانی اطلاق می شود که بر حسب مکانی که در یک نظام تاریخی معین در تولید اجتماعی اشغال کرده اند برحسب ارتباط آنها با وسایل تولید ( که غالبا به وسیله قانون تثبیت وپایدار شده) براساس نقشی که در سازمان اجتماعی کار!! و لذا به واسطه وسائل کسب ثروت های اجتماعی و عظمت ناشی از آن چهره مشخصی یافته اند. طبقات گروه های انسانی هستند که یکی از آنها میتواند کار آن دیگری را به سبب اختلاف مکانی در یک نظام مشخص اقتصاد اجتماعی اشغال کرده است تملیک کند

اگر چه وسایل تولید در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شده و این تغییرات منشا اثر در روابط اجتماعی گردیده است. به عقیده مارکس روابط اجتماعی به گونه ای بسیار نزدیک با نیروهای تولید وابستگی دارند انسانها با به دست آوردن نیروهای جدید تولیدی شیوه تولید ونحوه تحصیل معاش خود را تغییر می دهند و کلیه روابط اجتماعی خود را دگرگون می سازد. آسیاب دستی جامعه ای با تیولداران وآسیاب بخاری جامعه ای با سرمایه داری صنعتی به دست می دهد (کارل مارکس،فقر فلسفه 1847) لذا به نظر می رسد تمایز طبقات زائیده قرار گرفتن


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مارکسیستی 50 ص

فیمینسیم مارکسیستی در دوران معاصر

اختصاصی از اینو دیدی فیمینسیم مارکسیستی در دوران معاصر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

فیمینیسیم مارکسیتی در دوران معاصر . مارکسیتهای فمینیست معاصر روابط جنسی را در چهارچوب ساختار بنیادیتر نظام طبقاتی ، به ویژه ساختار نظام طبقاتی سرمایه داری معاصر ، مورد بررسی قرار می دهد از این دیدگاه نظری ، کیفیت هر یک از تجارب فرد را باید نخست انعکاسی از موضع طبقاتی و سپس جنسیت او دانست . زنانی که زمینه های طبقاتی آشکارای متفاوتی دارند ، با مردان طبق خودشان بیشتر تجربة مشترک دارند تا با زنان طبقات دیگر برای مثال زنان طبقه بالا و ثروتمند ، از جهت تجارب و منافع طبقاتیشان با زنان یقه تیره یا زنان فقیر تر طبقه مرفه ضدیت دارد ، حال آنکه با مردان طبقه بالا و ثروت مند در بسیار ی از تجارب منافع وجه اشتراک دارند فمینیستها مارکسیست هرچند بررسیشان از این موضوع طبقاتی آغاز می کنند ، اما به هر روی می پذیرند که درون هر طبقه زنان از جهت دسترسی به کالاهای مادی ، قدرت ، منزلت و امکانات تحقق نفس ، از مردان آن طبقه برخورداری کمتری دارد علت های این نابرابری را باید در ذات سرمایه داری جستجو کرد .

نطظریه های ستمگری جنسی :

همه نظریه های ستمگری جنسی موقعیت زنان را پیامد رابطه قدرت مستقیم میان زنان و مردان می انگارند ، رابطه ای که پی آن ، مردان که منافعی عینی و بنیادی در نظارت سوء استفاده ، انقیاد و سرکوبی زنان دارند از طریق اعمال ستم جنسی بر زنان ، این منافع را برآورده می سازند . پس از دید این نظریه پردازان موقعیت زنان اساساً همان موقعیتی است که در چهارچوب آن ، زنان را مورد سوء استفاده ، تحت نظارت ، انقیاد و ستم مردان قرار می گیرد . این الگوی ستمگری به عمیق ترین فراگیر ترین اشکال در سازمان جامعه عجیل شده و عین ساختار تسلط بنیادی تشکیل داده است که عموماً پدر سالاری خوانده می شود . پدر سالاری نوعی پیامد غیر امد و ثانوی برخی عوامل دیگر مانند عوامل زیست شناختی ، اجتماعی شدن ، یا نقش های جنسی و یا طبقة اجتماعی نیست ، بلکه بیشتر یک ساختار قدرت است که با یک نیت عمومی و قوئی ابقاء می شود . در واقع ، به اعتقاد بیشتر نظریه پردازان ستمگری جنسی ، تفاوت ها و نابرابری ها جنسی فراورده های پدر سالاری اند از این پس می پردازیم به سه نوع نظریه عمدة فمینیستی که با وجود تأکید یکسان بر ستمگری جنسی ، هر یک تبیین متفاوتی از این ستمگری را به دست می دهد . این نظریه ها عبارتند از : فمینسم روان کارانه فمینیسم رادیکاری و فمینسم سوسیالیستی .

نظریه فمینیستی روانکاوانه :

فمینیستهای روانکا و معاصر می کوشند با کاربرد نظریه های فروید و وارثان فکری اش پدر سالاری را تبیین کنند ( الجبری 1981 ، کودورو 1978 ، دیزستاین ، 1976 ، کیتی ، 1983 ) این نظریه ها به تعبیر وسیع آن ، پویایی های عاطفی شخصیت و عواطفی را که غالباً ریژه در ژرفای حوزه های نیمه خود آگاه یا خود آگاه یا ناخود آگاه روان دارند ، ترسیم می کنند و ب رانها تأکید می ورزند ، همچنین برای دوره کودکی و بچگی در الگو بندی این عوئاطف نقش عمده ای قایلند . اما فمینیستها برای کاربرد نظریه های فروید می بایست در نتیجه گیری های او تجدید نظری بنیادی به عمل می آورند . خود فروید آشکارا گرایشی پدرسالارانه داشت او هر چند تفاوت ها و نابرابری های جنسی را به رسمیت می شناخت ، اما با ستمگری جنسی موافق نبود زنان از نظر فررید ، انسان های درجه دومی اند که سرشت بنیادی روانیشان آنها را 0برای یک زندگی نازلتر از زندگی مردان سازگار ساخته است بنابراین نظریه پردازان فمینیست از یک سوی می بایست در جهاتی گام بردارد که به طور ضمنی در نظریه های فروید مشخص شده اند و از سوی دیگر می بایست نتیجه گیری هایی جنسی او را رد کنند .

فمینیستها روانکاو با الگوی خاصی از پدر سالاری کار می کنند . آنها نیز مانند نظریه پردازان دیگر ستمگری جنسی ، پدر سالاری را نظامی می انگارند که در آن مردان زنان را تحت انقیاد در می آورند و به عنوان یک نظام جهانی و یک سازمان اجتماعی فراگیر ، در همة زمان ها و مکان ها ماندگار بوده و با وجود مخالفتهای گهگاهی پیروز مندانه است که همة مردان طی کنشهای فردی روزانه اشان ، پیوسته و فعالانه در جهت خلق و نگهداشت آن می کوشند . زنان نیز تنها گاهگاه در برابر این نظام مقاومت می کنند ، ولی بیشتر به آن تن در می دهند و یا در جهت انقیاد خودشان فعالانه عمل می کنند . معمایی که فمینیستهای روانکاو درصد حل آنند ، این است که چرا مردان در همه جا کوشش عظیم و خستگی ناپذیر را در جهت ابقاء پدر سالاری به کار می بندند و چرا زنان پوشش متقابلی را در جهت مقابله با این نظام به کار نمی برند .

فیمینیستهای روانکاو ضمن جستجوی مبانی توان پدر سالاری ، دو تبیین ممکن را برای تسلط مردان بر زنان تشخیص داده اند : یکی هراس از مرگ و دیگری ، محیط اجتماعی – عاطفی که شخصیت کودکان در آن شکل می گیرد .

هراس از مرگ ، یکی هراس از متوقف شدن جریان فردیت شخصی در نظریه روانکاوانه ، یکی از آن قضایای اساسی است که هر کسی در هر کجا باید گاه گاه با آن روبه رو شده و در نتیجه این روبه رو شدن وحشت را تجربه کرده باشد نظریه پردازان فیمینیستی که این مضمون را مطرح می کنند ، می گویند که زنان به خاطر درگیری نزدیک و وسیعی که با زایش و پرورش زندگی های تازه دارند ، نوعاً بسیار کمتر از مردان از تشخیص میرایی شان رنج می برند ،(الحبری ، 1982 دیزستاین ، 1976 ) . به هرروی ، مردان در برابر چشم انداز نابودی فردیشان با وحشت عمیق تری واکنش نشان می دهند و یک رشته تدابیر دفاعی برای خود در پیش می گیرند که بیشتر آنان به تسلط بر زنان می انجامند . مردان به تولید چیزهای سوق داده می شودند که از آنها ماندنیتر باشد – هنر و معماری ، ثروت و اسلحه علم و دین . همة اینها در مرحله بعدی به منابع تسلط مردان بر زنان ( و مردان بر مردان ) تبدیل می شوند . مردانی قلبی به خاطر رشک بردن به نقش تولید مثل زنان بخشی هم بر اثر میل شدید شان به


دانلود با لینک مستقیم


فیمینسیم مارکسیستی در دوران معاصر

تحقیق درباره مفهوم مارکسیستی

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق درباره مفهوم مارکسیستی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 57

 

بسمه تعالی

فصل دوم

بخش اول: مفهوم مارکسیستی طبقه

2- سایر مفاهیم طبقه

الف) تعریف طبقه براساس سطح زندگی

ب)تعریف طبقه براساس نوع زندگی

ج) تعریف طبقه براساس حیثیت

بخش دوم:

مفهوم شناسی طبقه متوس

جایگاه طبقه متوسط در قشربندی جوامع نوین

ساختار طبقاتی ایران بعد از مشروطیت

ساختار طبقه متوسط قدیم

1-دیوانسالاران

2-روحانیون

3-بازاریان

-انتقال قدرت از قاجار به پهلوی وطبقه متوسط جدید

-رشد طبقه متوسط جدید

-نظریه هایی درباره طبقه متوسط در ایران

بخش سوم:

-ویژگی های طبقه متوسط

بسمه تعالی

در ساختار قشربندی اجتماعی نظرات متعددی پیرامون طبقه وجود دارد که با دقت در این نظریات می توان آن را به دو نوع کلی تعریف تقسیم بندی نمود

مفهوم مارکسیستی طبقه

پیش از مارکس، بسیاری از اندیشمندان براین باور بودند که نابرابری های دسته های اجتماعی عامل اصلی تضادها وتعارضات سیاسی هستند.

براین اساس در یک مفهوم وسیع و با نگاه کلی تر به موضوع دسته های اجتماعی نابرابر همان طبقات اجتماعی بودند که بعدها مبارزات طبقاتی را عامل اصلی وتنها عامل تعارضات سیاسی معرفی نمود وهمین نظریه باعث شد تا مفهوم طبقه براساس نظریه مارکس شکل بگیرد.

اگر چه هیچ یک از آثار مارکس تعریف مشخصی از طبقه وجود ندارد و به طور مشخص مبارزه طبقاتی طبقه بورژوازی و ظلم آنان نسبت به طبقه کارگر را بیان می نماید لکن درون مایه این تئوری ها تعریفی از مفهوم طبقه براساس اندیشه های مارکس را به دست می دهد.

فرهنگ کوچک فلسفی وی در چاپ 1955 به تعریفی از لنین در یک جزوه سال 1919 با عنوان (ابتکار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره می نماید:

«طبقات به گروههای وسیع انسانی اطلاق می شود که برحسب مکانی که در یک نظام تاریخی معین در تولید اجتماعی اشغال کرده اند برحسب ارتباط آنها با وسایل تولید اجتماعی اشغال کرده اند بر حسب ارتباط آنها با وسایل تولید (که غالبا به وسیله قانون تبثبت و پایدار شده ) براساس نقش که درسازمانی اجتماعی کار !! ولذا به واسطه وسائل کسب ثروت های اجتماعی وعظمتناشی از آن چهره مشخصی یافته اند. طبقات گروه های انسانی هستند که یکی از آنها می تواند کار آن دیگری را به سبب اختلاف مکانی در یک نظام مشخص اقتصاد اجتماعی اشغال کرده است تملیک کند.

البته با دقت در تعریف فوق مشخص می گردد که تعریف جامعی نیست لکن براساس اندیشه های مارکس برداشت خوبی انجام شده و تعریفی نسبتا منطبق با اندیشه وی ارائه داده است.

براساس نظریه مارکس طبقات براساس وضعیتشان نسبت به وسایل تولید تعریفی می شوند فرهنگ کوچک فلسفی وی در چاپ 1955 به تعریفی از لنین در یک جزوه سال 1919 با عنوان (ابتکار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره می نماید: «طبقات به گروههای وسیع انسانی اطلاق می شود که بر حسب مکانی که در یک نظام تاریخی معین در تولید اجتماعی اشغال کرده اند برحسب ارتباط آنها با وسایل تولید ( که غالبا به وسیله قانون تثبیت وپایدار شده) براساس نقشی که در سازمان اجتماعی کار!! و لذا به واسطه وسائل کسب ثروت های اجتماعی و عظمت ناشی از آن چهره مشخصی یافته اند. طبقات گروه های انسانی هستند که یکی از آنها میتواند کار آن دیگری را به سبب اختلاف مکانی در یک نظام مشخص اقتصاد اجتماعی اشغال کرده است تملیک کند

اگر چه وسایل تولید در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شده و این تغییرات منشا اثر در روابط اجتماعی گردیده است. به عقیده مارکس روابط اجتماعی به گونه ای بسیار نزدیک با نیروهای تولید وابستگی دارند انسانها با به دست آوردن نیروهای جدید تولیدی شیوه تولید ونحوه تحصیل معاش خود را تغییر می دهند و کلیه روابط اجتماعی خود را دگرگون می سازد. آسیاب دستی جامعه ای با تیولداران وآسیاب بخاری جامعه ای با سرمایه داری صنعتی به دست می دهد (کارل مارکس،فقر فلسفه 1847) لذا به نظر می رسد تمایز طبقات زائیده قرار گرفتن نیروهای تولیدی در ارتباط با نوعی از روابط


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره مفهوم مارکسیستی

تحقیق در مورد مفهوم مارکسیستی طبقه

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد مفهوم مارکسیستی طبقه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مفهوم مارکسیستی طبقه


تحقیق در مورد مفهوم مارکسیستی طبقه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:54

 

  

 فهرست مطالب

 

بخش اول: مفهوم مارکسیستی طبقه

 

2- سایر مفاهیم طبقه

 

الف) تعریف طبقه براساس سطح زندگی

 

ب)تعریف طبقه براساس نوع زندگی

 

ج) تعریف طبقه براساس حیثیت

 

بخش دوم:

 

  • مفهوم شناسی طبقه متوس
  • جایگاه طبقه متوسط در قشربندی جوامع نوین
  • ساختار طبقاتی ایران بعد از مشروطیت
  • ساختار طبقه متوسط قدیم

 

1-دیوانسالاران

 

2-روحانیون

 

3-بازاریان

 

-انتقال قدرت از قاجار به پهلوی وطبقه متوسط جدید

 

-رشد طبقه متوسط جدید

 

-نظریه هایی درباره طبقه متوسط در ایران

 

بخش سوم:

 

-ویژگی های طبقه متوسط


بسمه تعالی

 

در ساختار قشربندی اجتماعی نظرات متعددی پیرامون طبقه وجود دارد که با دقت در این نظریات می توان آن را به دو نوع کلی تعریف تقسیم بندی نمود

 

  • مفهوم مارکسیستی طبقه

 

پیش از مارکس، بسیاری از اندیشمندان براین باور بودند که نابرابری های دسته های اجتماعی عامل اصلی تضادها وتعارضات سیاسی هستند.

 

براین اساس در یک مفهوم وسیع و با نگاه کلی تر به موضوع دسته های اجتماعی نابرابر همان طبقات اجتماعی بودند که بعدها مبارزات طبقاتی را عامل اصلی وتنها عامل تعارضات سیاسی معرفی نمود وهمین نظریه باعث شد تا مفهوم طبقه براساس نظریه مارکس شکل بگیرد.

 

اگر چه هیچ یک از آثار مارکس تعریف مشخصی از طبقه وجود ندارد و به طور مشخص مبارزه طبقاتی طبقه بورژوازی و ظلم آنان نسبت به طبقه کارگر را بیان می نماید لکن درون مایه این تئوری ها تعریفی از مفهوم طبقه براساس اندیشه های مارکس را به دست می دهد.

 

فرهنگ کوچک فلسفی وی در چاپ 1955 به تعریفی از لنین در یک جزوه سال 1919 با عنوان (ابتکار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره می نماید:

 

«طبقات به گروههای وسیع انسانی اطلاق می شود که برحسب مکانی که در یک نظام تاریخی معین در تولید اجتماعی اشغال کرده اند برحسب ارتباط آنها با وسایل تولید اجتماعی اشغال کرده اند بر حسب ارتباط آنها با وسایل تولید (که غالبا به وسیله قانون تبثبت و پایدار شده ) براساس نقش که درسازمانی اجتماعی کار !! ولذا به واسطه وسائل کسب ثروت های اجتماعی وعظمتناشی از آن چهره مشخصی یافته اند. طبقات گروه های انسانی هستند که یکی از آنها می تواند کار آن دیگری را به سبب اختلاف مکانی در یک نظام مشخص اقتصاد اجتماعی اشغال کرده است تملیک کند[1].

 

البته با دقت در تعریف فوق مشخص می گردد که تعریف جامعی نیست لکن براساس اندیشه های مارکس برداشت خوبی انجام شده و تعریفی نسبتا منطبق با اندیشه وی ارائه داده است.

 

براساس نظریه مارکس طبقات براساس وضعیتشان نسبت به وسایل تولید تعریفی می شوند فرهنگ کوچک فلسفی وی در چاپ 1955 به تعریفی از لنین در یک جزوه سال 1919 با عنوان (ابتکار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره می نماید: «طبقات به گروههای وسیع انسانی اطلاق می شود که بر حسب مکانی که در یک نظام تاریخی معین در تولید اجتماعی اشغال کرده اند برحسب ارتباط آنها با وسایل تولید ( که غالبا به وسیله قانون تثبیت وپایدار شده) براساس نقشی که در سازمان اجتماعی کار!! و لذا به واسطه وسائل کسب ثروت های اجتماعی و عظمت ناشی از آن چهره مشخصی یافته اند. طبقات گروه های انسانی هستند که یکی از آنها میتواند کار آن دیگری را به سبب اختلاف مکانی در یک نظام مشخص اقتصاد اجتماعی اشغال کرده است تملیک کند

 

اگر چه وسایل تولید در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شده و این تغییرات منشا اثر در روابط اجتماعی گردیده است. به عقیده مارکس روابط اجتماعی به گونه ای بسیار نزدیک با نیروهای تولید وابستگی دارند انسانها با به دست آوردن نیروهای جدید تولیدی شیوه تولید ونحوه تحصیل معاش خود را تغییر می دهند و کلیه روابط اجتماعی خود را دگرگون می سازد. آسیاب دستی جامعه ای با تیولداران وآسیاب بخاری جامعه ای با سرمایه داری صنعتی به دست می دهد[2] (کارل مارکس،فقر فلسفه 1847) لذا به نظر می رسد تمایز طبقات زائیده قرار گرفتن نیروهای تولیدی در ارتباط با نوعی از روابط اجتماعی است.مارکس گرایان معتقدند که انسان در آغاز دارای نوعی کمونسیم ابتدایی بوده که هم وسایل واموال جنبه مالکیت دسته جمعی داشته است واساسا مالکیت خصوصی وجود نداشته اس تو به همین خاطر طبقات اجتماعی نیز نبوده است. اما با ایجاد اولین فنون کشاورزی مالکیت خصوصی ابزار تولید شکل گرفت و از آن پس با توسعه تقسیم اجتماعی کار ومالکیت خصوصی وسایل تولیدی طبقات اجتماعی نیز بروز وظهور پیدا کرد.

 

توسعه مالکیت خصوصی وسایل تولید باعث ایجاد سیستم تقسیم کارگردید که بر اساس آن دو طبقه متضاد شکل گرفت. یک طبقه مالکیت خصوصی وسایل تولید را داراست و طبقه دیگر نیروی کار را و این تنها سرمایه آن برای ادامه حیات است.

 

از این نظر به طور طبیعی نیروهای مولد برحسب میزان توسعه فنی ابزار تولید صور گوناگون پیدا میکند ووضع مالکیت آنان تغییر می کند بر همان اساس در دوران مختلف جوامع متفاوتی بوجود می آید. جامعه باستانی ،جامع فئودالی و جامعه سرمایه داری. در هر یک از این رژیم ها ، دو طبقه متضاد در برابر هم قرار دارند.جامعه باستانی شامل طبقات اربارب ومالکین زمنی و برف ها در مقابل آنان، در جوامع سرمایه داری بورژوازی مالک کارخانه و موسسات صنعتی در مقابل کارگر وجود دارد. تمامی جوامع فوق براثر توسعه ابزار تولید رفته رفته جای خود را به دیگری می دهند و نظام های جدید آرام آرام در قالب نظامهای موجود پرورش می یابند. این تغییر و جابه جایی بصورت یکباره وناگهانی نیست بلکه آرام وکند انجام می شود بگونه ای که نظامهای قدیم در کنار نظامهای جدید رفته رفته کارایی خود را ازدست داده وجایگزین می شوند اما در این رهگذر قطعا اتفاق می افتاد که چندین سطح طبقه با یکدیگر همزیستی می نمایند. به همین جهت در کنار طبقات اصلی طبقات فرعی وجود دارند که یا در حال روئیدن هستند مانند بورژوازی در جوامع فئودالی ویادر حال از بین رفتن مانند فئودالها ویا دهقانان در جامعه صنعتی. در هر صورت مارکسیسم هیچگاه وضعیت روشنی از طبقات مزبور ارائه نکرده است.

 


[1] -قاضی، ابوالفضل ،جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه تهران – 1349-ص 225

[2] -همان –ص 226

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مفهوم مارکسیستی طبقه

مقاله در مورد مارکسیستی

اختصاصی از اینو دیدی مقاله در مورد مارکسیستی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد مارکسیستی


مقاله در مورد مارکسیستی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:54

 

  

 فهرست مطالب

 

 

بخش اول: مفهوم مارکسیستی طبقه

 

2- سایر مفاهیم طبقه

 

الف) تعریف طبقه براساس سطح زندگی

 

ب)تعریف طبقه براساس نوع زندگی

 

ج) تعریف طبقه براساس حیثیت

 

بخش دوم:

 

  • مفهوم شناسی طبقه متوس
  • جایگاه طبقه متوسط در قشربندی جوامع نوین
  • ساختار طبقاتی ایران بعد از مشروطیت
  • ساختار طبقه متوسط قدیم

 

1-دیوانسالاران

 

2-روحانیون

 

3-بازاریان

 

-انتقال قدرت از قاجار به پهلوی وطبقه متوسط جدید

 

-رشد طبقه متوسط جدید

 

-نظریه هایی درباره طبقه متوسط در ایران

 

بخش سوم:

 

-ویژگی های طبقه متوسط


بسمه تعالی

 

در ساختار قشربندی اجتماعی نظرات متعددی پیرامون طبقه وجود دارد که با دقت در این نظریات می توان آن را به دو نوع کلی تعریف تقسیم بندی نمود

 

  • مفهوم مارکسیستی طبقه

 

پیش از مارکس، بسیاری از اندیشمندان براین باور بودند که نابرابری های دسته های اجتماعی عامل اصلی تضادها وتعارضات سیاسی هستند.

 

براین اساس در یک مفهوم وسیع و با نگاه کلی تر به موضوع دسته های اجتماعی نابرابر همان طبقات اجتماعی بودند که بعدها مبارزات طبقاتی را عامل اصلی وتنها عامل تعارضات سیاسی معرفی نمود وهمین نظریه باعث شد تا مفهوم طبقه براساس نظریه مارکس شکل بگیرد.

 

اگر چه هیچ یک از آثار مارکس تعریف مشخصی از طبقه وجود ندارد و به طور مشخص مبارزه طبقاتی طبقه بورژوازی و ظلم آنان نسبت به طبقه کارگر را بیان می نماید لکن درون مایه این تئوری ها تعریفی از مفهوم طبقه براساس اندیشه های مارکس را به دست می دهد.

 

فرهنگ کوچک فلسفی وی در چاپ 1955 به تعریفی از لنین در یک جزوه سال 1919 با عنوان (ابتکار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره می نماید:

 

«طبقات به گروههای وسیع انسانی اطلاق می شود که برحسب مکانی که در یک نظام تاریخی معین در تولید اجتماعی اشغال کرده اند برحسب ارتباط آنها با وسایل تولید اجتماعی اشغال کرده اند بر حسب ارتباط آنها با وسایل تولید (که غالبا به وسیله قانون تبثبت و پایدار شده ) براساس نقش که درسازمانی اجتماعی کار !! ولذا به واسطه وسائل کسب ثروت های اجتماعی وعظمتناشی از آن چهره مشخصی یافته اند. طبقات گروه های انسانی هستند که یکی از آنها می تواند کار آن دیگری را به سبب اختلاف مکانی در یک نظام مشخص اقتصاد اجتماعی اشغال کرده است تملیک کند[1].

 

البته با دقت در تعریف فوق مشخص می گردد که تعریف جامعی نیست لکن براساس اندیشه های مارکس برداشت خوبی انجام شده و تعریفی نسبتا منطبق با اندیشه وی ارائه داده است.

 

براساس نظریه مارکس طبقات براساس وضعیتشان نسبت به وسایل تولید تعریفی می شوند فرهنگ کوچک فلسفی وی در چاپ 1955 به تعریفی از لنین در یک جزوه سال 1919 با عنوان (ابتکار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره می نماید: «طبقات به گروههای وسیع انسانی اطلاق می شود که بر حسب مکانی که در یک نظام تاریخی معین در تولید اجتماعی اشغال کرده اند برحسب ارتباط آنها با وسایل تولید ( که غالبا به وسیله قانون تثبیت وپایدار شده) براساس نقشی که در سازمان اجتماعی کار!! و لذا به واسطه وسائل کسب ثروت های اجتماعی و عظمت ناشی از آن چهره مشخصی یافته اند. طبقات گروه های انسانی هستند که یکی از آنها میتواند کار آن دیگری را به سبب اختلاف مکانی در یک نظام مشخص اقتصاد اجتماعی اشغال کرده است تملیک کند

 

اگر چه وسایل تولید در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شده و این تغییرات منشا اثر در روابط اجتماعی گردیده است. به عقیده مارکس روابط اجتماعی به گونه ای بسیار نزدیک با نیروهای تولید وابستگی دارند انسانها با به دست آوردن نیروهای جدید تولیدی شیوه تولید ونحوه تحصیل معاش خود را تغییر می دهند و کلیه روابط اجتماعی خود را دگرگون می سازد. آسیاب دستی جامعه ای با تیولداران وآسیاب بخاری جامعه ای با سرمایه داری صنعتی به دست می دهد[2] (کارل مارکس،فقر فلسفه 1847) لذا به نظر می رسد تمایز طبقات زائیده قرار گرفتن نیروهای تولیدی در ارتباط با نوعی از روابط اجتماعی است.مارکس گرایان معتقدند که انسان در آغاز دارای نوعی کمونسیم ابتدایی بوده که هم وسایل واموال جنبه مالکیت دسته جمعی داشته است واساسا مالکیت خصوصی وجود نداشته اس تو به همین خاطر طبقات اجتماعی نیز نبوده است. اما با ایجاد اولین فنون کشاورزی مالکیت خصوصی ابزار تولید شکل گرفت و از آن پس با توسعه تقسیم اجتماعی کار ومالکیت خصوصی وسایل تولیدی طبقات اجتماعی نیز بروز وظهور پیدا کرد.

 


 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد مارکسیستی