دیدگاه های رئالیسم در مورد معرفت شناسی، ارزش شناسی و مابعدالطبیعه
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 5
بخشی از متن
مثال دیگری به روشن کردن راهبرد معرفت شناسی رئالیستی کمک میکند. ما در فعالیتهای خویش با انسانهای دیگر برخورد میکنیم. بعضی از این مردم سفید پوست، برخی سیاه، و بعضی دیگر سرخ پوست یا زرد پوست اند، از نظر قد و وزن با هم متفاوت اند؛ به زبانهای مختلف سخن میگویند، به قومیتهای مختلف تعلق دارند که ممکن است چینی، روسی، انگلیسی، نیجریایی، مکزیکی یا از ملیتهای متنوع دیگر باشند.
اما در ورای تفاوتهای مربوط به اندازه، وزن، قد، ریشه قومی و ملیت چیزی وجود دارد، چیستی[1] یا ماهیتی که بین همه انسانها مشترک است. طبیعت انسانی مشترکی همه آنها را به عنوان اعضای طبقه [نوع] انسان اندیشمند[2] و نه اعضای طبقات اشیاء دیگر معرفی میکند. انسان، با اسب، درخت، خانه و سنگ تفاوت دارد. گروههای مختلف انسان در اموری سهیم اند که بین همه آنها مشترک است.
این مشترکات چیزی را تشکیل میدهند که انسانها را از سایر اشیاء متمایز میکند. این همان فصل ممیز یا خصیصه ویژه آنهاست.
ارزش شناسی رئالیستی:
ارزش شناسی رئالیستی نظریه ای عینی مبتنی بر این باور است که ماهیت ارزشی اشیاء را میتوان از طریق شناخت حدس زد. ارزش یک فعل در شیء یا در روابط بین اشیاء نهفته است به نحوی که بتوان آن را شناخت، مورد قضاوت قرار داد یا برآورد کرد. در تقابل با طرفداران نظریه های عاطفی[3] ارزش شناسی که به احساسات درونی تکیه میکنند، رئالیستها معتقدند که افعال و ارزش گذاریهای ما را میتوان بر مبنای معیارهای عینی مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد.
معرفت در زمینه های مختلف مخصوصاً دربار] ماهیت انسان در وحدت دادن شخصیت تأثیر فراوان دارد.
دیدگاه های رئالیسم در مورد معرفت شناسی، ارزش شناسی و مابعدالطبیعه