سالهاست که در برابر غفلت بشر نسیمی وزیدن گرفته است که برای درک لحظات فرحبخش آن می بایست در معرض آن
قرار گرفت و همگان را بدان دعوت کرد، به عبارت زیبای انجیل :کمرهای خود را بسته، چراغ های خود را افروخته بدارید، مستعد باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید. (لوقا-12: 40-35) وزش این نسیم را همگان احساس
می کنند حتی آنان که تداوم آن را قرین با به هم ریختگی بساط شعبده و دروغ و سلطه خویش می دادند.
"موعود ادیان " نه یک پندار و یک خرافه و نه حاصل و محصول روزگار سخت زندگی وعکس العمل های روانی و احساسی، بلکه واقعیتی است که ریشه در جان انسان دارد. همواره دشمنان بشر و استعمارگران و سرمایه داران طالب قدرت و سیطره، سعی در نفی و انکار ایده "انتظار فرارسیدن روز مقدس ظهور موعود ادیان" و لوث کردن این امر با مفروضاتی بی پایه و اساس کرده اند تا حقیقت و واقعیتی بزرگ و انسان ساز را خرافه ای ضعیف جلوه گر سازند و از این طریق امکان ادامه ی حیات و سیطره ی خود را فراهم نمایند.
اگر بخواهیم عصاره ی تمام آراء موجود درباره ی >منجی و موعود ادیان < و آنچه را که جملگی منتظران موعود بر آن متفق اند، در چند کلمه خلاصه کنیم جز این سه امر بدست نمی آید: رویکرد معنوی به عالم؛ عدالت فراگیر؛ و کوتاه شدن دست ابلیس از همه ی ساخت های فکری، فرهنگی و مادی حیات انسان. این سه امر امروزه در وجود انسانها مبدل به آرزو و میل گشته است.امروزه ذهنیت بشر، آماده است که بفهمد، بداند و یقین کند که انسان والایی خواهد آمد و بشریت را از زیر بار ظلم و ستم نجات خواهد داد.
ای قلم درحرفهایت اثری نیست برای من از آشنا خبری نیست
ای خدااین جمعه هم آمد ورفت از یوسف فاطمه خبری نیست
مهدویت در شیعه :
در روایت آمده است که امام زمان (عج) فاصلههای طبقاتی را در سطح جوامع بشری بر هم خواهند زد. در روایت داریم که در زمان مهدی ما، هیچ انسان گرسنهای در سراسر زمین پیدا نخواهد شد. این آن مهدویتی است که ما به آن معتقدیم و همة ادیان به آن معتقدند، ولی هیچ کس به اندازة شیعه، راجع به آن جامعة آخرالزمان و انقلاب بزرگ، شفاف سخن نگفته است. و شاید دیگران، آگاهی شفاهی از وضعیت نداشتهاند. شیعه حتی نام مقدس آن رهبر انقلاب جهانی را نیز میداند، روش حکومت او را توصیف کرده است و شاید در هیچ مکتب دیگری چنین نباشد. شما در اُپانیشادها، در وداها، در انجیل، در تورات و در همه منابع شرق و غرب، بشارت آخرالزمان را میبینید، ولی هیچ جا به اندازة منابع شیعه، شفاف و دقیق راجع به ایشان، حتی قیافه، حرفها، شعارها و نحوة انقلاب و حاکمیتش بحث نشده است. هدف عمدة نظام لیبرال سرمایهداری که میگوید ما با “مدینة فاضله”سازی و مسیانیزم، با بنیادگرایی دینی، با رادیکالیزم انقلابی، با فوندامنتالیزم و با ایدئولوژی، مخالفیم. و با هر نوع اصولگرایی، حتی غیردینی آن مبارزه میکند، این است که در افکار عمومی بشر، به خصوص در دانشگاههای شرقی و اسلامی، در ذهن دانشجو و سپس در ذهن مردم، حالت تردید در وضع موجود و حالت متوقع و منتظره، پیش نباید که عجب!! پس مدرنیتة سرمایهداری، آخر خط نیست؟ و باید منتظر بود؟ این پرسش نباید در افکار عمومی و خصوصی بشریت، جوانه بزند!! آنها میخواهند بگویند که هیچ چیزی دیگر فراتر از این وضع موجود جهان نیست و آنچه هست، عین علم و عقلانیت و آخر خط و پایان تاریخ است. میگویند این جا ایستگاه آخر است و بشریت باید از قطار پائین بیایند. توجه داشته باشید نمیگویند که همة بشریت در سطح ما زندگی کنند و امکانات مردم آمریکا را در اختیار داشته باشند. که اگر بگویند، باید دست از ستم جهانی و نابرابریها بردارند. چون اگر معنی” جهانی شدن“ این باشد که توزیع ثروت، قدرت، آگاهی و حرمت و احترام در تمام جهان، یکسان باشد، مورد قبول است، اما جهانی شدن که آنان میطلبند به معنی” آمریکایی شدن“است؛ جهانی شدن از نوعی که در رأسش، سرمایهداران حاکم بر آمریکا باشند و بقیة بشریت، قاعدة آن هرم باشند
در روایت داریم مهدی (عج) با برهان و شمشیر، از راه انقلاب جهانی به حاکمیت و عدالت جهانی دست خواهد یافت ایشان با مسیحیان به وسیلة انجیل حقیقی و با یهودیان به تورات حقیقی احتجاج و استدلال میکند و برای هیچ کس، عذر و بهانهای نمیگذارد و اغلب مردم با منطق و برهان و موعظه و رحمت، متقاعد میشوند و آنها که لجاجت میکنند با شمشیر، اصلاح خواهند شد و بشریت دیگر جز مسلمان نخواهند بود.
پس یک خط در نگاه به آیندة انسان و نگاه به تاریخ است که در غرب، از آن تعبیر به “مسیانیزم و فتوریزم” کردند و آن را با همین کوبیدند، چون تاریخ، زنده است، فعال است و از طرف یک موجود ذیشعور، هدایت میشود و عاقبت بشر به منجلاب، ختم نخواهد شد و به تاریخ بشر، خوشبین و معتقد است که از پس همة ستمها و بیعدالتیها و دروغهایی که به بشرگفتهاند و میگویند، خورشید “حقیقت و عدالت”، طلوع خواهد کرد و خدا، انسان را با ستمگران تاریخ، وا نخواهد گذارد؛ اما متقابلاً خط دومی وجود دارد که از طرف تفکر لیبرال و سرمایهداری و هژمونی غرب، امروز در دنیا به آکادمیها و دانشگاهها پمپاژ میشود و در سطح افکار عمومی دنیا، به زور تبلیغات، القا میشود و نفی ایدة “غایت تاریخ” است. وقتی میگوییم “غرب”، مردم مغربزمین، مراد نیستند. مردم مغربزمین، آنها که مذهبی و مسیحیاند به “موعود”، معتقدند و علیرغم همة بمبارانهایی که علیه فطرت آنان اعمال شده - ولو یک قشر اقلیت در غرب، در آمریکا و اروپا هستند – ولی هنوز لطافت باطنی خود را حفظ کردهاند. من به یادم میآورم که با بعضی دوستان در واشنگتن برای دیدار از کلیسایی که بسیار معظم و قدیمی بود و تقریباً حالت موزه داشت و شامل هفت کلیسای تودرتو بود، رفتیم در سالن کلیسا یک دختر دانشجوی آمریکایی را دیدم ایستاده، نی میزند و اشک میریزد، ما رفتیم و شاید ساعتی بعد که برگشتیم این دختر را دیدم که همچنان ایستاده و نی مینوازد. صبح یکشنبه بود. جلو رفتم و از او پرسیدم که تو را چه میشود؟ گفت: نذر کرده که در انتظار موعود و به عشق او هر صبح یکشنبه، تا زنده است، بر در کلیسا، نی بزند. این جامعهای است که معنویت، انسانیت و عدالت را در آن، شبانهروز بمباران میکنند با این وجود، از پس فطرت آن دختر جوان مذهبی دانشجو، در قلب واشنگتن برنمیآیند. پس وقتی از غرب، سخن میگویم، منظور من، مردم عادی، ناآگاه و سادة مغربزمین، به خصوص محرومین که حتی فاسدانشان نیز به نحوی مظلوم و قربانی هستند، نیست. مراد “هژمونی سرمایهداری لیبرال” و حاکمیت هستههای سرمایهداری یهود است که امروزه بر آمریکا و از طریق آمریکا بر دنیا حکومت میکنند، همانها که در انتخابات اخیر که مملو از تقلب بود برای انتخاب یکی از این دو نفر، که هر دو هم حافظ منافع آن هستة سرمایهداری هستند، خرج مغزشویی افکار عمومی کردند
مهدویت در ادیان اللهی :
انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امرى فطرى و طبیعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد.
از این رو، همه افراد طبق فطرت ذاتى خود مایلند روزى فرا رسد که جهان بشریّت در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تأیید و عنایت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات یافته، شور و بلوا در جهان پایان پذیرد و انسانها از وضع فلاکت بار موجود نجات یابند و از نابسامانى و نا امنى و تیره روزى خلاص شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگى شرافتمندانه اى نایل آیند.به همین دلیل، در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحى که در آخر الزمان ظهور خواهد نمود و به جنایتها و خیانتهاى ضد انسانی خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى واقعى بنیان خواهد نهاد سخن به میان آمده و تمام پیامبران و سفیران الهى در این زمینه به مردم با ایمان جهان، نویدهایى داده اند.
در این زمینه، یکى از نویسندگان معروف چنین مى نویسد:
« موضوع ظهور و علایم ظهور، موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیّت خاصّى است. صَرفِ نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل مى دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریّت، و طالب تکامل معنوى وقتى که از همه نا امید مى شود، و مى بیند که با وجود این همه ترقّیات فکرى و علمى شگفت انگیز، باز متأسّفانه، بشریّت غافل و بى خبر، روز به روز خود را به سوى فساد و تباهى مى کشاند و از خداوند بزرگ بیشتر دورى مى جوید، و از اوامر او بیشتر سرپیچى مى کند; بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى شود، و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى جوید.
از این رو در همه قرون و اعصار، آرزوى یک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان وجود داشته است. و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان، سابقه دارد، بلکه آثار آن را در کتاب هاى قدیم چینیان و در عقاید هندیان، و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم و بومیان و حتّى مکزیک و نظایر آنها نیز مى توان یافت».
آرى! عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى در پایان جهان، یکى از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسى است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانى، و نه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیارى از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، و تمامى پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکتب هاى الحادى، همه و همه بدان عقیده دارند
.علایم و شرایط ظهور :
مقصود از شرایط ظهور ، همان شرایطی است که تحقق روز موعود متوقف بر آنهاست و گسترش عدالت جهانی به آنها وابستگی دارد و میتوان تعداد شرایط را چهار چیز دانست :
شرط اول : وجود طرح و برنامه عادلانه کاملی که عدالت خالص واقعی را در بر داشته و بتوان آن را در هر زمانی و مکانی پیاده کرد و برای انسانیت سعادت و خوشی به بار آورد وتضمین کننده سعادت دنیوی و اخروی انسان باشد .
شرط دوم : وجود رهبر و پیشوای شایسته و بزرگ که شایستگی رهبری همه جانبه آن روز را داشته باشد .
شرط سوم : وجود یاران هکار و همفکر و پایدار در رکاب آن رهبر واحد .
شرط چهارم : وجود تودههای مردمی که در سطحی کافی از فرهنگ و شعور اجتماعی و روحیه فداکاری باشند ، تا در نخستین مرحلة موعود ، گروههای اولیه ، پیرامون حضرت مهدی (عج) را تشکیل دهند .
تفاوت شرایط و علایم ظهور :
1. وابستگی ظهور به شرایط یک نوع وابستگی واقعی و به نشانهها و علایم از جهت کشف و اعلام است .
2. علایم ظهور چند رویداد و حادثه است که گاهی به ظهور پراکنده پدید آمده و تنها ارتباط واقعی میان آنها و ظهور ، تحققشان پیش از ظهور است .
3. لزومی ندارد نشانهها در یک زمان واقع شوند بلکه یک نشان در یک زمان پدید میآید و پایان میپذیرد و گاهی بصورت تصادفی چند نشانه با هم اتفاق میافتند ولی شرایط با یکدیگر مرتبط بوده، و در آخر کار موجب ظهور میگردند ، شرایط به تدریج بوجود آمده و آنچه ایجاد میشود استمرار یافته از بین نمیرود .
4.تمامی نشانهها پیش از ظهور ظاهر گشته و از بین میروند اما شرایط به طور کامل بوجود نمیآیند مگر در زمان نزدیک به ظهور یا هنگام وقوع آن و ممکن نیست از بین بروند .
5. علایم (نشانههای) ظهور قابل شناسایی است و میشود فهمید کدامیک موجود شده و یا نشده است اما شناخت شرایط ساده نیست بدلیل اینکه از وجود تعداد افرادی آزموده و در عین حال با اخلاص در سطح جهان آمار خاصی در دست نیست
فوایدعلایم ظهور:
1.جنبه تشریفاتی و جلیل دارد
2.اعلام خطر و جنگ به دشمنان و ایجاد رعب وحشت در میانشان
3. مژده و بشارت به منتظرین و طالبین وصال جهت تسکین و از بین رفتن ترسشان .
شرایط ظهور :
همان شرایطی که تحقق روز موعود وگسترش عدالت جهانی متوقف برآنهاست:
1- وجود طرح وبرنامه ی عادلانه کاملی که عدالت خالص واقعی را در بر داشته باشد .
2- وجود رهبر و پیشوای شایسته وبزرگ که شایستگی رهبری همه جانبه آن روز را داشته باشد.
3- وجود یاران همکار و همفکر وپایدار در رکاب آن رهبر واحد.
4- وجود توده های مردمی که در سطحی کافی ازفرهنگ و شعور اجتماعی وروحیه فدا کاری باشند تا در نخستین مرحله موعود
گروههای اولیه پیروان حضرت مهدی(عج) را تشکیل مئ دهند.
عقیده به مهدى موعود:
عقیده به مهدى موعود - سلاماللَّه علیه - عقیدهاى است که ادیان آسمانى نوعاً پذیرفتهاند. شیعه معتقد است در ذیل تاریخ بشر فردى براى اصلاح جهان قیام مىکند و در این قیام هم موفق خواهد شد. این عقیده را اهل سنت هم دارند، فقط با این تفاوت که شیعیان رهبر این انقلاب را فرد معینى مىدانند که فرزند بلافصل امام حسن عسکرىعلیه السلام است و در تاریخ 255 یا 256 هجرى متولد شده است و در حال غیبت به سر مىبرد. اهل سنت مىگویند این فرد بعداً متولد مىشود. در مورد این عقیده که عقیده بسیار مهمى است، مسائل فراوان است من درباره روزى که حکومت واحد جهانى تأسیس و صالحان وارث زمین مىگردند و مسؤولیتى که مسلمانان و مخصوصاً شیعیان در این زمینه دارند و همچنین مسؤولیت سنگین روحانیت شیعه صحبت مىکنم.
سخن من در سه قسمت است:
اول: ترسیم و تصویر دورنمایى از حکومت جهانى حضرت مهدى(عج).
دوم: اینکه حضرت چگونه این حکومت جهانى را به دست مىآورد و چگونه موفق و پیروز مىشود؟
سوم: آیا ما درباره این حکومت مسؤولیتى داریم؟ چه مسؤولیتى؟
قسمت اول
در مورد تصویر و اشاره به وضع حکومت حضرت مهدى(عج)، احادیث فراوانى هست که ویژگىهایى را براى این حکومت ذکر مىکنند و من به آن اشاره مىکنم.
ویژگىهاى حکومت حضرت مهدى(عج)
ویژگى اول
اول اینکه این حکومت، حکومتى جهانى است. حکومتى نیست که در یک گوشهاى از زمین برقرار شود. حکومتى است جهانى که همه جهان را مسخّر مىکند و همه را تحت اختیار خودش قرار مىدهد.
از روایات فراوان این مسأله استفاده مىشود. علاوه بر این، آیه «...اِنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصَّلِحُونَ»(2) و آیات دیگر دلالت مىکند که یک زمانى صالحان حاکم زمین مىشوند.
یکى از خصوصیات این حکومت که با حکومتهاى دیگر خیلى تفاوت دارد، حکومت واحد جهانى بودن است. حکومتهاى متعدد نیست. شما مطلع هستید که الآن جهان در چه حالى است. حکومتهاى مختلفى در جهان است. همه این اختلافات باید برطرف بشود و یک حکومت حاکم گردد. این عقیدهاى است که ما شیعیان داریم.
ویژگى دوم
ویژگى دوم حکومت حضرت مهدى - سلاماللَّه علیه - گسترش اسلام در همه جهان است بهگونهاى که هیچ ده، قریه یا جایى نیست مگر صداى اذان در آن جا به گوش مىرسد. آیا در آن زمان ادیان آسمانى مثل یهود و نصارا باقى مىمانند یا نه؟ این مسألهاى دیگر است که فعلاً در آن قسمت بحث نمىکنیم. اما مسأله این است که اسلام در همه جهان گسترش پیدا مىکند. تردیدى هم از لحاظ روایات نیست. شما مطلع هستید که مسلمانان الآن چه مقدارند و غیر مسلمانان چقدر هستند. یک ششم جمعیت جهان مسلمانند و بقیه غیر مسلمان. به هر حال، اکثریت جهان در اختیار غیر مسلمانها است؛ ولى در حکومت حضرت مهدى(عج) همه جهان در اختیار مسلمانان قرار مىگیرد.
ویژگى سوم
ویژگى سوم از برنامههاى حکومت حضرت مهدى(عج) و مهمترین برنامهاش مبارزه جدى با ستم و ریشه کن کردن آن است. در این قسمت هم حضرت موفق مىشود؛ یعنى ظلم و ستم را ریشه کن مىکند. از روایات فراوانى استفاده مىشود که حضرت ستم را برطرف مىسازد. نه افراد نسبت به هم ظلم مىکنند نه حکومتها نسبت به رعیتهاى خود و نه حکومتى نسبت به حکومت دیگر. ستم بهطور کلى برچیده مىشود.
ویژگى چهارم
ویژگى چهارم اینکه حضرت عدالت را در سراسر جهان گسترش مىدهد و اجرا مىکند. همه جا به عدالت رفتار مىشود و گسترش پیدا مىکند. در آن وقت، کسى به کسى ظلم نمىکند. همه با عدالت رفتار مىکنند؛ مثلاً شوهر به خودش، فرزندانش و خانوادهاش ستم نمىکند و همینطور همه به عدالت رفتار مىکنند. در اکثر روایاتى که درباره حضرت مهدى(عج) هست این مسأله را شما مىخوانید که «یَمْلَأَها قسطأ و عدلأ کما ملئت ظلمأ و جوراً(3)». این از برنامههاى اصلى حضرت است.
ویژگى پنجم
ویژگى پنجم حکومت امام زمان(عج) این است که اسلام را در ابعاد مختلف زندگى مردم وارد مىکند؛ یعنى اجراى احکام اسلام در ابعاد مختلف زندگى و آن هم در تمام جهان؛ یعنى اداره جهان به وسیله احکام اسلام. در آن روز مسائل جهان (مسائل اقتصادى، سیاسى، اجتماعى و زندگى و...) و بهطور کلى جهان با قوانین اسلام اداره خواهد شد. اینها مهمترین چیزهایى است که حکومت حضرت مهدى(عج) در صدد ایجاد آن است.
الآن شما توجه دارید که احکام اسلام در کشورهاى اسلامى چگونه اجرا مىشود. قطعاً اینگونه نیست که در کشورهاى اسلامى کاملاً اسلام اجرا شود. البته در مسائل عبادى شاید بعضى کشورها خوب باشند؛ اما در مسائل اقتصادى، اجتماعى، حکومتى، سیاسى و امثال اینها خیلى خبرى نیست. آرزوى ظهور حضرت مهدى(عج) و تأسیس حکومت واحد آرزوى عالى و بسیار خوبى است که جهانیان و مسلمانان منتظرش هستند و شیعیان یک مقدار بهتر در انتظارش به سر مىبرند. منجى عالم و نجات دهنده غیبى حتى در ادیان غیر آسمانى هم وجود دارد. این آرمان عالى و خوبى است؛ ولى صحبت این است که این آرمان خوب چگونه تحقق پیدا مىکند و آیا امکان دارد؟ .
قسمت دوم
مسأله دوّم این است که حضرت حکومت واحد جهانى را چگونه ایجاد مىکند؟ آیا به واسطه معجزه تحقق مىپذیرد؟
آیا خداوند متعال کارى مىکند که همه جهان یکباره دگرگون شود یا اینکه از طریق معجزه نیست؟
از راههاى معمول و متعارف است. از روایات استفاده مىشود که موفقیت حضرت در تأسیس حکومت به وسیله جنگ و خونریزى و جهاد است که حضرت به وسیله آن پیروز مىشود.
چند روایت :
روایت اول
شباهت امام زمان (عج) به پیامبر (ص)
امام محمد باقرعلیه السلام مىفرمایند: «و اما شبهه من جدّه المصطفىصلى الله علیه وآله...(4)» شباهت حضرت مهدى(عج) به جدش پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله در این است که «...فخروجه بالسیف...(5)» قیامش و نهضتش با شمشیر است.
البته این خود مسألهاى است که شمشیر همان شمشیر سابق است یا نه؛ چون در زمان صدور این روایت وسیله جنگ شمشیر بوده، حضرت فرموده شمشیر. حالا در هر زمان با هر سلاحى که در آن زمان است؛ اما به هر حال با سلاح است. «و اما شبهه من جده المصطفىصلى الله علیه وآله فخروجه بالسیف و قتله اعداءاللَّه و اعداء رسولهصلى الله علیه وآله و الجبارین و الطواغیت و انه ینصر بالسیف و الرعب(6)» حضرت پیروز مىشود به واسطه شمشیر و رعبى که در دل دشمنان مىافتد که این یک امتیازى است. وقتى که جنگ، یک جنگ واقعاً موفقى باشد، طرف مقابل در درونش ترس مىافتد. در ابتداى امر شاید اینطور نباشد؛ ولى وقتى که استقامت و موفقیت با هم باشد، طرف دیگر مرعوب مىشود. «انه ینصر بالسیف و الرعب»؛ ترس در دل دشمنان مىافتد و خودشان را تسلیم مىکنند. اما مرحله اولش با جنگ است «...و انه لا ترد له رایة(7)...»؛ پرچمهایى که حضرتعلیه السلام به این طرف و آن طرف مىفرستد، هیچ کدامشان با شکست روبرو نمىشوند.
این جور نیست که بعضىها شکست بخورند، همه موفق مىشوند. این روایتى است که وسیله پیروزى را ذکر مىکند.
روایت دوم
چگونگى شکلگیرى حکومت امام مهدى (عج)
سؤال و جواب
بشیر النبّال مىگوید: «قلت لابى جعفرعلیه السلام: انهم یقولون ان المهدى لو قام استقامت له الامور عفواً و لا یهریق محجمة دم... .(8)»؛
جواب امام (ع)
اگر قرار بود به وسیله کارسازى و معجزه اوضاع برایش درست مىشد، براى پیغمبرصلى الله علیه وآله مىشد و در زمان پیغمبرصلى الله علیه وآله انجام مىگرفت. در حالى که پیغمبرصلى الله علیه وآله خودش در جنگ دندانش شکست، پیشانىاش خون آلود شد، در جنگهاى مختلف شرکت کرد و خودش وارد میدان مىشد. پس معلوم است پیروزى باید به وسیله جنگ باشد. این جور نیست که بگوییم براى پیغمبر اسلامصلى الله علیه وآله امکان داشت به وسیله معجزه این کار محقق شود؛ اما تحقق پیدا نکرد و آن را گذاشتند براى حضرت مهدى(عج). موفقیت و پیروزى با جنگ و خونریزى است. «...کلاً والذى نفسى بیده(9)...» بعد فرمود: «...حتى نمسح نحن و انتم العرق و العلق(10)...»؛ نه این جور نمىشود مگر اینکه ما و شما در میدان جنگ، جنگ کنیم و خونى ریخته شود و عرقى بریزیم در راه جهاد «...ثم مسح جبهته(11)...»؛ سپس حضرت (ع) دستى به پیشانى خود کشید و فرمود باید عرقها جارى شود.
از این قبیل روایتها استفاده مىشود که قیام حضرت یک قیام طبیعى و عادى است همراه جنگ و خونریزى و امثال اینها. چنان نیست که خود به خود درست شود. وقتى اینطور شد، ما باید وضع موجود را ارزیابى کنیم. ما انتظار داریم جهان یک روزى در اختیار حضرت مهدى(عج) باشد و در اختیار اسلام باشد و حضرت این را به وسیله جنگ انجام مىدهد.
سئوالها
یک مقدارى هم دقت داشته باشیم در وضع موجود و زمان حاضر: سلاحهاى موجود، مجهز بودن کشورها به اسلحههاى مختلف اتمى و غیر اتمى. آینده هم نمىدانیم به کجا مىرسد. این وضع موجود را باید ارزیابى کنیم. باید حساب شود حالا با این وضع ما چه کار کنیم؟ ما چه وظیفهاى داریم؟ آیا وظیفه شیعیان در برابر چنان آرمان مهمى این است که تنها براى حضرت و ظهورش دعا کنند و جشن و چراغانى داشته باشند. البته اینها اشکال ندارد باید این کارها را بکنیم؛ اما آیا وظیفه منحصر به اینها است؟ آیا نباید جهان براى ظهور حضرت آمادگى پیدا کند تا حضرت مهدى(عج) ظهور فرماید. این آمادگى را چه کسى باید به وجود آورد؟
آیا شیعیان در این قسمت مسؤولیت ندارند؟ آیا آنها نیستند که چنین حکومتى را انتظار دارند، پس باید زمینهاش را فراهم کنند. من فکر مىکنم آمادگى حتماً لازم است. این آمادگى خود به خود به وجود نمىآید، ما باید آن را به وجود بیاوریم. البته شاید در طول زمان یک مقدارى از آن به وجود بیاید؛ ولى آن کسانى که منتظر چنین حکومتى هستند، باید زمینه آن را فراهم کنند.
آرمانها
باز مىگردیم به آرمانهایى که اول داشتیم؛ مثلاً ما مىگوییم حضرت مىآید تا همه جهان را مسلمان بکند. آیا براى پذیرفتن اسلام آمادگى لازم نیست؟ آیا نباید کارى کرد که مردم جهان آماده پذیرش اسلام باشند؟ الآن چه مقدار آمادهاند؟ مردم و ما چه مقدار در این قسمت سرمایهگذارى کردهایم؟ این مسأله مهم است. ما مىگوییم حضرت مىآید تا شرک و بتپرستى را ریشهکن کند. شما توجه دارید که وضع جهان الآن چگونه است؟
آیا مىدانید بیشتر مردم جهان مشرک هستند؟ این بودایىها و امثال اینها همه مشرک هستند. در بسیارى از کشورها بت پرستى رایج است. ما چه مقدار مبارزه با شرک داشتهایم و مردم را براى پذیرش توحید آماده کردهایم؟
آیا فکر کردهایم امام(ع) مىخواهد بیاید با شمشیر همه اینها را بکشد، این که نمىشود. حضرت مىآید تا یک حکومت واحد جهانى تأسیس کند. ما چه مقدار کار کردهایم؟ آیا وظیفه نداریم؟ ما انتظار داریم حضرت ظهور بکند و ستم را براندازد. ما براى مبارزه با ستم در ایران خودمان چه کردهایم و چه باید بکنیم؟ آیا در مورد اجراى عدالت کامل در خود ایران چه مقدار موفق بودهایم؟ در کشورهاى دیگر چه کارى کردهایم؟ نباید جهان آماده باشد که این ظلم برطرف شود. انتظار داریم که حضرت بیاید با معجزه این کار را بکنند؟ فکر نمىکنم اینطور باشد. اینها در صورتى امکان دارد که ما آمادگى داشته باشیم و جهان را براى آن آماده کنیم.
مراحل آماده سازى
مرحله اول
در این باره من به دو قسمت اشاره مىکنم: یک قسمت راجع به خود ما است. ما انتظار داریم حضرت ظهور کند و حکومتى تأسیس کند که طبق قوانین اسلام اداره شود و ستم هم نباشد.
آیا ما در زندگى شخصى خودمان ظلم نداریم؟ آیا با دوستان و اطرافیان خود واقعا عادل هستیم؟ هیچ ظلمى نمىکنیم؟ آیا ما به زنها، بچهها، همسایهها و همکارانمان ظلم نمىکنیم؟ پس ما منتظر حضرت هستیم که بیاید گردنمان را بزند؟! پس اول کار این است که خودمان به اسلام عمل بکنیم. اول راهش این است که ما خودمان به آنچه انتظار داریم که حکومت حضرت مهدى(عج) بیاید و تحقق بخشد، عمل بکنیم. اگر چنین شد، جزء یاران امام مىشویم و اما اگر خودمان ظالم هستیم، ستمکار هستیم، اگر در اجتماع خودمان ستم فراوان است، چه کسى بیاید اصلاح کند؟ ما نباید انتظار داشته باشیم حضرت بیاید و ما مشمول پاکسازى حضرت قرار بگیریم.
ما باید سعى کنیم احکام اسلام را - چنان که هست - اجرا کنیم و بر اساس اخلاقیات و اجتماعیات آن خودمان را اصلاح کنیم. فرض بفرمایید اگر جمعیت 60 میلیونى شیعه ایران همه خوب شدند و مسلمان واقعى شدند، مىتوانند یار و یاور امام باشند.
مرحله دوم
مرحله دوم این است که ما بتوانیم همین مسأله را به جهانیان تفهیم کنیم و بگوییم اگر شما هم مىخواهید زندگىتان خوب شود، باید به مسائل اسلامى عمل کنید. اگر بتوانیم یک حکومت عادل بدون ظلم و طبق قوانین اسلام پدید آوریم، مىتوانیم به جهانیان بگوییم ببینید چه جور حکومت ایران حکومت عادلى است، احکام اسلام چگونه شکوفا شده و عالى شده، شما هم این کار را بکنید. به علاوه باید با وسائل گوناگونى که در اختیار داریم، اسلام و ارزشهاى اسلامى را در جهان معرفى کنیم. وقتى جهان آماده شد؛ یعنى همه کسانى که در جهان زندگى مىکنند این جور آمادگى پیدا کردند؛ وقتى آنهایى که سلاح مىسازند، حتى دانشمندان و آنهایى که علوم را در اختیار دارند این مسائل را پذیرفتند، آن وقت مىتوان گفت زمینه ظهور حضرت مهدى(عج) فراهم شده است.
خوب است ما ابتدا وظیفه خودمان را بدانیم و در این راه کوشش بکنیم. بنده فکر مىکنم مسأله انتظار مهدى موعود(عج) و نجات دهنده غیبى یک عقیده مهم و سازندهاى است که اگر ما شیعیان درست عمل مىکردیم، الآن وضع جهانى خیلى بهتر از حالا بود و در نهایت هم باید ما این کار را بکنیم. آن کسى که مىتواند این کار را ترویج کند، روحانیت است.
این کارهاى معمولى مانند برگزارى جشنها و امثال اینها در مورد امام زمان(عج) مطلوب و خوب است؛ اما اصل هدف در خصوص حضرت گم شده، باید جامعه را به این سو حرکت دهیم.
مهدویت در یهود :
یهودیان معتقدند که در آخر الزمان منجی و رهاننده ای به نام "ماشیح" ظهور خواهد کرد که او را از نسل حضرت داوود ـ علی نبینا و آله و علیه السلام ـ می شمارند. لازم به تذکر است که موعود مسلمانان، حضرت مهدی ـ علیهالسلام ـ نیز از طرف مادرشان به حضرت داوود ـ علی نبینا و آله و علیه السلام ـ می رسند! زبور در زبور حضرت داوود ـ علی نبینا و آله و علیه السلام ـ که تحت عنوان " مزامیر " در کتاب عهد عتیق آمده است، نویدهایی در مورد ظهور حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ داده شده است. تا جایی که می توان گفت ، در هر بخش زبور اشاره ای به ظهور آن حضرت و نویدی از پیروزی صالحان بر شریران، و تشکیل حکومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک دین محکم و آیین مستقیم موجود است. جالب توجه اینکه مطالبی که قرآن کریم پیرامون ظهور حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ از زبور نقل کرده، در زبور فعلی عیناً موجود است، و از تحریف مصون مانده است. قرآن کریم چنین می فرماید: " و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون ." " همانا بعد از ذکر در زبور نوشتیم: زمین به صالحان به ارث خواهد رسید. " طبق روایات متواتر اسلامی، این آیه مربوط به ظهور حضرت مهدی ـ علیهالسلام ـ می باشد. 1 ـ " … زیرا شریران منقطع خواهند شد، و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود، در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهد بود. و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد …
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله حضرت مهدی