اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اینو دیدی

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله برگزیده ای از تاریخ پیامبر اسلامی

اختصاصی از اینو دیدی مقاله برگزیده ای از تاریخ پیامبر اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله برگزیده ای از تاریخ پیامبر اسلامی


مقاله برگزیده ای از تاریخ پیامبر اسلامی


نوشته اند که شماره مسلمانان در جنگ تبوک به سى هزار نفر رسید و ده هزار اسب و دوازده هزار شتر داشتند, برخى هم عده مسلمانان را چهل هزار و بعضى دیگر هفتادهزار گفته اند.

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 30صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله برگزیده ای از تاریخ پیامبر اسلامی

پاورپوینت پروژه معماری اسلامی (بادگیر ها )

اختصاصی از اینو دیدی پاورپوینت پروژه معماری اسلامی (بادگیر ها ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت پروژه معماری اسلامی (بادگیر ها )


پاورپوینت پروژه معماری اسلامی (بادگیر ها )

دانلود پاورپوینت پروژه  کامل و جامع معماری اسلامی (بادگیرها ) 30 اسلاید با  ذکر منابع

بادگیر

ایرانیان که در خاستگاه و خانمان نخستین خود چشمه سارهای پاک و رودهای تیز و هوای خوش و کشتزارهای زیبا داشتند ، چون به ایرانشهر رسیدند رخت افکندند و کوشیدند تا هر چه را در خاستگاه خود داشتند ، در میهن تازه خود نیز پدید آورند.


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت پروژه معماری اسلامی (بادگیر ها )

پایاننامه-سنجش میزان رضایتمندی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی از تحصیل و عوامل موثر بر آن(175صفحه)

اختصاصی از اینو دیدی پایاننامه-سنجش میزان رضایتمندی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی از تحصیل و عوامل موثر بر آن(175صفحه) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فهرست مطالب

 

فصل اول 1

کلیات پژوهش 1

1/1 مقدمه: 2

2/1 طرح مساله: 3

3/1 اهمیت و ضرورت تحقیق 5

4/1 اهداف تحقیق 7

فصل دوم 8

مبانی نظری تحقیق 8

1/2 تعریف رضایت از دیدگاه صاحبنظران جامعه شناسی 9

2/2- پیشینه تحقیق 11

ا1/ 2/2 -بیشینه پژوهش های داخلی 12

2/ 2/2- نقد و بررسی پیشینه های داخلی 27

3/2/2- پیشینیه پژوهش های خارجی: 27

4/ 2/2 نقد وبررسی پیشینه‌های خارجی 39

3/2 مبانی نظری تحقیق 40

1/ 3/2  نظریه تسری(spill over theory) 41

2/ 3/2  نظریه هدف گذاری «ادوین لاک» E.A.lock 42

3/ 3/2 نظریه مبادله 43

4/3/2 نظریه نیازها 45

4/2 چهارچوب نظری تحقیق 48

5/2 مدل تئوریکی تحقیق: 50

فصل سوم 51

روش تحقیق 51

3/1 مقدمه 52

2/3روش تحقیق: 53

1/2/3: پرسش آغازی: 54

2/2/3 مطالعات مقدماتی و اکتشافی: 54

3/2/3 طرح نظری مسئله تحقیق: 55

4/2/3 ساخت و ارائه مدل تئوریک: 57

5/2/3 تبدل نظریه ها به فرضیه ها: 57

6/2/3 تعریف عملیاتی متغیرها و یافتن معرفهای مناسب برای سنجش آنها: 59

7/2/3 تهیه پرسشنامه برای سنجش متغیرها 61

8/2/3 آزمون مقدماتی 66

3/3 جامعه آماری 67

1 /3/3حجم نمونه: 67

فصل چهارم 71

یافته‌های پژوهش 71

*تحلیل جداول توزیع فراوانی 72

جدول و نمودار 1-4 : توزیع پاسخگویان برحسب جنس  73

جدول و نمودار 2-4: توزیع پاسخگویان برحسب مقطع تحصیلی  74

جدول و نمودار 3-4: توزیع پاسخگویان برحسب وضعیت شغلی   75

جدول و نمودار 4-4: توزیع پاسخگویان برحسب وضعیت تاهل   76

جدول و نمودار 5-4: توزیع پاسخگویان برحسب شهر محل سکونت ........................................ 77

جدول و نمودار 6-4: توزیع پاسخگویان برحسب تحصیلات مادر  78

جدول و نمودار 7-4: توزیع پاسخگویان برحسب شغل مادر 79

جدول و نمودار 8-4: توزیع پاسخگویان برحسب تحصیلات پدر   80

جدول و نمودار 9-4: توزیع پاسخگویان برحسب شغل پدر  81

جدول و نمودار 10-4: توزیع پاسخگویان برحسب نوع مالکیت منزل.................................... 82

جدول و نمودار 11-4: توزیع پاسخگویان برحسب سن   83

جدول و نمودار 12-4: توزیع پاسخگویان برحسب معدل 84

جدول و نمودار 13-4: توزیع پاسخگویان برحسب ترم  85

جدول و نمودار 14-4: توزیع پاسخگویان برحسب تعداد اعضای خانواده................................. 86

جدول و نمودار 15-4: توزیع پاسخگویان برحسب درآمد خانواده........................................ 87

*تحلیل جداول توزیع فراوانی و نمودار میانگین برای متغیر وابسته و متغیرهای مستقل مربوطه ......... 88

جدول و نمودار 16-4: مقایسه میانگین های معرف های شاخص تسلط به درس............................. 89

جدول و نمودار 17-4: مقایسه میانگین های معرف های شاخص مسئولیت پذیری90

جدول و نمودار 18-4: مقایسه میانگین های معرف های شاخص ایجاد انگیزه............................ 91

جدول و نمودار 19-4: مقایسه میانگین های معرف های شاخص مقررات آموزشی........................... 92

جدول و نمودار 20-4: مقایسه میانگین های معرف های شاخص رضایت از تحصیل

...................................... 93

جدول و نمودار 21-4: مقایسه میانگین های معرف های شاخص امیداوری به آینده شغلی.................. 95

جدول و نمودار 22-4: مقایسه میانگین های معرف های شاخص احترام به دانشجو........................ 96

جدول و نمودار 23-4: مقایسه میانگین های معرف های شاخص عدالت در سطح دانشگاه.................... 97

جدول و نمودار 24-4: مقایسه میانگین های معرف های شاخص رسیدن به هدف............................ 98

جدول و نمودار 25-4: مقایسه میانگین های معرف های شاخص رضایت از زندگی.......................... 99

*تحلیل رابطه متغییر وابسته «رضایت از تحصیل» با متغییرهای مستقل مربوطه 100

جدول  26-4 وابستگی بین دو متغیر رضایت از تحصیل و امیدواری به آینده شغلی.................. 101

جدول  27-4 وابستگی بین دو متغیر رضایت از تحصیل و احترام به دانشجو............................... 102

جدول  28-4 وابستگی بین دو متغیر رضایت از تحصیل و عدالت در سطح دانشگاه.......................... 103

جدول  29-4 وابستگی بین دو متغیر رضایت از تحصیل و رسیدن به هدف.................................. 104

جدول  30-4 وابستگی بین دو متغیر رضایت از تحصیل و رضایت از زندگی................................ 105

*تحلیل رابطه متغیر وابسته « رضایت از تحصیل » با متغیرهای زمینه‌ای دو مقوله‌ای 106

جدول 31-4 تحلیل واریانس یک طرفه بین دو متغیر رضایت از تحصیل و جنس............................. 107

جدول 32-4 تحلیل واریانس یک طرفه بین دو متغیر رضایت از تحصیل و مقطع تحصیلی..................... 108

جدول 33-4 تحلیل واریانس یک طرفه بین دو متغیر رضایت از تحصیل و وضعیت شغلی...................... 109

جدول 34-4 تحلیل واریانس یک طرفه بین دو متغیر رضایت از تحصیل و شهر محل سکونت .................. 110

تحلیل رابطه متغییر وابسته «رضایت از تحصیل» با متغییرهای زمینه‌ای چند مقوله‌ای 111

جدول 35-4 تحلیل واریانس دو طرفه بین دو متغیر رضایت از تحصیل و رشته تحصیلی .................... 112

جدول 36-4 تحلیل واریانس دو طرفه بین دو متغیر رضایت از تحصیل و وضعیت تاهل...................... 114

جدول 37-4 تحلیل واریانس دو طرفه بین دو متغیر رضایت از تحصیل و تحصیلات مادر..................... 115

جدول 38-4 تحلیل واریانس دو طرفه بین دو متغیر رضایت از تحصیل و شغل مادر........................ 116

جدول 39-4 تحلیل واریانس دو طرفه بین دو متغیر رضایت از تحصیل و تحصیلات پدر...................... 117

جدول 40-4 تحلیل واریانس دو طرفه بین دو متغیر رضایت از تحصیل و شغل پدر118

جدول 41-4 تحلیل واریانس دو طرفه بین دو متغیر رضایت از تحصیل و نوع مالکیت منزل................. 119

فصل پنجم 120

خلاصه و نتیجه گیری 120

منابع و ماخذ 128

پرسشنامه ............................... 130



دانلود با لینک مستقیم


پایاننامه-سنجش میزان رضایتمندی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی از تحصیل و عوامل موثر بر آن(175صفحه)

دانلود مقاله سازمان تبلیغات اسلامی

اختصاصی از اینو دیدی دانلود مقاله سازمان تبلیغات اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تشکیل هیئت‌های مؤتلفه‌ و تبلیغات اسلامی تحت نظر امام خمینی(ره)

امام، اولین بار پس از جریان انجمن‌های ایالتی و ولایتی، در یک دعوت عام ما را به قم دعوت کرد. دعوت به این شکل بود که در شبی که در یکی از جلسات درس تفسیر قرآن شرکت کرده بودیم، شخصی از قم به تهران آمده و پیامی از سوی مراجع و امام داشت. پیام این بود که: من از منزل مراجع، به‌ویژه حاج آقا روح‌الله خمینی می‌آیم. ایشان فرموده‌اند فاصله‌ی تهران تا قم کمتر از 5 ساعت وقت می‌خواهد و هزینه‌ی رفت و برگشت کمتر از 10 تومان است. چرا شما در شرایط استثنایی کنونی، تماستان با قم مرتب و منظم نیست؟

پس از ماجرای تصویب‌نامه‌ی لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال 1341، دو هیئت مذهبی از کسبه و تجار بازار تهران که از آغاز نهضت نوپای اسلامی به رهبری آیت‌الله خمینی در حوادث و وقایع آن حضور و فعالیت داشتند و ضرر جدایی را احساس کرده بودند، تصمیم گرفتند با یکدیگر ائتلاف کنند. سپس یکی دیگر از هیئت‌های فعال بازار را نیز مطلع و در ائتلاف خود سهیم کردند. آنها پس از ائتلاف، در یکی از ملاقات‌های مردمی با امام، ماجرای ائتلاف خود را به اطلاع وی رساندند و ایشان نیز ائتلافشان را تأیید کرد.

 

ائتلاف‌کنندگان که بعدها به «هیئت‌های مؤتلفه‌ی اسلامی‌» معروف شدند، هیئت مسجد امین‌الدوله، مسجد شیخ علی، و اصفهانی‌ها در بازار تهران بودند. هیأت مسجد امین‌الدوله، از کسبه و تجار بازار تهران و شاگردان آنها تشکیل می‌شد که به دلایل متفاوت، تحصیل علوم جدید را در مراحل ابتدایی رها کرده و در بازار تهران به کار پرداخته و شب‌ها پس از پایان کار، به تحصیل علوم دینی نزد شیخ حسین زاهد ومرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حق‌شناس در مسجد امین‌الدوله می‌پرداختند. در میان شاگردان این دو، عده‌ای مانند حبیب‌الله عسگراولادی، ابوالفضل توکلی بینا و حبیب‌الله شفیق با یکدیگر آشنا شدند و بعدها مهدی عراقی نیز به آنها پیوست.مهدی عراقی، در جمعیت فدائیان اسلام سابقه‌ی فعالیت داشت و تحت تعقیب قرار گرفته و به زندان نیز رفته بود و نیروهای امنیتی، او را به عنوان مبارزی فعال می‌شناختند.
این چهار تن، پس از سال 1333 که حوادث سیاسی، نیروهای مخلص را ناامید کرده بود، تصمیم گرفتند هیئتی مذهبی تأسیس کنند و به فعالیت فرهنگی- اجتماعی بپردازند. لذا به قرآن تفأل زدند و آیه‌ی« و الله یؤید بنصره من یشاء»(2) آمد و براساس آن خود را «هیأت مؤید» نام گذاشتند و تا سال 1339 به فعالیت پرداختند. طلوع نهضت اسلامی به رهبری آیت‌الله خمینی و دعوت از هیئت‌های مذهبی جهت ارتباط با وی، باعث ارتباط این هیئت با او شد. آنان در ایام فعالیت در مسجد امین‌الدوله و همچنین فعالیت اقتصادی در بازار، با هیئتی دیگر به نام «هیئت مسجد شیخ علی» به رهبری صادق امانی، از کسبه‌ی بازار تهران آشنا شده بودند. حاج صادق و یارانش از آغاز دهه‌ی بیست، در جامعه‌ی تعلیمات اسلامی به رهبری شیخ عباسعلی قرائتی سبزواری، معروف به اسلامی، و سپس با تأسیس گروه شیعیان در اواخر دهه‌ی بیست، به فعالیت مذهبی پرداختند. حاج صادق امانی، مسجد کوچکی را در بازار تهران به نام «مسجد شیخ علی»، پایگاه فعالیت و مبارزه ساخته بود. اعضای اصلی این هیئت، حاج صادق امانی، حاج حسین رحمانی، اسدالله لاجوردی و صادق اسلامی بودند که با حوادث سیاسی این دوران آشنا و در کنار حاج صادق به فعالیت در این پایگاه می‌پرداختند.

 

با طلوع نهضت اسلامی،این گروه نیز با آیت‌الله خمینی آشنا و به ارتباط با او ادامه داد. پس از مدتی فعالیت و آشنایی با هیئت مسجد امین‌الدوله، این دو گروه، تصمیم به ائتلاف گرفته و با گروه سومی که در بازار تهران به «هیئت اصفهانی‌ها» معروف و آنها نیز با آیت‌الله خمینی ارتباط داشتند، آشنا شدند و آنها را به ائتلاف با خود دعوت کردند. اعضای اصلی این هیئت، عزت‌الله خلیلی، مهدی بهادران، میرفندرسکی و علی حبیب‌اللهیان بودند. پس از جریان انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال 1341، امام فردی را از قم به تهران فرستاد تا مجامع و هیئت‌های دینی را به تماس مرتب و منظم با قم، ترغیب و دعوت نماید. پس از آن، در دعوتی عام، با سخنرانی در جمعشان، آنها را به رفتار رژیم در برابر قوانین اسلام متوجه ساخت. حبیب‌الله عسگراولادی که در این جمع حضور داشته است درباره‌ی آن می‌گوید:
«بعضی از برادران در این مرحله، زودتر از ما خدمت(امام خمینی) رسیده و خدماتی را آغاز کرده بودند. من‌جمله، همین تلگراف‌ها را چاپ و تکثیر می‌کردند. تعداد اندکی از برادرانمان از جمله شهید صادق امانی (و گروه او)، از قبل با امام رابطه داشتند و بیشتر اعلامیه‌ها و تلگرافات توسط ایشان به دست ما می‌رسید. امام، اولین بار پس از جریان انجمن‌های ایالتی و ولایتی، در یک دعوت عام ما را به قم دعوت کرد. دعوت به این شکل بود که در شبی که در یکی از جلسات درس تفسیر قرآن شرکت کرده بودیم، شخصی از قم به تهران آمده و پیامی از سوی مراجع و امام داشت. پیام این بود که: من از منزل مراجع، به‌ویژه حاج آقا روح‌الله خمینی می‌آیم. ایشان فرموده‌اند فاصله‌ی تهران تا قم کمتر از 5 ساعت وقت می‌خواهد و هزینه‌ی رفت و برگشت کمتر از 10 تومان است. چرا شما در شرایط استثنایی کنونی، تماستان با قم مرتب و منظم نیست؟ ممکن است شما مطالبی در تهران داشته باشید و ما از آن بی‌اطلاع باشیم و ممکن است ما در قم اطلاعاتی داشته باشیم که به دست شما نرسد. شخص حامل پیام گفت: «من باید این پیام را به بقیه‌ی مجامع و هیئت‌های دینی برسانم تا آنها هم مطلع شوند.»
شخص حامل پیام خداحافظی کرد و رفت. ولی من تا آخر جلسه هیچ نفهمیدم که چه گذشت. تمام ذهنم به دنبال این رفت که چرا از روزی که ایشان مبارزه را شروع کرده و ما هم گاه‌گاه به قم می‌رفتیم و وظایف محوله را انجام می‌دادیم، چرا پس از آن ارتباط منظمی را برقرار نکردیم. پس از تفسیر، با برادران قرار گذاشتیم در اولین جمعه، خدمت ایشان برسیم. در این سفر من از طرف برادران مأمور شدم که به نمایندگی از گروه خودمان مطالبی را خدمت امام عرض کنم. هنگامی که در حضور امام دهان باز کردم تا شروع به سخن نمایم، ناگهان نگاه ایشان به طرف من برگشت و من تمام مطالبی که در ذهنم بود و می‌خواستم عنوان کنم یک‌باره در اثر نگاه ایشان فراموش کردم و نتوانستم چیزی بگویم. پس از لحظه‌ای مکث که امام متوجه حالت من شده بود،
خودشان شروع به صحبت کردند و فرمودند: «گویا آقایان که از تهران تشریف آورده‌اید به دنبال دعوتی می‌باشد که از هیئت‌ها و گروه‌ها به عمل آمده است. فکر می‌کنم لازم باشد من هم سؤالات را مطرح کنم و این سؤالات را دقت کنید. اولین سؤال اینکه، مگر امر به معروف و نهی از منکر و جهاد جزو فروع دین نیست؟ چطور این فروع از فروع دین در رساله‌های علمیه وجود ندارد؟ دقت کنید این از چه زمانی برداشته شده؟ و چرا برداشته شده و چه کسانی برداشته‌اند؟» بعد فرمودند: «باید متوجه باشیم برای اجرای امر به معروف و نهی از منکر باید قدرت فرمان باشد، قدرت بازداشتن باشد. امر به معروف با خواهش به معروف، فرق دارد. نهی از منکر با خواهش به نهی از منکر تفاوت دارد. معنای واقعی امر به معروف و نهی از منکر این است که ملت اسلام، قدرتی پدید آورده باشد که این قدرت به معروف، فرمان دهد و با قدرت، از منکر، جلوگیری به عمل آورد.»
سپس فرمودند: «حالا که این توضیح را شنیدید، بروید و ببینید امر به معروف واقعی، به ضرر چه کسانی بوده و چه کسانی از آن ضرر می‌دیدند که ملت اسلام قدرت آمره و قدرت ناهیه داشته باشد. از همین‌جا می‌توانید بفهمید که چه دسیسه‌هایی به کار رفته که رساله‌های علمیه‌ی ما منهای این مسائل باشد.» در طول یک هفته چندین جلسه روی این سخنان بحث کردیم و سرانجام با این معیارها نتوانستیم گذشته‌هایمان را امضا کنیم. در صورتی‌که قبلاً از گذشته‌مان خیلی راضی بودیم. هفته‌ی بعد حدود بیست و هفت و هشت نفری خدمت ایشان رفتیم. باز در این جلسه، مسائلی پیش آمد. درس اوّل را در مسائل سیاسی‌ـ اجتماعی به ما گفتند. سومین جلسه‌ای که ما به خدمت امام رسیدیم درست در تاریخی بود که اسدالله علم (نخست‌وزیر) پس از یک مدت کوتاهی، که به تعبیر امام آزمایش‌هایشان تمام شد، مجدداً اعلام کرد که تصویب‌نامه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی به قوّت خودش باقی است و عمل می‌شود و در ضمن آن، یکی دو جریان که در قم و مشهد و دیگر شهرها به وجود آمده بود، کوبیده بودند و امام طی اعلامیه‌ای، از مسلمانان درخواست کمک نموده بودند که به اعلامیه‌‌ی استنصار معروف شد.»
در پاسخ به اعلامیه‌ی استنصار آیت‌الله خمینی‌، ابوالفضل توکلی‌بینا به همراه سید محمود محتشمی‌پور، کسبه‌ی بازار تهران را راضی کردند و به دیدار امام بردند. وی در این‌باره می‌گوید: «شاید اولین جرقه‌ای که جاذبه‌ی امام در تهران و شهرستان‌ها زد [و] مردم را بیشتر جذب کرد، اعلامیه‌ای به نام اعلامیه‌ی استنصار [بود]. اعلامیه‌ی فوق‌العاده‌ای بود. از مردم طلب استنصار شده بود. علما و فقهای موجود، به شاه، تلگراف زدند. شاه تلگراف (آنان) را به دولت احاله کرد. دولت، جواب همه را داد الاّ [جواب] امام را. دیدند امام لبه‌ی تیز کارد را روی شخص شاه [گذاشته]؛ [دیدند] که آن زبان، زبان اسلام و قوی و نیرومند است. متوحش شده بودند و پاسخی به ایشان ندادند. می‌خواستند ایشان را منزوی کنند. یادم هست که اعلامیه‌ی استنصار که آمد و در تهران و شهرستان‌ها توزیع شد، اکثراً، هر کس را که می‌دیدی، خصوصاً جوان‌ها، می‌گفتند فقیه و زعیمی که می‌تواند زعامت جامعه‌ی مسلمین را به عهده بگیرد، حاج آقا روح‌الله است.
بعد از آن اعلامیه‌ی استنصار، ما فکر کردیم حرکتی را انجام [بدهیم] خصوصاً بنده این را با آقای حاج سید محمود محتشمی‌پور که آن روزها او هم در بازار حضرتی بود، [در میان گذاشتم و] گفتم: «این اعلامیه را می‌بینی. این طلب استنصار از مردم است. باید حرکتی بکنیم که مردم را به سوی ایشان متوجه کنیم.» گفت: «پیشنهاد شما چیست؟» گفتم: «تجار و کسبه‌ی بازار حضرتی از موقعیت بالایی برخوردارند. ما همه‌ی اینها را به عنوان یک حرکت جمعی به قم ببریم.» ایشان گفت: «این [کار] پول می‌خواهد. خرج دارد.» گفتم: «خرجش را یک چیزی [از خودشان] می‌گیریم. یک چیزی هم [خودمان] می‌دهیم.» قبول کرد که نصف هزینه را ایشان بدهد. تعدادی ماشین اجاره کردیم و با تجار و کسبه‌ی آن منطقه نیز صحبت کردیم که نفری ده تومان از شما می‌گیریم. و شما را به دیدار علما در قم می‌بریم. نام‌نویسی کردند. چند ماشین بزرگ شد».(3)
قبل از این نیز، توکلی، زمینه‌ی آشنایی مهدی عراقی با امام را فراهم کرده بود. وی در این‌باره می‌گوید:
«اولین روزی که امام اعلامیه دادند، راجع به انجمن‌های ایالتی و ولایتی، برای اولین بار به شهید عراقی گفتم: «پنج شنبه شب می‌خواهم شما را ببرم بعضی آقایان را ملاقات کنی. آقای خمینی را ملاقات کنی.» وقتی ایشان را به قم بردم [در] همان منزل کوچکی که امام داشت، خدمت ایشان رفتیم. عده‌ای از تهران آمده بودند و درخواست می‌کردند که تکلیف ما چیست. امام می‌فرمودند که این رژیم، نیات پلیدی دارد و تا حالا اگر کاری نکرده به خاطر آن یکپارچگی مرجعیت آیت‌الله بروجردی بود و الان موقعیت را مناسب دیده و این طرح را می‌خواهد پیاده کند. بنا دارد الغای مذهب بکند. شما اوّل وظیفه‌‌‌تان این است که مردم را به مسائل روز و مسائلی که پیش آمده، آگاه بکنید. این مسئله، مسئله‌ی مبهمی بود. اولین چیزی که امام اشاره می‌کنند، همین مسئله‌ی آگاهی مردم است. از آنجا که به تهران آمدیم، مرحوم عراقی با آن همه یأسی که داشتند گفتند: «این همان چیزی است که می‌خواستیم».
حبیب‌الله عسگراولادی در این‌باره می‌گوید:
«حضرت امام استنصار که فرمودند، از هیئت‌های دیگر مستقیماً حرکت کرده بودند و با ایشان در ارتباط بودند. با فاصله‌ی کمی از اسلام‌شناسان برجسته‌ی همراه خودشان در استان‌ها و شهرستان‌ها هم همین کار را کرده بودند. در یک جمعه‌ای خدمت ایشان رفتیم. بنده و آقای شفیق [به عنوان] دو نماینده در جمع رسیدیم. وقتی فرمایشات ایشان تمام شد، اجازه گرفتیم بیرون بیاییم. امام فرمودند در آن اتاق بمانید. در آن اتاق رفتیم. دیدیم چند نفر از برادرانی که آنها را می‌شناسیم آنجا هستند. با فاصله‌ای چند نفر دیگر آمدند و امام تشریف آوردند. فرمودند: «آن‌جوری که من راجع به شما شناخت دارم، شما همه برای خدا کار می‌کنید. همه به قیامت معتقدید. همه به نبوت و امامت معتقدید. همه برای عظمت اسلام، همه برای عزت مسلمین کار می‌کنید. چرا پراکنده باشید؟ مجزا باشید؟ چرا با هم کار نکنید؟» و توصیه‌هایی فرمودند. امّا برای اغلب شنوندگان، مشکل بود که به هم اعتماد کنند. در ابتدا [به صورت] آزمایشی با هیئت‌های دیگر جلسه گذاشتیم. حدوداً شاید دوازده هیئت و بعداً این مجموعه به بیست و هفت، بیست و هشت هیئت رسید.
پس از اینکه کار را شروع کردیم، به فکر این افتادیم که با دوازده هیئت، یک شورای مرکزی تشکیل دهیم. و چهار نفر را در ارتباط با مرجع تقلیدمان نماینده کنیم. شهید عراقی، حاج ابوالفضل توکلی، حبیب‌الله شفیق و بنده. گفتیم ما الآن نمی‌توانیم حزب باشیم. باید ویژگی‌های یک حزب را بیابیم. بهتر است که اسم جبهه روی خودمان بگذاریم: «جبهه‌ی مسلمانان آزاده». اولین تجمعی که دور هم جمع شدیم با دوازده هیئت به نام «جبهه‌ی مسلمانان آزاده» [بود]. اولین اعلامیه‌ را صادر کردیم. بعد از مقداری فعالیت، قسمتی از یک اعلامیه‌ی امام را برداشته و به نام «جبهه‌ی مسلمانان آزاده» موضع‌گیری کردیم. [پس از آن] دیدیم اعلامیه‌ی جبهه‌ی مسلمانان آزاده‌ی شعبه‌ی تجریش منتشر شد. در صورتی که ما چنین چیزی نداشتیم.
اعلامیه‌ی جبهه‌ی مسلمانان آزاده‌ی شعبه‌ی سی‌متری و چند جبهه‌ی مسلمانان آزاده، بدون اینکه با ما ارتباط داشته باشند، همین اعلامیه‌ی [ما را] برداشتند تکثیر کردند. تعدادی از مجموعه‌ی اینها را از یک هیئت و مسجد دستگیر [کردند] و بردند. اینها در مدتی که در بازداشت بودند تا بازجویی شوند، یکدیگر را شناختند که جبهه‌ی مسلمانان تجریش چه کسانی هستند، جبهه‌ی مسلمانان سی‌متری چه کسانی هستند. اینها به بیست و هفت و بیست و هشت و بیست و نه هیئت به نام جبهه‌ی مسلمانان آزاده رسیدند و مورد تأیید امام هم بودند. یک روز ما چهار نفر (عسگری، توکلی، شفیق، عراقی) دیدن حضرت امام رفتیم. حضرت امام پس از اینکه صحبت عمومی تمام شد، فرمودند آن اتاق بمانیم. در آن اتاق رفتیم. متوجه شدیم که از سه گروه دیگر برادران، آنجا هستند و امام تشریف آوردند و فرمودند: «همین‌طور که جلوتر به شما گفتم، این‌بار هم می‌گویم شما با هم کار کنید.»

 

از این سه گروه، یک گروهش که در این ائتلاف قرار گرفت، نیامد. حضرت امام فرمودند با هم کار کنید و ما آمدیم سه گروه دور هم نشستیم و توانستیم یک شورای دوازده نفری تشکیل بدهیم و به حضرت امام هم اعلام کنیم که چهار نفر از دوازده نفر، رابط با شما هستند که بنده و شهید عراقی، توکلی و شفیق، رابط این ائتلاف اسلامی در بین هیئت‌ها با امام شدیم. در اینجا، دیگر، هیئت‌های مؤتلفه‌ی اسلامی شدیم ولی هیچ نام‌گذاری برای خودمان نکردیم، تا روز سیزده آبان که بین ما اختلاف افتاد. در این شرایط نمایندگان حضرت امام از روحانیت در درون مؤتلفه‌ی اسلامی مشخص شد. مؤتله در موضعی قرار گرفت که لازمه‌ی آن یک اساسنامه بود و همین بزرگان توسط شهید باهنر، این اساسنامه را فراهم کردند. برای اینکه نیاز داخلی حوزه‌ها را از نظر معارف برآورده کنیم، استدعا کردیم بحث «انسان و سرنوشت»، که شهید مطهری فرموده بودند، جزوه شود و توسط شهید باهنر تدریس شود».(4)

 

پس از تأکید امام به همکاری هیئت‌های ائتلافی، آنها در مدت یک ماه جلساتی تشکیل دادند و طرح اولیه‌ی تشکیلات خود را تهیه کردند. ابوالفضل توکلی‌بینا که در ملاقات با امام حضور داشته است در این‌باره می‌گوید:

 

«قبل از تبعید امام در سال 1343، یک شب امام از ما دعوت کردند، از بنده و آقای عسگراولادی و آقای عراقی. رفتیم قم. گاهی کارهایی داشتند؛ اطلاع می‌دادند. وقتی که شب به قم رفتیم، دیدیم دوستان دیگر هم هستند. دو گروه دیگر هم که مبارزه می‌کردند آنها هم حضور داشتند. گروه مسجد شیخ علی و بچه‌های پل سیمان (اصفهانی‌ها). بعد امام رو کردند و فرمودند: «این عجیب نیست که سه گروه مسلمان دارای یک هدف جدا از هم کار کنند؟ شما مؤمن هستید، دارای یک هدف هستید، بروید یکی بشوید، با هم باشید.» آمدیم نزدیک به یک ماهی جلسه تشکیل دادیم. نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که از هر گروهی چهار نفر انتخاب شود که شورای مرکزی دوازده نفره از سه گروه تشکیل شود و ائتلاف کنیم». شورای مرکزی تشکیل و چگونگی عضوگیری و فعالیت اعضا مشخص شد.
حبیب‌الله شفیق از اعضای شورای مرکزی در این‌باره می‌گوید:
«از گروه ما [مسجد امین‌الدوله]: آقای عسگراولادی، توکلی‌ بینا، مهدی عراقی، بنده. مسجد شیخ علی: صادق امانی، صادق اسلامی، اسدالله لاجوردی، حسین رحمانی. اصفهانی‌ها: میر‌محمّد‌‌ صادقی، میرفندرسکی، بهادران، عزت‌الله خلیلی. بعد بناشد که این شورای مرکزی، هیئت‌های ده نفره داشته باشند که بعد رابطین آنها یک مرکزیت داشته باشند. ده نفر که می‌شدند، هیئت رابطین را تشکیل می‌دادند. آن وقت از رابطین یک نفر رابط با شورای مرکزی بود. ما در آن موقع در مناطق مختلف تهران تعداد زیادی جلسات داشتیم که این جلسات، جلسات ده نفره [نام داشتند]. دوستانی که با هم آشنا بودند، دور هم جمع می‌شدند تا ده نفر می‌شدند و اینها از بین خودشان یک رابط داشتند؛ یا یک رابط از قبل تشکیل می‌شد و این ده نفر را تشکیل می‌داد. بعد، جلسات هفتگی داشتند. ارتباط اینها با رابطشان بود که مسائلی را که باید از بالا، یعنی از نظر تشکیلاتی به اینها برسد، اطلاع می‌دادند و همچنین اطلاعاتی را که در جامعه بود و به وسیله‌ی ده نفر جمع‌آوری می‌شد، در آن جلسه گفته می‌شد، رابط می‌گرفت و به بخش بالاتر از خودش ارجاع می‌داد. دوباره [وقتی که تعداد] رابطین به ده تا می‌رسید، [یک جلسه‌ی ده نفره] تشکیل می‌دادند.
هر جلسه، ده نفر، که نتیجتاً مجموع آن به صد نفر می‌رسید، دوباره یک نفر انتخاب می‌شد؛ می‌رفت در جلسه‌ی رابطین دیگر که رابط بالاتر باشد. نتیجتاً اینها به شکل ده نفر، ده نفر [بودند]. همه‌ی تشکیلات ده نفره بود و حتی آن رابطین هم ده نفر [بودند] و نهایتاً می‌رسید به شورای مرکزی که دوازده نفر بودند و ارتباطات منظم هفتگی تشکیل می‌شد.
مرکزیت این جلسات، مرکز تهران‌، بازار بود و محدوده‌ی بازار و کوچه‌ی غریبان و گذر لوطی صالح و پامنار و امامزاده یحیی. بخش شرق تهران‌: خیابان خراسان و شهباز (هفده شهریور کنونی) و میدان خراسان، میدان فوزیه (امام حسین)، میدان ثریا و خیابان‌های اطراف. بخش جنوب تهران‌: خیابان ری. غرب تهران: امیریه، سلسبیل. یعنی نهایتاً همه‌ی مناطق تهران را شامل می‌شد. تشکیلات مؤتلفه به این صورت شکل گرفت و تا زمان ترور حسنعلی منصور به پیش رفت».
شورای مرکزی در رأس سازمان بود و سازمان مالی و سازمان تبلیغات و انتشارات زیر نظر آن فعالیت می‌کرد. وظیفه‌ی سازمان مالی، جمع آوری کمک‌های مالی از دوستان و آشنایان بود. رابطی نیز برای ارتباط با مراجع قم تعیین شده بود که اخبار مجالس تهران را به اطلاع آنها رسانیده و مسائل شرعی را سؤال می‌کرد. صادق اسلامی درباره‌ی چگونگی فعالیت آنها می‌گوید: «قرار بر این شد که از هر هیئتی دو نفر در سازمان مرکزی و یک نفر در سازمان مالی و یک نفر در سازمان تبلیغات و انتشارات شرکت کند و هر دسته کوشش کند از کمک‌های مالی دوستان [و] آشنایان خود استفاده کند؛ وظیفه‌ی خود بداند هر گونه خدمت لازم را انجام دهد. این هیئت که البته تازه تأسیس شده [بود] و کارهای مقدماتی خود را نجام می‌داد، برای اجرای مواد مرامنامه‌ی خود، که اولین و مهم‌ترین ماده‌ی آن بهتر شناختن اسلام بوده است، اولین اقدام خویشتن را در اصلاح عقیده به اصول دین اسلام برداشت و شاید حدود یک سال پیش [1342] این هیئت تشکیل گردید.

 

بنده، آقای مدرسی، لاجوردی، عراقی، صادق امانی، میرفندرسکی، خلیلی، بهادران، شفیق، عسگراولادی‌، توکلی، عراقی، رحمانی و حبیب‌اللهیان در جلسات اولیه شرکت داشتیم. وجوه دریافتی، توسط آقای رحمانی، حبیب‌اللهیان و شفیق نزد آقای شفیق جمع‌آوری می‌شد. در حقیقت هر سه نفر وصول می‌کردند. ولی صندوقدار آقای شفیق بوده است و مخارج پس از تصویب دوازده نفر توسط آقای شفیق پرداخت می‌شد. برای ارتباط با قم، شخص معینی نبود و داوطلبانه انجام می‌شد؛ ولی معمولاً بیشتر آقای عسگراولادی ارتباط داشته‌اند و مراجعات هم معمولاً برای کسب اجازه یا تکلیف بود که به آقایان مراجع قم، حضرت آیت‌الله خمینی، شریعتمداری، و نجفی [و] گلپایگانی مراجعه [می‌شد] و مطلب آنها فقط مطالب شرعی بود و احیاناً اخبار مجالس تهران و کیفیت آن به اطلاع آقایان مراجع مذکور می‌رسید. معمولاً نماینده‌ای که به قم می‌رفت و اغلب آقای عسگراولادی بود، اعلامیه‌ی چاپ شده را هم با خود می‌آورد و البته ابتدا با آقای خمینی تماس می‌گرفت (نه همیشه) و بعد آقای شریعتمداری و بعد آقای نجفی و بعد گلپایگانی».
پس از قتل حسنعلی منصور (نخست‌وزیر) در بهمن 1343، که اعضای شورای مرکزی مؤتلفه‌ی اسلامی دستگیر شدند، برای اولین بار، بازجوهای ساواک از آنها خواستند، نمودار تشکیلاتی هیئت‌های مؤتلفه‌ی اسلامی را رسم کنند. صادق اسلامی در بازجویی 13 اسفند 1343 خود، در پاسخ به سؤال بازجو که از وی خواست، «نمودار کامل هیئت‌های مؤتلفه‌ی اسلامی و اسامی افراد هر گروه را به طور کامل بنویسید نموداری رسم کرد که در آن:
1- حبیب‌اللهیان، خلیلی، بهادران، میرفندرسکی؛
2- شفیق، توکلی، عراقی، عسگری؛
3- مدرسی، لاجوردی، اسلامی، صادق امانی؛
4- رحمانی، عبدالله مهدیان، رضا خاکسار، جعفر، هیئت مؤسسین مؤتلفه‌ی اسلامی بودند.

 

از میان آنها، سازمان مالی از رحمانی، حبیب‌اللهیان، شفیق، سازمان مرکزی تصمیمات از صادق امانی، اسدالله لاجوردی، عسگری، عراقی، میرفندرسکی و بهادران و سازمان تبلیغات، از اسلامی، خلیلی، توکلی، تشکیل می‌شد.
پس از مشخص شدن اعضای شورای مرکزی، تصمیم گرفته شد یک شورای روحانیت نیز در تشکیلات مؤتلفه ایجاد شود؛ لذا پس از مشورت با امام، قرار شد پنج تن از روحانیون را انتخاب و جهت تأیید به ایشان معرفی کنند.
حبیب‌الله عسگراولادی چگونگی تشکیل این شورا را این چنین روایت می‌کند:
«در شورای مرکزی هیئت‌های مؤتلفه‌ی اسلامی که دوازده نفر بودیم در این‌باره صحبت کردیم که خدمت امام عرض کنیم که ما نمی‌توانیم اتکایی که به شما داریم به پیوست مراجع دیگر در قم داشته باشیم. ما بیست و پنج نفر از علمای شناخته شده را در نظر می‌گیریم و پیشنهاد ما این است که از بین اینها شما یا ما، پنج نفر را انتخاب کنید. فرمودند: خودتان بروید انتخاب کنید و بیایید بگویید. ما آمدیم و از بین صد نفر، بیست و پنج نفر و از بین بیست و پنج نفر، آیت‌الله مطهری، آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله انواری، آقای مولایی و گلزاده‌ی غفوری را انتخاب کردیم و به خدمت ایشان رفتیم. ایشان راجع به سه تا صحبت کردند: «من به آقای بهشتی و آقای مطهری ارادت دارم. آقای انواری را هم می‌شناسم و قبول دارم. اگر به من دسترسی نداشتید، به این آقایان مراجعه کنید، اگر مطلبی را گفتند شما تردید نکنید و عمل کنید. امّا هرگاه به من دسترسی داشتید به خودم مراجعه کنید.» البته جلسات بیشتر پنج نفر بودند. چهار نفر از ما انتخاب شده بودیم که در جمع اینها می‌رفتیم... بیشتر دو تا می‌آمدند؛ آقای مطهری و بهشتی شرکت می‌کردند گاهی هم آقای انواری». پس از مشخص شدن شورای روحانیت، متن زیر به عنوان اساسنامه‌ی مؤتلفه توسط «شهید بهشتی نوشته» شد، و توسط شهید صادق اسلامی، آقای شفیق و شهید باهنر تنظیم و بعد تصویب شد.»(5)
اساسنامه:
«بسم‌الله ‌الرحمن ‌الرحیم اللهـم لک الحمد و إلیک الرجاء و منک التوفیق. صلّ اللهم علی رسولک الهـادی إلی سبیلک و الائمّـه الهداه من ولده و علی آله و اصحـابه اللهـم انّا نعتصـم بحبل ولیّک القائم المؤمّل و العدل المنتظـر الذی امرتنا بولایته و نصره. ما مردم مسلمان به حکم اعتقادی راسخ که نسبت به آئین مقدّس آسمانی اسلام داریم سلامت روحی و جسمی و سعادت مادی و معنوی خود و زن و فرزندان و جامعه و ملّت خود را در پیروی اسلام و عمل به تعالیم سعادت‌بخش آن می‌دانیم. ما و بسیاری از مردم دیگر به هدایت فطری خود این حقیقت اجمالاً دریافته‌ایم که آرامش درونی و آسایش فردی و امنیّت اجتماعی و ترقّی و تعالیم مادی و معنوی بشر، تنها از یک راه تأمین می‌شود، آن هم راه خداست. در این راه است که همه می‌دانند با اطمینان‌ِ خاطر قدم بگذارند، از هر نوع گذشت و فداکاری استقبال کنند و همیشه و در هر حال از نشاطی الهی که در پرتو فروغ ایمان، جسم و جان آنها حیاتی جاوید می‌بخشد، بهره‌مند شوند. این ایمان راسخ به راهی که به سوی خوشبختی انتخاب کرده‌ایم، ما را بر آن داشته که برای:

 

1- بهتر شناختن تعالیم حیات‌بخش اسلام و وظایف فردی و اجتماعی که هر فرد مسلمان به عهده دارد؛
2- بهتر شناساندن آن به دیگران؛
3- بهتر عمل کردن به آن؛
4- انتخاب کردن راهی روشن و عملی برای به وجود آوردن یک جامعه‌ی نمونه‌ی اسلامی که در عین پاکی، برّنده و متحرّک و فعّال باشد. به کمک هم بشتابیم و با تمرکز نیروهای علمی و فکری انسانی و مالی همه‌ی کسانی که در این هدف‌های مقدّس با ما شرکت دارند، قدم‌های سریع و مؤثری به سوی تحقق این آرزوهای خداپسندانه برداریم. هم‌اکنون بسیاری از افراد باایمان و جدی روشن، جلسات هفتگی دین دارند که دور هم جمع می‌شوند و قرآن می‌خوانند، به تعالیم قرآن آشنا می‌شوند، دعا می‌خوانند و به درگاه خدا راز و نیاز می‌کنند. برای اینکه این جلسات به هر صورتی بهتر و دقیق‌تر درآید، کاری اساسی‌تر انجام دهد، تشکیلاتی ایجاد می‌شود تا در حدود امکانات موجود، اقدام کند و راه را برای اقدامات وسیع‌تر و کامل‌تر بعدی و برای رسیدن به هدف‌های فوق آماده سازد. تشکیلات برای اداره‌ی کارهای فعلی سازمان به شرح زیر تشکیل می‌شود:
1- سازمان مرکزی
2- سازمان مالی

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   48 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سازمان تبلیغات اسلامی

تحقیق در مورد تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی

اختصاصی از اینو دیدی تحقیق در مورد تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی


تحقیق در مورد تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:41

 

 

 

 

 

 

 

     

       چکیده ............................................................................3

روش تحقیق .....................................................................4

مقدمه .............................................................................5

  1. 1.امام خمینی و توسعه .......................................................8

1ـ1. اهداف توسعه از دیدگاه امام(ره).....................................11

1ـ1ـ1. امام، توسعه و انسان ..............................................11

2ـ1ـ1. امام، توسعه و دین (توسعه معنوی)............................14

3ـ1ـ1. توسعه فرهنگی ......................................................16

1ـ3ـ1ـ1. تعلیم و تربیت اسلامی ..........................................16

2ـ3ـ1ـ1. استقلال فرهنگی .................................................17

3ـ3ـ1ـ1. علم، تخصص، خلاقیت و فن‏آوری .............................18

4ـ1ـ1. توسعه سیاسی ....................................................21

1ـ4ـ1ـ1. استقرار حکومت اسلامی ......................................23

2ـ4ـ1ـ1. برقراری نظم .......................................................24

3ـ4ـ1ـ1. ایجاد امنیت ........................................................25

4ـ4ـ1ـ1. حاکمیت قانون.....................................................26

5ـ4ـ1ـ1. نظارت و مشارکت مردم ........................................27

6ـ4ـ1ـ1. استقلال ملی و همه‏جانبه ....................................28

7ـ4ـ1ـ1. وحدت نیروهای درون نظام و

اتحاد امت اسلامی(تشکیل امت واحده اسلامی.....................30

8ـ4ـ1ـ1. اخوت کارگزاران و مردم .........................................32

9ـ4ـ1ـ1. آزادی ................................................................33

5ـ1ـ1. توسعه اقتصادی ....................................................34

2ـ1. نتیجه .....................................................................42

3-1.فهرست...................................................................43


 

چکیده

 

 

 

 

جایگاه توسعه در اندیشه امام خمینی(ره) فراتر از تعاریف نظری توسعه می‏باشد که غالباً معطوف به مفاهیم اقتصادی و بعضاً سیاسی است. نگرش ایشان به توسعه، متأثر از دیدگاه مذهبی او می‏باشد که نشأت ‏یافته از جهان‏بینی دینی است. در این دیدگاه با آنکه توسعه متوازن در همه ابعاد جامعه پذیرفته شده اما این فرآیند باید در مجموع به استحکام پایه‏های دین و تقویت مبانی اسلام و تربیت و هدایت انسان منتهی گردد.

 

در اندیشه امام، توسعه در ابعاد مختلف خود می‏بایستی اهدافی بلند و متعالی را برآورده سازد که آن اهداف از درون اندیشه دینی ناشی می‏شوند. هدف عمده از این مقاله بررسی اهداف توسعه از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) است که این اهداف در ابعاد توسعه و انسان، توسعه معنوی، توسعه سیاسی، توسعه علمی و فرهنگی و توسعه اقتصادی با بهره‏گیری از سخنان ایشان تبیین شده است.


 

روش تحقیق

 

 

 

 

روشی که در این بررسی به کار گرفته شده، روش "تحلیل متن" یا تحلیل درونی متن است که عملی فکری بوده و بر پایه‏های عقلانی استوار می‏باشد. یعنی برای تفسیر، توضیح و بازنمایی موضوع از عقل و روش ذهنی استفاده می‏شود. به منظور نیل به عینیت بیشتر در این بررسی، تکیه اصلی بر سخنان امام خمینی بوده که در متون مختلفی به ویژه صحیفه نور، ولایت فقیه و ... آمده است. بنابراین روش کار، پژوهش کتابخانه‏ای بوده که طی آن برای جمع‏آوری اطلاعات به منابع مربوطه مراجعه شده و مطالب مورد نیاز از آنها استخراج و مورد استفاده و تحلیل قرار گرفته است.


 

مقدمه

 

مباحث مربوط به توسعه از جمله مباحثی است که سالها توجه اقتصاددانان و جامعه‏شناسان را به خود مشغول داشته است. دانشمندان و نظریه‏پردازان علوم اقتصادی ـ اجتماعی با هدف حل مشکلات و مسایل کشورهای جهان سوم یا توسعه نیافته به ارائه دیدگاهها و نظریاتی پرداختند که از عمده‏ترین آنها می‏توان به نظریه رشد، نظریه مارکسیستی، نظریه وابستگی، نظریه روانشناختی توسعه، دیدگاه نوسازی، و نظریه‏های ملهم از عوامل سیاسی و فرهنگی و غیره یاد کرد.

مفهوم توسعه در علوم اجتماعی و اقتصادی دربردارنده معانی و مفاهیم گوناگونی است.وجود دیدگاههای نظری گوناگون در این تنوع تعاریف مؤثر بوده است. زیرا اولاً هر یک از این دیدگاهها و تعاریف، با ارائه تعبیری خاص و با نگاه ازمنظری ویژه، بیانگر بخشی از واقعیت هستند و نه همه آن. ثانیاً اغلب دیدگاهها ونظریات توسعه، مستقیم و یا غیر مستقیم،از مقایسه جوامع جدید (توسعه یافته) و جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه شکل گرفته‏اند.

نظریه رشد اقتصادی، با توجه به چگونگی و عوامل رشد اقتصادی در جوامع توسعه یافته، به ارائه طریق برای رشد اقتصادی کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه پرداخته‏اند. نظریه مارکسیستی چگونگی تحول جوامع توسعه یافته سرمایه‏داری از مراحل پیشین به مرحله سرمایه‏داری و سپس از آن مرحله به مرحله سوسیالیسم و کمونیسم را مد نظر قرار داده است. و توسعه در نظریه نوسازی به مرحله انتقال از جامعه سنتی به جامعه مدرن (صنعتی) اطلاق می‏شود. جامعه‏ای که این انتقال را به خوبی به انجام برساند، توسعه یافته است و جامعه‏ای که در جهت این روند انتقال باشد، جامعه در حال توسعه تلقی می‏شود. سایر دیدگاهها مانند دیدگاه وابستگی و دیدگاه نهادی، که برداشت جدیدی از توسعه را در دهه‏های هشتاد و نود بر اساس همان دیدگاه نوسازی ارائه می‏دهد، در انتقاد به دیدگاههای فوق، پدید آمده‏اند. با وجود پراکندگی و تنوع نظرات جدید، وجه مشترک اغلب این نظریات، توجه به نهادهای اجتماعی، اقتصادی کشورهای جهان سوم، چند بعدی دیدن توسعه و اهداف آن و اصلاح آموزه تقابل سنت و مدرنیسم در دیدگاه نوسازی است. بر این اساس، توسعه مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه‏کن کردن فقر مطلق است. با گسترش مفهوم توسعه به همه شوون اجتماعی، توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستهای افراد و گروه‏های اجتماع در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی "بهتر" است سوق می‏یابد.

برای نمونه "سیرس Seers" توسعه را به‏معنای دستیابی به ظرفیتهای شخصیت‏انسانی می‏داند که در سه هدف متجلی می‏شود:

الف) تأمین نیازهای اساسی (رفاه فردی)،

ب) ایجاد اشتغال کامل،

ج) کاهش نابرابری.

در تعریف دیگری از توسعه، برای درک معنای درونی آن باید حداقل سه ارزش اصلی به عنوان پایه فکری و رهنمود علمی در نظر گرفته شود. این ارزشها عبارتند از: معاش زندگی، اعتماد به نفس، و آزادی حق انتخاب. در نظریه‏های جدید بر لزوم ملحوظ قرار دادن ویژگیهای خاص اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر کشور در استفاده ازراهبردهای توسعه تأکید شده است و توسعه "متناسب" یا توسعه "الگوی بومی" منطبق بر ویژگیهای هر کشور و جامعه مورد تبلیغ و تشویق واقع شده است.

هدف عمده در این مقاله بررسی اهداف توسعه از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) است که جایگاه توسعه در اندیشه ایشان فراتر از این تعاریف نظری ِمعطوف به مفاهیم اقتصادی‏می‏باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی