دانلود تحقیق کامل و آماده درس انقلاب اسلامی با موضوع انقلاب اسلامی، بستر توحید در قرن حاضر
فهرست مطالب:
مقدمه
ظهور توحید محمدی در قرن چهاردهم
راز نابودی جبّاران
طرفدارانِ نادان و دشمنان احمق
جایگاه تاریخی امامخمینی«رضواناللهتعالیعلیه»
سری که حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» با خود داشت
انقلاب اسلامی و مرگاندیشی
تفاوت انقلاب اسلامی با انقلاب مشروطه
انقلاب اسلامی سیری به سوی حاکمیت مهدی(عج)
مقدمه:
در راستای جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و نقش آن در حیات توحیدی دوران معاصر فراز هایی از خطبهی 182 نهجالبلاغه، رازها و رهنمودهایی را آشکار میکند که احساس کردم با تأمل در این فرازها بتوانیم معنی زندگی توحیدی در ذیل نور انقلاب اسلامی را بشناسیم و با بزرگدانستن انقلاب اسلامی، خود و مردم زمانهی خود را از ظلمات فرهنگ مدرنیته برهانیم.
حضرت مولیالموحدین(ع) میفرمایند:
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَی اللَّهِ الَّذِی أَلْبَسَکُمُ الرِّیَاشَ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمُ الْمَعَاشَ فَلَوْ أَنَّ أَحَداً یَجِدُ إِلَی الْبَقَاءِ سُلَّماً أَوْ لِدَفْعِ الْمَوْتِ سَبِیلًا لَکَانَ ذَلِکَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ(ع) الَّذِی سُخِّرَ لَهُ مُلْکُ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مَعَ النُّبُوَّةِ وَ عَظِیمِ الزُّلْفَةِ فَلَمَّا اسْتَوْفَی طُعْمَتَهُ وَ اسْتَکْمَلَ مُدَّتَهُ رَمَتْهُ قِسِیُّ الْفَنَاءِ بِنِبَالِ الْمَوْتِ وَ أَصْبَحَتِ الدِّیَارُ مِنْهُ خَالِیَةً وَ الْمَسَاکِنُ مُعَطَّلَةً وَ وَرِثَهَا قَوْمٌ آخَرُونَ وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً»؛
بندگان خدا! شما را سفارش میکنم به تقوی از پروردگاری که بر تن شما جامهها پوشاند، و اسباب زندگیتان را آماده گرداند. پس اگر کسی در این دنیا راهی به زندگانی جاودان مییافت و یا میتوانست مرگ را از خود دفع کند، او سلیمان پسر داود میبود، که با پیامبری و منزلت بزرگ که به او رسید پادشاهی جن و آدمی وی را مسخّر گردید، ولی چون آنچه روزی او بود خورد و مدّتی را که باید بماند به پایان برد، کمانهای مرگ تیرهای نیستی بر او باراند، و خانهها از او تهی ماند. مسکنها خالی گردیدند، و مردمی دیگر آنها را به ارث بردند- و در آن آرمیدند- و همانا روزگاران گذشته برای شما پند است.
بحث ما در این موضوع است که آن بانک بلندی که در قرن 14 هجری در زیر این آسمان بلند شد و همه را به توحید دعوت کرد، و ملت ما را در جرگهی لبیکگویان به آن بانک وارد نمود، چه بود و آن دعوت ریشه در کجا دارد و به کجا رهسپار است؟ امیرالمومنین(ع) میفرمایند: اگر قرار بود شخصی ماندنی در عالم باشد، ماندنیتر از سلیمان(ع) چه کسی؟ حتی سلیمان با آنهمه امکانات مادی و معنوی بالأخره بنا است از این دنیا برود. هرکس در این دنیاست باید بداند که رفتنی است، چون آنچه ماندنی است حضرت حق است و لاغیر. خداوند همواره فرصت میدهد تا جریانی ظهور کند، ولی به کسی اجازهی بقاء نمیدهد، چون بقاء مخصوص ذات احدی خودش است. اگر با تمام وجود این نکته را فهمیدیم - که فهم آن بسیار کار میبرد- معنای بودنِ ما در این دنیا معنای خاصی به خود میگیرد و جهتگیریهایمان در زندگی دنیایی نتیجهبخش میشود. در آن صورت است که معنی بودنمان را در بستر حضور توحیدی میفهمیم، و اینکه چه کار کنیم و چه کار نکنیم، درست در جای خود قرار خواهد گرفت.
عمده آن است که به خود بفهمانیم، اولاً: بودن از آن حق است. ثانیاً: بودنِ موقتِ ما در این دنیا برای خودش یک برنامهی حساب شده است. ثالثاً: در این بودنِ موقت اگر انسان، بودن در این دنیا را ذاتی خود ندانست و بودن ذاتی را برای حق گذاشت، میفهمد در فرصت زندگی دنیایی مأموریتی دارد که با انجام آن باید خود را در بستری توحیدی وارد کند و در این راستا همهی وجود او در حالت بندگی خدا قرار گیرد. این؛ همهی مقصد انسان است، چون در ذات خود «عین ربط» به حق است، حال اگر از طریق بندگی خدا، در عقیده و عمل، عین توجه به حق شد، در عین این که به اقتضای ذات خود عمل کرده، نهایت بهرهمندی از فیض خداوند را نصیب خود میکند.
حضرت میفرمایند: «أَیْنَ الْعَمَالِقَةُ وَ أَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ أَیْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَ أَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ» کجایند عمالقه و فرزندان عمالقه، کجایند فراعنه و فرزندان فراعنه.
مشکل عمالقه و فراعنه این بود که فکر میکردند وجود و بودشان از خودشان است و خودشان میتوانند ماندنشان در دنیا را مدیریت کنند. آنچه مانع میشود که انسان درست فکر کند غفلت از بودن موقت خود و مرگی است که در پی آن میآید. در حالی که مرگ؛ جدّیترین بُعد از شخصیت دنیایی انسان است، همچنانکه بقاء؛ حقیقیترین بُعد از ابعاد ربالعالمین است. وقتی پروردگار ما بودن محض است، پس غیر پروردگار نمیتواند بودنی مستقل داشته باشد.
اینکه میگویند بسیار کماند کسانی که مرگ را بفهمند، به این معنا نیست که کسی نداند میمیرد، احمقترین آدمها هم میدانند که میمیرند، آنچه نیاز به فهم عمیق دارد این است که اگر کسی فهمید فقط توحید و یگانگی حق و حضور مطلق حق در همهی ابعاد عالم جریان دارد، و حق است که اجازه میدهد هرکسی چه موقع و چقدر بماند، نوع نگاه چنین کسی به بودنش، نگاهی حقیقی میشود و مرگ را میفهمد، این آدم اصلاً برای خودش ماندنی قائل نیست، دائم متوجه جنبهی عدمی خودش میباشد و چشمش به آنچه هست، به همانطوری که هست، باز میشود...
نـوع فایـل : Word
تعداد صفحات : 28
حجم فایل : 54 کیلوبایت
تحقیق آماده انقلاب اسلامی، بستر توحید در قرن حاضر