لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
آشنایی بامشکلات بهداشت روانی شایع
مقدمه:
بیماری هایامشکلات بهداشت روانی درمیان جوانان ونوجوانان- که بیشتردانشجویان دراین محدودۀ سنی قراردارند-بسیارشایع است.ناآگاهی ازچنین بیماری هایامشکلاتی باعث می شوددانشجونداندبه بیماری مبتلا شده ودرنتیجه به موقع برای درمان یاپیشگیری مراجعه نکند.عدم مراجعه به موقع باعث پیشرفت،تشدیدومزمن شدن بیماری می شود.درنتیجه مشکلات دیگری ایجادمی شودکه:
برکل زندگی فردتأثیرمی گذارند.بنابراین،قسمت های مختلف زندگی شخص متأثرازچنین بیماری هایی می شود.
به شدت برحافظه،تمرکز،تصمیم گیری،تفکروهمچنین ارتباط های شخص اثرمی گذارد.درنتیجه عملکردتحصیلی واجتماعی شخص به شدت دستخوش بحران وتغییرمی شود.به همین دلیل،افت تحصیلی،مشروط شدن یامشکلات ارتباطی درمیان عده ای ازدانشجویان شدت دارد.
باعث ایجادیاتشدیدوافزایش آسیب های روانی اجتماعی می شود،ماننداعتیاد،خودکشی،ارتباط های ناسالم،خشونت،بزهکاری ومواردی ازاین قبیل.
به همین دلیل ضروری است که دانشجویان،اطلاعاتی درباره این بیماری هایامشکلات داشته باشندوبامشاهده علائم درخودیادیگری،به موقع به درمان آن پرداخته وازعوارض مختلف بیماری برزندگی خودبکاهند.دراین بخش به سه بیماری یامشکل بهداشت روانی می پردازیم:اختلالات خلقی،خودکشی واختلالات اضطرابی.
اختلالات خلقی
خلق فقط یک احساس یاعاطفه نیست بلکه حالت هیجانی مسلط ونافذانسان است که برعملکردهای مختلفی اثرمی گذارد:
01 جسم وبدن
2. روحیه،احساس شادی یاغم
3. خواب
4. خوراک
5. انگیزه واراده
6. تفکر،حافظه،تصمیم گیری،توجه وتمرکز
7. عزت نفس واحساس ارزشمندی خود
8. ذهنیت فرداززندگی ومرگ
9. علاقه ولذت
10. فعالیت های بدنی،تحرک وفعالیت
به همین دلیل هنگامی که خلق انسان به افسردگی گرایش می یابد،ممکن است درهمه مواردبالا دچارمشکل شود.ازسوی دیگر،هنگامی که خلق به صورت غیرعادی به طرف بالا نیزحرکت می کندوحالت شادی غیرطبیعی ایجادمی شود،همه مواردبالا به صورت دیگری دچاراشکال می شوند.هنگامی که فرددرمواردبالا دچارمشکل شودیعنی درکل وجودخوددچارمسئله ومشکل شده است.به همین دلیل، تشخیص مشکلات روانی ودرمان آنهاضروری است.
اختلالات افسردگی واختلالات دوقطبی بخش عمدۀ اختلالات خلقی رابه خوداختصاص می دهندکه دراین جابه اختصارمعرفی می شوند.
اختلالات افسردگی
اختلالات افسردگی درجهان بسیارشایع است.افسردگی اساسی را،که یکی ازانواع افسردگی است،سرماخوردگی روان پزشکی می نامند.بین10-12% مردان و20-25% زنان،زمانی درطول عمرخوددچارافسردگی می شوند.به ویژه زنان دوبرابرمردان دچاراین بیماری می شوند.بیماری های افسردگی،بخشی ازاختلالات خلقی راتشکیل می دهند.
بیماری افسردگی اساسی
عده ای به غلط تصورمی کنندکه افسردگی تنهااحساس غم واندوه است؛درحالی که بیماری افسردگی اختلال درخلق است واین همه جنبه های زندگی راتحت تأثیرمنفی خودقرارمی دهد.بنابراین بابیماری بسیارجدی روبه روهستیم که درمان مشخص وموفقیت آمیزی داردودرصورت عدم تشخیص ودرمان،به راحتی می تواندمانع موفقیت های دانشجوشود.بنابراین به این بیماری توجه کرده ودرصورت مشاهدۀ علائم آن حتماًبرای درمان برنامه ریزی جدی کنید.
علائم ونشانه های بیماری افسردگی اساسی
1- احساس غمگینی وناامیدی،یاتحریک پذیری وعصبانیت.فردافسرده معمولاً احساس پوچی می کند؛خیلی زودبه گریه می افتدوبیشتراوقات بغض دارد.گاهی نیزممکن است ازگریستن ناتوان باشد.این احساس باغمگینی معمولی متفاوت وباآشفتگی واقعی روانی همراه است.به علاوه غالباً دلیل منطقی برای آن یافت نمی شودیاکمیت این احساس بادلیل آن همخوان نیست.گاهی اوقات درافرادافسرده عصبانیت های شدیددیده می شود.به این عصبانیت،تحریک پذیری یا«ازکوره دررفتن»گفته می شود.ازآن جایی که فردافسرده،خسته،بی انرژی وفاقدحال وحوصله معمول است،قدرت تحمل وی درمقابل مشکلات ومسائل پایین آمده ودرمقابل کوچک ترین موضوعی باعصبانیت وپرخاشگری واکنش نشان می دهد.
2-کاهش علاقه یالذت.افرادافسرده،منزوی وگوشه گیرشده وارتباط خودرابادیگران کاهش می دهند،زیرادیگرمانندگذشته ازچنین برنامه هایی لذت نمی برندوعلاقه ای به آن ندارند.افت تحصیلی نیزکه درآنان دیده می شودتاحدی ناشی ازهمین موضوع است.زیراعلاقه ای به درس هاوفعالیت های تحصیلی خودندارندیادیگرازآن لذت نمی برند.
3-اشکال درخوردوخوراک(کم خوری یاپرخوری).بعضی ازافرادافسرده،دچارکم اشتهایی وبی اشتهایی شده ودرنتیجه پس ازگذشت مدتی دچارکاهش وزن می شوند.یعنی بدون آن که بخواهندیارژیم بگیرندکاهش وزن پیدامی کنند.برخی دیگرازافرادافسرده دچارپرخوری وپراشتهایی شده ودرنتیجه اضافه وزن پیدامی کنند.
4-اشکال درخواب وخوابیدن(پرخوابی،کم خوابی یابدخوابی).درافسردگی معمولاً خواب فرددچارمشکل می شود.مشکل خواب،خودرابه صورت های مختلفی نشان می دهد،مانندپرخوابی که دراین حالت،شخص برای فرارازدنیایی که برای اوچیزخوشی نداردوبرای فرارازمشکلات زندگی خودوبه خصوص رنج ناشی ازافسردگی به خواب پناه می برد.ساعات خواب اوافزایش می یابد.گاهی اوقات،چرخۀ خواب وبیداری به هم می ریزد.یعنی غالباً شب هابیداراست وروزهامی خوابد.گاهی اوقات،مشکل خواب خودرابه صورت کاهش خواب نشان می دهدوفردقادرنیست درساعاتی که اکثرمردم می خوابندیاخودقبلاً می خوابید،درخواب باشد.کم خوابی گاهی به این صورت است که فرددیرمی خوابدوزودبیدارمی شود.گاهی نیزمشکل خواب،خودرابه صورت بدخوابی نشان می دهد.دراین حالت،خواب شخص ناراحت است وبابیدارشدن های مکرردرطول مدت خواب همراه است.معمولاً خواب بیماران افسرده باکابوس وخواب های ناراحت کننده ووحشتناک همراه است. درهرحال،خواب فردافسرده رضایت بخش نیست.به همین دلیل،صبح هاکه فردازخواب بیدارمی شودسرحال وسرزنده نیست،بلکه باخستگی وکسالت ازخواب بیدارمی شود.
5-کاهش انرژی یااحساس خستگی.یکی ازنشانه های افسردگی،خستگی پذیری است.یعنی فرداحساس خستگی می کند.احساس خستگی وکوفتگی رابسیاری ازبیماران افسرده گزارش می دهند.درمواردی هم،فرددربدن خوددردهای خاصی تجربه می کند،مانندپادرد،کمردرد،دل درد،سردرد،پشت دردومواردی مشابه آن ووقتی به پزشک مراجعه می کند،پزشک علت یاعامل بدنی خاصی راپیدانمی کند.به عبارت دیگر،فردازنظربدنی وجسمی مشکلی نداردولی ازدردهایی رنج می برد.گاهی اوقات نیزبیمارازنداشتن انرژی واحساس ضعف وناتوانی شکایت می کند.
6-کندی روانی – حرکتی یابیقراری.بعضی ازافرادافسرده،حرکات،رفتارواعمالشان کندمی شودبه طوری که دیگران می گویند«چرااینطورشدی قبلاً فرزتروچالاک تربودی».نه تنهاحرکات بلکه فکرافرادهم کندمی شود،یعنی برای مثال اگرقبلاً یک ضرب دورقمی رابراحتی انجام می دادندحالا سخت تروکندترازقبل می توانندحتی فکرکنند.گاهی اوقات افرادافسرده دچاربیقراری می شوند.به این ترتیب که قادرنیستندیک جابنشینندیابمانندومرتباً ازیک اتاق به اتاقی دیگرحرکت می کنند.
7-اشکال درتمرکز،تفکر،حافظه وتصمیم گیری.درافسردگی تمرکزدشوارمی شودوفردمطلبی رامی خواندولی حواسش جای دیگری است ودوباره می خواندولی حواسش دوباره پرت می شود.افسردگی فکرکردن رامشکل می کندوفردبایدبه خودفشاربیاوردتابتوانددرباره موضوعی به درستی فکرکند.فردافسرده معمولاً وسایل خودراگم می کندیانمی داندآن راکجاگذاشته است وبایدمدام درجستجوی آن باشدچون حافظه فرداختلال پیداکرده است.مشکل حافظۀ بیماران به آن دلیل است که اشتغال ذهنی زیادی بامسائل وموضوعات گوناگون دارند. افرادافسرده«فکروخیال های»زیادی دارند.به همین دلیل حجم حافظۀ آنان بامسائل وموضوعات دیگری که به شدت بامنفی گرایی توام است اشغال شده ودرنتیجه قادرنیست که مسائل وموضوعات جدید رادرخودنگه دارد.علاوه براین درافسردگی فرددچارتردیدهای زیادی می شودونمی تواندمانندهمیشه،دربارۀ مسائل فکرکندوتصمیم بگیرد.به همین دلیل،یکی ازعوارض اساسی افسردگی ها،افت تحصیلی است.زمانی که فردنمی تواندتمرکزوتوجه داشته باشد،به درستی فکرکند،حافظه اش ضعیف شده وقادرنیست درمورددرس هاوفعالیت هاوکارهای عملی خودبه درستی تصمیم گیری کند،ومرتب دچارشک وتردیدمی شودآیامی تواندکارکردتحصیلی مناسبی داشته باشد؟
8-احساس بی ارزشی،گناه یاعذاب وجدان.درافسردگی فرداحساس می کندموجودبدی است ،بی فایده است،کسی به اوارج نمی گذاردیادچاراحساس عذاب وجدان است .عزت نفس ضعیف یکی ازهمراهان افسردگی است.فردخودراموجودی بی ارزش می داندکه وجودش برای دنیازایداست.ناامیدودرماندگی نیزیکی ازعلائم افسردگی است.فردامیدی به بهبودوبهترشدن اوضاع ندارد.احساس می کندکه راهی برای رهایی ازبیماری،مشکلات وشرایطی که ازآن رنج می کشدندارد.
9-فکرکردن به مرگ،مردن وخودکشی.درافسردگی اساسی،فردزندگی رابی ارزش وبی فایده می داند.به مرگ ومردن یابه افرادی که فوت کرده اندمی اندیشدومردن رابهتراززندگی کردن می داند.گاهی اوقات،بعضی ازبیماران به خودکشی فکرمی کنندوعده ای ازآنان به خودکشی اقدام می کنند.برای آن گفته شودفردی دچارافسردگی اساسی است،بایدحداقل به مدت دوهفته،دربیشترروزهای هفته ودربیشتراوقات روزهای آن هفته،حداقل پنج نشانه ازنشانه های بالاراداشته باشدوحداقل یکی ازپنج علامت باید،علامت یک ودوباشد.
چنانچه علائم ونشانه های بالارادرخودیادیگری مشاهده می کنید،بدون تردیدبه روان شناس یاروانپزشک یامراکزمشاوره مراجعه کنید.اگراشتباه کرده باشیدچیزی ازدست نداده اید،فقط مطمئن شده ایدکه مشکلی وجودنداردواگرهم واقعاًبیماری افسردگی درمیان باشدبه موقع تشخیص داده شده ومراحل درمانی انجام خواهدگرفت.
بیماری افسرده خویی
دیس تایمیایاافسرده خویی،درمقایسه بابیماری افسردگی اساسی،بیماری خفیف ترولی مزمن تراست.علائم این بیماری خفیف ترازافسردگی اساسی است.برای این که گفته شودفرددچاراین بیماری است یانه،بایدخلق افسرده یاتحریک پذیربه مدت دوسال دربیشتراوقات روزهمراه باحداقل دوعلامت ازعلامت های زیروجودداشته باشد:
کاهش یاافزایش اشتها
کاهش یاافزایش خواب
کاهش انرژی یاخستگی
کاهش عزت نفس
تمرکزضعیف یاناتوانی درتصمیم گیری
احساس ناامیدی
بیماری افسردگی اساسی وبیماری افسرده خویی،هردوازاختلالات خلقی یک قطبی هستند.یعنی خلق فقط کاهش می یابدکه همان افسردگی است.ممکن است بپرسیدمگراختلالات دوقطبی هم داریم؟ مگرخلق درجهت دیگرمثلاً درجهت بالا تغییرمی کند؟جواب هردوسؤال بلی است.دراختلال دوقطبی که اختلال شیدایی- افسردگی نامیده می شود،خلق به صورت غیرطبیعی بالا می رود.(شیدایی)باتوجه به شدت مشکلاتی که اختلالات دوقطبی ایجادمی کنند،دراین جابه شرح این اختلال می پردازیم.شایان
تحقیق درباره آشنایی بامشکلات بهداشت روانی شایع