نظریه اسلام در مدیریت منابع انسانى
21صفحه
نظریه رشد و مدیریت رحمانى
مدیریت منابع انسانى، که شرح آن رفت، جایگاه مهمى در مکاتب مدیریتى کسب کرده است. در این مدیریت، آنچه باید اداره شود، انسانها هستند که رکن اصلى هر سازمان به شمار مى روند. نظریه اسلام در این باره، «نظریه رشد» است که شامل انسان و مواد، هر دو مىشود؛ یعنى رشد انسانى و سازمانى را با هم در نظر مىگیرد. این نظریه را نخستین بار، استاد شهید مطهرى در بیش از یک دهه پیش از انقلاب، در دو سخنرانى و مقاله «مدیریت و رهبرى» و «رشد» عرضه کرد و با این کار، پیشقراول بحث مدیریت اسلامى و عرضه کننده نظریه اسلامى براى آن شد.
نخست خلاصهاى از نظریه «رشد» استاد شهید را مىآوریم و سپس به استحصال نتایج و قواعدى از آن مىپردازیم.
نظریه دوم، که از قرآن کریم و معارف توحیدى استنباط مىشود،«مدیریت رحمانى» یا «مدیریت رحیمانه» است که شرح مدیریت خداوند تبارک و تعالى بر انسان و جهان است که مدیریتپژوهان اسلامى در روند تکاملى مباحث ادارى اسلام، به آن رسیدهاند و ما با تعریف و تعمیق و گسترش آن، شاهد کشف یک مکتب مدیریتى وحیانى و فطرى خواهیم بود. این دو نظریه، به کمک هم، مدیریت اسلامى را معرفى مىکنند. هر دو نظریه، به اجمال در این تحقیق بررسى خواهند شد.
- نظریه رشد در مدیریت اسلامى
اگر بخواهیم براى رهبرى و مدیریت، با همه گسترش و شمولى که یافته است، مرادفى در مصطلحات اسلامى پیدا کنیم، باید بگوییم که ارشاد و رشد یا هدایت و رشد، قدرت رهبرى، همانا قدرت بر هدایت و ارشاد است. در اصطلاحات اسلامى، قدرت مدیریت، همان است که در اصطلاح فقه اسلامى، «رشد» نامیده شده است.
«رشد» در اصطلاحات عرفى و معمولى، کیفیتى جسمى و صفتى براى اندام است. قامتها و اندامها در اصطلاح و زبان فارسى امروزى، متصف به صفت رشد مىشوند؛ ولى در اصطلاح فقه اسلامى، کیفیتى روحى، یعنى نوعى بلوغ است، در مقابل بلوغ جنسى. از این رو، گفته مىشود که کودک پس از بلوغ جسمى، باید بلوغ روحى نیز پیدا کند تا بتوان اموال او را در اختیارش گذاشت
دانلودمقاله درباره نظریه اسلام در مدیریت منابع انسانى